نام پژوهشگر: داود شیرمحمدی
داود شیرمحمدی فردین قریشی
پژوهش حاضر در پاسخ به این سوال شکل گرفته است که فهم زوجین در معرض طلاق و طلاق گرفته از مسأله ی طلاق در شهرستان سقز چیست؟ این مطالعه در صدد است ابعاد و عوامل موثر بر طلاق را از منظر برساخت گرایانه بررسی نماید. لذا تلاش بر این است، فرایند مسأله ی اجتماعی شدن طلاق از نگاه خود زوجین، کشف و انگاره های ذهنی آنها به عنوان هدف و هسته ی اصلی پروژه ی مورد مطالعه قرار گیرد. چارچوب نظری تحقیق، براساس برساخت گرایی اجتماعی است. رویکرد تحقیق، کیفی و از روش مصاحبه ی ژرف برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. مصاحبه شوندگان این پژوهش، زنان و مردان در معرض طلاق و طلاق گرفته هستند که از روش گلوله برفی برای دسترسی به آنان استفاده شده است. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات و ارائه ی نظریه ی نهایی، از روش نظریه ی زمینه ای(gt) استفاده شده است. پس از تحلیل داده ها مفاهیمی به دست آمد که عبارتند از: منابع نهادی ارزشهای جدید، پیروی از ارزشها و هنجارهای جدید، ضعف اقتصادی، حمایت نهادی، برجستگی تفاوتهای ارزشی، اختلالات کنشی، نگرش دوگانه به طلاق. این مفاهیم به طور کلی در سه مقوله ی محوری شرایطی، تعاملی و پیامدی تقسیم بندی شدند. به عیارت دیگر شرایط اجتماعی خاصی زمینه ی بروز انواع خاصی از کنشها و تعاملات بوده و این کنشهای متقابل، زمینه ساز ایجاد نوع خاصی از نگرش نسبت به طلاق می شد. مفهوم هسته در این پژوهش که در برگیرنده ی تمامی مفاهیم به دست آمده می باشد، مفهوم غلبه ی نسبی ارزشهای جدید است. در نهایت حضور ارزشهای نوین تا حد زیادی مبنای تعاملات افراد نمونه بوده و نگرشهای آنها راجع به طلاق را تحت تأثیر قرار می دهد.