نام پژوهشگر: بهجت یزدخواستی
مریم زمانی بهجت یزدخواستی
ارضاء نیازهای جنسی در حد اعتدال به عنوان یکی از نیازهای طبیعی، موجب سلامت انسان است و از بیماریهای جسمی و روانی مربوط به آن جلوگیری می کند. داشتن رفتار جنسی صحیح تأثیر زیادی بر سلامت فرد و خانواده داشته و تحقق یک خانواده سالم آشکارا در گرو برخورداری اجزاء آن از سلامت روان و داشتن رابطه مطلوب با یکدیگر است. داشتن رابطه جنسی نامناسب و غیر ارضاء کننده نه تنها مفید نخواهد بود بلکه تأثیر منفی نیز بر تمام جنبه های کیفیت زندگی فرد خواهد گذاشت. عوامل زیادی در طول زندگی یک زن عملکرد جنسی او را به مخاطره می اندازند که از جمله می توان به بیماریهای مزمن اشاره کرد. بیماریهای مزمن با تأثیر گسترده ایی که بر توانایی افراد می گذارد و با توجه به طولانی بودن دوره بیماری و اثرات و پیامدهای ناشی از بیماری نقش عمده ایی در کاهش کیفیت زندگی افراد ایفا می کند. در تحقیق حاضر با اکاء به تئوری سلسله مراتب نیازهای مازلو که داشتن رابطه جنسی خوب و سالم را از نشانه های خود شکوفایی می دانست و معتقد بود که برای افزایش رضایتمندی افراد باید ابتدا سعی کرد نیازهای اولیه و پایه او را تأمین کرد و وی نیازجنسی را جزء نیازهای پایه فرد می داند که در افزایش کیفیت فرد موثر است، به بررسی تأثیر بهبود اختلالات جنسی زنان مبتلا به ام.اس بر افزایش کیفیت زندگی آنان پرداخته شده است. ابزار سنجش در این پژوهش شامل دو پرسشنامه 54 سوالی کیفیت زندگی بیماران ام.اس و 19 سوالی سنجش اختلالات جنسی زنان می باشد. نتایج حاصل از این مطالعه که به روش نیمه آزمایشی و روی دو گروه کنترل و آزمایش صورت گرفته است موید معنی دار بودن رابطه بین شاخص های اختللات جنسی و کیفیت زندگی می باشد.
اکبر قربانی بهجت یزدخواستی
دراین پایان نامه ی حاضر به مطالعه موسیقی درزمینه مصرف فرهنگی جوانان می پردازد. دراین پایان نامه کوشش شده تا نقش نیازهای جامعه جوانان در نوع مصرف موسیقایی مشخص شود. بر این اساس مشخص ساختن نقش نیازهای جامعه جوان در نوع موسیقی مورد مصرف آنان از اهداف اصلی این پژوهش می باشد. از آنجا که موسیقی در سال های اخیر به عنوان یکی از مصنوعات فرهنگی که تقریباً تمامی عرصه های زندگی خصوصی و عمومی افراد را در برگرفته، لذا پرداختن به آن در چارچوب جامعه شناختی اجتناب ناپذیر است. از اینرو در اینجا این سوال شکل گرفت که احتمالاً تغییراتی در سطح جامعه و به خصوص در سطح نیاز ها در جامعه رخ داده است که چنین موسیقی هایی در شکل ظاهری فرهنگ نمود پیدا کردند. در این راستا تلاش شد تا با رویکرد تغییرات فرهنگی و استفاده و خشنودی به موسیقی نگریسته و بر این مبنا بتوان دلایلی را استنتاج نمود. دو روش اسنادی- کتابخانه ای و پیمایشی از بین سه گروه سنی جامعه جوان شهر بندرعباس که با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران ، انتخاب گردید. و بر این اساس تعداد383 نفر از جوانان پسر و دختر در سه گرو سنی 15-19 ، 20-24 و 25-29 سال و با شیوه نمونه گیری خوشه ای و استفاده از تکنیک پرسشنامه اطلاعات این پژوهش گردآوری شد.نتایج این پژوهش نشان می دهد که جوانان شهر بندرعباس به ترتیب نیازهای شناختی،گریز از تنش،انسجام بخش شخصی و انسجام بخش اجتماعی بیشترین تاثیر را بر روی نوع مصرف موسیقایی گرایش دارند.و نیاز عاطفی بر نوع مصرف موسیقی تاثیری نداشت . مدل تحلیل مسیر در خصوص تاثیرگذاری نیازها بر نوع مصرف موسیقی هم نشان داد که نزدیک به بیست درصد از نیازها تبیین کننده نوع موسیقی مورد مصرف (گفتمان پاپ و غربی که بیشترین مصرف را داشتند) است.بنابراین با توجه به نتایج تحقیق می توان نتیجه گرفت ، در نوع مصرف موسیقی تنها این نیازها هستند که تاثیر گذارند.
محبوبه غنی ورزنه مهدی ادیبی سده
چکــــــیده : این پژوهش با عنوان بررسی عوامل اجتماعی –فرهنگی موثر بر مشارکت اجتماعی زنان در شهر اصفهان انجام شده است. مهم ترین هدف این تحقیق مطالعه و بررسی میزان مشارکت اجتماعی زنان و عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر آن می باشد برای بررسی این موضوع از رویکردهای متفاوت کارکردی ساختی ،فمینیستی و نوسازی به خصوص نظریات پارسونز ، اینگلهارت ، هانتیگتون ، راجرز ، آلموند و وربا ، ایزنشتاد ، لرنر ، مایرون وینر ، هابرماس ، اندرسون ، برانگارات ، لبپست، هیگن و .... استفاده شده است. روش به کار گرقته شده در این تحقیق روش پیمایش و ابزار مورد استفاده نیز پرسشنامه می باشد. شیوه نمونه گیری سهمیه ای و جامعه آماری شامل کلیه زنان 59 – 18 ساله ساکن مناطق یازده گانه شهر اصفهان و حجم نمونه متناسب با آن برابر با 384 نفر می باشد. نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان می دهد که با 95/0 اطمینان بین پایگاه اجتماعی – اقتصادی زنان با میزان مشارکت اجتماعی شان رابطه ی مثبت و معنا داری وجود دارد .ضریب همبستگی پیرسون بین آنها برابر با78/0 می باشد . بین میزان استفاده از رسانه های گروهی زنان با میزان مشارکت اجتماعی شان رابطه ی مثبت و معنا داری وجود دارد .ضریب همبستگی پیرسون بین آنها برابر با64/0 می باشد . بین میزان اعتماد اجتماعی زنان با میزان مشارکت اجتماعی شان رابطه ی مثبت و معنا داری وجود دارد ضریب همبستگی پیرسون بین آنها برابر با68/0 می باشد. همچنین نتایج تحقیق نشان می دهد که هرچه ساخت قدرت در خانواده به ساخت دموکراتیک نزدیکتر باشد میزان مشارکت اجتماعی زنان افزایش می یابد و هر چه ساخت قدرت در خانواده استبدادی تر باشد میزان مشارکت زنان کاهش خواهد یافت. نتایج حاصل از عوامل فرهنگی نیز نشان می دهد که بین میزان خاص گرایی ، سنت گرایی و تقدیر گرایی زنان با میزان مشارکت اجتماعی شان رابطه معکوس وجود دارد ، یعنی با افزایش این عوامل میزان مشارکت اجتماعی زنان کاهش می یابد و بالعکس . ضرایب همبستگی پیرسون بین متغیر های خاص گرایی و مشارکت برابر با 69/0- ، بین متغیر های سنت گرایی و مشارکت برابر با 68/0- ، بین متغیر های تقدیرگرایی و مشارکت برابر با 71/0- می باشد . در پایان باید اضافه کرد که میزان مشارکت اجتماعی زنان یعنی میزان حضورشان در فعالیت های جمعی نظیر انجمن های داوطلبانه ، کانون های اجتماعی،فرهنگی، سازمان ها و سایر نهاد ها و مجامع مشارکتی در سطح متوسطی قرار دارد.
مژده کیانی بهجت یزدخواستی
شناخت مساله چگونگی توزیع قدرت و باروری زنان در خانواده با استفاده از رهیافت کیفی نظریه بنیانی و تجزیه و تحلیل آن از طریق اجرای کارگاههای گروه متمرگز و مصاحبههای نیمه ساختارمند با زنان و مردان متاهل، از مهمترین اهداف این پژوهش به شمار میآید. در راستای رسیدن به این هدف، کارگاه های گروه متمرگز با مشارکت زنان و مردان، در چند گروه زنان و مردان متاهل شاغل و غیر شاغل برگزار شد. ضرورت استفاده از روش تحقیق کیفی در این تحقیق، شناخت عوامل زمینهای، می باشد. تحلیل دادههای تحقیق و مدل نظری حاصل، بیانگر این است که شرایط علّی؛ 1.هنجارهای فرهنگی، 2.مشروعیت اعمال قدرت و 3.اشکال اعمال قدرت، منجر به ایجاد پدیده های 1) الگوی انتظار زنان و2) احساس بی قدرتی شد که توسط شرکت کنندگان زن، گزارش داده شده است. دو پدیده اصلی الگوی انتظار زنان و احساس بی قدرتی تحت شرایط مداخلهگرآگاهی، نگرش، سن ازدواج، نوع ارتباطات، عادت و نوع رابطه مرد با خواهر و مادر، منجر به توسعه دو استراتژی اصلی: الف) باروری و ب) تحمل شد. باروری و تحمل، استراتژی هایی بوده است که شرکت کنندگان در آن کمبود قدرتشان و احساس بی قدرتی را کنترل میکردند و پیامدهای این استراتژی ها، سازگاری، مشارکت در تصمیمگیری، پذیرش کهتری و تبعیت برای زنان بوده است. مدل نظری حاصل از داده های شرکت کنندگان مرد، بیانگر این است که شرایط علّی؛ 1.هنجارهای فرهنگی و 2. انحصار منابع مالی، منجر به ایجاد پدیده ی نابرابری قدرت شده است. پدیدهی اصلی نابرابری قدرت، تحت شرایط مداخلهگر آگاهی، نگرش، خواست زنان، نوع ارتباطات عادت، نوع شغل و دیگران، منجر به توسعه ی دو استراتژی اصلی: الف) شیوه اعمال قدرت و ب) چگونگی تقسیمکـار خانگی شد. شیوه اعمال قدرت و چگونگی تقسیم کار خانگی، استراتژیهایی بوده است که شرکتکنندگان در آن قدرت در خانواده را کنترل میکردند و پیامدهای این استراتژیها، عرصه های متفاوت قدرت زنان و مردان، مشارکت زنان و تبعیت برای زنان بوده است. در این پایان نامه، مدل پارادایمی باروری و توزیع قدرت در خانواده ارایه میشود.
احمد افتخاری بهجت یزدخواستی
اعتماد اجتماعی یکی از مهمترین مولفه های توسعه اجتماعی و گسترش مدرنیته است. ویژگی های مذهبی و اجتماعی جامعه ما با وجود خرده فرهنگهای متنوع و خاص و از طرفی گسترش روز افزون نفوذ رسانه های ارتباط جمعی مطالعه تاثیر و رابطه های دو سویه این عناصر را یکی از مهمترین پیش شرطهای شناخت جامعه امروزی بمنظور فراهم ساختن شرایط توسعه اجتماعی پایدار و همه جانبه خواهد بود. مطالعه اعتماد اجتماعی شهروندان جامعه به رسانه های جمعی در جهت پیشبرد اهداف استراتژیک توسعه انسانی واجتماعی جامعه و از مهمترین ضرورت های اجتناب ناپذیر پژوهش های امروزی است. نوع پژوهش کاربردی و روش تحقیق پیمایشی می باشد که با استفاده از پرسشنامه، متغیرها مورد سنجش قرار گرفتند. تحقیق حاضر به بررسی عوامل موثر بر اعتماد شهروندان به رسانه ملی در بین شهروندان شهرستان کاشمر می پردازد تا سهم اعتماد عمومی به رسانه ملی را در جهت گسترش مدرنیته و سرمایه اجتماعی بسنجد. متغیر وابسته اعتماد به رسانه ملی را در سه سطح عوامل برون سازمانی و برون سازمانی با شاخص های تاثیر گذار و با استفاده از متغیر های دینداری، مصرف رسانه ای و میزان سنت گرایی مورد سنجش قرار داده است. متغیرهایی هم تحت عنوان متغیرهای پیشینه ای دراین تحقیق دخالت داده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که بین متغیر سنت گرایی و اعتماد به رسانه ملی در هر دوسطح رابطه وجود دارد. بین اعتماد به رسانه ملی و متغیر دین داری نیز ارتباط مستقیم ومعناداری وجود دارد. بین متغیر اعتماد به رسانه ملی و میزان مصرف رسانه ای پاسخ گویان ارتباط وچود دارد. بین متغیر های زمینه ای و اعتماد به رسانه ملی اعتماد معناداری وجود ندارد.
فریبا سلیمی ایزان باغبان
یکی از محورهای اساسی تحول زندگی اجتماعی در دنیای معاصر تغییراتی است که در زندگی زنان بوجود آمده است که دامنه وسیعی از تغییر باورها و انگاره های اجتماعی در مورد زنان و تغییر نقش های فردی و خانوادگی و اجتماعی را به همراه داشته است. در این میان شاید مهم-ترین این تحولات، موضوع اشتغال زنان است که تاثیرات ملموسی در زمینه-های فردی و اجتماعی در مورد زنان داشته است. اشتغال زنان مانند هر پدیده دیگری آثار و پیامدهای اجتماعی خاص خود را بدنبال دارد که توجه به این تاثیرات، مهم ترین مولفه برای مدیریت این پدیده است. در سالهای اخیر تحقیقات زیادی پیرامون تعارض کار - خانواده و خانواده - کار، پیشایندها، پیامدها و تاثیرات آن بر افراد جامعه و سازمان ها صورت گرفته است. اما در رابطه با مدیریت تعارض مطالعات اندکی انجام شده است به همین دلیل این پژوهش درصدد آن است که به شناخت مفهوم غنی-سازی کار - خانواده و بررسی تاثیر غنی سازی بر رضایت زناشویی و رضایت شغلی و ارائه راه کارهای عملی برای زنان شاغل بپردازد. در این زمینه به علت کمبود منابع و اطلاعات داخلی، بیشتر اطلاعات از منابع و کتب خارجی بدست آمده و محقق از طریق ترجمه این کتب و مقالات سعی نموده به جدیدترین نوشته ها در زمینه این موضوع دست یابد. در این پژوهش ارتباط بین غنی سازی کار - خانواده و تعارض کار - خانواده با تاکید بر متغیرهایی چون رضایت شغلی و رضایت زناشویی و تاثیر اشتغال بر کیفیت زندگی بررسی می شود. بر اساس مطالعات انجام شده به نظر می رسد مهمترین عامل در کاهش تعارض و غنی سازی کار - خانواده و خانواده - کار، حمایت اجتماعی از طرف دولت، سازمان ها و خانواده بخصوص همسر است که منجر به مدیریت این تعارض و نتیجتا غنی سازی کار - خانواده می شود و در این راستا آنچه باعث بوجود آمدن حمایت می شود تغییر نگرش نسبت به حضور زنان، توانمند-های آنها و بخصوص اشتغال آنان از طریق فرهنگ سازی است که در مقایسه با وضع قوانین مربوط به زنان اثربخشی بیشتری دارد. این پژوهش از نوع کتابخانه ای است که مطالب از کتاب ها، مجلات علمی و ترجمه کتب و مقالات خارجی مرتبط با موضوع جمع آوری شده است.
کوروش غلامی کوتنایی بهجت یزدخواستی
با توجه به اهمیت روزافزون مفهوم سرمایهی اجتماعی در تحلیل مناسبات حاکم بر جامعه از سویی و همچنین اهمیت میزان رضایت شغلی خیل عظیمی از مردم در تمامی جوامع که ساعات بسیاری از عمر خود را وقف تأمین معاش میکنند، این پژوهش با مرتبط دانستن این دو پدیدهی اجتماعی با یکدیگر در پی بررسی چگونگی تأثیرگذاری آنان بر همدیگر برآمده است. پژوهش حاضر به بررسی رضایت شغلی در بین کارکنان شرکت ملی گاز ایران (دفتر تهران) و بررسی نقش سرمایهی اجتماعی در تبیین این رضایت پرداخته است. هدف، تعیین نقش سرمایهی اجتماعی در ایجاد رضایت شغلی است. این پژوهش، با استفاده از روش پیمایش انجام شده و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه بوده است. جمعیت آماری تحقیق شامل کارکنان دفتر تهران شرکت ملی گاز ایران (1000 نفر) میباشد. نمونهی مورد بررسی در این تحقیق، تعداد 290 نفر از کارکنان این سازمان میباشد. روش نمونه گیری نیز تلفیقی از دو روش گلوله برف و تصادفی ساده بوده است. فرضیه اصلی تحقیق هم عبارت بود از اینکه ‹سرمایه اجتماعی کارکنان در رضایت شغلی آنان تأثیر دارد›. بر اساس نتایج به دست آمده، مشارکت در تصمیمگیریهای سازمان، هنجارهای رایج، اعتماد و سابقهی کار کارکنان نقش اصلی را در تبیین رضایت شغلی کارکنان داشتند. در ضمن برای آنهایی که به دنبال رضایت ابزاری بودند، سرمایه اجتماعی شبکه های باز و برای آنهایی که به دنبال رضایت اجتماعی بودند، سرمایه اجتماعی شبکه های بسته باعث افزایش رضایت شغلی شده است
مرضیه شعربافچی زاده بهجت یزدخواستی
تصویر بدن برای هر فرد نگرشی است که با توجه به نقطه نظرات دیگران درباره بدن خود دارد. نظر به توجه فزاینده جامعه مصرف گرای امروز به بحث بدن، شناختن عوامل تاثیر گذار بر توجه به این مقوله می تواند راهگشا باشد. هدف از تحقیق حاضر بررسی تفاوت بدن بین زنان متاهل شاغل و خانه دار می باشد. بدین معنا که میزان تاثیر امر اشتغال یا خانه داری زنان در شکل گیری تصویر بدن آنها ارزیابی می گردد. هدف یافتن دلایل گرایش به تفکرات افراطی و سطحی نسبت به بدن در امر زیبایی و صرف وقت و هزینه های گزاف برای رسیدن به الگوی ایده آل بازار سرمایه داری است. اینکه چرا توجه افراد جامعه و به خصوص زنان که عهده دار تربیت نسل بشریت اند، از اهداف عالیه حیات، به امور سطحی و جزیی حیات دنیوی معطوف گشته است. روش تحقیق پیمایش و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه می باشد. پرسشنامه در دو بخش به تفکیک برای زنان شاغل و خانه دار نوشته شده است. پس از تقسیم مناطق 14 گانه شهر اصفهان به 7 منطقه، پرسشنامه بین 25 زن متاهل شاغل و 25 زن متاهل خانه دار در هر منطقه توزیع شد. بازه سنی زنان پرسش شونده بین 20 تا 50 سال بود و زنان شاغل در یکی از ادارات دولتی یا غیر دولتی هر منطقه مشغول به کار بودند. پس از وارد کردن داده ها در کامپیوتر، با نرم افزار spss13 تجزیه و تحلیل داده ها انجام گرفت. آمار نشان داد که تمام فرضیه ها به اثبات رسید. بدین معنا که هم فرضیه اصلی که تفاوت بین تصویر بدن زنان متاهل شاغل و خانه دار بود و هم فرضیه های فرعی دارای معناداری بودند و مولفه های ذکر شده برای سنجش تاثیر در شکل گیری تصویر بدن، همگی در این امر دخیل بودند. همچنین نتیجه نهایی مشخص نمود که تصویر بدن زنان متاهل خانه دار مثبت تر از تصویر بدن زنان متاهل شاغل است.
علی یعقوبی چوبری بهجت یزدخواستی
مردانگی محصول کنش های متقابل در زندگی روزمره است که به لحاظ اجتماعی و فرهنگی برساخته می شود، مفهوم جنسیت و به تبع آن مردانگی بیشتر تحت تاثیر گفتمان های فرهنگی و اجتماعی است. بر مبنای رویکرد هویتی، جنسیت و قومیت دو مفهوم اجتماعی اند هرچند کمتر انعطاف پذیرند ولی از خصلت تأملی نیز برخوردارند. به عبارت دیگر، جنسیت و قومیت امر ازلی و ابدی نیستند، بلکه با تغییر موقعیت ها بازتعریف می شوند. با توجه به ساختار چند قومیتی در ایران به ویژه گیلان هنوز تحقیقی در خصوص " قومیت و مردانگی " صورت نگرفته است. این پژوهش به کمک رویکرد تلفیقی( روش کمّی و کیفی) وبا هدف " بررسی تطبیقی فرهنگ مردانگی در اقوام استان گیلان" انجام شده است.در بخش کیفی با استفاده از روش کیفی، مصاحبه های فردی و گروهی و نمونه گیری هدفمند به سنخ شناسی مردانگی در اقوام استان گیلان پرداخته است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که مردانگی متنوعی به لحاظ درون گروهی( در درون اقوام) و بین گروهی( بین اقوام) در مناطق مختلف استان گیلان وجود دارد. در کنارمردانگی سنتی ، مردانگی نیمه سنتی، مردانگی مدرن، مردانگی پسامدرن و مردانگی حاشیه ای هم قابل مشاهده است. از نظر درون قومی، مردان در عین تشابه، با توجه به مکان زندگی، سطوح تحصیلی و سن متفاوتند. از نظر بین قومی نیز، مردان گیلک در مقایسه با مردان اقوام تالش، آذری و کرد متفاوت به نظر می رسند. آن ها مردانگی را نه بر اساس قدرت و توان بدنی، بلکه در قالب عقلانیت و رفتار ملایم، توأم با مهربانی و مساعدت در خانواده و موفقیت در امور اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نشان می دهند. در بخش کمّی با استفاده از رویکرد های نظری مدرنیزاسیون و قومی / فرهنگی در عرصه قومیت و سایر تئوری های مربوط به حوزه " مردانگی " به ویژه تئوری مردانگی کانل، مدل بینن به تبیین مردانگی دراستان گیلان پرداخته است.در این بخش بر مبنای یک پیمایش در بین 504 نفر از اقوام ساکن در استان گیلان انجام گرفته است.نتایج تحقیق کمّی در راستای تحقیق کیفی نیز نشان داد که گونه های متعددی از مردانگی سنتی، سنتی-مدرن، مدرن و نامتمایز در استان گیلان وجود دارد در نتیجه برخلاف منطق فمینیستها، مردانگی و زنانگی دو قطب مخالف نیستند بلکه همزمان در هر دو جنس وجود دارد . همچنین، نتایج تحلیل آماری بعد از کنترل مشخصه های اقتصادی اجتماعی نشان می دهد، تا حدی در الگوهای مردانگی گروه های قومی همانندی و همگرایی وجود دارد اما این همانندی و همگرایی کاملاً ایجاد نشده و قومیت به عنوان یک متغیراصلی نقش مستقلی در تبیین الگوهای مردانگی دارد. بطور کلی نتایج تحقیق نشان می دهد که هر چند هنجارها و ارزش های قومی فرهنگی در بازتولید مردانگی موثر است اما عوامل اقتصادی اجتماعی در تعدیل و کاهش اثر قومیت نقش عمده ای دارد.
فاطمه مدبر بهجت یزدخواستی
زمینه و هدف؛ کیفیت زندگی به عنوان یکی از شاخص های بهداشتی است که طی چهار دهه آخر قرن بیستم در بسیاری از کشورها، تلاش زیادی برای تعریف و اندازگیری آن انجام شده است. مقاله حاضر یک تحقیق توصیفی- تحلیلی و مقطعی است که هدف آن بررسی کیفیت زندگی با توجه به پایگاه اجتماعی – اقتصادی جمعیت عمومی شهر اصفهان در سال 1390 است. روش کار؛ در این تحقیق با روش نمونه گیری سهمیه ای چند مرحله ای،385 نفر از زنان و مردان بالای 15 سال ساکن در مناطق چهارده گانه شهرداری شهر اصفهان مورد بررسی قرار گرفتند. کیفیت زندگی به وسیله پرسشنامه استاندارد sf-36 در دو بعد سلامت روانی و جسمانی و هشت زیر مقیاس که دامنه روایی آن از 65% تا 90%است مورد بررسی قرار گرفت. پایگاه اجتماعی(81%) – اقتصادی(70%) نیز به وسیله پرسشنامه محقق ساز در دو بعد عینی و ذهنی پس از تأیید روایی و پایایی ابزار سنجیده شد. داده های بدست آمده بوسیله نرم افزارspss17 و با استفاده از آزمون های توصیفی و آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج؛ متغیرهای کیفیت زندگی و پایگاه اجتماعی – اقتصادی دارای رابطه مستقیم و معنادار هستند. انحراف معیار امتیاز پرسشنامه sf-36 در جمعیت مورد مطالعه در دامنه سلامت جسمانی( sd=2/31) و سلامت روان(sd=3/22) بدست آمد. از 8 زیر مقیاس مورد بررسی،درد بدنی،محدودیت ایفای نقش فیزیکی و روانی با پایگاه اجتماعی – اقتصادی دارای رابطه معکوس می باشند اما در مورد سلامت جسمانی،سلامت روانی،فعالیت اجتماعی، سلامت عمومی،نشاط و سرزندگی،با پایگاه اجتماعی – اقتصادی،رابطه مثبت و معنادار با شدت و ضعف های مختلف برقرار است.و در مورد جنسیت و وضعیت مسکن با کیفیت زندگی رابطه ای مشاهده نشد. نتیجه گیری؛ کیفیت زندگی یکی از مسائلی است که در جمعیت های عمومی باید به آن توجه شود بویژه این که مردم شهر اصفهان در اغلب نواحی از سلامت روانی مطلوبی برخوردار نیستند.که این امر مستلزم اجرای سیاست های معطوف به تغییرات مثبت در شیوه زندگی افراد است. واژگان کلیدی: کیفیت زندگی، اصفهان، سلامت، پایگاه اجتماعی، پایگاه اقتصادی.
زهراسادات کشاورز بهجت یزدخواستی
هدف: هدف از این پژوهش بررسی نقش رسانه? ملی (شبکه? استانی اصفهان) بر رفتار انتخاباتی شهروندان شهر اصفهان با تأکید بر نظام مردم سالاری دینی، بررسی رویکردهای نظری و تئوری های نوین در این زمینه، ارائه? فرضیه های برگرفته از مبانی نظری و پیشینه? پژوهش در ارتباط با نقش رسانه ملی بر رفتار انتخاباتی آزمون آن ها، تشریح رویکردهای موجود در ارتباط با کاربرد نقش رسانه ملی بر رفتار انتخاباتی و سرانجام دستیابی به رهیافت منتج از تحلیل و بحث های مذکور در جهت برنامه ریزی در فضای مشارکت سیاسی بود. چارچوب نظری تحقیق بنا به تناسب موضوع، در قالب نظریه های جامعه شناسی و مکاتب مربوط به این حوزه ها مورد بررسی واقع گردید و فرضیات پژوهش از آن استخراج گردید. روش: به لحاظ رویکر روش شناختی، در این پژوهش از طرح اکتشافی متوالی در ذیل پژوهش مبتنی بر روش های ترکیبی استفاده شده است. داده های کیفی با کمک روش مصاحبه? نیمه ساختمند از 31 شهروند اصفهانی گردآوری شده که با روش «تعیین پیشینی ساختار نمونه» و «تعیین تدریجی» یا «نمونه گیری نظری» از مناطق چهارده گانه شهرستان اصفهان انتخاب شده بودند. برای اجرای فاز کمی (پیمایش) نیز گویه هایی در قالب پرسشنامه طراحی و در اختیار 384 نفر از شهروندان مناطق 18 تا 60 سال به بالا در مناطق چهارده گانه شهر اصفهان به عنوان نمونه آماری که براساس فرمول کوکران و شیوه? نمونه گیری سهمیه ای برآورد گردید قرار گرفت و تمامی آن ها تکمیل و عودت داده شدند. یافته ها: نتایج این پژوهش در بخش کیفی نشان داد که شاخص های سلبی و ایجابی موثر در بافت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه? ایران بر رفتار سیاسی، به گونه ای است که تمامی شهروندان و گروه های فعال و خواهان مشارکت سیاسی از حق انتخاب شدن، تصمیم گیری، سیاست گذاری، ارزیابی، انتقاد، اعتراض، اظهار نظر، انتخاب کردن و رأی دادن بهره مند هستند. نتایج پژوهش در بخش کمی نیز حاکی از آن است از میان کلیه? متغیرهای وارد شده به معادله? رگرسیون با توجه به سطح معناداری آماره t هر متغیر و میزان ضرایب بتا (?) به ترتیب دینداری،تحصیلات، سن، عوامل درون سازمانی رسانه، عوامل اجرایی نقش ها، پایگاه اقتصادی-اجتماعی و جنس در تبیین رفتار انتخاباتی موثر هستند. تحلیل رگرسیون بررسی نقش رسانه ملی (شبکه استانی اصفهان) بر رفتار انتخاباتی شهروندان شهر اصفهان با تأکید بر نظام مردم سالاری دینی نشان داد که متغیرهای مستقل توانستند 0.63 درصد از واریانس متغیر وابسته (رفتار انتخاباتی) را تبیین کنند. کلید واژه ها: رسانه ملی، مالکیت رسانه، انتخابات، رفتار انتخاباتی، مشارکت سیاسی، نظام مردم سالاری دینی، اصفهان.
نازیلا قدسیه بهجت یزدخواستی
در هر فرهنگی تفاوتهای جنسیتی راه و رسمی محوری هستند که در آن، انسان ها خود را به عنوان اشخاص می شناسند، روابط اجتماعی را سازماندهی می کنند و سمبلی از پیشامدها و فرآیندهای طبیعی و اجتماعی می باشند. جنسیت به مثابه ی جنبه های روانشناختی، اجتماعی و فرهنگی مرد بودن و زن بودن انگاشته می شود. به عبارت دیگر، جنسیت، نمود ویژگی های مردان و زنان در مواجهه با زندگی اجتماعی و فرهنگ از طریق اجتماعی شدن است. در اغلب جوامع، نهادهایی که «قواعد بازی» را در جامعه تشکیل می دهند، جنبه های جنسیت را تجسم می بخشند. نهاد آموزش و پرورش یکی از مهم ترین نهادهای جامعه است که می تواند در طی دوران تحصیل، مفاهیم بسیاری را برای افراد درونی سازد. مدرسه مکانی است که بعد از خانواده، افراد بیشترین اوقات از عمر خود را در آن سپری می کنند. از آنجایی که امروزه قسمت اعظم فعالیت های آموزشی مدارس در کشورهای در حال توسعه، نظیر کشور ایران و افغانستان، بر محور انتقال محتوای کتاب های درسی تمرکز یافته است، پس می توان نتیجه گرفت که محتوای کتاب های درسی از اصلی ترین منابعی است که می تواند در تشدید و یا تضعیف مرزهای جنسیتی نقش مهمی را ایفا نماید. هدف اصلی از پژوهش حاضر، تحلیل و بررسی مفاهیم مربوط به متغیرهای جنسیتی در کتاب های درسی ادبیات (فارسی و دری) دوره ی دبستان و راهنمایی ایران و افغانستان و مقایسه ی دو کشور بوده است. روش تحقیق در این پژوهش، تحلیل محتوا از نوع کمی می باشد. برای متن ها، پاراگراف و برای تصاویر، هر عکس به عنوان واحد تحلیل مد نظر قرار گرفت. به منظور دست یابی به هدف، محتوای کتاب های درسی دبستان و راهنمایی در هشت بعد اصلی قدرت و ضعف شخصیت، صفات و عواطف، سرگرمی ها، رنگ ها، مشاهیر و مفاخر، خانه و خانواده، فعالیت های مختلف و زبان مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج حاکی از آن است که مردان درصد زیادی را در بعد قدرت شخصیت، صفات و ویژگی های مثبت و منفی و عواطف منفی به خود اختصاص داده اند. سرگرمی های به کار رفته برای آن ها بیشتر است و رنگ غالب مورد استفاده برای آن ها آبی است. غالب مشاهیر و مفاخر را مردان تشکیل می دهند و در فعالیت های متنوعی (شغلی و حرفه ای، هنری، اجتماعی، فنی، حرکتی، شناختی) درگیر هستند. در خانه و خانواده کمتر درگیر کارهای خانگی بوده و در زمینه ی والدگری نیز بیشتر به امور تربیتی می پردازند. زبان مورد استفاده در کتاب های درسی نیز تا حدی به سود مردان به کار رفته است. زنان دارای درصد بسیار کمی از قدرت شخصیت، صفات و ویژگی های مثبت و منفی و عواطف منفی بوده، اما درصد غالب عواطف مثبت در اختیار زنان است. سرگرمی های به کار رفته برای آن ها معدود است و رنگ غالب مورد استفاده برای آن ها صورتی است. مشاهیر و مفاخر انگشت شماری را زنان تشکیل می دهند و از انواع گوناگون فعالیت ها، تنها در عرصه ی هنری (خرده کاری و ساخت اشیاء) به میزان بیشتری بازتاب یافته اند. اکثریت کارهای خانگی بر دوش زنان است و در زمینه ی والدگری نیز بیشتر به توجه و مراقبت از فرزندان می پردازند. هم چنین زبان مورد استفاده در کتاب های درسی نیز تا حدی به زیان زنان به کار رفته است.
عزت الله خسروی بهجت یزدخواستی
سوء مصرف مواد مخدر از جمله بارزترین آسیب های اجتماعی است که به راحتی می تواند بنیان فرهنگی، اجتماعی یک کشور را سست نموده، پویایی های انسانی آن را به مخاطره بیاندازد. در هم تنیدگی عوامل روانی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی این مشکل را به یکی از پیچیده ترین آسیب های اجتماعی به ویژه برای جوانان مبدل ساخته است.بر این اساس نیاز به اتخاذ رویکردهای مقاوم شـدن در برابر آن وجـود دارد و از آنجاکه پیشگیری مقدم بر درمان است، همواره بکارگیری شیوه های پیشگیری از اولویت خاصی برخوردار بوده است و آنچه در این سالها با آن مواجه بوده ایم، پیاده سازی این برنامه های پیشگیرانه بوده است اما با توجه به اینکه، تاکنون برنامه های پیشگیرانه از موفقیت چندانی برخوردار نبوده اند، جستجوی چرایی ناکارآمدی طرح های مذکور ضروری به نظر می رسد و ما در این پژوهش چنین هدفی را دنبال کرده ایم. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی و بهره گیری از مصاحبه عمیق، صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش حاضر را جوانان و مسئولان شهر اصفهان تشکیل داده اند. نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن است که به گفته جوانان و مسوولان تیپولوژی دوگانه ای از ضعف ها یا کاستی های طرح ها وجود دارد؛نوع اول ناظر بر انکار محتوایی طرح هاست و نوع دوم ناظر بر انکار صوری طرح ها است.در نوع نخست استراتژی هنجارشکنی لجاجتی از سوی مصاحبه شوندگان اتخاذ می گردد و پی آمدهای آن تجربه گرایی و دوستی گرایی می باشد و در نوع دوم،استراتژی های متعارف شدگی و پذیرش شکست در مواجهه اتخاذ می گردد و پی آمدهای آن عدم تمایل به دسترسی به طرح ها و دسترسی ناچیز به طرح ها می باشد.
صمد رسول زاده اقدم بهجت یزدخواستی
چکیده: هدف تحقیق: هدف اصلی تحقیق حاضر، بررسی و شناخت عوامل و موانع نهادی موثر بر روند توسعه اقتصادی جامعه ایران در سه دوره تاریخی می باشد که برای رسیدن به این هدف محقق سعی نموده تا اهداف فرعی بررسی تطبیقی وضعیت نهادهای سیاسی در کشورهای توسعه یافته، در حال توسعه و توسعه نیافته و مشخص نمودن وضعیت ایران در مقایسه با سایر کشورها و بررسی موارد مانع شونده نهادی در تاریخ ایران با تکیه بر سه دوره (صفویه،قاجار و پهلوی) را مطرح نظر قرار دهد. روش تحقیق: به لحاظ روشی مطالعه حاضر از نوع پانل (در طول زمان) و بر اساس داده های کمی و کیفی در میان تعدادی از کشورها (60 کشور) انجام گرفت و در واقع، سعی می کند با توجه به عنوان و ماهیت تبیینی مطالعه از تحلیل علی در تاریخ استفاده کرده و به دنبال عوامل و موانع نهادی تأثیر گذار بر توسعه اقتصادی باشد. همچنین در پژوهش حاضر به شکل مطالعه تاریخی سه دوره از تاریخ ایران (دوران صفوی، قرار و پهلوی) موانعی که به صورت تاریخی در مسیر توسعه اقتصادی ایران وجود داشته اند را ردیابی کرده ایم. یافته های تحقیق: یافته های علی تحقیق حاضر در تطابق با یافته های سایر پژوهشگران حوزه اقتصاد نهادگرا بیانگر ارتباط شاخص های توسعه نهادی با توسعه اقتصادی هستند. یافته های حاضر نشان می دهند که بین شاخص های مختلف نهادی سیاست (نمره های ریسک سیاسی) و توسعه اقتصادی ارتباط علی معنی داری به لحاظ آماری وجود دارد. همچنین یافته های حاضر نشان می دهند که بین شاخص های مختلف نهادی اقتصادی (آزادی اقتصادی) و توسعه اقتصادی ارتباط علی معنی داری به لحاظ آماری وجود دارد در بخش مطالعه تاریخی تحقیق حاضر هدف بررسی سه دوره تاریخی ایران (صفویه، قاجار و پهلوی) بود که در این بررسی سعی شده است از چهار جنبه مختلف شرایط نهادی، ساختار درونی جامعه و ساختار بیرونی جامعه به عنوان موانع توسعه و انباشت سرمایه و عدم رشد اقتصادی این سه دوره به تفکیک مورد ارزیابی قرار گیرند که نتایج نشان می دهد. در مورد شرایط نهادی دوره صفویه عواملی از قبیل عدم حاکمیت قانون، استبداد سیاسی، عدم قابلیت اجرایی مقامات و کارکنان دولتی، متزلزل بودن مالکیت خصوصی، بی سازمانی در امور مالیاتی، عدم وجود امنیت نسبی، اقتصاد مصرفی و غیره عوامل تأثیرگذاری در عدم توسعه در این برهه از تاریخ ایران بوده اند. واژگان کلیدی: توسعه ی اقتصادی، نهاد، نهادگرایی، اقتصاد نهادگرا.
رویا منتظر هدش بهجت یزدخواستی
هدف از این پژوهش بررسی راهکارهای ارتقاء فرهنگ عفاف و حجاب در آراء آیت الله خامنه ای، بررسی رویکردهای نظری و تئوری های نوین در این زمینه، ارائه ی فرضیه های بر گرفته از مبانی نظری و پیشینه پژوهش در ارتباط با نقش سخنان آیت ا.. خامنه ای در ارتقاء فرهنگ عفاف و حجاب، تشریح رویکردهای موجود در ارتباط با موضوع حجاب و سرانجام دستیابی به رهیافت منتج از تحلیل و بحث های مذکور در جهت برنامه ریزی صحیح در جامعه اسلامی بود. چارچوب نظری تحقیق بنا به تناسب موضوع، در قالب نظریه های اسلام و مکاتب مربوط به این حوزه مورد بررسی واقع گردید و فرضیات پژوهش از آن استخراج گردید. به لحاظ رویکرد روش شناختی، در این پژوهش از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. دادها با کمک روش اسنادی از 258 مورد سخنان گردآوری شده آیت ا.. خامنه ای که شامل سخنرانی ها، مصاحبه ها و خطبه ها در دوره زمانی 1359-1392 انتخاب شده بودند و همچنین از طریق روش کدگذاری به 6 بخش و 7 دوره ریاست جمهوری تقسیم بندی شدند. نتایج این پژوهش نشان داد که حجاب امری فطریست و متغیرهای، حیا، عفاف در گسترش فرهنگ حجاب در جامعه اسلامی موثر بوده و چون آیت ا.. خامنه ای سخنانشان بر مبنای آیات قرآن و رویکردی اسلامی می باشد می توان با اجرای سخنان ایشان در جامعه، فرهنگ عفاف و حجاب را گسترش دهیم.
فتانه حاجیلو بهجت یزدخواستی
از زمانی که شهرنشینی به رایج ترین سبک زندگی و تجلی فرایند اجتماعی شدن انسان در جهان معاصر تبدیل شده، شهر به یکی از مهمترین عرصه های مطالعه و پژوهش در تعامل متقابل انسان و محیط طبیعی بدل گشته است. رهیافت شهرنشینی پایدار، رویکردی است که به دنبال یافتن شیوه های مناسب برای کنش انسانی به شکلی است که آثار ناشی از فعالیت های انسانی یا به عبارت دیگر "ردپای انسان" بر محیط زیست را کاهش دهد تا بتواند منابع محدود طبیعی را برای نسل های آینده حفظ نماید. منشا این اندیشه آن است که علاوه بر تراکم جمعیت و بهره گیری از منابع، سبک زندگی معاصر، عادات مصرف و فناوری های به کار گرفته شده نیز بر محیط زیست تاثیر می گذارند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تبیین عوامل اجتماعی موثر بر شاخص "ردپای بوم شناختی" انجام شده است. این شاخص یکی از معیارهای سنجش پایداری است که آن را بر مبنای الگوی مصرف در جوامع مختلف ارزیابی می کند. شیوه پژوهش پیمایش، قلمرو جغرافیایی آن شهر تبریز و جامعه آماری آن شهروندان بالاتر از 15 سال شهر تبریز است. نمونه گیری به روش خوشه ای چند مرحله ای انجام شده و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است که به وسیله آن اطلاعات مورد نیاز به صورت مستقیم جمع آوری شده است. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss صورت گرفته و مدل نظری پژوهش با استفاده از نرم افزار amos graphic 18 آزمون شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد میزان ردپای بوم شناختی فردی با متغیرهای سبک زندگی مصرفی و سرمایه اقتصادی به طور مستقیم و با سرمایه فرهنگی بوم شناختی به صورت معکوس رابطه دارند. از میان این متغیرها، سبک زندگی مصرفی بیشترین تاثیر را بر متغیر وابسته پژوهش دارد. بیشترین میزان رپای بوم شناختی شهروندان تبریز ناشی از عدم توجه به استفاده از کالاهای قابل استفاده مجدد، استفاده از وسایل نقلیه شخصی و بالا بودن مصرف آب است. همچنین نتایج حاصل حاکی از آن است، متغیرهای سن، تحصیلات، شغل، طبقه اقتصادی و اجتماعی بر میانگین ردپای بوم شناختی افراد تاثیر می گذارد.
مرتضی واحدیان مسعود کیان پور
سبک زندگی به مثابه پدیده ای اجتماعی است که در روند زیستی انسان قرن حاضر، تغییرات گسترده ای به وجود آورده است، تغییراتی که جنبه های مختلف زندگی انسانی از چگونگی به کارگیری زبان بدنی، نوع پوشش، معیارهای اثرگذار بر ترجیحات ذوقی، مبناها و مرجع های هویتی که وجوهی فرهنگی هستند تا تجربه فضاهای جدید اجتماعی- تفریحی و میزان دخل و خرج اقتصادی افراد را در بر می گیرد. نوشتار حاضر با هدف نقادی جامعه شناختی سبک زندگی و روندهای اثرگذار بر آن بر روی طبقه مرفه شهر کاشان انجام شده است. اطلاعات حاضر در این پژوهش به شیوه مصاحبه نیمه ساخت یافته گردآوری شده و با استفاده از روش نظریه زمینه ای مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل از بررسی های تجربی این پژوهش نشان می دهد که سبک زندگی مدرن و اقتضائات درونی آن موجب شکل گیری اجتماع رقابتی ای می شود که در آن دو بعد روابط رقابتی و موجودی انباشته چگونگی عملکردها را بواسطه زیست محفل تبادلی در سایر فضاهای تجربه اجتماعی افراد تعیین می کنند. همچنین نتایج نشان می دهد چگونگی کنش و ترجیحات و تجربیات افراد طبقه مرفه بستگی به میزان و نوع موجودی های انباشته ای همچون اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی راستین و فرهنگی نمادین دارد و بر مبنای تفاوت در برخورداری از این موجودی ها، تنوعی از احساس ها همچون ( بصری شدن، هواخواهی میل طلبانه، فخرورزی ) در افراد رخ می دهد. آنچه که در نهایت از این پژوهش می توان برداشت کرد، این موضوع است که کنشگران طبقه مرفه در اجتماع مورد بررسی از حیث موجودی اقتصادی در سطوح یکسانی قرار دارند، اما بسته به میزان سرمایه فرهنگی و برخورداری از زیست محفل تبادلی و هم چنین انتظارات درون طبقه ای و اعتبار یابی درونی، سبک و سلوک زندگی آنان از واقعی بودن تا نمایشی شدن تغییر می یابد. اما مجموع ویژگی های سبک زندگی طبقه مرفه، حاکی از آن است که افراد طبقه مرفه دارای زبان فضای خاصی هستند که چنین فضایی با ویژگی هایی همچون( مدگرایی، مصرف گرایی ، رعایت ست، نمایشی بودن، فاصله گزینی برون طبقه ای) همراه است.
نصیبه شفیعی بهجت یزدخواستی
هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر اشتغال زن بر روی میزان استحکام خانواده و نیز بررسی تاثیر رضایت شغلی در زنان شاغل بر روی عوامل تحکیم خانواده در شهر شهرضا بوده است. شیوه¬ی انجام پژوهش پیمایشی بوده و برای اجرای آن، پرسشنامه¬ی شاخص بی¬ثباتی ازدواج (احتمال طلاق) و پرسشنامه¬ی محقق ساخته¬ی سنجش میزان عوامل تحکیم خانواده، بین 150زن شاغل متاهل در سه گروه که دارای بیشترین فراوانی بودند ( 50نفر فروشنده، 50نفر کارمند و 50نفر فرهنگی) و نیز 150 زن خانه¬دار توزیع و جمع¬آوری شده است.
بهزاد کریمی محسن شاطریان
اوقات فراغت، فعالیتی است که اعضای جامعه فارغ از اجبارهای محیط کار و الزامات زندگی، از طریق آن استعدادهای خود را توسعه بخشیده، شخصیت خود را گسترش می دهند. چگونگی گذران اوقات فراغت، بازتابی از شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هر جامعه است که استفاده مطلوب از این اوقات می تواند تاثیر در خور توجهی در بهبود کیفیت زندگی اجتماعی و اقتصادی افراد جامعه داشته باشد. این پژوهش با هدف بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر نحوه گذران اوقات فراغت در بین جوانان 18 تا 30 سال شهر اصفهان ( مطالعه موردی : منطقه 1) انجام شده است. حجم نمونه پژوهش 384 نفر به کمک فرمول کوکران برآورد شده و نوع نمونه گیری از نوع خوشه ای و سهمیه ای بوده است. نتایج پژوهش گویای وجود رابطه معنادار بین جنسیت، سن، تحصیلات، سرمایه اقتصادی و سرمایه فرهنگی با اوقات فراغت بوده است، اما بین وضعیت تاهل با اوقات فراغت رابطه معناداری مشاهده نشد. در کل نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون گویای این واقعیت آماری است که 44 درصد از کل نحوه گذران اوقات فراغت وابسته به 6 متغیر مستقل؛ جنسیت، سن، تأهل، تحصیلات، سرمایه اقتصادی و سرمایه فرهنگی است. به عبارت دیگر متغیرهای مستقل 44 درصد واریانس متغیر وابسته نحوه گذران اوقات فراغت را برآورد (پیش بینی) می کنند.
الهام دارائی اسماعیل ملکوتی خواه
این پژوهش به بررسی عوامل موثر در اثر پذیری امر به حجاب و نهی از کم حجابی پرداخته شده است، عواملی همچون احساس امنیت مخاطب، تربیت و اعتقادات او ، مقبولیت شخص آمر به معروف و ناهی از منکر، نحوه بیان ونوع الفاظ او و همچنین ویژگی های شخصیتی او، شرایط پیرامونی امر و نهی ، نحوه عملکرد نیروهای مرتبط با امر به حجاب و نهی از کم حجابی و روش های عملی امر و نهی، و با روش پیمایشی با انتخاب دانشگاه اصفهان به عنوان جامعه آماری نشان داده شد که بین متغیر اثربخشی امر به معروف و نهی ازمنکر و مقبولیت آمر و ناهی،احساس امنیت مخاطب امر و نهی، خصوصیات آمر و ناهی، اعتقادات و تربیت مخاطب امر و نهی و روش های عملی در این حوزه رابطه معنادار و مستقیم برقرار می باشد و بیشترین اثرگذاری مربوط به روش های عملی امر و نهی و تربیت مخاطب آن است.
فاطمه امری بهجت یزدخواستی
چکیده ندارد.
ابراهیم اخلاصی بهجت یزدخواستی
چکیده ندارد.
مهران سهراب زاده بهجت یزدخواستی
چکیده ندارد.
محمدمهدی علی اکبری بهجت یزدخواستی
چکیده ندارد.
سمانه شیرازی رسول ربانی
چکیده ندارد.
سمانه نیک نامی بهجت یزدخواستی
چکیده ندارد.