نام پژوهشگر: امیر رضانژاد رامهرمزی
امیر رضانژاد رامهرمزی مجتبی منشی زاده
در زبان شناسی شناختی که خود بخشی از علوم شناختی محسوب می شود، کاربرد زبان می تواند اطلاعات بدیعی در مورد چگونکی کارکرد ذهن به دست دهد. مفهوم محوری علوم شناختی مقوله بندی است. مقوله بندی تنها زمانی ممکن است که مقولات به نوعی در نظام شناختی حضور داشته باشند. در این پژوهش تلاش می شود حدود کفایت خوانش شیء/مکان بنیان از مقوله زمان سنجیده شود. همچنین به دلیل آنکه از منظر علوم شناختی مطالعه درزمانی مسأله نیز ضروری ست، نتایج حاصل از مطالعه همزمانی به محک مطالعه درزمانی نیز زده خواهند شد زیرا به هر روی، تأیید یا رد نتایج مطالعه همزمانی معنی دار خواهد بود. بررسی مفهوم زمان به عنوان بخشی از مفاهیم انتزاعی موجود در ذهن انسان می تواند اطلاعات ارزشمندی را در خصوص چگونگی کارکرد ذهن در مورد مقولات مشابه در اختیار دانشمندان قرار دهد. ب: مبانی نظری شامل مرور مختصری از منابع، چهارچوب نظری و پرسش ها و فرضیه ها: در این رساله کوشش می شود در چهارچوب نظری زبانشناسی شناختی به این پرسش که مقوله انتزاعی زمان در زبان فارسی چگونه درک می شود و همچنین در طول تاریخ زبان فارسی مفاهیم زمان چه تغییراتی کرده اسن پاسخ داده شود. رساله حاضر میکوشد به پرسشهای زیر پاسخ دهد: 1. آیا استعاره های شیء بنیان و مکان بنیان مطرح شده توسط زبانشناسان شناختی در مورد مقوله زمان در زبان فارسی نیز مصداق دارند؟ 2. آیا مفهوم زمان در زبان فارسی، از منظر زبانشناسی شناختی، در قالب استعاره های دیگری، به جز استعاره های مکان /شیء-بنیان نیز مقوله بندی می شود؟ 3. آیا مطالعه درزمانی سوال های فوق، نتایج حاصل از مطالعه همزمانی را تأیید می کند؟ فرضیه های این پژوهش عبارتند از: 1. زبان فارسی از استعاره های شیء بنیان و مکان بنیان مطرح شده توسط زبانشناسان شناختی در مورد زمان برخوردار است و فارسی زبانان برای درک مقوله زمان از این استعاره ها استفاده می کنند. 2. زبان فارسی از انواع دیگری از استعاره برای فهم مقوله انتزاعی زمان بهره می جوید که در قالب شیء/مکان بنیانی قرار نمی گیرد. به دلیل پایه ای بودن مفهوم شیء/مکان برای درک مقولات انتزاعی تصور می شود داده های درزمانی نیز نتایج حاصل از مطالعه همزمانی را تایید کنند.