نام پژوهشگر: مجید صوفی

بررسی تأثیر فرسایش آبکندی بر بیابانزایی (حوضه مطالعه موردی: منطقه باباعرب شهرستان جهرم)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کاشان - دانشکده منابع طبیعی 1391
  آتوسا هوشمند کوچی   مجید صوفی

از میان انواع فرسایش خاک ، فرسایش آبکندی یکی از مهمترین رخدادهای موثر در نابودی خاک، کاهش تولید بیوماس و تنوع گیاهان است. درمنطقه باباعرب در شمال غربی شهر جهرم با اقلیم خشک بیابانی معتدل آبکندهای پنجه ای با عمق متوسط بر روی مارن های شیب دار اطراف رودخانه شور جهرم ایجاد گردیده اند و با اشغال مساحت 34.45 کیلومتر مربعی خود به معضل بزرگی در منطقه تبدیل شده است. هدف اصلی این تحقیق بررسی تأثیر فرسایش آبکندی بر بیابان زایی بوده و نتیجه آن مشخص می کند که آیا فرسایش آبکندی می تواند یکی از عوامل اصلی تشدید بیابان زایی باشد یا خیر. در ابتدا دو زیر حوضه که تنها تفاوتشان در دارا بودن آبکند است درنظر گرفته و در هر یک 3 واحد کاری زراعت، مرتع و اراضی لخت انتخاب شدند و در هریک 5 پارامتر بیابان زایی شامل درصد رطوبت، میزان هدایت الکتریکی، بیوماس گیاهان، درصد پوشش زمین و تنوع گیاهی اندازه گیری گردید. در مرحله عملیات میدانی در ابتدا نمونه های خاک تا عمق زراعی به تعداد دو پروفیل در هر واحد کاری تهیه و با استفاده از روش پلات اندازی تصادفی پارامتر درصد پوشش و تنوع گیاهی اندازه گیری و گونه های گیاهی جهت اندازه گیری بیوماس تهیه گردیدند. پس از آن در مرحله آزمایشگاهی درصد رطوبت خاک به روش وزنی، هدایت الکتریکی عصاره اشباع و بیوماس به روش وزن خشک اندازه گیری شدند. سپس داده های به دست آمده دسته بندی و تحلیل آماری در نرم افزار spss به روش آنوا روی آنها انجام گرفته و در هر واحد کاری دو منطقه دارای آبکند و فاقد آبکند از نظر هریک از پارامترها مقایسه شدند. در نهایت مشخص گردید که در اراضی زراعی فرسایش آبکندی بر رطوبت و شوری خاک اثر بیشتری داشته است. در اراضی مرتعی فرسایش آبکندی اثر فاحشی داشته و تمام پارامترها را تحت تأثیر خود قرار داده است. در اراضی لخت نیز به دلیل سیر قهقرایی که این اراضی در هردو منطقه داشته اند فرسایش آبکندی اثر معناداری بر هیچ یک از پارامترها نداشته است.

آستانه توپوگرافی شروع و گسترش فرسایش آبکندی در کاربری های کشاورزی و مرتعی استان ایلام
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی 1392
  بنفشه یثربی   مجید صوفی

فرسایش آبکندی یکی از شکل¬های مهم تخریب خاک به ویژه در مناطق نیمه خشک جهان است. استان ایلام چهارمین استان در کشور از نظر وسعت پهنه¬های آبکندی است و13 درصد از سطح آن توسط آبکندها پوشیده شده است. مطالعه حاضر با هدف انجام مطالعات ریخت¬شناسی، ارایه آستانه¬های توپوگرافی آبکندها، بررسی ارتباط های هندسی بین آنها، شناخت فرآیند غالب در شروع و گسترش آبکندها در دو کاربری مرتعی و کشاورزی متمرکز شده است. در ابتدا ویژگی¬های هندسی و توپوگرافی120 آبکند در بخش نیمه خشک استان شامل عرض بالا، عمق، عرض پایین، ارتفاع بالاکند، شیب های شروع و گسترش، مساحت شروع و گسترش هم-چنین ویژگی¬های سطح حوزه آبخیز آبکندها شامل میزان پوشش سطحی و خاک لخت به وسیله پلات¬های یک متر مربعی به همراه نمونه¬های ترکیبی خاک از سطح حوزه آبخیز و دیواره آبکند¬ها برداشت گردید. نتایج نشان داد که نسبت عرض بالا به عمق آبکندهای کشاورزی و مرتعی به ترتیب برابر با 1/2 و 5/1 بوده و نسبت عرض بالا به طول به ترتیب در کاربری کشاورزی و مرتعی برابر با 41/0 و 57/0 به دست آمد که در نتیجه آبکندهای مرتعی کشیدگی بیش¬تری داشته¬اند. رابطه معکوس نمایی بین شاخص¬های فوق با شیب نشان داد که عوامل توپوگرافی بر شکل نهایی آبکندها تاثیرگذار بوده است. شاخص عرض پایین به عرض بالا به ترتیب در آبکندهای کشاورزی و مرتعی برابر با 33/0 و 30/0 و شکل مقطع¬های عرضی به ترتیب ذوزنقه و v بوده است. نتایج هم-چنین نشان داد که شیب 16 درصد از تغییرات مساحت مقطع¬های عرضی را تبیین نموده و رشد عرضی آبکندها در کاربری¬های کشاورزی و مرتعی به ترتیب 84 و 73 درصد از تغییرات حجم فرسایش را تبیین کرده است و عامل موثر بر تغییر حجم فرسایش آبکندی میزان ماسه در خاک سطحی، کاربری و شیب بوده است. آبکندهای مورد مطالعه در هر دو کاربری دارای بعد فراکتال متوسط 08/1 بوده اند و به صورت خطی با افزایش طول و به صورت توانی با افزایش حجم آبکندها افزایش یافته است. توان مساحت در قاعده هک در آبکندهای کشاورزی و مرتعی به ترتیب برابر با 50/0 و 54/0 بوده است. عدد آستانه توپوگرافی شروع و گسترش آبکندها در کاربری کشاورزی به ترتیب 02/0 و 04/0 و در کاربری مرتعی به 1/0 و 2/0 افزایش یافته است. در حقیقت آستانه توپوگرافی تشکیل آبکند در اراضی مرتعی 5 برابر اراضی کشاورزی است. فرآیند غالب در تشکیل و توسعه آبکندها بر اساس رابطه شیب – مساحت و شواهد موجود در عرصه روان¬آب سطحی بوده است. ماده آلی، پوشش گیاهی، میزان سنگریزه و خاک لخت 31 درصد از تغییرات آستانه توپوگرافی را تبیین نموده اند و ماده آلی با ضریب بتای 62 درصد بیشترین مشارکت را داشته است. همچنین فراوانی تشکیل آبکند با میزان سنگریزه و پوشش سطحی دارای رابطه نمایی بوده و عامل کاهنده فراوانی آبکند با افزایش سنگریزه و پوشش گیاهی به ترتیب 60 و 35 درصد بوده است.

بررسی روش شماره منحنی در تعیین ارتفاع رواناب حوضه کسیلیا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تهران 1370
  مجید صوفی   محمد مهدوی

پیشرفت تکنولوژی و تخریب شدید منابع طبیعی خدادادی از جمله جنگلها و مرات باعث بهم خوردن تعادل منابع آب و خاک گشته و روز به روز نیاز به مدیریت دقی منابع آب احساس می گردد. جهت طراحی و مدیریت منابع آب در حوضه های کشور،وجود آمار و اطلاعات هیدرولوژیک ضروری است ولی بسیاری ازاین حوضه ها فاقد چنین آماری می باشند و درحالیکه معمولا آمار بارندگی بیشتراست .لذا استفاده از فرمولهای تجربی جهت برآورد اطلاعات هیدرولوژیک ضروری نظیر ارتفاع ویاحجم هرز آب سطحی بعنوان بهترین راه حل ارائه گردیده است . ازبین فرمولهای تجربی ارائه شده جهت برآورد ارتفاع هرز آب ، روش شماره منحنی سازمان حفاظت خاک آمریکا، بدلیل استفاده از مهمترین فاکتورهای موثر در تولید رواناب سطحی نظیر پوشش گیاهی، خاک و رطوبت پیشین از محبوبیت خاصی درنزد هیدرولوژیست ها برخوردار است .لذ دراین رساله سعی گردیده در حوضه معرف کسیلیان این روش آزمون شده و میزان قابلیت کاربرد آن برای سایر حوضه های کشور ارائه گردد. دراین مطالعه ابتدا انواع استفاده از اراضی باتهیه نقشه استفاده از اراضی و تعیین ویژگیهای هریک مشخص گردیده سپس در مورد مراتع، میزان تولید علوفه خشک توام با لاشبرگ و د پوشش گیاهی سطحی نیز تعیین شده آنگاه درهرتیپ استفاده از اراضی آزمایشات نفوذپذیری جهت تعیین گروههای هیدرولوژیک خاک صورت گرفته است .