نام پژوهشگر: زهره حجتی
مسعود عسکری مجید متولی باشی
سیکلواکسیژنازها، از خانواده ی اکسیژنازها هستند که در انسان دو نوع آن به نام سیکلو اکسیژناز 1 و 2 وجود دارد، سیکلو- اکسیژناز1 همیشه بیان می شود اما بیان سیکلو اکسیژناز 2 بسته به شرایط فیزیولوزیک بدن تغییر می کند، این آنزیم ها دارای دو نوع فعالیت سیکلو اکسیژنازی و پراکسیدازی بوده که با این دو نوع فعالیت پروستاگلندین ها را بوجود می آورند. پروستاگلندین ها نقش های متعددی در بدن دارند از جمله فعالیت در سیستم ایمنی، تنظیم قطر رگها در سیستم گردش خون، کمک به فعالیت های دستگاه گوارش و فرایند تصفیه خون درکلیه، التهاب، درد، تقسیم سلولی و رگزایی می باشند. مطالعات گویای افزایش سطح این مواد در برخی از سرطان ها در مراحل گسترش و متاستاز می باشد. بر این اساس پلی مورفیسم های موثری در ژن سیکلو اکسیژناز2 شناخته و ارتباط بعضی از آنها بواسطه افزایش بیان در سرطان های مختلفی مثل روده بزرگ، حنجره، پروستات، معده و ریه مشاهده شد. پلی مورفیسم های 765g/c- و +8473t/cباعث افزایش بیان آنزیم شده و ارتباط آن ها در سرطان های مختلفی از قبیل ریه مطالعه شده است. پلی مورفیسم -765g/c بر میزان بیان از طریق تغییر جایگاه اتصال فاکتور رونویسیsp1 و پلی مورفیسم +8473t/c در پایداری mrna ایفای نقش دارند، به طوری که به ترتیب آلل g و آلل c در این پلی مورفیسم ها منجر به افزایش سطح آ نزیم سیکلو اکسیژناز و بنابراین افزایش ریسک سرطان می گردند. هدف از مطالعه نمونه - شاهد حاضر ارزیابی اثر پلی مور فیسم های مذکور بر گسترش و متاستاز سرطان ریه می باشد. بدین منطور 120 نمونه مبتلا به سرطان ریه و 110 نمونه کنترل بوسیله تکنیک rflp-pcr تعیین ژنوتیپ گشتند. مطالعات آماری نشان می دهد که ژنوتیپ cc پلی مورفیسم +8473t/c در گروه بیماران (84/45%) نسبت به گروه کنترل (45/30%) فراوانی بیشتری داشته، همچنین آلل c پلی مورفیسم +8473t/c در بیماران متاستازی فراوانی بیشتری نشان داد. بنابراین آلل فوق می تواند بعنوان ریسک فاکتور متاستازی در نظر گرفته شود. ژنوتیپ gg پلی مورفیسم -765g/c در بیماران (5/62%) نسبت به گروه کنترل (45/55%) افزایش معنی دار آماری از خود نشان نداد. اما وقتی که بیماران به دو گروه متاستازی و غیر متاستازی تقسیم شدند ارتباط ضعیفی بین ژنوتیپ gg پلی مورفیسمg/c با متاستاز مشاهده شد. با آنالیز گروههای مختلف بیماران مشاهده شد که به ترتیب در مردان سیگاری، زنان سیگاری، مردان غیر سیگاری و در نهایت زنان غیر سیگاری برای پلی مورفیسم+8473t/c افزایش ریسک وجود دارد اما در پلی مورفیسم765 g/c - فقط برای گروه متاستازی افزایش ریسک مشاهده گردید. در مجموع مطالعه اپیدمیولوژی حاضر برای اولین بار در ایران نشان داد که ژنوتیپcc پلی مورفیسم+8473t/c به عنوان یک فاکتور تسهیل کننده، با ریسک گسترش و متاستاز سرطان ریه در گروههای مختلف جنسیت و استعمال دخانیات به ویژه مردان سیگاری مرتبط می باشد و ژنوتیپ gg پلی- مورفیسم 765 g/c - به طور نسبتاً ضعیفی با متاستاز سرطان ریه در ارتباط می باشد.
سمیه حیدری شرفدارکلایی زهره حجتی
نازایی یکی از معضلات مهم زندگی بشری است که در بسیاری از موارد موجب گسیختگی زوجها و مشکلات و عوارض بعدی در زندگی اجتماعی می گردد. بعضی جهش ها در ژن تنظیم کننده هدایت غشایی سیستیک فیبروزیس (cftr) مسئوول ناباروری در مردان می باشد. اگزون 10 ژن cftr به منظور بررسی جهش یا آنالیز پلی مورفیسم انتخاب شد. پرایمرهای ویژه برای مطالعه پلی مورفیسم m469i طراحی و تغییرات اندکی در آنها ایجاد گردید. پرایمرهای ویژه دیگری برایmultiplex arms pcr به منظور آنالیز همزمان ?i507 و ?f508 طراحی شدند. همه پرایمرها به وسیله نرم افزار الیگو®6 طراحی شدند. 100 مرد نابارور و 60 فرد به عنوان کنترل مورد مطالعه قرار گرفتند. پلی مورفیسم m469i با استفاده از تکنیک rflp مورد بررسی قرار گرفت. ژنوتیپ هایgg?gt? tt این پلی مورفیسم در 100%? 0%? 0% از گروه کنترل و در 99%? 1%? 0% از افراد بیمار مشاهده شد. در مقایسه با ژنوتیپ نوع طبیعی gg ارتباط معنی داری بین ژنوتیپ های tt? gtو ناباروری مشاهده نشد. ( 990/0 or=و010/1-971/0, ci= 437/0p= ) جهش های ?f508 و ?i507با استفاده از تکنیک multiplex-armsمورد بررسی قرار گرفتند. ژنوتیپ های ctt/ctt?ctt/— ? — /— مربوط به جهشf508 ? در 100%? 0%? 0% گروه کنترل و در97%? 2%? 1% افراد بیمار مشاهده شد. در مقایسه با ژنوتیپ نوع طبیعی ctt/ctt اختلاف معنی داری بین ژنوتیپ های ctt/—?—/— و ناباروری مشاهده نشد ( 970/0 or= و 004/1-937/0 , ci=179/0p=). هیچ نمونه ای موتاسیون?i507 را نداشتند. ژنوتیپ نوع طبیعی cat/cat مربوط به جهش?i507 در 100% از گروه کنترل و بیمار مشاهده گردید.
الهام اورنگی زهره حجتی
رسپتور فاکتور رشد اپیدرمی her2 به طور مکرر در سرطان سینه و چندین تومور جامد دیگر افزایش بیان یافته که این افزایش بیان، عمدتاً ناشی از تزاید ژن آن است. تزاید ژن her2 و یا افزایش بیان پروتئین آن در 10 تا 34% از بیماران سرطان سینه مشاهده شده و بر روی پیشرفت، درمان و تشخیص بیماری موثر است. در نتیجه بررسی صحیح وضعیت her2 تومور، در اداره بیماری و انتخاب صحیح بیمارانی که قادر به درمان با داروی جدید تراستوزوماب می باشند مهم و ضرورری است. روش های معمولی که به منظور بررسی وضعیت her2 استفاده می شوند، عبارتند از ihc، fish، cish، pcr تمایزی و real time pcr که البته هر کدام از این روش ها معایبی نیز دارند. روش مناسب باید سریع، آسان، حساس، دقیق، تکرارپذیر و ارزان باشد. هدف از این مطالعه، بررسی وضعیت تزاید ژن her2 در بافت های سرطان سینه بدخیم توسط دو روش pcr تمایزی و real time pcr و مقایسه نتایج دو روش با یکدیگر و با نتایج تست ihc بود. ژن های inf? و ubc به عنوان ژن های کنترل به ترتیب برای انجام pcr تمایزی و real time pcr انتخاب گردیدند و سپس وضعیت تزاید ژن her2 در 83 نمونه بافت سرطان سینه توسط pcr تمایزی و 86 نمونه سرطان سینه توسط real time pcr بررسی شدند. نتایج تست ihc فقط برای 27 مورد از 83 نمونه بررسی شده توسط pcr تمایزی و 30 مورد از 86 نمونه بررسی شده توسط real time pcr موجود بود. تزاید ژن her2 در 29 مورد از 83 نمونه (35%) تست شده توسط pcr تمایزی و در 28 مورد از 86 نمونه (5/32%) تست شده توسط real time pcr مشاهده شد. میزان توافق بین نتایج دو تست pcr تمایزی و real time pcr، 5/73% بود. هم چنین در مقایسه نتایج ihc با این دو روش، 70% تطابق بین ihc و pcr تمایزی، 63% تطابق بین ihc و real time pcr و 5/55% تطابق بین هر سه روش مشاهده شد. در مجموع می توان گفت که pcr تمایزی یک روش آسان، سریع و ارزان جهت تعیین تعداد کپی ژن در یک حجم کوچکی از بافت تومور می باشد اما به این دلیل که نوعی pcr در نقطه نهایی می باشد، فاقد دقت کافی است. به عبارت دیگر، real time pcr یک روش سریع، حساس، معتبر، دقیق و تکرار پذیر است و می تواند به عنوان یک ابزار قوی در آزمایشگاه های بالینی معمول به ویژه برای تأیید نتایج ihc استفاده شود.
زهرا رضایی مجید متولی باشی
ناباروری یکی از معضلات مهم زندگی بشری است که در بسیاری از موارد موجب گسیختگی زوجها، مشکلات و عوارض بعدی در زندگی اجتماعی می گردد. حذف ها در ناحیه azf دلیل عمده ژنتیکی ناباروری در مردان می باشد که می تواند بوسیله نوترکیبی همولگوس درون و بین کروموزمی، بین آمپلیکون ها ایجاد شود. نوترکیبی همولگوس همچنین می تواند باعث حذف های تکه ای ناحیه azf گردد، اما نقش حذف های تکه ای در نقص های ژنتیکی تائید نشده است. از 100 مرد نابارور که به مرکز ناباروری اصفهان مراجعه نموده بودند و همچنین 100 مرد سالم به عنوان شاهد نمونه خون تهیه شد. اینترون 2 ژن daz به منظور بررسی تغییرات ژنتیکی انتخاب شد. در مرحله اول یک جفت پرایمر ویژه جهت بررسی تغییرات ژنتیکی این منطقه توسط بانک های ژنی و نرم افزار افزار الیگو 6 طراحی گردید. پس از بهینه سازی شرایطpcr ، عدم وجود باند و تغییر شدت برخی از باندها بر روی ژل الکتروفرز مورد بررسی قرار گرفت. با مشاهده تغییرات ژنتیکی به بررسی حذف های کوچک و تکه ای در ناحیه azfc از طریق روش multiplex-sts-pcr پرداخته شد. حذف های کوچک ناحیه azfc با استفاده از 5 مارکر sy255، sy254، sy155، sy158 وsry مورد مطالعه قرار گرفت. 8 بیمار از 100 (8%) فرد نابارور حذف درsy254 را نشان دادند، 6 بیمار از 100 (6%) فرد نابارور حذف درsy255 را نشان دادند، 5 بیمار از 100 (5%) فرد نابارور مورد مطالعه حذف در sy158 را نشان دادند و 4 بیمار از 100 (4%) فرد نابارور مورد مطالعه حذف درsy155 را نشان دادند. به طور کلی 11حذف کوچک (11%) در افرد اولیگواسپرم(3%) و آزواسپرم(9%) در ناحیه azfc مشاهده شد. برای مطالعه حذف های تکه ای از 5 مارکر sy1201، sy1206، sy1161، sy1291 و sy1191 استفاده گردید. 9 بیمار از 100 (9%) فرد مورد مطالعه حذف gr/gr را با غیاب sy1291 و حضور سایرsts ها در گروه بیمار نشان دادند و یک مورد (1%) حذف gr/gr در گروه کنترل مشاهده شد. 5 بیمار از 100 (5%) فرد مورد مطالعه حذف b2/b3 را با غیاب sy1191 و حضور سایر sts ها در گروه بیماران نشان دادند. یک مورد (1%) حذف b2/b3 در گروه کنترل مشاهده شد. حذف هایb2/b4 در 3 مورد از بیماران (3%) با غیاب sy1191،sy129 1 و sy1206 یافت شد و به طور کلی حذف های تکه ای در 14 بیمار از 100 (14%) فرد مورد مطالعه مشاهده گردید. حذف gr/gr در افراد مورد مطالعه از لحاظ آماری اختلاف معناداری نشان داد (003/0=p) که حاکی از احتمال ارتباط این حذف با خطر ناباروری می باشد. حذف b2/b3در افراد مورد مطالعه از لحاظ آماری اختلاف معناداری نشان نداد (054/0=p) که حاکی از عدم ارتباط این حذف با خطر ناباروری میباشد. ارتباط افزایش سن پدر با فراوانی حذف ها در فرزندان از لحاظ آماری اختلاف معناداری نشان داد.
مصطفی بیگلری مجید متولی باشی
سرطان ریه یکی از رایج ترین سرطان ها می باشد که در هر سال بیش از یک میلیون مرگ و میر به جای می گذارد. قرار گرفتن در معرض کارسینوژن ها از جمله هیدروکربن های آروماتیک چند حلقه ای (pahs) و نیتروزآمین ها که به طور عمده در دود سیگار یافت می شود، می تواند سبب القا سرطان ریه شود. گروهی از آنزیم های متابولیزه کننده مواد زنوبیوتیک، آنزیم های سیتوکروم p450 می باشند که در متابولیسم انواع متعددی از ترکیبات شیمیایی درون زاد و برون زاد شامل کارسینوژن ها و داروها دخالت دارند و طیف وسیعی از سوبستراها شامل هیدروکربن های آروماتیک چند حلقه ای را اکسیده و به پروکارسینوژن های فوق العاده قوی تبدیل می کنند. cyp1a1 آنزیم اصلی موثر در متابولیسم هیدروکربن های آروماتیک چند حلقه ای می باشد. آنزیم cyp1b1 نیز نقش مهمی در اکسیداسیون انواع متعددی از مواد کارسینوژن شامل pahs و آریل آمین ها دارد و این ژن در ریه بیان می شود. مطالعات اخیر حاکی از نقش بارز پلی مورفیسم هایmspi cyp1a1 وl432v cyp1b1 در تشدید متابولیسم کارسینوژن-های شیمیایی و افزایش ریسک سرطان ریه می باشد. به منظورنیل به این هدف، نمونه های خون 65 بیمار مبتلا به سرطان ریه از مرکز آموزشی، پژوهشی و درمانی سل و بیماریهای ریوی (بیمارستان دکتر مسیح دانشوری) تهران جمع آوری شدند. نمونه های خون شاهد نیز از 80 فرد سالم تهیه گردید. dna ژنومی از نمونه های خون تام تهیه شده، استخراج شد. دو جفت پرایمر اختصاصی برای بررسی پلی مورفیسم های یاد شده طراحی و تکثیر dna با این پرایمرها و dna ژنومی استخراج شده از نمونه های خون، با برنامه ریزی توسط دستگاه های pcr ترموسایکلر انجام شد. بعد از اتمام pcr، محصولات pcr جداگانه با آنزیم های mspi و acui تحت تاثیر هضم آنزیمی قرار گرفته و بر روی ژل 1 درصد آگارز از هم جدا شدند. در پایان برای آنالیز آماری نتایج از آزمون 2? به منظور بررسی اختلاف میان توزیع ژنوتیپی در گروههای مختلف بیماران و افراد سالم استفاده شد. تعداد افراد سیگاری در جمعیت بیمار بیشتر از جمعیت شاهد بوده و تفاوت معنی داری در استعمال سیگار در بین دو جمعیت مشاهده شد. همچنین بررسی ارتباط استعمال سیگار با انواع هیستولوژیکی سرطان ریه نشان داد که با وجود فراوانی بیشتر آدنوکارسینوما، سرطان سلول کوچک ریه رابطه بیشتری با استعمال سیگار دارد. بررسی توزیع فراوانی ژنوتیپ های cyp1a1 (6235 t?c) در بین دو جمعیت بیمار و شاهد نشان داد که ریسک ابتلا به سرطان ریه در افراد حامل ژنوتیپ هتروزیگوس tc سه برابر بیش از افراد هتروزیگوت tt است و شانس رشد و گسترش سرطان ریه با آلل c مرتبط است. در این پلی مورفیسم هیچ فردی با ژنوتیپ cc وجود نداشت که نشانه کم بودن فراوانی آلل c در جمعیت ایرانی است. تفاوت دو جمعیت بیمار و شاهد در توزیع ژنوتیپ هایcyp1b1 l432v (4326 c?g)، با وجود فراوانی بیشتر ژنوتیپ cc در جمعیت بیمار معنی دار نبود اما بررسی میانکنش این ژن با سیگار در جمعیت بیمار نشان داد که بر حسب استعمال سیگار تفاوت معنی داری در توزیع ژنوتیپ های پلی-مورفیسم l432v در افراد بیمار وجود دارد و افراد سیگاری واجد دو آلل lue432 (ژنوتیپ cc)، در مقایسه با افراد سیگاری دارای دو آلل 432val (ژنوتیپ gg) افزایش معنی داری برای ابتلا به سرطان ریه وجود دارد.
حجت اله رضایی مجید متولی باشی نایینی
به طور معمول انسان به واسطه ی دود سیگار، محیط های آلوده و غیره در معرض آمین های آروماتیک سرطان آور و موتاسیون زا قرار دارد. این مواد شیمیایی می توانند در بدن ضمائم dna را تشکیل داده و بنابراین منجر به آسیب dna شوند. حفظ تمامیت dna آسیب دیده، نوعاً نتیجه ی عملکرد برخی از آنزیم های ترمیم کننده ی dna می باشد، که عملکرد نرمال این آنزیم ها برای حفظ سلامت ژنومی و اجتناب از تغییر شکل نئوپلاسمی سلولی مهم است. از آنجایی که آنزیم های ترمیمی dna ممکن است توانایی اثرگذاری روی سطح ضمائم dna را داشته باشند، اغلب درجات متفاوتی از ظرفیت ترمیم dna به واسطه ی وجود پلی مورفیسم در این آنزیم ها و بنابراین ارتباط آن با خطر ابتلای انسان به انواع سرطان ها مورد انتظار است. یکی از شناخته شده ترین پلی مورفیسم های ژنتیکی ژن های ترمیمی dna، گزرودرما پیگمنتوزوم گروه d (xpd یا ercc2) است که زیاد مورد مطالعه قرار گرفته است. ژن xpd هلیکازی را کد می کند که جزئی از فاکتور رونویسی tfiih بوده و عضو ضروری سیستم ترمیم برش نوکلئوتیدی (ner) می باشد که مسئول ترمیم آداکت های حجیم و آسیب های وارده به dna توسط uv می باشد. مطالعات نشان داده است که افراد واجد پلی مورفیسم lys 751 gln در ژن xpd در مقایسه با افراد lys 751 gln دارای ظرفیت ترمیمی (drc) کمتر از حد نرمال برای حذف محصولات نوری uv می باشند. در این پلی مورفیسم جانشینیa c سبب ایجاد جایگاه جدید برشی برای آنزیم محدودالاثر psti می شود. در مطالعه حاضر که به صورت کنترل – بیمار انجام گرفت، فراوانی پلی مورفیسم ژن xpd، lys 751 glnتعیین و سپس نقش آن در احتمال ابتلا به سرطان ریه مورد بررسی قرار گرفت. در این راستا ابتدا، dna ژنومی از نمونه خون کامل 160 نفر شامل 88 فرد سالم و 72 بیمار مبتلا به سرطان ریه با روش نمکی استخراج شد. پلی مورفیسم و ژنوتیپ افراد lys 751 gln توسط طراحی پرایمر و به کمک تکنیک rflp-pcr تعیین گردید. براساس آنالیزهای آماری که توسط نرم افزار spss نسخه 16 انجام گرفت، توزیع فراوانی آلل c و a در جمعیت ایران تقریبا مشابه بدست آمد و بنابراین وجود آلل c در پلی مورفیسم lys 751 glnارتباط چندانی با خطر ابتلا به سرطان ریه نشان نداد (05/0 <p).
مهدیه بهنام زهره حجتی
استرپتومایسس کلاولی جروس باکتری گرم مثبت رشته ای است که تولید کننده تعدادی از ترکیبات ?- لاکتام از قبیل سفامایسینc، کلاولانیک اسید و سایر مشتقات کلاوام می باشد. در این بین تولید کلاولانیک اسید بیشتر در انحصار باکتری استرپتومایسس کلاولی جروس است. کلاولانیک اسید مهارکننده قوی ?-لاکتاماز می باشد که همراه با سایر آنتی بیوتیک های ?-لاکتام وسیع الطیف برای غلبه بر مقاومت به آنتی-بیوتیک در باکتری های تولیدکننده ?-لاکتاماز مورد استفاده قرار می گیرد. ژن clar در استرپتومایسس کلاولی جروس در دسته ژنی بیوسنتز کلاولانیک اسید، کد کننده پروتئین تنظیم کننده رونویسی می باشد که در کنترل مراحل نهایی در مسیر بیوسنتز کلاولانیک اسید شامل تبدیل کلاوامینیک اسید به کلاولانیک اسید نقش دارد. بنابراین افزایش بیان clar موجب تحریک بیوسنتز کلاولانیک اسید می شود. ژن cas2 نیز در دسته ژنی بیوسنتز کلاولانیک اسید واقع شده است. این ژن آنزیم کلاوامینات سنتاز را کد می کند که تبدیل پروکلاوامینیک اسید به کلاوامینیک اسید را در فرایند دومرحله ای، با تولید دی هیدروکلاوامینیک اسید به عنوان حدواسط، کاتالیز می کند. جهت مطالعه اثر میزان افزایش این ژن ها در تولید کلاولانیک اسید این ژن ها به وکتور بیانی استرپتومایسس وارد و سپس به استرپتومایسس کلاولی جروس ترانسفورم می شوند. به علت وجود سیستم محدود کننده در استرپتومایسس کلاولی جروس، پلاسمید پس از ورود تجزیه می شود. بنابراین پلاسمید باید به واسطه. استرپتومایسس لیویدانس به استرپتومایسس کلاولی جروس وارد شود. استرپتومایسس لیویدانس فاقد سیستم محدود کنندگی است. در این مطالعه ما پلاسمید pmt3206 رابه پروتوپلاست های استرپتومایسس لیویدانس توسط peg1000 وارد کردیم. ژن های مذکور با pcr تکثیر شده و در وکتور pmt3206 الحاق شدند. برای ممانعت از خود الحاقی وکتور از دو آنزیم محدود کننده متفاوت استفاده شد. پلاسمیدهای نوترکیب جدید pmbclar (که حامل ژن clar) و pmbcas2 (حامل ژن cas2) ساخته و داخل پروتوپلاست های استرپتومایسس لیویدانس ترانسفورم شدند. کلنی های ترانسفورم شده با خاصیت مقاومت به آنتی بیوتیک تایواسترپتون شناسایی شدند. حضور وکتورهای نوترکیب در کلنی های ترانسفورم شده پس از استخراج با هضم آنزیمی تأیید شد. در مراحل بعدی می توان وکتورهای نوترکیب جدید را به میزبان اصلی یعنی استرپتومایسس کلاولی جروس وارد نمود. پیش بینی می شود در سویه های جدید تولید کلاولانیک اسید افزایش یابد.
حمیده جعفری زهره حجتی
اینترفرون ها پروتئین های نسبتاً کوچکی هستند که توسط اغلب سلول های جانوری در پاسخ به القا کننده های متنوع ترشح می شوند. اینترفرون انسانی به سه گروه تقسیم می شود: اینترفرون آلفا، اینترفرون بتا و اینترفرون گاما. اینترفرون بتای طبیعی یک گلیکوپروتئین 166 اسیدآمینه ای است که توسط اکثر سلول های بدن، در پاسخ به عفونت های ویروسی تولید می شود؛ و با اتصال به رسپتور سطح سلولی منجر به وقایع درون سلولی شده و باعث بیان ژن های القا شونده توسط اینترفرون می شود. اینترفرون بتا علاوه بر درمان ms، به صورت موثر در درمان سرطان، بیماری های خود ایمن و عفونت های ویروسی استفاده می شود. دو محصول اینترفرون بتای نوترکیب برای درمان بیماری ها استفاده می شود. یک فرم گلیکوزیله که دارای آمینواسیدهای طبیعی است و در سلول های cho تولید می شود. و فرم غیر گلیکوزیله که در e. coli تولید می شود. بیان زود گذر ژن اینترفرون بتای انسانی در پاسخ به القای ویروسی در سطح رونویسی و بعد از رونویسی تنظیم می شود. آزمایشات، دو عنصر ناپایدار کننده را در ژن اینترفرون بتای انسانی نشان داده است. یکی از این جایگاه ها در ناحیه ی انتهایی منطقه کد کننده ی ژن اینترفرون است و دیگری در ناحیه ی 3´utr قرار دارد. این دو بخش مکان اتصال کمپلکس ناپایدار کننده ی پروتئینی هستند. حذف هر کدام از بخش هامی تواند تولید پروتئین را افزایش دهد. سالیانی است که سلول های cho، به میزان زیاد برای تولید محصولات دارویی مثل اینترفرون بتا استفاده می شوند. تولید مداوم در این سلول میزبانی یک چالش بزرگ است؛ بنابراین سیستم نوترکیبی در جایگاه خاص phic31 می تواند برای الحاق پایدار پلاسمید در سلول های cho استفاده شود. با این روش پلاسمید به صورت پایدار در ژنوم الحاق می شود. این نوترکیبی برگشت ناپذیر است؛ و چندین جایگاه psedo-attp در کروموزوم های cho وجود دارد که مورد هدف آنزیم اینتگراز قرار می گیرد. بنابراین، این سیستم در جهت بیان مداوم پروتئین مفید می باشد. هدف اولیه در این تحقیق، الحاق ناحیه ی attb در پلاسمید psvm dhfr بود. به این منظور، دو پرایمر attbf و attbr با کمک نرم افزار oligo5، طراحی شد. با استفاده از این پرایمرها در طول یک واکنش pcr، ناحیه ی attb تکثیر شد. هدف بعدی حذف 53 نوکلئوتید، از 3´utr mrnaاینترفرون بتا در جهت افزایش پایداری mrna و کارایی ترجمه بود. این کار با تکنیک soeing pcr انجام گرفت. محصول واکنش pcr برای ساخت پلاسمید نوترکیب به کار رفت. پلاسمید ps-ifn?are از الحاق ژن اینترفرون بتای تغییر یافته در پلاسمید psvm dhfr ساخته شد. هردو پلاسمید در سلول هایe. coli xl1-blue ترانسفورم شدند. در مطالعات بعدی، به وسیله ی وارد کردن این پلاسمیدها در سلول های cho، پروتئین اینترفرون بتای انسانی گلیکوزیله به صورت پایدار تولید می شود و اثر قطعه حذف شده بر روی پایداریmrna بررسی می شود.
حسین طباطباییان زهره حجتی
گیرنده فاکتور رشد اپیدرمی her-2 به طور مکرر در سرطان پستان و چندین تومور جامد دیگر دچار افزایش بیان می گردد. افزایش بیان ژن her-2 در 10 تا 34% از بیماران سرطان پستان مشاهده شده و بر روی پیشرفت، درمان و تشخیص بیماری موثر است. در نتیجه بررسی صحیح بیان ژن her-2 در سلول های توموری در اداره بیماری و انتخاب صحیح بیمارانی که قادر به درمان با داروهای معمول مانند تراستوزوماب می باشند مهم و ضرورری است. به منظور بررسی وضعیت her-2 از روش های متنوعی از جمله ihc، fish، cish، pcr تمایزی و real time pcr استفاده می شود، با این حال هر یک از این روش ها معایبی نیز دارند. روش مناسب باید سریع، آسان، حساس، دقیق، تکرار پذیر و ارزان باشد. هدف از این مطالعه، بررسی وضعیت بیان ژن her-2 در بافت های سرطان پستان بدخیم و خوش خیم توسط روش real time pcr و مقایسه نتایج این روش با نتایج تست ihc می باشد. ژن gapdh به عنوان ژن کنترل انتخاب گردید و سپس وضعیت بیان ژن her-2 در 34 نمونه بافت بدخیم و 10 نمونه خوش خیم سرطان پستان به همراه 5 بافت نرمال توسط real time pcr بررسی شد. نتایج تست ihc برای 30 مورد از 34 نمونه مطالعه شده توسط real time pcr موجود بود. بیان افزاینده ژن her-2 در 7 مورد از 34 نمونه (21%) بررسی شده توسط real time pcr مشاهده گردید. میزان تطابق خام بین نتایج دو تست real time pcrو ihc 86/6% و میزان توافق بین نتایج دو تست 59% مشاهده شد. در مجموع می توان گفت که real time pcr یک روش سریع، حساس، معتبر، دقیق و تکرار پذیر بوده و می تواند به عنوان یک ابزار قوی در آزمایشگاه های بالینی معمول به ویژه برای تأیید نتایج ihc استفاده گردد.
مریم مرادی چالشتری حسین تیموری
سرطان سینه دومین سرطان شایع بعد از سرطان ریه در جهان و اصلی ترین علت مرگ های ناشی از سرطان در زنان است. ژن her2 که بر روی بازوی بلند کروموزم 17 (17q12) قرار دارد کد کننده یک گلیکو پروتئین بین غشایی با خاصیت تیروزین کینازی است که از اعضا خانواده فاکتورهای رشد اپیدرمی انسانی می باشد. این ژن در 20 تا 30 درصد سرطان های سینه تهاجمی دچار تزاید می شود. تزاید ژن her2 باعث بیان بیش از حد پروتئین می شود که نتیجه آن افزایش تکثیر، بقا و حرکت سلول ها است که همگی این ها منجر به شکل گیری تومور بدخیم سینه می شود. تزاید این ژن با پیشرفت سریع بیماری، افزایش قدرت تهاجمی و مقاومت نسبی به درمان های اندوکرین و رژیم های شیمی درمانی غیر تاکسانی و غیر آنتراسیکلین همراه است. از طرف دیگر trastuzumab (herceptin) که یک آنتی بادی مونوکلونال انسانی است به طور اختصاصی برای هدف قرار دادن her2 توسعه پیدا کرده است. استفاده از این دارو موجب افزایش بقا در بیمارانی می شود که بیان پروتئین her2 در آن ها زیاد شده است. بنابراین ارزیابی دقیق وضعیت این ژن در مدیریت بیماران مبتلا به سرطان سینه و به خصوص در تعیین قابلیت آن ها برای درمان توسط trastuzumab مهم می باشد. افزایش بیان پروتئین her2 در 90 تا 96 درصد موارد ناشی از تزاید ژن است. روش استاندارد برای ارزیابی وضعیت تزاید ژن her2، تکنیک دورگه سازی درجا فلورسنت (fish) با پروب دو رنگی برای ژن her2 و سانترومر کروموزوم 17 به عنوان کنترل داخلی است. این مطالعه با هدف ارزیابی وضعیت تزاید ژن her2 در نمونه های تومور تهاجمی سینه با استفاده از تکنیک fish و ارتباط آن با دیگر فاکتورهای کلینیکوپاتولوژیکی انجام شد. به این منظور بافت توموری پارافینه مربوط به 46 بیمار مبتلا به سرطان سینه تهاجمی جمع آوری شده و برای هر نمونه تعداد سیگنال های مربوط به ژن her2 و سانترومر کروموزوم 17 در 20 هسته توموری شمارش شده و نسبت میانگین her2/cep17 محاسبه شد. بر طبق راهنمای بین المللی در مواردی که این نسبت بزرگ تر از 2/2 بود، وضعیت ژن به صورت تزاید یافته گزارش شد. 1/26% از بیماران تزاید ژن her2 را نشان دادند. طبق آنالیزهای آماری تزاید ژن her2 ارتباط معنی داری (02/0 p=) با درجه تومور نشان داد اما ارتباط معنی داری بین تزاید ژن با نوع تومور، اندازه تومور، درگیری غدد لنفاوی و سن مبتلایان مشاهده نشد. در مجموع با توجه به مشاهده 1/26 درصدی تزاید ژن her2 در این مطالعه که با نتایج حاصل از سایر مطالعات مبنی بر وجود تزاید 20 تا 30 درصدی این ژن در تومورهای تهاجمی سینه هم خوانی دارد، مانند نتایج مطالعات garcia-caballeroو theodosiou که هر دو تزاید 27% ژن her2 را گزارش کرده اند، و از آن جا که به نظر می رسد بیمارانی با تزاید ژن her2 تومورهایی با درجه بالاتر دارند و در نتیجه قدرت تکثیر و تهاجم تومور به سایر نقاط بدن در این بیماران بالاتر بوده و منجر به کوتاه تر شدن طول عمر این بیماران می گردد بنابراین ارزیابی وضعیت تزاید این ژن به خصوص در تومورهایی با درجه بالا با تکنیکی دقیق مانند fish برای تعیین روش درمان ضروری است.
فریبا دهقانیان زهره حجتی
رگ زایی یک فرآیند زیستی مهم در بسیاری از شرایط فیزیولوژیک و پاتولوژیک است. فاکتورهای رشد اندوتلیال عروقی گروهی از شناخته شده ترین و کلیدی ترین فاکتورهای رشد در فرآیند رگ زایی بوده و در در میان تمام اعضای این خانواده، vegf-a مهم ترین عضو می باشد. در حال حاضر vegfها به طور گسترده ای در جهان توسط تکنیک های مهندسی ژنتیک به صورت نوترکیب تولید شده و در تحقیقات مختلف رگ زایی، سلول های بنیادی، پزشکی ترمیمی و مهندسی کشت بافت مورد مصرف قرار می گیرند. vegf-a به صورت واریانت های مختلفی وجود داشته که حاوی اگزون های متفاوت، ویژگی های برجسته متمایز و الگوهای بیانی اختصاصی می باشند. در بین تمام ایزوفرم های vegf-a، فاکتور جدید 111vegf- با ویژگی رگ زایی قوی و پایداری بسیار بالا از اهمیت ویژه ای در تحقیقات بیولوژی مولکولی برخوردار بوده و به عنوان یک فاکتور درمانی پیشنهاد می شود. رگ زایی ناقص و ایسکمی یکی از مشکلات مهم در پزشکی و در بسیاری از اختلالات شامل بیماری های قلبی – عروقی و جراحت ها می باشد. در این شرایط پاتولوژیک، اگرچه افزایش سطح mrnaی مربوط به vegf-a تشخیص داده می شود، محیط پروتئولیتیک و مخصوصاً سرین پروتئازهایی مانند پلاسمین منجر به تجزیه ی vegf-a و رگ زایی ناقص می شوند. ویژگی رگ زایی قوی در واریانت 111vegf- و مقاومت آن نسبت به فرآیند پروتئولیز، آن را به کاندید جالب و جذاب برای کاربردهای درمانی در بیماری های ایسکمیک تبدیل نموده است. بیان این ایزوفرم ویژه در سلول هایی که در معرض اشعه ی uv-b و داروهای ژنوتوکسیک قرار گرفته اند، القا شده و به طور طبیعی در سلول های نرمال فاقد بیان می باشد. هدف از مطالعهی حاضر، سنتز و کلونینگ cdnaی فاکتور رشد 111vegf- به صورت نوترکیب همراه با افزودن توالی اینترونی به منظور بالا بردن میزان بیان و ترجمه ی این ایزوفرم می باشد. در این راستا، طی واکنش های pcr مجزا قطعات کد کننده اگزون های 4-1 و اینترون 5-4 تکثیر شده و با قرار دادن توالی کد کننده جایگاه شناسایی یکی از آنزیم های نوع iis به نام eco31i در پرایمرهای مورد نظر، این دو قطعه ی به یکدیگر متصل شده و در وکتور pbud.ce4.1 کلون گردیدند. در ادامه، پلاسمید نوترکیب pbud-vegf111 درون باکتری e.coli top10 ترانسفورم شده و پس از تأیید فرآیند کلونینگ درون دو لاین سلولی cho dhfr- و hek 293 ترانسفکت گردید. سپس، بیان ایزوفرم 111vegf- توسط تکنیک real time pcr و در دو لاین سلولی مورد استفاده بررسی شد. در نهایت تولید پروتئین 111vegf- از طریق دو تست دات بلات و الایزا به طور کیفی مورد مطالعه قرار گرفت.
مریم کی زهره حجتی
اینترفرون ها نخستین بار در سال 1957 شناسایی گردیده و واژه ی اینترفرون فعالیت زیستی مواد محلولی را تعریف نموده که در فرایند همانندسازی ویروس ها تداخل ایجاد می نمایند. اینترفرون ها در پاسخ به انواع آنتی ژن ها از جمله rna ویروسی، تولیدات باکتریایی و پروتئین های توموری بیان می گردند. به طور کلی اینترفرون ها را بر اساس توالی اسیدآمینه ای به سه گروه ifn?، ifn? و ifn? تقسیم می کنند. اینترفرون ها واجد تأثیرات گسترده ای از جمله خواص ضد توموری، ضد ویروسی و ضد التهابی می باشند. امروزه اینترفرون بتا به عنوان یکی از مهمترین داروهای مورد استفاده در بیماری های خود ایمنی از جمله مولتیپل اسکلروزیس کاربرد دارد. از این رو تلاش های گسترده ای در جهت افزایش پایداری mrna، افزایش میزان ترجمه و بهینه سازی شرایط تولید این داروی مهم صورت گرفته است. در این مطالعه پنج کانسترکت نوترکیب که با استفاده از روش های مهندسی ژنتیک تولید گردیده مورد مطالعه قرار گرفتند. هر یک از این کانسترکت ها حاوی جهشی ویژه بوده که شامل حذف 18 نوکلئوتید در ناحیه ی utr?3 و ایجاد دو جهش جابه جایی در توالی کزاک به منظور نزدیک کردن آن، به توالی محافظت شده می باشد. کانسترکت بعدی حاوی جهش در توالی areموجود در ناحیه ی کد کننده (crid) بوده که سبب القای پایداری آن می گردد. کانسترکت بعدی حاوی یک جهش در ناحیه ی کدکننده ی اینترفرون بوده به طوری که کدان 101 از gtc به ttc تغییر یافته و در نتیجه اسیدآمینه ی والین به فنیل آلانین تغییر می یابد و در کانسترکت نهایی علاوه بر جهش 101 واجد جهش دیگری در کدون 27 بوده به طوری که agg به acg تغییر یافته است. ژن اینترفرون نوترکیب در وکتور psvm- dhfr کلون گردیده است. در ادامه ترانسفورماسیون پلازمید نوترکیب psvm- dhfr در لاین سلولی cho-dhfr- با استفاده از کیتlipofectamine صورت پذیرفت. تغییرات اعمال شده سبب تغییر در بیان ژن اینترفرون بتا شده که با استفاده از real time pcr مورد بررسی قرار گرفت. بررسی های نهایی انجام شده نشان داد که به ترتیب جهش های موجود در کدان 101، کدان 101 و 27 وجهش موجود در توالی crid بیشترین تأثیر را بر روی بیان اینترفرون بتا داشته اند.
نگین حقوقی زهره حجتی
تغییراتی در فنوتیپ که بوسیله مکانیسم هایی،به غیر ازمکانیسم هایی که سبب تغییردرتوالیdna می گردد، ایجاد می شوند را اپی ژنتیک می نامند. در بین این تغییرات متیلاسیون هیستون ها که حافظه سلولی نیز نامیده می شود بسیار حائز اهمیت می باشدو به عنوان یک تغییر هیستونی ثابت و پایدار مطرح است.بنابراین اهمیت هیستون دمتیلاز ها مورد سوال واقع شد. در سال 2004 پروتئین lsd1/kdm1 به عنوان اولین هیستون لیزین دمتیلاز یافت شد و سپس در سال 2006 کلاس جدیدی از دمتیلازهای حاوی دمینjumonji شناسایی شد. jhdm2a، هیستون دمتیلاز حاوی دمینjmjc که در ناحیه 2p11.2 قرار دارد، به طور ویژه لیزین 9 هیستونh3 را در حالت های مونو و دی متیله، دمتیله می نماید. به نظر می رسد این ژن در مرحله پاکیتن میوز در اسپرم ها بیان می شود و سبب فشردگی کروماتین می گردد.jhdm2a به طور مستقیم به پروموتر پروتئین گذرای هسته ای1 (tnp1)و پروتامین1(prm1) متصل می شود و سبب کنترل بیان این ژن ها می گردد. محصول آن ها برای بسته بندی و فشرده سازی کروماتین اسپرم مورد نیازمی باشد.به این دلایل ژن jhdm2a با ناباروری در ارتباط است. در این مطالعه 100 مرد نابارور که در آزمایش اسپرموگرام آزوسپرم و الیگوسپرم بودن آن ها ثابت شده است، و 50 مرد بارور با استفاده از روش هایtetra primer arms-pcr و rflp-pcr برای تشخیص ارتباط مارکرهای پلی مورفیکrs11677451 و rs2030259 مربوط به ژنjhdm2a با ناباروری در مردان مورد بررسی قرار گرفته اند. نتایج نشان می دهد که توزیع فراوانی پلی مورفیسمrs11677451، در بین سه گروه مورد مطالعه کنترل، آزوسپرمیا و الیگوسپرمیا یکسان نیست. بین دو گروه کنترل و الیگوسپرمیا تفاوت معناداری وجود ندارد اما مقایسه این دو گروه با آزوسپرمیا با محاسبه 03/0pvalue= ارتباط معناداری را نشان داد. در رابطه باrs2030259 نیز، توزیع فراوانی دربین سه گروه مورد مطالعه کنترل، آزوسپرمیا و الیگوسپرمیا یکسان نیست. بین دو گروه آزوسپرمیا و الیگوسپرمیا تفاوت معناداری وجود ندارد اما مقایسه این دو گروه با گروه کنترل با محاسبه 04/0 p value=ارتباط معناداری را نشان داد. با توجه به نتایج بدست آمده، از این ژن می توان به عنوان یک مارکر برای شناسایی ناباروری در مردان استفاده کرد. کلمات کلیدی: دمتیلازهای حاوی دمین jumonji،ناباروری،tnp1،prm1 و jhdm2aهیستون دمتیلاز حاوی دمین jmjc
سمیرا صادقی زهره حجتی
مولکول چسبنده سطح سلول های اپی تلیالی (epcam) که نوعی گلیکوپروتئین غشایی بوده و در اتصالات هموفیلیک وابسته به کلسیم نقش دارد و میلوسیتوماتوز (c-myc) که از اهداف پایین دستی epcam است از مهم ترین ژن هایی هستند که در سرطان پستان دچار افزایش بیان می گردند. در شرایط عادی پروتوآنکوژن epcam منجر به افزایش چسبندگی می گردد، ولی گاهی اوقات این گلیکوپروتئین در آدنوماتوز و سرطان های بافت اپی تلیالی دچار افزایش بیان می گردد که بر روی پیشرفت، درمان و تشخیص اکثر سرطان های آدنوکارسینوما موثر است. در سلول های طبیعی c-myc در تمایز، تنظیم انتقال g1 به s، تکثیر، تنظیم حالت احیای درون سلولی، حفاظت از تمامیت ژنومیک در چندین سطح مختلف، رگ زایی و در نهایت آپوپتوز نقش دارد. اما در طی سرطان، c-myc دچار افزایش بیان شده و رشد سلولی را به صورت مهار نشده ای افزایش می دهد. برطبق مطالعات انجام گرفته در30 تا 40% از سرطان های پستان بیان epcam افزایش یافته که بالاخص در تشخیص حائز اهمیت می باشد. هم چنین در 22 تا 35% از سرطان های پستان بیان افزایش یافته ی c-myc مشاهده شده است. به منظور بررسی وضعیت بیان epcam و c-myc از روش های متنوعی از جمله fish، pcr تمایزی و real time pcr استفاده می شود، روش مناسب باید سریع، آسان، حساس، دقیق، تکرار پذیر و ارزان باشد. هدف از این مطالعه، بررسی وضعیت بیان ژن epcam و c-myc در بافت های سرطان پستان بدخیم توسط روش real time pcr و مقایسه نتایج این روش با روش pcr تمایزی می باشد. ژن gapdh به عنوان ژن کنترل انتخاب گردید و سپس وضعیت بیان ژنepcam و c-myc به ترتیب در 24 و 23 نمونه بافت بدخیم، 6 نمونه بافت خوش خیم و 5 نمونه بافت طبیعی توسط real time pcr و pcr تمایزی بررسی شد. بیان افزاینده ژن epcam در 9 مورد از 24 نمونه ی بدخیم (37/5%) و 1 مورد از 6 نمونه ی خوش خیم (16/6%) و در ژن c-myc در 7 مورد از 23 نمونه ی بدخیم (30/4%) و 2 مورد از 6 نمونه ی خوش خیم (33/3%) بررسی شده توسط real time pcr مشاهده گردید. برای این نمونه ها در هر دو ژن pcr تمایزی نیز انجام گردید و میزان تطابق خام بین نتایج دو تست real time pcrو pcr تمایزی در هر دو ژن 70% و میزان توافق بین نتایج دو تست 37% مشاهده شد. همچنین برای اولین بار در این تحقیق مشاهده شد که در سرطان پستان بیان افزایش یافته ی ژن های epcam و c-myc در نمونه های یکسان با یکدیگر مرتبط می باشند .هم چنین بیان ژن های epcam وc-myc متعلق به نمونه های بدخیم با بیان ژن her2 در نمونه های یکسان مقایسه شد و ارتباط معنی داری از لحاظ آماری بین آن ها مشاهده نگردید.
مرتضی صادقی حاجی آبادی مجید متولی باشی
چکیده ندارد.
سمیه پناهی مقدم زهره حجتی
چکیده ندارد.
فاطمه نوری امام زاده زهره حجتی
چکیده ندارد.
فرانک قاضی شعرباف زهره حجتی
چکیده ندارد.