نام پژوهشگر: مرتضی فرهادی
حدیث شاه حسینی محمود شهابی
چکیده تحقیق حاضر با هدف شناسایی اثرات اجتماعی ـ فرهنگی طبیعت گردی در منطقه قشم از طریق سنجش نگرش بومیان ساکن قشم نسبت به صنعت طبیعت گردی و سنجش انگیزه ها و میزان رضایت طبیعت گردها از سفر به قشم و بازدید از منطقه ژئوپارک قشم و عوامل موثر برآن ها اجرا شده است. برای انجام پژوهش حاضر نیز تلفیقی از روشهای کیفی و کمی مورد استفاده قرار گرفته است. در بخش کیفی، 36 مصاحبه، 18 مصاحبه با ساکنان بومی قشم و 18 مصاحبه با طبیعت گردهایی که از منطقه قشم بازدید کرده بودند انجام شد. داده های کیفی مبتنی بر مصاحبه با بومیان از طریق روش نظریه پردازی مبنایی تحلیل شد و داده های کیفی حاصل از بررسی انگیزهها و میزان رضایت طبیعت گردها از طریق روش مردم نگارانه انجام شد. از این مصاحبه ها برای شناخت نگرش ساکنان قشم و ارزیابی اثرات اجتماعی_ فرهنگی طبیعت گردی در منطقه و نیز بررسی انگیزهها و میزان رضایت طبیعت گردها استفاده شد و همچنین از آنها برای ساخت گویههایی متناسب با اوضاع و احوال ساکنان جزیر? قشم و طبیعت گردها برای استفاده در کار پیمایشی استفاده گردید. در بخش کمی تحقیق، از نظریههای تبادل اجتماعی و سرمای? فرهنگی و نظری? دوکسی به صورت تلفیقی، به عنوان چهارچوب نظری برای مطالع? نگرش ساکنان قشم نسبت به صنعت طبیعت گردی و عوامل موثر بر آن استفاده شده است و برای مطالعه انگیزهها و عوامل موثر بر میزان رضایت طبیعت گردها از سفر به قشم از نظری? جذب_انگیزشی و نظری? انتظار-عدم تأیید بهره گرفته شد. در بخش پیمایشی تحقیق، از تکنیک پرسشنامه برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. دویست پرسشنامه توسط بومیان منطقه قشم و دویست پرسشنام? دیگرتوسط طبیعت گردهایی که از جزیره قشم بازدید کردند تکمیل شد. شیوه نمونه گیری در هر دو بخش، نمونه گیری هدفمند است. محقق برای جمع آوری دادههای کیفی و کمی دو بار به منطقه قشم سفر کرده و علاوه بر انجام مصاحبهها و تکمیل پرسشنامه با مسئولین ذیربط در منطقه نیز مصاحبههایی انجام داده است. نتایج هر دو تحقیق کمی و کیفی گویای آن است که اولاً بیشتر ساکنان قشم نگرشی مثبت نسبت به صنعت طبیعت گردی در قشم دارند و بر اساس نظریه دوکسی ساکنان قشم در مرحله خشنودی و رضایت قرار دارند و ثانیاًٌ این نگرش مثبت در میان ساکنانی با سرمایه فرهنگی بالاتر، پایگاه اجتماعی-اقتصادی بالاتر و درج? تماس بیشتری با طبیعت گردها، بیشتر است. از بین متغیرهای ذکر شده، سرمایه فرهنگی بیشترین تأثیر را بر نگرش داشته است. در این تحقیق نظری? تبادل اجتماعی تأیید شده است. یافتههای مربوط به طبیعت گردها نشان می دهد که بازدید از مناظر طبیعی قشم، مهم ترین انگیز? آنان از سفر به قشم است. بیشتر افراد، درج? رضامندی بالایی از سفر خود به منطق? قشم دارند، به ویژه کسانی که با انگیزه بازدید از جذابیت?های طبیعی به قشم سفر کرده اند. یافتههای تحقیق حاکی از آن است که انگیزه بازدید از جذابیت?های طبیعی، انگیزه انجام فعالیت?های اکوتوریستی، مدت زمان اقامت طبیعت گردها در قشم و تحصیلات طبیعت گردها عواملی است که بر میزان رضایت افراد تأثیرگذار هستند. این یافتههای پژوهشی نشان دهند? آن است که سیاستهای توسع? طبیعت گردی در قشم، نیازمند برنامه ریزی دقیق تر درجهت ارتقاء اکوتوریسم و مشارکت بیشترجوامع محلی است.
مرتضی اسدی نعمت الله فاضلی
ادبیات فولکلور دارای پیشینه و گستردگی بیشتری نسبت به ادبیات رسمی است ، از اینرو ارتباط عمیق تر و گسترده تری با لایه های مختلف اجتماعی دارد.این گونه از ادبیات که شکل گیری آن در سنت شفاهی صورت می گیرد دارای گونه های چندی است که ضرب المثل یکی از آنهاست.این پژوهش با تمرکز بر روی ضرب المثل ها به عنوان نوعی گفتمان ، به بررسی امر اخلاقی موجود در آنها می پردازد.در این پژوهش امر اخلاقی به عنوان برساخته ی اجتماعی معرفی شده است که شامل روابطی معطوف به قدرت است.قدرت در اینجا در قالب مفهوم فوکویی آن ، به مثابه پدیده ای عام و غیر متمرکز که در شبکه های اجتماعی و در سطوح مختلف قرار دارد، در نظر گرفته شده است.استدلال کلی این پژوهش این است که آنچه که به عنوان امر اخلاقی که دارای خاصیت فرازمانی و فرامکانی هستند ، در ضرب المثل ها مطرح شده و وجهی ذاتی به خود گرفته اند ، در یک فرایند معطوف به قدرت از امری تاریخی به امری ذاتی تغییر شکل داده اند.فرایندی که رولان بارت نام آنرا اسطوره سازی گذاشته و این پژوهش بر اساس این مفهوم نظری ، مقولات اخلاقی استخراج شده از ضرب المثل ها را در قالب مفهوم اسطوره مورد تحلیل قرار داده است.پرسش اساسی این پژوهش این بود که با توجه به مقولات اخلاقی موجود در ضرب المثل ها ، آیا دستگاه اخلاقی فارسی زبانان دارای همگونی است یا نظامی با عناصر متناقض است.که تحلیل های این پژوهش نشان می دهد که برخی از رویکردهای اخلاقی در این جامعه دارای دستگاه اخلاقی ناهمگونی می باشد. این پژوهش همچنین ارتباط اسطوره های اخلاقی را با زمینه اجتماعی به بحث گذاشته است. روش به کار رفته در این پژوهش ، تحلیل محتوای کیفی ، به همراه نمونه گیری نظری بوده است ، که در مجموع 8 مقوله در 4 حوزه ی اخلاقی : قدرت سیاسی ، فقر و ثروت ، روابط جنسیتی و رابطه میان گروه های سنی ، به دست آمد.در این میان دو حوزه ی اخلاقی اول دارای مقولات متناقض اخلاقی، و حوزه های اخلاقی سوم و چهارم فاقد چنین تناقضی می باشند.
سید آیت الله میرزایی طاهره قادری
ناسیونالیسم ایرانی، صرف نظر از بهره گیری اش از گذشته پیشامدرن ایران، پدیده مدرنی است و چنان که این نوشتار نشان می دهد همزاد گریزناپذیر مدرنیته ایرانی و آغازین مراحل آشنایی ایرانیان با دنیای مدرن است. از همین دوره است که زمینه گرایش های سه گانه (باستانی، مذهبی و مدنی) ناسیونالیسم ایرانی فراهم آمد. اولین منازعه میان گرایش های ناسیونالیستی را باید از جریان انقلاب مشروطه بررسی نمود. در گرماگرم انقلاب مشروطه جدال میان نوگرایان مشروطه خواه دارای گرایش های مدنی و سنت گرایان مشروعه خواه دارای گرایش های مذهبی به اوج خود رسید. با این حال تا پایان دوره قاجارها هیچ کدام از گرایش های یاد شده در قالب ایدئولوژی رسمی حکومت قرار نگرفت و اثری از ناسیونالیسم دولتی یافت نمی شود. اما پس از ناکامی گروه های درگیر در انقلاب مشروطه هرج و مرجی به پا شد و از میانه این هرج و مرج گرایش باستانی ایدئولوژی برگزیده روشنفکرانی شد که رفته رفته آن را به طور رسمی به ایدئولوژی دولت ارتقا دادند. چنان که از دوره پهلوی اول می توان ناسیونالیسم دولتی را مشاهده نمود. سیطره ناسیونالیسم باستان گرا به عنوان ناسیونالیسم دولتی از یک سو عرصه را بر ایدئولوژی های مدنی و مذهبی تنگ کرد و از سوی دیگر شکاف های قومی را فعال نمود و ایران را وارد مرحله نوینی از منازعات ناسیونالیستی کرد. شکنندگی ایدئولوژی عصر پهلوی اول را می توان در رخداد های پس از رضاشاه و آشفتگی های آن دوره تا برآمدن ائتلاف شکننده ناسیونالیست های لیبرال و برخی مذهبیون و برآمدن مصدق به عنوان چهره ای ناسیونالیست و اصلاح طلبی دموکرات به عرصه سیاست مشاهده کرد که دوره کوتاهی را در میانه پهلوی اول و دوم رقم زد. اما با سرکوب ناسیونالیسم مدنی عصر مصدق ایدوئولوژی ناسیونالیستی باستانگرایانه افتان و خیزان تا برآمدن انقلاب 1357 ایران ماشین دولت را در اختیار گرفت. با رونمایی گرایش مذهبی اسلام گرایان برپایی امت اسلامی را کانون توجه خود قرار دادند که تا اکنون پیگیر آن هستند. شواهد تاریخی نشان می دهد ایران معاصر عرصه منازعات گسترده میان این گرایش های ناسیونالیستی بوده است که در رقابت با یکدیگر بر سر کسب قدرت سیاسی و به چنگ آوردن ماشین دولت در ستیز مداوم بوده اند. در این پژوهش بر آن شدیم اثر این گرایش های ناسیونالیستی را در ذهن دانشجویان ایرانی دریابیم و باورهای آنان را بر پایه تجربه اندیشورزان ایرانی و پیشینه تاریخی و چارچوب مفهومی پژوهش بکاوییم. یافته های این پژوهش نشان می دهد نخست ما با گرایش های متنوعی به ابعاد چهارگانه ناسیونالیسم و قوم گرایی در میان دانشجویان اقوام ایرانی رو به رو هستیم. بر مبنای این مشاهده ما با گرایش ناسیونالیستی یگانه ای در میان دانشجویان مواجه نیستیم. این یافته یک بار دیگر و به صورت تجربی دیدگاه اسمیت، گیلبرت و هاچینسون مبنی بر تنوع گرایش های ناسیونالیستی را تایید می کند. یافته های این پژوهش از یک سو نشانگر گرایش بسیار قوی دانشجویان اقوام ایرانی به بعد مدنی ناسیونالیسم نسبت به سایر گرایش ها است و از سوی دیگر نشان می دهد هیچکدام از متغیرهای زمینه ای، حتی قومیت به عنوان یکی از متغیرهای اصلی این پژوهش، و دو متغیر مستقل قوم گرایی و احساس محرومیت با این گرایش رابطه ای ندارند. این بدان معنا است که گرایش بسیار شدید دانشجویان به بعد مدنی ناسیونالیسم ورای متغیرهای مستقل و زمینه ای (قومیت، مذهب و مانند آن) قرار دارد. بنابراین عام ترین گرایش ناسیونالیستی دانشجویان اقوام ایرانی گرایش مدنی است. این یافته نه تنها در کل نمونه مورد پژوهش قویا مشاهده شده است بلکه در میان دانشجویان هر شش قوم ایرانی نیز مشاهده شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد گرایش های دیگر ناسیونالیسم ایرانی (باستانی، مذهبی و دولتی) و قوم گرایی در ارتباط با متغیرهای زمینه ای (قومیت، مذهب و مانند آن) بازنماینده اختلاف هستند. هر چند در میان دانشجویان اقوام شش گانه (بلوچ، ترک، فارس، کرد، عرب و لر) هم بر سر نوع گرایش و هم بر سر میزان گرایش شدت و ضعف وجود دارد. متغیر احساس تبعیض نیز با هر کدام از این گرایش ها رابطه های ضعیفی را با جهت های مختلف نشان می دهد. یافته دیگر این پژوهش نشان می دهد میان دو گرایش ناسیونالیستی مذهبی و دولتی همپوشانی بالایی وجود دارد و از طرفی آزمون تحلیل عامل نشان می دهد که این دو گرایش زیر یک عامل قرار می گیرند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که گرایش های ناسیونالیستی رایج در میان دانشجویان ایرانی باستانی، مدنی و مذهبی هستند. این بدان معنی است که برای دانشجویان مورد پژوهش گرایش دولتی همان گرایش مذهبی است و بالعکس.
سید محمد حسین ماهری ماهری محمد دادگران
هنر صخره ای(سنگ نگاره)، نمونه ای مشخص از یک هنر جهانی است، که بیشترین سابقه را بین هنرهای شناخته شده دیگر دنیا داراست. این هنر از جمله مهم ترین شاخه های هنرهای تجسمی است. زیرا نه تنها نخستین جلوه های شناخته شده ای از حساسیت هنری و زیبا شناختی اجداد دور انسان را در بسیاری از نقاط جهان به نمایش می گذارد، بلکه یکی از رایج ترین شیوه های بیان پیامها و فرهنگ انسان است. نیاکان ما باورها ، ایده ها و تقدس های خود را در زیستگاه ها و بعضاً روی ظروف و لوازم زندگی خود (سفال ها ،سنگ نگاره ها،سنجاق های سینه ) تصویر و حک می کرده اند. نقوشی که بر دیواره سنگی کوه ها و دره ها دیده می شود. شناخت هرچه بیشتر سنگ نگاره های تیمره گلپایگان از دیدگاه ارتباط شناسی و تحلیل نشانه شناسی برای زیست شناسان، تاریخ دانان ، جامعه شناسان ، مردم شناسان ، باستان شناسان ، نماد شناسان ، دوستداران اسطوره ها ، تاریخ فرهنگ، تاریخ زبان و هنرهای تاریخی وتزیینی بسیار جالب و دیدنی می تواند باشد . این مقاله گزارشی است از یک پژوهش کتابخانه ای یا ثانوی و مشاهده میدانی است که نمادهای ارتباطات غیر کلامی سنگ نگاره های منطقه تیمره شهرستان گلپایگان را با تکیه بر روش علمی تحلیل نشانه شناسی مورد بررسی قرار داده است . از جمله اهداف اصلی این تحقیق بررسی جایگاه نقوش در میان احساسات با در نظر گرفتن نمادهای موجود در سنگ نگاره ها می باشد . لذا از میان مناطق چند گانه شناسایی شده سنگ نگاره ای در شهرستان گلپایگان با ملهم از روش نمونه گیری تصادفی و با استفاده از ارقام تصادفی لوح ها و سنگ نگاره های مورد نظر ، شناسایی و تحلیل گردید . در روش نشانه شناختی از الگوی نشانه ای فردیناند دوسوسور استفاده شده و هر لوح یا سنگ نگاره به عنوان واحد تجزیه و تحلیل انتخاب شده است . این پژوهش کاملاً جنبه کاربردی داشته و در جهت شناخت هرچه بیشتر زوایای پنهان ارتباطات غیر کلامی و نمادهای به کاررفته در سنگ نگاره های تیمره گلپایگان صورت گرفته است . براساس یافته های تحقیق ، اکثر قریب به اتفاق نقش و نگار ه های منطقه تیمره گلپایگان را بز کوهی تشکیل داده که در فرهنگ های مختلف از جمله فرهنگ اقوام بومی کشور نشان فراوانی نعمت ، زایش طبیعت و همچنین از جمله نمادهای باستانی ایران زمین می باشد و معانی مشترکی نیز در میان فرهنگ های بین الملل دارد .همچنین انسان های شکار گر با استفاده از نقش و نگارها از آن به عنوان نوعی ابزار ارتباط غیر کلامی جهت ارتباط با یکدیگر و ثبت علایق و اندیشه هایی که در سر می پروراندند بهره می گرفتند. از نمادهایی که مورد بررسی قرار گرفت فنجان نماها می باشند . این نقوش یکی از اسرار آمیزترین نقوش در میان سنگ نگاره ها هستند که به کرات در برخی مناطق پر نگاره مشاهده شده است . این نقوش در اکثر مناطق دارای سنگ نگاره در سراسر جهان نیز وجود دارد. براساس کندو کاو های این پژوهش ، فنجان نماها رابطه معنا داری با سنگ نگاره ها دارند ودر زمینه هایی چون شمارش ، به کارگیری در وسایل ساده زندگی روزمره ، وسایل اجرای مراسم آئینی و کارکردهای ارتباطی در جامعه پیش از تاریخ کاربرد داشته است . همچنین کارکردهای گوناگونی همچون جهت نمایی ، گاهشماری و ترسیم صور فلکی و... را نیزمی توان برای آنها متصور شد.
مزدک طاهرخانی نعمت الله فاضلی
شناخت جامعه روستایی ایران در دوران معاصر بسیار ضروری است. معهذا این شناخت می تواند بر روی یک پدیده خاص روستایی تمرکز یابد و یا پدیده های مختلفی را به موازات یکدیگر سنجش و ارزیابی نماید. پژوهشگر می تواند ویژگی های عمومی جامعه ذکر شده را مورد بررسی قرار داده و یک تصویر کلی از وضعیت جامعه روستایی ایران به دست دهد. برای دستیابی به اهداف مورد نظر از روش های مختلف تحقیق سود جسته و از زوایا و جنبه های گوناگون به پدیده ای بنگرد. در این میان ادبیات معاصر می تواند منظر و چشم انداز مناسبی باشد تا از آن به اوضاع و احوال روستا و روستاییان بنگریم و از این طریق مفاهیم و ویژگی های عمومی حاکم به جوامع روستایی کشورمان را در دهه های گذشته شناسایی کنیم. در این پایان نامه مبنا بر این قرار داده شده است که در ادبیات روستایی ایران سه گفتمان قابل تفکیک است. گفتمان های نوستالژیک، تراژیک و بازاندیشانه. در همین راستا چهار رمان شاخص روستایی فارسی برای بررسی برگزیدیم و از طریق روش تحلیل محتوای کیفی به این نتیجه رسیدیم، رمان نفرین زمین از جلال آل احمد در قالب گفتمان نوستالژیک قرار می گیرد. رمان عزاداران بیل نوشته غلامحسین ساعدی در قالب گفتمان تراژیک قرار می گیرد. رمان جالی خالی سلوچ از محمود دولت آبادی در قالب گفتمان باز اندیشانه و در نهایت رمان کلیدر نوشته محمود دولت آبادی در قابل دو گفتمان نوستالژیک و بازاندیشانه قرار می گیرد.
مرتضی فرهادی یوسف عباسپور گیلانده
در این پژوهش با تلفیق تکنیک های پردازش سیگنال صوتی و شبکه عصبی مصنوعی، روشی برای دسته بندی و درجه بندی فندق ارائه شده است. بدین منظور، سیستمی طراحی و ساخته شد که در آن برای ایجاد سیگنال های صوتی یک صفحه فولادی با ضخامت mm3 و ابعاد mm130×130 مورد استفاده قرار گرفت. با برخورد فندق به صفحه فولادی، صدای تولید شده توسط میکروفنی که در زیر صفحه فولادی تعبیه شده بود، اندازه گیری و جهت ذخیره و پردازش های بعدی توسط برنامه نوشته شده در نرم افزار matlab، از طریق کارت صدا به کامپیوتر منتقل شد. برای حذف صداهای محیطی اضافی، از مدار و حسگر پیزوالکتریک استفاده شد که در طراحی مدار آن از نرم افرار الکترونیکی پروتئوس و برای برنامه نویسی میکروکنترلر آن از نرم افزار بسکام استفاده شد. در قسمت اکتساب داده از خصوصیات حوزه زمان و حوزه ویولت برای این کار استفاده شد. برای دسته بندی و درجه بندی فندق از شبکه عصبی مصنوعی matlab استفاده شد که پس از استخراج ویژگی سیگنال های حاصل از برخورد، 70% از داده ها جهت یادگیری، 15% داده ها برای اعتبار سنجی و مابقی داده ها جهت آزمون در شبکه عصبی مصنوعی مورد استفاده قرار گرفت. انتخاب مدل بهینه بر اساس بررسی میانگین مربعات خطا (mse) و تعداد نرون ها در لایه پنهان انجام پذیرفت. برای ارزیابی عملکرد سیستم، 2400 فندق که 800 عدد شامل فندق بزرگ سالم، 800 عدد فندق کوچک سالم و800 عدد فندق پوک و شکسته بود، مورد استفاده قرار گرفت. مناسب ترین شبکه عصبی برای درجه بندی فندق ها به دسته های فندق بزرگ سالم، کوچک سالم و پوک وشکسته، ساختار 3-21-700 بدست آمد. در نهایت دقت برای فندق های بزرگ پر 1/96%، کوچک پر 3/89% ، پوک و شکسته با ابعاد متفاوت 1/93% بدست آمد که حاکی از دقت کلی 8/92% برای سیستم ارائه شده در حالت آفلاین می باشد. با استفاده از شبکه آموزش دیده و با بررسی سیستم در حالت آنلاین برای 100 عدد از هر فندق، دقت 39% برای فندق های بزرگ پر، 41% برای فندق های کوچک پر و 25% برای فندق های پوک و شکسته با ابعاد متفاوت بدست آمد که حاکی از دقت کلی5/32% برای سیستم ارائه شده در حالت آنلاین می باشد.
محمود مهام محمد توحیدفام
فرهنگ سیاسی به صورت روزافزونی در مطالعات جامعه شناختی سیاسی ایران، اولویت ویژه ای یافته است. از مهم ترین حوزه های تأثیرگذار، فرآیند ظهور و بروز فرهنگ سیاسی در نظام آموزشی است و مطالعات بیشماری - برای مثال آلموند و وربا (1965)، کلمن (1965)، هاپر (1971)- بر اهمیت آموزش و پرورش در تعیین نگرش ها و رفتارهای سیاسی تأکید نموده اند. در این رساله با هدف شناسایی الگوی دانش سیاسی مورد استفاده و به تبع آن، الگوی فرهنگ سیاسی ترویج شده و شناسایی روند تغییرات احتمالی الگوی فرهنگ سیاسی در متون درسی تعلیمات اجتماعی و فارسی دوره راهنمایی پس از انقلاب اسلامی (1380- 1357) از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. بدین ترتیب، سوال اصلی عبارت است از: الگوی فرهنگ سیاسی غالب در متون درسی تعلیمات اجتماعی و فارسی دوره راهنمایی در جمهوری اسلامی ایران، ترسیم کننده الگوی رقابت محوری است یا همکاری محور (یاریگرانه)؟ ترسیم چارچوب نظری بر اساس دو رهیافت رقیب و البته مکمل یکدیگر، رهیافت کلاسیک فرهنگ سیاسی(منظر خارجی) و رهیافت جامعه شناسی تاریخیِ فرهنگ سیاسی(منظر داخلی) صورت گرفت. یافته ها از منظر خارجی نشان داد که گسستگی بر پیوستگی کنش های جمعی غلبه داشته است و فرهنگ سیاسی مشارکتی، الگوی غالب در کتاب های درسی مورد بررسی نبوده است. از منظر داخلی نیز مشخص شد که «یاریگری» به عنوان توصیه ای اخلاقی و دینی و در مصادیق «خودیاری» و حداکثر «همیاری» - آنهم محدود به برخی شقوق آن ها – تقلیل یافته است. پراکندگی مصادیق موید فرهنگ سیاسی یاریگرانه عملاً مانع از آن گردید که سازماندهی عمودی مطالب تأیید شود. در مجموع، ویژگی های نظری به دست آمده قابل تطبیق با دیدگاه داروینیسم اجتماعی است. پیامد این وضعیت، تضعیف زمینه های بروز فرهنگ سیاسی مشارکتی است.
بابک افشار نعمت الله فاضلی
چکیده ندارد.
محمدمهدی فداکار داورانی عزت الله سام آرام
کمبود آب در مناطق روستایی ایران یکی از مسائلی است که همواره پیش روی جوامع روستایی بوده است. از این رو ایرانیان اولین اقوامی بوده اند که دست به ابتکار جدیدی زدند که آن را قنات یا کاریز نام گذارده اند. این اختراع که در نوع خود در جهان تا کنون بی نظیر است، میتواند مقدار قابل توجهی از آب های زیر زمینی را جمع آوری کرده و به سطح زمین برساند. اما این رساله از زاویه متفاوتی به قنات نگریسته است. در این رساله یاریگری ها در شبکه روابط اجتماعی قنات مورد توجه قرار گرفته است. در حقیقت فرض اصلی این رساله بر شبکه روابط اجتماعی پیچیده ای استوار است که ارتباط بین مالکان و استفاده کنندگان از قنات در روستاهای دارای قنات پدید آورده است. این شبکه روابط، منشا پیدایش سرمایه اجتماعی در روستاها است و فضای مشارکتی ای را برای ایجاد شرایط توسعه پایدارروستایی فراهم می آورد. رابطه متقابلی بین سرمایه اجتماعی و توسعه اجتماعی وجود دارد. از یک سو سرمایه اجتماعی یکی از عوامل مهم توسعه اجتماعی است یعنی توسعه اجتماعی زمانی شکل می گیرد که اعضای اجتماع در جهت اقدامات و فعالیت های گروهی و ارائه راه حل های لازم بر روی مسائل مشترک کار کنند و از سوی دیگر سرمایه اجتماعی یکی از نتایج توسعه اجتماعی نیز به شمار می رود. مطالعه میدانی این رساله در دو روستای داوران(دارای قنات) و فردوسیه(فاقد قنات) در شهرستان رفسنجان انجام شده است. نتایج حاصل از بررسی داده های تحقیق نشان می دهد که تفاوت معنی داری بین میزان سرمایه اجتماعی در دو روستای مورد مطالعه وجود دارد و میزان سرمایه اجتماعی در روستای دارای قنات یعنی روستای داوران بیشتر است. همچنین میزان سرمایه اجتماعی در روستای دارای قنات بین مالکین و غیرمالکین از تفاوت معنی داری برخوردار است و میزان سرمایه اجتماعی مالکین قنات بیشتر از غیرمالکین می باشد. معنی داری تفاوت بین میزان توسعه اجتماعی در دو روستای مورد مطالعه تایید نشد.