نام پژوهشگر: عنایت الله تفضلی
حسام الدین افشاری جعفربیگلو سعید عشقی
مورفولوژی خوشه و ویژگی های کیفی انگوریاقوتی تحت تاثیرجیبرلیک اسید، تنک کننده های شیمیایی و مکانیکی برخی ارقام انگور به دلیل داشتن خوشه های متراکم از کیفیت و بازار پسندی پایینی برخوردار بوده و دارای حبه های ریز هستند. انگور یاقوتی، رقمی زودرس بوده که دارای خوشه های بسیار متراکم و حبه های ریز و بد شکل می باشند. در همین راستا پژوهشی به منظور بهبود مورفولوژی خوشه و ویژگی های کیفی انگور یاقوتی با استفاده از، تنک کننده های شیمیایی، مکانیکی و جیبرلیک اسید انجام شد. این پژوهش به صورت فاکتوریال در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با 8 تیمار: شاهد، تنک مکانیکی (استفاده از شانه)، نفتالین استیک اسید (5/7 و 15 میلی گرم در لیتر)، اتفن (75 و150 میلی گرم در لیتر) و سوین (750 و 1500 میلی گرم در لیتر) با 3 تکرار انجام شد. سپس خوشه ها 10 روز پس از کاربرد تنک کننده ها در محلول جیبرلیک اسید با غلظت 60 میلی گرم در لیتر غوطه ور شدند. صفتهای بررسی شده نتایج نشان داد که تمامی تیمار های استفاده شده باعث کاهش تعداد حبه در خوشه گردیدند. با توجه به اثرات تنک کنندگی تیمارهای اعمال شده، شاخص های کمی نظیر: وزن حبه، قطر حبه و طول حبه به طور مستقیم تحت تاثیر کاهش تعداد حبه ها و جیبرلیک اسید افزایش یافتند، که در تیمار تنک مکانیکی و کاربرد جیبرلیک اسید بیشترین افزایش مشاهده گردید. در این پژوهش به دلیل تراکم بالای حبه این رقم انگور، تنک به تنهایی باعث افزایش معنی دار اندازه حبه، وزن خوشه و عملکرد نگردید. تیمار سوین750 میلی گرم درلیتر و کاربرد جیبرلیک اسید بدون کاهش عملکرد نسبت به تیمار شاهد باعث افزایش کیفیت خوشه گردید. به طور کلی تنک مکانیکی و به دنبال آن کاربرد جیبرلیک اسید در انگور یاقوتی در مناطقی که نیروی کار ارزان وجود دارد و محلول پاشی سوین 750 میلی گرم درلیترهمراه با جیبرلیک اسید در سایر مناطق پیشنهاد می شود.
حسن اسماعیلی عنایت الله تفضلی
خاک های مناطق پرورش خرما بیشتر دارای ph بالاتر از 7 بوده و در این شرایط جذب بیشتر عناصر غذایی و به ویژه عناصر غذایی کم مصرف از جمله آهن و روی مشکل است. همچنین برای مصرف بهینه کود و ممانعت از آلوده شدن آب های زیر زمینی با کاربرد کودها به صورت خاکی در این پژوهش اثر استفاده از روش سریع تزریق تنه ای برخی کودهای شیمیای با غلظت های مختلف و استفاده از نفتالیک استیک جهت بالا بردن کمیت و کیفت میوه خرما مورد بررسی قرار گرفت. این بررسی در ایستگاه تحقیقات خرما و میوه های گرمسیری استان بوشهر واقع در شهرستان دشتستان بخش آب بخش صورت گرفت. برای انجام پژوهش 33 اصله نخل خرما 16 ساله رقم کبکاب که به تقریب همه از لحاظ اندازه یکسان بودند انتخاب گردید. تیمارهای مورد استفاده نفتالین استیک اسید (naa) با 3 غلظت 25، 50 و 100 میلی گرم در لیتر، سولفات پتاسیم (k2so4) با 3 غلظت 50، 100 و 200 گرم در لیتر ، سولفات روی (znso4) و سولفات آهن (feso4) با 2 غلظت 50 و 100 گرم در لیتر به همراه شاهد (آب مقطر) به صورت تزریق تنه ای در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی مورد استفاده قرار گرفتند. پس از برداشت، مقدار 5/2 کیلوگرم میوه از هر خوشه در ظرف پلاستیکی ریخته شد و در آن بسته شد و در کوتاه-ترین زمان ممکن نمونه ها به یخچال و دمای 4 درجه سلسیوس منتقل گردید و سپس اندازه گیری ها صورت گرفت. اندازه گیری ها عبارت بودند از درصد ریزش، قطر و طول هسته و میوه، وزن میوه و گوشت، نسبت گوشت به هسته، درصد مواد جامد محلول و اسیدیته. نتایج نشان داد که در بین تیمارهای اعمال شده تیمار هورمونی نفتالین استیک اسید موثر تر بوده و باعث تغییرات بیشتری در ویژگی های مختلف شد. که این بیان گر نقش موثر هورمون اکسین در تشکیل میوه و سایر ویژگی های آن می باشد. تیمارهای سولفات پتاسیم، سولفات آهن و در آخر تیمار سولفات روی به ترتیب بیشترین اثر را داشتند. همچنین می توان نتیجه گرفت که با استفاده از روش تزریق تنه می توان بسیاری از مشکلات تغذیه ای را در درختان با حداقل صدمات زیست محیطی، برطرف نمود و در مقایسه با روش محلول پاشی ارجحیت آن از این دیدگاه غیر قابل انکار و از آن به عنوان دوست محیط زیست یاد شده است.
علی میرچولی عنایت الله تفضلی
گرم شدن جهان و خشک¬سالی¬های اخیر، عوامل اصلی کاهش محصولات کشاورزی هستند، به¬ویژه در شرایط دیم، نقش این عوامل پر رنگ¬تر جلوه می¬کند. استهبان منطقه عمده پرورش انجیر، به صورت دیم است. انجیر رقم ’سبز‘ در سال¬های اخیر با تنش¬های شدیدی به دلیل خشک¬سالی روبرو است. هدف از این پژوهش افزایش توان خوگیری درختان انجیر در مقابل تنش خشکی بود. به این منظور از کائولین 5 درصد به عنوان یک بازتابنده نور، با هدف کاهش دمای برگ و از کلرید و سولفات پتاسیم با غلظت¬های 5/1 و 3 درصد استفاده شد. نتایج نشان داد که پتاسیم 3 درصد از هر دو منبع کودی موجب افزایش محتوای پتاسیم برگ، رنگدانه-های برگ، پروتئین برگ، پرولین برگ، فنول کل برگ، حداکثر راندمان کوانتمی فتوسیستم ii، محتوای نسبی آب برگ، سطح برگ، وزن تر و خشک میوه، مواد جامد محلول و درصد شکاف استیول میوه شد و دمای تاج درخت، فعالیت آنزیم¬های آنتی اکسیدانی و چگالی بافت برگ را کاهش داد. کائولین 5 درصد در تمام تیمارها، موجب کاهش محتوای پتاسیم برگ، رنگدانه¬های برگ، پروتئین برگ، پرولین برگ، فنول کل برگ، حداکثر راندمان کوانتمی فتوسیستم ii ، محتوای نسبی آب برگ، سطح برگ، وزن تر و خشک میوه، مواد جامد محلول و درصد شکاف استیول میوه شد و دمای تاج درخت، فعالیت آنزیم¬های آنتی اکسیدانی و چگالی بافت برگ را افزایش داد. پتاسیم 5/1 درصد از هر دو منبع کودی، اثر معنی¬داری بر شاخص های مورد ارزیابی نداشت. به طور کلی پتاسیم 3 درصد از هر دو منبع کودی یعنی کلرید و سولفات پتاسیم، توانست توان خوگیری درختان در برابر تنش¬های محیطی را افزایش دهد ولی کائولین 5 درصد در همه تیمارها اثرات منفی داشت. واژه¬های کلیدی: انجیر، کشاورزی دیم، پتاسیم، تنش خشکی
علی جاوید صفدری علی قرقانی
ساچمه ای شدن حبه، عارضه ای در انگور است که حبه های بذر دار درشت و حبه های بدون بذر ریز (قطر آن کمتر از 5 میلی متر) می ماند که در موقع برداشت حبه های ریز، نارس باقی مانده و باعث کاهش عملکرد و کیفیت می گردد که در اثر اختلال گرده افشانی، لقاح تعداد محدود گل ها و جریان ناکافی کربوهیدرات در موقع تشکیل حبه به وجود می آید. پژوهش حاضر روی انگور رقم سیاه سمرقندی در استان فارس شهرستان کوار دهستان اکبرآباد در سال های 1393 و 1394 در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی شامل 10 تیمار در 4 تکرار انجام شد.
مریم فروزانی عنایت الله تفضلی
چکیده ندارد.
وحید اکبرپور عنایت الله تفضلی
چکیده ندارد.
خداکرم عشقی عنایت الله تفضلی
مرکبات از مهمترین محصولات باغی کشور می باشد. پایه یکی از عوامل مهم تولید در مرکبات محسوب می شود و عملکرد پیوندک عمدتا به انتخاب پایه بستگی دارد. برخی پایه های مرکبات برخلاف ویژگی های مطلوبشان دارای رشد فوق العاده کندی در خزانه هستند، به طور عادی، در شرایط بهینه رشد، 22-24 ماه و حتی بیشتر طول می کشد تا دانهال ها آماده برای پیوند شدن گردند. کوتاه کردن این مدت زمان برای خزانه داران با توجه به کاهش مواد اولیه تولید و هزینه های آنها سودمندتر خواهد بود. از سوی دیگر، یکی از مهمترین ویژگی های پایه های مرکبات ، تحریک شدن آنها با تنظیم کننده های رشد و تغییر طول روز است . پژوهش حاضر با اهداف بررسی اثر جیبرلیک اسید و به دنبال آن کاربرد کندکننده های رشد، شامل پاکلوبوترازول، سایکوسل، اتفن و جوانه برداری بر مناسب شدن دانهال های نارنج سه برگ ، و نارنج جهت کوپیوند، در سالهای 1377 و 1378 در گلخانه بخش باغبانی دانشکده کشاورزی انجام شد. بذرها از ایستگاه تحقیقات کشاورزی جهرم تهیه شدند و پس از ضدعفونی و نگهداری، در جعبه های کاشت حاوی یک قسمت ماسه، یک قسمت خاک و یک قسمت خاک مزرعه کشت گردیدند. سه ماه پس از کاشت بذر، دانهال ها (در مرحله 4-6 برگی) با جیبرلیک اسید به غلظت 100 میلی گرم در لیتر محلول پاشی شدند، دو هفته بعد، این محلول پاشی تکرار شد. تعدادی از دانهال ها به عنوان شاهد، بدون محلول پاشی نگهداری شدند. دو ماه پس از محلول پاشی، دانهال های یکسان از نظر رشد به گلدان های نایلونی با اندازه 35x25 سانتی متر منتقل شدند و پس از آنکه ارتفاع دانهال های نارنج سه برگ به 50 سانتیمتر رسید با تیمارهای پاکلوبوترازول 500 و 1000 میلی گرم در لیتر، سایکوسل 500 و 1000 میلی گرم در لیتر جوانه برداری تیمار شدند. همچنین دانهال های 45 سانتیمتری نارنج با تیمارهای سایکوسل 500 و 1000 میلی گرم در لیتر، اتفن 150 و 300 میلی گرم در لیتر جوانه بردداری تیمار شدند. آزمایش به صورت کاملا تصادفی با 7 تیمار و 4 تکرار بود و مقایسه میانگین ها با استفاده از آزمون دانکن انجام شد. براساس نتایج این پژوهش ، جیبرلیک اسید باعث افزایش ارتفاع طول میانگره دانهال های نارنج سه برگ و نارنج نسبت به شاهد و تیمارها گردید. همچنین کاربرد پاکلبوترازول به دنبال جیبرلیک اسید به طور معنی داری نسبت به جیبرلیک اسید و سایکوسل باعث کاهش ارتفاع دانهال نارنج سه برگ شد. تیمارهای جیبرلیک اسید به تنهایی و پاکلوبوترازول، سایکوسل، اتفن و جوانه برداری به دنبال کاربرد جیبرلیک اسید به طور معنی داری نیست به شاهد باعث افزایش قطر ساقه (محل پیوند در فاصله 10 سانتی متری از یقه) دانهال های نارنج سه برگ و نارنج شدند. اتفن با غلظت 150 و 300 میلی گرم در لیتر باعث کاهش میزان کلروفیل دانهال نارنج گردید. جیبرلیک اسید به طور معنی داری باعث افزایش وزن تر شاخساره در دانهال های نارنج سه برگ و نارنج نسبت به شاهد شد. همچنین پاکلوبوترازول به طور معنی داری باعث کاهش وزن تر دانهال نارنج سه برگ شد. بالاترین درصد گرفتن پیوند (87/5 درصد) مربوط به تیمار جوانه برداری و پایین ترین درصد گرفتن پیوند (62/5 درصد) مربوط به تیمار سایکوسل و پاکلوبوترازول در غلظت 1000 میلی گرم در لیتر در دانهال های نارنج سه برگ بود.
عماد شاه منصوری عنایت الله تفضلی
تحقیق حاضر امکان القاء تولید سوخیزه در سه رقم مهم تجاری پیاز را به آزمون می گذارد. همچنین توانایی این افزوانه در ایجاد یک گیاه کامل ارزیابی شده است . آزمایش اول بصورت فاکتوریل در قابل طرح بلوک کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. فاکتور اول (رقم) می باشد که شامل سه سطح (-1قرمز آذرشهر، -2سفید کاشان، -3درچه اصفهان) و فاکتور دوم تیمار شیمیایی با سه سطح (-1آب مقطر، -2مصرف بنزیل آدنین (ba) با غلظت 10 میلی گرم در لیتر، -3مصرف ba با غلظت 40 میلی گرم در (لیتر). در آزمایش دوم قدرت جوانه زنی سوخیزه ها و ارتباط آن با وزن، رقم و روش بدست آمدنشان بررسی شده است . در آزمایش سوم اثر طول دوره انبار داری بر قدرت جوانه زنی سوخیزه ها سنجیده شده است . نتایج بدست آمده نشان می دهد که در هر سه رقم قابلیت تولید سوخیزه وجود دارد اما در صد بیشتری از بوته های رقم درچه اصفهان به تیمارهای مربوطه پاسخ دادند (97/87 درصد). همچنین بطور کلی از بین تیمارها، مصرف بنزیل آدنین (ba) با غلظت 10 میلی گرم در لیتر تعداد بیشتری از بوته ها را وادار به تولید سوخیزه نمود. اثر رقم و نوع تیمار بر تعداد سوخیزه ایجاد شده در هر گل آذین موثر بود و حد اکثر آنرا می توان در رقم قرمز آذرشهر (میانگین 30/76 عدد) و با تیمارba به غلظت 40 میلی گرم در لیتر (میانگین 31/13 عدد) مشاهده نمود. اثر رقم و نوع تیمار بر وزن کل سوخیزه ها در هر گل آذین نیز معنی دار بود. در آزمایش دوم بیشترین درصد جوانه زدن سوخیزه ها در رقم قرمز آذرشهر (93/75) و در محدوده و زنی 1 تا 2 گرم (87/36 درصد) مشاهده شده است . نتایج آزمایش سوم مبین آن است که تاخیر کاشت به مدت 130 روز باعث کاهش درصد جوانه زنی سوخیزه ها، مخصوصا در گروه وزنی کمتر از 0/3 گرم می شود. در نهایت رشد سوخیزه های سبز شده در کلیه تیمارها منجر به ایجاد بوته های کاملا طبیعی شد.
ابراهیم عابدی قشلاقی عنایت الله تفضلی
گوجه فرنگی با نام علمی lycopersicon esculentum mill. یکی از مهمترین سبزیهایی است که کشت و پرورش آن چه در محیط کنترل شده و چه در هوای آزاد در حال گسترش است . کلروز آهن یکی از عوامل محدودکننده رشد این گیاه در خاک های آهکی است ، این خاک ها نه تنها از جذب آهن توسط گیاه جلوگیری می کنند بلکه از طریق افزایش ph سلول گیاهی، آهن موجود در برگ را غیرفعال کرده و محیط را برای واکنش های شیمیایی نامساعد می سازند. ارتباط تنگاتنگی بین ph اپوپلاست و سیتوپلاسم وجود دارد. بنابراین با تغییرات ph سلولی می توان مقدار آهن فعال را در درون گیاه افزایش داده و در نتیجه میزان کلروفیل برگ و فعالیت های فتوسنتزی را افزایش داد. برای همین منظور پژوهشی مزرعه ای برای بررسی اثرات محلول پاشی سولفات آهن و اسید سیتریک روی گوجه فرنگی رقم اوربانا انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل 4x4 در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار به اجرا درآمد. تیمارها شامل 4 سطح آهن (0، 100، 200 و 300 میلی گرم در لیتر) و اسید سیتریک (0، 500، 1000 و 1500 میلی گرم در لیتر) بود که محلول پاشی در دو نوبت 25 و 50 روز بعد از انتقال نشا به زمین اصلی انجام گرفت . عملکرد، زودرسی، و نیز اسیدیته، مواد جامد محلول و ویتامین ث میوه، و همچنین کلروفیل، ph و سطح برگ به عنوان پاسخ های گیاهی مورد ارزیابی قرار گرفت .
محمود ایزدی عنایت الله تفضلی
خرمای کبکاب یکی از ارقام مشهور خرما و رقم اصلی نخلستان های استان بوشهر می باشد. این پژوهش به منظور افزایش خواص کمی و کیفی و کاهش ضایعات میوه خرمای کبکاب در دو منطقه از شهرستان دشتستان (برازجان و سعدآباد) صورت گرفت . از سه تنظیم کننده رشد گیاهی شامل بنزیل آدنین (0، 25، 50 و 100 میلی گرم در لیتر)، نفتالین استامید (0، 25، 50، 100 میلی گرم در لیتر) و 2، -4 دی ایزوپروپیل استر (0، 10، 20، 30 میلی گرم در لیتر) دو هفته پس از گرده افشانی استفاده گردید. پژوهش در سال 1377 به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی با 12 تیمار و 4 تکرار در هر منطقه به صورت جداگانه انجام گرفت ، برای این منظور در هر منطقه 12 اصله نخل و روی هر نخل چهار خوشه در نظر گرفته شد. میانگین ها با استفاده از آزمون دانکن با یکدیگر مقایسه شدند. در این پژوهش صفات کمی و کیفی زیر اندازه گیری شد: وزن، طول، قطر هسته و میوه (خلال و تمار)، وزن گوشت ، نسبت گوشت به هسته، درصد مواد جامد محلول، وزن خوشه، درصد ریزش میوه ها و درصد میوه های رسیده در خوشه. در بسیاری از صفات بین میانگین دو منطقه اختلاف معنی دار مشاهده شد. با استفاده از آزمون بارتلت و تجزیه مرکب هیچگونه برهمکنشی بین منطقه و تیمارها مشاهده نشد. این موضوع موید اثر ثابت تیمارها در دو منطقه می باشد. به نظر می رسد اختلاف بین میانگین صفات در دو منطقه ناشی از تفاوت بین شرایط آب و هوایی و زراعی دو منطقه باشد. در هر دو منطقه تنظیم کننده های رشد باعث افزایش وزن، طول و قطر خلال و تمار نسبت به شاهد (غلظت صفر میلی گرم در لیتر) شدند. اثر تنظیم کننده های رشد با افزایش غلظت در این زمینه افزایش یافت . بیشترین تاثیر در افزایش وزن و اندازه میوه در این پژوهش مربوط به تیمار 2، -4 دی (30 میلی گرم در لیتر) بود. همچنین هر سه تنظیم کننده رشد باعث افزایش وزن گوشت میوه و نسبت گوشت به هسته در مرحله خلال و تمار گردیدند. اگر چه اختلاف بعضی از تیمارها با شاهد در این زمینه از لحاظ آماری معنی دار نبود. هیچکدام از تیمارها بر وزن، طول و قطر هسته، درصد مواد جامد محلول و وزن خوشه تاثیر نداشتند. تیمار بنزیل آدنین باعث افزایش درصد میوه های رسیده در خوشه گردید. بالاترین درصد میوه های رسیده در خوشه مربوط به تیمار بنزیل آدنین (100 میلی گرم در لیتر) بود. تیمارهای اکسینی (نفتالین استامید و 2، -4 دی) درصد میوه رسیده در خوشه کاهش یافت . کمترین درصد میوه های رسیده در خوشه مربوط به تیمار نفتالین استامید (100 میلی گرم در لیتر) بود. هر سه تنظیم کننده رشد درصد ریزش میوه ها را افزایش دادند و با افزایش غلظت تنظیم کننده های رشد ریزش میوه ها بیشتر گردید. بالاترین تاثیر را در این مورد تیمار 2، -4 دی (30 میلی گرم در لیتر) داشت .
حمیدرضا کریمی عنایت الله تفضلی
کلروز آهن یکی از مهمترین عوامل محدود کننده تولید محصول توت فرنگی در خاک های آهکی می باشد. علت بروز کلروز آهن در خاک های آهکی، کمی مقدار آهن نمی باشد بلکه حلالیت بسیار پایین ترکیبات حاوی آهن، به دلیل کاهش پ هاش خاک و بررسی اثر آن بر عملکرد محصولات زراعی صورت گرفته است ولی در زمینه محصولات باغبانی اطلاعات زیادی موجود نیست . به همین دلیل پژوهشی به منظور بررسی تاثیر سولفوریک اسید بر جذب آهن بوسیله توت فرنگی در یک خاک آهکی صورت گرفت این پژوهش در گلخانه دانشکده کشاورزی شیراز روی یک خاک آهکی صورت گرفت این پژوهش در گلخانه دانشکده کشاورزی شیراز روی رقم اس - پی - سی و سکویا صورت گرفت . آزمایش به صورت فاکتوریل 4 × 4 در قالب طرح کاملا تصادفی با 4 تکرار به اجرا درآمد تیمارها شامل 4 سطح سولفوریک اسید (0، 10، 20 و 30 گرم در کیلوگرم خاک) و آهن (0، 5، 10 و 15 میلی گرم در کیلوگرم خاک) برای رقم اس - پی - سی و (0، 5 و 10 میلی گرم در کیلوگرم خاک) برای رقم سکویا بود. صفات رویشی و زایشی گیاه و پ هاش و قابلیت هدایت الکتریکی خاک مورد سنجش قرار گرفت . نتایج نشان داد که با افزایش سولفوریک اسید به خاک ، پ هاش خاک و قابلیت هدایت الکتریکی افزایش می یابد. تاثیر سطوح مختلف سولفوریک اسید و آهن و برهمکنش آن بر وزن دومین میوه نسبت به اولین میوه محسوس تر می باشد، به طوریکه با افزایش میزان مصرف سولفوریک اسید تا سطح 20 گرم در کیلوگرم خاک ، وزن دومین میوه افزایش می یابد ولی در سطوح بالاتر سولفوریک اسید مصرفی، وزن دومین میوه کاهش نشان می دهد. بالاترین وزن اولین و دومین میوه و عملکرد در هر بوته مربوط به برهمکنش 30 گرم سولفوریک اسید با 10 میلی گرم آهن در کیلوگرم خاک می باشد. بررسی بر همکنش سولفوریک اسید و آهن در سطح 30 گرم اسید سولفوریک اسید در کیلوگرم خاک نشان می دهد که مصرف 10 میلی گرم آهن در کیلوگرم خاک می تواند کاهش عملکرد ناشی از شوری مربوط به مصرف اسید را جبران نماید ولی مصرف 15 میلی گرم آهن به همراه 30 گرم سولوریک اسید در کیلوگرم خاک سبب کاهش عملکرد می گردد که علت آن بخاطر خاصیت ضد یخ آهن با روی می باشد. تیمار خاک با سولفوریک اسید سبب افزایش سطح برگ رقم اس - پی - سی گردید بیشترین سطح برگ مربوط به تیمار 20 گرم سولفوریک اسید در کیلوگرم خاک می باشد. گر چه واکنش رقم سکویا در ارتباط با افزایش سطح برگ در سطوح مختلف سولفوریک اسید مثبت نبود. مصرف سطوح مختلف سولفوریک اسید سبب افزایش میزان کلروفیل در هر دو رقم اس - پی - سی و سکویا گردید. بطوریکه بالاترین میزان کلروفیل در هر دو رقم مربوط به تیمار 20 گرم سولفوریک اسید در کیلوگرم خاک می باشد ولی سطح برگ و سوختگی ناشی از شوری در سطوح بالاتر سولفوریک مشاهده گردید.
علیرضا مغیثی عنایت الله تفضلی
کلروز آهن یکی از مهمترین عوامل محدودکننده تولید محصول انگور در خاکهای آهکی می باشد. علات بروز کلروز آهن در این خاکها ، کمی مقدار کل آهن نیست بلکه دلیل آن کاهش حلالیت ترکیب های حاوی آهن ، به دلیل برخی ویژگیهای خاک و از جمله پ هاش بالا می باشد. در کشور ما حدود60درصد اراضی زیر کشت به درجات مختلف آهکی هستند و کلروز آهن در درختان میوه و به ویژه انگور به صورت وسیع مشاهده می شود . به همین دلیل پژوهشی به منظور بررسی تاثیر پ هاش محلول غذایی بر جذب آهن توسط چهار رقم انگور عسکری، رطبی، سیاه و ریش بابا صورت گرفته است. نتایج نشان داد که افزایش پ هاش محلول غذایی فقط در سطح پ هاش 9 باعث کاهش معنی دار وزن تر و خشک برگ چهار رقم شد.
اکبر شیخعلیشاهی عنایت الله تفضلی
انار با نام علمی punic grantum l. یکی از درختانی است که در قسمتهای وسیعی از سرزمین ایران که در محدود کویری (دشت کویر و کویر لوت) واقع شده و دارای شرایط آب و هوائی خشک و نیمه خشک گرمسیری، جایی که کاشت اکثر محصولات باغی مقرون به صرفه نمی باشد، اهمیت خاصی دارد. با توجه به گسترش این محصول در نواحی خشک و نیمه خشک و آهکی و قلیایی بودن خاک اکثر این مناطق و مصرف نامتعادل کودهای شیمیایی ازتی، فسفری و پتاس و عدم مصرف کودهای کم مصرف کلروز ناشی از آهن و کمبود روی در درختان انار مشاهده می گردد. به همین منظور پژوهشی برای بررسی اثر کاربرد برگی سولفات آهن و سولفات روی در کیفیت و کمیت انار رقم ملس یزدی که از مهمترین ارقام تجاری استان یزد می باشد انجام شد. آزمایش بصورت فاکتوریل 3*3 در قالب بلوکهای کامل تصادفی با 4 تکرار به اجرا در آمد. تیمارها شامل 3 سطح سولفات آهن (0 و 3/0 و 5/0 درصد) و سولفات روی (0 و 2/0 و 4/0 درصد) بود. محلول پاشی در دو نوبت، یک نوبت در زمان تمام گل و نوبت دیگر 20 روز بعد از آن انجام شد. عملکرد، مقدار کل میوه در هر درخت، اسیدیته، ph، کلروفیل، سطح برگ، نسبت دانه به پوست، ویتامین ث، مواد جامد محلول به عنوان پاسخ های گیاهی مورد ارزیابی قرار گرفت. آزمایش نشان داد که: بیشترین عملکرد بر اثر محلول پاشی تیمارهای مختلف تیمار 4/0 درصد سولفات روی و 3/0 سولفات آهن با میانگین 87/29 کیلوگرم در هر درخت و تیمار 3/0 درصد سولفات آهن و 2/0 سولفات روی با میانگین 93/27 کیلوگرم در هر درخت بود که نسبت به شاهد افزایش عملکرد نشان می دهد. تیمار 2/0 درصد سولفات روی و 3/0 درصد سولفات آهن با افزایش معنی داری که در سطح برگ و میزان کلروفیل و وزن تر برگ که همه شاخص های رشد و نمو گیاه می باشند باعث افزایش عملکرد گیاه گردید. تیمارهای سطوح مختلف آهن و روی و در برهمکنش با یکدیگر اثر معنی داری بر متوسط وزن میوه، ویتامین ث، مواد جامد محلول، ph نداشتند.