نام پژوهشگر: حسنعلی کوثری لنگری

آشنایی زدایی در غزلیَات شمس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  حسنعلی کوثری لنگری   محمود براتی

چکیده «آشنایی زدایی» از مهم ترین مباحث ِ«مکتب فرمالیسم» روسیه است. اصطلاحی است که نخستین بار «ویکتور شکلوفسکی» روسی در سال 1917 م. در مقاله «هنر چونان شگرد/ هنر به مثابه تمهید» مطرح کرده است. از نظر او هنر با آفریدن ِشگردهایی، شکل ِخودکار و خوگرفته دریافت انسان را از بین می برد و دریافتی نو، پدید می آورد. بعد از او «رومن یاکوبسون»، «یوری تین یانوف» و «ژان پل سارتر» از آن با نام «بیگانه سازی» یاد کرده اند. فرمالیست ها بر این باور بودند که انسان ها در زندگی روزمرّه گرفتار غبار ِ«عادت» می شوند. عادت مانع از این می شود تا آن ها به درستی حقیقتِ امور را ببینند. کار ِهنر این است که پدیده ها را آن گونه که هستند به ما نشان دهند. شعر آشنایی زدایی در زبان است. زبان ِشعر در برابر زبان ِمعمول و اتوماتیک، زبانی بیگانه و ناآشنا است که خواننده را به خود جذب می کند و باعث «شگفتی» او می شود. شگفتی ای که می تواند بعد از «درنگ و تأمّل» به «ادراک» بینجامد و «التذاذ هنری» را در پی داشته باشد. از سویی زبان ِشعری و شگردهای ِهنری هم به مرور برای مخاطب، آشنا و معمول می شوند. برای همین شاعران در زبان ِادبی هم دست به آشنایی زدایی می زنند. در تکنیک ها و فنون ادبی ِکهنه، تازگی می دمند یا تغییراتی را برای تأثیر بیشتر ِکلام ایجاد می کنند. در هر یک از حوزه های ادبی، غزل مولوی ویژگی های برجسته ای دارد که موجب آشنایی زدایی در کلام اوست. در بدیعِ لفظی،«تکرار» با کارکرد موسیقایی؛ در بدیع معنوی،«تقابل و متناقض نما» با بسامد بالا؛ در قافیه،«قافیه میانی با وضعیتی ویژه» و هنجار شکنی در قافیه کناری، در عروض،«اوزان ِخیزابی و ضربی» و گاه «نادر»؛ در بیان،«تشبیهات نو و اغلب فشرده »، «استعاره های ِتازه»، «تشخیص»، «صفت هنری»، «حسّامیزی با بسامد بالا» و ... » در دستور، گریز از قواعد نحوی ِزبان معیار، ساخت واژه، ترکیب و اصطلاحات، «فراوانی فعل» که نشانه تحرّک و پویایی است، «کوتاهی جملات» که بیانگر سادگی و روانی ذهن و زبان ِمولانا ست و در معانی، اسناد های مجازی، انواع حذف، اطناب از نوع تکرار با اغراض ثانوی. غزلیات شمس سرشار از ویژگی هایی است که در مکتب فرمالیسم مطرح است. هدف این پژوهش، تحلیل شگردها و شیوه های آشنایی زدایی در این اثر، بر مبنای نظریات فرمالیست ها و محقّقان معاصر ایرانی است که در دو شاخه کلّی ِ« قاعده افزایی و ایجاد ِتوازن» و «هنجارگریزی/ انحراف از نُرم» مورد بررسی قرار می گیرد. واژه های کلیدی: