نام پژوهشگر: بهاره عسگری
بهاره عسگری فیضل عامری
سازمان جهانی تجارت امروزه به عنوان بزرگترین سازمان تنظیم کننده مقررات تجاری در روابط بین المللی بر اصولی چون تجارت آزاد تکیه می کند. مطابق این اصل کشورهای عضو مکلفند علاوه بر ایجاد ساختار حقوقی و اقتصادی مناسب برای تحقق آزادسازی تجاری، از اعمال اقداماتی که اصل مزبور را خدشه دار می سازد، پرهیز کنند. (موانع غیرتعرفه ای مانند یارانه های دولتی و... می تواند از جمله این اقدامات باشد.) حق مالکیت فکری آنگونه گه ادعا شده است، نقش مثبتی در پیشرفت و توسعه صنعتی کشورها دارد و به دارنده خود حق انحصاری در بهره مندی از این مالکیت را اعطا می کند. بر اساس این حق انحصاری، مالک یا دارنده آن می تواند از جریان آزاد کالا و خدمات جلوگیری کند. با عنایت به این مطلب سوال اصلی آن است که آیا این حق را می توان به عنوان یکی از موانع غیرتعرفه ای عنوان کرد؟ در این صورت آیا بایستی بنا به شرایط و مقررات سازمان جهانی تجارت چنین حقی را به دلیل ویژگی مذکور حذف نمود؟ واقعیت این است که بر اساس اصول سازمان جهانی تجارت حق مالکیت فکری در زمره آن دسته از حقوق اساسی است که این سازمان شناسایی نموده و حمایت از آن را به عنوان یکی از شرایط الحاق به خود محسوب می نماید. با عنایت به مطالب فوق چه توجیه فلسفی، حقوقی و اقتصادی برای حق مالکیت فکری عنوان شده است و در این زمینه چه راهکارهایی به منظور به منظور رفع تناقض بین ویژگی مانعیت در تجارت آزاد (نقش منفی) و نیز نقش مثبت آن در تشویق و ترویج توسعه صنعتی پیشنهاد شده است؟ در این تحقیق با نگاهی به موانع غیرتعرفه ای الحاق به سازمان جهانی تجارت به طور خاص به بررسی حق مالکیت فکری در این رابطه پرداخته خواهد شد و در پایان نیز راهکارهای لازم جهت تعدیل حق مزبور و با لحاظ این امر که اصولاً الحاق به سازمان جهانی تجارت مستلزم پذیرش موافقت نامه جنبه های مرتبط با تجارت حقوق مالکیت فکری (تریپس) می باشد، ارایه خواهد شد.
بهاره عسگری محمدرضا نورانی
در کنار پیشرفت هایی که هر روزه در فرایندهای مهندسی بافت در حال رخداد است رویکرد تحقیقات در چند سال اخیر،در کنار استفاده از ترکیبات مشابه بافت های بدن،در جهت بکارگیری فرایندهای مشابه مکانیزم های بیولوژیکی برای سنتز فاز معدنی استخوان معطوف شده است.این موضوع منجر به شکل گیری حوزه جدیدی از پژوهش با عنوان زیست تقلیدی(biomimetic)شده است.شبیه سازی و مطالعه نحوه شکل گیری بافت استخوان در زمینه های پلیمری و هیدروژلی به منظور شبیه سازی تشکیل فاز معدنی مشابه بافت استخوان از مصادیق فرایندهای زیست تقلیدی در زمینه جایگزین های استخوان است.به روش biomimeticساخت داربست،پاسخ بهتری در بدن خواهد داشت.در این پروژه تلاش شد تا فرایند مینرالیزاسیون در داخل یک سازه هیدروژلی از جنس ژلاتین در شرایط مشابه بدن صورت گرفته وسپس نانوکامپوزیت تشکیل شده با استفاده از فرایند فریز دراینگ بصورت داربستی متخلخل و به عنوان نوعی داربست زیست تقلیدی درآید. برای این منظور ترتیبی داده می شود تا یون های سازنده بخش معدنی استخوان نظیر کلسیم(بصورت ca+2)، منیزیم(بصورت 2+(mg، فسفر(بصورت بنیانpo4-3)و هیدروکسل(oh-1)در داخل زمینه ژلاتینی که نقش ماتریس هیدروژلی را بازی می کند، با یکدیگر واکنش دهند.محصول این واکنش ها تشکیل فازهای معدنی کلسیم فسفاتی است که چون در شرایط مشابه بدن رخ می دهد، انتظار می رود که نهایتاً در اثر تحولات بازی به هیدروکسی آپاتیت استوکیومتری یعنی بخش معدنی استخوان طبیعی و هیدروکسی آپاتیت غیراستوکیومتری تبدیل گردد. بدین ترتیب نوع ترکیب (ترکیبات) معدنی شکل گیرنده در داخل ژلاتین، چون در شرایط مشابه بدن این اتفاق می افتد، از نوع زیست تقلیدی خواهند بود. لذا انتظار می رود با توجه به زیست سازگاری و قابلیت هدایت تشکیل استخوان نانوکامپوزیت حاصل که در مطالعات بسیاری اثبات شده است، تشابه مذکور باعث می شودتا پاسخ بدن به داربست ساخته شده به این طریق نسبت به نمونه های قبلی مطلوب تر باشد