نام پژوهشگر: فاطمه ذاکر تولایی
مهدی جواهری کامبیز مشایخی
چکیده به منظور بررسی اثر سالیسیلیک اسید بر روی صفات مورفولوژیک گوجه فرنگی آزمایشی در سال 1390 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی شیروان اجرا شد. آزمایش به صورت طرح بلوک کامل تصادفی با چهار تکرار انجام شد. غلظت های مختلف سالیسیلیک اسید (2-10 مولار، 4-10 مولار، 6-10 مولار و 8-10 مولار) به صورت محلول پاشی بعد از بیست روز پس از استقرار گیاه و به فواصل 15 روز یکبار انجام شد. متغیرهای اندازه گیری شده شامل صفات ظاهری (تعداد شاخه در بوته، ارتفاع بوته، تعداد برگ، قطر ریشه و ساقه و سطح برگ)، خصوصیات اجزاء عملکرد (تعداد میوه در خوشه، تعداد کل میوه، متوسط وزن میوه، متوسط قطر میوه و عملکرد) و صفات بیوشیمیایی (درصد بریکس، میزان لیکوپن، ویتامینc، کلروفیل، کارتنوئید و آنتوسیانین) بود. تجزیه داده ها با نرم افزارsas و مقایسات میانگین ها از طریق آزمون lsd در سطح 5% صورت گرفت. نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که در بین تمامی صفات مورد بررسی به غیر از تعداد شاخه در بوته، میزان ویتامین c، لیکوپن، کلروفیل و کارتنوئید که پاسخ معنی داری به تیمارهای اعمال شده نداشتند سایر صفات به طور معنی داری تحت تأثیر یک یا چند مورد از تیمارهای اعمال شده قرار گرفتند. تعداد برگ به طور معنی داری در اثر تیمارهای سالیسیلیک اسید کاهش یافت. تیمارهای سالیسیلیک اسید 2-10 مولار، 4-10 مولار و 6-10 مولار با اختلاف معنی داری در سطح یک درصد باعث افزایش تعداد خوشه در بوته، تعداد میوه در بوته، قطر پوست میوه و میزان سفتی میوه نسبت به شاهد شدند. درصد بریکس به طور معنی داری در اثر کاربرد سالیسیلیک اسید افزایش پیدا کرد. سالیسیلیک اسید به طور معنی داری ارتفاع گیاه را در مقایسه با شاهد کاهش داد که منجر به کاهش فاصله میانگره ها شد. کاربرد سالیسیلیک اسید 2-10 مولار، 4-10 مولار و 6-10 مولار وزن میوه را کاهش داد، ولی این کاهش در عملکرد تأثیری نداشت زیرا تعداد کل میوه در بوته در اثر کاربرد سالیسیلیک اسید افزایش یافته بود. کمترین وزن خشک میوه نیز مربوط به تیمار شاهد بود که اختلاف معنی داری در سطح یک درصد با دیگر تیمارها داشت. با توجه به نتایج تحقیق استفاده از سالیسیلیک اسید تحمل به حمل و نقل و درصد بریکس را افزایش می دهد که برای کارخانجات صنایع تبدیلی توصیه می شود.
فاطمه ذاکر تولایی عبدالرضا باقری
چکیده عدس از جمله حبوبات مهم در ایران است که با توجه به وقوع تنش های مختلف در مناطق کشت آن در کشور، اصلاح آن جهت افزایش تحمل به تنش های محیطی و از جمله تنش های غیرزیستی نظیر سرما و یخ زدگی از اهمیت بسزایی برخوردار است. در این زمینه، کارایی استفاده از فناوری های نوین از جمله کشت این ویترو و انتقال ژن، قابل توجه می باشد. این پژوهش با هدف انتقال ژن coda به عدس به منظور افزایش تحمل گیاه به تنش سرما انجام گرفت. نقش مثبت انتقال این ژن در افزایش تحمل به تنش سرما قبلا در برخی از گیاهان دیگر نظیرآرابیدوپسیس و برنج گزارش شده است. از آنجا که بهینه سازی باززایی کامل گیاه با استفاده از ریزنمونه مناسب برای تراریزش، پیش نیاز انتقال ژن بوده و دستورالعمل کارآمدی در این زمینه وجود نداشت، بنابراین در ابتدا با بررسی تاثیر نوع، سن و منبع تهیه ریزنمونه روی شاخه زایی و همچنین ترکیبات و غلظت های مختلف تنظیم کننده های رشد گیاهی روی القای شاخه در ریزنمونه، طویل شدن شاخه ها و القای ریشه در شاخه های طویل شده و نیز شرایط مناسب برای رشد و توسعه ریشه ها تا مرحله برداشت بذر، بهترین شرایط انتخاب و باززایی گیاه کامل و بارور بهینه سازی شد. نتایج این بررسی منجر به ارائه دستوالعمل مناسب با 96 درصد شاخه زایی و تولید40 شاخه بر ریزنمونه در بعضی موارد و همچنین بیش از 80 درصد ریشه زایی جهت باززایی کامل عدس گردید. همچنین با توجه به فقدان گزارش موفقی از تراریزش عدس، بهینه سازی تراریزش نیز با استفاده از ژن gus و با واسطه آگروباکتریوم انجام شد و دستورالعمل مناسبی در این زمینه تهیه گردید. در ادامه، ژن coda با هدف افزایش تحمل به تنش های غیرزیستی بویژه سرما با استفاده از دستورالعمل های بدست آمده از مراحل قبلی، به عدس منتقل شد. حضور ژن coda در گیاهان تراریخته t0 با استفاده از pcr و دات بلاتینگ تأیید شد. همچنین تلفیق این ژن در ژنوم گیاهان تراریخته با استفاده از سادرن بلاتینگ و رونویسی از آن با کمک تکنیک rt-pcr تایید گردید. پس از حصول گیاهان t1، تراریخته بودن آنها نیز با استفاده از pcr و rt-pcr مورد تایید قرار گرفت. با توجه به در اختیار داشتن بذرها، ارزیابی های زیستی جهت بررسی تحمل به تنش های سرما و یخ زدگی پس از تکثیر آنها و بدست آوردن مقادیر کافی از مواد گیاهی اقدام خواهد شد. کلید واژه ها: باززایی، تراریزش، ژن های coda و gus، عدس (.lens culinaris m).