نام پژوهشگر: احمدرضا بهرامی

جداسازی و شناسائی ژن های القاء شونده در پاسخ مقاومت نخود در برابر قارچ عامل بیماری برق زدگی ascochyta rabiei
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد 1388
  حمیدرضا کاوسی   حسن مرعشی

بیماری برق ز دگی که به وسیله قارچ ascochyta rabiei ایجاد می شود، یکی از مهمترین عوامل محدود کننده کشت و تولید نخود در بیشتر مناطق دنیا و از جمله ایران بشمار می رود. شناخت دقیق از مکانیسم های دفاعی گیاه نخود در برابر این قارچ برای اصلاح ارقام مقاوم و مدیریت بهتر این بیماری حائز اهمیت زیادی است. این تحقیق با هدف جداسازی و شناسائی ژن های القاء شونده در پاسخ مقاومت نخود به قارچ عامل بیماری و ارائه مکانیسم های احتمالی موثر در مقاومت گیاه نخود در برابر آن انجام گردید. ابتدا ارزیابی فنوتیپی مقاومت ارقام در برابر نژادهای غالب و بیماریزای 3 و 6 صورت گرفت که بر اساس نتایج آن میزان مقاومت ارقام در برابر نژاد 3 متفاوت بود به طوری که ارقام kc-218848 و kc-218740 نسبت به ارقام دیگر مقاومت بیشتری از خود نشان می دادند و هیچ کدام از ارقام مورد بررسی در مقابل نژاد 6 قارچ مقاومت نداشتند. در بخش دوم با مقایسه الگوی بیان ‍ژن های گیاهان مقاوم و حساس نخود با استفاده از روش cdna-aflp اساس مولکولی برهم کنش بین قارچ عامل بیماری و میزبان بررسی شد. نتایج نشان داد که الگوهای cdna-aflp ارقام مقاوم و حساس بعد از آلودگی با قارچ عامل بیماری با یکدیگر متفاوت بودند. از میان 3730 قطعه cdna مشتق از رونوشت (tde) تولید شده به وسیله 16 ترکیب پرایمری، 15 قطعه که در رقم مقاوم در مقایسه با نوع حساس بیان متفاوت نشان می دادند، توالی یابی شدند. توالی 9 قطعه مشابه ژن هائی بود که در پاسخ های دفاعی عمومی نقش داشتند. توالی دو قطعه مشابه پروتئین های دخیل در مسیرهای انتقال پیام در واکنش به پاتوژن بود. توالی قطعات باقیمانده نیز مشابه ژن های ساختمانی/ ارگانلی بود. از میان این tdf های بررسی شده به وسیله cdna-aflp، بیان متفاوت سه قطعه نیز به وسیله روش rt-pcr نیمه کمی تائید گردید. نقش ژن های مسیر فنیل پروپانوئید که منجر به تولید ترکیبات فنلی دفاعی در گیاه می شود نیز در سیستم برهم کنش نخود در برابر نژاد 3 قارچ a. rabiei، بررسی گردید. نتایج نشان داد که در ژنوتیپ مقاوم هر چهار ژن بررسی شده مسیر فنیل پروپانوئید شامل فنیل آلانین آمونیا لیاز (pal)، چلکون سینتاز (chs)، ایزوفلاون ردوکتاز (ifr) و فلاوانون 3-هیدروکسیلاز (f3h) به سرعت شش ساعت بعد از تلقیح با نژاد 3 قارچ a. rabiei افزایش بیان پیدا می کند. هرجند رونوشت ژن های pal و ifr در هر دو رقم مقاوم و حساس به سرعت تجمع پیدا می کردند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که بنظر می رسد القاء آنزیم های کلیدی مسیر فنیل پروپانوئید یک مکانیسم دفاعی مهم گیاه نخود در برابر قارچ a. rabiei می باشد.

شناسایی ترکیبات تشکیل دهنده و بررسی خواص آنتی اکسیدانی و سیتوتوکسی سیتی اسانس گیاه نوروزک (salvia leriifolia)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد 1387
  سمانه عطاران دوم   احمدرضا بهرامی

رادیکال های آزاد به خصوص گونه های اکسیژن فعال با آسیب رساندن به بیوملکول هایی همچون dna ، پروتئین ها و ... سبب پاتوژنز بسیاری از بیماری ها از جمله سرطان ها و ... می باشند. با توجه به سمیت بسیاری از آنتی اکسیدان های مصنوعی استفاده از آنتی اکسیدان های طبیعی به خصوص گیاهان امری ضروری می باشد. نوروزک ( salvia leriifolia ) گونه ای است از تیره نعناع که بومی ایران (درناحیه شمال خراسان) و افغانستان می باشد و کاربردهای قابل توجهی در علم پزشکی و صنایع غذایی و دارویی دارد. هدف از این تحقیق شناسایی ترکیبات تشکیل دهنده اسانس نوروزک و بررسی خواص سیتوتوکسی سیتی و آنتی اکسیدانی اسانس این گیاه بود.روغن فرار موجود در برگ این گیاه بعد از جمع آوری از دو منطقه بجستان و نیشابور در سال های 1385 و 1387، به روش تقطیر با بخار آب استخراج و ترکیبات موجود در آن از طریق آنالیز gc-ms شناسایی شدند. ترکیبات عمده اسانس او8 سینئول(اوکالیپتول)، آلفاپینن و بتاپینن بودند.خاصیت آنتی اکسیدانی اسانس حاصل از برگ گیاه نوروزک جمع آوری شده از دو منطقه بجستان و نیشابور در سال 1387و اجزای اصلی آن به وسیله آزمون های dpph، tbars و bcb مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت .در آزمون dpph به طور کلی روغن های فرار و ترکیبات عمده آن ها اثر ضعیفی را نشان دادند. اسانس گیاه نیشابور اثر آنتی اکسیدانی بیشتری را نسبت به سایر ترکیبات نشان داد ولی در مقایسه با کنترل مثبت (ویتامین c و کوئرستین) اثر آنتی اکسیدانی بسیار پایینی داشت. به منظور مطالعه بهتر و کامل تر اثرات آنتی اکسیدانی اسانس ها از دو محیط لیپیدی tbars و bcb استفاده شد. در این روش اسانس ها و ترکیبات آن ها نسبت به آزمون dpph اثر آنتی اکسیدانی بالاتری را نشان دادند. در آزمون tbars، آلفاپینن ضعیف ترین جزء مورد بررسی بود. در آزمون bcb، در غلظت های بالا (2و3 میلی گرم در میلی لیتر) اثر اسانس نیشابور نسبت به بجستان بیشتر بود ولی اثر ان ها در همه غلظت ها نسبت به کنترل مثبت (bht) ضعیف تر بود. اوکالیپتول در این آزمون ضعیف ترین جزء مورد بررسی بود. روش tbars بر اساس اندازه گیری تشکیل ترکیبات ثانویه اکسیداسیون از ماتریکس لیپیدی (مالون دی آلدئید) است در حالی که روش bcb بر اساس اندازه گیری تشکیل ترکیبات اولیه اکسیداسیون از ماتریکس لیپیدی (هیدروپراکسی دی ان ها) می باشد. نتایج مشاهده شده در این تحقیق و مقایسه آن ها با یکدیگر مشخص می کند که آزمون bcb روش مناسب تری برای بررسی خاصیت آنتی اکسیدانی اسانس نوروزک می باشد به دلیل اینکه ترکیبات عمده اسانس مونوترپن های هیدروکربنه (مانند آلفاپینن و بتاپینن) بودند و به علت مکانیسم عمل شان در این آزمون موثرتر عمل کردند در حالیکه فعالیت اوکالیپتول (او8 سینئول) که یک مونوترپن اکسیژن دار بود در این آزمون ضعیف تر مشاهده شد. در این پژوهش برای نخستین بار اثر سیتوتوکسی سیتی اسانس حاصل از برگ گیاه نوروزک که از دو منطقه بجستان و نیشابور و در سال های 1385 و 1387 جمع آوری شده بود، بر سلول های سرطانی tcc مورد بررسی قرار گرفت و اثر آن ها با هم مقایسه شد. اسانس های به دست آمده اثر سیتوتوکسی سیتی خوبی نشان دادند. . بررسی تغییرات مورفولوژیکی سلول ها نیز با استفاده از میکروسکوپ نوری معکوس خاصیت سیتوتوکسی سیتی اسانس را تایید کرد. حداقل غلظت لازم برای ازبین بردن نیمی از سلول های سرطانی (ic50) برای اسانس بجستان در سال 1385 μg/ml 466 و در سال 1387 μg/ml 250 ، برای اسانس نیشابور در سال 1385 μg/ml233 و در سال 1387 μg/ml212 محاسبه شد و حداقل زمان تیمار سلول ها با این اسانس ها 48 ساعت بود. اسانس به دست آمده از منطقه بجستان در سال 1385 اثر سیتوتوکسی سیتی ضعیفتری را نسبت به سایر اسانس ها نشان داد و سایر روغن های فرار با یکدیگر تفاوت معنی داری نداشتند. 50% از ترکیبات برگ گیاه نوروزک را مونوترپن ها (آلفاپینن، بتاپینن و اوکالیپتول) تشکیل می دهند. احتمال دارد حضور این مونوترپن ها و هم چنین وجود سایر ترکیبات کم مقدار و یا اثر همکرداری میان ترکیبات دلیل خاصیت سیتوتوکسی سیتی و آنتی اکسیدانی آن باشد.

بهینه سازی فرایند تثبیت کشت های کالوس و سوسپانسیون سلولی و روش های باززایی گیاه آلوئه ورا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده کشاورزی 1390
  محمد علی محمدی   احمدرضا بهرامی

گیاه آلوئه به دلیل برخورداری از جنبه های کاربردی فراوان، مورد توجه بسیاری از شرکت های فعال در حوزه های غذا، دارو، مواد آرایشی و بهداشتی و غیره می باشد. اولین گام در بهره مندی از پتانسیل های این گیاه ارزشمند، ایجاد امکان کشت گسترده آن است. از آنجا که تکثیر بذری این گیاه (به دلیل وجود نرعقیمی گسترده) از کارایی اندکی برخوردار است، تثبیت مزارع تجاری آلوئه مبتنی بر تکثیر جنسی تقریبا ناممکن می باشد. ازاینرو، توجه محققان به تولید پایه های تکثیر غیرجنسی این گیاه برای پاسخ به نیاز صنایع وابسته به آلوئه معطوف گردیده است. در این راستا روش های کشت بافت گیاهی برای ریزازدیادی گیاه آلوئه از جایگاه بسیار مهمی در تامین مواد اولیه برای صنایع تبدیلی آلوئه برخوردار شده اند. در این تحقیق، بهینه سازی فرآیند کشت بافت و باززایی گیاه آلوئه به منظور ایجاد امکان انجام تحقیقات و ارائه راهکارهای بیشتر در رابطه با استفاده کاربردی از پتانسیل های این گیاه، انجام شد. ترکیبات مختلف محیط کشت، مواد تنظیم کننده رشد و روش های کشت بافت به منظور ریزازدیادی گیاه آلوئه از طریق شاخه زایی مستقیم و باززایی از بافت کالوس و کشت های سوسپانسیون سلولی مورد آزمایش قرار گرفتند. گیاهان آلوئه با کارایی مطلوب از طریق شاخه زایی مستقیم باززایی شدند و نتایج مطلوبی در باززایی آلوئه از کشت کالوس حاصل گردید.

بررسی سمیت سلولی ترکیب سالن-کبالت (iii) و دو ترکیب کومارینی umbelliprenin و 7-isopentenyloxycoumarin در شرایط in vitro
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم 1390
  فرشته حقیقی   احمدرضا بهرامی

سرطان یکی از مهم ترین عوامل مرگ و میر در جهان می باشد که تشخیص و درمان به موقع آن از اهمیت زیادی برخوردار است. سرطان مثانه دومین سرطان شایع دستگاه ادراری-تناسلی است. کارسینومای سلول های ترنزیشنال (tcc) سلول های شبه اپی تلیالی هستند که بیش از 90% سرطان های مثانه را تشکیل می دهند. فعالیت های زیستی با ارزش کمپلکس های سالن با فلزات و همچنین ترکیبات کومارینی به اثبات رسیده است. هدف از این پژوهش بررسی سمیت سلولی کمپلکس سالن-کبالت (???) و دو ترکیب کومارینی umbelliprenin و 7-isopentenyloxycoumarin بر رده های مختلف سلولی و تعیین مکانیسم عمل 7-isopentenyloxycoumarin بر سلول های سرطانی 5637 (زیر رده ای از سلول های tcc) بود. به منظور بررسی اثرات سمی ترکیبات ذکر شده، سلول های 5637، ntera2 و hek-293 توسط غلظت های مختلفی از کمپلکس سالن-کبالت (iii) و سلول های 5637 و hdf با غلظت های 10 تا µg/ml 100 از دو ترکیب کومارینی به مدت 24، 48 و 72 ساعت تیمار شدند. حلال کمپلکس سالن-کبالت (iii)، اتانول 70% و حلال دو ترکیب کومارینی dmso می باشد، که خود دارای اثرات سمی هستند. به منظور حذف اثر این دو ماده، محلول های مختلفی از اتانول و dmso معادل با غلظت های مختلف ترکیبات مورد بررسی، تهیه و به عنوان کنترل بر سلول ها اثر داده شدند. سپس میزان زنده ماندن سلول ها توسط تست mtt بررسی گردید. اثرات تخریبی 7-isopentenyloxycoumarin بر dna سلول های 5637 با رنگ آمیزی dapi و روش comet ارزیابی شد. در نهایت میزان فعالیت کاسپاز 3، به عنوان نشانگری از آپوپتوز، در سلول های 5637 تیمار شده با 7-isopentenyloxycoumarin توسطcaspase 3 colorimetric assay kit تعیین گردید. بررسی سمیت سلولی نشان داد که غلظتی از سالن-کبالت (iii) که منجر به مرگ نیمی از سلول های 5637 می شود (ic50)، µg/ml 180 پس از گذشت 72 ساعت بود. در حالیکه این مقدار برای سلول های ntera2، پس از گذشت 24، 48 و 72 ساعت به ترتیب 590، 500 و µg/ml 290 تعیین گردید. از طرف دیگر این کمپلکس اثر سمی بر سلول های hek-293 نداشت. ic50 ترکیب umbelliprenin بر سلول های 5637، µg/ml 45 پس از گذشت 72 ساعت و برای ترکیب 7-isopentenyloxycoumarin، 76، 76 و µg/ml 65 به ترتیب پس از گذشت 24، 48 و 72 ساعت تعیین شد. بررسی اثر سمی ترکیب 7-isopentenyloxycoumarin بر سلول های hdf، سمیت قابل ملاحظه ای را نشان نداد. ارزیابی مورفولوژی هسته سلول های 5637 تیمار شده با غلظت µg/ml 65 از ترکیب 7-isopentenyloxycoumarin در مقایسه با سلول های تیمار نشده و سلول های تیمار شده با 1.625% dmso تفاوت معنی داری را در تعداد هسته ها با کروماتین متراکم نشان داد. بررسی نتایج بدست آمده از روش comet، نشان داد که غلظت µg/ml 65 از ترکیب 7-isopentenyloxycoumarin، سبب افزایش 34 درصدی آسیب در dna سلول های 5637 گردید که در مقایسه با سلول های تیمار نشده و تیمار شده با 1.625% dmso، اختلاف معنی داری داشت. بررسی فعالیت کاسپاز 3 نیز نشان داد که ترکیب مذکور به طور معنی داری سبب افزایش فعالیت کاسپاز 3 در سلول-های تیمار شده با غلظت µg/ml 65 از 7-isopentenyloxycoumarin در مقایسه با سلول های تیمار شده با 1.625% dmso و سلول های تیمار نشده گردید. نتایج بدست آمده نشان داد که به دلیل غلظت های موثر بالای کمپلکس سالن-کبالت (???) بر رده های سلولی 5637 و ntera2، این ترکیب بر سه رده سلولی مورد بررسی غیر موثر بود. دو ترکیب کومارینی umbelliprenin و 7-isopentenyloxycoumarin، هر دو دارای سمیت سلولی بوده و اثر سمی umbelliprenin احتمالاً به دلیل وجود گروه سس کوئی ترپنیل اکسی در ساختار خود بیشتر از 7-isopentenyloxycoumarin با گروه ایزوپنتیل اکسی بود. مطالعات بیشتر نشان داد که 7-isopentenyloxycoumarin، دارای سمیت انتخابی بوده و اثرات کشندگی بیشتری بر سلول های سرطانی 5637 نسبت به سلول های طبیعی داشت و این اثر را از طریق القاء آپوپتوز وابسته به کاسپاز 3 اعمال نمود.

جداسازی و همسانه سازی توالی رمز کننده آنزیم cel ii از گیاه کرفس (apium graveolens)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم پایه 1391
  فهیمه صادق پور هروی   جعفر ذوالعلی

روش های متعددی برای آشکارسازی جهش های تک نوکلئوتیدی ابداع گردیده است. اندونوکلئاز cel ii یک گلیکوپروتئین خارج سلولی است که از گیاه کرفس متعلق به خانواده چتریان جداسازی شده است. این آنزیم از قابلیت تکنیکی بسیار مطلوب در برش dna هترودوپلکس برخوردار است که آن را بسیار ارزشمند می نماید. جنبه های کاربردی آنزیم cel ii در مطالعات جهش های نقطه ای، تقاضای جهانی قابل توجهی را برای آن بوجود آورده و با توجه به اهمیت این آنزیم، این تحقیق با هدف دست یابی به اطلاعات توالی رمز کننده mrna این آنزیم و همسانه سازی این توالی از گیاه کرفس انجام پذیرفت. در واقع انجام این تحقیق به عنوان گام اول در راستای تولید cel ii نوترکیب در ایران، امری مهم بود. برای کلون کردن ژن cel ii پس از استخراج rna و سنتز cdna، قطعه ژن cel ii تکثیر شد. پس از تهیه پلاسمید ptz57r/t، واکنش لیگاسیون انجام شد و پس از تهیه سلول های مستعد پذیرش پلاسمید، محصول واکنش لیگاسیون جهت آزمایش کلنینگ به کار برده شد. از آن جایی که پلاسمید ptz57r/t دارای ژن مقاومت به آمپی سیلین می باشد، پس از انجام واکنش کلنینگ باکتری های e.coli سویه dh5? در محیط کشت جامد حاوی آنتی بیوتیک آمپی سیلین کشت داده شدند. از رسوب های حاوی ماده x-gal و iptg جهت تشخیص کلنی هایی که cdna مربوط به ژن cel ii وارد شده به پلاسمید ptz57r/t را دریافت نمودند استفاده شد. جهت تایید اولیه صحت همسانه سازی، پس از کشت خطی کلنی های سفید در محیط کشت جامد حاوی آمپی سیلین، واکنش colony pcr جهت تایید وجود قطعه cdna درون پلاسمید ptz57r/t انجام گرفت. سپس جهت بررسی بیشتر و تایید نهایی همسانه سازی، پلاسمید استخراج شد و برای تعیین توالی بصورت رفت و برگشت با پرایمرهای عمومی ارسال شد. هر دو توالی تعیین شده از دو سر قطعه کلون شده با توالی گزارش شده همردیف گردید و مشخص شد که هر دو توالی خوانده شده مربوط به ژن cel ii می باشد و با آن همولوژی کامل دارد.

مطالعه اثر مهارcyp26b1 بر بیان ژن stra8 در حین تکوینِ گنادهای جنینی جوجه ی نژاد راس 308
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم 1391
  سارا یوسفی طایمه   حسام دهقانی

درک مکانیسم هایی که منجر به تمایز سلول های بنیادی اسپرماتوگونی و اووگونی به اسپرم و تخمک از طریق میوز می گردند، یک سوال اساسی در زیست شناسی تکوینی است. علی رغم پیشرفت های اخیر در فهم آغاز میوز در سلول های جنسیِ پستان داران، دانش ما در مورد مکانیسم های میوز در سلول های جنسی پرندگان بسیار محدود است. stra8 یک مارکر پیش میوزیِِ مورد نیاز برای القاء میوز است که به طور طبیعی فقط در تخمدان های جنینی پستان داران بیان می شود. تصور بر این است که آغاز میوز در تخمدان های جنینیِ پستان داران نیازمند اسید رتینوئیک برای القاء stra8 می باشد. در حالی که در بیضه های جنینی به دلیل فعالیتِ آنزیم تجزیه کننده ی اسید رتینوئیک (cyp26b1)، میوز اتفاق نمی افتد و منجر به تأخیر افتادن میوز تا بعد از تولد می شود. مطالعات جدیدتر در این رابطه نشان داده اند که در پستان داران cyp26b1 دارای نقش کلیدی در مهار آغاز میوز در سلول های جنسی است. زمان آغاز میوز در سلول های جنسیِ گنادهای جنینی جوجه همانند پستان داران دارای دو شکلی جنسی است. سلول های جنسی فقط در قشر تخمدان چپ (که فاقد بیان cyp26b1 است) وارد میوز می شوند و سلول های جنسی در بیضه ها و تخمدان راست (دارای بیان cyp26b1) در دوران جنینی میوز را آغاز نمی کنند. به منظور روشن شدن نقش cyp26b1 در تنظیم وابسته به جنس آغاز میوز در جوجه، گنادهای جنینی جوجه ی 5/10 روزه جدا و در حضور کتوکونازول (مهار کننده ی cyp26b1) به مدت 6 روز کشت داده شدند. سپس پیشرفت میوز در سلول های جنسی گنادهای تیمار شده توسط روش های بافت شناسی مطالعه شد و میزان سطح رونوشت stra8 در نمونه های کنترل و تیمار شده توسط qrt-pcr مورد بررسی قرار گرفت. نتایج ما نشان داد که علی رغم کاهش سطح رونوشت stra8 در گنادهای تیمار شده، مهار cyp26b1 موجب القاء میوز در سلول های جنسیِ بیضه ها و تخمدان راست شد. همچنین مطالعات qrt-pcr انجام گرفته روی گنادهای در حال تکوین در روزهای 5/10 تا 5/16، افزایش سطح رونوشت stra8 را در طی تکوینِ گنادهای میوزی و غیر میوزی نشان داد. این نتایج حاکی از آن است که احتمالا بیان stra8 برای آغاز میوز در سلول های جنسیِ گنادهای جنینی جوجه لازم، ولی کافی نیست. همچنین cyp26b1 در زمان بندی وابسته به جنس آغاز میوز همانند پستان داران در گنادهای جنینی جوجه دارای نقش کلیدی است.

بررسی بیان oct4 و nanog در نمونه های بافتی نرمال و سرطانی مری، معده و کولون انسانی به روش ایمنوهیستوشیمی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم پایه 1391
  حمید چشمی   مریم مقدم متین

سرطان های دستگاه گوارش جزء 10 سرطان شایع در جهان هستند که سالانه درصد بالایی از مرگ و میر را به خود اختصاص می دهند. با وجود اینکه در زمینه درمان سرطان پیشرفت های زیادی صورت گرفته اما به دلیل عود مجدد و مقاومت سلول های سرطانی در برابر پرتودرمانی و شیمی درمانی، مدیریت این بدخیمی ها همچنان چالش برانگیز می باشد. سلول های بنیادی سرطان، زیر جمعیت کوچکی از سلول های درون تومور بوده که مسئولیت حفظ و گسترش توده تومور را بر عهده دارند. برخی فاکتورهای رونویسی همچون oct4 و nanog، که مسئول حفظ ویژگی های بنیادینگی هستند، در تغییر و تحول سلول به سمت بدخیم شدن نیز ایفای نقش می کنند. هدف از مطالعه حاضر، بررسی و مقایسه درصد سلول های بیان کننده پروتئین های oct4 و nanog در نمونه های بافتی نرمال و سرطانی مری، معده و کولون بود. بدین منظور 45 نمونه بافتی مربوط به کارسینومای سنگفرشی مری و 45 نمونه بافتی سالم مری تهیه گردیدند. همچنین 43 نمونه بافتی آدنوکارسینومای معده، 34 نمونه بافتی معده سالم، 26 نمونه کارسینومای کولون و 34 نمونه بافت سالم کولون تهیه شدند. سپس بررسی و مقایسه درصد سلول های بیان کننده پروتئین های oct4 و nanog به روش ایمنوهیستوشیمی مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که درصد بالایی از سلول های موجود در تمامی تومورهای مورد بررسی، پروتئین های oct4 و nanog را بیان نمودند. همچنین مقایسه بیان این پروتئین ها در نمونه های سرطانی و سالم بر عدم وجود تفاوت معنی دار در درصد سلول های بیان کننده oct4 و nanog دلالت دارد. بر اساس این نتایج می توان چنین نتیجه گیری کرد که احتمالا حضور سلول های بنیادی در بافت های بالغ مری، معده و کولون، نه تنها تضمین کننده سرعت بالای نوسازی آن ها است، بلکه زمینه ساز تغییرات بدخیم در این بافت ها نیز می باشد.

بررسی اثرات سمّیت سلولی و ضد سرطانی سس کو ئی ترپن فروتینین در شرایط in vitro و in vivo
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم پایه 1391
  ناهید ارغیانی   احمدرضا بهرامی

چکیده سرطان کارسینومای کولورکتال دوّمین بدخیمی شایع دستگاه گوارش در ایران می باشد. علارغم پیشرفت در جراحی، رژیم های شیمی درمانی و پرتو درمانی مقابله با این بیماری همچنان با چالش های فراوانی روبرو است. سس کوئی ترپن ها هیدروکربن های حلقوی با منشاء گیاهی هستند که اثرات ضد باکتریایی، ضد ویروسی و ضد التهابی آن ها به اثبات رسیده است. در این تحقیق اثر سمّیت سلولی و فروتینین، سس-کوئی ترپن مستخرج از ریشه گیاه ferula ovina، بر روی سلول های ct26 (سلول های سرطانی کولون موش) و nih/3t3 (فیبروبلاست موشی) با استفاده از روش mtt بررسی گردید. همچنین مکانیسم عمل و القا آپوپتوز این ترکیب با استفاده از رنگ آمیزی dapi، سنجش comet و رنگ آمیزی pi بررسی گردید. همچنین اثرات ضد سرطانی این ترکیب بر روی مدل کارسینومای کولون موشی با دوز مصرفی mg/kg 33/9 به صورت تزریق داخل صفاقی بررسی شد. به منظور بررسی سمیّت فروتینین غلظت های ( ?g/ml50-5) از ماده ی فوق بر روی سلول ها اثر داده شد. بعلاوه تغییرات ریخت شناسی نیز در این سلول ها بررسی گردید. نتایج حاصل از سنجش mtt نشان دادند که پس از 24 ساعت، ic50 فروتینین ?g/ml 26 بود. تیمار سلول های nih/3t3 با فروتینین طی بازه زمانی مشابه موثّر نبوده و به ic50 نرسید. آسیب های وارده به dna بوسیله رنگ آمیزی dapi و سنجش comt تایید شدند. همچنین بررسی سیکل سلولی نمایانگر افزایش تعداد سلول ها در sub-g1 بود که نشانه ی اثرات آپوپتوزی فروتینین در این سلول ها می-باشد. مطالعات در شرایط طبیعی بدن کاهش اندازه ی تومور را در گروه تیمار شده با فروتینین در مقایسه با گروه های کنترل نشان دادند، این اثر مشابه گروه تیمار شده با سیس پلاتین بود. بررسی های بافت شناسی تومور نیز این نتایج را تایید نمودند. رنگ آمیزی هماتوکسیلین-ائوزین صورت گرفته از نمونه های طحال و کبد جانوران نشان دادند که فروتینین و dmso معادل آن دارای سمّیت اندکی بر روی طحال بوده، در حالی که هیچگونه سمّیتی بر روی کبد آن ها مشاهده نشد. با توجّه به نتایج حاصل می توان فروتینین را به عنوان ترکیب طبیعی با فعّالیت ضد سرطانی در مطالعات پیش کلینیکی آینده پیشنهاد نمود.

جداسازی و شناسایی مولکولی قارچ های گرمادوست سلولولیتیک از کود حیوانی و بررسی فعالیت سلولازی آن ها
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم 1391
  شبنم شمعریز   منصور مشرقی

لیگنوسلولز ماده آلی تجزیه پذیری است که جزء ساختاری اصلی تمام گیاهان می باشد. در طبیعت، تجزیه توده زیستی لیگنوسلولزی، توسط میکروارگانیسم هایی مانند قارچ ها و باکتری ها که قادر به تجزیه این ترکیبات هستند، صورت می گیرد. قارچ ها با تولید آنزیم های لیگنوسلولولیتیک مختلف، نقش بسیار مهمی در تجزیه بقایای سلولزی در طبیعت دارند. تاکنون بیش از 14000 گونه قارچی مختلف قادر به تجزیه سلولز جداسازی شده اند، اما تنها تعداد کمی از آن ها مورد مطالعه دقیق قرار گرفته اند. هدف این مطالعه جداسازی و شناسایی مولکولی قارچ های گرمادوست سلولولیتیک از کود حیوانی و بررسی فعالیت سلولازی آن ها است. بدین منظور از کود حیوانی مرطوب در دمای 50 درجه سانتی گراد نمونه گیری انجام شد. رقت های مختلف از نمونه کود مورد نظر تهیه و بر روی محیط کشت اختصاصی سلولز کشت و در دمای 50 درجه سانتی گراد نگهداری شدند. پس از حدود 4 روز کلنی هایی روی پلیت ها ظاهر گردیدند که روی محیط کشت عمومی pda واکشت داده شدند. سپس تک اسپور کردن کلنی های خالص سازی شده، صورت گرفت تا قارچ هایی خالص و حاصل از یک اسپور به دست آیند. سپس توانایی و میزان رشد جدایه ها، روی دو محیط اختصاصی دیگر نیز مورد بررسی قرار گرفت. پس از بررسی میزان رشد، 6 جدایه برای انجام مراحل بعدی آزمایش انتخاب شدند. سپس فعالیت سلولازی به دو روش کیفی و کمّی مورد سنجش قرار گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده، از جدایه های فعال تر استخراج dna صورت گرفت و پس از انجام واکنش زنجیره ای پلیمراز با آغازگر rdna اختصاصی قارچ ها، قطعه تکثیر یافته برای تعیین توالی فرستاده شد. با توجه به نتایج حاصل از مقایسه توالی جدایه ها با توالی های موجود در بانک اطلاعاتی ncbi و نیز سایر اطلاعات موجود در مورد جدایه های مد نظر، به احتمال زیاد می توان گفت جدایه cdf5 متعلق به جنس paecilomyces و جدایه cdf6 متعلق به جنس thermoascus می باشد.

تعیین بهترین روش استخراج ترکیبات فنلی و فلاونوئیدی از دو گونه بومادران ( achillea l) و بررسی تأثیر آن ها بر فرآیند ترمیم زخم های پوستی انسان در شرایط in vitro
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم پایه 1391
  فاطمه خسروی تبار   احمدرضا بهرامی

بومادران (achillea)، گیاهی متعلق به تیره کاسنی ها (asteraceae) است که در طب سنتی در برابر بیماری هایی نظیر التهابات پوستی، اختلالات گوارشی و تسکین زخم ها مورد استفاده بوده است. امروزه ثابت شده است که بسیاری از خواص دارویی عصاره این گیاه، ناشی از فلاونوئیدهای موجود در آن است. تکثیر و مهاجرت سلول های فیبروبلاست یک نقش اساسی در ترمیم زخم های پوستی دارد. هدف این مطالعه، تعیین بهترین روش استخراج ترکیبات فلاونوئیدی از گیاه بومادران، و بررسی اثر آن ها در تحریک تکثیر و مهاجرت سلول های فیبروبلاست، به عنوان مکانیسمی در ترمیم زخم های پوستی بود. در این بررسی، دو گونه achillea eriophora و achillea biebersteinii، از استان های خراسان جنوبی و رضوی جمع آوری شد. استخراج ترکیبات فنلی و فلاونوئیدها، از پودر خشک برگ، گل، ساقه و بخش هوایی این دو گونه با استفاده از دو روش shaking و maceration در دو نوع حلال اتانولی و متانولی انجام شد. محتوی کل فنل و فلاونوئید هر عصاره به روش اسپکتروفتومتری تعیین شد. عصاره حاوی بیشترین میزان فنل و فلاونوئید جهت بررسی خواص بیولوژیکی انتخاب شد. ابتدا اثرات سیتوتوکسیک عصاره مورد نظر با استفاده از تست mtt، بررسی شد. سپس اثر محرک غلظت های غیرسمی عصاره، بر تکثیر سلول های فیبروبلاست با استفاده از یک متد رنگ سنجی، و اثر آن بر مهاجرت سلول های فیبروبلاست با استفاده از متد خراش، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج ما نشان داد که با استفاده از حلال متانولی و روش ماسریشن می توان بیشترین میزان فنل را از برگ a. eriophora و گل a. bibersteinii، و بیشترین میزان فلاونوئید را از برگ هر دو گونه استخراج کرد. از آنجا که a. eriophora، گونه ای اندمیک ایران بود، از عصاره متانولی تهیه شده به روش ماسریشن از برگ این گونه، جهت مطالعات بیولوژیکی استفاده شد. این مطالعه نشان داد که غلظت های کم این عصاره (g/mlµ 6/1-1/0) محرک تکثیر سلول های فیبروبلاست، و غلظت های متوسط آن (g/mlµ 30-1)، محرک مهاجرت این سلول ها هستند. لذا عصاره متانولی برگ a. eriophora، می تواند به وسیله تحریک تکثیر و مهاجرت سلول های فیبروبلاست، در ترمیم زخم های پوستی نقش داشته باشد.

مطالعه فیلوژنتیکی و الگوی بیان ژن cel ii در گیاه کرفس بومی ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم پایه 1391
  آتنا حلمی لایین   جعفر ذوالعلی

اعضای خانواده اندونوکلئاز si، نوکلئازهای اختصاصی تک رشته ای با قابلیت هضم dna هترودوپلکس می باشند. یکی از اعضای این خانواده با نام cel ii به ویژه گیاه کرفس دیده می شود که قادر است dna هترودوپلکس را در قطعات dna با کارایی مطلوب در شرایط آزمایشگاهی برش دهد و موارد کاربردی متعددی در ژنتیک، بیوتکنولوژی و تشخیص مولکولی ژن های معیوب دارد. با وجود مطالعات متعدد در خصوص کاربردهای بیوتکنولوژیک این گروه از آنزیم ها، اهمیت عمکردی آنها در in vivoو نقش آنها در رشد و تمایز مورد مطالعه دقیق قرار نگرفته است. لذا نخستین گام در جهت تبیین نقش کلیدی این آنزیم ها مطالعه الگوی بیان ژن آن ها در بافت های مختلف از یک طرف و همچنین مطالعه روند تکاملی تغییرات ساختاری ژن های مربوطه از طرف دیگر است. لذا در مطالعه حاضر به منظور تبیین نقش بیولوژیک آنزیم cel ii، 1) نسبت به همسانه سازی ژن cel ii از گیاه کرفس اقدام کرده و ماهیت مولکولی آن از جهت نسبت حفظ شدگیساختاری در طی تکامل بررسی شد. 2) مطالعات بیوانفورماتیک به منظور روشن شدن محل فعالیت درون سلولی انجام گرفت. 3) الگوی بیان ژن به منظور تعیین جایگاه فعالیت آن مورد آزمایش قرار گرفت. بدین منظور بیان ژن cel ii در بافت های مختلف گیاه کرفس، با استفاده از تکنیک rt-pcr به طور نیمه کمی مورد بررسی قرار گرفت. پس از استخراج dna ژنومی و تکتیر قطعه ژن its، ژن مورد نظر برای تعیین توالی ارسال شد همچنین پس از استخراج rna، سنتز cdna و تکثیر قطعه cel iiو تهیه پلاسمید ptz57r/t، واکنش اتصال و انتقال پلاسمید به سلول های مستعد پذیرش پلاسمید انجام شد. به منظور تایید صحت همسانه سازی، سازه ژنتیکی حاصل برای توالی یابی ارسال شد. همچنین جهت بررسی بیان آنزیم cel ii در بافت های مختلف گیاه کرفس از روش rt-pcr نیمه کمی استفاده شد و به منظور متوازن کردن میزان rna وارد شده به واکنش ها، از آغازگرهای عمومی یوبی کوئیتین استفاده گردید. با بررسی نتایج به دست آمده از تعیین توالی ژن its و همردیفی آن با توالی ثبت شده در ncbi (ژن بانک fj986043.1) تفاوت حدود 9 درصدی بین آن ها مشاهده شد. نکته قابل ملاحظه این که بررسی نتایج تعیین توالی ژن cel iiو همردیفی آن با توالی گزارش شده، نشان-دهنده همردیفی 100% آن ها بود. مطالعه الگوی بیان ژن cel ii در بافت های ساقه، برگ، دمبرگ و گل که به منظور تعیین محل دقیق فعالیت بیان ژن مربوطه انجام گرفت نشان داد که اگرچه این ژن در تمام بافت های مورد مطالعه بیان می شود، اما میزان بیان آن در برگ حداکثر و در ساقه حداقل می باشد.

مطالعه کمّی قارچ های مولّد آفلاتوکسین و اکراتوکسین مبتنی بر روش های pcr و بررسی همبستگی آن با میزان توکسین ها در ارقام کشمش خراسان رضوی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1391
  محبوبه سرابی جماب   احمدرضا بهرامی

کشمش میوه خشک شده انگور است که به صورت خام یا به عنوان یکی از اجزای تشکیل دهنده مواد غذایی در محصولاتی نظیر فراورده های نانوایی و نوشیدنی ها استفاده می شود. ایران یکی از صادرکنندگان اصلی کشمش در سال های اخیر محسوب می گردد، ازاین رو اطمینان از کیفیت میکروبی و ایمنی این محصول از اهمیت زیادی برخوردار است. یکی از مهم ترین نگرانی ها در زمینه ایمنی این محصول، حضور قارچ های تولید کننده توکسین می باشد. به منظور جداسازی و شمارش فلور قارچی ارقام عمده کشمش (پلویی، پیکامی و تیفی) در خراسان رضوی از چهار محیط کشت ygc، pda، cz و dg18 استفاده گردید. نتایج آماری نشان داد که آلودگی قارچی نمونه های کشمش تیفی بیش-تر از دیگر نمونه ها بود. همچنین روش خشک کردن تأثیر معنی داری در میزان آلودگی قارچی نداشت. پس از خالص?سازی ایزوله ?های جدا شده، شناسایی اولیه جدایه?های حاصل به روش ماکروسکوپی و میکروسکوپی انجام پذیرفت. بر اساس نتایج به دست آمده جنس? های aspergillus و penicillium به ترتیب فراوان?ترین قارچ?های جدا شده از نمونه?های کشمش بودند. به منظور شناسایی جدایه ها در حد گونه، قطعه bp 600 از ناحیهinternal transcribed spacer 5.8srrna کپک ها به روش واکنش زنجیره ای پلی مراز تکثیر شد. براساس نتایج به دست آمده، نمونه های کشمش حاوی گونه های مختلفی از جنس های aspergillus، penicillium، rhizomucor، mucor، alternaria و cladosporium بودند که در این میان aspergillus niger بیشترین درصد فراوانی را به خود اختصاص داد. ارزیابی ایزوله های قارچی جدا شده از نمونه های کشمش با استفاده از روش مولکولی pcr به منظور شناسایی قارچ های مولّد اکراتوکسین و آفلاتوکسین نشان داد که از بین 50 ایزوله قارچی جدا شده از نمونه های کشمش در محیط کشت pda، 6 جدایه تولید کننده اکراتوکسین و 2 جدایه تولید کننده آفلاتوکسین بودند. همچنین 45 نمونه کشمش (پلویی، پیکامی و تیفی) به لحاظ حضور dna قارچ های تولید کننده اکراتوکسین و آفلاتوکسین و نیز بیان این ژن ها (به روش های pcr و reverse transcription-pcr) مورد بررسی قرار گرفتند. بر اساس نتایج به دست آمده تنها نمونه های کشمش تیفی (15 نمونه) آلوده به dna قارچ های مولّد سم اکراتوکسین بودند. این در حالی است که در هیچ یک از نمونه های کشمش، dna قارچ مولّد آفلاتوکسین مشاهده نشد. بررسی بیان ژن مولّد اکراتوکسین با استفاده از روش reverse transcription-pcr در نمونه های کشمش تیفی نشان داد که از مجموع 15 نمونه کشمش تیفی، در 11 نمونه ژن دخیل در مسیر بیوسنتز اکراتوکسین در سطح mrna بیان شد. همچنین مطالعه کمّی بیان ژن های مسیر بیوسنتز اکراتوکسین و آفلاتوکسین قارچی بر پایه روش مولکولی real-time pcr مطلق و اندازه گیری میزان سموم اکراتوکسین و آفلاتوکسین به روش hplc، نشان داد که همبستگی مثبتی بین تعداد کپی cdna حاصل از نسخه برداری از ژن های مسیر بیوسنتز اکراتوکسین (782/0=r2) و آفلاتوکسین (870/0=r2) با غلظت توکسین تولید شده وجود داشت.

جداسازی و شناسایی مولکولی باکتری های گرمادوست سلولولیتیک از چشمه ی آب گرم دیگ رستم و بررسی فعالیت سلولازی آن ها
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم پایه 1391
  ساره حجی آبادی   منصور مشرقی

سلولز یکی از اجزای ساختاری اصلی در ضایعات لیگنوسلولزی است که قابلیت تبدیل به اتانول را به کمک آنزیم سلولاز دارد. این آنزیم به دلیل کاربرد فراوان در صنایع مختلف، سومین آنزیم فراوان صنعتی در سراسر جهان است. در این زمینه سه نوع اصلی فعالیت آنزیمی یافت شده است که شامل اندوگلوکانازها، اگزوگلوکانازها و بتا گلوکوزیدازها می باشند. تنوع وسیع باکتری ها در محیط، اجازه ی غربالگری باکتری ها با سلولازهای کارا برای کمک به حل چالش های تولید سوخت زیستی را می دهد. باکتری های گرمادوست به دلیل تولید سلولازهای دارای پایداری حرارتی در کارهای زیست فناوری بسیار مفید می باشند. هدف این مطالعه جداسازی باکتری های گرمادوست تجزیه کننده ی سلولز از چشمه ی آب گرم دیگ رستم کرمان و شناسایی مولکولی و بررسی فعالیت سلولازی آنها بود. نمونه گیری از آب و رسوبات چشمه آب گرم دیگ رستم انجام و غنی سازی باکتری ها در محیط کشت حاوی سلولز به عنوان تنها منبع کربن انجام گردید. نمونه ها در شرایط هوازی در دمای 60 درجه سانتی گراد نگهداری و جداسازی کلنی های خالص انجام شد. پس از آن بررسی کیفی فعالیت سلولاز با معرف قرمز کنگو انجام شد. به این ترتیب 4 ایزوله cdb1، cdb2، cdb3 و cdb4 جداسازی و بررسی کمّی فعالیت اندوگلوکانازی، اگزوگلوکانازی و fpase به روش fpa بر روی آنها انجام شد. جدایه ی cdb1 بالاترین فعالیت اندوگلوکانازی و اگزوگلوکانازی را به ترتیب به میزانu/ml 096/0 و u/ml156/0 را در مقایسه با سایر جدایه ها نشان داد. تعیین توالی بخشی از 16s rdna نشان داد که این جدایه بیشترین شباهت را به جنس anoxybacillus دارد. تکثیر ژن سلولاز این جدایه با کمک آغازگرهای اختصاصی طراحی شده انجام گرفت که نیاز به بررسی های بیشتر جهت تعیین توالی و تایید فعالیت آن دارد.

مطالعه مقایسه ای بیان واریانت های مختلف ژن cxcr4 در سلول های بنیادی مزانشیمی مشتق از بافت چربی انسانی وتأثیر تیمار های شیمیایی مختلف بر بیان آن ها
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم 1391
  آسیه حیرانی طبسی   مریم مقدم متین

امروزه استفاده از سلول های بنیادی در سلول درمانی، به عنوان یک استراتژی درمانی نوین در پزشکی ترمیمی، مورد توجه قرار گرفته است. نشان داده شده است که کموکاین sdf1 و گیرنده آن،cxcr4 ، نقش مهمی در مهاجرت، حیات و تکوین چندین نوع سلولی از جمله سلول های بنیادی مزانشیمی بازی می کنند. از این رو می توان با افزایش دادن گیرنده cxcr4 در سطح سلول های بنیادی مزانشیمی، باعث افزایش مهاجرت این سلول ها به بافت صدمه دیده (که sdf1 ترشح می کنند) به هدف ترمیم بافت، شد. هرچند هنوز مشخص نشده است که کدام یک از دو ایزوفرم این گیرنده در مهاجرت نقش اساسی تری را ایفا می کنند. hif-1? یک فاکتور رونویسی است که بیان چندین ژن از جمله cxcr4 را تنظیم می کند. القا کننده های شیمیایی والپروئیک اسید (vpa)، کلرید کبالت ( (cocl2و دسفری اکسامین dfx)) در شرایط اکسیژنی نرمال، باعث القای hif-1? می شوند. در این مطالعه ، بعد از 24 ساعت تیمار سلول های بنیادی مزانشیمی مشتق از بافت چربی انسانی با vpa، cocl2 و dfxبیان دو واریانت ژن cxcr4، به وسیله real time pcr و reverse transcription pcr نیمه کمّی، در مقایسه با سلول های تیمار نشده، مورد بررسی قرار گرفت. بررسی نتایج نشان داد که هر سه تیمار باعث افزایش بیان هر دو واریانت ژن cxcr4 در سلول های بنیادی مزانشیمی مشتق از بافت چربی انسانی می شود. همچنین نتایج یک رابطه مستقیم بین افزایش بیان واریانت 1 ژن cxcr4 با افزایش مهاجرت ad-mscs را نشان داد.

بررسی پلی مورفیسم (snp) ژن اینترلوکین 33 روی dna استخراج شده از سرم بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم 1391
  راضیه razieh   محمد کردی تمندانی

چکیده اسکیزوفرنی یا شیزوفرنی ( schizophrenia)، یک بیماری روانی با منشاء نامشخص و علایم متغییر می باشد که اصطلاح آن توسط یوجین بلولر وضع شده است. مشخصه این بیماری عدم توانایی درک و یا بیان واقعیت است. این بیماری دارای عوارضی همچون عدم ارتباط منطقی در رفتار و گفتار، انزوا، گوشه نشینی بیش از حد، هذیان وتوهم است. بیش از همه اخیرا، التهاب بعنوان یک فاکتور مهم در پیشرفت اسکیزوفرنی، تشخیص داده شده است. هدف از این مطالعه این بود که آیا پلی مورفیسم های ژن اینترلوکین 33 با پیشرفت اسکیزوفرنی همرا می شود . روش مطالعه: dna از سرم 70 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی و 70 فرد سالم بعنوان کنترل، استخراج ومورد بررسی قرار گرفت. پلی مورفیسم های ژن اینترلوکین 33 توسط واکنش زنجیره پلی مراز tetra primer arms-pcr انجام شده است. نتایج: نتایج ما نشان دادکه از لحاظ آماری ژنوتیپ ct (il-33) بصورت معنی دار خطر اسکیزوفرنی را کاهش می دهد. همچنین این خطر برای ژنوتیپ cg (il-33) از لحاظ آماری معنی دار نبود. بحث: این مطالعه ملاکی برای وابستگی پلی مورفیسم های ژن اینترلوکین 33 با خطر اسکیزوفرنی فراهم کرد. کلمات کلیدی: اسکیزوفرنی، پلی مورفیسم، ژن اینترلوکین 33

جداسازی و شناسایی مولکولی قارچ های سلولولیتیک مولد cbh1 از جنگل های شمال ایران و بررسی فعالیت سلولازی آن ها
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم 1392
  نسیم نجارزاده   منصور مشرقی

سلولز اصلی ترین ترکیب موجود در توده ی زیستی گیاهان و فراوان ترین مولکول زمین می باشد. تخریب سلولز با مخلوطی از آنزیم های تجزیه کننده ی سلولز شامل اندوگلوکانازها، اگزوگلوکانازها و بتاگلوکوزیدازها انجام می شود که سلولاز نامیده می شوند. طیف وسیعی از میکروارگانیسم ها، از قبیل باکتری ها و قارچ ها می توانند سلولز و سایر فیبرهای موجود در دیواره سلولی گیاهان راتخریب کنند. با این که قارچ ها نقش کلیدی در تخریب بقایای گیاهان در اکوسیستم های خاکی بازی می کنند ولی اغلب آن ها ناشناس باقی مانده اند. این تنوع میکروبی کشف نشده می تواند منبع عظیمی از آنزیم های جدید سلولازی باشد. بنابراین هدف این مطالعه، جداسازی قارچ های سلولازی خاک جنگل های بابل واقع در شمال ایران و بررسی وجود ژن cbh1 به عنوان مهم ترین ژن سلولازی در آن ها می-باشد. برای شناسایی طیف وسیع تری از ژن های سلولازی و قارچ های مولد آن ها، علاوه بر روش سنتی کشت، استخراج مستقیم dna از خاک جهت جداسازی محتوی ژنتیکی قارچ های غیر قابل کشت استفاده شد. نمونه ی خاک در محیط اختصاصی که تنها منبع کربن آن سلولز می باشد کشت شده و در سه دمای 20، 25 و ?c30 گرماگذاری شد. نتایج الکتروفورز بر روی ژل آگارز نشان داد که علی رغم این که روش مستقل از کشت در رسیدن به dna ژنومی کارآمد بوده و آزمون pcr با پرایمرهای دژنره باندهای مجزایی را حاصل داد، ولی باندهای استخراج شده از ژل الگوی مناسبی برای عمل توالی یابی نبودند. این مشکل عمدتاً ناشی از عدم خلوص باندهای dna استخراج شده از ژل می باشد که نشان دهنده لزوم انجام عمل همسانه سازی dna قبل از توالی یابی می-باشد. نتیجه ی روش کشت سوسپانسیون خاک نیز جداسازی 40 جدایه قارچی با خاصیت سلولازی بود که پس از غربال گری کیفی جدایه ها با روش قرمز کنگو، 7 جدایه با فعالیت سلولازی بیشتر انتخاب شده و cdf2، cdf20، cdf13، cdf26، cdf4، cdf5 و cdf19 نامگذاری شدند. فعالیت اندوگلوکانازی، اگزوگلوکانازی و fpase این جدایه ها به صورت کمی بررسی و باtrichoderma reesei ptcc 5142 مقایسه شدند. نتایج به دست آمده نشان داد که جدایه تریکودرمایی cdf13 با میزان فعالیت اندوگلوکانازی 552/1 (u/ml)، اگزوگلوکانازی 2040/0 (u/ml) و فعالیت کلی 3430/0 (u/ml) فعال ترین جدایه در بین تمامی جدایه ها سلولز اصلی ترین ترکیب موجود در توده ی زیستی گیاهان و فراوان ترین مولکول زمین می باشد. تخریب سلولز با مخلوطی از آنزیم های تجزیه کننده ی سلولز شامل اندوگلوکانازها، اگزوگلوکانازها و بتاگلوکوزیدازها انجام می شود که سلولاز نامیده می شوند. طیف وسیعی از میکروارگانیسم ها، از قبیل باکتری ها و قارچ ها می توانند سلولز و سایر فیبرهای موجود در دیواره سلولی گیاهان راتخریب کنند. با این که قارچ ها نقش کلیدی در تخریب بقایای گیاهان در اکوسیستم های خاکی بازی می کنند ولی اغلب آن ها ناشناس باقی مانده اند. این تنوع میکروبی کشف نشده می تواند منبع عظیمی از آنزیم های جدید سلولازی باشد. بنابراین هدف این مطالعه، جداسازی قارچ های سلولازی خاک جنگل های بابل واقع در شمال ایران و بررسی وجود ژن cbh1 به عنوان مهم ترین ژن سلولازی در آن ها می-باشد. برای شناسایی طیف وسیع تری از ژن های سلولازی و قارچ های مولد آن ها، علاوه بر روش سنتی کشت، استخراج مستقیم dna از خاک جهت جداسازی محتوی ژنتیکی قارچ های غیر قابل کشت استفاده شد. نمونه ی خاک در محیط اختصاصی که تنها منبع کربن آن سلولز می باشد کشت شده و در سه دمای 20، 25 و ?c30 گرماگذاری شد. نتایج الکتروفورز بر روی ژل آگارز نشان داد که علی رغم این که روش مستقل از کشت در رسیدن به dna ژنومی کارآمد بوده و آزمون pcr با پرایمرهای دژنره باندهای مجزایی را حاصل داد، ولی باندهای استخراج شده از ژل الگوی مناسبی برای عمل توالی یابی نبودند. این مشکل عمدتاً ناشی از عدم خلوص باندهای dna استخراج شده از ژل می باشد که نشان دهنده لزوم انجام عمل همسانه سازی dna قبل از توالی یابی می-باشد. نتیجه ی روش کشت سوسپانسیون خاک نیز جداسازی 40 جدایه قارچی با خاصیت سلولازی بود که پس از غربال گری کیفی جدایه ها با روش قرمز کنگو، 7 جدایه با فعالیت سلولازی بیشتر انتخاب شده و cdf2، cdf20، cdf13، cdf26، cdf4، cdf5 و cdf19 نامگذاری شدند. فعالیت اندوگلوکانازی، اگزوگلوکانازی و fpase این جدایه ها به صورت کمی بررسی و باtrichoderma reesei ptcc 5142 مقایسه شدند. نتایج به دست آمده نشان داد که جدایه تریکودرمایی cdf13 با میزان فعالیت اندوگلوکانازی 552/1 (u/ml)، اگزوگلوکانازی 2040/0 (u/ml) و فعالیت کلی 3430/0 (u/ml) فعال ترین جدایه در بین تمامی جدایه ها سلولز اصلی ترین ترکیب موجود در توده ی زیستی گیاهان و فراوان ترین مولکول زمین می باشد. تخریب سلولز با مخلوطی از آنزیم های تجزیه کننده ی سلولز شامل اندوگلوکانازها، اگزوگلوکانازها و بتاگلوکوزیدازها انجام می شود که سلولاز نامیده می شوند. طیف وسیعی از میکروارگانیسم ها، از قبیل باکتری ها و قارچ ها می توانند سلولز و سایر فیبرهای موجود در دیواره سلولی گیاهان راتخریب کنند. با این که قارچ ها نقش کلیدی در تخریب بقایای گیاهان در اکوسیستم های خاکی بازی می کنند ولی اغلب آن ها ناشناس باقی مانده اند. این تنوع میکروبی کشف نشده می تواند منبع عظیمی از آنزیم های جدید سلولازی باشد. بنابراین هدف این مطالعه، جداسازی قارچ های سلولازی خاک جنگل های بابل واقع در شمال ایران و بررسی وجود ژن cbh1 به عنوان مهم ترین ژن سلولازی در آن ها می-باشد. برای شناسایی طیف وسیع تری از ژن های سلولازی و قارچ های مولد آن ها، علاوه بر روش سنتی کشت، استخراج مستقیم dna از خاک جهت جداسازی محتوی ژنتیکی قارچ های غیر قابل کشت استفاده شد. نمونه ی خاک در محیط اختصاصی که تنها منبع کربن آن سلولز می باشد کشت شده و در سه دمای 20، 25 و ?c30 گرماگذاری شد. نتایج الکتروفورز بر روی ژل آگارز نشان داد که علی رغم این که روش مستقل از کشت در رسیدن به dna ژنومی کارآمد بوده و آزمون pcr با پرایمرهای دژنره باندهای مجزایی را حاصل داد، ولی باندهای استخراج شده از ژل الگوی مناسبی برای عمل توالی یابی نبودند. این مشکل عمدتاً ناشی از عدم خلوص باندهای dna استخراج شده از ژل می باشد که نشان دهنده لزوم انجام عمل همسانه سازی dna قبل از توالی یابی می-باشد. نتیجه ی روش کشت سوسپانسیون خاک نیز جداسازی 40 جدایه قارچی با خاصیت سلولازی بود که پس از غربال گری کیفی جدایه ها با روش قرمز کنگو، 7 جدایه با فعالیت سلولازی بیشتر انتخاب شده و cdf2، cdf20، cdf13، cdf26، cdf4، cdf5 و cdf19 نامگذاری شدند. فعالیت اندوگلوکانازی، اگزوگلوکانازی و fpase این جدایه ها به صورت کمی بررسی و باtrichoderma reesei ptcc 5142 مقایسه شدند. نتایج به دست آمده نشان داد که جدایه تریکودرمایی cdf13 با میزان فعالیت اندوگلوکانازی 552/1 (u/ml)، اگزوگلوکانازی 2040/0 (u/ml) و فعالیت کلی 3430/0 (u/ml) فعال ترین جدایه در بین تمامی جدایه ها بوده و cdf5 با فعالیت اندوگلوکانازی 6135/0 (u/ml)، اگزوگلوکانازی 1024/0 (u/ml) و فعالیت کلی 1575/0 (u/ml) به عنوان فعال ترین جدایه غیرتریکودرمایی می باشد. آنالیز مولکولی این دو نمونه نشان داد که جدایه cdf5 با میزان تشابه 99% بیشترین نزدیکی را با coriolopsis gallica داشته و جدایه cdf13 با 100% تشابه احتمالا ًtrichoderma pseudokoningii می باشد

توالی یابی، کلونینگ و امکان سنجی بیان ژن اندوگلوکاناز در پروکاریوت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1392
  حسین برزگر   محمدرضا نصیری

آنزیم اندوگلوکاناز اولین آنزیم از کمپلکس آنزیمی سلولاز است که باندهای داخلی گلیکوزیدی زنجیره‏ی سلولزی را می‏شکند و زنجیره های پلی ساکاریدی مجزای سلولز را به وجود می‏آورد. یکی از بهترین منابع تولید آنزیم اندوگلوکاناز باکتری باسیلوس سابتیلیس می‏باشد که اندوگلوکاناز مقاوم در برابر حرارت تولید می‏کند. در این تحقیق، ژن کد کننده ی آنزیم اندوگلوکاناز خارج سلولی باکتری باسیلوس سابتیلیس بومی جداسازی شده از چشمه‏های آب گرم با استفاده از آغازگرهای دارای جایگاه برشی اختصاصی، حاوی سایتهای برشی xhoi و bamhi جداسازی شده و پس از توالی‏یابی و بررسی خصوصیات، ژن تکثیر شده به ناقل ptz57r/t انتقال داده، سپس وارد باکتری e .coli dh5? شد. غربالگری کلونی‏های حاوی پلاسمید نوترکیب با استفاده از روش انتخابی آبی/سفید و با استفاده از iptg و x-gal صورت گرفت. حضور ژن هدف در ناقل کلونینگ ptz57r/t با استفاده از روش کلونی pcr و هضم آنزیمی تایید شد. سپس ژن اندوگلوکاناز را وارد ناقل بیانی(+)pet-21a کرده و پس از توالی‏یابی و تائید صحت قطعه همسانه‏سازی شده، ناقل بیانی وارد باکتری e. coli bl21(de3) شد. القا بیان به وسیله iptg با غلظت 1 میلی مولار صورت گرفت. صحت بیان پروتئین اندوگلوکاناز با استفاده از روش sds-page تایید شد که باند kd 47 را نشان داد.

بررسی ویژگی های رفتاری موثر بر خرید محصولات شرکت جهان کریستال
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده مدیریت 1392
  احمدرضا بهرامی   حسن اسماعیل پور

بقای شرکت های تولیدی به کسب سود است و یکی از روش های کسب سود ، فروش است. فروش مساله بسیار مهمی است که هر شرکتی فعالیتهای خود را بر اساس آن شکل می دهد. خریداران امروزه با انبوهی از محصولات مواجه هستند و انتظارات آنها در مورد کیفیت کالاها و خدمات با گدشته تفاوت زیادی دارد. با توجه به این واقعیت ها، خریداران کالاها و خدماتی را جهت خرید انتخاب خواهند کرد که با انتظارات آن ها مطابقت بیشتری داشته باشد. در این میان شرکت هایی موفق هستند که بتوانند نظر مثبت مشتری را جلب کرده تا در نهایت مشتری تصمیم به خرید محصولات آن شرکت گرفته و این تصمیم را عملی کند. در این میان، شرکت جهان کریستال نیز که یک شرکت تولیدی است از این موضوع مستثنا نیست. آنچه که در پژوهش حاضر به آن پرداخته شده است، بررسی ویژگی های رفتاری موثر بر خرید محصولات شرکت جهان کریستال است. نتایج بدست آمده، میتواند به عنوان الگویی در نظر گرفته شد تا این شرکت فعالیت های آتی خود را بر مبنای نهایت تامین رضایت مشتریان از محصولات خود قرار دهد و به مسایلی بپردازد که در تصمیم به خرید، موثر است. پژوهش حاضر به این منظور صورت گرفته تا عوامل رفتاری موثر بر خرید را بررسی کرده تا با رتبه بندی آنها، به عنوان راهنمایی در نظور گرفته شود تا این شرکت فعالیت های بازاریابی خود را بر مبنای آنها پیش ببرد. در این پژوهش عوامل رفتاری شامل، محصولات، ویژگی های خرید، مکان مبادله و بسته بندی محصولات با استفاده از نرم افزار spss 18 و لیزرل مورد بررسی قرار گرفت.

بررسی اثرات سمیت سلولی و ضد سرطانی ترکیب کومارینی umbelliprenin به عنوان مهار کننده آنزیم 15-lipoxygenase-1 در رده سلولی pc-3
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم پایه 1392
  صفیه صبورملکی   احمدرضا بهرامی

سرطان پروستات رایج ترین سرطان در مردان جهان بوده که در صورت عدم تشخیص به موقع و درمان آن، منجر به مرگ می شود. متاسفانه اغلب دارو های سنتزی تنها یک مسیر پیام رسانی را مورد هدف قرار می دهند در حالی که دلیل به وجود آمدن سرطان اختلال در مسیر های مختلف پیام رسانی است. امروزه بیشتر دارو های ضد سرطان از مشتقات تولیدات گیاهی بوده که به طور طبیعی قادر هستند چند مسیر پیام رسانی را مورد هدف قرار دهند. ماده کومارینی umbelliprenin یا 7-farnesyloxycoumarin از جمله مواد طبیعی است که از گونه های ferula استخراج می شود و در این پژوهش مورد آزمایش قرار گرفت. در این مطالعه ابتدا دو رده سلولی سرطان پروستات از نظر فعالیت آنزیم 15-lox-1 بررسی شد و رده pc-3 با فعالیت آنزیمی بیشتر انتخاب گردید. پس از آن اثرات مهار کنندگی آنزیمی umbelliprenin بر روی این رده سلولی مورد آزمایش قرار گرفت و مشخص شد توانایی مهار آنزیم 15-lox-1 را در این رده سلولی دارد. همچنین برای آزمودن سمیت سلولی این ترکیب و بررسی خاصیت ضد سرطانی آن، آزمون mtt بر روی این رده سلولی و رده سلولی طبیعی hff3 انجام گرفته و نتایج حاصل مقایسه شدند. نتایج نشان دادند که ic50 این ماده در 24، 48 و 72 ساعت به ترتیب 77/36، 14/35 و g/mlµ 77/38 بوده در حالی که این ماده اثر بسیار کمتری بر سلول های طبیعی hff3 داشت. مشاهدات ریخت شناسی صورت گرفته نیز این نتایج را تایید نمودند. به منظور بررسی آسیب وارد شده به dna، رنگ آمیزی هسته سلول ها با dapi و آزمون comet انجام گرفته و آسیب به dna سلولی محرز شد. در نهایت به منظور تعیین چگونگی عملکرد این ماده، بررسی چرخه سلولی با استفاده از فلوسایتومتری انجام شد. با توجه به نتایج بدست آمده احتمال بر این است که اثرات ضد سرطان umbelliprenin در رده سلولی pc-3 از طریق مهار 15-lox-1 اعمال می شود.

بررسی امکان تشخیص حضور گونههای متعلق به جنس staphylococcus در مواد غذایی با روش pcr-ttge
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم 1392
  منیره بهرامی   منصور مشرقی

باکتری های جنس staphylococcus مسئول تعدادی از عفونت های مهم انسانی و حیوانی، از جمله باکتریمی و یا عفونت ورم پستان می باشند. به علاوه انتروتوکسین های استافیلوکوکی، به عنوان یکی از عمده ترین عوامل مسمومیت های غذایی شناخته شده اند. گزارش های متعددی مبنی بر توانایی تولید انتروتوکسین توسط چندین گونه ی staphylococcus به خصوص انواع کوآگولاز مثبت وجود دارند. با این حال به علت نقصان روش های تشخیصی کارآمد، بیشتر مطالعات روی گونه-ی s. aureus، متمرکز شده اند. بنابراین توسعه ی یک روش مولکولی مناسب جهت شناسایی و تشخیص گونه های متعلق به جنس staphylococcus می تواند گام موثری در این زمینه باشد. بدین منظور در این پژوهش، تکثیر ژن فاکتور رونویسی tu (tuf) با استفاده از واکنش زنجیره ای پلی مراز (pcr) و تمایز گونه های staphylococcus بر اساس الگوی حرکت آن ها در الکتروفورز با شیب موقت دمایی (temporal temperature gradient electrophoresis) مورد نظر قرار گرفت. در این پژوهش، ابتدا dna از 6 گونه ی staphylococcus کشت داده شده در محیط tryptic soy broth، با روش جوشاندن استخراج گردید و سپس ژن tuf با کمک pcr، تکثیر شد. این واکنش، اختصاصیت بالایی را در برابر گونه های استاندارد staphylococcus نشان داد. حساسیت واکنش نیز برابر cfu/ml 104 × 9، در هنگام شناسایی گونه ی s. aureus بود. زمانی که روش آسان جوشاندن به همراه پیش غنی سازی 24 ساعته در buffered peptone water، انجام شد، حساسیت cfu/ml 101 × 9 برای ماده ی غذایی تلقیح شده با s. aureus به دست آمد. این میزان تفاوت چندانی با حساسیت محاسبه شده برای pcr جهت تکثیر dna استخراج شده به وسیله ی کیت (cfu/ml 100 × 9) نداشت. همچنین حضور جنس staphylococcus در 6 نمونه از میان 10 نمونه کالباس مورد سنجش، با کمک این روش تایید شد. در مرحله ی بعد، عوامل موثر بر ttge، با استفاده از شش گونه ی استاندارد بهینه گردید و بر اساس تفاوت های موجود در توالی تکثیر شده، یک الگوی ویژه ی گونه به دست آمد. سپس شرایط بهینه شده ، جهت شناسایی گونه های staphylococcus در مواد غذایی تلقیح شده با باکتری و نمونه های کالباس خریداری شده، مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصل، بیانگر پتانسیل این روش به عنوان یک فرآیند غربال گری اولیه جهت بررسی حضور و شناسایی آلودگی های احتمالی استافیلوکوکی در نمونه های غذایی باشد. دست یابی به یک الگوی ttge مختص به گونه با کمک تعداد بیشتری از گونه های استاندارد و نیز سنجش مواد غذایی وسیع تر می تواند کمک موثری در بهبود کار باشد.

بررسی تنوع ژنتیکی juniperus polycarpos k.koch در شمال شرق ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم 1392
  محمد باقر عرفانیان طالعی نوغان   احمدرضا بهرامی

هدف اصلی مطالعات تنوع ژنتیکی، شناخت ویژگی های ذاتی و قابل توارث گیاهان و تلاش برای حفاظت از این ویژگی-های ذاتی است. ارس (juniperus polycarpos k.koch) از تیره سرو (cupressaceae)، یکی از مهم ترین گیاهان پرستار در کوهستان های صخره ای خشک و نیمه خشک است. شمال شرق به دلیل داشتن چندین زیستگاه برای این گیاه، یکی از بزرگترین ذخایر ژنتیکی ارس در کشور ایران است. تخریب بیش از حد این گیاه در سال های اخیر، قدرت احیای بشدت ضعیف ارس و نامشخص بودن وضعیت سیستماتیکی آن شرایط ویژه ای را برای این درخت ارزشمند بوجود آورده است. سه نشانگر ریزماهوارک، نشانگر کلروپلاستی rpl32-trnl و نشانگر هسته ای its برای ارزیابی تنوع ژنتیکی و تعیین جایگاه فیلوژنتیکی گونه های ارس شمال شرق ایران در جنس juniperus l. استفاده شد. 20 نمونه که از چهار جمعیت مختلف شمال شرق ایران (لائین، شکراب، گلول و سرانی، و کردینه) نمونه برداری شده بودند، تحت بررسی قرار گرفتند. از میان پنج نشانگر فقط نشانگر its، محصول پی سی آر تولید کرد. میزان تنوع نوکلئوتیدی اندازه گیری شده برای همه این 20 نمونه برابر با 00186/0 بود. جمعیت کردینه با میزان تنوع 00573/0 بیشترین تنوع را داشت و جمعیت های مناطق گلول و سرانی، و لائین فاقد تنوع بودند. نتایج مطالعه فیلوژنتیکی به روش بیزین، نشان داد که ارس های خراسان متعلق به گونه juniperus excelsa m.bieb هستند و گونه j. polycarpos در شمال شرق ایران وجود ندارد. انزوای طولانی مدت جمعیت های ارس شمال شرق از یکدیگر و همچنین نشانه های پلی پلوئیدی و احتمالا دورگه گیری در ارس-های شمال شرق مشاهده شد. کلمات کلیدی: تنوع ژنتیکی، juniperus excelsa، juniperus polycarpos، شمال شرق ایران

بررسی اثر سمیت سلولی و ضد سرطانی ترکیب کومارینی 5-farnesyloxycoumarin به عنوان مهارکننده آنزیم 15-lipoxygenase-1 در سلول های سرطان پروستات
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم 1392
  آلا عرفایی   احمدرضا بهرامی

چکیده سرطان پروستات، شایع ترین سرطان و دومین عامل مرگ ناشی از سرطان در مردان می باشد. بر اساس بسیاری از مطالعات، آنزیم 15-لیپوکسیژناز نوع 1 (15-lox-1) و متابولیت های آن در انواع سرطان ها از جمله سرطان پروستات دخیل اند. به صورتی که بیان این آنزیم در سرطان پروستات، با درجه بدخیمی ارتباط مستقیم دارد. بنابراین به نظر می رسد که مهار انتخابی 15-lox-1 در این سلول ها موجب القای آپوپتوز گردد. بدین منظور در این مطالعه، فعالیت آنزیم 15-lox-1 در دو رده از سلول های سرطان پروستات شامل pc-3 و du145اندازه گیری شد. با توجه به عدم فعالیت این آنزیم در سلول های du145 توسط کومارین سنتزی 5-فارنسیل اکسی کومارین (5f)، اثر سمیت سلولی این ترکیب بر روی سلول های pc-3 و سلول های طبیعی hff3 بوسیله آزمون mtt بررسی شد. به منظور مطالعه تراکم کروماتین و ارزیابی میزان آسیب وارد شده به dna این سلول ها، به ترتیب از رنگ آمیزی dapi و سنجش comet استفاده گردید. در نهایت نیز جهت بررسی چرخه سلولی پس از تیمار با 5f، رنگ آمیزی pi و فلوسایتومتری انجام گرفت. مقادیر ic50 حاصل از آزمونmtt پس از 24، 48 و 72 ساعت به ترتیب 40، 27 و µg/ml 26 بدست آمد. در حالی که اثر سمیت بسیار کمی بر سلول های طبیعی hff3 داشت. مشاهدات میکروسکوپی پس از رنگ آمیزی dapi نیز نشان داد که در 63% از سلول های تیمار شده، تراکم کروماتین رخ داده است. همچنین میزان dna در دم سلول-های pc-3 53% بدست آمد. فلوسایتومتری نیز نشان داد که ترکیب 5f موجب توقف چرخه سلولی این سلول ها در فاز g0/g1 می گردد. نتایج حاصله حاکی از این هستند که سمیت سلولی ترکیب 5f و القای مرگ سلولی در سلول های سرطان پروستات احتمالا به دلیل مهار آنزیم 15-lox-1 می باشد. بنابراین، 5f می تواند به عنوان یک ترکیب مستعد ضد سرطان مطرح گردد. هرچند که مطالعات بیشتر بر روی مکانیسم عملکرد و نیز خاصیت ضد سرطانی این ترکیب در شرایط in vivo ضروری به نظر می رسد.

بررسی اثرات سمیت سلولی و ضدسرطانی ترکیب کومارینی 6-farnesyloxycoumarin به عنوان مهارکننده آنزیم 15-lipoxygenase-1 بر روی سلول های سرطان پروستات
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم پایه 1392
  نسرین کاسب مجاور   احمدرضا بهرامی

سرطان پروستات دومین سرطان شایع و ششمین علت مرگ و میر سرطان در مردان می باشد. در سرطان پروستات، افزایش بیان آنزیم 15- لیپوکسیژناز- 1 (15-lox-1) گزارش شده و افزایش بیان در ارتباط با درجه بدخیمی است. بنابراین به نظر می رسد که مهار آنزیم 15-lox-1 موجب القای آپوپتوز در سلول های سرطان پروستات گردد. در این پژوهش میزان فعالیت آنزیم 15-lox-1 در سلول های سرطان پروستات (pc-3 وdu145) توسط سنجش اسپکتروفتومتری اندازه گیری گردید. نتایج این سنجش حاکی از فعالیت آنزیمی ناچیز در سلول های du145 بود. به این دلیل برای ادامه مطالعات از رده pc-3 استفاده شد. پس از مشاهده مهار آنزیم 15-lox-1 توسط کومارین سنتزی 6- فارنسیل اکسی کومارین (6f)، اثر سمیت سلولی این ترکیب بر روی سلول های pc-3 و سلول های طبیعی hff3 بوسیله سنجش mtt بررسی گردید. به منظور بررسی ساز و کار عمل این ترکیب رنگ آمیزی dapi و سنجش comet انجام پذیرفت. در نهایت بررسی چرخه سلولی پس از تیمار با 6f، ازرنگ آمیزی pi استفاده گردید. مقادیرic50 ترکیب 6fحاصل از سنجشmtt بر روی سلول های pc-3 در 24، 48 و 72 ساعت به ترتیب 26، 21 و µg/ml 18 بدست آمد. این ترکیب فاقد اثرات سمیت سلولی بر روی سلول های طبیعی hff3 بود. تغییرات ریخت شناسی هسته توسط رنگ آمیزی dapi نشان دهنده میزان تراکم کروماتین در حدود 60% در سلول های pc-3 بود. میزان آسیب dna بررسی شده با سنجش comet، 53% محاسبه گردید. نتایج حاصل از سنجش فلوسیتومتری بعد از اثر دادن غلظت µg/ml18 از ترکیب نشان دهنده توقف چرخه سلولی در فاز g0/g1 بود. نتایج حاکی از این هستند که سمیت سلولی ترکیب 6f و القای مرگ سلولی در سلول های سرطان پروستات احتمالا" به دلیل مهار آنزیم 15-lox-1 می باشد. بنابراین 6f می تواند به عنوان ترکیبی ضد سرطانی در نظر گرفته شود. مطالعات آینده نیازمند بررسی ساز و کار های مولکولی مهار آنزیم در سلول های سرطان پروستات و بررسی اثرات احتمالی ضد سرطانی این ترکیب در شرایط in vivo می باشد. کلمات کلیدی: 15- لیپوکسیژناز- 1، 6- فارنسیل اکسی کومارین، pc-3

بهینه سازی مسیر خودنوزایی و بقا سلول های بنیادی اسپرماتوگونی جوجه درشرایط invitro با هدف انتقال ژن به اسپرم خروس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم 1392
  مجید مومنی مقدم   مریم مقدم متین

سلول های بنیادی اسپرماتوگونی به علت توانایی منحصر به فرد خود در تمایز به اسپرم می توانند در درمان ناباروری، حفظ گونه-های در حال انقراض و فناوری تولید حیوانات تراریخت مورد استفاده قرار گیرند. با این وجود همچنان با یک چالش مهم یعنی چگونگی حصول تعداد خوب سلول و فراهم بودن شرایط رشد بهینه در محیط آزمایشگاه مواجه می باشد. در پژوهش حاضر، بیضه جوجه های یک روزه نر جداشد و کشت اولیه سلول ها انجام پذیرفت. کلنی توسط تست آلکالین فسفاتاز و آزمایش مولکولی تعیین هویت شدند، آن ها نسبت به آلکالین فسفاتاز مثبت ارزیابی شدند و بیان دو فاکتور رونویسی oct4 و stra8 در آزمایش rt-pcr آنها مثبت بود که حضور سلول های بنیادی اسپرماتوگونی را تایید می کند. این کشت ها مورد تیمار با غلظت های مختلف gdnf، bfgf، lif و عصاره بیضه خروس قرار گرفتند همچنین تاثیر لایه تغذیه کننده sto هم در مورد تشکیل کلنی مورد سنجش قرار گرفت. نتایج بررسی فعالیت تشکیل کلنی فاکتورهای رشد gdnf ، bfgfو lif به ترتیب در غلظت ng/ml 15 ، ng/ml 20 و ng/ml 15 بهترین نتایج را به همراه داشت و کلنی های بیشتر و در نتیجه حفظ خودنوزایی بهتری را مشخص نمود. همچنین نتایج آزمایش مشخص کرد که تیمارهای دریافت کننده عصاره بیضه خروس و موش در غلظت µl/ml 20 نسبت به گروه کنترل افزایش معنی داری از تشکیل کلنی را نشان دادند، اما لایه تغذیه کننده sto تاثیر قابل توجه و معنی داری را بروز نداد. این پژوهش یک روش ساده و کاربردی برای جداسازی، کشت و بهینه سازی شرایط آزمایشگاهی را برای سلول های بنیادی اسپرماتوگونی جوجه فراهم آورد. همچنین با استفاده از فاکتورهای رونویسی لازم شرایط کشت را بهبود بخشید و در عین حال برای انجام برخی پژوهش های آینده عصاره های بیضه کم هزینه اما با ارزش را جهت جایگزینی فاکتورهای صنعتی گران قیمت معرفی می کند.

مهندسی متابولیک و بررسی الگوی بیان ژن و متابولیت های مسیر آلکالوئیدهای تروپانی در گیاهان و کشت های این ویترو hyoscyamus senecionis و h. muticus
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1392
  اسماعیل دهقان   احمدرضا بهرامی

آلکالوئیدهای تروپانی مخصوصا هیوسیامین و اسکوپولامین از متابولیت های ارزشمند ثانویه گیاهی با کاربردهای دارویی گسترده می باشند. استخراج از گیاهان تنها منبع اقتصادی تولید این ترکیبات می باشد. شناسایی ژن های مسیر بیوسنتزی این ترکیبات و مطالعه الگوی بیان آن ها و تولید و تجمع متابولیت های مسیر در اندام های مختلف، نقش موثری در افزایش دانش ما از مسیر بیوسنتزی این ترکیبات، جهت موفقیت پروژه های مهندسی متابولیک به منظور تولید تجاری آن ها در شرایط این ویوو و این ویترو دارد. در این تحقیق علاوه بر مطالعه مسیر بیوسنتزی آلکالوئیدهای تروپانی، راه کارهای مختلف بیوتکنولوژیک جهت افزایش تولید هیوسیامین و اسکوپولامین در گونه های h. muticus و h. senecionis مورد بررسی قرار گرفت. همسانه سازی و تعیین توالی ژن کلیدی مسئول کاتالیز هیوسیامین به اسکوپولامین، هیوسیامین 6-بتا هیدروکسیلاز (h6h)، موید وجود توالی جدیدی از آن در گونه h. senecionis بود. آنالیزهای بیان ژن های مسیر موید تجلی hsh6h و سایر ژن ها در تمام اندام های مورد مطالعه گیاه و کشت های این ویترو h. senecionis، بر خلاف سایر گونه های تولید کننده آلکالوئیدهای تروپانی بود. همراستا با بیان ژن های مسیر، تجمع اسکوپولامین، محصول فعالیت h6h، از پیش ساز آن در اندام های هوایی بیشتر بود. بر خلاف دانش قبلی ما، نتایج پیشنهاد کننده فعالیت مسیر و تبدیل هیوسیامین به اسکوپولامین در اندام های هوایی علاوه بر ریشه می باشد. در این تحقیق همچنین h. senecionis به عنوان گونه مهمی جهت تولید اسکوپولامین از اندام های هوایی آن و هیوسیامین در ریشه و ریزوم های ضخیمش معرفی می گردد. مطالعات انجام شده به روی گونه h. muticus تاثیر چشمگیر سطح پلوئیدی، محیط کشت و غلظت ساکارز را بر میزان رشد و تولید آلکالوئیدهای تروپانی در کشت-های ریشه مویین آن نشان داد. هر چند هیوسیامین آلکالوئید اصلی گونه h. muticus می باشد، با دستورزی سطح پلوئیدی و شرایط کشت می توان این ترکیب را به فرآورده با ارزش تجاری بیشتر اسکوپولامین تبدیل نمود. مهندسی متابولیک مسیر آلکالوئیدهای تروپانی با بیش بیان دو ژن کلیدی pmt وh6h در کشت های ریشه مویین h. senecionis و h. muticus افزایش چشمگیر تولید هیوسیامین و اسکوپولامین را به همراه داشت. کاربرد الیسیتور متیل جاسمونات با تاثیر شدید بر الگوی بیان ژن و افزایش تولید آلکالوئیدهای تروپانی در کشت های ریشه مویین h. senecionis همراه بود. بر اساس نتایج کشت های ریشه مویین اتوتتراپلوئید h. muticus به عنوان منبع موفق تری جهت بیش بیان h6h و تولید بیشتر اسکوپولامین، نسبت به نمونه های دیپلوئید خود، در مطالعات مهندسی متابولیک معرفی می گردند.

بررسی اثرات سمیت سلولی و ضد سرطانی ترکیب کومارینی 8-farnesyloxycoumarin به عنوان مهارکننده آنزیم 15-lipoxygenase-1 در سلول های سرطان پروستات pc-3
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم 1392
  مینو حسینی مهر   احمدرضا بهرامی

سرطان پروستات دومین سرطان شایع در مردان جهان بوده و 19% از کل موارد ابتلا به سرطان در کشورهای در حال توسعه مربوط به این بدخیمی می باشد. افزایش بیان آنزیم 15-لیپوکسیژناز-1 (15-lox-1) در تومورهای پروستات گزارش شده است. مطالعات نشان می دهند که سطوح بیان 15-lox-1 با درجه گلیسون در ارتباط می باشد به گونه ای که درجه گلیسون بالاتر، معادل بیان بیشتر 15-lox-1 است. کومارین ها ترکیباتی هستند که اغلب جزء متابولیت های ثانویه در گیاهان سبز، قارچ ها و باکتری ها می باشند. برخی از مشتقات کومارینی با داشتن اثر مهاری بر آنزیم 15-lox-1، فعالیت ضد سرطانی دارند. هدف از این مطالعه بررسی اثرات سمیت سلولی و ضد سرطانی ترکیب سنتزی8-farnesyloxycoumarin (8f) در سلول های سرطان پروستات می باشد. در این مطالعه بررسی فعالیت آنزیمی 15-lox-1 به روش اسپکتروفتومتری، حاکی از بیان بالای این آنزیم در سلول های pc-3 بود و لذا این رده سلولی برای بررسی های بعدی انتخاب شد. علاوه براین تأثیر ترکیب 8f بر میزان فعالیت آنزیمی در این سلول ها نیز با همین روش مورد سنجش قرار گرفت. سلول های pc-3 و رده سلولی hff3 به عنوان سلول های طبیعی، در بازه های زمانی 24، 48 و 72 ساعت با غلظت های افزایشی از ترکیب 8f (از 3 تا (µg)/ml 50) برای انجام آزمون mtt تیمار شدند. نتایج با نمونه کنترل حاوی محلول معادل dmso، کنترل تیمار نشده و سلول های تیمار شده با ترکیب 4-mmpb (مهارکننده اختصاصی 15-lox-1) به عنوان کنترل مثبت مقایسه گردید. برای بررسی وضعیت کروماتین و هسته سلول، پس از تیمار با این ترکیب، رنگ آمیزی dapi و جهت تعیین میزان آسیب وارد شده به dna، آزمون comet انجام شد. در نهایت وضعیت چرخه سلولی نیز پس از تیمار با 8f، با کمک رنگ آمیزی pi مورد بررسی قرار گرفت. نتایج اسپکتروفتومتری کاهش فعالیت آنزیم 15-lox-1 را پس از تیمار سلول های pc-3 با 8f نشان داد. مقادیر ic50 این ترکیب در آزمون mtt معادل 35، 15، و (µg)/ml 14(95/48، 40/92 و mµ 38/192) به ترتیب بعد از 24، 48 و72 ساعت تیمار محاسبه گردید. این ترکیب فاقد اثرات سمیت سلولی بر روی سلول های طبیعی hff3 بود. نتایج رنگ آمیزی dapi نشان دهنده قطعه قطعه شدن هسته و متراکم شدن کروماتین در 47% از سلول ها بود. آزمون comet نیز میزان آسیب dna را در سلول های تیمار شده با 8f، 52% برآورد نمود. از طرف دیگر نتایج رنگ آمیزی pi تجمع 71% از سلول ها در فاز g1 و در نتیجه توقف چرخه سلولی در این فاز را نشان می داد. بر این اساس می توان گفت ترکیب 8f با مهار آنزیم 15-lox-1 در سلول های pc-3، توقف چرخه سلولی در فاز g1 و احتمالاً القای آپوپتوز، دارای اثرات ضد سرطانی در این سلول ها می باشد. تعیین مکانیسم دقیق مهار رشد سلولی و پروتئین های دخیل در عملکرد این ترکیب به مطالعات بیشتری نیاز دارد.

جداسازی و شناسایی مولکولی گونه های قارچ trichoderma از خاک جنگل های شمال ایران و بررسی فعالیت اندوگلوکانازی آن ها
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم پایه 1392
  الناز باقری ازغدی   منصور مشرقی

لیگنوسلولز ماده آلی تجزیه پذیری است که جز ساختار اصلی تمام گیاهان می باشد. در طبیعت، تجزیه توده زیستی توسط کمپلکس سلولازی میکروارگانیسم هایی از جمله قارچ ها و باکتری ها، صورت می گیرد. این کمپلکس شامل 3 نوع فعالیت آنزیمی اندوگلوکانازی، اگزوگلوکانازی و بتا گلوکوزیدازی می باشد. trichoderma از قارچ های آسکومیست مزوفیل می باشد که به طور گسترده در صنعت به عنوان منبع تولید سلولاز استفاده می شود. این قارچ توسط محیط اختصاصی الاد و چت جداسازی و در محیط کشت اختصاصی سلولز، قادر به ترشح آنزیم های سلولازی می-باشد. هدف این مطالعه جداسازی و شناسایی ریخت شناسی و مولکولی گونه های مختلف trichoderma از خاک جنگل های شمال ایران و بررسی فعالیت سلولازی آنهاست. برای دستیابی به این هدف سوسپانسیون خاک های مناطق مختلف در محیط کشت اختصاصی الاد وچت کشت داده شد. پس از آن بررسی کیفی فعالیت سلولاز با معرف قرمز کنگو انجام گرفت. به این ترتیب 4 جدایه cdt1، cdt2، cdt3 و cdt4 جداسازی و بررسی کمّی فعالیت اندوگلوکانازی، اگزوگلوکانازی و fpase به روش fpa بر روی آنها انجام شد. جدایه ی cdt1 بالاترین فعالیت اندوگلوکانازی و اگزوگلوکانازی و fpase را به ترتیب به میزانu/ml 6331/3 و u/ml7418/0 و 2197/1 را در مقایسه با سایر جدایه ها نشان داد. تعیین توالی بخشی از 18s rdna نشان داد که این جدایه بیشترین شباهت را به جنس hypocera lixii دارد. با توجه به فعالیت بالای اندوگلوکانازی این جدایه، همسانه سازی ژن مربوطه حائز اهمیت می باشد. واژگان کلیدی: trichoderma، سلولاز، سنجش فعالیت آنزیم، 18s rdna

بررسی تأثیرات احتمالی رتینوئیک اسید و gdnf بر بیان برخی نشانگرهای سلول های زایا در سلول های مشتق از مغز قرمز استخوان جوجه در شرایط in vitro
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم 1392
  سهراب بوذرپور   احمدرضا بهرامی

قابلیت پر توانی سلول های بنیادی اسپرم ساز (sscs)، موجب شده است که توجه دانشمندان بیش از پیش به این سلول ها جلب گردد، به طوریکه هر روز ابعاد جدیدی از کاربرد آن-ها مشخص می شود. سلول های بنیادی مزانشیمی (cmscs) یکی از معدود منابعی هستند که تاکنون برای تمایز به این سلول ها استفاده شده اند. در این پژوهش cmscs به دست آمده از مغز قرمز استخوان جوجه با ra، gdnf و عصاره بیضه خروس و موش در شرایط آزمایشگاهی به مدت 14 روز تیمار شدند. بیان نشانگر های سلول های زایا در سلول های حاصل از تیمار با ra، gdnf و عصاره بیضه خروس پس از 7 روز، با روش rt-pcr نشان داده شد. در صورتیکه تیمار سلول ها با عصاره بیضه موش باعث القاء بیان هیچ کدام از ژن های سلول های زایا در این سلول ها نشد. سلول های حاصل از تیمار cmscs با gdnf در مقایسه با تیمار ra، علاوه بر نشانگرهای سلول های زایا، نشانگر های خودنوزایی pou5f1 و nanog را نیز بیان کردند. بعلاوه سلول های تیمار شده با ra و gdnf به ترتیب حدود 20 و 40 درصد افزایش در بیان نشانگر های tra-1-60 و tra-1-81 نسبت به سلول های تیمار نشده را نشان دادند که مبین تمایز این سلول ها به سلول-های شبه زایا می باشد. همچنین تیمار cmscs با عصاره بیضه خروس در محیط سه بُعدی sacs، باعث ایجادسلول هایی با ریخت شناسی شبیه سلول های زایا در چرخه اسپرم زایی گردید.

بررسی الگوی بیان boris طی تمایز سلول های کارسینومای شبه جنینی p19 با رتینوئیک اسید
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم 1393
  سارا سلطانیان   مریم مقدم متین

boris/ctcfl پروتئینی است که در ساختار آن حاوی 11 موتیف(motif) انگشت روی (zinc finger) می باشد و به عنوان پارالوگ (paralogue) ctcf شناخته شده است. ctcf پروتئینی است که در همه بافت ها بیان می شود و در بیان ژن ها و سازمان دهی کروماتین نقش های متنوعی دارد. برخی محققان معتقد هستند که بیان boris به بافت بیضه طبیعی، سلول های سرطانی و پرتوان محدود شده است، بنابراین boris را به عنوان یک ژن سرطانی- بیضه ای (cancer-testis gene) در نظر می گیرند که احتمالاً به عنوان یک انکوژن(oncogene) در تکثیر سلول های سرطانی دخالت دارد. در نقطه مقابل بر اساس سایر مطالعات، boris به طور گسترده تر در سلول های سوماتیک طبیعی و تمایزیافته نیز بیان می شود. بنابراین احتمالاً در عملکردهای سلولی عمومی تر نقش ایفا می کند. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط بیان boris با وضعیت سرطانی-پرتوانی سلول ها می باشد. بدین منظور بیان boris در وضعیت های سلولی مختلف شامل سلول پرتوان، تمایزیافته، سرطانی و غیر سرطانی بررسی شده است. بررسی ها نشان داد القاء تمایز در سلول های پرتوان p19 منجر به کاهش شدید بیان نشانگرهای پرتوانی از جمله ssea1، oct4، nanog و آلکالین فسفاتاز درسطح پروتئین می شود، همچنین بررسی های کمی با real time pcr نشان دادکه میزان بیان oct4 و nanog در سلول های تمایزیافته به ترتیب بیش از 99% و 80% نسبت به p19 های تمایزنیافته کاهش می یابد. در نقطه مقابل بررسی میزان بیان boris در سطح رونوشت و پروتئین نشان داد که میزان بیان آن در طول تمایز سلول های پرتوان p19 تغییر معناداری نمی کند. بنابراین بیان boris به سلول های پرتوان محدود نمی شود و بعد از القاء تمایز سلول های پرتوان میزان بیان آن تغییر نمی کند. علاوه براین مقایسه بیان boris در سطح رونوشت در چند رده سلول سرطانی (n2a و ct26) و چند رده سلول غیر سرطانی (nih/3t3 و sto) نشان می دهد که تفاوت معناداری بین بیان boris در رده سلول های سرطانی و غیرسرطانی وجود ندارد، بنابراین طبیعت سرطانی یا غیر سرطانی بودن رده های سلولی تعیین کننده سطح بیان boris نمی باشد. همچنین نتایج این مطالعه نشان داد که boris در کشت اولیه سلول های فیبروبلاست جنینی موش بیان نمی شود. از آنجایی که برخلاف کشت اولیه سلول ها، رده های سلولی در معرض تکثیر نامحدود قرار می گیرند، بنابراین امکان ایجاد ناهنجاری های کروموزومی و از آن جمله تکثیر ناحیه قرارگیری boris و در نتیجه افزایش بیان boris در آنها وجود دارد.

مهندسی scfv-fc آنتی بادی متصل شده به rnase جهت هدف گیری آنتی ژن her2
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1393
  شاهرخ قوتی رودسری   محمدرضا نصیری

هدف از این مطالعه مهندسی و ساخت یک سری از فیوژن آنتی بادی های کاملاً انسانی بود. مهندسی و تعویض اسید آمینه های هدف ژن وحشی کد کننده توالی hp-rnase (k7a/n71a/n88a/r91d/e111/a) توسط روش site-directed mutagenesis pcr صورت گرفت. ژن های وحشی و مهندسی شده در باکتری اشرشیاکلی سویه ی bl21(d3) بیان گردیدند و خالص سازی با استفاده از سیستم کروماتوگرافی تمایلی علیه his-tag صورت گرفت. غلظت فیوژن پروتئین ها به ترتیب 4 و 3.2 گرم بر لیتر برای hp-rnase وحشی و مهندسی شده بود. اختصاصیت فرآورده های آنزیمی نوترکیب توسط آزمون های sds- page و وسترن بلات تائید شدند. نتایج اندازه گیری فعالیت هیدرولازی hp-rnase در حضور غلظت های مختلفی از ممانعت کننده های ریبونوکلئازی (ri) نشان داد که سویه مهندسی شده توانایی فرار از دست ممانعت کننده های ریبونوکلئازی را کسب نموده و 2.5 برابر بیشتر از سویه وحشی سوبسترای rnaی را هدف قرار می دهد. ازاینرو ما فیوژن پروتئینی را طراحی و بیان نمودیم که حاوی تعداد دو 4d5 scfv آنتی بادی ضد her2، یک ناحیه ثابت igg1 انسانی و تعداد دو hp-rnase مهندسی شده بود (scfv-fc-hpr). همچنین ساختار های متفاوتی از فیوژن آنتی بادی با استفاده از قرار دهی قطعات لینکر های برشی (هوشمند) و پپتید نفوذ پذیر طراحی شده در موقعیت های مختلف در تلاش برای بهبود استقرار hp-rnase در سیتوزول یا هسته و افزایش نرخ فرار آن از کیسه های اندوزومی پس از داخل شدن به واسطه رسپتور های سطح سلول ایجاد گردید. ساختار ژنی در لاین سلولی hek-293t به صورت موقتی بیان گردید. خالص سازی با استفاده از سیستم کروماتوگرافی تمایلی علیه his-tag صورت گرفت و غلظت فیوژن پروتئین ها به ترتیب 2.8، 2.9، 2.4 و 3.9 گرم بر لیتر برای ab. 1، ab. 2، ab. 3 و ab. 4 بود. اتصال فیوژن آنتی بادی ها به قسمت خارج سلولی آنتی ژن her2 به صورت موازی با استفاده از فلوسایتومتری در لاین های سلولی sk-br3 و mda-mb-468 بررسی شد. این نتایج نشان دادند که آنها دارای شدت فلورسانس قابل تشخیص بسیار قوی در لاین سلولی sk-br3 که her2 مثبت و فقدان فلورسانس قابل تشخیص در لاین سلولی mda-mb-468 که her2 منفی بودند. از اینرو افینیتی فیوژن آنتی بادی ها به her2-ecd بر اساس روش بیوسنسوری توسط دستگاه رباتیک octet red 96 اندازه گیری شد و با افینیتی آنتی بادی تراستوزوماب مقایسه گردیدند. نتایج نشان دادند که افینیتی فیوژن آنتی بادی ab. 1، ab. 2، ab. 3 وab. 4 به ترتیب 17، 18، 18.5 و 12 بود. نتایج آزمایشگاهی آزمون dose response cytotoxicity نشان دادند که فیوژن آنتی بادی های شماره 1 و 2 قادرند به طور معنی داری رشد سه لاین سلولی her2 مثبت و همچنین لاین سلولی مقاوم به هرسپتین را در مقایسه با تراستوزوماب مهار نمایند. بعلاوه اینکه آنها هیچ اثر قابل تشخیصی بر روی زنده مانی سه لاین سلول سرطانی her2 منفی از خود نشان ندادند. به طور کلی نتایج ما نشان دادند که اثر متقابل بین hp-rnase و ri را می توان با دستکاری اسید آمینه های درگیر در این برهمکنش مختل نمود. همچنین نتایج پژوهش حاضر نشان دادند که scfv-fc-hpr آنتی بادی های مهندسی شده می توانند امید بخش معرفی یک داروی جدید ضد سرطان کاملاً انسانی برای درمان سرطان پستان محسوب گردند.

نقش آبسیزیک اسید (aba) بر ظرفیت آنتی اکسیدانی و بیان ژن سوپر اکسید دیسموتاز در ژنوتیپ های نخود (cicer arientinum l.) در مواجهه با تنش خشکی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - پژوهشکده علوم 1393
  زینب مطلوبی   احمدرضا بهرامی

نخود عمدتا در مناطق خشک و نیمه خشک و به صورت دیم کشت می شود، لذا تنش خشکی عامل اصلی محدود کننده عملکرد آن به شمار می رود. این مطالعه با هدف بررسی پاسخ های مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی ژنوتیپ های مقاوم و حساس به خشکی نخود به کاربرد aba در شرایط مواجهه با تنش خشکی و نیز نقش این هورمون در بیان ژن cu/zn sod صورت گرفت. محصول ژن آنزیم سوپراکسید دیسموتاز اولین خط دفاعی در برابر گونه های فعال اکسیژن می باشد که متعاقب مواجهه گیاه با تنش خشکی در گیاه تولید می شود. در این مطالعه صفات مورفولوژیکی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی در مرحله گلدهی که حساس ترین مرحله زندگی گیاه به تنش خشکی است مورد بررسی قرار گرفت. برای یافتن رابطه احتمالی بین سطح مولکولی و فیزیولوژیکی اثرات تیمارها، مقدار پروتئین کل محلول برگی و میزان فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز و همچنین میزان بیان ژن cu/zn sod به روش real time – pcr در مرحله گیاهچه¬ای اندازه-گیری شد. تنش خشکی معادل 30% ظرفیت زراعی، 14 روز پس از کشت در مرحله گلدهی و 21 روز پس از کشت در مرحله گیاهچه ای اعمال گردید. همزمان محلول پاشی هورمون aba با سه غلظت صفر، 50 و 100 میکرومولار بر روی برگ ها صورت گرفت. کاربرد aba خارجی در بیشتر موارد اثرات مشابه با تنش خشکی ایجاد نمود زیرا با کاربرد aba خارجی، مقدار aba داخلی نیز احتمالا افزایش خواهد یافت. کاربرد خارجی aba نتایج متفاوتی داشت، در مواردی اثرات ناشی از تنش خشکی را بهبود بخشید و در بعضی موارد اثرات ایجاد شده توسط تنش را تشدید نمود. ژنوتیپ متحمل بین المللی، mcc877، واکنش مثبتی به کاربرد aba نشان داد. تیمار هورمونی به ویژه در مورد فعالیت و بیان آنزیم های آنتی اکسیدان بر روی این ژنوتیپ تاثیر مطلوبی داشت. نتایج حاکی از آن بود که ژنوتیپ متحمل بین المللی در شرایط طبیعی برای مقابله با تنش خشکی، بیان ژن cu/zn sod را در سطح بالایی حفظ کرد. به نظر می¬رسد حساسیت ژنوتیپ mcc805 به تنش خشکی به دلیل کمتر بودن نسبت ریشه به بخش هوایی در شرایط تنش خشکی، بیشتر بودن سطح برگ و متعاقب آن هدر رفت بیشتر آب و کمتر بودن میزان کلروفیل است ولی مهم ترین دلیل حساسیت این ژنوتیپ طولانی تر بودن طول دوره رویشی آن نسبت به دو ژنوتیپ دیگر می باشد که دوره مواجهه گیاه با تنش خشکی را افزایش می دهد.

امکان القاء تمایززدایی در کراتینوسیت های انسانی در شرایط تعدیل شده کشت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم 1393
  شبنم همتی صادقی   مریم مقدم متین

در حال حاضر درمان های موثری برای بسیاری از بیماری های پوستی، نقص های ژنتیکی و بیماری های خود ایمنی وجود ندارد. پزشکی ترمیمی در پی یافتن منابع سلولی کارآمد و ایمن برای بازسازی بافت ها و اندام های آسیب دیده و همچنین راهکارهایی برای بهبود بیماری ها می باشد. سلول های بنیادی جنینی انسانی (hescs) دو ویژگی مهم به نام خودبازسازی و پرتوانی دارند. با این وجود، استفاده از سلول های بنیادی پرتوان جنینی در سلول درمانی با دو مانع بزرگ ناسازگاری ایمنی و نگرانی های اخلاقی همراه است. از این رو القاء پرتوانی در سلول¬های تمایزیافته هر فرد، میتواند راهکاری مناسب جهت غلبه بر این مشکلات باشد. تاکنون روش¬های متعددی به منظور القاء پرتوانی در سلول های پیکری به کارگرفته شده است. که یکی از آن¬ها به کمک القاء فاکتورهای پرتوانی صورت می¬گیرد. اما استفاده از این سلول ها در بالین، به دلیل به کارگیری ناقل های ویروسی بسیار محدود می باشد. بنابراین پی بردن به ترکیبی از ریزمولکول ها با قابلیت جایگزینی فاکتور های پرتوانی اگزوژن، ضروری می باشد. در این مطالعه، روشی جدید به منظور القاء تمایززدایی به کار گرفته شد؛ که طی آن، از محیط کشت جمع آوری شده (conditioned medium) از بافت در حال ترمیم گوش خرگوش سفید نیوزلندی، به منظور القاء تمایززدایی در سلول های hacat استفاده شد. در این بررسی با استفاده از روش کمّی real-time pcr نسبی، سطح بیان کراتین های تمایزی، involucrin و p63 در این سلول¬ها بررسی گردید. تیمار سلول های hacat با این cm منجر به کاهش بیان ژن های تمایزی کراتینوسیت از قبیل krt5، krt10، krt20 و ivl و افزایش بیان ژن تکثیری p63 در سلول¬ها شد که این نشان دهنده درجاتی از تمایززدایی است. برخی از مسیرهای دخیل در پیام¬رسانی ترمیم که ممکن است در القاء تمایززدایی در سلول¬هایhacat نقش داشته باشند عبارتند از tgf?، fgf، bmp و msx1. مطالعه و شناسایی دقیق سازوکار¬ ها و مسیر های پیام دهی احتمالی که به واسطه آن ها، cm مذکور باعث بروز تمایززدایی یا برنامه نویسی مجدد می شود، می¬تواند در درمان بیماری¬های پوستی و ترمیم زخم مورد استفاده قرار گیرد.

روش های مولکولی شمارش و شناسایی باکتری های پروبیوتیک در ماست با تکنیک pcr
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1393
  منیرالسادات شاکری   سید علی مرتضوی

با توجه به نقش و جایگاه باکتری های پروبیوتیک در ایجاد اثرات سلامت بخش و مفید بر بدن و تاکید بر مصرف روزانه این باکتری ها از طریق مواد غذایی، شناسایی و شمارش دقیق این باکتری ها برای تولید فراورده های غذایی پروبیوتیک با کیفیت میکروبی استاندارد از اهمیت زیادی برخوردار است. ماست در سراسر دنیا یکی از مهمترین فراورده های غذایی حامل باکتری های پروبیوتیک به شمار می آید. به منظور ارزیابی باکتری های پروبیوتیک lactobacillus acidophilus در این محصول از واکنش زنجیره ای پلیمراز رقابتی (pcr رقابتی) و real-time pcr که روش های مولکولی مناسب در شمارش باکتری ها محسوب می شوند، استفاده شد.

بررسی تأثیر بربرین بر میزان بیان گیرنده های کموکاینی در سلول های سرطانی مری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم 1394
  محمدامیر میشان   نغمه احمدیان کیا

سرطان به عنوان دومین عامل مرگ و میر در جهان شناخته می شود که بار احساسی، اجتماعی و اقتصادی زیادی بر بیماران مبتلا به آن اعمال می کند. متاستاز به عنوان فرآیند حیاتی در سرطان، شامل فاکتور ها و مولکول های تنظیمی مختلف است. گیرنده های کموکاینی از عوامل اصلی مهاجرت سلولی هستند و افزایش بیان این گیرنده ها در سلول های سرطانی منجر به مهاجرت و متاستاز این سلول ها می شود. ترکیب بربرین، یک ایزوکوئینولین قلیایی است که در انواع مختلفی از گیاهان از جمله زرشک berberis vulgaris یافت می شود. در دهه گذشته، اثرات سمیت سلولی و کشندگی بربرین بر روی سلول های سرطانی مختلف، توسط مطالعات بسیاری بیان شده است. در این مطالعه، به منظور بررسی اثرات سمیت سلولی بربرین و تعیین ic50 این ترکیب بر روی سلول های kyse-30 به عنوان یک رده سلولی سرطان مری، از آزمون mtt استفاده شد. همچنین، آزمون ترمیم زخم نیز بر روی سلول های تیمار شده با غلظت های کمتر از ic50 انجام شد و میزان بیان گیرنده های کموکاینی ccr7 و cxcr4 که از گیرنده های مهم در روند مهاجرت سلول های سرطانی مری هستند، در سطح mrna به وسیله real-time rt-pcr نسبی اندازه گیری گردید. نتایج حاصل از آزمونmtt نشان دهنده کاهش بقا سلولی همراه با افزایش شیب غلظت بربرین می باشد. از طرفی دیگر، میزان مهاجرت این سلول ها در تیمار با غلظت های مختلف بربرین کاهش یافت. علاوه بر این، میزان بیان دو گیرنده کموکاینی درگیر در متاستاز سلول های سرطان مری در تیمار سلول ها با همان غلظت ها کاهش یافت. نتایج حاصل از این مطالعه نشان دهنده این است که ترکیب بربرین به عنوان یک ماده موثر در کاهش بقا و مهاجرت سلول های سرطانی مری، عمل می کند و می تواند به عنوان یک کاندید مناسب در درمان بیماران مبتلا به این سرطان باشد. در حالی که هنوز مطالعات بیشتری به منظور بررسی ساز و کار های مهاری این ترکیب بر روی مسیر های پیام رسانی درگیر در پیشرفت و متاستاز سرطان مری مورد نیاز می باشد.

بررسی امکان تولید ریشه های مویین در گیاه برازمبل (perovskia abrotanoides karel.) توسط باکتری agrobacterium rhizogenes سویه های atcc15834 و tr105 و r1000
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم 1394
  ثریا ابراهیمی   احمدرضا بهرامی

گیاه دارویی برازمبل (.karel perovskia abrotanoides) از تیره نعناعیان، در نواحی مختلف ایران می روید و ریشه آن غنی از ترکیبات تانشینونی است که از نظر پزشکی حائز اهمیت هستند. کشت ریشه مویین یک فن آوری زیستی کارآمد برای تولید متابولیت های ثانویه گیاهی است. ریشه های حاصل، دارای رشد سریع بوده و اغلب میزان رشد آن ها سریع تر از کشت سلول های گیاهی است. در این تحقیق، برای اولین بار تولید ریشه مویین در گیاه برازمبل مورد مطالعه قرار گرفت و تاثیر ترکیب استوسیرینگون و نوع منبع کربن در افزایش تولید ریشه های مویین بررسی شد. به این منظور بذرهای رسیده پس از ضدعفونی با هیپو کلریت سدیم 20 درصد، در محیط کشت جامد ½ ms کشت داده شدند. گیاهچه های 45 روزه توسط 3 سویه از آگروباکتریوم رایزوژنز (atcc15834، tr105 و r1000) در دو حالت مختلف، بدون استفاده از استوسیرینگون و همراه با استوسیرینگون، تلقیح شدند. سپس میزان تولید ریشه های مویین طی دو ماه پس از تلقیح، ثبت و مقایسه گردید. برای یافتن بهترین شرایط برای رشد و گسترش ریشه های مویین، 3 نوع محیط کشت ½ ms حاوی 3 درصد ساکارز، گلوکز و سوربیتول، تهیه و ریشه های مویین حاصل از سه سویه ی باکتری در این محیط ها قرار گرفتند. پس از 50 روز وزن تر و خشک، طول ریشه ها و تراکم ریشه های جانبی در هر سانتی متر اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد هر سه سویه باکتری مورد استفاده موفق به القای ریشه مویین شدند و بیشترین میزان تولید ریشه مویین پس از آلودگی با سویه ی atcc15834 بدست آمد (33/47 درصد). استفاده از استوسیرینگون در سویه ی atcc15834، تولید ریشه مویین را به طرز معنی داری (p<0.05) افزایش داد (99/60 درصد). در سویه های r1000 و tr105 نیز استفاده از استوسیرینگون موجب تقویت تولید ریشه مویین گردید. بالاترین مقدار وزن تر و خشک ریشه ها ( به ترتیب 996/1 و 149/0گرم) و همچنین بالاترین طول ریشه (45/34 سانتی متر)، در ریشه های حاصل از سویه ی atcc15834 و محیط کشت حاوی قند ساکارز به دست آمد که نسبت به سایر سویه ها و منابع کربن، تفاوت معنی داری داشت (p<0.05). بالاترین میانگین تراکم ریشه های جانبی (1/7 در هر سانتی متر) نیز مربوط به محیط کشت حاوی قند گلوکز و سویه ی r1000 بود (p<0.05).

جداسازی و تعیین خصوصیات فنوتیپی و ژنوتیپی باکتری های اسید لاکتیک ماست های سنتی خراسان و بررسی قابلیت های فنّاورانه سویه ها در تولید ماست
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1394
  رضا حاجی محمدی فریمانی   بی بی صدیقه فضلی بزاز

در این پژوهش، پنج نمونه ماست سنتی به همراه یک نمونه شیر (مورد استفاده برای تولید ماست) مناطق مختلف جغرافیایی استان خراسان رضوی از نظر فیزیکوشیمیایی و میکروبی بررسی شد. در مرحله بعد، تنوع فنوتیپی و ژنوتیپی باکتری های اسید لاکتیک آن مطالعه گردید. دو باکتری استرپتوکوکوس ترموفیلوس و لاکتوباسیلوس دلبروکی (زیرگونه های بولگاریکوس و لاکتیس)، بیشترین جمعیت باکتری های اسید لاکتیک را به خود اختصاص دادند. تنوع فنوتیپی و ژنوتیپی گسترده درون گونه ای، میان جدایه ها مشاهده گردید. پس از تعیین تعداد سویه ها (تایپینگ)، خصوصیات فنّاورانه و ایمنی (تولید لخته، ph، اگزوپلی-ساکارید، آمین های بیوژنیک، مقاومت به آنتی بیوتیک ها و ترکیبات فرار عمده) سویه های متعلق به استرپتوکوکوس ترموفیلوس، لاکتوباسیلوس دلبروکی و لاکتوباسیلوس هلوتیکوس، به عنوان نامزد برای تولید ماست، بررسی شد. در نهایت تعدادی از سویه ها برای مصارف صنعتی، مناسب تشخیص داده شدند.

بررسی مقایسه ای کالزایی در گیاه anthurium andreanum vartera
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم 1387
  محمد احسان تقوی زاده یزدی   مهرداد لاهوتی

آنتوریوم اندریانوم (anthurium andreanum) از تیره آراسه (araceae) یکی از زیبا ترین و گرانبها ترین گلهای جهان است که سطح زیر کشت آن همه ساله رو به افزایش است. تکثیر این گیاه پیشتر از طریق رویشی و از طریق ازدیاد با بذر انجام میگرفته که امروزه به دلایل متعددی از جمله تفرق بالای صفات حاصله از بذر و زمان زیاد به گل نشستن گیاهان تولید شده از بذر،کاربرد خود را از دست داده و روشهای نوین تکثیر مثل کشت بافت جایگزین آن شده است. در تحقیق حاضر ریزنمونه های برگی پس از جدا شدن از پایه های مادری پس از شستشو با آب جاری وصابون مایع به مدت 30 دقیقه در محلول هیپوکلریت سدیم 2% به مدت 30 دقیقه ضدعفونی شدند. سپس نمونه ها به قطعات 1×1 سانتی متری تقسیم شده و بر روی محیط کشتهای msوms/2 واجد غلظت های مختلف از ترکیب دو هورمون bap و 2,4-d کشت شدند. نتایج نشان داد محیط کشت بهینه برای کالزایی محیط کشت ms تغییر یافته ای حاوی 1/0 و یا16/0 میلی گرم در لیتر 2,4-d به همراه 5/1 میلی گرم در لیتر bap در تاریکی بود.کالوسهای حاصله سپس در محیط کشت فاقد هورمون واکشت شدند. پس از گذشت 4هفته اندامزایی صورت گرفت و 70 روز پس از واکشت روند ساقه زایی و برگدار شدن کالوسها انجام شد.

بررسی امکان کشت سلول و تعیین الگوی پرتوانی در سلولهای بلاستمائی حاصل از زخم گوش خرگوش
thesis دانشگاه تربیت معلم - تبریز - دانشکده علوم پایه 1387
  سید مهدی حسنیان مهر   احمدرضا بهرامی

در دوزیستان دم دار (urodele amphibian) بعد از قطع کردن دست، بعضی از سلول ها در محل قطع شدگی مانند غضروف و ماهیچه ویژگی های بافتی- تمایزی خود را از دست داده و بصورت شبه تمایز نیافته در می آیند. این فرآیند تمایز زدایی منجر به تشکیل بلاستما در محل زخم می گردد. کشت دادن این سلول های ریزش یافته از اطراف بافت جدا شده از گوش خرگوش پس از ایجاد زخم به کمک تکنیک های کشت سلولی و تعیین هویت این دودمان سلولی به کمک روش های مولکولی می تواند کمک موثری درافزایش دانش ما در مورد پدیده هایی مثل رفتار سلول های بنیادی بالغ و نیز مکانیسم های حاکم در تمایز و تمایز زدایی و تعیین سرنوشت سلولی داشته باشد. در اینجا به منظور تعیین پتانسیل سلول های کشت شده بلاستمایی از نظر قدرت چندتوانی (pluripotency) و خود بازسازی (self renewal) بیان ژن های نشانگر پر توانی مثل oct4 مورد ارزیابی قرار گرفت که این خود می تواند فرضیاتی رادر مورد دلیل سرعت بالای ترمیم در زخم های ایجاد شده در گوش خرگوش بیان کند. نتایج به دست آمده به کمک تکنیک های reverse transcription polymerase chain reaction و western blot نشان داد که ژن oct4در این سلول های بلاستمایی ریزش یافته از محل زخم بیان می شود. پروتئین oct4 بعنوان یک فاکتور رونویسی مهم، می تواند بالادست ژن هایی خاص بنشیند که بیان مجموعه این ژنها سبب ایجاد خاصیت بنیادی در سلول می گردد. با توجه به نتایج حاصله امکان ادامه تحقیقات در زمینه شناخت منشاءاین سلول ها، بررسی قدرت پر توانی آنها و امکان تمایز این سلول ها به انواع سلول های مختلف مورد توجه می باشد.

بررسی بیوسیستماتیک و پراکندگی گونه های جنس alyssum (بخش gamosepalum) با استفاده از روش های کلاسیک و مولکولی در استان خراسان رضوی، شمالی و جنوبی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم 1388
  زهرا نظری   فرخ قهرمانی نژاد

بخش gamosepalum در جنس alyssum از تیره شب بو قرار دارد. در فلورا ایرانیکا از این بخش تنها گونه alyssum baumgartnerianum از منطقه زشک واقع در خراسان برای ایران گزارش گردیده است. در این مطالعه بیوسیستماتیک و پراکنش گونه های این بخش در خراسان مورد بررسی قرار گرفت. در مجموع 1 گونه جدید برای دنیا شرح داده شد و 8 گونه جدید برای فلور ایران گزارش گردید. همیچنین کلید شناسایی برای گونه های این بخش در خراسان ارائه گردید. در مطالعات ریخت شناسی در مجموع 32 صفت کمی و کیفی به منظور آنالیز تاکسونومی عددی مورد بررسی قرار گرفت. سپس با استفاده از نرم افزار ntsys و روش upgma، دندروگرام فنتیکی برای گونه های موجود ترسیم گردید. در دندروگرام حاصل دو سری connata و libera در کلاد های جداگانه قرار گرفتند. مطالعات تشریحی دم گل آذین، مرز تمام گونه ها را با یکدیگر مشخص ساخت. مطالعات گرده شناسی نشان داد که صفات کمی دانه های گرده برای جدا نمودن مرز گونه های این بخش از یکدیگر مناسب هستند. در بخش مولکولی به منظور تعیین روابط فیلوژنتیکی گونه ها با یکدیگر، قطعه its در برخی از گونه ها تقویت و سپس تعیین توالی گردید. توالی های بدست آمده ویرایش و سپس همردیف سازی شدند. تفاوتی بین گونه ها از لحاظ توالی مورد نظر مشاهده نگردید. بطور کلی داده های مورفولوژی، گرده شناسی و آناتومی، گونه های درون این بخش را به خوبی از یکدیگر تفکیک می کنند.

بررسی بیان ژنهای باز برنامه نویسی klf4 , sox2, oct4 و nanog در سرطان مثانه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم پایه 1388
  جمشید اسدزاده تبریزی   جواد مولی

تکثیر بی رویه و خارج از کنترل سلولها در یک موجود پر سلولی، اصلی ترین ویژگی سرطان می باشد. سلولهایی که به این مرحله می رسند خصوصیات جالبی از خود نشان می دهند ازجمله مشابهت بسیار بالای آنها به سلولهای بنیادی مثلاً از لحاظ بیان پروفایل ژنی و نیز نامیرایی و قابلیت انجام تقسیمات نامحدود. در یک تومور شکل گرفته، تعداد محدودی از سلولهای توموری این خصوصیات را نشان می دهند. این سلولها بنا بر مشابهت ذکر شده، بن یاخته های سرطانی نامیده می شوند. طبق فرضیه بن یاخته های سرطانی، همین تعداد سلولهای اندک مسئول گسترش و ایجاد بدخیمی بوده، و بنابر این اهداف ایده آلی در تشخیص و درمان سرطانها می باشند. بنا بر این مشابهت، یکی از سوالهای مطرح اینست که آیا ژنهای مهم موثر در حفظ نامیرایی و قدرت تقسیم پذیری نامحدود در سلولهای بنیادی، در بن یاخته های سرطانی نیز بیان می شوند؟ و اگر چنین است رفتار آنها در درجات و مراحل مختلف ایجاد تومور به چه شکلی است؟ آیا می توان از آنها به عنوان مارکرهایی جهت تشخیص زود هنگام و نیز درمان استفاده نمود؟ در تائید اینکه این ژنها می توانند به عنوان مهمترین ژنهای آغازگر در نظر گرفته شوند، گروهی از محققین توانستند نشان دهند که بیان نابجای تعدادی از این ژنها در سلولهای کاملاً تمایز یافته، می تواند به این سلولها خصوصیاتی شبیه خصوصیات سلولهای بنیادی بدهد و آنها را قادر به انجام تقسیمات نامحدود سازد. در این تحقیق، طبق این نتایج و نیز نظریه بن یاخته های سرطانی، بیان این ژنهای مهم توسط تکنیک قدرتمند real-time pcr در تومورهای سرطانی در مقایسه با بافت سالم بررسی شد. ژنهای مورد بررسی عبارتند از: oct4 (a, b, b1 variants)، sox2، klf4، nanog، lin28 و nucleostemin. به علاوه در این تحقیق میزان بیان این ژنها بین درجات مختلف توموری مقایسه گردید. نتایج این تحقیق حاکی از آنند که ژنهای oct4-a، oct4-b، oct4-b1 و nucleostemin در تومورها نسبت به بافتهای سرطانی افزایش بیان نشان می دهند. به علاوه، مقایسه بیان در درجات مختلف توموری نشان داد که ژن oct4-b1 در درجات بالای توموری افزایش بیان بیشتری نسبت به درجات پائین توموری از خود نشان می دهد. همچنین ژن sox2 که در حالت کلی افزایش بیانی ازخود نشان نمی دهد، در درجات بالا بشدت بیانش افزایش می یابد. ژن nucleostemin نیز در تومورها افزایش بیان معنی داری از خود نشان می دهد که این افزایش بیان در درجات مختلف توموری تغییر خاصی نمی کند.

بهینه سازی روش arms-pcr به منظور بررسی دو هاپلوگروپ c3 و r1a1 در dna استخراج شده از خون انسان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد 1388
  مهتاب دست پاک   احمدرضا بهرامی

جستجوی ژنولوژیکی، فرایند پیچیده ای می باشد که با استفاده از سوابق تاریخی و گهگاه آنالیز ژنتیکی، به اثبات خویشاوندی افراد می پردازد. از آنجا که ژنوم انسان، دارای بخشی از اطلاعات است که تقریبا بدون تغییر از نیاکان اولیه، نسل به نسل منتقل می شوند، از آنالیز همین بخش از dna به منظور جستجوهای ژنولوژیکی استفاده می شود. single nucleotide polymorphism یا snp ها، فراوانترین شکل از پلی مورفیسم های dna ای هستند که به عنوان نشانگرهای ژنتیکی ساده در بسیاری از هاپلوگروپ ها و تعیین اجداد جمعیت ها مورد استفاده قرار می گیرند. این ویژگی snp ها زمانی که با عدم وقوع نوترکیبی در ناحیه غیرنوترکیب کروموزوم y همراه شود (y-snp)، آن ها را به یک ابزار با ارزش در پیش بینی منشا نژادی و جغرافیایی نمونه های ناشناخته تبدیل می نماید. روش های متعددی برای بررسی snp ها وجود دارد. یکی از کارآمد ترین آن ها که در این پروژه نیز از آن استفاده شده است، روش arms-pcr می باشد. در این روش دو الل متفاوت از یک snp در طول انجام یک واکنش pcr، مورد بررسی قرار می گیرند. همچنین وقوع جهش های نقطه ای و یا جهش های حذف و اضافه کوچک نیز با این روش، قابل شناسایی می باشند. در مطالعه ی حاضر، به منظور بررسی کیفیت این روش در snp-typing، دو هاپلوگروپ c3 و r1a1 انتخاب شدند. بدین ترتیب که برای یافتن این دو هاپلوگروپ، از تعدادی نمونه مرد افغانی، ازبک و تاجیک، به عنوان کنترل مثبت و از نمونه مردان یمنی، به عنوان کنترل منفی، استفاده شد. پس از اطمینان از صحت فرضیه مورد نظر در انتخاب نمونه ها با استفاده از روش توالی یابی، روش arms-pcr بهینه سازی شده و نتایج، توسط الکتروفورز مورد تایید قرار گرفت. در پایان به منظور تایید بیشتر این روش، از تکنیک tetra-primer arms-pcr استفاده شد که صحت نتایج قبلی را کاملا تایید نمود.