نام پژوهشگر: احسان رحیمی
احسان رحیمی سروش اخلاقی
در این پایان نامه روش پیش کد کننده ثابت برای دستیابی به حداکثر درجه آزادی قابل دسترس برای کانال ارگادیک به فرم x ارائه شده است؛ که این مساله توسط روش همتراز نمودن ارگادیک تداخل تحقق پیدا کرده است. به انضمام این که در روش پیشنهادی در این پایان نامه فرستنده ها نیازی به دانستن تمامی اطلاعات حالت کانال ندارند در صورتی که روش های موجود در این زمینه از فرض موجود بودن اطلاعات حالت کانال به صورت جامع در فرستنده ها استفاده نموده اند. در مقایسه با روش های موجود، روش پیشنهادی از یک بازخورد کانال با نرخ محدود برای دستیابی به حداکثر درجه آزادی قابل دسترس استفاده می کند. به عبارت دیگر در روش پیشنهادی به جای استفاده از مقادیر واقعی حالت کانال از مقادیر چندی شده آن استفاده می شود. به منظور یافتن بینش بهتر در مورد چگونگی روش پیشنهادی، ابتدا از مدل کانال با تعداد ضرایب محدود (مدل میدان محدود) استفاده نموده و روش پیشنهادی را تشریح می نماییم و در ادامه این حالت را به حالت واقعی یعنی استفاده ازمدل کانال با ضرایب پیوسته البته در حضور چندی کننده گسترش می دهیم. در ادامه برای محیط کانال با محوشدگی رایلی نشان داده شده است که چنانچه نرخ بازخورد شده توسط گیرنده از مرتبه 2 log?(p)+?(log?log?(p) ) باشد، حداکثر درجه آزادی قابل دسترس دست یافتنی است ( p توان کل ارسالی را نشان می دهد). همچنین در نهایت به بررسی کاهش نرخ بازخورد بر بهره ادغام پرداخته شده است که این موضوع با محاسبه رابطه بین بهره ادغام و نرخ بازخورد مشخص شده است
احسان رحیمی عبدالکاظم نیسی
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه علّی سرمایه روانشناختی با هیجانات مثبت، بهزیستی روانشناختی، عملکرد شغلی و التزام شغلی از طریق ارائه یک الگو بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل تمامی پرستاران بیمارستان های دولتی شیراز بوده است. در این پژوهش تعداد 350 نفر برای آزمودن فرضیه های پژوهش، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند که از این میان 268 نفر(35مرد و 228زن) به پرسشنامه ها به صورت کامل پاسخ دادند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه سرمایه روانشناختی، پرسشنامه عملکرد شغلی، پرسشنامه رفتارهای مدنی سازمانی معطوف به فرد و معطوف به سازمان، پرسشنامه التزام شغلی، پرسشنامه بهزیستی روانشناختی و فهرست هیجانات مثبت می باشند. ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده از روش الگویابی معادلات ساختاری (sem) و بر اساس نرم افزار amos نسخه 16 انجام گرفت. جهت آزمودن اثر واسطه ای از روش بارون و کنی (1986) و بوت استراپ در برنامه ماکرو آزمون پریچر و هیز استفاده شد. یافته های پژوهش نشان دادند که الگوی پیشنهادی از برازش خوبی با داده ها برخوردار است. برازش بهتر با داده ها از طریق همبسته کردن خطاهای دو مسیر به دست آمد. تمامی فرضیه در این پژوهش مورد تایید قرار گرفتند.
احسان رحیمی غلامرضا زاهدی
چکیده هدف از این تحقیق مدلسازی ریاضی وبهینه سازی استخراج اسانس گیاه بابونه با استفاده ازدی اکسیدکربن فوق بحرانی می باشد.استخراج باسیال فوق بحرانی یک تکنیک قدرتمند و جدیدی در فرآیندهای جداسازی می باشد.از مواد اسانس گیاه بابونه به طور گسترده در صنایع دارویی و بهداشتی استفاده میشود.در کار حاضر استخراج از گیاه دارویی بابونه با استفاده از دی اکسید کربن فوق بحرانی مطالعه شده است.اجزای موجود در اسانس استخراج شده توسط دستگاه کروماتوگرافی گازی شناسایی شدند.یک مدل دو فازی ریاضی به منظور شبیه سازی بازده استخراج در شرایط عملیاتی متفاوت انجام شده است.موارنه جرم ناپایا برای حل شونده در فاز جامد ودر فاز فوق بحرانی به دو معادله دیفرانسیل جزئی منجر می شود که به صورت عددی با روش رانگ کاتای مرتبه چهار با کمک نرم افزار متلب حل شدند.همچنین ضریب توزیع بین جامد و سیال فوق بحرانی با استفاده از الگوریتم ژنتیک بدست آمده است.مدل ارائه شده قادر است تاثیر پارامترهای مختلف فرآیند از قبیل فشار(در محدوده25-10 مگاپاسکال)،دما (در محدوده 315-303 درجه کلوین)،شدت جریان سیال فوق بحرانی (در محدوده5-10*33/3- 5-10*55/11 کیلوگرم بر ثانیه)وقطر ذرات (در محدوده 6-1 میلیمتر) را برروی بازده استخراج نشان دهد و تطابق خوبی با داده های آزمایشگاهی دارد.بهینه سازی فرآیند با استفاده از الگوریتم ژنتیک انجام شده است و دمای 15/313 درجه کلوین و فشار 20 مگا پاسکال به عنوان شرایط بهینه فرآیند بدست آمده است.
احسان رحیمی آرمان زارع بیدکی
آلومینیوم به عنوان یک فلز صنعتی مهم، امروزه جای خود را در صنعت و زندگی روزمره باز کرده است و با اینکه زمان زیادی از شروع تولید آن در سال 1888 میلادی نمی گذرد، تولید، مصرف و کاربرد آن پیوسته در حال افزایش است. آلومینیوم به دلیل خصوصیات برجسته و کاربرد گسترده در صنایع نفت، گاز و پتروشیمی حائز اهمیت فراوان است. در مواردی مانند کاربرد در موتورهای احتراقی که قطعات آلومینیومی در دماهای بالا و یا در معرض گازهای خورنده قرار دارند و نیز جاهایی که قطعات در معرض خوردگی یا سایش هستند، لازم است قطعات آلومینیومی با ایجاد پوشش های مناسب تقویت شوند. جهت بهبود مقاومت خوردگی al عملیات های پوشش دهی سطحی مختلفی پیشنهاد می گردند مثل پوشش های تبدیلی، آندایزینگ و...آبکاری الکتریکی نیکل در مقایسه با عملیات های مورد استفاده، یک روش اقتصادی و مناسب برای اجرا می باشد. به دلیل فعال بودن طبیعی al،رسیدن به یک رسوب محافظ از طریق آبکاری الکتریکی در یک حمام آبکاری فرآیندی بسیار سخت خواهد بود چرا که پوشیده شدن سطح توسط یک لایه ?al?_2 o_3 مانع از رسوب الکتریکی فلز بر سطح al می گردد که در نتیجه ی این امر لایه ی رسوب کرده از فلز دیگر بر سطح al دارای استحکام چسبندگی کم خواهد بود و مشکلات خوردگی از جمله خوردگی حفره ای و رشته ای در زیر لایه ی پوشش اعمال شده را به همراه خواهد داشت. بنابراین این امر ضروری به نظر می رسد که قبل از آبکاری الکتریکی بر سطح al توسط یک عملیات اولیه این لایه ی اکسیدی از سطح حذف شده و تا قبل از آبکاری الکتریکی از تشکیل مجدد آن و همچنین انحلال al در الکترولیت جلوگیری گردد. از آنجا که پوشش های نانوکامپوزیت ni-sic همواره مقاومت به خوردگی بالایی را از خود نشان می دهند، تصمیم بر آن است که در پژوهش حاضر با استفاده از عملیات های اولیه ی مناسب آبکاری پوشش نانوکامپوزیتی ni-sic بر روی al اعمال و کیفیت پوشش و رفتار خوردگی al، پس از استفاده و در شرایط عدم استفاده از پوشش بررسی گردد. بررسی انجام شده نشان می دهد که سختی و مقاومت به خوردگی پوشش پوشش نانوکامپوزیتی ni-sic بیشتر از پوشش ni می باشد.
احسان رحیمی علی حیدری پناه
در این مطالعه اثرات باطله های سدهای رسوبگیر بر آلودگی خاک مورد بررسی قرار گرفته است. به این منظور با استفاده از روش برنامه ریزی ژنتیک که روشی نوین، سریع و دقیق بوده و با استفاده از داده های معتبر اولیه، ضریب نفوذ پذیری خاک بستر و بدنه سد مدل شده است. به منظور مدل کردن ضریب نفوذ پذیری از برنامه matlab استفاده شده است. سپس پدیده های مختلف حین نشت سیال آلوده کننده در فازهای مختلف بررسی گردیده است. با استفاده از نرم افزار seep/w سد رسوبگیر مس میدوک مدل شده است و ضرایب نفوذپذیری پیش بینی شده مناطق مختلف سد در نرم افزار seep/w استفاده شده اند. دبی نشت بدست آمده از نرم افزار seep/w با مقادیر واقعی مقایسه شده است
احسان رحیمی سید حامد میرکریمی
تکه تکه شدن زیستگاه موضوعی مهم در حفاظت از تنوع زیستی است و توجه زیادی از سوی جوامع علمی به آن معطوف گردیده است. توصیف کمی ناهمگنی مرتبط با تکه تکه شدن زیستگاه مرحله مهمی در تعیین اثرات تکه تکه شدگی بر تنوع زیستی است. بوم شناسی سیمای سرزمین تلاش می کند تا معیار هایی را توسعه دهد که به طور منظم الگوهای سیمای سرزمین را توصیف و اثرات تغییر الگو ها را بر گونه های مختلف پیش بینی کند. با این نگاه، بوم شناسان سیمای سرزمین عموما رویکردی گسسته را اتخاذ می کنند که سیمای سرزمین را به عنوان مجموعه ای از لکه های گسسته درنظرمی گیرد. اگرچه این الگو در مطالعات بوم شناسی سیمای سرزمین بسیار کارآمد و موفق عمل کرده است، اما عقیده بر این است که الگوی لکه، راهرو و پس زمینه نمی تواند نمایش صحیحی از ناهمگنی پیوسته ارائه دهد. همین عامل موجب شده تا برخی از محققین این رشته در پی یافتن شاخص های جدیدی باشند که به وسیله آنها بتوان سیمای سرزمین را در چارچوبی پیوسته مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. این تحقیق نیز با هدف مقایسه رویکردهای گسسته و پیوسته به کمی سازی ناهمگنی سیمای سرزمین می پردازد. در این راستا، در رویکرد گسسته از معیارهای سیمای سرزمین و در رویکرد پیوسته از فن پنجره متحرک، تحلیل فوریه، شاخص های همبستگی مکانی و معیارهای سنجش سطح به منظور کمی سازی الگوهای سیمای سرزمین استفاده گردید. نتایج حاصل از تحلیل فوریه و معیارهای سنجش سطح به طور غیرمستقیم و نتایج حاصل از فن پنجره متحرک و شاخص-های همبستگی مکانی به طور مستقیم و با استفاده از تجزیه و تحلیل های آماری با نتایج حاصل از معیارهای سیمای سرزمین مقایسه گردیدند. به طور کلی، نتایج حاصل از این مقایسات نشان داد که اگرچه رویکردهای پیوسته از توسعه چندانی برخوردار نیستند اما قابلیت و کارآیی بالایی در کمی-سازی ناهمگنی سیمای سرزمین دارند. با این وجود، نتایج حاصل از معیارهای سیمای سرزمین، نتایج حاصل از رویکردهای پیوسته را تایید می کند و جزئیات بیش تری را از الگوهای سیمای سرزمین ارائه می دهند. بنابراین، روش های کمی سازی را باید با توجه به هدف بررسی الگوهای سیمای سرزمین و فرایندهای بوم شناختی مورد نظر انتخاب کرد.