نام پژوهشگر: حسین برزگر ولیک چالی
حسین برزگر ولیک چالی نادر رازقی
گرچه موضوع اعتماد به عنوان یک مسئله اجتماعی چند دهه ای است که به صورت گسترده مورد بحث و بررسی قرارگرفته است، اما باید گفت که این بحث نیز از طرف جامعه شناسان کلاسیک و معاصر با توجه به رویکرد نظری و پارادایمی و سطح تحلیل با دیدگاه های مختلف مطرح شده است . این موضوع دارای ابعاد بسیار پیچیده ای است، از این رو افزایش توجه به این پدیده و دیگر پدیده های اجتماعی مرتبط با آن نظیر سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی، اطمینان، احترام، مشارکت، وفاق اجتماعی، همبستگی اجتماعی، شبکه روابط و جامعه مدنی ممکن است با تشخیص مشکلات اصلی سیاست عمومی و هدایت همبستگی اجتماعی و نهایتا حفظ نظم اجتماعی جامعه ارتباط داشته باشد. اکثر جامعه شناسان کلاسیک بر این نکته تاکید دارند که ساختار واقعی تقسیمات اجتماعی کار باعث ایجاد بی اعتمادی شده است. آنها اجراء ترتیبات سازمانی مختلف را برای تداوم نظم اجتماعی ضروری می دانند و سعی بر این داشتندتا مشکل نظم و اعتماد را با اشاره به موضوع واکنش های متقابل مردم و ارتباط دادن آن با هدایت دیگران و جستجوی روشی برای یافتن فردگرایی اخلاقی در فردگرایی خودخواهانه حل نمایند. در مقابل جامعه شناسان معاصر در حالیکه بر قدرت های اصولی تاکید دارند، اظهار می دارند که فشارهای اجتماعی در جهت یکپارچگی می توانند بر اساس روزمرگی و سنت و یا نتیجه طبیعی فعالیت های افراد فردگرا باشند. تقریبا تمام آنها به جنبه های منفی تمدن امروزی اشاره داشته و سعی بر آن دارند تا با تمرکز بر عواملی که بتوانند تعادلی بین فرایندهای مادی گرایی و فردگرایی تضعیف کننده پیوندهای اجتماعی، راه علاجی بیابند. در این راستا می توان ازاندیشمندانی نظیر فوکویاما، گیدنز، هابرماس، پاتنام، زتومکا، آیزنشتاد و ... نام برد. تردیدی وجود ندارد که پدیده مشارکت اجتماعی یکی از مهم ترین و اساسی ترین ابعاد توسعه اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی در هرجامعه ای بخصوص در جامعه روبه رشد و توسعه ایران است و بعضی از مشکلات ساختاری و عملکرد برنامه های توسعه، بی ارتباط با نارسائیهایی که در این حوزه مشهود است ، نیست . فلذا مشارکت در جامعه ما به خوبی تعریف نشده است با این حال بررسی آگاهی ها، نگرش ها و رفتارهای اجتماعی و فرهنگی مورد توجه واقع شده تا راه را برای بررسی های تحلیلی دقیق موضوع فراهم سازد. با توجه به اینکه در جامعه ما و همین طور در دنیای کنون بخصوص از نیمه دوم قرن 20 به سازمانها و گروه ها غیردولتی و تشکل های داوطلبانه و مردمی توجه شده است.بنابراین سعی شده است که در این قلمرو نوع همکاری و مشارکت افراد و گروه ها در این انجمن ها، کانون ها و اتحادیه ها مورد توجه قرار بگیرد. مشارکت اجتماعی دانشجویان که در فعالیتهای فرهنگی و فوق برنامه جامعه هدف مطالعاتی این تحقیق است ، گونه ای از سازمان های رسمی اند که در آنها تمام و یا اکثریت اعضا بصورت آزادانه و اراد و نیمه وقت کار می کنند و فقط گاهی اوقات گروهی از اعضا را می توان در داخل این تشکل ها و جمعیت ها پیدا کرد که انجام کارهای جاری و روزمره را برعهده دارند. بسیاری از این انجمن ها و کاانون ها در محیط دانشگاه دارای مسئولین داوطلب ، اساسنامه و مقررات و رویه هائی هستند که معمولاً انعطاف زیادی دارند و گاهی مورد فراموشی یا اغماض قرار می گیرد. جامعه آماری این تحقیق را دانشجویان دانشگاه پیام نور مرکز ساری در نیم سال اول تحصیلی 89-88 تشکیل می دهند. فرضیه های تحقیق عبارت اند از بین ویژگی های شخصیتی و اعتماد اجتماعی دانشجویان و مشارکت آن ها در دانشگاه رابطه وجود دارد. اطلاعات بدست آمده با استفاده از روش های آماری به این صورت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است که ابتدا برای دسته بندی و تنظیم داده ها و نیز برای مقایسه میانگین و انحراف معیار و واریانس از آمار توصیفی و سپس برای آزمودن فرضیه ها از آمار استنباطی استفاده به عمل آمد. برای آزمون فرضیه های تحقیق از ضریب همبستگی پیرسون و آگاهی از اختلاف احتمالی بین میانگین ها از آزمون t و آنالیز واریانس استفاده گردید.. یافته های توصیفی تحقیق نشان می دهد که 71 درصد از پاسخگویان را زن ها و 29 درصد را مردها تشکیل می دهند. هم چنین، 86 درصد از پاسخگویان را مجردها و 13 درصد را متاهل ها تشکیل می دهند . هم چنین 1 درصد از در عین حال 55 درصد پاسخگویان رشته تحصیلی خود را علوم انسانی اعلام کرده اند. هم چنین 10 درصد علوم پایه و 28 درصد فنی و مهندسی اعلام کرده اند. 95 درصد پاسخگویان مقطع تحصیلی خود را کارشناسی و 4 درصد کارشناسی ارشد اعلام کرده اند . همچنین 1 درصد از پاسخگویان نیز به سوالات پاسخی نداده اند. 89 درصد از پاسخگویان در رده سنی 18 تا 23 سال قرار دارند و 11 درصد نیز 24 سال به بالا می باشند. هم چنین میانگین سن پاسخگویان 20 سال می باشد. 85 درصد از پاسخگویان اعلام کرده اند که از نظر اشتغال بیکار می باشند و 13 درصد شاغل هم چنین 2 درصد نیز به این سوال پاسخی نداده اند. 83 درصد از پاسخگویان محل سکونت خود را شهر اعلام کرده اند و 16 درصد نیز در روستا زندگی می کنند . بررسی رابطه متغیرهای ویژگی های شخصیتی و مشارکت اجتماعی نشان می دهد که مقدار p-value از سطح 05/0 بیشتر می باشد که نشان دهنده عدم وجود رابطه بین دو متغیر با اطمینان 95 درصدی می باشد. هم چنین با نگاهی به خط رگرسیون برازش داده شده به داده ها در نمودار 5-1 ( نمودار پراکنش ) در می یابیم که نوع رابطه بین دو متغیر خطی می باشد . هم چنین، در بررسی رابطه متغیرهای ویژگی های شخصیتی و اعتماد اجتماعی اجتماعی مشاهده می شود که مقدار p-value، (11/0 ) از سطح 05/0 بیشتر می باشد که نشان دهنده عدم وجود رابطه بین دو متغیر با اطمینان 95 درصدی می باشد. هم چنین با نگاهی به خط رگرسیون برازش داده شده به داده ها در نمودار 5-2( نمودار پراکنش ) در می یابیم که نوع رابطه بین دو متغیرخطی می باشد . با بررسی رابطه مشارکت اجتماعی و اعتماد اجتماعی مشاهده می شود که مقدار p-value ، (0) از سطح 05/0 کمتر می باشد که نشان دهنده وجود رابطه بین دو متغیر با اطمینان 95 درصدی می باشد. همچنین با نگاهی به خط رگرسیون برازش داده شده به داده ها در نمودار 5-3( نمودار پراکنش ) در می یابیم که نوع رابطه بین دو متغیر خطی و مستقیم می باشد یعنی با زیاد شدن یکی از متغیرها دیگری نیز زیاد می شود. هم چنین با توجه به اینکه مقدار ضریب همبستگی پیرسون 32/0 می باشد نتیجه می گیریم که شدت رابطه نیز در حد متوسط می باشد .. با بررسی رابطه بین مشارکت اجتماعی دانشجویان و گویه های اعتماد اجتماعی می توان گفت که با توجه به این که مقدار p-value در هر دو مورد از سطح 05/0 = ? کمتر می باشد بنابراین با 95 درصد اطمینان بین مشارکت اجتماعی و گویه های اعتماد اجتماعی رابطه وجود دارد که با توجه به علامت ضریب پیرسون نتیجه می گیریم که نوع رابطه مستقیم می باشد( یعنی با زیاد شدن مشارکت اجتماعی ، مقوله های اعتماد بین فردی و اعتماد نهادی نیز زیاد می شود ) . در ادامه، برای بررسی این موضوع که کدام یک از مقوله ها تاثیر بیشتری روی مشارکت اجتماعی دارند به ضرایب ? توجه می کنیم. هر چه ضریب بتا بزرگ تر باشد تاثیر آن مقوله روی متغیر وابسته بیشتر می باشد. با نگاهی به ضرایب بتا مشخص می شود که اعتماد بین فردی تاثیر بیشتری نسبت به اعتماد نهادی روی متغیر مشارکت اجتماعی دارد. . هم چنین، متغیر مشارکت اجتماعی با هیچ کدام از گویه های ویژگی های شخصیت رابطه ندارد . ( چون در تمامی موارد p-value > ?=0.05 ) . بنابراین رگرسیون معنادار نمی باشد. رابطه بین مشارکت اجتماعی و میزان مشارکت رابطه معکوس وجود دارد که شدت آن 67/0 می باشد . رابطه بین مشارکت اجتماعی و گویه های فعالیت مشارکتی و روحیه مشارکتی مستقیم می باشد که شدت رابطه به ترتیب 72/0 و 52/0 می باشد . همچنین با توجه به ضرایب بتادر می یابیم که گویه فعالیت مشارکتی بیشترین تاثیر را روی مشارکت اجتماعی دارد و گویه های روحیه مشارکتی و میزان مشارکت در رتبه های بعدی قرار می گیرند. رابطه بین متغیر اعتماد اجتماعی و گویه های اعتماد بین فردی و اعتماد نهادی از نوع مستقیم می باشد و شدت رابطه نیز به ترتیب 55/0 و 81/0 می باشد . همچنین با نگاهی به ضرایب بتا ها در می یابیم که گویه اعتماد نهادی بیشترین تاثیر را روی متغیر اعتماد اجتماعی دارد و گویه اعتماد بین فردی در رتبه بعدی قرار می گیرد . مشاهده می شود که جهت رابطه بین متغیر ویژگی های شخصیتی و گویه های عام گرایی، بیگانگی اجتماعی، آینده گرایی و موقعیت کنترل مستقیم می باشد و شدت رابطه نیز به ترتیب 29/0 ، 53/0 ، 34/0 و 45/0 می باشد. هم چنین با توجه به ضرایب بتا ها در می یابیم که گویه بیگانگی اجتماعی بیشترین تاثیر را بر روی متغیر ویژگی های شخصیتی دارد و گویه های موقعیت کنترل ، آینده گرایی و عام گرایی نیز در رتبه های بعدی قرار می گیرند. متغیر ویژگی های فردی از سوالات جنسیت، وضعیت تاهل، رشته تحصیلی، مقطع تحصیلی، سن، وضعیت اشتغال و محل سکونت تشکیل شده است. در ادامه به بررسی ارتباط هر یک از این گویه ها با نتغیر مشارکت اجتماعی می پردازیم. 29 درصد پاسخگویان را مردها و 71 درصد را زن ها تشکیل داده اند. میانگین میزان مشارکت مردها 73/10 و زن ها 47/10 می باشد. با توجه به اینکه مقدار p-value در سطح خطای 05/0 معنادار نمی باشد (p-value=0.40 > ? = 0.05 ) بنابراین با 95 درصد اطمینان فرضیه رد می شود و نتیجه می گیریم که : بین میانگین میزان مشارکت دانشجویان در دانشگاه از لحاظ جنسیت تفاوت وجود ندارد. 85 درصد پاسخگویان را مجردها و 14 درصد را متاهل ها تشکیل داده اند . میانگین میزان مشارکت مجردها 65/10 و متاهل ها 80/9 می باشد . با توجه به اینکه مقدار p-value در سطح خطای 05/0 معنادار می باشد (p-value=0.04 < ? = 0.05 ) بنابراین با 95 درصد اطمینان فرضیه تایید می شود و نتیجه می گیریم که : بین میانگین میزان مشارکت دانشجویان در دانشگاه از لحاظ وضعیت تاهل تفاوت وجود دارد. میزان مشارکت مجردها در داشگاه بیشتراز متاهل ها می باشد . 95 درصد پاسخگویان را کارشناسان و 4 درصد را کارشناسان ارشد تشکیل داده اند . میانگین میزان مشارکت کارشناسان 55/10 و کارشناسان ارشد 31/10 می باشد . با توجه به اینکه مقدار p-value در سطح خطای 05/0 معنادار نمی باشد (p-value=0.57 > ? = 0.05 ) بنابراین با 95 درصد اطمینان فرضیه رد می شود و نتیجه می گیریم که : بین میانگین میزان مشارکت دانشجویان در دانشگاه از لحاظ مقطع تحصیلی تفاوت وجود ندارد. مشاهده می شود که 81 درصد پاسخگویان را سنین بین 18 تا 23 سال و 11 درصد را بیشتر از 23 سال تشکیل داده اند. میانگین میزان مشارکت گروه اول 45/10 و گروه دوم 69/10 می باشد . با توجه به اینکه مقدار p-value در سطح خطای 05/0 معنادار نمی باشد (p-value=0.60 > ? = 0.05 ) بنابراین با 95 درصد اطمینان فرضیه رد می شود و نتیجه می گیریم که : بین میانگین میزان مشارکت دانشجویان در دانشگاه از لحاظ مقطع تحصیلی تفاوت وجود ندارد. 85 درصد پاسخگویان را بیکارها و 13 درصد را شاغلین تشکیل داده اند. میانگین میزان مشارکت گروه اول 43/10 و گروه دوم 07/10 می باشد . با توجه به اینکه مقدار p-value در سطح خطای 05/0 معنادار نمی باشد (p-value=0.14 > ? = 0.05 ) بنابراین با 95 درصد اطمینان فرضیه رد می شود و نتیجه می گیریم که: بین میانگین میزان مشارکت دانشجویان در دانشگاه از لحاظ وضعیت اشتغال تفاوت وجود ندارد. . 83 درصد پاسخگویان را شهرنشینان و 16 درصد را روستاییان تشکیل داده اند . میانگین میزان مشارکت گروه اول 7365/10 و گروه دوم 62/9 می باشد . با توجه به این که مقدار p-value در سطح خطای 05/0 معنادار می باشد (p-value=0.00 < ? = 0.05 ) بنابراین با 95 درصد اطمینان فرضیه تایید می شود و نتیجه می گیریم که : بین میانگین میزان مشارکت دانشجویان در دانشگاه از لحاظ محل سکونت تفاوت وجود دارد. میزان مشارکت شهرنشینان در دانشگاه بیشتر از روستا نشینان می باشد .