نام پژوهشگر: صادق زارع

مطالعه باورها و نگرش های اجتماعی– فرهنگی زنان حاشیه نشین(مورد مطالعه شهرک سعدی شیراز)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی 1389
  صادق زارع   اسداله نقدی

زنان حاشیه نشین از بسیاری جهات دچار محرومیت های اجتماعی- اقتصادی و فرهنگی مضاعفی هستند و براساس بررسی های محقق، مطالعه ای که مشخصاً به بررسی وضعیت زنان حاشیه نشین بخصوص نگرش ها و رفتارهای اجتماعی این قشر پرداخته باشد، صورت نگرفته است؛ لذا هدف کلی این تحقیق مطالعه باورها و نگرش های اجتماعی و فرهنگی زنان حاشیه نشین در یکی از بزرگترین محلات حاشیه شهر شیراز یعنی شهرک سعدی می باشد. در این بررسی با استفاده از چارچوب نظری تئوری آمریکای دیگر، فرهنگ فقر، انسان حاشیه نشین، خرده فرهنگ دهقانی، خیر محدود، تله محرومیت و ... به مطالعه باورهای زنان راجع به مشارکت، روابط همسایگی، نگرش به آسیب های اجتماعی، خانواده، فرزندآوری و سبک زندگی پرداخته شده است. روش تحقیق در این پژوهش از نوع پیمایشی و تکنیک جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه محقق ساخته بوده است. جامعه آماری کلیه زنان حاشیه نشین شهرک سعدی شیراز یعنی 25542 نفر می-باشد که با استفاده از جدول مورگان و روش نمونه گیری خوشه ای با 379 نفر از آنان مصاحبه گردید. یافته های این پژوهش در دو بخش توصیفی و استنباطی ارائه شده است که در بخش توصیفی یافته ها نشان می دهد که مشارکت زنان در حد متوسط می باشد. در زمینه تعلق شهروندی، برخلاف یافته های دیگر صاحب نظران، تعلق زیادی (53 درصد) را نشان می دهد. همچنین بر اساس یافته ها بیشتر زنان تقدیرگرا و شیوع فرهنگ فقر در محله در حد متوسط (7/80 درصد) می باشد. پائین بودن سطح آرزوها، مسافرت های عمدتاً مذهبی سکنه، روابط بسیار ضعیف همسایگان با یکدیگر (77 درصد)، اعتقاد به زیاد بودن آسیب های اجتماعی، و سبک زندگی فقیرانه تر از جمله دیگر نتایج بدست آمده در بخش توصیفی تحقیق می باشد. در بخش استنباطی نیز یافته ها نشان می دهد که بین سابقه سکونت و نگرش به وجود آسیب های اجتماعی همبستگی مثبت و ضعیفی وجود دارد که همبستگی بدست آمده فاقد معنی داری می باشد. در زمینه رابطه بین سواد و نگرش به آسیب های اجتماعی از آزمون f استفاده گردید. نتایج حاصله نشان داد که نگرش به وجود آسیب های اجتماعی بر حسب سطح سواد تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که همبستگی منفی و معنی داری بین باورهای فرهنگی زنان و تمایل به مشارکت در برنامه های توانمندسازی وجود دارد.