نام پژوهشگر: آشورمحمد قره باش
راضیه ملک تقی قورچی
چکیده به منظور تعیین ارزش غذایی تخم مرغ و امکان استفاده از ضایعات تخم مرغ و پودر تخم مرغ، به عنوان یک منبع پروتئینی جدید در گوساله های شیرخوار، آزمایشی با 20 راس گوساله نر و ماده هلشتاین (متوسط وزن زنده 2 ±61/35 کیلوگرم) انجام شد. گوساله ها به طور تصادفی در باکس های انفرادی قرار داده شدند و معادل 10 درصد وزن بدن، آغوز طی سه روز اول و سپس شیر کامل تا آخر دوره پرورش دریافت کردند. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از: 1) شیر فاقد تخم مرغ (شاهد)، 2) شیر حاوی 5/7 درصد تخم مرغ خام، 3) شیر حاوی 5/7 درصد تخم مرغ خام به همراه بیوتین (یک میلی گرم در کیلوگرم) و 4) شیر حاوی 5/7 درصد پودر تخم مرغ کامل، که به مدت 57 روز تغذیه شدند. نتایج این تحقیق نشان داد که بین تیمارها از لحاظ وزن نهایی، افزایش وزن روزانه، ماده خشک مصرفی و ضریب تبدیل غذایی تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0p>). قابلیت هضم ماده خشک مصرفی در گروه شاهد و تیمار شیر حاوی 5/7 درصد تخم مرغ خام همراه با بیوتین به طور معنی داری از سایر تیمارها بیشتر بود (05/0p<). غلظت کلسترول، تری گلیسرید، hdl،ldl وvldl خون (میلی گرم در دسی لیتر) اختلاف معنی داری با تیمار شاهد نداشت (05/0p>) و استفاده از تخم مرغ خام و پودر تخم مرغ در شیر سبب افزایش چربی خون گوساله ها نشد. غلظت فریتین خون در تیمار شیر حاوی 5/7 درصد پودر تخم مرغ نسبت به سایر تیمارها بیشتر بود که این اختلاف معنی دار بود (05/0p<). همچنین در دو دوره مختلف خون گیری بین تیمارها اختلاف معنی داری از نظر igg و پروتئین کل خون گوساله دیده نشد (05/0p>). نتایج این پژوهش نشان داد که استفاده از تخم مرغ تا سطح 5/7 درصد بر عملکرد و فاکتورهای خون گوساله های شیرخوار تاثیری نداشته است.
یحیی صابری یوسف مصطفی لو
آزمایشی برای بررسی اثر میزان ذرات نرم پیشدان و همچنین شکل میاندان و پسدان بر عملکرد جوجه های گوشتی در فصل تابستان انجام شد. این آزمایش به صورت فاکتوریل 4×2 ( 4 سطح ذرات نرم پیشدان: 0، 10، 20 و 40 درصد خاکه و دو شکل میاندان و پسدان: پلت و آردی) در قالب طرح کاملا تصادفی 4 تکرار و 10 قطعه ای جوجه گوشتی از هر دو جنس در هر تکرار اجرا شد. در این آزمایش از تعداد 320 قطعه جوجه یکروزه کاب 500 استفاده شد. اثر میزان ذرات نرم پیشدان بر وزن بدن وضریب تبدیل خوراک در دوره های اولیه رشد (1-7 و 1-14 روزگی) کاملا معنی دار بود (01/0 >p). بطوریکه جوجه هایی که دارای ذرات نرم بیشتری در پیشدان بودند میزان رشد بهتر و ضریب تبدیل مناسب تری داشتند. میزان مصرف خوراک نیز با افزایش میزان خاکه دان افزایش معنی دار نشان داد (01/0 >p). اثر ذرات نرم پیشدان بر بهبود عملکرد منحصر به دوران اولیه پرورش بود و در سنین بالاتر (1-42 روزگی)، ذرات نرم پیشدان تاثیر معنی داری بر وزن بدن و ضریب تبدیل خوراک، خصوصیات لاشه و شاخص تولید نداشت (05/0 p>). اثر بافت میاندان و پسدان بر وزن بدن و مصرف خوراک جوجه ها در دوره های پرورشی مختلف تاثیر معنی دار داشت (01/0 >p). بطوریکه جوجه هایی که از دان پلت استفاده کردند دارای وزن بدن و مصرف خوراک بالاتری نسبت به جوجه هایی که با دان مش تغذیه شده بودند، داشتند. دان پلت بغیر از دوره پرورشی 1-42 روزگی ضریب تبدیل خوراک بهتری را نسبت به دان آردی داشت که این برتری در دوره پرورشی 1-21 روزگی معنی دار بود(05/0 >p). با در نظر گرفتن دوره پرورشی 1-42 روزگی، دان مش نسبت به دان پلت شده ضریب تبدیل خوراک بهتری را ایجاد کرد(05/0 >p). فرم دان اثر معنی داری بر درصد اجزای لاشه به وزن زنده نداشت. در دوره های پرورشی کوتاه مدت 1-28 و1-35 روزه استفاده از دان پلت منجر به بالاتر رفتن معنی دار شاخص تولید نسبت به دان آردی شد (01/0 >p) اما در دوره پرورشی بلند مدت تر 1-42 روزه استفاده از دان آردی منجر به بالاتر رفتن شاخص تولید نسبت به دان پلت شد (05/0 >p). اثر متقابل ذرات نرم پیشدان و شکل میاندان و پسدان بر همه صفات اندازه گیری شده غیر از درصد چربی شکمی، معنی دار نبود (05/0 <p). روند دقیقی برای این اثر متقابل مشاهده نشد اما به طور کلی می توان اینگونه نتیجه گیری کرد که جوجه هایی که میاندان و پسدان را به فرم پلت مصرف کردند با افزایش سطح خاکه پیشدان معمولا درصد چربی حفره شکمی پایین تری داشتند وبرعکس جوجه هایی که میاندان و پسدان را به فرم آردی مصرف کردند با افزایش سطح خاکه پیشدان چربی حفره شکمی بالاتری را از خودنشان دادند هرچند در این روند ها استثنا نیز وجودداشت. کلا نتایج این آزمایش نشان داد که زیاد بودن خاکه پیشدان تاثیر معنی دار منفی بر عملکرد جوجه ها نداشت و فرم پلت دان در سنین پایینتر موجب بهبود عملکرد جوجه های گوشتی نسبت به فرم آردی شد اما در سنین بالاتر منجر به افزایش عددی تلفات وکاهش عمومی عملکرد با توجه به شاخص تولید بعنوان یک معیار شد.
رضا اکبری شهریار مقصودلو
آزمایشی به منظور مطالعه اثر سطوح مختلف اسیدآمینه های گوگرددار (متیونین + سیستئین)، لیزین و ترئونین جیره بر عملکرد جوجه های گوشتی با استفاده از240 قطعه جوجه گوشتی یکروزه نژاد آربوراکرز، به صورت یک آزمایش فاکتوریل 4×2 (چهار سطح اسیدهای آمینه گوگرد دار × دو سطح اسیدهای آمینه لیزین و ترئونین) با 8 تیمار و 3 تکرار با 10 جوجه (مخلوط دو جنس) در هر تکرار و در قالب طرح کاملاً تصادفی طراحی گردید. در این آزمایش از دو سطح اسیدهای آمینه لیزین وترئونین (nrc، (1994) و 15 درصد بیشتر nrc) و چهارسطح اسیدآمینه گوگرددار (توصیهnrc ، 10، 20 و 30 درصد بالاتر از nrc) در سراسر دوره پرورش جوجه ها استفاده شد. نتایج نشان داد هر چند که افزایش سطح لیزین و ترئونین به میزان 15 درصد بالاتر از nrc، (1994) باعث افزایش خوراک مصرفی، افزایش وزن بدن، کاهش ضریب تبدیل خوراک، کاهش هزینه خوراک به اضافه وزن و افزایش بازده ناخالص اقتصادی و درصد سینه به وزن زنده گردید اما برای صفات خوراک مصرفی، وزن بدن، افزایش وزن، ضریب تبدیل خوراک، هزینه خوراک مصرفی، شاخص تولید هزینه خوراک به اضافه وزن و بازده ناخالص اقتصادی در این آزمایش اثر متقابل معنی داری بین اسیدهای آمینه گوگردار و لیزین ترئونین وجود داشت (05/0>p). به طوریکه زمانی که سطح لیزین و ترئونین 15 درصد بیشتر از nrc بود افزایش سطح اسیدآمینه گوگردار جیره تاثیر معنی داری بر افزایش مصرف خوراک، وزن بدن، شاخص تولید و بازده ناخالص اقتصادی وکاهش ضریب تبدیل خوراک و هزینه خوراک به اضافه وزن ایجاد نکرد(05/0p>). اما هنگامیکه سطح دو اسیدآمینه لیزین وترئونین در حد nrc، (1994) بود، افزایش 30 درصدی اسیدهای آمینه گوگرد دار باعث کاهش معنی دار مصرف خوراک، کاهش وزن بدن، افزایش ضریب تبدیل خوراک، کاهش شاخص تولید، افزایش هزینه خوراک به اضافه وزن و کاهش بازده ناخالص تولید گردید (05/0>p). بهطور کلی بر اساس نتایج حاصل از این تحقیق استفاده از سطوح لیزین و ترئونین 15 درصد بیشتر از nrc، (1994) باعث بهبود معنی دار عملکرد تولیدی، اقتصادی و درصد ماهیچه سینه شد اما افزایش 10 و 20 درصدی سطوح اسیدهای آمینه گوگردار نسبت به nrc، (1994) تاثیر معنی داری بر افزایش عملکرد تولیدی و اقتصادی ایجاد نکرد. با سطوح اسیدهای آمینه لیزین و ترئونین در حد nrc، (1994) افزایش 30 در صدی اسیدهای آمینه گوگرد دار باعث کاهش معنی دار عملکرد تولیدی و اقتصادی جوجه های گوشتی گردید.
مرضیه کرامت لو آشورمحمد قره باش
مطالعه ای جهت بررسی تأثیر روش های مختلف تغذیه (تغذیه دستی، استفاده از مرتع و پس چر مزارع) بر بازده اقتصادی پرورش گوسفند در شهرستان مینودشت در قالب طرح کاملاً تصادفی در سال 92-1391 انجام شد. در این مطالعه، خصوصیات مربوط به ترکیب گله، صفات تولید مثلی، میزان هزینه ها و درآمدها در پرورش گوسفند با تکمیل پرسشنامه توسط گله داران و میزان افزایش وزن در دوره های مختلف تغذیه ای با توجه به خوراک های مورد استفاده و تأثیر آن ها بر بازده اقتصادی در 10 درصد گله داران شهرستان مینودشت که گله های بالای صد رأس داشتند، مورد بررسی قرار گرفت. میزان انرژی تأمین شده از خوراک برای دوره تغذیه دستی و استفاده از پس چر مزارع توسط جداول nrc و برای علوفه های مورد استفاده در دوره استفاده از مرتع توسط روش های invitro ( آزمایش تولید گاز و کشت بسته ) اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که مدت استفاده از پس چر مزارع، تغذیه دستی و مرتع به ترتیب 2، 3 و 7 ماه در سال بود. ترکیب گله شامل درصد میش، قوچ و بره زیر 6 ماه بود که اختلاف معنی داری در بین گله های مورد بررسی مشاهده نشد (05/0<(p. هزینه های پرورش شامل هزینه خوراک، کارگری، واکسیناسیون و دارو و سایر هزینه ها (هزینه حمل و نقل، جایگاه و ...) به ترتیب 6/71، 9/21، 8/2 و 5/3 درصد از هزینه ها را تشکیل می دادند. درآمدها نیز شامل درآمدحاصل از فروش بره نر، ماده، میش، قوچ، شیر و پشم به ترتیب برابر با 79، 57/3، 3/28، 14 ، 9/4 و 2/0 درصد بود. میزان کل هزینه ها و درآمدها به ازای هر رأس میش به ترتیب 94051 و 92899 ریال به دست آمد. میزان سود به ازای هر رأس میش 2933-ریال و بازده اقتصادی نیز 7/8درصد بدست آمد. میزان انرژی تأمین شده در دوره استفاده از تغذیه دستی در مقایسه با دوره استفاده از مرتع و پس چر مزارع کم بود. میانگین افزایش وزن در دوره تغذیه دستی، استفاده از مرتع و پس چر مزارع نیز به ترتیب 38/53، 119 و 38/110 گرم در روز بود. نتایج نشان داد که در روش پرورش سنتی گوسفند، بازده اقتصادی روش تغذیه دستی در مقایسه با استفاده از مرتع و استفاده از پس چر مزارع پایین می باشد. براساس مطالعه انجام شده استفاده از پس چر مزارع برای بهبود گله داری و افزایش بازده اقتصادی به خاطر تخریب مراتع و عدم مدیریت مراتع ممکن است پیشنهاد شود. کلمات کلیدی: ، ، ، ، تولیدگاز، قابلیت هضم
پریوش مقدم نیا آشورمحمد قره باش
به منظور بررسی اثرات سطوح انرژی جیره غذایی بر افزایش وزن روزانه، مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذایی بزغاله های نر پرواری نژاد آلپاین آزمایش در دوره 84 روزه انجام شد. در این آزمایش از 21 رأس بزغاله نر پرواری از شیر گرفته شده با سن تقریبی 4 ماهه و در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 سطح انرژی جیره غذایی (معادل استاندارد nrc و 10 درصد و 20 درصد بالاتر از سطح انرژی خالص رشد (neg) استاندارد nrc احتیاجات نشخوارکنندگان کوچک (nrc 2007) با 7 تکرار انجام شده است. نتایج این تحقیق نشان داد که میانگین افزایش وزن روزانه در بزغاله های تغذیه شده با جیره دارای 20 درصد انرژی بالاتر از استاندارد نسبت به دو گروه دیگر تفاوت معنی داری داشت (05/0p<). همچنین میانگین ماده خشک مصرفی در جیره با 20 درصد بالاتر از استاندارد نسبت به دو گروه دیگر بالاتر بوده و اختلاف معنی داری بین تیمارها مشاهده شد (05/0p<). ضریب تبدیل غذایی در تیمار با 20 درصد بالاتر از سطح استاندارد بهتر از دو گروه دیگر بوده و از لحاظ آماری بین آنها اختلاف معنی دار مشاهده شد (05/0p<). اثر سطوح انرژی جیره غذایی روی رشد اسکلتی (ارتفاع جدوگاه، ارتفاع کپل، طول بدن، دور سینه و فاصله دو استخوان هانش) در بین بزغاله های تغذیه شده مورد بررسی قرار گرفت و بین سه تیمار اختلاف معنی داری گزارش نشد. غلظت کلسترول، ldl و hdl خون بین سه تیمار تفاوت معنی دار گزارش شد (05/0p<). اما غلظت تری گلیسریدهای چربی خون بین سه تیمار معنی دار نشد (05/0p>).
طیبه کرامندلی آشورمحمد قره باش
این آزمایش به منظور بررسی تاثیر افزودن سطوح صفر، 10، 20 و 30 درصد کاه گندم بر ارزش تغذیه ای، فراسنجه های تخمیری و قابلیت هضم ضایعات کدو و هندوانه آجیلی سیلو شده صورت گرفت. ضایعات در 4 تیمار و 3 تکرار برای هر تیمار به مدت 60 روز سیلو شد. اندازه گیری تولید گاز و قابلیت هضم ضایعات تازه و سیلو شده در شرایط آزمایشگاهی انجام شد. نتاج نشان داد که همسو با افزایش سطوح کاه در هر دو سیلاژ، مقدار پروتئین خام و دیواره سلولی به ترتیب روند کاهشی و افزایشی داشتند. بررسی مقدار پتانسیل و نرخ تولید گاز ضایعات کدو و هندوانه آجیلی سیلو شده نشان داد که تیمارهای فاقد کاه گندم نرخ و پتانسیل تولید گاز بالا تری داشتند (05/0>p). تیمارهای آزمایشی از نظر اسیدهای چرب فرار، انرژی قابل متابولیسم و قابلیت هضم ماده آلی اختلاف معنی داری با یکدیگر داشتند (05/0>p). از این لحاظ تیمارهای فاقد کاه گندم بیشترین میزان و تیمار دارای 30 درصد کاه گندم کمترین میزان را به خود اختصاص داده بودند (05/0>p). نتایج حاصل از اندازه گیری قابلیت هضم ماده آلی وماده خشک نشان داد که تیمار فاقد کاه گندم بیشترین و تیمار دارای 30 درصد کاه گندم کمترین میزان قابلیت هضم ماده آلی و ماده خشک را به خود اختصاص داده اند (05/0>p). به طور کلی نتایج نشان داد افزودن کاه گندم به سیلوها سبب بهبود ویژگی های فیزیکوشیمیایی سیلوها می گردد، با این حال سیلوهای فاقد کاه گندم دارای خصوصیات تخمیری و قابلیت هضم بهتری نسبت به دیگر تیمارها می باشد.
عبدالباسط پرتوی فرید مسلمی پور
آزمایشی به منظور بررسی اثر تزریقهای درون ماهیچهای دگزامتازون بر عملکرد و برخی فراسنجههای خونی برههای پرواری با تعداد 21 راس بره نژاد دالاق (4 تا 6 ماهه) در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تیمار انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل تزریق درون ماهیچهای دوز صفر (شاهد)، یک میلی گرم در روز (دوز پائین) و دو میلی گرم در روز گروه (دوز بالا) بود که سه بار در هفته بعد از هر وعده غذایی صبح و به مدت 5 هفته متوالی انجام شد. مصرف خوراک و تغییرات وزن به صورت هفتگی اندازه گیری شد. نمونه های خون به صورت هفتگی از سیاهرگ گردنی گرفته شد و برای بررسی متابولیت های خون استفاده شد. نتایج آزمایش نشان داد که تزریق دگزامتازون بر مصرف خوراک بره ها اثر معنیدار داشت (05/0>p)، به طوری که بیشترین و کمترین مصرف به ترتیب در گروه دوز یک و گروه دوز دو مشاهده شد. تزریق دوز دو دگزامتازون باعث کاهش معنی دار میانگین افزایش وزن روزانه بره ها نسبت به دو گروه تیماری دیگر شد. تزریق دگزامتازون اثر معنیدار بر ضریب تبدیل غذایی بره ها طی پنج هفته آزمایش داشت (05/0>p)، کمترین ضریب در گروه شاهد و بیشترین در گروه دوز یک بود. تزریقهای دگزامتازون اثر معنیدار بر غلظت گلوکز و تری گلیسریدهای خون داشت (05/0>p) ولی تفاوت معنی دار در غلظت پروتئین تام خون مشاهده نشد. همچنین، تزریق دگزامتازون باعث کاهش معنی دار غلظت هورمون های تیروکسین، تری یدوتیرونین و کورتیزول خون شد (05/0>p). تزریق دگزامتازون باعث افزایش معنی دار دمای رکتوم بره ها در سه هفته پایانی شد (05/0>p) ولی تزریق دگزامتازون بر دمای اسکرتوم بره ها باعث کاهش معنی دار آن در دو هفته ابتدایی بود. به طور کلی نتایج نشان داد که تزریق دوز پایین دگزامتازون باعث افزایش مصرف خوراک شد ولی نتوانست عملکرد رشد بهتری ایجاد کند. همچنین، تزریق دگزامتازون باعث کاهش غلظت هورمون های تیروکسین، تری یدوتیرونین و کورتیزول خون و همچنین تغییر دمای رکتوم و اسکرتوم بره ها شد.
انیس کریم کشته یوسف مصطفی لو
این پژوهش به منظور بررسی ارزش تغذیه ای پنبه دانه عمل آوری شده با حرارت و تأثیر آن بر عملکرد، فرآسنجه های خونی و آنزیم های کبدی گوسفند انجام گرفت. پنبه دانه با درجه حرارت های 125 و 115 درجه سانتی گراد به مدت 15 دقیقه حرارت دهی شد. پس از عمل آوری، ترکیب شیمیایی نمونه ها با استفاده از روش های استاندارد تعیین شد. به منظور برآورد فرآسنجه های تولید گاز نمونه ها، از آزمون تولید گاز استفاده شد. قابلیت هضم برون تنی نمونه ها با استفاده از روش کشت بسته انجام شد. مقدار فرآسنجه های تخمینی با استفاده از داده های حاصل از آزمون تولید گاز و روش کشت بسته، بر اساس معادلات مربوط محاسبه شد. آزمایش عملکردی با استفاده از 18 راس گوسفند دالاق انجام شد. دام ها به سه گروه تقسیم شدند. هر گروه یکی از جیره های حاوی پنبه دانه عمل آوری نشده، پنبه دانه حرارت داده شده با 115 درجه سانتی گراد، و یا پنبه دانه حرارت داده شده با 125 درجه سانتی گراد را دریافت کردند. عمل آوری حرارتی با درجه حرارت های 115 و 125 درجه سانتی گراد تأثیری بر ترکیب شیمیایی پنبه دانه نداشت (05/0p >). مقدار تولید گاز پس از 24 ساعت انکوباسیون و ثابت نرخ تولید گاز پنبه دانه در اثر فرآیند حرارتی کاهش پیدا کردند (05/0p <) قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی پنبه دانه در شرایط برون تنی تحت تأثیر عمل آوری با حرارت قرار نگرفت (05/0p >). فرآسنجه های خونی و عملکرد گوسفندان تحت تاثیر تیمارها قرار نگرفتند (05/0p >). هزینه خوراک به ازاء هر کیلوگرم افزایش وزن زنده در پنبه دانه حرارت داده شده نسبت به شاهد کاهش یافت (05/0p<).
عصمت سعادتمند فریبا فریور
این مطالعه به منظور بررسی برخی عوامل مدیریتی موثر بر بازده تلقیح مصنوعی در گاوداری های شرق استان گلستان انجام شد. بدین منظور اطلاعات تولید مثلی سیصد راس گاو شیری هلشتاین از بیست واحد گاوداری صنعتی شهرستان های شرق استان گلستان از طریق تکمیل پرسشنامه جمع آوری گردید. نتایج نشان دادکه گله های مورد مطالعه از نظر صفات درصد باروری، بازده تلقیح اول، دوم و سوم به بعد، نسبت تلقیح به هر آبستنی و فاصله زایش گاوهاتفاوت معنی داری داشتند (05/0>p). همچنین، اثر فصل و ماه زایمان و تلقیح گاوها بر صفات مذکور معنی دار بود(05/0>p) اما این عوامل بر تعداد روزهای خشک باروری اثر معنی داری نداشت. بیشترین درصد باروری و بازده تلقیح اول و کمترین نسبت تلقیح به هر آبستنی و فاصله زایش در گاوهای زایش کرده در ماه های پاییز و زمستان و در مقابل کمترین درصد باروری و بازده تلقیح اول و بیشترین نسبت تلقیح به هر آبستنی و فاصله زایش در گاوهای زایش کرده در فصل تابستان بدست آمد. اثر تکنسین های تلقیح بر بازده تلقیح اول و دوم و سوم به بعد و درصد باروری گاوهای شیری معنی دار بود (05/0>p) ولی نوع اسپرم مورد استفاده بر بازده تلقیح مصنوعی و بازده تولیدمثل اثر معنی داری نداشت.با توجه به نتایج این تحقیق به نظر می رسد تلقیح در ماه های گرم فصل تابستان به علت تنش گرمایی سبب کاهش بازده تلقیح مصنوعی و تولیدمثل در گاوداری های شیری در شرق استان گلستان می شود. واژه های کلیدی: بازده تلقیح مصنوعی، درصدباروری، فصل زایمان، گاو هلشتاین، شرق استان گلستان،