نام پژوهشگر: محمد حسین غلباش قره بلاغی

مقایسه تطبیقی ضرایب فزاینده خالص و ضرایب فزاینده ناخالص در تعیین بخش کلیدی اقتصاد ایران: رویکرد داده-ستانده
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده اقتصاد 1389
  محمد حسین غلباش قره بلاغی   محمد قلی یوسفی

تعیین اهمیت نسبی فعالیت های اقتصادی از آن جهت حایز اهمیت است که به سیاست گذاران، برنامه ریزان و تصمیم سازان کمک می نماید تا به تخصیص درست منابع بپردازند. در تجزیه و تحلیل ضرایب فزاینده سنتی داده-ستانده، صنایع کلیدی صنایعی هستند که بیشترین تاثیر را بر اقتصاد دارد یعنی در این نوع تحلیل وابستگی سایر بخشهای اقتصاد به بخش مورد نظر قرار می گیرد. ولی بخش های منتخب نیز ممکن است شدیدا به سایر بخشها وابسته باشند و رشد این بخشها وابسته به شوکهایی باشد که از سایر بخشها به این بخش منتقل می شود. و خود این بخشها به دلیل تقاضای نهایی بسیار پایین قادر به ایجاد شوک نباشد. برای اجتناب از تاثیر برآورد بیش از اندازه اهمیت بخشها (یا سنجش مضاعف پیوندها در رویکرد سنتی) و در نظرگرفتن ماهیت دوگانه وابستگی بین یک بخش و اقتصاد در کلیت آن "مفهوم فزاینده خالص تقاضا" و " مفهوم ضرایب فزاینده خالص عرضه" به عنوان راه حلی مناسب تر معرفی می شود. به منظور بررسی تجربی این موضوع، جدول 99 بخشی داه – ستانده سال 1380 مرکز آمار ایران محاسبه و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتیجه مطالعه نشان می دهد که در روش ضرایب فزاینده ناخالص بیشتر بخش های کالایی نظیر کشاورزی و صتعت حائز اهمیت می باشد که احتمالا به ابن خاطر است که این بخش ها دارای سهم واسطه ای بالا در اقتصاد می باشند ولی رویکرد ضرایب فزاینده خالص با لحاظ تاثیر وزن تقاضای نهایی و وزن ارزش افزوده می تواند تفسیر بهتری را از اقتصاد ایران بیان کند. در این رویکرد با استفاده از معیار ضریب فزاینده خالص تقاضا و عرضه بزرگتر از واحد به تبیین اهمیت نسبی بخش های اقتصاد ایران پرداخته شد و ملاحظه گردید که از اغلب بخش های دارای اهمیت نسبی بالا در اقتصاد ایران بخش مربوط به فعالیت های خدماتی می باشد. نظیرحمل و نقل، عمده فروشی و خرده فروشی و ... که با توجه به ساختار تولید و اشتغال ایران قابل توجیه است.