نام پژوهشگر: مسعود رحیمی
اصغر علیزاده داخل مسعود رحیمی
چکیده در این پایان نامه، تکنیک دینامیک سیالات محاسباتی (cfd) برای مدلسازی و مطالعه سیستم های دو فازی گاز-مایع بسط داده شد. مدلسازی های سه بعدی cfd برای سه مساله صنعتی انجام شد. در مطالعه موردی اول جریان دو فازی گاز-مایع روی سینی یک برج تماسی مجهز به یک دریچه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که افزایش وزن دریچه سبب افزایش سطح تماس گاز-مایع می شود ولی افت فشار سینی را نیز افزایش می دهد. همچنین برای افزایش سطح تماس و بازده سینی، سه دریچه جدید طراحی و ساخته شد. نتایج آزمایشگاهی و مدلسازیها نشان داد که دریچه های جدید ارائه شده در این پایان نامه نسبت به دریچه قبلی دارای کارایی بهتری هستند. در مطالعه موردی دوم رژیم های جریان دو فازی و افت فشار داخل لوله های انتقال مورد بررسی قرار گرفت. رژیم های مختلف و افت فشار جریان دو فازی برای سیستم افقی، عمودی و با شیبهای مختلف با انجام آزمایشات در یک لوله شفاف مورد بررسی قرار گرفت. سه رژیم برای سیستم افقی و سه رژیم جریان برای سیستم عمودی با استفاده از cfd مدلسازی شد. نتایج نشان داد که رژیمهای مختلف جریان دو فازی و افت فشار جریان در داخل لوله ها به خوبی با استفاده از روش دینامیک سیالات محاسباتی قابل پیش بینی است. در مطالعه موردی سوم، جریان و انتقال حرارت همراه تغییر فاز در داخل یک ترموسیفون دو فازی بسته مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آزمایشگاهی نشان داد که افزایش شار حرارتی ورودی به تبخیر کننده از 350 به w500 سبب افزایش بازده حرارتی ترموسیفون می گردد اما افزایش بیشتر شار حرارتی ورودی سبب کاهش بازده می شود. همچنین آزمایشات نشان داد که برای هر مقدار شار ورودی، مقدار بهینه ای برای نسبت پر شدن اولیه وجود دارد. یک برنامه کامپیوتری برای محاسبه انتقال جرم و حرارت پدیده های چگالش و تبخیر نوشته شده و به همراه معادلات کلاسیک cfd حل شد تا جریان ، انتقال حرارت و تغییر فاز در داخل ترموسیفون مدلسازی شود. تطابق خوبی بین پروفایلهای دمای پیش بینی شده توسط مدلسازی و داده های آزمایشگاهی مشاهده شد. از نتایج مدلسازی cfd برای تفسیر مشاهدات تجربی استفاده شد. در مجموع نتایج این پایان نامه نشان داد که رژیمهای مختلف جریان، افت فشار، انتقال حرارت و انتقال جرم در جریانهای گاز-مایع با استفاده از مدلسازی cfd قابل پیش بینی است. کلمات کلیدی:
بابک عاقل مسعود رحیمی
سیستم پیل سوختی یک سیستم پیشرفته تولید انرژی برای آینده است که پایدار، پاک و دوست دار محیط زیست می باشد. اهمیت پیل سوختی به عنوان سیستم تولید انرژی با توجه به به کاهش ذخایر سوخت فسیلی، وضع قوانین بین المللی برای کنترل گازهای گلخانه ای و سیاست های ملی انرژی های تجدید پذیر مورد بحث قرار می گیرد منابع سوخت فسیلی محدود هستند و در 70 الی 150 سال آینده به اتمام خواهند رسید. تا سال 2015 تقاضای جهانی انرژی سوخت های فسیلی از میزان تولید جهانی آن پیشی خواهد گرفت و بحران کمبود انرژی را بر جای خواهد گذاشت، مگر آنکه تا آن زمان سوخت پایداری برای جایگزین کردن در دسترس قرار بگیرد. پیل سوختی به تدریج در سیستم های انرژی هیبریدی ودر آینده با ظهور اقتصاد هیدروزنی در تامین انرژی سیستم ها وارد خواهد شد.پیل سوختی دستگاهی است الکتروشیمیایی که انرژی شیمیایی حاصل از یک واکنش شیمیایی را به انرژی الکتریکی مفید تبدیل می کند. تبدیل انرژی در پیل سوختی تبدیل مستقیم انرژی شیمیایی به انرژی الکتریکی است. پیل سوختی از نظر تبدیل انرژی با بازدهی بالا و بدون آلودگی، بسیار قابل توجه می باشند. هر ماده ای که قابلیت اکسیداسیون را به طور پیوسته در پیل داشته باشد، می تواند به عنوان سوخت در الکترود آند مصرف کرد. ماده اکسیدکننده سیالی است که بتواند با نرخ مناسبی احیا شود. هزینه ساخت پیل سوختی پلیمری برای کلیه کاربردها شامل فضایی و زمینی اکنون بسیار گران است و برای رقابتی شدن آن، بایستی این هزینه کاهش یابد . کاهش هزینه ها به ترتیب در زمینه کانال گاز، غشای الکترولیتی پلیمری و الکترودهای کاتالیستی( مجموعه غشاء –الکترود ) ،استک پیل سوختی ،پردازش گر پیل سوختی و سیستم تامین هوا خواهد گرفت. در این تحقیق نقش قرار دادن فنر در مجرای تغذیه اکسیژن پیل سوختی غشاء تبادل پروتون (pem) بر افزایش راندمان مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. در این تحقیق برای بالا بردن میزان انتقال جرم در بخش کاتد که قسمت کنترل کننده ی شدت واکنش است، فنر هایی در مجاری جریان اکسیژن قرار داده شده است. در این کار یک شبیه سازی عددی با استفاده از کد cfdبه منظور پیش بینی و توضیح مشاهدات تجربی انجام شده است. نتایج شبیه سازی نشان می دهد که حضور فنر در کانال گاز پیل در شدت جریان کم موجب افزایش توان به مقدار %41 می شود،دلیل این افزایش توان را می توان جریان چرخشی ایجاد شده توسط فنر را در سه جهت دانست . این جریان چرخشی می تواند کاملاً در پیش بردن محصول (آب) از ناحیه فعال واکنش اثر گذار باشد و جریان روبه بالایی به سمت تولید می شود که می تواند در جاروب کردن اکسیژن خالص به محل واکنش و بر طرف کردن لایه قطبش غلظتی موثر باشد. این اصلاح الگوی جریان می تواند دلیلی برای افزایش توان تولیدی با مجرای اصلاح شده باشد.
طهماس حتمی مسعود رحیمی
استخراج به کمک سیال فوق بحرانی یک روش جدید و بسیار کاربردی برای استخراج مواد دارویی از گیاهان می باشد. مزیت استخراج فوق بحرانی از خواص ویژه سیال فوق بحرانی نتیجه می شود. دانسیته سیال فوق بحرانی شبیه دانسیته مایعات است و خواص انتقالی آن یعنی ویسکوزیته و ضریب نفوذ آن شبیه گازها است. از بین سیالهای مختلف، دی-اکسید کربن بعنوان بهترین سیال برای فرآیندهای فوق بحرانی انتخاب شده است. علل این انتخاب عبارتند از: پایین بودن نسبی دما و فشار بحرانی، غیرسمی بودن، غیر قابل اشتعال بودن و ارزان بودن. با وجود این، این تکنولوژی هنوز در بسیاری از کشورها جا نیفتاده است. یکی از دلایل این امر، هزینه بر بودن افزایش فشار برای تولید سیال فوق بحرانی است. لذا برای اقتصادی کردن این فرآیند، تعیین شرایط بهینه ضروری می باشد. جهت انجام این کار می توان از مدل سازی ریاضی فرآیند استفاده کرد. مهمترین هدف این پایان نامه مدلسازی ریاضی فرآیند استخراج فوق بحرانی از دانه های گیاهی (خس خس و خوا) می-باشد. قبل از انجام مدل سازی، لازم است که دانسیته، ویسکوزیته و ضریب نفوذ در سیال فوق بحرانی تعیین شود. برای ضریب نفوذ، روابط نسبتاً دقیقی ارائه شده است. لذا در این پروژه ابتدا سعی شده است روابطی برای ویسکوزیته و دانسیته سیال در شرایط فوق بحرانی ارائه شود. در مورد ویسکوزیته، رابطه دقیقی برای دی اکسید کربن ارائه شده است. برای محاسبه دانسیته سیال خالص یا سیال مخلوط با کمک حلال، از معادلات حالت استفاده شده است. در ضمن، یک معادله حالت جدید نیز ارائه شده است. در ادامه پارامتر معادله پی آراس وی با کمک شبکه عصبی، انفیس و برازش خطی چندگانه محاسبه شده است.بعد از محاسبه پارامترهای ویسکوزیته و دانسیته مدل ریاضی مربوط به استخراج فوق بحرانی استخراج شده است. نتایج حاصل از مدل دارای تطابق خوبی با داده ها ی آزمایشگاهی مربوط به دانه خس خس و خوا است. در ادامه با ترکیب ترمودینامیک با مدل ارائه شده مقادیر بهینه دما و فشار برای استخراج خس خس بدست آمده است. همچنین اثر کمک حلال بر روی میزان بازده استخراج از دانه خوا به کمک مدل ارائه شده بررسی شده است.
سعیده امرایی مسعود رحیمی
اختلاط نقش قابل توجهی در فرایندهای صنعتی ایفا میکند. عملیات اختلاط و همزدن از قدیمیترین فرایندهای مهندسی شیمی است که شامل همگن کردن یک محیط و ماده در یک ظرف با استفاده از یک یا ترکیبی از پروانه های چرخشی میباشد. اختلاط دو یا چند سیال مخلوط شدنی، اختلاط جامد- مایع و اختلاط گاز- مایع به طور گسترده ای در صنایع معدنی، غذایی، داروسازی، پلیمر، متالوژی، بیوشیمی وفرایندهای صنعتی دیگر بکار می رود. همزدن یک برهمکنش پیچیده در جریان بالک سیال میباشد که نفوذ مولکولی و آشفتگی ایجاد میکند. اختلاط سیالات با گرانروی بالا عمدتاً در جریان با رژیم آرام انجام میشود. ایجاد سوسپانسیونهایی با گرانروی بالا در غلظتهای زیاد از ذرات جامد یک عملیات واحد، در تولید سوختهای فضایی، داروها، مواد شیمیایی خاص و پوششها کاربرد دارد. این عملیات عموماً در سیستمهای بسته و نیمه بسته و در مخزنهای همزن دار انجام می گیرد. برای یک زمان طولانی طراحی سیستمهای اختلاط به طور تجربی تعیین میشد. این روش بسیار وقت گیر و گران قیمت بوده و بزرگنمایی فرایند براساس قواعد تجربی موجود در ساخت واحد، طراحی و پایه گذاری شده است. امروزه شبیه سازی کامپیوتری جریان های اختلاط و همزدن در مخازن، cfd، بطور گسترده برای بهینه سازی ساختار همزنها و ایجاد دید بهتر روی نمونههای جریان پیچیده تولید شده به وسیله برهمکنش بین پروانه و دیواره درونی مخزن انجام میشود. در این مطالعه عملکرد اندازه های مختلف پره visco- jet در اختلاط دو فاز جامد و مایع با ویسکوزیته بالا، به صورت آزمایشگاهی و با استفاده از مدلسازی cfd مورد بررسی قرار گرفته است. موارد اختلاط در دو حالت مخزن بدون بفل و بفل دار و با یک سیال نیوتنی لزج بررسی شدهاند. سرعت پره در جایی که ذرات جامد کمتر از 6-4 ثانیه روی سطح مایع باقی می مانند، برای اندازه های مختلف تعیین شده است. هدف بدست آوردن یک اندازه بهینه برای پره ی visco- jet با بهترین عملکرد، کمترین سرعت وکمترین مصرف انرژی می باشد. با استفاده از نتایج ازمایشگاهی پره ای که نسبت قطر کوچک به بزرگ مخروط های آن 5/0 می باشد، به عنوان اندازه بهینه شناخته شده است. نتایج برای هر دو ساختار یکسان می باشد. این مسئله با استفاده از مدل سازی cfd توجیه شده است. برای این منظور پارامترهای هیدرودینامیکی مانند شدت جریان مخوری متوسط، عدد جریان محوری متوسط، زمان چرخش محوری متوسط،توان مصرفی و انرژی مصرفی برای اندازه های مختلف محاسبه شده است. علاوه بر این در مطالعه اخیر، توان مصرفی در اندازه های مختلف به صورت پارامتر بدون بعد نسبت توان مصرفی به کمترین توان مصرفی ارائه شده است.
ارسلان پرواره مسعود رحیمی
چکیده اختلاط در بسیاری از فرآیندهای مهندسی شیمی نقش بسیار مهمی دارد. بنابراین بررسی این فرآیند و تقابل آن با واکنش های شیمیایی یکی از موضوعات جذاب در مهندسی شیمی می باشد. در این پایان نامه مدل سازی فرآیند اختلاط و اختلاط همراه با واکنش شیمیایی با استفاده از روش دینامیک سیالات محاسباتی (cfd) به عنوان یک روش مدل سازی و توموگرافی فرایندی به عنوان یک روش آزمایشگاهی مورد مطالعه قرار گرفته است. در این تحقیق، روش جدید توموگرافی فرایندی که قادر است تغییرات خاصیت مورد نظر را در یک سطح بررسی کند معرفی و بکار گرفته شده است. این پایان نامه شامل سه مطالعه موردی می باشد که دو مطالعه موردی آن در قالب طرح های صنعتی انجام شده اند. در ابتدا مروری جامع بر مطالعات انجام شده در زمینه اختلاط، اختلاط همراه با واکنش شیمیایی و همچنین توموگرافی فرآیندی صورت گرفته است و فرآیند های اختلاط و واکنش شیمیایی از دیدگاه تئوری مورد مطالعه قرار گرفته و روش های مدل سازی این فرآیند ها در مقیاس های مختلف، به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته اند. پس از معرفی روش نوین توموگرافی فرآیندی، اساس و پایه ها و همچنین کاربرد های متنوع شاخه های مختلف این روش معرفی شده اند. با توجه به اینکه در این پایان نامه از توموگرافی مقاومت الکتریکی در مطالعه فرآیندهایی که دارای تغییرات هدایت الکتریکی هستند استفاده شده است، این روش به طور کامل بررسی شده و یک سیستم توموگرافی مقاومت الکتریکی(ert) 8 الکترودی طراحی و ساخته شده است و آزمایشات اولیه برای ارزیابی دقت سیستم مورد نظر بر روی آن صورت گرفته است. مطالعه موردی اول که مربوط به مدل سازی cfd اختلاط همراه با واکنش شیمیایی می باشد در قالب یک طرح صنعتی جهت خنثی سازی پساب بازی خروجی از نیروگاه بیستون کرمانشاه انجام شد. در این پروژه صنعتی تلاش شده است که مشکل زیست محیطی مربوط به این پساب بازی با خنثی سازی آن توسط تزریق اسید در ورودی مخزن و ایجاد اختلاط مناسب در داخل مخزن حل گردد. برای دستیابی به این هدف، مدل سازی اختلاط توسط جت سیال در مقیاس پایلوت و واقعی انجام شد. در مطالعات آزمایشگاهی و مدل سازی، هفت موقعیت مختلف برای نازل جت به گونه ای در نظر گرفته شد که کل مخزن را پوشش دهند. در آخر، با توجه به اطلاعات آزمایشگاهی و نتایج مدل سازی، بهترین موقعیت جهت بدست آوردن اختلاط مناسب و خنثی سازی پساب معرفی شد و پیشنهاد جهت پیاده سازی عملی سیستم اختلاط مناسب برای حل مشکل موجود ارائه گردید. در مطالعه موردی دوم، سیستم توموگرافی مقاومت الکتریکی ساخته شده برای مطالعه جریان های دوفازی در لوله های افقی و عمودی بکار گرفته شد. برای هرکدام از لوله های افقی و عمودی، سه رژیم مشهور جریان دوفازی توسط روش cfd مدل سازی شده و نتایج مربوط به مدل سازی به صورت کانتورهای فاز با تصاویر بازیابی شده حاصل از سیستم ert و همچنین تصاویر ثبت شده توسط دوربین دیجیتال هنگام انجام آزمایشات مورد مقایسه قرار گرفت. تطابق کیفی بسیار خوبی بین نتایج مدل سازی و هر دو دسته از تصاویرآزمایشگاهی مشاهده شد. در مطالعه موردی آخر، سیستم اختلاط همراه با واکنش شیمیایی در یک ظرف همزده با استفاده از مدل سازی cfd و توموگرافی مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به اینکه هدف استفاده از سیستم ert بوده است در این قسمت یک واکنش تشکیل رسوب در نظر گرفته شده که در طول انجام واکنش هدایت الکتریکی محلول تغییر می کند. با توجه به اینکه واکنش مورد نظر بسیار سریع می باشد، دقت سیستم توموگرافی 8 الکترودی برای انجام آزمایشات کافی نبوده و یک سیستم توموگرافی 16 الکترودی طراحی و ساخته شد. اثر پارامترهای همچون سرعت تزریق و سرعت همزدن بر روی نحوه پیشرفت واکنش مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تطابق کیفی خوبی بین نتایج پیش بینی مدل سازی cfd و تصاویر بازیابی شده حاصل از سیستم توموگرافی را نشان می دهد. نتایج کلی پایان نامه نشان می دهد که مدل سازی cfd می تواند برای مطالعه فرآیندهای اختلاط و اختلاط همراه با واکنش که دارای نقش بسیار مهمی در عملیات صنعتی و فرآیندی مربوط به صنایع شیمیایی می باشد بکار گرفته شود. همچنین توموگرافی فرآیندی نیز می تواند به عنوان یک ابزار آزمایشگاهی برای توصیف رفتار فرآیند در یک سطح (و یا یک حجم) مورد استفاده قرار گیرد که دارای ارجحیت فراوانی نسبت به بقیه روش های آزمایشگاهی که فقط قادرند تغییرات را در یک یا چند نقطه ثبت کنند می باشد. در پایان، پیشنهادات برای انجام تحقیقات دیگر در این زمینه ارائه شده است.
حسین شمسی اسماعیل صادقی
رئالیسم جادویی به عنوان سبک و شیوه ای نوین در داستان نویسی در نیمه ی قرن بیستم، زمانی که سخن از مرگ رمان بود، پدید آمد. اگرچه این سبک داستان نویسی با ویژگی های که اکنون از آن می شناسیم با نام آمریکای لاتین پیوندی ناگسستنی یافته است؛ اما به زعم منتقدان این شیوه تنها مختص به این منطقه از جهان نیست. رئالیسم جادویی دارای قواعد و مولفه هایی است که در دو سطح فرم و محتوا قابل تحلیل و بررسی هستند. در سطح محتوایی مولفه هایی همچون تخیل تقلیل ناپذیر، دوگانگی (تقابل) و رمز و نمادپردازی و در سطح فرم و ساختار فنی داستان مولفه هایی مانند توصیفات سوررئالیستی و اکسپرسیونیستی، شخصیت پردازی، لحن، توصیف جزئیات و ساختار روایت و زاویه دید قرار دارد. این شیوه در ادبیات داستانی ایران نیز نمود پیدا کرده است. در ادبیات روایی کلاسیک فارسی، رگه ها نخستین این سبک داستان نویسی را می توان در متونی همچون تذکره های عرفانی، هفت پیکر و شاهنامه به دلیل پیوندشان با اسطوره ها، افسانه ها و باورهای خرافی و شامل بودنشان بر داستان های شگفت انگیز و خارق عادت پیدا کرد. غلامحسین ساعدی در دهه ی 1340بدون هیچ آشنایی با این سبک داستان نویسی، نمونه های نخستین این گونه آثار را خلق می کند. در دهه ی 1360 داستان نویسان ایرانی با آشنایی که از طریق ترجمه با اصول و قواعد رئالیسم جادویی پیدا کردند، آثاری در خور تأمل آفریدند. این آثار اگرچه تحت تأثیر آثار خارجی بودند؛ اما مهم ترین ویژگی آن ها علاوه بر متأثر بودن از فضای اجتماعی و سیاسی ایران، بهره بردن از عناصر و مضامین بومی و محلی است. این پژوهش در پنج فصل تدوین شده است. در فصل اول که کلّیات طرح تحقیق را در بردارد، به طور اجمالی به طرح مسأله اصلی، پیشینه، اهداف، فرضیه ها و در نهایت شیوه ی تحقیق پرداخته شده است. فصل دوم با نگاهی کوتاه به سیر داستان نویسی در اروپا آغاز شده و با ارائه تعاریفی از داستان و مهم ترین عناصر تشکیل دهنده ی آن ادامه یافته است و در نهایت با بررسی و تحلیل مکتب ها و جریان های ادبی از ابتدای قرن هجدهم تا اواخر قرن بیستم به پایان می رسد. در فصل سوم، رئالیسم جادویی به عنوان سبک و شیوه ای نوین در داستان نویسی به طور کامل، کالبد شکافی و تشریح شده است. این تشریح تعاریف، تاریخچه ی پیدایش، خاستگاه، عوامل و زمینه های اجتماعی و فرهنگی و سیاسی موثر در پیدایش، بررسی و تحلیل مولفه ها و اصول بنیادین، تبیین تفاوت ها و شباهت ها با دیگر سبک ها و مکتب های ادبی و معرفی نویسندگان نام آور رئالیسم جادویی در جهان را شامل می شود. فصل چهارم با ارائه پیشینه ی داستان نویسی در ایران و بررسی مفصلِ رویکرد به رئالیسم در ادبیات داستانی معاصر آغاز می شود. در این فصل، ضمن نشان دادن رگه ها و پیشینه ی نخستین این شیوه در ادبیات روایی کلاسیک ایران، با توجه به مولفه ها، اصول و ویژگیهای شیوه رئالیسم جادویی که در فصل سوم بدان پرداخته شده، مهم ترین آثاری که در ایران به این شیوه نوشته شده است؛ نقد و بررسی شده است. در این نقد، نخست با تحلیل ساختار کلّی داستان ها، تک تک مولفه های رئالیسم جادویی به گونه ای مجزا و جداگانه در هر اثر بررسی شده و با نگاهی تطبیقی، شکل و صورت نمود این شیوه در داستان ها و تفاوت ها و شباهت های آن با نمونه های جهانی بیان شده است.
محسن شاحسینی مسعود رحیمی
دراین تحقیق وبررسی مطالعه برروی تاثیرعملکردقطعه تعبیه شده برروی میزان افزایش انتقال حرارت بررسی شده استمقایسه شده است. همچنین تاثیراین قطعات برضریب اصطکاک وcfdونتایج آزمایشگاهی بانتایج حاصل ازمدلسازی بررسی شده است.محدوده عددرینولدزدراین مطالعه 158 تا 1086 می باشدکه نشان thermal hydraulicوضریب دهنده ی رژیم جریان آرام میباشد.آزمایشها توسط چهارقطعه به شکلهای پروانه ای 135درجه،پروانه ای 90درجه وپ- پروانه ای 45 درجه ونوارپیچشی دندانه داربانسبت پیچش76/3 درسرعت هاو توان های متفاوت انجام شده که توافق- مناسبی بین آزمایشها ومدلسازی بدست آمد. تمامی آزمایشها بیانگر میزان انتقال حرارت (عددنوسلت) بیشتردرموردقطعه تعبیه شده پروانه ای 1350وسپس بترتیب قطعه پروانه ای 90درجه ،قطعه پروانه ای 45درجه ودرنهایت نوارپیچشی دن- هم صدق میکند.thermal hydraulic دانه دارمیباشد.این ترتیب درمورد کلمات کلیدی: cfd مبدل حرارتی-قطعه تعبیه شده-افزایش انتقال حرارت-محاسبات دینامیکی سیال
مهناز افراز بروجنی جهانگیر صفری
چکیده موضوع مورد بررسی? در این پایان نامه، لغات تابو، دش واژه و دشنام واژه ها در زبان فارسی است. این قسمت از زبان با وجود حضور پررنگ خود در بین اهل زبان، به دلیل مسائل مختلف جزو محکومین اجتماعی است و پرداختن به آن امری خلاف نزاکت اجتماعی?است. با این حال در این پژوهش تلاش شده است بدون جانبداری از این عضو محکوم زبان، به تحلیل و بررسی آن پرداخته شود، و نکات ظریفی که در کاربرد آن در زبان وجود دارد به رشته ی تحریر در آید. در این پایان نامه ی به بررسی دلیل حضور این گونه ی زبانی در جامعه، بر خلاف محکوم بودنش، پرداخته شده است. هر چند این گونه ی زبانی در میان تمام اهل زبان شناخته شده است، اما گروه ها و طبقاتی خاص از جامعه بیشتر از آن استفاده می کنند و بر عکس گروه هایی تلاش می کنند خود را از آن دور نگه دارند. در بین زنان و مردان تفاوت هایی در کاربرد یا عدم کاربرد این گونه ی زبانی دیده می شود. زنان در برخورد با این واژگان محتاط تر عمل می کنند. نوع واژگان به کار برده شده به وسیله ی این دو گروه جامعه نیز تا حدودی متفاوت است. از لحاظ ساختار دستوری نیز زمان حال بیشترین کاربرد را در میان زمان های مختلف دارد. حال اخباری و التزامی به وفور دیده می شود. این گونه ی زبانی به دلایلی با زمان حال هماهنگی بیشتری دارد. در نهایت این که بیشتر جملات این گونه ی زبانی دارای یکی از صورت های خیال است. که در تأثیر گذاری آن مهم و حیاتی است. در این گونه، شواهد برای آرایه های ادبی مانند تشبیه، استعاره، کنایه، ضرب المثل و ... فراوان است. کلمات کلیدی تابو. دش واژه. دشنام واژه.داستان. طبقه. جنسیت. ساختار بلاغی. ساختار دستوری.
محبوبه فریادی یاجلو مسعود رحیمی
التراسونیک به عنوان یک تکنولوژی جدید عبارت است از کاربرد امواج مکانیکی-صوتی با فرکانسی بالاتر از حد شنوایی انسان. این روش تاثیر چشمگیری بر سرعت فرآیندهای مختلف در صنایع شیمیایی از جمله امولسیون سازی، کریستالیزاسیون، رسوب، استخراج، تصفیه فاضلاب، واکنش های شیمیایی، اختلاط و جلوگیری از گرفتگی غشاء دارد. در این کار، مطالعه ای بر روی یک راکتور التراسونیک جدید با کیفیت و بازدهی بالایی از اختلاط در مقیاس ماکرو و میکرو انجام شده است. در این راکتور جدید، آرایشی نو از مبدل پیزوالکتریک با فرکانس بالای mhz 7/1 مورد استفاده قرار گرفته است. کیفیت اختلاط ماکرو با مشاهده عینی مورد مطالعه قرار گرفته است و با توجه به تصاویر بدست آمده مشاهده می شود که ماده ی ردیاب در مدت کوتاه چند ثانیه (به دلیل ایجاد جریان های صوتی) در سراسر ظرف پراکنده شده است. هم چنین این تصاویر توسط نرم افزار scion image آنالیز شده است که همان نتایج بدست آمده از تصاویر و نحو ه ی پراکندگی جوهر در ظرف راکتور با افزایش زمان را به صورت کمی بیان می کند. برای تعیین کیفیت اختلاط در مقیاس میکرو، واکنش دوشمان (یدید-یدات) که همراه با واکنش خنثی سازی است، مورد آزمایش قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد با افزایش تعداد پیزو الکتریک های فعال در سیستم مقدار شاخص جدایی و هم چنین زمان اختلاط به شدت کاهش می یابد. علاوه برآن، اثر ویسکوزیته مایع بر شاخص جدایی (xs) مورد مطالعه قرار گرفته است و مشاهده شده است که با افزایش ویسکوزیته مایع، به دلیل کاهش سطح نوسان گردابه ها اختلاط در مقیاس میکرو بازده پایین تری دارد. بنابر این اختلاط بین واکنش دهنده ها مطلوب نخواهد بود. با این حال افزایش تعداد (قدرت التراسونیک) پیزوالکتریک هنوز اثر قوی بر اختلاط در مقیاس مولکولی برای هر مقدار گرانروی مایع دارد. علاوه بر آن، عملکرد این راکتور، با یک راکتور مجهز به همزن مکانیکی (راشتن) مقایسه شده است. نتیجه ای که به دست آمده است، نشان می دهد که برای یک مقدار مشخص شاخص جدایی راکتور التراسونیک توان مصرفی پایین تری دارد. نتایج حاصل نشان می-دهد که این راکتور توسعه یافته قادر به ایجاد اختلاطی در مقیاس ماکرو و میکرو است که به صورت قابل قبولی در راکتور صورت می گیرد و باعث کاهش توان مصرفی و کاهش قابل ملاحظه ای در مدت زمان فرآیند تولید می شود. هم چنین این روش برای مایعاتی با ویسکوزیته بالا که اختلاط توسط همزن مکانیکی کلاسیک احتیاج به انرژی زیادی دارد، می تواند جایگزین جالبی باشد. در نهایت این راکتور با استفاده از نرم افزار fluent به صورت سه بعدی جهت فهم بهتر پدیده اختلاط، بررسی الگوی رژیم جریان تحت اثر امواج التراسونیک، جریان صوتی ایجاد شده و هم چنین پیش بینی نواحی که پدیده ی کاویتاسیون رخ می دهد مدلسازی شده است و نتایج بدست آمده از مدل، با مدل ریاضی ارائه شده توسط frenkel برای جریان های صوتی امواج التراسونیک فرکانس بالا، مقایسه شده است که موافقت خوبی با این مدل ریاضی مطرح شده داشته است.
ندا پورجعفری مسعود رحیمی
در این مطالعه، روند اختلاط توسط پره راشتون بررسی شده است و هدف اصلی تعیین بهترین سایز پره و فاصله از کفی است که کمترین انرژی مصرفی را موجب بشود. این کار با ترکیبی از مدلسازی به روش دینامیک سیالات محاسباتی(cfd)، آزمایشات تجربی، پیش بینی توسط شبکه عصبی مصنوعی و بهینه سازی به واسطه الگوریتم ژنتیک صورت پذیرفته است. آزمایشات تجربی جهت اثبات صحت نتایج cfd انجام گرفته و پیش بینی توان مصرفی و زمان اختلاط نیز در شبکه عصبی انجام شده است و در آخر الگوریتم ژنتیک جهت بهینه سازی انرژی مصرفی استفاده شده است. از دینامیک سیالات محاسباتی به همراه مدل آشفتگی ? - ? rng برای بدست آوردن الگوی جریان و محاسبه زمان اختلاط در مخزن ساخته شده استفاده شده است. در ابتدا هندسه ی سیستم در نرم افزار gambit ساخته شده و کل حجم آن به حجم کنترل های کوچک جهت انجام محاسبات تقسیم شده و جهت تعریف شرایط مرزی و حل دسته معادلات برای حجم کنترل های مورد نظر، به نرم افزار fluent فرستاده شده است. در دورهای مختلف همزن برای سایزهای مختلف پره و در فواصل متفاوت از کف مدلسازی انجام گرفته است. زمانی که شرایط سیال داخل مخزن به حالت کاملا پایدار رسید، با شروع تزریق ردیاب، حل حالت ناپایدار نیز صورت گرفته است که در این تحقیق فاکتور زمانی مورد بررسی اصلی عبارت بود از زمان چرخش میانگین محوری. از طرف دیگر یکی از پارامترهای مورد نظر بدست آوردن توان مصرف شده توسط همزن جهت اختلاط کامل بود. آگاهی از توان مصرفی در مخازن از نظر مصرف انرژی بسیار مهم است که از کل توان مستهلک شده در حجم سیال موجود بدست می آید. نتایج حاصله از مدلسازی دینامیک سیالات محاسباتی جهت مدل نمودن شبکه عصبی به کار رفته است و نهایتاً بهینه سازی با استفاده از الگوریتم ژنتیک انجام گرفته که بعد از فراخوانی شدن تابع حامل مدل شبکه عصبی توسط الگوریتم ژنتیک، الگوریتم اجازه می یابد که تا همگرا شدن و یافتن مقدار بهینه انرژی مصرفی اجرا شود و در نهایت پاسخی را ارائه خواهد داد که گویای مناسب ترین نقطه یعنی همان مقدار بهینه است.
طاهره پیرهوشیاران مسعود رحیمی
چکیده پیل سوختی نوعی پیل الکتروشیمیایی است که انرژی شیمیایی حاصل از واکنش را مستقیماً به انرژی الکتریکی تبدیل می کند. سازه و بدنه اصلی پیل سوختی از الکترولیت، الکترود آند و الکترود کاتد تشکیل شده است. در یک پیل سوختی، سوخت به طور پیوسته به الکترود آند و اکسیژن به الکترود کاتد تزریق می شود. واکنش های الکتروشیمیایی در الکترودها انجام شده و با ایجاد پتانسیل الکتریکی جریان الکتریکی برقرار می گردد. گاز هیدروژن به دلیل تمایل واکنش دهندگی بالا به همراه چگالی انرژی بالا به عنوان سوخت ایده آل در پیل سوختی مورد استفاده قرار می گیرد. پیل های سوختی انواع مختلفی دارند.پیل سوختی غشا پلیمری (pemfc)یکی از انواع پیل های سوختی است که از نقطه نظر طراحی و کارکرد یکی از جذابترین انواع آنهاست. پیل سوختی پلیمری دارای الکترولیت پلیمری به شکل یک ورقه نازک منعطف است که هادی یون هیدروژن (پروتون) می باشد و بین دو الکترود متخلخل قرار می گیرد. جهت کارایی مطلوب لازم است الکترولیت، از آب اشباع باشد. نفیون یکی از بهترین الکترولیت های مورد استفاده در این نوع پیل سوختی است. کاتالیست مورد استفاده در این پیل سوختی اغلب از جنس پلاتین بوده و میزان کاتالیست مصرفی در الکترودهای این نوع پیل سوختی بیشتر از سایر انواع پیل سوختی است. این نوع پیل سوختی به دلیل دمای پائین به زمان کمی برای راه اندازی نیاز دارند و همین خصوصیت آن ها را بهترین گزینه در کاربردهای وسایل نقلیه بعنوان جایگزین برای موتور احتراق داخلی دیزلی و بنزینی معرفی می نماید. همچنین این سیستم ها کاربردی مناسبی در زمینه مولدهای خانگی، نیروگاهی کوچک، صنعت حمل ونقل و نظامی دارند. مساله مدیریت آب در pemfc ها در دستیابی به پتانسیل مساله ای بحرانی است. الکترولیت غشا نیازمند هیدراسیون (توسط رطوبت گازهای آند و کاتد ) می باشد. همچنین از طرفی آب به علت واکنش الکتروشیمیایی بین هیدروژن و اکسیژن در سمت کاتد تولید می شود. حضور آب مایع درلایه نفوذ گاز (gdl)جریان واکنشگرها به لایه کاتالیستی را محدود می کند و بنابراین نرخ کلی سرعت واکنش را کاهش داده و بیشینه توان پیل را می کاهد. در این تحقیق سعی بر این است تا با ساخت دستگاه تست پیل سوختی غشا پلیمری وسپس افزودن لرزش موضعی در سمت کاتد پیل سوختی، بازدهی پیل سوختی افزایش یابد. در واقع هدف این است که افزودن لرزش مانع از تجمع آب ودر نتیجه آن انسداد کانال های جریان گاز شود. نتایج آزمایشات نشان داد که در دماهای عملیاتی بالاتر که پیل بهتر کار می کند، این لرزش تاثیری بر افزایش راندمان پیل ندارد. اما در دماهای پایین تر، ویبراسیون به نحو چشمگیری سبب بالا رفتن بازدهی پیل سوختی می شود. چراکه در دماهای پایین رطوبت به صورت مایع تشکیل شده و لرزش سبب تحریک این آب برای خروج از پیل می شود. بنابراین از انسداد مجاری جریان گاز و افت پتانسیل ناشی از آن جلوگیری به عمل آمده و بازدهی پیل افزایش می یابد. همچنین در این تحقیق تاثیر شرایط عملیاتی مختلف شامل دما، دبی ونحوه قرار گرفتن پیل بر بازدهی پیل مورد بررسی مجدد قرار گرفت
عباس خوشحال مسعود رحیمی
در طراحی سیستمهای احتراقی همواره دو هدف اصلی مدنظر بوده است. یکی افزایش کارآیی سیستم و دیگری کاهش آلاینده های احتراق. بدین منظور امروزه تکنولوژی جدیدی تحت عنوان احتراق با دمای بالای هوا یا hitac در صنایع احتراقی مورد استفاده قرار می گیرد. در این تکنولوژی با پیش گرم کردن هوای مورد نیاز احتراق و کاهش غلظت اکسیژن در آن، کارآیی سیستم افزایش و تولید آلاینده هایی مانند nox کاهش می یابد. در این پایان نامه ویژگی های احتراق از نوع hitac بصورت آزمایشگاهی و عددی مورد بررسی قرار گرفته شده است. جهت بررسی این پدیده ابتدا با ساخت یک سیستم آزمایشگاهی مجهز به تکنولوژی hitac و تعیین مکان مناسب نازل سوخت، ویژگی های این نوع احتراق بصورت آزمایشگاهی بررسی شده است. نتایج آزمایشگاهی نشان می دهد که هر چه میزان اختلاط سوخت با هوا مناسب تر باشد میزان nox تولیدی کاهش می یابد. همچنین نتایج بیانگر آن است که با افزایش دمای هوای پیش گرم، nox تولیدی افزایش می یابد ولی این نرخ افزایش در شرایط hitac (دمای بالای هوا و غلظت کم اکسیژن) بسیار کم است و کمترین مقدار nox در شرایط hitac مشاهده می شود. به منظور بررسی بهتر این پدیده، سیستم آزمایشگاهی موردنظر توسط cfd مدلسازی شده است. نتایج مدلسازی نشان می دهد که تولید nox به شدت به دما، غلظت اکسیژن و نحوه اختلاط سوخت و هوا در ناحیه احتراق بستگی دارد. در یک دمای ثابت هوای پیش گرم، با کاهش غلظت اکسیژن حجم و اندازه شعله افزایش می یابد. همچنین در این مدلسازی اثر دمای سوخت بر میزان nox تولیدی مطالعه شده است. نتایج نشان می دهد که با افزایش دمای سوخت، سرعت آن افزایش، اختلاط سوخت با هوا مناسب تر و nox تولیدی کاهش می یابد. به منظور بررسی کاربرد احتراق از نوع hitac در صنعت، دو مطالعه موردی در این زمینه صورت گرفته است. در مطالعه موردی اول امکان استفاده از تکنیک hitac در بویلر بازیافت حرارتی پتروشیمی فجر توسط مدلسازی cfd مورد بررسی قرار گرفته شده است. در این مطالعه با طراحی و مدلسازی یک نازل سوخت و پیدا کردن محل مناسب و دبی بهینه این نازل، تأثیر تکنولوژی hitac در افزایش کارآیی بویلر از طریق افزایش دمای بخار تولیدی، بررسی گردیده است. نتایج مدلسازی نشان می دهد که با استفاده از تکنولوژی hitac، دمای بخار تولیدی حدود % 37 افزایش می یابد. در مطالعه موردی دوم، احتراق از نوع hitac و انتشار nox در hrsg پتروشیمی مبین توسط cfd مورد بررسی قرار گرفته شده است. آنالیز گازهای خروجی از hrsg پتروشیمی مبین نشان دهنده درصد نسبتاً بالایی از nox در آنها است. به همین دلیل در این تحقیق با مدلسازی cfd این بویلر و بررسی تولید nox در آن، علت بالا بودن این مقدار nox در گازهای خروجی مورد مطالعه قرار گرفته شده است. نتایج مدلسازی بیانگر آن است که بیشترین مقدار nox در نواحی مرده درون hrsg تولید می شود و وجود این نواحی مرده عامل اصلی در تولید بیشتر nox درون بویلر است. همچنین در این تحقیق اثر نسبت اکی والان در دبی ثابت هوا بر روی ماکزیمم دمای شعله و میزان nox تولیدی، بررسی شده است. نتایج کلی پایان نامه نشان می دهد که استفاده از تکنولوژی hitac در سیستمهای احتراقی سبب افزایش کارآیی آنها و کاهش انتشار آلاینده ها مانند nox می شود. همچنین cfd ابزاری توانمند در مدلسازی این نوع احتراق و تولید آلاینده ها می باشد
سجاد نجفی بهزادی جهانگیر صفری
بازنویسی و ساده سازی متون کهن ادبی به زبان ساده برای گروه های سنی مختلف از جمله نوجوانان، اهمیت زیادی دارد. ضرورت این کار آشنا شدن نوجوانان با فرهنگ، آداب و رسوم، تمدن، مفاخر ملی و گذشته ادبی این مرز و بوم است. مخاطب آثارکهن، بیشتر بزرگسالان و افراد تحصیل کرده هستند. اما کودکان و نوجوانان نیز برای آشنایی با فرهنگ و تمدن گذشته خویش، به برقراری پیوند عمیقی با این متون نیاز دارند. این پژوهش، به بررسی و تحلیل ساختار و الگوهای داستانی داستان های بازنویسی شده از متون کهن ادبی(شاهنامه، مثنوی، گلستان وکلیله و دمنه) برای به دست آوردن شیوه های مناسب ساده نویسی متون کهن برای گروه سنی نوجوانان پرداخته است. این تحقیق در شش فصل تنظیم شده است در فصل اول به بررسی و معرفی کلیات و تعاریف و در فصول دیگر به معرفی و بیان اهمیت بازنویسی و بررسی ساختار داستان های بازنویسی شده از این متون برای نوجوانان و تحلیل ساختار داستانی آن ها پرداخته شده است. در اکثر متون بازنویسی شده محتوا و پیام داستان در مقایسه با متن اصلی یکسان است. داستان های بازنویسی شده در مقایسه با متن اصلی، از ساختار جدید و زبان ساده تری برخوردارند. برخی از داستان های بازنویسی شده (مثنوی و گلستان) در مقایسه با متن اصلی چندان تفاوتی ندارند فقط زبان آن ها ساده و امروزی شده است.
وحید زرعی مسعود رحیمی
در سالهای اخیر ، تلاشهای قابل توجهی برای شناخت روش های نوین و توسعه تکنولوژی در جهت جایگزینی سوختهای جدید به جای سوختهای مرسوم ،مثل بنزین وگازوئیل در صنعت حمل ونقل صورت پذیرفته است. این امر به منظورکاهش وابستگی به این سوختها ( به دلیل محدودیت در منابع موجود و نوسانات قیمت آنها) وهمچنین کاهش آلودگی محیط زیستی ایجاد شده در اثر مصرف بی رویه این سوختها انجام میشود. در میان گزینه های موجود هیدروژن بعنوان پاکترین سوخت و گاز طبیعی بدلیل قیمت ارزان و تولید بسیار کم آلاینده ها و وجود منابع عظیم ، از اهمیت بسزایی برخوردار می باشند. اما بدلیل پایین بودن دانسیته انرزی حجمی این گازها( در مورد گاز طبیعی معادل 0.11 % نسبت به بنزین) ، مسافت طی شده توسط خودرو به ازای مصرف واحد حجم سوخت بسیار کم است. بدین منظور برای ذخیره سازی گاز از روشهایی از قبیل فشرده سازی گاز، مایع کردن گازو جذب گاز در محیطهای متخلخل استفاده می شود.فشرده سازی گاز بدلیل نیاز به فشارهای بالا ( mpa 25 -20 ( و استفاده از کمپرسورهای چند مرحله ای و مایع نمودن گاز به خاطر شرایط دمای بسیار پایین ( حدود 160 – درجه سانتیگراد) کمتر مورد توجه بوده و تمرکز اصلی بر روی ذخیره سازی گاز در جاذبهای متخلخل می باشد. مواد جاذبی که تاکنون مورد مطالعه قرار گرفته اند ، عمدتا" زئولیتها و مواد کربنی می باشند. زئولیتها بدلیل جذب آب و محدودیت در ایجاد تخلخل وسطوح جاذب دارای ظرفیت ذخیره سازی کمی هستند.اما مواد نانو کربنی فعال شده ، بخاطر ویژگیهای منحصر بفردخود از قبیل وجود حفره های بسیار زیاد و با اندازه های یکسان ، برخورداری ازسطح جذب بسیار زیاد و پتانسیل بالای جذب سطحی بسیار مورد توجه می باشند. اما این مواد بدلیل نیاز به تکنولوژی خاص و تولید محدود ، گرانقیمت بوده واز این جهت مناسب نمی باشند. در این تحقیق سعی برآن است که از مواد معدنی متخلخل که علاوه بر برخورداری از حفره های بسیار و سطح نسبتا" زیاد، بسیار ارزان قیمت بوده و دارای مقاومت مکانیکی خوب ، دانسیته کم وهمچنین فراوانی زیادمی باشند ، برای جذب وذخیره سازی گاز استفاده شود. در میان این مواد دو گزینه مورد مطالعه پوکه معدنی و لیکا میباشند. در این تحقیق اثرات آماده سازی های اولیه از قبیل اسید شویی ، قلیا شویی وکاهش اندازه دانه ها و همچنین تغییر فشار ذخیره سازی در سه حالت ( فشارهای کمتراز 6 بار- فشار 10 بار و فشارهای از 10 تا 35 بار) واثر زمان بر روی ذخیره سازی گاز های نیتروژن ومتان بررسی شده است. آزمایشات نشان میدهند که با انجام آماده سازی های اولیه مناسب و دانه بندی بهینه در این مواد ، میتوان از آنها بعنوان محیطی برای جذب وذخیره سازی گاز استفاده نمود.
علی امیرپور علی اکبر جعفرپور
در طی دهه های اخیر، گسترش یک رهیافت ارتباطی تر به آموزش زبان، که دربرگیرنده تمرکز روی شکل است، یک آرزوی بزرگ بسیاری از پژوهشگران در زمینه آموزش و یادگیری زبان دوم بوده است. پژوهش نشان داده است که علاوه بر ادله مثبت، ادله منفی و نیز فرصت هایی برای اصلاح زبان در پاسخ به ادله منفی برای یادگیری بهتر زبان دوم ضروری است. بازخورد اصلاحی شفاهی یک نمونه از ادله منفی است. بیشتر پژوهش های انجام گرفته در زمینه تاثیر گذاری انواع بازخورد در هدایت دانش آموزان برای اصلاح خطاهایشان در برنامه های شناور در زبان و آموزس انگلیسی به عنوان زبان دوم بوده است. پژوهش حاضر تاثیر گذاری انواع بازخورد بر میزان جذب زبان آموز در6 کلاس زبان انگلیسی دریاسوج در جنوب غرب ایران را مورد مطالعه قرار داد. هدف اصلی پژوهش این بود که دریابد دبیران اغلب از کدام انواع بازخورد استفاده می کنند و کدام انواع بازخورد بیشتر منجر به جذب زبان آموز می شود. داده های گردآوری شده از طریق ضبط ویدیویی آشکار ساخت که اگر چه ترمیم و بدون بازخورد انواع پراستفاده تر بازخورد توسط دبیران بود، با این وجود آنها کم اثرترین در هدایت دانش آموزان به سمت اصلاح خطاهایشان بودند. پژوهش همچنین نشان داد که تکرار،درخواست آشکار سازی، بازخورد فرازبانی، و فراخوانی اثرگذارترین انواع بازخورد بودند.
مریم دهبانی مسعود رحیمی
چکیده با توجه به اهمیت بالای انتقال حرارت در صنایع مختلف همواره یافتن روش هایی که به وسیله آن ها بتوان سرعت انتقال حرارت را افزایش داد? مورد توجه محققان بوده است. روش های افزایش انتقال حرارت به دو روش عمده تقسیم بندی می شوند: روش های فعال و روش های غیر فعال. در بین روش های فعال تکنیک لرزش سیال یک روش بسیار مهم در مایعات است? به دلیل این که این لرزش ها را به راحتی توسط یک مولد می توان تولید کرده و به سمت سطحی که در حال گرم شدن است? متمرکز کرد. لرزش های ایجاد شده از مبدل های التراسونیک بدون اتلاف زیادی تا فاصله های نسبتا دور منتقل می شوند. امواج التراسونیک به دلیلی که گفته شد و هم چنین به دلیل اثراتی که داخل سیال ایجاد می کنند? بسیار حائز اهمیت هستند. مهمترین اثر التراسونیک ها کاویتاسیون صوتی است که طی آن حباب هایی داخل سیال ایجاد شده و سپس متلاشی می شوند که این متلاشی شدن ضربه شدیدی را به سیال وارد می کند و باعث ایجاد اختلاط در سیال می شود. حباب های ایجاد شده از کاویتاسیون در فرکانس های بالاتر? ریز تر و پر تعداد تر هستند و متلاشی شدن آن ها دارای شدت کمتری بوده و باعث ایجاد جریان هایی در جهات مختلف داخل سیال می شود که به آن ها میکرو جریان ها گفته می شود. هم چنین بسته به شدت امواج التراسونیک یک فواره صوتی با سرعت های مختلف روی سطح پیزو الکتریک ایجاد می شود. در تمام کار هایی که تا به حال در زمینه تأثیر امواج التراسونیک بر انتقال حرارت انجام شده ? فرکانس های پایین امواج مورد بررسی قرار گرفته است. در این کار تأثیر امواج التراسونیک با فرکانس mhz7/1 مورد مطالعه قرار گرفته و هم چنین تأثیر فاصله مبدل التراسونیک از گرم کن و هم چنین موقعیت مبدل التراسونیک نسبت به گرم کن بررسی شده است. مقایسه ای هم بین تأثیر امواج تولیدی از پیزو الکتریک های mhz7/1 و هموژنایزر با فرکانس khz24 انجام شده است. هم چنین مدل سازی cfd این کار در دو مرحله با و بدون حضور امواج التراسونیک انجام شده است و داده های آزمایشگاهی? با بردار های سرعت حاصل از مدل سازی cfd توجیه شده است. در انتها به منظور اعتبارسنجی نتایج cfd? مقایسه ای بین نتایج حاصل از مدل سازی و داده های آزمایشگاهی انجام شده و تطابق خوبی بین آن ها مشاهده شده است.
فهیمه پرویزیان مسعود رحیمی
تکنولوژی التراسونیک می تواند به عنوان یک روش نوین به تنهایی و یا بصورت ترکیبی در کنار سایر روش های متداول در فرآیندهایی مانند تهیه امولسیون، تبلور، استخراج، فرآیندهای جداسازی و تصفیه پساب و فرآیندهایی شامل واکنش های شیمیایی مورد استفاده قرار گیرد. تأثیری که التراسونیک در فرآیندهای مختلف می تواند داشته باشد بدلیل قابلیت آن در ایجاد پدیده ای تحت عنوان کاویتاسیون می باشد که به موجب آن اثرات شیمیایی و مکانیکی در سیال بوجود می آورد. یکی از مهمترین پدیده های حاصل از انتشار التراسونیک بوجود آمدن میکرو جریان ها و میکرو جت های صوتی در سیال است که اثر مستقیم پدیده کاویتاسیون صوتی می باشد. از آنجا که التراسونیک با فرکانس بالا در حد مگاهرتز قابلیت ایجاد جریان های صوتی جابجایی را در کنار میکروجریان ها دارند می توانند در فرآیندهایی که اختلاط و پدیده های انتقال مانند انتقال جرم از اهمیت برخوردار است، استفاده گردند. در این تحقیق تأثیر جریان های صوتی و میکرو جریان های حاصل از انتشار امواج التراسونیک فرکانس بالا مورد بررسی قرار گرفته است. به این منظور ابتدا برای روشن ساختن اثر میکرو جریان ها بر لایه های مرزی مطالعه ای در زمینه تأثیر فعالیت مبدل های پیزوالکتریک با فرکانس mhz 7/1 در یک فرآیند جداسازی الکترودیالیز انجام گرفت. مشاهده شد که ویژگی های اساسی این فرآیند از جمله مقاومت الکتریکی غشا، پتانسیل و انتخاب پذیری آن در حضور التراسونیک بهبود یافت. در بخش دیگری از این تحقیق به بررسی اثر جریان های ایجاد شده بر بازده اختلاط میکرو پرداخته شد. دو سونوراکتور ناپیوسته و پیوسته مجهز به مبدل های پیزوالکتریک mhz 7/1 با آرایش و ترکیب بندی جدید طراحی و ساخته شد. جهت ارزیابی اختلاط میکرو در آنها واکنش آزمون داشمن مورد استفاده قرار گرفت. همچنین بازده سونوراکتورهای ساخته شده با عملکرد پره راشتون و سونوراکتورهای موجود در مراجع مقایسه گردید. با توجه به مقادیر ضریب جدایش و زمان اختلاط میکروی بدست آمده برای موارد مختلف مشخص شد که سونوراکتورهای فرکانس بالای ساخته شده ضمن داشتن میزان توان مصرفی کمتر، اختلاط میکروی مطلوبی را فراهم می آورند. همچنین تأثیر حضور میکرو ذرات در سونوراکتور پیوسته مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج عملکرد بهتری را در حضور میکرو ذرات نشان دادند. بازده سونوراکتورها در محیط ویسکوز نیز بررسی گردید که مشخص شد کارایی التراسونیک در محیط ویسکوز کاهش یافته با این وجود التراسونیک همچنان تأثیر مثبتی بر افزایش بازده اختلاط داشته است. با ایجاد شبکه عصبی مصنوعی امکان پیش بینی ویژگی های سونوراکتور ناپیوسته از جمله بازده انرژی و زمان اقامت متوسط پیش بینی گردید. به منظور توصیف الگوی جریان های ایجاد شده توسط التراسونیک، سیستم های مورد بررسی توسط دینامیک سیالات محاسباتی مدل شدند. نحوه پراکندگی جریان ها و بردارهای سرعت در نتایج بخوبی نشان داده شد. همچنین مقادیر بدست آمده برای سرعت و توزیع محصولات واکنش تطابق خوبی با نتایج تجربی بدست آمده داشته است.
بابک حاتمی فر مسعود رحیمی
در این پروژه میزان اختلاط در میکرو راکتور ها مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین برای نشان دادن تاثیر تکنیک-های فزاینده روی اختلاط در کانال میکروراکتور از یک تکنیک اصطلاحا فعال مانند التراسونیک و نیز یک تکنیک غیرفعال مانند سیم پیچ فنری استفاده شد. به منظور ارزیابی میزان اختلاط صورت گرفته در مقیاس مولکولی (میکرو اختلاط) از یک واکنش رقابتی- موازی به نام villermaux-dushman استفاده گردید که با تغییر رنگ میزان اختلاط را معلوم می سازد. نتایج به دست آمده حاکی از تاثیر بالای تکنیک های فزاینده بر روی اختلاط در میکرو راکتور مجهز به این تکنیک ها نسبت به زمانی است که از یک میکرو راکتور ساده استفاده می شود. البته اگر به ترکیب دو تکنیک التراسونیک و سیم پیچ فنری به طور همزمان در میکرو راکتور روی آورده شود نتایج اختلاط رشد قابل توجه تری خواهند داشت. در جای دیگر نیز مقایسه ای میان هندسه های مختلف میکرو راکتور جهت یافتن شکل بهینه مورد تحقیق واقع شد. نتایج نشان دادند که در میان شکل های تی، وای و caterpillar، شکل تی به دلیل زاویه برخورد مناسب بهترین عملکرد را دارد، همچنین شکل سطح مقطع متقارن و نیز قطر هیدرولیکی عوامل موثر بر اختلاط هستند. علاوه بر موارد فوق تحقیقات دیگری نیز بر روی میکرو راکتور t شکل شامل زمان اختلاط، نرخ پراکندگی انرژی و زمان ماند و ارتباط این عوامل با میزان اختلاط برای نمونه انجام و نتایج حاصله ارائه گردید و داده های آزمایشگاهی از رابطه ای مستقیم بین زمان اختلاط و شاخص تفکیک خبر دادند. از طرفی نتایج بیانگر تاثیر بالای امواج التراسوند در قیاس با انرژی مصرفی کم برای تولید امواج التراسوند بودند. تمام صحبت هایی که در مورد اختلاط در مقیاس میکرو زده شد در حضور امواج التراسوند و سیم پیچ فنری توسط آزمایشی در مقیاس ماکرو نیز تایید شد و آزمایش ماکرو بهترین عملکرد را برای میکرو راکتور مجهز به التراسوند و سیم پیچ فنری ترسیم نمود. در نهایت تحلیل حرکت سیال و هیدرودینامیک آن نیز در نقطه برخورد میکرو راکتورها و در حضور سیم پیچ فنری جاسازی شده توسط شبیه سازی cfd صورت گرفت. نتایج حاصل از cfd اختلاط بسیار مناسب در نقاط برخورد دو سیال در میکرو راکتور و نیز در اطراف سیم پیچ فنری را نشان دادند. از نگاه ارقام و اعداد نیز استفاده از امواج التراسوند یا سیم پیچ فنری به تنهایی حداقل 10% و در صورت استفاده همزمان آنها در میکرو راکتور، حداقل 15% کاهش در شاخص تفکیک و بهبود اختلاط در مقایسه با میکرو راکتور ساده را به دنبال دارد. در یک جمع بندی کلی هدف از این پروژه بررسی تاثیرات شکل هندسی، غلظت اسید موجود در محیط واکنش و تکنیک های ارتقا دهنده بر اختلاط در میکرو راکتورهاست.
رضا بیگزاده مسعود رحیمی
با توجه به استفاده گسترده از مبدل های حرارتی در صنایع مختلف، با افزایش کارایی آن ها می توان میزان هزینه ها را به صورت قابل ملاحظه ای کاهش داد. همچنین با بالا رفتن میزان انتقال حرارت در مبدل ها می توان از اندازه های کوچکتر آن ها استفاده کرد. یکی از روش های افزایش انتقال حرارت در مبدل ها استفاده از لوله هایی با هندسه مناسب می باشد. استفاده از لوله های مارپیچ یک نمونه از روش های افزایش انتقال حرارت غیرفعال است. در صورت وجود یک مدلسازی دقیق جهت پیش بینی میزان انتقال حرارت و افت فشار در مبدل ها می توان به طراحی مناسب با حداکثر بازده دست یافت. در این تحقیق، میزان انتقال حرارت و افت فشار در لوله های مارپیچ با ابعاد متفاوت به صورت آزمایشگاهی اندازه گیری شده است. سه لوله مسی با قطر پیچش متفاوت و نیز فاصله گام مختلف برای هر لوله (جمعا" 9 مورد) در آزمایشات به کار برده شدند. لوله ها درون یک ظرف حمام آب سرد قرار داده شدند در حالی که آب گرم درون لوله ها در جریان بود. کمیت های مورد نیاز از قبیل دما، فشار و سرعت جریان با استفاده از ابزارهای مناسب اندازه گیری شده و برای بیان راحت تر میزان انتقال حرارت و افت فشار مقادیر عدد ناسلت و ضریب اصطکاک محاسبه شدند. نتایج بیانگر این است که کاهش قطر پیچش و همینطور کاهش فاصله گام موجب افزایش عدد ناسلت و ضریب اصطکاک خواهد شد. بنابر این نتایج مفید (افزایش انتقال حرارت) و غیر مفید (افزایش افت فشار) به طور همزمان روی می دهند که نیازمند قضاوتی علمی در مورد مناسب بودن ابعاد می باشد. برای این منظور کمیتی به نام "نسبت عملکرد حرارتی- هیدرولیکی" تعریف شد. نتایج حاکی از آن است که بیشترین مقدار نسبت عملکرد در کمترین قطر پیچش و کمترین فاصله گام حاصل می شود. نتایج بدست آمده از آزمایشات جهت مدلسازی توسط تکنیک های هوش مصنوعی مورد استفاده قرار گرفتند. تکنیک های مورد استفاده شامل: الگوریتم ژنتیک، شبکه های عصبی مصنوعی و سیستم های استنتاج تطبیقی عصبی- فازی می باشند. در مدلسازی، عدد ناسلت و ضریب اصطکاک به عنوان خروجی های مدل، و ابعاد هندسیِ لوله های مارپیچ و همینطور مشخصه های جریان به عنوان متغیرهای ورودی در نظر گرفته شدند. ثابت های دو معادله تجربی جهت تخمین ضریب اصطکاک و عدد ناسلت با استفاده از تکنیک الگوریتم ژنتیک بهینه شدند، که نتایج بیانگر دقت بالای این فرمول ها در پیش بینی مشخصه های انتقال حرارت و افت فشار است. همینطور دو شبکه عصبی مصنوعی و دو شبکه عصبی- فازی با استفاده از روش های مناسب جهت پیش بینی عدد ناسلت و ضریب اصطکاک در لوله های مارپیچ آموزش داده شدند. نتایج نشان دهنده دقت بالاتر شبکه های عصبی مصنوعی نسبت به دو مدل دیگر است. ولی دو روش دیگر نیز دارای ویژگی های مثبتی می باشند، از جمله راحتی استفاده از معادلات برازش شده توسط الگوریتم ژنتیک یا سرعت بالای رسیدن به پاسخ نهایی در سیستم های استنتاج تطبیقی عصبی- فازی.
مسعود صادقی مجتبی احمدی
هدف اصلی در این پروژه استفاده از میکروراکتور ها به عنوان یک سیستم پیوسته به منظور کاهش زمان عملیات رنگبری از طریق افزایش اختلاط می باشد. به همین منظور از اکسنده های فنتون و یون پرسولفات که جزء فرآیندهای اکسایش پیشرفته محسوب می گردند، استفاده گردید. میکرو راکتورها بدلیل بازده بالاتر، انتخاب پذیری و سرعت بیشتر انتقال حرارت و جرم نسبت به راکتورهای ناپیوسته متداول و مرسوم برای فرآیند تصفیه پساب، انتخاب شدند. ماده رنگزای دایرکت رد 16 (dr16) که در بیشتر پساب های صنعتی حضور دارد، به عنوان آلاینده هدف انتخاب و کارایی میکروراکتور براساس زمان و میزان حذف رنگ ارزیابی شد. ابتدا روش های تصفیه پساب بررسی و معایب آن ها بیان شده است، سپس میکروراکتور ها بررسی و مزیت های آن ها آورده شده است. مطالعات و تحقیقات در زمینه های تصفیه و میکروراکتور ها، مرور شده است. عملکرد فرآیند های فنتونی وksp جهت حذف رنگ در میکروراکتور ها، مطالعه و شرایط بهینه گردیده است. همچنین اثر پارامترهای عملیاتی همچون ph، غلظت رنگ اولیه، دبی جریان و میزان غلظت اکسنده ها (هیدروژن پراکساید و یون آهن (ii) در فرآیند فنتون و یون پرسولفات در فرآیند ksp) بررسی شده است. در شرایط بهینه 5/3 = ph غلظت 1 میلی گرم بر لیتر از یون آهن (ii) و 150 میلی گرم بر لیتر از پراکسیدهیدروژن برای فرآیند فنتون فقط در زمان 2/4 ثانیه حذف 65% رنگ حاصل گردید و در شرایط فرآیند ksp یعنی 6=ph و غلظت 1000 میلی گرم برلیتر از یون پرسولفات در مدت زمان 2/4 ثانیه 28 درصد رنگ حذف می گردید. نتایج به وضوح نقش مهم میکروراکتورها در کاهش زمان تصفیه پساب های صنعتی را نشان می دهد.
سمیه ربیعی علی روحانی
طی چند دهه اخیر، بسیاری از محققان زبان دوم توجه خود را به نقش مهمی که راهبرد های یادگیری زبان در فرایند یادگیری زبان آموزان ایفا می کند، معطوف کرده اند. این گرایش فزاینده به راهبرد های یادگیری زبان سبب شده است تا این محققان عواملی را که بر کارایی این راهکارها تاثیر می گذارند نیز در مرکز توجه خویش قرار دهند. با در نظر گرفتن این موضوع، مطالعه حاضر چهار هدف اصلی را در بر دارد: 1) بررسی احتمال وجود رابطه بین راهبرد های یادگیری زبان، از یک سو، و مهارت زبانی و هوش چندگانه، از سوی دیگر، 2) بررسی احتمال وجود رابطه بین هر یک از زیر سازه های راهبرد های یادگیری زبان و زیر سازه های هوش چندگانه، 3) بررسی این مطلب که آیا هوش چند گانه، مهارت زبانی، و جنسیت در بکارگیری راهبرد های یادگیری زبان آموزان دخیل هستند، و 4) کشف احتمال وجود رابطه بین راهبرد های یادگیری زبان آموزان و سبک یادگیری آنها و نیز تعیین سبک یادگیری که در بکارگیری راهبردها بهتر عمل می کند. بدین منظور، 90 دانشجوی زبان انگلیسی در مقطع لیسانس از سه دانشگاه شهرکرد، سمنان و پیام نور شاهرود در این مطالعه شرکت کردند. به منظور جمع آوری داده ها، 1) سیاهه راهبرد های یادگیری زبان (1990) جهت تعیین راهبردهای یادگیری زبان آموزان، 2) مقیاس سنجش تکاملی هوش چندگانه (1996) جهت تعیین هوش چندگانه آنها، 3) پرسشنامه سبک یادگیری (2001) جهت تعیین سبک یادگیری آنها، و 4) آزمون تعیین سطح آکسفورد (2005) جهت ارزیابی مهارت زبانی آنها به کار گرفته شده اند. . نتیجه حاصله از طریق ضریب همبستگی پیرسون وجود ارتباط مثبت معناداری را بین راهبرد های یادگیری زبان آموزان وهوش چند گانه آنها نشان داد در حالیکه هیچ رابطه معناداری بین راهبردهای یادگیری و مهارت زبانی آنها یافت نشد. همچنین، همبستگیهای معناداری بین برخی زیرسازه های راهبردهای یادگیری زبان آموزان و برخی زیرسازه های هوش چند گانه یافت شد. علاوه بر این، نتیجه تجزیه و تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که هوش چند گانه زبان آموزان به تنهایی در بکارگیری راهبردهای یادگیری آنها دخیل می باشد در حالیکه مهارت زبانی و جنسیت آنها هیچ تاثیر معناداری را نشان ندادند. .همچنین، تحلیل ضریب همبستگی پیرسون رابطه معناداری را بین راهبردهای یادگیری زبان آموزان و سبک های یادگیری جزءنگر/کلی نگر و عمل گرا/اندیشه-محور نشان دادند. علاوه بر این، نتیجه آزمون تی وجود تفاوتهای معناداری را میان زبان آموزان جزءنگر/کلی نگر و نیز عمل گرا/اندیشه-محور نشان داد. یافته های این تحقیق می تواند دستاوردهایی را برای فراگیران، مدرسان، وبرنامه سازان آموزشی زبان دوم فراهم آورد.
فاطمه قدیرزاده جهانگیر صفری
چکیده از قرن نوزدهم میلادی که تحولات جهانی در هم? ابعاد زندگی انسان ها نمود پیدا کرد، ادبیات هم به عنوان زیر مجموعه ای از نظام فرهنگی تحت تاثیر این رخدادها قرار گرفت. اندیشه های جدیدی دربار? رابط? ادبیات و اجتماع مطرح شد که در مهمترین رویکرد خود ، ادبیات و به طور جزئی تر رمان را بازتاب دهنده تحولات و مسائل اجتماعی می دانست. همزمان با این تحولات اجتماعی و اندیشه های جدید در جهان ، ایران قرن سیزدهم نیز، عبور از یک مرحل? سنتی به تجدد را تجربه می کرد. این رویدادها هم زمان با دوران قاجار بود که به دنبال یک رابط? متقابل روشنفکران ایرانی با جهان غرب، ادبیات را هم تحت تاثیر قرار داد. اولین نمونه های ادبیات در این دوره، بیان کنند? اندیشه های جدیدی است که پیش از این در ادبیات نمود چندانی ندارد. نوع ادبی رمان هم در همین دوره و به تقلید از غرب ظهور کرد. رمان« سرگذشت حاجی بابا اصفهانی» نیز در ردیف اولین رمان های فارسی، بیان کنند? اندیشه های جدیدی است که از زبان نویسنده و مترجم آن مطرح می شود. این رمان نوشت? «جیمز موری?» انگلیسی است که آن را با نگاهِ انتقادی نسبت به جامع? ایرانی نوشته است. نقد سیاست، فرهنگ، اجتماع و به طور مشخص اخلاق ایرانی، مهمترین مضامینی است که در محتوای این رمان جلوه گر شده است. هدف پژوهش حاضر بررسی محتوایی این اثر با توجه به جامع? قرن سیزدهم است که با نگرش به نقش پروتوتیپ ها به عنوان الگوی نویسنده در آفرینش این اثر ، بررسی می شود. از آن جا که این رمان، جزو اولین رمان های فارسی است، ساختار رمان بر اساس برخی عناصر داستان، شیو? روایت و شخصیت پردازی تحلیل می شود. هم چنین ترجم? این رمان که در قالب یک نظام فرهنگی کاملا ایرانی صورت گرفته است، بر اهمیت این رمان می افزاید، بنابراین تحلیل سبک شناسی و ساختار طنز آن موضوع دیگری است که در این پژوهش مورد توجه قرار گرفته است.
صنم بر بنایی بروجنی مسعود رحیمی
چند دهه اخیر شاهد روند گرایش رو به رشدی نسبت به درک نقش آگاهی، توجه و روند برانگیختن انگیزش در یادگیری زبان دوم بوده است. این موضوع عمداٌ براساس نظریه توجه اشمیت بنا شده است در قرن اخیر تحقیقات زیادی در زمینه نقش اساسی همنشینی ها در توسعه دانش زبان خارجی و تعاملات روزمره اخیر انجام شده است. تحقیق اخیر از یک طرف به بررسی اثر تخصیص میزان توجه بر یادگیری دانش همنشینی اسمی فعلی فراگیران بنا شده است و از طرف دیگر هدف این مطالعه بررسی رابطه بین سطح عمومی زبان خارجی و دانش همنشینی فعلی اسمی در زبان خارجی است. شرکت کنندگان در این تحقیق 200 دانشجوی زن و مرد رشته ترجمه زبان انگلیسی در دانشگاه شهرکرد، دانشگاه پیام نور بروجن و دانشگاه پیام نور شهرکرد بوده است. بعد از انتخاب فراگیران تست تافل به منظور تقسیم آنان به دو گروه جداگانه براساس دانش عمومی زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی اجرا شد. فراگیران زبان خارجی در هر سطح به صورت تصادفی به چهار گروه(پردازش معنایی، بخاطر سپاری برای یادآوری، فرگیران قواعد، فراگیران قواعد و دریافت کنندگان بازخورد) متفاوت بر اساس میزان توجه تقسیم شدند. فعالیتها و مطالب متفاوت به منظور پرورش دانش همنشینی فعلی اسمی به فراگیران ارائه شده است. بعد از تدریس چهار فعل همنشینی به دانشجویان در طی سه جلسه تست همنشینی فعلی اسمی اجرا شد. تحلیل داده های جمع آوری شده آشکار ساخت که گروههای مختلف دانش آموزان در آزمون همنشینی های فعلی اسمی بصورت متفاوتی عمل خواهند کرد. همچنین این مطلب ثابت شد که یک رابطه مستقیم مثبت بین مهارت بسندگی زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی دانش آموزان و دانش همنشینی فعلی اسمی آنان وجود دارد.
هیمن خالد رهبر رحیمی
برج های حبابکار از جمله مهمترین تماس دهنده های گاز-مایع جهت انجام عملیات انتقال جرم و حرارت در صنعت می باشند.بزرگترین مزیت این برج ها وجود ضرایب بالای انتقال حرارت و جرم است.امتیازاتی چون انعطاف پذیری,سادگی عملیات و عدم وجود قسمت های متحرک باعث توجه ویژه به این برج ها در صنعت شده است.در این برج ها رژیم جریان و سیستم چرخش مایع درون برج برضریب انتقال حرارت تاثیر گذار است.این ویژگی برای واکنش های گرمازا به ویژه واکنش هایی که در آن ها گزینش پذیری به شدت به دما وابسته است بسیار دارای اهمیت است.در این پروژه ضریب انتقال حرارت مرکز و دیواره های برج برای برج دارای دیواره فلاکس حرارتی به کمک دینامیک سیالات محاسباتی مورد بررسی قرار گرفته است.ابتدا از نرم افزار workbench برای رسم هندسه برج و هم چنین شبکه بندی آن مورد استفاده قرار گرفته است.از نرم افزار cfx جهت حل عددی شبیه سازی استفاده شده است.در این تحقیق یک مدل سه بعدی cfd برای شبیه سازی برجی با قطر292/0سانتی متر و ارتفاع 5/1 متر استفاده شده است جهت بررسی پروفایل های دمایی در برج از مایع ریزانی که از دیواره خارجی برج به پایین می ریزد استفاده شده است.در این تحقیق اثر سرعت ورودی گاز ونرخ حرارت خروجی از المان بر روی ضریب انتقال حرارت بررسی شده است و روابطی جهت محاسبه ضریب انتقال حرارت برای مرکز و دیواره های برج با توجه به سرعت گاز بدست آمده است.هم چنین تاثیر سرعت گاز ورودی و سرعت سیال خنک کننده بر روی پروفایل تغییرات دمایی برج بررسی شده است.با افزایش سرعت گاز وسرعت سیال خنک کننده در یک زمان مشخص دمای میانگین سیستم مقدار کمتری است.
مسعود رحیمی نادر پورمحمود
ورتکس تیوب یا رانک- هیلش ورتکس تیوب یک وسیله مکانیکی است با هندسهای نسبتاً ساده و بدون پیچیدگی در اجزای تشکیلدهنده، که قادر است هوای فشرده ورودی به آن را به دو بخش مجزای گرم و سرد تبدیل کند. عدم وجود قطعات متحرک در داخل دستگاه و عدم وابستگی به انرژیهای الکتریکی و مکانیکی و سیال مبرد و ... از مزایای این وسیله میباشد. در ورتکس تیوب، جریان سیال فشرده به صورت مماسی از طریق یک یا چند نازل به داخل محفظه لوله وارد میشود و بعد از پدیده جدایش، دو جریان سیال مجزای سرد و گرم ایجـاد میکند که بسته به نیـاز می توان از هر یک از این جریانها استفاده کرد. در این مطالعه عددی، با استفاده از تکنیک دینامیک سیالات محاسباتی (cfd)، به بررسی تأثیر پارامترهای کلیدی مانند دما و فشار سیال ورودی به دستگاه، زاویه واگرایی لوله کاری، قطر روزنه خروجی سرد و نسبت جرمی جریان سرد بر عملکرد ورتکس تیوب پرداخته شده است. معادلات حاکم میدان جریان به وسیله کد استاندارد نرمافزار فلوئنت و با یک مدل تراکمپذیر سهبعدی توربولانس با مدل استاندارد k-? حل گردیدهاند. با استفاده از نتایج تحلیل عددی، ویژگیهای میدان جریان در ورتکس تیوب دردماهای مختلف سیال ورودی مورد بررسی قرار گرفتهاند. همچنین با مقایسه ورتکس تیوب مخروطی و استوانهای، بازه بهینهای برای زاویه واگرایی لوله کاری جهت بهبود عملکرد سرمایشی به دست آمد. علاوه بر این، به منظور جلوگیری از تشکیل جریانهای چرخشی ثانویه و عدم اختلاط جریانهای سرد و گرم، یک قطر بهینه برای روزنه خروجی سرد در مدل شبیهسازی شده به دست آمد. نتایج عددی بهدست آمده با نتایج تجربی موجود اعتباردهی شدهاند، که تطابق قابل قبولی بین آنها وجود دارد.
سیده لیلا ابراهیمی مسعود رحیمی
پنل های خورشیدی بخش کمی از تشعشع خورشید را به الکتریسیته تبدیل می کنند، قسمت اعظم تشعشع باقی مانده به گرما تبدیل شده و دمای پنل را افزایش می دهد. با افزایش دمای سلول فتوولتائیک، بازده کاهش می یابد. در این پایان نامه برای کاهش دمای ماژول فتوولتائیک، یک واحد گرمایی با سیال عامل هوا، ساختار مارپیچ و سطح مقطع مستطیلی طراحی و ساخته می شود. واحد گرمایی در پشت پنل نصب می شود و سیستم فتوولتائیک /گرمایی را به وجود می آورد. با استخراج حرارت، دمای پنل کاهش و خروجی الکتریکی آن افزایش می یابد، به علاوه با تولید هوای گرم نوع دیگری از انرژی از همان سیستم دریافت می شود. سیستم فوق، توسط دو نوع barrier بهینه می شود و عملکرد سه سیستم بر اساس نتایج تجربی ارزیابی می گردد. در سیستم های طراحی شده، افزایش جریان هوا سبب ازدیاد بازده الکتریکی و گرمایی می شود. در تمام جریان های بررسی شده، barrier نوع دوم بیش ترین میزان افزایش بازده الکتریکی را از خود نشان می دهد. بیش ترین میزان افزایش در دبی m3/h 15 اتفاق می افتد که برای barrier نوع دوم، نوع اول و کانال ساده به ترتیب برابر است با 46/5 % ، 84/4% و 042/0% . بیش ترین بازده گرمایی به دست آمده در محدوده ی جریان مطالعه شده، برای barrier نوع دوم، نوع اول و کانال ساده به ترتیب 84/30، 42/30 و 86/23 می باشد. افزایش عدد رینولدز باعث افزایش عدد ناسلت می شود که بیانگر افزایش نرخ انتقال حرارت جابه جایی است. بیش ترین عدد ناسلت برای barrier نوع دوم، نوع اول و کانال ساده به ترتیب 77/62، 28/57 و 15/45 می باشد. در تمام شرایط بررسی شده، عدد ناسلت barrierدوم از مقادیر به دست آمده برای سیستم های دیگر بیش تر است. نتایج نشان می دهند که استفاده از barrier در جریان های کم موثرتر از جریان های زیاد است. افزایش جریان هوا با افزایش افت فشار همراه است، در محدوده ی بررسی شده، افت فشار barrier نوع دوم بیش از barrier نوع اول و افت barrier نوع اول بیش از سیستم بدون barrier است. از آنجایی که افزایش انتقال حرارت (در نتیجه افزایش بازده الکتریکی و گرمایی ) به علت نصب barrier با افزایش افت فشار و هزینه همراه است، پارامتری به نام عملکرد گرمایی-هیدرولیکی معرفی گردید با این تعبییر که مقایسه ها در توان ثابت پمپ انجام می شوند. در تمام محدوده ی رینولدز بررسی شده، عملکرد گرمایی-هیدرولیکی barrier نوع دوم بیش از barrier نوع اول و مقادیر هر دو بزرگتر از یک می باشد که بیانگر آن است که واحد گرمایی مجهز به barrier نوع دوم نسبت به دو واحد دیگر عملکرد بهتری دارد و عملکرد واحد گرمایی با barrier نوع اول از واحد گرمایی بدون barrier بهتر است، همچنین استفاده از barrier عایدی خالص انرژی دارد. با افزایش عدد رینولدز مقدار این پارامتر کاهش می یابد. بهترین عملکرد گرمایی-هیدرولیکی 790/1 در رینولدز حدود 1100می باشد. از مدل سازی cfd برای تعیین الگوی جریان و آنالیز داده های آزمایشگاهی استفاده شده است. با استناد به نتایج شبیه سازی مشاهده می گردد که ساخت واحد خنک کن به صورت مارپیچ سرعت هوا را در مقایسه با واحد گرمایی متداول افزایش می دهد. نصب barrier علاوه بر افزایش بیش تر سرعت با تغییر مسیر حرکت سیال و منحرف کردن آن به سمت سطح پشت پنل به افزایش تلاطم و ضریب انتقال حرارت کمک می کند. همچنین از ایجاد جریان چرخشی با سرعت کم در انتهای کانال یک و سه در نزدیکی دیواره جلوگیری می کند که در افزایش نرخ انتقال حرارت نقش مثبتی دارد. چون barrier نوع دوم نسبت به barrier نوع اول قطعات بیش تر دارد، شدت تلاطم را بیش تر افزایش می دهد، سطح موجود برای حرکت سیال را کم تر می کند و در نتیجه سرعت سیال را در مقایسه با barrier نوع اول بیش تر افزایش می دهد، این موارد منجر به افزایش بیش تر نرخ انتقال حرارت و عملکرد بهتر barrier نوع دوم نسبت به نوع اول می شوند.
مسعود رحیمی سید مجتبی صدرعاملی
با توجه با ارزش انرژی در عصر حاضر، استفاده از سیستم های بیولوژیکی برای تولید انرژی الکتریکی و حذف ترکیبات مضر بسیار مورد توجه می باشد. سیستم های تجدید پذیر و دوستدار محیط زیست به عنوان روشی جدید برای حذف آلاینده ها و تصفیه فاضلاب های مختلف بکارگرفته می شوند. پیل های سوختی میکروبی فن آوری ابتکاری جدیدی است که از طریق اکسایش مواد آلی توسط باکتری ها به تصفیه فاضلاب و تولید قدرت به صورت همزمان می پردازد. در مطالعه حاضر، یک گونه بومی باکتری کاهش دهنده سولفات بعد از انتخاب و ایزوله سازی از فاضلاب های صنعتی و شهری مختلف برای حذف ترکیبات سولفوردار و تولید انرژی الکتریکی مورد استفاده قرار گرفت. ساختار جدید الکترود به عنوان یکی از پارامترهای کلیدی در طراحی پیل های سوختی میکروبی، شامل استیل 304 پوشش داده شده به وسیله محلول ترکیبی از گرافیت و کربن فعال با نوع جدیدی از پوشش دهی بکاربرده شد و در دو نوع راکتور دو محفظه ای و جریان روبه بالای ساخته شده مورد تست قرار گرفت. آنالیزهای میکروسکوپ فلوروسانس، ولتامتری چرخه ای، متالوگرافی و شمارش باکتری تأییدی بر عملکرد عالی این نوع الکترود در این سیستم ها داشت. اثر پارامترهای بیولوژیکی و الکتروشیمیایی مهم شامل دما، جمعیت باکتری، مقدار منبع کربن مورد نیاز، زمان اقامت هیدرولیکی و نسبت یون سولفات به آهن در محفظه آند مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت مدل سازی به وسیله نرم افزار طراحی آزمایش روش سطح پاسخ با چهار فاکتور و سه پاسخ صورت گرفت و مدل بهینه جهت استفاده در بیوراکتور در حالت ناپیوسته و پیوسته انتخاب شد. در سیستم ناپیوسته حداکثر شدت جریان 26/2میلی آمپر و اختلاف پتانسیل 450 میلی ولت و کاهش 67 درصدی منبع کربنی حاصل شد. بیشترین دانسیته قدرت تولیدی 9 میلی وات بر متر مربع در دبی 6/0 میلی لیتر بر دقیقه در سیستم پیوسته حاصل شد که کاهش 90 درصدی منبع کربنی را نیز به همراه داشت.
مهدیه ابوالحسنی مسعود رحیمی
در این تحقیق، هدف بررسی اثر امواج مافوق صوت فرکانس بالا، mhz 1.7 ، به عنوان یک روش نوین و موثر در بهبود انتقال حرارت جابه جایی در سیالات است. در ابتدا، یک سیستم آزمایشگاهی با الهام از روش سیم داغ طراحی شد. این سیستم شامل یک مخزن استوانه ای با تبدیل کننده مافوق صوت mhz 1.7 نصب شده در کف آن و یک سیم پلاتینی نازک که به طور معلق در آب دیونیزه درون آن قرار گرفته است، می باشد. در این روش، پلاتین هم به عنوان گرم کن و هم حس گر دما عمل می کند. با عبور مقادیر مختلف جریان الکتریکی از سیم، میزان نرخ انتقال حرارت جابه جایی بین این سیم و آب احاطه کننده آن در غیاب و در حضور امواج مافوق صوت بررسی شد. سپس، کارایی امواج mhz 1.7 با امواج فرکانس پایین khz 24 با توان های مختلف، مقایسه گردید. در حضور امواج با هر دو فرکانس افزایش قابل توجهی در عدد ناسلت مشاهده شد. با درنظر گرفتن توان پراکنده شده در آب در هر دو فرکانس و قابلیت خنک سازی هر دو موج، مشاهده شد که کارایی و عمل کرد امواج mhz 1.7بسیار بیش تر از khz 24 می باشد. به طوری که، در بالاترین شار حرارتی ورودی به سیم (kw/m2 249.6) عمل کرد امواج mhz 1.7 یک و چهار دهم (1.4) برابر امواج khz 24 بود. در ادامه اثر مکان و موقعیت تبدیل کننده های مافوق صوت روی نرخ انتقال حرارت جابه جایی بررسی شد. به این منظور، آزمایش های مشابهی درحضور سه تبدیل کننده نصب شده در کف و دو تبدیل کننده در جداره مخزن انجام شد. اثر تداخل امواج حاصل از فعال کردن هم زمان چند تبدیل کننده نیز بررسی شد. نتایج به دست آمده نشان دادند که، تبدیل کننده نصب شده در دیواره زمانی که به تنهایی کار می کند، بالاترین کارایی را نسبت به سایر جانمایی ها و ترکیب های مختلف از خود نشان می دهد. با این تبدیل کننده حداکثر حدود 418% بهبود انتقال حرارت مشاهده شد. در ادامه، مدل سازی شبکه عصبی مصنوعی روی همین سیستم و با جمع آوری داده های تجربی کافی، به منظور پیش بینی عدد ناسلت درحضور امواج مافوق صوت و با در نظر گرفتن اثر مکان تبدیل کننده ها و تداخل بین امواج تولیدی و شارهای حرارتی مختلف انجام گرفت. پیش بینی های انجام شده با مدل سازی، توافق بسیار خوبی با داده های تجربی داشتند. در بخش بعد، مدل سازی cfd (fluent 6.2) برای بررسی رفتار مایع هنگامی که در معرض تغییرات تناوبی فشار حاصل از انتشار امواج مافوق صوت قرار می گیرد، به کار گرفته شد. به این منظور، فرکانس های مختلف khz 24، khz 200 و mhz 1.7 به ترتیب به عنوان فرکانس پایین، فرکانس متوسط و بالا برای مدل سازی انتخاب شدند. در این مدل سازی، از معادله تناوبی فشار و شرط مرزی فشار ورودی برای تبدیل کننده مافوق صوت، مدل اختلاط و کاویتاسیون استفاده شد و سیر تکاملی میدان فشار و کاویتاسیون ایجاد شده در هر یک چهارم دوره تناوب موج و بردارهای سرعت در فرکانس های مختلف بررسی شدند. نتایج به دست آمده نشان دادند که، در فرکانس بالا کسر حجمی حباب های تولید شده کم تر از فرکانس های پایین تر است و توزیع یک نواخت تری دارد. با توجه به عدم وجود مدل سازی عددی اثر امواج مافوق صوت mhz 1.7 در سیستم های انتقال حرارت، از مدل سازی cfd برای بررسی و یافتن نحوه عمل کرد این امواج در بهبود نرخ انتقال حرارت استفاده شد. تجربیات به دست آمده در مدل سازی cfd نشان دادند که، معادله فشار منجر به تخمین نادرست دماها در حضور امواج مافوق صوت می شود. بنابراین، از معادله سرعت نوسانی به جای معادله فشار استفاده شد. به این منظور، با الهام از دستگاه باد سنج سیم داغ، سیستمی برای اندازه گیری سرعت جریان های صوتی حاصل از انتشار امواج mhz 1.7 طراحی شد و به کمک آن حداکثر جابه جایی سطح تبدیل کننده که در معادله سرعت مورد نیاز است، تخمین زده شد. بررسی های تجربی انتقال حرارت بین یک گرم کن استوانه ای و آب احاطه کننده آن در غیاب و در حضور امواج مافوق صوت 1.7 mhz انجام شد. میزان بهبود انتقال حرارت تا 100% در حضور امواج به دست آمد. سپس، مدل سازی cfd انتشار امواج با استفاده از معادله سرعت نوسانی به منظور پیش بینی الگوی جریان سیال و انتقال حرارت داخل آب انجام شد. مشاهده شد که دماهای پیش بینی شده به وسیله cfd با نتایج آزمایشگاهی تطابق بسیار خوبی دارند. نتایج cfd نشان داد که جریان های صوتی ایجاد شده اختلاط سیال را افزایش می دهند و آب سرد جدید را به اطراف گرم کن منتقل می کنند و در نهایت کاهش گرادیان دما در سیال اطراف گرم کن، منجر به توزیع یک نواخت دمای سیال می شود. به علاوه، بررسی آزمایشگاهی اثر امواج مافوق صوت mhz 1.7 روی عمل کرد یک مبدل حرارتی، به دلیل اهمیت آنها در صنعت، انجام شد. این مبدل، یک مبدل حرارتی دو لوله با جریان ناهمسو بود به طوری که، آب گرم در لوله داخلی و آب سرد در لوله خارجی آن جریان داشت. هشت تبدیل کننده مافوق صوت با فرکانس mhz 1.7 در دو ردیف، بالا و زیر مبدل، بر روی لوله خارجی نصب شدند. نرخ انتقال حرارت در هر دو لوله در غیاب و در حضور امواج مافوق صوت و در شرایط مختلف بررسی شد. اثر مکان تبدیل کننده ها، استفاده هم زمان از چند تبدیل کننده، شرایط هیدرودینامیکی مختلف دو لوله، بزرگی توان مافوق صوت و تغییر دمای جریان لوله داخلی روی نرخ انتقال حرارت بررسی شدند. نتایج به دست آمده از اعمال امواج mhz 1.7، افت دمای شدید در آب گرم جاری در لوله داخلی و عدم گرم شدن آب جاری در لوله خارجی را نشان دادند. به منظور بررسی بیش تر، شدت پدیده کاویتاسیون در هر دو لوله با استفاده از واکنش ویزلر بررسی شد. نتایج حاصل از این واکنش نشان داد که شدت کاویتاسیون صوتی در لوله داخلی به میزان قابل توجهی بالاتر از لوله خارجی بود، که افت دمای شدید لوله داخلی را توجیه می کرد. سپس، به بررسی اثر هم زمان استفاده از امواج مافوق صوت mhz 1.7 و نانوسیالات، بر بهبود انتقال حرارت در مبدل حرارتی پرداخته شد. این آزمایش ها با استفاده از غلظت های مختلف نانوسیال آب- آلومینا در لوله خارجی و آب گرم در لوله داخلی انجام شد. میزان نرخ انتقال حرارت در هر دو لوله، در غیاب و در حضور امواج مافوق صوت در توان های مختلف و در دبی های ثابت بررسی گردید. نتایج به دست آمده نشان دادند که در حضور امواج مافوق صوت، در دو غلظت (0.3% و 0.5% وزنی) نتیجه ای بهتر از حالت پایه که در آن از آب خالص به عنوان سیال خنک کننده استفاده شده بود، به دست آمد. در این دو غلظت نه تنها لوله داخلی در حضور امواج، با افت دمای شدیدی مواجه شد بلکه افت دما در لوله خارجی نیز اتفاق افتاد. درصد وزنی 0.3%، به عنوان غلظت بهینه، بالاترین نرخ انتقال حرارت را در هر دو لوله نشان داد. آزمایش ویزلر با استفاده از غلظت های مختلف نانوسیال در لوله خارجی انجام شد. نتایج به دست آمده از آزمایش ویزلر نیز افزایش شدید فعالیت های کاویتاسیون در هر دو لوله در غلظت های یاد شده نسبت به آب خالص را تایید کرد. نتایج به دست آمده در تحقیقات انجام شده در این رساله، تاثیر بسیار زیاد و مثبت امواج مافوق صوت mhz 1.7، به عنوان امواج فرکانس بالا، را بر بهبود انتقال حرارت در سیالات با صرف هزینه اندک و مصرف انرژی کم، نشان داد. که می تواند راه گشای تحقیقات بیش تر برای حالت های مختلف انتقال حرارت و افزایش راندمان حرارتی سایر تجهیزات انتقال حرارتی در صنعت باشد.
فاطمه قدیرزاده خورزوقی جهانگیر صفری
چکیده از قرن نوزدهم میلادی که تحولات جهانی در هم? ابعاد زندگی انسان ها نمود پیدا کرد، ادبیات هم به عنوان زیر مجموعه ای از نظام فرهنگی تحت تاثیر این رخدادها قرار گرفت. اندیشه های جدیدی دربار? رابط? ادبیات و اجتماع مطرح شد که در مهمترین رویکرد خود ، ادبیات و به طور جزئی تر رمان را بازتاب دهنده تحولات و مسائل اجتماعی می دانست. همزمان با این تحولات اجتماعی و اندیشه های جدید در جهان ، ایران قرن سیزدهم نیز، عبور از یک مرحل? سنتی به تجدد را تجربه می کرد. این رویدادها هم زمان با دوران قاجار بود که به دنبال یک رابط? متقابل روشنفکران ایرانی با جهان غرب، ادبیات را هم تحت تاثیر قرار داد. اولین نمونه های ادبیات در این دوره، بیان کنند? اندیشه های جدیدی است که پیش از این در ادبیات نمود چندانی ندارد. نوع ادبی رمان هم در همین دوره و به تقلید از غرب ظهور کرد. رمان« سرگذشت حاجی بابا اصفهانی» نیز در ردیف اولین رمان های فارسی، بیان کنند? اندیشه های جدیدی است که از زبان نویسنده و مترجم آن مطرح می شود. این رمان نوشت? «جیمز موری?» انگلیسی است که آن را با نگاهِ انتقادی نسبت به جامع? ایرانی نوشته است. نقد سیاست، فرهنگ، اجتماع و به طور مشخص اخلاق ایرانی، مهمترین مضامینی است که در محتوای این رمان جلوه گر شده است. هدف پژوهش حاضر بررسی محتوایی این اثر با توجه به جامع? قرن سیزدهم است که با نگرش به نقش پروتوتیپ ها به عنوان الگوی نویسنده در آفرینش این اثر ، بررسی می شود. از آن جا که این رمان، جزو اولین رمان های فارسی است، ساختار رمان بر اساس برخی عناصر داستان، شیو? روایت و شخصیت پردازی تحلیل می شود. هم چنین ترجم? این رمان که در قالب یک نظام فرهنگی کاملا ایرانی صورت گرفته است، بر اهمیت این رمان می افزاید، بنابراین تحلیل سبک شناسی و ساختار طنز آن موضوع دیگری است که در این پژوهش مورد توجه قرار گرفته است.
ستاره فلفلیان مسعود رحیمی
مدل جدید توانش منظور شناسی، توجه بسیاری از پژوهشگران رشته یادگیری زبان دوم را به حوزه کمتر مورد توجه قرار گرفته شده ی منظور شناسی زبان دوم جلب کرده است و این به نوبه خود باعث انجام شدن تحقیقات زیادی راجع به ارزیابی و آموزش منظور شناسی زبان دوم شده است. با این حال به نظر می رسد تحقیقات بیشتری برای کشف کاربردپذیری مدلهای آموزشی منطقه مجاور رشد (زی – پی – دی محور( ارائه شده توسط ویگاتسکی برای آموزش منظور شناسی زبان دوم در محیط منطقه مجاور رشد (محیطی که در آن زی – پی – دی فعال شده است) نیاز است. تا به امروز تحقیقات اندکی انجام شده است که در آنها منطقه مجاور رشد )زی – پی – دی( به عنوان یک طرح یا مدل نوآورانه به طور مستقیم استفاده شده باشد. به علاوه، بیشتر تحقیقات انجام شده که درآن از منطقه مجاور رشد )زی – پی – دی( استفاده شده است، صرفاً مطالعات موردی بر اساس مشاهدات هستند، به همین دلیل نتایج آنها قابل تعمیم نمی باشند. برای جبران این کمبود، تمرکز این تحقیق در مقایسه با مدل تدریس رایج قدیمی، بر مدل تعامل میان دانشجویان در محیطبالفعل منطقه مجاور رشد(زی – پی – دی محور) قرار گرفته است. بدین منظور توسط 1 آزمون تعیین سطح، دانشجویان به دو گروه مساوی شاهد و آزمایش تقسیم شدند. عملکرد دانشجویان توسط آزمون dct، قبل و بعد از آموزش اندازه گیری شد. به منظور بررسی تاثیر محیط بالفعلمنطقه مجاور رشد )زی – پی – دی محور( برای 2 گروه، روش آماری تحلیل هم پراکنش اجرا شد. به علاوه گروه آزمایش خود به 10 گروه 2نفرهی مساوی و غیره مساوی از نظر سطح منظور شناسی زبان تقسیم شد. عملکرد این دانشجویان نیز براساس آزمونmdct اندازه گیری و سپس بر اساس روش آماریmann-whitney u تحلیل شد. تعاملات اجتماعی داخل کلاس دانشجویان نیز در طول جلسات دوره آموزشی ضبط و سپس تحلیل های کیفی به منظور کشف راهبردهای بکار رفته توسط آنها انجام گرفت. نتایج نشان می دهد محیط بالفعلمنطقه مجاور رشد )زی - پی- دی محور( در تسهیل و تسریع توسعه منظور شناسی بین زبانی فراگیران تاثیر معنادار داشته است. با این حال تفاوت معناداری بین عملکرد دانشجویان گروه های مساوی و غیر مساوی گروه آزمایش پیدا نشد. در مجموع نتایج نشانگر اهمیت نقش محیط بالفعل زی – پی- دی محور در توسعه منظور شناسی فراگیران زبان دوم می باشد.
ندا عظیمی مسعود رحیمی
امواج صوتی با فرکانس بالاتر از حد شنوایی انسان (khz20) امواج اولتراسونیک نامیده می شود. ورود انرژی اولتراسونیک به درون مایع منجر به پدیده هایی مانند کاویتاسیون صوتی، تشکیل میکروجت و میکروجریان درآن شده و در نتیجه باعث افزایش درهمی و نرخ انتقال جرم می گردد. اولتراسونیک کاربردهای گسترده ای در بسیاری از صنایع شیمیایی و فیزیکی دارد. از مهم ترین تاثیرات اولتراسونیک، ایجاد اختلاط میکرو در سیالات است. بازده و عملکرد بسیاری از فرایندهای صنعتی به نحوه اختلاط مواد بستگی دارد. از نقطه نظر مهندسی، اختلاط پدیده ای است که در بسیاری از فرایندها نقش داشته و کیفیت نهایی محصولات را تحت تاثیر قرار می دهد. بازده اختلاط میکرو در بسیاری از صنایع شیمیایی مختلف از اهمیت ویژه ای برخوردار است. همواره توسعه و ساخت تجهیزاتی که بتواند اختلاط میکروی کارآمدی را بوجود آورد، توجه بسیاری از محققین را به خود جلب کرده است. در این تحقیق، یک سونوراکتور لوله ای مجهز به چهار مبدل پیزوالکتریک فرکانس بالای mhz7/1به منظور بررسی اثر این امواج بر کیفیت و بازدهی اختلاط در مقیاس ماکرو و میکرو مورد مطالعه قرار گرفته است. rtd سونوراکتور به منظور تعیین تاثیر امواج اولتراسونیک بر کیفیت اختلاط ماکرو درآن مورد مطالعه قرار گرفته است. برای تعیین کیفیت اختلاط در مقیاس میکرو، یک واکنش موازی-رقابتی مورد آزمایش قرار گرفته و فعال بودن پیزوالکتریک ها در وضعیت پایین، ورودی و خروجی سونوراکتور مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین مطالعه کالریمتری به منظور به دست آوردن بازده انرژی و توان صوتی جذب شده در بالک سیال در طول انتقال انرژی امواج به درون سونوراکتور انجام شده است. نتایج نشان می دهد با افزایش تعداد پیزوالکتریک های فعال در سیستم مقدار شاخص جدایش و همچنین زمان اختلاط به شدت کاهش می یابد. تاثیر ویسکوزیته سیال بر بازده سونوراکتور بررسی شد و ملاحظه گردید که با افزایش ویسکوزیته مایع به دلیل افزایش نیروهای ویسکوز و درنتیجه کاهش شکل گیری گردابه های بزرگ تر، اختلاط میکرو بازده پایین تری دارد. همچنین، اثر وجود میکروذرات پلیمری درون سونوراکتور، پراکندگی و حرکت این ذرات به وسیله میکروجریان های ناشی از امواج اولتراسونیک فرکانس بالا بر اختلاط مورد بررسی قرار گرفته است. در این بررسی، جزء حجمی، اندازه میکروذرات و ویسکوزیته مایع متغیر بوده است. نتایج آزمایشگاهی نشان می دهد که حرکت و پراکندگی میکروذرات توسط امواج اولتراسونیک اختلاط میکرو را بهبود می بخشد و اندازه و جزء حجمی میکروذرات، بازده آن را تحت تاثیر قرار می دهد. به طورکلی، نتایج حاکی از آن است که این سونوراکتور قادر به ایجاد اختلاط در ابعاد میکرو است که به طور قابل ملاحظه ای مدت زمان فرایند را کاهش می دهد. در پایان، به منظور فهم بهتر عملکرد سونوراکتور و بررسی الگوی جریان های ایجاد شده توسط امواج اولتراسونیک، مدل سازی سه بعدی دینامیک سیالات محاسباتی سونوراکتور نیز انجام شده است که نتایج آن تطابق خوبی با داده های آزمایشگاهی دارد.
سید رضا شعبانیان مسعود رحیمی
در این پایان نامه ابتدا مروری جامع بر مطالعات انجام شده در زمینه تولیدگاز هیدروژن از متان، احتراق گازهای شامل هیدروژن و احتراق با تکنولوژی hitac صورت گرفته است و ویژگیها و کاربردهای روش های مختلف تولید هیدروژن و همچنین احتراق hitac به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است. سپس مدلهای مختلف احتراق، انتقال حرارت تشعشعی و روش های مختلف تولید nox مورد مطالعه قرار گرفت. به منظور بررسی تولید هیدروژن از متان، از یک راکتور آزمایشگاهی مجهز به تکنولوژی hitac استفاده شد که در آن فرآیند ریفرمینگ اتوترمال انجام می شود. در ابتدای این راکتور و در نزدیکی نازل سوخت واکنش های احتراقی صورت می گیرد که گازهای حاصل از احتراق به روی بستری از کاتالیست جریان می یابند. نتایج نشان می دهند که با استفاده از تکنیک hitac میزان نسبت هیدروژن به مونوکسید کربن در گازهای خروجی از راکتور افزایش می یابد. همچنین نتایج بیانگر آن است که با افزایش ضریب هدایت حرارتی بستر کاتالیستی ، میزان هیدروژن تولیدی و بازدهی فرآیند ریفرمینگ افزایش می یابند. برای بررسی واکنش های احتراقی گاز هیدروژن سه مطالعه موردی در این زمینه صورت گرفته است. درمطالعه موردی اول امکان احتراق هیدروژن درون محفظه های میکرو برای تبدیل انرژی گرمایی به الکتریکی توسط مدلسازی cfd مورد بررسی قرار گرفته شده است. نتایج نشان داد که دمای شعله و پایداری آن به اندازه محفظه احتراق بستگی دارد و در محفظه احتراق کوچکتر دمای شعله کم تر است. همچنین نتایج نشان می دهند که ضریب هدایت حرارتی دیواره محفظه و دبی جریان خوراک ورودی نیز در برقراری شعله ای پایدار نقشی مهم دارند. و انشعاب دار کردن خوراک هیدروژن ورودی نیز به عنوان پارامتری تاثیرگذار موجب کاهش ماکزیمم دما درون محفظه می شود و توزیع دما را یکنواخت تر می کند. در مطالعه موردی دوم، احتراق از نوع hitac و انتشار nox در یک محفظه احتراق به صورت آزمایشگاهی و مدلسازی cfd مورد بررسی قرار گرفته شده است. نتایج آزمایشگاهی شامل دما در مرکز محفظه و آنالیز گازهای خروجی حاوی co، co2 ، no و o2 می باشند. مدل های مختلف اغتشاش، احتراق و مکانیسم های شیمیایی مختلف مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که مکانیسم های جزئی همراه با مدل احتراقی edc اصلاح شده و مدل اغتشاش rsm گذرا نتایج آزمایشگاهی را با دقت خوبی پیش بینی می کنند. نتایج همچنین بیانگر آن است که با رقیق کردن سوخت ورودی، مقدار nox کاهش می یابد که علت آن کاهش پیک دمایی و کاهش nox تولیدی از مکانیسم thermal می باشد. در مطالعه موردی سوم احتراق از نوع hitac در یک مشعل jet in hot coflow (jhc) مورد مطالعه قرار گرفت. جریان گازهای اکسید کننده دارای دمای k 1100 و شامل o2، co2، h2o و n2 می باشند که در دوحالت غلظت 3% اکسیژن و 9% اکسیژن وارد می شوند. سوخت نیز از نازل با دمای k 305 خارج می شود. در این مطالعه چهار سوخت اتیلن، اتیلن-هوا، اتیلن-هیدروژن و اتیلن-نیتروژن مورد مطالعه قرار گرفتند. و سه مدل اغتشاش، پنج مدل احتراق مغشوش و دو مکانیسم gri و polimi ارزیابی شدند. نتایج نشان داد که دو مکانیسم ذکر شده، ساختار شعله را بسیار شبیه به هم پیش بینی می کنند. نتایج مدلسازی همچنین بیان می کنند که پیش بینی های مدل های pdf transport و edc اصلاح شده بهتر از مدل flamelets می باشد و مدل های pdf transport مقدار پیک دمایی و فاصله lift- off را با دقت خوبی پیش بینی می کنند. همچنین مدل های pdf transport و edc اصلاح شده مقدار فرمالدهاید در سوخت های مختلف را نزدیک به مقدار واقعی پیش بینی می کنند.
رضا نجفی مسعود رحیمی
پالایشگاه ها را می توان از مهمترین صنایع شیمیایی بر شمرد که محصولات متنوعی را تولید می کنند از جمله محصولات اصلی بنزین است. موضوع اختلاط بنزین با افزودنی هایش نظیر mtbe و بنزین سوپر که معمولاً در یک مخزن بزرگ همزن دار صورت می-پذیرد از اهمیت بسیاری برخوردار است. در این تحقیق با استفاده از دینامیک سیالات محاسباتی (cfd)به منظور یافتن راهی برای بهبود اختلاط بنزین با افزودنی هایش، در ابتدا عملکرد همزن های ساکن مختلف مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور با بدست آوردن خصوصیات فیزیکی سیالات توسط منابع مرتبط و اندازه گیری های تجربی نمونه ها در آزمایشگاه و سپس با مدلسازی محل تزریق افزودنی ها به مسیر چرخش سیال (بین پمپ چرخش و مخزن ذخیره سیال) توسط ساخت حدود 410000 حجم کنترل در نرم افزار پیش پردازشگر gambit و سپس اجرای روش ضمنی حالت پایای آن با به کارگیری مدل ?rng-k- در نرم افزار حل کننده fluent بهترین نوع همزن ساکن که همزن ساکن حلزونی (helical) بود انتخاب شد.عملکرد این همزن به گونه ای بود که یک متر از آن می توانستمعادل 7 متر لوله در سیستم مخازن ذخیره بنزین قرار گیرد. در بخش دوم این تحقیق به منظور یافتن راهی برای بهبود اختلاط بنزین با افزودنی هایش امکان کاهش زمان اختلاط بنزین مورد مطالعه قرار گرفت بدین منظور یک مخزن 2/2 میلیون لیتری ذخیره بنزین به همراه همزن و اتصالات آن شبیه-سازی شد. ابتدا در نرم افزار پیش پردازشگر سیستم به 2220000 حجم کنترل تقسیم شد و با حل همزمان معادلات ناویر استوکس و معادلات اغتشاش مربوطه بر مبنایمدل ?rng-k-، الگوی جریان متلاطم و همچنین روند اختلاط در مخزن توسط نرم-افزار حل کننده پیش بینی شد. برای تأیید نتایج حاصل از شبیه سازی به هنگام تزریق افزودنی ها به بنزین در حالیکه پمپ چرخش مربوط به مخزن بنزین نیز روشن بود در هر ساعت نمونه ای گرفته و دانسیته آن آزمایش شد داده های شبیه سازی با داده های آزمایشگاهی مطابقت داشت. برای بررسی اختلاط، رابطه ای برای درصد اختلاط ارائه شد. با نتایج بدست آمده انجام چرخش حین تزریق رد شد چرا که تا 20% زمان اختلاط را افزایش داد حتی لزومی برای چرخش بعد از تزریق نیز وجود نداشت چون به علت عملکرد مناسب همزن مکانیکی مخزن، سیالات تقریبا به محض ورود به مخزن به درصد اختلاط 99% می رسند و در قسمت آخر امکان کاهش زمان اختلاط از طریق افزایش ظرفیت اختلاط نیز مورد بررسی قرار گرفت که درصورت افزایش دبی تزریق افزودنی ها، با در نظر گرفتن شرایط عملیاتی و هزینه های ثابت و جاری، میسر گشت.
ابراهیم کریمی مسعود رحیمی
سلول های فتوولتائیک (pv) یکی از ابزارهای تولید انرژی پاک بوده که به وسیله آن نور خورشید به انرژی الکتریکی قابل استفاده در بخش های مختلف صنعت و مصارف خانگی تبدیل می شود. این سلول های دارای بازده الکتریکی محدودی می باشند. از این رو تحقیقاتی زیادی برای افزایش بازده این سلول ها صورت پذیرفته است. از طرفی بخش دیگری از نور که به انرژی الکتریکی تبدیل نشده، به صورت گرما جذب سلول می شود. گرمای جذب شده باعث افزایش دمای pv و متعاقباً کاهش بازده الکتریکی آن می شود. همچنین دمای بالا سبب کاهش عمر مفید pv می گردد. بخش عمده ای از تحقیقات صورت پذیرفته در این زمینه به استفاده از روش های خنک سازی در pvها و کاهش دمای آنها به اختصاص یافته است. یکی از این روش ها که امکان استفاده از آن در چند سال اخیر مطرح گردیده، خنک سازی توسط میکروکانال ها می باشد. هدف اصلی این تحقیق بررسی خنک سازی و بهبود عملکرد pvها با استفاده از عبور سیال خنک کننده از درون میکروکانال های تعبیه شده در پشت یک نمونه pv تجاری موجود در بازار می باشد. به همین منظور میکروکانال هایی با عرض mm 1، عمق mm 5/0 بر روی صفحه ای از جنس پلکسی گلاس درج و صفحه پلکسی گلاس به پشت سلول متصل گردید. به دلیل در دسترس و ارزان بودن، گرمای ویژه بالا و عدم وجود مشکلات زیست محیطی، آب به عنوان سیال خنک کننده انتخاب شده است. در آزمایشات انجام شده، دمای سطح pv، منحنی عملکرد آن (جریان برحسب ولتاژ) و دمای ورودی و خروجی آب اندازه گیری و آنالیز گردید. نتایج بیانگر آنست که با خنک سازی در دبی-های ml/min 198-76 حداکثر توان سلول (pm) تا %8/30 افزایش یافته است. همچنین با توجه به نیاز به مصرف انرژی برای تامین فشار مورد نیاز برای عبور جریان آب از میکروکانال ها، پارامتر بی بعد ضریب انرژی (coe) تعریف و محاسبه گردید. این پارامتر نسبت انرژی خالص الکتریکی تولیدی (تولیدی pv منهای مصرفی پمپ) به انرژی الکتریکی خالص تولیدی حالت پایه (حالت بدون خنک سازی) می باشد. مقادیر این پارامتر نشان می دهد که در آزمایشات انجام شده، خنک سازی انرژی خالص الکتریکی تولیدی را حدود 30 درصد نسبت به حالت بدون خنک سازی افزایش می دهد. همچنین برای افزایش انتقال حرارت سیال خنک کننده و توان الکتریکی pv، از ایجاد جریان دوفازی (بدون تغییر فاز) استفاده شد. با افزودن دبی های اندک از سیال هوا و ایجاد رژیم جریانی لخته ای، نرخ انتقال حرارت در سیستم افزایش داده شد. این افزایش نرخ انتقال حرارت و میزان گرمای حذف شده، سبب افزایش توان الکتریکی سلول گردیده به-طوریکه در نقطه حداکثر عملکرد، توان الکتریکی pv نسبت به حالت تک فاز معادل آن %9/20 افزایش یافت. در سومین بخش از آزمایشات، برای بهبود عملکرد میکروکانال ها، با ایجاد یک هدر توزیع سیال در ورودی و یک هدرجمع آوری سیال در خروجی میکروکانال ها، آب در سه نقطه مختلف در طول میکروکانال وارد آن ها شده و در سه نقطه قبل از ورودی بعدی از سیستم خارج می شد. نتایج این آزمایشات حاکی از بهبود عملکرد میکروکانال ها و افزایش توان pv نسبت به میکروکانال های اولیه می باشد.
سهیلا صالحی ذهابی غلامرضا زاهدی
مینیمم کردن زباله ابتکاری است در سال های اخیر حمایت شگرفی را از همان ابتدا از سوی دولت و سازمان های غیروابسته بدست آورده است. نظریه ی مینیمم کردن زباله ساده بوده و به این صورت است که کاهش زباله قبل از ذخیره کردن و یا دفع آن انجام گیرد. بطور کلی تمرکز این پروژه بر روی پیش بینی مدلی از راکتور تولید آکریلونیتریل می باشد که به درجه تبدیل بالایی از پروپیلن، ماکزیمم کردن گزینش پذیری برای رسیدن به محصولات مفید و به حداقل رساندن تولید محصولات زباله ای است. روش بکار رفته در این طرح می تواند برای اغلب فرایندهای شیمیایی به منظور مینیمم کردن زباله بکار گرفته شود. گسترده ی مدل سازی نیز به خوبی ارزیابی اصول فنی و اقتصادی ممکن و شدنی را در بر می گیرد. هدف پروژه پیشنهاد شده تعین نوع راکتور بهینه ساز، ساختار آن و شرایط عملیاتی است که محصولات زائد را طی تولید آکریلونیتریل به حداقل برساند. در این پروژه مواد زائد از طریق مینیمم کردن محصولات ناخواسته (مصرف کننده های انرژی) کاهش می یابند و کاهش اثرات مستقیم وغیرمستقیم بر روی محیط زیست از طریق کاهش مواد پخش شونده در محیط زیست، انجام می گیرد. کاهش زباله برای صرفه جویی در قیمت با استفاده از تجهیزات کوچک امکان پذیر است بنابراین قیمت کمتری را برای شرکت در بر می گیرد. کاهش مقدار تولید شده زباله با قرار دادن راکتور در پروسه های استاندار این امکان را به واحدهای اجرائی کوچکتر می دهد که از جریان های پایین دستی استفاده کنند، بنابراین هزینه سرمایه گذاری کاهش می یابد. همچنین احتمال کاهش انرژی در شرایط جریان های پایین دستی وجود دارد.
معصومه اسدی مسعود رحیمی
تولید همزمان انرژی الکتریکی و گرمایی از نور خورشید توسط سیستم های هیبریدی فتوولتائیک حرارتی (pv/t) یکی از راه های تولید انرژی دوست دار محیط زیست و استفاده بهینه از انرژی خورشیدی می باشد. با استفاده از روش های مختلف خنک سازی، می توان بازده الکتریکی این سلول های خورشیدی را افزایش و از گرمای جذب شده نیز استفاده اقتصادی نمود. هدف از انجام این پروژه بررسی تاثیر شکل کانال های مورد استفاده در pv/t در عملکرد الکتریکی و حرارتی سیستم pv/t می باشد. به همین منظور از سه کانال با شکل های مستقیم طولی، مارپیچی و حلزونی استفاده و از آب نیز به عنوان سیال خنک کننده استفاده گردیده است. از طرفی به منظور انجام آزمایشات در شرایط یکسان و مستقل از عوامل محیطی به جای خورشید از شبیه-سازهای خورشیدی استفاده گردیده که در این کار شبیه سازی متشکل از سه لامپ متال هالید با قدرت 400 وات ساخته شده است. نتایج نشان دادند که عملکرد کانال حلزونی بهتر از بقیه کانال ها می باشد.در دبی های تقریباً یکسان حدود 200 میلی لیتر بر دقیقه، توان کانال مستقیم تا 17 درصد افزایش یافته است. استفاده از کانال مارپیچی و ایجاد اختلاط بیشتر این مقدار را به حدود 23 درصد افزایش داده است. گرادیان دمایی سبب ایجاد یک مقاومت اضافی درون سلول خورشیدی و کاهش بازده الکتریکی می گردد. استفاده از کانال حلزونی و قرار دادن نقاط با دمای بالا در معرض سیال خنک تر این گرادیان دمایی تا حد ممکن کاهش داده شده و توان الکتریکی تا حد 30 درصد افزایش یافته است. برای بررسی سه کانال فوق از پارامتر ضریب انرژی استفاده شده و نتایج نشان دادند که کانال حلزونی از لحاظ اقتصادی نیز مقرون به صرفه تر می باشد. واژه های کلیدی: انرژیخورشیدی، سلول خورشیدی، فتوولتائیک، ماکروکانال، خنک سازی
حرمت صالح آبادی مسیح فروتن
به منظور بررسی دزهای مختلف اشعه گاما و اثر تنش خشکی بر خصوصیات کمی کرچک، آزمایشی به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 91-1390 در پژوهشکده کشاورزی چاه نیمه دانشگاه زابل انجام گرفت. تنش خشکی در 3 سطح (5 ،8 و 11 روز) به عنوان فاکتور اصلی و تیمار اشعه گاما در 6 سطح (50، 70، 90، 110، 130 و 150 گری) به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شدند. نمونه برداری در طول مراحل رشد و پس از حذف اثر حاشیه انجام و ویژگیهای زیر در طول مراحل رشد و پایان دوره رشد اندازه گیری شد. ویژگیهای کمی شامل: ارتفاع بوته، ارتفاع ساقه، تعداد برگ، ارتفاع گل آذین، سطح برگ، وزن هزاردانه؛ ویژگی های کیفی شامل: درصد ریسینولئیک اسید، میزان ریسین و درصد روغن بود. نتایج نشان داد تنش خشکی اثرات معنی داری بر صفات مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی گیاه دارد. همچنین اثر اشعه گاما بر روی صفات فوق اختلاف معنی داری را نشان داد. افزایش دور آبیاری باعث کاهش صفات مورد ارزیابی گردید. مقایسه میانگین صفات در مورد اثر اشعه گاما به این ترتیب بود که در تمام صفات به جز ارتفاع بوته و سطح برگ افزایش دز اشعه گاما باعث کاهش این صفات شد. ارتفاع بوته و سطح برگ در مراحل اولیه اندازه گیری تحت تأثیر اشعه گاما قرار نگرفته ولی در مراحل بعدی با افزایش دز اشعه گاما این صفات نیز کاهش یافتند. نتایج تجزیه واریانس صفات کیفی اختلاف معنی داری را در مورد درصد روغن و عملکرد روغن دانه نشان داد بطوریکه برهمکنش تیمارها بر درصد روغن نیز معنی دار گردید. ولی مقدار پروتئین ریسین تحت تأثیر هیچ یک از تیمارها قرار نگرفت. در این مطالعه تغییرات ژنتیکی احتمالی مرتبط با ژن اسید ریسینولئیک نشان داد اشعه گاما تأثیر چندانی در میزان تغییرات ژن های دخیل در تولید اسیدهای چرب ندارد ولی با توجه به تغییر در پارامترهای زراعی دیگر، جهش ژنی در نقاط دیگر به صورت نقطه ای صورت گرفته است.
پرهام نیک سیر حسین صبوری
برنج از مهم ترین محصولات کشاورزی ایران و جهان است و بیش از نیمی از جمعیت جهان از آن تغذیه می کنند. خشکی یک عامل محدودکننده مهم در تولید این محصول است که اصلاح برای تحمل به خشکی می تواند یک روش موثر برای بهبود و پایداری عملکرد در مناطق خشک و کم آب باشد. به منظور بررسی تنوع هاپلوتایپی qtlهای کنترل کننده تحمل به خشکی در برنج، 22 ژنوتیپ برنج به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار و در محیط کنترل شده تحت شرایط نرمال و خشکی ارزیابی شدند. خصوصیات مورد مطالعه شامل قطر ریشه، وزن ریشه، تعداد ریشه، وزن ساقه، طول ساقه، طول ریشه، کد ژنوتیپی و بیوماس بود. تجزیه واریانس صفات مورد بررسی نشان داد تفاوت بسیار معنی داری (01/0 ) بین ژنوتیپ ها از نظر صفات مورد مطالعه در دو شرایط نرمال رشد و تنش خشکی وجود داشت که بیانگر وجود تنوع ژنتیکی بین ژنوتیپ های مورد مطالعه بود. رگرسیون مرحله ای برای کد ژنوتیپی بعنوان متغیر وابسته و سایر صفات بعنوان متغیرهای مستقل نشان داد که در شرایط تنش خشکی صفات طول ساقه، طول ریشه، قطر ریشه و وزن ریشه به ترتیب بیشترین تأثیر (69/0= ) را بر صفت کد ژنوتیپی داشتند. این مطالعه به منظور بررسی تنوع هاپلوتایپی 16 جفت نشانگر ریزماهواره ناحیه qtl بزرگ اثر کنترل کننده تحمل به خشکی بر روی کروموزوم شماره 2 برنج و ارزیابی صفات گیاهچه ای برخی ارقام ایرانی و خارجی به همراه دو شاهد متحمل bala و حساس azucena انجام گردید. براساس داده های فنوتیپی، ارقام برنج به دو گروه متحمل و حساس طبقه بندی شدند. در این مطالعه بیشترین تعداد آلل مربوط به نشانگر rm3302 و بیشترین تنوع ژنی و بالاترین pic مربوط به نشانگر rm8030 بود. جهت ارزیابی تنوع هاپلوتایپی رقم متحمل bala بعنوان مرجع، جهت مقایسه الگوی آللی ژنوتیپ ها در این ناحیه استفاده شد. براساس این پژوهش از 15 گروه هاپلوتایپی، 12 گروه مربوط به گروههای ژنوتیپی منفرد بود و هیچ یک از ژنوتیپ ها، مطابقت آللی از لحاظ همه جایگاه های نشانگری bala نداشتند. گروه هاپلوتایپی شماره یک بیشترین شباهت را از نظر الگوی آللی یکسان با رقم bala داشتند که می تواند بیانگر تأثیرگذاری آلل های موجود در qtl کنترل کننده تحمل به خشکی واقع بر روی کروموزوم شماره دو برنج در این ارقام باشد. با توجه به نتایج بدست آمده از این پژوهش می توان از ارقام متحمل به منظور تلاقی و تهیه جمعیت های مناسب برای برنامه های اصلاحی استفاده نمود.
سحر صفری مسعود رحیمی
التراسونیک به عنوان یک تکنولوژی جدید عبارت است از کاربرد امواج صوتی با فرکانسی بالاتر از حد شنوایی انسان. تابش همزمان امواج التراسونیک با فرکانس های یکسان و یا مختلف به یک سیستم به منظور حصول بازدهی و نتایج مطلوب تر، یکی از روش های استفاده از این تکنولوژی می باشد. از این رو در این تحقیق، تلفیق و استفاده ی همزمان امواج فرکانس پایین (khz 24) و فرکانس بالا (mhz 7/1) مورد مطالعه قرار گرفته است. به طوری که مبدل فرکانس پایین از بالا و مبدل فرکانس بالا از کف راکتور امواج را به درون سیستم می فرستند. به منظور بررسی کارایی های این سیستم پیشنهادی، فرایند های مختلفی مورد آزمایش قرار گرفته اند. جهت بررسی قدرت این سیستم فرایند حذف آمونیاک به عنوان یک فرایند تصفیه مورد بررسی قرار گرفته است. بازدهی حالت تلفیقی امواج در حذف آمونیاک با حالاتی که هر یک از مبدل ها به تنهایی در حال ارسال امواج هستند مقایسه گردیده است. در مرحله ی بعدی میزان کاویتاسیون ایجاد شده در این سیستم از طریق انجام واکنش ویزلر، که روشی متداول برای تعیین مقدار رادیکال های ?oh موجود در محیط می باشد، مورد تحقیق قرار گرفته است. همچنین اثر مکان مبدل فرکانس بالا و فرکانس پایین در نتایج حاصله مورد آزمایش قرار گرفته است. نتایج حاصل از این آزمایش ها نشان می دهد که تلفیق امواج فرکانس بالا و فرکانس پایین موجب کاهش توانایی موج فرکانس پایین در حذف آمونیاک و ایجاد کاویتاسیون می گردد. همچنین اثر تلفیق امواج بر روی اختلاط میکرو در یک سیستم ناپیوسته و نیز در میکروکانال t شکل نیز در این پروژه بررسی شده است. برای تعیین کیفیت اختلاط میکرو از واکنش موازی-رقابتی داشمن استفاده شده است. اثر مکان تزریق اسید به داخل سیستم ناپیوسته و محاسبه ی شاخص جدایی و زمان اختلاط در این سیستم ها و اثر غلظت اسید و سرعت جریان های ورودی به میکروکانال از جمله مواردی ست که مورد بررسی قرار گرفته اند. با توجه به نتایج حاصله، با استفاده از امواج تلفیقی، مقادیر شاخص جدایی و زمان اختلاط کمتری نسبت به حالات تابش امواج فرکانس پایین و فرکانس بالا حاصل شده است. این نتایج نشانگر افزایش میزان اختلاط میکرو به واسطه ی استفاده از این روش چه در سیستم ناپیوسته و چه در میکروکانال، در مقایسه با استفاده ی تک فرکانسه از امواج، می باشند.
منا اکبری مسعود رحیمی
کاربردهای رو به رشد دستگاه های میکروسیالی و تلاش برای استفاده از خصوصیاتی از جمله سطح به حجم بالای آن ها، کاهش زمان تجزیه و تحلیل و افزایش دقت بالا در آن ها باعث شده است که تحقیقات بسیاری در سال های اخیر و در این زمینه صورت پذیرد. هدف تحقیقات میکرو-فناوری در عملیات انتقال جرم، دست یابی به ادغام واکنش دهنده ها و المان های عملیات واحدی برای صرفه جویی در فضا، زمان و انرژی است. در این مطالعه، از پنج میکروکانال با شکل های هندسی نامتقارن استفاده شد تا اثر تلاقی کانال ها و نسبت شدت جریان ها بر عملکرد اختلاط مطالعه شود که بررسی اختلاط با استفاده از حرکت ردیاب در میکروکانال ها انجام شد. نرم افزار image j به منظور اندازه گیری کمی تصاویر جمع آوری شده توسط میکروسکوپ دیجیتالی مورد استفاده قرار گرفت و ویژگی های جریان در این سیستم های میکرو سیالی برای تمام هندسه های مختلف، توسط مدل سازی دینامیک سیالات محاسباتی (cfd) مورد مطالعه قرار گرفت . نتایج نشان می دهد که رفتار اختلاطی سیستم به هندسه کانال، نسبت شدت جریان ها و موقعیت در طول کانال اختلاط بستگی دارد. همچنین از نتایج بدست آمده می توان نتیجه گرفت که ایجاد جریان های چرخشی، سرعت انتقال جرم را افزایش و طول نفوذ را کاهش می دهد. این مدل سازی می تواند رفتار پیچیده ی اختلاطی را در میکرومیکسرهای مختلف با شکل نامتقارن پیش بینی کند که این موضوع می تواند در بهینه سازی شرایط آزمایشی در آینده حائز اهمیت باشد. از طرف دیگر، اثر امواج اولتراسونیک و جریان لغزشی بر روی رفتار جریان سیال نیز مورد مطالعه قرار گرفت. مقایسه نتایج تجربی و شبیه سازی (با فرض بدون جریان لغزشی) در یک میکروکانال دیگر تفاوت قابل توجهی را که مربوط به جریان لغزشی در میکروکانال بود، نشان داد. با یافتن مقدار طول لغزش و تعریف از آن را در cfd، می توان به شبیه سازی کارآمدتری برای میکروکانال دست پیدا کرد. به منظور ایجاد ارتعاش در این میکروکانال، یک مبدل پیزوالکتریک فرکانس پایین (42 کیلو هرتز) به کار گرفته شد. نتایج نشان می دهد که امواج اولتراسوند تأثیر مطلوب و قابل توجهی روی جریان سیال در نسبت های مختلف شدت جریان خوراک داشته است.
مسعود رحیمی بهروز لاری سمنانی
در بحث تاثیرگذاری فناوری اطلاعات بر تحولات صنعت بانکداری، همواره بر تحول سیستم های پولی و بانکی، ابزارهای پولی و روش های پرداخت تاکید شده است و دیدگاه مشترک کاهش قابل ملاحظه ی استفاده پول متداول در مجامع علمی و محافل بانکی مورد ارزیابی قرار گرفته است. تحولات صورت پذیرفته معطوف به تحول سیستم های پولی و بانکی و عرضه انواع خدمات بانکداری الکترونیکی نبوده، بلکه همگام با پیشرفت های تکنولوژیکی اجزا و ابزارهای پرداخت الکترونیکی نیز تحولات گسترده ای را تجربه کردند. اگرچه خدمات بانکداری الکترونیکی با معرفی ابزارهای ساده ای نظیر کارت های بانکی و تراکنش برداشت وجه از خودپردازها به حوزه بانکداری معرفی گردید، لیکن به تدریج و با معرفی ابزارهای جایگزین پرداخت نقدی، ابزارهای پرداخت غیرنقدی برخی از خدمات بانکداری الکترونیکی موسوم به تراکنش های برداشت وجه نقد را به چالش کشیده و آثار گسترده ای در بازارهای مالی، فرهنگ تعاملات مالی مردم، رویه های بانکداری و ... به جا گذاردند. این مطالعه به بررسی تاثیر توسعه تجهیزات پرداخت غیر نقدی (توسعه پایانه های فروشگاهی) بر حجم مبالغ تراکنش برداشت وجه از خودپردازها با هدف تبیین مدل کاهش تغذیه خودپردازها در اقتصاد ایران در دوره زمانی و در مقاطع ماهیانه (1384:1-1391:12) پرداخته است. جامعه آماری شامل کلیه بانک های عضو سوئیچ کارتی شتاب (شبکه تبادل اطلاعات بانکی) می باشد. مدل مورد استفاده در این پژوهش، مدل خودرگرسیون برداری و تصحیح خطای برداری به منظور تبیین روابط بلندمدت بین متغیرهای تحقیق بوده که براساس نتایج تحقیق، توسعه پایانه های فروش بر حجم مبالغ مربوط به تراکنش برداشت نقدی از خودپردازها اثر منفی و معناداری را در بلندمدت تبیین می نماید؛ لیکن تاثیر توسعه تجهیزات غیرنقدی باتوجه به تحولات صنعت بانکداری الکترونیکی در کشور چندان چشمگیر نبوده، بنحوی که در ازای افزایش 100 واحدی دستگاه های پایانه فروش، کاهش 3 واحدی در حجم مبلغی تراکنش های برداشت نقد از خودپردازها, تخمین زده شده است.
مسعود رحیمی نادر خواجه احمد عطاری
استفاده از مصالح مناسب برای ساخت سازه ها یکی از موارد مهم و قابل توجه است.در میان مصالح موجود بتن با توجه به ویژگی هایی که دارد یکی از پرکاربرد ترین آنها محسوب می شود.اما این ماده در کنار مزایای زیادی که دارد به دلیل تردی و ضعف در کشش محدودیت هایی را برای استفاده از آن به همراه داشته که برای رفع آن راه حل های گوناگونی از جمله استفاده از میلگرد های فولادی ارائه شده است.اما فولاد با وجود رفع ضعف بتن،مشکلات دیگری نیز به همراه دارد و همین علت محققان را بر آن داشت که برای رفع ضعف بتن از مواد و روش های دیگری نیز استفاده کنند.یکی از این روشها استفاده از الیاف در بتن و مسلح کردن آن است و اخیرا یافته های خوبی در مورد نوع الیاف و نحوه به کار گیری آنها بدست آمده است. در این پایان نامه نمونه های بتنی تقویت شده با لایه های بافته شده از الیاف نایلون و پلی پروپیلن با ابعاد یک متر در نیم متر ساخته شد و رفتار خمشی این پانل ها مورد بررسی قرار گرفت. رفتار خمشی پانل های تقویت شده با منسوجات با نرم افزار ansys مدل سازی شد و نهایتا نتایج حاصل از آزمایشات با نتایج مدل سازی مقایسه شده است. نتایج بدست آمده از آزمایشات حاکی از ان است که بتن مسلح شده با منسوجات مزایایی را به همراه دارد که از آن جمله می توان به افزایش قابل توجه ظرفیت خمشی، افزایش شکل پذیری، حذف برخی از محدودیت های کاربرد بتن، افزایش مقاومت در برابر ضربه و اقتصادی کردن پروژه ها اشاره کرد.
نگین مرادی همدانی مسعود رحیمی
یکی از آلوده¬کننده¬های مهم در پساب، ترکیبات نیتروژنی است. نیتروژن آزاد شده به صورت یون¬های آمونیوم قادر است ترکیبات مختلفی را ایجاد نماید که اکثر آن¬ها مضر بوده و باعث تخریب محیط زیست و تغییر اکوسیستم می¬گردد. همواره تکنیک¬های نوین، توسعه و ساخت تجهیزاتی که بتواند حذف آلاینده از پساب را با راندمان بالایی انجام دهد، توجه بسیاری از محققین را به خود جلب کرده است. در این تحقیق، کارایی حذف امواج مافوق صوت در تجزیه و حذف آمونیاک از محلول¬های آبی مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش اول به منظور بررسی اثر امواج مافوق صورت بر حذف آمونیاک، دو سیستم مجهز به چهار مبدل پیزوالکتریک فرکانس بالای mhz7/1 طراحی شد: سیستم آبشاری (semi-falling system) و سیستم بسته (batch). آزمایش¬ها نشان داد که توانایی امواج مافوق صوت برای حذف آمونیاک در سیستم آبشاری به طور قابل توجهی بیش تر از توانایی آن در سیستم بسته است. همچنین مطالعه کالریمتری به منظور به دست آوردن بازده انرژی و تعیین ارتفاع بهینه¬ی محلول بر روی پیزوالکتریک، انجام شد. برای بررسی اثر غلظت اولیه آزمایش های متعددی در محدوده ی غلظت mg/l 1200-400 در سیستم آبشاری و بسته انجام گرفت. نتایج نشان می دهد که غلظت اولیه آمونیاک تأثیر ناچیزی بر کارایی حذف آمونیاک در سیستم آبشاری داشته است. در حالی¬که در سیستم بسته، با افزایش غلظت اولیه آمونیاک، کارایی حذف کاهش می یابد. در این تحقیق اثر هوادهی بر کارایی حذف آمونیاک در دو سیستم بسته و آبشاری مورد بررسی قرار گرفت. مطابق با نتایج، کارایی حذف آمونیاک توسط سیستم ترکیبی التراسوند/هوادهی در مقایسه با هوادهی به تنهایی و التراسوند به تنهایی بسیار بیش تر است. در بخش دوم، ابتدا مقایسه ای بین عملکرد تکنیک های مختلف جهت حذف آمونیاک از محلول انجام شد. نتایج برتری کامل فرآیند التراسوند/اشعه¬ی ماوراء بنفش/ دی اکسید تیتانیوم را نشان می دهد. اثر غلظت اولیه آمونیاک بر کارایی حذف توسط سیستم us/uv/tio2 بررسی شد. طبق نتایج، با افزایش غلظت اولیه آمونیاک، میزان کارایی حذف کاهش می یابد. اثر ph بر راندمان حذف آمونیاک در ¬ph های مختلف توسط سیستم us/uv/tio2 مورد مطالعه قرار گرفت؛ بالاترین راندمان حذف در 11ph = حاصل شد. اثر مقدار tio2 مصرفی در محدوده ی (g/l 2-5/0) برای حذف آمونیاک از محلول مورد مطالعه قرار گرفت.آزمایش¬ها نشان داد که با افزایش غلظت tio2 کارایی سیستم uv/us/tio2 جهت حذف آمونیاک به طور پیوسته افزایش می یابد. همچنین بررسی های مربوط به اثر ارتفاع مایع و شدت نور uv بر روی کارایی حذف آمونیاک توسط سیستم us/uv/tio2 انجام شد. طبق نتایج بدست آمده با کاهش ارتفاع مایع و افزایش شدن نور uv راندمان حذف افزایش می¬یابد. به طورکلی، نتایج حاکی از آن است که امواج مافوق صوت در تجزیه و حذف آمونیاک از محلول عملکردی منحصر به فرد و بازدهی چشمگیری دارد.
نوشین کرمی مسعود رحیمی
در این تحقیق در راستای ارزیابی و بهبود عملکرد سلول فتوولتائیک دو هندسه ی متفاوت از ماکروکانال ها با طرح مستقیم و حلزونی و یک میکروکانال که به پشت سلول فتوولتائیک متصل شده اند، بصورت مجزا بکار گرفته شدند. به منظور بررسی اثر سیال خنک کننده بر عملکرد سلول فتولتائیک آب و سه غلظت متفاوت نانوسیال (0/01، 0/1 و 0/5درصد وزنی برای ماکروکانال ها و 0/01، 0/1 و 0/3 درصد وزنی برای میکروکانال) بر پایه آب و نانو ذره بوهمیت با فرمول شیمیایی alooh مورد استفاده قرار گرفته شد. مشاهده شد که در میکروکانال، نانوسیال با غلظت 0/1 درصد وزنی و در ماکروکانال ها غلظت 0/1 درصد وزنی بهترین عملکرد خنک سازی را دارد. در نتیجه می توان گفت که علاوه بر غلظت نانوذرات، هندسه کانال نیز بر عملکرد آن ها در زمینه انتقال حرارت موثر بود. با مقایسه عملکرد دو ماکروکانال برای غلظت های متفاوت نانوسیال تحت دبی های متفاوت نتایج بهتری برای ماکروکانال حلزونی به دلیل خصوصیات هندسی آن بدست آمد. نتایج بدست آمده از مقایسه ی ماکروکانال مستقیم و میکروکانال نیز نشان داد که در اکثر دبی های برای غلظت های یکسان نانوسیال، میکروکانال توان حذف گرمای بیشتری را دارد. لازم به ذکر است که حداکثر افزایش عملکرد با میکروکانال مستقیم 35/03، با ماکروکانال حلزونی 37/67 و با میکروکانال 27/15٪ مشاهده شد.
محمدامین پارسامقدم مجتبی احمدی
هدف نشان دادن مزایای استفاده از شکل فضایی میکروکانال های مختلف و ارائه اثر هندسه کانال در اختلاط است . طرح های جدید از میکروکانال های y t و ↑ فضایی با تغییر زاویه کانال خروجی به منظور ارتقاء عملکرد اختلاط نسبت به نمونه هایی که زاویه ندارد ساخته شد. آزمون های تجربی در رژیم جریان آرام انجام شد و و بازده اختلاط با استفاده از واکنش آزمون dushman مورد بررسی قرار گرفت . هندسه کانال ها استوانه ای با ابعاد طول 30 میلی متر و قطر 800 میکرو متر بودند. نتایج تجربی نشان داد که زاویه کانال خروجی دارای یک تاثیر قابل توجه در کاهش فشار و به تبع آن شاخص جدایی ، که نشان دهنده عملکرد اختلاط می باشد و در کانال ↑60 درجه بهترین نتیجه اختلاط را داریم . همچنین مطالعه در یک تست تجربی در حمایت از اثر زاویه تلاقی در کنت↑با سه ورودی بهترین نتیجه در اندازه ذرات که 167 نانومتر است گرفته شد. به طور کلی، این نتیجه حاصل شد که شکل های فضایی کانال منجر به بهبود سرعت و عملکرد اختلاط در نرخ جریان های مختلف است.
بهاره طهماسبی محمدرضا سیاهپوش
موفقیت یک برنامه های اصلاحی به وجود تنوع ژنتیکی کافی در گیاه مورد نظر بستگی دارد. تکنیک های هسته ای از راه های ایجاد ژرم پلاسمی غنی از تنوع ژنتیکی است. به این منظور تخمین دُز مناسب برای ایجاد موتانت های مناسب ضروری است. دُز مناسب به نوع موتاژن و همچنین گونه ی گیاهی مورد نظر بستگی دارد. باقلا از جمله گیاهانی است که تنوع ژنتیکی محدودی از آن به منظور انجام کارهای اصلاحی در اختیار است و متأسفانه تاکنون تحقیقات زیادی در مورد تاثیر موتاژن ها در ایجاد تنوع در گیاه باقلا انجام نگرفته است. به این منظور، تحقیق حاضر با هدف بررسی اثر اشعه ی گاما و تعیین دُز مناسب در دو رقم سرازیری و شامی باقلا انجام شد. بذور این ارقام، تحت تاثیر دُزهای مختلف اشعه ی گاما (25، 35، 45، 55، 80، 100 و 120 گری و صفر به عنوان شاهد) در سرازیری و ( 25، 45، 65، 85، 115 و 125گری و صفر به عنوان شاهد) در شامی قرار گرفتند و صفات مختلف مورفو-فنولوژیک و باروری و تولید دانه در آنها مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج بدست آمده، هر دو رقم، واکنش نسبتاً یکسانی نسبت به اکثر صفات مورد بررسی نشان دادند. این موضوع در صفاتی مانند سرعت سبز شدن، ارتفاع گیاه، تعداد دانه و عقیمی که تأثیرپذیری بیشتری نسبت به پرتوتابی داشتند، در مقایسه با صفات فنولوژیک مشخص تر بود. برازنده ترین رابطه ی بین دُز و صفات مورد بررسی به صورت خطی برآورد گردید. ld50های تعیین شده در صفات مختلف در دو رقم شامی و سرازیری نیز در دامنه ی مشابهی به دست آمد. به طوری که ld50 رقم سرازیری در بازه ی 76-43 گری و در رقم شامی 88-40 گری برآورد گردید. ld50 محاسبه شده برای باروری و تولید دانه در دو رقم شامی و سرازیری یکسان بوده و به طور متوسط در حدود 65 گری به دست آمد. از آنجایی که این صفات در تولید نسل بعد و پیشبرد برنامه ی اصلاحی به نسل های بعدی نقش دارند می توانند صفات مناسب تری برای تعیین دُز مناسب در اهداف اصلاحی مختلف باشند. درنهایت می توان صفات مرتبط با باروری و تولید دانه و ld50 65 گری را به عنوان صفات و ld50 مناسب جهت انجام برنامه های موتاسیون بریدینگ در باقلا معرفی نمود.
فاطمه متقی مسعود رحیمی
با توجه به کاربرد وسیع گاز سنتز و گاز هیدروژن در صنایع مختلف یافتن روش هایی که به وسیله آن بتوان این گازها را تولید و یا بهینه کرد از اهمیت فراوانی برخوردار است. روش کاهش درجه حرارت کاتالیستی اکسیداسیون جزئی، atr یا ltcpo یکی از روش های تولید گاز سنتز و هیدروژن می باشد. در این روش به دلیل داشتن وجود آب نسبت به روش های دیگر بدون آب توانایی تولید هیدروژن بیش تری را دارد که این موضوع یکی از مزیت های این روش محسوب می گردد. از دیگر مزیت های این روش این است که در این راکتور هم زمان از سه تکنیک رفرمینگ کاتالیستی، اکسیداسیون جزئی و واکنش شیفت گاز – آب به صورت هم زمان استفاده گردیده است که واکنش اکسیداسیون جزئی گرمازا و واکنش های رفرمینگ کاتالیستی و شیفت گاز – آب گرماگیر هستند، در نتیجه این روش، دارای دمای بالایی نمی باشد که از مزیت های قابل توجه می باشد. در این تحقیق از روش atr، در یک میکرو رآکتور استوانه ای برای تولید گاز سنتز، استفاده گردیده است. خوراک گازی شامل متان, اکسیژن، گاز خنثی (هلیم یا نیتروژن) و آب می باشد. محصولات شامل دی اکسید کربن, مونوکسید کربن و هیدروژن می باشند. توزیع دمای کاتالیست در طول بستر مد نظر می باشد، بنابراین توسط ترموکوپل تعبیه شده در راکتور می توان آن را اندازه گیری کرد و محصولات توسط دستگاه گازکروماتوگرافی اندازه گیری شده است. پارامترهای مختلفی مانند o/c، اکسیژن به متان، و s/c، آب به متان، و دبی حجمی خوراک و دمای کوره راکتور را تغییر داده و تاثیرات آن را بر محصولات و توزیع دمای کاتالیست در طول بستر مورد بررسی قرار گرفته است. هدف اصلی در این پژوهش مدلسازی ریاضی فرآیند ltcpo می باشد. برای اقتصادی کردن این فرآیند، تعیین شرایط بهینه ضروری می باشد. جهت انجام این کار می توان از مدل سازی ریاضی فرآیند استفاده کرد. قبل از انجام مدل سازی لازم است که خواص مخلوط گازی از قبیل دانسیته، ویسکوزیته، ضریب نفوذ، ضریب هدایتی و جابجایی گرمایی و ظرفیت گرمایی و آنتالپی تعیین شوند. نتایج حاصل از مدل، دارای تطابق خوبی با داده های آزمایشگاهی مربوط به واکنش atr است. سپس اثر متغیرهای مختلف مانند نسبت اکسیژن به متان، نسبت بخار آب به متان در گازهای ورودی و دما و فشار، بر روی پارامترهایی مانند توزیع دما و محصولات در طول بستر بررسی می شود. در همه موارد پیک دمایی مشاهده می شود بنابراین تشکیل hot spot در قسمت اولیه راکتور وجود دارد و تمام اکسیژن در قسمت ابتدایی راکتور مصرف می شود. در قسمت اولیه راکتور واکنش اکسیداسیون جزئی انجام می گردد. متغیر دما بر روی توزیع دما در طول بستر تاثیر گذار است، اما فشار بی تاثیر است. با افزایش دما، پیک دمایی و توزیع دما در طول بستر افزایش یافته است. با افزایش اکسیژن ورودی، دما و بازده co افزایش یافته و با افزایش آب، دما کاهش و بازده هیدروژن افزایش یافته است. افزایش اکسیژن ورودی در مقایسه با افزایش آب ورودی تاثیر بیش تری بر روی میزان تبدیل متان دارد. کلید واژه: مدل سازی ریاضی، گاز سنتز، هیدروژن، atr، اکسیداسیون جزئی کاتالیستی، واکنش شیمیایی.
مرتضی ابراهیمی مسعود رحیمی
در این تحقیق به¬منظور بررسی تأثیر بخار آب برخنک¬سازی سلول فتوولتائیک وبهبود عملکردالکتریکی آن آزمایش¬هایی انجام شد ونتایج آن مورد بحث وبررسی قرار گرفت. برای انجام تمامی آزمایش¬ها در شرایط محیطی یکسان از شبیه¬ساز نور خورشید استفاده شد. هم¬چنین از شبیه ساز بخار برای تولید بخار در دماها ودبی¬های متفاوت استفاده شد. به منظور بررسی اثر دبی بخار بر عملکرد سلول فتوولتائیک سه دبی متفاوت 6/1 ، 3 وg/min 5 مورد استفاده قرار گرفت. همچنین دماهای 18 ، 23 و°c 38 برای بخار در نظر گرفته شد و تأثیر آن بر خنک¬سازی سلول مورد بررسی قرار گرفت. علاوه بر دبی و دمای بخار، تأثیر پراکندگی و سرعت برخورد بخار به پشت سلول فتوولتائیک با تغییر دادن تعداد خروجی¬های بخار مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در دبی ودمای ثابت تعداد خروجی¬های بخار که برروی شبیه ساز بخار قرار داشت به¬عنوان متغیر درنظر گرفته شد وتعداد 4 ،6 ،8 ،10 و12 خروجی برای بخار مورد آزمایش قرار گرفت. مشاهده شد که با افزایش دبی بخارخنک¬سازی سلول افزایش یافته وباعث کاهش دمای سلول شده است. علاوه بر آن کاهش دمای بخار باعث بهبود عملکرد فتولتائیک شده است که می¬توان نتیجه گرفت علاوه بر دبی بخار، دمای بخار نیز می¬تواند به عنوان یک پارامتر موثر مطرح شود. با مقایسه نتایج حاصل از عملکرد سلول فتوولتائیک تحت تأثیر خروجی¬های متفاوت بخار، مشاهده شد که بهترین نتایج برای خروجی بدست آمد که در آن سرعت برخورد مناسب بوده و سطح مناسبی را پوشش داده است.
صادق شریفی سرونوی مسعود رحیمی
در این پروژه میزان رنگ زدایی از پساب های صنعتی و سنتزی با استفاده از تزریق اوزون در میکروراکتور مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش اول تحقیق اثر شکل میکروکانال بر روی اختلاط و میزان بازدهی رنگ زدایی با استفاده از اکسیداسیون توسط اوزون تعیین گردید. نتایج حاصل نشان دهنده حداکثر میزان اختلاط در کانال با زاویه برخورد ? می باشد. در مورد پساب سنتزی در میکروکانال با قطرهیدرولیک 800 میکرومتر، اثر چهار متغیر طول میکروکانال، دبی جریان، غلظت و ph محلول رنگی بررسی شد. انجام آزمایش ها و بهینه سازی براساس طراحی آزمایش ها در سه سطح از متغیرها با استفاده از روش سطح پاسخ انجام شد. براساس نتایج حاصله برای حداکثر کردن بازدهی در بالاترین نرخ دبی ورودی شرایط بهینه در طول 80cm، دبی 20 ml/min، غلظت 44/15 mg/l و ph برابر 4 حاصل شد که در این شرایط بازدهی رنگ زدایی%97/15 می باشد. در بخش دیگری از تحقیق برای تصفیه و رنگ زدایی پساب صنعتی به منظور جلوگیری از هدررفت اوزون و کاهش مشکلات ناشی از آن و افزایش توان عملیاتی، از دو میکروراکتور متوالی با قطر هیدرولیک 889 میکرومتر در شرایط یکسان استفاده شد. حداکثر بازدهی برای کاهش cod و رنگ زدایی در میکروراکتور اول به ترتیب برابر با %38/2 و %91/7 و در میکروراکتور دوم برابر %35/2 و %88/5 است.
پیوند واله شیدا هادی ادیبی
دراین رساله، شواهد تجربی به منظور بررسی کارایی میکروراکتورها در توزیع یکنواخت اندازه نانو ذرات کورکومین به روش حلال/ضد حلال ارائه می شود. بدین منظور، سه نوع آرایش مختلف از میکروراکتورها با قطر mµ 800 ، طول mm 30 و با زاویه برخورد 45، 90 و 135 طراحی شدند و ازکورکومین به عنوان داروی مدل کم محلول در آب استفاده شد. در ابتدا، تاثیر زاویه برخوردسیال در کاهش اندازه ذرات و نیزثبات فیزیکی کوتاه مدت آنها مورد بررسی قرار گرفت. سپس، جهت بررسی توزیع اندازه ذرات و مشخصات فیزیکی و شیمیایی نانوسوسپانسیون تولید شده، تصویر برداری sem، طیف سنجی xrd، ترموگرام dsc، طیف سنجی ftir، و اندازه گیری زتا پتانسیل به کار گرفته شد. نتایج آزمایشگاهی نشان داد که پس از استفاده از میکروکانال با زاویه تلاقی 135، اندازه ذرات رسوبی بهnm 181 می رسد. این امر، بیانگر آن است که در مقایسه با سایر آرایشها، این هندسه می تواند بهره وری بالاتری در اختلاط میکرو ایجاد کند. در این راستا، عملکرد برتر زاویه تماس بزرگتر در میکروکانالها و اختلاط بهتر آنها در نرخ های مختلف جریان مایع، به افت فشار و نرخ اتلاف انرژی ارتباط داده شد. به منظور درک اثر هندسه میکرو کانال بر رفتار اختلاط دو سیال مشخصه افت فشار و اختلاط دو سیال به کمک دینامیک سیالات محاسباتی (cfd) موردتجزیه و تحلیل عددی قرار گرفت. در نتیجه محاسبات cfd، میکروکانال با زاویه برخورد o180 θ = ، حداقل افت فشار pa 698 را نشان داد، در حالی که در میکروکانال با زاویه برخورد o 135 θ = ، برخورد شدید جریان سیال، باعث افزایش سریع افت فشار شد ( pa847δp =). علاوه بر این، بررسی کمی اختلاط بر حسب تغییرات کسر جرمی مخلوط بیان شد. در مرحله بعد، اثر نوع تثبیت کننده و غلظت آن در اندازه رسوب نانو ذرات کورکومین در میکروکانال بهینه بررسی شد. تجزیه اطلاعات حاصله نشان داد که میانگین اندازه ذرات معلق کورکومین ازmµ 96/28 به nm72/77 و سطح ویژه پودر آن از 88/3 به m2/g 50 /17 ، افزایش یافت. به طور خاص، پس از انجام فرایند حلال/ضد حلال، ذرات کورکومین حاصله از ٪ 03/0 pvp و٪ 3/0 pvp با pdi به ترتیب 15/0 و 12/0، توزیع اندازه رسوب باریکتری را در مقایسه باسایر نمونه ها داشتند. سپس، تاثیر همزمان متغیرهای مستقل در کاهش اندازه نانوذرات کورکومین در میکروکانال منتخب مورد بررسی قرارگرفت. بدین منظور، سه عامل نسبت حجم ضد حلال حلال ، سرعت جریان محلول حاوی دارو و غلظت کورکومین در سه سطح و به روش طراحی باکس -بنکن بهینه سازی شدند. در نتیجه این مطالعه، با افزودن آب به عنوان ضد حلال به محلول کورکومین و در حضور تثبیت کننده pvp، اندازه نانو ذرات حاصله در محدوده nm 335-63 قرار گرفتند. علاوه بر این، تجزیه و تحلیل آنالیز واریانس نشان داد که تمام این سه متغیر و اثر متقابل آنها به طور قابل توجهی برپاسخ مدل، اندازه ذرات رسوبی، تاثیر گذارند،. اعتبار سنجی مطالعات بهینه سازی، نشان داد که روش پاسخ سطح rsm، توانایی بالایی در تخمین و شناسایی شرایط فرآیندی مناسب برای کاهش اندازه نانوذرات کورکومین دارد. تحت این شرایط، اندازه کورکومین nm12/63 پیش بینی شد که به خوبی بر نتایج حاصل از آزمایش (nm 52/62 و 184/0 pdi=) منطبق بود. به دنبال آن، مشخصات نانو ذرات آماده شده توسط طیف ftir، گرماسنجی روبشی تفاضلی، تصاویر میکروسکوپ الکترونی و پراش اشعه x تعیین و بررسی شد.
بابک عاقل مسعود رحیمی
مخلوط کردن سیالات یکی از موضوعات مهم در صنایع می باشد که دارای کاربردهای بسیار زیادی در فرآیندهای مختلف مهندسی شیمی است. در این پایان نامه، مدلسازی cfd و ساخت میکرو راکتور برای بهبود اختلاط در واکنش های شیمیایی که میزان اختلاط در آن ها دارای اهمیت می باشد، بررسی شده است. سه گونه واکنش شیمیایی در این کار مورد مطالعه قرار گرفتند. در مطالعه ی موردی اول برای ارزیابی میزان اختلاط، واکنش رقابتی-موازی به نام villermaux-dushman بررسی شده است. در این قسمت از روش های افزایش اختلاط از جمله استفاده از امواج فراصوت و سیم پیچ فنری درون میکرو راکتور t شکل نیز استفاده گردید. در این نوع واکنش پارامترهای شامل زمان اختلاط، نرخ پراکندگی انرژی و شاخص تفکیک برای بررسی میزان اختلاط تعریف شد. همچنین نتایج آزمایشگاهی نشان داد استفاده از امواج فراصوت یا سیم پیچ فنری در میکرو راکتور، بهبود اختلاط یا کاهش شاخص تفکیک را به دنبال دارد. اگرچه نتایج بیانگر تأثیر بیشتر امواج فراصوت، باتوجه به انرژی مصرفی کم، در مقایسه با سیم پیچ فنری می باشد. برای برررسی دقیق تر مقادیر افت فشار در هرکدام از میکرو راکتورها بررسی و ضمن مقایسه با هم، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. با استفاده از دینامیک سیالات محاسباتی ( (cfdشبیه سازی جریان و واکنش درون میکرو راکتور صورت گرفته است. تحلیل هیدرودینامیک سیالات تأثیر مناسب اختلاط در نقطه ی برخورد و نیز در اطراف سیم پیچ فنری را نشان می دهد. در مطالعه ی موردی دوم میزان اختلاط در واکنش های سری transesterification در میکرو راکتور t شکل مورد مطالعه قرار گرفت. از آنجا که زمان اختلاط در این نوع واکنش ها بسیار بالا می باشد در این کار سعی شد با استفاده از افزایش شدت اختلاط و کاهش زمان اختلاط و بازده تولید بیودیزل افزایش یابد. همچنین برای بررسی اثر روش بهبود دهنده ی اختلاط، سیم پیچ فنری درون میکرو راکتور قرار داده شد. برای برررسی دما، نسبت مولی متانول به روغن و غلظت کاتالیست به عنوان متغیرهای مورد نظر و درصد خلوص بیودیزل به عنوان تابع هدف انتخاب گردید. با بهینه سازی مقدار کاتالیست، دمای واکنش و نسبت مولی متانول به روغن یک مدل درجه دوم جهت پیش بینی درصد خلوص بیودیزل به صورت تابعی از متغیرها ارائه گردید. نتایج آزمایشگاهی در درصد تبدیل یکسان کاهش زمان اقامت سیال در میکرو راکتور مجهز به سیم پیچ فنری را در مقایسه با میکرو راکتور ساده نشان می دهد. در مطالعه موردی سوم میزان اختلاط در میکرو راکتور y شکل در واکنش های ساده رادیکالی مورد مطالعه قرار گرفت. از آنجا که عمل رنگبری در سیستم های تصفیه آب عملیاتی زمان بر است ، بدین منظور از میکرو راکتور به عنوان یک سیستم پیوسته برای کاهش زمان عملیات رنگبری از طریق افزایش اختلاط استفاده شد. دراین قسمت فرآیند فنتون و ksp بعنوان یکی از روش های فرآیندهای اکسایش پیشرفته مورد استفاده قرار گرفت. همچنین ماده ی رنگی dr16 که در بیشتر پساب های صنعتی بعنوان آلاینده وجود دارد انتخاب و کارایی میکرو راکتور براساس زمان رنگبری و میزان حذف رنگ ارزیابی شد. برای ارزیابی عملکرد میکرو راکتور پارامترهای عملیاتی از جمله ph، غلظت رنگ اولیه، دبی جریان و میزان غلظت اکسنده ها (هیدروژن پراکساید و یون آهن) مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به نتایج آزمایشگاهی می توان نقش میکرو راکتور را در کاهش زمان تصفیه پساب را بعنوان شاخصی کلیدی در عملیات تصفیه آب را مشاهده کرد.
نیما سلیمانی مسعود رحیمی
اهمیت بالای افزایش راندمان در سیستم ها و بخش های مختلف صنعتی نیازمند به ارتقاء و بهبود جزییات در سیستم ها می باشد. انتقال حرارت یکی از مباحث پر اهمیت در این زمینه می باشد که تلاش برافزایش راندمان در این مورد بسیار مفید و سودمند می باشد. ازسوی دیگر بنابر استاندارد های اقتصاد مهندسی و نیاز به استفاده از سیستم ها ودستگا های کوچکتر به بررسی و تحقیق بر این پارامتر ها پرداخته ایم.دردهه های اخیر محققین جهت افزایش انتقال حرارت برروی نانوسیالات به ویژه اکسید مس اکسید آلومینیوم به علت رسانایی بالا تمرکز و توجه زیادی نموده و نانوسیالات مختلف را در حالت های متفاوت مورد بررسی قرر داده ا ند.در ادامه روند کار آنها ما به بررسی افزایش انتقال حرارت با استفاده از نانوذرات بوهمیت al2o3 پرداخته ایم. علاوه بر تاثیر نانوسیالات بهره بری همزمان از این خاصیت را با افزایش راندمانی که از میکرولوله ها بدست آورده ایم را یکپارچه نموده تا در یک زمان به بهترین بازده دست یابیم.در آینده نزدیک شاهد استفاده گسترده تری از میکرو مبدل ها ومیکرو راکتور ها می باشیم بدین سو میکرو لوله ها رابعنوان لوله های یک مبدل پوسته و لوله در نظر گرفته میگیریم. میکرولوله ها که اخیرا از نظر افزایش راندمان پدیده های انتقال جرم وانتقال حرارت مورد توجه قرار گرفته اند را به شکل میکرولوله های مارپیچ شده طراحی کرده وبا استفاده از جریان نانوسیال بوهمیت مورد سنجش و بررسی قرار داده ایم. بررسی های مختلفی صورت گرفته است از جمله:تاثیرات غلظت های مختلف نانوسیالات،دبی یا سرعت های متفاوت جریان نانوسیالات درون میکرولوله ها،ابعاد هندسی میکرولوله ها (گام وقطر پیچش) افت فشار ناشی از مارپیچی بودن میکرولوله ها و بررسی های دیگری بر اساس پارامتر هایی از جمله اعداد ناسلت و رینولدزصورت گرفته است. نتایج بدست آمده بدین صورت می باشد که نانوسیال بوهمیت در غلظتی مشخص نتایج مفیدی را به ما داده و راندمان انتقال حرارت راتا 118% افزایش داده است.
مسعود رحیمی مهدی باطنی
امروزه گردآورندگان اطلاعات به ویژه سازمان های آماری با دو مسئله متضاد مواجه اند. از یکسو، بنا به وظیفه قانونی و رشد روزافزون تقاضا برای اطلاعات جمعآوری شده، خود را متعهد به انتشار هر چه گسترده تر و باکیفیت تر اطلاعات به شکل داده های آماری می بینند و از سوی دیگر با توجه به نگرانی عمومی نسبت به افشا اطلاعات شخصی و وظیفه قانونی این سازمانها برای مراقبت از اطلاعات خصوصی پاسخگویان، باید این تضمین را بدهند که ضمن ارائه بیشترین اطلاعات به جامعه، حریم شخصی پاسخگویان در حد معقول حفظ شود. این مسئله زمانی حادتر میشود که مجموعه داده های منتشره توسط روش های داده کاوی، در برابر حملات افشا صفت و هویت قرار میگیرند. بدین منظور برای حل این مسائل، رویکردهایی تحت عنوان p-sensitive k-anonymity, p+-sensitive k-anonymity and (p, α)-sensitive k-anonymityمطرح شد که ایراد الگوریتمهای ارائه شده در این زمینه عدم حفاظت مجموعه داده های خرد در برابر افشاء صفت و مقدار بالای نسبت انحراف است. برای غلبه بر این کمبودها در این پژوهش الگوریتمی سه مرحله ای ارائه شده که مجموعه داده های خرد منتشره را در برابر افشا صفت و هویت محافظت میکند و میزان نسبت انحراف را در طول فرایند گمنام سازی به میزان قابل توجهای کاهش می دهد.
مرضیه حاجی علیانی مسعود رحیمی
در این مطالعه سعی شده است که اثر پارامترهای هندسی میکروکانال و میکرولوله های مارپیچی روی انتقال حرارت و افت فشار بررسی شود. برای این منطور از میکروکانال و میکرولوله های مارپیچی با ابعاد هندسی مختلف، نوع خم و طول صاف متنوع استفاده شده است. این میکروکانال ها هم به صورت آزمایشگاهی مورد بررسی قرار گرفته و هم توسط تکنیکcfd جریان درون آن ها شبیه سازی شده است. در مرحله اول، از میکروکانال های مارپیچی با مقطع مستطیلی برای بررسی افت فشار استفاده شد. در این میکروکانال ها شعاع انحنا و طول صاف بین خم ها متغیرهای هندسی بودند. مشاهده شد که با افزایش شعاع انحنا و کاهش طول صاف بین خم های منحنی افت فشار در طول میکروکانال افزایش می یابد. نتایج شبیه سازی نیز مشخص کردند که cfd توانایی پیش بینی افت فشار در این نوع میکروکانال را داراست. درمرحله بعدی، انتقال حرارت در یک میکروکانال مارپیچی با مقطع مستطیلی بررسی شد و با شبیه سازی cfd جریان در این میکروکانال مدل سازی شد. با حصول اطمینان ازصحت نتایج شبیه سازی، از شبیه سازی برای بررسی آرایش های مختلف (مارپیچی با خم منحنی، مارپیچی با خم نود درجه و زیگزاگی) استفاده شد. نتایج مربوط به عملکرد حرارتی این میکروکانال ها باهم مقایسه و مشاهده گردید که میکروکانال هایی با خم تند و زاویه کم، از خم های منحنی عملکرد بهتری دارند. بهترین عملکرد در بین این میکروکانال ها مربوط به حالت زیگزاگی با زاویه خم تند(30درجه) می باشد. به طوری که افزایش یازده بیش از 7/3 برابر نسبت به حالت مستقیم در این میکروکانال مشاهده شد. در آزمایش سوم، بررسی روی میکرولوله های مارپیچی با مقطع دایره برای تعیین ضریب انتقال حرارت و افت فشار انجام شد. از 6 میکرولوله مارپیچی و یک لوله مستقیم، جهت مقایسه استفاده شد. مشاهده شد که در میکرولوله های منحنی با شعاع انحنای بیشتر، ضریب انتقال حرارت افزایش چشمگیری دارد. همچنین با کاهش فاصله بین خم ها، ضریب انتقال حرارت و افت فشار افزایش می یابد. افزایش ضریب انتقال حرارت، با شیب تندتری نسبت به افزایش افت فشار صورت گرفت. برای بررسی میکرولوله های زیگزاگی آزمایش روی یک میکرولوله (با زاویه خم 40 درجه) انجام شد. سایر حالت ها ( 60، 90 و 120درجه) بعداز شبیه سازی و با اطمینان از دقت شبیه-سازی به صورت مدل سازی بررسی شدند. در آرایش زیگزاگی، پارامتر هندسی متغیر زاویه خم بوده و مشاهده شد که کاهش این زاویه منجر به افزایش چشمگیر انتقال حرارت و افت فشار می گردد. به طور کلی، آرایش زیگزاگی عملکرد بهتری نسبت به آرایش با خم های منحنی را داراست. در بین این لوله های زیگراگی نیز میکرولوله با زاویه خم 40 درجه دارای بیشترین بازده می باشد.
مژده بصیری امید بختیاری
تولید بیودیزل تجدیدپذیر به عنوان جایگزینی برای سوخت های فسیلی رو به پایان جذابیت و اهمیت بسیار زیادی دارد. کارهای پژوهشی بسیاری در زمینه تولید بیودیزل با واکنش ترانس استری شدن انجام می شود. پارامترهای بسیاری بر تولید بیودیزل اثرگذار هستند. زمان اقامت تولید بیودیزل در واکنش ترانس استری شدن پارامتر بسیار مهمی است و در سیستم های ناپیوسته به زمانی حدود یک ساعت نیاز می باشد. دو راهکار متفاوت برای کاهش زمان اقامت در این پژوهش به کار گرفته شده است: نخست این که یک کمک حلال برای افزایش امتزاج پذیری روغن و متانول و کاهش مقاومت انتقال جرم میان فازها و تعیین کنندگی آن و دوم به کارگیری فناوری میکروراکتورها برای افزایش درصد تبدیل و انتخاب پذیری بالاتری در زمان های کمتری در مقایسه با سیستم های ناپیوسته است. انتخاب دوم به دلیل آن است که در میکروراکتور سرعت انتقال جرم و حرارت بالا و طول نفوذ مولکولی کوتاه است. بنابراین در این مطالعه، ترانس استری شدن روغن سویا با به کارگیری هگزان به عنوان کمک حلال در سیستم میکرو بررسی شد. روش سطح پاسخ از طراحی مرکب مرکزی برای تعیین شرایط بهینه واکنش استفاده شد و در آن اثر پنج عامل دمای واکنش (c°60- 30)، زمان اقامت (s15-3)، نسبت حجمی هگزان به متانول (7/0- 1/0)، نسبت حجمی روغن به متانول (3-1) و نوع میکرومیکسر بر روی درصد خلوص بیودیزل در فرآورده تولید شده بررسی شد. آزمایش در شرایط بهینه ی دمای واکنش c° 63/59، زمان اقامت s57/7، نسبت حجمی هگزان به متانول 44/0، نسبت حجمی روغن به متانول 9/2 در میکرومیکسر e1 منجر به درصد خلوص 1/99 درصد برای بیودیزل شد. مدل برازش شده بر داده های آزمایش با روش سطح پاسخ خلوص بیودیزل در همین شرایط را برابر 23/100 % پیش بینی می کند. نزدیکی نتایج آزمایشگاهی و مقادیر پیش بینی شده ی مدل حاکی از اعتبار مدل رگرسیون تطبیق داده شده بود. همچنین عملکرد بالای سیستم مورد بررسی در تولید بیودیزل در طی زمان های فوق العاده کم به دلیل تشدید فرایندهای انتقال جرم و حرارت در میکروتیوب به کارگرفته شده و استفاده همزمان کمک حلال می باشد. لازم به ذکر است که زمان اقامت های تولید بیودیزل در این کار نسبت به کارهای انجام شده در سیستم میکرو بسیار کوچکتر می- باشد (s15- 3) که این مطلب به استفاده ی همزمان از دو تکنیک میکروتیوب و کمک حلال مربوط می شود. تحت شرایط بهینه ی تعیین شده، واکنش ترانس استری شدن در سیستم ناپیوسته در حضور و عدم حضور کمک حلال نیز انجام شد و نتایج سیستم ناپیوسته (در حضور کمک حلال) و راکتور میکروتیوب با یکدیگر مقایسه شدند. زمان مورد نیاز برای رسیدن به درصد خلوص %1/99 بیودیزل در حضور حلال در سیستم ناپیوسته حدود min 9 اندازه گیری شد در حالی که در میکروتیوب برای رسیدن به این درصد خلوص تنها s 57/7 زمان نیاز است و این نشان از کارآمدی سیستم پیشنهادی به کارگیری میکروراکتور و کمک حلال در کار کنونی دارد. در انتها، الگوی جریان در واکنش ترانس استری شدن در میکرومیکسرهایی با دو و سه ورودی در حضور و عدم حضور کمک حلال بررسی شد. مشاهدات بصری و نتایج گاز کروماتوگرافی هر دو حاکی از آن بود که استفاده از کمک حلال و میکرومیکسر مناسب می تواند اثر قابل توجهی بر درصد خلوص بیودیزل داشته باشد. افزودن کمک حلال در سیستمی با میکرومیکسر y شکل (میکرومیکسر با دو ورودی) درصد خلوص را 23 درصد افزایش داد و هنگامی که از میکرومیکسری با سه ورودی استفاده شد درصد خلوص 13 درصد دیگر افزایش یافت.
یعقوب تقی ئی مسعود رحیمی
با توجه به میادین گسترده نفتی در ایران و وابسته بودن بخش زیادی از اقتصاد کشور به فروش نفت نیاز است که بازار فروش این محصول تضمین گردد، از طرفی جهت فروش نفت خام و حتی استفاده از آن در داخل کشور برای تولید فرآورده های نفتی با کیفیت مناسب و همچنین محدودیت های زیست محیطی رعایت برخی استانداردها الزامی است، یکی از این استانداردها میزان h2s موجود در نفت خام می باشد. در روش های فیزیکی سولفید هیدروژن زدایی از جمله روش عاری سازی با گاز در برج های سینی دار و یا تفکیک گرهای چند مرحله ای اختلاط گاز و نفت و میزان تماس این دو فاز اهمیت بالایی در میزان انتقال جرم دارد. در سال های اخیر تحقیقات گسترده ای در مورد کانال های با قطر کوچک (میکرو کانال ها) انجام شده است که با توجه به افزایش میزان سطح به حجم در این سیستم ها اختلاط و میزان انتقال جرم افزایش می یابد. در این پژوهش از کانال t شکلی به قطر mm1 جهت اختلاط دو فاز گاز ومایع و سپس لوله مارپیچی به قطر mm3/2 جهت افزایش زمان تماس دو فاز در کنار یکدیگر استفاده شده است. نمونه نفت خام مورد آزمایش از میدان نفتی نفت شهر تهیه گردید و تاثیر یارامتر های مختلف از جمله دما، نسبت گاز به نفت و سرعت های ظاهری گاز و نفت بر میزان حذف سولفید هیدروژن بررسی شد. نتایج آزمایش حاکی از حذف h2s با نسبت گاز به نفت پایین است. در نسبت گاز به نفت 1/3 و سرعت ظاهری نفت برابر با m/s6 بازدهی 78 درصد حذف و در سرعت ظاهری نفت m/s5 و نسبت گاز به نفت 69/4 بیش از 85 درصد بازدهی حذف مشاهده گردید.
آرش سپهوند مسعود رحیمی
این مطالعه به برسی و بهینهسازی مقدار کاتالیست هیدروکسیدپتاسیم،دمای واکنس و نسبت مولی متانول به روغن از روغن سویا می پردازد. برای این منظور از روش طراحی ازمایش استفاده شده است. دما،نسبت مولی متانول به روغن و غلظت کاتالیست به عنوان متغیرهای مورد نظر انتخاب شده اند. ماکزیمم درصد خلوص بیودیزل به عنوان تابع هدف تعیین گردیده است. در این ازمایش از یک فنر قرار داده شده در میکروکانال استفاده شده است. جهت پیش بینی درصد خلوص بیودیزل به صورت تابعی از متغیرها از یک مدل درجه دوم استفاده شده است.حالت بهینه درصد خلوص بیودیزل دمای 60 درجه سانتی گراد، درصد وزنی کاتالیست 2/1 % و نسبت مولی متانول به روغن 9:1 بدست امد.
محمد داوود آهنج مسعود رحیمی
چکیده ندارد.
داود کاظمی کیانوش چقامیرزا
چکیده ندارد.
علی شاهرخی مسعود رحیمی
چکیده ندارد.
افشار قهرمانی کنگرشاهی مسعود رحیمی
چکیده ندارد.
اصغر علیزاده داخل مسعود رحیمی
چکیده ندارد.
وحید رشیدی مسعود رحیمی
چکیده ندارد.
نرگس محمدی مسعود رحیمی
چکیده ندارد.
ابراهیم ظاهری جهانگیر صفری
در این پایان نامه، تأثیر جنسیت بر جمله ،خطاب،صفت،فعل،بدل و نقشهای اضافی برسی می شود.برای به دست آوردن جامعه آماری مورد نظر ،یازده داستان کوتاه و بلند، از ده نویسنده معاصر ایرانی(5نویسنده مرد و 5 نویسنده زن)بررسی شده است. تأثیر جنسیت بر جمله، به دو گونه بوده است:نخست اینکه برخی از جمله ها ، تنها در گفتار یک جنس خاص کاربرد داشت.جنبه دیگر ،این بود که یک جنس با توجه به سن ،جایگاه اجتماعی و امثال آن ،از برخی از جمله ها بیشتر در سخنان خود استفاده کرده بودند.زنان با توجه به اینکه، از جایگاه اجتماعی پایین تری نسبت به مردان برخوردار بودند،کمتر به مردان امر کردند؛اما آنها نسبت به مردان، بیشتر از جمله های پرسشی و عاطفی استفاده کرده بودند؛زیرا زنان به پرسش کردن بیش از مردان علاقه مند هستند همچنین با توجه به اینکه زنان از مردان عاطفی تر می باشند، کاربرد بیشتر جمله های عاطفی در گفتار های آنان قابل توجیه است. بعضی از خطابها ،جنبه جنسیتی داشتند و تنها در خطاب به یک جنس خاص به کار رفته بودند؛مانند القاب خاص «آقا» و «پسر» برای مرد و«خانم» و «دختر» برای زن ، خطاب با فحشهای «سلیطه»و «عفریته» برای زن. بعضی از این خطابها،با توجه به جایگاه اجتماعی افراد، توسط یک جنس در خطاب به جنس مقابل بیشتر به کار رفته بود و جنس مقابل،از خطابهای دیگری در خطاب به خطاب کننده استفاده کرده بودند؛ برای مثال، مردان درخطاب به زنان از اسم کوچک و ضمیر تو استفاده کرده بودند ؛اما زنان میانسال به بالا در مقابل،بیشتر القاب خاص و ضمیر شما را در خطاب به مردان به کار برده بودند. مردان از خطاب با واژگان آهای ،های و هوی بیش از زنان استفاده کرده بودند همچنین مردان بیش از زنان، با واژگان شغلی، مورد خطاب واقع شده بودند. برخی از صفتها،بر اثر نگرش جامعه نسبت به زنان و مردان، تنها برای یک جنس خاص استفاده شده بود. با توجه به اینکه، مردان نسبت به زنان در جامعه شناخته شده تر هستند و صاحب اصلی داراییها و املاک شمرده می شوند،از اسم آنها بیش از اسم زنان، به عنوان بدل و مضاف الیه استفاده شده بود.
هوشنگ گورچینی قربانعلی نعمت زاده
موز یکی از مهمترین میوه های مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری است و تولید سالیانه آن بالغ بر 5/85 میلیون تن است . اگر چه موزهای دیپلوئید تولید بذر می نمایند و لیکن موزهای خوراکی که به صورت تریپلوئید هستند هیچگونه بذری تولید نمی کنند . به دلیل طولانی بودن دوره رشد رویشی ، عدم تولید بذر و پائین بودن جوانه زنی(در صورت تولید بذر) اصلاح گیاه موز به روش کلاسیک مشکل، و منطقی نمی باشد. لذا القا موتاسیون برای اصلاح گیاهان برتر موز امری اجتناب ناپذیر است. از بین عوامل موتاسیون زا، موتاژن های فیزیکی از جمله اشعه گاما برای اصلاح موز مناسب می باشد و باید با استفاده از دز مناسب ایجاد تنوع سپس انتخاب و تثبیت بوته های برتر نمود. در این تحقیق از یک طرح تصادفی با هشت تیمار و شش تکرار استفاده گردید.
مسعود رحیمی محمدرضا رضایی
محاسبه دقیق آب اشباع شدگی مخازن هیدروکربوری جهت محاسبه حجم هیدروکربور از اهمیت بسیاری برخوردار است. بکارگیری معادلات مختلف در محاسبه آب اشباع شدگی نیاز به تعیین دقیق فاکتور سیمان شدگی (m)، فاکتور پیچاپیچی (a) و فاکتور اشباع شدگی (n) دارد.این پارامترها تابع تغییرات در شکل هندسی منفذ ، محتوای رسی، پیچاپیچی منافذ و همچنین فشار سازند می باشند. هدف کلی این پروژه ، مطالعه و بررسی ضرایب معادله آرچی با توجه به تغییرات پتروفاسیس در سازند های a و گروه b (شامل سازندهای c و d) در میدان x می باشد.نتایج نشان می دهد که بکارگیری ضرایب مطلق آرچی برای سنگهای کربناته می تواند منجر به خطای زیادی در محاسبه آب اشباع شدگی گردد. لذا پیشنهاد می شود که این مقادیر برای کلیه سازندهای مخزنی ایران به دقت مورد بازنگری قرار گیرند.