نام پژوهشگر: عبدالحسین رضایی پور باغدر

تأثیر برخی خصوصیات خاک بر پراکنش گونه های eurotia ceratoides و stipa barbata درمنطقه ییلاقی باغدر بافق
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده منابع طبیعی 1390
  عبدالحسین رضایی پور باغدر   محمد حسین حکیمی

مرتع یکی از اکوسیستم هایی است که از روابط متقابل محیط، گیاهان و جانوران تشکیل شده است. به منظور بهره برداری پایدار از مراتع، لازم است آب، خاک و پوشش گیاهی شناخته شده و رابطه آنها با هم تجزیه و تحلیل شود. خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک ها به نحو موثری در استقرار و پراکنش گونه های گیاهی نقش دارد. به منظور آگاهی از تأثیر برخی خصوصیات خاک بر پراکنش گونه های eurotia ceratoides و stipa barbata در منطقه ییلاقی باغدر بافق، ابتدا نسبت به شناسایی فلور و تعیین شکل زیستی و رسته حفاظتی گیاهان منطقه مطابق روش تاکسونومی منطقه ای و رانکیائر اقدام گردید. اطلاعات مربوط به گیاهان در سه تیپ رویشی تفکیک شده artemisia aucheri – eurotia ceratoides، artemisia aucheri – eryngium bungei و artemisia aucheri – stipa barbata در قالب 20 پلات برای هر تیپ در صحرا برداشت گردید. پس از حفر 27 پروفیل و تهیه نمونه خاک از دو عمق 30-0 و 60-30 سانتیمتری، پارامترهای اسیدیته، هدایت الکتریکی، آهک، کربن آلی، گچ، سنگریزه و توزیع دانه بندی خاک در آزمایشگاه تعیین شد. بر اساس مطالعات انجام شده تعداد 173 گونه گیاهی متعلق به123 جنس و 38 خانواده در این منطقه شناسایی گردید. تجزیه واریانس داده ها نشان داد که رس و آهک در عمق اول و آهک در عمق دوم خاک در سه تیپ رویشی با هم اختلاف معنی داری دارند. آنالیز مولفه های اصلی بر روی 16 متغیر خاک و درصد شیب نشان داد که مولفه اصلی اول شامل درصد شیب، رس در عمق دوم و آهک و شن در عمق اول، 61% و مولفه اصلی دوم شامل شن در عمق دوم و هدایت الکتریکی و کربن آلی در عمق اول، 38% از تغییرات را توجیه می کنند. نتایج این تحقیق نشان می دهد گونه eurotia ceratoides در مناطقی که لایه های پایینی و بالایی خاک رس و آهک کمتری دارند، گسترش بیشتری دارد و گونه stipa barbata در خاک هایی با رس بیشتر در لایه های پایینی خاک و آهک بیشتر و کربن آلی و هدایت الکتریکی کمتر در لایه های بالایی خاک دیده می شود.

تعیین شدت بیابان زایی حاشیه سنگ معدن چغارت بافق با استفاده از معیار پوشش گیاهی در مدل imdpa
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یزد - دانشکده منابع طبیعی 1392
  سمیه ریوف دلگشا   محمدحسین مبین

امروزه بیابان زایی پس از کمبود آب شیرین و تغییرات آب و هوا، در درجه سوم اهمیت قرار دارد. عوامل زیادی در بیابان زایی تاثیرگذار است. یکی از عوامل بیابان زایی تجمع مواد سمی در گیاهان و خاک است. باطله های حاصل از عملیات معدن کاری، حاوی عناصر سنگین و مواد سمی بوده که در اطراف معادن ریخته می شود و منجر به آلودگی خاک و بیابان زایی می گردد. به منظور ارزیابی شدت بیابان زایی، مدل های زیادی در ایران و خارج کشور ارائه شده است. در این پژوهش از مدل ایرانی ارزیابی پتانسیل بیابان زایی (imdpa) برای تعیین وضعیت بیابانی شدن عرصه های اطراف معدن چغارت بافق واقع در استان یزد استفاده شده است. برای ارزیابی شدت بیابان زایی این منطقه، از شاخص شدت آلودگی گیاه اشنان (seidlitzia rosmarinus) به عناصر سنگین سرب، سلنیوم، کادمیم و وانادیم در قالب معیار پوشش گیاهی این مدل استفاده گردید. پس از تعیین محدوده های مطالعاتی و شاهد، 13 نمونه از گیاه اشنان در هر کدام جمع آوری گردید. پس از عصاره گیری با اسید نیتریک 4 نرمال با استفاده از دستگاه جذب اتمی میزان عناصر سنگین گیاهان محاسبه شد. به این ترتیب شاخص آلودگی منطقه به عناصر سنگین تعیین و نقشه وضعیت آلودگی منطقه با استفاده از نرم افزار arc gis مشخص گردید. مقایسه میانگین های kc عناصر (افزایش غلظت عنصر، نسبت به سقف مجاز آن عنصر) در نمونه های گیاهی مطالعاتی و شاهد با آزمون حداقل اختلاف معنی دار (lsd) نشان داد که بین مقادیر kc نمونه های گیاهی مطالعاتی و شاهد، وانادیم دارای اختلاف معنی دار در سطح 95 درصد اطمینان است، در حالی که سایر عناصر، بین نمونه های مطالعاتی و شاهد اختلاف معنی دار وجود نداشت. مقایسه zc (شاخص تجمعی آلودگی گیاه به فلزات سنگین) نمونه های مطالعاتی با نمونه های شاهد نیز دارای اختلاف معنی دار با 95 درصد اطمینان بود. با توجه به نتایج می توان نتیجه گیری نمود که وانادیم از نمونه فلزاتی است که با استخراج و کانه آرایی های سنگ آهن به خاک نفوذ نموده و از آن طریق به گیاه وارد شده است.

بررسی توانمندی ژئومورفوسایت های شهرستان خور وبیابانک با استفاده از روش رینارد
thesis دانشگاه تربیت معلم - سبزوار - پژوهشکده جغرافیا و علوم زیستی 1393
  زینب افلاکی   ابوالقاسم امیراحمدی

یکی از مفاهیم جدیدی که امروزه در مطالعات گردشگری مورد توجه قرار گرفته است، ژئومورفوسایت ها هستند. این پدیده از جمله مفاهیم جدیدی هستند که بر مکان های ویژه گردشگری تاکید دارد و از ارزش های علمی، فرهنگی، اکولوژیکی، زیبایی و اقتصادی به صورت توأم برخوردار است. از آنجا که شهرستان خور و بیابانک از جمله شهرستان های کویری و خشک کشور محسوب می شود و دارای جاذبه های ژئوتوریستی می باشد، ارزیابی پدیده های ژئومورفولوژی بر صنعت توریسم و گردشگری در منطقه نقش مهمی را ایفا می کند . در این تحقیق از روش تحلیلی و منابع و داده های کتابخانه ای و نرم افزارهای مرسوم جغرافیایی مانند google earth ، arc gis وتصاویر ماهواره ای و روش رینارد که شامل معیارهای علمی، مکمل و افزوده می باشند، استفاده شده است. در این روش ارزش علمی متشکل از عیار حفاظتی، نادر بودن، شاخص بودن و جغرافیای دیرینه می باشند و عیار مکمل شامل ارزش اکولوژیکی ، زیبایی شناختی، فرهنگی، تاریخی، مذهبی و اقتصادی می شوند و عیار ترکیب هم از سنجش ارزش جهانی شدن ، ارزش آموزشی، تهدیدات منطقه و میزان مدیریت شکل می گیرد. نتایج نشان داد از میان مکان های مورد مطالعه کویر و تپه های ماسه ای در روستای مصر با کسب بیشترین امتیاز، بالاترین ظرفیت را در مقایسه با سایر ژئومورفوسایت های شهرستان دارد . با توجه به این موضوع ، باید برنامه ریزی دقیق تری به منظور توسعه پایدار گردشگری در شهرستان صورت گیرد و سایر ژئومورفوسایت های منطقه را با هدف جذب توریست معرفی و از آنها در جهت توسعه پایدار گردشگری نیز استفاده کرد