نام پژوهشگر: سمیه خلیفه قلی

مرکز درمانی- پژوهشی بیماران سرطانی ((ضمائم))
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه هنر - دانشکده معماری و شهرسازی 1388
  سمیه خلیفه قلی   علیرضا مستغنی

بیمارستان مکان غریبی است که بیمار در حالی که از عدم سلامتی خود نگران می باشد، به این محیط نامأنوس قدم می گذارد و با تصویری متناقض از محیط خانه اش مواجه می شود؛ نظام حاکم ، رنگ آمیزی و دکوراسیون بیمارستان ، روابط قراردادی و سکوت و سروصداهای موقتی و... موجب می گردد که فرد احساس صمیمیت و الفت موجود در خانه را در محیط بیمارستان ننماید. جدایی از عزیزان و محیط ناآشنای بیمارستان ، نیاز به عشق و تعلّق را در وی تهدید می کند. به هنگام بستری شدن در بیمارستان بیمار از هر چه مورد علاقه اش است دور می ماند و این دوری او را نگران می کند. بیمار احساس غیرفعال و خنثی بودن می کند، لباس ها و تمام آنچه را که متعلق به او بوده به طور موقتی از وی گرفته شده است . مشاهده چهره های ناشناس اعم از پزشک و پرستار که جسم و روح وی در اختیار آنهاست از آنجائی که نمی تواند پیش بینی کند که چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد، سبب می شود که بیمار تا حدود زیادی موجودیت فردی خود را از دست بدهد. بوی دارو، صداهای ناآشنا و رفت و آمد بسیار، آرامش او را به هم می زند. ورود بیمار مصدوم و مجروج ، فریاد سایر بیماران ، مشاهده مرگ دیگران ، تلاش های گروه درمانی و حضور تجهیزات پیشرفته با آلارم ها و صداهای مختلف او را بسیار ناراحت می کند. بیماری به فرد احساس ناامنی می دهد و او فکر می کند مرز بین سلامتی و بیماری خیلی به هم نزدیک است و فاصله مرگ با زندگی چندان زیاد نیست . بنابراین بیمار دچار وحشت و هراس می گردد و احساس می کند که هر چند عزیزانش او را دوست دارند، ولی قادر نخواهند بود، در امر بازگشت به سلامتی و زندگی او را حمایت کنند. او از روی ناامیدی نظرش را متوجه گروه درمان می نماید. وقتی نیاز به امنیت تهدید می شود، بیمار خود را بسیار تنها می بیند و درد را به تنهایی تحمل می کند، تنها بر تخت جراحی قرار می گیرد، احساس درماندگی می کند، محیط بیمارستان برایش محیط نگران کننده به نظر می رسد؛ زیرا شنیده است که بسیاری از اتّفاقات ناگوار در آن جا رخ می دهد. ترس از عفونت ، تشخیص و درمان غلط و... مسایلی است که او را نگران می سازد. بیمار مانند هر انسان دیگری دارای نیازهای حیاتی است . او به علت بیماری بعضی از نیازهایش را نمی تواند به طور کامل تأمین کند و احتیاج به کمک اطرافیان دارد. با آگاهی درباره نیازهای بیماران می توان آنها را بهتر شناخت و راه های مناسب تری برای کمک به این افراد انتخاب کرد. این نیازها چارچوب مفیدی برای ارائه مراقبت های لازم و خلق فضایی متناسب آنها خواهند بود. رساله مذکور تلاشی است درجهت خلق یک بنای مستقل برای بیماران سرطانی که نمادی باشد از تاثیر فضا در درمان. بر این اساس فصل اول پژوهش حاضر به بیان مساله و اهمیت موضوع پرداخته و در فصل دوم به بررسی انواع بیماریهای سرطانی، جهت شناخت روش های درمان و کنترل بیماری، تجزیه و تحلیل درمان، جهت شناخت انواع فضاهای معماری مورد نیاز ونیز شناخت بیمار سرطانی جهت بررسی ابعاد روانشناسی بیمار پرداخته شده است. فصل سوم مطالعه سوابق و ادبیات مربوطه را شامل می شود.جهت بهره بردن از طراحی های صورت گرفته. پس از شناخت سرطان، در فصل چهارم به مکان درمان این بیماری و به بیانی دیگر بیمارستان می پردازیم و سپس از دریچه معماری به حوزه درمان نفوذ کرده و تعامل بین این دو حوزه را جهت دستیابی به یک برنامه مدون طراحی ادامه می دهیم. فصل پنجم،تحلیل و ارزشیابی یافته ها می باشد که تحلیل بخشهای عملکردی بیمارستان را شامل می شود. نتایج مطالعات انجام شده در پنج فصل مذکور در قالب طرح معماری در فصل شش ارائه می گردد.