نام پژوهشگر: احمدعلی معاضدی
مهرناز معطری مهران درست قول
در سال های اخیر نگرانی های در حال افزایشی مبنی بر کاهش باروری افراد ماده تحت تأثیر آلاینده های زیست محیطی از جمله فلزات سنگین وجود دارد. از این رو، این تحقیق با هدف مطالعه اثرات هیستولوژیک و هیستومتریک استات سرب بر ساختار بافتی تخمدان طی روند تکامل پس از تولد موش های صحرایی نژاد ویستار انجام گرفت. برای این منظور، نوزادان ماده موش صحرایی به گروه های کنترل و آزمایش تقسیم شدند. مادران موش های صحرایی گروه آزمایش طی دوره شیردهی از طریق آب آشامیدنی تحت تأثیر استات سرب با دوزهای100 و300 میلی گرم بر لیتر قرار گرفتند. تخمدان نوزادان در گروه های مختلف مورد مطالعه در مراحل مختلف تکامل پس از تولد از محوطه شکمی خارج و بعد از توزین با کمک ترازوی دیجیتال، در محلول بوئن تثبیت شد. جهت انجام مطالعات میکروسکوپی، پس از آماده سازی نمونه های بافتی، برش هایی به ضخامت6-5 میکرومتر تهیه و با روش هماتوکسیلین- ائوزین مورد رنگ آمیزی قرار گرفتند. نتایج این مطالعه نشان داد که وزن تخمدان در گروه های در معرض در مقایسه با گروه کنترل در مراحل ابتدایی روند تکامل پس از تولد افزایش و در مراحل انتهایی روند تکامل پس از تولد کاهش می یابد. تغییرات بافتی در ساختار فولیکول های تخمدانی در گروه های در معرض استات سرب مشاهده گردید، بطوریکه تعداد فولیکول های آترتیک بطور معنی داری(05/0>p) افزایش نشان داد. علاوه براین، افزایش معنی دار تعداد فولیکول های آغازی(05/0>p) و کاهش معنی دار(05/0>p) تعداد فولیکول های اولیه، ثانویه و آنترال و نیز قطر فولیکول های ثانویه و آنترال در گروه های آزمایش مشاهده شد. همچنین، مساحت نسبی فولیکول های سالم در همه مراحل تکاملی پس از تولد و نیز اجسام زرد در ماه های دوم و سوم در گروه های آزمایش بطور معنی داری (05/0>p) کاهش نشان داد. علاوه بر این، مساحت نسبی فولیکول های آترتیک و بافت بینابینی در همه مراحل تکاملی پس از تولد در دو گروه دریافت کننده استات سرب نسبت به گروه کنترل افزایش معنی داری (05/0>p) یافت. بطوریکه این افزایش در گروه دوز بالا چشمگیرتر بود. بنابراین، نتایج این مطالعه نشان می دهد که استات سرب می تواند روند تکامل پس از تولد تخمدان موش صحرایی را تحت تأثیر قرار داده و موجب کاهش فعالیت فولیکولوژنز موش های صحرایی بالغی که طی دوره نوزادی در معرض آن قرار داشته اند، شود.
پروانه نورایی چالشتری نعیم عرفانی مجد
در سال های اخیر نگرانی های در مورد افزایش احتمال ناباروری در افراد نر تحت تأثیر مصرف موادی چون کافئین وجود دارد. این تحقیق با هدف مطالعه اثرات هیستولوژیک، هیستومتریک و استریولوژیک کافئین بر تکامل پس از تولد لوله های منی ساز موش های صحرایی انجام گرفت. برای این منظور موش های صحرایی ماده نژاد ویستار به طور تصادفی به گروه های کنترل و دو گروه آزمایش تقسیم شدند. موش های صحرایی ماده گروه آزمایش دریافت کننده مقدار بالا و پایین کافئین، به ترتیب طی دوران بارداری و شیردهی از طریق آب آشامیدنی تحت تأثیر کافئین با مقادیر 45 و 35 میلی گرم بر کیلوگرم و 26 و 25 میلی گرم بر کیلو گرم قرار داده شدند. سپس بیضه نوزادان موش های صحرایی گروه های مختلف طی روزهای 7، 14، 28، 60 و 90 پس از تولد از محوطه شکمی خارج و پس از توزین بوسیله ترازوی دیجیتال، در محلول بوئن تثبیت شده و حجم آن ها با استفاده از روش کاوالیه برآورد گردید. جهت انجام مطالعات میکروسکوپی، پس از آماده سازی نمونه های بافتی برش هایی به ضخامت 6-5 میکرومتر تهیه و با روش هماتوکسیلین -ائوزین رنگ آمیزی شدند. نتایج حاصل از این مطالعه حاکی از افزایش حفره داخلی لوله های منی ساز و ایجاد فضاهای خالی به شکل واکوئل در اپی تلیوم زایا و کاهش اسپرماتوزنز در گروه های آزمایش بود. همچنین، ارتفاع اپی تلیوم زایا و قطر لوله های منی ساز در مراحل مختلف پس از تولد در گروه های آزمایش بطور معنی داری (05/0>p) کاهش نشان داد، بطوریکه این کاهش در گروه دریافت کننده مقدار بالای کافئین چشمگیرتر بود(01/0>(p. علاوه بر این، کاهش معنی دار(05/0>p) حجم کلی بیضه و نیز حجم نسبی و کلی لوله های منی ساز و اپی تلیوم زایا و افزایش معنی دار (05/0>p) حجم نسبی فضای بینابینی و حفره داخلی لوله های منی ساز در مراحل مختلف پس از تولد در گروه های آزمایش در مقایسه با گروه کنترل مشاهده گردید. نتایج این مطالعه نشان می دهد که کافئین بر روند تکامل پس از تولد لوله های منی ساز تأثیر گذاشته و فعالیت اسپرماتوژنز موش های صحرایی بالغی که طی دوره های جنینی و شیرخوارگی در معرض کافئین بوده اند را تحت تأثیر قرار می دهد.
سمیه خسروانی احمدعلی معاضدی
روی یک عنصر کمیاب ضروری است که نقش مهمی در تنظیم سیناپسی و تعادل عملکردهای دستگاه عصبی مرکزی یادگیری و حافظه ایفا می کند . یک رابطه پیچیده بین دیابت، انسولین و روی وجود دارد. یکی از عوارض مهم دیابت کاهش عملکرد حافظه و یادگیری می باشد. جذب بالای روی شدت دیابت ملیتوس نوع 1 را در مدل های دیابتی القاء شده با استرپتوزوتوسین کاهش می دهد. در این مطالعه تأثیر مقادیر مختلف مکمل کلراید روی بر روش احترازی غیر فعال در موشهای صحرایی نر بالغ نژاد ویستار سالم و دیابتی شده با استرپتوزوتوسین مورد بررسی قرار گرفت. موشها بطور تصادفی به دو گروه دیابتی و غیر دیابتی(سالم) تقسیم شدند سپس گروههای دیابتی و سالم ، مقادیر خوراکی کلراید روی( mg/kg/day 100 و 70، 50، 30، 0) برای دو هفته بوسیله گاواژ دریافت کردند. گروه های شاهد نیز تحت شرایط یکسان و حجم یکسان حلال(آب) دریافت کردند. آموزش توسط دستگاه استپ دان به مدت 4 روز متوالی ادامه یافت و هر موش یکبار در روز درون دستگاه مورد آزمایش قرار می گرفت. همه گروهها در روز پنجم یکبار درون دستگاه و بدون اعمال شوک به منظور بررسی تست حافظه قرار گرفتند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که کلراید روی با مقادیر mg/kg 70 و 50 برای دو هفته یادگیری و حافظه احترازی غیر فعال را در گروه غیر دیابتی (سالم) بهبود می بخشد (p<0.05),(p<0.001). اما مقدار mg/kg 100 کلراید روی به یادگیری و حافظه در موش های سالم آسیب می زند(p<0.01). اما کلراید روی (mg/kg 100، 70، 50، 30)در موشهای دیابتی نشان داد که تأثیر قابل توجهی روی یادگیری و حافظه احترازی غیر فعال نمی گذارد. به نظر می رسد که افزایش مصرف روی در موش های سالم یادگیری و حافظه را بطور وابسته به مقدار تعدیل می کند، اما تأثیری بر موشهای دیابتی بالغ نمی-گذارد. این نتایج نشان داد که به دلیل کمبود روی در موشهای صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوسین، آنها به مقادیر بیشتر مکمل روی برای جبران از دست دادن روی بعلت زینکوریا نیاز دارند. بنابراین مقادیر پائین کلراید روی نمی تواند یادگیری و حافظه را در موش های دیابتی بهبود بخشد.
سحر ادهم محمود خاکساری مهابادی
کافئین یک آلکالوئید طبیعی متعلق به گروه ترکیبات متیل گزانتین بوده که امروزه در مقادیر مختلف به طور وسیعی مورد مصرف قرار می گیرد. طی دو دهه گذشته، کافئین به عنوان یکی از عوامل خطر ایجاد اختلال در رشد جنین و ناباروری به شمار آمده است. از این رو، این تحقیق با هدف مطالعه اثرات هیستولوژیک و هیستومتریک کافئین بر ساختار بافتی تخمدان طی روند تکامل پس از تولّد موش های صحرایی نژاد ویستار انجام گرفت. برای این منظور، موش های صحرایی مادر طی دوران بارداری و شیردهی از طریق آب آشامیدنی در معرض دوز های پایین و بالای کافئین قرار داده شدند. سپس، تخمدان نوزادان در گروه های مختلف مورد مطالعه در مراحل زمانی مختلف تکامل پس از تولّد از محوطه شکمی خارج و بعد از توزین با کمک ترازوی دیجیتال، در محلول بوئن تثبیت شد. جهت انجام مطالعات میکروسکوپی، پس از آماده سازی نمونه های بافتی، برش های سریال به ضخامت 6-5 میکرومتر تهیه و با روش هماتوکسیلین- ائوزین مورد رنگ آمیزی قرار گرفتند. نتایج این مطالعه نشان داد که وزن تخمدان در گروه دریافت کننده دوز بالای کافئین در مقایسه با گروه کنترل در مراحل زمانی مختلف روند تکامل پس از تولّد به طور معنی داری(05/0>p) کاهش نشان داد. تغییرات بافتی در ساختار فولیکول های تخمدانی در گروه های در معرض کافئین مشاهده گردید، به طوری که تعداد فولیکول های آترتیک از 7 روزگی تا 28 روزگی پس از تولّد در هر دو گروه دریافت کننده کافئین به طور معنی داری(05/0>p) افزایش نشان داد. علاوه بر این، کاهش معنی دار(05/0>p) تعداد فولیکول های آغازی در تمام مراحل زمانی پس از تولّد در گروه دریافت کننده دوز بالای کافئین و نیز کاهش معنی-دار(05/0>p) تعداد فولیکول های اولیه و ثانویه از 7 روزگی تا 28 روزگی پس از تولّد و همچنین کاهش معنی دار تعداد فولیکول آنترال در 14 روزگی و 28 روزگی پس از تولّد در هر دو گروه دریافت کننده کافئین نسبت به گروه کنترل مشاهده گردید. همچنین، مساحت نسبی فولیکول های آترتیک و بافت بینابینی در همه مراحل زمانی تکامل پس از تولّد در گروه دریافت کننده دوز بالای کافئین و از 7 روزگی تا 28 روزگی پس از تولد در گروه دریافت کننده دوز پایین کافئین به طور معنی داری(05/0>p) افزایش یافت. بنابراین، نتایج این مطالعه نشان می دهد که مصرف کافئین توسط مادر تکامل ساختار هیستولوژیک و هیستومتریک تخمدان فرزندان را تحت تأثیر قرار داده، موجب کاهش جمعیت فولیکول های تخمدانی شده و از این طریق کارایی تولیدمثلی و میزان باروری فرد را تحت تأثیر قرار می دهد .
مریم داراب پور احمدعلی معاضدی
گلوکز یک افزاینده اثبات شد? یادگیری و حافظه در حیوانات و انسانها می باشد. شواهد فراوانی بیانگر این مطلب هستند که تزریق محیطی گلوکز در انسانها و جوندگان، و یا به طور مستقیم به مغز در جوندگان موجب افزایش حافظه می گردد. اگرچه، گزارشات متناقضی در مورد نقش گیرنده های آلفا آدرنرژیک در تنظیم فرایندهای مربوط به یادگیری فضایی وجود دارد. لذا در این تحقیق، نقش گیرنده های آلفا آدرنرژیک در بهبود یادگیری و حافظ? فضایی ناشی از تزریق گلوکز در موش های صحرایی مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت. موش های صحرایی نر از نژاد ویستار به صورت تصادفی به گروه های کنترل، دریافت کنند? گلوکز به میزان 500 میلی گرم به ازاء هر کیلوگرم وزن بدن 10 دقیقه پیش از آموزش و به طریق? داخل صفاقی، دریافت کنند? فنتول آمین به میزان 10 میلی گرم به ازاء هر کیلوگرم وزن بدن 30 دقیقه پیش از آموزش و به طریق? داخل صفاقی و دریافت کنند? ایزوپروترنول در مقادیر1 یا 2 میلی گرم به ازاء هر کیلوگرم وزن بدن 30 دقیقه پیش از آموزش و به طریق? داخل صفاقی، همچنین دریافت کنند? گلوکز و فنتول آمین، گلوکز و ایزوپروترنول (1 یا 2 میلی گرم به ازاء هر کیلوگرم وزن بدن) و نیز ایزوپروترنول (1 میلی گرم به ازاء هر کیلوگرم وزن بدن) و فنتول آمین به صورت توأم تقسیم شدند. گروه های شاهد نیز تحت شرایط یکسان، سرم فیزیولوژیک دریافت نمودند. آموزش توسط دستگاه ماز y شکل، به مدت 5 روز متوالی ادامه می یافت و موش های هر گروه در طی این 5 روز، روزانه 30 بار تست می شدند. کلی? گروه ها پس از گذشت یکماه برای انجام تست حافظه تنها یکبار در دستگاه قرار گرفته که نتایج آن با روز پنجم آموزش مقایسه می گردید. در هیچ یک از گروه های مورد مطالعه، داروهای تزریق شده حافظ? بلند مدت را تحت تأثیر قرار ندادند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که تزریق گلوکز باعث بهبود یادگیری فضایی گردیده است. همچنین ایزوپروترنول (1 میلی گرم به ازاء هر کیلوگرم وزن بدن) و فنتول آمین موجب تخریب یادگیری فضایی شدند. در مقابل، ایزوپروترنول (2 میلی گرم به ازاء هر کیلوگرم وزن) تأثیری بر یادگیری فضایی نداشت. مقایس? گروه دریافت کنند? فنتول آمین و گروه دریافت کنند? توأم گلوکز و فنتول آمین نشان دهند? این مطلب بود که تزریق گلوکز و فنتول آمین به صورت توأم باعث افزایش یادگیری فضایی نسبت به فنتول آمین گردید. همچنین تزریق توأم گلوکز و ایزوپروترنول باعث بهبود و تزریق توأم ایزوپروترنول و فنتول آمین نیز موجب افزایش یادگیری فضایی نسبت به دریافت کنند? ایزوپروترنول گردید. در مجموع این یافته ها نشان می دهد که فنتول آمین با مسدود نمودن گیرنده های آلفا آدرنرژیک، تخریب یادگیری فضایی ایجاد شده بواسط? تزریق ایزوپروترنول را ممانعت می کند. بنظر می رسد که در اثر ایجاد استرس، ایزوپروترنول حداقل بخشی از اثر کاهش دهندگی خود بر یادگیری فضایی را از طریق فعالسازی گیرنده های 1? آدرنرژیک اعمال می کند و در واقع چنین استنباط می شود که گلوکز اثرات تخریب کنندگی حافظ? ناشی از آنتاگونیست های آدرنرژیک و آگونیست های 1? آدرنرژیک را تضعیف می نماید.
سمیه شیخ حسین نجفف زاده ورزی
تماس با آلومینیوم و مسمومیت آن دارای آثار مخربی بر روی حافظه و اضطراب است و بین پاتوژنز آثار آلومینیوم و دیابت بر مغز شباهت هایی وجود دارد، بنابراین این مطالعه جهت بررسی اثر مصرف خوراکی آلومینیوم بر اضطراب و حافظه رت های دیابتی و سالم طراحی شد. 72 سر رت به شش گروه تقسیم شدند که نیمی از گروه ها سالم و مابقی دیگر دیابتی شدند. به آب آشامیدنی گروه های کنترل، کنترل100 و کنترل200 به ترتیب روزانه مقادیر 0، 100 و 200 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن کلرید آلومینیوم به مدت هفت هفته اضافه شد. گروه های کنترل دیابتی، دیابتی 100 و دیابتی200 نیز به ترتیب مقادیر مشابهی از کلرید آلومینیوم را دریافت کردند. هم دیابت و هم استفاده از کلرید آلومینیوم اضطراب را کاهش دادند اما استفاده از کلرید آلومینیوم میزان اضطراب را در رت های دیابتی تغییر نداد. هر دو عامل دیابت و استفاده از کلرید آلومینیوم باعث کاهش حافظه شدند ولی استفاده از کلرید آلومینیوم در رت های سالم فقط در دوز 200 میلی گرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن و در رت های دیابتی در هر دو غلظت استفاده شده باعث کاهش حافظه در مقایسه با گروه کنترل سالم شد (01/0>p). همچنین کاهش حافظه در گروه دیابتی مصرف کننده کلرید آلومینیوم با غلظت 200 میلی گرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن در مقایسه با گروه کنترل 100 نیز معنی دار شد (05/0>p). بنابراین به نظر می رسد همزمانی مصرف کلرید آلومینیوم با دیابت به صورت مختصر باعث تشدید تخریب حافظه شده باشد. تشدید مختصر کاهش حافظه در حیوانات دیابتی استفاده کننده از کلرید آلومینیوم ممکن است ناشی از اثرات مشابه آلومینیوم و دیابت بر شناخت باشد.
میثم مردسلطانی قاسم عطایی
اثرات دیابت شیرین بر روی فاکتور های انعقاد خون چکیده دیابت شیرین یکی از ریسک فاکتور های مهم برای بیماری های عروقی با القای افزایش فعالیت انعقادی و ایجاد پلاک های ترومبوزی در عروق ریز می باشد. گزارشات ضد و نقیضی وجود دارند که نقش فاکتور های انعقادی بخصوص فاکتور های انمعقادی i، ii، v، vii، viii، ix، x، xi و وان ولیبرند و فاکتور بافتی را در اختلالات قلبی و عروقی بیان می نمایند. در مطالعه حاضر ما از 50 نفر بیمار دیابتی و 30 نفر از افراد داوطلب بعنوان گروه شاهد استفاده نمودیم. بر اساس نتایج حاصله از تست های بیوشیمیایی، هماتولوژیک و تست های انعقادی از قبیل pt، ptt و فعالیت ویژه یا غلظت فاکتور های انعقادی برای فاکتور های های i، ii، v، vii، viii، ix، x، xi و وان ولیبرند، ما مقایسه نوینی را بین بیماران دیابتی و افراد سالم انجام دادیم. نتایج حاصل از این مطالعه بر هم زدگی در پارامتر های بیوشیمیایی، هماتولوژیک و انعقادی را در بیماران دیابتی نسبت به گروه کنترل نشان می داد. یافته های ما نشان داد که افزایش معنا دارای با معنا داری کمتر از 05/0 ، فعالیت پلاسمایی فاکتور های انعقادی ii، vii، ix، x، xi در آبشار انعقادی داخلی، خارجی و مسیر مشترک مشاهده می شود و کاهش معنا دار در فعالیت ویژه فاکتور انعقادی viii و طولانی شدن زمان ptt در بیماران دیابتی (تعداد 50 نفر) نسبت به گروه کنترل وجود دارد. نتایج این مطالعه ما را به این نتیجه می رساند که این الگو می تواند بعنوان معیاری تشخیصی برای وجود افزایش فاکتور های انعقادی در بیماران دیابتی و ریسک بیشتر اختلالات عروقی باشد. دوم اینکه نتایج ما نشان داد که ارتباط مثبت و معنا داری بین قند خون پلاسما، کلسترول و hdl با فعالیت ویژه بسیاری از فاکتور های انعقادی در افراد دیابتی وجود دارد. در این حالت دیابت شیرین احتمالا ً سبب تغییر در قند خون پلاسما، کلسترول و hdl در بیماران دیابتی می گردد و این تعغییرات با مکانیسم ناشناخته منجر به افزایش فعالیت ویژه فاکتور های انعقادی در بیماران دیابتی می شوند. کلمات کلیدی: دیابت شیرین، فاکتور های انعقادی، افزایش فعالیت انعقادی
بیتا سلامت هومن اسحق هارونی
روغن بادام یکی از روغن های گیاهی است که از گذشته در طب سنتی کاربرد داشته است. میزان زیادی از اسیدهای چرب غیر اشباع و ترکیبات آنتی اکسیدان دراینروغن وجود دارد. اسیدهای چرب برای سلامتی بسیار مهم هستند و کمبود آنها در مغز ممکن است سبب بروز ناراحتی هایی نظیر افسردگی و فراموشی گردد. در این پژوهش اثر رژیم غذایی حاوی روغن بادام بر یادگیری فضایی بررسی گردید. برای این منظور دو گروه از موش های صحرایی جوان(2ماهه) و پیر(12ماهه) انتخاب شدند و سپس هر کدام به 5گروه تقسیم شدند. گروه اول رژیم غذایی معمولی و چهار گروه دیگر به ترتیب یک، دو، سه و چهار هفته رژیم غذایی حاوی ده درصد روغن بادام را دریافت کردند. سپس برای یادگیری فضایی در ماز شعاعی 8 بازویی آموزش دیدند.موش های صحرایی برای مدت 7روز، هر روز 2بار(به فاصله 2ساعت) آموزش دیدند. موش ها در دو روز اول با دستگاه آشنا شده و در 5 روز باقیمانده باید یاد می گرفتند که غذاهای موجود در بازوهای هدف را پیدا کنند. سقف زمانی برای هر مرحله 5 دقیقه بود.تعداد ورود به بازوهای غذاگذاری نشده (به عنوان خطای حافظه مرجع)، تعداد ورود دوباره به بازوهای طعمه گذاری شده (به عنوان خطای حافظه کارکردی)، تاخیر زمانی پیدا کردن 4تکه غذا در چهار بازو و تعداد پاسخ های صحیح در هر روز ثبت شد.نتایج حاصل نشان می دهد در موش های جوان تغذیه شده با روغن بادام خطای حافظه کارکردی و مرجع و همچنین تاخیر زمانی پیدا کردن چهار تکه غذا در مقایسه با گروه کنترل کاهش داشته است.از طرف دیگر موش های پیر تغذیه شده با روغن بادام خطای حافظه کارکردی و مرجع و همچنین تاخیر زمانی پیدا کردن چهار تکه غذا در مقایسه با گروه کنترل کاهش داشته است و تعداد پاسخ های صحیح افزایش داشته است. . نتایج حاصل از تست به یادآوری نشان دهنده بهبود نسبی در حافظه بلند مدت در موش های جوان و پیر دریا فت کننده رژیم است.نتایج این پژوهش نشان می دهد مصرف رژیم حاوی ده درصد روغن بادام توانسته سبب بهبود یادگیری فضایی وحافظه در دستگاه ماز شعاعی 8بازویی، در هر دو گروه موش های صحرایی نر پیر و جوان گردد.
کوثر فتحی نیا احمدعلی معاضدی
در تحقیق حاضر، دخالت گیرنده های بتا-1 آدرنرژیک ناحیه ca1 هیپوکامپ پشتی در یادگیری وابسته به حالت مورفین در موش بزرگ آزمایشگاهی نر از نژاد ویستار مورد مطالعه قرار گرفته است. حیوانات به صورت دو طرفه در ناحیه ca1 هیپوکامپ پشتی کانول گذاری شده، برای بهبودی از اثر جراحی و بیهوشی هفت روز استراحت داده شدند. حیوانات در یک دستگاه استپ ثرو برای مدل یادگیری اجتنابی غیرفعال آموزش دیدند و 24 ساعت پس از جلسه آموزش، با ثبت زمان های تأخیر استپ ثرو و زمان های سپری شده در بخش تاریک دستگاه، حافظه بلند مدت آن ها ارزیابی گردید. نتایج نشان دادند که، تزریقات زیر جلدی مورفین(mg/kg, s.c 5/7-5)، بلافاصله پس از آموزش، به صورت وابسته به مقدار، فراخوانی حافظه را تخریب کرد. تزریق پیش از آزمون مورفین (mg/kg, s.c. 5/7)، فراموشی را در حیواناتی که تحت تأثیر مورفین پس از آموزش قرار گرفته بودند، مهار کرد (وابستگی به حالت مورفین). همچنین، ریزتزریق پیش از آزمون بتاکسولول (µg/rat 5/0-25/0)، آنتاگونیست گیرنده بتا-1 آدرنرژیک، به درون ناحیه ca1، در حیواناتی که پس از آموزش سالین (ml/kg 1) دریافت کردند، حافظه را کاهش داد. ریزتزریق پیش از آزمون مقدار غیرموثر بتاکسولول(µg/rat, intra-ca1 125/0)، 5 دقیقه قبل از تزریق مورفین (mg/kg 5/7) حافظه وابسته به حالت مورفین را مهار کرد. علاوه براین، ریزتزریق دوبوتامین (µg/rat, intra-ca1 5/0-25/0)، آگونیست گیرنده بتا-1 آدرنرژیک، در حیواناتی که پس از آموزش سالین (ml/kg 1) دریافت کردند، روی فراخوانی حافظه تأثیر نداشت. ریزتزریق پیش از آزمون دوبوتامین ( µg/rat, intra-ca1 5/0) ، 5 دقیقه قبل از تزریق مورفین (mg/kg 5/2)، حافظه وابسته به حالت مورفین را بهبود بخشید. بر اساس این نتایج، به نظر می رسد که مکانیسم های گیرنده های بتا-1 آدرنرژیک ناحیه ca1 هیپوکامپ پشتی، در حافظه وابسته به حالت مورفین دخالت می کنند.
فریال سواری محمدکاظم غریب ناصری
جعفری یکی از گیاهان دارویی مورد مصرف در اختلالات گوارشی است. پیش از این گزارش شده است که عصاره بذر جعفری دارای فعالیت ضد اسپاسمی بر انقباضات ایلئومی ناشی از کلرور پتاسیم در موش های نر بالغ است. از سوی دیگر، بررسی های اخیر اظهار داشتند که اثر شل کنندگی عصاره جعفری گیرنده های آدرنرژیک را درگیر نمی کند. با این وجود ، اطلاعات محدودی از نحوه عملکرد مکانیسم اثر ضد انقباضی عصاره جعفری وجود دارد. بر این اساس، هدف از این تحقیق بررسی نقش گیرنده های gabaa بر فعالیت ضد اسپاسمی عصاره هیدروالکلی بذرهای جعفری در عضله صاف ایلئوم انقباض یافته با کلرور پتاسیم (mm 60) موش صحرایی است. بخش انتهایی ایلئوم جدا و در حمام بافت حاوی محلول تیرود اکسیژنه (c, ph=7.4°37) قرار گرفت و انقباضات ایلئومی القاء شده با کلرور پتاسیم (mm60) به صورت ایزوتونیک ثبت گردید. غلظت های تجمعی عصاره جعفری تهیه شده به روش خیساندن (اتانول 70%) به حمام بافت اضافه شد. غلظت های غیر تجمعی عصاره نیز انقباض ایلئوم ناشی از کلرور پتاسیم را به روش وابسته به غلظت کاهش دادند (n=7, p<0.001). در مرحله دیگر، غلظت های منتخبی از موسیمول (1، 25، 50، 75و µm100) و بیکوکولین (1، 10و µm100) به طور جداگانه جهت بررسی اثر این داروها بر ایلئوم انقباض یافته با کلرور پتاسیم به حمام بافت اضافه گردید(n=7). غلظت 2/0 میلی گرم بر میلی لیتر عصاره جعفری بلافاصله پس از مشاهده اثر کاهنده موسیمول (µm25) و بیکوکولین (µm10) بر انقباض ایلئوم القا شده با کلرور پتاسیم جهت مقایسه با اثر مهاری همین غلظت عصاره به صورت غیر تجمعی به حمام بافت اضافه شد(n=7). آگونیست و آنتاگونیست gabaa اثرات افزاینده مشابه قابل توجهی بر اثر ضد اسپاسمی غلظت mg/ml 2/0 عصاره داشتند. روی هم رفته، اثر ضد اسپاسمی عصاره در حضور آنتاگونیست gabaa کاهش نیافت. به بیان دیگر می توان نتیجه گرفت که این گیرنده در فعالیت ضد اسپاسمی عصاره بذر جعفری دخالت ندارد. همچنین انکوباسیون بافت ایلئوم با l-name به عنوان مهارگر آنزیم نیتریک اکساید سینتاز (n=7)و نالوکسون به عنوان آنتاگونیست غیر انتخابی گیرنده های اوپیوئیدی (n=7) اثر ضد اسپاسمی عصاره جعفری بر انقباض ناشی از کلرور پتاسیم را به طور معنی دار کاهش نداد. بنابراین به نظر می رسد که نیتریک اکساید و دو گیرنده gabaa و اوپیوئیدی در بروز اثر شل کنندگی عصاره بذر جعفری بر ایلئوم موش صحرایی دخالت ندارند.
سارا بمانی لیرگشاسی لطف اله خواجه پور
در تحقیق حاضر، تداخل گیرنده های موسکارینی و بتا-1- آدرنرژیک ناحیه ca1 هیپوکامپ پشتی در فراموشی ناشی از مورفین در موش صحرایی نر بالغ مورد مطالعه قرار گرفت.حیوانات به صورت دو طرفه در ناحیه ca1 هیپوکامپ پشتی کانول گذاری شدند وبرای بهبودی از بیهوشی جراحی، هفت روز استراحت داده شدند. حیوانات در مدل یادگیری اجتنابی مهاری استپ ثرو آموزش داده شدند و 24 ساعت بعد از جلسه آموزش برای ارزیابی یادگیری طولانی مدت، با ثبت تاخیرات استپ ثرو و مدت زمان سپری شده در بخش تاریک دستگاه، مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج نشان داد که، تزریق زیر جلدی مورفین(mg/kg,s.c5،5/2) بلافاصله پس از آموزش، به صورت وابسته به مقدار حافظه طولانی مدت را تخریب کرد. ریزتزریق پس از آموزش بتاکسولول µg/rat, intra ca1)1 ،5/0 ،25/0)، آنتاگونیست گیرنده بتا-1، به صورت وابسته به مقدار، فراخوانی حافظه را در روش اجتنابی غیر فعال تخریب کرد. ریز تزریق مقادیر بی اثر بتاکسولول µg/rat) 5/0 ،25/0) به همراه مقدار بی اثر مورفین(mg/kg,s.c5/2)، موجب تخریب حافظه گردید. در حالیکه ریز تزریق پیلوکارپین µg/rat, intra ca1) 1،2 ،5/0)، آگونیست موسکارینی، به همراه مورفین (mg/kg,s.c5)، مانع از فراموشی ناشی از مورفین گردید. تزریق پس از آموزش ،درون ca1 مقادیر بی اثر بتاکسولول µg/rat) 5/0 ،25/0)، اثر پیلوکارپین( µg/rat2) در برگرداندن فراموشی ناشی ازتزریق مورفین(mg/kg,s.c5) را مهار کرد. بر اساس نتایج حاضر، پیشنهاد می گردد که، سیستم های کولینرژیک ونورآدرنرژیک ممکن است از طریق مکانیسم های گیرنده ای موسکارینی و بتا1-ادرنرژیک ناحیه ca1 هیپوکامپ پشتی، در فرآیند های حافظه بر هم کنش داشته باشند. و مورفین از طریق تاثیر بر تداخل عمل سیستم کولینرژیک موسکارینی و بتا-1 آدرنرژیک ناحیه ca1 هیپوکامپ پشتی، حافظه را تخریب و موجب فراموشی گردد.
مریم ابریشم دار احمدعلی معاضدی
بیماری پارکینسون یک اختلال ناشی از تخریب عصبی است که در حدود 1% از جمعیت بالای 50 سال به آن مبتلا می باشند. به طور کلاسیک پارکینسون به عنوان یک بیماری مربوط به سیستم حرکتی در نظر گرفته می شود و تشخیص آن بر مبنای گروهی از علائم حرکتی نظیر سفتی عضلات، کندی حرکت و اختلال در رفلکسهای حرکتی و وضعی بنا نهاده می شود. هدف از این مطالعه ارزیابی اثرات عصاره هیدروالکلی گیاه اسطوخدوس بر اختلالات حرکتی موشهای مدل شبه بیماری پارکینسون است. موشهای صحرایی نر نژاد ویستار به هفت گروه تقسیم شدند (7n= ). سه گروه اول برای بررسی کارایی ماده رزرپین در ایجاد علائم بیماری پارکینسون منظور شدند. به یک گروه (mg/kg 5 ) رزرپین و به گروه شاهد به همان حجم حلال رزرپین به صورت درون صفاقی (ip) تزریق و گروه سوم به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد. بر این اساس علائم بیماری پارکینسون قبل از تجویز عصاره اسطوخدوس به وسیله تزریق درون صفاقی (ip) رزرپین (mg/kg 5 ) ایجاد شد. سه گروه از موشها مقادیر مختلف عصاره اسطوخدوس (mg/kg, po 400، 300، 200) و گروه شاهد نیز به مدت 6 روز و روزی دوبار به همان حجم آب مقطردریافت کردند. در روز هفتم، سختی عضلات و دیگر علائم پارکینسون به وسیله بار تست، روتارود و میدان باز اندازه گرفته شد. در این مطالعه بهبود علائم ناشی از بیماری پارکینسون با استفاده از عصاره هیدروالکلی اسطوخدوس مشاهده نشد و اختلالات حرکتی آنها در مقایسه با گروه شاهد کاهش نیافت.
کوثر پناهی محمدکاظم غریب ناصری
جعفری یکی از گیاهان دارویی مورد مصرف در اختلالات گوارشی است. پیش از این گزارش شده است که عصاره بذر جعفری دارای فعالیت ضد اسپاسمی بر انقباضات ایلئومی ناشی از کلرور پتاسیم در موش های نر بالغ است. از سوی دیگر، بررسی های اخیر اظهار داشتند که اثر شل کنندگی عصاره جعفری گیرنده های آدرنرژیک وگیرنده های gabaa را درگیر نمی کند. با این وجود ، اطلاعات محدودی از نحوه عملکرد مکانیسم اثر ضد انقباضی عصاره جعفری وجود دارد. بر این اساس، هدف از این تحقیق بررسی نقش گیرنده های دوپامینی بر فعالیت ضد اسپاسمی عصاره هیدروالکلی بذرهای جعفری در عضله صاف ایلئوم انقباض یافته با کلرور پتاسیم (mm 60 ،40) موش صحرایی است . بخش انتهایی ایلئوم جدا و در حمام بافت حاوی محلول تیرود اکسیژنه (c=°37, ph=7.4) قرار گرفت و انقباضات ایلئومی القاء شده با کلرور پتاسیم ( mm60) به صورت ایزوتونیک ثبت گردید. غلظت های تجمعی عصاره جعفری تهیه شده به روش خیساندن (اتانول 70%) به حمام بافت اضافه شد. غلظت های غیر تجمعی عصاره نیز انقباض ایلئوم ناشی از کلرور پتاسیم را به روش وابسته به غلظت کاهش دادند (n=7, p<0.001). در مرحله دیگر، غلظتهای منتخبی از آپومورفین ( µm10 .7.5 .5 .2.5) و فلوفنازین ( µm 30 ، 20و 10) به طور جداگانه جهت بررسی اثر این داروها بر ایلئوم انقباض یافته با کلرور پتاسیم به حمام بافت اضافه گردید (n=7). آگونیست یک اثر مهاری در حضور دو غلظت ( mm40،60) کلرور پتاسیم از خود نشان داد ولی آنتاگونسیت در حضور کلرور پتاسیم ( mm 60) از خود اثری نشان نداد، ولی ودر حضور کلرور پتاسیم ( mm 40 ) یک اثر تشدیدکننده ی انقباض از فلوفنازین دیده شد. غلظت 2/0 میلی گرم بر میلی لیتر عصاره بذر جعفری بلافاصله پس از مشاهده اثر کاهنده آپومورفین (µm 5) و فلوفنازین (µm 30) بر انقباض ایلئوم القا شده با کلرور پتاسیم جهت مقایسه با اثر مهاری همین غلظت عصاره به صورت غیر تجمعی به حمام بافت اضافه شد (n=7). آگونیست دوپامینی اثر سینرژیسم با اثر ضد اسپاسمی غلظت 2/0 mg/ml عصاره داشت. و اثر ضد اسپاسمی عصاره در حضور آنتاگونیست دوپامینی در حضور کلرور پتاسیم ( mm 60 ،40) کاهش نیافت، بنابراین به نظر می رسد که گیرنده های دوپامینی در بروز اثر شل کنندگی عصاره بذر جعفری بر ایلئوم موش صحرایی دخالت ندارند.
مریم معاضدی منصور سیدنژاد
امروزه درمان های متداول اختلالات روده ای معدی به سمت مهار انقباضات عضلات صاف معطوف شده و استفاده از گیاهان دارویی در طب سنتی به جهت خواص ضداسپاسمی و شل کنندگی شان به خوبی شناخته شده است و جستجوی گیاهان داروی جدید با چنین خواصی، هنوز شاخه مهمی از تحقیقات محسوب می گردد. هدف از انجام این مطالعه بررسی اثر دو ترکیب آلفا پاینئین و بتا پاینئین اسانس بذر جعفری ) petroselinum crispum l. ) بر انقباض ایلئوم موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار بوده که انقباض توسط kcl 1 میلی مولار ایجاد شده. اسانس بذر جعفری به روش تقطیر تهیه شد. اسانس بذر جعفری توسط gc-ms آنالیز شد و نشان داد که آلفا پینن و بتا پینن بیشترین حضور را در اسانس بذر جعفری دارند. یک قطعه ایلئوم جدا گردید و در یک حمام بافت ایزوله محتوی محلول تایرود ) ph=7/4 ، ᵒc 37 ( با حباب های هوا قرار گرفت. جهت ثبت انقباضات ایلئوم از 3 گرم کشش اولیه، ترانسدیوسر ایزوتونیک و اوسیلوگراف دانشگاه هاروارد، پس از اعمال کلرید پتاسیم استفاده شد. غلظت های مختلف اسانس ) 4،4،30،12،04،324 nl/ml ( به حمام بافت اضافه شد. همین غلظت های 5 گروه به عنوان آلفا پینن، بتا پینن، مخلوط آلفا پینن و بتا پینن، مخلوط آلفا پینن و اسانس، و مخلوط بتا پینن و اسانس به حمام های دیگری اضافه شدند. این کار تحقیقاتی نشان داد که، اسانس به طور معنی داری ( n=7,p˂0.001 ( انقباض ایلئوم ناشی از kcl 1 میلی مولار را به صورت وابسته به غلظت کاهش می دهد. همچنین آلفا پینن انقباض ایلئوم را به صورت وابسته به غلظت کاهش می دهد) n=7, p˂0.05, p˂0.01, p˂0.001 (. بتا پینن انقباض ایلئوم را کاهش می دهد ) n=7, p˂0.05, p˂0.01, p˂0.001 (. مخلوط آلفا پینن و بتا پینن انقباض ایلئوم را کاهش می دهد ) n=7, p˂0.05, p˂0.01, p˂0.001 ( اما، در غلظت 4 نانولیتر بر میلی لیتر انقباض ایلئوم را کاهش نمی دهد. مخلوط آلفا پینن و اسانس انقباض ایلئوم را کاهش می دهد ) n=7, p˂0.001 ) . مخلوط بتا پینن و اسانس انقباض ایلئوم را به صورت وابسته به غلظت کاهش می دهد ) n=7,p˂0.01, p˂0.001 (. بنابراین، در تمام غلظت ها، اسانس بذر جعفری انقباض ایلئوم ناشی از kcl 1 میلی مولار را بیشتر از سایر گروه ها کاهش می دهد. بتا پینن انقباض ایلئوم را بیشتر از آلفا پینن کاهش می دهد، احتمالا، به دلیل ساختار متفاوت آلفا و بتا پینن است. همچنین، مخلوط آلفا پینن و بتا پینن انقباض ایلئوم را کمتر از آلفا پینن یا بتا پینن به تنهایی کاهش می دهد، به نظر می رسد، انانتیومر ها می توانند فعالیت آنتاگونیستی نسبت به هم ایجاد کنند.