نام پژوهشگر: صدیقه احمدی

تحلیل فضایی کاربریهای صنعتی _کارگاهی منطقه 21شهر تهران ازمنظر توسعه پایدار شهری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی 1391
  صدیقه احمدی   ژیلا سجادی

چکیده ازآغازروند صنعتی شدن کشور،تهران با دارا بودن تقریبی 1/3 صنایع ،مهم ترین قطب صنعتی کشوربوده وبا وجود خط مشی های تمرکززدایی صنعتی که ازسال 1346به بعد آغاز گردید وهمچنین قانون ممنوعیت احداث صنایع در شعاع 120 کیلومتری تهران، موجبات کاهش تدریجی استقرارصنایع درتهران فراهم آمد .امادرعوض به انتقال تمرکز صنعتی به نواحی اطراف وظهور محورهای صنعتی پیرامونی درامتداد جاده های ارتباطی و اصلی در اتصال به تهران انجامیده است. ازجمله مناطق شهری تهران که فعالیتهای صنعتی درآن نسبت به دیگرمناطق گسترش بیشتری یافت ،منطقه21 شهرداری تهران بود. این محدوده شهری ازدهه 1360 تاکنون از اولین طرح جامع شهر تهران به عنوان پهنه اصلی استقرارکارخانجات صنعتی وفعالیتهای وابسته درنظر گرفته شده است.براساس مطالعات طرح جامع شهرتهران 2/81درصدازکاربریهای این منطقه کاربریهای فرامنطقه ای اند. همچنین50 درصدکاربریهای این منطقه به کاربریهای صنعتی،کارگاهی،انبارداری، نظامی وحمل ونقل اختصاص یافته است. رویکردغالب درشکل گیری نقاط مسکونی منطقه که عمدتابعد از ایجاد صنایع شکل گرفته اند، تامین مسکن جهت سکونت پرسنل برخی ازادارات ونهادهای دولتی وخصوصی بوده است ودرهنگام ایجاد آنهاکوچکترین توجهی به تامین سرانه ها ی خدماتی،آموزشی،بهداشتی ،درمانی و...نشده است.آنچه که ضرورت ارزیابی استقرارفضایی این کاربریهارامطرح می سازد ، همجواری کاربریهای صنعتی باکاربریهای مسکونی است که مشکلات بسیاری از جمله محدودیت دسترسی ها،آلودگی صوتی وترافیک را ایجادنموده است.شهرک های مسکونی واقع درمنطقه،نمای توسعه فیزیکی شهری غیرمتصل و بدون برنامه راهبردی درشهرتهران هستند. پایان نامه حاضرکه از5فصل تشکیل شده تلاشی در جهت شناسایی وتعیین مشکلات ناشی از همجواری مناطق صنعتی وسکونت گاه های شهری وارائه راه حل هایی اجرایی درجهت رسیدن به توسعه پایدار شهری است. بررسی حوزه های صنعتی نمونه مویدآن است که بیشترین درصدکاربری هابه رشته صنایع ماشین آلات تجهیزات و ابزار (1/58درصد)اختصاص داردواز لحاظ درصد شاغلین نیز این رشته در ردیف اول قرار گرفته است.بعدازآن صنایع نساجی ، چرم وپوشاک با نسبت 3/15درصد سطح صنعتی درردیف دوم و صنایع شیمیایی با8/10درصدسطح صنعتی درردیف سوم قرار دارد. درنظرسنجی هایی که درسطح منطقه انجام شد مشکلات محیط زیستی به عنوان شاخص ترین مشکل ایجاد شده در پی همجواری صنایع ونقاط مسکونی مطرح گردیدهمچنین آلودگی صوتی،دفع غیربهداشتی پسماندهای تولیدی ، پساب تولیدی توسط کارخانجات و ایجادگره های ترافیکی وافزایش تصادفات از جمله مسائلی بود که شهروندان امتیازمنفی بالاتری برای آن عنوان نموده اند.از اثرات مثبت حضور صنایع درمنطقه به ایجاد شبکه حمل ونقل عمومی،افزایش خدمات رسانی وایجاد اشتغال وکاهش بیکاری در منطقه عنوان گردید.با توجه به بررسی های انجام شده مشخص گردید از بین دیدگاههای عمده نحوه نگرش به استقرار صنایع ، بهترین دیدگاه که با شرایط این منطقه نیز سازگارتراست دیدگاه گزینش صنایع است که خواستار تلفیق صنعت وشهر بر اساس برنامه ریزی وساماندهی بهینه به منظور ایجاد سازگاری میان صنعت وشهردرراستای توسعه پایداروهمه جانبه است.92درصدپرسش شوندگان به این مسئله اعتقاددارندکه درصورت رعایت موازین قانونی ، آلودگیهای صنایع کاهش یافته وامکان هم زیستی متقابل وتعامل صنعت وسکونت در کنار یکدیگر خواهد بود . حال که این تفکردرمیان شهروندان محدوده وجودداردوازطرفی صاحبان صنایع نیز گزینه انتقال صنایع را به بیرون از منطقه با توجه به هزینه بر بودن وعدم حمایت دولت امری مردود تلقی می نمایند،مدیران شهری می توانند با بکار گیری بیشتر اهرم های قانونی وبهره گیری از هم دلی شهروندان تعارضات موجود را کاهش داده وامکان هم زیستی متقابل را فراهم آورند.

مقایسه اثربخشی آموزش مبتنی برطرح معنویت درمانی با رویکرد دینی و درمان روایت دلبستگی به زنان بر کاهش تعارضات زناشویی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1392
  صدیقه احمدی   مسعود آذربایجانی

در این پژوهش اثربخشی آموزش مبتنی برطرح معنویت درمانی با رویکرد دینی و درمان روایت دلبستگی(ant) به زنان بر کاهش تعارضات زناشویی مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه زنان دارای تعارض زناشویی شهرداری منطقه 12 تهران می باشند. برای انتخاب نمونه ، از بین داوطلبین، 39 خانم که در پرسشنامه تعارضات زناشویی، بالاترین نمره را کسب کرده بودند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گره آزمایش و یک گروه کنترل گماشته شدند. متغیرها نیز به صورت تصادفی در گروهها اعمال شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه تعارضات زناشویی تجدیدنظرشده mcq-r ثنایی، ترابی و بوستانی پور(1385) می باشد. در این پژوهش از طرح نیمه آزمایشی سه بار اندازه گیری مکرر برای دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه استفاده شده است. پس از انتخاب تصادفی گروههای آزمایشی و کنترل، مداخلات آزمایشی برای دو گروه، به مدت 14جلسه 120 دقیقه ای و یکبار در هفته اجرا شد. پس از اتمام برنامه آموزشی از هرسه گروه پس آزمون و سپس پیگیری به عمل آمد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس یک متغیره و چند متغیره برای طرح مختلط استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش مبتنی برطرح معنویت درمانی با رویکرد دینی و درمان روایت دلبستگی(ant ) اثر بخشی معناداری بر کاهش تعارضات زناشویی داشته است. همچنین تحلیل ها نشان داد بین دو روش آموزش مبتنی بر طرح معنویت درمانی با رویکرد دینی و درمان روایت دلبستگی (ant) تفاوت معنی داری وجود دارد. بدین معنی که آموزش مبتنی بر طرح معنویت درمانی با رویکرد دینی، اثربخشی بیشتری نسبت به آموزش مبتنی بر رویکرد ant برکاهش تعارضات زناشویی داشته است. نتایج پیگیری نمرات دو گروه پس از دو ماه ، حاکی از ماندگاری اثر مداخلات بود. واژگان کلیدی: طرح معنویت درمانی با رویکرد دینی، درمان روایت دلبستگی(ant)، تعارضات زناشویی

مدول های از نوع ریکارت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم ریاضی 1391
  صدیقه احمدی   سیداحمد موسوی

در این پایان نامه مدول های ریکارت و اندوریکارت و ارتباط آن ها با مدول های توسیعی، نامنفرد و k -نامنفرد را مورد مطالعه قرار می دهیم. به بررسی ارتباط بین مدول های ریکارت و حلقه ی درون ریختی آن می پردازیم. مفهوم حلقه و مدول بئر را ارائه می دهیم و با ذکر قضایا و مثال هایی خواص این رده ی مهم از مدول ها را بررسی می کنیم. قضایایی درباره ی مدول های ریکارت به منظور تعیین ساختار این مدول ها ارائه خواهد شد.

بررسی و تحلیل خانواده و ساختار آن در پنج اثر برگزیده ی داستانی معاصر افغانستان
thesis دانشگاه تربیت معلم - سبزوار - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  صدیقه احمدی   ابوالقاسم رحیمی

خانواده از مهم ترین و قدیمی ترین نهادهای اجتماعی است؛ نهادی که چه در گذشته ی دور و چه در روزگار کنونی، هرگز از بررسی ها و تحلیل ها به دور نبوده و نیست. این نهاد چه بسیار که در فضای ادبیات داستانی منعکس شده است؛ این در حالی است که آثار داستانی، همان گونه که از فضای حاکم بر جامعه ی خود تأثیر می-پذیرند، می توانند بر جامعه ی پیرامون خود نیز تأثیر بگذارند؛ بدین ترتیب می توان گفت که این آثار از منظر دانش جامعه شناسی نیز قابل بررسی هستند. بررسی ساختار خانواده در جامعه ی سنتّی و توسعه نیافته ی افغانستان که باورهای مدنی در آن به خوبی رشد نکرده است، از اهمّیّت خاصی برخوردار است؛ هم از این روست که نگارنده در این پژوهش تلاش نموده است با بررسی این نهاد برجسته ی اجتماعی در پنج اثر برگزیده ی داستانی معاصر افغانستان (رمان بادبادک باز، از یاد رفتن، ناشاد و مجموعه داستان های صبح روز عید و راه و چاه) به شناخت هر چه بهتر ساختار در جامعه ی افغانستان، دست یابد. این پایان نامه در دو جستار، الف) کلّیات و بنیادهای نظری پژوهش؛ شامل گفتارهایی مانند: ازدواج، گونه های ازدواج، همسرگزینی، خویشاوندی، خانواده، انواع خانواده، کارکردهای خانواده و... ب)بازتاب خانواده و ساختار آن در پنج اثر برگزیده، شامل گفتارهایی مانند: نمود کارکردهای خانواده در آثار برگزیده و... فراهم آمده است. نتایج به عمل آمده از این پژوهش نشان می دهد، بیشتر خانواده ها در جامعه ی افغانستان، روستایی و به شکل گسترده است و شیوه ی رایج همسرگزینی از نوع تنظیم شده و درون همسری است؛ بررسی های دیگر در خصوص روابط و مناسبات خانواده و نوع نگاه خانواده ی افغانستانی به زن نیز از دیگر نتایج این پژوهش است.