نام پژوهشگر: مهدی صابر
مهدی صابر محمد علی آقایی
هدف اصلی از انجام این تحقیق شناسایی موانع گزارشگری حسابداری دولتی بر مبنای روش تعهدی در ایران می باشد، که مهمترین این موانع عبارتند از 1- نبود ظرفیت قوانین و مقررات مالی و محاسباتی،2- نبود ظرفیت نیروی انسانی لازم و 3- نبود ظرفیت استانداردها و روشهای حسابداری دولتی.در این تحقیق قصد داریم به بررسی این ظرفیتها جهت استقرار سیستم حسابداری تعهدی در بخش عمومی ایران بپردازیم. فرضیه های تحقیق اینگونه بیان گردیده است که 1- "قوانین و مقررات در نظام مالی و محاسباتی بخش عمومی ایران، ظرفیت گزارشگری بر مبنای تعهدی را دارد."،2- " نیروی انسانی در نظام مالی و محاسباتی بخش عمومی ایران، ظرفیت گزارشگری بر مبنای تعهدی را دارد." و3- استانداردها و روشهای حسابداری دولتی در نظام مالی و محاسباتی بخش عمومی ایران، ظرفیت گزارشگری بر مبنای تعهدی را دارد." جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ای در قالب 24 سوال اصلی برای هر یک از فرضیه های اول و سوم تحقیق وهمچنین برای فرضیه دوم از پرسشنامه ای با 20 سوال، در یک نمونه 111 نفری استفاده گردید و اعتبار محتوای آن از طریق مورد تائید می باشد. و برای سنجش پایایی پرسشنامه از آلفای کرون باخ استفاده گردید. که ضریب آلفای کرونباخ به دست آمده، برای آن قسمت از پرسشنامه که مربوط به قوانین و مقررات است به میزان 7889/0 و برای قسمت استانداردها و روشهای حسابداری به میزان 9071/0 می باشد، که نشان دهنده قابلیت اعتماد و یا به عبارت دیگر پایایی پرسشنامه می باشد. به منظور بررسی فرضیات تحقیق از آزمون t تکنمونهای و آزمون علامت استفاده شد. ضمن آن که به منظور اولویت بندی متغیرها نیز از آزمون تحلیل واریانس فریدمن بهره گرفته شد، که این امر با نرم افزار spss انجام گرفت. نتایج بدست آمده نشان می دهد که قوانین و مقررات مالی و محاسباتی در بخش عمومی ایران، بطور نسبی ظرفیت گزارشگری بر مبنای تعهدی را دارد و تنها نیاز به اصلاح برخی مواد قانون محاسبات عمومی کشور مصوب سال 1366 می باشد، استانداردها و روشهای حسابداری دولتی در بخش عمومی ایران، بطور ضعیف ظرفیت گزارشگری بر مبنای تعهدی را دارد و نیاز به تدوین و ارائه استانداردهای حسابداری دولتی می باشد، و در آخر نیروی انسانی در بخش عمومی ایران، بطور ضعیف ظرفیت گزارشگری بر مبنای تعهدی را دارد که نیاز به برگزاری دوره های آموزشی برای نیروی انسانی جهت استقرار سستم حسابداری تعهدی در بخش عمومی می باشد.
مهدی صابر علی حسینی
چکیده: پیش زمینه و هدف: آموزش متقاطع بهبود عملکرد (قدرتی ، مهارت های اجرایی و تحملی) در اندام آموزش ندیده بعد از یک دوره تمرینات یکطرفه در عضو مشابه در طرف دیگر می باشد. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر تمرینات آموزش متقاطع بر قدرت گرفتن و زبردستی کودکان همی پلژی اسپاستیک بود. روش بررسی: این مطالعه شبه تجربی از نوع پیش آزمون پس آزمون با یک گروه و نمونه گیری در دسترس بود که بر روی 10 کودک همی پلژی اسپاستیک 6 تا 10 سال با میانگین سنی 4/8 سال انجام شد. کودکان در یک دوره 8 هفته ای و در هر هفته 3 جلسه در وضعیت چهار دست و پا، روی اندام فوقانی سمت مبتلا تحمل وزن کرده و به مدت 15 دقیقه به تقویت عضلات اندام سالم پرداختند. ارزیابی شامل 3 مرحله ارزیابی اولیه، ارزیابی پس از کاردرمانی رایج(8 هفته) و ارزیابی پس از مداخلات درمانی(8 هفته) بود. جهت سنجش قدرت گریپ، پینچ، زبردستی و میزان اسپاستی سیتی از ابزارهای ویگرومتر ، پینچ گیج ، پردوپگبورد و مقیاس اصلاح شده اشورث استفاده شد. یافته ها: کودکان پس از دریافت تمرینات آموزش متقاطع از نظر آماری(با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس تک متغییری تکرارشونده، بونفرونی،آزمون علامت دار ویلکاکسون، همبستگی پیرسون و رگرسیون) بهبود معناداری را در قدرت گریپ وپینچ دست سالم و مبتلا ، همچنین کاهش میزان اسپاستی سیتی درآرنج و مچ نشان دادند.(p<0/05) اما در زمینه زبردستی و کاهش میزان اسپاستی سیتی شانه تفاوت معناداری بین دوره مداخلات درمانی و کاردرمانی رایج یافت نشد.(p>0/05) نتیجه گیری: یافته ها نشان میدهد پدیده آموزش متقاطع در بهبود قدرت عضلانی و کاهش اسپاستی سیتی در مفاصل دیستال موثر می باشد اما در زمینه بهبود زبردستی و کاهش اسپاستی سیتی شانه تفاوت معناداری مشاهده نشد. کلید واژه ها:آموزش متقاطع، کودکان همی پلژی، قدرت، زبردستی، اسپاستی سیت