نام پژوهشگر: سوسن علیزاده فرد
سوسن علیزاده فرد حسن احدی
هدف: این پژوهش قصد دارد تا استعاره را بعنوان یک مفهوم شناختی- فرهنگی مورد بررسی قرار دهد. از این جهت اولا مقایسه برخی ویژگی های شناختی (حافظه و معناگذاری) در کاربرد استعاره های زبان اول و دوم در افراد دوزبانه، و ثانیا مقایسه تاثیر این ویژگی ها در اثربخشی استعاره های زبان اول و دوم در فرایند استعاره درمانی افراد دوزبانه افسرده مورد بررسی قرار گرفته است. روش: در بخش اول این پژوهش برای مقایسه تفاوت عملکرد کلی حافظه و سوگیری عاطفی حافظه از آزمون فراخوانی آزاد و برای مقایسه معناگذاری از آزمون افتراق معنا استفاده شده است. مواد این آزمونها، عبارات استعاری و غیر استعاری به زبان فارسی و ترکی آذری هستند. این آزمونها بر روی 120 دانشجوی یک زبانه فارس و دوزبانه آذری ، افسرده(غیر بالینی) و غیر افسرده اجرا شده است. همچنین در بخش دوم برای مقایسه اثربخشی درمانی استعاره های زبان اول و دوم، 19 فرد دوزبانه آذری زبان دارای اختلال افسردگی اساسی در دو گروه تحت استعاره درمانی قرار گرفتند. درمان گروه اول با استعاره هایی به زبان فارسی و درمان گروه دوم با استعاره هایی به زبان آذری صورت پذیرفته است. یافته ها: در بخش اول پژوهش میزان فراخوانی مواد استعاری به نحو معناداری بیش از مواد غیر استعاری بود. افراد دوزبانه استعاره های زبان اول را بطور معناداری بیش از استعاره های زبان دوم بیاد آوردند. افراد افسرده استعاره های دارای بار هیجانی منفی را بیش از استعاره های دارای بار هیجانی مثبت بیاد آوردند و این تفاوت از نظر آماری معنادار بود. افراد دوزبانه افسرده، استعاره های منفی زبان اول را به شکل معناداری بیش از استعاره های منفی زبان دوم خود فراخواندند. همچنین معناگذاری مواد استعاری و غیر استعاری در آزمون افتراق معنا، به شکل معناداری تفاوت داشت. افراد افسرده دوزبانه، استعاره های منفی را بصورت معناداری متفاوت از استعاره های مثبت، معناگذاری کردند، اما این تفاوت در افراد یک زبانه معنادار نبود. افراد افسرده دوزبانه، استعاره های زبان اول و زبان دوم خود را متفاوت معناگذاری کرده و این تفاوت از نظر آماری معنادار بود. در بخش دوم پژوهش یافته ها نشان دادند که رویکرد استعاره درمانی در هر دو گروه منجر به کاهش معنادار نمرات افراد در آزمون افسردگی بک شده است. بعلاوه درصد بهبودی گروه درمان با استعاره های زبان آذری بطور معناداری بیشتر بود. نتیجه: مفاهیم استعاری با برخورداری از خصوصیات ارتباطی، شناختی و فرهنگی دارای ویژگی های خاصی هستند که هر یک از این ویژگی ها در تعامل با سایر خصوصیات است. از اینرو در بررسی و کاربرد استعاره ها لازم است تا ویژگی های شناختی و فرهنگی آنها را در تعامل با نقش ارتباطی مورد توجه قرار داد. استعاره درمانی، بعنوان نمونه ای مهم از کاربرد استعاره در روانشناسی، توجه به این امر را از سوی درمانگران ضروری می نماید، چنانکه استفاده از استعاره های متناسب با زبان و فرهنگ بومی مراجعین، به نحو قابل توجهی اثربخشی درمان را تحت تاثیر قرار داده و موجب افزایش آن می گردد.
مرضیه پورصالحی نویده مجید صفاری نیا
مقدمه: انسان ها در زندگی با موقعیت های استرس زابی مواجه می شوند که برای رویارویی با آنها باید از مهارت کافی برخوردار باشند. مهارت های اجتماعی یکی از عوامل تاثیر گذار در روابط بین فردی سالم و سلامت عمومی می باشد که توجه پژوهشگران زیادی را به خود جلب کرده است. موضوع پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر سلامت اجتماعی و جامعه پذیری زنان می باشد. روش: جامعه آماری این پژوهش را زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره دولتی شهر تهران در سال 1390 تشکیل داده اند که از بین آن ها 30 نفر به طور خوشه ای انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابتدا هر دو گروه به پرسشنامه سلامت اجتماعی کییز و پرسشنامه شخصیت جامعه پسند بعنوان پیش آزمون جواب دادند. سپس گروه آزمایش طی 8 جلسه 90 دقیقه ای، مهارت های اجتماعی را آموزش دیدند. در حالی که گروه کنترل در لیست انتظار بوده و هیچ آموزشی ندیدند. پس از پایان این دوره، مجددا هر دو گروه به همان آزمون ها پاسخ دادند. نتایج دو گروه با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد بررسی قرار گرفته و مقایسه شد. یافته ها: نتایج نشان داد که پس از آموزش، سلامت اجتماعی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل افزایش یافته اما میزان جامعه پذیری آنها تفاوت معناداری ندارد. نتیجه گیری: با توجه به این یافته ها می توان نتیجه گرفت که با آموزش مهارت های اجتماعی، علاوه بر حل مشکلات فردی، تعاملات اجتماعی نیز بهبود یافته و موجبات یک زندگی اجتماعی مطلوب فراهم می گردد.
لیلا احمدی سلطان ابادی مجید صفاری نیا
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی بر سازگاری اجتماعی وویژگی های شخصیت جامعه پسند در کارکنان شاغل در مراکز بهداشتی درمانی دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 92-1391 بود؛ به این منظور از مراکز بهداشتی درمانی دانشگاه علوم پزشکی تهران، گروه مسئولین آموزشی از دو شبکه بهداشتی درمانی شهرستان ری و مرکز بهداشت جنوب تهران به عنوان نمونه در دسترس انتخاب شدند. پس از اجرای آزمون خرده مقیاس سازگاری اجتماعی بل، افرادی که دارای کمترین میزان سازگاری بودند، انتخاب شدند. از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. آزمو ن های خرده مقیاس سازگاری اجتماعی بل و پرسشنامه ویژگی های شخصیت جامعه پسند به عنوان پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد و سپس افراد گروه آزمایشیدر شش هفته، هر هفته 2 جلسه و هر جلسه، یک ونیم ساعته در دوره آموزش مهارت های اجتماعی شرکت کردند. پس از برگزاری برنامه مداخله ای، دو گروه آزمایشی و کنترل با یکدیگر مقایسه شدند. نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های اجتماعی بر روی سازگاری اجتماعی کارکنان موثر بوده است پژوهش حاضر همچنین نشان داد که آموزش مهارت های اجتماعی در کارکنان شاغل در مراکز بهداشتی درمانی دانشگاه علوم پزشکی تهران در دو دوره قبل و بعد از آموزش مهارت های اجتماعی در4 مورد از 7 مورد نمره بدست آمده یرای خرده مقیاس های شخصیت جامعه پسند (مسئولیت اجتماعی ، ارتباط همدلانه، نگاه از منظر دیگران ،استدلال اخلاقی دو جانبه) تفاوت معنی داری داشته است بنابراین میتوان گفت که آموزش مهارت های اجتماعی در این 4 خرده مقیاس موثر بوده است ولی در 3 مورد دیگر از خرده مقیاس های شخصیت جامعه پسند(پریشانی فردی، نوعدوستی خود گزارشی و استدلال های جهت گیری شده دیگران) بی تاثیر بوده است
فریماه صفاییان مجید صفاری نیا
یکی از راه های پیشگیری از بروز مشکلات روانی و رفتاری ارتقاء ظرفیت روانشناختی افراد می باشد که از طریق آموزش مهارتهای زندگی جامه عمل می پوشد. مهارتهای زندگی عبارت است از مجموعه ای از توانایی ها که زمینه سازگاری و رفتار مثبت و مفید را فراهم می آورند. پژوهش های متعدد و گسترده ای تأثیر مثبت آموزش مهارتهای زندگی را در کاهش سوء مصرف مواد، پیشگیری از رفتارهای خشونت آمیز، تقویت اتکا به نفس، افزایش مهارتهای مقابله با فشارها و استرس ها، برقراری روابط مثبت و موثر اجتماعی و... نشان داده اند. نیازهای زندگی امروز، تغییرات سریع اجتماعی فرهنگی، تغییر ساختار خانواده، شبکه گسترده و پیچیده ارتباطات انسانی و تنوع، گستردگی و هجوم منابع اطلاعاتی انسانها را با چالشها، استرس ها و فشارهای متعددی روبرو نموده است که مقابله موثر با آنها نیازمند توانمندی های روانی- اجتماعی میباشد. فقدان مهارتها و تواناییهای عاطفی، روانی و اجتماعی افراد را در مواجهه با مسائل و مشکلات آسیب پذیر نموده و آنها را در معرض انواع اختلالات روانی، اجتماعی و رفتاری قرار می دهد. شناسایی و پرورش این مهارتهای ارتباطی و بررسی تاثیرگذاری آنها بر روی طیفی از رفتارهای جامعه یار و شکلگیری تغییرات هدفمند در هر یک از ویژگیهای شخصیتی و رفتاری از جمله راهکارهای دستیابی به جامعهای سالمتر میباشد.