نام پژوهشگر: امین زارعی
امین زارعی محمدباقر کجباف
از جمله مباحث اساسی و عمده در حوزه ی آسیب شناسی روانی، افسردگی است. افسردگی، تجربه کردن حالت ناشادی است که تحمل آن دشوار است و این حالت معمولاً توأم با اضطراب و پرخاشگری است. در سالهای اخیر پژوهشگران به تجربه افسردگی در دوران کودکی توجه زیادی نموده اند و مطالعات فراوانی در مورد افسردگی کودکی و علائم آن و راههای بهبود و پیشگیری از آن انجام داده اند. مطالعات مختلف حاکی از آن است که کودکان در سالهای آغازین، افسردگی را تجربه می کنند. نبود تجربه های شادی آور، خلق گرفته و غمگین، انزوای اجتماعی و گوشه گیری، کاهش عزت نفس، عدم تمرکز، رفتارهای منفعل یا پرخاشگرانه، نارسایی در کارهای مدرسه، تغییر در فعالیتهای زیستی همچون خوابیدن، خوردن و دفع، احساس خستگی و دردهای جسمی از جمله عوارض افسردگی کودکی است (سلیگمن ، 1995). در زمینه ی علل بروز افسردگی کودکی، اظهار نظرهای مختلفی شده است و رویکردهای مختلف روانشناسی عواملی مختلفی را برشمرده اند. یکی از عوامل عمده ای که پژوهشگران حوزه ی شناختی برای افسردگی برشمرده اند، درماندگی آموخته شده است. درماندگی آموخته شده در مفهوم کلی به معنای شناخت کنترل ناپذیر بودن حوادث است که منجر به کاهش فعالیتهای حرکتی، کاهش عزت نفس و گاهی اوقات حتی به خودکشی و مرگ منجر می شود که همان علائم افسردگی است. در سالهای اخیر تبیین جدیدتری از نظریه ی درمانگی ارائه شده که مفهوم سبک های اسنادی را در بر می گیرد که به فرایند نسبت دادن علت پدیده ها به عوامل گوناگون اشاره دارد. فرایند نسبت دادن سه بعد را شامل می شود، پایدار در برابر ناپایدار، فراگیر در برابر اختصاصی و شخصی در برابر غیر شخصی. بر همین اساس سبک تبیینی (اسنادی) خوش بینانه به سبک شناختی اشاره دارد که در آن، افراد علل رویدادهای خوشایند را به عوامل پایدار، فراگیر و شخصی نسبت می دهند و رویدادهای ناخوشایند را به عوامل ناپایدار، اختصاصی و غیرشخصی نسبت می دهند و سبک تبیینی (اسنادی) بدبینانه به سبک شناختی اشاره دارد که برعکس سبک اسنادی خوشبینانه عمل می کند. یعنی در مواجهه با رویدادهای خوشایند، آن را به عوامل ناپایدار، اختصاصی و غیر شخصی نسبت می دهند و در مواجهه با رویدادهای ناخوشایند زندگی، آن را به عوامل پایدار، فراگیر و شخصی، نسبت می دهند(گاسچک ، 1996). افراد منفی نگر و بدبین به احتمال بیشتری در برابر درماندگی تسلیم می شوند. احتمال بروز افسردگی در همین افراد هم بیش از سایرین است. از آن سو، هر گاه افراد خوش بین و مثبت اندیش با مشکلات حل نشدنی روبرو شوند در مقابل درماندگی مقاوم هستند و تسلیم مشکلات نمی شوند. در سال های آغازین زندگی، بدبینی باعث افسردگی و افت تحصیلی می شود. در صورتی، شیوه هایی که باعث می گردند بزرگسالان، خوش بینی را بیاموزند، در مورد کودکان اعمال شود، می توان کودکان سنین دبستان و نوجوانان را با این شیوه ها در برابر افسردگی ایمن ساخت (سلیگمن، 1995). با توجه به اینکه در سالهای اخیر درمانهای روان شناختی رویکرد خود را به درمان افسردگی تغییر داده اند و بیشتر توجه خود را به برنامه های پیشگیری از افسردگی در همان اوان زندگی متمرکز کرده اند. بر این اساس هدف پژوهش حاضر این است که با به کارگیری یکی از برنامه های شناختی - رفتاری پیشگیری از افسردگی به نام آموزش سبک اسنادی خوش بینانه، اثربخشی این برنامه را در پیشگیری و کاهش علائم افسردگی کودکان دختر مدارس شهرستان شوش دانیال(ع) مورد بررسی قرار دهد تا بر اساس نتایج آن در مورد کارآیی این گونه برنامه ها در مدارس کشور و در ارتباط با کودکان ایرانی مورد ارزیابی قرار گیرد. والدین برای کودکانشان، خواسته هایی فراتر از سلامتی جسمی دارند. آنان خواهان آنند که زندگی کودکشان سرشار از عشق و محبت و آکنده از اعمال و دستاوردهای والا باشد. دوست دارند که آنها به یادگیری علاقمند باشند و تمایل داشته باشند با مشکلات به مقابله بپردازند. مایلند تا کودکانشان میراثشان را پاس بدارند و در عین حال از اعمال و دستاوردهای خودشان احساس غرور کنند. تمایل دارند که آنها با اعتماد به آینده، علاقه به ماجراجویی، درک عدالت و شهامت عمل کردن بر مبنای آن احساس عدالت، بزرگ شوند. خواهان آنند که آنها در برابر پسرفتها و شکست هایی که با بزرگتر شدنشان، همراهشان است، مقاوم باشند. و مایلند که به هنگام خود، والدین خوبی باشند. با وجود این، مانع عمده ای که بر سر راه تحقق آرزوهایشان وجود دارد، تحلیل رفتن خوش بینی طبیعی کودک است. با توجه به آنچه که بیان شد می توان بر اساس یافته های این پژوهش، پیشنهادهایی در مورد شیوه های یادگیری، آموزش و ارائه ی تکالیف در مراکز آموزشی، بکارگیری تشویق و تنبیه، انتقاد و سرزنش کودکان توسط مربیان و والدین آنان ارائه داد.
امین زارعی حسین قلی زاده نرم
دراین پایان نامه، پیش بینی سـری زمـانـی آشوبـی به کمک بازسـازی فضـای فـاز با استفاده از معادلات مرکز جرم مورد مطالعه قرار می¬گیرد. برای بازسازی فضای فاز از فیلترهای فرکانسی غیرخطی استفاده می شود که تعیین مناسب این فیلترها یک بازسازی فضای فاز مفید را به همراه خواهد داشت. به کمک فضای فاز بازسازی شده و استفاده از نزدیک ترین همسایه ها، مسیرهمسایه ی معادل و مسیرکمکی تشکیل شده، سپس با استفاده از معادلات مرکز جرم دو روش ایستا و پویا برای پیش بینی سری زمانی آشوبی پیشنهاد می شود. در حالت ایستا معادلات به صورت غیر بازگشتی و در حالت پویا به صورت بازگشتی عمل پیش بینی را انجام می دهند. معادلات غیرخطی و متغیر با زمان گسسته دارای ساختاری منسجم هستند که همزمان با ردیابی مسیرهمسایه ی معادل، پیش بینی مسیراصلی و کمکی را میسر می سازند. یکی از ویژگی های روش پیشنهادی معادلات مرکز جرم بازگشتی، قابلیت دو منظوره ی پیش بینی کوتاه مدت و بلند مدت سری زمانی آشوبی است. مزیت روش پیشنهادی آن است که با تعریف مناسب معادلات، می توان خطای پیش بینی را تا آن جا که نیاز باشد کاهش داد.