نام پژوهشگر: مهدی قیصری
امین ویسی پور آقافخر میرلوحی
این پژوهش به منظور بررسی تحمل به خشکی توده های مختلف اسپرس از نظر صفات مورفولوژیک و فیزیولوژیک در سال 1388 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه صنعتی اصفهان انجام شد. در این آزمایش تعداد 21 توده محلی و رقم اسپرس طی چهار چین در قالب طرح کرت های خرد شده در زمان و در دو محیط رطوبتی عدم تنش و تنش خشکی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که تنش خشکی میزان تنوع ژنتیکی را برای اکثر صفات کاهش داد. در هر دو شرایط رطوبتی ضرایب تنوع ژنتیکی برای عملکرد علوفه بیشترین و برای درصد ماده خشک، تعداد روز تا 50 درصد گلدهی و کلروفیل کمترین میزان حاصل گردید. صفات محتوای پرولین، ارتفاع بوته، درصد آب نسبی برگ و طول خوشه به ترتیب با 87، 85، 83 و 82 درصد بیشترین میزان وراثت پذیری عمومی را به خود اختصاص دادند. نتایج نشان داد که تنش خشکی صفات درصد برگ، نسبت برگ به ساقه و محتوی پرولین را بطور معنی داری افزایش داد درحالی که عملکرد علوفه، اجزای عملکرد و سایر صفات بطور قابل ملاحظه ای کاهش نشان دادند. نتایج تجزیه واریانس تفاوت معنی داری بین ارقام اسپرس برای تمام صفات به غیر از نسبت کلروفیل (a/b) و کاروتنوئید نشان داد. براساس نتایج مقایسه میانیگن در شرایط عدم تنش ارقام کبوترآباد، فریدون شهر201 و خوانسار2 و در شرایط تنش خشکی ارقام کبوترآباد، فریدون شهر201 و جنت آباد دارای بیشترین عملکرد علوفه خشک بودند. ارقام اراک و آقاداش (سمیرم) در شرایط عدم تنش و ارقام اراک، خوانسار، آقاداش (سمیرم) و جویفورت (فریدون شهر) در شرایط تنش بیشترین نسبت برگ به ساقه را داشتند. مقایسه میانگین چین ها نشان دادکه بیشترین کاهش عملکرد علوفه خشک (33 درصد) و بیشترین افزایش نسبت برگ به ساقه (67 درصد) در اثر تنش خشکی در چین چهارم رخ داد. نتایج نشان داد که اگرچه محتوای پرولین در شرایط تنش خشکی بیش از 6 برابر افزایش نشان داد ولی با عملکرد و شاخص های تحمل به خشکی همبستگی نداشت. براساس ضرایب همبستگی رتبه شاخص های تحمل و حساسیت به تنش با عملکرد علوفه خشک تحت دو محیط رطوبتی، شاخص های sti و gmp به عنوان شاخص های برتر انتخاب شدند. نتایج نشان داد که براساس شاخص sti رقم فریدون شهر201 متحمل ترین و ارقام اراک، خوانسار، فرادنبه (بروجن)، آقاداش (سمیرم) و رقم پرلی (سوئیسی) حساس تر به شرایط تنش خشکی می باشند. نتایج بای پلات شاخص ها نشان داد که ارقام فریدون شهر201، خرم آباد، جنت آباد، دامنه (فریدن) و اصفهان دارای پتانسیل عملکرد بالا و حساسیت کمتر به تنش خشکی می باشند. نتایج حاصل از رگرسیون مرحله ای در شرایط عدم تنش نشان داد که درصد ساقه، درصد ماده خشک و تعداد ساقه در واحد سطح بیشترین سهم را در توجیه عملکرد علوفه خشک داشتند در حالی که در شرایط تنش صفات درصد ساقه، درصد ماده خشک و ارتفاع بوته دارای بیشترین سهم بودند. تجزیه به عامل ها در شرایط نرمال و تنش خشکی منجر به شناسایی پنج عامل پنهانی شد که در شرایط نرمال 90 درصد و در شرایط تنش خشکی 87 درصد از کل تغییرات را توجیه نمودند. در شرایط عدم تنش این عوامل پنهانی به ترتیب شامل عامل تولید علوفه، عامل اجزای عملکرد، عامل زایشی، عامل فتوسنتزی و عامل فنولوژیک و در شرایط تنش خشکی به ترتیب شامل عامل اجزای عملکرد علوفه، عامل فتوسنتزی، عامل زایشی، عامل محتوای پرولین و عامل درصد ماده خشک بود. نتایج تجزیه خوشه ای در هر دو محیط رطوبتی توانست ژنوتیپ های با فاصله ژنتیکی بیشتر را شناسایی کند. نمونه های دارای فاصله ژنتیکی بیشتر می توانند پس از مطالعات بیشتر به عنوان کاندیداهای مناسب برای پیشبرد برنامه های اصلاحی در جهت توسعه ارقام جدید مورد استفاده قرار گیرند.
آرمان گیلانی ثابت سید مجید میر لطیفی
به منظور بررسی تأثیر مدیریت های مختلف آبیاری بر عملکرد و کیفیت بادام زمینی تحت سیستم آبیاری قطره ای، این تحقیق در قالب طرح کاملا تصادفی، در سال 1388، در شهرستان آستانه اشرفیه انجام شد. تیمارهای آبیاری شامل بدون آبیاری (t0)، 75 درصد تامین نیاز آبی گیاه (t75)، 100 درصد تامین نیاز آبی گیاه (t100) و 125 درصد نیاز آبی گیاه (t2) بودند. نتایج نشان داد که بیشترین عملکرد دانه (3220 کیلوگرم در هکتار) و غلاف (4450 کیلوگرم در هکتار) بادام زمینی در تیمار t100 و کمترین عملکرد دانه (1930 کیلوگرم در هکتار) و غلاف (3133 کیلوگرم در هکتار) برای تیمار t0 حاصل شد. درصد پروتئین بادام زمینی با افزایش میزان آبیاری افزایش یافت که کمترین میزان آن در تیمار t0(20%) و بیشترین میزان آن در تیمار t125 (24%)مشاهده شد. افزایش آبیاری با درصد روغن رابطه عکس داشته، بطوریکه درصد روغن بادام زمینی در تیمار t0 دارای بالاترین مقدار و در تیمار t125 دارای کمترین مقدار بود. مقدار تبخیر و تعرق گیاه در طول فصل رشد در تیمارهای مختلف با استفاده از معادله بیلان آب به دست آمد. مقادیر et برای تیمارهای t0، t75، t100 و t125 به ترتیب برابر با 160، 169، 175 و 186 میلی متر براورد شده است. همچنین ضریب حساسیت گیاه بادام زمینی به تنش (ky) با توجه به مدل پیشنهادی جزوه شماره 56 فائو (fao)، برابر با 65/0=ky به دست آمد. کارایی مصرف آب بادام زمینی برای پر بازده ترین تیماربرابر (kg/m3) 8/1 و برای کم بازده ترین تیمار (kg/m3) 2/1 محاسبه گردید. نتایج اقتصادی نیز نشان می دهد که حداکثر سود، همواره در شرایط حداکثر محصول عاید می گردد، بطوریکه با احداث سیستم های آبیاری در یک مزرعه بادام زمینی، باید آبیاری به نحو مطلوب صورت گیرد تا حداکثر تولید و در نتیجه حداکثر سود به دست آید. در غیر این صورت به علت بالا بودن هزینه های اولیه احداث سیستم، هزینه ها بیشتر از درامد شده و سود خالص کاهش می یابد. در این تحقیق بیشترین میزان سود خالص برای تیمار t100 حاصل گردیده است.
مریم ابراهیمیان آقافخر میرلوحی
کمبود آب یکی از مهمترین عوامل محدود کننده در تولید محصولات زراعی در نواحی خشک و نیمه خشک دنیا است. عدم وجود منابع آب کافی برای تولید گیاهان علوفه ای بویژه گراس ها و حفظ کیفیت آنها یکی از بزرگترین محدودیت ها در مراتع کشور به شمار می رود. فسکیوی بلند یکی از گراس های سردسیری است که از تحمل به خشکی بالایی برخوردار است. اگرچه این گیاه در ایران پراکنش بالایی دارد ولی مطالعات اصلاحی اندکی بویژه در مورد تحمل به تنش خشکی در آن انجام شده است. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر تنش خشکی و زمان گلدهی بر برخی صفات مورفولوژیک، فنولوژیک و فیزیولوژیک در75 ژنوتیپ فسکیوی بلند (festuca arundinace) (25 ژنوتیپ زودرس و 25 ژنوتیپ دیررس انتخاب شده از نتاج پلی کراس به همراه 25 ژنوتیپ والدی) انجام شد. ژنوتیپ ها در دو محیط رطوبتی (تنش و عدم تنش) و در هر محیط بصورت طرح دوبار خرد شده برای سه گروه طی دو سال (1388 و 1389) در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در شرایط مزرعه، مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان دادکه تنش خشکی تأثیر معنی داری بر کلیه صفات به جز دیرزیستی، روز تا خوشه دهی، روز تا گرده افشانی و طول برگ پرچم داشت. بین گروه ها از نظر صفات تعداد ساقه بارور، عرض برگ پرچم، روز تا گرده افشانی، درصد ماده خشک برداشت اول و دوم، عملکرد خشک رشد مجدد، نسبت برگ به ساقه، محتوای پرولین و کاراتنوئید اختلاف معنی داری مشاهده شد. نتایج نشان داد که گروه زودرس نسبت به والدین و گروه دیررس از عملکرد و نمود بهتری برخوردار بود. تفاوت بین ژنوتیپ ها برای کلیه صفات به غیر از محتوای آب نسبی برگ برداشت دوم و نسبت مجموع کلروفیل به کاراتنوئید معنی دار بود که حاکی از تنوع بالا از نظر صفات مختلف می باشد. از آنجایی که وراثت پذیری اکثر صفات نیز بالا بود می توان نتیجه گرفت که قسمت اعظم این تنوع احتمالاً مربوط به آثار ژنتیکی است. نتایج نشان داد عملکرد علوفه خشک با روز تا خوشه دهی و روز تا گرده افشانی همبستگی منفی و با ارتفاع بوته، قطر یقه، تعداد ساقه و بسیاری دیگر از صفات مورفولوژیک همبستگی فنوتیپی و ژنتیکی مثبت داشت بنابراین می توان با انتخاب غیر مستقیم به ژنوتیپ هایی با عملکرد مطلوب دست یافت. بر مبنای نتایج رگرسیون گام به گام، در شرایط عدم تنش رطوبتی تعداد ساقه و در شرایط تنش رطوبتی قطر یقه بیشترین تنوع عملکرد علوفه را توجیه نمودند و می توانند به عنوان یک شاخص در گزینش قابل توصیه باشند. تجزیه به عامل ها، برای کلیه صفات، در شرایط عدم تنش رطوبتی هشت عامل و در شرایط تنش رطوبتی هفت عامل پنهانی را مشخص نمود که بیش از 80 درصد از تنوع موجود را توجیه نمودند. در هر دو محیط رطوبتی (تنش و عدم تنش) با استفاده از تجزیه خوشه ای ژنوتیپ هایی با عملکرد بالا از سایر ژنوتیپ ها جدا شدند. در میان شاخص های مورد استفاده، شاخص تحمل به تنش و میانگین هندسی به عنوان بهترین شاخص ها برای گزینش بهترین ژنوتیپ ها، تحت شرایط تنش رطوبتی معرفی شدند. در نهایت نتایج نشان داد که تنوع ژنتیکی زیادی بین ژنوـیپ های مورد مطالعه برای تحمل به تنش خشکی وجود دارد و در هر گروه (زودرس، دیررس و والدین) می توان نسبت به شناسایی ژنوتیپ های برتر که بتوانند برای ایجاد واریته های ساختگی مناسب مورد استفاده قرار گیرند، اقدام کرد. .
ملیحه ربیع سید مجید میرلطیفی
بسته نرم افزاری dssat که مخفف سیستم پشتیبان تصمیم گیری در انتقال تکنولوژی کشاورزی می باشد، بیش از 20 سال است که مورد استفاده محققان در سراسر جهان می باشد. مدل csm-ceres-maize یکی از مدل های موجود در بسته نرم افزاری dssat می باشد که برای شبیه سازی رشد و نمو ذرت توسعه داده شده است. برای انجام این تحقیق، از داده های مزرعه ای ذرت علوفه ای در دو سال زراعی (1382-1383) استفاده شد. اطلاعات مربوط به گیاه کشت شده؛ ذرت علوفه ای رقم سینگل کراس 704 برای اولین بار در مدل dssat v4.5 وارد شد و با استفاده از ابزار gencalc موجود در این بسته نرم افزاری کالیبره و به مدل معرفی گردید. شاخص سطح برگ ماکزیمم و وزن زیست توده در زمان برداشت فیزیولوژیک به همراه تاریخ های گرده افشانی و رسیدگی فیزیولوژیک برای واسنجی مدل با استفاده از ابزار gencalc استفاده شدند. ریشه میانگین مربعات خطا (rmse) برای تاریخ های گرده افشانی و رسیدگی فیزیولوژیک 1 و 2 روز، برای وزن زیست توده در زمان برداشت فیزیولوژیک 980 و 1313 کیلوگرم در هکتار و برای شاخص سطح برگ ماکزیمم 75/0 و 44/0 به ترتیب در سال های 1382 و 1383حاصل شدند. پس از استخراج ضرایب ژنتیکی برای رقم مذکور و واسنجی مدل، برای صحت سنجی و ارزیابی مدل csm-ceres-maize از داده های شاخص سطح برگ، وزن زیست توده، مقدار آبشویی نیتروژن-نیتراتی اندازه گیری شده طی دوره رشد ذرت علوفه ای استفاده شد. هر کدام از این شاخص ها به وسیله مدل شبیه سازی گردید و به صورت گرافیکی و آماری مورد قیاس واقع شد. مدول موازنه نیتروژن خاک بسته نرم افزاری dssat به منظور بررسی آبشویی نیتروژن -نیتراتی از عمق توسعه ریشه ذرت علوفه ای در سطوح مختلف آب و کود نیتروژنی بررسی شد. مقایسه شاخص های اندازه گیری شده در مزرعه ذرت علوفه ای طی دو سال در 12 تیمار با مقادیر شبیه سازی شده در خصوص هر کدام از شاخص ها حاکی از توانایی مدل csm-ceres-maize در شبیه سازی مراحل رشد و توسعه ذرت و همچنین موازنه آب و نیتروژن در خاک می باشد. پس از واسنجی و ارزیابی مدل csm-ceres-maize، با استفاده از آمار بلند مدت هواشناسی منطقه طرح مورد مطالعه و ارائه سناریو های مختلف آب و کود نیتروژنه مصرفی برای ذرت در بخش تحلیل فصلی بسته نرم افزاری dssat شبیه سازی هایی صورت گرفت. نتایج شبیه سازی سناریوهای آب و کود نیتروژنه کاربردی با استفاده از آمار بلند مدت هواشناسی با هدف تولید بیشترین محصول و کمترین مقدار آبشویی نیترات انجام گرفت. از میان سناریوهای معرفی شده سه تیمار با سطح آبیاری کامل (w3) و کود نیتروژنه 200 کیلوگرم در هکتار (n200) با نحوه آبیاری بارانی (sp) و قطره ای (tr) و دور آبیاری ثابت (fi) و عمق آبیاری متغیر (vd) با نام های spfi7vd-w3n200-4، spfi7vd-w3n200-10 و trfi3vd-w3n200-25 دارای بیشترین عملکرد محصول، مقدار متوسط وزن زیست توده نزدیک به 20 تن در هکتار و بدون تلفات نیتروژن نیتراتی بهترین مدیریت آب و کود نیتروژنه در بین مدیریت های بررسی شده بودند.
کاظم کارچانی مهدی قیصری
کمبود آب در کشور در حال حاضر از بزرگترین دشواری های کشاورزی و تولید مواد غذایی، با توجه به رشد فزاینده جمعیت و نیاز روزافزون مردم کشور به محصولات کشاورزی است. بنابراین تعیین نیاز بهینه آبیاری محصولات استراتژیک که سبب افزایش فراورده های گیاهی به ازای حجم واحد آب مصرفی شود یکی از بهترین روش های صرفه جویی و حفظ آب در کشور ایران می باشد. روغن ها و چربی ها پس از کربوهیدرات ها دومین منبع تامین انرژی در تغذیه انسان بوده و از اهمیت ویژه ای برخوردارند. آفتابگردان یکی از منابع مهم تامین روغن در ایران و جهان می باشد. آب و نیتروژن دو نهاده ی مهم در تولید این محصول می باشند. هدف از این پژوهش، بررسی برهم کنش سطوح مختلف آب کاربردی و کود نیتروژنی بر دو هیبرید متفاوت آفتابگردان در سیستم آبیاری قطره ای-نواری، با مدیریت کود- آبیاری می باشد تا مقدار بهینه ی کود نیتروژن کاربردی به عنوان تابعی از آب آبیاری کاربردی تعیین شود. بدین منظور در سال 1389 پژوهشی با استفاده از طرح آماری کرت های نواری در قالب بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه آموزشی لورک دانشگاه صنعتی اصفهان دارای موقعیت جغرافیایی 49 درجه و57 دقیقه طول شرقی، 32 درجه و 98 دقیقه عرض شمالی، واقع در شهرستان نجف آباد اجرا گردید. در این پژوهش فاکتور اول طرح آزمایشی چهار سطح آبیاری شامل دو سطح کم آبیاری (smd 6/0w1=و smd 8/0w2=) و یک سطح آبیاری کامل (smd1w3=) و یک سطح بیش آبیاری (smd2/1w4=) بود که smd مقدار آب مورد نیاز برای رساندن رطوبت خاک تا حد رطوبت گنجایش زراعی می باشد. همچنین سه سطح کودی صفر) (n0، 50 (n50) و100 (n100) کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار به عنوان فاکتور دوم لحاظ گردید. در این طرح هر دو هیبرید آفتابگردان، یوروفلور (تولید شده در داخل کشور) و سیرنا (تولید شده درکشور ترکیه ) در تاریخ دوازدهم خرداد ماه سال انجام پژوهش کاشت شدند. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که در هر دو رقم مورد بررسی اثر سطوح مختلف آبیاری بر ارتفاع نهایی گیاه، قطر طبق، قطر ساقه، زیتوده کل، عملکرد دانه، عملکرد روغن، وزن هزار دانه، کارایی مصرف آب آبیاری بر اساس عملکرد دانه و روغن معنی دار(05/0p<) بود. اثر مقادیر مختلف نیتروژن مصرفی نیز بر ارتفاع نهایی گیاه، قطر ساقه، زیتوده کل، درصد روغن و وزن هزار دانه معنی دار(05/0p<) شد. همچنین برهم کنش آب آبیاری و کود نیتروژن نیز بر قطر طبق، قطر ساقه، زیتوده کل، عملکرد دانه، عملکرد روغن، وزن هزار دانه، کارایی مصرف آب آبیاری بر اساس دانه و روغن معنی دار (05/0p<) بود. در هر دو هیبرید مورد بررسی سطح بهینه ی آب کاربردی طی فصل رشد، سطح آبی w3 بود که در این سطح بیشترین مقدار کارایی مصرف آب آبیاری حاصل شد. برای هر دو هیبرید، مقدار بهینه ی مصرف کود نیتروژن در سطح بهینه ی آب آبیاری، سطح کودی n100 بود. بیشترین مقدار تولید دانه و روغن تولیدی در ترکیب سطح آبی w3 (با عمق آب کاربردی 672 میلی متر در مدت فصل رشد) و سطح کود نیتروژنی n100 برای هیبرید یوروفلور و در ترکیب سطح آبی w4 ( با عمق آب کاربردی 800 میلی متر در مدت فصل رشد) و سطح کود نیتروژنی n100 برای هیبرید سیرنا حاصل شد. در سطوح آبی w1 و w2 مصرف کود نیتروژن بر دانه و روغن تولیدی اثری منفی داشت. بنابراین افزایش کود مصرفی در سطوح کم آبیاری شیوه ی مناسبی در مدیریت کاشت آفتابگردان نیست.
وحید رضایی مهدی قیصری
هدف از انجام این تحقیق بررسی اثر مدیریت کم آبیاری بر توسعه ریشه و اندام هوایی ذرت در مراحل مختلف رشد بود. این تحقیق در قالب طرح آزمایشی کرت های خرد شده در زمان، با سه تکرار در سال 1389 روی گیاه ذرت (zea mays l.) در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه صنعتی اصفهان به صورت گلدانی و با استفاده از 48 گلدان انجام شد. کم آبیاری بر اساس تامین بخشی از کمبود رطوبتی خاک (smd) انجام شد. چهار تیمار آبیاری شامل smd *00/1،smd * 85/0 ،smd * 70/0 و smd * 55/0 بودند، که در آنها تیمار smd *00/1 (آبیاری کامل) به عنوان شاهد در نظر گرفته شد. پایش رطوبت گلدانها به وسیله چهار عدد تانسیومتر که در اعماق 15، 25، 35 و 50 سانتیمتری از سطح خاک گلدان شاهد نصب شده بود، کنترل می گردید. تیمارها هنگامی آبیاری شدند که حدود 50 درصد رطوبت موجود بین ظرفیت زراعی و آب قابل استخراج گیاه تخلیه شده باشد. اعمال تنش آبیاری از روز سی ام پس از کاشت پس از استقرار کامل گیاه صورت پذیرفت و تمام تیمارها همزمان آبیاری شدند. نمونه برداری از گیاه در مراحل 8-7 برگی، 12-13 برگی، تاسل دهی و شیری شدن دانه ها انجام شد. نمونه های گیاهی در دو قسمت اندام هوایی شامل سطح برگ، وزن خشک شاخه و ارتفاع گیاه و اندام زیرزمینی شامل وزن خشک ریشه، طول و مساحت ریشه مورد بررسی قرار گرفتند. صفات ریشه در دو قالب کل طول ریشه و چهار مقطع طولی ریشه شامل 0-20، 20-40، 40-60 و 60 سانتی متری طول ریشه تا انتهای آن بررسی شد. تجزیه و تحلیل های آماری به وسیله نرم افزار sas و مقایسه میانگین ها بر اساس روش دانکن در سطح 5 درصد انجام شد. در طول آزمایش به ترتیب 5/110، 1/97، 6/83 و 2/70 لیتر آب آبیاری برای تیمار آبیاری کامل و تیمارهای تنش آبی اعمال گردید. نتایج نشان داد بین تیمارآبیاری کامل و تیمار کم آبیاری شدید، تفاوت معنی داری بین تمامی صفات اندازه گیری شده، وجود داشت. کم آبیاری باعث گردید تا شاخص های اندام هوایی و ریشه گیاه با افزایش تنش، کاهش پیدا کنند. این کاهش در شرایط حداکثر تنش آبی در این تحقیق، به ترتیب 40، 24 و 20 درصد برای «وزن خشک شاخه»، «سطح برگ» و «ارتفاع گیاه» در اندام هوایی بدست آمد. کاهش صفات ریشه نیز در شرایط حداکثر تنش به ترتیب 34، 30 و 20 درصد برای «وزن خشک ریشه»، «سطح ریشه» و «طول ریشه» بدست آمد. همچنین نتایج نشان داد که تاثیر کم آبیاری در مقطع طولی 40-60 سانتیمتری برای تغییرات «طول و وزن خشک ریشه» و در مقطع طولی 60 سانتیمتری تا انتهای آن برای تغییرات «مساحت ریشه» معنی دار نشد. نسبت وزنی ریشه به شاخه در تیمار های کم آبیاری نسبت به تیمار شاهد افزایش یافت، که دلیل آن کاهش شدید وزن اندام هوایی نسبت به اندام زیرزمینی تحت تاثیر کم آبیاری بود.
راضیه مقامی مرتضی زاهدی
به منظور بررسی تأثیر کاربرد نیتروژن بر عملکرد، اجزاء عملکرد و ترکیب اسیدهای چرب روغن دانه گلرنگ در سطوح مختلف رطوبت خاک در کشت تابستانه، آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان به صورت فاکتوریل در قالب بلوک های کامل تصادفی در 4 تکرار در سال زراعی 89- 1388 به اجرا در آمد. در این آزمایش تیمارهای کود نیتروژن شامل سطوح صفر، 50 و 100 کیلوگرم در هکتار در کرت های فرعی و تیمارهای آبیاری شامل رژیم آبیاری کامل، آبیاری بر اساس 80 درصد و آبیاری بر اساس 60 درصد نیاز آبی گیاه در کرت های اصلی در نظر گرفته شدند. با کاربرد نیتروژن محتوای کلروفیل برگ ها، راندمان فتوشیمیایی، محتوای نسبی آب برگ، غلظت پرولین برگ ها، ارتفاع گیاه، تعداد شاخه اصلی و فرعی در بوته، شاخص سطح برگ، وزن خشک اندام هوایی، تعداد طبق در بوته، تعداد دانه در طبق، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، عملکرد روغن و راندمان مصرف آب به طور معنی داری افزایش یافت. تاثیر کاربرد نیتروژن بر درصد روغن دانه معنی دار نبود. با کاهش رطوبت خاک راندمان فتوشیمیایی، محتوای نسبی آب برگ، ارتفاع، تعداد شاخه اصلی و فرعی در بوته ، شاخص سطح برگ، وزن خشک اندام هوایی، تعداد طبق در بوته، تعداد دانه در طبق، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، درصد و عملکرد روغن کاهش ولیکن محتوای کلروفیل، غلظت پرولین و راندمان مصرف آب افزایش یافت. با کاربرد نیتروژن غلظت اسید چرب اولئیک افزایش و غلظت اسید های چرب استئاریک و پالمتیک کاهش یافت. تاثیر کاربرد نیتروژن بر غلظت اسید های چرب لینولئیک و لینولنیک معنی دار نبود. با کاهش رطوبت خاک غلظت اسید های چرب اولئیک و پالمتیک افزایش و غلظت اسید های چرب لینولئیک، استئاریک و لینولنیک کاهش یافت. بیشترین عملکرد دانه با کاربرد 100 کیلوگرم نیتروژن در تیمار آبیاری کامل به میزان 3263 کیلوگرم و کمترین آن بدون کاربرد کود نیتروژن در تیمار آبیاری بر اساس 60 درصد نیاز آبی گیاه به میزان 1914 کیلوگرم در هکتار به دست آمد. بیشترین شاخص برداشت با مصرف 100 کیلوگرم نیتروژن در تیمار آبیاری کامل ولی بیشترین راندمان مصرف آب با کاربرد 100 کیلوگرم نیتروژن در تیمارهای کم آبیاری حاصل شد. نتایج به دست آمده از این آزمایش نشان داد که میزان تأثیر کود نیتروژن بر عملکرد و اجزاء عملکرد گلرنگ به سطح رطوبت قابل دسترس در خاک بستگی دارد.
مجید روزبه هوشنگ بهرامی
فروسایش (degradation) خاک های کشاورزی و تلفات عناصر غذایی متاثر از کشاورزی متراکم و خاک ورزی شدید، از جمله نگرانی های زیست محیطی و کشاورزی است. این نگرانی ها موجب ظهور و توسعه تکنولوژی های حفاظتی نظیر سیستم های خاک ورزی حفاظتی و پلیمرهای سنتزی شده است. مطالعه ای به منظور ارزیابی پیامدهای سه سیستم خاک ورزی و کاربرد پلی اکریل آمید آنیونی بر خصوصیات فیزیکی هیدرولیکی خاک، خصوصیات کیفی آب خروجی و چرخه نیتروژن انجام شد. پژوهش فوق با استفاده از آزمایش کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام پذیرفت. کرت اصلی کاربرد ماده شیمیایی پلی اکریل آمید در سه غلظت صفر (p0)، ده (p10) و بیست (p20) میلی گرم در لیتر و کرت فرعی شدت های مختلف خاک ورزی در سه سطح شامل شخم با گاو آهن برگردان دار و دیسک (ct1)، شخم با گاو آهن برگردان دار و سیکلوتیلر (ct2) و خاک ورز مرکب حفاظتی (rt) بودند. از تحلیل عاملی به منظور گروه بندی و تعیین موثرترین شاخص های کیفی خاک استفاده شد. نتایج نشان داد سیستم های خاک ورزی و پلی اکریل آمید تاثیر معنی داری بر تغییرات خصوصیات کیفی خاک و آب داشتند. در خاک های شخم خورده تحت تیمار rt، مقادیر هدایت هیدرولیکی اشباع، پایداری خاکدانه و نفوذ تجمعی بطور معنی داری نسبت به ct1 و ct2 بیشتر بودند. تاثیر تیمار پلی اکریل آمید بر افزایش نفوذ، پایداری خاکدانه، هدایت هیدرولیکی، کاهش غلظت رسوب رواناب و جرم مخصوص ظاهری بصورت p20>p10>p0 بود. تیمارهای rt×p10 و rt×p20 نسبت به rt×p0 موجب کاهش نیتروژن نیتراتی خاک بعد از برداشت محصول به میزان 1/32 و 8/41 درصد شدند. نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان داد پایداری خاکدانه، هدایت هیدرولیکی و شاخص مخروط بعنوان برجسته ترین ویژگی های خاک در میان شاخص های مورد ارزیابی کیفیت خاک شناخته شدند.
صفورا دهقانی پوده سیروس قبادی
تنش های محیطی از مهمترین عوامل محدود کننده رشد و نمو گیاهان به شمار می روند. در بین تنش های محیطی، خشکی مهمترین عامل کاهنده تولیدات محصولات کشاورزی است. توت فرنگی یکی از مهمترین تولیدات باغبانی در سطح جهان است و به دلیل داشتن عطر، طعم و محتویات سرشار از ویتامین به خوبی جایگاه خود را در رژیم غذایی میلیون ها نفر در جهان پیدا کرده است. سیلیسیوم به عنوان عنصری مفید برای رشد گیاهان به ویزه در شرایط تنش های محیطی به شمار می آید. از طرف دیگر تحقیقات اندکی در مورد تاثیر نانو مواد بر روی گیاهان وجود دارد. بنابراین هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر سیلیسیوم بر رشد و نمو توت فرنگی در شرایط تنش کم آبی و مقایسه بین دو ترکیب سیلیسیوم می باشد. بر این اساس آزمایشی به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملا تصادفی به منظور بررسی تاثیر سه سطح آبیاری شامل تامین 100، 75 و 60 درصد کمبود رطوبت خاک تا حد ظرفیت زراعی مزرعه (fc) و 8 تیمار سیلیسیوم شامل ( 0، 5، 10 و 15 میلی مولار) از ترکیب پتاسیم سیلیکات (k2sio3) و (0، 10، 20 و 30 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم بستر کشت) از ترکیب نانو سیلیس (sio2) استفاده گردید. به منظور از بین بردن تاثیر پتاسیم در پتاسیم سیلیکات از ترکیب پتاسیم هیدروکسید(koh) در غلظت 30 میلی مولار استفاده شد. تعیین میزان رطوبت خاک و برنامه آبیاری با استفاده از تانسیومتر انجام گردید. صفات رویشی (شامل طول و قطر دمبرگ، تعداد و سطح برگ، وزن تر و خشک ریشه و اندام هوایی)، سطح ویژه برگ، نشت یونی، میزان کلروفیل، میزان رطوبت نسبی برگ (rwc)، پرولین، کلروفیل فلورسنس (fv/fm)، سرعت فتوسنتز (pn)، هدایت روزنه ای (gs)، غلظت دی اکسید کربن زیر روزنه (ci)، تعرق (e)، کارایی مزوفیل برگ (me)، کارایی مصرف آب (wue) و عناصر غذایی (شامل سدیم، پتاسیم، کلسیم و سیلیسیوم ریشه و اندام هوایی) اندازه گیری شد. نتایج نشان داد با افزایش تنش آبی بیشتر فاکتور های رویشی، سطح ویژه برگ، میزان رطوبت نسبی برگ، کلروفیل فلورسنس، فتوسنتز، هدایت روزنه ای و تعرق به طور معنی داری کاهش یافت. کاربرد سیلیسیوم به خاک باعث افزایش معنی دار در اکثر صفات ذکر شده گردید. سیلیسیوم تاثیر معنی داری بر نشت یونی، رطوبت نسبی برگ، سطح برگ و کلروفیل a و b نداشت. از طرف دیگر تنش آب باعث افزایش نشت یونی، میزان کلروفیل، پرولین، کارایی مزوفیل برگ و کارایی مصرف آب شد. سیلیسیوم به طور معنی دار سطح ویژه برگ، نشت یونی و تعرق را کاهش داد. میزان کلروفیل، کارایی مزوفیل برگ و کارایی مصرف آب و کلروفیل توسط کاربرد سیلیسیوم بهبود یافت. آنالیز سدیم، پتاسیم و کلسیم، تجمع این عناصر را در ریشه و اندام هوایی در شرایط تنش آب نشان داد. کاربرد سیلیسیوم جذب کلسیم و سدیم اندام هوایی را به طور معنی دار کاهش داد. پتاسیم سیلیکات نیز افزایش معنی دار سدیم در ریشه را باعث شد. کاربرد سیلیسیوم به صورت پتاسیم سیلیکات میزان سیلیسیوم ریشه و اندام هوایی را افزایش داد. همچنین میزان جذب سیلیسیوم در شرایط تنش کاهش یافت. اثر متقابل بین تیمار های سیلیسیوم و سطوح آبیاری در بیشتر صفات اندازه گیری شده نیز معنی دار شد. نتایج نشان داد در بیشتر صفات مورد بررسی، تیمار های 10 میلی گرم در کیلوگرم محیط رشد نانو سیلیس و 10 میلی مولار پتاسیم سیلیکات بیشترین تاثیر را داشت. به طور کلی کاربرد سیلیسیوم اثرات مفیدی بر توت فرنگی داشت و کاربرد آن اثرات مخرب تنش کم آبی را کاهش داد. بنابراین کاربرد سیلیسیوم می تواند یکی از راه های دستیابی به رشد بیشتر در مناطق خشک و نیمه خشک در شرایط تنش آب باشد. واژگان کلیدی: نانوسیلیس، پتاسیم سیلیکات، تنش آبی، توت فرنگی
عباس نوروزی محمد رضا سبزعلیان
تنش خشکی به عنوان مهمترین تنش غیر زیستی نقش مهمی در کاهش عملکرد گیاهان در جهان دارد. این آزمایش به منظور بررسی تاثیر تنش خشکی بر برخی صفات بذری، مورفولوژیک و فیزیولوژیک روی 75 ژنوتیپ فسکیوی بلند (festuca arundinaceae) (25 ژنوتیپ زودرس و 25 ژنوتیپ دیررس انتخاب شده از نتاج پلی کراس به همراه 25 ژنوتیپ والدی) در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان واقع در لورک نجف آباد در سال 1390 انجام شد. ژنوتپ ها در دو محیط رطوبتی (عدم تنش خشکی و تنش خشکی) در سه گروه به صورت تجزیه مرکب در قالب کرت های خرد شده در سال 1390 مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان دادکه تنش خشکی تأثیر معنی داری بر کلیه صفات به غیر از روز تا خوشه دهی و روز تا گرده افشانی داشت. همچنین بین گروه ها از نظر همه صفات بذری مورد بررسی به غیر از دو صفت طول خوشه و تعداد دانه در بوته اختلاف معنی داری وجود داشت. بین ژنوتیپ های مورد بررسی از نظر صفات بذری همانند صفات علوفه ای اختلاف معنی داری وجود داشت که حاکی از تنوع بالا از نظر صفات مختلف می-باشد. تجزیه به عامل ها، برای همه صفات، در شرایط عدم تنش و تنش رطوبتی پنج عامل پنهانی را مشخص نمود که بیش از 80 درصد از تنوع موجود را توجیه نمودند. نتایج حاصل از رگرسیون مرحله ای نشان داد که صفات تعداد دانه در خوشه، تعداد خوشه بارور و وزن هزار دانه در حالت شاهد و تنش به ترتیب 90 و 88 درصد از تغییرات مربوط به عملکرد بذر در بوته را توجیه کردند. تجزیه ضرایب مسیر صفت عملکرد بذر نشان داد که در حالت شاهد و تنش صفت تعداد خوشه بارور به ترتیب با 52 و 55 درصد اثر مستقیم، بیشترین تاثیر مستقیم را بر روی عملکرد داشته است. نتایج حاصل از تجزیه واریانس شاخص های مقاومت به خشکی و عملکرد بذر در شرایط تنش و عدم تنش خشکی نشان داد که بین ژنوتیپ ها در هر سه گروه ژنوتیپی برای تمام شاخص ها اختلاف معنی داری وجود دارد که نشان می دهد بین ژنوتیپ ها تنوع ژنتیکی خوبی وجود داشته و می توان از این شاخص ها برای گزینش ژنوتیپ های متحمل استفاده نمود. در میان شاخص های مورد استفاده، شاخص تحمل به تنش و میانگین هندسی به عنوان بهترین شاخص ها برای گزینش متحمل ترین ژنوتیپ ها به تنش رطوبتی معرفی شدند. بر طبق نتایج حاصل از تجزیه به مولفه های اصلی و نمودار سه بعدی می توان ژنوتیپ های 3 زودرس و 15 والدینی را که هر دو بومی ایران هستند، به عنوان ژنوتیپ های دارای عملکرد بذر و علوفه بالا در هر دو شرایط عدم تنش و تنش خشکی معرفی کرد.
فاطمه مصطفایی قدرت اله سعیدی
این پژوهش به منظور بررسی تحمل به خشکی فامیل های f3 حاصل از تلاقی بین گونه ای گلرنگ اهلی(carthamus tinctorius) و گلرنگ وحشی(c. oxyacanthus) در سال زراعی 1390 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان انجام شد. در این آزمایش بذور 41 بوته ی f2 حاصل از تلاقی بین گونه ای گلرنگ اهلی و وحشی همراه با دو والد در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در دو محیط رطوبتی نرمال و تنش خشکی مورد ارزیابی قرار گرفتند. به منظور ارزیابی تحمل به خشکی فامیل ها از شاخص حساسیت به خشکی (ssi) فیشر و مورر، شاخص های تحمل (tol) و متوسط تولید (mp) روزیل و همبلین و شاخص های میانگین هندسی تولید (gmp) و تحمل به تنش (sti) فرناندز استفاده شد. ضرایب تنوع ژنتیکی و فنوتیپی نشان داد که بین فامیل های مختلف برای کلیه صفات تنوع قابل ملاحظه ای وجود دارد. در شرایط تنش ضرایب تنوع فنوتیپی و ژنتیکی، وراثت پذیری عمومی و دامنه تغییرات اکثر صفات کاهش یافت. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که بین فامیل ها برای تمام صفات تفاوت معنی داری وجود داشت. تنش خشکی تمام صفات به غیر از پرولین و نسبت کلروفیل a/b را بطور معنی داری کاهش داد. وجود اثر متقابل معنی دار رقم و محیط، برای برخی از صفات بیانگر واکنش متفاوت فامیل ها در بروز این صفات در محیط های مختلف است. در شرایط بدون تنش رطوبتی تعداد طبق در بوته، تعداد دانه در طبق و در شرایط تنش رطوبتی صفات تعداد طبق در بوته، تعداد دانه در طبق و وزن هزار دانه بیشترین همبستگی مثبت و معنی دار را با عملکرد دانه نشان دادند. نتایج تجزیه رگرسیون مرحله ای نشان داد که در هر دو شرایط بدون تنش رطوبتی و تنش رطوبتی صفات تعداد دانه در طبق، تعداد طبق در بوته و وزن هزار دانه بیشترین سهم را در توجیه عمکرد دانه داشتند. بر اساس نتایج تجزیه ضرایب مسیر نیز در شرایط بدون تنش رطوبتی تعداد دانه در طبق و در شرایط تنش رطوبتی تعداد طبق در بوته بیشترین اثر مستقیم را بر عملکرد دانه داشتند. تجزیه به عامل ها در شرایط عدم تنش و تنش منجر به شناسایی شش عامل پنهانی شد که به ترتیب 81 و 83 درصد از کل تغییرات را توجیه کردند. نتایج تجزیه خوشه ای در هر دو سطح رطوبتی فامیل ها را در دو گروه مجزا قرار داد. بررسی شاخص های مختلف و میزان همبستگی رتبه آنها با عملکرد فامیل ها در هر دو محیط تنش و عدم تنش نشان داد که شاخص sti و gmp مناسب ترین شاخص ها برای شناسایی و معرفی ژنوتیپ های متحمل به تنش خشکی بودند. بر اساس این شاخص ها فامیل 6 و 33 متحمل ترین فامیل ها بودند. تجزیه بای پلات بر اساس تجزیه به مولفه های اصلی، فامیل های 6، 33، 36 و 15 را به عنوان فامیل های برتر در هر دو شرایط تنش و عدم تنش رطوبتی معرفی کرد، زیرا این فامیل ها دارای پتانسیل عملکرد بالا و حساسیت کمتر به تنش خشکی می باشند. به طور کلی نتایج نشان داد که در نسل f3 حاصل از تلاقی بین گونه ای گلرنگ اهلی و گونه وحشی c. oxyacanthusامکان گزینش فامیل های مقاوم به تنش خشکی وجود دارد. کلمات کلیدی: گلرنگ اهلی، گلرنگ وحشی، تلاقی بین گونه ای، تنش خشکی، شاخص تحمل
مایده رهنمون فر علی نیکبخت
لیسیانتوسeustoma grandiflorum) (یک گیاه زینتی متعلق به خانواده gentianaceae است. این گیاه عمدتاً برای تولید گل بریده کشت می گردد. در سال های اخیر ارقام بستری آن با ارتفاع کوتاه تولید شده است و به علت تنوع رنگ و طول مدت گلدهی کشت آن در حال توسعه می باشد. از عوامل موثر بر رشد گیاهان شرایط نوری متناسب با نیاز گیاه می باشد. با توجه به وجود درختان سایه انداز در فضای سبز شهری و کمبود نور ناشی از سازه های شهری که از عوامل مهم محدود کننده توسعه کاشت گل های زینتی در فضای سبز می باشد و همچنین به دلیل محدودیت منابع و اطلاعات موجود در ارتباط با گل لیسیانتوس به عنوان گیاه بستری این پژوهش با هدف بررسی تاًثیر سایه دهی، مواد آلی و زمان کاشت بر دوران گلدهی و بهبود خواص کیفی و کمی گل لیسیانتوس به عنوان یک گیاه بستری انجام شد. بدین منظور آزمایشی در سال 1390 در گلخانه پژوهشی دانشگاه صنعتی اصفهان به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تیمار و 3 تکرار انجام شد و تجزیه داده ها به صورت آزمایش تجزیه مرکب ترکیب تیمار های زمان کاشت و سایه انجام گردید. تیمارها شامل دو سطح سایه 50% و 70% ، دو زمان کاشت (اردیبهشت و خرداد) و سه سطح مواد آلی(0، 5 و 10 کیلوگرم کود حیوانی در متر مربع) بودند. نتایج نشان داد که تیمار سایه 70 درصد باعث افت معنی دار صفات و ویژگی های مورفولوژیک و فیزیولوژیک گیاه شامل ارتفاع، تعداد شاخه گلدهنده، تعداد گل باز در هر شاخه، قطر گل، طول مدت گلدهی، محتوای کلروفیل نسبی، قند محلول، فتوسنتز، تعرق، کارایی مصرف آب، تعداد و طول ریشه و وزن تر و خشک اندام هوایی گردید و باعث افزایش معنی دار تعداد روز از کاشت تا گلدهی، دی اکسید کربن زیر روزنه و قطر ریشه نسبت به سایه 50 درصد گردید. از سویی کاشت نشاء لیسیانتوس در اردیبهشت ماه باعث افزایش معنی دار تعداد روز از کاشت تا گلدهی، هدایت روزنه ای، تعرق و دی اکسید کربن زیر روزنه، محتوای قند محلول و طول ریشه گردید و میزان کلروفیل و کارایی مصرف آب را کاهش داد. مواد آلی بر تعداد شاخه گلدهنده، وزن تر و خشک اندام هوایی و طول ریشه تأثیر معنی داری نسبت به شاهد نشان داد هرچند بین تیمار 5 و 10 کیلوگرم مواد آلی در متر مربع تفاوت معنی داری مشاهده نگردید. اثرهای متقابل معنی داری بین تیمار سایه و مواد آلی ( از نظرصفات کلروفیل، قند محلول، کارایی مصرف آب، طول ریشه و وزن تر و خشک اندام هوایی)، سایه و زمان کاشت (از نظر صفات تعرق، تعداد و طول ریشه و وزن خشک اندام هوایی)، مواد آلی در زمان کاشت ( از نظر صفات کارایی مصرف آب و وزن تر اندام هوایی) و بین سایه در مواد آلی در زمان کاشت (از نظر طول ریشه) مشاهده گردید. سایه از طریق کاهش در میزان فتوسنتز و قند محلول موجب کاهش تعداد شاخه گلدهنده و گل باز در شاخه گردید. در مجموع به نظر می رسد در شرایط سایه 50 درصد، کاشت در اردیبهشت ماه همراه با 5 کیلوگرم کود دامی در متر مربع می تواند بهترین شرایط را برای گل لیسیانتوس رقم پاکوتاه ماتادور از نطر تعداد شاخه گلدهنده و طول مدت گلدهی فراهم کند.
نبی اله اشرفی مهدی قیصری
احداث فضای سبز، مدیریت و نگهداری آن به دلیل تلطیف هوای شهر و بهبود کیفیت زندگی مردم، موضوعی است که در زمینه آن در سال های اخیر، گام های اساسی برداشته شده است. یکی از عوامل محدود کننده ی گسترش فضاهای سبز شهری، تأمین آب برای گیاهان می باشد. یکی از اصول کلی در راستای مدیریت پایدار فضای سبز و خشک منظر سازی، استفاده از منابع آبی با کیفیت پایین مثل پساب تصفیه شده می باشد که به دلیل محدود بودن منابع آب موجود، استفاده از این منابع در کشاورزی و فضای سبز اجتناب ناپذیر است. همچنین استفاده از درختان با نیاز آبی کم مانند زیتون و کاربرد آگاهانه آب از اصول اساسی در طراحی فضای سبز است. زیتون به دلیل همیشه سبز بودن ، مقاومت به شوری و نیاز آبی کم مورد توجه طراحان فضای سبز قرار گرفته است. از آنجا که روش های آبیاری موجود در آبیاری با پساب مشکلات زیادی به وجود می-آورند، لذا باید به دنبال راهکار مناسب کاربرد پساب با روش های نوین بود. به منظور بررسی اثر کیفیت آب مصرفی و سیستم آبیاری بر شاخص های فیزیولوژیک زیتون در فضای سبز، پژوهشی طی سال های1391 -1389 در دانشگاه صنعتی اصفهان انجام شد. بدین منظور درختان هشت ساله و نهال های زیتون رقم روغنی توسط دو سیستم یعنی سیستم آبیاری ابداعی نشتی- زیر سطحی و آبیاری سطحی با دو کیفیت آب (پاک و پساب) به مدت دو سال آبیاری شدند. نتایج نشان داد که کاربرد پساب باعث افزایش شاخص های رشدی مانند سطح برگ ها، ارتفاع درخت، رشد شاخه های سال جاری و کلروفیل برگ ها شد. کاربرد پساب باعث افزایش میزان عناصر غذایی (نیتروژن، فسفر و منیزیم) در برگ گیاهان گردید. همچنین میزان سدیم در بافت گیاهان آبیاری شده با پساب بیشتر از آب پاک بود. کاربرد پساب باعث افزایش فتوسنتز و هدایت روزنه ای گیاهان گردید. سیستم نشتی- زیر سطحی نیز موجب افزایش رشد درختان، سطح برگ ها و میزان کلروفیل برگ و کاهش قندهای محلول و پرولین گردید. همچنین سیستم آبیاری زیر سطحی باعث افزایش تعداد روزنه و روزنه های باز و فتوسنتز گردید. درختان در سیستم نشتی-زیر سطحی 76 درصد رشد بیشتری نسبت به آبیاری سطحی در درختان مسن نشان دادند. میزان عناصر غذایی (نیتروژن، فسفر، منیزیم) در نهال های آبیاری شده با سیستم آبیاری زیر سطحی بالاتر از سیستم سطحی بود. در مجموع یافته های این پژوهش نشان داد که پساب می تواند به عنوان منبعی برای آبیاری گیاهان فضای سبز استفاده شود، همچنین سیستم نشتی- زیر سطحی می تواند کارآمدتر از سیستم سطحی برای آبیاری فضای سبز شهرها باشد.
مینا کیانی بهروز مصطفی زاده فرد
در شرایط کمبود منابع آب استفاده از راهکارهایی برای بهره وری بهینه از منابع آب و رسیدن به عملکرد اقتصادی ضروری است. برای رسیدن به بالاترین کارایی مصرف آب و عملکرد محصول لازم است بهترین استراتژی مدیریتی آب و کود نیتروژن در شرایط بحران آب بررسی شود. اجرای طرحهای پژوهشی مزرعه ای اگرچه دقیق ترین روش محسوب می شوند اما زمان بر و هزینه بر هستند و داده های حاصل از آن ها قابل انتقال به نقاط دیگر نیست. از این رو مدل های گیاهی با کارایی آسانتر و سریعتر برای استفاده بهینه و دقیق از منابع آب و کود در دسترس، مورد استفاده قرار می گیرند. در این راستا تحقیقی با هدف واسنجی و ارزیابی مدل oilcrop-sun برای رقم یوروفلور گیاه آفتابگردان و بررسی کارایی مدل مذکور تحت سطوح مختلف آبیاری و کود نیتروژنی انجام شد. بدین منظور در سال 1390 پژوهشی با استفاده از طرح آماری کرت های نواری در قالب بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه آموزشی لورک دانشگاه صنعتی اصفهان اجرا گردید. فاکتور اول طرح آزمایشی چهار سطح آبیاری شامل دو سطح کم آبیاری (w2=0.8smd و w1=0.6smd) و یک سطح آبیاری کامل (w3=1smd) و یک سطح بیش آبیاری (w4=1.2smd) بود (smd کمبود رطوبت خاک تا حد رطوبت گنجایش زراعی می باشد). سه سطح کودی صفر، 50 و 100 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار به عنوان فاکتور دوم لحاظ گردید. در این طرح دو هیبرید آفتابگردان، یوروفلور و سیرنا کاشت شدند. برای تعیین زمان و مقدار آبیاری، رطوبت خاک با استفاده از دستگاه رطوبت سنج pr2 در شش لایه خاک در سطح کودی n50 در 12 پلات آزمایشی (4 سطح آبیاری در 3 تکرار) به صورت روزانه پایش شد. طی دوره رشد در چهار مرحله نمونه های گیاهی جهت تعیین وزن زیتوده، وزن خشک طبق، ساقه و برگ تهیه شدند. همچنین در چهار مرحله طی دوره رشد پارامترهای قطر ساقه، قطر طبق، ارتفاع گیاه و تعداد برگ نیز اندازه گیری شدند. پارامترهای برداشت محصول شامل تعداد دانه در طبق، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، درصد روغن دانه و درصد نیتروژن دانه بودند. با استفاده از داده های مزرعه ای جمع آوری شده مدل گیاهی oilcrop-sun واسنجی و برای سطوح مختلف آب و کود نیتروژنی ارزیابی گردید. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که متوسط ضریب گیاهی واریته های یوروفلور و سیرنا با دوره رشد 95 روزه برای اقلیم خشک اصفهان، بر اساس بیلان آب خاک در مرحله توسعه برابر 0.75 و 0.72، در مرحله میانی برابر 1.18 و 1.15 و در مرحله نهایی برابر 0.90 و 0.84 بود. اثر سطوح مختلف آبیاری بر ارتفاع نهایی بوته، قطر ساقه، قطر طبق، وزن ساقه، وزن برگ، وزن طبق، زیتوده کل، شاخص وزن طبق، دانه و روغن تولیدشده در واحد سطح، وزن هزار دانه و کارایی مصرف آب آبیاری (iwue) بر اساس دانه و روغن برای واریته یوروفلور معنی دار بود. اثر سطوح مختلف کود نیتروژن بر ارتفاع نهایی گیاه، وزن طبق، زیتوده کل، وزن برگ، شاخص وزن طبق، درصد روغن و وزن هزار دانه هیبرید یوروفلور معنی دار بود. سطح بهینه ی آب کاربردی طی فصل رشد، سطح آبی w3 بود که در این سطح بیشترین مقدار iwue حاصل شد. بیشترین مقدار تولید دانه در تیمار w4n100 حاصل شد. در سطوح کم آبیاری افزایش مصرف کود نیتروژن بر دانه و روغن تولیدی اثری منفی داشت. ضرایب ژنتیکی حاصل از واسنجی مدل oilcrop-sun برای واریته یوروفلور p1= 278، p2= 5، p5= 693، g2= 1000، g3= 1.02 وo1= 60 بدست آمد. نتایج حاصل از واسنجی حاکی از دقت قابل قبول این فرآیند بود. مدل توانست زمان های فنولوژی گیاه آفتابگردان نظیر زمان گلدهی و زمان رسیدگی فیزیولوژیک را دقیقاً پیش بینی کند. بیشترین درصد تفاوت میان مقادیر اندازه گیری شده و شبیه سازی شده در تیمار w3n50 برابر 13.1 درصد برای نیتروژن دانه و در تیمار w4n50 برابر 17.2 درصد برای وزن تک دانه گیاه بود. نتایج ارزیابی نشان داد عملکرد دانه برای 12 تیمار آزمایشی با مقدار شاخص nrmse برابر 18.5 درصد و شاخص d برابر با 0.92 بسیار خوب شبیه سازی شد. از مقایسه مقادیر شبیه سازی شده توسط مدل در تیمارهای مختلف آب و کود نیتروژن مشاهده میشود که مقدار d برای نیتروژن دانه برابر 0.93، و برای روغن تولید شده در هکتار 0.91 میباشد و مقدار nrmse به ترتیب برابر 20 و 22 درصد می باشد. این نتایج دلالت بر امکان استفاده از مدل برای پیشبینی مقدار نیتروژن و روغن دانه تحت شرایط مدیریت های مختلف آب کاربردی و نیتروژن دارد. در تحقیق حاضر با توسعه مدلهای ضریب گیاهی بر پایه روز پس از کاشت و مقدار انرژی دریافتی در راستای توسعه روشهای آبیاری تحت فشار امکان افزایش دقت مدیریت آبیاری در مزرعه میسر شد. اثر متقابل سطوح مختلف آب و کود نیتروژنی بررسی و بهترین سطح آب و کود نیتروژن متناظر برای آفتابگردان شناسایی شد. همچنین با واسنجی و ارزیابی مدل گیاهیoilcrop-sun بستر لازم برای بررسی استراتژیهای مختلف آب و کود نیتروژنی روی گیاه آفتابگردان فراهم شد تا بتوان بهترین راهکار مدیریتی را در شرایط بحران آب برای تولید بیشترین محصول تعیین کرد. از طرفی با صحت سنجی و معتبرسازی مدل مذکور در این پژوهش راه برای بررسی اثر تغییرات اقلیم روی عملکرد گیاه آفتابگردان هموار شده است.
بهناز مولایی مهدی قیصری
سیستم های آبیاری بارانی و قطره ای- نواری علاوه بر تفاوت در راندمان و تلفات، دو فرآیند مختلف جریان اشباع و جریان غیر اشباع را در بستر خاک ایجاد نموده و با تأثیر گذاشتن بر تهویه خاک و سهولت دسترسی گیاه به آب موجب تفاوت در کارائی مصرف آب می شوند. از طرفی نوع بستر و مواد آلی عاملی موثر در بهبود شرایط فیزیکی خاک می باشند. اما با توجه به فقر مواد آلی در خاک های مناطق خشک و نیمه خشک ایران، هزینه افزایش مواد آلی به خاک بسیار زیاد می باشد. در این راستا کودهائی به عنوان جایگزین و یا مکمل وارد بازار شده اند که بررسی کارائی آنها ضروری است. سیب زمینی یکی از محصولات غذائی مهم کشور بوده که در سطح وسیع در ایران کشت می شود و عملکرد آن به شدت وابسته به شرایط بستر بوده و گیاهی حساس به تنش آبی می باشد. هدف از این تحقیق بررسی اثر روش های آبیاری قطره ای- تیپ و بارانی بر عملکرد و کارائی مصرف آب در سه بستر کاشت در شرایط مختلف مصرف کود آلی برای دو رقم سیب زمینی بورن و ساتینا بود. در این راستا، طرح حاضر در مجتمع کشت و صنعت مولائی در شهرستان شهرضا در تابستان 1390 انجام شد. کودهای ریزمغذی و توصیه های کودی برای تمام تیمارها یکسان اجرا شد. آبیاری بر اساس مقدار تخلی? مجاز رطوبت از خاک انجام شد. در 12 پلات آزمایشی غلاف های مخصوص دستگاه pr2 برای اندازه گیری رطوبت در عمق توسع? ریشه نصب و رطوبت خاک به صورت روزانه قرائت شد. در پایان دور? رشد قبل از برداشت کل محصول، نمونه گیری بوته انجام شد و در نهایت برای تعیین عملکرد محصول، محصول کل سطح پلات (313 متر مربع) برداشت شد. مقدار نشاسته و ماده خشک نیز در آزمایشگاه تعیین شد. حجم آب کاربردی برای آبیاری قطره ای در کل دور? رشد 6280 متر مکعب بر هکتار و برای آبیاری بارانی 7470 متر مکعب بر هکتار بود. اثر سیستم آبیاری بر عملکرد محصول در واحد سطح برای هر دو رقم بورن و ساتینا در سطح 5 درصد معنی دار شد. بیشترین عملکرد سیب زمینی ارقام بورن و ساتینا در آبیاری قطره ای- تیپ به ترتیب 29/25 و 95/24 تن بر هکتار و کمترین عملکرد در آبیاری بارانی 45/16 و 31/17 تن بر هکتار بدست آمد. آبیاری قطره ای-تیپ با مصرف 16 درصد آب کمتر نسبت به آبیاری بارانی، برای ارقام سیب زمینی بورن و ساتینا به ترتیب 34 درصد و 30 درصد افزایش عملکرد در واحد سطح داشت. اثر بستر کاشت بر عملکرد محصول در واحد سطح برای هر دو رقم بورن و ساتینا در سطح 1 درصد معنی دار شد. عملکرد در واحد سطح برای ارقام بورن و ساتینا در بستر کاتالیزر کود ارگانی هیوم به ترتیب 29 و 20 درصد نسبت به بستر کود دامی و 5/18 و 10 درصد نسبت به بستر شاهد افزایش یافت. در بررسی اثر متقابل سیستم آبیاری و بستر برای ارقام بورن و ساتینا به ترتیب، بیشترین عملکرد محصول مربوط به آبیاری قطره ای- تیپ و بستر کاتالیزر کود ارگانی هیوم با 1/26 و 27 تن بر هکتار و کمترین عملکرد محصول مربوط به آبیاری بارانی و بستر کود دامی با 96/12 و 2/16 تن بر هکتار بدست آمد. بیشترین کارایی مصرف آب برای ارقام بورن و ساتینا به ترتیب در آبیاری قطره ای- تیپ 02/4 و 97/3 کیلوگرم سیب زمینی تازه بر متر مکعب و کمترین کارایی مصرف آب برای ارقام بورن و ساتینا در آبیاری بارانی با 19/2 و 3/2 کیلوگرم سیب زمینی تازه بر متر مکعب بود. کارائی مصرف آب در آبیاری قطره ای- تیپ نسبت به آبیاری بارانی در رقم بورن و ساتینا به ترتیب، 83 و 73 درصد بیشتر بود. در بررسی اثر بستر بر کارایی مصرف آب برای ارقام بورن و ساتینا به ترتیب بستر کاتالیزر کود ارگانی هیوم با 53/3 و 45/3 کیلوگرم سیب زمینی تازه بر متر مکعب بیشترین و بستر کود دامی با 78/2 و 86/2 کیلوگرم سیب زمینی تازه بر متر مکعب، کمترین کارائی مصرف آب را داشتند. در بررسی اثر متقابل سیستم آبیاری و بستر برای ارقام بورن و ساتینا به ترتیب، بیشترین کارائی مصرف آب مربوط به آبیاری قطره ای- تیپ و بستر کاتالیزر کود ارگانی هیوم با 15/4 و 38/4 کیلوگرم بر متر مکعب و کمترین کارائی مصرف آب مربوط به آبیاری بارانی و بستر کود دامی با 73/1 و 16/2 کیلوگرم بر متر مکعب بدست آمد. کاتالیزر کود ارگانی هیوم در مقایسه با کود دامی شرایط مناسب تری از نظر میزان ph برای رشد سیب زمینی فراهم می کند. آبیاری قطره ای- تیپ در مقایسه با آبیاری بارانی عملکرد بیشتر و کارایی مصرف آب بالاتری داشت. آبیاری قطره ای- تیپ با مصرف کود ارگانی هیوم بهترین تیمار مورد بررسی بود.
حمزه دوکوهکی سید فرهاد موسوی
یکی از اهداف علم کشاورزی دقیق، ایجاد ابزار های با دقت و توانمندی های بیشتر برای بررسی فرآیند های آب خاک، گیاه و اتمسفر و در نهایت، یافت و معرفی بهترین استراتژی های مدیریت مزرعه ای است. هدف از این مطالعه توسعه مدلی بر پایه مدل ceres-maize است که با توجه به شرایط خاص کشورمان توانمندی های بیشتری برای شبیه سازی رشد ذرت در شرایط تنش شوری و خشکی داشته باشد. گیاهی است گه بتواند در در این مطالعه با هدف ایجاد مدلی مرکب و توانمند تر، مدل های پرکاربرد و قدرتمند csm-ceres-maize از بسته نرم افزار dssat نسخه 4 و swap به یکدیگر متصل شدند تا هریک از مدل ها بتوانند از ویژگی های منحصر به فرد مدل دیگر استفاده کنند. مدل توسعه داده شده با نام پیشنهادی ceres-maize-hbased مقادیر روزانه رطوبت خاک، تبخیر و تعرق واقعی و پتانسیل و جذب آب توسط ریشه را از مدل swap دریافت کرده و برای انجام محاسبات مربوط به این مقادیر، پارامتر های رشد روزانه ریشه و مقدار شاخص سطح برگ را به آن مدل ارسال می کند. در نهایت مدل توسعه داده شده ceres قادر است تا از مزایای مدل swap همچون تاثیر میزان شوری بر کاهش جذب آب توسط گیاه، تاثیر وجود زهکش بر میزان رطوبت روزانه خاک و بسیاری از قابلیت های دیگر در شبیه سازی رشد گیاه بهره ببرد. مدل توسعه یافتهceres-maize-hbased براساس میزان مکش آب در خاک عمل می کند. مدل با داده های حاصل از یکسال کشت ذرت علوفه ای رقم سینگل کراس 704، در منطقه ورامین برای 4 سطح آبیاری و 3 سطح کود مورد واسنجی و ارزیابی قرار گرفت. مدل ابتدا با ضرائب گیاهی مربوط به تیمار 150 کیلوگرم نیتروژن بر هکتار هر تیمار آبیاری و همچنین ضرائب ژنتیکی رقم مورد نظر که در مطالعات پیشین تعیین شده بود واسنجی شد و سپس برای تیمارهای صفر و 200 کیلوگرم نیتروژن برهکتار برای تمام سطوح آبیاری ارزیابی شد. با توجه به مقایسه دو مدل از دیدگاه های مختلف نتایج نشان دادند که هر دو مدل می توانند به خوبی رشد و تولید ذرت را شبیه سازی کنند. تفاوت معنی دار مابین عملکرد نسخه توسعه یافته مدل و نسخه اصلی مدل در پیش بینی میزان تبخیر از سطح خاک در تمام تیمار ها، میزان تعرق واقعی گیاه در تیمار های بدون تنش، میزان متوسط زیتوده و مقدار نهایی آن در زمان برداشت مشاهده شد. در حالی که هیچگونه اختلاف معنی داری ما بین شبیه سازی میزان مجموع آب خاک مابین دو نسخه از مدل مشاهده نشد. با توجه به نتایج فوق، انتخاب مدل با عملکرد بهتر نیاز به مطالعات دقیق تر و عمیق تری دارد. در کل به سبب اینکه مدل توسعه یافته در شبیه سازی پارامترهدف (ماده خشک) عملکرد نسبتا موفقی از خود نشان داد، می توان نتیجه گرفت با وجود نیاز مدل به اصلاحات بیشتر، اتصال دو مدل با موفقیت صورت گرفته و مدل جدید آماده استفاده در پژوهش های بیشتر مرتبط با شبیه سازی رشد ذرت است.
فاطمه کاراندیش علی شاهنظری
بحران آب یکی مهمترین معضلات جهان امروز در بسیاری از کشورهای دنیا می باشد. این در حالی است که بخش زیادی از منابع آب شیرین در بخش کشاورزی مصرف می شود. مصرف بی رویه آب در بخش کشاورزی، علاوه بر تشدید معضل بحران آب، زمینه آبشویی املاحی چون نیترات از محدوده ریشه و آلودگی آبخوانها به مقادیر خطرساز آنها را فراهم می آورد. بهبود شیوه های مدیریتی در زمینه آبیاری می تواند راهکاری مناسب برای کنترل هر دو معضل محسوب گردد. لذا در این مطالعه تاثیر اعمال پنج تیمار آبیاری کامل (fi)، کم آبیاری ناقص ریشه در دو سطح 75% (prd75) و 55% (prd55) و کم آبیاری معمولی در دو سطح 75% (di75) و 55% (di55) روی روند تغییرات رطوبت و نیتروژن نیتراتی در محدوده ریشه گیاه ذرت مورد بررسی قرار گرفت. این مطالعه در قالب یک طرح کاملا تصادفی و با سه تکرار در مزرعه پژوهشی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری طی دو فصل زراعی 89 و 90 انجام شد. به منظور تعیین تغییرات رطوبت در خاک، در هر تیمار، پنج لوله دسترسی tdr trime-fm در حدفاصل دو لترال در طرفین یک ردیف کشت نصب و قرائت رطوبت با استفاده از پروب رطوبت سنج در فواصل عمقی پنج سانتیمتر در این لوله ها صورت گرفت. همچنین در طول دوره اعمال تیمار، نمونه برداری خاک از فواصل عمقی 20 سانتی متر صورت گرفته و مقادیر نیترات آنها با استفاده از دستگاه spectrophotometer hack dr/2500 قرائت شد. همچنین نمونه برداریهای گیاهی جهت تعیین مقادیر نیتروژن برگ با استفاده از روش کجلدال و تعیین شاخص سطح برگ صورت گرفت. در انتهای فصل رشد، مقدار کل نیتروژن ذخیره شده در اندام هوایی و مقادیر نیتروژن باقیمانده در خاک با استفاده از روش کلدال اندازه گیری و مقادیر عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و کارایی مصرف آب محاسبه شد. نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان داد که اعمال تیمارهای prd75 و di75 به طور متوسط منتج به 16 درصد کاهش حجم آب آبیاری و اعمال تیمارهای prd55 و di55 به طور متوسط منتج به 30 درصد کاهش حجم آب آبیاری شد. بررسی تغییرات رطوبت در لایه های مختلف خاک نشان داد که میزان رطوبت حداقل در تیمار prd75 به طور متوسط 36 درصد کمتر از مقدار آن در تیمار fi بود (18 در مقابل 28 درصد). همچنین میزان جذب رطوبت از سمت مرطوب تیمار prd75 به طور متوسط 60 درصد بیشتر از مقدار آن در سمت مشابه در تیمار fi بود. همچنین مقادیر تخلیه رطوبتی در اعماق پایین تر از 40 سانتیمتر در تیمار prd75 بین 5/1 تا 5/3 برابر بیشتر از مقدار آن در اعماق متناظر در تیمار fi بود. لذا جذب بالاتر و مقادیر کمتر رطوبت قبل از آبیاری در تیمار prd75 امکان ذخیره حجم بیشتری از آب آبیاری در هر لایه از خاک را فراهم آورده و میزان حجم آب عبوری از هر عمق در محدوده ریشه را کاهش داد. نتایج بررسی مقادیر عمق آب عبوری از هرلایه نشان داد که مجموع عمق آب گذر یافته در طول دوره اعمال تیمار از عمق 40 سانتی متر که بیش از 80 درصد جذب رطوبت در تمام تیمارها تا این عمق صورت گرفته است در تیمار prd75 حد معنی داری کمتر از مقدار آن درتیمار fi بود. میزان گذر آب از عمق 40 سانتی متر در تیمارهای fi، prd75، prd55، di75 و di55 به ترتیب برابر 78، 56، 13، 4/5 و 1/5 میلیمتر بود. لذا اعمال تیمارهای تنش زمینه لازم برای کاهش گذر نیترات از هر عمق در محدوده ریشه را فراهم کرده و موجب ذخیره بیشتر آن در لایه های سطحی خاک شد. بررسی نتایج نشان داد که بیش ترین تمرکز نیترات در تیمارهای fi و prd75 در عمق 40 سانتی-متر و در تیمارهای prd55، di75 و di55 در عمق 20 سانتی متر بود. علیرغم تمرکز بیشتر نیتروژن در لایه 20-0 سانتی متری در تیمارهای prd55، di75 و di55، کاهش عمق آب آبیاری در این تیمارها باعث کاهش معنی دار نیتروژن برگ و نیتروژن کل ذخیره شده در اندام هوایی در سطح پنج درصد شد. اما این اختلاف بین تیمارهای prd75 و fi معنی دار نبود. همچنین میزان غلظت نیتروژن نیتراتی در بخش مرطوب تیمار prd75 بین 10 تا 75 درصد بیشتر از مقدار آن در سمت مشابه در تیمار fi بود. لذا کاهش عمق آب گذریافته از هرلایه و بالاتر بودن غلظت نیترات، نیتروژن بیشتری در اختیار گیاه قرار داده و موجبات افزایش جذب نیتروژن به وسیله گیاه را فراهم می آورد. علیرغم پتانسیل بیشتر انتقال نیتروژن از لایه های سطحی در تیمارهای prd در مقایسه با di، جذب بیشتر نیتروژن از خاک باعث شده تا مقادیر نیتروژن باقی مانده در عمق 80-0 سانتی متری در تیمارهای prd بین 20 تا 60 درصد کمتر از مقدار آن در تیمارهای di باشد. با این وجود نتایج این مطالعه نشان داد کاهش حجم آب آبیاری در تیمارهای prd55، di75 و di55 موجب کاهش معنی دار عملکرد محصول در مقایسه با تیمار fi شد. این در حالی-است که این اختلاف بین تیمارهای fi و prd75 معنی دار نبود. همچنین بررسی تغییرات شاخص سطح برگ نشان داد که اختلاف معنی داری بین مقادیر آن در تیمارهای fi و prd75 وجود نداشت. اما اعمال سایر تیمارهای تنش موجب کاهش معنی دار شاخص سطح برگ در تیمار fi شد. لذا می توان ادعا داشت که افزایش میزان جذب نیتروژن در تیمار prd75 موجب افزایش طول دوره سبزینگی، حفظ شادابی برگ و به تاخیر انداحتن پیری آن شده و در نهایت زمینه لازم برای افزایش عملکرد محصول را در این تیمار فراهم می آورد. عدم کاهش معنی دار محصول و همچنین کاهش حجم آب مصرفی زمینه لازم برای افزایش کارایی مصرف آب در تیمار prd75 را فراهم آورد. لذا با درنظر گرفتن تمام جوانب می توان اذعان داشت که prd75 راه کاری مناسب برای حفظ هم زمان مسایل اقتصادی و زیست محیطی بوده و راهی مناسب برای نیل به یک کشاورزی پایدار محسوب می شود.
هانیه روشن سید جلیل رضوی
یکی از چالش های جهان امروز، بحران کم آبی است و برای حل این مشکل کشور های مختلف باید منابع آب خود را به بهترین نحو مدیریت کنند. فعالیت های انسانی در حوزه های آبخیز و تغییرات نامناسب کاربری و الگو های کشت و از طرفی افزایش جمعیت و افزایش تقاضای آب، منابع آب را در چند دهه اخیر به شدت محدود نموده و از عمده ترین دلایل بروز و تشدید خشکسالی می باشند. با توجه به لزوم توسعه بخش کشاوری به عنوان بخش تأمین کننده غذای جامعه، بهره گیری از روش های مدرن آبیاری و توجه به بهره-وری هر واحد آب مصرفی در کشاورزی بیش از پیش ملموس گردیده است. آبیاری بارانی از جمله روش های آبیاری تحت فشار است که به دلیل توزیع یکنواخت تر آب در سطح مزرعه نسبت به روش های آبیاری سطحی، بازده و کارایی مصرف آب را افزایش داده و هزینه کارگری را کاهش می دهد. کشاورزی دقیق به عنوان شاخه ای جدید از کشاورزی مطرح شده است و اساس آن بر مبنای کاربرد نهاده ها به صورت خاص مکانی بنا نهاده شده است، تا بتوان متناسب با نیاز موجود و شرایط خاک و گیاه اقدام به مصرف نهاده ها نمود. از جمله این نهاده ها آب می باشد که به دلیل افزایش سطح زیر کشت از یک طرف و کاهش نزولات آسمانی و منابع آب زیر زمینی از طرف دیگر، بسیار محدود می باشد. بر این اساس در کشاورزی دقیق استفاده بهینه از منابع آبی بر اساس راهبرد آبیاری نرخ متغیر مورد توجه قرار گرفته است. هدف اصلی از انجام این تحقیق طراحی و ساخت یک آبپاش هوشمند نرخ متغیر در سامانه آبیاری بارانی کلاسیک ثابت بود. به این منظور طرح اولیه آبپاش پیشنهادی شامل یک پلانجر کنترل کننده جریان و فشار با استفاده از نرم افزار fluent 6.2 شبیه سازی شد. سپس نقشه اصلی آبپاش تهیه و برای ساخت طی سه مرحله ساخت مدل، ریخته گری و تراشکاری فرستاده شد. به منظور ارزیابی مزرعه ای آبپاش سامانه تأمین فشار و دبی اجراشد. آزمایش نحوه کار آبپاش ساخته شده در سه سطح فشار و سه موقعیت قرار گیری پلانجر (d1، d2 و d3 به ترتیب از کمترین به بزرگترین سطح مقطع عبور آب از قسمت داخلی آبپاش) و سه قطر نازل انجام و شاخص های عملکردی آبپاش اندازه گیری شدند. نرم افزار تغییرات دبی در اثر تغییرات فشار، قطر نازل و موقعیت پلانجر را به خوبی شبیه سازی کرد. نتایج شبیه سازی برای فشار و دبی خروجی در قطر نازل 8 میلی متر، به نتایج حاصل از ارزیابی آبپاش نزدیک تر بود. مطابق نتایج شبیه سازی برای فشار و دبی خروجی، نرم افزار fluent در موقعیت پلانجر d3 کارایی بهتری داشت. با افزایش فشار آب و بزرگ شدن مقطع عبور آب با جابجایی پلانجر، دبی خروجی آبپاش یک روند صعودی نشان داد. همچنین شدت پخش و ضریب آبپاش با افزایش فشار روندی نزولی داشت. در ارزیابی مزرعه ای آبپاش، نازل 8 میلی متر با فشار 6 اتمسفر و در موقعیت پلانجر d2، بیشترین قطر پاشش آب، نازل 8 میلی متر در موقعیت d3 بیشترین فشار در سر آبپاش و نازل 12 میلی متر در موقعیت d2 و فشار 6 اتمسفر بیشترین میزان دبی را نشان داد. ارزیابی مزرعه ای آبپاش نشان داد که آبپاش نرخ متغیر ساخته شده توانایی تغییر دبی در اثر تغییرات موقعیت پلانجر را دارد. در شبیه سازی آبپاش در آرایش های مربعی و مثلثی، موقعیت پلانجر d3 بیشترین مقادیر cu و du را به خود اختصاص داد. در آرایش مربعی در فاصله 23×23 متر بهترین یکنواختی ها حاصل شد. در آرایش مثلثی در نازل 10 میلی متر، در فشار 6 اتمسفر و موقعیت پلانجر d2 یکنواختی 84% در فاصله 30×30 متر هم پوشانی 40% بدست آمد.
عبدالمحمد محنت کش احمد جلالیان
چکیده ارزیابی اراضی شیوه ای است که توسط آن می توان اراضی را براساس خصوصیات و پتانسیل ها و وجود یا عدم وجود محدودیت ها به منظور استفاده برای کاربری های مختلف طبقه بندی نمود. به منظور طبقه بندی اراضی برای استفاده های کشاورزی و منابع طبیعی، مهمترین ملاک و فاکتور، تولید یا عملکرد محصول مورد نظر در آن اراضی است. بهترین روش ارزیابی روشی است که بتواند بین مشخصات اراضی که در تولید محصول دخالت دارند، با عملکرد و یا پتانسیل محصول ارتباط برقرار نماید. روش های نوین ارزیابی اراضی شامل روش های مختلف مدل سازی است که در آن با استفاده از تکنیک هایی توانایی مدل ها در تعیین این ارتباط آزمون می گردد. این مطالعه با هدف بررسی اثر پستی و بلندی بر خصوصیات خاک و عملکرد محصول گندم دیم و تعیین رابطه بین این خصوصیات و پارامترهای اقلیمی و مدیریت با عملکرد گندم دیم با استفاده از مدل های آماری، هوشمند و پویا و پیش بینی عملکرد محصول گندم دیم در چهار منطقه زاگرس مرکزی طراحی گردید. برای این منظور سه مطالعه اجرا گردید. در مطالعه اول تأثیر پستی و بلندی و موقعیت شیب بر خصوصیات مختلف خاک و عملکرد محصول گندم دیم بررسی گردید. نتایج نشان داد که پستی و بلندی بر خصوصیات خاک موثر بوده و موقعیت شیب باعث ایجاد تنوع در خصوصیات خاک شده است. مدل سازی عمق خاک با استفاده از ویژگی های توپوگرافی نشان داد که درجه شیب به عنوان مهم ترین پیش بینی کننده و بعد از آن شاخص رطوبت، سطح حوضه و شاخص انتقال رسوب به عنوان ویژگی های مهم توپوگرافی در پیش بینی عمق خاک موثر بودند. نتایج نشان داد که عملکرد دانه و زیست توده گندم همبستگی مثبت و بسیار معنی داری با درصد اشباع و ماده آلی خاک و همبستگی منفی و بسیار معنی داری با درصد شن دارد. همچنین نتایج نشان داد که موقعیت شیب تأثیر معنی داری بر عملکرد دانه و زیست توده گندم دیم دارد. مناسب ترین موقعیت شیب برای تولید محصول گندم دیم موقعیت پنجه شیب و نامناسب ترین موقعیت، شانه شیب بود. در مطالعه دوم مدل سازی عملکرد دانه و زیست توده هوایی گندم دیم به کمک مدل های آماری و هوشمند انجام شد. برای این منظور داده های خصوصیات خاک، ویژگی های توپوگرافی، پارامتر اقلیمی بارش هفتگی و پارامتر مدیریتی علف های هرز به عنوان ورودی ها و عملکرد دانه و زیست توده گندم به عنوان خروجی های مدل ها در سه سناریو در نظر گرفته شد. نتایج سناریوی اول نشان داد که، مدل های شبکه عصبی مصنوعی دقت بهتر و بیش تری در پیش بینی عملکرد دانه و زیست توده گندم دیم نسبت به مدل های ماشین بردار پشتیبان و مدل های آماری داشته و دارای r2 بیش تر و rmse کم تر بودند. براساس نتایج آنالیز حساسیت، مهم ترین پارامترهای موثر در عملکرد دانه و زیست توده گندم دیم فاکتورهایی بودند که میزان آب در خاک را کنترل می کنند. علاوه بر آن برخی خصوصیات حاصل خیزی خاک نظیر نیتروژن کل خاک برای تولید دانه گندم و پتاسیم قابل جذب خاک برای تولید زیست توده هوایی گندم جزء فاکتورهای خیلی مهم شناخته شدند. نتایج سناریوی دوم نشان داد که، به دلیل متفاوت بودن متغیرهای موثر در هر مدل، مدل های آماری توسعه داده شده در پیش بینی عملکرد گندم، فقط برای محدوده هر منطقه کارایی داشته و تعمیم آنها به دیگر مناطق صحیح نیست. نتایج سناریوی سوم نشان داد که، مدل های شبکه عصبی مصنوعی در پیش بینی هر دو عملکرد دانه و زیست توده هوایی در چهار منطقه مورد مطالعه از توانایی بیش تری نسبت به مدل های رگرسیون چند متغیره برخوردار بودند. در مطالعه سوم واسنجی، اعتبارسنجی و ارزیابی مدل پویای dssat در پیش بینی عملکرد گندم دیم انجام شد. برای این منظور ضرائب ژنتیکی گندم رقم سرداری با استفاده از اندازه گیری های مزرعه آزمایشی تعیین و از این طریق مدل واسنجی شد. با استفاده از داده های مزارع آزمایشی دیگر عمل اعتبارسنجی مدل انجام شد و ارزیابی مدل با مقایسه شاخص های آماری صورت گرفت. نتایج نشان داد که مدل ceres-wheat توانایی قابل قبولی در شبیه سازی مراحل رشد و پیش بینی عملکرد دانه گندم در موقعیت های پنجه و پای شیب داشته ولی برای تأثیر پستی و بلندی بر عملکرد نیاز به اصلاح بعضی مدول ها دارد.
رضا ملکی نژاد محمد مهدی مجیدی
تنش خشکی به عنوان مهمترین تنش غیر زیستی نقش مهمی در کاهش عملکرد گیاهان در جهان دارد. این آزمایش به منظور بررسی تأثیر تنش خشکی بر برخی صفات دانهی، مورفولوژیک و فیزیولوژیک روی 100 ژنوتیپ گلرنگ (carthamus tinctorius l) در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان واقع در لورک نجف آباد در سال 1391 انجام شد. ژنوتپ ها در دو محیط رطوبتی (عدم تنش و تنش خشکی) به صورت طرح لاتیس ساده مورد بررسی قرار گرفتند. بین ژنوتیپ های مورد بررسی اختلاف معنی داری برای تمامی صفات وجود داشت که حاکی از تنوع بالا در ژرم پلاسم مورد مطالعه می باشد. نتایج نشان دادکه تنش خشکی بر روی صفات روز تا رسیدگی، عملکرد دانه در بوته، تعداد انشعاب در بوته، ارتفاع شاخه دهی، تعداد قوزه در بوته، درصد روغن، شاخص برداشت، شاخص بیولوژیک، کلروفیل a، پرولین، محتوای آب نسبی برگ و کلروفیل a+b تاثیر معنی داری داشت. بیشترین وراثت پذیری عمومی در هر دو شرایط رطوبتی (عدم تنش و تنش خشکی) متعلق به صفت ارتفاع بوته (به ترتیب 87 و 92 درصد) و کمترین آن متعلق به شاخص بیولوژیک (به ترتیب 10 و 38 درصد) بود. ضرایب همبستگی فنوتیپی و ژنتیکی نشان داد که در هر دو شرایط رطوبتی صفات تعداد انشعاب در بوته، تعداد طبق در بوته، تعداد دانه در طبق و وزن هزار دانه همبستگی مثبت و معنی داری با عملکرد دانه داشتند. همچنین وراثت پذیری عمومی بالا و تفاوت کمی بین ضریب تغییرات فنوتیپی و ژنتیکی برای اکثر صفات مشاهده شد. از بین صفات فیزیولوژیک کلروفیل a، کلروفیل b و کارتنوئید در شرایط تنش خشکی همبستگی بالایی با عملکرد دانه در بوته داشتند. نتایج تجزیه به عامل ها در شرایط عادی رطوبتی نشان داد که صفات اندازه گیری شده در پنج عامل پنهانی تجلی پیدا کردند که 74 درصد از تنوع کل داده ها را توجیه کرد. در شرایط تنش رطوبتی سه عامل پنهانی تشخیص داده شد که توانست 63 درصد از تنوع کل داده ها را توجیه کند. نتایج حاصل از رگرسیون مرحله ای نشان داد که در حالت شاهد صفات تعداد دانه در قوزه، تعداد قوزه در بوته و وزن هزار دانه و در شرایط تنش خشکی صفات تعداد دانه در قوزه، تعداد قوزه در بوته، وزن هزار دانه و ارتفاع بوته وارد مدل شدند. تجزیه ضرایب مسیر صفت عملکرد دانه نشان داد که در حالت شاهد و تنش خشکی صفت تعداد دانه در قوزه به ترتیب با 90 و 83 درصد بیشترین تاثیر مستقیم را بر عملکرد دانه داشتند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس شاخص های مقاومت به خشکی و عملکرد دانه در شرایط تنش و عدم تنش خشکی نشان داد که بین ژنوتیپ ها برای تمام شاخص ها تحمل به خشکی اختلاف معنی داری وجود داشت که نشان می دهد بین ژنوتیپ ها تنوع ژنتیکی خوبی وجود داشته و می توان از این شاخص ها برای گزینش ژنوتیپ های متحمل استفاده نمود. در میان شاخص های مورد استفاده، شاخص تحمل به تنش (sti) و میانگین هندسی (gmp) به عنوان بهترین شاخص ها برای گزینش متحمل ترین ژنوتیپ ها به تنش رطوبتی معرفی شدند. بر طبق نتایج حاصل از تجزیه به مولفه های اصلی و نمودار سه بعدی شاخص های اندازه گیری شده می توان ژنوتیپ های pi 369847 (شماره 40 از تاجیکستان) و cart 56 (شماره 65 از آمریکا) را به عنوان ژنوتیپ های دارای عملکرد بالا در هر دو شرایط عدم تنش و تنش خشکی معرفی کرد.
بهنام حسینی آقا فخر میرلوحی
خشکی از مهم ترین تنش های غیر زیستی است که رشد و تولید گیاهان زراعی را تحت تاثیر قرار می دهد. این پژوهش با هدف بررسی تنوع ژنتیکی و برآورد پارامترهای ژنتیکی عملکرد علوفه، بذر و خصوصیات مرتبط با آن ها در 25 فامیل نیمه خواهری علف باغ در سال زراعی 1391 در دو شرایط محیطی (عدم تنش و تنش خشکی) به اجرا درآمد. نتایج حاکی از اختلاف و تنوع ژنتیکی بالا بین فامیل های مورد مطالعه بود. نتایج نشان داد که تنش خشکی روی تمام صفات علوفه ای (به غیر از نسبت وزن برگ به ساقه)، صفات بذری (به غیر از تعداد دانه در خوشه) و صفات فیزیولوژیک تاثیر معنی داری داشت. صفات فیزیولوژیک به غیر از نسبت کلروفیل a/b و پرولین در شرایط تنش خشکی کاهش یافتند. بیشترین مقدار ضریب تنوع فنوتیپی در شرایط عدم تنش مربوط به صفت عملکرد علوفه خشک چین اول (55 درصد) و در شرایط تنش خشکی مربوط به صفات عملکرد علوفه خشک چین دوم (43 درصد) و تعداد دانه در بوته (43 درصد) بود. در شرایط عدم تنش بیشترین وراثت پذیری عمومی مربوط به قطر یقه چین دوم (76 درصد) و در شرایط تنش به عرض برگ پرچم (79 درصد) اختصاص داشت. وراثت پذیری خصوصی عملکرد علوفه خشک در شرایط عدم تنش و تنش خشکی به ترتیب 52 و 45 درصد بود و برای عملکرد بذر در شرایط عدم تنش و تنش خشکی به ترتیب 39 و 28 درصد برآورد گردید. براساس عملکرد علوفه خشک ژنوتیپ های 2، 5، 6، 8 و 13 و براساس عملکرد بذر ژنوتیپ های 2، 4، 6 و 7 قابلیت ترکیب پذیری بالایی نشان دادند. در شرایط عدم تنش عملکرد علوفه خشک همبستگی مثبت و معنی داری با صفات کلروفیل a، کلروفیل bو کلروفیل کل نشان داد. عملکرد بذر در شرایط عدم تنش با پرولین همبستگی منفی و معنی دار (*45/0-) نشان داد. با انجام تجزیه رگرسیون در شرایط عدم تنش و تنش خشکی صفات وزن دانه در خوشه، تعداد دانه در خوشه و تعداد دانه در بوته وارد مدل شدند که در مجموع به ترتیب 98 و 96 درصد از تغییرات عملکرد بذر را توجیه کردند. تجزیه ضرایب مسیر برای عملکرد بذر نشان داد که در شرایط عدم تنش خشکی صفات وزن دانه در خوشه و تعداد دانه در بوته و در شرایط تنش خشکی صفات تعداد دانه در بوته و وزن هزار دانه بیشترین اثر مستقیم را بر عملکرد بذر داشتند. نتایج حاصل از تجزیه به عامل ها در شرایط عدم تنش و تنش خشکی نشان داد که کلیه صفات مورد اندازه گیری در شش عامل پنهانی تجلی پیدا کردند که بیش از 70 درصد تغییرات را توجیه کردند. تجزیه کلاستر نشان داد که در شرایط عدم تنش فامیل ها به دو گروه و در شرایط تنش خشکی به سه گروه تقسیم بندی شده اند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس شاخص های مقاومت و حساسیت به خشکی نشان داد که بر اساس صفت عملکرد بذر بین فامیل ها برای شاخص های حساسیت ssiو tol تفاوت معنی داری مشاهده نشد ولی براساس صفت عملکرد علوفه خشک برای تمام شاخص های تحمل و حساسیت به خشکی اختلاف معنی دار دیده شد که نشان می دهد که می توان از این شاخص ها برای گزینش فامیل های متحمل استفاده نمود. در تجزیه به مولفه های اصلی براساس شاخص ها براساس عملکرد بذر مولفه اول پتانسیل تولید و مولفه دوم تحمل به خشکی نامگذاری شدند و بر اساس عملکرد علوفه خشک مولفه اول پتانسیل عملکرد علوفه و مولفه دوم حساسیت به تنش خشکی نامگذاری شد. نتایج حاصل از بررسی نمودارهای سه بعدی بر روی دو صفت عملکرد بذر و عملکرد علوفه خشک نشان داد که از نظر صفت عملکرد بذر فامیل های 2 و4 از نظر عملکرد علوفه فامیل های 2، 5، 7، 10، 13 و 15 در ناحیه a قرار گرفتند که می توان برای تولید بیشتر در هر دو شرایط عدم تنش و تنش خشکی از آن ها استفاده کرد. کلمات کلیدی: علف باغ، نیمه خواهری، تنش خشکی، تنوع ژنتیکی و شاخص های مقاومت به خشکی
محمد علی مسعودی قدرت ا... سعیدی
چکیده دانه های روغنی از لحاظ اقتصادی و اهمیت غذایی به دلیل تامین کالری و انرژی مورد نیاز انسان ودام در بین محصولات کشاورزی از جایگاه ویژه ای برخوردار می باشند. از طرف دیگر تنش کم آبی یکی از عوامل محدود کننده تولید محصولات زراعی در بسیاری از مناطق دنیا می باشد. لذا این مطالعه با هدف ارزیابی 30 ژنوتیپ گلرنگ که شامل 28 لاین اصلاحی از توده های بومی و دو واریته خارجی در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار و به طور جداگانه در دو رژیم رطوبتی شامل آبیاری براساس 50 و 85 درصد تخلیه رطوبت از خاک در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان واقع در لورک نجف آباد اجرا گردید. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که در شرایط رطوبتی معمول تفاوتی بین ژنوتیپ ها از نظر کلیه صفات بجز صفت وزن دانه در طبق معنی دار بود. در شرایط کم آبیاری نیز تفاوت بین ژنوتیپ ها از نظر کلیه صفات معنی دار بود. نتایج تجزیه واریانس مرکب داده ها نشان داد که رژیم رطوبتی تاثیر کاهنده معنی داری بر تمام صفات بجز صفت وزن دانه در طبق داشت. اثر متقابل ژنوتیپ و رژیم رطوبتی نیز برای صفات وزن هزار دانه، وزن دانه در طبق، عملکرد روغن و عملکرد دانه در بوته معنی دار بود. بررسی ضرایب همبستگی نشان داد در هر دو شرایط رطوبتی معمول و کم آبیاری، عملکرد دانه در بوته با ارتفاع بوته، تعداد شاخه در بوته، تعداد دانه در طبق و وزن دانه در طبق همبستگی مثبت و معنی داری داشت. برآورد ضرایب تنوع ژنتیکی و فنوتیپی نشان داد که بین ژنوتیپ های مورد بررسی تنوع ژنتیکی قابل ملاحظه ای از نظر صفات مهم زراعی وجود داشت. بعلاوه در شرایط رطوبتی معمول صفات تعداد شاخه در بوته، وزن هزار دانه، روز تا پایان گلدهی، روز تا رسیدگی و مقدار پرولین برگ از قابلیت توارث عمومی بالایی برخوردار بودند. در شرایط کم آبیاری نیز صفات عملکرد دانه در بوته، وزن دانه در طبق، درصد روغن دانه و مقدارکلروفیل a+b در برگ دارای وراثت پذیری عمومی بالایی بودند. لذا بسته به هدف اصلاحی، ژنوتیپ های مورد مطالعه می توانند زمینه ژنتیکی مناسبی را جهت انتخاب ژنوتیپ-های برتر به منظور تولید ارقام متحمل تر به تنش فراهم نمایند. نتایج حاصل از تجزیه رگرسیون مرحله ای برای عملکرد دانه در واحد سطح نشان داد در شرایط کم آبیاری به ترتیب تعدادطبق در بوته، وزن هزار دانه، تعداد شاخه در بوته، مقدار پرولین برگ و تعداد دانه در طبق وارد مدل شدند و مجموعا 80 درصد از تغییرات عملکرد دانه در واحد سطح را موجب شدند. در شرایط رظوبتی معمول نیز به ترتیب صفات تعداد طبق در بوته، وزن هزار دانه، تعداد دانه در طبق و پرولین وارد مدل شدند و مجموعا 79 درصد از تغییرات عملکرد دانه در واحد سطح را موجب گردیدند. نتایج تجزیه ضرایب مسیر برای ضرایب همبستگی بین عملکرد دانه در واحد سطح با صفات موجود در رگرسیون نشان داد که در هر دو رژیم رطوبتی، تعداد طبق در بوته بیشترین اثر مستقیم مثبت و اثرات غیرمستقیم را از طریق صفات دیگر برعملکرد دانه در واحد سطح داشته است. لذا در هر دو شرایط رطوبتی، تعداد طبق در بوته می تواند در برنامه به نژادی گلرنگ به عنوان یک شاخص انتخاب مناسب جهت بهبود عملکرد دانه در واحد سطح مورد استفاده قرار گیرد. به منظور گروهبندی و تعیین فواصل ژنتیکی ژنوتیپ ها براساس صفات مورد بررسی، از تجزیه خوشه ای استفاده گردید و در شرایط بدون تنش و دارای تنش رطوبتی ژنوتیپ ها به ترتیب در 4 و 3 گروه قرار گرفتند. بررسی شاخص های مختلف تحمل و حساسیت به تنش رطوبتی (ssi، tol، mp، gmp و sti) و میزان همبستگی رتبه آنها با ژنوتیپ ها نشان داد که شاخص sti مناسب ترین شاخص برای شناسایی و معرفی ژنوتیپ های متحمل تر می باشد و لذا براساس این شاخص ژنوتیپ 2429e به عنوان متحمل ترین ژنوتیپ به تنش خشکی معرفی گردید. کلمات کلیدی: گلرنگ، رژیم رطوبتی، عملکرد دانه و اجزای آن، شاخص تحمل به تنش خشکی.
ساجد بهرامی محمد مهدی مجیدی
خشکی از مهم ترین تنش های غیر زیستی است که رشد و تولید گیاهان زراعی را تحت تاثیر قرار می دهد. این پژوهش با هدف بررسی تنوع ژنتیکی و برآورد پارامترهای ژنتیکی عملکرد علوفه، بذر و خصوصیات مرتبط با آن ها در 25فامیل نیمه خواهری بروموگراس نرم در سال زراعی 1391 در دو شرایط محیطی (عدم تنش و تنش خشکی) به اجرا درآمد. نتایج حاکی از اختلاف و تنوع ژنتیکی بالا بین فامیل های مورد مطالعه بود. نتایج نشان داد که تنش خشکی روی تمام صفات علوفه ای ( به غیر از نسبت وزن برگ به ساقه)، صفات بذری (به غیر از طول خوشه) و صفات فیزیولوژیک تاثیر معنی داری داشت. صفات فیزیولوژیک به غیر از پرولین در شرایط تنش خشکی کاهش یافتند. بیشترین مقدار ضریب تنوع فنوتیپی در شرایط عدم تنش مربوط به صفت تعداد خوشه در بوته ( 46/84) و در شرایط تنش خشکی نیز مربوط به صفت تعداد خوشه در بوته (22/89) بود. در شرایط عدم تنش بیشترین وراثت پذیری عمومی مربوط به عملکرد علوفه ی خشک چین دوم (54/93درصد) و در شرایط تنش، به عملکرد علوفه ی خشک چین دوم (54/97) اختصاص داشت. وراثت پذیری خصوصی عملکرد علوفه خشک در شرایط عدم تنش و تنش خشکی به ترتیب 60 و 46 درصد بود و برای عملکرد بذر در شرایط عدم تنش و تنش خشکی به ترتیب 47 و 41 درصد برآورد گردید. براساس عملکرد علوفه خشک ژنوتیپ های 3، 5، 6، 8 و 23 و براساس عملکرد بذر ژنوتیپ های 14، 17، 21 و 23 قابلیت ترکیب پذیری بالایی نشان دادند. در شرایط عدم تنش عملکرد علوفه خشک همبستگی مثبت و معنی داری با صفات کلروفیل a، کلروفیل bو کلروفیل کل نشان داد. عملکرد بذر در شرایط عدم تنش با پرولین همبستگی منفی و معنی دار (*39/0-) نشان داد. با انجام تجزیه رگرسیون در شرایط عدم تنش و تنش خشکی صفات وزن دانه در خوشه، تعداد دانه در خوشه و تعداد خوشه در بوته وارد مدل شدند که در مجموع به ترتیب 81 و 69 درصد از تغییرات عملکرد بذر را توجیه کردند. تجزیه ضرایب مسیر برای عملکرد بذر نشان داد که در شرایط عدم تنش خشکی صفات باروری خوشه و طول خوشه و در شرایط تنش خشکی صفات تعداد دانه در خوشه و تعداد خوشه در بوته بیشترین اثر مستقیم را بر عملکرد بذر داشتند. نتایج حاصل از تجزیه به عامل ها در شرایط عدم تنش و تنش خشکی نشان داد که کلیه صفات مورد اندازه گیری در شش عامل پنهانی تجلی پیدا کردند که بیش از 66 درصد تغییرات را توجیه کردند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس شاخص های مقاومت و حساسیت به خشکی نشان داد که بر اساس صفت عملکرد بذر و صفت عملکرد علوفه خشک برای تمام شاخص های تحمل و حساسیت به خشکی اختلاف معنی دار دیده شد که نشان می دهد که می توان از این شاخص ها برای گزینش فامیل های متحمل استفاده نمود. در تجزیه به مولفه های اصلی براساس شاخص ها براساس عملکرد بذر مولفه اول پتانسیل تولید و مولفه دوم حساسیت به تنش خشکی نامگذاری شدند و بر اساس عملکرد علوفه خشک مولفه اول پتانسیل عملکرد علوفه و مولفه دوم حساسیت به تنش خشکی نامگذاری شد. نتایج حاصل از بررسی نمودارهای سه بعدی بر روی دو صفت عملکرد بذر و عملکرد علوفه خشک نشان داد که از نظر صفت عملکرد بذر فامیل های 1،3، 4، 6، 7، 10،14،15،21،23 و25 و از نظر عملکرد علوفه فامیل های 3، 4، 6، 7، 10 و 15 در ناحیه a قرار گرفتند که می توان برای تولید بیشتر در هر دو شرایط عدم تنش و تنش خشکی از آن ها استفاده کرد.
منیره بیابانکی جهانگیر عابدی کوپایی
در این رساله با استفاده از داده های کوچک مقیاس شده به روش طیفی و استفاده از مدل dssat تغییرات عملکرد گندم دیم در دوره زمانی 2050 تا 2100 بررسی شده است. نتایج نشان داده است که شدت تغییرات بارندگی در دو دهه اخیر (از سال 1990 به بعد) در حال افزایش می باشد. در طول سال های وقوع لانینا وقایع خشکسالی با شدت زیاد می توانند رخ دهند. در حالی که در طی این سال ها وقایع مرطوب دارای احتمال وقوع کمتر می باشند. در طول سال های النینو، هر دو شرایط خشک و مرطوب احتمال وقوع دارند. در مجموع احتمال وقوع شرایط خشک در سری های سالانه شاخص استاندارد بارندگی (spi)، متداول تر است. در طی شرایط خشک و تر احتمال اثر وقایع enso و pdo در شاخص spi بررسی شده است. نتایج مطالعه همچنین نشان دهنده این است که سال های لانیناکه در طول فاز منفی pdo صورت می پذیرد، می تواند باعث تشدید خشکسالی در منطقه مطالعاتی گردد. وجود ارتباط قوی مابین سری زمانی اصلی و بازسازی شده spi، enso و pdo با کاربرد روش mssa در منطقه مطالعاتی، نشان دهنده اهمیت این رابطه می باشد. سری های بازسازی شده نشان دهنده افزایش تغییرات بارندگی (که می تواند حاکی از تغییر رژیم بارندگی باشد) از سال 1990 تا انتهای دوره آماری مورد بررسی (2008) می باشد. آگاهی از وجود تغییرات در رژیم بارندگی با توجه به سیگنال enso مبنای روش آماری کوچک مقیاس کردن قرار گرفت و با استفاده از الگوریتم gap filling mssa داده های بارندگی و درجه حرارت حاصل از مناسب ترین مدل های اقلیم جهانی در منطقه مطالعاتی در دوره زمانی 2050 تا 2100 کوچک مقیاس شده است. با کاربرد مقادیر حاصله در مدل گیاهی dssat، عملکرد گندم دیم منطقه طی دوره مذکور مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل نشان دهنده کاهش عملکرد گندم دیم منطقه مطالعاتی در دوره زمانی آینده (2050 تا 2100) می باشد. در همه مناطق مورد بررسی به طور متوسط کاهش 15 درصد عملکرد در خاک های مختلف وجود خواهد داشت. با توجه به اهمیت تعیین اثر شرایط حدی النینو ولانینا بر محصول گندم دیم منطقه، پارامترهای ارائه شده فوق در شرایط النینو و لانینا (در دوره 2050 تا 2100) نیز مورد ارزیابی قرار گرفته که نشان دهنده بحرانی تر بودن (کاهش بیشتر متوسط عملکرد) در سال های لانینا در مقایسه با دوره های وقوع النینو می باشد.
علی مالکی غلی نیکبخت
هدف از این پژوهش ارزیابی روش نوین آبیاری نشتی- زیر سطحی برای درختان زیتون و بررسی تأثیر آن بر مولفه های رشد درخت زیتون و محصول درخت زیتون در مقایسه با آبیاری سطحی، تحت کاربرد آب و پساب بود. این پژوهش در سالهای 1390 و 1391 در دانشگاه صنعتی اصفهان انجام شد. آزمایش مزرعه ای شامل دو سیستم آبیاری (آبیاری نشتی- زیرسطحی (lsi) به عنوان یک روش نوین آبیاری و آبیاری سطحی (si) ) و دو کیفیت آب (آب زراعی و پساب) بود که برای درختان زیتون جوان دو ساله و بالغ هشت ساله انجام شد. طرح آزمایشی به صورت کرت های خرد شده در بلوک های کاملاً تصادفی با چهار تکرار برای درختان بالغ و جوان بود که در دو سال متوالی به طور جداگانه بررسی شد. همچنین در سایت دیگری در دانشگاه صنعتی اصفهان و در خاک رس سیلتی بعضی ویژگی های هیدرولیکی سیستم آبیاری نشتی- زیر سطحی مانند شدت جریان ورودی، تغییرات سطح آب، شدت نفوذ و جبهه رطوبتی در سه دبی ورودی (1/0، 2/0و 35/0لیتربر ثانیه) و سه حجم آب آب کاربردی (30، 60و 90) بررسی شد. مقدار آبیاری و راندمان آبیاری برای سیستم های زیرسطحی و سطحی شبیه به هم در نظر گرفته شدند. پارامتر های رشد درختان زیتون مانند ارتفاع درخت، رشد شاخه و عرض تاج پوشش در طول دو سال آزمایش و پارامتر ها محصول میوه زیتون در زمان برداشت در سال 91 اندازه گیری شد. وزن تازه میوه، قطر، طول و حجم میوه تحت تأثیر سیستم های آبیاری در سطح 5% معنی دار بود. همچنین اثر متقابل سیستم آبیاری و کیفیت آب بر وزن تازه میوه، قطر، حجم و محتوای آب میوه در سطح 5% معنی دار بود. اما اثر کیفیت آب بر وزن خشک میوه، وزن تازه، قطر، حجم، طول و محتوای آب میوه تأثیر معنی داری نداشت. تمام پارامتر های میوه تحت تأثیرسیستم آبیاری نشتی- زیرسطحی در مقایسه با سیستم آبیاری سطحی مقدار بیشتری را نشان داد و مقدار این پارامتر ها تحت تأثیر پساب در مقایسه با آب زراعی مقدار بیشتری داشت. نتایج نشان داد که ارتفاع درختان در سال های 90 و 91، حجم تاج پوشش در سال 91 تحت تأثیر سیستم آبیاری در سطح 5 درصد معنی دار بود و ارتفاع درخت تحت تأثیر کیفیت آب در سال 91 در سطح 5 درصد معنی دار بود. ارتفاع درختان، رشد شاخه، عرض و حجم تاج پوشش تحت تاثیر سیستم آبیاری نشتی- زیر سطحی در مقایسه با آبیاری سطحی برای درختان جوان و بالغ زیتون مقدار بیشتری داشت. حداکثر وزن خشک میوه 79/1 گرم و وزن تازه30/4 گرم در سیستم آبیاری نشتی- زیرسطحی با کاربرد پساب به دست آمد. در حالی که کمترین مقدار وزن خشک میوه42/1 گرم و وزن تازه 98/2 گرم در سیستم آبیاری سطحی با کاربرد آب زراعی به دست آمد. دو فاز و چهار مرحله که دارای روند متفاوتی برای دبی های مختلف و سرعت نفوذ مختلف بودند در سیستم آبیاری نشتی- زیرسطحی مشخص شد. افزایش حجم و دبی در فاز رفت باعث افزایش سطح ارتفاع آب در لوله شد. شدت نفوذ متوسط در دبی ثابت، با افزایش حجم، در فاز رفت افزایش و در فاز برگشت کاهش یافت. همچنین شدت نفوذ متوسط، در حجم ثایت آب کاربردی، با افزایش دبی در فاز رفت و فاز برگشت، افزایش پیدا کرد. برای حجم ثابت آب کاربردی، با افزایش دبی، ارتفاع جبهه رطوبتی افزایش و با کاهش دبی، عرض جبهه رطوبتی افزایش پیدا کرد. نتایج نشان داد الگوی خیس شدگی به دبی و حجم آب کاربردی بستگی داشت. به طور کلی نتایج نشان داد سیستم آبیاری نشتی- زیرسطحی روش مناسبی جهت استفاده پساب برای درختان بالغ زیتون است. تحقیقات بیشتر مزایا و محدودیت های سیستم آبیاری نشتی- زیرسطحی در فضای سبز شهری را مشخص خواهد نمود.
فاطمه رشیدی محمد مهدی مجیدی
این پژوهش با هدف بررسی تنوع ژنتیکی و تحمل به تنش خشکی در گونه های جنس براسیکا (brassica spp) با بهره گیری از صفات مورفولوژیک و فیزیولوژیک انجام شد. مواد ژنتیکی تعداد 36 ژنوتیپ از 7 گونه ی جنس براسیکا بودند که در قالب 3 محیط رطوبتی (عدم تنش، تنش متوسط، تنش شدید) در سال زراعی 92-91 مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که تنوع بالایی بین ژنوتیپ ها برای اکثر صفات مورد مطالعه وجود داشت. بیشترین ضریب تنوع ژنتیکی و فنوتیپی در هر سه سطح محیط رطوبتی مربوط به تعداد غلاف در شاخه اصلی و کمترین آن مربوط به صفت روز تا رسیدگی بود. اثر متقابل رقم و محیط برای اکثر صفات معنی دار مشاهده شد که حاکی از واکنش متفاوت ژنوتیپ ها به محیط های رطوبتی می باشد. میانگین اکثر صفات در سطوح تنش نسبت به شرایط عدم تنش کاهش نشان دادند ولی میانگین صفات میزان حساسیت به شته و میزان پرولین در سطوح تنش متوسط و تنش شدید نسبت به عدم تنش افزایش یافت. میانگین میزان کلروفیل و کارتنوئید در تنش متوسط افزایش ولی در تنش شدید کاهش یافت. بیشترین وراثت پذیری عمومی متعلق به صفات طول غلاف(99%)، روز تا گلدهی(97%) و وزن هزار دانه(90%) و کمترین آن متعلق به صفات قطر طوقه(22%) و تعداد انشعاب فرعی(35%) بود. میانگین عملکرد دانه در محیط تنش متوسط 69/30 درصد و در محیط تنش 42/47 درصد نشان داد ولی این کاهش در تنش متوسط نسبت به عدم تنش معنی دار نبود. از بین گونه های مورد مطالعه گونه ی b. napus در هر سه محیط رطوبتی بیشترین عملکرد را به خود اختصاص داد. گونه ی b. rapa در شرایط عدم تنش کمترین عملکرد را نشان داد ولی در شرایط تنش رطوبتی متوسط و شدید گونه ی b. friticulosa افت عملکرد بالایی نشان داد. کمترین میزان حساسیت به شته را گونه ی b. nigra نشان داد. همچنین در هر سه محیط رطوبتی گونه ی b. rapa زودرس ترین و گونه ی b. juncea بلند قامت ترین بود. ضرایب همبستگی نشان داد که در شرایط عدم تنش رطوبتی، بین عملکرد دانه با صفات روز تا رسیدگی، قطر طوقه، تعداد شاخه فرعی، تعداد غلاف در بوته، وزن هزار دانه، میزان کلروفیل و کارتنوئید همبستگی مثبت و معنی داری وجود داشت. همچنین در شرایط تنش متوسط عملکرد با اکثر صفات مورفولوژیک و فیزیولوژیک همبستگی مثبتی نشان داد. در شرایط تنش شدید همبستگی عملکرد فقط با وزن هزار دانه، میزان پرولین و میزان کلروفیل مثبت و معنی دار بود. به منظور تعیین صفات دخیل در توجیه تنوع عملکرد دانه رگرسیون گام به گام انجام شد. نتایج رگرسیون گام به گام در بین گونه ها و تحت شرایط رطوبتی مختلف متفاوت بود ولی به طور کلی صفات روز تا رسیدگی و تعداد غلاف در بوته نسبت به سایر صفات در عدم تنش سهم بیشتری بر روی عملکرد نشان دادند. در شرایط تنش متوسط صفات روز تا رسیدگی و تعداد شاخه فرعی و در شرایط تنش شدید صفت محتوی نسبی آب بیشترین سهم را در توجیه عملکرد دانه دارا بودند. نتایج تجزیه خوشه ای گونه ها بر اساس صفات مورفولوژیک و فیزیولوژیک در هر سه سطح رطوبتی توانست تا حدودی گونه ها را بر اساس قرابت ژنومی و ژنتیکی از همدیگر تفکیک نماید. به منظور ارزیابی تحمل به خشکی از شاخص های حساسیت به خشکی(ssi)، شاخص تحمل(tol)، شاخص متوسط تولید(mp)، شاخص میانگین هندسی تولید(gmp) و شاخص تحمل به تنش(sti) استفاده شد. در ترسیم نمودار سه بعدی بر اساس شاخص stiدر شرایط تنش متوسط گونه b. napus، b. carinata وb. juncea در گروه a.(دارای تولید بالا در هر دو محیط تنش و عدم تنش) قرار گرفتند ولی در تنش شدید فقط گونه های b. napus و b. carinata در این گروه قرار گرفتند. همچنین نتایج بای پلات شاخص ها و تجزیه به مولفه های اصلی در شرایط تنش متوسط گونه های b. napus و b. carinata را به عنوان بهترین گونه ها از نظر عملکرد بالا و حساسیت پایین به تنش خشکی شناسایی کرد در حالی که در تنش شدید بهترین گونه از جنبه تولید بالا و حساسیت پایین گونه ی b. napus شناسایی شد.
ندا اعظم مهدی قیصری
چکیده افزایش آلودگی آب های سطحی و زیرزمینی به یون های نیترات و آمونیوم، یافتن راه حل های قابل قبول زیست محیطی را برای حذف این مواد از منابع آبی ضروری می سازد. روش جذب سطحی معمول ترین روش برای جذب آلاینده های آب با استفاده از جاذب های متخلخل مانند کربن فعال، سیلیسیم دی اکسید، آلومینیوم فعال و کانی های رسی مثل زئولیت، بنتونیت، ورمیکولیت، سپیولیت و پالیگورسکیت می باشد. کانی های رسی به دلیل سطح ویژه زیاد، ساختار متخلخل، ظرفیت تبادل کاتیونی بالا و از طرف دیگر هزینه کم، جاذب های مناسبی برای حذف آلاینده های آب می باشند. با استفاده از سورفکتانت های آلی می توان خصوصیات سطحی رس ها را تغییر داد به نحوی که قادر به جذب ترکیباتی از جمله آنیون ها و مواد آلی غیرقطبی نیز باشند. چنانچه سورفکتانت های چهاروجهی با کاتیون های سطح خارجی رس مبادله شوند، سطح خارجی آن تغییر کرده و دارای بار مثبت می شود. در این پژوهش، بنتونیت اصلاح شده با سورفکتانت (smb)، برای حذف یون های نیترات از محلول های آبی مورد استفاده قرار گرفت. روش های xrd، ftir، sem و edx برای مشخصه یابی جاذب بنتونیت مورد استفاده قرار گرفتند و قابلیت این ماده به عنوان جاذب با تغییرات غلظت اولیه نیترات، مقدار جاذب، زمان تماس، تغییر دما و ph محلول نیترات مورد بررسی قرار گرفت. در آزمایش پیمانه ای، ph بهینه محلول نیترات برابر 5/5، زمان تعادل برابر 120 دقیقه و جرم بهینه جاذب برابر 5/0 گرم به دست آمد. با افزایش غلظت اولیه نیترات از 5 تا 300 میلی گرم در لیتر، بازدهی جذب نیترات از 5/92 به 5/47 درصد کاهش یافت و با افزایش دما از 25 تا 60 رجه سانتی گراد، بازدهی جذب نیترات از 47/88 به 5/93 درصد افزایش یافت. مدل های همدمای جذب لانگمویر، فروندلیچ، لانگمویر- فروندلیچ و ردلیچ- پترسون بر داده های جذب نیترات برازش داده شد. از بین این مدل ها، مدل لانگمویر بهترین برازش را بر داده های جذب نیترات نشان داد و حداکثر جذب پیش بینی شده از مدل لانگمویر 15/10 میلی گرم بر گرم به دست آمد. مدل های سینتیک شبه مرتبه اول، شبه مرتبه دوم، پخشیدگی درون ذره ای و تابع توانی برای توصیف داده های سینتیک جذب نیترات مورد استفاده قرار گرفت. مدل شبه مرتبه دوم بهترین برازش را بر داده های جذب نیترات به وسیله بنتونیت اصلاح شده داشت که نشان می دهد جذب شیمیایی مکانیسم کنترل کننده سرعت است. برای تکمیل بررسی ها روی جاذب معرفی شده، آزمایش های ستونی با ورود پیوسته محلول نیترات به ستون جاذب، تا زمان رسیدن جاذب به حد اشباع انجام شد. آزمایش های ستونی با ورود پیوسته محلول نیترات، نشان دادند که حداکثر ظرفیت جذب ستون برای حذف یون-های نیترات، در ستون جاذب با قطر 1 سانتی متر، 2 سانتی متر بنتونیت اصلاح شده، 13 سانتی متر شن و غلظت ورودی 15 میلی گرم در لیتر و دبی 5/0 میلی لیتر بر دقیقه، برابر 45/3 میلی گرم بر گرم به دست آمد و برای ستون جاذب با قطر 2 سانتی-متر، 2 سانتی متر بنتونیت اصلاح شده، 13 سانتی متر شن و غلظت ورودی 100 میلی گرم در لیتر و دبی 1 میلی لیتر بر دقیقه، برابر 26/15 میلی گرم بر گرم به دست آمد. نتایج آزمایش های ستونی، نشان می دهد با افزایش غلظت محلول نیترات، ظرفیت جذب بیشتر شد ولی زمان اشباع شدن جاذب کاهش یافت. با توجه به نتایج به دست آمده در این آزمایش، مشخص شد که بنتونیت اصلاح شده با سورفکتانت کاتیونی hdtma-br، قابلیت بالایی در حذف نیترات از محلول های آبی دارا می باشد. کلمات کلیدی: نیترات، بنتونیت، بنتونیت اصلاح شده با سورفکتانت، جذب، آزمایش پیمانه ای، آزمایش ستونی
شهرزاد رفیع نژاد علی نیکبخت
در حدود یک سوم اراضی جهان با کمبود بارندگی مواجه است و ایران با متوسط بارندگی 250 میلی لیتر در سال جزو مناطق خشک جهان طبقه بندی می شود. عدم بارندگی کافی و توزیع غیر یکنواخت آن در طول فصل رشد در مناطق خشک و نیمه خشک مثل کشور ما باعث شده است که نیاز آبی گیاهان زراعی و باغی به قدر کافی تامین نگردد.لذا اتخاذ روش هایی چون بهره برداری صحیح از آب موجود به همراه استفاده از شیوه های صحیح زراعی شامل کشت گیاهان مقاوم در مقابله با تنش، مثمر ثمر و مفید واقع خواهد شد. وسمه(isatis cappadocica )گیاهی علفی، دو ساله است که ارتفاع آن 8/0 تا 2/1 متر می باشد. این گیاه دارای ساقه ای مستقیم، استوانه ای شکل و به رنگ سبز است که شاخه های متعددی از آن منشعب می گردد.گلها دوجنسی و به رنگ زرد که در گل آذین خوشه مرکب به طول 5 تا 15 سانتی متر در انتهای ساقه ظاهر می شود. احتمال تبدیل این گیاه به یک گیاه زینتی و بررسی مقاومت آن در برابر خشکی ضروری به نظر می رسد. از این رو هدف از انجام این تحقیق بررسی اثر تنش خشکی بر خصوصیات مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی وسمه بود. این تحقیق در دو مرحله رویشی وگلدهی گیاه وسمه طراحی و اجرا گردید. تیمار ها و روش انجام آزمایش ها یکسان ولی به ترتیب در دو شرایط کشت گلدانی و کشت در مزرعه در سال اول و دوم انجام گرفت. این تیمار ها شامل سه سطح مختلف آبیاری شامل 100% ، 75% و 50% ظرفیت زراعی مزرعه در نظر گرفته شد که در کشت گلدانی به هر گلدان در هر کدام از سطوح به ترتیب مقدار آبی معادل 720،540و 320 میلی لیتر داده شد. تیمارها در یک طرح بلوک کامل تصادفی با 4 تکرار و هر واحد آزمایشی شامل 4 گلدان بررسی شدند. تیمار ها در شرایط کشت مزرعه شامل سه سطح مختلف آبیاری از جمله 100% ، 75% و 50% ظرفیت زراعی مزرعه و تیمار شرایط طبیعی بودند. تیمار شرایط طبیعی در طول انجام تحقیق اصلا آبیاری نگردید و تنها با آب باران آبیاری شد.تیمار های 100% ،75% و 50% ظرفیت زراعی مزرعه با تغییر دور آبیاری به صورت 1 روز، 3 روز و 7 روز در میان اعمال گردیدند. نتایج کشت گلدانی نشان داد که خشکی تاثیرمعنی داری بر میزان سطح تاج پوشش گیاه نداشته است. بیشترین و کمترین مقدار وزن تر و خشک اندام هوایی به ترتیب در تیمار های 100% و 50%-75% ظرفیت زراعی مشاهده گردید. وزن تر و خشک ریشه و میزان محتوای پرولین در تیمار 50% ظرفیت زراعی بیشتر از دو تیمار دیگر بود.محتوای کربوهیدرات های محلول و طول ریشه ها در تیمار 50% بیشتر از 75% و آن نیز بیشتر از تیمار 100% ظرفیت زراعی ارزیابی شد. همچنین روند فعالیت همه آنزیم های آنتی اکسیدانی از هفته دوم تا هفته چهارم افزایشی بود. فعالیت آنزیم های آسکوربات پراکسیداز، پراکسیداز و کاتالاز در تیمار 50% ظرفیت زراعی بیشتر از سایر تیمار ها و این مقدار برای آنزیم سوپراکسید دیسموتاز در دو تیمار 50% و 75 % ظرفیت زراعی بیشترین بود. نتایج کشت مزرعه حاکی از آن است بین سطوح 100% و 75% ظرفیت زراعی مزرعه وسطوح 50% ظرفیت زراعی و شرایط طبیعی از نظر سطح تاج پوشش اختلاف معنی داری وجود دارد. همچنین ارتفاع به طور معنی داری تحت تاثیر تنش خشکی قرار گرفت. تیمار های تنش خشکی اثر معنی داری بر قطر شاخه گل دهنده نداشتند اما تاثیر آنها بر تعداد شاخه های گل دهنده معنی دار بود. از نظر صفت تعداد و قطر گل بین تیمار های 100% و 75% ظرفیت زراعی با تیمار های 50% ظرفیت زراعی و شرایط طبیعی تفاوت معنی دار وجود داشت. خشکی در مورد زمان تشکیل شاخه گل دهنده، زمان شروع گل دهی، طول مدت گل دهی و زمان تشکیل میوه تفاوت معنی داری میان تیمار ها ایجاد نکرد. در اثر تنش خشکی پرولین و قندهای ساده محلول به طرز معنی داری افزایش پیدا کرد. در مجموع به نظر می رسد در شرایط 100% و 75% ظرفیت زراعی مزرعه گیاه به صورت بهینه به رشد خود ادامه می دهد و در شرایط 50% ظرفیت زراعی و شرایط آبیاری با باران اگر چه رشد آن محدود می شود ولی از بین نمی رود.
فهیمه محمدزاده مهدی قیصری
کاهش نزولات جوی، افزایش جمعیت و افزایش تقاضای آب موجب تشدید بحران کمبود آب شده است. استفاده از سیستم های نوین آبیاری منجر به افزایش بهره وری آب و استفاده بهینه از آن می گردد. کاربرد سیستم های آبیاری قطره ای برای درختان تازه کاشت مناسب می باشد همچنین برای طراحی سیستم آبیاری منابع کافی در دسترس است. اما برای طراحی و اجرای سیستم آبیاری قطره ای درختان بالغ که قبلا با سیستم آبیاری سطحی آبیاری می شدند، اطلاعات جامعی در دسترس نیست. در این راستا تحقیقی به منظور بررسی تاثیر تغییر سیستم آبیاری سطحی به قطره ای بر شاخص های رشد درختان بالغ زیتون انجام شد. پژوهش در سایت آزمایشی باغ زیتون کوی اساتید دانشگاه صنعتی اصفهان با طرح آماری تجزیه مرکب فاکتوریل با سه تکرار به طوری که هر تکرار شامل سه درخت بود اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل دو سیستم آبیاری قطره ای لوپ (i2)و خطی (i3)، دو مدیریت دور آبیاری 2 و 5 روز و سه سطح خیس شده 33، 45 و 67 درصد بودند. سطوح خیس شده33، 45 و 67 درصد به ترتیب با استفاده از 3، 5 و 8 قطره چکان ایجاد شد که به ترتیب با d3، d5 و d8 نشان داده شد. از یک سیستم آبیاری قطره ای اتوماتیک به منظور اجرای تیمارها استفاده شد. در این تحقیق آبیاری سطحی با دور آبیاری 5 روز به عنوان تیمار شاهد (i1) در نظر گرفته شد. به منظور تعیین فاصله قطره چکان ها، الگوی پیاز رطوبتی تحت تاثیر قطره چکان در شرایط مزرعه بررسی شد. به طوری که آزمایشی شامل سه زمان آبیاری 4 و 8 و 12 ساعت (به ترتیب t4، t8 و t12) و سه دبی قطره چکان 2، 4 و 8 لیتر بر ساعت (به ترتیب q2، q4 و q8) با سه تکرار انجام شد. الگوی توسعه ریشه در فاصله 30 سانتی متر از درخت با اندازه گیری شاخص های وزن تر، حجم تر و وزن خشک ریشه بررسی شد. در طول فصل رشد شاخص های گیاهی مورد بررسی شامل طول شاخه یکساله، تعداد انشعابات شاخه یکساله و ارتفاع درخت بود به طوری که شاخص های طول شاخه و تعداد انشعابات شاخه به صورت ماهانه اندازه گیری و ثبت شد. نتایج بررسی الگوی خیس شدگی نشان داد بیشترین و کمترین عرض خیس شده برابر 8/159 سانتی متر در تیمار t12q8 و 5/63 سانتی متر در تیمار t4q2 بود. مدلی دو متغیره خطی تابعی از دبی قطره چکان و مدت زمان آبیاری برای محاسبه عرض خیس شده در خاک های سنگ ریزه ای با بافت لوم شنی توسعه داده شد. ارزیابی مدل های تعیین عرض خیس شده نشان داد از بین شش مدل ارزیابی شده فقط یک مدل دقت کافی برای تخمین عرض خیس شده در خاک سنگ ریزه ای را دارا بود. نتایج همچنین نشان داد درصد وزن تر ریشه تا عمق 20، 40، 60 و 80 سانتی متر به ترتیب 33، 76، 92 و 100 درصد در سیستم آبیاری سطحی، 40، 80، 99 و100 در سال دوم اجرای سیستم آبیاری قطره ای بود. توزیع درصد وزن تر ریشه در سیستم آبیاری سطحی تا فاصله 30، 50، 70، 90، 110 و130 سانتی متری از تنه به ترتیب برابر 15، 36، 54، 71، 86 و100 درصد و در سال دوم اجرای سیستم آبیاری قطره ای برابر 17، 36، 53، 69، 85 و 100 درصد بود. در سیستم آبیاری قطره ای خطی تفاوت معنی داری بین تیمارهای دور آبیاری و سطح خیس شده بر شاخص های میوه و رشد مشاهده نشد. شاخص های میوه در تیمار دور آبیاری 5 روز (f5) پنج درصد بیش از تیمار دور آبیاری 2 روز (f2) بود و شاخص های طول شاخه و تعداد انشعابات به ترتیب با اختلاف 20 و 30 درصد در تیمار f2 نسبت به تیمار f5 عملکرد بالاتری داشته است. در مقایسه بین سطوح خیس شده مشاهده شد d5 با بیش از 25 درصد اختلاف در حجم میوه عملکرد بهتری نسبت به تیمار d3 و d8 داشته است. در سیستم آبیاری قطره ای خطی تیمار f5d5 در شاخص های میوه و تیمار f2d3 در شاخص های رشد عملکرد بهتری داشته است. در سیستم آبیاری قطره ای لوپ، شاخص های میوه در تیمار f2d5 بالاترین عملکرد و شاخص های رشد در تیمار f5d5 بالاترین مقادیر را داشتند. مقایسه آبیاری قطره ای خطی و لوپ برای درختان زیتون بالغ که قبلا با سیستم سطحی آبیاری می شدند، نشان داد که شاخص های رشد و میوه درآبیاری قطره ای لوپ بهتر از سیستم خطی بود. در مجموع نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری بین سیستم آبیاری قطره ای لوپ و سیستم آبیاری قطره ای خطی وجود نداشت. نتایج بیان نمود که ترکیبی از 5 قطره چکان با سطح خیس شدگی معادل 45 درصد و دور آبیاری 5 روزه بهترین ترکیب برای درختان بالغ زیتون در خاک لومی شنی 42 تا 71 درصد سنگریزه می باشد. در مجموع توجه به نوع مدیریت آبیاری قبلی، بررسی سیستم توسعه ریشه، اندازه گیری عرض خیس شده قطره چکان، انتخاب دور آبیاری مناسب و ایجاد سطح خیس شده مطلوب، راهکارهایی اجرایی برای تغییر سیستم آبیاری سطحی به قطره ای در درختان کهنسال می باشد.
علی اکبر شهیدانی علی نیکبخت
چکیده آب?اری قطره ای ز?رسطح? (sdi)به دلیل کاهش تبخیر سطحی و کنترل نفوذ عمقی موجب افزایش کارایی مصرف آب می شود. اما گرفتگی قطره چکان ها به علت نفوذ ریشه و خاک به داخل قطره چکان ها یک تهدید برای پایداری بلند مدت این سیستم می باشد. هدف از این پژوهش بررسی اثر تزریق تریفلن در جلوگیری از گرفتگی قطره چکانها به وسیله ریشه دو گونه چمن بود. پژوهش در سال های 1391 و 1392 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه صنعتی اصفهان انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل سه غلظت تزریق علف کش تریفلن شامل0 (c0)، 100 (c1) و 300 (c2) میلی گرم تریفلن خالص به ازای هر قطره چکان در سال و دو گونه چمن فستوکا (f) و برموداگراس (b) بود. تیمارهای آزمایشی در قالب طرح فاکتوریل با سه تکرار اجرا گردید. سطح هر کرت 2/2 متر مربع با تعداد 20 عدد قطره چکان بود. تزریق تریفلن دو ماه پس از کاشت شروع و هر 45 روز یکبار تزریق انجام شد. آبیاری در سال اول براساس حداکثر تخلیه رطوبت 50 درصد و در سال دوم براساس حداکثر تخلیه رطوبت 70 درصد از عمق cm20 خاک انجام شد. سر برداری چمن هر دو هفته یک بار انجام شد. داده های مربوط به رنگ و طول چمن هر دو هفته یک بار قرائت گردید. شاخص های ریشه شامل درصد حجمی، دانسیته تر و دانسیته خشک در سه مرحله در عمق های 0- 5 و 5-13 سانتیمتری اندازه گیری شد. در انتهای سال اول از هر تیمار 9 قطره چکان و در پایان آزمایش تمام قطره چکان های هر تیمار (50 قطره چکان) از زمین خارج شده و شاخص های هیدرولیکی آن ها شامل cu، du، eu، cv و range ارزیابی شد. همچنین تمام قطره چکان ها باز شدند و از لحاظ گرفتگی ریشه بررسی شدند. در عمق 0-5 سانتی متری، درصد حجمی ریشه 1/4 و 6/2 ، دانسیته وزن تر ریشه 4/3و 4/3 و دانسیته خشک ریشه 3/3 و9/2 برابر این شاخص ها در عمق 5-13 سانتی متری به ترتیب در گونه فستوکا و برموداگراس بود. در گونه فستوکا در عمق 0-13 سانتی متری دانسیته حجمی ریشه برابر 35/1، 54/1 و 56/1 (%)، دانسیته وزن تر ریشه 2/18، 5/21 و 7/19 (kg/m3)، دانسیته خشک ریشه 5/3، 9/3 و6/3 (kg/m3) به ترتیب در تیمارهای c0، c1 و c2 بود. در گونه برموداگراس در عمق 0-13 سانتی متری درصد حجمی ریشه برابر 5/0، 6/0 و 7/0 (%)، دانسیته وزن تر ریشه 7/6، 2/8 و 4/8 (kg/m3)، دانسیته خشک ریشه 7/1، 7/2 و 2/1 (kg/m3) به ترتیب در تیمارهای c0، c1 و c2 بود. نفوذ ریشه به قطره چکان ها تحت تاثیر تزریق تریفلن بود، در تیمار شاهد ( بدون تزریق تریفلن) برای 7% از قطره چکان ها گرفتگی کامل قطره چکان توسط ریشه مشاهده شد ولی در تیمارهای c1 و c2 این نوع گرفتگی مشاهده نشد. در گونه برموداگراس نسبت به گونه فستوکا نفوذ ریشه و مشکل گرفتگی شدید تر رخ داد. تزریق علف کش با کاهش دانسیته ریشه در اطراف خروجی قطره چکان، موجب جلوگیری از رشد ریشه به داخل قطره چکان شد و در نتیجه دبی خروجی قطره چکان ها کاهش پیدا نکرد. تیمارهای تزریق علف کش موجب کاهش درصد حجمی، دانسیته تر و دانسیته خشک ریشه در عمق 0-13 سانتی متری نشد. نتایج ارزیابی شاخص های هیدرولیکی قطره چکان ها پس از دو فصل رشد (14 ماه) نشان داد تزریق تریفلن موجب جلوگیری از گرفتگی قطره چکان ها می گردد. مقدار شاخص du در تیمارهای bc0، bc1، bc2، fc0 ، fc1 و fc2 به ترتیب برابر 77، 78، 84، 80، 82 و 85 بود. مقدار بیشینه شاخص های eu و cuدر تیمار fc2 مشاهده شد و مقدار کمینه شاخص های مذکور در تیمار bc0 مشاهد شد. به طور کلی، نتایج اثر بخشی مثبت تزریق تریفلن بر ممانعت از گرفتگی قطره چکان ها در آبیاری قطره ای زیر سطحی را تایید نمود و غلظت تزریق 300 میلی گرم برای هر قطره چکان در سال با دوره تناوب 45 روز، توصیه گردید. همچنین با نصب لوله های دریپردار در عمق 10 سانتی متری، تزریق تریفلن تاثیر منفی بر توسعه سیستم ریشه چمن نداشت.
فرشته رستم خانی آقافخر میرلوحی
این آزمایش به منظور بررسی تنوع ژنتیکی و مورفولوژیک روی 28 ژنوتیپ گندم (triticum aestivum) در شرایط تنش خشکی در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان واقع در لورک نجف آباد در سال1391 انجام شد. ژنوتیپ ها در دو محیط رطوبتی (عدم تنش خشکی و تنش خشکی) در قالب طرح بلوک کامل با سه تکرار مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد بین ژنوتیپ های مورد بررسی از نظر تمام صفات مورد مطالعه به جز محتوی نسبی آب برگ و میزان کلروفیل در شرایط بدون تنش و از نظر تمام صفات به جز محتوی نسبی آب برگ و محتوی کلروفیل برگ در شرایط تنش در سطح احتمال 1% تفاوت معنی داری مشاهده شد. این امر نشان دهنده تنوع ژنتیکی بین ژنوتیپ های مورد بررسی از لحاظ صفات مورد مطالعه و واکنش متفاوت این ژنوتیپ ها به شرایط تنش آبی می باشد. اثر متقابل رقم و محیط برای اکثر صفات معنی دار مشاهده شد که حاکی از واکنش متفاوت ژنوتیپ ها به محیط های رطوبتی می باشد. در مقایسه میانگین ها مشاهده گردید تنش آبی موجب کاهش تمام صفات به جز میزان پرولین و وزن صد دانه شد. بیشترین درصد کاهش به ترتیب مربوط به صفات تعداد دانه در سنبله (69/34 %)، عملکرد دانه (59/31 %) و تعداد سنبله در متر مربع (14/25 %) بود. در شرایط بدون تنش ژنوتیپ های شماره 21، 24 و 27 دارای بیشترین وزن 100 دانه و عملکرد دانه بودند. در شرایط تنش آبی نیز ژنوتیپ های شماره 6، 9 و 19 از نظر وزن 100 دانه و ژنوتیپ های شماره 9، 22 و 28 از نظر عملکرد دانه به عنوان مطلوب ترین ژنوتیپ ها شناسایی شدند. میزان همبستگی صفات در شرایط تنش آبی به میزان چشمگیری کاهش یافته است. در بین اجزای عملکرد در شرایط تنش بیشترین همبستگی بین تعداد دانه و عملکرد دانه (653/0= r) و در شرایط بدون تنش بیشترین همبستگی بین وزن کل سنبله ها با عملکرد دانه (664/0=r) مشاهده شد. نتایج حاصل از رگرسیون مرحله ای نشان داد که صفات وزن 100 دانه، وزن کل سنبله ها، تعداد سنبله در متر مربع، تعداد دانه در سنبله و طول سنبله در حالت شاهد و صفات تعداد دانه در سنبله، وزن کل سنبله ها و طول برگ در حالت تنش به ترتیب 98 و 97 درصد از تغییرات مربوط به عملکرد بذر را توجیه کردند. نتایج تجزیه خوشه ای در شرایط تنش و فاقد تنش خشکی بر اساس صفات اندازه گیری شده ژنوتیپ های مورد بررسی را به ترتیب در سه و دو گروه کلی قرار داد که نقطه برش بر اساس نتایج تابع تشخیص مورد تایید قرار گرفت. نتایج همبستگی میان شاخصهای مقاومت به خشکی و عملکرد در شرایط تنش و بدون تنش نشان داد که شاخصهای sti، mp و gmp برای انتخاب ژنوتیپهای با عملکرد بالا در هر دو شرایط مناسب میباشند. نتایج بای پلات شاخص ها و تجزیه به مولفه های اصلی در شرایط تنش ژنوتیپ های شماره 22، 26، 19، 21، 10، 24، 27، 6، 8 و 28 را به عنوان بهترین ژنوتیپ ها از نظر عملکرد بالا و حساسیت پایین به تنش خشکی شناسایی کرد. تجزیه خوشه ای بر اساس شاخص های برتر ژنوتیپ های مورد مطالعه را به دو گروه کلی تفکیک کرد که این نتایج با نتایج حاصل از ترسیم بای پلات گابریل و ترسیم سه بعدی کاملا مطابقت داشت. بین ژنوتیپ های تتراپلوئید و هگزاپلوئید از نظر صفات مورد بررسی تفاوت چندانی وجود نداشت.
مهدی قیصری فرامرز جوانرودی
فرایند دبل بلانک تیوب هیدروفرمینگ از جمله فرآیندهایی است که استفاده آن در صنعت روز به روز در حال افزایش چشمگیری می باشد در این پایان نامه این فرایند توسط نرم افزار جامع6.4 abaqus شبیه سازی شده است به منظور بررسی صحت نتایج شبیه سازی و استخراج اثرات پارامترهای مختلف نتایج به دست آمده با یافته های آزمایشات که در فشارهای مختلف انجام شده اند مقایسه گردیده اند. سپس اثرات خواص مواد و ضیب اصطکاک در طول فرآیند مورد بحث و بررسی قرار گرفته اند در بخش دیگری از پایان نامه به پدیده بازگشت فنری و برخی از پارامترهای موثر بر میزان ان در این فرایند پرداخته شده است. پس از بررسی روش فرمدهی اسپینینگ سنتی برخی از نتایج به دست آمده از این روش سنتی فرمدهی با نتایج حاصل از روش دبل بلانک تیوب هیدروفرمینگ مقایسه شده اند جهت بررسی اثرات خواص مواد بر روی سه ورق آزمایش تست کشش ساده انجام شده و برای ورق فولاد زنگ نزن گردید 304 نتایج به دست آمده با نتایج حاصل از تست بالح نیز مقایسه شده است. پیوست نیز مقایسه نتایح حاصل از تحلیل المان محدود و یافته های تجربی یکی از شاخه های فرآیند تیوب هیدروفرمینگ تحت عنوان فرمدهی آزاد می باشد در این بخش پس از بررسی فرایند فرمدهی ازاد توسط آنالیز عددی اثرات پارامترهایی همجون ضریب اصطکاک و ضریب کرنش سختی مورد بررسی قرار گرفته اند سپس تاثیر پدیده بازگشت فنری در فرآیند بررسی شده است. در انتها نیز ازمعادلات حاکم بربالج فرمینگ جهت حل تحلیلی فرایند استافده شده است
زهرا روحانی مهدی قیصری
چکیده برنامه ریزی و طراحی فضای سبز بدون توجه به مسایل، استانداردها و الگوهای مطلوب و بهینه جهت گسترش، توسعه و طراحی های شهری ممکن نیست. در هر فضای شهری بخشی از منظر شهر، به کاربری فضای سبز اختصاص می یابد. بنابراین باید متناسب با شرایط طبیعی هر منطقه از گونه های گیاهی متناسب و سازگار با آن منطقه در توسعه فضای سبز استفاده کرد. در مناطق گرم و خشک ایران همچون اصفهان به دلیل شرایط نامناسب اقلیمی مانند بارش کم نزولات آسمانی و به دنبال آن کمبود آب باید نوع خاصی از گونه های گیاهی در طراحی فضای سبز این مناطق به کار گرفته شود. زیتون یکی از گیاهان مقاوم به خشکی است که به دلیل همیشه سبز بودن و مقاومت بالا به کم آبی طی چند سال اخیر مورد توجه قرار گرفته است. در این راستا پژوهشی جهت بررسی پاسخ های فیزیولوژیک درختان زیتون به مدیریت آبیاری در فضای سبز شهری در طی سال های 1392-1391 در سایت آزمایشی باغ زیتون واقع درکوی اساتید دانشگاه صنعتی اصفهان و به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی نامتعادل در 3 تکرار و هر تکرار شامل سه درخت به اجرا در آمد. تیمارهای آبیاری شامل شش روش توزیع و پخش آب با سیستم آبیاری قطره ای (m1,m2,m3,m4,m5,m6) به همراه یک تیمار آبیاری سطحی (m7) بود. حجم آب آبیاری در تمامی تیمارها یکسان و به یک اندازه بود. در طی این دوره شاخص هایی نظیر ارتفاع، قطر، حجم تاج پوشش، ارتفاع تاج پوشش، وزن تر و خشک برگ، پرولین، قند ، میزان رشد شاخه ها، شاخص سبزینگی، درصد نیتروژن، شاخص کلروفیل فلورسنس، میزان کلروفیل , a b و کل، فتوسنتز، هدایت روزنه ای و دی اکسیدکربن زیر روزنه اندازه گیری گردید. بر اساس نتایج بدست آمده بطور کلی تاثیر تیمارهای متفاوت آبیاری بر میزان افزایش ارتفاع، افزایش قطر، افزایش ارتفاع تاج پوشش و افزایش حجم تاج پوشش تاثیر معنی داری نداشت هر چند که میزان شاخص های نام برده در تیمارهای آبیاری قطره ای نسبت به آبیاری سطحی بیشتر بود ولی در نهایت سبب معنی دار شدن آنها نگردید. وزن تر و وزن خشک برگ با تغییر سیستم آبیاری از سطحی به قطره ای کاهش یافت به طوری که بیشترین میزان وزن تر و خشک برگ در تیمار آبیاری قطره ای با دور آبیاری پنج روزه (m2) رقم خورد و کمترین میزان وزن تر و خشک مربوط به تیمار آبیاری سطحی (m7)بود که برای وزن تر برگ به ترتیب برابر با 10/6 و 12/4 و در وزن خشک برابر با 11/3 و 2 بود. میزان پرولین و کربوهیدرات های محلول برگ در تیمار آبیاری سطحی بیشتر از قطره ای بود اما در مجموع سبب معنی دار شدن آنها نگردید. همچنین رشد شاخه های سال جاری با تغییر سیستم از سطحی به قطره ای روند کاهشی نشان داد به صورتی که در تیمار m2 بیشترین میزان رشد سال جاری شاخه ها که برابر با 04/2 بود بدست آمد و در تیمار m7 کمترین میزان رشد شاخه ها که برابر با 82/0 بود حاصل شد. تاثیر تیمارهای متفاوت آبیاری بر سایر شاخص-های اندازه گیری شده نیز معنی داری نبود. در مجموع نتایج نشان داد که تغییر سیستم آبیاری از سطحی به قطره ای در درختان کهنسال زیتون بر اکثر صفات اندازه گیری شده تاثیر مثبت داشت، اگرچه تفاوت ها معنی دار نشد. همچنین در نتایج یکساله این طرح هیچ محدودیتی در تغییر سیستم آبیاری از سطحی به قطره ای مشاهده نشد، لذا پیشنهاد می شود بررسی شرایط درختان پس از گذشت چند سال مورد بررسی قرار گیرد.
صدف مرادی زادگان مهدی قیصری
یکی از روش ها جهت افزایش بهره وری از آب، استفاده از گلخانه ها می باشد. کشت بدون خاک یکی از عوامل موثر در افزایش کارآیی و بهبود عملکرد در تولید محصولات می باشد. از مهم ترین نیازهای سیستم های کشت بدون خاک، شناخت یک بستر کاشت مناسب وحجم مناسب محلول غذایی می باشد. مهمترین پارامتر در مدیریت آبیاری محصولات و بخصوص محصولات گلخانه-ای آب مصرفی است. هدف از این مطالعه تعیین آب مصرفی خیار تحت تاثیر نوع بستر و ارائه یک رابطه تجربی برای تعیین آب مصرفی خیار در شرایط گلخانه بود. تیمار های آزمایشی سه نوع بستر شامل کوکوپیت و پرلیت (50%، 50%)، کوکوپیت (100%) و پرلیت(100%) بودند. تیمار های آزمایشی در میکرولایسیمتر در قالب طرح کامل تصادفی در چهار تکرار در گلخانه کشت بدون خاک در دانشگاه صنعتی اصفهان انجام شد. برای تعیین آب مصرفی گیاه از روش بیلان آب خاک استفاده شد، بطوری که مقدار آب مصرفی خیار از تفاضل آب کاربردی و آب زهکش شده از انتهای میکرو لایسیمتر ها محاسبه گردید. از یک سیستم آبیاری اتوماتیک قطره ای برای مدیریت دقیق آبیاری استفاده شد. به طور متوسط در هر روز پنج بار سیستم آبیاری به مدت 2 دقیقه روشن می گردید. مقدار آب خارج شده از میکرولایسیمتر ها بصورت روزانه در یک ساعت مشخص اندازه گیری برای حذف از تبخیر از زهکش زیر میکرولایسیمتر-ها، مقدار تبخیراز سطح آزاد آب بصورت روزانه اندازه گیری شد. جهت بررسی بیلان رطوبتی بسترها از روش وزنی استفاده گردید. نتایج نشان داد که مقدار کل تبخیر- تعرق خیار طی 5/3 ماه دوره رشد در بستر کوکوپیت +پرلیت 57/682 میلی متر از سطح گلدان(66/42 لیتر)، در بستر کوکوپیت 72/571 میلی متر از سطح گلدان (16/35 لیتر) و برای بستر پرلیت 82/202 میلی متر از سطح گلدان (47/12 لیتر)بوده، متوسط دمای گلخانه در مدت آزمایش 19 درجه سانتی گراد بود. بیشترین میزان ارتفاع گیاه خیار برابر 148 سانتی متر، بیشترین وزن تر بوته 7/325 گرم و بیشترین وزن محصول 3150 گرم متعلق به بستر کوکوپیت + پرلیت بود. در این مطالعه بهترین بستر کاشت، بستر کوکوپیت +پرلیت می باشد. از داده های رطوبت نسبی و درجه روز رشد در گلخانه، ارتفاع گیاه و میزان آب مصرفی، در نرم افزار sas برای مدل سازی فرآیند نیاز آبی استفاده گردید. نتایج نشان داد بهترین مدل های پیشنهادی شامل یک مدل رگرسیونی غیر خطی توانی برای بستر کوکوپیت + پرلیت مبتنی بر شاخص های درجه روز رشد، روز پس از کاشت و ارتفاع گیاه با (98/0=r2 و %14nrmse=) و برای گیاه خیار در بستر کوکوپیت مدل رگرسیونی غیر خطی توانی مبتنی بر شاخص های ارتفاع گیاه و رطوبت نسبی روزانه با ضریب تعیین 91/0 و nrmse برابر با %25 بهترین مدل برای تعیین نیاز آبی بود. دقت معادله رگرسیونی غیر خطی برای تعیین نیاز آبی در بستر کوکوپیت + پرلیت (95/0=(r2 و کوکوپیت (94/0=r2) در حد مطلوبی بدست آمد. با توجه به نتایج بدست آمده می توان از مدل های رگرسیونی جهت تعیین آب مصرفی گیاهان در محیط گلخانه استفاده کرد. چکیده یکی از روش ها جهت افزایش بهره وری از آب، استفاده از گلخانه ها می باشد. کشت بدون خاک یکی از عوامل موثر در افزایش کارآیی و بهبود عملکرد در تولید محصولات می باشد. از مهم ترین نیازهای سیستم های کشت بدون خاک، شناخت یک بستر کاشت مناسب وحجم مناسب محلول غذایی می باشد. مهمترین پارامتر در مدیریت آبیاری محصولات و بخصوص محصولات گلخانه-ای آب مصرفی است. هدف از این مطالعه تعیین آب مصرفی خیار تحت تاثیر نوع بستر و ارائه یک رابطه تجربی برای تعیین آب مصرفی خیار در شرایط گلخانه بود. تیمار های آزمایشی سه نوع بستر شامل کوکوپیت و پرلیت (50%، 50%)، کوکوپیت (100%) و پرلیت(100%) بودند. تیمار های آزمایشی در میکرولایسیمتر در قالب طرح کامل تصادفی در چهار تکرار در گلخانه کشت بدون خاک در دانشگاه صنعتی اصفهان انجام شد. برای تعیین آب مصرفی گیاه از روش بیلان آب خاک استفاده شد، بطوری که مقدار آب مصرفی خیار از تفاضل آب کاربردی و آب زهکش شده از انتهای میکرو لایسیمتر ها محاسبه گردید. از یک سیستم آبیاری اتوماتیک قطره ای برای مدیریت دقیق آبیاری استفاده شد. به طور متوسط در هر روز پنج بار سیستم آبیاری به مدت 2 دقیقه روشن می گردید. مقدار آب خارج شده از میکرولایسیمتر ها بصورت روزانه در یک ساعت مشخص اندازه گیری برای حذف از تبخیر از زهکش زیر میکرولایسیمتر-ها، مقدار تبخیراز سطح آزاد آب بصورت روزانه اندازه گیری شد. جهت بررسی بیلان رطوبتی بسترها از روش وزنی استفاده گردید. نتایج نشان داد که مقدار کل تبخیر- تعرق خیار طی 5/3 ماه دوره رشد در بستر کوکوپیت +پرلیت 57/682 میلی متر از سطح گلدان(66/42 لیتر)، در بستر کوکوپیت 72/571 میلی متر از سطح گلدان (16/35 لیتر) و برای بستر پرلیت 82/202 میلی متر از سطح گلدان (47/12 لیتر)بوده، متوسط دمای گلخانه در مدت آزمایش 19 درجه سانتی گراد بود. بیشترین میزان ارتفاع گیاه خیار برابر 148 سانتی متر، بیشترین وزن تر بوته 7/325 گرم و بیشترین وزن محصول 3150 گرم متعلق به بستر کوکوپیت + پرلیت بود. در این مطالعه بهترین بستر کاشت، بستر کوکوپیت +پرلیت می باشد. از داده های رطوبت نسبی و درجه روز رشد در گلخانه، ارتفاع گیاه و میزان آب مصرفی، در نرم افزار sas برای مدل سازی فرآیند نیاز آبی استفاده گردید. نتایج نشان داد بهترین مدل های پیشنهادی شامل یک مدل رگرسیونی غیر خطی توانی برای بستر کوکوپیت + پرلیت مبتنی بر شاخص های درجه روز رشد، روز پس از کاشت و ارتفاع گیاه با (98/0=r2 و %14nrmse=) و برای گیاه خیار در بستر کوکوپیت مدل رگرسیونی غیر خطی توانی مبتنی بر شاخص های ارتفاع گیاه و رطوبت نسبی روزانه با ضریب تعیین 91/0 و nrmse برابر با %25 بهترین مدل برای تعیین نیاز آبی بود. دقت معادله رگرسیونی غیر خطی برای تعیین نیاز آبی در بستر کوکوپیت + پرلیت (95/0=(r2 و کوکوپیت (94/0=r2) در حد مطلوبی بدست آمد. با توجه به نتایج بدست آمده می توان از مدل های رگرسیونی جهت تعیین آب مصرفی گیاهان در محیط گلخانه استفاده کرد.
سمانه سلطانیان مهدی قیصری
عدم شناخت ویژگی ها و مسائل ژئوتکنیکی خاک بستر می تواند مشکلات عدیده ای در رابطه با بهره برداری و نگهداری شبکه های آبیاری و زهکشی را در پی داشته باشد. به طور کلی تمام خاک های نامتعارف می توانند مشکلاتی را در کانال های آبیاری ایجاد نمایند که دو نوع از خاک های نامتعارف یا مشکل آفرین، خاک های گچی و خاک ماسه ای ناپایدار است که در اصطلاح متداول به آن ماسه بادی گفته می شود. پژوهشهای کمی در مورد نحوه تثبیت این خاک ها در زیر سازی سازه های آبی و به ویژه کانال های آبیاری انجام شده است. دراین تحقیق در راستای تثبیت و اصلاح خاک های مذکور مواد معدنی پرلیت و پامیس با درصدهای متفاوت (5%، 10% و 15%)، میکروسیلیس با درصدهای متفاوت (1%، 5% و 10%) و الیاف پلی پروپیلن با دو طول 6 و 12 میلیمتر با درصدهای (05/0%، 1/0%، 15/0%و 25/0%) با آنها مخلوط گردیدند و ویژگی های مکانیکی خاکها از جمله پارامترهای برشی، ظرفیت باربری، مشخصات تراکمی و حدود اتربرگ درنمونه های تهیه شده، بررسی شد. نتایج استخراج شده در قالب طرح کاملاً تصادفی مورد تجزیه وتحلیل آماری قرار گرفت و مقایسه میانگین های آنها در سطح آماری 1 درصد (01/0p<) انجام پذیرفت. نتایج نشان داد میکروسیلیس بهترین تاثیر را روی پارامترهای برشی، باربری، تراکمی و حدود اتربرگ خاک گچی و ماسه بادی دارد و باعث بهبود این پارامترها در هر دونوع خاک گردید. پامیس نیز در خاک گچی خواص برشی، باربری، مشخصات تراکمی ودر ماسه بادی نیز تنها خاصیت باربری آن را بهبود داد. الیاف باعث بهبود خواص برشی، باربری ومشخصات تراکمی خاک گچی گردید. اما در ماسه بادی فقط ویژگی های باربری و برشی آن را بهبود بخشید. پرلیت نیز باعث تضعیف ویژگی های برشی، باربری ومشخصات تراکمی در هر دو نوع خاک گچی وماسه بادی گردید.
محمد مردانی بهرام بانی نسب
خشکی یکی از رایج ترین تنش های غیر زنده است که تولید محصولات کشاورزی را در برخی قسمت های جهان بویژه مناطق خشک و نیمه خشک تحت تاثیر قرار می دهد. کمبود آب آبیاری یکی از عوامل اصلی کاهش عملکرد محصولات کشاورزی می باشد. درخت بادام (prunus amygdalus) از سال ها پیش تا کنون چه بصورت سنتی و چه بصورت تجاری در ایران مورد کشت و پرورش قرار گرفته است. با وجود اینکه بادام به عنوان یک گیاه مقاوم به خشکی دسته بندی شده است، کمبود آب آبیاری عملکرد این گیاه را در چند سال اخیر کاهش داده است. نقش پاکلوبوترازول و جاسمونیک اسید در مکانیسم های دفاعی گیاهان تحت تنش های زنده و غیر زنده، نشان دهنده این است که این ترکیبات قادرند اثرات تنش خشکی را در گیاهان کاهش دهند. بنابراین آزمایشی گلخانه ای برای آزمون اینکه آیا کاربرد پاکلوبوترازول و جاسمونیک اسید می تواند اثرات مخرب تنش خشکی را بر رشد رویشی دانهال های بادام تلخ کاهش دهد طراحی شد. تیمارها در این آزمایش شامل 4 سطح آبیاری شامل آبیاری کامل و سه سطح تنش رطوبتی (et، et 85/0، et 7/0 و et 5/0) 4 غلظت پاکلوبوترازول (0 ، 10 ، 15 و 45 میلی گرم در لیتر) و 4 غلظت جاسمونیک اسید (0 ، 0/1 ، 0/5و 1 میلی مولار) در نظر گرفته شد. طرح آزمایش بصورت فاکتوریل 4×7 در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار و هر تکرار شامل 2 دانهال بود. نتایج نشان داد که شاخص خسارات ظاهری دانهال های بادام با افزایش تنش خشکی بطور معنی داری افزایش یافت. پس از اعمال تنش خشکی، در آن دسته از دانهال هایی که با پاکلوبوترازول و جاسمونیک اسید تیمار نشده بودند، علائم آسیب های مربوط به تنش خشکی کاملاً مشهود بود در حالی که در دانهال های تیمار شده با غلظت های 45 میلی گرم در لیتر پاکلوبوترازول و یا 0/1 میلی مولار جاسمونیک اسید آسیب ها جزئی بود. تنش خشکی پارامترهای رشد رویشی (قطر ساقه، وزن تر و خشک اندام هوایی و وزن تر و خشک ریشه را در دانهال های بادام بطور معنی داری کاهش داد. کاربرد پاکلوبوترازول و جاسمونیک اسید اثرات سوء و آسیب های ناشی از تنش خشکی را کاهش داده و پارامترهای رویشی را بهبود بخشید. افزایش تنش خشکی محتوی پرولین را افزایش و محتوی آب نسبی برگ را در دانهال های بادام کاهش داد. کاربرد 45 میلی گرم پاکلوبوترازول و یا 0/5میلی مولار جاسمونیک اسید باعث کاهش معنی دار محتوی پرولین و کاربرد 45 میلی گرم در لیتر پاکلوبوترازول باعث افزایش معنی دار محتوی نسبی آب برگ شد. همچنین پاکلوبوترازول و جاسمونیک اسید محتوی کلروفیل و شاخص کلروفیل فلورسانس را بهبود بخشیده است. در مورد عناصر اندازه گیری شده در برگ دانهال های بادام، افزایش تنش خشکی باعث افزایش پتاسیم و کاهش فسفر در برگ می شود، نتایج نشان داد کاربرد پاکلوبوترازول و جاسمونیک اسید باعث تاثیر معنی دار این دو عنصر در ریشه شد.
جواد بیات مهدی قیصری
بهبود بهره وری آب آبیاری با افزایش راندمان آبیاری از طریق استفاده از مدیریت کم آبیاری و آبیاری قطره ای زیرسطحی یکی از راههای موثر برای صرفه جویی مصرف آب و افزایش کیفیت و کمیت محصولات کشاورزی است. هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر سطوح مختلف کم آبیاری بر عملکرد و شاخص های گیاهی درختان بالغ زیتون تحت آبیاری قطره ای زیرسطحی در خاک سنگریزه ای برای تعیین مقدار بهینه مصرف آب درختان زیتون در منطقه با اقلیم خشک بود. تیمارهای آزمایشی شامل پنج سطح آبیاری (تامین 100، 80، 60، 40 و 20 درصد تبخیرتعرق درخت زیتون به ترتیب i4، i3، i2، i1 و i5) که در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در سال های 1392 و 1393 انجام شد. تبخیرتعرق درخت زیتون با استفاده داده های هواشناسی، معادله فائو-پنمن-مانتیث و ضریب گیاهی زیتون محاسبه گردید. رطوبت وزنی و شوری در اعماق مختلف خاک اندازه گیری شد. در طول فصل رشد طول شاخه یکساله، تعداد انشعابات شاخه یکساله و در انتهای فصل رشد، میوه درختان اندازه گیری شد. نتایج نشان داد، با فاصله گرفتن از لوله دریپردار، رطوبت روند کاهشی داشت. مقدار شوری خاک در لایه سطحی (10-0 سانتی متر) در تیمار آبیاری کامل بیشتر از سایر تیمارها بود و در منطقه توسعه ریشه تیمار آبیاری کامل کمتر از سایر تیمارها بود. مقدار تبخیرتعرق پتانسیل درخت زیتون برای سال اول 528/8میلی متر اندازه گیری شد. تاثیر سطوح مختلف آبیاری بر شاخص های رشد شاخه یکساله و تعداد انشعابات شاخه یکساله در هر دو سال در سطح یک درصد معنی دار شد و اثر سطوح مختلف آبیاری بر شاخص iwue در سال 1392 در سطح یک درصد معنی دار شد. همچنین شاخص های عملکرد، قطر میوه و طول شاخه یکساله تحت تاثیر سطوح مختلف آبیاری تفاوت معنی-داری داشتند. بطور متوسط، مقدار رشد شاخه تیمارهای i4، i3، i2، i1 و i5به ترتیب 0/35، 0/21، 0/2، 0/16 و 0/05 سانتی-متر در ماه بود. ماکزیمم مقدار عملکرد و قطر میوه در تیمار i1 به ترتیب برابر 12 کیلوگرم برای هر درخت و 16/3 میلی متر و کمترین مقدار در تیمار i5 بود (5کیلوگرم برای هر درخت و 12/8 میلی متر). بیشترین مقدارiwue در تیمار i5 برابر 3/4 کیلوگرم بر مترمکعب (با عملکرد میوه 5 کیلوگرم به ازای هر درخت) و کمترین مقدار آن در تیمار i2 بود (1/53کیلوگرم بر مترمکعب با عملکرد میوه 8/97 کیلوگرم به ازای هر درخت). به طور کلی، سطح آبیاری 0/4etc (تامین 40 درصد تبخیرتعرق) سطحی مناسب برای درخت زیتون با نیاز آبی کم در فضای سبز و سطح آبیاری 0/8etc (تامین 80 درصد نیاز آبی) برای تولید اقتصادی توصیه می گردد.
عظیمه عسگری هفشجانی مهدی قیصری
در شرایط کمبود آب، استفاده از پساب برای کشاورزی اجتناب ناپذیر است. سیستم آبیاری قطره ای به دلیل توزیع آب کنار بوته گیاه و یا زیر خاک، نگرانی های ناشی از بروز آلودگی های بهداشتی و زیست محیطی کاربرد پساب را کاهش می دهد. اما مشکل گرفتگی قطره چکان ها در هنگام کاربرد پساب تشدید می شود. کلرزنی، اسیدشویی و شستشوی دوره ای لترال های آبیاری از جمله روش های توصیه شده به منظور جلوگیری از گرفتگی قطره چکان ها می باشند. هدف از این تحقیق بررسی اثر شستشوی دوره ای لترال و کاربرد توأم اسید و کلر بر جلوگیری از گرفتگی قطره چکان ها در شرایط کاربرد پساب بود. تیمارهای آزمایشی شامل نه تیمار اصلی اثر متقابل سه سطح غلظت کلر 10، 15 و 20 میلی گرم در لیتر و سه سطح ph برابر 6، 6/5 و 7 و دو تیمار فرعی کاربرد پساب با و بدون مدیریت شستشوی دوره ای لترال بود. تأثیر تیمارهای مذکور بر عملکرد دو نوع قطره چکان تنظیم کننده فشار، روی خط و درون خط نتافیم (l/hr 4) pcj و (l/hr 3/5) uniram مورد بررسی قرار گرفت. برنامه آبیاری هر دو روز یکبار به مدت 24 ساعت (504 ساعت آبیاری در کل دوره) انجام شد. به منظور بررسی تأثیر تیمارهای مورد مطالعه بر عملکرد سیستم آبیاری قطره ای، دبی 8 قطره چکان مشخص واقع بر هر لترال پس از هر سه بار آبیاری (72 ساعت آبیاری) اندازه گیری و شاخص های یکنواختی پخش (eu)، یکنواختی پخش مطلق (eua)، دبی نسبی (dra)، ضریب یکنواختی کریستیانسن (uc) و ضریب یکنواختی آماری دبی قطره چکان (us) ارزیابی شد. بطور کلی نتایج بیان گر عملکرد بهتر قطره چکان های مورد استفاده در تیمار کلرزنی با غلظت کلر 10 میلی گرم در لیتر بود. رفتار قطره چکان های مورد استفاده نسبت به سطح ph متفاوت بود، بطوری که قطره چکان pcj در سطح ph برابر 6 و قطره چکان uniram در سطح ph برابر 7 عملکرد بهتری داشت. نتایج همچنین نشان داد که در شرایط کاربرد پساب، قطره چکان uniram نسبت به قطره چکان pcj عملکرد بهتری دارد. در تمامی تیمارهای مورد مطالعه، عملکرد قطره چکان های pcj و uniram در طول دوره آبیاری از نظر شاخص های مورد ارزیابی در ردیف خوب قرار گرفت. به منظور تعیین تأثیر کلرزنی بر خصوصیات آب و پساب، غلظت کلر باقیمانده آزاد، ph، هدایت الکتریکی و غلظت مواد جامد محلول در آب و پساب تحت تأثیر تزریق غلظت های متفاوت کلر تعیین شد. نتایج نشان داد، غلظت کلر باقیمانده آزاد با تغییر غلظت کلر اضافه شده به نمونه پساب و آب تغییر می کند. با این حال تغییرات غلظت کلر باقیمانده آزاد در نمونه های پساب با سطوح مختلف ph، تحت تأثیر افزایش غلظت کلر، روند مشخصی نداشت. در صورتی که با افزایش غلظت کلر اضافه شده به آب، غلظت کلر باقیمانده آزاد افزایش یافته است. برای رسیدن به غلظت کلر باقیمانده آزاد بیش از 1 میلی گرم در لیتر به ترتیب 1، 150 و 200 میلی گرم در لیتر کلر در آب، نمونه پساب با ph برابر 6 و 6/5 و نمونه پساب با ph برابر 7، مصرف شد. کاهش ph نمونه پساب از 7 به 6 تا 6/5 مقدار کلر مصرفی برای دستیابی به غلظت کلر باقیمانده آزاد 1 میلی گرم در لیتر را به میزان 25 درصد کاهش داد. اگرچه استفاده از سدیم هیپوکلریت مایع به منظور کلرزنی سیستم آبیاری قطره ای خطر گرفتگی بیولوژیکی قطره چکان ها را کاهش می دهد اما با افزایش غلظت مواد جامد محلول، شوری و اسیدیته آب آبیاری، خطر گرفتگی شیمیایی قطره چکان ها را افزایش می دهد.
لیلا صمدی موسی آبادی بهروز مصطفیزادهفرد
با توجه به محدودیت منابع آب، استفاده بهینه از منابع آب موجود ضروری است. برای رسیدن به بالاترین کارایی مصرف آب و عملکرد محصول لازم است تمام عوامل موثر در تولید محصول شامل انتخاب تاریخ کاشت مناسب و استفاده از ذخیره رطوبتی خاک به درستی مدیریت شوند. برای مدیریت صحیح آبیاری، اجرای طرح های پژوهشی به منظور بررسی استراتژی های مختلف مدیریتی لازم است اما به دلیل هزینه بر و زمان بر بودن این گونه طرح ها، مدل های گیاهی با کارایی آسان تر و سریع تر مورد استفاده قرار می گیرند. در این راستا پژوهشی با اهداف بررسی اثر تاریخ کاشت سیب زمینی بر کارایی مصرف آب و واسنجی و ارزیابی مدل substor-potato جهت استفاده در مدیریت آبیاری سیب زمینی رقم بورن انجام شد. تیمارهای مورد مطالعه چهار تاریخ کاشت سیب زمینی رقم بورن شامل اول تیر ماه ((pd1، دهم تیر ماه (pd2)، بیستم تیر ماه ((pd3 و سی ام تیر ماه ((pd4 با مدیریت آبیاری قطره ای- نواری بود. تیمارهای آزمایشی با استفاده از طرح آماری کرت های نواری در قالب بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. شاخص های فنولوژی رشد، عملکرد، کارایی مصرف آب آبیاری و نشاسته سیب زمینی اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد تاریخ کاشت بر عملکرد کل، عملکرد تک بوته، کارایی مصرف آب آبیاری، درصد ماده خشک غده، درصد نشاسته و ارتفاع بوته اثر معنی دار دارد. بیشترین و کمترین میزان عملکرد به ترتیب برابر با 49/33 تن بر هکتار برای تیمار pd3 و 30/28 تن بر هکتار برای تیمار pd4 مشاهده شد. بیشترین و کمترین میزان کارایی مصرف آب آبیاری به ترتیب برابر با 6/45 کیلوگرم بر متر مکعب برای تیمار pd3 و 4/23 کیلوگرم بر متر مکعب برای تیمار pd4 مشاهده شد. واسنجی مدلsubstor-potato با دقت بسیار خوبی انجام شد و مقدار ضریب تبیین (r2) برای شاخص های عملکرد تر 0/84، عملکرد خشک 0/53 و کارایی مصرف آب آبیاری 0/93 بود. ضرایب ژنتیکی سیب زمینی رقم بورن g2 = 2000، g3 = 25، pd = 0.9،p2 = 0.9 و tc = 17 بدست آمد. ارزیابی مدل دقت نسبتاً خوب مدل برای شبیه سازی عملکرد تر غده و کارایی مصرف آب آبیاری و دقت خوب مدل برای شبیه سازی عملکرد خشک غده را نشان داد. شاخص های آماری r2، شاخص توافق ویلموت و ریشه میانگین مربعات خطای نرمال شده (nrmse) به ترتیب برابر 0/95، 0/8 و 30 درصد برای عملکرد تر غده، 0/97، 0/96 و 14/43 درصد برای عملکرد خشک غده و 0/96، 0/8 و 30/8 درصد برای کارایی مصرف آب آبیاری بود. نتایج نشان داد تغییر تاریخ کاشت عملکرد کل محصول را تا 38 درصد، کارایی مصرف آب آبیاری را تا 34/4 درصد و کارایی تولید نشاسته را تا8 / 48 درصد افزایش می دهد. واسنجی و ارزیابی مدل گیاهی substor-potato بستر لازم برای بررسی استراتژی های مختلف مدیریتی برای تعیین بهترین راهکار مدیریتی در شرایط بحران آب جهت افزایش کارایی مصرف آب را فراهم می کند.
فاطمه صفریان مهدی قیصری
در شرایط کمبود آب و حجم انبوه تولید پساب در کشور ضرورت دارد پساب تصفیه شده برای آبیاری مورد استفاده قرار گیرد. امروزه سیستم های آبیاری قطره ای با راندمان بالا و مشکلات کم زیست محیطی نسبت به سایر روش های آبیاری، کاربرد پساب را تسهیل کرده اند. اما بزرگترین مشکل در این سیستم ها هنگام کاربرد پساب گرفتگی قطره چکان ها است. هدف از انجام این تحقیق، بررسی کارایی تزریق متناوب کلر در سیستم آبیاری قطره ای برای جلوگیری از گرفتگی بیولوژیکی دو نوع قطره چکان تنظیم فشاری با تکنولوژی ساخت متفاوت تحت کاربرد پساب تصفیه شده می باشد. تیمارهای آزمایشی شامل سه غلظت کلر (10، 15، 20 میلی گرم در لیتر)، دو نوع قطره چکان،) pcj 2 لیتر در ساعت، رو ی خط( و uniram (3/5لیتر در ساعت، داخل خط)، دو نوع فیلتر (ژئوتکستایل-دیسکی و دیسکی) بودند. 12 تیمار آزمایشی برای مدت 6 ماه به مدت 600 ساعت مورد آزمایش قرار گرفتند. شاخص های مورد بررسی شامل، یکنواختی پخش (eu)، یکنواختی پخش مطلق (eua)، ضریب یکنواختی کریستیانسن (uc)، ضریب یکنواختی آماری (us)، دبی نسبی (dra) بودند. شاخص های مذکور در کل دوره آزمایش 9 بار پس از 72 ساعت آبیاری اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد در مرحله 6 (400 ساعت پس از آبیاری) اثر کلر روی تمامی شاخص ها در سطح یک درصد معنا دار بود. اثر متقابل قطره چکان-فیلتر در سطح پنج درصد بر شاخص های eua و us و اثر متقابل کلر-قطره چکان در سطح 5 درصد روی شاخصuc معنی دار بود. غلظت کلر 15 میلی گرم در لیتر در تیمار فیلتر دیسکی در قطره چکان pcj و غلظت کلر 20 میلی گرم در لیتر در تیمار فیلتر ژئوتکستایل-دیسکی در قطره چکان uniram به عنوان تیمارهای برتر معرفی شدند. بیشترین میزان کاهش شاخص یکنواختی برای قطره چکان pcj، برابر با 12/92% و برای قطره چکان uniram برابر با 5/94% در کاربرد فیلتر دیسکی و غلظت کلر 20 میلی گرم در لیترمشاهده شد. بیشترین میزان افزایش شاخص یکنواختی برای قطره چکان pcj، برابر با 1% و برای قطره چکان uniram برابر با 5/1% در کاربرد فیلتر ژئوتکستایل-دیسکی و غلظت کلر 15 میلی گرم در لیترمشاهده شد. کاربرد فیلتر ژئوتکستایل-دیسکی موجب بهبود شاخص های یکنواختی در دو نوع قطره چکان شد. درکل عملکرد دو نوع قطره چکان در مدت آزمایش خوب ارزیابی شد. برای مدیریت دقیق گرفتگی بیولوژیکی باید برای هر منبع پساب و هر نوع قطره چکان، غلظت تزریق کلر بصورت مستقل تعیین شود.
آرزو اردشیری مهدی قیصری
با توجه به اهمیت روز افزون آب در بخش کشاورزی، سرمایهگذاریهای کلانی در راستای گسترش سیستم های آبیاری تحت فشار، به ویژه آبیاری بارانی انجام شده است. از طرفی دقت در طراحی سیستم های آبیاری بارانی عامل مهمی در کاهش رواناب است. به منظور طراحی صحیح و جلوگیری از رواناب سطحی شناخت پارامتر شدت نفوذ آب به عنوان مهمترین پارامتر در طراحی سیستمهای آبیاری ضرورت دارد. این پژوهش با هدف مقایسه سه روش میدانی اندازهگیری شدت نفوذ آب به خاک، شامل روشهای استوانه مضاعف، نفوذسنج مکشی و زمان ماندابی و توسعه توابع انتقالی خاک برای تخمین بهتر سرعت نفوذ آب اجرا شد. معادلههای نفوذ گرین- آمپت، فیلیپ، کوستیاکوف، کوستیاکوف اصلاح شده، هورتون و سازمان حفاظت خاک آمریکا مورد ارزیابی قرار گرفتند. در پنج سایت، چهار شاخص بافت خاک، رطوبت اولیه، چگالی ظاهری و درصد مواد آلی، در سه تکرار تعیین گردید. نتایج نشان داد که شدت نفوذ با درصد ماده آلی، جرم مخصوص ظاهری، درصد رطوبت اولیه، درصد رس و سیلت همبستگی معنیداری دارد. توابع انتقالی استخراج شده دقت بالایی در برآورد شدت نفوذ آب به خاک داشتند. همچنین مشاهده شد که مقادیر شدت نفوذ اندازهگیری شده در روش استوانه مضاعف، به طور متوسط 2 تا 3 برابر شدت نفوذ در روش زمان ماندابی و 4 تا 5 برابر شدت نفوذ در روش نفوذسنج مکشی در بافت شن لومی و لوم رسی شنی بود. مقادیر نفوذ نهایی روش نفوذسنج مکشی به ترتیب در مکشهای 2، 5 و 10 سانتیمتر حدودا 4، 3 و 2 برابر سرعت نفوذ نهایی روش زمان ماندابی به دست آمد. همچنین مقادیر نفوذ نهایی روش استوانه مضاعف 5 برابر شدت نفوذ نهایی روش زمان ماندابی بود. مقادیر هدایت هیدرولیکی اشباع محاسبه شده با استفاده از روش نفوذسنج مکشی به طور متوسط 1/5 برابر هدایت هیدرولیکی محاسبه شده روش استوانه مضاعف بود. هدایت هیدرولیکی روش زمان ماندابی به ترتیب 0/7 و 0/4 هدایت هیدرولیکی روشهای استوانه مضاعف و نفوذسنج مکشی در خاکهای مورد مطالعه بود. نتایج فوق لزوم تعدیل و تصحیح مقادیر نفوذ نهایی و هدایت هیدرولیکی حاصل از روشهای استوانه مضاعف و نفوذسنج مکشی در طراحی سیستمهای آبیاری بارانی را بیان میکند. از میان مدلهای نفوذ بررسی شده در این پژوهش، مدلهای هورتون و کوستیاکف بیشترین میانگین ضریب تبیین و مدل سازمان حفاظت خاک آمریکا کمترین میانگین ضریب تبیین را داشتند. توصیه میشود برای طراحی سیستمهای آبیاری بارانی در سطوح وسیع (بیشتر از صد هکتار)، از روش میدانی زمان ماندابی برای تعیین مقادیر شدت نفوذ استفاده شود. در سطوح کوچک (کمتر از صد هکتار)، مقادیر نفوذ با استفاده از روشهای استوانه مضاعف و نفوذسنج مکشی تعیین و قبل از کاربرد به وسیله معادلههای توسعه داده شده اصلاح وتعدیل شوند.
رحیم قائدی جمشید رزمجو
لوبیا چیتی در مناطق نیمه خشک که در آن آب آبیاری محدود است کشت می¬گردد. انتخاب ژنوتیپ¬های متحمل به تنش خشکی و تیمار بذر می¬تواند نیاز آبی این محصول در چنین مناطقی را کاهش دهد. بنابراین، دو آزمایش به¬منظور بررسی اثرات رژیم¬های آبیاری و هیدروپرایمینگ روی لوبیا چیتی در سال 1392-1391 به¬صورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک¬های کامل تصادفی در فریدونشهر انجام شد. در آزمایش اول، اثر سه رژیم آبیاری (آبیاری بعداز50، 100 و 150 میلی¬متر تبخیر از تشتک کلاس a) و ده ژنوتیپ لوبیا چیتی (21193ks-، 21191ks-، 21189ks-، 10e، 9e، صدری، تلاش، توده¬های محلی خمین، اقلید و فریدونشهر) روی عملکرد و اجزای عملکرد و کیفیت دانه و در آزمایش دوم، ژنوتیپ 21193 ks- برای دو ساعت پرایم و تحت سه رژیم آبیاری ( آبیاری بعداز50، 100 و 150 میلی متر تبخیر از تشتک کلاس a) مورد بررسی قرار گرفتند. عملکرد دانه، اجزای عملکرد، ارتفاع بوته و پروتئین دانه توسط رژیم¬ های آبیاری و ژنوتیپ تحت تاثیر قرار گرفت. عملکرد دانه، اجزای عملکرد، ارتفاع بوته، به جز پروتئین دانه در شرایط تنش کاهش یافت. بیشترین افزایش عملکرد دانه در ژنوتیپ 21191ks- (2319 کیلوگرم/هکتار) درحالی¬که کمترین عملکرد در ژنوتیپ اقلید (1700 کیلوگرم/هکتار) بدست آمد. بیشترین عملکرد در سطح آبیاری اول (1i) در حالی¬که کمترین عملکرد در سطح آبیاری سوم (3i) به¬دست آمد. با این حال، اثر متقابل بین رژیم¬¬های آبیاری و ژنوتیپ روی عملکرد دانه معنی¬دار بود. بالاترین عملکرد دانه در ژنوتیپ 21191ks- در سطح آبیاری اول (1i) در حالی که کمترین میزان در ژنوتیپ صدری در سطح آبیاری سوم) 3(i مشاهده شد. نتایج نشان داد که در شرایط تنش و بدون تنش ژنوتیپ¬های لوبیاچیتی مقاوم به خشکی انتخاب شوند. هیدروپرایمینگ اثر معنی¬دار روی بسیاری از صفات اندازه¬گیری شده به¬جز عملکرد بیولوژیک و در صد پروتئین دانه نداشت.
علی اکبر شهیدانی علی نیکبخت
گرفتگی قطره چکان ها در اثر نفوذ ریشه گیاه یک نگرانی بزرگ برای سیستم های آبیاری قطره ای زیر سطحی است. در این راستا تحقیقی با هدف بررسی تأثیر سه غلظت تزریق ترفلان در جلوگیری از گرفتگی قطرهچکانها به وسیله ریشه دو گونه چمن در سه تکرار انجام شد. پس از دو سال از نصب سیستم 50 قطره چکان از هر تیمار از زمین خارج شده و شاخص های، گیاهی و هیدرولیکی ارزیابی شد. همچنین تمام قطره چکان ها باز شدند و از لحاظ گرفتگی ریشه بررسی شدند. بررسی گرفتگی قطره چکان ها نشان داد که استفاده از این علف کش در غلظت های مورد استفاده می تواند بدون آسیب به گیاه، از ورود ریشه به قطره چکان ها جلوگیری کند.
فاطمه پیرنجم الدین محمد مهدی مجیدی
خشکی یکی از مهم ترین عوامل کاهش تولید گیاهان زراعی در مناطق خشک و نیمه خشک محسوب می شود. بررسی پاسخ گیاهان زراعی به تنش کمبود آب جهت کاهش آب مصرفی در مناطق مواجه با کمبود آب مهم می باشد. این مطالعه با اهداف بررسی اثر تنش خشکی متوسط و شدید بر خصوصیات ریختی و بیوشیمیایی و ارتباط آن با تحمل به خشکی ژنوتیپ ها در مزرعه در گیاه فسکیوی بلند انجام شد. تعداد 24 ژنوتیپ فسکیوی بلند از نتاج پلی کراس بر اساس ارزیابی تحمل به خشکی آن ها در مزرعه طی سال های 1391-1388 انتخاب شدند. این ژنوتیپ ها بر اساس شاخص تحمل (tol) و شاخص تحمل به خشکی (sti) به سه گروه متحمل، نیمه متحمل و حساس تقسیم شدند. سپس 24 ژنوتیپ در سال 1391 به صورت کلونی در گلدان هایی (لوله های pvc) با ارتفاع 60 سانتی متر و قطر 16 سانتی متر جهت اندازه گیری خصوصیات ریختی و بیوشیمیایی کشت گردیدند. ژنوتیپ ها در سه سطح تنش خشکی (شاهد، تنش خشکی متوسط و تنش خشکی شدید) به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار بررسی شدند. نتایج نشان داد که تنش رطوبتی تاثیر بسیار معنی داری بر روی همه صفات داشت. بین ژنوتیپ ها ی مورد بررسی از نظر کلیه صفات مورد اندازه گیری تفاوت معنی داری مشاهده شد، که بیانگر تنوع ژنتیکی بالا در بین ژنوتیپ ها از نظر این صفات و موثر بودن انتخاب در بین این ژنوتیپ ها می باشد. اثر متقابل تنش خشکی و ژنوتیپ نیز برای همه صفات مورد اندازه گیری معنی دار شد با افزایش شدت تنش خشکی نسبت ریشه به اندام هوایی در هر دو عمق افزایش معنی داری نسبت به حالت شاهد نشان داد. تحت شرایط تنش خشکی متوسط و شدید طول تجمعی ریشه افزایش نشان داد. تنش رطوبتی نسبت به حالت شاهد میزان کارتنوئید، کلروفیل a، نسبت کلروفیل a/b، پرولین، کربوهیدرات محلول و فعالیت آنزیم پراکسیداز را به طور معنی دار افزایش داد. در سطح تنش خشکی متوسط وزن علوفه خشک با طول ریشه، سطح ریشه، حجم ریشه، وزن تر و خشک ریشه همبستگی مثبت و معنی داری نشان داد، بنابراین می توان با انتخاب غیر مستقیم به ژنوتیپ هایی با عملکرد مطلوب دست یافت. در سطح تنش خشکی شدید محتوای آب نسبی برگ با آنزیم های کاتالاز و آسکوربات پراکسیداز همبستگی مثبت داشت. بر اساس رگرسیون مرحله ای در شرایط شاهد قطر طوقه، درشرایط تنش خشکی متوسط وزن تر ریشه و در شرایط تنش شدید نسبت ریشه به اندام هوایی بیشترین تنوع وزن علوفه خشک را توجیه نمودند. نتایج تجزیه خوشه در هر سه محیط رطوبتی و تجزیه به مولفه های اصلی در شرایط تنش خشکی متوسط و شدید نشان داد که برخی از ژنوتیپ های فسکیوی بلند از سیستم ریشه ای گسترده و صفات فیزیولوژیک مناسب با تحمل به خشکی برخوردار نبودند، هم چنین در شرایط مزرعه نیز دارای شاخص sti پایین و tol بالا بودند. این ژنوتیپ-ها به تنش خشکی حساس هستند. تعدادی دیگر از ژنوتیپ های فسکیوی بلند دارای سیستم ریشه ای گسترده، ظرفیت فتوسنتزی و وزن علوفه خشک بالایی بودند، این ژنوتیپ ها هم چنین دارای کمترین شاخص tol و بیشترین شاخص sti در شرایط مزرعه بودند. این ها از طریق مکانیزم های تحمل و اجتناب از خشکی، به تنش خشکی سازگار و متحمل شدند، که می توانند برای برنامه های اصلاحی بعدی و ایجاد واریته ساختگی مورد استفاده قرار گیرند.
عظیمه عسگری هفشجانی مهدی قیصری
در شرایط کمبود آب، استفاده از پساب برای کشاورزی اجتناب ناپذیر است. سیستم آبیاری قطره ای به دلیل توزیع آب کنار بوته گیاه و یا زیر خاک، نگرانی های ناشی از بروز آلودگی های بهداشتی و زیست محیطی کاربرد پساب را کاهش می دهد. اما مشکل گرفتگی قطره چکان ها در هنگام کاربرد پساب تشدید می شود. کلرزنی، اسیدشویی و شستشوی دوره ای لترال های آبیاری از جمله روش های توصیه شده به منظور جلوگیری از گرفتگی قطره چکان ها می باشند. هدف از این تحقیق بررسی اثر شستشوی دوره ای لترال و کاربرد توأم اسید و کلر بر جلوگیری از گرفتگی قطره چکان ها در شرایط کاربرد پساب بود. تیمارهای آزمایشی شامل نه تیمار اصلی اثر متقابل سه سطح غلظت کلر 10، 15 و 20 میلی گرم در لیتر و سه سطح ph برابر 6، 5/6 و 7 و دو تیمار فرعی کاربرد پساب با و بدون مدیریت شستشوی دوره ای لترال بود. تأثیر تیمارهای مذکور بر عملکرد دو نوع قطره چکان تنظیم کننده فشار، روی خط و درون خط نتافیم (l/hr 4) pcj و (l/hr 5/3) uniram مورد بررسی قرار گرفت. برنامه آبیاری هر دو روز یکبار به مدت 24 ساعت (504 ساعت آبیاری در کل دوره) انجام شد. به منظور بررسی تأثیر تیمارهای مورد مطالعه بر عملکرد سیستم آبیاری قطره ای، دبی 8 قطره چکان مشخص واقع بر هر لترال پس از هر سه بار آبیاری (72 ساعت آبیاری) اندازه گیری و شاخص های یکنواختی پخش (eu)، یکنواختی پخش مطلق (eua)، دبی نسبی (dra)، ضریب یکنواختی کریستیانسن (uc) و ضریب یکنواختی آماری دبی قطره چکان (us) ارزیابی شد. بطور کلی نتایج بیان گر عملکرد بهتر قطره چکان های مورد استفاده در تیمار کلرزنی با غلظت کلر 10 میلی گرم در لیتر بود. رفتار قطره چکان های مورد استفاده نسبت به سطح ph متفاوت بود، بطوری که قطره چکان pcj در سطح ph برابر 6 و قطره چکان uniram در سطح ph برابر 7 عملکرد بهتری داشت. نتایج همچنین نشان داد که در شرایط کاربرد پساب، قطره چکان uniram نسبت به قطره چکان pcj عملکرد بهتری دارد. در تمامی تیمارهای مورد مطالعه، عملکرد قطره چکان های pcj و uniram در طول دوره آبیاری از نظر شاخص های مورد ارزیابی در ردیف خوب قرار گرفت. به منظور تعیین تأثیر کلرزنی بر خصوصیات آب و پساب، غلظت کلر باقیمانده آزاد، ph، هدایت الکتریکی و غلظت مواد جامد محلول در آب و پساب تحت تأثیر تزریق غلظت های متفاوت کلر تعیین شد. نتایج نشان داد، غلظت کلر باقیمانده آزاد با تغییر غلظت کلر اضافه شده به نمونه پساب و آب تغییر می کند. با این حال تغییرات غلظت کلر باقیمانده آزاد در نمونه های پساب با سطوح مختلف ph، تحت تأثیر افزایش غلظت کلر، روند مشخصی نداشت. در صورتی که با افزایش غلظت کلر اضافه شده به آب، غلظت کلر باقیمانده آزاد افزایش یافته است. برای رسیدن به غلظت کلر باقیمانده آزاد بیش از 1 میلی گرم در لیتر به ترتیب 1، 150 و 200 میلی گرم در لیتر کلر در آب، نمونه پساب با ph برابر 6 و 5/6 و نمونه پساب با ph برابر ?، مصرف شد. کاهش ph نمونه پساب از 7 به 6 تا 5/6 مقدار کلر مصرفی برای دستیابی به غلظت کلر باقیمانده آزاد 1 میلی گرم در لیتر را به میزان 25 درصد کاهش داد. اگرچه استفاده از سدیم هیپوکلریت مایع به منظور کلرزنی سیستم آبیاری قطره ای خطر گرفتگی بیولوژیکی قطره چکان ها را کاهش می دهد اما با افزایش غلظت مواد جامد محلول، شوری و اسیدیته آب آبیاری، خطر گرفتگی شیمیایی قطره چکان ها را افزایش می دهد.
سینا مظفری جهانگیر عابدی کوپایی
مطالعات حاکی از آن است که تأثیرات فعالیت های بشری بیش از تغییرات جوی نظیر خشک سالی بر خشک شدن دریاچه ارومیه به عنوان بزرگ ترین دریاچه کشور و دومین دریاچه شور دنیا تأثیر گذار بوده است. تبدیل دریاچه به شوره زار و در نهایت کویری شدن منطقه، تبعات بسیاری همچون از بین رفتن کشاورزی، شوری آب های زیرزمینی، از بین رفتن موجودات و گونه های مختلف جانوری، بیماری های پوستی، فقر و در نهایت مهاجرت های اجباری برای مردم منطقه به همراه خواهد داشت. آزمایش های میدانی وقت گیر و پرهزینه بوده و تولید داده های جدید از طریق روش های سنتی کافی نیست و نتایج آن ها به مکان و زمانی که انجام شده اند، محدود می باشد. در این مطالعه به وسیله نرم افزار dssat استراتژی های مختلف کشت گندم و ذرت در ایستگاه میاندوآب تحت شرایط اقلیم جاری (دوره پایه) مورد بررسی قرار گرفت.
اسماعیل مومیوند محمدرضا مصدقی
تغییر کاربری زمین با تغییر ساختمان، مقدار و نوع ماده آلی و چگالی ظاهری خاک باعث تغییر نفوذ آب به خاک، درجه تراکم، ویژگی های هیدرولیکی، مقاومت برشی، آب گریزی خاک و روان آب و فرسایش خاک می شود. این پژوهش با هدف بررسی اثر کاربری زمین بر نفوذ غیراشباع آب به خاک و ویژگی های هیدرولیکی نزدیک-اشباع، آب گریزی، و مقاومت برشی در حالت اشباع و غیراشباع خاک و استخراج روابط علت و معلولی بین ویژگی های فیزیکی، مکانیکی و هیدرولیکی خاک در شهرستان تویسرکان در استان همدان انجام شد. بدین منظور پنج کاربری زمین شامل مرتع بدون چرا، مرتع با چرای متوسط، مرتع با چرای شدید، کشاورزی دیم و باغ گردو مورد بررسی قرار گرفت.در کل نتایج نشان داد که ویژگی های فیزیکی، هیدرولیکی و مکانیکی خاک در این منطقه به طور معنی داری تحت تاثیر نوع کاربری زمین قرار گرفت؛ چرای شدید در مراتع به شدت کیفیت خاک را کاهش داده و تغییرات زمانی ویژگی های هیدرولیکی نزدیک-اشباع خاک چشم گیر بود.
پدرام شعاع عباس همت
اندازه گیری وضعیت آبی گیاه به منظور کنترل دقیق سطوح تنش آبی و جلوگیری از افت شدید محصول ضروری می باشد. روش های گیاه مبنا در اندازه گیری تنش مانند اندازه گیری هدایت روزنه ای حساسیت بالایی دارند، ولی اشکال این روش ها در وقت گیر بودن و نیاز به نیروی متخصص برای اندازه گیری و تکرار زیاد است. دمای سطح برگ یا کانوپی می تواند شاخصی از هدایت روزنه ای یا سطح تنش آبی باشد. تصویر برداری ترموگرافی روشی نوین در اندازه گیری دما بصورت غیر تماسی یا سنجش از دور است. هدف از انجام این پایان نامه استخراج دمای کانوپی از تصاویر ترموگرافی بمنظور تخمین هدایت روزنه ای درخت بعنوان شاخص تنش آبی می باشد
راسخ امیری نعمت ا.. اعتمادی
بهبود مقاومت گیاه و حفظ بهره وری محصول در برابر تنش های محیطی از جمله خشکی یک موضوع مهم در کشاورزی می باشد. علاوه بر ظرفیت ذاتی گیاه در مقاومت به تنش، همزیستی با قارچ های میکوریزا می-تواند مقاومت گیاه را به تنش افزایش دهد و در نتیجه رشد و عملکرد گیاه حفظ شود. شمعدانی عطری (pelargonium graveolens (l.) heritier) یکی از گیاهان زینتی معطر و دارویی متعلق به تیره شمعدانی بوده که به دلیل اسانس ارزشمند آن کشت و کار می شود. آزمایش حاضر به منظور مطالعه تلقیح گیاه شمعدانی عطری با گونه های مختلف قارچ میکوریزا (گونه glomus mosseae، g. intraradices و ترکیب دو گونه) و در سه سطح آبیاری (100، 75 و 50 درصد ظرفیت زراعی) به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام شد. تمامی فاکتورهای مورفولوژیک و فیزیولوژیک تحت تاثیر تیمارهای آبیاری و قارچی قرار گرفتند. به طور کلی، شمعدانی عطری در مناطقی که با محدودیت آب روبرو هستند رشد کندی دارد که بر اساس نتایج بدست آمده از این تحقیق می توان بیان کرد، تلقیح با قارچ میکوریزا می تواند برای گیاه در شرایط کم آبی مناسب بوده و باعث کاهش اثرات نامطلوب خشکی شود.
روح اله فرزی مهدیه غلامی
خشکی از مهم ترین تنش های محیطی است که بر رشد و نموگیاهان اثرمنفی میگذارد و استفاده از مالچ ها یکی از راهکارهای کاهش مصرف آب و خسارت های ناشی از خشکی است. به منظور بررسی اثر مالچ و دو سطح آبیاری بر دو رقم زیتون ’کنسروالیا‘ و ’مانزانیلا‘ آزمایشی در دو مرحله به اجرا در آمد. در آزمایش اول اثر شش نوع مالچ ، هیدروژل و شاهد (بدون مالچ) در گلدان های بدون گیاه بررسی شد و آزمایش دوم بصورت فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی در چهار تکرار بر روی دو رقم زیتون اجرا گردید. تیمارهای مورد استفاده در آزمایش دوم نیز شامل پنج مالچ سنگریزه، پوسته خرد شده ی پسته،کاه کلش، تفاله زیتون، مالچ امولسیونی، هیدروژل و شاهد (بدون مالچ) و دو سطح آبیاری (100% و 50% ظرفیت زراعی) بود. در پایان مرحله اول آزمایش با توجه به پارامترهای هواشناسی میزان سرعت تبخیر سطحی و حداقل مقدار محتوای آب باقی مانده در اثر هریک از مالچ ها مشخص شد و در پایان مرحله دوم نیز برخی فاکتورهای مربوط به روابط آبی، روابط فتوسنتزی و سیستم آنتی اکسیدانی آنزیمی و غیرآنزیمی بررسی شد.
علی امیری مهدی قیصری
با توجه به کمبود آب در ایران جایگزینی مطمئن برای منابع آب باید مورد توجه قرار گیرد. کاربرد پساب تصفیه شده شهری در کشاورزی و فضای سبز شهری موجب کاهش فشار بر منابع آب می شود. کاربرد پساب تصفیه شده از طریق سیستم های آبیاری قطره ای مطمئن ترین راهکار جهت کاهش اثرات سوء کاربرد پساب در محیط زیست و سلامت انسان ها می باشد. سیستم فیلتراسیون مهم ترین بخش سیستم های آبیاری قطره ای بوده که در ساخت فیلتر مهم ترین قسمت، انتخاب جاذب است. هدف از این پژوهش، بررسی کارایی فیلترهای ژئوتکستایل به همراه کانی های زئولیت، زغال آنتراسیت و شن به عنوان جاذب و صافی در کاهش میزان نیترات (no3)، کدورت، ذرات جامد معلق (tss)، ذرات جامد محلول (tds)، هدایت الکتریکی (ec) و ph پساب فاضلاب دانشگاه صنعتی اصفهان است. بدین منظور آزمایشی در قالب طرح کاملاً تصادفی با 13 تیمار شامل ژئوتکستایل 700 گرم بر متر مربع، ژئوتکستایل 500 گرم بر متر مربع، ژئوتکستایل 350 گرم بر متر مربع، شن، زئولیت، زغال آنتراسیت، شن- زئولیت- زغال آنتراسیت، زئولیت- شن- زغال آنتراسیت، ژئوتکستایل- شن، ژئوتکستایل- زئولیت، ژئوتکستایل- زغال آنتراسیت، ژئوتکستایل- شن- زئولیت- زغال آنتراسیت و ژئوتکستایل- زئولیت- شن- زغال آنتراسیت با 3 تکرار طراحی گردید.
محمدرضا صبحیه عباس مدیر
ورزش اولین قدم در درمان بیماریهای متابولیک می باشد و در کاهش ریسک فاکتورهای همراه نظیر هایپرتنشن ، هیپرلیپیدمی و کاهش تعداد یا قطع سیگار موثر است . هایپوگلیسمی ، دیابت کتواسیدوز و پدیده هایپوگلیسمی دیررس متعاقب ورزش مهمترین عوارضی است که به هنگام ورزش یا پس از آن در مبتلا یان به دیابت ملیتوس رخ می دهد. این مطالعه با هدف تعیین میزان تغییرات قند خون ، تری گلیسرید و کلسترول در اثر ورزش صبحگاهی و رابطه آن با سن ، طول سابقه ورزش صبحگاهی و میزان اولیه المانهای خونی افراد ورزشکار انجام گرفت.
مهدی قیصری مجید میرلطیفی
برای استفاده بهینه و کارآ از لوله دریچه دار در روش های آبیاری سطحی نیاز به شناخت ویژگیهای هیدرولیکی لوله و دریچه های آن می باشد. در این پژوهش خصوصیات هیدرولیکی دریچه های لوله دریچه دار مورد ارزیابی قرار گرفت. دریچه ها از نظر کیفیت ساخت و یکنواختی پخش آب با استفاده از شاخص های cv,qvar و range مورد ارزیابی قرار گرفتند. براساس مقدار شاخص cv در درجه های بازشدگی 135، 225 و 315 درجه آبدهی دریچه ها در فشارهای یکسان از یکنواختی مطلوبی برخوردار می باشد. عملکرد هیدرولیکی دریچه ها براساس شاخص های qvar و range ارزیابی گردید. در میزان بازشدگی 225 و 315 درجه عملکرد دریچه ها در گروه ((قابل استفاده)) قرار گرفتند. لیکن در میزان بازشدگی 135 درجه درجه عملکرد دریچه ها در گروه ((غیر قابل استفاده)) بدست آمد. نتایج دلالت بر این نکته دارد که از نظر کیفیت ساخت دریچه ها مشابه یکدیگر بوده و عملکرد هیدرولیکی آنها نسبتا مشابه یکدیگر می باشد. لهذا امکان استخراج رابطه ای برای تعریف چگونگی ارتباط شدت آبدهی دریچه ها با فشار و میزان بازشدگی وجود دارد. رابطه حاکم بر آبدهی دریچه ها با میزان بازشدگی دریچه و فشار قبل از دریچه مورد بررسی قرار گرفت و روابطی برای برآورد شدت آبدهی دریچه ها براساس فشار و میزان بازشدگی استخراج گردید. از بین روابط استخراج شده مذکور دو معادله زیر آبدهی دریچه ها را با دقت مطلوبی (ضریب همبستگی 98 درصد) برآورد می نماید.q=(-0.0004 +0.00690-0.0016)h+(-0.00580+0.25220-0.2863) q=(-0.005h-0.0048)+(0.0074h+0.2361) +(3*10 h -0.0055h-0.18080)در روابط فوق دبی دریچه (q) بر حسب لیتر بر ثانیه، میزان بازشدگی دریچه ( ) بر حسب رادیان و فشار آب در داخل لوله قبل از دریچه (h) بر حسب سانتیمتر می باشد. یک برنامه کامپیوتری برای شبیه سازی جریان خروجی از دریچه ها در راستای طولی لوله دریچه دار تهیه شد. برنامه مذکور آبدهی و فشار قبل از دریچه را در طول لوله برای حالت بازشدگی زیاد (315 درجه) عالی، در حالت بازشدگی متوسط (225 درجه) خوب و درحالت های بازشدگی کم (135 درجه) ضعیف برآورد می نماید.