نام پژوهشگر: محمد غلامرضایی
زهرا نصیری شیراز نصرالله امامی
ابن یمین فریومدی شاعر معروف سده ی هشتم هجری است که به سبب قطعاتش شهرت بسیار یافته است. دیوانی از این شاعر در سال 1318 هـ . ش شامل مقطّعات، رباعیّات و مثنویّات به اهتمام زنده یاد سعید نفیسی در تهران به چاپ رسیده و دیوان کامل وی مشتمل بر قصاید، غزلیّات، مقطّعات، رباعیّات و... در سال 1344 هـ . ش به تصحیح شادروان باستانی راد در تهران انتشار یافته است. نظر به اینکه در دو تصحیح مذکور اصول و روش های تصحیح انتقادی به کار گرفته نشده و دست یابی به نسخه های خطّی متعدّد نزدیک به تاریخ وفات شاعر در آن زمان برای مصحّحان مذکور میسّر نبوده است؛ همچنین دو اثر مورد اشاره دربردارنده ی متن کامل سروده های ابن یمین نیست، تصحیح مجدّدی با روش انتقادی از این دیوان بر اساس نسخه های معتبر موجود ضروری به نظر رسید. رساله ی حاضر تصحیح انتقادی دیوان مقطّعات و رباعیّات اوست که مشتمل بر بیش از هفت هزار بیت است و قریب به نیمی از دیوان شاعر را در بر می گیرد؛ گفتنی است مجموعه ی حاضر به لحاظ کمیّت کامل ترین شکل از مقطّعات و رباعیّات شاعر است که تا کنون گردآوری شده و مشتمل بر تعلیقات، فهرست اعلام، نام جای ها، آیات و احادیث و امثال است. شایان ذکر است در تصحیح حاضر از یازده نسخه استفاده شده است. این مجموعه به عنوان نخستین گام در ارائه ی دیوان منقّح و مصحّحی از ابن یمین تهیّه شده و امید است که در آینده توفیق تصحیح قصاید و غزلیّات او نیز برای این پژوهشگر فراهم گردد.
عبدالمجید محققی محمد غلامرضایی
در نگرش عارفان مکتب عاشقانه، محبّت(عشق) صفت ذات حق است، که با آن ابتدا به خود و سپس به روح محمدی تجلّی نمود و به واسطه ی او عالم و آدم را آفریده است. در باور بزرگان این مکتب،ذات اقدس الهی انسان را به صورت خود آفرید و به او عشق ورزید.یکی از شعب این مکتب،سلسله ی کبرویه است.آنان طریق اهل محبّت رانزدیکترین راه وصول به حق می دانند.نجم الدین رازی، که از معاریف این سلسله می باشد، معتقد است که دل انسان بر اثر غلبه ی محبّت(عشقِ) به حق،بایداز طاغوت تهی شود تا محبوب ازلی با کمند جذبه،آن محبّ خود را به سوی خویشتن عروج دهد.رازی،با چنین بینشی خلایق را خلفای حق دانسته،آنان را به دو گروه تقسیم می نماید که گروه اوّل انبیا واولیا؛یعنی صاحبان نفس مطمئنه،خلفای حق،حاملان بار امانت معرفت هستند؛و گروه دوم نیز امت می باشند،که خود سه دسته اند:اول،عوام اولیا وخواص مومنان می باشند که صاحبان نفس ملهمه اند؛دوم، عوام مومنان و تمام مسلمانان هستند،که صاحبان نفس لوّامه اند؛و سوم،کافران ومنافقان؛یعنی صاحبان نفس امّاره هستند.در نگاه مشایخ کبرویه،وصل به کمال(حق) به تزکیه ی نفس وتربیت دل منوط است،که آن مختص انبیا وگروه اول ودوم امت اسلامی است؛زیرا در شریعت محمدی نور جذبه ی حق تعبیه است و بهترین راه وصل به حق،هم باطن شریعت؛یعنی طریقت است.طبقات جامعه ظاهر دین را پذیرفته،به راه عقل رفته اند؛ولی اهل دل باطن دین را برگزیده اند؛زیرا بامعرفت شهودی به وصل حق،مسرورند. اسوه ی اهل طریقت هم پیامبراسلام(ص)است،که دل او خزانه ی گوهر محبت حق بوده است.او حلقه ی پیوند خدا وخلق وانسان اکمل می باشد.نگارنده در رساله ی حاضر،با تأکید بر معرفت شهودی،برای دستیابی به محبّت حق،دل را حلقه ی ارتباطی انسان با حق- تعالی- تشریح می نماید.
احمد پورصدری محمد غلامرضایی
چکیده ندارد.
منا جنانی احمد خاتمی
چکیده ندارد.
مارال غلامی کوتنایی مریم ابوالقاسمی
چکیده ندارد.
فروغ اولاد محمد غلامرضایی
چکیده ندارد.
محدثه حقیقی میرمنصور ثروت
چکیده ندارد.
لیلا حر میرمنصور ثروت
چکیده ندارد.
مهدیه محمودزاده محمد غلامرضایی
چکیده ندارد.
محمد کشاورز کاظم دزفولیان
چکیده ندارد.
زهرا نظام الاسلامی محمد غلامرضایی
چکیده ندارد.
وحدت مهدی محمد غلامرضایی
چکیده ندارد.
نرگس قایمی مریم مشرف
چکیده ندارد.
غلامرضا قربانی مقدم محمدعلی صادقیان
در ادامه حماسه سرایی در قرن پنجم هجری یکی از آثار گرانبهای حماسی یعنی گرشاسب نامه به عرصه ادبیات فارسی عرضه شد و به عنوان نخستین و موفق ترین پیرو و تالی شاهنامه جایگاه خود را برای همیشه در ادبیات فارسی تثبیت کرد. سراینده این منظومه ، حکیم ، ابونصر ، علی بن احمد اسدی طوسی جایگاه ویژه ای در ادبیات فارسی دارد. وی در خراسان زاده و پرورده شد و شعر و هنر خویش را در آذربایجان و اران در سایه حمایت پادشاهی ادب پرور یعنی ابودلف شیبانی ، ادامه داد. اسدی علاوه بر مقام شامخی که در حماسه سرایی دارد و منظومه حماسی گرشاسب نامه ، بیانگر قدرت و توانایی وی در این شیوه است ، در لغت و واژه شناسی نیز سرآمد و پیشرو فرهنگ نویسان به شمار می آید.کتا ب لغت فرس که وی آنرا به ادبیات فارسی هدیه کرد، مقام بلند وی را در این زمینه باز می نماید . بعلاوه قصاید مناظره ای که از وی به جای مانده است و بعنوان نخستین نمونه این نوع شعر نزد فارسی زبانان زبانزد است ، مقام شامخ وی را در سرودن قصیده مناظره بیان می کند. گرشاسب قهرمان منظومه حماسی گرشاسب نامه در حماسه دینی ایرانیان باستان نامی بلند و مقدس داشته است . در بخشی از این نوشتار جایگاه این پهلوان نام آور را در حماسه دینی و حماسه های ملی ، از اوستا تا گرشاسب نامه و متون تاریخی فارسی ، بررسی کرده و بلند آوازگی و جایگاه رفیع وی در حماسه دینی و گمنامی و جلوه کم رنگ شخصیت او را در حماسه ملی ایران تبیین کرده ایم. دراین منظومه نام برخی از پادشاهان و پهلوانان اساطیری ایران دیده می شود که در شاهنامه فردوسی نیز به چشم می خورد . برای مقایسه دیدگاه شاعر با دیدگاههای فردوسی برخی از نامهای مشترک در دو منظومه را آورده ایم و مختصرا در باره آنها سخن گفته ایم. این منظومه از لحاظ ساختار زبانی و ادبی نیز برای پژوهندگان دقایق زبان فارسی ، اهمیت فراوانی دارد و به عنوان یکی از آثار برجسته سبک خراسانی سرشار از ویژگیهای این سبک شعر فارسی است . سراینده در جای جای شعر خویش ، عناصر و صنایع مختلف شعری را نیز آورده است ، که برای نشان دادن این جنبه هنری شعر وی پاره ای از این صنایع را ذکر کرده ایم. دراین منظومه دانشها و عقاید مختلف انعکاس یافته است . این امر بیانگر این است که شاعر از علوم رایج روزگار خویش بهره مند بوده و همین تاثیر پذیریها در شعر وی منعکس شده است . تصاویر شاعرانه و هنرمندانه ای که در جای جای این کتاب دیده می شود ما را به قدرت تصویرآفرینی این شاعر توانا راهنمایی می کند. برخی از مضامین این کتاب با مضامین شاهنامه فردوسی مشابهت فراوانی دارد.
راضیه موسوی محمدعلی صادقیان
موضوع این پایان نامه ، مقایسه ای است میان دو منظومه ورقه و گلشاه عیوقی و لیلی و مجنون نظامی که در منظومه اول، داستان دلدادگی عاشق و معشوق بازبانی ساده و بی پیرایه بیان شده ، در حالی که در منظومه نظامی داستان ، با استعاره و کنایه و انواع آرایه های بدیعی آراسته گردیده است.منظومه عاشقانه ورقه و گلشاه از نخستین منظومه های داستانی فارسی در قرن چهارم و اوایل قرن پنجم است و هیچگونه اطلاعی راجع به زندگی و شخصیت سراینده آن در دست نیست. این منظومه ادبی ، اثری ناشناخته و کمترین اطلاع از آن در دست نبود تا اینکه در این اواخر دکتر احمد آتش به وجود آن پی برد و آن را به ادب دوستان معرفی کرد و آقای دکتر ذبیح الله صفا آن را تصحیح و به زیور چاپی در خور عرضه نمود. با این حال این منظومه هیچگاه شهرت و مقبولیت لیلی و مجنون نظامی را به دست نیاورد. چون داستان ورقه و گلشاه شهرتی نیافته و منظومه نظامی شهرت و آوازه ای جهانی یافته است در این مجموعه سعی شده است علت خمول و گمنامی ورقه و گلشاه و شهرت و مقبولیت لیلی و مجنون مورد بررسی قرار گیرد.
سکینه نخ کش محمدعلی صادقیان
موضوع این پایان نامه، دراصل مقایسه ای میان دستور پنج استاد و دستورنامه دکتر مشکور با دستور زبان فارسی دکتر خانلری و دستور زبان دکتر گیوی و انوری بوده است که نگارنده کوشیده است ، وجوه تمایز میان نظرات این دستورنگاران را روشن نماید و مباحث و مطالب دستوری که آنان مطرح ساخته اند ، با یکدیگر مقابله کند و در بسیاری موارد خود نیز به قضاوت بنشیند و از مجموع نظر آنان، آنچه که بیشتر قابل قبول است ، بیان کند. البته نگارنده بدین کار بسنده نکرده است و برای نگارش مطالب دستوری به دیگر کتب دستوری نیز مراجعه نموده است ونظر استادان فن را جویا گردیده و به مقایسه و مقابله پرداخته است. در پیش گفتار از اهداف پژوهش ، اهمیت و لزوم دستورنویسی در زبان فارسی و شیوه تحقیق سخن رفته است . معنی لغوی و اصطلاحی واژه دستور و تاریخچه دستورنگاری در صدر مطالب جای گرفته و پس از آن به مبحث صرفی دستورزبان پرداخته شده است . این بخش ، از تقسیم کلمات در دستورزبان آغاز شده و از اختلاف آرا دستورنگاران دراین خصوص به طور مفصل سخن گفته شده است. سپس به اسم ، فعل، صفت ، ضمیر و دیگر عناصر دستوری پرداخته شده است. دراین موارد اختلاف نظرها بررسی شده و مباحثی که در آن اختلاف نظری وجود نداشته ، از آنها بحثی به میان نیامده است . آنگاه به مبحث قید پرداخته شده است. نحوه بررسی در این مبحث با دیگر مباحث متفاوت است. در این مبحث ابتدا تعاریفی که دستورنویسان از قید کرده اند ، آورده شده ، سپس اختلاف نظرها را از درون این تعریف ها بازجسته ، و به بررسی آنها پرداخته شده است. سرانجام در باره نحو و نقش ترکیبی کلمات در جمله سخن رفته است . در این مبحث در خصوص معنی لغوی و اصطلاحی واژه نحو، سخن گفته شده و آنگاه به مقایسه و مقابله مباحث نحوی که دستورنویسان پیشین و دستورنویسان جدید عنوان کرده اند از قبیل نهاد و گزاره ، تمیز، بدل ، نهاد موول مفعول موول، تفاوت تاکید و بدل ، جمله های پایه و پیرو و نظایر آنها به تفصیل بحث شده است . و پس از تحقیق و بررسی کامل ، نگارنده در پاره ای موارد خود به داوری نشسته و آنچه که به نظرش صحیح آمده ، پیشنهاد نموده است .
عباسقلی جبارنژاد محمدعلی صادقیان
این پژوهش در پنج فصل تنظیم شده است: فصل اول، در باره اوضاع جغرافیایی ، سیاسی، تاریخی ، نژادی و فرهنگی ایل بزرگ بویراحمد است. فصل دوم، ازمقوله کلی شعر و شاعری ، نخستین شعر و شاعر بویراحمد، کم و کیف شعر بویراحمد و شاعران معاصر ایل بزرگ بویراحمد سخن گفته و به بسط این موضوع پرداخته شده است. فصل سوم ، به بررسی گونه های مختلف شعر محلی بویراحمدی پرداخته شده استو فصل چهارم ، آرایه های ادبی موجود در اشعار بویراحمدی ، همچون تشبیه ، استعاره، مجاز، ایهام، کنایه، اغراق و نمادهای برجسته طبیعی، حماس ، اسطوره ای ، قومی و ملی این اشعار پرداخته شده است.فصل پنجم، نیز شرح احوال و نمونه های اشعار محلی و فارسی شاعران بویراحمدی و غیربویراحمدی استان پرداخته شده است.
معصومه السادات مدنی بجستانی محمد غلامرضایی
شب و روز به عنوان دو آیت الهی همواره مورد توجه شاعران و نویسندگان بوده است. شب و روز در شعر شاعران به عنوان مقطعی از زمان ، ظرف حوادث و حالاتی خاص است و گاه جنبه رمز و سمبول گرفته است. هر یک از شاعران با توجه به محیط جغرافیایی و اوضاع سیاسی اجتماعی و فرهنگی عصر خود براساس اعتقادات و بینش خویش دیدگاه و توصیف هایی خاص از شب و روز به دست داده اند. گاه این دیدگاه ها مشابه و نزدیک به هم است و گاه متفاوت. شب و روز در شعر شاعران دوران سامانی و سلجوقی بیشتر جنبه حسی و طبیعی دارد. آنان چون نقاشانی زبردست ، شب ، صبح و روز را آنچنانکه دیده اند با زبان شاعرانه وصف کرده اند. از میان آنان ، توصیف های فردوسی ، بیشتر جنبه حماسی دارد. در قرن پنجم تنها شاعر مهمی که به شب و روز جنبه مذهبی داده و در توصیف ها، تشبیه ها و استعاره های او در این مورد رنگ دینی و اعتقادی راه یافته ناصرخسرو قبادیانی است. در میان شاعران مورد بحث ، حافظ شاعری است که شب و روز را هم از دید حسی و طبیعی نگریسته و هم از دیدگاه عرفانی. وی به شیوه عارفان ، شب را زمان راز و نیاز و تجلی حق بر دل و ارتباط قلبی با معبود و حالاتی دیگر ازاین دست دانسته و هم در مواردی به شب -بویژه -جنبه رمزی داده است و البته در رمزهای او نیز دید عرفانی محسوس است. دو شاعر نوپرداز معاصر، نیما یوشیج و اخوان ثالث، معمولا شب و روز را از دو دیدگاه توصیف کرده اند: یکی دیدگاه طبیعی و حسی، توصیف های آنان از بعضی جهات نسبت به شاعران قدیم تازه تر است و بخصوص در شعر نیما تاثیر محیط جغرافیایی مازندران مشخص است. جنبه دیگر در شعر آنان، مطالبی است که از دیدگاه سیاسی و اجتماعی بیان شده است. در شعر آنان هم به دلیل آشنایی با ادب غرب و راه یافتن تمثیلهای بلند و هم به سبب شرایط زمانه شب و روز بارها جنبه رمزی یافته است.
محمدرضا پورایرج محمد غلامرضایی
رساله حاضر در سه بخش عمده تدوین شده است. بخش اول شامل کلیات موضوع است و در آن زندگی و آثار نظامی، اهمیت صورخیال در شعر فارسی و در شعر نظامی به اختصار بررسی شده است. در بخش دوم عناصر صور خیال ، یعنی استعاره ، کنایه، مجاز، ایهام و اغراق در خسرو و شیرین مورد بحث قرار گرفته است. بخش سوم شامل فهرست استعارات ، کنایات و امثال در خسرو و شیرین است.
علیرضا باغبان محمد غلامرضایی
زبان تمثیلی از زیرمجموعه های زبان شعر و آفریننده تمثیل است و تمثیل بیان غیرمستقیمی است که بر تشبیه بنا می شود. بدین ترتیب که شاعر یا نویسنده برای ذهنیت خویش که معمولا یک مفهوم عقلی و نامحسوس است ، عینیتی را که غالبا پدیده ای محسوس است برمی گزیند. عینیت برگزیده شده باید ذهنیت و عاطفه پدیدآورنده خویش را القا کند . تمثیل با دیگر صور خیال شباهتها و تفاوتهایی دارد و شایسته آن است که یک شیوه مستقل بیانی شمرده شود. همچنین می توان تمثیل را بر مبنای مشخصه های : درجه وضوح، محتوا و مضمون، ساختار و سرچشمه های آن دسته بندی و گونه های این شیوه بیانی را معرفی کرد. زمینه ها و انگیزه های متعددی به رویکرد نیما و اخوان به زبان تمثیلی انجامید که شاید بتوان اندیشیدن به ماهیت شعر و عوامل اجتماعی و سیاسی را در صدر آن زمینه ها قرار داد. نیما در آغاز به حکایتهای تمثیلی روی آورد وهنگامی که بدعت شگفت خود را در شعر فارسی آغاز کرد ، تمثیل توصیفی را البته در ساختاری یکپارچه به عنوان شگرد اصلی شاعری خویش برگزید. مهمترین تحولی که نیما در کاربرد زبان تمثیلی به وجود آورد، ایجاد یکپارچگی ساختار تصویری در شعر بود. از نظر محتوایی نیز سروده های تمثیلی او عرضه گاه دردها و گرفتاریهای طبقه متوسط جامعه ایران درعصر زندگی شاعر است. اخوان درابتدا نوعی تمثیل توصیفی را که حداکثر در یک بیت ارائه می شود ، به کار می گرفت و به نظر ما یکپارچگی ساختار تصویری را بعدها از نیما آموخت. در این دوره اخوان تمثیل توصیفی و داستان تمثیلی را با قدرت می سراید و بویژه در بهره گیری از شگردهای داستان پردازی کامیاب است . از نظر محتوایی نیز گرایش عمده او به مسائل اجتماعی و سیاسی است و البته از دیگر مضامین نیز غافل نمانده است همچون سروده های تمثیلی اخوان به سبب تسلط کم نظیر او بر فرهنگ و ادب فارسی از زبانی پخته برخوردار است و پشتوانه های فرهنگی در آن نسبت به شعر نیما گستردگی افزونتری دارد.
ملیحه علاییان محمد غلامرضایی
خاقانی شاعری است آگاه و توانا که شعر وی امتیازاتی خاص دارد. وی در سرودن بیشتر موضوعات شعری ، موفق بوده است. بیشترین شهرت وی به سبب داشتن قصاید عالی و غرا است. دقت و باریک بینی خاقانی در محسوسات ، در خور توجه است و همین ریزه کاریها، گاه شعر وی را از اعتدال و انسجام خارج و مفهوم شعر وی را دشوار و دیرفهم می سازد. با این همه ، از قدرتی که در توصیف مناظر و کشف حقایق دارد، هرگز کاسته نشده است. وی می کوشد تا معانی ساده را در قالب الفاظ عالمانه و تعبیرات مخصوص به خود عرضه کند. این ویژگیها در قصاید وی مشهود است . اما در سرودن غزل، زبان وی نرمتر و ساده تر می شود. وی درتحول و تکامل غزل فارسی نیز سهیم بوده و مانند سنایی، سعدی و مولانا و حافظ توجه شاعران بعد از خود را جلب کرده است. سعدی، مولانا و حافظ هر کدام به گونه ای به آثار و سروده های وی نظر داشته اند. تاثیر حافظ از شعر خاقانی- و از جمله از غزل وی- قابل توجه است. حافظ از لحن و موضوعات غزلی خاقانی بهره ها بده است. بسیاری از غزلهای حافظ دراستقبال از غزلهای خاقانی است. گاه این استقبال عینا از وزن یا قافیه یا ردیف است و گاهی با تغییر و تصرفی زیبا توام است . حتی حافظ دراستعمال برخی صنایع ادبی نظیر ایهام تناسب به اشعار خاقانی نظر داشته است. همچنین برخی لغات و ترکیبات و مضامین را از شعر خاقانی به وام گرفته است، به عنوان مثال ترکیب سیه کاسه را از خاقانی اقتباس کرده است و دلیل آن یکسان بودن نوع و کاربرد آنها در دو دیوان است. حتی حافظ مصرعی از شعر خاقانی را تضمین کرده است. در زمینه سبک و جهان بینی نیز مشابهت هایی در سخن دو شاعر وجود دارد و ما درفصل مربوط ، سعی کرده ایم تا وجوه تشابه و تفارق را نیز مشخص سازیم. در زمینه های کلی شعر همچون مفاخره، مدیحه، مبارزه با زهدریایی و برخورد دو شاعر با حسدورزان نیز قراینی وجود دارد که احتمال تاثیرپذیری را بیشتر می کند. مجموع این عوامل ، همراه با شواهد و قراین، حدس نظر داشتن حافظ به خاقانی را قوت می بخشد و احتمال توارد را در این زمینه ضعیف می سازد.
بتول زمانی محمد غلامرضایی
نام موسی (ع) یکصد و سی و شش بار، یعنی بیش از دیگر پیامبران در قرآن کریم مذکور است. موسی (ع) در شعر مولوی نماد اولیا، هادیان مشفق، سالکان، پیشوایان سلوک، عامل قهر الهی و رمز عقل و رحمت و مظهر آداب دانان و مترسمان و پرسشگران بی غرض است. در مقابل وی ، فرعون نماد وهم ، نفس ، تن ، مکر و فریب ، تکبر، عناد ، قدرت صوری و ظاهری و رمز استغراق در عالم حس است. داستان تولد موسی(ع) نشانه ای است برای محتوم بودن قضا و قدر الهی. گوینده مثنوی از تضاد و چالش این دو شخصیت ، خواننده را به جانب حقیقت راهنمایی می کند. وی از سایر عناصر داستان نیز رمزهایی می سازد تا به یاری آن ، مفاهیم بلند خود را بیان کند. داستانهای این پیامبر در مثنوی گاهی از قرآن کریم و گاهی از قصص و تفاسیر اسلامی و تواریخ ماخوذ است و گاهی نیز ساخته و پرداخته ذهن توانمند خود اوست.
مهدی حسینی محمد غلامرضایی
موضوع رساله حاضر ملازمت شریعت و طریقت در مثنوی است که طی آن یکی از موضوعات مهم تاریخ تصوف -یعنی شریعت و نقش آن در تصوف که همواره محل بحث و منازعه پیروان تصوف و اهل شریعت بوده-مورد بررسی قرار گرفته است.در واقع سوال اصلی این است که براستی شریعت در تصوف از چه جایگاهی برخوردار است و نظر متصوفه در باره آن چیست؟ عرفا و متصوفه هر یک به نوبه خود در مقام پاسخ به این سوال برآمده و در آثار خویش به این نکته اشاره کرده اند، اما از آنجا که موضوع فوق در کتاب مثنوی مولانا جلال الدین محمد بلخی با توضیحی بیشتر و بیانی روشن تر مطرح و به تفصیل در باره آن سخن گفته شده است، تحقیق حاضر بر مبنای کتاب مذکور انجام گرفته و البته در کنار آن به منظور تکمیل مباحث از نظرات و اندیشه های عرفای دیگر نیز استفاده شده است.
مریم وکیل صمد محمد غلامرضایی
حضرت سلیمان (ع)فرزند حضرت داود (ع) و یکی از پیامبران بزرگ بنی اسرائیل است که خداوند به او و پدرش علاوه بر مقام پیامبری ، پادشاهی گسترده ای نیز بخشیده بود. در تورات از سلیمان در شمارپادشاهان بنی اسرائیل نام رفته و ذکری از پیامبری او نیست. سرگذشت او در تورات به مانند بیشتر پیامبران بنی اسرائیل ، دستخوش تحریفات فراوان شده و متاسفانه بخشی ازاین مجعولات در تفاسیر و تواریخ معتبر اسلامی نیز راه یافته است که از آن جمله است داستانهای انگشتری سلیمان ، ماجرای سلیمان و ملکه سرزمین سبا و خصوصا داستان جسدی که بر تخت سلیمان افکنده شد.
محمدحسین عزیزی بندرآبادی محمد غلامرضایی
ناصرخسرو از شاعران بزرگ قرن پنجم هجری است. وی علاوه بر شعر، در علم و حکمت و دین نیز صاحب نظر است و آثار ارزشمندی به نثر از وی به جا مانده است. ناصرخسرو در چهل سالگی دچار انقلاب روحی شد. عزم سفر کعبه کرد و در این سفر هفت ساله از سرزمینهای مختلف دیدن کرد و با افراد و گروههای متعددی آشنا شد . در اقامت سه ساله اش در مصر ، مذهب اسماعیلی اختیار کرد و از سوی خلیفه فاطمی مصر به عنوان حجت زمین خراسان برگزیده شد. وی پس از بازگشت به زادگاه خود، بلخ به تبلیغ مذهب اسماعیلی پرداخت و چون با مخالفت علمای سنی مذهب و عامه مردم مواجه شد ، به منطقه کوهستانی یمگان پناه برد و تا پایان عمر-یعنی سال 481 هجری -در آنجا ماند و به سرودن اشعار ، تالیف آثار و تبلیغ مذهب اسماعیلی اشتغال داشت.ناصرخسرو ، شاعر ، متکلم، جهانگرد، واعظ و مبلغ مذهب اسماعیلی بود و برخلاف شاعران زمان خویش به مال و منال جهان توجهی نداشت و شعر خود را در خدمت دین و فکر قرار داد. دیوان اشعار او مجموعه ای است از مضامین قرآنی ، احادیث نبوی، عقاید مذهبی، مباحث کلامی و فلسفی، اخلاق ، زهد ، انتقاد از شاهان و امیران فاسد و عالمان دین فروش ، مدح پیامبر و خاندانش و خلیفه فاطمی مصر و گاه گاه وصف طبیعت. طبیعی است که چنین شاعری، نامهای تاریخی را از راه تفنن به کار نمی برد.وی برای انتقاد، تبلیغ، تائید یا رد کردن اعتقادات بعضی افراد و فرقه ها و همچنین مضمون آفرینی و ایجاد صور خیال شعری، تبیین مفاهیم، اثبات ادعا و مدح و ... از نامهای تاریخی بهره گرفته است. بجز سلسه ها، ادیان و مذاهب، اقوام و فرقه ها، کتابها، بتها و امثال آنها، مجموعا از دوازده طبقه ازافراد نام برده است: پیامبران ، امامان، خلفا، صحابه، پیشوایان اهل سنت، زاهدان، پادشاهان و امیران، قهرمانان اسطوره ای و تاریخی، دانشمندان و حکما، شاعران، سرکشان و گمراهان و دلدادگان مشهور. همچنین اسم بعضی از امیران معروف یا نامهای معمولی را به صورت اسم مبهم به کار برده است.
محمد غلامرضایی
چکیده ندارد.
زهره احمدی پوراناری محمدعلی صادقیان
مهمترین نتایج نقد و تحلیل داستان های < الهی نامه > عبارتند از : 1- یکی از مهمترین جلوه های داستان پردازی عطار قرینه سازی و همسان سازی است . 2- مقدمه داستان های عطار ، طرح را تقویت می کند . 3-محیط و فضای داستان های < الهی نامه > زاهدانه و غمگین است . 4- شخصیت دیوانگان ( مجانین عقلا ) ، شاهکار شخصیت پردازی عطار است . 5-پرسشگران و سلطان محمود از شخصیت های مقابل هستند که در برابر شخصی قرار می گیرند و اورا به حرف می آورند . 6-یکی از تکنیک های شخصیت پردازی عطار این است که گاه شخصیت هایی که به خوبی معروفند ، شریر ، و شخصیت هایی که به بدی معروفند ، گاه قهرمان قرار می گیرند .