نام پژوهشگر: رحیم فوکردی
رحیم فوکردی لعیا الفت
هدف این تحقیق صورت بندی الگویی برای تبیین مدیریت روابط قدرت در لایه ی خرده فروشی زنجیره ی تأمین محصولات غذایی است. به منظور تحقق این هدف، محقق شرکت خدماتی- کالای شهروند را به عنوان بستر تحقیق و دیدگاه دست اندرکاران فرایند تأمین و توزیع محصولات غذایی این شرکت در قبال مدیریت روابط قدرت با تأمین کنندگان را به عنوان واحد تحلیل انتخاب کرد. محقق از مصاحبه های عمیق و مشاهده ی مستقیم برای جمع آوری داده های دست اول استفاده کرد. ضمن آن که در حین تحقیق از برخی مستندات موجود شرکت و پیشینه ی تحقیق به عنوان داده های دست دوم، سود برد. به منظور تجزیه، تحلیل، و تلفیق داده ها از رویه های مترتب بر روش شناسی نظریه ی برخاسته از داده ها استفاده شد. استفاده از این روش شناسی صورت بندی الگویی را در پی داشت که ضمن تبیین چگونگی مدیریت روابط قدرت توسط شرکت های خرده فروش زنجیره ی تأمین محصولات غذایی، توان پاسخ گویی به چرایی ورود این شرکت ها به فرایند مدیریت روابط قدرت را دارد. پدیده ی اصلی تحقیق که با رویکردی فرایندی مورد توجه قرار گرفته است، مدیریت روابط قدرت در لایه ی خرده فروشی زنجیره ی تأمین محصولات غذایی نام دارد. این فرایند از پنج مقوله ی «عوامل انگیزاننده»، «عناصر ساختاری زنجیره ی تأمین»، «عناصر اقتضایی نافذ بر خرده فروش در زنجیره ی تأمین»، «تعریف انتظارات قدرتی»، و «اتخاذ راهبردهای قدرتی» تشکیل شده است. هر مقوله از مشخصه ها و ابعاد متنوعی برخوردار است. در فرایند مورد بررسی، مقوله ی «عوامل انگیزاننده» موجب تحریک خرده فروش برای ورود به فرایند مدیریت روابط قدرت با تأمین کننده می شود. ضمن آن که چهار مقوله ی دیگر به تبیین چگونگی پیش برد این فرایند توسط خرده فروش می پردازند. توصیف فرایند اصلی تحقیق در بستر تحقیق ماهیت تکاملی آن را روشن ساخت.
الهام جمالیان رحیم فوکردی
با توجه به اشباع شدن بازارها و افزایش رقابت کسب و کارها، امروزه هزینه ی جذب یک مشتری جدید به مراتب بیشتر از حفظ یک مشتری موجود است. بنابراین اهمیت مدیریت ریزش مشتری روز به روز برای کسب و کارها بیش تر می گردد. از طرفی با ظهور تکنولوژی داده کاوی و پیشرفت سریع آن، و همچنین با افزایش اطلاعات ذخیره شده در سازمان ها در ارتباط با مشتریان، کسب و کارها متمایل به استفاده از این تکنولوژی برای استخراج دانش مفید از داده های انبوه شده اند. با اعمال فرآیند داده کاوی در مقام یکی از فناوری های مدیریت دانش، می توان طی کاوش در پایگاه های داده ی حجیمی از تعاملات ثبت شده ی سازمان با مشتریان، به استخراج الگوهایی برای پیش بینی رفتار ریزش مشتری نائل آمد و مدیران را در اخذ تصمیمات لازم برای حفظ این مشتریان و کاهش روند ریزش آنان یاری داد. در این پایان نامه با استفاده از تکنیک های ترکیب داده و استخراج ویژگی یک روش ترکیبی برای پیش بینی دقیق تر ریزش مشتری ارائه شده است. در این روش پس از آماده سازی داده ها و انتخاب مشخصه های مهم، دو الگوریتم lolimotو c5.0 تقویت شده با مجموعه ی مشخصه ها با سایزهای مختلف، آموزش داده شده و سپس بر روی مجموعه ی تست اجرا شده اند و خروجی نهایی از ترکیب خروجی این رده بندها با رأی گیری موزون به دست آمده است. نتایج به دست آمده از بکارگیری این روش روی داده های واقعی یک شرکت مخابراتی،کارایی روش پیشنهاد شده را اثبات می کند.
هادی پریانی برزکی رحیم فوکردی
در دنیای رقابتی امروز توجه به مشتری مداری از اصول تجاری محسوب می شود، در ایران نیز مدیران بانک ها با درک این ضرورت در تلاش اند تا راهبُردهای خود را حول مشتری تبیین نمایند. لازمه ی این ضرورت شناخت مشتری و نیازهای آن هاست. یکی از ابزارهای شناخت مشتریان ایجاد پروفایل مشتری است. پروفایل مشتری مجموعه ای از اطلاعات تحلیل شده برای مشتری یا گروهی از مشتریان است که به کمک آن می توان راهبردهای مدیریت ارتباط با مشتری را ایجاد نمود. به منظور ایجاد پروفایل مشتری مدل ها، الگوریتم ها و در نهایت چهارچوب های متنوعی به کار گرفته شده است. در این پژوهش که به صورت مطالعه موردی در یک از شعب بانک صادرات تهران صورت پذیرفته، با به کارگیری الگوریتم خوشه بندی جدید با نام cac و الگوریتم ژنتیک انطباق یافته و بر اساس مدل رفتاری rfm بهبودیافته، چارچوبی را برای پروفایل مشتریان ایجاد نموده ایم؛ در نهایت مشتریان به چهار خوشه ی مختلف بخش بندی شده اند؛ که هر خوشه سطحی از وفاداری به بانک را نشان می دهد. سودآورترین مشتریان در خوشه ی سه قرار داشتند که از نظر ارزش دوره ی حیات مشتری دارای بالاترین رتبه است و بعد از آن خوشه های دو، چهار و یک قرار می گیرند. همچنین برای هر گروه از مشتریان الگوهایی که بیانگر عادات رفتاری آن هاست استخراج گردیده که بر اساس آن برای ارتقاء گروه مشتریان باارزش کم به گروه های باارزش بیشتر، خدمات و راهکارهای مناسب پیشنهاد شده است.
پیمان کریمی رحیم فوکردی
در سال های اخیر شاهد پیشرفت های شگرفی در دنیای فناوری بوده ایم. فناوری های ارتباطی بی سیم گسترش یافته، مفهوم وب ? تعریف شده و ابزارهای آن گسترش یافته است. حسگرهای جغرافیایی مانند سیستم موقعیت یاب جهانی در ابزار شخصی مانند تلفن همراه و تبلت ها تعبیه شده اند. پایگاه های اطلاعات و دیگر ابزارهای جغرافیایی توسعه پیدا کرده اند و ساختار داده های جغرافیایی بصورت استاندارد تعریف شده است. با ظهور و افزایش این امکانات که به سادگی در دسترس شهروندان قرار دارند، «شهروندان به عنوان حسگر» قادر هستند اطلاعات جغرافیایی پیرامون خود را رصد کرده و در صورت تمایل در پایگاه داده های مورد نظر خود ثبت نمایند. این مفهوم تحت عنوان اطلاعات جغرافیایی داوطلبانه شناخته می شود. وجود شش میلیارد شهروند حسگر بالقوه باعث می شود حس مشارکتی به عنوان موضوعی تاثیرگذار مورد توجه قرار گیرد. در این پایان نامه مدلی نوین را جهت مسیریابی با استفاده از مشارکت شهروندان به عنوان حس گرها معرفی کرده ایم. در این مدل شهروندان با استفاده از تلفن های همراه خود به عنوان حس گر مسیر تردد خود را بصورت داوطلبانه در اختیار سرویس دهنده مسیریاب قرار می دهند. پس از این که میزان مشارکت به حد کافی رسید، می توان با پردازش داده های جمع آوری شده اقدام به مسیریابی با استفاده از مسیرهای طی شده توسط دیگر شهروندان نمود. خروجی سیستم مسیرهای پیشنهادی بهینه ای می باشد که پشتوانه تجربه جمعی شهروندان را در خود دارد.
معصومه وزیری رحیم فوکردی
تصمیم گیری با معیارهای چندگانه مبحثی است که به فرآیند تصمیم گیری در حضور معیارهای متفاوت و بعضاً متناقض با یکدیگر می پردازد. روش های تصمیم گیری چند معیاره اغلب خودسرانه انتخاب می شوند. گاهی اوقات تحلیلگر به صرف آشنایی با تنها یک روش یا تنها به خاطر دسترسی به نرم افزاری پشتیبان به استفاده از روشی خاص روی می آورد. این در حالی است که تأثیر انتخاب نادرست فنون تصمیم گیری در اخذ تصمیمات ضعیف بر کسی پوشیده نیست. از سوی دیگر تصمیم گیری در دنیای پیچیده امروز به چالشی برای مدیران و سازمان ها تبدیل شده است؛ تعداد شاخص های تصمیم گیری، تنوع معیارهای کمی و کیفی و لزوم در نظر گرفتن هم زمان آن ها، وجود نظرات متنوع چندین تصمیم گیرنده، اهمیت اثرات و پیامدهای تصمیم و عواملی نظیر آن بر پیچیدگی تصمیم ها می افزاید. در چنین شرایطی وجود سیستم تصمیم یاری که با توجه به ویژگی های مسئله و قابلیت روش های مختلف، مناسب ترین روش را انتخاب کند و سپس با اتکا به نظرات متفاوت و بعضاً متناقض خبرگان، بهترین گزینه را انتخاب کند، ضروری به نظر می رسد. این پژوهش ضمن طراحی چارچوبی جامع، به طراحی و پیاده سازی یک سیستم تصمیم یار تحت وب می پردازد. این سیستم قابلیت پیشنهاد بهترین روش تصمیم گیری چندشاخصه را از میان 17 روش پیاده سازی شده در سیستم و سپس حل مسئله در فضای قطعیت و به دو صورت فردی و گروهی را داراست. حل چند مسئله نمونه توسط این سیستم نشان از اثربخشی آن دارد. با توجه به ماهیت چندمعیاره اغلب تصمیمات سازمانی، انتظار می رود این سیستم یاری رسان مدیران در مواجهه با دامنه متنوعی از مسائل سازمانی باشد.
ناهید جهاندوست رحیم فوکردی
در عصر حاضر استفاده از بانکداری همراه، به عنوان یکی از گزینه های ترویج بانکداری الکترونیک موردتوجه بسیاری از مشتریان بانک های دنیا قرارگرفته است که البته مقاومت هایی نیز در پذیرش و استفاده از این فناوری نوین بانکداری به چشم می خورد که با آسیب شناسی و ارائه راهکارهای سازنده نقش موثری در پذیرش این فنّاوری توسط مشتریان بانک ها دارد. هدف این پژوهش شناسایی ، بررسی و اولویت بندی عوامل کلیدی موثر بر پذیرش همراه بانک از سوی مشتریان بانک سپه و ارائه راهکارهای مناسب است. لذا با استفاده از ادبیات موجود و نظر خبرگان ، عوامل بالقوه موثر بر پذیرش این ابزار مورد بررسی قرار گرفتند . در این پژوهش 17 عامل شناسایی شد، که به کمک طرح پرسشنامه دیمتل این عوامل اولویت بندی گردید و نتایج حاصل از این اولویت بندی به عنوان خواسته های مشتریان وارد تکنیک گسترش عملکرد کیفی فازی شد و با کمک گسترش عملکرد کیفی و نظرات خبرگان راهکارهای موثر بر پذیرش بانکداری همراه توسط خبرگان ارائه گردید. از نتایج این پژوهش این نکته به دست می¬آید که تلاش برای داشتن مشتریان وفادار در درجه اول اولویت قرار دارد. بدین منظور بانک می¬تواند با ارائه تسهیلات ویژه، کاهش هزینه و حرکت به سمت جوامع هدف، مشتریان را به استفاده از خدمت همراه بانک سپه تشویق نماید. و همچنین شناسایی خدمات موردنیاز مشتریان، همزمان با رشد فن-آوری و تغییر نیازهای روزمره آن ها، فرهنگ¬سازی و آشنایی مردم با خدمات الکترونیک از مدارس و اصناف در درجه دوم اهمیت قرار دارند.