نام پژوهشگر: عبدالخالق دیزجی
آزاده چاشنی دل عبدالخالق دیزجی
آرتمیا یک خرچنگ دریایی متعلق به آب های شور می باشد که بیشترین توانایی تحمل استرس را در بین موجودات چند سلولی دارا می باشد.آرتمیا به شرایطی مانند شوری بسیار زیاد آب , کاهش فشار اکسیژن و دماهای بالا مقاوم می باشد . ناپلوئی ( آرتمیای تازه از تخم درآمده ) به علت خصوصیات تغذیه ای که دارد مواد غذایی مناسبی برای محیط های آبی فراهم می آورد و همچنین این موجود درایران به طور سنتی مورد مصرف دارویی قرار می گیرد . گزارشاتی مبنی بر القا خاصیت thermotolerance توسط پروتئین های آرتمیا در سلولهای دیگر پستانداران درشرایط استرس های محیطی وجود دارد.اگرچه تاثیرات پروتئین های آرتمیا بر روی بعضی از سلولهای پستانداران تحت شرایط استرس بررسی شده است اما گزارشی مبنی براثر این پروتئین در شرایط عادی وجود ندارد و نیز پتانسیل بیولوژیکی این پروتئین ها روی سلولهای خونساز مطالعه نشده است . در این مطالعه اثرات اجزا پروتئینی عصاره آرتمیا روی سلولهای رده hl-60 بررسی گردید. سلولهای hl-60 , سلولهای لوسمیایی با کشت سوسپانسیونی هستند که در محیط کشت rpmi-1640 با fbs ?? ? به طور مداوم رشد می کنند. در اینجا آرتمیا در دمای ?? c° وph ? در آاب دریای مصنوعی درحال بهم خوردن برای مدت ?? ساعت انکوبه گردید و hatch شد . عصاره گیری از ناپلوئی ها با روش سونیکاسیون انجام شد و عصاره آرتمیا استخراج شد. کار خالص سازی عصاره خام آرتمیا با ستون کروماتوگرافی تعویض یونی با رزین de52 سفارز انجام گردید. سپس سلولهای60 hl- با رقت های متفاوتی از اجزا بدست آمده از کروماتوگرافی و عصاره خام آرتمیا تیمار گردیدند , انکوباسیون به مدت 96 ساعت در?? c° ,رطوبت ?? % و co2 ?% انجام شد . برای بررسی اثرات عصاره آرتمیا برروی سلولها از روشهای تشخیص پرولیفریشن, تمایز وآپوپتوزیس استفاده گردید و شمارش سلولها با کمک متیل گرین و لام هموسیتومتر انجام شد . برای تعیین افزایش رشد از احیا mtt توسط دهیدروژناز استفاده گردید وبه منظو بررسی افزایش سنتز dna از تست brdu استفاده شد. برای بررسی اثرات تمایز از خاصیت احیا nbt توسط گرانولوسیت ها استفاده گردید . از سلولهای تیمار شده dna استخراج گردید و روی ژل آگارز برده شد تا اثرات آپوپتوزیس حاصل از این عصاره مورد بررسی قرار بگیرد . علاوه بر این ها سلولهای hl-60 تمایز یافته به منظور بررسی اثرات همکاری در تمایز با عوامل القا کننده تمایز با عصاره آرتمیا تیمار شد و تستهای nbt و شمارش انجام گرفت.
ابوذر باقری زهرا سهیلا سهیلی
سلول های rpe جداسازی شده از کره های چشم اجساد انسانی در سنین جنینی تا نوزادی که بیش از ?? ساعت از زمان مرگ آنها نگذشته بود از بانک چشم جمهوری اسلامی ایران تهیه شد و در محیط dmem/f12 غنی شده با %10 سرم جنین گوساله (fbs ) کشت شدند. در پاساژهای مشخص سلول ها تحت تاثیر محیط حاوی غلظت های مختلف anti-ctgf و avastin( anti-vegf antibody) قرار گرفته و غلظت های مورد نظر انتخاب و در مرحله پایانی اثر ترکیبی از هر دو بر روی سلول های rpe مورد بررسی قرار گرفت. در سطح رونویسی تغییرات میزان بیان vegfa ، vegfr-1 ، mmp-2، mmp-9، timp-1 ، timp-2، cathepsin d، ?-sma مورد بررسی قرار گرفت ، مقدار پروتئین های mmp-2 و mmp-9توسطwestern blot و slot blot ارزیابی شده و میزان فعالیت mmp-2 و mmp-9 تحت تاثیر تیمار های مختلف توسط zymography مورد سنجش قرار گرفت و همچنین تکثیر و مرگ سلول های rpe تیمار شده با استفاده از تکنیک elisa بررسی شد. نتایج: توسط تست ایمونوسیتوشیمی بیان مارکرهای rpe65 و 8/18cytokeratin هویت سلول ها مورد تایید قرار گرفت. سنجش elisa برای تکثیر و مرگ سلولی در غلظت های مختلف ,avastin (0.25, 0.5 and 0.8 mg/ml) و anti-ctgf (10 µg/ml) و ترکیب هر دو دارو0.8 mg/ml (avastin)/ 10 µg/ml (anti-ctgf) نشان داد که تیمار های انجام شده هیچ تاثیری از لحاظ تکثیر و مرگ سلولی بر کشت های انجام شده نداشته است. تیمارهای مربوط به (0.25, 0.5 and 0.8 mg/ml) avastin حاکی از اثر افزایشی غلظت های مختلف دارو بر میزان ترشح پروتئین mmp-2 و mmp-9 بود. در نمونه های تیماری 10 µg/ml))anti-ctgf میزان ترشح پروتئین mmp-2 کاهش یافت ولیکن دارو برمیزان ترشح mmp-9 اثر افزایشی نشان داد. در مورد ترکیب هر دو آنتی بادی0.8 mg/ml (avastin) ، 10 µg/ml (anti-ctgf) اثر کاهشی میزان ترشح mmp-2 و mmp-9 مشاهده گردید. زایموگرافی نشان داد که به ترتیب با افزایش غلظت داروی avastin فعالیت آنزیم mmp-2 افزایش می یابد اما در مورد آنتی بادی anti-ctgf شاهد اثر کاهشی آن بر روی فعالیت mmp-2 بودیم. با ترکیب هر دو آنتی بادی اثر کاهشی بسیار کمی بر روی میزان فعالیت آنزیم mmp-2 مشاهده گردید. در مورد mmp-9 باند قابل مقایسه ای در تیمارهای avastin مشاهده نشد اما اثر افزایشی anti-ctgf بر میزان افزایش فعالیت mmp-9 مشهود بود و در ترکیب هر دو آنتی بادی نیز باندها قابل مقایسه نبودند. با افزایش غلظت داروی avastin میزان بیان ژن های mmp-2, cathepsin d و vegfr-1 افزایش نشان داد اما این دارو بر روی میزان بیان ژن های ?-sma , timp-2 و vegfa اثر کاهشی داشت. در مورد ژن timp-1 هیچ اثر قابل توجه معنی داری از این دارو دیده نشد. با بررسی تیمارهای مربوط به anti-ctgf و مقایسه آنها با نمونه های کنترل اثر کاهشی آنتی بادی بر روی میزان بیان vegfa، vegfr-1 و mmp-2 و تاثیر افزایشی آن بر روی timp-1 و timp-2 مشاهده شد اما تاثیر معنی داری نسبت به ?-sma و cathepsin d ایجاد نگردید. با بررسی ترکیب هر دو آنتی بادی بر روی سلول های rpe اثر معنی داری بر روی میزان بیان mmp-2 و ?-sma مشخص نشد اما اثر افزایشی این ترکیب بر روی timp-1، timp-2، vegfr-1، cathepsin d و vegfa معنی دار بود. نتیجه گیری: داروی avastin باعث افزایش فعالیت، ترشح و بیان عوامل موثر و شناخته شده در رگزایی می گردد به طوری که با افزایش غلظت دارو این اثر افزایشی تشدید می شود و منجر به تقویت پیام های مربوط به فرآیند رگزایی گشته و انتظار میرود در in vivo شاهد افزایش رگزایی باشیم درتحقیقات انجام شده این مطلب نشان داده شد که وضعیت سلول های rpe در نحوه پاسخ دهی به avastin نقش تعیین کننده ای داشته و ممکن است پاسخ های نامناسبی و غیر منتظره ای را در مقابل avastin در فرآیند رگزایی نشان دهند. ctgfبدلیل نقش هایی که در تکثیر سلولی، مهاجرت، چسبندگی سلولی و تشکیل ماتریکس خارج سلولی ایفا می نماید به هدفی بسیار مهم برای درمان بیماری هایی که در آنها رگزایی و فرآیند فیبروز مشکل ساز می باشد تبدیل شده است. anti-ctgf با تاثیر افزایشی که بر روی timp-1 و timp-2 دارد باعث کاهش فعالیت mmp-2 ،که نقش مهمی در فرآیند رگزایی دارد، میشود و با کاهش بیان vegfa و vegfr-1 در سلول های rpe تاثیر منفی بر روی فرآیند رگزایی اعمال می نماید اما با ترکیب avastin و anti-ctgf فاکتورهای vegfa، vegfr-1 و cathepsin d که عوامل اصلی رگزایی می باشند، افزایش پیدا می کنند. اما مزیتی که استفاده از هر دو تیمار دارد این است که timp-1 و timp-2 نسبت به کنترل به میزان بسیار بیشتری بیان می شوند.
معصومه فیروزی عبدالخالق دیزجی
کاربرد sirna در سلولهای شووان جهت ترمیم ضایعات نخاعی طبیعت پیچیده ضایعات نخاعی راهکارهای متنوعی را در جهت ترمیم می طلبد. یکی از این راهکارها استفاده از سلولهای شووان با مبنای سلول درمانی است. استفاده از سلولهای شووان در بهبود ترمیم اعصاب مرکزی ابعاد متنوعی از جمله ترشح فاکتورهای مختلف رشد نظیرعامل رشد عصب وجذب این فاکتورها از محیط اطراف آسیب بدلیل وجود رسپتورهای فاکتورهای رشد بر روی سلولهای شووان؛ ترشح فاکتورهای مختلف چسبندگی سلولی ازجمله لامینین و قابلیت میلینه کردن اکسونهای سیستم عصبی مرکزی دارد. طی چند سال اخیر نشان داده شده است که پیوند سلولهای شووان باعث محدود شدن ضایعه، کم شدن بافت آسیب دیده و نیزافزایش ترمیم و میلینه شدن اکسون می شود. افزایش فاکتورهای نوروترفیک و نیز فاکتورهای ضد التهابی یکی از دلایل این بهبودها می باشد. درعین حال بلافاصله پس از ایجاد ضایعه، سلولهای پلی مرفونوکلئرهای گرانولوسیت از جمله نوتروفیل ها و پس از آن لنفوسیت ها و ماکروفاژها و سلولهای شووان به منطقه ضایعه مهاجرت کرده ،همچنین سلولهای میکروگلیا در منطقه آسیب فعال می شوند. این وقایع التهابی به همراه سایر وقایع سیتوتوکسیک باعث افزایش بافت آسیب دیده در محل ضایعه می شود و آسیب های ثانویه را ایجاد می کند، که نتیجه آن ایجاد حفره در نخاع می باشد. اکسونهای آسیب دیده در محل ضایعه و نیز حذف میلین اطراف سلولهای الیگوندروسیت و مرگ آنها باعث تغییرات سلولی و ملکولی متنوعی در محل ضایعه شده و در نهایت باعث ایجاد جوش زخم می گردد. وجود جوش زخم، باعث ممانعت از رشد دوباره اکسونی در این ناحیه می شود. طبیعت مهاری منطقه آسیب به دلیل وجود ضایعات میلین مرکزی در منطقه آسیب بوده و خنثی کردن آن می تواند باعث افزایش رشد و ترمیم اکسونها در منطقه آسیب شود. برای حفاظت از نورونهای باقی مانده استراتژی های مختلفی پیشنهاد می شود تا از آسیب بیشتر به نخاع جلوگیری گردد در حالی که نمی توان کاملاً پدیده آسیب را مهار کرد. با توجه به اینکه ترمیم در سیستم عصبی محیطی بعد از آسیب به طور خودبخودی انجام می گیرد، لذا استفاده از خصوصیت ترمیمی سیستم عصبی محیطی و بخصوص استفاده از سلولهای شووان بعنوان سلولهای گلیای محیطی میلینه کننده اکسونها بدون خاصیت مهاری باعث شد که بررسی عملکرد سلولهای شووان و رسپتور p75ntr را که در مهار ترمیم در سیستم عصبی مرکزی دخالت دارد ، جهت مطالعه انتخاب کنیم. پس با توجه به پیشنهاد استفاده از سلولهای شووان بدلیل وجود مزایای ذکر شده بایستی در پی آن بود که مدت طولانی تری سلولهای شووان پیوند شده باقی بمانند و به عبارت دیگر باید چاره ای اندیشید تا هم باعث تمایز سریعتر سلولها شده و هم از apoptosis سلولهای تزریق شده جلوگیری شود که در این پایان نامه از استراتژی استفاده از rna interference برای p75ntr جهت بررسی عملکردهای مختلف سلولهای شووان از جمله شکل سلول، مهاجرت سلولی و جلوگیری از apoptosis استفاده شده است.
مهکامه عابدی تاشی عبدالخالق دیزجی
چکیده اریتروسیت ها ، مهم ترین سلول های خونی در پستانداران هستند. این سلول ها اکسیژن را به بافت های مختلف منتقل می کنند. در مغز استخوان یک سری سلول های پیش ساز اریتروئیدی وجود دارد که تمایز یافته واریتروسیت ها را ایجاد می کند. این پروسه اریتروپوئیزیز نامیده شده و مراحل مختلف ان شامل پرواریتروبلاست ، اریتروبلاست بازوفیلیک ، اریتروبلاست پلی کروماتوفیلیک ، اریتروبلاست ارتوکروماتیک و رتیکولوسیت است. در طی این پروسه، بعضی از ارگانل ها مانند میتوکندری و هسته از بین می روند. به پروسه حذف شدن هسته از سلول، enucleation گفته می شود. به نظر می رسد که مکانیسم های مولکولی در پروسه حذف شدن هسته دخیل هستند. در این مطالعه، احتمال شکسته شدن (فرگمنته شدن) dna در طی تمایزاریتروئیدی سلول های اریترولوکمیک k562بررسی شد. به منظور تمایز اریتروئیدی سلول های k562، این سلول ها با فاکتورهای مختلفی مانند iu/ml3 اریتروپوئیتین ، iu/ml10 اریتروپوئیتین به همراه pg/ml 10000 gm-csf ، 5/1%dmso و سدیم بوتیرات mm 1 تیمار شدند. تکثیر سلول ها و همانندسازی dna با روش های سنجش mtt و سنجش تزاید سلولی با استفاده ازbrdu ، در سلول های کنترل و سلول های تیمار شده ارزیابی شد. هم چنین سنتز هموگلوبین با روش های رنگ امیزی بنزیدین ، الکتروفورز پروتئین (sds-page) و rt-pcr برای ژن گاما گلوبین مورد ارزیابی قرار گرفت. بیشترین تعداد سلول های تمایز یافته، در سلول های k562 تیمار شده با سدیم بوتیرات mm 1 شناسایی شد. به همین جهت مطالعات بعدی روی این سلول ها انجام شد. در مراحل مختلف تمایز، فرگمنته شدن dna توسط تکنیک های الکتروفورز dna (dna ladder) و comet assay بررسی شد. شکستگی dnaدر روش الکتروفورز dna (dnaladder) یافت نشد. در بررسی انجام شده با comet assayدرصد کمی از سلول ها دارای دنباله بودند که به نظر می اید سلول هایی باشند که وارد فاز مرگ شده اند. نتیجه به دست امده در مورد فرگمنته شدن dnaدر طی تمایز اریتروئیدی با نتیجه گزارش شده توسط lui و kong، مطابقت داشت. با این تفاوت که ان ها از تکنیک tunel (dutp nick-endlabeling) استفاده کردند. هم چنین با استفاده از سنجشtrap ، فعالیت انزیم تلومراز در مراحل مختلف تمایز اریتروئیدی سلول های k562 تیمار شده با سدیم بوتیرات mm 1 اندازه گیری شد. نتایج به دست امده نشان داد که فعالیت انزیم تلومراز در طی تمایز اریتروئیدی این سلول ها کاهش یافته است.
راضیه حیدری عبدالخالق دیزجی
بافت پوششی رنگدانه دارچشم یک تک لایه سلولی درخارجی ترین بخش شبکیه وظایف متعددی در حفظ ونگهداری عملکرد سلول های شبکیه به ویژه فتورسپتورها دارد اختلال در هر یک ازاین عملکرد ها سبب بروز بیماری هایی از جمله amd وغیره می شود. آلژینات از خانواده پلی ساکاریدهای طبیعی است ویژگی تشکیل هیدروژل در حضور کاتیون های دوظرفیتی آلژینات را به یک پلیمرزیستی مناسب برای استفاده در کاربرد های زیستی تبدیل کرده است. در مطالعه حاضر بررسی رشد و تمایز سلول های پوششی رنگدانه دار چشم انسان در آلژینات به عنوان یک فضای سه بعدی همانند ماتریکس خارج سلولی بدن انجام شد و نتایج با کشت های سلولی در فضای دو بعدی پلی استیرن مقایسه گردید.
فاطمه انصاری عبدالخالق دیزجی
. در این مطالعه، احتمال شکسته شدن (فرگمنته شدن) dna طی تمایز اریتروئیدی سلول های اریترولوکمیک tf-1بررسی شد. به منظور تمایز اریتروئیدی سلول های tf-1، این سلول ها با فاکتورهایی مانند iu/ml 20 اریتروپویتین ، به همراه pg/ml 10000 gm-csf ، تیمار شدند. تکثیر سلول ها با روش سنجشmtt در سلول های کنترل و سلول های تیمار شده ارزیابی شد. همچنین سنتز هموگلوبین با روش های رنگ آمیزی بنزیدین ، الکتروفورز پروتئین (sds-page) و rt-pcr برای ژن گاما گلوبین مورد ارزیابی قرار گرفت. در مراحل مختلف تمایز، فرگمنته شدن dna توسط تکنیک های الکتروفورز dna (dna ladder) و comet assay بررسی شد. در بررسی انجام شده با comet assay درصد قابل توجهی از سلول ها دارای دنباله بودند. هم چنین با استفاده از سنجشtrap ، فعالیت آنزیم تلومراز در مراحل مختلف تمایز اریتروئیدی سلول های tf-1 تیمار شده با iu/ml 20 اریتروپویتین اندازه گیری شد. نتایج به دست آمده نشان داد که فعالیت آنزیم تلومراز در طی تمایز اریتروئیدی این سلول ها کاهش یافته است.
سید احمد محمدی زارچ زهرا سهیلا سهیلی
مقدمه: شبکه آندوپلاسمی به واسطه وجود چاپرون هایی نظیر grp78 نقش مهمی در بلوغ و تاخوردگی پروتئینها بازی میکند. تجمع پروتئین های تا نخورده در شبکه آندوپلاسمی منجر به فرایند استرس شبکه آندوپلاسمی میشود که پاسخ به این فرایند با کاهش کلی سنتز پروتئین و افزایش بیان چاپرون هایی نظیر grp78 همراه میباشد. در سلولهای رنگدانه دار شبکیه چشم افراد بالغ طولانی شدن فرایند er stress باعث مرگ برنامه ریزی شده این سلولهاو آسیب های شبکیه و بنابراین بیماری های شبکیه نظیر amdو rp میشود. هدف از این مطالعه بررسی کاهش بیان grp78 در سلولهای rpe و اثر آن برروی برخی از فاکتورهای مهم التهابی ونیز اثر آن برروی آپوپتوز و تکثیر سلولی بود. متد سلولهای rpe از کره های چشم افراد بالغ جدا شد وسلول های rpe جدا شده در محیط dmem/f12 حاوی 20 درصد fbs کشت داده شد و سپس در محیط dmem/f12 حاوی 10 درصد fbs زیرکشت های سلولی بعدی انجام شد. هویت آنها به وسیله ی مارکرهای اختصاصی rpe65 و سیتوکراتین 18/8 اثبات شد. در آزمایشات بعدی کشت های سلولی بین پاساژهای 2-7 توسط sirna مخصوص grp78 مورد تیمار قرار گرفتند. سلولهای تیمار شده با sc sirna ، transfection reagent و سلولهای rpe بدون تیمار به عنوان کنترل های آزمایش مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج real time pcr کاهش قابل ملاحظه ای دربیان grp78 نشان داد. بیان caspase4 کاهش یافته و بیان crp افزایش یافته بود. مقدار رونوشت های mcp1، cfh، c5، c3، cd59و cd55بدون تغییر باقی مانده بود. تیمارهای rnai هیچ اثر ناخواسته ایی برروی مرگ برنامه ریزی شده و تکثیر سلولی در سلولهای ترانسفکت شده در مقایسه با کنترلها نداشت. بحث براساس مشاهدات به نظر میرسد که مقدار رونوشت caspase4 در ارتباط نزدیک با بیان grp78 میباشد و از آنجایی که caspase4 به عنوان یکی از عوامل مهم در آپوپتوز شناخته شده است میتوان نتیجه گرفت که کاهش grp78 میتواند مانع از آپوپتوزدر سلول های تیمار شده گردد.از طرف دیگر مقدار افزایش یافته ی crp پاسخ های ضد التهابی را تقویت میکند. نتایج این تحقیق نشان داد از آنجا که در بیماری amdعلت اصلی آسیب به سلول های فتورسپتوری التهاب و تخریب سلولهای rpe می باشد کنترل بیان grp78می تواند اثرات مطلوبی در کنترل پیشرفت و توسعه ی بیماری داشته باشد. واژه های کلیدی : سلولهای rpe، استرس شبکه آندوپلاسمی، grp78، sirna، فاکتورهای التهابی، آپوپتوز،تکثیر سلولی
سعید توکلی فر عبدالخالق دیزجی
سلولهای بنیادی مزانشیمی علاوه بر دخالت در بازسازی اندام های مختلف در بدن و نقشی که در داخل بدن در این زمینه بازی می کنند، به دلیل توان تمایزشان به انواع مختلف سلولی نظیر سلولهای کندروسیت، میوسیت، استئوسیت، فیبروبلاست، آستروسیت و غیره و همچنین به این دلیل که می توان آنها را از خود شخص بزرگسال بدست آورد در بحث مهندسی بافت مورد توجه فراوان قرار گرفته اند. در مهندسی بافت یکی از چالشهای همیشگی ایجاد رگزایی مناسب در سازه ی بافتی می باشد. این در حالی است که توان سلولهای بنیادی مزانشیمی در تولید فاکتورهای رگزا نظیر vegf نشان داده شده است. همچنین مطالعات نشان دهنده ی کمک سلولهای بنیادی مزانشیمی به رگزایی تومورها می باشد. به گونه ای که جذب این سلولها به منطقه ی توموری و ترشح فاکتورهای رگزایی توسط این سلولها می تواند باعث تسریع روند رگزایی در تومورها شود. در نتیجه عوامل تنظیم کننده ی تولید فاکتورهای رگزایی در سلولهای بنیادی مزانشیمی می توانند هم در مهندسی بافت و هم در بحث سرطان ها حائز اهمیت باشند. آراشیدونیک اسید یکی از اسیدهای چرب طبیعی موجود در بدن انسان است که به این دلیل که نمی تواند از پایه در سلولهای انسانی سنتز شود، بیشترین مقدار آن از لینولئیک اسید مشتق می شود که لینولئیک اسید هم تنها از منابع غذایی بدست می آید. مطالعات متعدد بیانگر تا?ثیر آراشیدونیک اسید و متابولیت های آن بر افزایش تولید فاکتورهای رگزایی در انواع مختلف سلولها نظیر سلولهای سرطانی ، سلولهای اندوتلیال انسان و سلولهای بنیادی جنینی موش می باشد. در این مطالعه اثر آراشیدونیک اسید بر میزان فاکتورهای رگزایی در سلولهای بنیادی مزانشیمی انسان بررسی شده است. برای این منظور سلولهای بنیادی مزانشیمی از بافت چربی انسانی از طریق هضم بافت چربی توسط آنزیم کلاژناز تیپ یک و انجام سانتریفیوژ جدا گشته و در محیط dmem حاوی 20% از fbs کشت داده شدند. خلوص کشت ها توسط ایمونوسیتوشیمی و با استفاده از آنتی بادی monoclonal mouse anti-human vimentin بررسی شد و خلوص سلولهای 99% برآورد گردید. سلولهای بنیادی مزانشیمی با آراشیدونیک اسید (غلظت های 1?m, 2.5?m, 5?m, 25?m, 100?m) در محیط جدید حاوی 10% از fbs و بسته به نوع تست در زمان های 24 و 48 ساعت تیمار شدند. با استفاده از تست های real-time rt-pcr و vegf elisa نشان داده شد که بطور کلی غلظت 25?m آراشیدونیک اسید بهترین تا?ثیر را بر روی افزایش فاکتورهای رگزا شامل vegf-a، flk-1 و mmp-9 دارد. همچنین با استفاده از تست scratching تا?ثیر مثبت 25?m آراشیدونیک اسید بر تکثیر این سلولها نشان داده شد. هرچند که تست mtt بیانگر چنین اثر گذاری نبود اما به هر حال نتایج تست mtt نشان دهنده ی عدم سمیت غلظت های مورد استفاده بود. چراکه کاهش قابل توجهی نیز در تعداد سلولهای نمونه های تیمار نسبت به نمونه ی کنترل دیده نشد. در نتیجه این پژوهش نشان داد که آراشیدونیک اسید با افزایش فاکتورهای رگزا در سلولهای بنیادی مزانشیمی می تواند به عنوان عاملی مفید در بحث رگزایی در مهندسی بافت و به عنوان عاملی مضر در بحث رگزایی تومورهای سرطانی ایفای نقش کند.
ندا واصلی حق محمد علی ابراهیمی
تغییر در ساختار پروتئین در طول پیری مسئول دگرگونی مرفولوژی و تغییر ساختار پوست به صورت ایجاد چروک، از دست دادن خاصیت ارتجاعی و خشکی می شود.استرس ، اشعه ماورای بنفش یکی از عواملی که بر کلاژن ، الاستین و ملانوسیت اثر گذاشته و باعث ایجاد چروک ، لکه هایی بر روی پوست و خشکی آن می شود. تحقیق در مورد عوامل ممانعت کننده از پیری سلولی گزینه جالب توجهی برای استفاده در صنایع بهداشتی آرایشی در بیوتکنولوژی است. آرتمیا خرچنگ دریایی متعلق به آب های شوربوده و بیشترین توانایی تحمل استرس را در بین موجودات چند سلولی دارا است. آرتمیا به شرایط سخت آب مانند کاهش فشار اکسیژن و دماهای بالا مقاوم است. ناپلوئی (آرتمیای تازه از تخم در آمده) به علت خصوصیات تغذیه ای مواد غذایی مناسبی برای محیط های آبی فراهم آورده و هم چنین در ایران به طور سنتی موارد مصرف دارویی دارد. مشخص شده که عصاره این جاندار حاوی دی گوانوزید تترا فسفات می باشد که جاندار از آن به عنوان منبع تولید انرژی استفاده می کند . این ترکیب یک ماده بیولوژیک فعال است که سبب تحریک متابولیسم سلولهای پوستی و افزایش تکثیر سلولهای اپیدرم می گردد. از آنجائیکه آرتمیا اورمیانا گونه غالب موجود در دریاچه ارومیه است و بررسی اولیه نشان می دهد که تاکنون مطالعه ای در زمینه اثرات ضد پیری آرتمیا بر روی سلولهای پوست انجام نگرفته است و با توجه به مصرف روز افزون عصاره آرتمیا در لوازم بهداشتی آرایشی بخصوص محصولات ضد پیری سلولی و جوان کننده پوست، بررسی عوامل مولکولی موجود در عصاره آرتمیا اورمیانا بومی ایران بر روی سلولهای فیبروبلاست در سطح آزمایشگاه ضروری به نظر می رسد. سلولهای فیبروبلاست سلولهای چسبنده ای هستند که در محیط کشت dmem با ?? ? fbs رشد می کنند. در این تحقیق آرتمیا در دمای c ?28و8 ph= در آب دریای مصنوعی درحال بهم خوردن برای مدت ?? ساعت انکوبه و hatch گردید. عصاره گیری از ناپلوئی ها با روش سونیکاسیون انجام و عصاره آرتمیا استخراج شد. خالص سازی عصاره خام آرتمیا با ستون کروماتوگرافی تعویض یونی با رزین de52 سفارز انجام گردید. سپس سلولهای فیبروبلاست با رقت های متفاوتی از اجزا بدست آمده از کروماتوگرافی و عصاره خام آرتمیا تیمار گردیدند. تست های انجام شده نشان داد که به ترتیب اجزاء 5و7و6 بدست آمده از ستون کروماتوگرافی اثر افزایشی بر روی رشد(تستmttو brdu)، اثر افزایشی بر روی سنتز کلاژن (تست rt-pcr)و ضد پیری(x-gal) داشته به طوری که جزء 5 جدا شده از ستون بیشترین افزایش سپس اجزاء7و6 بیشترین اثر و دیگر اجزاء(2و3و4) اثر کاهشی بر روی رشد داشته اند
سمیرا شمالی عبدالخالق دیزجی
عملکرد بافت های مختلف به طور مستقیم به شبکه عروقی آن بافت وابسته است، لذا زمانی که بافت جدیدی تشکیل می شود عروق خونی نیز بایستی توام با آن به وجود آیند . آنژیوژنز به فرایند بیولوژیکی جوانه زدن رگ های جدید از رگ های موجود در بافت اطلاق می شود که می توان آن را به دو شکل فیزیولوژیکی و پاتوفیزیولوژیکی طبقه بندی کرد. آنژیوژنز فیزیولوژیکی که فرایندی به شدت تنظیم شده است درمواردی مثل سیکل های قاعدگی اتفاق می افتد،درحالیکه آنژیوژنز پاتوفیزیولوژیکی که اشاره به تکثیر غیرقابل کنترل اندوتلیوم مویرگی دارد در بیماری هایی مثل رشد ومتاستاز تومورها دیده می شود.امروزه درمهندسی بافت با استفاده ازعوامل القاء کننده تمایز می توان سلول های بنیادی مزانشیمی را به انواع سلول ها ازجمله سلول های غضروف و غیره امکان پذیر ساخت. ولی هنوز دراین بافت های تمایز یافته، بحث رگزایی به عنوان یکی از مسائل حل نشده و شناسایی راهها و عوامل تسهیل کننده آن دردست بررسی می باشد . هدف از این مطالعه بررسی اثرات پروستاگلاندین f2? به عنوان یکی ازمهمترین واسطه های شیمیایی درداخل بدن بر بیان یکی از مهمترین فاکتورهای موثر دررگزایی یعنی فاکتوررشد اندوتلیال عروقیvascular endothelial growth factorمی باشد.اختصاصی بودن فاکتور(vegf) برای سلول های اندوتلیال نقش موثری را درآنژیوژنز درمانی برای آن ایجاد نموده است به همین علت بیشترمطالعات و کوشش ها به سمت ژن درمانی و کاربرد ژن این پروتئین پیش رفته است. از آنجا که از بین سلول های به کار برده شده درمهندسی بافت، سلول های بنیادی مزانشیمی به خاطر ویژگی منحصر به فردی چون: تمایز به انواع سلولها و خودنوزایی ، بسیار مورد توجه قرارگرفته اند. لذا سلول های بنیادی مزانشیمی از بافت چربی انسانی برای این مطالعه انتخاب شد، که این سلول ها از طریق هضم بافت چربی توسط آنزیم کلاژناز تیپ یک وانجام سانتریفیوژ جدا گشته و در محیط dmem حاوی 20% از fbs کشت داده شدند. سلول های بنیادی با پروستاگلاندین f2?با غلظت های0.1?m,1?m, 2.5?m,5?m در محیط جدید حاوی 10% از fbs و بسته به نوع تست تیمار شدند. نتایج تست mtt و brduنشان دهنده عدم سمیت غلظت های مورد استفاده بود. چرا که کاهش قابل توجهی نیز در تعداد سلول های نمونه های تیمار نسبت به نمونه ی کنترل دیده نشد. همچنین با استفاده از تست scratching تاثیر مثبت بر تکثیر این سلول ها و با استفاده از تست های rt-pcr و vegf elisa تاثیر ماده تیمار شده بر افزایش بیان فاکتورvegf در این سلول ها نشان داده شد، که بطور کلی غلظت 1?m پروستاگلاندینf2? بهترین تاثیر را نشان داد. در نتیجه این پژوهش نشان داد که پروستاگلاندین f2? با افزایش فاکتورهای رگزا در سلول های بنیادی می تواند به عنوان عاملی مفید در بحث رگزایی در مهندسی بافت و به عنوان عاملی مضر در بحث رگزایی تومورهای سرطانی ایفای نقش کند.
پریسا شهرام عبدالخالق دیزجی
آنتی اکسیدان¬ها باعث محافظت بدن در برابر تنش اکسیداتیو ناشی از رادیکال¬های آزاد می¬شوند. و از آنجا که موجودات آبزی منبعی فوق العاده برای کشف ترکیبات زیستی با خواص آنتی اکسیدانی جدید است. با توجه به این رویکرد، هدف از این مطالعه تخلیص و جداسازی اجزای پروتئینی عصاره¬ی آرتمیا ارومیانا ( به عنوان یک گونه-ی سخت پوست آبزی، بومی دریاچه¬ی ارومیه و به عنوان ذخیره¬ی ژنتیکی ایران) و بررسی فعالیت آنتی اکسیدانی این نمونه¬ها بر روی سلولهای نوتروفیل خون محیطی انسان است. در این مطالعه آزمایشگاهی، پس از جدایی ناپولی¬ها از سیست آرتمیا ارومیانا، عصاره خام پروتئینی آن استخراج شد، سپس به وسیله کروماتوگرافی تعویض یونی تخلیص جزئی گردید، مقدار پروتئین تام هریک از فراکسیون¬های بدست آمده از ستون توسط روش برادفورد محاسبه شد و سپس میزان فعالیت آنتی اکسیدانی هر یک با استفاده از دو روش مهار رادیکال پایدار 2 و 2 دی فنیل - 1- پیکریل هیدرازیل (dpph) و ارزیابی قدرت احیا کنندگی، تعیین و با فعالیت آنتی اکسیدانی اسید آسکوربیک مقایسه گردید. در فاز دوم طرح، سلولهای نوتروفیل انسانی بعد از جداسازی، کشت داده شد و این سلولها با غلظت های افزایشی عصاره ی پروتئینی آرتمیا (شامل عصاره خام و فراکسیون¬های پروتئینی جدا شده از ستون کروماتوگرافی) به مدت حداکثر 24 ساعت تیمار شد سپس سلولها و محیط رویی سلولها به طور جداگانه جمع آوری و اثرات عصاره پروتئینی آرتمیا بر روی توانایی احیاء نیترو بلو تترازولیوم (nbt)، میزان فعالیت آنزیم سوپر اکساید دیسموتاز (sod) و مقدار نیتریک اکساید¬ها بررسی شد. نتایج حاصل به طور خلاصه به شرح زیر می¬باشد: 1- نتایج بدست آمده نشان داد که عدد ic50 (half maximal inhibitory concentration) مربوط به استاندارد اسید آسکوربیک، عصاره خام، فراکسیون¬های پروتئینی 1، 2، 3، 4، 5، 6، 7 و8 جدا شده از ستون کروماتوگرافی در مهار رادیکالdpph به ترتیب 17/81، 86/62، 150/04، 126/27، 140/7، 295/32، 299/33، 113/45،161/5 و 131/88 (µg)?(ml ) می¬باشد. قدرت احیا کنندگی در بالاترین غلظت (200µg/ml) براساس جذب نوری به ترتیب نمونه¬های ذکر شده،2/80 ، 1/39، 0/130،0/136 ، 0/169، 0/139، 0/133، 0/654، 0/183 و 0/342 می¬باشد. 2- توانایی احیاء nbt و تولید نیتریک اکساید¬ها در سلول¬های تیمار شده با عصاره پروتئینی آرتمیا ارومیانا اختلاف زیادی را با سلول¬های کنترل نشان نمی¬دهد. 3- فعالیت آنزیم سوپر اکساید دیسموتاز سلول¬های تیمار شده با عصاره خام فقط در غلظت 100µg/ml با p< 0/05 دارای اختلاف معنی دار است. سلول¬های تیمار شده با فراکسیون¬های 2، 3، 4 و 5 جدا شده از ستون کروماتوگرافی در غلظت¬های 50 و 100µg/ml نسبت به سلول کنترل با p< 0/05 دارای اختلاف معنی¬دار است.
سمیه نرجسی عبدالخالق دیزجی
در کشورهای توسعه یافته، سرطان پروستات دومین سرطان رایج( پس از سرطان پوست) و دومین سرطان مرگ آور ( پس از سرطان ریه) در مردان است. آپوپتوز ناقص یکی از عوامل عمده در توسعه و پیشرفت سرطان محسوب می شود؛ قابلیت سلول های سرطانی به فرار از آپوپتوز می تواند نقش قابل توجهی در مقاومت آن ها به رژیم های درمانی رایج بازی کند. امروزه بیش از 60 درصد از داروهای ضدسرطانی به صورت تجاری از منابع طبیعی حاصل شده اند که بسیاری از این ترکیبات با القای آپوپتوز در سلول های سرطانی نقش موثر خود را ایفا می کنند. با توجه به اینکه حدود نیمی از کل تنوع زیستی را گونه های دریایی تشکیل می دهند، در طول 25 سال گذشته محصولات طبیعی به دست آمده از آبزیان در بسیاری از تحقیقات سرطان مورد توجه بوده است. با توجه به این رویکرد و نقش موثر ترکیبات طبیعی در درمان سرطان، در این پایان نامه وجود عوامل موثر اجزای پروتئینی artemia urmiana در مهار رشد و القای آپوپتوز سلول های سرطانی پروستات انسانی بررسی شده است. بدین منظور سیست های آرتمیا ارومیانا در آب دریای مصنوعی hatch و پروتئین کل استخراج گردید؛ سپس به وسیله کروماتوگرافی تعویض یونی و شستشو با غلظت های 0 تا 1 مولار nacl تخلیص جزئی گردید و غلظت هریک از اجزای بدست آمده ( اجزای a، b، c، d، e و f) توسط روش برادفورد محاسبه شد. سلول های سرطانی پروستات انسانی du-145 با غلظت های 0، 1، 10، 50 و100µg/ml هریک از اجزا وعصاره خام پروتئینی به مدت 72 ساعت تیمار شدند و در نهایت روند رشد و تکثیر سلولی به وسیله روش های احیای mtt و brdu بررسی شد. نتایج حاصل نشان می دهد، موثرترین غلظت ها در کاهش تکثیر سلول های du-145، غلظت های µg/ml 50 و 100 بوده است. با مقایسه هر دو آزمون می توان گفت که اجزای پروتئینی a، b و d نسبت به سایر اجزا حاوی عوامل موثرتری در کاهش تکثیر سلول های du-145 هستند. برای بررسی وقوع آپوپتوز، سلول های فوق تنها با غلظت µg/ml 50 (غلظت موثر) هریک از اجزا و عصاره خام پروتئینی تیمار و بعد از گذشت 72 ساعت، با توجه به نتایج آزمون های اکریدین اورنج- اتیدیوم بروماید و annexine v ، جزء a با 21% ، جزء b با 28% ، جزء c با 18% ، جزء d با 43% ، جزء e با 31% و جزء e با 19% در القای آپوپتوز موثر بوده اند که بالاترین درصد مربوط به تیمار با جزء پروتئینی d بوده است. برخلاف نتایج حاصل از دو آزمون قبلی، در آزمون dna laddering قطعه قطعه شدن dna که حاکی از وقوع آپوپتوز است، در هیچ یک از تیمارها مشاهده نگردید.
مینو عظیمی عبدالخالق دیزجی
چکیده فارسی مولکول های دارویی پروتئینی به طور معمول از طریق تزریق وارد بدن میشوند. تاکنون تلاش های متعددی برای دستیابی به روش های غیرتهاجمی جهت تجویز سیستمیک پپتیدها صورت گرفته است،یکی از مسیرهای رسیدن مولکول های دارویی به جریان سیستمیک بدن، جذب پوستی است، اما به دلیل ماهیت واکنش پذیر و تخریب پذیر پپتیدها و پروتئین ها و همچنین بزرگ بودن اندازه مولکولی آنها، طراحی حامل های دارویی مناسب جهت تجویز غیرتزریقی آنها با مشکلات فراوانی همراه بوده است.هورمون رشد پروتئینی با وزن مولکولی 22 کیلو دالتون میباشد، سطح ترشح این هورمون مانند سایر هورمون های بدن، با افزایش طول عمر کاهش میابد. یکی از تاثیرات کاهش هورمون رشد، کاهش سنتز پروتئین و در نتیجه، کاهش رشد مو و ناخن، کاهش سنتز کلاژن و پیری پوست میباشد. به علاوه هورمون رشد، از طریق راه اندازی مسیر سیگنالینگ سنتز پروتئین توسط igf-1 در بهبود زخم تاثیر گذار میباشد. در این مطالعه، از یک سیستم دارورسانی با استفاده از وزیکول های لیپیدی فوق العاده تغییرشکل پذیر(ترانسفرزوم) جهت تجویز سیستمیک از طریق پوست استفاده گردیده است. ترانسفروزوم ها به دلیل خصوصیت الاستومکانیکی فوق العاده خود، قادرند از منافذی بسیار کوچکتر از اندازه خودشان عبور کرده و داروی همراه خود را از پوست عبور دهند. با توجه به اینکه یکی از مهمترین سلول های پوست که در سنتز کلاژن و پیری پوست و همچنین در بهبودزخم تاثیرگذار است، سلول های فیبروبلاست میباشد، در این تحقیق غلظت های موثر هورمون رشد محصور در ترانسفرزوم بر روی رشد و تقسیم سلول های فیبروبلاست با استفاده از تست های mtt و brduتعیین شد، اثر غلظت های موثر هورمون بر روی بیان کلاژن iii از طریقreal-time pcr و بر بیان کلاژن i از طریق real-time pcr و وسترن بلات مورد بررسی قرار گرفت، نتایج نشان داد که در غلظت های موثر هورمون رشد محصور در ترانسفرزوم، افزایش بیان ژن کلاژن i و کلاژن iii مشاهده میشود.
مجید پرنور قاسم آهنگری
سرطان پستان ، جز شایع¬ترین سرطان¬ها در زنان دنیا و شایع¬ترین سرطان در زنان ایرانی می¬باشد. محققین عقیده دارند که استرس مزمن نقش مهمی را در بروز سرطان ها خصوصا سرطان پستان بازی می¬کند و باعث ترشح نوروترانسمیترها می¬شود. همچنین مطالعات زیادی نشان داده¬اند که نوروترانسمیترها با تاثیر از طریق گیرنده های متفاوت¬شان در بروز وگسترش سرطان¬های مختلف نقش داشته باشند. این مطالعه در راستای بررسی تغییرات بیان ژن¬ گیرنده¬های دوپامینی و آنزیم کاتکول آمین o متیل ترانسفراز (comt) در بیماران مبتلا به سرطان سینه و بررسی تاثیرات فارماکوژنومیک آنها برروی سلول¬های سرطانی mcf-7 انجام شده است. برای انجام این مطالعه به طور هم¬زمان از 30 نفر از بیماران مبتلا به سرطان سینه و30 فرد غیر مبتلا خونگیری به عمل آمد. در مرحله بعد از سلول¬های تک هسته¬ای خون محیطی جدا شده rna استخراج شد و سپس حضور گیرنده¬های دوپامین (drd1-drd5) و آنزیم کاتکول آمین o متیل ترانسفراز (comt) در سطح سلول¬های خون محیطی با rt-pcr تایید شد. سپس تغییرات بیان این ژن¬ها در بیماران با میزان بیان آن در افراد سالم با تکنیک real time pcr مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفت و در ادامه میزان فعالیت اختصاصی آنزیم comt در نمونه¬های سرم خون بیماران مبتلا به سرطان پستان با گروه افراد غیرمبتلا مقایسه شد. در مرحله بعد، با استفاده از داروهای آگونیست و آنتاگونسیست اختصاصی این گیرنده¬ها بر اساس الگوی بیان گیرنده¬های دوپامین در سلول¬های خون محیطی ، سلول-هایmcf-7 تیمار و میزان viability این سلول¬ها توسط تست mtt سنجیده شد. میزان القای آپوپتوزیس توسط داروها با استفاده از تکنیک¬های رنگ¬آمیزی هم¬زمان با رنگ¬های آکریدین اورنج و اتیدیوم بروماید و تکنیک فلوسایتومتری ارزیابی و میزان کاهش تکثیر در این سلول¬ها توسط سنجش میزان بیان ژن pcna در مقایسه با گروه کنترل تعیین شد. مشاهده شد که بیان گیرنده¬های drd2-drd4 وآنزیم comt در بیماران مبتلا به سرطان سینه دارای افزایش معنی¬دار می¬باشد و میزان فعالیت اختصاصی آنزیم comt موجود در خون بیماران به صورت معنی¬داری بیشتر از خون گروه افراد غیرمبتلا بود. همچنین آگونیست drd2 توانست به طور معنی-داری باعث مهار رشد سلول¬های سرطانی mcf-7 شده و باعث القای بیش از 50 درصد آپوپتوزیس در این سلول¬ها شده بود. این نتایج گویای نقش گیرنده¬های دوپامین در القای آپوپتوزیس در سلول¬های توموری سرطان سینه بوده و می¬تواند به عنوان یک دیدگاه جدید در خصوص به کارگیری آگونیست¬ها و آنتاگونیست¬های مناسب این گیرنده¬ها بعد از تعیین الگوی بیان¬شان در امر درمان بیماران مبتلا به سرطان سینه مطرح شود.
ابراهیم میری مقدم فریز عبدالخالق دیزجی
چکیده ندارد.
مریم مهرانی عبدالخالق دیزجی
چکیده ندارد.
الهه سجادی عبدالخالق دیزجی
کوتاه شدن تلومرها که باعث کاهش ظرفیت تکثیری سلولها می شود، از ناتوانی پلیمراز برای تکثیر انتهای ناکامل کروموزوم ها ناشی می شود. نقش تلومراز، اضافه کردن توالی های تکراری است که از کوتاه شدن کروموزوم ها جلوگیری می کند. دربیشتر سلولهای طبیعی انسانی، بر خلاف سلولهای توموری (که دارای تلومراز می باشند)، این کوتاه شدن تلومرها در نتیجه افزایش سن و تعداد دفعاتی که سلول تقسیم می شود، اتفاق می افتد. در نهایتً پیری سلولی به وقوع می پیوندد که مشکلات زیادی از قبیل: از دست رفتن وزن ماهیچه اسکلتی، افزایش چربی و دیگر مشکلات ناخواسته پیری ایجاد می کند. همانطور که می دانیم، تلومروتلومراز درگیر در تنظیم سلولی می باشند و می توانند زمینه ای برای درمان سرطان و درمان پیری فراهم می کند. در سالهای اخیرتحقیقات برروی آنزیم تلومراز از نقطه نظر درمان سرطان ولوسمی ها ودرمان پیری انجام شده است. مطالعات برروی مهار تلومراز در سلولهای سرطانی و فعال کردن تلومراز در سلولهای پیر متمرکز شده است. بدین منظوراز عوامل طبیعی و سنتتیک و... جهت مهاریا فعال کردن تلومراز در تحقیقات استفاده شده است. امروزه بعضی فاکتورها از جمله: آمینو گوانیدین، سیستم هورمون رشد/ فاکتور رشد شبه انسولین برای درمان پیری به کار می روند. به علاوه چندین فاکتور هورمونی مهم نیز به نظر می رسد که بر تنظیم تلومرازی اثر می گذارند، که شامل ویتامین d، رتینوئیک اسید، استروژن و آندروژن می باشند. در ارتباط با جایگاه هورمون رشد، نتایج مطالعات مختلف موجود است. بر اساس یکسری مطالعات دیده شده است که اغلب هورمون رشد به عنوان یک عامل ضد پیری به کار می رود، برای مثال شواهدی موجود است که نشان می دهد که درمان افراد مسن تر با هورمون رشد انسانی نوترکیب، می تواند توده ماهیچه ای را افزایش و میزان چربی را کاهش و مواد معدنی را در چندین منطقه از اسکلت بدن افزایش دهد. همچنین دیده شده است که تغییرات در ترکیبات بدنی همراه با افزایش سن، نشانه هایی مشابه با کمبود هورمون رشد را نشان می دهد. مطالعات ذکر شده اغلب در شرایط بدنی موجود زنده و بر روی حیوانات آزمایشگاهی انجام شده است. با توجه به موارد ذکرشده، هدف از انجام این طرح، بررسی اثرات هورمون رشد انسانی بر روی فعالیت تلومراز در سلولهای فیبروبلاست در سیستم کشت سلولی می باشد. با توجه به نقش های هورمون رشد در فرایند پیری هدف ما بررسی دقیق اثر این هورمون، برروی عملکرد آنزیم تلومراز و روند پیری می باشد. بدین منظورسلولهای فیبروبلاست انسان از بافت پوست جداسازی و به روش primary کشت وتکثیر شد و سپس سلولها در حضور و عدم حضور h2o2 و با غلظت های مختلف هورمون رشد(100-0) به مدت 120 ساعت کشت داده شدند. سپس میزان تکثیر سلولی از طریق تست brdu و mtt و روش شمارش سلولی بررسی شد و میزان پیر شدن سلولی را توسط تست x-gal بررسی شد و فعالیت تلومرازی از طریق روش trap اندازه گیری شد. نتایج توسط نرم افزار spss بررسی شدند، که نتایج تست شمارش سلولی حاکی از آن است که تکثیر سلولی همراه با افزایش غلظت هورمون رشد افزایش می یابد( با اختلاف معنی دار) اما نتایج حاصل از این تست توسط تستهای brduو mtt تایید نشد (اختلاف معنی دار نبود). همچنین با مقایسه روند رشد سلولی در حضور و عدم حضور h2o2 دیده شد که روند رشد سلولی در غیاب h2o2 سرعت ومیزان رشد بیشتری دارد. با بررسی نتایج تست x-gal با محاسبه درصد جوانی دیده شد که هرچه غلظت هورمون رشد بیشتر باشد، سلولهای جوان بیشتر میشوند ولی اختلاف معنی دار نبود. همچنین دیده شدکه سلولهای مسن تر (و با پاساژهای بالای 12) وبا غلظت کمتر هورمون رشد سبز رنگ میشوند ، درحالیکه سلولهای جوان ترو با غلظت بیشتر هورمون رشد، رنگ نمی شوند. نتایج تست تلومرازی نشان می دهد که با افزایش غلظت هورمون رشد، فعالیت تلومرازی افزایش مییابد اما این اختلاف معنی دار نبود. همچنین دیده شد سلولهای تیمار شده با h2o2فعالیت تلومرازی کمتر از سلولهای در غیاب h2o2 نشان میدهند.
معصومه نوری عبدالخالق دیزجی
تلومرها توالی های خطی انتهای کروموزوم های یوکاریوتی اند که با هر تقسیم سلولی طول آنها کاهش می یابد، اعتقاد بر این است که کوتاه شدن تلومرها، ساعت مولکولی است که منجر به senescence سلولی می گردد. تلومراز یک dna پلیمراز وابسته به rna است که از روند کوتاه شدن تدریجی تلومرها جلوگیری می کند. در سلول های بنیادین خونساز انسان آنزیم تلومراز فعال وجود دارد، با وجود آن طول تلومر با روندی وابسته به سن در این سلول ها کاهش می یابد که بررسی و مطالعه نحوه تنظیم و افزایش و کاهش فعالیت آن مدتهاست که ذهن دانشمندان را در جهت افزایش طول عمر از طریق مکانیسم های وابسته به آنزیم تلومراز و مهار این آنزیم در درمان سلول های سرطانی به خود مشغول کرده است. ما در این مطالعه اثر نیتریک اکساید را در سلول های بنیادین خونساز خون بندناف انسان بررسی کردیم. بدین منظور سلول های بنیادین خونساز از خون بندناف به روش immune magnet coated bead affinity chromatography جداسازی و کشت داده شدند، سلول ها با غلظت های مختلف ال-آرژنین و سدیم نیتروپروساید (به عنوان دهندگان نیتریک اکساید) تیمار و به مدت 120 ساعت انکوبه شدند. سپس محیط رویی سلول ها و سلول ها به طور جداگانه جمع آوری و میزان رشد و تکثیر سلول ها به روش شمارش سلول ها وcell proliferation assay mtt , brduاندازه گیری شد. در محیط رویی سلول ها میزان نیترات و نیترات آزاد شده اندازه گیری شد. سپس میزان فعالیت آنزیم تلومراز را با استفاده از روش assay - trap – pcr بررسی نمودیم. نتایج به دست آمده نشان داد که یک درصد از سلول های تک هسته ای خون بند ناف، سلول های بنیادین خونساز می باشند. میزان نیترات و نیتریت آزاد شده از ال- آرژنین و سدیم نیتروپروساید در محیط کشت سلول، روند افزایشی وابسته به غلظت را نشان داد. با تست mtt در غلظت 5/ 0 و 5 میلی مولار و با تست brdu در غلظت 1 میلی مولار ال-آرژنین تکثیر سلولی افزایش معنی داری نشان داد. در غلظت های 100 و 200 میکرو مولار سدیم نیتروپروساید نیز براساس تست brdu وmtt در تکثیر سلولی افزایش معنی داری دیده شد.فعالیت آنزیم تلومراز در یک میلی مولار ال- آرژنین وصد میکرومولار سدیم نیتروپروساید بیشتر از بقیه تیمارها بود.