نام پژوهشگر: حسن محسنی
شهلا یاوری حسن محسنی
مشکلات مربوط به پردازش داده های مکانی مانند فرسایش خاک همیشه یک چالش بوده است. اخیرا ارزیابی تولید رسوب با استفاده از داده های کمی و کیفی در مدیریت حفاظت از منابع آب و خاک از عوامل مهم محسوب می شود. در این پژوهش میزان فرسایش و رسوب زایی این حوضه با استفاده از روش اصلاح شده پسیاک (mpsiac) و در محیط gis مورد ارزیابی قرار گرفته است. مقایسه این داده ها با داده های ایستگاه هیدرومتری 68/22 درصد تفاوت نشان می دهند. در این راستا عوامل موثر بر فرسایش و ورود لایه های اطلاعاتی عبارتند از: (زمین شناسی، خاک شناسی، آب و هوا، روان آب، توپوگرافی، پوشش زمین، کاربری اراضی، وضعیت فعلی فرسایش و فرسایش رودخانه ای و حمل رسوب) نتایج بدست آمده نشان داد که میزان رسوب برآورد شده ورسوب ویژه با استفاده از این مدل به ترتیب 42/862748 متر مکعب در سال و67/954 متر مکعب در کیلومتر مربع می باشد. در حدود 70 درصد از حوضه آبریز جونقان در رده فرسایشی زیاد و خیلی زیاد قرار می گیرد. سیستم اطلاعات جغرافیایی gis و تصمیم گیری چند معیاره multiple criteria decision making)) دو ابزار برای حل مشکلات حوضه های آبخیز می باشند که با این حال هر کدام کاستی هایی دارند. سیستم اطلاعات جغرافیایی gis به طور عمده به تجزیه و تحلیل داده های مکانی می پردازد اما قابلیت تصمیم گیری بالایی ندارد در حالی که mcdm به تجزیه و تحلیل مشکلات و ارزیابی و تصمیم گیری می پردازد اما قابلیت مدیریت داده-های مکانی را ندارد. نتایج این پژوهش نشان داد ادغام دو روش برای کاهش کاستی های هر یک از دو روش (gis و mcdm ) برای ارائه نقشه فرسایش خاک براساس معیار های مختلف (عامل) و اهمیت هریک از عوامل (وزن ) که تصمیم گیرنده در آن نقش موثری دارد می تواند مفید باشد. این تلفیق برای برنامه ریزان و تصمیم گیرندگان محیط زیست، خاک و آب مفید است.
حامد حسنی حسن محسنی
در این پژوهش دولومیت های سازند میلا در ناحیه کیسه جین آبگرم استان قزوین از نظر پتروگرافی و ژئوشیمی مورد بررسی قرار گرفته است. مطالعات پتروگرافی توسط میکروسکوپ پلاریزان و مطالعات ژئوشیمی بر مبنای آنالیز عنصری به دو روش نمونه برداری سنگ کل (icp-aes) و آنالیز نقطه ای (epma) صورت گرفت. مطالعات پتروگرافی بر اساس طبقه بندی بافتی و سیبلی و گرگ (1987 و 1984) انجام پذیرفت و بر مبنای آن دو گروه کلی دولومیت های اولیه (هم زمان با رسوبگذاری) و دولومیت های ثانویه (پس از رسوبگذاری) تشخیص داده شد. دولومیت های اولیه شامل دولومیکرایت ها (خیلی ریز بلور) و دولومیت های ثانویه شامل اسپاریت ها و دولومیت های پرکننده حفرات می باشد. اسپاریت ها خود به دو گروه دولومیکرواسپاریت ها (ریز بلور) و دولواسپاریت ها (متوسط بلور) تقسیم شده اند. همچنین دولومیت های پرکننده حفرات خود به دو گروه دولومیت های زونه (درشت تا خیلی درشت بلور) و دولومیت های زین اسبی (درشت تا فوق العلاده درشت بلور) تفکیک شده اند. مطالعات ژئوشیمی بر روی عناصر اصلی mg و ca و عناصر فرعی و ردیاب fe, mn, sr, na و s صورت گرفت. با تلفیق نتایج حاصل از مطالعات پتروگرافی و آنالیز عنصری، محیط تشکیل دولومیت های سازند میلا در منطقه کیسه جین بدین صورت می باشد: دولومیکرایت ها در محیط سبخایی، اسپاریت ها در محیط تدفینی کم عمق تا متوسط و دولومیت های پرکننده حفرات در محیط تدفینی نسبتاً عمیق مرتبط با شکستگی های تکتونیکی تشکیل شده اند.
روح الله حسینی حسن محسنی
سازند آسماری با سن الیگومیوسن، مهم ترین سنگ مخزن میادین نفتی جنوب غربی می باشد. میدان نفتی مسجد سلیمان یکی از مهم ترین میادین نفتی در فرو افتادگی دزفول شمالی می باشد با وجودی که مطالعات متعددی بر روی سازند آسماری انجام شده است، هنوز اطلاعات جامعی از شرایط حاکم بر محیط ته نشست آن نحوه تکوین حوضه رسوبی مربوطه، چگونگی تکامل آن در طول زمان و تغییرات مشخصه های اصلی محیطی آن در دسترس نمی باشد. این پژوهش بر اساس مطالعات پتروگرافی 900 عدد مقطع نازک و تفسیر لاگ های ژئوفیزیکی گاما، نوترون، چگالی و صوتی چاه های شماره 306، 153 و 315 انجام شده است. بر اساس مطالعات انجام شده 20 میکروفاسیس کربناته و یک میکروفاسیس غیرکربناته در پنج گروه محیطی پهنه بالای جزر و مدی (سوپراتایدال)، پهنه جزر و مدی، لاگون، سد و دریای باز شناسایی گردیده است. با توجه به ویژگی های رخساره های میکروسکوپی فوق، یک رمپ کربناته کم عمق با شیب ملایم به عنوان محیط رسوب گذاری سازند آسماری در میدان مورد مطالعه پیشنهاد می شود. میکروفاسیس های رمپ داخلی (بالای پهنه جزر و مدی، پهنه جزر و مدی، لاگون و سد) بیش تر در آسماری بالایی نهشته شده اند ولی میکروفاسیس های رمپ میانی و رمپ خارجی (دریای باز) اغلب در آسماری میانی قابل شناسایی می باشند. سیمانی شدن، دولومیتی شدن، انیدریتی شدن، انحلال فشاری، نوشکلی، آشفتگی زیستی، سیلیسی شدن و تراکم مهم ترین فرایندهای دیاژنزی مشاهده شده در سازند آسماری می باشند. سیمان دروزی، سیمان هم بعد و سیمان انیدریتی فراوان ترین سیمان مشاهده شده در سازند آسماری در میدان مزبور هستند که تأثیر زیادی در تخریب تخلخل های درون دانه ای، بین دانه ای و شکستگی ها داشته اند. نتایج حاصل از مطالعه ی برش های نازک، نمودارهای چاه نگاری منجر به شناسایی سه سکانس اصلی (رده ی سه)، سه مرز سکانسی از نوع یک، یک مرز سکانسی از نوع دو، سه سطح حداکثر گستردگی آب دریا در خشکی، در سازند آسماری میدان مزبور گردید.
لیلا کرم الهی حسن محسنی
حوضه آبخیز رودخانه قره چای یکی از زیر حوضه های حوضه آبریز دریاچه نمک محسوب می شود. منطقه مورد بررسی در این طرح سر شاخه های شمال شرقی این زیر حوضه می باشد که دارای مختصات جغرافیایی 48 درجه و 5/37 دقیقه تا 49 درجه و 19 دقیقه طول شرقی و 35 درجه تا 35 درجه و 44 دقیقه عرض شمالی می باشد. در تحقیق حاضر رسوب شناسی رودخانه های حوضه مورد مطالعه که شامل مطالعه رسوبات بار بستر و حاشیه رودخانه است، مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. این بررسی ها شامل آنالیز دانه بندی نمونه ها به فاصله 1 فی، محاسبه پارامترهای آماری (میانگین، جورشدگی، کج شدگی) به روش ترسیمی و تعیین تغییرات شکل ذرات در ایستگاه های مورد نظر همچنین نوع بافت رسوب اکثر نمونه های بار بستر بعد از تعیین درصد گراول، ماسه و گل به وسیله سه قطبی بافتی فولک در محدوده گراول ماسه ای، گراول ماسه ای گلی و ماسه گلی گراولی تعیین شد. بر اساس نتایج حاصل از آنالیز اندازه ذرات در طول رودخانه های مورد مطالعه اندازه ذرات به طور کلی به سمت پایین دست کاهش می یابد یعنی در واقع درصد فراوانی ذرات گراول کاهش یافته و به واسطه آن ذرات ریزدانه تر ماسه و گل افزایش می یابد. البته در طی مسیر یک سری ناپیوستگی ها نیز وجود داردکه ناشی از تغییرات لیتولوژی و ورود رودخانه های فرعی است. همچنین بر اساس مطالعات صحرایی و نتایج دانه بندی نمونه های دیواره کانال رودخانه های مورد مطالعه رخساره های رسوبی نیز به 7 گروه که شامل gms, gm, sm, se, fl, fr, fm طبقه بندی گردیدند، در این پژوهش، ویژگی های ریخت شناسی رودخانه های مورد مطالعه با استفاده از روش روسگن در دو سطح مورد مطالعه قرار گرفت. در سطح یک با استفاده از بازدید های صحرایی، عکس های ماهواره ای و نقشه های توپوگرافی، شکل، الگو و شیب رودخانه، استخراج و به کمک آن ها طبقه بندی رودخانه دریکی از هشت گروه a تا g ارائه گردید. در سطح دو علاوه بر مشخصه های موجود در سطح یک، با استفاده از مشخصه های دیگری از قبیل ضریب گودافتادگی، نسبت عرض به عمق، ضریب پیچشی و قطر مواد بستر رودخانه، طبقه بندی تکمیل گردیده و در مرحله بعد با استفاده از سیستم جامع طبقه بندی، رده بندی این رودخانه ها صورت پذیرفت. بر اساس این روش، فراوان ترین الگوی این رودخانه ها نوع b5c ، b4c و g4c می باشد.
وحید حسنوند حسن محسنی
در این پژوهش سازند آسماری با سن الیگو- میوسن و سازند جهرم به سن ائوسن در میدان نفتی گل خاری بررسی شده است. میدان گل خاری با ابعاد حدود 6 × 42 کیلومتر در حدود 70 کیلومتری شمال غرب بندر بوشهر و 20 کیلومتری شمال شرق بندر گناوه در حوضه زاگرس و زیر زون فارس ساحلی قرار گرفته است. میادینی چون بینک، کیلورکریم و نرگسی آنرا احاطه کرده اند. وجود ذخایر هیدروکربنی در آن پس از حفر چاه شماره 1 در سال 1342 تائید شد. تا کنون 12 حلقه چاه در مخزن حفاری گردیده است. هدف از این پژوهش بررسی سنگ شناسی، رخساره ها، محیط رسوبی و دیاژنز سازندهای آسماری و جهرم در میدان مذکور می باشد. این پژوهش بر اساس مطالعات پتروگرافی 550 برش نازک و تفسیر لاگ های ژئوفیزیکی گاما، نوترون، چگالی و صوتی انجام شده است. بر اساس مطالعات انجام شده 21 میکروفاسیس کربناته و 3 میکروفاسیس غیرکربناته در پنج گروه محیطی پهنه بالای جزر و مدی (سوپراتایدال)، پهنه جزر و مدی، لاگون، سد و دریای باز شناسایی گردیده است. میکروفاسیس های رمپ داخلی (بالای پهنه جزر و مدی، پهنه جزر و مدی، لاگون و سد) به وفور در بخش میانی سازند آسماری، قسمت های بالایی بخش زیرین سازند آسماری و قسمت-های فوقانی بخش بالایی سازند جهرم نهشته شده اند ولی میکروفاسیس های رمپ میانی و رمپ خارجی (دریای باز) اغلب در قسمت های پایینی بخش زیرین سازند آسماری، قسمت های پایینی بخش بالایی سازند جهرم و بخش های میانی و زیرین سازند جهرم قابل شناسایی می-باشند. در این پژوهش 5 بایوزون در سازندهای آسماری و جهرم شناسایی گردید و بر اساس آنها سن سازند آسماری (الیگوسن- اکی تانین) و سن سازند جهرم (ائوسن) تعیین شده است. با توجه به ویژگی های رخساره های میکروسکوپی فوق، یک رمپ کربناته کم عمق با شیب ملایم به عنوان محیط رسوبگذاری سازندهای مزبور در میدان مورد مطالعه پیشنهاد می شود که در طول زمان از رمپ بیرونی تا رمپ داخلی متغیر بوده است به گونه ای که در زمان ائوسن پیشین تا میانی به هنگام رسوبگذاری سازند جهرم در فاصله دورتری به نسبت به خط ساحل قرار داشته و در این زمان رسوبات بیشتر در بخش عمیق تر رمپ (رمپ میانی تا خارجی) تشکیل شدند. اما سازند جهرم در زمان ائوسن پسین در فاصله کمتری نسبت به خط ساحل تشکیل شده است. سازند آسماری در زمان الیگوسن در فاصله دورتری به نسبت به خط ساحل قرار داشت و در این زمان بیشتر رسوبات متعلق به بخش های عمیق تر رمپ (رمپ میانی ) تشکیل گردیده است، ولی در زمان اکیتانین سازند آسماری در فاصله نزدیک تری به خط ساحل قرار داشته است. سیمانی شدن، دولومیتی شدن، انیدریتی شدن، انحلال ، نئومورفیسم، آشفتگی زیستی، میکریتی شدن، سیلیسی شدن و تراکم فرایندهای دیاژنزی مشاهده شده در سازندهای آسماری و جهرم می باشند که مهمترین آنها سیمانی شدن، دولومیتی شدن و انحلال می باشند. فرایند انیدریتی شدن و سیمانی شدن باعث کاهش توان مخزنی و دولومیتی شدن تنها در جایی که فرایند انیدریتی شدن اتفاق نیفتاده باشد سبب افزایش توان مخزنی سازندها شده است. سیمان حاشیه ای، سیمان هم بعد، سیمان انیدریتی و سیمان فراگیر فراوان ترین سیمان های مشاهده شده در سازندهای آسماری و جهرم در میدان مزبور هستند که تاثیر زیادی در تخریب تخلخل داشته اند. تخلخل های بین دانه ای، درون دانه-ای، بین بلوری، قالبی، شبکه ای، فنسترال، حفره ای و شکستگی تخلخل های مشاهده شده در مخزن آسماری/ جهرم میدان مورد مطالعه می باشند که مهمترین آنها تخلخل حفره ای حدود 7 تا 8 درصد (50% از تخلخل کل) و تخلخل بین دانه ای حدود 3 تا 4 درصد و تخلخل بین بلوری حدود 2 تا 3 درصد است.
سامان کارگریان محمد حسین قبادی
چکیده: امروزه استفاده از تراورتن ها به عنوان سنگ ساختمانی در اکثر کشورها بسیار رایج می باشد. با توجه به این که این سنگ در ناحیه غرب و شمال غرب کشور دارای گسترش و رخنمون زیادی است و معادن فعال قابل توجه-ای در این نواحی وجود دارد اما تاکنون مطالعه ای بر روی خصوصیات زمین-شناسی مهندسی تراورتن های این ناحیه صورت نگرفتهاست. از این رو این پژوهش بر روی تراورتن های شرق و شمال غرب همدان و تراورتن های شمال غرب همدان در سه منطقه شامل دنگله کهریز متشکل از 5 معدن تراورتن، باباگرگر متشکل از تراورتن باباگرگر و قصلان متشکل از دو معدن تراورتن انجام شده است.در ابتدا مطالعات صحرایی شامل نمونه برداری،درزه برداری و تعیین سختی واجهش چکش اشمیت و انجام شد. سپس آزمون های آزمایشگاهی شامل مطالعات سنگ شناسی،تـعین خصوصیات فیزیکی(دانسیته و تخلخل)، ویژگی-هایمکانیکی(مقاومت فشاری تک محوری، کشش برزیلی، شاخص بار نقطه ای،تعیین سرعت عبور موج فشاری،ذوب و انجماد، دوام، ضربه و سایش)و انحلال-پذیریانجام گرفت. بر اساس مطالعات سنگ شناسی با دور شدن از هسته اولیه تراورتن، تخلخل سنگ کاهش می یابد. علت این امر، پر شدن منافذ بوسیله کلسیت اسپاری می-باشد. تراورتن های نزدیک هسته به علت انحلال دوباره افزایش تخلخل نشان -می دهند و با توجه به نتایج آزمایشات فیزیکی و مکانیکی مشخص شد هرقدر کلسیت اسپاری ثانویه در بافت تراورتن ها بیشتر باشد، خصوصیات فیزیکی و مکانیکیبهتری خواهند داشت. معادن تراورتن قصلان به علت تخلخل خیلی کم نسبت به سایر تراورتن ها، خصوصیات مکانیکی بهتریدارند. با توجه طبقه-بندی مهندسی سنگ بکر تراورتن های دنگله کهریز و معدن شماره 2 قصلان در رده dlو تراورتنهای معدن شماره 1 قصلان در رده cl قرار می گیرند. به علت لایه بندی بسیار سست تراورتن های باباگرگر، امکان مغزه گیریمناسب جهت تعیین مقاومت فشاری تک محوری وجود نداشته و در نتیجه رده بندی مهندسی سنگ بکر انجام نشده است. نمودار گل سرخی معادن دنگله کهریز نشان می دهد که راستای غالب درزه ها در امتداد گسل سیاه کمر-علوی یعنی شمال غربی – جنوب شرقی است. همچنین راستای غالب درزه ها برای معادن تراورتن قصلان هم تقریبا امتداد شمال غربی- جنوب شرقی دارند که هم راستای گسل های موجود در منطقه است. به منظور ارائه ویژگی های زمین شناسی مهندسی تراورتن، روابط بین خصوصیات سنگ شناسی، فیزیکی و مکانیکی آنها بررسی شده است. نتایج حاصله با برنامه آماری spss اعتبار سنجی گردیده اند. روابط تک، دو و سه متعیره معتبر تعیین و ارائه شده است.
ملیحه مهاجروطن حسن محسنی
مساحت کل حوضه قره چای 14455 کیلومتر مربع است که 11000 کیلومتر مربع آن در استان همدان واقع شده است. منطقه مورد مطالعه، بخش جنوب غربی این حوضه با مساحت 3453 کیلومتر مربع است. در این پژوهش، رسوب شناسی، منشا رسوبات، رخساره های رسوبی و مورفولوژی رودخانه مورد بررسی قرار گرفته است. به منظور مطالعات رسوب شناسی و تعیین منشا، رسوبات بستر، دیواره کانال و پهنه سیلابی رودخانه مطالعه شدند. نتایج آنالیز اندازه ذرات نشان می دهد رسوبات بستر این رودخانه عمدتاً از نوع گراول و گراول ماسه ای گلی است و روند کلی تغییرات اندازه ذرات، کاهش به سمت پایین دست رودخانه است که در بعضی بازه ها دارای ناپیوستگی می باشد. دلیل این ناپیوستگی ها، ورود رسوبات گراولی از شاخه های فرعی و تغییر در شیب بستر رودخانه است. مطالعه منشا رسوبات در بخش گراولی و ماسه ای رسوبات بار بستر و به چهار روش مطالعه چشمی، برش نازک، جداسازی کانی های سنگین و آنالیز xrd (نمونه بار معلق) انجام گرفت. در بین ذرات گراولی خرده های شیستی و خرده های آذرین به ترتیب با 25 درصد و 20 درصد و در بخش ماسه ای فلدسپات ها و کوارتز به ترتیب با 30 درصد و 12 درصد بیش ترین فراوانی را دارند. در بخش کانی های سنگین نیز مگنتیت و گارنت فراوان تر از بقیه کانی ها هستند که هر دو منشا دگرگونی دارند. در آنالیز xrd کانی های کوارتز، کلسیت، ایلیت-میکا و پلاژیوکلاز به ترتیب فراوان ترین کانی های موجودند. از بین رخساره های موجود در منطقه، gm و gms در بالادست رودخانه و sm، ,sh st و fm در پایین دست رودخانه بیش تر مشاهده می شوند. طبقه بندی های متنوعی که هر یک براساس معیارهای خاصی بنا نهاده شده اند برای تقسیم بندی رودخانه ها معرفی شده اند. در این پژوهش از سه روش طبقه بندی مورفولوژیکی برای تعیین نوع رودخانه منطقه مطالعه استفاده شده است. کانال اصلی عمدتاً بدون پشته و یا جزایر رسوبی است. بر اساس طبقه بندی برایس از نظر نسبت شاخه شاخه شدن، رودخانه عمدتاً از تیپ a و در برخی بازه ها تیپ b است. از نظر انشعاب فقط در یک ایستگاه رودخانه یلفان تیپ e مشاهده شد ولی رودخانه عمدتاً از نوع تک کانالی (تیپ a) است. در مناطقی که رودخانه در بستر سنگی جریان دارد و یا شیب منطقه زیاد است، پیچش عمدتاً ناشی از موانع مورفولوژیکی در مسیر رودخانه است. بنابراین بر اساس طبقه بندی چیتال در این مناطق پیچش از نوع منظم و مسطح بوده و رودخانه تقریباً مهاجرت جانبی ندارد. در مناطق کم شیب دشت، جایی که رودخانه در رسوبات کواترنری جریان دارد، نرخ جابه جایی جانبی و حفر بستر افزایش می یابد و پیچ های نوع دیگری نیز به وجود آمده اند. از نظر پیچش رودخانه در بالادست عمدتاً مستقیم (پیچش کم تر از 25/1) است و در پایین دست عمدتاً بین 3/1 تا 5/1 است، نسبت کف کنی در بالادست بین 1 تا 4/1 است و در پایین دست اغلب 5/1 تا 2 می باشد، نسبت عرض به عمق در بالادست کم (اغلب کم تر از 2) و در پایین دست عمدتاً 10 تا 15 است. بنابراین بر اساس طبقه بندی روسگن تیپ غالب کانال در بالادست a و در پایین دست عمدتاً b است
سعیده رحمانی سعید خدابخش
در این پژوهش سنگ های تراورتن با سن کواترنری در 8 برش واقع در 3 استان هم جوار (قزوین، همدان، کردستان) بررسی شده اند؛ این سنگ ها در دو زون ایران مرکزی و سنندج- سیرجان قرار دارند. تشکیل این نهشته-ها در ارتباط با گسل های منطقه بوده و اغلب در فاصله ی دو تا چند کیلومتری گسل های اصلی قرار دارند. این نهشته ها در هر یک از برش های پژوهشی دارای مورفولوژی متفاوت بوده ولی در بیش تر برش ها از نوع شکاف- پشته می باشند. ارتفاع کم این رسوبات (در بیش تر برش ها 3-4 متر) و گسترش زیاد آن ها نشان می دهد که نرخ خروج آب از چشمه های منطقه زیاد بوده است. خروج دی اکسید کربن آب به هنگام صعود آب از اعماق به سطح، عامل اصلی ته نشست کربنات کلسیم بوده است؛ اما نقش فتوسنتزی جلبک ها، گیاهان و دیگر ارگانیسم ها در کنترل و ته نشست کربنات کلسیم نیز موثر است. هیدروژئوشیمی 4 نمونه آب برداشت شده از چشمه های فعال تراورتن ساز منطقه (آبگرم، گل تپه) در دو فصل متوالی خشک و بارندگی، تیپ آب را در دو تیپ آب بی کربنات کلسیک و کلرورسدیک نشان دادند. آب های گرم منطقه ی آبگرم با دمای میانگین °c 37 دارای املاح آهکی با غلظت بالا (20 میلی اکی والان گرم در لیتر) که حدود 5 برابر آن در آب های سرد منطقه (گل تپه) می باشد؛ همراه گاز فراوان بوده که منجر به رسوب گذاری ضخامت زیادی از رسوبات تراورتن در اطراف چشمه شده است. از هر دو تیپ آب مورد مطالعه کربنات کلسیم رسوب می کند. آنالیز xrd (15 نمونه) و xrf (14 نمونه) منطقه ی مورد مطالعه نشان دادکه نهشته های کنار این چشمه ها و سایر برش های مطالعه شده، کلسیت کم منیزیم بوده که به لحاظ کانی شناسی قابلیت انحلال کم تری نسبت به سایر ترکیبات کلسیم دارد. علاوه بر کلسیم که عنصر اصلی در تراورتن های منطقه می باشد؛ عناصری همانند منیزیم، استرانسیم، آهن و سیلیس نیز وجود دارند. از مهم ترین ویژگی های ظاهری تراورتن منطقه، وجود تخلخل و لامیناسیون در نمونه های میکروسکوپی و ماکروسکوپی می باشد. مطالعه ی sem 7 نمونه از تراورتن منطقه رشد بلورهای کلسیت در فضای تخلخلی را به خوبی نشان می دهد. به لحاظ اقتصادی تراورتن منطقه ی پژوهشی در بعضی از برش ها قابل بهره برداری بوده و به صورت معدن نیز فعالیت دارند؛ در بعضی از برش ها مانند برش آبگرم (به دلیل قرار گرفتن سازه های شهری بر روی رسوبات تراورتن)، برش ازندریان (به دلیل عملکرد شدید تکتونیکی) و برش باباگرگر (به دلیل تخلخل بالا) قابل بهره برداری نمی باشند. قابل ذکر است که برش باباگرگر به دلیل مورفولوژی خاص رسوبات تراورتن و فعال بودن چشمه های تراورتن ساز می-تواند به عنوان مکان زمین گردشگری مورد توجه قرار گیرد.
حسن محسنی وحیده شربت زاده
حوضه ی آبخیز نازلوچای واقع در شمال غرب شهرستان ارومیه دارای مساحتی بالغ بر2 km(2030) می باشدکه 2km 460 درصد از وسعت حوضه آن در خاک ترکیه واقع است. این حوضه همانند سایر حوضه های استان در برخی مناطق با رسوب زایی بالایی مواجه است. این حوضه بخشی از کمربند دگرگونی- افیولیتی زون سنندج سیرجان محسوب می شود که برخی پژوهشگران در تفکیک زون های ساختمانی ایران آن را به عنوان زون خوی- مهاباد از زون البرز آذربایجان جدا نموده اند. در این پژوهش میزان فرسایش و رسوبزایی حوضه بااستفاده از روش اصلاح شده پسیاک ((mpsiac به صورت توزیعی(سلولی) در محیطgis تهیه و مورد ارزیابی قرار گرفته است. در این راستا پس از جمع آوری، آماده سازی و ورود لایه های اطلاعاتی 9 گانه (زمین شناسی، خاک شناسی، آب و هوا، رواناب، توپوگرافی، پوشش زمین وکاربری اراضی، وضعیت فعلی فرسایش، فرسایش رودخانه ای وحمل رسوب) در محیط gis وتلفیق این لایه ها نقشه ی رسوبزایی حوضه به صورت سلولی و توزیعی تهیه گردید. در محل 3 ایستگاه هیدرومتری تپیک، گلکنی و کریم آباد حوضه مقادیر نتایج روش توزیعی با مقادیر ثبت شده حوضه در دراز مدت مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج حاکی است براساس روش ((mpsiac میزان رسوب سالانه حوضه با دقت 200*200 پیکسل برآورد گردیده است. 81/39 درصد از این حوضه رده فرسایش کم قرار می گیرد. با واسنجی نتایج برآورد شده با نتایج اندازه گیری شده با ابزار و امکانات arcgis نقشه های کاملاً توزیعی و اصلاح شده رسوب حاصل گردید. در نهایت با استفاده ار مدل archydro نسبت به تهیه نقشه ی پیوسته رسوب اقدام گردید. با این نقشه ها برای طرح های عمرانی در سرشاخه ها یا در مسیر رودخانه های اصلی حوضه به راحتی می توان رسوب کل بالادست را بدست آورد.
محمد ابراهیمی حسن محسنی
سازندهای دالان و کنگان با سن پرمین پسین تا تریاس آغازین از مهم ترین سنگ های مخزن میادین هیدروکربنی جنوب کشور می باشند. میدان گازی گلشن در آب های خلیج فارس یکی از این میادین می باشد و این پژوهش به منظور شناخت ویژگی های رخساره ای، محیط رسوبی، دیاژنز و چینه نگاری سکانسی سازند کنگان و بخش بالایی سازند دالان به ضخامت 395، 408 و 410 متر به ترتیب در 3 چاه g?4 ، g?3 و g?5 در این میدان با هدف ارزیابی توان مخزنی انجام شده است. این پژوهش بر اساس مطالعات پتروگرافی 1160 برش نازک و تفسیر لاگ های ژئوفیزیکی از قبیل گاما، نوترون، چگالی و فتوالکتریک و همچنین داده های واقعی تخلخل و تراوایی مغزه انجام شده است. بر اساس مطالعات انجام شده ده میکروفاسیس کربناته و دو لیتوفاسیس غیر کربناته در قالب پنج کمربند رخساره ای شامل بالای جزر و مدی یا سبخا، بین جزر و مدی، لاگونی، پشته های زیرآبی و دریای باز شناسایی گردیده است. با توجه به شواهد پتروگرافی و خصوصیات رخساره های میکروسکوپی فوق، یک رمپ کربناته کم عمق با شیب ملایم به عنوان محیط رسوبگذاری سازندهای مزبور در میدان گلشن پیشنهاد می شود. میکرایتی شدن، آشفتگی زیستی، انحلال، سیمانی شدن، تراکم و دولومیتی شدن مهم ترین پدیده های دیاژنزی مشاهده شده در توالی مورد مطالعه می باشند که سیمانی شدن (به ویژه سیمان انیدریتی)، تراکم و انحلال فشاری در جهت کاهش کیفیت مخزنی و فرایند دولومیتی شدن و انحلال در جهت افزایش کیفیت مخزنی عمل کرده اند. بر اساس نتایج حاصل از مطالعه ی برش های نازک، نمودارهای چاه نگاری، شش سکانس رده سوم شناسایی شد که سطوح چینه ای اصلی آن ها شامل شش مرز سکانسی نوع اول و شش سطح حداکثر غرقابی است. سه سکانس در سازند کنگان و سه سکانس در بخش بالایی سازند دالان قرار دارند. با بررسی رابطه تغییرات نسبی سطح دریا با کیفیت مخزنی مشخص شد که تقریباً در همه سکانس ها بهترین رخساره های مستعد مخزن، گرینستون های اائیدی و بایوکلاستی کمربند رخساره ای پشته های زیر آبی می باشند که عموماً در tst پسین و hst پیشین نهشته شده است. در نهایت با ادغام نتایج حاصل از مطالعات میکروفاسیس، دیاژنز، چینه نگاری سکانسی و کیفیت مخزنی چنین استنباط می شود که به دلیل گسترش زیاد رخساره های دانه پشتیبان و به تبع آن فرایندهای دیاژنزی وابسته به فابریک اولیه رسوبی، در ابتدای سیستم تراکت hst فرایندهای دیاژنزی افزاینده کیفیت مخزنی بیشتر عمل کرده اند و در سیستم تراکت tst به ویژه بخش ابتدایی آن فرایندهای کاهنده کیفیت مخزنی گسترش بیشتری دارند.
مسعود عبداله پور حسن محسنی
به این منظور سه برش سطحی از سازندهای مزبور به منظور مطالعات پتروگرافی، فرایندهای دیاژنزی و ژئوشیمیایی پس از انجام مطالعات صحرایی انتخاب شدند. آنالیزهای ژئوشیمیایی صورت گرفته در این مطالعه بر روی نمونه ها شامل xrd، xrf، icp-oes و epma می باشد. سازند آسماری در منطقه مورد مطالعه شامل واحدهای آهکی متوسط تا ضخیم لایه خاکستری تا تیره رنگ همراه با میان لایه های آهک مارنی و شیل به سن الیگوسن – میوسن است. مطالعات پتروگرافی و میکروفاسیس سازند آسماری نشان دهنده تشکیل این سازند در یک محیط رمپ کربناته می باشد. مطالعات انجام شده حاکی از عدم تأثیر فرایند دولومیتی شدن در سازند آسماری می باشد. سازند شهبازان در منطقه مورد مطالعه شامل واحدهای دولومیتی ضخیم لایه تا توده ای کرم تا سفیدرنگ همراه با میان لایه های آهک مارنی به سن ائوسن میانی است. مطالعات پتروگرافی و میکروفاسیس های شناسایی شده در سازند شهبازان نشان دهنده تشکیل این سازند در محیط جزر و مدی تا لاگون است. بر اساس مطالعات پتروگرافی پنچ گروه دولومیت بر اساس بافت و اندازه در سازند شهبازان شامل دولومیکرایت (16-4 میکرون)، دولومیکرواسپارایت (62-16 میکرون)، دولواسپارایت (250-70 میکرون)، دولواسپارایت (500-60 میکرون) و سیمان های دولومیتی حاشیه ی حفرات ( 150-40 میکرون) شناسایی شدند. فرایندهای دیاژنزی در سازند آسماری نشان دهنده گذر واحدهای آهکی این سازند از محیط دیاژنز دریایی و تدفینی به محیط دیاژنزی جوی می باشد. بررسی ها نشاندهنده ی تأثیر فرایندهای دیاژنزی دریایی تا جوی در مراحل اولیه قبل از فرایند دولومیتی شدن فراگیر در سازند شهبازان می باشد که باعث انحلال اجزای آراگونیتی و ایجاد تخلخل های قالبی شده است. در مرحله بعد، فرایند دولومیتی شدن در سازند شهبازان در طی بالا آمدن و یا افت سطح نسبی آب دریاها در منطقه اختلاط آبهای جوی با آبهای فریاتیک دریایی صورت گرفته است. به نظر می رسد کاهش حجم صورت گرفته در طی فرایند دولومیتی شدن و تبدیل کلسیت به دولومیت باعث افزایش تخلخل و نفوذپذیری شده است. البته فرایند تبلور مجدد و افزایش اندازه ی بلورها در طی مراحل دیاژنز تأخیری موجب تغییر شکل هندسی حفرات، از هم گسیختگی شبکه ارتباطی گلوگاهی حفرات و در نهایت کاهش نفوذپذیری شده است. در مرحله بعد هجوم آب های جوی از طریق سیستمهای درز و شکاف باعث پرشدن اغلب تخلخل های موجود توسط سیمان های کلسیتی شده است و راه را برای توسعه تخلخل و فرایندهای کارستی شدن در سازند شهبازان بسته است. توجه به این نکته ضروری است که نمونه برداری های انجام شده سطحی می باشد و انتظار نوسانات تخلخل و نفوذپذیری با تغییرات اشباعی سیالات دیاژنزی به ازای افزایش عمق می رود. از این رو حفر گمانه برای دسترسی به نمونه های دور از تاثیر فرایندهای سطحی پیشنهاد می گردد. اشکال کارست و فرایندهای کارستی شدن در آهک های سازند آسماری توسعه بیشتری نسبت به واحدهای دولومیتی سازند شهبازان نشان می دهند که نمایان گر انحلال پذیری بالاتر آهک نسبت به دولومیت می باشد. مطالعات ژئوشیمیایی دولومیت های سازند شهبازان نشانه ی استکیومتری پایین (کلسیم دار) و درجه نظم بلوری ضعیف دولومیکرایت ها و دولومیکرواسپارایت ها (69/57 درصد مولی caco3-درجه نظم بلوری= 68/0) نسبت به دولواسپارایت ها (98/52 درصد مولی caco3-درجه نظم بلوری= 95/0)می باشد که گمان می رود در مراحل اولیه دیاژنز (دریایی) در پهنه ی جزر و مدی و در آب و هوای مرطوب شکل گرفته اند. اما دولواسپارایت ها با توجه به استکیومتری و درجه نظم بلوری بالاتر در مراحل دیاژنز تأخیری و از تبلور مجدد دولومیکرایت ها و دولومیکرواسپارایت ها به وجود آمده اند. مقادیر پایین استرانسیم در دولومیت های سازند شهبازان نشان دهنده ی تشکیل آن ها در منطقه ی اختلاط آب های فریاتیک جوی و فریاتیک دریایی می باشد. مقادیر سدیم در دولومیکرواسپارایت ها و دولواسپارایت ها کاهش جزئی را نسبت به دولومیکروایت ها نشان می دهد که این کاهش منعکس کننده فرایندهای دیاژنزی تأخیری و تبلور مجدد ناشی از تأثیر سیالات منطقه ی اختلاط می باشد. تمرکز بالای آهن و مقادیر خیلی کم منگنز در دولومیتهای مورد مطالعه نشانه ی گذر سیالات از حالت اکسیداسیون به احیاء می باشد. کلسیت پرکننده حفرات از نوع کلسیت کم منیزیم و دارای مقادیر کمتر از 4 مول درصد mgco3 می باشند. این سیمانها دارای مقادیر بالای آهن و مقادیر پایین استرانسیم و سدیم می باشند.
احمد میرزایی ازندریانی محمد معانی جو
در نواحی مطالعاتی سازند سورمه با سن ژوراسیک پسین در منطقه فروافتادگی دزفول جنوبی و زون ایذه (حوضه رسوبی زاگرس در جنوب غرب ایران) در سه برش خامی، فهلیان و منگشت مورد بررسی قرار گرفت. این پژوهش به تفسیر اطلاعات بدست آمده از سیالات درگیر نفتی موجود در مقاطع نازک دو بر صیقل تهیه شده از نمونه های برداشت شده پرداخته است. این اطلاعات شامل دما، شوری و رنگ بازتابی اشعه فلورسانس می باشد. با استفاده از این اطلاعات، خصوصیات این برش ها مورد ارزیابی قرار گرفت که در آن عمق تدفین سنگ میزبان سیالات درگیر با استفاده از دما و فشار به دام افتادن سیالات درگیر در حین تشکیل در این نواحی، به ترتیب برای برش تاقدیس خامی 2140 متر، برش تاقدیس فهلیان 2040 و برای تاقدیس منگشت سه فاز مطالعاتی تعریف گردید که شامل تنگ کرد با عمق 600 متر، تنگ مورد با عمق 630 تا 1082 متر و تنگ دالان با عمق 1363 تا 1752 متر پیش بینی و تعیین گردید. برش خامی با مقدار درصد سیالات درگیر نفتی (goi)4/29% معرف سنگ مخزن با اشباع شدگی متوسط بود، برش فهلیان با مقدار goi 96/12% به عنوان یک سنگ مخزن با اشباع شدگی ضعیف معرفی گشت، برش های تاقدیس منگشت به ترتیب برش تنگ مورد در قسمت دولومیت زیرین با متوسط goi 49% یک سنگ مخزن تحت اشباع شدگی نسبتاً خوب است و دولومیت فوقانی با مقدار 7/8% یک سنگ مخزن با اشباع شدگی ضیف یا به احتمال زیاد پوش سنگ است، برش تنگ کرد با مقدار متوسط goi5/53% به عنوان یک سنگ مخزن با اشباع شدگی خوب معرفی می گردد و برش تنگ دالان با مقار متوسط goi 2/18% یک سنگ مخزن با اشباع شدگی ضعیف است. مقادیر api حاصل از طیف بازتابی اشعه فلورسانس سیالات درگیر نفتی برای برش های مطالعاتی به این صورت است که: سیالات درگیر نفتی موجود در برش تاقدیس خامی نشان دهنده یک نفت سبک درحین به دام افتادن بود، در برش تاقدیس فهلیان نوع نفت به دام افتاده در سیالات درگیر نفت فوق العاد سبک است. در برش تنگ مورد نفت به دام افتاده در سیالات درگیر متوسط و سبک می باشد. نفت سیالات درگیر نمونه تنگ کرد در زمره نفت های متوسط دسته بندی شد و سیالات درگیر نفتی موجود در تنگ دالان نشان دهنده نفتی سبک تا فوق العاده سبک برای نفت های این ناحیه بود. به طور کلی با استفاده از اطلاعات فوق می توان در مورد نواحی مورد مطالعه چنین استنباط کرد که از سمت تاقدیس فهلیان به سمت تاقدیس منگشت مقادیر چگالی نفت کاهش نشان می دهد. این موضوع به احتمال زیاد بیانگر این است که مقدار درجه پختگی نفت از سمت تاقدیس منگشت به سمت تاقدیس فهلیان به خاطر کاهش در عمق تشکیل سیالات درگیر کاهش می یابد.
محمد محمدیان محمد حسین قبادی
هدف از این پژوهش بررسی چگونگی گسترش پدیده کارست، ارزیابی پتانسیل انحلال پذیری ژیپس و ارزیابی پتانسیل تورم مارن های سازند گچساران در منطقه رامهرمز است. بر اساس مطالعات سنگ شناسی این سازند شامل واحدهای ژیپس، انواع مارن و آهک ماسه ای رس دار می باشد. ژیپس ها بر اساس بافت به دو نوع ژیپس آلاباستر (ریزدانه) و ژیپس پورفیریتیک (درشت دانه) و مارن ها بر اساس ترکیب کانی شناسی به 4 واحد تقسیم شدند. نتایج نشان داد که بافت سنگ، به ویژه شکل و اندازه دانه ها، یک عامل مهم کنترل کننده خصوصیات مکانیکی ژیپس های مذکور می باشد. از طرفی درصد کانی های رسی، کربنات کلسیم و سولفات عامل کنترل کننده ویژگی های مارن ها به حساب می آید. بر اساس رده بندی مهندسی سنگ بکر، ژیپس آلاباستر در رده dh، ژیپس پورفیریتیک، مارن ها و آهک ماسه ای در رده eh قرار گرفتند. بر اساس نتایج آزمایش انحلال، ژیپس آلاباستر به علت داشتن بافت ریز دانه و بالا بودن سطح تماس آن با محلول دارای قابلیت انحلال بیشتری نسبت به ژیپس پورفیریتیک است. طبق نتایج حاصل از آزمایش انحلال، با کاهش اسیدیته محلول، پتانسیل انحلال ژیپس افزایش یافته به گونه ای که بیشترین انحلال پذیری در 7-5/6 ph=برای ژیپس آلاباستر و ژیپس پورفیریتیک به ترتیب برابر gr/l72/2 و gr/l 63/2 می-باشد. بر اساس نتایج بدست آمده بیشترین مقدار ثابت سرعت انحلال به روش وزنی، مربوط به 8-5/7 ph= است که برای ژیپس آلاباستر برابر m/s 5-10× 293/0 و برای ژیپس پورفیریتیک برابر m/s5-10× 494/0 است. بالاترین مقدار ثابت سرعت انحلال به روش حجمی برای ژیپس آلاباستر متعلق به 8-5/7 ph=است که برابر با m/s 5-10×07/1 بوده و برای ژیپس پورفیریتیک متعلق به 7-5/6ph= و برابر با m/s 5-10× 957/0 می باشد. نتایج آزمایش تورم مارن ها نشان داد که بیشترین مقدار کرنش تورمی در آب مقطر برابر 6/23 % بوده و فشار تورمی آن برابر باkpa 7/315 است. همچنین مشخص شد که افزایش درصد سولفات در نمونه های مارن و افزایش غلظت سولفات محلول در آب نقش مهمی در کاهش درصد کرنش تورمی و فشار تورمی مارن ها دارد.
بهمن ساعدی مجتبی حیدری
سنگ نبشته داریوش به عنوان یکی از قدیمی ترین سندهای تاریخ و تمدن ایران، بر روی سنگ آهک های بیستون در 30 کیلومتری شرق کرمانشاه نقش بسته است. قرارگیری سنگ آهک های بیستون در پهنه برخوردی زاگرس موجب گسترش شکستگی در این سنگ ها شده است. مطالعات درزه برداری نشان داد که شبکه درزه ها به عنوان مسیرهای هدایت آب باران به سمت کتیبه، نقش اساسی در انحلال و زوال پذیری سنگ های کتیبه دارند. همچنین تراکم درزه ها موجب توسعه کارست به صورت اشکال کارستی مانند کارن، حفرات انحلالی و چشمه های کارستی در منطقه شده است. جهت برآورد تأثیر عوامل هوازدگی بر سنگ های منطقه، آزمایش های تر و خشک شدن، سرد و گرم شدن، ذوب و انجماد و انحلال بر روی سنگ های مورد مطالعه انجام شد. نتایج آزمایش تر و خشک شدن نشان داد، که با افزایش اسیدیته، دوام پذیری و مقاومت کششی نمونه ها کاهش پیدا می کند. همچنین، نتایج آزمایش ذوب و انجماد و سرد و گرم شدن حاکی از ضعیف شدن خصوصیات نمونه ها نسبت به سنگ بکر است. به علاوه، نتایج 20 چرخه آزمایش سلامت سنگ نشان داد، که بیشترین افت وزنی برای محلول های سولفات سدیم و منیزیم به ترتیب برابر با 4 و 17 درصد بوده و نشان از اثرتخریبی بیشتر سولفات منیزیم دارد. همچنین، نتایج آزمایش انحلال، پتانسیل انحلال پذیری بالای سنگ های منطقه را نشان می دهد، که می تواند بیشترین تأثیر را در تخریب کتیبه داشته باشد.
الهام حبیبی اصل حسن محسنی
میدان مارون یک تاقدیس تقریباً نا متقارنی است به طول 63 کیلومترو عرض 5 کیلومتر که در 40کیلومتری شرق اهواز قرار دارد. موضوع این پژوهش مخزن بنگستان است که سازندهای ایلام و سروک را در بر دارد که عمدتاً از سنگ آهک، آهک رسی و لایه های نازک دولومیت و شیل تشکیل شده اند. لایه های شیلی اکثراً در قسمتهای فوقانی سازند سروک گسترش یافته اند. مخزن این پژوهش بر اساس مطالعه 450 برش نازک تهیه شده از مغزه و خرده های حفاری سه چاه 123، 267 و 305 به کمک میکروسکوپ نوری، میکروسکوپ الکترونی و تفسیر لاگ های ژئوفیزیکی گاما و صوتی انجام شده است. بر اساس مطالعات انجام شده 18 میکروفاسیس کربناته در پنج گروه محیطی (پهنه جزر و مدی، لاگون بسته، لاگون باز، حاشیه شلف کم عمق و دریای باز) شناسایی گردیدکه در یک شلف کربناته کم عمق رسوب نمودند. بخش لاگونی آن مربوط به شلف درونی است و بخش دریای باز مربوط به شلف بیرونی است. تغییرات شیب این محیط بسیار ملایم بوده به همین دلیل میکروفاسیس های مربوط به شیب که معمولاً در محیط های شلف وجود دارند در این بررسی دیده نشده است. رسوبات موجود شامل مادستون، لامینه های جلبکی، گرین استون (اائید، پلوئید)، پکستون، وکستون، باندستون و فلاتستون همچنین گل های آهکی آرژیلیتی می باشند. گل آرژیلیتی مربوط به دریای باز و شرایط کمبود اکسیژن است. بخش های مربوط به حاشیه شلف بیشتر در بخش های زیرین سازند سروک دیده می شوند و در بخش های فوقانی آن محیط دریای باز تشکیل شده است. در مطالعه چینه شناسی سکانسی سازند سروک چهار سکانس مرتبه سوم شناسایی گردید. سکانس اول به سن آلبین پسین، سکانس دو به سن سنومانین پیشیسن، سکانس سوم به سن سنومانین پسین و سکانس چهارم به سن تورنین پیشین است. مرز سکانس های اول، دوم و سوم از نوع دو است و مرز سکانس چهارم از نوع یک بوده که مربوط به ناپیوستگی میان سازند سروک و سازند ایلام است. مهم ترین عامل تشکیل سکانس در سازند سروک حوادث ائوستازی است. عوامل تکتونیکی به مقدار کم در پیدایش سکانس دوم و سوم موثر بوده است. بررسی تغییرات ائوستازی نشان می دهد که در تشکیل سکانس دوم و سوم سطح آب با شدت بیشتری بالا آمده است. مهم ترین پدیده های دیاژنتیکی مشاهده شده در سازند سروک شامل فرایند سیمانی شدن، انحلال، نئومورفیسم، آشفتی زیستی، شکستگی و تراکم شیمیایی است. فرایندهای سیلیسی شدن، پیریتی شدن و گلوکونیتی شدن، به مقدار کمتر تشکیل شده اند. دولومیتی شدن در منطقه مطالعه شده به صورت ثانویه بوده و در شرایط دیاژنز دفنی در مرزهای تراکمی در اثر عبور سیالات غنی از منیزیم بوجود آمده است. این فرایند به مقدار کم گسترش پیدا کرده است. شکستگی و انحلال در این میدان از عوامل موثر در گسترش تخلخل و بالا رفتن کیفیت مخزنی می باشد. بیشترین تخلخل گسترش یافته در مخزن ار نوع تخلخل حفره ای است. این تخلخل در اثر انحلال متئوریکی در بخش های زیرین ناپیوستگی میان سازند ایلام و سروک بوجود آمده و بیشتر در بخش های فوقانی این سازند متمرکز شده است. در اثر بالا آمدگی آب سیمان حاشیه ای تشکیل شده و فضای بین ذره ای را تا حدودی حفظ کرده است. این فرایند به طور عمده در بخش میانی و فوقانی سازند سروک مشاهده می شود. با توجه به مطالب فوق سکانس های دوم و سوم نقش موثرتری در بالا بردن کیفیت مخزنی داشته اند.
موسی اسفندیاری حسن محسنی
سازند فهلیان در برش زیر زمینی در ناحیه مورد مطالعه (میدان یادآوران در جنوب باختر ایران) به صورت هم ساز سازند گرو را پوشانیده و خود آن به صورت هم ساز توسط سازند گدوان پوشیده شده است. این سازند در حوضه زاگرس سنگ مخزن می باشد. در این پژوهش به منظور شناسایی ریز رخساره ها، محیط رسوبی، دیاژنز و چینه نگاری سکانسی، این سازند در میدان نفتی یادآوران (تاقدیس کوشک و حسینیه) مورد مورد مطالعه سنگ شناسی قرار گرفت. مطالعات سنگ شناسی به شناسایی 24 ریز رخساره در قالب چهار کمربند رخساره ای شامل پهنه کشندی، تالاب، سد و دریای باز/پلاتفرم باز انجامید. این گروه های رخساره ای، وجود رسوبات حاشیه شلف و پلاژیک، عدم وجود رخساره های ریفی نشان می دهد که این سازند در یک شلف کربناته حاشیه دار ته نشین شده است. سیمانی شدن، انحلال، دولومیتی شدن، نوریختی، میکرایتی شدن، زیست آشفتگی، انحلال فشاری و تراکم رایج ترین فرایندهای دیاژنزی موثر بر سازند فهلیان در میدان یادآوران می باشند. دولومیتی شدن با ایجاد تخلخل بین بلوری باعث افزایش اندک کیفیت مخزنی شده است. سیمان سین تکسیال، پوئیکیلوتوپیک و هم بعد در رخساره های دانه پشتیبان این سازند متداول است و تخلخل را بطور چشمگیری کاهش داده است.
الهام حبیبی اصل حسن محسنی
میدان مارون یک تاقدیس تقریباً نا متقارنی است به طول 63 کیلومترو عرض 5 کیلومتر که در 40کیلومتری شرق اهواز قرار دارد. موضوع این پژوهش مخزن بنگستان است که سازندهای ایلام و سروک را در بر دارد که عمدتاً از سنگ آهک، آهک رسی و لایه های نازک دولومیت و شیل تشکیل شده اند. لایه های شیلی اکثراً در قسمتهای فوقانی سازند سروک گسترش یافته اند. مخزن این پژوهش بر اساس مطالعه 450 برش نازک تهیه شده از مغزه و خرده های حفاری سه چاه 123، 267 و 305 به کمک میکروسکوپ نوری، میکروسکوپ الکترونی و تفسیر لاگ های ژئوفیزیکی گاما و صوتی انجام شده است. بر اساس مطالعات انجام شده 18 میکروفاسیس کربناته در پنج گروه محیطی (پهنه جزر و مدی، لاگون بسته، لاگون باز، حاشیه شلف کم عمق و دریای باز) شناسایی گردیدکه در یک شلف کربناته کم عمق رسوب نمودند. بخش لاگونی آن مربوط به شلف درونی است و بخش دریای باز مربوط به شلف بیرونی است. تغییرات شیب این محیط بسیار ملایم بوده به همین دلیل میکروفاسیس های مربوط به شیب که معمولاً در محیط های شلف وجود دارند در این بررسی دیده نشده است. رسوبات موجود شامل مادستون، لامینه های جلبکی، گرین استون (اائید، پلوئید)، پکستون، وکستون، باندستون و فلاتستون همچنین گل های آهکی آرژیلیتی می باشند. گل آرژیلیتی مربوط به دریای باز و شرایط کمبود اکسیژن است. بخش های مربوط به حاشیه شلف بیشتر در بخش های زیرین سازند سروک دیده می شوند و در بخش های فوقانی آن محیط دریای باز تشکیل شده است. در مطالعه چینه شناسی سکانسی سازند سروک چهار سکانس مرتبه سوم شناسایی گردید. سکانس اول به سن آلبین پسین، سکانس دو به سن سنومانین پیشیسن، سکانس سوم به سن سنومانین پسین و سکانس چهارم به سن تورنین پیشین است. مرز سکانس های اول، دوم و سوم از نوع دو است و مرز سکانس چهارم از نوع یک بوده که مربوط به ناپیوستگی میان سازند سروک و سازند ایلام است. مهم ترین عامل تشکیل سکانس در سازند سروک حوادث ائوستازی است. عوامل تکتونیکی به مقدار کم در پیدایش سکانس دوم و سوم موثر بوده است. بررسی تغییرات ائوستازی نشان می دهد که در تشکیل سکانس دوم و سوم سطح آب با شدت بیشتری بالا آمده است. مهم ترین پدیده های دیاژنتیکی مشاهده شده در سازند سروک شامل فرایند سیمانی شدن، انحلال، نئومورفیسم، آشفتی زیستی، شکستگی و تراکم شیمیایی است. فرایندهای سیلیسی شدن، پیریتی شدن و گلوکونیتی شدن، به مقدار کمتر تشکیل شده اند. دولومیتی شدن در منطقه مطالعه شده به صورت ثانویه بوده و در شرایط دیاژنز دفنی در مرزهای تراکمی در اثر عبور سیالات غنی از منیزیم بوجود آمده است. این فرایند به مقدار کم گسترش پیدا کرده است. شکستگی و انحلال در این میدان از عوامل موثر در گسترش تخلخل و بالا رفتن کیفیت مخزنی می باشد. بیشترین تخلخل گسترش یافته در مخزن ار نوع تخلخل حفره ای است. این تخلخل در اثر انحلال متئوریکی در بخش های زیرین ناپیوستگی میان سازند ایلام و سروک بوجود آمده و بیشتر در بخش های فوقانی این سازند متمرکز شده است. در اثر بالا آمدگی آب سیمان حاشیه ای تشکیل شده و فضای بین ذره ای را تا حدودی حفظ کرده است. این فرایند به طور عمده در بخش میانی و فوقانی سازند سروک مشاهده می شود. با توجه به مطالب فوق سکانس های دوم و سوم نقش موثرتری در بالا بردن کیفیت مخزنی داشته اند.
حسن محسنی محمد شفیعی
هر خمینه ی همتافته ی به لحاظ فیزیکی فضای فاز یک دستگاه مکانیکی کلاسیک است. مشاهده پذیرهای این دستگاه مکانیکی همان نگاشت های هموار روی هستند . فرم همتافته ی این خمینه ی همتافته یک براکت لی روی آن القا می کند که فضای مشاهده پذیرها با این براکت، یک جبر لی است. در این پایان نامه خمینه های همتافته ای بررسی می شوند که قابلیت کوانتومی شدن را دارند. یک حالت از کوانتوم سازی برزین-تاپلیتز روی این خمینه ی همتافته را در نظر گرفته و تلاش می شود معادل های کوانتومی براکت پواسون و ناورداهای وابسته به آن در این کوانتوم سازی مشخص شوند. در حقیقت نشان داده می شود که می توان آنها را به عنوان اختلال کوانتومی مشاهده پذیرها و اندازه گیری توأم بین آنها در مکانیک کوانتومی عملگری تعبیر کرد. همچنین به کمک نظریه ی فلوئر و خواص براکت پواسون روابطی بین شاخص اختلال و برخی مفاهیم هندسی وابسته به براکت پواسون به دست می آید.
مهدی مالکی مقدم بهروز رفیعی
پایان پالئوزوییک و آغاز مزوزوییک یک بازه ی زمانی بحرانی بوده و تغییرات عمیقی در بوم سازگان زمین اتفاق افتاده است. این تغییرات با عظیم ترین انقراض در طول فانروزوییک همراه بوده است که طی آن در حدود 96 درصد گونه های دریایی و بخش وسیعی از گونه های خشکی از بین رفته اند. در این پژوهش برشی از سازندهای نسن (پرمین بالایی) و الیکا (تریاس زیرین) در منطقه ی کیسه جین آبگرم واقع در جنوب استان قزوین، موردبررسی قرار گرفت. منطقه ی مورد مطالعه در محدوده ی شمال غربی صفحه ی ایران مرکزی قرارگرفته و در زمان انقراض جمعی انتهای پرمین بخشی از قاره ی سیمرین بوده است (واقع در میانه ی اقیانوس های پالئوتتیس و نئوتتیس). اهداف این مطالعه شامل بررسی گذر پرمین-تریاس، تعیین مرز این دوره ها، بررسی رخساره های مرتبط با انقراض و شرایط محیط رسوب گذاری پیرامون مرز پرمین-تریاس بوده است. تعداد یک صد و نه نمونه ی سنگی از طول برش برداشت شد و 108 نمونه ی سنگ کربناته مورد تحلیل ایزوتوپ های پایدار کربن و اکسیژن قرار گرفت. به منظور تعیین محتوای عناصر اصلی، ردیاب و نادر خاکی، 34 نمونه با روش طیف سنج جرمی پلاسمای جفت شده القایی (icp-ms) اندازه گیری شد. نتایج حاصل بیانگر آن است که رخساره های نابهنگام تریاس زیرین که مرتبط با رویداد انقراض جمعی هستند، در منطقه ی کیسه جین آبگرم گسترش یافته اند. بارز ترین این رخساره ها میکروبیالیت ها بوده که شامل ترمبولیت ها (هم اندازه و پنجه ای)، استروماتولیت ها و میکروبیالیت های لامینه ای هستند. علاوه بر این رخساره های االیتیک و رخساره های کنگلومرای پبلی مسطح در پیرامون مرز توسعه? یافته اند. بر اساس نتایج ایزوتوپ کربن، مرز پرمین-تریاس در متراژ 4/2 متری از قاعده ی سازند الیکا شناسایی گردید. ازاین رو بخش آغازین سازند الیکا همچنان متعلق به دوره ی پرمین است. با توجه به نتایج حاصل از مطالعه ی ایزوتوپ پایدار کربن، سه ناپیوستگی در رسوبات پیرامون مرز مشاهده شد. روند کلی منحنی ایزوتوپ حاکی از آن است که ناپیوستگی های مشاهده شده به احتمال زیاد کوتاه مدت بوده اند. مقادیر ایزوتوپ پایدار اکسیژن به علت حساسیت بالای آن نسبت به فرایند دیاژنز دچار بازنشانی شده اند. بدین جهت از این نتایج صرف نظر گردید. مطالعه ی عناصر اصلی نشان از وجود توالی با محتوای بالای رس پیرامون مرز پرمین ـ تریاس دارند. شاخص های اورانیوم برجازا و ناهنجاری سریم حاکی از شرایط اکسیژن دار پیرامون رخداد انقراض هستند. نسبت y/ho مبین آلودگی تمامی نمونه ها (به جز دو نمونه) توسط ذرات آواری (احتمالا رس ها) است. از این رو عدم اطمینانی در مورد منشا عناصر نادر خاکی (دریایی یا آواری) وجود دارد.
صاحبه ملکی آزارکی مرتضی شهبازی نیا
با توجه به گسترش نقش قاضی در سیستم های پیشرفت? دادرسی در دنیا و در جهت رسیدن به حقیقت و برقراری عدالت که مطلوب هر نظام دادرسی است ، در این تحقیق به مطالع? تطبیقیِ نحوه و میزان دخالت قاضی در اثبات وقایع و موضوعات مطرح شده توسط طرفین دعوا و نیز مسائلی چون تأثیر مداخل? وی در اثبات دعوا (با در نظر گرفتن اصل تسلط طرفین بر قلمرو موضوعی دعوا) و اختیار وی در ارزیابی ادله در آئین دادرسی مدنی ایران و اصول دادرسی فراملی پرداخته شده است. مسأل? اصلی که در این پژوهش به آن پرداخته شده، مداخل? قاضی و دادن نقش فعال به وی در اثبات دعوای مدنی و ارزیابی دلیل توسط او است. اعطای اختیارات علی الرأسی به قاضی مانند پرسش از طرفین و گواه، دستور ابراز سند، ارجاع موضوع دعوا به کارشناس و ...نیز پذیرفتن معیار اقناع دادرس در ارزیابی دلایل موجب رسیدن دادرسی به تعادل در زمین? حقوق وتکالیف طرفین و قاضی در امر اثبات شده است . استفاده از این اختیارات اگر در جهت همکاری با طرفین در جهت اثبات و در چارچوب اصول پذیرفته شد? دادرسی باشد ، به عدالتی می انجامد که هدف دادرسی مدنی است
کامران حسنوند محمدحسین قبادی
آزادراه خرم آباد –پل زال در جنوب شهرستان خرم آباد و در حد فاصل دو شهرخرم آباد و اندیمشک به طول 104 کیلومتر ساخته شده است. در این پژوهش به بررسی عوامل زمین شناسی مهندسی موثر بر روی ناپایداری شیبهای این منطقه پرداخته شده است. برای این منظور، مطالعات صحرایی و آزمایشگاهی بر روی 9 شیب سنگی صورت گرفته است. به منظور ارزیابی پایداری شیب های سنگی، مطالعات صحرایی از قبیل درزه برداری، تعیین شیب و ارتفاع شیروانی ها، تعیین سختی واجهشی چکش اشمیت و تهیه نمونه های مناسب جهت انجام بررسی های آزمایشگاهی انجام شد. سپس مطالعات آزمایشگاهی شامل مطالعات سنگ شناسی، تعیین خصوصیات فیزیکی (تخلخل، دانسیته و درصد جذب آب) و خصوصیات مکانیکی (مقاومت تراکمی تک محوری، آزمون برزیلی، شاخص بار نقطه ای، دوام) براساس استانداردهای isrm انجام گرفت. با توجه به نتایج بدست آمده از مطالعات صحرایی و همچنین بررسی وضعیت درزه ها با استفاده از نرم افزار georient، توده سنگ های منطقه به روش rmr، smr و jra ردهبندی شد. ارزیابی ناپایداری گوه ای و توده ای شیب های سنگی با استفاده از نرم افزارهای اسلاید و اسویج و به روش تعادل حدی در دو حالت استاتیکی و دینامیکی انجام گرفت. شیب های این منطقه را از نقطه نظر میزان پایداری می توان در دو رده قرار داد: رده اول آنهایی هستند که در حالت استاتیکی پایدار بوده و در حالت دینامیکی ناپایدار می باشند. دسته دوم نیز در برگیرنده شیب های ناپایدار موجود در منطقه می باشد. با توجه به نتایج بدست آمده از تحقیقات صورت گرفته مهمترین عوامل موثر در ناپایداری شیب های این منطقه شرایط سنگ شناسی، وضعیت تکتونیکی، چینهشناسی، مورفولوژی شیب ها، آب و هوا و فعالیت های انسانی می باشند. در بین این عوامل وضعیت سنگ شناسی و تکتونیکی بیشترین نقش را ایفا می کنند. راهکارهای متفاوتی به منظور افزایش ایمنی و کاهش خطر در این مسیر وجود دارد . در مورد ترانشه هایی با سنگ های آهکی و دولومیتی، استفاده از پیچ سنگ و بتن پاشی مناسب می باشد. همچنین استفاده از زهکش و ایجاد دیوار حائل در جاهایی که ترانشه ها سازند گچساران را قطع کرده اند می تواند مفید باشد
محسن جعفری حسن محسنی
از آنجایی که زندگی اجتماعی ایجاب می کند انسانها مراودات و معاملاتی با یکدیگر داشته باشند، در موارد فراوانی مشاهده شده است که متعهد به موقع ایفای تعهد نمی نماید،لذا متعهد له باید این امکان را داشته باشد که جهت احقاق حق خود به مرجع صالح قضایی با استفاده از ابزارهای قانونی مناسب مراجعه نماید.بنابراین تشخیص مرجع قضایی صالح به رسیدگی به دعوی زیاندیده از مسائل بسیار مهم آئین دادرسی می باشد چراکه در صورت تشخیص نادرست مرجع صالح احقاق حق مدعی در برخی موارد سخت و غیرممکن می گردد، لذا در این تحقیق سعی شده است با توجه به گستردگی مراجع رسیدگی کننده، در تعیین مرجع صالح محلی و استثنائات وارد بر آن قدم برداشته و بر مبنای کار پژوهش در گردآوری مطالب به روش توصیفی- تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای، انواع صلاحیتها و استثنائات وارد بر اصل صلاحیت محلی که از جمله اصول مهم دادرسی محسوب می گردد، به عنوان هدف تحقیق و در جهت ایجاد مجموعه ای قابل استفاده برای جامعه حقوقی، مورد بررسی قرارگیرند.
حامد مرادی باغچه میشه حسن محسنی
چکیده: گرد و غبارتوده ایازذراتجامدریزاستکهدرجوپخششدهودیدافقی رامحدودمی کندوبرایبیمارانتنفسیبسیارزیانآوراست. گسترش گرد و غبارها در کشور به دلیل پدیدهخشکشدنتالاب هاودریاچه ها به مشکلی تبدیل شده که پژوهشدراینزمینهازجایگاهویژه ایبرخورداراست. در این پژوهش دو منطقه استان سمنان و شمال خاوری اصفهان (خور و بیابانک) مورد مطالعه قرار گرفته است. 43 نمونهرسوبسطحیگردآوری شده و جهت انجام آنالیزهای فیزیکو شیمیایی در آزمایشگاه رسوب شناسی سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور و آزمایشگاه رسوب شناسی دانشگاه بوعلی سینا مورد آنالیز قرار گرفتند. در منطقه استان سمنان رسوباتموردمطالعهدر محدودهگلماسه ایقرارگرفته اند وجورشدگیآن هااغلببدوبسیاربدمی باشد. نمونه هایرسوباتمنطقهشمالخاوریاصفهان (خوروبیابانک) درمحدودهماسهوگلقراردارندوجورشدگیآن هااغلبازحدمتوسطتابسیاربدمی باشد. اینواقعیتبیانگرآناستکهرسوباتمنطقهتواناییتولیدگرد و غباررادارد. مهم ترینکانی های سنگینشناساییشده در بخش ماسه ای نمونه ها آمفیبول (هورنبلند)،مگنتیت،هماتیت،ایلمنیت،پیروکسن (اوژیت)،گارنت،روتیل،آپاتیت وبیوتیت می باشد. نتایجحاصلازانجامآنالیزxrdبخشرسینمونه ها حاکیازوجودکانی هایکائولینیت،مونت موریونیت،کلریت،ایلیتوپالی گورسکیتاست. با بررسی نتایج آنالیز xrf در بخش ماسه ای نمونه ها مشخص شد که نسبتعناصرغیرمتحرکبهعناصرمتحرکنمونه هایمنطقهاستانسمناناکثراًدرمحدوده یموقعیتتکتونیکیجزایرقوساقیانوسیودونمونههمدرجزایرقوسقاره ایوحاشیهغیرفعالقاره ایونمونه هایمنطقهشمالخاوریاصفهان (خوروبیابانک) درمحدودهحاشیهقاره ایغیرفعالقرارگرفته اند. برای تعیین خاستگاه رسوبات، آنالیزهای آماری شامل تحلیل مولفه های اصلی (pca)، آنالیز خوشه ای (ca) و آنالیز تعیین ضریب همبستگی انجام شد. در ناحیه استان سمنان عناصرzn, v, ti, sn, sc ,p, ni, mn, cu, cr, co, cd, ba, asدارای ضریب همبستگی بالایی هستند که قرارگیریعناصرمذکوردریکفاکتورمی تواندخاستگاهولکانیک هایمتوسطتابازیکهیالوکلاستیک،آندزیت،بازالتوتوفبرشیواقعدراطرافمنطقهموردمطالعهباشد.درناحیهشمالخاوریاصفهان (خوروبیابانک) عناصرv, ti, sn, sc, pb, p, ni, mn, cu, cr, co, cd, ba, asوznدارایارتباطبالاییبودهکهاحتمالاًبیانگرخاستگاهآن هاازسنگهایالترامافیکدگرسانشده یمنسوببهپروتروزوئیکتاپالئوزوییکپیشینانارک–خورونیزمجموعه هایافیولیتیرخنمونیافتهدرراستایگسلهاییمانندناییندهشیر–بافتوغیرهاست. باتوجهبهزیربنایمنطقهخوروبیابانکوپوشیدهشدنآنبارسوبات کواترنری بسیاریازنواحیآن،یاکانونایجادگرد و غبارندویادرمعرضتبدیلشدنبهکانون هایگرد و غبار قراردارند.
عرفان ادبی زاده محمد حسین قبادی
منطقه مورد مطالعه در غرب شهر سنندج و در دامنه کوه آبیدر واقع شده است.در این منطقه، به بررسی عوامل زمین شناسی مهندسی موثر بر روی ناپایداری شیب های این منطقه پرداخته شده است. با توجه به نتایج بدست آمده از تحقیقات صورت گرفته، مهمترین عوامل موثر در ناپایداری شیب های این منطقه، فعالیت های انسانی، ساختمان زمین شناسی منطقه، شیب توپوگرافی، تکتونیک فعال، خزش کلی و شرایط آب و هوایی است. راهکارهای متفاوتی به منظور افزایش ایمنی و کاهش خطر در این منطقه وجود دارد
حسن محسنی مجید غمامی
چکیده ندارد.
باسم الجماز حسن محسنی
چکیده ندارد.