نام پژوهشگر: رقیه حسن زاده قزلگچی
رقیه حسن زاده قزلگچی عباس بخشی پور رودسری
عملکرد حسی یکی از مهمترین کارکردهای دست می باشد. در طی چند دهه اخیر مطالعه در مورد ضایعات اعصاب محیطی افزایش یافته و در دو دهه اخیر بیشترین تاکید بر روی بررسی تاثیر سیستم عصبی مرکزی در نتایج ترمیم عصب بوده است. مطالعه نتایج مربوط به ضایعات اعصاب محیطی نشان می دهد که بهبودی حسی تحت تاثیر تعدادی از عوامل مختلف می باشد. تاثیر مثبت برنامه بازآموزی حسی در نیمه دهه 70 اثبات شده، ولی مکانسیم دقیق آن هنوز مشخص نشده است. به علاوه "سن" به عنوان مهمترین عامل پیشگوئی کننده نتایج عملکردی به دنبال ترمیم عصب می باشد. حتی بدون انجام برنامه بازآموزی حسی کودکان قادر به کسب بهبودی عملکردی در حد عالی می باشند(20و10). مکانیسم دقیق این پدیده هنوز مشخص نشده است، اما "تاجما" و "ایمای" علت آنرا ظرفیت بالای زایش مجدد اعصاب محیطی و شکل پذیری عصبی سیستم عصبی مرکزی در کودکان دانستند. ثابت شده است که،ترمیم بریدگی های کامل اعصاب محیطی با درجات مشخصی از عدم تجانس همراه بوده و درنتیجه عصب گیری مجدد نادرست به سمت ارگان انتهائی می گردد. بر اساس یک مطالعه حیوانی، مرزنیخ(merzenich) دریافت که بعد از بریدگی و ترمیم عصب مدیان، ناحیه مربوط به بازنمائی پوست عصب مدیان در قشر کاملا از طریق درونداد های جدید ارسالی از اعصاب اولنار و رادیال اشغال می گردند. به منظور بناسازی مجدد بازنمائی های مربوط به قبل از ضایعه، مدل سازی مجدد(بازسازی مجدد) وسیع قشر حسی بدنی مورد نیاز است. اصطلاح شناخت پروسه هائی چون ادراک، توجه، یادگیری ، حافظه و ارتباط را در بر می گیرد. ظرفیت شناختی توانائی مغز برای مشاهده و حفظ کردن، توانائی مغز برای تطبیق با تحریکات و توانائی مغز برای بازشناسی که ،شکل پذیری عصبی مغز نیز نامیده می شود، است.بر اساس توانائی سیستم اعصاب مرکزی برای انطباق با عصب گیری نادرست به ارگان انتهائی، ظرفیت شناختی ممکن است تاثیر بسزائی بر روی پیش آگهی بهبودی حسی داشته باشند. لوندبورگ و رزن برای اولین بار ارتباط بین ظرفیت شناختی و بهبودی حسی را گزارش نمودند. آنها بر روی توانائی شناخت لمسی به عنوان بهبودی حسی عملکردی در نظر می گیرند. مطالعه حاضر، به منظور تعیین ارتباط بین ظرفیت شناختی و نتایج بهبودی حسی به دنبال ترمیم اعصاب محیطی در اندام فوقانی،انجام شد. بنابراین هدف بررسی رابطه کارکردهای شناختی با بهبودی حسی می باشد. به منظور بررسی این فرضیه که ظرفیت های شناختی با بهبودی توانائی حسی دست در ارتباط و همبستگی می باشد یا خیر ما 20 بیمار که ترمیم عصب مدیان و اولنار در سطح ساعد داشته اند با ابزارهای ارزیابی حسی و ظرفیت شناختی تحت ارزیابی قرار می دهیم. از طریق این تست ها به آزمون فرضیه وجود ارتباط بین ظرفیت های شناختی از قبیل، حافظه کوتاه مدت(عددی)، تفکر انتزاعی، توانائی های ادراکی فضائی بینائی، انعطاف پذیری شناختی(توجه انتخابی)، زمان عکس العمل و سطح بهبودی عملکردحسی خواهیم پرداخت. آگاهی از این مسئله باعث تلاش های بیشتری در برنامه های توانبخشی از طریق به کارگیری این اصول و ارتقاء ظرفیت شناختی مغز در جهت بهبودی نتایج ترمیم عصب می گردد.??