نام پژوهشگر: راضیه محمدی
راضیه محمدی جعفر احمدی
چکیده پروانش (catharanthus roseus) گیاهی دارویی است که به دلیل تولید آلکالویید های فراوان از جمله وینکریستین و وینبلاستین برای درمان انواع مختلفی از سرطان ها کاربرد دارد. روش های مختلف کشت درون شیشه ای پروانش منابع جدیدی از جمله پینه، سوسپانسیون سلولی، گیاهچه و ریشه های تراریخت در بیوراکتورها را برای تولید متابولیت های ثانویه فراهم می کنند. در این پژوهش از ریزنمونه های ریشه، ساقه، برگ های درون شیشه و برون شیشه و گره در محیط ms حاوی bap، pic، 2,4-d ، kn و naa کالوس تهیه شد. تیمار های هورمونی پینه زایی در قالب سه طرح جداگانه اجرا شد. ریزنمونه برگ برون شیشه به همراه ریشه به ترتیب در ترکیب هورمونی (5/0 میلی گرم در لیتر bap + یک میلی گرم در لیتر 2,4-d) و (5/0 میلی گرم در لیتر kn+ یک میلی گرم در لیتر 2,4-d) بهترین تولید پینه را نشان دادند. به منظور تشکیل سوسپانسیون سلولی از پینه های تهیه شده در بخش اول استفاده شد. برای تایید تشکیل سوسپانسیون، رشد سلول ها نسبت به تیمار شاهد اندازه گیری و از آن ها عکس تهیه شد. موثرترین ترکیب هورمونی برای افزایش حجم ایستا، تعداد، حجم فشرده و وزن خشک سلول ها در سوسپانسیون شناسایی شد. بهترین ترکیب برای بیشترین وزن خشک سلول ها یک میلی گرم در لیتر 2,4-d بود. در مرحله بعد افزایش درون شیشه ای اندام هوایی پروانش، با استفاده از ساقه های تک گره ای در محیط کشت ms حاوی bap و naa مورد نظر قرار گرفت. بهترین نتایج در ترکیب 5/0 میلی گرم در لیتر naa + 1/0 میلی گرم در لیتر kn با میانگین 13 عدد گیاهچه به دست آمد. سپس این گیاهچه ها در محیط ریشه زایی قرار گرفتند. در ترکیب هورمونی 4 میلی گرم در لیتر naa + 4/0 میلی گرم در لیترiba بالاترین میزان ریشه زایی مشاهده شد. کلمات کلیدی: پروانش، کالوس، سوسپانسیون سلولی، ریز ازدیادی.
راضیه محمدی غلامعلی حشمتی
اصلاح اکوسیستمهای مرتعی خشک و نیمهخشک توسط گونه های غیربومی و سازگار، به مطالعه و تحقیق زیادی نیاز دارد. قبل از کشت این گونه ها در سطح وسیع، بایستی آثار مثبت یا منفی اکولوژیک گونه های غیربومی بر محیط های تحتکشت مورد بررسی قرار گیرد. این تحقیق با هدف بررسی اثرات احتمالی کاشت گیاه آتریپلکس کانسنس ((atriplex canescens و سیاه تاغ (haloxylon aphyllum) بر غنایگونهای و خاک منطقه عباس آباد در استان خراسانرضوی صورت گرفته است. بدین منظور منطقه آتریپلکسکاری شده، تاغکاری شده و شاهد در مجاورت یکدیگر انتخاب و مورد مقایسه قرار گرفت. در هر منطقه 5 ترانسکت بصورت تصادفی- سیستماتیک به طول 50 متر مستقر گردید و درصد پوشش گونههای گیاهی در قالب نمونهبرداری نقطهای انجام شد. تعداد 38 نمونه خاک به صورت سیستماتیک- تصادفی از عمق 20-0 سانتیمتری، از منطقه شاهد، تاغکاری و آتریپلکسکاری برداشت و ویژگیهای هدایتالکتریکی و اسیدیته خاک تعیین گردید. سپس دادههای بدست آمده از پوشش گیاهی و خاک مناطق مورد مطالعه با استفاده از آزمون تجزیه واریانس و آزمون فیشر توسط نرمافزار minitab مورد مقایسه قراگرفتند. نتایج نشان داد، از نظر تنوع بین منطقه شاهد و آتریپلکسکاری شده تفاوت معنیدار (05/0(p< وجود ندارد. در مناطق تاغکاری و شاهد تنوعگونهای دارای تفاوت معنیدار (05/ 0(p< بوده و تاغ سبب افزایش تنوع شده است. این نتایج یک برآورد کمی است ولی از لحاظ کیفی آتریپلکس و تاغ، سبب جانشینی جمعیتهای بومی منطقه شدهاند به طوریکه بهترتیب تنها 50 و 64 درصد ازترکیب گونهای منطقه آتریپلکسکاری و تاغکاری شده، مشابه منطقه شاهد است. نتایج نمونهبرداری خاک بیانگر آنست که تغییرات قلیاییت و هدایتالکتریکی خاک منطقه آتریپلکسکاری با عرصه شاهد و تاغکاری معنیدار (01/0 (p<بوده است. خاک منطقه تاغکاری و شاهد نیز از نظر قلیاییت دارای تفاوت معنیداری (01/0 (p<است. بنابراین آتریپلکس و تاغ سبب شور شدن و قلیاییت خاک سطحی منطقه شده است. در نهایت چنین برآورد شد که کشت این دو گونه دست کاشت بر پوششگیاهی و خاک منطقه اثر منفی داشته است و اثرات کشت گونه آتریپلکسکانسنس بر محیط تحت کشت نسبت به گونه سیاه تاغ محسوستر بوده است.
راضیه محمدی ایرج کاظمی
در تحلیل مدل های رگرسیونی، فرض معمول این است که مولفه های خطا دارای توزیع نرمال هستند. اما از آن جا که امکان نقض این فرض در تحلیل داده های واقعی امکان پذیر است، لذا مطالعه بر روی جایگزینی توزیع های منعطف تر از نرمال موضوع اصلی بسیاری از تحقیقات کاربردی می باشد. یکی از این توزیع ها لاپلاس- چوله ی چند متغیره است که در دهه ی اخیر از سوی محققان زیادی مورد توجه قرار گرفته است. در تحقیقات مختلف، شکل های متفاوتی برای نشان دادن تابع چگالی آن ارائه شده است. در این پایان نامه، یکی از این شکل ها که نسبت به بقیه دارای ساختارساده تر و کاربرد بهتر در مدل سازی است بررسی می شود. این توزیع به دلیل وجود انعطاف پذیری بیشترکه شامل سنگینی دم ها، کشیدگی زیاد و چولگی است می تواند جایگزین مناسبی در مباحث مدل سازی رگرسیونی باشد. در این پایان نامه ابتدا مدل های رگرسیون خطی معمولی با توزیع لاپلاس- چوله معرفی خواهند شد و سپس آن ها را به مدل های آمیخته با اثرهای تصادفی، که در تحلیل داده های همبسته به وفور به کار می روند، تعمیم می دهیم. با توجه به آنکه استنباط پارامترهای مدل بر اساس روش حداکثر درستنمایی حاشیه ای منجر به محاسبات جبری پیچیده ای می شود ما از روش های عددی پیشرفته مانند الگوریتم em از دیدگاه فراوانی گرا و نیز رهیافت مونت کارلوی زنجیر مارکوفی از دیدگاه بیزی بهره می گیریم. دراین راستا از نمایش تصادفی سلسله مراتبی توزیع لاپلاس- چوله ی چند متغیره که آمیخته ای از نرمال و گاماست استفاده خواهیم کرد. اهمیت نظری نتایج حاصل را با ارائه ی تحلیل داده های واقعی نشان می دهیم.
راضیه محمدی ضیاء فلاح محمدی
مقدمه و هدف: بیماری پارکینسون به سبب اختلال در مراکز کنترل بدن موجب بروز علائمی مانند ارتعاش در حالت استراحت، برادی کینزی، لرزش، سفت شدگی عضلانی و عدم تعادل وضعیتی می شود. این بیماری بر اثر از بین رفتن سلول-های ترشح کننده ماده ای به نام دوپامین (پیام رسان عصبی کاتکولامینی) رخ می دهد. پارکینسون بیماری استرس اکسایشی است و برای درمان و یا پیشگیری از این بیماری باید افزایش ظرفیت آنتی اکسیدانی و مقابله با استرس اکسایشی مد نظر قرار گیرد. هدف از اجرای این پژوهش، بررسی تأثیر حفاظتی 12 هفته تمرین چرخ دوار و مصرف عصاره گل گیاه ازگیل ژاپنی برسطوح bdnf ، sodو mdaهیپوکمپ موش های پارکینسونی بود. مواد و روش ها: موش ها به شش گروه: کنترل سالم (پایه)،کنترل پارکینسونی، تمرین سالم (تمرین)، تمرین پارکینسونی، مصرف عصاره در موشهای پارکینسونی (عصاره پارکینسونی) و تمرین همراه با مصرف عصاره در موش های پارکینسونی (تمرین-ازگیل-پارکینسون) تقسیم شدند. گروه های تمرینی به مدت دوازده هفته روی چرخ دوار تمرین کردند و گروه هایی که عصاره مصرف کردند، بعد از ثبت مسافت دویدن هر هفته سه بار عصاره را به صورت صفاقی و به میزان200 میلی گرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن دریافت کردند. هیپوکمپ همه گروه ها به جزء گروه کنترل و تمرین سالم با تزریق محلول 6-هیدروکسی دوپامین به صورت استریوتاکسی به داخل بطن مغز تخریب شد. سطوحbdnf هیپوکمپ باروش الایزا و sod وmda هیپوکمپ به وسیله روش اسپکتروفتومتری اندازه گیری شد. داده ها به روش one way anovaو آزمون تعقیبی lsdتجزیه وتحلیل شد. یافته ها: ورزش اختیاری وعصاره به طور قابل ملاحظه ای ازکاهشsod جلوگیری کرد. ولی ورزش و مصرف عصاره نتوانستند از کاهش bdnf در اثر سم عصبی جلوگیری کنند. همچنین تفاوت سطوح mda بین گروه ها معنی دار نبود. نتیجه گیری: می توان از تمرین ، عصاره و ترکیب تمرین و عصاره برای افزایش آنزیم های آنتی اکسیدانی استفاده کرد و بدین ترتیب با استرس اکسایشی ناشی از پارکینسون مقابله کرد. ولی با استفاده از تمرین و عصاره نمی توان افزایش معنی دار در مقدار bdnf مشاهده کرد.
راضیه محمدی فریبا قطره
پژوهش حاضر به بررسی میزان تناسب آزمون ها با شیوه های تدریس زبان فارسی به غیرفارسی زبانان در مرکز آموزش زبان موسس? دهخدا اختصاص دارد. از آنجایی که هر کدام از مولفه های روش تدریس و آزمون جایگاه و نقش موثری در امر آموزش زبان فارسی دارند، در این پژوهش به بررسی همبستگی شیوه های آموزش زبان و شیوه های ارزیابی یادگیری پرداخته شده است. برای این منظور دو سطح آموزشی مقدماتی (2) و پیشرفته (2) از مرکز آموزش بین المللی دهخدا انتخاب شد و مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که تناسب بین شیوه های آموزش زبان و شیوه های ارزیابی یادگیری به چه صورت بوده است. در این مورد می توان اشاره کرد که در سطح مقدماتی، شیو? تدریس به صورت تلفیقی است که در این میان گرایش بیشتری به سمت شیو? دستور-ترجمه وجود دارد و رویکرد آموزش و تقویت هم زمان مهارت ها مورد نظر است، در حالی که آزمون بیشتر شکل ساختاری و دستوری دارد و ارزیابی تمامی مهارت ها را در بر نمی گیرد. در سطح پیشرفته نیز، شیو? تدریس، تلفیقی بوده ولی گرایش و تأکید بیشتر روی روش ارتباطی است و در این سطح نیز رویکرد آموزش و تقویت هم زمان مهارت ها مورد نظر است. نکته ای که قابل توجه است ساختار آزمونِ این سطح است که هم چنان به شیوه ای طراحی شده که تأکید بر دستور است و مهارت های ارتباطی که در طول تدریس تأکید می شود مورد ارزیابی قرار نمی گیرد.
راضیه محمدی قاسم پورحسن
یکی از مباحث فلسفی که بیشتر فلاسفه به آن نظر داشته و هر کدام در فلسفه ی خود جایگاه مهمی برای آن تعریف کرده اند، نظریه ی مُثُل می باشد. مُثُل که به معنای ایده و تصور و صور کلی است، توجه انسان را از امور محسوس و دنیوی به حقایق آسمانی و ماوراء طبیعی معطوف می کند. شیخ اشراق از جمله ی این فلاسفه است که جایگاهی تعیین کننده به مُثُل در نظام هستی شناختی خود می دهد و می کوشد با ارائه ی ادله ای متقن وجود عالم مُثُل را اثبات کند. یکی از مباحثی که سهروردی در این تحقیق به بیان آن می پردازد مبحث عالم مثال، عالم خیال یا عالم صور معلقه است. عالم مثال که آن را برزخ نیز می نامند مرتبه ای از هستی است که از ماده مجرد می باشد ولی از آثار آن برکنار نمی باشد. در چینش نظام هستی اشراقی، پس از انوار قاهره ی طولیه، انوار قاهره ی متکافئه یا ارباب انواع یا صاحب طلسمات که همان مُثُل نوری یا مُثُل افلاطونی است، قرار دارند. تصویری که افلاطون از مُثُل ارائه می کند بیانگر آن است که هیچ ارتباط طولی میان مُثُل ـ دست کم در اکثر آنها ـ وجود ندارد و آنها در عرض و کنار هم مطرح می شوند. اما شیخ اشراق، مُثُل افلاطونی را پذیرفته و به طور جدی بدان می پردازد. او تلاش می کند تا مُثُل را که از ارکان اساسی در دستگاه اشراقی است، اثبات نماید. مدعای سهروردی این است که علاوه بر عقول طولی که تعداد آنها برخلاف سخن مشائیان بیش از ده تاست، یک سلسله انوار مجرد عقلی در رتبه ی عالم عقل وجود دارد که رابطه ی طولی میانشان مطرح نیست. این انوار عقلی به عنوان مُثُل و انوار قاهره ی متکافئه، در کنار و در عرض یکدیگرند.