نام پژوهشگر: لیلا اردبیلی
لیلا اردبیلی بهزاد برکت
در این پژوهش با عنوان "معناشناسی شناختی و نقش نظریه آمیختگی مفهومی در قصههای عامیانه ایرانی" تلاش ما آن است که با توجه به دستاوردهای معناشناسی شناختی به طور عام، و نظریه آمیختگی مفهومی به طور خاص، تخیل، تصویرسازی و ماهیت پویایی و خلاقیت فرایندهای ساخت معنا را در قصههای عامیانه ایرانی مورد بررسی قرار دهیم تا شاید از این رهگذر بتوانیم به تحلیل و خوانش دقیقتری از این روایتها دست یابیم. ژ. فوکونیه و م. ترنر در کتاب شیو? اندیشیدن ما (2002)، چهارچوب نظری آمیختگی مفهومی را به تفصیل مورد بحث و بررسی قرار داده اند، پژوهش حاضر با توجه به تحقیقات و بررسیهای این دو اندیشمند، نخست رویکرد نظری آمیختگی مفهومی را معرفی می کند و سپس بر مبنای آن به توصیف و تبیین چگونگی فرایند معناسازی و شخصیت پردازی در 10 قصه از قصه های عامیانه ایرانی که به صورت تصادفی انتخاب شده اند می پردازد. فرض ما این است که خلاقیت و پویایی فرایندهای معناساز موجود در قصه های عامیانه به استناد انگارههای نظری? آمیختگی، تا حد زیاد و البته به شکل تازهای، قابل تبیین است. نتایج برآمده از تحقیق موید این فرض هستند و نشان میدهند که نظریه آمیختگی مفهومی نه تنها قابلیت و ظرفیت کافی برای توصیف خلاقیت و پویایی این فرایندها را دارد بلکه تبیین متفاوت و تازهای از آنها ارائه میکند.
لیلا اردبیلی بهزاد برکت
نظریه قطبهای استعاره و مجاز یاکوبسن از جمله دستاوردهای راهگشای زبانشناسی جهت تبیین برخی ویژگی های سبکی متون ادبی به ویژه شعر است.یاکوبسن کاربرد استعاری زبان را مرتبط با بهره گیری از امکانات محور جانشینی و کاربرد مجازی را در ارتباط با استفاده از امکانات محور همنشینی می داند.در عین حال کاربرد استعاره را شاخص ادبیات رمانتیک و سمبولیستی و استفاده از مجاز را مشخصه ادبیات حماسی و واقعگرا به شمار می آورد.