نام پژوهشگر: مهدی بهگر
قاسم طحان محمد حسن فتحی
به منظور بررسی اثر پرتو بیم الکترونی بر فراسنجه های تجزیه پذیری و قابلیت هضم شکمبه ای- پس از شکمبه ای ماده خشک و پروتئین خام کنجاله سویا، کنجاله کلزا و دانه خلر، این خوراک ها با دوزهای 50، 100 و 150 کیلوگری پرتوتابی شدند. برای تعیین تجزیه پذیری شکمبه ای ماده خشک و پروتئین خام، 3 کیسه به ازای هر ماده خوراکی در زمان های 2، 4، 8، 16، 24، 48 و 72 ساعت در شکمبه یک رأس تلیسه هلشتاین مجهز به فیستولای شکمبه ای (به وزن 400 کیلوگرم) قرار داده شد. قابلیت هضم شکمبه ای و پس از شکمبه ای ماده خشک و پروتئین خام با استفاده از روش توأم درون کیسه ای و دستگاه شبیه ساز هضم (دیزیii) تعیین شد. تجزیه آماری داده ها با نرم افزار آماری sas (2003) و در قالب طرح کاملاً تصادفی و مقایسه میانگین ها با آزمون توکی انجام شد. نتایج نشان داد پرتوتابی بر ماده خشک، پروتئین خام، چربی خام و خاکستر مواد خوراکی خام در مقایسه با همان خوراک ها به شکل پرتوتابی شده، اثری نداشت. میزان فیبر نامحلول در شوینده خنثی در خوراک های پرتو داده شده کمتر از خوراک های خام (برای هر سه ماده خوراکی) بود (05/0p<). میزان فیبر نامحلول در شوینده اسیدی در کنجاله سویا در اثر پرتوتابی با دوزهای 100 و 150 کیلوگری، در کنجاله کلزا در اثر پرتوتابی با دوز 150 کیلوگری و در دانه خلر در اثر پرتوتابی با هر سه دوز نسبت به نمونه های پرتوتابی نشده کاهش یافت (05/0p<). میزان نیتروژن غیر پروتئینی در کنجاله سویا در اثر پرتوتابی با هر سه دوز و در کنجاله کلزا در اثر پرتوتابی با دوزهای 100 و 150 کیلوگری افزایش یافت ولی پرتوتابی بر میزان نیتروژن غیر پروتئینی دانه خلر اثری نداشت (05/0p<). در مورد کنجاله سویا، در دوز پرتوتابی 150 کیلوگری، بخش سریع تجزیه و کند تجزیه ی ماده خشک و پروتئین خام به ترتیب بیشتر و کمتر از سایر تیمارها بود (05/0p<) و ثابت نرخ تجزیه و تجزیه پذیری موثر شکمبه ای ماده خشک و پروتئین خام در هر سه دوز پرتوتابی کمتر از کنجاله سویای خام بود (05/0p<). در مورد کنجاله کلزا، پرتوتابی در دوزهای 50 و 100 کیلوگری باعث کاهش بخش سریع تجزیه و افزایش بخش کند تجزیه ی پروتئین خام نسبت به کنجاله کلزای خام شد. در مورد دانه خلر، تنها بخش کند تجزیه ی ماده خشک و پروتئین خام در دوز پرتوتابی 150 کیلوگری نسبت به دانه خلر خام کاهش یافت (05/0p<). قابلیت هضم شکمبه ای پروتئین خام در کنجاله سویا در اثر پرتوتابی با دوزهای 100 و 150 کیلوگری و در کنجاله کلزا در اثر پرتوتابی با هر سه دوز نسبت به خوراک های خام کاهش یافت (05/0p<). قابلیت هضم پروتئین خام در کل دستگاه گوارش در کنجاله سویا در اثر پرتوتابی با دوز 150 کیلوگری و در کنجاله کلزا در اثر پرتوتابی با هر سه دوز نسبت به خوراک های خام کاهش یافت (05/0p<). در مورد دانه خلر، قابلیت هضم شکمبه ای، قابلیت هضم پس از شکمبه ای و قابلیت هضم کل دستگاه گوارشی ماده خشک در اثر پرتوتابی با دوزهای 100 و 150 کیلوگری نسبت به دانه خلر خام افزایش یافت (05/0p<). قابلیت هضم پس از شکمبه ای و قابلیت هضم کل دستگاه گوارشی پروتئین خام دانه خلر در هر سه دوز پرتوتابی نسبت به دانه خلر خام افزایش یافت (05/0p<). با توجه به نتایج تحقیق حاضر، پرتوتابی با بیم الکترونی بر پارامترهای مورد مطالعه در کنجاله سویا، کنجاله کلزا و دانه خلر اثرات متفاوتی داشت ولی در مجموع پرتوتابی با بیم الکترونی به ویژه در مورد دانه خلر باعث بهبود کیفیت پروتئین شد.
عادله سادات محمدی مهدی بهگر
آنزیم پکتیناز در صنایع مهمی ازجمله صنعت کاغذ¬سازی و در کارخانجات تولید آبمیوه جهت شفاف-سازی آبمیوه و در خوراک دام و طیور کاربرد فراوانی دارد. یکی از مهمترین جدایه¬های قارچی از نظر تولید انواع آنزیم، گونههای تریکودرما می¬باشد. هدف از انجام این آزمایش ایجاد جهش توسط پرتو گاما در ژنوم قارچ تریکودرما رسئی و تریکودرما هارزیانوم جهت افزایش پتانسیل فعالیت آنزیم پکتیناز، آنزیم زایلاناز و انواع آنزیم¬های سلولاز بود. در این مطالعه القاء جهش در t. reesei و t. harzianum با دز بهینه 250 گری انجام شد و پس از آماده¬سازی سوبسترا و القاء آنزیم پکتیناز، زایلاناز و انواع آنزیم¬های سلولاز در جدایه¬های جهش ¬یافته، فعالیت آنزیمی 21 جدایه موتانت t. reesei و 20 جدایه موتانت t. harzianum حاصل از محیط تخمیر پکتین و پسلیوم ارزیابی گردید و بعد از انتخاب بهترین جدایه جهش ¬یافته از نظر فعالیت آنزیمی، میزان فعالیت آنزیمی جدایه موتانت برتر با سوبستراهای مختلف از جمله تفاله¬های لیمو، پرتقال، هویج، طبق آفتاب¬گردان، غلاف سبز باقلا، پوسته سویا و پوسته پسته اندازه¬گیری شد. نتایج نشان داد که در بین هشت گونه¬¬ی مختلف قارچ تریکودرما، قارچ تریکودرما هارزیانوم و در بین جدایه¬های جهش¬ یافته دو گونه مذکور، دو جدایه جهش ¬یافته m 9 t.r و 7 t.hm از نظر میزان فعالیت آنزیمی و بررسی غلظت پروتئینی فعال¬ترین جدایه¬ها بودند (05/0p<). از آنجایی که t.hm7 از نظر فعالیت آنزیم نسبت به بقیه جهش ¬یافته¬ها فعال¬تر بود به عنوان میکروارگانیسم جهت بررسی فعالیت آنزیمی با سوبستراهای مختلف انتخاب شد. از بین سوبستراهای مورد استفاده، پوسته پسته از نظر میزان فعالیت زایلاناز، سلوبیاز، کربوکسی متیل سلولاز و آویسلازو طبق آفتابگردان از نظر فعالیت آنزیم پکتیناز به ترتیب 6.76، 6.76، 11.71 ، 6.18 و 1.60 واحد در میلی¬لیتر اندازه¬گیری شد. نتایج نشان داد که تولید آنزیم¬های هیدرولیتیک از سوبسترای ارزان قیمتی نظیر ضایعات کشاورزی با استفاده از جهش یافته¬های قارچ تریکودرما، برای تولید آنزیم¬های قابل استفاده در صنعت مقدور است.
مهدی بهگر محمد میرزایی
در آزمایش اول خصوصیات فیزیکی و شیمیایی 8 منبع فیبری غیر علوفه ای (nffs) شامل: پوسته سویا (بدون دانه و حاوی دانه)، پوسته آفتابگردان، پوسته پسته، پوسته بادام زمینی، پوسته تخم پنبه، سبوس گندم و تفاله چغندر قند؛ 3 ماده خوراکی علوفه ای شامل: علف یونجه، سیلاژ جو و سیلاژ ذرت بررسی شدند. nffs دارای جرم حجمی توده ای (bd) بالا (0/578-0/243 گرم در میلی لیتر)، لیگنین بالا و ظرفیت نگهداری آب (whc) اندک بودند. ماده خشک و ماده آلی محلول (som، گرم در لیتر) در پوسته آفتابگردان اندک (0/7 و 0/62) و در پوسته پسته زیاد بود (به ترتیب 6/25 و 4/16). در میان تمام مواد خوراکی whc بیشترین همبستگی را با adf و خاکستر داشت، اما بیشترین همبستگی بین whc با bd و ظرفیت بافری (bc) در nffs مشاهده شد. در میان تمام مواد خوراکی bd دارای بیشترین همبستگی با ndf و nfc بود. در nffs، bd دارای بیشترین همبستگی با adf و som بود. در تمام مواد خوراکی bc دارای بیشترین همبستگی با خاکستر و خاکستر محلول، و ph دارای همبستگی زیادی با بخش های محلول بود. در nffs همبستگی بین bc با خاکستر، ترکیبات دیواره سلولی، بخش های محلول و ph زیاد بود. هنگامی که تنها از nffs برای تهیه بهترین مدل پیش بینی کننده استفاده شد، ضریب تبین برای اکثر مدل های پیشنهادی در مقایسه با زمانی که از تمام مواد خوراکی استفاده شد، افزایش یافت. بهترین مدل مربوط به تخمین som و bc در nffs مشاهده شد (0/995=r2). در آزمایش دوم از 8 گاو شیرده هلشتاین در یک طرح مربع لاتین در 4 دوره 19 روزه و به صورت آزمایش فاکتوریل استفاده شد. تیمارهای آزمایشی از دو اندازه قطعات علف یونجه (5 و 20 میلی متر) همراه با دو سطح پوسته سویا (صفر و یا 50 درصد جایگزین علف یونجه) بود. جیره های آزمایشی از 60 درصد کنسانتره و 40 درصد علوفه تشکیل شده بود و دارای 57/1 انرژی خالص شیرواری، 1/17 درصد پروتئین خام، 5/31 درصد ndf تشکیل شده بود. گاوهایی که از جیره حاوی پوسته مصرف کردند شیر بیشتری تولید کردند ( p<0/05) اما چربی ( p<0/01) و ph مدفوع کمتری ( p<0/01) داشتند. اندازه قطعات و پوسته سویا منجر به افزایش pef و pendf جیره شدند ( p<0/01). اندازه قطعات بلند یونجه منجر به افزایش تولید چربی شیر ( p=0/09)، افزایش زمان نشخوار به ازای ndf مصرفی ( p=00/07) و قابلیت هضم ظاهری ndf (05/0p=) شد. در حالی که پوسته سویا باعث کاهش زمان نشخوار به ازای مصرف pendf (08/0p=) و کاهش قابلیت هضم ظاهری ndf (06/0p=) شد. اندازه قطعات بلند یونجه منجر به افزایش ماده خشک مدفوع بر روی الک های 4≥، 0/425≥و 0/3≥ میلی متری گردید. در آزمایش سوم تأثیر اندازه قطعات علف یونجه و پوسته سویا بر جمعیت باکتری های سلولیتیک در شکمبه گاوهای شیری در آزمایش قبل و همچنین سنتز پروتئین میکروبی در جیره های حاوی پوسته سویا در آزمایش تولید گاز بررسی شد. استفاده از اوره دو با نشاندار با نیتروژن-15 نشان داد که سنتز پروتئین میکروبی در جیره های حاوی پوسته سویا بطور معنی داری کاهش یافت ( p<0/01). تولید گاز، ماده خشک ناپدید شده و راندمان سنتز پروتئین میکروبی در انکوباسیون به مدت 17 ساعت در جیره های آزمایشی تفاوتی نداشت. در آزمایش چهارم اثر اندازه قطعات علف یونجه و پوسته سویا بر تخمیر شکمبه، تجزیه پذیری ماده خشک و قابلیت هضم ظاهری در 4 گوساله که در سطح نگهداری تغذیه می شدند در قالب طرح مربع لاتین بررسی شد. پوسته سویا ph شکمبه را در زمان های 2، 3 ، 5 و 6 ساعت پس از تغذیه و مدفوع را کاهش داد ( p<0/01). پوسته سویا تجزیه پذیری شکمبه ای ماده خشک را در زمان های ابتدایی افزایش و با افزایش زمان انکوباسیون کاهش داد. پوسته سویا قابلیت هضم ظاهری چربی خام و ndf را به ترتیب افزایش ( p<0/01) و کاهش ( p<0/11) داد.
مهدی بهگر مسعود بیک زاده
چکیده ندارد.