نام پژوهشگر: شیما جهانگیری
شیما جهانگیری بابک سوری
ارسنیک و ترکیبات آن یک مسئله جدی برای سلامتی انسان و سایر جانداران هستند و خاک ها و رسوبات آلوده به ارسنیک منابع مهم آلودگی زنجیره های غذایی و ذخایر آب می باشند. وفور ارسنیک در خاکهای آهکی حوزه آبخیز دشت قروه بعنوان قطب کشاورزی استان کردستان آلودگی محصولات کشاورزی و تشدید آلودگی منابع آب منطقه را موجب میگردد. به دست آوردن اطلاعات کافی در مورد خصوصیات مکانهای آلوده به آرسنیک گامی کلیدی جهت اصلاح این مکانها میباشد. برای ارزیابی و مدیریت خطرات ناشی از آلودگی ارسنیک، مهم است که شرایط ژئوشیمیائی سایتهای آلوده بررسی شود و داده های ژئوشیمیائی جمع آوری شود. از اینرو بررسی مکانیسم تثبیت ارسنیک در خاک های آهکی حوزه آبخیز دشت قروه و تأثیر خصوصیات فیزیکوشیمیائی خاک بر میزان نسبت فراکسیونهای سمی تر باید مورد توجه قرار بگیرد. به همین دلیل این مطالعه با هدف تعیین میزان تأثیر خصوصیات مختلف فیزیکوشیمیایی خاکهای آهکی بر تثبیت ارسنیک به فرم ارسنات در حوزه آبخیز دشت قروه صورت گرفت. بدین بمنظور مجموعا 8 پروفیل خاک در آلوده ترین منطقه حوزه آبخیز دشت قروه مورد نمونه برداری قرار گرفتند. تحلیل نتایج آزمایشات انجام شده با استفاده از روابط همبستگی برروی مجموعا 37 نمونه خاک نشان داد که میزان ارسنیک دارای روابط معناداری با شن، سیلت، کربن آلی،اکسیدهای آزاد آهن، نیترات و فسفات است. مقایسه این روابط مشخص کرد که معنادارترین این روابط مربوط به رابطه میان ارسنیک و میزان اکسیدهای آزاد آهن (01/0=? و 741/0=r) میباشد، نتایج تجزیه رگرسیون چندگانه نیز مشخص کرد که میزان سیلت و اکسیدهای آزاد آهن دارای بیشترین تأثیر بر میزان ارسنیک در خاک می باشند (66/0=r2) با توجه به این نکته که نتایج تجزیه رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که آنیون های فسفات و نیترات در صورت حضور کلوئیدهای جاذب در خاک موثرترین آنیون های تأثیرگذار، بر میزان ارسنات در خاک می باشند. در نهایت با توجه به این مستندات و بدلیل مقادیر بسیار اندک اکسیدهای آزاد آهن در خاکهای مورد مطالعه اقداماتی نظیر اضافه کردن کودهای آهن و یا کاربرد نمکهای آهن بهمراه اصلاحph خاک در کنار محدود نمودن مصرف کودهای فسفاته و نیتراته میتوانند بعنوان موثرترین راهکارهای کنترل آلودگی ارسنیک در منطقه بکار گرفته شوند.
شیما جهانگیری حمید آماده
در این تحقیق رابطه تولید ناخالص داخلی، شدت انرژی، جمعیت، نرخ شهر نشینی و میزان انتشار گاز co2 در کشورهای عضو اوپک در فاصله سالهای 2004-1995 مورد بررسی قرار گرفت. در این راستا با استفاده روش اقتصاد سنجی و داده های پانل به تخمین معادلاتی جهت بررسی رابطه تولید ناخالص داخلی، شدت انرژی، جمعیت، نرخ شهر نشینی وانتشار گاز co2 پرداختیم. نتایج این تحقیق و ضرایب متغیرهای مورد بررسی نشان داد که اثر افزایش تولید ناخالص داخلی و شدت انرژی بر میزان انتشار گاز co2 مثبت و معنی دار است. نتایج نشان داد که افزایش جمعیت و نرخ شهر نشینی اثری مثبت بر میزان انتشار گاز co2 دارد. همچنین اثرات افزایش میزان انتشار گاز co2، شدت انرژی، جمعیت و نرخ شهرنشینی بر تولید ناخالص داخلی بررسی و نتایج حاکی از آن شد تنها شدت انرژی با تولید ناخالص داخلی رابطه منفی داشته و رابطه سایر متغیرهای استفاده شده در مدل با تولید ناخالص داخلی مثبت می باشند. تمامی متغیرهای مورد بررسی به استثنای انتشار گاز co2 به لحاظ آماری معنی دار بودند.
شیما جهانگیری مرتضی بهرام
در بخش اول این پایان نامه، از یک روش میکرواستخراج ساده با فاز مایع، مبتنی بر استفاده از فیبرهای متخلخل توخالی پلی پروپیلنی و دستگاه کروماتوگرافی گازی با دتکتور یونیزاسیون شعله ای جهت مطالعات پارامترهای فارماکوکینتیکی والپروئیک اسید (یک داروی ضدصرع) در پلاسمای موش صحرایی استفاده شد. پارامترهای موثر در استخراج از قبیل انواع حلال آلی، ph محلول نمونه، سرعت همزدن، زمان استخراج و حجم نمونه ی استخراجی که در استخراج والپروئیک اسید موثر بود، بهینه گردید. تحت شرایط بهینه، والپروئیک اسید با استفاده از حلال استخراج کننده ی 1- اکتانول، از نیم میلی لیتر از پلاسمای موش صحرایی که با مقدار معینی محلول اسیدی حاوی استاندارد درونی (1- اکتانوئیک اسید) رقیق شده بود، استخراج شد. حد تشخیص روش، 17 نانوگرم بر میلی لیتر بدست آمد. از این روش برای تعیین پارامترهای فارماکوکینتیکی مانند ماکزیمم زمان و غلظت دارو در پلاسما، نیمه عمردارو، مساحت زیر منحنی غلظت نسبت به زمان، پارامتر پاکسازی دارو و حجم توزیع دارو استفاده شد. در بخش دوم، از یک روش میکرواستخراج با فاز جامد در حالت فضای فوقانی و کروماتوگرافی گازی با دتکتور یونیزاسیون شعله ای (hs-spme-gc-fid) با استفاده از یک فیبر کامپوزیت پلی آنیلین/ گرافن که با روش الکتروشیمیایی (ولتامتری چرخه ای) بر روی سیم نازک پلاتین پوشش داده شده بود، برای استخراج و جداسازی n- متیل پیرولیدین (پیش ماده ی سنتزی در داروی سفپیم) استفاده شد. برای افزایش حساسیت و کارآمدی روش پارامترهایی از جمله مقدار گرافن بکاررفته در تهیه ی فیبر، دمای واجذب، زمان واجذب و پارامترهای موثردر استخراج از قبیل اثر ph ، نیروی یونی محیط، زمان استخراج، زمان استخراج، سرعت هم زدن، حجم فضای فوقانی موثر در استخراج بهینه شدند. با توجه به نمودارکالیبراسیون، محدوده ی خطی بین 10 تا 960 میکروگرم بر لیتر، ضریب هم بستگی 994/0و حد تشخیص 3 میکروگرم بر لیتر بدست آمد. در بخش سوم این پایان نامه، یک روش استخراج نقطه ابری با استفاده از هیدروژل حساس به ph برای پیش تغلیظ و اندازه گیری اسپکتروفتومتری کمپلکس جیوه معرفی شده است. این روش با هدف استخراج، تمیزسازی و پیش تغلیظ آنالیت مورد نظر از نمونه های آبی توسعه یافته است. در مرحله استخراج، با افزودن مقدار مناسبی از پلیمر پلی(استایرن- آلترناتیو- مالئیک انیدرید) بعنوان هیدروژل حساس به ph به محلول آبی نمونه، حالت ابری شکل می گیرد و این فاز ابری در کل محلول پخش می شود. ترکیبات آلی یا معدنی که توانایی لازم برای برهم کنش با ذرات پلیمر از نوع جذب سطحی فیزیکی یا شیمیایی یا گیر افتادن در داخل خلل و فرج پلیمر را داشته باشند به فاز آلی استخراج می شوند. پس از سانتریفیوژ، فاز غنی از هیدروژل ته نشین می شود. با حل کردن فاز مذکور در حلال مناسب، مقدار جذب آنالیت با اسپکتروفتومتر اندازه گیری می شود. در این مطالعه، از روش طراحی آزمایش و بررسی رویه پاسخ جهت بهینه سازی فرآیند پیش تغلیظ و استخراج استفاده شده است. سادگی، سرعت اجرا و هزینه کم از مزایای روش میکرواستخراج پیشنهادی می باشند.