نام پژوهشگر: رافیک باغومیان
رافیک باغومیان علی ثقفی
در واکنش به نگرانی های ایجادشده در خصوص سودمندی گزارشگری مالی فعلی، پژوهش های متعددی به منظور بررسی روند تغییرات ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری طی دهه های اخیر انجام شده است. در این رابطه، علاوه بر نبود اجماع در زمینه وجود روند کاهشی در ارتباط ارزشی، میزان مناسب بودن روش سنتی اندازه گیری ارتباط ارزشی که مبتنی بر همبستگی متغیر قیمت بازار است، دغدغه ای دیگر در ادبیات این حوزه به شمار می آید. با توجه به شواهد روزافزون ارائه شده در ادبیات حوزه مالی رفتاری در خصوص انحراف قیمت بازار سهام از ارزش بنیادی، در پژوهش حاضر تلاش شده است تا به کمک الگوی ارزشگذاری سود مازاد، با استدلال و به شیوه تجربی نشان داده شود که روند کاهشی مشاهده شده در ارتباط ارزشی، برآمد تعامل دو عامل است؛ نه تک عاملی که پیش از این ادعا شده بود. عامل اول، اثر اندازه گیری حسابداری است که بیانگر ناتوانی الگوی فعلی گزارشگری مالی در ثبت و بازنمایی ارزش اقتصادی شرکت می باشد و موجب کاهش واقعی ارتباط ارزشی می شود. عامل دوم، اثر رفتار سرمایه گذاران است که حاصل تأثیر روزافزون عوامل غیربنیادی بر تصمیم های سرمایه گذاران در حوزه قیمت گذاری می باشد و باعث مشاهده یک روند کاهشی غیرواقعی در ارتباط ارزشی می گردد. نتایج تحقیق بر اساس روش اندازه گیری سنتی ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری، حاکی از کاهش آن نزد شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برای دوره زمانی 1378 الی 1387 می باشد. البته، همان گونه که فرضیه پردازی شده بود، کاهش پیش گفته فقط نتیجه کم رنگ شدن ویژگی "مربوط بودن" گزارشگری مالی (اثر اندازه گیری حسابداری) نیست، بلکه حاصل افزایش رفتار سوداگرانه سرمایه گذاران بر اثر نفوذ روزافزون عوامل غیربنیادی در قیمت بازار نیز می باشد (اثر رفتار سرمایه گذاران). همچنین، یافته های آزمون اضافی پژوهش که طی آن ارتباط ارزشی اطلاعات حسابداری با استفاده از همبستگی میان متغیرهای مالی و ارزش بنیادی مورد ارزیابی قرار گرفته است، حاکی از نبود روند کاهشی در ارتباط ارزشی طی دوره زمانی پیش گفته می باشد و نشان می دهد که دلیل اصلی روند کاهشی مشاهده شده توسط پژوهش های قبلی، رفتار سوداگرانه سرمایه گذاران بوده است که قابل انتساب به تغییرات ارزش بنیادی نمی باشد.
حسن کریمی رافیک باغومیان
چکیده هدف از این تحقیق، بررسی توانایی نسبی سود، جریان وجوه نقد عملیاتی، و دو معیار سنتی جریان وجوه نقد یعنی سود خالص به اضافه هزینه استهلاک و سرمایه در گردش عملیاتی، در پیش بینی جریان های نقدی آتی است. همچنین در این تحقیق، تاثیر اندازه شرکت بر توانایی پیش بینی معیارهای فوق بررسی شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بین سالهای 1384 تا 1388 می باشد. نتایج نشان می دهد که در واحدهای تجاری کوچک و همچنین در سطح کل واحدهای تجاری، سود خالص نسبت به جریان وجوه نقد عملیاتی و شاخص های سنتی آن، توانایی بیشتری برای پیش-بینی جریان های نقدی آتی دارد؛ در حالیکه در واحدهای تجاری بزرگ، جریان وجه نقد عملیاتی نسبت به سایر معیارها پیش بینی-کننده بهتری است. همچنین برطبق نتایج، با افزایش اندازه شرکت، توانایی پیش بینی کلیه مدل ها به میزان قابل توجهی افزایش می یابد.