نام پژوهشگر: منصوره موحدین
زهره ماکولاتی منصوره موحدین
تمایز سلول زایا از سلول های بنیادی جنینی در محیط in vitro روش جدیدی را برای مطالعه تکامل سلول زایا فراهم کرده است. در مطالعه حاضر، سلول های زایای تمایز یافته از سلول بنیادی جنینی به بیضه موش بالغ مدل آزوسپرمی تیمار شده با بوسولفان پیوند زده شد و نقش این سلول ها در فرآیند اسپرماتوژنز بررسی شد. واکنش ایمونوسیتوشیمی oct4 جهت تایید حالت غیرتمایزی و واکنش pcr ژن sry برای تعیین جنسیت سلول بنیادی جنینی موشی رده cce انجام شد. همچنین، تاثیر غلظت های مختلف bmp4 (0، 01/0، 1/0، 1، 5، 25، 50 و 100 ng/ml) بر میزان بقا و تکثیر سلول های بنیادی جنینی مورد بررسی قرار گرفت. سلول های بنیادی جنینی به مدت 1 روز جهت تشکیل اجسام شبه جنینی (مرحله اول القای سلول زایا) و سپس به مدت 4 روز در سیستم همکشتی با سلول های sto و سلول های فیبروبلاست جنینی موش و سیستم کشت ساده در حضور و غیاب 5 نانوگرم بر میلی لیتر bmp4 جهت القای تمایز سلول های زایای بدوی کشت داده شد (مرحله دوم القای سلول زایا). به منظور تکثیر و غنی سازی سلول های زایای بدوی، سلول های زایای تمایز یافته از سلول های بنیادی جنینی کشت داده شده در سیستم کشت ساده حاوی 5 نانوگرم بر میلی لیتر bmp4، به مدت 7 روز در حضور غلظت های مختلف اسید رتینوئیک (0-5 میکرومولار) در سیستم کشت ساده و سیستم همـکشتی با سلول های sto کشت داده شد (مرحله سوم القای سلول زایا). جهت القای تمایز سلول بنیادی اسپرماتوگونی از سلول های زایای بدوی، سلول های تمایز یافته از سیستم هم کشتی با سلول های sto دارای غلظت 3 میکرومولار اسید رتینوئیک به مدت 2 روز بر روی لایه تغذیه کننده سلول های سرتولی و در حضور و عدم حضور ترکیب سه فاکتور lif، bfgf و اسید رتینوئیک و نیز در سیستم کشت ساده حاوی سه ترکیب فوق کشت داده شد (مرحله چهارم القای سلول زایا). در مرحله بعد، کارآیی سیستم هم کشتی با سلول های سرتولی و سیستم کشت ساده به مدت 2 هفته در تکثیر و غنی سازی سلول های بنیادی اسپرماتوگونی بررسی شد (مرحله پنجم القای سلول زایا). در انتهای تمامی مراحل فوق، بیان ژن های mvh، ?6 integrin، 1 integrin?، stra8 و piwil2 با روش pcr کمی اندازه گیری شد. به علاوه، در انتهای مراحل 1-4، میزان بقا و تکثیر اندازه گیری شد و اثرات القایی سیتوکین های مختلف با استفاده از واکنش های ایمونوسیتوشیمی mvh که مارکر اختصاصی برای سلول های زایای بدوی و cdh1 که مارکر اختصاصی برای سلول های اسپرماتوگونی است در گروه های منتخب هر مرحله و گروه های کنترل مربوطه مورد ارزیابی قرار گرفت. در انتها سلول های حاصل از تمایز در انتهای مرحله 4 به بیضه موش بالغ مدل آزوسپرمی تیمار شده با بوسولفان پیوند زده شد. حالت غیرتمایزی و جنسیت xy این رده سلولی تایید شد. نتایج دوزیابی نشان داد که bmp4 با غلظت ng/ml 5 تاثیرات بهتری بر میزان بقا و تکثیر این رده سلولی داشته است. بیان تمامی ژن های مورد بررسی در اجسام شبه جنینی نسبت به سلول بنیادی جنینی افزایش یافته و این افزایش در مورد ژن های mvh، stra8 و piwil2 معنی دار بود. در انتهای مرحله دوم، میزان بقا و تکثیر افزایش معنی داری را در دو سیستم کشت ساده فاقد و دارایng/ml 5 bmp4 نشان داد. به علاوه، نتایج pcr و ایمونوسیتوشیمی نشان داد که بیشترین میزان بیان mrna و پروتئین mvh مربوط به سیستم کشت ساده دارای bmp4 بوده است. در مرحله سوم، بیشترین میزان بقا و تکثیر در سیستم کشت ساده فاقد اسید رتینوئیک مشاهده شد. نتایج pcr و ایمونوسیتوشیمی این مرحله نشان داد که بیشترین میزان بیان mrna و پروتئین mvhدر سیستم هم کشتی با سلول های sto دارای غلظت 3 میکرومولار اسید رتینوئیک می باشد. در مرحله چهارم، بیشترین میزان بقا و تکثیر و بیشترین میزان بیان ژن های mvh، stra8، piwil2 و ?6 integrin در سیستم هم کشتی با سلول های سرتولی دارای ترکیب سه فاکتور u/ml1000 lif، ng/ml1 bfgf وmµ2 اسید رتینوئیک مشاهده شد. نتایج ایمونوسیتوشیمی نیز نشان داد که بیان پروتئین cdh1 در گروه مذکور به صورت معنی داری نسبت به گروه کنترل سیستم هم کشتی با سلول های سرتولی بیشتر بوده است. سیستم های کشت مرحله پنجم نیز تاثیری در غنی سازی سلول های اسپرماتوگونی نداشت. به علاوه، پیوند سلول های مرحله چهارم پس از8 هفته نشان داد که سلول های پیوندی در قاعده لوله های منی ساز جای گیری نموده اند. تعداد سول های اسپرماتوگونی در گروه پیوندی به صورت معنی داری نسبت به گروه کنترل بیشتر بود. نتایج تایید می کند که افزودنng/ml 5 bmp4 در محیط کشت ساده در القای تمایز سلول زایای بدوی موثر است. به علاوه، غلظتmµ 3 اسید رتینوئیک در سیستم هم کشتی با سلول های sto در غنی سازی سلول زایای بدوی و سیستم هم کشتی با سلول های سرتولی دارای فاکتورهای lif، bfgf و اسید رتینوئیک در تمایز سلول اسپرماتوگونی از سلول زایای بدوی نقش دارد. پیوند این سلول ها در موش مدل آزوسپرمی منجر به ایجاد نتایج بهتری در تعداد اسپرماتوگونی گردید.
امیر عبدلی عبدالحسین دلیمی اصل
توکسوپلاسموزیس یکی از عفونت هایی است که تاثیرات بسیاری بر سیستم تناسلی جنس مونث دارد و سبب سقط جنین می گردد اما مطالعات بسیار اندکی در مورد تاثیر توکسوپلاسموزیس بر باروری و سیستم تناسلی جنس مذکر صورت گرفته است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر آلودگی توکسوپلاسما گوندی بر پارامتر های تولید مثلی رت بالغ بوده است. در این مطالعه از 56 سر رت بالغ استفاده شد، 35 سر رت مورد بوسیله تاکی زوئیت های سوش rh توکسوپلاسما گوندی آلوده شدند. سپس در روزهای 10 تا 70 پس از آلودگی و هر 10 روز، 5 سر رت مورد و 3 سر رت کنترل را کشته و پارامترهای اسپرم (تعداد، درصد تحرک، زنده بودن و مورفولوژی غیر طبیعی)، درصد نسبی وزن بیضه به بدن، تستوسترون سرم و داخل بیضه، ldh سرم و داخل بیضه و میزان فروکتوز وزیکول سمینال مورد بررسی قرار گرفت. به منظور بررسی تائید آلوده شدن رت ها، کیت igg elisa طراحی و ارزیابی گردید. آنالیز آماری داده ها با استفاده از آزمون mann-withney u مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سطح معنی داری p<0.05 در نظر گرفته شد. نتایج این بررسی نشان داد، تحرک اسپرم، زنده بودن اسپرم و تعداد اسپرم از روز 10-70، 10-60 و 20-60 پس از آلودگی، کاهش معنی دار و درصد اسپرم های غیر طبیعی در روز های 30-50 پس از آلودگی افزایش معنی داری در رت های آلوده داشت(p<0.05) . درصد نسبی وزن بیضه به بدن در رت های آلوده و کنترل اختلافی نداشت (p>0.05). تستوسترون سرم و داخل بیضه فقط در روز 10 بعد از آلودگی کاهش معنی داری داشت (p<0.05). ldh سرم در روز 10 پس از آلودگی افزایش معنی دار و ldh داخل بیضه در روز 30 پس از آلودگی کاهش معنی داری نشان داد(p<0.05) . میزان فروکتوز وزیکول سمینال از روز 10 تا 50 پس از آلودگی کاهش معنی داری در رت های آلوده نشان داد (p<0.05). با توجه به نتایج به دست آمده، توکسوپلاسموزیس می تواند باعث اختلال در اسپرماتوژنز و باروری رت بالغ شود.
مریم نظم بجنوردی منصوره موحدین
هدف: کشت سلول های اسپرماتوگونی و تولید سلول های پر توان embryonic stem cells (es like cells) که دارای قابلیت بازسازی و تولید هرسه نوع لایه زایای جنینی می باشند، این سلول ها را به عنوان منبع کافی و جدیدی برای سلول درمانی و ترمیم در بیماریها از جمله بیماریهای نورودژنراتیو پیشنهاد می دهد. در تحقیق حاضر تمایز سلول های اسپرماتوگونی موش به سلول های شبه الیگودندروسیت و نقش آنها درمیلین سازی پس از پیوند به موش صحرایی مدل دمیلیناسیون بررسی شد. مواد و روشها: سلول های اسپرماتوگونی ازبیضه موش نوزاد توسط دو مرحله هضم آنزیمی جداسازی شدند. پس از کشت سلول های اسپرماتوگونی کلنی های es like cells درپاساژ پنجم معادل هفته 3 کشت حاصل شدند. ژنهای پرتوانی و ژنهای اختصاصی اسپرماتوگونی با روش real time-pcr و مارکرهای پرتوانی نظیر oct4، sox2 و ssea1 نیز با روش ایمونوسیتوشیمی و فلوسایتومتری در سلول های es like cells بررسی شدند. سلول های es like cells ابتدا به سلول های پیش ساز عصبی و سپس به سلول های شبه الیگودندروسیت تمایز یافتند. درمرحله in vivo مدل دمیلیناسیون توسط تزریق استریوتاکسیک 2 میکرولیتر توکسین لیزولیسیتین به کورپوس کالوزوم القا شد. پس از یک هفته از ایجاد مدل دمیلیناسیون سلولها ی شبه الیگودندروسیت نشاندارشده با diiبه صورت درجا به موش پیوند گردید. 2و 4 هفته پس از پیوند سلول بررسی های هیستولوژی وایمونوهیستوشیمی به منظور بررسی تغییرات وسعت دمیلیناسیون و شدت رمیلیناسیون وجایگزینی سلول های پیوندی درمحل ضایعه انجام شد. یافته ها: ماهیت سلول های es like cells با استفاده از معیارهای مختلف شناسایی نظیر بیان ژنهای پرتوانی c-myc و nanog و مارکرهای پرتوانی نظیر oct4، sox2 و ssea1 مورد تایید قرار گرفت. بررسی مارکرهای nf68، nestin، ng2 olig2, با روش ایمونوسیتوشیمی وreal time-pcr تمایز es like cells را به سلول های پیش ساز عصبی و شبه الیگودندروسیت درپایان هر مرحله القا تایید کرد. یافته های هیستولوژی نشان دهنده کاهش معنادار وسعت دمیلیناسیون وافزایش شدت رمیلیناسیون در گروه پیوند سلول نسبت به گروه کنترل بود. همچنین براساس بیان plp تمایز سلول های جایگزین شده پس از پیوند به سلول های میلین ساز با روش ایمونوسیتوشیمی تایید گردید. نتیجه گیری: سلول های اسپرماتوگونی درشرایط کشت کلنی های es like cells را ایجاد کرده که می تواند با استفاده از القاگر ra ابتدا به سلولهای پیش ساز عصبی و سپس توسط ترکیباتی نظیرegf و bfgf به سلولهای شبه الیگودندروسیت تمایز پیدا کند که این سلولها قادربه میلین سازی پس از پیوند به موش صحرایی مدل دمیلیناسیون است. کلمات کلیدی: سلول های اسپرماتوگونی، es like cells، سلولهای شبه نوروپروژنیتور، الیگودندروسیت، میلین سازی، مدل دمیلیناسیون ، پیوند سلول
مهسا عسکری جهرمی مسعود امانلو
مقدمه : ژن های catsper کانال های کلسیمی ویژه ای را در غشاء اسپرم کد می کنند. پروتئین های catsper مسئول ورود کلسیم به درون سلول هستند و نقش مهمی در حرکت اسپرم و باروری مرد ایفا می کنند. آنتی اکسیدان ها نیز از عناصر ضروری، برای حرکت اسپرم می باشند. عصاره گیاه کالیگونوم دارای آنتی اکسیدان های مهمی چون: کاتچین و کرستین است. در این تحقیق تاثیر عصاره گیاه کالیگونوم بر بهبود پارامترهای اسپرم و میزان بیان ژن catsper در موش مسن مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روش کار: در بخش اول این تحقیق دوزیابی عصاره گیاه مورد نظر با استفاده از سه دوز mg/kg10و30 و mg/kg 50 در هر گروه انتخاب شدند.. 5 سر موش سوری نر 13-11 ماهه از نژاد nmri در هر گروه انتخاب شدند. تزریقات به مدت 5 هفته و به صورت داخل صفاقی انجام گرفت. یک هفته پس از اتمام تزریقات و پس از جداسازی اپیدیدیم، پارامترهای اسپرم در گروه ها مورد بررسی قرار گرفتند. هم چنین یکی از بیضه ها در هر موش جهت انجام پاساژ بافتی و رنگ آمیزی تانل در فیکساتیو بوئن قرار داده شد. در بخش دوم این مطالعه این مطالعه، 15سر موش نر سوری 12-10 ماهه و 15 سر موش نر سوری 3-2 ماهه به سه گروه ( کنترل، شم و آزمون) تقسیم بندی شدند. به گروه کنترل هیچ تزریقی انجام نشد. به گروه شم، هم حجم تزریق گروه آزمون، حلال دی متیل سولفوکسیدdmso)) به صورت داخل صفاقی تزریق شد. گروه های آزمون دوز بهینه از عصاره گیاه کالیگونوم را به صورت داخل صفاقی و به مدت 5 هفته دریافت کردند. هم چنین یکی از بیضه ها برای واکنش real time-pcr استفاده شد. از نمونه بیضه rna استخراج و ژن gapdh به عنوان ژن مرجع در نظر گرفته شد. میزان بیان ژن های catsper با استفاده از محصول real time-pcr مورد ارزیابی قرار گرفت و نتایج حاصل با استفاده از نرم افزارspss و روشanova آنالیز شدند. نتایج : آنالیز پارامترهای اسپرم، نشان دهنده بهبود پارامترهای اسپرم به صورت تفاوت معنی دار در پارامترهای تحرک، میزان بقاء و موفولوژی طبیعی اسپرم در گروه دوز mg/kg30 نسبت به سایر گروه ها بود (05/0p? ). نتایج هم چنین نشان دهنده تفاوت معنی دار میزان بیان ژن catsper2,4 در گروه آزمون مسن در مقایسه با گروه کنترل مسن بود (05/0p? ). نتیجه گیری: دوز mg/kg30 از عصاره گیاه کالیگونوم منجر به بهبود کیفیت اسپرم و افزایش میزان بیان ژن catsper درموش مسن می شود.
مریم احمدی منصوره موحدین
توسع? نفوس انسانی در صدر غایات زندگی است و در تمامی جوامع جایگاهی رفیع را به خود اختصاص داده است. بنابراین ناباروری مسئله ایست که پیوسته جوامع بشری را به خود مشغول داشته است و در تمامی ادیان و حتی در تاریخ انبیا به این مسئله به عنوان بحران و مشکل نگریسته شده است. در قران نیز آیات چندی در ارتباط با ناباروری همسرحضرت زکریا بیان شده است. امروزه با توسع? علم پزشکی و استفاده از روش های گوناگون تلقیح مصنوعی، این مشکلات تا حدودی برطرف شده است، اما هر پیشرفتی در عرص? تکنولوژی و پزشکی چالش هایی را نیز در کنار خود دارد و گاهی این چالش ها آنقدر مساله ساز است که بر اصل مساله تقدم پیدا می کند. تلقیح مصنوعی با وجود نو پا بودن خود به سرعت در ایران گسترش پیدا کرده و تحقیقات حقوق-دانان، فقیهان و روانشناسان و جامعه شناسان پیوسته در صدد تسهیل این امر بوده است. اما استفاده از این روش چالش های فقهی-حقوقی، پزشکی و تا اندازه ای روانی و اجتماعی را نیز با خود به همراه داشته است که بازتاب های بسیاری در جامعه دارد و باید تدابیر حکیمانه ای اندیشید. در این تحقیق پس از طرح اصول کلی تحقیق و بیان مسئله در فصل اول و پس از بیان مبانی و مبادی بحث و اهمیت سلامت نسل و مشروعیت نطفه و بررسی احکام تکلیفی و وضعی تلقیح مصنوعی در فصل دوم و سوم به بحث در رابطه با چالش ها و مشکلاتی که پس از استفاده از این روش خانواده ها و کودکان را تهدید می کند، پرداخته شد. آنچه بیش از هر چیز اهمیت داشت سلامت نطفه و سلامت نسل و مسائل مذهبی پیرامون اهدا کنندگان و گیرندگان اسپرم و تخمک و جنین اهدایی بود، همچنین مسائل حقوقی پیرامون ارث و نفقه و حضانت و ولایت کودکان حاصل از این روش ها و عوارض پزشکی که می تواند برای کودکان و زنان استفاده کننده خطرساز باشد. پس از بیان این چالش ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته اطلاعات لازم به زوجین نابارور مراجعه کننده به مراکز داده شد و سپس با استفاده از آزمون آماری پاسخ ها تحلیل شد. نتایج حاکی از این امر بود که بیش از نیمی از پاسخگویان پس از کسب اطلاعات لازم پیرامون این چالش ها یا اقدام به این کار نخواهند کرد و یا پس از کسب آگاهی و اطلاعات بیشتر به این کار اقدام خواهند نمود. همچنین مردان بیش از زنان از انجام تلقیح مصنوعی صرف نظر نموده و افراد با تحصیلات لیسانس و بالاتر پیش از سایر افراد در مورد اقدام به این کار تامل می کنند. با توجه با این نتایج لزوم اطلاع رسانی به زوجین نابارور و انجام مشاوره قبل از اقدام به تلقیح مصنوعی ضروری به نظر می رسد و پیشنهاد اصلی این پژوهش حمایت از کودکان بی سرپرست و پذیرفتن این کودکان به عنوان فرزندخوانده به جای استفاده از این روش ها و عواقب ناشی از آن می باشد
ماریا ذهیری منصوره موحدین
با توجه به پیچیده و ناشناخته بودن فاکتور ها و مکانیسم ها ی موثر در روند اسپرم زایی انسان، در این تحقیق سیستم های مختلف کشت از نظر میزان کارآیی آنها در تکثیر و غنی سازی سلولهای بنیادی اسپرماتوگونیای انسانی مورد ارزیابی قرار گرفته است. پس از تعیین ماهیت، وضعیت کلونی زایی سلولهای اسپرماتوگونی انسانی در طی دو هفته کشت در گروه های مختلف بررسی شد. سپس بخشی از سلولها با macs برای gfr?-1 جداسازی شدند. وضعیت متیلاسیون اختصاصی با روش msp و بیان ژن با روش pcr کمی در ارتباط با ژن های اختصاصی سلول های زایا (integrin?6،integrin?1 و plzf ) و ژن های پرتوانی (oct-4, nanog, c-myc) در هر مرحله از کشت ارزیابی شده و به منظور بررسی کارائی، سلولهای اسپرماتوگونی حاصل از بهترین سیستم به موش مدل آزواسپرمی پیوند شد. نتایج نشان داد تعداد و قطر کلونی های حاصل از کشت در سیستم سوسپانسیون بیضه به طور معنی دار نسبت به سایر سیستم ها بالاتر بود ( 05/0p ). میزان بیان ژنهای اختصاصی سلولهای ژرم در گروه کشت سوسپانسیون بیضه و گروه جداسازی شده بطور معنی دار از بقیه گروه ها بالاتر بود ( 05/0p ?). میزان بیان ژنهای nanog و c-myc در گروه کشت سوسپانسیون سلولهای بیضه و گروه جداسازی شده بطور معنی دار نسبت به بقیه پایین تر بود ( 05/0p ?). بیان ژن oct-4 در گروه مذکور تفاوت معنی دار با دیگر گروه های هم کشتی نداشت ( 05/0p > ). الگوی متیلاسیون اختصاصی ژنهای مذکور در گروه های مختلف در طی روند کشت تغییری را نشان نداد. نتایج پیوند نشان دهنده نشست سلولهای پیوندی و شرکت آنها در اسپرماتوژنز و حضور اسپرم با منشاء دهنده انسانی بود. بنابراین استفاده از سیستم هم کشتی سوسپانسیون سلولهای بیضه در غنی سازی و تکثیر و حفظ عملکرد سلولهای اسپرماتوگونی انسانی موثر است.
امیربهادر دخیلی رضا قراخانلو
مقدمه: نروپاتی دیابت یکی از رایج ترین عوارض دیابت می باشد که با کاهش در سنتز و انتقال نروتروفین ها همراه است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تمرین استقامتی بر بیان ژن ngf در نخاع رت های با نروپاتی دیابت می باشد. روش ها: 16 سر رت صحرایی بالغ از نژاد ویستار با میانگین توده بدنی4/8±3/326 گرم به طور تصادفی در چهار گروه دیابت کنترل، دیابت تمرین، سالم کنترل و سالم تمرین قرار گرفتند. جهت القا نروپاتی دیابت، پس از 12 ساعت ناشتایی از روش تزریق درون صفاقی محلول stz(mg/kg45) استفاده گردید. 2 هفته پس از تزریق stz پروتکل تمرین استقامتی با شدت متوسط به مدت 6 هفته انجام گردید و 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی رت ها قربانی شدند. و بیان ژنngf در بخش حرکتی نخاع با تکنیک real time اندازه گیری و با روش 2-??ct محاسبه شد. نتایج: سطوح ژنngf به طور معنادار پس از دیابت در هر دو بخش حسی و حرکتی کاهش یافته بود و تمرین استقامتی موجب افزایش معنادار در بیان ژن ngf در بخش حسی شد؛ ولی در بخش حرکتی به ngf را به سطوح طبیعی نزدیک و تعدیل نمود. هم چنین، تمرین کاهش معنادار سطوح گلوکز خون درگروه دیابت تمرین کرده نسبت به گروه دیابت تمرین نکرده را به همراه داشت. نتیجه گیری: افزایش فعالیت بدنی و تمرین می تواند به طور قوی عوامل پاتولوژیک مرتبط با نروپاتی دیابت را از طریق افزایش فاکتور رشد عصبی تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین، اثر درمانی سودمند تمرین ورزشی بعد از نروپاتی دیابت و دیگر بیماری های تخریب عصبی می تواند با تعدیل ngf نیز مرتبط باشد.
مهدی محقق منصوره موحدین
مقدمه و هدف: سلول های بنیادی اسپرماتوگونی در پایه ی روند اسپرم زائی قرار دارند. مانند سلول های بنیادی دیگر بافت های خاص، سلول های بنیادی اسپرماتوگونی نیز نادر بوده و فقط 03/0 درصد از کل سلول های ژرم در بیضه را تشکیل می دهند. تکثیر و کلونی زایی مطلوب سلول های بنیادی اسپرماتوگونی به روش های مختلف در شرایط in vitro موضوع مهمی برای درمان ناباروری با علل مردانه می باشد. مطالعات اخیر نشان داده است، روش های نوینی از جمله استفاده از امواج صوتی مخصوصا امواج فراصوت با شدت پایین می تواند در رشد، تکثیر و تمایز سلول ها اثر بخش باشند. به هر حال، تاثیر امواج فراصوت با شدت پایین بر روی سلول های بنیادی اسپرماتوگونی، که نقش مهمی در باروری مردان دارد، بررسی نشده است. در این مطالعه سعی بر آن است که تاثیر امواج فراصوت با شدت پایین را بر روی تکثیر، کلونی زائی و بقاء و بیان ژن های پرتوانی و اختصاصی سلول های بنیادی اسپرماتوگونی مورد بررسی قرار دهیم. مواد و روش ها: در ابتدا سلول های بنیادی اسپرماتوگونی از بیضه موش نوزاد استخراج شدند. ماهیت سلول های اسپرماتوگونی توسط پروتئین c-kit و plzf و در سلول های سرتولی توسط پروتئین ویمنتین تایید شد. در فاز اول دمای محیط کشت تحت تابش امواج فراصوت کنترل شد و در فاز دوم، به منظور به دست آودن شدت بهینه با حداکثر میزان تکثیر و کلونی زایی، سلول های بنیادی اسپرماتوگونی تحت تاثیر امواج فراصوت با سه شدت 100، 200 و mw/cm2300 قرار گرفتند. در فاز سوم، به منظور به دست آوردن سیکل کاری بهینه با حداکثر میزان تکثیر و کلونی زایی، سلول های بنیادی اسپرماتوگونی تحت تاثیر امواج فراصوت با دو سیکل کاری مختلف (%20 و %40) قرار گرفتند. در گروه های نهایی، میزان تکثیر، کلونی زایی، بقا و بیان ژن های آلفا6 و بتا1 ایتگرین و oct 4 در سلول های بنیادی اسپرماتوگونی تحت تاثیر پنج روز تابش امواج فراصوت با شدت پایین پیوسته و پالسی طی بیست و یک روز کشت، بررسی شد. یافته ها: در فاز اول، نتایج نشان داد با افزایش شدت امواج فراصوت با شدت پایین، زمان لازم برای ایجاد هایپرترمی کاهش یافت. در فاز دوم و سوم، نتایج نشان داد که میزان تکثیر و کلونی زایی سلول های بنیادی اسپرماتوگونی تحت تاثیر امواج فراصوت با شدت mw/cm2200 و سیکل کاری %40 نسبت به دیگر شدت ها و سیکل کاری، افزایش معنی داری داشت (05/0 >p). در گروه های نهایی، نتایج نشان داد که افزایش معنی داری در میزان تکثیر و کلونی زایی سلول های بنیادی اسپرماتوگونی تحت تاثیر تابش امواج فراصوت با شدت پایین پیوسته و پالسی (با پارامتر های بهینه) در مقایسه با گروه کنترل (05/0 >p) وجود داشت. ولی قدرت بقای سلول های بنیادی اسپرماتوگونی تحت تاثیر این امواج در هر دو مد پیوسته و پالسی به صورت معنی داری کاهش یافت (05/0 >p). نتایج مربوط به real time pcr، نشان داد میزان بیان ژن های آلفا 6 وبتا 1 اینتگرین سلول های بنیادی اسپرماتوگونی تحت تاثیر این امواج فراصوت باشدت پایین پیوسته و پالسی، افزایش معنی داری داشت (05/0 >p) ولی در میزان بیان ژن oct 4 تفاوت معنی داری نداشت. نتیجه گیری: امواج فراصوت با شدت mw/cm2200 و سیکل کاری %40 نسبت به دیگر شدت ها و سیکل های کاری، تاثیری بهتری روی میزان تکثیر و کلونی زایی سلول های بنیادی اسپرماتوگونی طی هفت روز کشت دارد. امواج فراصوت پیوسته و پالسی تاثیرات مفید کوتاه مدتی بر روی میزان تکثیر و کلونی زایی سلول های بنیادی اسپرماتوگونی طی بیست و یک روز کشت دارد. همچنین امواج فراصوت با پیوسته و پالسی میزان بقای سلول های بنیادی اسپرماتوگونی را طی بیست و یک روز کشت کاهش می دهد. این امواج میزان بیان ژن های آلفا 6 و بتا 1 را بعد از بیست و یک روز کشت افزایش می دهند.
محمد کشاورز رضا قراخانلو
مقدمه:cdk5 به عنوان یک پروتئین کیناز نقش ویژه ایی در سیستم عصبی را دارا می باشد و افزایش و کاهش بیان ژن و فعالیت این کیناز منجر به راه اندازی مسیرهای مرگ و یا زنده ماندن نورون ها می شود، با توجه به اثرات تمرین استقامتی مزمن بر رشد، جوانه زنی و عملکرد نورونی و بهبود شرایط پاتولوژیکی تخریب عصبی، هدف از پژوهش ما بررسی اثر 6هفته تمرین استقامتی بر بیان ژن cdk5 در نخاع رت ها نر ویستار با نوروپاتی دیابتی می باشد. مواد و روش ها: 28 سر رت صحرایی بالغ از نژاد ویستار با میانگین توده بدنی4/8±3/326 گرم ، بطور تصادفی به چهار گروه کنترل سالم (c)، تمرین کرده سالم (t)، کنترل نوروپاتی (n) و تمرین کرده نوروپاتی (nt) تقسیم شدند. دیابت با استفاده از یک وهله تزریق stz ایجاد شد. گروه های تمرین 6 هفته تمرین استقامتی را روی ترد میل اجرا کردند، بیان ژن cdk5 در بخش حسی و حرکتی ریشه های نخاعی(drg) با تکنیک real time اندازه گیری و با روش 2-??ct محاسبه شد. یافته ها و نتیجه گیری: بیان ژن cdk5 پس از 6 هفته تمرین استقامتی در بخش حسی و حرکتی نخاع گرو ه نوروپاتی کنترل(n) افزایش معناداری را نسبت به دیگر گروه ها نشان داد(0.05>p)، همچنین 6 هفته تمرین استقامتی منجر به کاهش معنادار بیان ژن cdk5 در گروه نوروپاتی تمرین(nt) نسبت به نوروپاتی کنترل(n) شد(0.05>p). با توجه به نقش ویژه ی cdk5 در توسعه و رشد و یا مرگ نورونی پژوهش حاضر نشان داد که تمرین اتقامتی مزمن با اثرات مفید خود بر شبکه نورونی منجر به تعدیل(کاهش) بیان ژن cdk5 در حالت پاتولوژیکی می شود. واژه های کلیدی: cdk5، تمرین استقامتی، نوروپاتی دیابت
فرانک صادقی پور وجدانی رضا قراخانلو
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر 6 هفته تمرین استقامتی بر بیان ژن gsk-3? در نخاع رت-های نر با نروپاتی دیابت است. بدین منظور 16 سر رت صحرایی بالغ نر 12 هفته ای از نژاد ویستار با محدوده ی وزنی 4/8±3/326 گرم به طور تصادفی به 4 گروه: سالم کنترل، سالم تمرینی، نوروپاتی تمرینی و نوروپاتی کنترل تقسیم شدند. حیوانات در شرایط استاندارد آزمایشگاهی نگهداری می شدند. گروه نوروپاتی دیابت از طریق تزریق درون صفاقی stz دچار دیابت شدند. پس از اطمینان از القای دیابت و انجام آزمون های رفتاری آلودینای و هایپرآلژزیای حرارتی و مکانیکی جهت سنجش نروپاتی دیابت، پروتکل تمرین استقامتی با شدت متوسط و پیشرونده به مدت شش هفته و پنج روز در هفته انجام گردید. رت ها پس از آخرین جلسه تمرینی قربانی شدند و نخاع آن ها استخراج گردید. برای بررسی میزان بیان ژن gsk-3? از روش real time-pcr استفاده شد. در نهایت برای مقایسه گروه ها از آزمون تحلیل واریانس دوطرفه و آزمون تعقیبی توکی در نرم افزار spss20 استفاده گردید. نتایج نشان دادند که نروپاتی دیابت تاثیر نامطلوبی بر بیان ژن gsk-3? داشته و موجب افزایش بیان این ژن در بخش حسی و حرکتی نخاع گروه نوروپاتی کنترل شده است. همچنین یافته ها حاکی از آن است که تمرین استقامتی تاثیر مثبت و معناداری را در کاهش بیان این ژن داشته است و میزان بیان آن را تا مقادیر نرمال در گروه نوروپاتی تمرینی کاهش داده است.
مسعود رحمتی رضا قراخانلو
پژوهش حاضر با هدف بررسی mrna kif1b? و کاینزین-1 در نرون های حسی و حرکتی بافت نخاع رت های نر ویستار دارای نروپاتی دیابت در پی تمرین استقامتی انجام گردید. بدین منظور، 28 سر رت صحرایی بالغ نر نژاد ویستار به طور تصادفی در چهار گروه هفت تایی: دیابتی تمرین کرده (dt)، دیابتی تمرین نکرده (dc)، سالم تمرین کرده (ht) و سالم تمرین نکرده (hc) قرار گرفتند. جهت القا دیابت، از روش تزریق درون صفاقی محلول stz ( mg/kg45) استفاده گردید. 2هفته پس از تزریق stz، با اثبات نروپاتی دیابت توسط آزمون های آلودینیای مکانیکی و هایپرآلژزیای حرارتی، پروتکل تمرین استقامتی با شدت متوسط (70-60 درصد vo2max) به مدت 6 هفته اجرا گردید. 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، رت ها تشریح و نرون های حسی و حرکتی l4-l6 بافت نخاع استخراج گردید. بیان mrna kif1b? و کاینزین-1 نیز به روش real time-pcr بررسی شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد نروپاتی دیابت منجر به افزایش mrna kif1b? و کاینزین-1 در نرون های حسی (به ترتیب 005/0=p و 001/0=p) و حرکتی در گروه dc گردید (به ترتیب 001/0=p و 001/0=p). به علاوه، تمرین منجر به کاهش معنی دار mrna kif1b? و کاینزین-1 در نرون های حسی (به ترتیب 04/0=p و 001/0=p) و حرکتی (به ترتیب 001/0=p و 001/0=p) و سطوح گلوکز خون در گروه dt در مقایسه با گروه dc گردید (001/0=p). همچنین تمرین استقامتی منجر به افزایش mrna kif1b? و کاینزین-1 در نرون های حرکتی (به ترتیب 001/0=p و 001/0=p) و mrna کاینزین-1 در نرون های حسی در گروه ht گردید (001/0=p). نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد یکی از عوامل احتمالی درگیر در اختلال انتقال آکسونی در نروپاتی دیابت، می تواند ناشی از تنظیم افزایشی mrna kif1b? و کاینزین-1 در نرون های حسی و حرکتی رت های دیابتی شده توسط stz باشد و تمرین استقامتی می تواند به عنوان یک راهبرد غیردارویی، این افزایش را تعدیل و به سطوح نرمال نزدیک کند.
مطهره اعلم الهدی حسن سواری
پیشرفت روزافزون علم و دانش در زمینۀ ژنتیک، امکان آزمایش و تشخیص انواع بیماریهای ژنتیکی را در مراحل مختلف رشد فراهم نمود. در این راستا، تشخیصهای پیش از تولد، آزمایش و بررسی وضعیّتهای ژنتیکی را ممکن ساخت که از آن جمله می توان از تشخیص ژنتیکی جنین پیش از لانه گزینی در رحم (پی جی دی) نام برد. آزمایش مزبور، از لانه گزینی جنینهای معیوب، ناقص، اضافی و یا با جنسیّت غیردلخواه در رحم جلوگیری نموده و یا این امکان را برای والدین فراهم می آورد که از طریق عبور از سراشیبی لغزنده و نیل به نوزاد طراحی شده، خصیصه های ژنتیکی دلخواه خود را برای فرزندانشان انتخاب نمایند؛ بنابراین ایشان در عوض عشق ورزیدن به کودکشان به صورت بدون قید و شرط، او را به دلیل خصیصه های ژنتیکی اش می خواهند و دوست دارند. در نتیجه آزمایش مذکور می تواند در تلاقی با حقوق اساسی بشری، اعم از حق بر حیات قرار گیرد. در اینجاست که کرامت بشری ممکن است خدشه دار گردد؛ چرا که پی جی دی این قابلیّت را دارد که در اثر تجویز نابجایش، ارزش انسان را تا حد خصیصه های ژنتیکی اش تنزّل دهد. کلیۀ ابناء بشر جدا از نژاد، رنگ، جنسیّت و ... دارای کرامت بشری هستند؛ کرامتی که خداوند با دمیدن روحش در انسان، به وی عطا نمود و در قرآن می فرماید: "و لقد کرّمنا بنی آدم". تعیین زمان آغاز حیات انسانی، می تواند در رفع ابهامات در خصوص این تکنیک، مؤید باشد. چنانچه [پیش] جنین را دارای خصیصه های انسانی و در نتیجه حقوق بدانیم، با پیروی از اصول اخلاقی نمی بایست این آزمایش مورد پذیرش واقع گردد؛ چرا که کرامت ذاتی و حق بر حیات برایش محرز است. لیکن با در نظر گرفتن هدف عالی تکنیک مزبور، زمانی که در خدمت علم پزشکی می باشد و البته با مراعات کامل احترامی که انسان مستحقّ آن است، در مقایسه با سقط جنین که در مرحله ای بالاتر در رشد جنین می باشد، اخلاق آن را خواهد پذیرفت. در هر حال یکی از معضلات حقوقی عمده که می توان برای تکنیک مذکور برشمرد، خلأ قانونی آن در اکثر کشورها و همچنین عدم یک چارچوب پذیرفته شدۀ اخلاقی در سطح بین المللی است. چالشی که می توان از طریق تنظیم و تصویب یک کنوانسیون بین المللی، مرتفع گردد؛ چرا که به نظر می رسد مسئلۀ حقوق بشر، مسئله ای نباشد که یک کشور به تنهایی و در قلمرو خودش بخواهد و بتواند آن را مدیریت و کنترل نماید. حقوق بشر از اموری است که مرزهای جغرافیایی را نشناخته و تاب قرار گرفتن در مقررات ملی را ندارد؛ که در این صورت هیچ مرجع و محکمه ای وجود نحواهد داشت که بتواند در راستای صیانت از حقوق انسانی در مقابل قدرت عظیم دولتی دفاع نماید.
سعیده نوری منصوره موحدین
مقدمه: افزایش سن به عنوان یک فاکتور اکسیداتیو بر روی ناباروری مردان تاثیر دارد. آنتیاکسیدان های گیاهی و شیمیایی برای حفظ سلول از این اثرات نامطلوب مفید هستند. عصاره میوه گیاه کالیگونوم دارای برخی عوامل آنتیاکسیدانی مهم مانند کاتچین و کرستین است. در این پژوهش اثرات عصاره کالیگونوم بر پارامترهای اسپرم، ros داخل اسپرمی، آنتیاکسیدانهای محلول و تشکیل آزمایشگاهی بلاستوسیست در موش نر مسن ارزیابی شد. مواد و روش انجام کار: 25 سر موش نر مسن 12-10 ماهه نژاد nmri به 5 گروه کنترل پیر، گروه حلال و سه گروه آزمون تقسیم شدند. عصاره کالیگونوم (mg/kg 10 و 20 و 30) به صورت داخل صفاقی هر هفته به مدت 6 هفته به گروههای آزمایش تزریق شد. در گروه حلال dmso به صورت داخل صفاقی تزریق شد. 5 موش نر 3-2 ماهه نیز به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند. در این مطالعه پارامترهای اسپرم، ros، آنتیاکسیدان های محلول در آب و میزان لقاح آزمایشگاهی در تمام گروهها ارزیابی شد. نتایج به وسیله آزمونهای anova و chi-square بررسی شدند. نتایج: نتایج نشان داد که تفاوت قابل توجهی در تعداد اسپرم، حرکت پیشرونده سریع و آهسته، مرفولوژی طبیعی، میزان تشکیل بلاستوسیست و سطح آنتیاکسیدان های محلول در آب در گروه mg/kg20 در مقایسه با گروه کنترل پیر وجود داشت. نتایج نشان داد که در تمام گروههای آزمایش بعد از تجویز کالیگونوم سطح آنتیاکسیدان ها افزایش و سطح ros کاهش یافت. این تغییر در گروه mg/kg20 در مقایسه با سایر گروههای آزمایش خفیف بود. نتیجه گیری: ما نتیجه گرفتیم که تجویز دوز mg/kg 20 عصاره کالگونوم باعث بهبود پارامترهای اسپرم و میزان تشکیل آزمایشگاهی بلاستوسیست در موش مسن میشود. همچنین نمیتواند عدم توازن بین تولید ros و آنتیاکسیدانهای محلول در سلول های اسپرم را از بین ببرد. این اثرات عصاره گیاه می تواند به دلیل وجود بعضی آنتیاکسیدانهای مهم نظیر کاتچین و کرستین باشد.
علی خازنی رضا قراخانلو
پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان بیان mrna داینئین و داین اکتین در نرون های حسی و حرکتی بافت نخاع رت های نر ویستار دارای نروپاتی دیابت در پی تمرین استقامتی انجام گردید. بدین منظور، 28 سر رت صحرایی بالغ نر نژاد ویستار به طور تصادفی در چهار گروه هفت تایی: دیابتی تمرین کرده (dt)، دیابتی تمرین نکرده (dc)، سالم تمرین کرده (ht) و سالم تمرین نکرده (hc) قرار گرفتند. جهت القا دیابت، از روش تزریق درون صفاقی محلول stz ( mg/kg45) استفاده گردید. 2هفته پس از تزریق stz، با اثبات نروپاتی دیابت توسط آزمون های آلودینیای مکانیکی و هایپرآلژزیای حرارتی، پروتکل تمرین استقامتی با شدت متوسط (70-60 درصد vo2max) به مدت 6 هفته اجرا گردید. 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، رت ها تشریح و نرون های حسی و حرکتی l4-l6 بافت نخاع استخراج گردید. بیان mrna داینئین و داین اکتین نیز به روش real time-pcr بررسی شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد نروپاتی دیابت منجر به افزایش mrna داینئین و داین اکتین در نرون های حسی و حرکتی در گروه dc گردید (01/0?p). به علاوه، تمرین منجر به کاهش معنی دار mrna داینئین و داین اکتین در نرون های حسی و حرکتی و سطوح گلوکز خون در گروه dt در مقایسه با گروه dc گردید(01/0?p). همچنین تمرین استقامتی منجر به افزایش mrna داینئین و داین اکتین در نرون های حرکتی و mrna داینئین و داین اکتین در نرون های حسی در گروه ht گردید (01/0?p). نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که از لحاظ نظری یکی از عوامل احتمالی درگیر در اختلال انتقال آکسونی در نروپاتی دیابت، می تواند ناشی از تنظیم افزایشی mrna داینئین و داین اکتین در نرون های حسی و حرکتی رت های دیابتی شده توسط stz باشد و تمرین استقامتی می تواند به عنوان حلقه ای از زنجیره ی یک راهبردهای غیر دارویی، این افزایش را تعدیل و به سطوح نرمال نزدیک کند.
وحید پیرحاجاتی مهابادی منصوره موحدین
سلولهای بنیادی عصبی جمعیت ناهمگونی از سلولهای چندظرفیتی و خود نوزا هستند که در نواحی گوناگونی از سیستم عصبی پستانداران درحال تکوین و همچنین ناحیه زیر بطنی و هیپوکامپ مغز بالغین قرار دارند. این سلولها می توانند به نورون، آستروسیت و الیگودندروسیت تبدیل شوند. شواهد زیادی حاکی از آن است که سیستم نورآدرنرژیک لوکوس سرولئوس و ساختارهای درگیر در تنظیم خواب بر یکدیگر اثر متقابل دارند. لوکوس سرولئوس نقش مهمی را در چرخه خواب و بیداری بازی می کند. سلولهای نورآدرنرژیک لوکوس سرولئوس در فرایند فعال سازی قشر مغز و رفتارهای بلافاصله بعد از بیداری و هوشیار شدن شرکت می کنند. هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر پیوند سلولهای بنیادی عصبی بر چرخه خواب و بیداری بعد از آسیب دو طرفه هسته لوکوس سرولئوس در موش صحرایی می باشد. 42 سر موش صحرائی نر نژاد ویستار با وزن 250 تا 275 گرم تهیه شده از انستیتو پاستور به هفت گروه به شرح زیر تقسیم شدند: کنترل، شم (فقط کانول گذاری)، آسیب µl] 5/0 g/µ2) 6-هیدروکسی دوپامین[(، آزمون 1 (تزریق داخل وریدی سلولهای بنیادی عصبی)، آزمون 2 (تزریق داخل وریدی سلولهای شبه نورآدرنرژیک)، آزمون 3 (تزریق داخل بطنی سلولهای بنیادی عصبی)، آزمون 4 (تزریق داخل بطنی سلولهای شبه نورآدرنرژیک). سلولهای بنیادی عصبی از ناحیه زیر بطنی مغز موشهای تازه به دنیا آمده به دست آمدند. سلولها درمحیط کشت dmem f12 همراه با مکملb-27، ng/ml (hfgf)20 وng/ml (egf) 20 برای دو هفته کشت داده شدند. سلولهای بنیادی عصبی جهت تمایز، در محیط نوروبازال همراه با مکملb-27 ، ng/ml (gdnf) 50 و ng/ml (bdnf) 30 برای 3 و 5 روز کشت داده شدند. حیوانات در ناحیه لوکوس سرولئوس با 6-هیدروکسی دوپامین (2 میکروگرم در 5/0 میکرولیتر از اسید آسکوربیک 1/0% و نرمال سالین 9/0%) به صورت دو طرفه آسیب داده شدند. برای ثبت دوره های خواب و بیداری 3 الکترود eeg و2 الکترود emg به ترتیب در ناحیه جمجمه و عضله پشت گردن کار گذاشته شدند. بعد از 7 هفته حیوانات بیهوش شده و از ناحیه مغز برشهای پشت سر هم به ضخامت 7 میکرومتر, تهیه و با استفاده از کریسل ویوله رنگ آمیزی شدند. حجم حفره با استفاده از روش استریولوژی اندازه گیری گردید. در این مطالعه سلولهای بنیادی عصبی و نوروسفرها،nestin و sox2 را بیان کردند. سلولهای بنیادی عصبی به سلولهای شبه نورآدرنرژیک تمایز یافتند و تیروزین هیدروکسیلاز در این سلولها نشان داده شد. حجم حفره ناشی از آسیب به هسته لوکوس سرولئوس محدود بود. در گروه آسیب در مقایسه با گروه کنترل و شم، کاهش معنی داری ( 05/0p ≤) در مرحله خواب nrem و خواب متناقض و افزایش معنی داری ( 05/0p ≤) در مرحله بیداری و خواب متناقض بدون آتونی مشاهده گردید. اختلاف معنی داری در مراحل بیداری ، خوابnrem ، خواب متناقض و خواب متناقض بدون آتونی بین گروههای پیوندی دیده نشد. پیوند سلول بنیادی عصبی در گروههای آزمون، از کاهش خواب متناقض و افزایش خواب متناقض بدون آتونی جلوگیری نمود به گونه ای که در مقایسه با گروه آسیب، افزایش معنی داری در خواب متناقض و کاهش معنی داری در خواب متناقض بدون آتونی مشاهده گردید( 05/0p ≤). نتایج این مطالعه نشان می دهد که سلولهای بنیادی عصبی با استفاده از bdnf و gdnf می توانند به سلولهای شبه نورآدرنرژیک تبدیل شوند و این سلولها می توانند اختلال ناشی از آسیب دو طرفه لوکوس سرولئوس در چرخه خواب و بیداری را بهبود دهند.
لیلا امینی نجمه تهرانیان
چکیده: سندرم تخمدان پلی کیستیک(pcos) یکی از شایعترین اختلالات آندوکرینی زنان بوده که حدود 10-5 درصد آنان را در سنین باروری مبتلا می سازد. از آنجایی که سطوح بالای رادیکالهای آزاد اکسیژن و پایین بودن سطح آنتی اکسیدانها در بیماریهایی نظیر pcos وجود دارد بنابراین درمان بایستی بر اساس استراتژیهایی در جهت افزایش آنتی اکسیدانها و بهبود وضعیت میکرومحیطی باروری این زنان باشد. تاکنون طیف وسیعی از آنتی اکسیدانها و به ویژه مکملهای خوراکی نظیر ویتامینهای e,c، فولیک اسید و برخی گیاهان دارویی مورد مطالعه قرار گرفته اند. گیاه اسکنبیل نیز یکی از مواردی است که دارای خواص سایتوتوکسیتی، ضد اولسر و التهاب و آنتی اکسیدانی می باشد. کالیگونوم (calligonum) سرشار از آلکالوئیدها، فنولیکها و فلاونوئیدها می باشد ولیکن نقش آنتی اکسیدانی این گیاه علیرغم اینکه از جمله گیاهان بومی ایران نیز می باشد، کمتر مورد توجه محققین قرار گرفته است. بنابراین چنین به نظر می رسد که انجام مطالعات بیشتری جهت تعیین نقشهای درمانی این گیاه در برخی بیماریهای وابسته به استرس اکسیداتیو نظیر pcos مورد نیاز می باشد. از آنجایی که مطالعه بر روی خواص این گیاه در درمان بیماریهایی نظیر pcos مورد مطالعه واقع نشده است، لذا این مطالعه با هدف بررسی تاثیر عصاره گیاه کالیگونوم (اسکنبیل) بر مورفولوژی تخمدان، هورمونهای جنسی و باروری موش مدل سندرم تخمدان پلی کیستیک(pcos) انجام خواهد شد.
مرضیه زیلوچی کاشانی عبدالرسول ابراهیم آبادی حقیر
انجماد نمونه منی انسانی به عنوان یک روش موثر در تکنیک های کمک باروری (art) محسوب می شود. بنابراین، در طی روند انجماد، اسپرماتوزوا در معرض استرس های فیزیکی و شیمیائی (ros) قرار می گیرند و در نتیجه این استرس ها، آسیب به ترکیبات لیپیدی غشاء، تحرک اسپرم، بقاء و ساختار کروماتین هسته اسپرم ایجاد می گردد. به این ترتیب در مطالعه حاضر، تاثیر آنتی اکسیدان کرستین و عصاره گیاه کالیگنوم بر پارامترهای اسپرمی و ساختار کروماتینی اسپرم در طی فرایند انجماد و ذوب مورد ارزیابی قرار گرفت
زینب هرمزی مقدم منیژه مختاری دیزجی
چکیده: مقدمه: مطالعات اخیر نشان داده اند که روش های نوین از جمله امواج فراصوت با شدت پایین در تکثیر، تمایز و افزایش تعداد سلول ها اثربخش است. تابش دهی فراصوتی در ابعاد مولکولی و سلولی به واسطه پدیده جریان صوتی، فوران، نیروی برشی و در راس آن ها پدیده حفره سازی صوتی در این فرآیندها ایفای نقش می نمایند. گرچه سلول های بنیادی قابلیت تکثیر و تمایز بالایی دارند اما فراوانی تکثیر در شرایط آزمایشگاهی محدود می باشد. تکثیر و غنی سازی سلول های بنیادی اسپرماتوگونی در محیط کشت، منبع با ارزشی از سلول های زایا را برای انجماد، پیوند و درمان ناباروری، دستکاری ژنتیکی و تمایز در محیط آزمایشگاه فراهم می کند. بنابراین برای افزایش تعداد این سلول ها در شرایط آزمایشگاهی به تکنیک هایی نیاز است. در این مطالعه، اثر شاخص مکانیکی (mi) به منظور درک فرآیند فیزیکی تاثیرگذار بر تکثیر سلول های بنیادی مورد نظر است. مواد و روش: در این مطالعه، به دلیل شدت پایین امواج فراصوتی از انتگرال رایلی برای محاسبه فشار صوتی استفاده شده است. معادلات فشارصوتی و شاخص مکانیکی برای فرکانس های کیلوهرتز و مگاهرتز و به ازای شدت ها و فواصل مختلف بر اساس مد تابشی پیوسته، سطح مقطع مبدل فراصوتی و سطح مقطع محیط کشت مدل و حل شد تا شدت امواج فراصوت، فرکانس و فاصله ی مناسب از سطح محیط کشت سلول های بنیادی به ازای شاخص های مکانیکی منتخب، براورد شود. اعتبارسنجی نتایج فشارصوتی حاصل از مدل با اندازه گیری تجربی توسط هیدروفون پیستونی در محیط آب انجام شد. به منظور جداسازی سلول های بنیادی از موش های نوزاد نر سوری3 تا 6 روزه استفاده شده است. سلول ها در محیط 37 درجه سانتی گراد کشت و به مدت 5 روز متوالی تابش دهی شدند. برای تعیین مدت زمان تابش، تغییر دمای یک درجه در حین تابش ملاک قرار گرفته شد. ماهیت سلول های اسپرماتوگونی توسط نشانگر ها plzf و oct4 تایید شد. نتایج: شاخص های مکانیکی استخراج شده در حد زیرآستانه 40/0 و 51/0، آستانه 75/0و بالای آستانه 89/0 بر اساس میانگین شاخص مکانیکی در سطح مقطع هدف انتخاب شده است. به این منظور، فشار صوتی و شاخص مکانیکی امواج فراصوت 28، 40، 150 کیلوهرتز و 1 مگاهرتز در شدت های مختلف با مدل سازی براورد شده است. بر اساس نتایج مدل، مبدل فراصوت 40 کیلوهرتز با شدت های 28/0، 45/0، 96/0و 34/1 وات بر سانتی متر مربع در فاصله 5/0 سانتی متری با شاخص مکانیکی 40/0، 51/0، 75/0 و 89/0 انتخاب گردید. ضریب رگرسیون خطی برای مقادیر اندازه گیری شده تجربی و نتایج حاصل از مدل سازی برای مبدل های فراصوتی 40 کیلوهرتز 1و مگاهرتز به ترتیب 89/0و 86/0 محاسبه شد. تاثیر پارامتر شاخص مکانیکی منتخب بر میزان تکثیرپذیری روی 500 هزار سلول بنیادی اسپرماتوگونی کشت داده شده در ظرف کشتی با شعاع 8/1 سانتی متر بررسی شد. گروه های با شاخص های مکانیکی 40/0 و 51/0 به ترتیب با مقادیر 07/0±89/2 و 10/0±17/2 بیش ترین میزان تکثیرپذیری و شاخص مکانیکی 89/0 با میزان 03/0±34/1 کم ترین حد تکثیرپذیری را در مقایسه با گروه کنترل داشتند. تعداد کلونی ها در روز هفتم کشت در گروه با میانگین شاخص مکانیکی 4/0 بیش ترین تعداد 74/3±93 و در گروه با شاخص مکانیکی 89/0 کم ترین مقدار 32/4± 32 را نسبت به گروه کنترل را داشتند. افزایش قطر کلونی در گروه با شاخص مکانیکی 40/0 به خوبی در تمامی روز های کشت دیده می شود به طوری که در روز هفتم با متوسط قطر کلونی 22/1± 50/134 میکرومتر بیش ترین میزان را نسبت به گروه های دیگر دارد. افزایش معناداری بین قطر کلونی ها در گروه با شاخص مکانیکی 40/0 نسبت به گروه های دیگر وجود دارد( عدد p کم تر از 05/0). از نظر بقای سلولی تفاوتی معنا داری میان گروه ها حاصل نشد. نتیجه گیری: امواج فراصوت با شاخص مکانیکی 40/0 در بین گروه های مورد بررسی تاثیر بیش تری بر روی میزان تکثیر و کلونی-زایی سلول های بنیادی اسپرماتوگونی طی هفت روز کشت دارد. در مقابل، شاخص مکانیکی بالا اثر مخرب بر سلول های بنیادی اسپرماتوگونی دارد. بنابراین، نیاز به یافتن محدوده های شاخص مکانیکی موثر بر تکثیرپذیری در فرکانس های مورد استفاده با در نظر گرفتن آستانه حفره سازی مواد مختلف وجود دارد.
شیرین براتی منصوره موحدین
چکیده مقدمه: غلظت بالای اکسیژن و نبودن فاکتور دفاعی در محیط کشت می تواند منجر به افزایش استرس اکسیداتیو گردد. استفاده از فاکتورهای آنتی اکسیدانی نظیر برخی از گیاهان می تواند تا حدودی از اثرات مخرب ایجاد شده جلوگیری نماید. در این مطالعه بررسی اثرات محافظتی عصاره گیاه اسکنبیل بر بقاء، تکثیر و کلونی زایی سلول های اسپرماتوگونی در محیط کشت پس از القاء استرس اکسیداتیو مد نظر قرار گرفت. مواد و روش ها: پس از جداسازی و کشت سلول های اسپرماتوگونی از موش نر 5 روزه ، تعیین ماهیت با نشانگر های plzf و4- oct انجام شد. در فاز اول، جهت القاء استرس اکسیداتیو در محیط کشت سلول ها، دوزهای 0 تا µm100 h2o2 به مدت 3 ساعت استفاده گردید. در فاز دوم دوز بهینه عصاره گیاه کالیگونوم از بین دوزهای 0 تا µg/ml100 تعیین شد. در فاز سوم تاثیر درمانی عصاره گیاه در سلول های تیمار شده با h2o2 ارزیابی شد. میزان ros توسط دستگاه فلوسایتومتری، درصد بقا سلول ها با تریپان بلو و تکثیر توسط شمارش سلولی، tac با روش frap، آپوپتوز با pi-anexin و bax، bcl-2 وp53 با real time pcr بررسی گردیدند. نتایج: پس از بررسی بقا، تکثیر و ros در سلول های تیمار شده با دوزهای مختلف h2o2، دوز µm 30 و در سلول های تیمار با کالیگونوم، دوز µg/ml10به عنوان دوز های بهینه انتخاب شدند. تیمار گروه های مورد آزمون پس از سه هفته نشان داد که میزان ros در گروه های حاوی عصاره به طور معنی داری (05/0 p?) از گروه تیمار با h2o2 پایین تر و برعکس میزان آنتی اکسیدان ها در گروه های حاوی عصاره به طور معنی داری (05/0 p?) بالاتر بود، رابطه بین دو فاکتور معکوس قوی بود. میزان بقا، تکثیر و کلونی زایی در گروه تیمار شده با عصاره کالیگونوم و h2o2 به صورت معنی داری (05/0 p?) بیشتر از گروهی بود که تنها با h2o2 تیمار شده بود. میزان آپوپتوز و بیان ژن های آپوپتوزی bax وp53 در گروه تیمار شده با عصاره کالیگونوم و h2o2 به صورت معنی داری (05/0 p?) کمتر از گروهی بود که تنها با h2o2 تیمار شده بود. نتیجه گیری: بر طبق نتایج حاصل از این مطالعه دوز µm30 از h2o2 سبب افزایش استرس اکسیداتیو، آپوپتوز، کاهش بقا، تکثیر و کلونی زایی در سلول بنیادی اسپرماتوگونی گردید. کالیگونوم با داشتن خواص آنتی اکسیدانی باعث کاهش میزانros، آپوپتوز، بیان ژن های آپوپتوزی bax وp53 و افزایش میزان بقا، تکثیر و کلونی زایی، tac و بیان ژن آنتی آپوپتوزی bcl-2 در گروه القای ros شده گردید.
فاطمه طهماسبی منصوره موحدین
چکیده مقدمه: مدل تخمدان پلی کیستیک به عنوان یک فاکتور القا اکسیداتیو در بافت تخمدان مطرح می باشد. آنتی-اکسیدان های گیاهی و شیمیایی می توانند جهت مقابله با آثار مخرب این عامل مورد استفاده قرار گیرند. در این مطالعه اثرات پیش گیری کننده عصاره گیاه کالیگونوم به عنوان یک ماده آنتی اکسیدانی بر موش مدل تخمدان پلی-کیستیک مورد بررسی قرار گرفته است. مواد و روش انجام کار: 5 سر موش ماده بالغ 6 هفته نژاد nmri، پس از گذشت 2 ماه از القا مدل با تک تزریق استرادیول والریت ( mg/kg40) با روش هیستوپاتولوژیک و اندازه گیری میزان استرس اکسیداتیو ارزیابی شدند. سپس 60 سر موش به 4 گروه کنترل، حلال و گروه های آزمون 1 و 2 تقسیم شدند. گروه آزمون 1، تک تزریق استرادیول والریت (mg/kg40) را به روش تزریق im دریافت کردند. گروه آزمون 2، همزمان با تک تزریق استرادیول والریت، mg/kg20 عصاره گیاه کالیگونوم را به صورت ip و هفتگی دریافت نمودند. در این مطالعه، میزان اکسیدان ها با فلوسایتومتری و آنتی اکسیدان های بافت تخمدان با روشfrap، بررسی بافت شناسی با مورفومتری و میزان تشکیل جنین با ivf مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصله با آزمون های chi square و anova و نیز تست تکمیلی tukey تحلیل شدند. نتایج: بر اساس نتایج به دست آمده مشخص گردید که استرادیول والریت با دوز mg/kg40 قادر است پس از دو ماه با افزایش استرس داخل بافتی، کیست تخمدانی ایجاد کند. به علاوه استفاده هم زمان از عصاره گیاه کالیگونوم به میزان mg/kg20 قادر است به طور معنی داری (05/0p?) غلظت آنتی اکسیدان ها و درصد دو سلولی های حاصل از لقاح آزمایشگاهی را نسبت به سایر گروه ها افزایش دهد. رابطه همبستگی بین میانگین غلظت آنتی اکسیدان ها و سطح ros در گروه pco و گروه تیمار با کالیگونوم معکوس و قوی، درحالی که در 2 گروه دیگر رابطه معکوس و متوسط مشاهده گردید. میزان کیست های گروه تیمار با کالیگونوم نسبت به گروه pco کاهش یافته بود. نتیجه گیری: عصاره گیاه کالیگونوم به میزان mg/kg 20 می تواند منجر به پیش گیری از تشکیل کیست های حاصل از استرادیول والریت، بهبود میزان لقاح آزمایشگاهی و ایجاد تعادل بین اکسیدان وآنتی اکسیدان داخل بافت تخمدان گردد. این خواص دارویی گیاه می تواند به دلیل وجود مواد آنتی اکسیدانی نظیر کاتچین و ترکیبات کرستین باشد.
شبنم محمدی منصوره موحدین
چکیده ندارد.
مریم نام آوری منصوره موحدین
چکیده ندارد.
جعفر رضاییان منصوره موحدین
چکیده ندارد.
ندا پری نژاد خامنه محسن رضا حیدری
چکیده ندارد.
فروزان آبسالان منصوره موحدین
افزایش درجه حرارت بیضه به دنبال نهان¬بیضه¬ای منجر به اختلال در اسپرماتوژنز و ناباروری می¬گردد. در تحقیق حاضر ضمن ارزیابی اثرات طولانی مدت حرارت در مدل نهان¬بیضه¬ای یک طرفه و دو طرفه بر پارامتر¬های اسپرم و ساختمان بیضه موش، بیان ژنهای دخیل در ایجاد مرگ سلولی برنامه ریزی شده در مدل نهان بیضه¬ای و راه¬های درمان کاهش سلول¬های ژرم در لوله¬¬های منی¬زا بعد از قرار گرفتن در معرض حرارت بررسی گردید. به منظور ایجاد مدل نهان بیضه¬ای یک طرفه و دو طرفه در موش نا بالغ (سن زیر دو ماه) پس از بیهوشی با ایجاد برش کوچکی در پوست ناحیه فوقانی شکم توده چربی بالای بیضه به پریتونیوم دوخته شد. 2، 4، 6و 8 هفته بعد از جراحی بیضه¬ها برداشته شده ارزیابی ساختار بیضه و پارامترهای اسپرم در اپیدیدیم آنها صورت گرفت. ارزیابی بیان mrna و پروتئین ژنهای آپوپتوتیک bcl-2 ,p53 , survivin وbax در زمان¬های مختلف پس از حرارت دیدن بیضه¬های کریپتورکید با روش¬های rt-pcr نیمه کمی و ایمونوهیستوشیمی اجرا گردید. در مرحله بعد سلولهای اسپرماتوگونی و سرتولی از بیضه موش مدل نهان بیضه¬ای دو¬طرفه با استفاده از مراحل هضم آنزیمی، pnaو dsa لکتین جدا سازی شدند. ماهیت سلول ها علاوه بر ریخت¬شناسی از طریق نشانگرهای اختصاصی oct-4 در سلول های اسپرماتوگونی کلونی¬ها و ویمنتین در سلول سرتولی تأیید شد. تعلیق سلولی حاوی سلولهای بنیادی اسپرماتوگونی به صورت هم کشت با سلول سرتولی به مدت سه هفته کشت داده شد. ارزیابی کلونی(اندازه گیری قطر و تعداد کلونی) در پایان هر هفته و با میکروسکوپ نوری انجام گرفت. در انتها دو روش درمانی مورد بررسی قرار گرفت. در گروه پیوندی سلول های اسپرماتوگونی حاصل از کشت با brdu نشاندار شد و با غلظت 105 به لوله های منی¬زای بیضه چپ موش مدل نهان بیضه¬ای 3 ماه پس از جراحی بالا بردن پیوند شده، سپس بیضه به کیسه بیضه برگردانده شد. در گروه دیگر بیضه موش مدل 2 ماه پس از جراحی بالا بردن به کیسه بیضه برگردانده شد. 8 هفته بعد از درمان بیضه¬ها از نظر ساختاری، فراساختاری، بیان ژنها و پروتئین¬های آپوپتوتیک مورد بررسی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل آماری به کمک آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تکمیلی tukey انجام شد. مطالعات ما نشان داد که در تمام گروه¬های آزمایشی اسپرماتوژنز متوقف شده، وزن بیضه¬ها و قطر لوله¬های منی¬زاکاهش یافته و تغییرات مذکور به صورت معنی¬داری در بیضه¬های گروه دو طرفه در مقایسه با گروه یک طرفه و کنترل کاهش نشان داد. اسپرماتوسیت¬ها و اسپرماتید¬ها مهم¬ترین گروه های سلول های ژرم بودند که در تمام گروه ها دچار آپوپتوزیس شدند. اطلاعات rt-pcr نیمه کمی موید تغییر بیان ژن¬های bax p53, و bcl-2 در بیضه نهان شده به صورت وابسته به زمان بود. بیان survivin 225 و 140 در گروه دو طرفه در مقایسه با گروه یک طرفه و کنترل کاهش یافته، در حالی که بیان survivin 332 در گروه¬های آزمایشی پایین بود. تغییرات مذکور در گروه¬های دو طرفه در مقایسه با یک طرفه مشهود¬تر بود. بررسی¬های ایمونو¬هیستوشیمی مویدافزایش شدت بیان پروتئین¬های p53 و bax در سلول¬های باقیمانده در بیضه کریپتورکید و کاهش بیان پروتئین¬های bcl-2 و survivin به خصوص در گروه دو طرفه بود. پیوند سلول¬های بنیادی به لوله¬های منی¬زای موش¬های گیرنده دارای تخریب شدید لوله¬ای بعد از ایجاد نهان بیضه¬ای در مقایسه با گروه برگردانده شده به کیسه بیضه موفقیت آمیز بود. پس از پیوند کلونی زایی سلول¬ها در لوله¬ها مشاهده شده، تعداد اسپرماتوگونیا و اسپرماتوسیت¬ها به حد طبیعی برگشته اما اسپرماتوژنز در مراحل پیشرفته¬تر اندکی بهبود یافت. در کل افزایش دما منجر به کاهش تمام پارامترهای بررسی شده به جز تعداد سلول های اسپرماتوگونیال گردید به این دلیل مدل مذکور برای غنی سازی سلول¬های بنیادی اسپرماتوگونیال مناسب می باشد. مشاهدات حاصل از روش¬های rt-pcr نیمه¬کمی و ایمونو¬هیستوشیمی نشان¬دهنده دخالت مسیر¬های مختلف مولکولی در آپوپتوزیس ایجاد شده در مدل نهان¬بیضه¬ای بود. برگشت نسبی فرآیند اسپرماتوژنز در سطح اسپرماتوزوا پس از پیوند ممکن است ناشی از اختلال در خون رسانی و آسیب عصبی و همچنین به خاطر عدم باز سازی طبیعی کیسه سروزی اطراف بیضه به علت ایجاد چسبندگی به دنبال جراحی باشد.
علی فلاح مهدی مهدی فروزنده
تکنیک rnai موجب سرکوب بیان ژن می گردد؛ بنابراین به خوبی می توانیم اثرات ناشی از جهش های ژنی را در محیط آزمایشگاهی یا بدن مورد ارزیابی قرار دهیم .این تکنیک یک روش قابل و نیرومند برای بررسی عملکرد ژنها می باشد. rnai قابلیت بالایی برای مطالعه پایه بیولوژی سلولهای پستانداران را فراهم می آورد و در مواردی تمایز های هدفمند را در سلول باعث می گردد .دراین مطالعه از حامل های لنتی ویروسی برای تحویل shrna به سلول های مختلف استفاده شد و به میزان بالایی بیان ژنهای موشی oct-4,nanogو sox-2 سرکوب گردید.خاموشی ژنهای oct4-nanogو sox2 باreal-time pcr به صورت کمی مورد ارزیابی قرار گرفت که نشان از خاموشی ژن های مرتبط فوق بادرصد بالاودامنه وسیع عملکرد این سیستم دارد.کاربردحامل های لنتی ویروسی در این تحقیق نشان داد که از این حامل می توان به صورت کارآمد در ترانسداکشن سلولهای پستانداران استفاده کرد.از طرف دیگر بهره گیری از الگوی microrna به عنوان الگوی بیانی باعث پردازش بیشتر shrna و در نتیجه خاموش کردن ژنها در سلول پستانداران میگردد. به علاوه این حامل های ویروسی در تحقیق بیش از شش ماه بیان بالایی از tgfp و کاست shrna را در سلولهای هدف نشان دادند. بنابر این می توان گفت سیستم shrna لنتی ویروسی یک سیستم کارآمد برای خاموش کردن و بررسی عملکرد ژنها در طیف وسیعی از سلولهای پستانداران می باشد.
مومنه محمدی منصوره موحدین
هرچند اسپرماتوژنزیس برای باروری امری ضروری است، اطلاعات موجود درباره ی سلول های بنیادی اسپرماتوگونی اندک است. این سلول ها ازطریق خودتکثیری و تمایز اسپرماتوزوا را به وجود می آورند و در طول زندگی فرد اسپرم زایی را فراهم می کنند. سلول های سرتولی در لوله های منی ساز در ارتباط نزدیک با سلول های ژرم هستند و یک محیط مطلوب را برای اسپرم زایی به وجود می آورند. هدف از انجام این مطالعه، بررسی اثر لایه های تغذیه کننده ی sto و سرتولی بر کلونی زایی سلول های بنیادی اسپرماتوگونی در طول دو هفته کشت است. ابتدا سلول های سرتولی و سلول های بنیادی اسپرماتوگونی از بیضه ی موش بالغ با استفاده از دو مرحله ی هضم آنزیمی جدا شدند. ماهیت سلول ها ی سرتولی توسط ویمنتین و سلول های اسپرماتوگونی توسط نشان گرهای oct-4، cdh1، plzf و c-kit تایید شد. سلول های بنیادی اسپرماتوگونی روی لایه های تغذیه کننده ی سرتولی و sto به مدت دوهفته کشت داده شدند. تعداد و قطر کلونی ها توسط میکروسکوپ معکوس در طول دو هفته کشت اندازه گیری شد. همچنین بیان ژن های1 integrin و 6 integrinتوسط تکنیک های rt-pcr و real time pcr و ژن oct-4 توسط real time pcr ارزیابی شد. تحلیل آماری با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه های تکراری، تحلیل واریانس یک طرفه، آزمون تعقیبی t زوجی و آزمون تعقیبی توکی انجام شد. نتایج نشان داد که در هر یک از گروه های هم کشتی با سلول سرتولی، هم کشتی با sto و کنترل، در متغیر های تعداد و قطر کلونی ها، بین چهار نقطه ی زمانی اختلاف معنی داری وجود داشت (0/05 <p)، اما تعداد و قطر کلونی ها در گروه هم کشتی با سلول سرتولی نسبت به دو گروه دیگر افزایش بیشتری داشت (0/05 <p). همچنین نتایج نشان داد که در هر یک از روز های مورد بررسی، بین سه گروه اختلاف معنی داری وجود داشت (0/05 <p) و تعداد و قطر کلونی ها در گروه سرتولی نسبت به دو گروه دیگر بیشتر بود (0/05 <p). نتایج به دست آمده rt-pcr نشان داد که بعد از دو هفته کشت، ژن 1 integrin در هر سه گروه بیان شد ولی ژن 6 integrin بیان نشد. همچنین بر اساس نتایج real time pcr، نیز سه ژن ذکر شده بیان شدند. بحث: با توجه به اثر بهینه ای که سلول های سرتولی بر سلول های بنیادی اسپرماتوگونی در هم کشتی با این سلول ها فراهم می کنند، که این موضوع توسط سایر مطالعات نیز تایید شده است، استفاده از سلول های سرتولی برای کلونی زایی سلول های بنیادی اسپرماتوگونی پیشنهاد می شود.