نام پژوهشگر: نرجس اشرف
نرجس اشرف محمدحسین ارباب زوار
تالیم (tl) به دلیل دارا بودن اثرات سمی، عنصری مضر برای محیط زیست شناخته می شود و لذا اندازه گیری و تعیین میزان این عنصر در گستره وسیعی از ماتریکس ها، از اهمیت فراوانی برخوردار است. از آنجا که در بیشتر موارد، غلظت این عنصر در نمونه های حقیقی بسیار کم می باشد، به طور خاص، روش تجزیه ای با حساسیت بالا و حد تشخیص پایین برای این منظور لازم است. در این تحقیق، کاربرد تولید الکتروشیمیایی هیدرید به منظور توسعه روش طیف سنجی جذب اتمی برای اندازه گیری تالیم مورد بررسی قرار گرفته است. در این روش جدید، تولید گونه های فرار تالیم (هیدرید تالیم) با استفاده از سیستم الکتروشیمیایی تغییر کاتولیتی صورت پذیرفته و علائم جذبی پیک مانندی بدست آمده است که از ارتفاع (مقدار ابزوربانس بیشینه) و سطح زیر پیک آن می توان به عنوان عامل تجزیه ای استفاده نمود. پس از بهینه سازی عوامل موثر، عملکرد تجزیه ای این روش مورد بررسی قرار گرفت که حد تشخیصی معادل با 0/8 نانوگرم بر میلی لیتر و تکرارپذیری 4/2% را نشان داده است. این نتایج، بهبود قابل توجهی را در عملکرد تجزیه ای این روش نسبت به روش تولید شیمیایی هیدرید نشان می دهند. از ویژگی های این روش می توان به حساسیت بالا، سادگی، سرعت، عدم نیاز به معرف شیمیایی، ارزانی و عدم آلودگی محیط زیست اشاره نمود. با وجود این، مشکل اساسی این روش که مربوط به وجود مزاحمت های جدی می باشد، کاربرد این روش را برای برخی از نمونه های حقیقی، نظیر نمونه های آبی، دچار محدودیت نموده است. واکنش های الکتروشیمیایی در سطح الکترود به شدت تحت تأثیر نوع حلال قرار می گیرند. لذا در بخش دوم این تحقیق، تأثیر نوع حلال بر تولید الکتروشیمیایی هیدرید تالیم بررسی شده و از نتایج آن در توسعه روش، بهره برداری گردیده است. به این منظور، تأثیر حضور برخی از حلال های آلی در کاتولیت و آنولیت بررسی شده است. 2-پروپانول به عنوان موثرترین حلال برگزیده شده و عوامل موثر بر تولید الکتروشیمیایی هیدرید در حضور این حلال بهینه و عملکرد تجزیه ای روش بررسی گردیده است. نتیجه این بررسی، حد تشخیصی معادل با 0/35 نانوگرم بر میلی لیتر و تکرارپذیری 3% را در حضور 1% از حلال 2-پروپانول در محلول کاتولیت نشان می دهد. برجسته ترین تأثیر مربوط به حضور 2-پروپانول، کاهش جدی مزاحمت ها در این روش می باشد. در بخش سوم این تحقیق، تجزیه گونه به گونه برای تعیین جداگانه(tl(i و (tl(iii با استفاده از تغییر عوامل دستگاهی بررسی شد و مشخص گردید که با تغییر عوامل دستگاهی این هدف میسر نمی گردد. لذا، برای انجام تجزیه گونه به گونه، یک مرحله جداسازی برای (tl(i و (tl(iii باید در نظر گرفته شود. برای این منظور، رزین آمبرلایت irc-718 با گروه عاملی ایمینودی استیک اسید پیشنهاد شده و عملکرد آن مورد بررسی قرار گرفته است. عملکرد این رزین در تشکیل کی لیت با دو گونه (tl(i و (tl(iii وابسته به ph بوده و با تنظیم اسیدیته محیط در ph=2، می توان گونه (tl(iii را ز نمونه خارج و (tl(i را اندازه گیری نمود.
حسین سروری الهه کفشدارگوهرشادی
نانوذرات به علت خواص مکانیکی، فیزیکی و شیمیایی, بسیار متفاوت از همتاهای توده ی خود عمل می کنند و در حوزه ی مواد مورد توجه زیادی قرار گرفته اند. این تفاوت به دلیل تعداد قابل توجه اتم های سطحی که در مقایسه با نمونه های توده، خواص الکترونی و ساختاری متفاوت دارند، می باشد فناوری جدید ساخت نانو ذرات متنوع است و شامل گستره ی وسیعی از روش های حالت بخار، مایع و جامد می باشد. روش های موجود سنتز نانو ذرات در فاز بخار شامل رسوب فیزیکی و شیمیایی بخار و اسپری آئروسل می باشد. سنتز نانوذرات در فاز مایع شامل روش سل- ژل و روش های شیمیایی مرطوب می باشد. روش های تهیه در حالت جامد شامل آسیاب کاری مکانیکی و مکانو شیمیایی می باشد. هریک از این روش ها مزایا و معایب مربوط به خودش را دارد. از بین این روش ها، آسیاب کاری مکانیکی و فرایند های اسپری برای تولید انبوه نانوپودرها به کار می رود. نانو مواد شامل فلزات، سرامیک ها، مواد پلیمری یا مواد کامپوزیتی می باشند به طوری که اندازه ی آن ها در مقیاس نانو باشد. در اواخر دهه ی گذشته، نانو فلزات به خاطر پتانسیل خوب شان در کاربردهای صنعتی، کاتالیزوری، زیست پزشکی و الکترونیکی موضوع بسیاری از تحقیقات بوده اند. آلودگی نهرهای آب به سبب رنگ ها از صنایع نساجی، چرم و چاپ یک مشکل عمده ی زیست محیطی است. رنگ های آزو که شامل یک یا چند پیوند آزو (-n=n- ( هستند یک طبقه ی عمده از ترکیبات رنگی آلی سنتزی هستند. برآورد می شود که حدود 5/0 میلیون تن از رنگ های آزو هر ساله در سرتا سر جهان ساخته می شود که حدود 50% رنگ های تولیدی را شامل می شود. پیوند آزو ناپایدارترین بخش ملکول رنگ است و مسئول سرطان زایی و سمیت آن است. تخریب آن همچنین منجر به تشکیل آمین های آروماتیک سرطان زا می شود. اگرچه ترکیبات گوناگون از نانو ذرات دو فلزی بر پایه ی آهن برای تخریب آلاینده ها استفاده شده است ولی نانو ذرات دو فلزی آهن- نیکل به دلیل کاربردهای وسیع، پایداری خوب از نظر خوردگی و قیمت کمتر نیکل بسیار مورد توجه قرار گرفته اند. در نانو ذرات دو فلزی آهن- نیکل آهن الکترون دهنده است در حالیکه نیکل کاتالیزور است. مهم ترین روش های سنتز نانو ذرات دو فلزی در دماهای بالا مانند تجزیه حرارتی کمپلکس های فلزات واسطه، مایسل های معکوس، تشکیل الکتروشیمیایی و غیره می باشد. از بین این روش ها، روش احیای همزمان در فاز محلول مزایایی همچون شرایط ملایم تر، سادگی، قیمت پایین و تولید زیاد محصول را در بر دارد و به طور موفقیت آمیز در تهیه ی نانو ساختار های آلیاژی آهن- نیکل با ابعاد کوچک به کار رفته است.نانوذرات دوفلزی آهن- نیکل با موفقیت با استفاده از احیاکننده ی سدیم بور هیدراید برای کاهش همزمان یون های نیکل و آهن دو بار مثبت در محلول آبی تهیه شدند. ساختار، ترکیب، مورفولوژی و رفتار مغناطیسی توسط پراش اشعه ایکس، میکروسکوپ الکترونی روبشی، میکروسکوپ الکترونی عبوری، پراش الکترونی سطح انتخاب شده، میکروسکوپ الکترونی عبوری با تفکیک بالا، میکروسکوپ تونل زنی پیمایشی، مغناطیس سنجی ارتعاشی نمونه در دمای اتاق، طیف بینی جذبی فرابنفش- مرئی و آنالیز مساحت سطح برونر-امت- تلر بررسی شد. این مطالعه به تخریب یک رنگ آزو، متیل اورانژ، با استفاده از نانوذرات دوفلزی آهن- نیکل در محلول آبی اشاره دارد. تخریب رنگ متیل اورانژ خیلی سریع بود و از مدل سینتیکی شبه درجه ی دوم پیروی کرد. سینتیک تخریب رنگ نشان داد که ph محلول، غلظت اولیه ی آهن- نیکل و غلظت اولیه ی رنگ فاکتورهای اساسی اند که بر سرعت تخریب موثراند. با افزایش اسیدیته و غلظت نانوذرات سرعت تخریب افزایش می یابد. مدل همدما آشکار کرد که معادله ی لانگمویر جذب رنگ متیل اورانژ بر روی نانوذرات دوفلزی آهن- نیکل را بهتر از مدل فرندلیچ توصیف می کند.
سید محمد رضا صلواتی محمود چمساز
تالیم بدلیل اثرات سمی زیاد(هر دو نوع سمیت مزمن و سریع) از نظر زیست محیطی خطرناک است، بنابراین اندازه گیری آن در دامنه وسیعی از نمونه های زیست محیطی، بیولوژیکی، کلینیکی، زمین شناسی و متالوژی دارای اهمیت است. بدلیل غلظت پایین آن نیاز به روش های حساس برای اندازه گیری تالیم در نمونه های مختلف وجود دارد. الکترودهای یون-گزین که به منظور پاسخ دهی به یک یون خاص در محلول طراحی شده اند، زمینه مهمی در تحقیقات تجزیه ای هستند. اندازه گیری های پتانسیومتری انجام شده با این حسگرها نشان دهنده این واقعیت است که این روش ها ساده، اقتصادی، گزینش پذیر، دقیق و سریع هستند، که کاربرد هایی در حوزه های تحقیقاتی مختلف پیدا کرده اند. الکترود غشایی pvc برای اندازه گیری پتانسیومتری یون تالیم(i) ، با استفاده از یک ترکیب ماکرو مولکول جدید متیل2-]2-(2-2-]2-(متوکسی کربونیل) فنوکسی[ اتوکسی اتوکسی) اتوکسی[ بنزوات به عنوان یون دوست گزارش شده است. تشکیل کمپلکس لیگاند با کاتیون تالیم(i) و تعدادی از کاتیون ها با استفاده از روش هدایت سنجی، بررسی شد. ثابت تشکیل (kf) کمپلکس های1:1 بدست آمده، تعیین شدند. نتایج نشان می دهد که الکترود پیشنهادی، دارای عملکرد رضایت بخشی می باشد. بعنوان مثال الکترود دارای گستره خطی، گستره ph، انتخاب پذیری و زمان پاسخ مناسبی می باشد. از این حسگر برای تعیین تالیم(i) در نمونه های آبی مختلف و همچنین بعنوان الکترود شناساگر در تیتراسیون پتانسیومتری یون تالیم(i) استفاده شد.
راضیه بهمنی غلامحسین رونقی
واکنش تشکیل کمپلکس بین کاتیون+la3 با لیگاند kryptofix5 در مخلوط های دو جزئی اتیل استات – متانول(etoac/meoh) ، اتیل استات– استونیتریل (etoac/an)، اتیل استات- دی متیل فرمامید(etoac/dmf) و اتیل استات- دی متیل سولفوکسید (etoac/dmso) در دماهای مختلف با استفاده از روش هدایت سنجی مورد مطالعه قرار گرفت. تغییرات هدایت مولاری بر حسب نسبت مولی لیگاند به کاتیون در دماهای مختلف برای واکنش تشکیل کمپلکس بین kryptofix5 و کاتیون +la3 مورد بررسی قرار گرفت. افزایش محلول لیگاند به کاتیون سبب افزایش هدایت مولاری در تمام سیستم ها می شود، این امر بیانگر این است که تحرک کمپلکس +kryptofix5.la)3 بیشتر از یون آزاد +la3 می باشد. داده های هدایت سنجی مولاری ایجاد کمپلکس 1:1 را در تمام سیستم های مورد مطالعه نشان می دهند. ترتیب ثابت پایداری کمپلکس (+kryptofix5.la)3 در مخلوط های دو جزئی از حلال های مختلف در دمایc ?25 به صورت زیر می باشد: etoac-an > etoac-meoh > etoac-dmf > etoac-dmso در حلال های غیر مائی خالص، ترتیب پایداری کمپلکس در دمای مذکور به صورت زیر مشاهده شد: an > etoac > meoh > dmf > dmso علاوه بر این، واکنش تشکیل کمپلکس بین کاتیون +tl با لیگاند kryptofix5 در مخلوط های دو جزئی استونیتریل – متانول (an/meoh)، دی متیل فرمامید - نیترومتان(dmf/nm) ، دی متیل سولفوکسید –اتیل استات (dmso/etoac)و دی متیل سولفوکسید – استو نیتریل (dmso/an) با ترکیب درصدهای مختلف و در دماهای متفاوت با استفاده از روش هدایت سنجی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان می دهند که در سیستم های دو جزئی دی متیل فرمامید - نیترومتان، دی متیل سولفوکسید – اتیل استات و دی متیل سولفوکسید – استونیتریل استوکیومتری کمپلکس بین لیگاند مذکور و کاتیون tl+، 1:1 [m:l] می باشد اما در مورد سیستم دو جزئی استونیتریل – متانول، علاوه بر کمپلکس 1:1، یک کمپلکس 1:2 [m:l2] هم در محلول تشکیل می شود. ترتیب ثابت پایداری کمپلکس +(kryptofix5.tl) در حلال های خالص در دمایc ?25 به صورت زیر می باشد: dmso > meoh ~ dmf در کلی? مخلوط های دو جزئی حلال های غیر مائی مورد استفاده، یک ارتباط غیر خطی برای تغییرات ثابت پایداری کمپلکس های +kryptofix5.la)3 و +(kryptofix5.tl) بر حسب ترکیب حلال مشاهده می شود. این نوع رفتار به بر هم کنش های حلال- حلال و حلال پوشی ترجیحی کاتیون های +tlو +la3و همچنین لیگاند kryptofix5 در مخلوط های دوتایی حلال، نسبت داده می شود. مقادیر پارامترهای ترمودینامیکی (?h°c, ?s°c) از وابستگی دمایی ثابت های پایداری محاسبه شدند و نتایج بدست آمده، نشان می دهند که ترمودینامیک واکنش های تشکیل کمپلکس بین لیگاند kryptofix5 و کاتیون های +la3 و +tl به طبیعت و ترکیب مخلوط حلال ها وابسته است.
آرزو محمودی محمود چمساز
الکترود یون گزین کاتیون سرب (ii) دارای اهمیت زیادی است، زیرا سرب همه جا در محیط زیست وجود دارد و خطری بزرگ برای سلامت انسان ها محسوب می شود. تا کنون، الکترود های یون گزین زیادی برای تشخیص و اندازگیری سرب بر پایه غشاء پلیمری حاوی یونوفورهای گوناگون گزارش شده است. در این کار تحقیقاتی، یک غشاء پوشاننده با استفاده از "2و9 – دی هیدروکسی 1و10 – دی فنوکسی 4و7- دی تیا دکان" به عنوان یونوفور، نیترو فنیل اوکتیل اترnpoe)) به عنوان نرم کننده، سدیم تترا فنیل بوراتnatpb)) به منظور افزایش هدایت الکتریکی، پلی وینیل کلراید (pvc) به عنوان ماتریکس بی اثر و تترا هیدرو فوران (thf) به عنوان حلال تهیه شده است. سپس، سطح میله گرافیتی با غشاء پوشاننده به روش تبخیر قطرات ریز ( به وسیله ی سمپلر (?l 10) پوشانده شده است. تاثیر ترکیب غشاء بر عملکرد الکترود مورد ارزیابی قرارگرفته است. تحت شرایط بهینه کاری، (1% tpb))، 8% یونوفور، 61% npoe) )، 30 % (pvc)) الکترود پاسخی نزدیک به شیب نرنستی (mv 2/2±2/29) در دامنه غلظتی (m 5-10×1تا1-10×1) در دمای °c 25 نشان می دهد. حد تشخیص این الکترود برای یون سرب m 6-10×3 می باشد. این الکترود، زمان پاسخ دهی سریعی (s 10) دارد و می تواند به مدت 40 روز، بدون تغییر جدی در حساسیت، مورد استفاده قرار گیرد. الکترود در محدوده ph (3تا9) قابل استفاده است. همچنین، از این الکترود، بطور موفقیت آمیزی در تیتراسیون پتاسیومتری سرب با edta مورد استفاده قرار گرفت. علاوه بر این، اثر یون های مزاحم نیز در انتخاب پذیری این الکترود مورد بررسی قرار گرفته است و فاکتور انتخابگری برای یون های مختلف تعیین شده است.
علی حلاج غلامحسین ظهوری
در این تحقیق، از فرآیند قالب گیری یونی برای استخراج یون آرسنات از محیط آبی استفاده گردید. روش کار بدین صورت بود که ابتدا پلیمر قالب گیری شده یونی با به کارگیری کمپلکس تشکیل شده میان یون های آهن (iii) و لیگاند دو دندانه چیتوسان سوکسینات و گونه هدف آرسنات، تهیه می شود و سپس یون آرسنات از شبکه پلیمر خارج می گردد، به طوری که پس از خروج این یون، مکان های اتصالی ویژه برای آن در پلیمر ایجاد گردد. در تهیه این پلیمر، یون آرسنات با لیگاند تهیه شده وارد واکنش شده و با افزودن اپی کلرو هیدرین ، کمپلکس پلیمریزه می شود. به منظور بررسی کارآیی پلیمر تهیه شده در استخراج یون آرسنات، کمپلکس شاهد نیز به روش مشابه ولی بدون استفاده از یون آرسنات، تهیه گردید. به منظور اندازه گیری میزان آرسنات استخراج شده توسط پلیمر، از روش تولید هیدرید و تشکیل کمپلکس میان گاز آرسین و دی اتیل دی تیو کاربامات نقره استفاده گردید و سپس ابزوربانس مربوط به این کمپلکس، توسط دستگاه اسپکتروفتومتر uv-vis در طول موج nm 510 اندازه گیری گردید. پارامتر های موثر بر استخراج، از جمله ph محلول اولیه، زمان استخراج، وزن پلیمر به کار رفته برای استخراج، حجم محلول استخراج، سرعت همزن، نوع حلال شستشو، غلظت و حجم حلال شستشو و زمان شستشو، بهینه گردید و ظرفیت پلیمر برای جذب آرسنات مشخص شد. در پایان، ارقام با اهمیت تجزیه ای ارائه شده است.
عاطفه آملی نرجس اشرف
نقره عنصری مهم است که در صنایع الکترونیکی و الکتریکی، تولید فیلم فوتوگرافی، تهیه قارچ کش ها و ساخت داروها نقش مهمی ایفا می کند [1]. از طرفی، آزاد شدن یون های نقره در محیط به واسطه کاربرد های صنعتی اثرات نامطلوبی بر روی موجودات آبزی می گذارد. بنابراین، در دسترس بودن یک روش ساده برای اندازه گیری آن به ویژه در نمونه های آبی، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. آشکارسازهای پتانسیومتری مبتنی بر الکترودهای یون گزین، به ویژه برای تعیین سریع، صحیح، دقیق و انتخابی یون های فلزی مختلف مناسب اند [2]. در این کار تحقیقاتی، دو نوع الکترود یون گزین نقره با استفاده از دو عامل یون دوست متفاوت تهیه شد. برای تهیه الکترود یون گزین نقره اول ابتدا نانو ذرات سولفید نقره سنتز و سپس در ساخت الکترود یون گزین نقره استفاده شد که به دلیل خراب شدن دستگاه سانتریوفوژ به ناچار از یک عامل یون دوست دیگر برای ساخت الکترود یون گزین نقره استفاده شد. برای ساخت الکترود یون گزین دوم، یک الکترود یون گزین مبتنی بر غشای پلیمری پلی وینیل کلراید (pvc) و 5-(4-دی متیل آمینو بنزولیدن) رودانین به عنوان عامل یون دوست تهیه و عملکرد آن ارزیابی گردید. پارامترهای تأثیر گذار متعددی بر عملکرد الکترود بهینه شد. با ترکیب درصد بهینه (پلی وینیل کلراید: 30%، یون دوست: 3%، سدیم تترا فنیل بورات: 6%، نیترو فنیل اکتیل اتر: 61%) الکترود در محدوده غلظتی (5-10×1 تا 2-10×1 مولار) با شیب 4/56 و حد تشخیص 5-10×1 مولار از نیترات نقره، به خوبی کار می کند. این حسگر زمان پاسخ گویی کوتاهی در حدود 15 ثانیه دارد و می تواند در محدوده وسیعی از ph یعنی 1 الی 10 بکار رود. این الکترود، برای تعیین نقره در نمونه های آبی آلوده شده به کار رفت، که نتایج آن حاکی از کارآیی بالای الکترود در اندازه گیری نقره می باشد.
مرجان فرهنگی محمد رضا حسین دخت
این پژوهش، مطالعه ی اثر سورفکتانت آنیونی سدیم دو دسیل سولفات (sds) بر روی تعادلات تفکیک اسید آمینه ی تریپتوفان است. تعادلات اسیدی– بازی تریپتوفان برحسب ثابت های تفکیک ماکروسکوپی، میکروسکوپی و نسبت های تاتومری در محلول آبی و در حضور غلظت های مختلف sdsبررسی شد. به این منظور مقادیر ثابت های ماکروسکوپی (ka1 وka2)، ثابت تاتومری kz و مقادیر ثابت های میکروسکوپی (k11، k12،k21 و k22 ) تعیین شدند و مورد بحث قرار گرفتند. مقادیرثابت های ماکروسکوپی با روش تیتراسیون پتانسیومتری تعیین شدند و از اسپکتروفوتومتری uv-vis برای به دست آوردن مقادیر ثابت های میکروسکوپی و ثابت تاتومری استفاده شد. نتایج نشان داد که اثر sds بر روی مقادیر pka1 وpka2 در غلظت های بالا و پایین مشابه است. به طوری که sds در غلظت های بالا و پایین، خصلت اسیدی گروه کربوکسیل را کاهش و خصلت اسیدی گروه آمین را افزایش داد. علاوه بر این ثابت های میکروسکوپی مربوط به تعادلات مشابه (k11 و k22یا k12 وk21 ) مقادیر متفاوتی داشت. به این معنی که تفکیک در یک جایگاه باعث کاهش قابل توجه درخصلت اسیدی جایگاه دیگر شد.
مجید خیوه گیفان نرجس اشرف
در میان پلیمرهای هادی، پلی پیرول بدلیل پایداری شیمیایی و گرمایی اش از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این تحقیق، حسگر پتانسیومتری مس (ii) با استفاده از پلی پیرول ساخته شد. پلی پیرول با روش ولتامتری چرخه ای بر روی سوزن هایی از جنس استیل تشکیل شد. 8- هیدروکسی کینولین- 5 سولفونیک اسید (hqs) به عنوان دوپنت در طی فرآیند الکتروپلیمریزاسیون در فیلم پلی پیرول، نشانده شد که نقش یونوفور را بر عهده داشت. چندین عامل که بر عملکرد حسگر ساخته شده تأثیر گذار بودند، از قبیل تعداد چرخه ها، سرعت اسکن و نسبت غلظت پیرول به hqs، بهینه گردید. الکترود، پاسخ زیرنرنستی در محدوده غلظتی 5-10×1 تا 1-10×1 مولار با شیب 1 ± 22 میلی ولت بر دهگان فعالیت نشان داد. زمان پاسخ دهی الکترود، کمتر از 10 ثانیه است. الکترود ساخته شده انتخاب پذیری خوبی نسبت به cu2+ در مقابل سایر یون های فلزی دارد و می تواند در محدوده ph بین 4 تا 10 مورد استفاده قرار گیرد. الکترود به طور موفقیت آمیزی برای تعیین مس در نمونه آب شهری و همچنین به عنوان الکترود شناساگر در تیتراسیون پتانسیومتری یون مس (ii) بکار گرفته شد.
مجتبی نظری نرجس اشرف
در این تحقیق، سیستم الکتروشیمیایی جدیدی برای تولید الکتروشیمیایی بخار سرد جیوه توسعه داده شد. سل الکتروشیمیایی ساخته شده در آزمایشگاه داری کاتد آلیاژ قلع-سرب به عنوان تولید کننده بخار سرد جیوه استفاده گردید. پارامتر های تجربی برای بدست آوردن بیشترین حساسیت در تعیین جیوه بهینه گردیدند.تحت شرایط بهینه به دست آمده عملکرد تجزیه ای سیستم مورد بررسی قرار گرفت. منحنی کالیبراسیون در محدوده 60-5 نانوگرم برمیلی لیترخطی بود وحساسیت روش برابر 0.0034ppb محاسبه شد.حد تشخیص با روش 2 نانوگرم بر میلی لیتر محاسبه گردید. rsd برابر 8/2%( غلظت 40 نانو گرم بر میلی لیتر جیوه ) بدست آمد. بازیابی روش با استفاده از آب چاه مورد بررسی قرار گرفت.در ادامه تاثیر حلالهای آلی متانول، اتانول، ایزوپروپانول و استونیتریل بر روی سیستم تولید الکتروشیمیایی بخار سرد جیوه مورد بررسی قرار گرفت. افزایش بازده تولید نسبت به محیط آبی برای متانول 10 درصد حجمی مشاهده شد، شرایط کاری در حضور متانول 10 درصد حجمی بهینه گردیدند و سپس تحت شرایط کاری عملکرد تجزیه ای سیستم مورد بررسی قرار گرفت. منحنی کالیبراسیون در محدوده 40-5نانوگرم بر میلی لیتر خطی بود. حساسیت روش برابر 0.0052ppb محاسبه گردید، حد تشخیص 5/1 نانوگرم بر میلی لیتر بدست آمد و rsd 3% محاسبه شد (n=8). بازیابی روش برای با استفاده از آب چاه مورد بررسی قرار گرفت.
ریحانه هاشم نیای ترشیزی نرجس اشرف
در این پژوهش، تولید هیدرید تلفیق شده با میکرو استخراج فاز مایع در فضای فوقانی به کمک قیف برای اندازه گیری آرسنیک با اسپکتروفوتومتری در ناحیه مرئی و ماوراء بنفش ارائه شده است. این روش، بر پایه کاهش آرسنیک به آرسین (ash3) در محیط اسیدی توسط سدیم تتراهیدروبورات و متعاقباً واکنش آرسین با دی اتیل دی تیوکاربامات نقره به منظور تشکیل کمپلکس جاذب در nm 510 می باشد. معرف کمپلکس دهنده (agddc) در یک میکرو قطره کلروفرم-کلروبنزن با نسبت حجمی 1:1 حل شده است و توسط یک قیف وارونه در معرض گاز آرسین تولید شده در فضای فوقانی محلول نمونه قرار می گیرد. تأثیر عوامل کاری موثر بر عملکرد روش بررسی و بهینه گردید. حلال استونیتریل به عنوان عامل افزایش حساسیت به نمونه ها افزوده گردید. تحت شرایط کاری بهینه، حد تشخیص (بر مبنای3sb/m nb=8) ng ml-1 2/0 و محدوده خطی منحنی کالیبراسیون ng ml-1 (12- 5/0) می باشد. انحراف استاندارد نسبی برای 8 بار اندازه گیری تکراری 9/1% بود. همچنین تأثیر چندین مزاحمت بالقوه بررسی گردید. صحت روش پیشنهادی با انجام آزمایش بر روی ماده مرجع زمین شناسی jr-1 ارزیابی گردید. روش به صورت موفقیت آمیز برای اندازه گیری آرسنیک در نمونه های آب و نوشیدنی خام و آلوده شده با محدوده بازیابی 91 تا 106% به کار برده شد.
زهرا محمدی محمود چمساز
روش ساده میکرو استخراج مایع مایع پراکنده شده بر مبنای تشکیل زوج یون، به منظور پیش تغلیظ مقادیر اندک آنتیموان و اندازه گیری آن توسط روش های اسپکتروفتومتری به کار گرفته شد. کمپلکس جفت یون بین یون هگزا کلرو آنتیمونات و متیل ویولت تشکیل می شود و سپس به درون فاز آلی کلرو بنزن استخراج میگردد. پارامترهای مختلفی که فرایند میکرو استخراج را تحت تاثیر قرار می دهند نظیر حجم و نوع حلال پراکنده کننده و استخراج کننده، زمان استخراج و سانتریفیوژ، غلظت عامل کمپلکس دهنده، حجم اسید هیدرو کلرید ریک غلیظ و اثر افزایش نمک مورد بررسی قرار گرفت و بهینه سازی شدند. تاثیر یون های مختلف بر فرایند استخراج آنتیموان از نظر ایجاد مزاحمت مورد آزمایش قرار گرفت. منحنی کالیبراسیون تحت شرایط بهینه رسم شد و دامنه خطی بین 5 تا 300 میکرو گرم بر لیتر از غلظت آنتیموان بدست آمد. حد تشخیص اندازه گیری 1/4 نانوگرم بر میلی لیتر و فاکتور غنی سازی 270 محاسبه شد. روش ارائه شده با موفقیت و در صد بازیابی مناسب برای اندازه گیری آنتیموان در نمونه های حقیقی و مرجع به کار برده شد
مینا مواسات نرجس اشرف
این پژوهش، یک روش جدید بر مبنای تلفیق فرایند تولید استیبن (sbh3) و میکرو استخراج تک قطره ای در فضای فوقانی به کمک قیف، برای اندازه گیری آنتیموان با طیف سنجی مولکولی مرئی-ماوراء بنفش ارائه می دهد. سدیم تترا هیدرو بورات (nabh4) به عنوان معرف کاهنده، برای تولید بخارات استیبن به کار می رود که متعاقبا با دی اتیل دی تیو کاربامات نقره (agddc) حل شده در مخلوط 1:1 کلروبنزن/کلروفرم (فاز پذیرنده) وارد واکنش شده و تشکیل کمپلکس قرمز رنگی می دهد. فاز پذیرنده به کمک یک میکرو قیف در سر سرنگ، در فضای فوقانی محلول نمونه نگه داشته می شود. پارامتر های تجربی موثر در عملکرد این روش مانند ترکیب فاز پذیرنده، حجم نمونه، نوع و غلظت اسید، غلظت سدیم تترا هیدرو بورات و دی اتیل دی تیوکاربامات نقره، سرعت هم زن و زمان استخراج بهینه سازی شده اند. تحت شرایط بهینه، منحنی کالیبراسیون رسم گردید که در محدوده غلظتی ng ml-1 6-25/0 از آنتیموان خطی شد. حد تشخیصng ml-1 16/0 و تکرار پذیری (به عنوان انحراف استاندارد نسبی) برای 8 اندازه گیری 7/3% تعیین شده است. کاربرد روش برای تجزیه نمونه های حقیقی، از طریق تعیین آنتیموان در نمونه آب و دارویی بررسی گردید.
مرجان خادمی غلامحسین رونقی
در این پروژه تحقیقاتی، یک الکترود پوشانیده شده گرافیتی، که نسبت به یون کبالت (ii) حساس می باشد، بر پایه 1و 13- بیس( 8-کوئینولیل)- 1و4و7و10و13- پنتا اکسا تری دکان (کریپتوفیکس 5) ساخته شد. جهت نشاندن غشاء پلیمری، بر روی میله گرافیتی،.از روش فرو بردن و خشک کردن مورد استفاده قرار گرفت. اثر ترکیب اجزاء تشکیل دهنده غشاء، بر روی پاسخ دهی الکترود بررسی شد و جهت بهبود خواص موثر الکترود، بهینه گردید. بهترین عملکرد برای غشاء با ترکیب 8% کریپتوفیکس 5 : 2/27% pvc : 8/61 % o-npoe : 3% natpb به دست آمد. الکترود پیشنهادی، شیب نرنستی 9/0 ± 6/30 در محدوده خطی2-10 تا 5-10 مولار را نشان می دهد. حد تشخیص برای یون کبالت (ii) 6- 10 × 3 به دست آمد. همچنین، پاسخ های پتانسیومتری، در محدوده ph 1 تا 4 مستقل از تغییرات ph بود. این الکترود دارای زمان پاسخ دهی 140 ثانیه برای یون کبالت (ii) می باشد و حسگر، برای مدت 45 روز قابل استفاده می باشد. میزان گزینش پذیری الکترود نسبت به یون کبالت (ii) در بین یون های مزاحم اندازه گیری شده است. این الکترود، انتخابگری بسیار بالایی را نسبت به یون کبالت (ii) در برابر تعداد زیادی از کاتیون های قلیایی، عناصر واسطه و فلزات سنگین نشان داده است. کاربرد این الکترود، در اندازه گیری یون کبالت (ii) در نمونه های حقیقی و نیز به عنوان شناساگر نقطه پایانی تیتراسون پتانسیومتری یون کبالت (ii) توسط edta گزارش شده است.
مارال محروقی نرجس اشرف
این پروژه تحقیقاتی، تهیه و ویژگی های کارآمدی فیلم پلی پیرول دوپ شده با آنیون اسید کروموتروپیک را به عنوان حسگر پتانسیومتری حالت جامد برای کروم (cr(vi توصیف می کند. فیلم پلی پیرول بر روی بسترهای مختلف توسط روش الکتروپلیمریزاسیون و استفاده از نمک دی سدیم اسید کروموتروپیک به عنوان دوپنت آنیونی سنتز شد. رسوب گذاری فیلم توسط تکنیک ولتامتری چرخه ای انجام گرفت. اثر شرایط مختلف الکتروپلیمریزاسیون روی پاسخ پتانسیومتری حسگر برای کروم (vi) بررسی شد. جنس بستر الکترود، غلظت پیرول، تعداد چرخه های ولتامتری چرخه ای، محدوده پتانسیل، سرعت روبش، زمان آماده سازی و ph بهینه شد. حسگر پیشنهادی، در محدوده خطی غلظت 1-10 تا 4-10 مولار از یون کرومات با شیب نرنستی mv decade-1 6/0 ± 8/29 و حد تشخیصm 5- 10×5/7 به طور رضایت بخش کار می کند. زمان پاسخ حسگر حدود 120 ثانیه بود و پتانسیل حسگر در محدوده ph 5/6 تا 5/9 ثابت بود. الکترود به طور موفقیت آمیز به منظور تعیین کرومات در نمونه آب شهری آلوده شده و همچنین به عنوان الکترود شناساگر در تیتراسیون پتانسیومتری یون های کرومات به کار گرفته شد. ضرایب گزینش پذیری الکترود پیشنهادی در بین یون های مزاحم اندازه گیری شد و نتایج، انتخابگری مناسبی را نسبت به یون کرومات نشان داد.
هانیه مددی نرجس اشرف
ایبوپروفن سومین داروی مشهور جهان است و حضور آن به عنوان یک آلاینده محیط زیست، نیاز به روش¬های متعدد برای اندازه¬گیری آن را ایجاد می¬کند. استفاده از روش¬های الکتروشیمیایی علاوه بر قیمت مناسب به خاطر مزایای زیاد آن از جمله سادگی، حساسیت زیاد، سرعت، دقت و صحت اطلاعات تجزیه¬ای پیشنهاد می¬شود. در این تحقیق، غشای پلی پیرول (ppy) هادی دوپه شده با بتاسیکلودکسترین سولفات آنیونی (sβ-cd) به صورت الکتروشیمیایی سنتز و به عنوان حسگر پتانسیومتری برای تشخیص ایبوپروفن استفاده شد. sβ-cd به صورت ثابت در زنجیره ppy طی رشد پلیمر به وسیله¬ی ولتامتری چرخه¬ای (cv) روی بستر کربن شیشه¬ای جای گرفت. اثر شرایط پلیمریزاسیون بر خصوصیات پاسخ پتانسیل الکترود بررسی شد. غلظت ppy و sβ-cd، بستر الکترود، تعداد چرخه¬های ولتامتری و محدوده پتانسیل بهینه شدند. الکترودی که تحت شرایط بهینه ساخته شده باشد، در محدوده خطی m 4-10×1-1-10×1 ایبوپروفن با شیب شبه نرنستی (mv/decade 2 ± 47) و زمان پاسخ s 10 کاربرد دارد. انتخابگری حسگر برای مزاحمت¬های دارویی و غیر دارویی محاسبه شد. از حسگر ساخته شده، برای اندازه¬گیری پتانسیومتری نمونه¬های دارویی ایبوپروفن با بازیابی قابل قبولی استفاده شد.
سمیرا جدیر نرجس اشرف
در این تحقیق، عملکرد پتانسیومتری چهار غشاء مختلف مبتنی بر پلیمر هادی پلی پیرول که با آنیون های مختلفی نظیر کلراید، فلوراید، پرکلرات و نافیون دوپ شده است، به عنوان الکترود حساس به آنیون فلوراید، مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. برای انجام فرآیند الکتروپلیمریزاسیون، از روش روبش چرخه ای پتانسیل، توسط روبش پتانسیل در محدوده v 85/0+ - v 0 (در طی 10 چرخه) استفاده شد. مغز مداد گرافیت به عنوان الکترود کار در محلولی که نسبت به پیرول m 1/0 و نسبت به هر یک از آنیون های دوپ شده m 1/0 می باشد، به کار گرفته شد. آنیون های فلوراید توسط یک فرآیند تعویض یونی با مدت زمان 24 ساعت، به داخل بافت پلیمری نفوذ پیدا کردند. پس از بررسی نتایج، مشخص شد که غشاء های پلی پیرول/فلوراید و پلی پیرول/نافیون پاسخی نسبت به غلظت آنیون فلوراید نشان نمی دهند. در صورتی که دو غشاء پلی پیرول/پرکلرات و پلی پیرول/کلراید، دارای پاسخ شبه نرنستی و تکرار پذیری بالا می باشند.
سمیه رجب زاده محمد حسین ارباب زوار
در بخش نخست این پروژه تحقیقاتی، نگرشی ساده جهت اندازه گیری دی متیل دی سولفید (dmds)، با استفاده از الکترود کربن شیشه ای (gc) اصلاح شده با گرافن اکسید کاهش یافته (rgo) و چیتوسان (cs) پیشنهاد گردیده است.در بخش های دوم و سوم، الکترود خمیر کربنی اصلاح شده با نانوهیبرید کبالت فتالوسیانین (copc) و گرافن اکسید (go) به عنوان یک حسگر الکتروشیمیایی جدید برای اندازه گیری سولفیت و سولفید در نمونه های آبی ساخته شد.