نام پژوهشگر: ابراهیم رحیمی زنگنه
ابراهیم رحیمی زنگنه محمد حسن حایری
در این رساله مبانی نظری و فلسفی پارادوکس های هنری در بیان اهل تصوف مورد بررسی قرار گرفته است . نگارنده معتقد است مبنای نظری تمام شطحیات عرفانی تقابل ساحات وجودی آدمی است. وبر این مبنا میتوان تمام پارادوکس های هنری را با توجه به تعدد وجوه ومصادیق آن تحلیل کرد
زهرا جوام موسی پرنیان
این رساله تحت عنوان تاریخ ادبیات و جغرافیای ادبی شاعران استان ایلام شامل سه فصل می باشد . تاریخ ادبیات یکی از شاخه های ادبیات است که با یاری جستن از آن سیر تمدن و فرهنگ و ادب کشور از گذشته های دور تاکنون ، شناسانده می شود. پرداختن به تألیف و تدوین تاریخ ادبیات بومی و محلی از آنجا که تاکنون کمتر به آن پرداخته شده بسیار ضروری می نماید.شناخت و شناسایی چهره های صاحب اثر و شاعران فارسی و کردی سرای منطقه ، معرفی آثار آنها نقد و بررسی این آثار ، بررسی نقاط قوت و ضعف و بررسی اشعار شاعران منطقه از جهات مختلف مثل: انواع ادبی ، قالبهای شعری ، صنایع و آرایه های ادبی از مواردی است که در این رساله تلاش شده است به آن پرداخته شود.در فصل اول کلیاتی درباره فرضیه ها و اهداف تحقیق و روش های به کار رفته در این رساله بیان شد، در فصل دوم نگاهی اجمالی از جهات مختلف مثل جغرافیا، تاریخ، اجتماع و پیشینه ی شعر و شاعری استان بیان شد، فصل سوم شامل پنج بخش است که در آن به معرفی شاعران، آثار آنها ، بررسی اشعار و ذکر نمونه های از آنها پرداخته شده است. در پایان به نتیجه گیری از این مباحث پرداخته و همراه آن پیوست ها ضمیمه شده است، امید است که مقبول نظر واقع شود.
صدیقه میرزایی ابراهیم رحیمی زنگنه
پژوهش حاضر با موضوع مقایسه ی ساختاری و محتوایی غزل قلندرانه ی سنایی با غزل عاشقانه ی سعدی،کوششی است در جهت تبیین جایگاه بخشی از ادب عرفانی و عاشقانه،روشن شدن ویژگی های ساختاری ومحتوایی غزل قلندرانه وغزل عاشقانه، تفاوت ساختار غزل عاشقانه با غزل قلندرانه، نقش نماد های قلندری وملامتی در تحوّل غزل عارفانه ونقش سنایی وسعدی در تکامل این دو نوع غزل. مقایسه بین 50 غزل قلندرانه ی سنایی و50 غزل عاشقانه ی سعدی صورت گرفته است. روش انجام این تحقیق به شکل کتابخانه ای بوده است، و پس از جمع آوری اطّلاعات وفیش برداری، مطالب گردآوری شده به همراه نتیجه گیری، در چهار فصل دسته بندی شده است. نتیجه ی حاصل از این تحقیق، علاوه بر روشن شدن ویژگی های غزل قلندرانه و عاشقانه در دو بعد ساختار ومحتوا، تأثیر غیر قابل انکار غزل ملامتی- قلندری وساختار آن بر ادبیّات منظوم عرفانی است؛ دیگر این که صرف داشتن بافت عاشقانه ی یک غزل وخالی بودن آن از اصطلاحات ملامتی وقلندری و نشانه های عارفانگی، نمی تواند دلیلی بر عارفانه نبودن آن غزل باشد.
عزیز عثمانی ابراهیم رحیمی زنگنه
چکیده نجم الدین رازی ( 573-654 هـ .ق ) از صوفیانی است که تصوف او جمع بین تصوف عاشقانه و تصوف عابدانه یعنی آمیختن عشق و عبادت است و کتاب مرصادالعباد در بیان سلوک دین و وصول به عالم یقین و تربیت نفس انسانی را در فاصله سال های (618 تا 620 هـ . ق )تألیف کرد . مولانا جلال الدین ( 604- 672 هـ .ق ) که سال های جوانیش با دوران پیری نجم رازی مقارن بوده کتاب مرصادالعباد را در دست داشته و اشعاری از آن گرفته و در آثار خود آورده ، مهمترین اثر منظوم خود مثنوی معنوی را که باید یکی از بهترین زادگان اندیش? بشری دانست ، سرود . مولوی مسائل مهم عرفانی و دینی و اخلاقی را مطرح کرده و هنگام توضیح به ایراد آیه ها و احادیث مبادرت جسته است ؛ بنابراین در آثار هر دو ، عرفان نمودی تمام دارد . این پژوهش بر آن است که با بهره گیری از شیو ? تحلیل محتوا این دو اثر مرصادالعباد و مثنوی معنوی را بکاود و رگه های عرفان و مشترکات بینامتنی دو اثر را بیابد تا بدین گونه شیوه-های تأثیر پذیری مولانا را از نجم رازی نشان دهد و سر انجام به این نکته پای بفشارد که خالق هر دو اثر در دامان عرفان ایرانی پرورده شده اند و ندایی اصیل و آشنا سر می دهند . برای این کار ابتدا مبانی اصلی عرفان مشترک در دو اثر تحلیل و در گام بعدی مشترکات دو اثر بررسی شده است . محور اساسی و مشترک و مورد بحث در این رساله ، رویکرد عارفانه به شناخت خدا، انسان، آفرینش، عشق، بیان سلوک دین و ... است . نتیجه پایانی این پژوهش آن است که مشترکات اندیشه ای و عرفانی دو اثر را نشان دهد .
پریسا یاری سوسن جبری
امروزه موضوع بررسی و شناخت داستان¬ها و حکایت¬های کهن فارسی با گسترش ادبیات داستانی، به شدت احساس می¬شود. برای شناخت این آثار بررسی و شناخت عناصر داستان نیز ضروری می¬نماید. در این پایان¬نامه، کتاب تاریخ بلعمی- که اولین و مفصل¬ترین متن بازماندة زبان فارسی است- را بر اساس عناصر داستانی می¬کاویم. هر چند که هدف اصلی تاریخ بلعمی و حکایت¬های آن داستان¬پردازی نیست ولی این حکایت¬ها و روایت¬ها بسیاری از جنبه¬ها و عناصر داستانی متعارف در ادبیات داستانی را دارا هستند. یکی از اهداف این پژوهش این است که وجود عناصر داستانی را در این متن که نشان¬دهندة ساختار داستانی در آن است را یافته و معرفی کنیم؛ که با رسیدن به این هدف، اصلی ترین هدف این پژوهش که اثبات وجود بنیادهای داستان¬پردازی در ادبیات کهن فارسی است نیز به دست آمده، در این پژوهش برای جمع¬آوری یافته¬ها از روش نمونه¬گیری استفاده شده است و جامعه آماری مورد نظر ما، قسمت نخست تاریخ بلعمی (تاریخ پیش از اسلام) است و یافته¬های بدست آمده را به صورت جدول و نمودارها ارائه داده¬ایم.
آزیتا نجفی گرمخانی ابراهیم رحیمی زنگنه
متناقض نما یا پارادوکس یکی از عواملی است که باعث آشنایی زدایی و برجستگی کلام می شود و خواننده را به این وا می دارد تا با تلاش زیاد به معنای مورد نظر شاعر پی ببرد و آنگاه که رابط? بین دو کلم? به ظاهر متضّاد را کشف کرد، لذّتی به وی دست می دهد که باعث حیرت وشگفتی اش می شود. این شگرد از دیرباز مورد توجّه شاعران بوده است . شاعر با پارادوکس امور نقیض و ناآشنا را آشتی می دهد که این امر سبب می شود؛ زیباترین جلوه های خیال که به ظاهر محال و غیرممکن است ؛ به وجود آید. موضوع این رساله بررسی و مقایس? متناقض نمایی در آثار دو شاعر معاصر (محمّد رضا شفیعی کدکنی و حسین منزوی ) است . تصاویر پارادوکسی که از سنایی و شعرهای مغان? او آغاز شده همچنان در شعر معاصر نیز دیده می شود امّا این آرای? بدیعی هرچه به زمان معاصر نزدیک ترمی شود ؛ زیباتر و شگفت انگیز تر نمود پیدا می کند . نگارنده با هدف شناساندن زمینه های خود متناقض نمایی در آثار شفیعی کدکنی و منزوی و همچنین بررسی و مقایسه متناقض نماها با یکدیگر در راه انجام این رساله گام برداشته است . روش انجام تحقیق به صورت کتابخانه ای بوده است . ابتدا سعی شده تا تعاریفی از این آرایه ارائه شود و پس از آن ، شاهد مثال ها در آثار هر دو شاعر بررسی و مورد شرح و تحلیل قرار گیرد و در پایان مقایسه ای بین شاعران صورت پذیرد. یافته ها نشان می دهند که شفیعی کدکنی از این آرایه بیشتر در زمینه های بیان مضامین اجتماعی ـ سیاسی بهره برده است و منزوی در زمینه های بیان مضامین عاطفی و عاشقانه. همچنین می توان گفت که کاربرد متناقض نما یکی از ویژگی های سبکی این دو شاعر است. واژه های کلیدی: بررسی و مقایسه ، شفیعی کدکنی، شطح، متناقض نمایی، منزوی
فضیله کیانی فر ابراهیم رحیمی زنگنه
امّید و ناامیدی از مضامینی هستند که همواره در شعر شاعران ایرانی مطرح شده اند. کارکرد این واژه ها در سلامت روانی یا عدم آن در جامعه موثر بوده است که منجر به زندگی بی دغدغه یا اضطراب آور گشته اند بویژه در جوامع پر از گرفتاری و تنش امروز، خوشبینی و امّید به عنوان کیفیتی اساسی و ارزشی می تواند زیر بنای رفع بسیاری از موانع و معضلات زندگی باشد. با توجه به این مهم، نگارنده بر آن است ضمن بررسی امّید و ناامیدی در ادب پارسی به طور عمومی و در ادب معاصر به ویژه آثار فریدون توللی و فریدون مشیری به صورت اخص بپردازد. بررسی اندیشه ها و جریانات اجتماعی، سیاسی و مذهبی، زندگی و زمان این دو شاعر که بازتابی گسترده در آثارشان داشته است و دسته بندی شعر آن دو از لحاظ تأثرات سیاسی، اجتماعی و شخصی از مهم¬ترین مباحث این پژوهش می¬باشد. در این راستا به این نکته رسیده ام که جنگ جهانی، کودتای رضاخانی و به دنبال آن ها برکناری مصدق تاثیری شگرف در آثار شاعران مورد مطالعه ام داشته و باعث روی آوری آنان به سرایش اشعار غم انگیز و ناامیدکننده گشته است. که درصد اشعار ناامیدکننده اشان هم از اشعار امّیدوارکننده اشان بیشتر گشته است. کلید واژه ها: شعر معاصر، فریدون توللی، فریدون مشیری، امّید، ناامیدی.
شهناز کریمی الیاس نورایی
دراین گفتار احوال واقوال معصومین علیه السلام در تذکره های عرفانی یا صوفیانه بررسی می شود که نگارندگان این کتب که خود عارف مسلک هم بوده اند،بازتاب احوال واقوال معصومین ومقامات عرفانی آنهارا چگونه بیان کرده اند.
پریسا مرادی ابراهیم رحیمی زنگنه
نگارنده در این پایان نامه که با عنوان «بررسی و تحلیل نفاق و ریا از دیدگاه حافظ» نوشته شده بر آن بوده است تا یکی از برجسته ترین نیت های بزرگ و انسانی خواجه را که همان مبارزه با ریا و نفاق است بر کاود و با توجه به اندیشه فکری شدید حافظ نسبت به رفتارهای ریاکارانه که خار بزرگ روحی حافظ بوده است به تحلیل این رفتار در نگاه خواجه مبادرت کند. حافظ نسبت به تمام ادیان الهی، با احترام برخورد می کند و نقاط روشن تمام ادیان و آیین ها را می پذیرد اما نسبت به کج روی های مسلمانان که کامل ترین دین را دارند، به هیچ عنوان سکوت نمی کند و با تأثیرپذیری فکری از قرآن کریم و سایر متون پیش از خود نال? اعتراض و فلسف? فکری اش را در خلال ابیات دیوانش نشان می دهد. با توجه به عالم وحدت و اندیشه های وحدت گرایانه، آدمی را به دوری از نفاق و هم پیکری و هم زادی دعوت می کند.
شیما بیات سید محمدحسن حائری
سنایی غزنوی، شاعری است که حکمت و فلسفه، همراه با بینش عرفانی او در پرداخت نخستین مثنوی اخلاقی ادپ پارسی، یعنی حدیقه الحقیقه تبلور یافته است. وی در این سروده دقایق عرفان، تصوف و اخلاق را با بیانی شیوا و فکری بلند به نظم کشیده است. این نوپردازی او، سرمشق شاعر بزرگ قرن هفتم، مولانا جلال الدین بلخی در سرودن مثنوی قرار گرفته است. مولانا هم در اثر خود ارزش های اخلاقی، تجربه های ناب عرفانی و جلوه های گوناگون تجلی حق در هستی را با فصاحت و بلاغت هر چه تمام تربیان نموده است. دغدغه ی این دو شاعر، در سرودن انسان بودن است. از این روی از هر آنچه که با آدمی پیوند دارد سخن گفته اند. از مفاهیمی که سنایی و مولوی به آن پرداخته اند مرگ و انواع آن است. در این نوشتار ضمن تعریف مرگ از قرآن کریم و منابع روایی به عنوان عظیم ترین آبشخورهای فکری و معنوی حکیم سنایی و مولانا و بهره گیری از کتب اصیل عرفانی در باز نمودن گونه های مرگ به مقایسه ی دیدگاه این دو شاعر در این خصوص پرداخته شده است.
علی اشرف سلیمانی ابراهیم رحیمی زنگنه
یکی از مباحثی که در پژوهش های ادبی به صورت گسترده مورد نظر محققین قرار داشته، طرح پژوهش های مقایسه ای به منظور تبیین مضامین مشترک و متضاد آراء و نظرات ادبا و شعرای معاصر و کلاسیک بوده است. احمد غزّالی و مولوی جلال الدین بلخی، بخصوص در رابطه با اندیشه های عرفانی و عاشقانه از مهمترین رهیافت هایی بوده که مد نظر تحقیقی قرار داشته است. این پژوهش به دنبال بررسی و مقایسه اندیشه های احمد غزالی در سوانح العشاق با مثنوی معنوی مولوی بوده است. روش انجام پژوهش توصیفی، تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و استفاده از ابزار فیش برداری بوده است. هر دو شاعر اهل سلوک بوده و انسان در نگاه ایشان، اشرف مخلوقات است تجلی گه راز خداوندی است. کمال انسان، عشق به خدا و اتصال و راه آن، دل انسان است. مکتب و مذهب ایشان بنابر تجلی است و جهان تجلی گاه حق تعالی است. احمد غزّالی در کتاب سوانح سعی در نشان دادن گوشه هایی از حقیقت عشق داشته است ،
زهره تیژه ابراهیم رحیمی زنگنه
عشق وجودی است حقیقی که یک نظام عرفانی را تشکیل می دهد، وجودی پرتحرک و تأثیرگذار که قادر است جهان را به جنبش درآورد و وجود جهان را به اثبات برساند. عشق از منظر غزالی یک وجود کاملاً حقیقی و شاید بالاتر از یک حقیقت است. عشق در سوانح یک نظام عرفانی است که در آن همه وجود معشوق متصل به عاشق واقعی و معبود واقعی یعنی خداوند است. در اندیشه حافظ هم رگه هایی از عشق مجازی و هم رشحاتی از عشق حقیقی دیده می شود. عشق آسمانی و ماورائی که حافظ آن را رندانه به مخاطب ارائه کرده و او را به اوج ملکوت آسمان ها می برد. از دیدگاه او عشق روح و حقیقت عالم هستی است. عشق انگیزه آفرینش است. در اندیشه غزالی و حافظ، موضوع عشق و عرفان از مهم ترین مضامین است که حافظ و احمد غزالی در اندیشه خود علیه دنیاطلبی مدعیان دین و زاهدان ریاکار شوریده اند و پرداختن به دنیا را دوری از دین و فراموشی خدا دانسته اند اما در این میان غزالی این اندیشه را متصوفانه و اندکی عبوسانه بیان کرده است اما حافظ زیرکانه و رندانه این اندیشه را بیان فرموده است. غزالی در عرفان نیز فردی کاملاً خائف با اندیشه ای سرشار از تقوا نمود پیدا می کند و حافظ عارف عاشقی است که تجربه های عشقی، معرفتی غزالی را کاملاً در اختیار داشته و از آنها به خوبی بهره برداری کرده است.
قمرناز قمرناز ابراهیم زاده ابراهیم رحیمی زنگنه
قرآن کریم اقیانوس بی منتهای معانی است که هر کس به فراخور ذائقه ی فهم و استعداد خویش از آن بهره می گیرد. قرآن همچنان که در همه ی ارکان تمدّن و فرهنگ ما تأثیر داشته، در ادبیّات ما هم تأثیر داشته است. ادبیّات فارسی چنان مفاهیم گوناگونی را از سرچشمه های پربرکت الهی به وام گرفته که بدون آشنایی با قرآن و حدیث ، آگاهی نسبت به تمامی زوایای سروده ها و نوشته های شعرا و نویسندگان ایرانی به امری محال مبدل شده است . از طرفی ، این تأثیرپذیری تنها به حوزه ی مفاهیم محدود نشده و حوزه ی علوم ادبی و چگونگی به کارگیری کلمات و کیفیّت کلام را نیز در برگرفته است . تحلیل و بازخوانی روایت های کهن منظوم و منثور می تواند در شناخت بیشتر و عمیق تر این آثار موثّر واقع شود. اینک ما در این پژوهش میخواهیم پرتو قرآن کریم و آیات ذکر حکیم را در نفحات الانس جامی بنگاریم و تا آنجا که در توان داریم متن کتاب نفحات الانس را که به نحوی تحت تأثیر قرآن کریم بوده و از آیات آن استفاده کرده،و یا تضمین نموده است، استخراج کنیم. کاربرد به جا و به موقع آیات قرآن و تناسب هر آیه با متن کتاب که از ویژگی های نثر کلاسیک خصوصاً گونه تعلیمی و عرفانی بوده است، نشانه ی اشراف جامی به آیات الهی است. اثرپذیری جامی گاه در حد استفاده از واژگان و اصطلاحات قرآنی و حدیثی است؛ گاه جنبه اقتباس و درج یا حل و تحلیل به خود می گیرد؛ گاه صورتی تلمیحی و اشارتی دارد؛ گاه به ترجمه یا تفسیر یا تأویل آیه یا حدیث پرداخته می شود؛ گاه صورتی استنادی و استدلالی دارد و در مواردی نیز شیوه ها و شگردهای دیگری به خود می گیرد.