نام پژوهشگر: منیره صفاری
منیره صفاری علیرضا مرادی
ترکیبات فلوئوروکربن، به دلیل کارایی بهینه در ایجاد هر دو خاصیت آبگریزی و روغن گریزی، مهمترین دسته از مواد تکمیلی دافع آب و روغن برای منسوجات می باشند. دافعیت آب پارچه های عمل شده با فلوئوروکربن پس از شستشو به طور قابل ملاحظه ای کاهش می یابد و با عملیات حرارتی دوباره بازمی گردد. با توجه به اینکه قطبیت محیط، آرایش فضایی سطح پلیمر را تعیین می کند، زنجیرهای فلوئوروکربن آبگریز برای دوری کردن از شرایط هیدروفیلی در ضمن شستشو، از سطح مشترک هوا- پلیمر به سمت داخل پلیمر می چرخند. در این تحقیق برای کنترل کاهش در دافعیت ترکیبات فلوئوروکربن پس از شستشو، سه دسته از ترکیبات مورد استفاده قرار گرفت: مواد پیوند دهنده عرضی مختلف(دی متیلول دی هیدروکسی اتیلن اوره، مالئیک اسید و اتاکونیک اسید و دی ایزوسیانات ها)، بسط دهنده ها (لاریل اکریلات و لاریل متاکریلات) و بوستر(دی ایزوسیانات بلوکه شده). ماده افزودنی تحت عنوان "بوستر"، با بلوکه کردن گروه های ایزوسیاناتی در هگزا متیلن دی ایزوسیانات، سنتز شده و عملکرد آن روی پارچه با نمونه تجاری (اووگاردxl) مقایسه گردید. مواد افزودنی و پیوند دهنده های عرضی، به ترکیبات فلوئوروکربن معمولی اضافه شده و نتایج دافعیت با یک ترکیب فلوئوروکربن lad مقایسه گردید. روش های مختلف کاربرد هریک از این افزودنی ها و پیوند دهنده-های عرضی بر روی پارچه به همراه فلوئوروکربن بررسی شده و روش مناسب برای هریک انتخاب گردید. میزان اثرگذاری هر یک از روش ها در میزان دافعیت پارچه قبل و پس از شستشو با استفاده از آزمون 3m مورد بررسی قرار گرفت. همچنین تاثیر هرکدام از ترکیبات مورد استفاده به همراه فلوئوروکربن، بر خواص فیزیکی پارچه از قبیل استحکام و طول خمشی، اندازه گیری شد. سپس با توجه به میزان تأثیرگذاری هر روش بر خواص دافعیت کالا قبل و پس از شستشو و عملیات گرمایی، خواص فیزیکی پارچه و همچنین سهولت روش کاربرد و هزینه ی تکمیل، بهترین روش برای هدف مورد نظر، انتخاب شد. نتایج نشان داد استفاده از پیوند دهنده های عرضی دی متیلول دی هیدروکسی اتیلن اوره (dmdheu) و یا کربوکسیلیک اسیدهای مالئیک اسید و اتاکونیک اسید با آغازگر رادیکال آزاد سولفات پتاسیم و کاتالیزور استری شدن هیپوفسفیت سدیم روی پارچه پنبه ای قبل از عمل با فلوئوروکربن می تواند باعث بهبود خاصیت دافعیت پس از شستشو گردد. استفاده از دی ایزوسیانات بلوکه به همراه ترکیب فلوئوروکربن باعث بهبود دافعیت پارچه عمل شده پس از شستشوگردید. همچنین استفاده از این ترکیب از کاهش دافعیت کالا با گذشت زمان (ageing) جلوگیری کرد. میزان پیوند عرضی ایجاد شده توسط هر یک از روش ها با آنالیز ftir و تست نفتول بررسی گردید. استفاده از بسط دهنده های لاریل اکریلات و لاریل متاکریلات همراه با ترکیب فلوئوروکربن نیز باعث بهبود دافعیت کالا پس از شستشو گردید. به طور کلی استفاده از پیوند دهنده های عرضی و بسط دهنده ها باعث تغییر درجه دافعیت تست آبگریزی 3m از 2 به 3 شدکه نشانگر تغییر دافعیت آب در پارچه به دافعیت آب و روغن است و به این ترتیب دافعیت پارچه به مقدار دافعیت ایجاد شده توسط فلوئوروکربن lad رسید.
منیره صفاری محمدرضا موحدی
این رساله به بررسی مفاهیم و مضامینی چون عشق،فراق،مرگ و طبیعت در غزلهای سعدی و شکسپیرمی پردازد.رساله با توضیحات مختصری در رابطه با ادبیات تطبیقی(تاریخچه ی مختصر و تعریف این اصطلاح)،ادبیات غنایی(تعریف و مقایسه ی انواع فرعی قالبهای غنایی در ایران واروپا)،توضیحات مختصری درباره جامعه ی عصرسعدی و شکسپیر و پیشینه ی کارهایی که به تاثیر از سعدی(عمدتا بوستان و گلستان)در ادبیات اروپا(غالبا فرانسه)انجام گرفته است،آغاز شده و با بررسی مضامین مشترک میان این دو شاعر ادامه یافته است.با توجه به اینکه این دو شاعر از نظر زمانی تقریبا سه قرن فاصله دارند و نیز اینکه اولین ترجمه از گلستان در سال 1634 م. یعنی 18 سال پس از مرگ شکسپیر در فرانسه انتشار یافته است،تاثیرپذیری این دو شاعر از یکدیگر غیر ممکن به نظر می رسد. همچنین متفاوت بودن شرایط اجتماعی عصر دو شاعر قابل توجه است،شرایط بحرانی جامعه ی ایران در زمان سعدی وخشونتی که در زمان حمله ی مغول بر ایران حکمفرما بود،از لطافت غزلهای وی نکاسته است.در حالی که عصر شکسپیر، "عصر طلایی" نامیده می شود، یعنی دورانی که در آن انگلستان از شرایط مساعد سیاسی،اجتماعی و اقتصادی برخوردار بود.هرچند در غزلهای سعدی جنبه ی جسمانی وجود انسان انکار نمی شود،اما عشقی که سعدی در صدد توصیف آن برآمده است،چیزی فراتر از عشق ظاهری و مادی ست. جهان بینی و نظرات عقیدتی-فلسفی وی عمدتا در در قصاید و قطعات بیان شده اند،اما برخی از غزلهای وی نیز جنبه های عارفانه پیدا میکنند.او عاشقی ست که نظرکردن به صورتِ نگار را بهانه ای برای درک صنع صورتنگار،می داند ،درحالی که در سانتهای شکسپیر جز در سانت 146 و ابیات اندکی از چند سانت دیگر، اشاره ای به مفاهیم عرفانی دیده نمی شود.به نظر می رسد که عدم استفاده از نمادهای مذهبی (جز در دو قطعه ی کوتاه از دو نمایشنامه ی تاریخی ریچارد دوم،هنری پنجم و یک سانت) یکی از ویژگیهای آثار شکسپیر است.روشن ترشدن فضای حاکم بر غزلهای این دو شاعروبررسی برخی از استعاره ها و تشبیهات به کاررفته توسط آنها در مورد فراق،مرگ،عشق و طبیعت از نتایج این تحقیق به شمار می رود.