نام پژوهشگر: محمدجواد ضمیری

تعیین انرژی و پروتئین مورد نیاز بره های نر درحال رشد کبوده ی شیراز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده کشاورزی 1388
  بهمن ایلامی   عزیزالله کمال زاده

در این پژوهش با روش کشتار مقایسه ای، انرژی و پروتئین مورد نیاز نگهداری و رشد بره های نر درحال رشد کبوده شیراز در دو مرحله شصت روزه ، برای گروه های وزنی 20 تا 30 کیلوگرم (مرحله اول ) و 30 تا 40 کیلوگرم (مرحله دوم)، تغذیه شده با جیره های پلت شده و پلت نشده تعیین شد. در شروع مرحله اول، از بین 46 بره با وزن 20 تا 30 کیلوگرم، ابتدا شش بره به عنوان شاهد کشتار و ترکیبات شیمیایی بدن شامل انرژی خام ، پروتئین خام ، چربی خام ، آب و خاکستر اندازه گیری شد. بقیه بره ها، به دو گروه بیست رأسی برای تغذیه با جیره های پلت شده و پلت نشده تقسیم شدند. هر گروه در دو زیرگروه ده رأسی برای تعیین نیازهای نگهداری و رشد در قفس های متابولیکی به مدت شصت روز (دو دوره سی روزه) نگهداری شدند. بره های گروه رشد، جیره را در سطح دلخواه و بره های گروه نگهداری جیره را در سطح نگهداری (برای ثابت نگه داشتن وزن) دریافت کردند. مقدار خوراک توزیعی و پس مانده خوراک، روزانه جمع آوری و وزن شد. گوسفندان هر هفت روز یکبار وزن شدند. جمع آوری و نمونه برداری از ادرار و مدفوع در هفت روز پایانی هر دوره سی روزه انجام شد. در پایان مرحله شصت روزه، تمامی بره ها کشتار شدند. دو بخش لاشه و غیرلاشه جداگانه با چرخ گوشت مخصوص، خرد و کاملاً یکنواخت شد. ترکیبات شیمیایی نمونه های خوراک، ادرار، مدفوع، لاشه و غیرلاشه شامل انرژی خام ، پروتئین خام ، چربی خام ، آب و خاکستر اندازه گیری شد. بقیه بره های دیگر گروه وزنی (46 بره)، بر اساس همین روش مورد آزمایش قرار گرفتند. مقدار انرژی و پروتئین ذخیره شده تعیین شد و با توجه به مقدار انرژی و پروتئین مصرفی، نیازهای رشد و نگهداری، محاسبه شد. افزایش وزن روزانه گروه نگهداری برای دو گروه وزنی به ترتیب 2 و 3/2 گرم و برای گروه رشد در دو گروه وزنی به ترتیب 229 و 209 گرم بود. تعادل نیتروژن از دو روش محاسبه ای و معادله رگراسیون، تعیین شد. نیتروژن ذخیره شده برای بره های گروه نگهداری در دو گروه وزنی در حالت تعادل صفر نیتروژن به ترتیب 0/119 و 0/116 گرم به ازای هر کیلوگرم وزن متابولیکی و نیتروژن ذخیره شده برای گروه رشد آنها به ترتیب 0/59 و 0/56 گرم به ازای هر کیلوگرم وزن متابولیکی در روز بود. نیاز انرژی قابل سوخت و ساز نگهداری اندازه گیری شده برای دو گروه وزنی به ترتیب 424 و 423 کیلوژول به ازای هر کیلوگرم وزن متابولیکی، و نیاز انرژی قابل سوخت و ساز محاسبه شده از روش رگراسیون برای آنها به ترتیب، 420 و 391 کیلوژول به ازای هر کیلوگرم وزن متابولیکی در روز بود. تفاوت معنی داری بین روش اندازه گیری و روش رگراسیون نبود. تفاوت معنی داری در ماده آلی گوارش پذیر خورده شده، نیتروژن باقی مانده، نیاز انرژی قابل سوخت و ساز نگهداری و قابلیت سوخت و ساز بین دو گروه وزنی وجود نداشت. گوارش پذیری برای ماده آلی، انرژی خام و پروتئین خام و قابلیت سوخت و ساز، به صورت معنی داری در گروه نگهداری بیشتر از گروه رشد بود. نیاز انرژی قابل سوخت و ساز رشد اندازه گیری شده برای دو گروه وزنی به ترتیب 785 و 748 کیلوژول به ازای هر کیلوگرم وزن متابولیکی در روز بود. با روش کشتار مقایسه ای، نیاز نیتروژن مورد نیاز نگهداری برای دو گروه وزنی به ترتیب 3/62 و 4/98 گرم در روز و نیتروژن خالص ذخیره شده در هر گرم افزایش وزن روزانه آنها به ترتیب 75/3 و 52/3 گرم بود. با این روش، نیاز انرژی قابل سوخت و ساز نگهداری برای دو گروه وزنی به ترتیب 381 و 402 کیلوژول به ازای هر کیلوگرم وزن متابولیکی در روز و انرژی خالص ذخیره شده در هر گرم افزایش وزن روزانه آنها به ترتیب 12/5 و 13/9 کیلوژول بود. اثر نوع جیره بر نیازهای نگهداری معنی دار نبود ولی بر نیازهای رشد معنی دار بود. ماده خشک مصرفی، افزایش وزن روزانه، انرژی و نیتروژن مصرفی، انرژی و نیتروژن دفع شده از راه مدفوع در بره های گروه رشد تغذیه شده با جیره پلت شده به صورت معنی داری بیشتر از جیره پلت نشده بود.

اثر سطوح مختلف موننسین در جیره های دارای دانه کامل پنبه بر عملکرد گاوهای شیرده
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ایلام 1388
  علیرضا حسینی   فرشید فتاح نیا

این آزمایش برای تعیین اثر سطوح مختلف موننسین در جیره های دارای دانه کامل پنبه بر مصرف خوراک، تولید و ترکیب شیر، الگوی اسیدهای چرب شیر، گوارش پذیری ظاهری مواد مغذی در کل دستگاه گوارش ومتابولیت های پلاسمای گاوهای شیرده انجام شد. برای این منظور از 4 راس گاو شیرده هولشتاین شکم اول به بالا (multiparous) با متوسط وزن 47 ± 517 کیلوگرم و در 19/8 ± 101 روز پس از زایش در قالب یک طرح چرخشی با 4 جیره و 4 دوره استفاده شد. جیره های آزمایشی شامل جیره شاهد (بدون مکمل موننسین) و جیره های دارای 10، 20 یا 30 میلی گرم موننسین در کیلوگرم ماده خشک جیره بودند. نتایج نشان داد که جیره های آزمایشی بر مصرف ماده خشک اثر معنی داری نداشتند (0/05< p). مکمل موننسین (به ویژه سطوح 10 یا 20 میلی گرم در کیلوگرم ماده خشک)، تولید شیر و شیر تصحیح شده برای 4 درصد چربی را به طور معنی داری افزایش داد (0/05< p). جیره های آزمایشی بر درصد و تولید چربی و پروتئین شیر اثر معنی داری نداشتند (0/05< p). مکمل موننسین، غلظت اسیدهای چرب کوتاه زنجیر چربی شیر را کاهش داد، اما بر غلظت اسیدهای چرب متوسط زنجیر و بلند زنجیر اثر معنی داری نداشت. همچنین موننسین، غلظت اسیدهای چرب اشباع و غیر اشباع شیر را به ترتیب کاهش و افزایش داد (0/05< p. افزودن سطوح مختلف موننسین به جیره در مقایسه با جیره شاهد بر ضرایب گوارش پذیری ماده خشک، ماده آلی، پروتئین خام، چربی خام، ndf، adf و خاکستر اثری نداشت (0/05< p). بیشترین غلظت گلوکز در پلاسمای گاوهای تغذیه شده با جیره دارای 10 و 30 میلی گرم موننسین در کیلوگرم ماده خشک جیره دیده شد (0/05< p)، اما جیره های آزمایشی بر غلظت های کلسترول کل، hdl و ldl پلاسمای گاوها اثر معنی داری نداشتند (0/05< p). با توجه به نتایج به دست آمده در این تحقیق، از مکمل موننسین (در سطوح 10 یا 20 میلی گرم) می توان برای کاهش بیوهیدروژناسیون اسیدهای چرب غیر اشباع در شکمبه گاوهای شیرده استفاده کرد و در نتیجه غلظت این اسیدهای چرب را در چربی شیر افزایش داد که بر سلامت انسان اثر مفیدی خواهد داشت.

اثر سطوح مختلف ناتوفوس (natuphos) بر گوارش پذیری ایلیومی و عملکرد و غلظت های خونی فسفر، مس و روی و بافت شناسی روده در جوجه های گوشتی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده کشاورزی 1388
  پریچهر مومنی   محمدجواد ضمیری

در خلال 10 تا 15 سال گذشته تمایل چشم¬گیری به استفاده از آنزیم¬های برون¬زادی در جیره وجود داشته است. فسفر موجود در غلات به صورت اسید فایتیک است که در ph خنثی، گروه¬های فسفات اسید فایتیک یک یا دو یون با بار منفی دارند که می¬توانند با یون¬های فلزی پیوند ایجاد کنند. بنابراین فراهمی فسفر، سایر کانی¬ها و مواد غذایی مانند پروتین که با اسید فایتیک پیوند برقرار می¬کنند، کاهش می¬یابد. یکی از آنزیم¬های برون¬زادی مورد استفاده در تهیه خوراک پرندگان فیتاز است که موجب رها شدن فسفر و سایر مواد از اسید فایتیک شده، در نتیجه فراهمی آن¬ها را افزایش می¬دهد. آنزیم مورد استفاده در این آزمایش ناتوفوس بوده، که نوعی فیتاز میکروبی است و از قارچ آسپرژیلوس نیجر به دست می¬آید. این آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی شامل 5 تیمار، 5 تکرار و 15 جوجه (نژاد a پلاس) در هر تکرار بود. داده¬ها با استفاده از نرم افزار sas آنالیز شده و میانگین¬ها با آزمون snk در سطح %5 با یکدیگر مقایسه شدند. موارد اندازه¬گیری شده شامل: عملکرد جوجه¬ها در 0-21، 21-42 و 0-42 روزگی، غلظت¬های خونی فسفر، مس و روی، گوارش¬پذیری ایلیومی پروتین و بافت شناسی روده بوده است. . با افزایش سطح ناتوفوس گوارش¬پذیری ایلیومی پروتین، بلندی پرز و عمق کریپت در 21 و 42 روزگی افزایش یافت. پهنای پرز در 42 روزگی افزایش معنی¬داری را نسبت به 21 روزگی در تیمارهای دریافت کننده آنزیم نشان داد. غلظت¬های سرمی فسفر و روی با افزایش ناتوفوس جیره افزایش یافت. افزایش سطوح ناتوفوس در جیره با کاهش سطح دی کلسیم فسفات موجب بهبود ضریب تبدیل غذا و اقتصادی شدن جیره شد.

اثر تغییر طول دوره خشکی بر معیارهای تولید مثلی و تولید پس از زایش گاو های شیری هلشتاین
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان 1389
  فاطمه امینی   محمدجواد ضمیری

در این پژوهش از 30 راس گاو هلشتاین با روزهای آبستنی 270 روز، در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با اندازه گیری های تکرار شده استفاده شد. گاوها به طور تصادفی به سه تیمار آزمایش و بر اساس تعداد زایش به دو بلوک (یک بار زایش کرده و چند بار زایش کرده) اختصاص داده شدند. تیمارهای آزمایشی شامل دوره خشکی معمول 60 روز، دوره خشکی 45 روز و دوره خشکی 30 روز بود. نتایج به دست آمده نشان داد که گاوهایی با طول دوره خشکی 45 و 30 روز از نظر تولید و ترکیبات شیر تفاوت معنی دار با تیمار شاهد (60 روز) نداشتند. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که گاوهای مدیریت شده برای 45 و 60 روز دوره خشکی نمره وضعیت بدنی بیشتری نسبت به تیمار 30 روز طی دوره پیش از زایش به دست آوردند. نمره وضعیت بدنی پس از زایش اختلافی بین تیمارها نداشت. (p>0/05)، در حالی که تغییرات نمره وضعیت بدنی پس از زایش در تیمار 60 و 45 روز به طور معنی داری بیش تر از تیمار30 روز دوره خشکی بود (p<0/05). هم چنین در این گاوها (با 30 روز دوره خشکی) کاهش معنی داری در غلظت اسیدهای چرب استریفه خون پیش از زایش در مقایسه با دو گروه تیماری دیگر وجود داشت (p<0/05). نتایج این پژوهش نشان داد، گاوهایی که برای 30 روز دوره خشکی مدیریت شده بودند کاهش توازن منفی انرژی کم تری را متحمل شده بودند و تعداد روزهای کم تری در توازن منفی انرژی سپری کردند در نتیجه توان تولیدمثلی بهتری را در مقایسه با گروه 60 و 45 روز نشان دادند.

بررسی اثر تزریق درون تخم مرغی آنتی اکسیدان های ال-کارنیتین، ویتامین های e و c و بافرهای فسفات و بیکربنات بر بهبود جوجه درآوری تخم مرغ های با ذخیره طولانی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده کشاورزی گنبد 1390
  محمدرضا ابراهیمی   محمدجواد ضمیری

کاهش توان جوجه درآوری تخم های نگهداری شده یکی از مشکلات صنعت ماکیان به شمار می-رود که دلیل اصلی آن را به افزایش ph آلبومن نسبت داده اند. از سویی، اسیدهای چرب با چند پیوند دوگانه زرده در دوره نگهداری احتمال تولید رادیکال های آزاد و مرگ رویان را افزایش می-دهند. این پژوهش به منظور بررسی اثر تزریق درون تخم مرغی آنتی اکسیدان و بافر بر بهبود جوجه درآوری تخم مرغ های با ذخیره طولانی انجام شد. تعداد 508 عدد تخم نطفه دار نژاد کاب به طور تصادفی به 16 گروه مساوی تقسیم و به مدت 12 روز در شرایط استاندارد (دمای 16 درجه سانتی گراد و رطوبت 75%) نگهداری شدند. در روز چهارم دوره نگهداری (آزمایش نخست)، بافر فسفات و بافر بیکربنات و در روز هفتم دوره نگهداری (آزمایش دوم)، محلول های ویتامین c ( 75، 50 و 25 میلی گرم)، ویتامین e (75/0، 50/0 و 25/0 واحد بین المللی) و ال-کارنیتین (12، 8 و 2 میلی گرم)، به تخم مرغ ها تزریق شد. در هر دو آزمایش، 3 گروه شاهد وجود داشت (آب مقطر، سوزن و بدون تزریق). در دوره آزمایش، هر دو روز یک بار سه عدد از تخم های هر تیمار برای اندازه گیری فراسنجه های کیفی درونی تخم ها استفاده می شد. پس از دوره نگهداری نیز همه تخم ها به دستگاه جوجه کشی منتقل شدند (دمای 5/37 و رطوبت 75%). در آزمایش نخست، برخلاف بافر فسفات، تزریق بافر بیکربنات موجب بهبود کیفیت داخلی تخم ها شد، اما جوجه درآوری هر دو تیمار نسبت به گروه شاهد، به شدت کاهش یافت. در آزمایش دوم، افزودن آنتی اکسیدان ها تاثیر نامطلوبی بر فراسنجه های کیفی درونی تخم نداشت. اما جوجه درآوری تیمارها پایین تر از گروه شاهد بود. با افزایش سطح ویتامین های c و e، جوجه درآوری کاهش یافت، اما افزایش ال-کارنیتین موجب افزایش جوجه درآوری شد. در هر دو آزمایش، جوجه درآوری هیچ یک از تیمارهای شاهد، سر سوزن و آب مقطر معنی دار نبود. بنابراین، می توان نتیجه گرفت، به جز بافر بیکربنات، تزریق بافر فسفات و آنتی اکسیدان های c، eو ال- کارنیتین در شرایط این مطالعه اثری بر کیفیت آلبومن نداشت. با این حال، جوجه درآوری آن ها کمتر از گروه شاهد بود.

اثر مکمل بیوتین بر برخی فراسنجه های تولیدمثلی و ‏بیان اویداکتی ژن آویدین مرغ های لاین آرین
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده کشاورزی 1392
  سید حسین دریاباری   امیر اخلاقی

در این پژوهش ارتباط بین باروری و بیان اویداکتی ژن آویدین در دو لاین آرین که باروری متفاوتی ‏داشتند و همچنین اثر مکمل بیوتین بر بیان ژن آویدین، باروری و جوجه درآوری بررسی شد. ‏صدوچهل وچهار قطعه مرغ ‏‎]‎‏72 قطعه مرغ از هر یک از لاین های ‏b‏ (باروری پایین) و ‏d‏ (باروری بالا)‏‎[‎‏ و ‏‏30 قطعه خروس (15 قطعه از هر یک از لاین های ‏b‏ و ‏d‏) به شیوه تصادفی گزینش شدند. از آغاز 30 ‏هفتگی تا پایان 33 هفتگی (برای 28 روز)، مکمل بیوتین در سطوح مشخص شده (صفر، 0/3 و 0/45 ‏میلی گرم بیوتین خالص در لیتر آب) به آب آشامیدنی تیمارهای آزمایشی افزوده شد. از روز چهارم ‏اعمال تیمارها تولید تخم‎مرغ ثبت شد. منی خروس های هر لاین پس از جمع آوری با هم آمیخته و پس ‏از رقیق سازی به مرغ های همان لاین (هفته ای یک بار) تلقیح شدند. تخم مرغها (879 = ‏n‏) در 12 روز ‏پایانی اعمال تیمار، جمع آوری و در دستگاه ستر قرار داده شدند و پس از 14 روز عمل نوربینی انجام ‏شد. در پایان دوره جوجه کشی، نرخ باروری، نرخ جوجه درآوری و گامه مرگ و میر رویانی ثبت شد. در ‏پایان هفته سی وسوم، 12 قطعه مرغ از هر یک از لاین های ‏d‏ و ‏b‏ به شیوه تصادفی گزینش و کشتار ‏شدند؛ بیان ژن آویدین با روش ‏real-time pcr‏ در بافت تهیه شده از لوله های انباشت اسپرم آنها ‏بررسی شد. شمار تولید تخم مرغ در پی مصرف 0/45 میلی گرم بیوتین در لیتر آب در هر دو لاین ‏افزایش یافت. اثر لاین، بیوتین و برهم کنش آنها بر نرخ جوجه درآوری و کیفیت جوجه ها معنی دار نبود. ‏اثر برهم کنش لاین و بیوتین بر قطر فولیکول های ‏f1‎‏ و ‏f2‎‏ معنی دار بود. در لاین ‏b‏ غلظت بالاتر بیوتین ‏‏(0/45 میلی گرم بیوتین در لیتر آب) با افزایش نرخ باروری و بیان ژن آویدین همراه بود. در حالی که در ‏لاین ‏d‏ استفاده از غلظت پایین تر بیوتین (0/3 میلی گرم بیوتین در لیتر آب)، با افزایش کمتری در بیان ‏ژن آویدین و نرخ باروری همراه بود. یافته ها نرخ بیان آویدین بالاتری را در مرغ های با باروری بالاتر ‏نشان دادند (0/52 = ‏r‏). همبستگی بین باروری و بیان ژن آویدین در لاین ‏b‏ (0/73 = ‏r‏) بالاتر از لاین ‏d‏ (0/52 = ‏r‏) بود. بر پایه یافته های پژوهش کنونی به نظر می رسد که: 1- افزایش بیان ژن آویدین در ‏sst‏ می تواند با افزایش باروری در ارتباط باشد؛ 2- اثربیوتین بر بیان ژن آویدین، مانایی اسپرم و ‏باروری می تواند بسته به نرخ باروری لاین متفاوت باشد.‏

تاثیر شمار نوزادان شیرخوار و شدت شیرخواری بر میزان بیان mrna kiss-1 در نورون های هیپوتالاموس موش صحرایی شیرده
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده کشاورزی 1391
  عاطفه نوروزی   محمدرضا جعفرزاده شیرازی

در پژوهش کنونی تاثیر شمار نوزادان شیرخوار و شدت شیرخواری بر میزان بیان kiss-1 mrna در هسته آرکوات موش صحرایی شیرده بررسی شد. سی و شش موش صحرایی آبستن، نژاد اسپراگ داولی، به 9 گروه مساوی تقسیم شدند. گروه کنترل شامل موش های صحرایی تخمدان برداری شده و غیرشیرده بود. سه گروه، موش های صحرایی دارای 5، 10 و 15 نوزاد بودند که از نوزادانشان جدا نشدند، و همواره شیرخواری کردند. سه گروه دیگر با 5 نوزاد، که در روز هشتم پس از زایش، برای 6 ساعت از نوزادانشان جدا شدند، سپس نوزادان هر مادر بازگردانده شدند و پیش از کشتار، به مدت 5/2، 5 و 5/7 دقیقه شیرخواری کردند. دو گروه آخر با 10 و 15 نوزاد، که در روز هشتم پس از زایش، برای 6 ساعت از نوزادانشان جدا شدند، سپس نوزادان هر مادر بازگردانده شدند و پیش از کشتار، به مدت 5 دقیقه شیرخواری کردند. بیان kiss-1 mrna، با روش real-time pcr بررسی شد. بیان kiss-1 mrna در هسته آرکوات موش صحرایی شیرده، با افزایش شمار نوزادان شیرخوار و شدت تحریکات شیرخواری به طور معنی داری کاهش یافت (0.01>p ). همچنین اثر افزایش شدت تحریکات شیرخواری بر بیان kiss-1 mrna بیشتر از اثر شمار نوزادان شیرخوار بود (0.01>p). یافته ها نشان دادند که افزایش شمار نوزادان شیرخوار و شدت شیرخواری، می توانند بیان kiss-1 mrna در هسته آرکوات موش صحرایی شیرده را کاهش دهند و ممکن است موجب آنستروس شیردهی در موش صحرایی شوند.

بهبود گوارش پذیری سورگوم دانه ای با کاهش تانن و جیره نویسی به روش استاندارد آمینواسیدهای گوارش پذیر در جیره ی جوجه های گوشتی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده کشاورزی 1392
  کریم هوشیار   محمدرضا رضوانی

هدف از این پژوهش بهبود گوارش پذیری سورگوم دانه ای با کاهش تانن سورگوم دانه ای و جیره نویسی به روش استاندارد آمینواسیدهای گوارش پذیر در جوجه های گوشتی cobb 500)) بر پایه سورگوم دانه ای و بررسی اثر جیره ها بر عملکرد، گوارش‎پذیری مواد خوراکی، وزن نسبی اندام ها و لاشه بود. در آغاز هفته ی دوم دوره پرورش، تعداد 320 قطعه جوجه ی به 8 تیمار (هر تیمار دارای 4 تکرار و هر تکرار دارای 10 قطعه جوجه) دسته بندی شدند و خوراک به صورت آزاد در اختیار جوجه ها قرار گرفت. مصرف خوراک و افزایش وزن، اندازه گیری شد. تیمارهای آزمایشی شامل 1: جیره ی پایه بدون فرآوری سورگوم و جیره نویسی بر پایه آمینواسیدهای کل ((total 2: جیره ی پایه ((total + 1% پلی وینیل پیرولیدون (pvp)، 3: جیره ی پایه ((total همراه با سورگوم اسیدی، 4: جیره ی پایه ((total همراه با سورگوم اسیدی+ 1% pvp، 5: جیره ی پایه بدون فرآوری سورگوم و جیره نویسی بر پایه آمینواسیدهای گوارش پذیر ((digest، 6: جیره ی پایه ((digest + 1% pvp، 7: جیره ی پایه ((digest همراه با سورگوم اسیدی، 8: جیره ی پایه ((digest همراه با سورگوم اسیدی+ 1% pvp بودند. اثر اصلی pvp، اسید و روش جیره نویسی در دوره ی پایانی و کل دوره بر ضریب تبدیل خوراک و افزایش وزن روزانه و گوارش پذیری پروتین جیره، معنی دار بود ((p<0.05. اثر افزودن pvp و فرآوری سبب کاهش وزن پانکراس شد ((p<0.05. بر هم کنش pvp، اسید و روش جیره نویسی در هیچ یک از دوره های پرورش بر ویژگی های عملکرد و همچنین گوارش پذیری مواد خوراکی و فراسنجه‎های لاشه معنی دار نبود. از این رو می توان نتیجه گرفت فرمولاسیون جیره هنگام استفاده از سورگوم دانه ای در جیره های جوجه های گوشتی، با روش آمینو اسیدهای گوارش‎پذیر ((digest انجام شود و برای کاهش آثار ضدتغذیه ای سورگوم دانه ای (تانن) از روش افزودن pvp یا اسیدی کردن سورگوم بهره گرفت؛ در نتیجه می توان از سورگوم دانه ای به عنوان جایگزین مناسبی برای ذرت، به ویژه هنگام افزایش قیمت ذرت، استفاده کرد.

اثر تراکم نشانگر و سطوح مختلف وراثت پذیری بر صحت انتخاب ژنومیک در سه نسل متوالی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده کشاورزی 1392
  نرجس گرگانی فیروزجاه   هادی آتشی

هدف این پژوهش، بررسی تاثیر تراکم¬های متفاوت نشانگر، سطوح متفاوت وراثت پذیری، افزایش اندازه ی جمعیت و شمار نسل¬های کاندیدا، اندازه¬ی موثر جمعیت، و تراکم¬های متفاوت qtl¬، بر صحت ارزیابی ژنومیک است. یک صفت با وراثت پذیری 10، 25 و 40 درصد شبیه¬سازی شد. برای هر حیوان یک ژنوم با اندازه¬ی 20 مورگان شبیه¬سازی شد. شمار نشانگرها در ژنوم، 2000، 4000 و 6000 و فاصله¬ی بین آن¬ها به¬ ترتیب یک، 0/5 و 0/33 سانتی مورگان بود. شمار qtl¬ها، 400 و 600¬ در نظر گرفته شد که به¬گونه¬ی تصادفی در طول ژنوم توزیع شدند. اندازه¬ی موثر جمعیت در دو سطح 200 (100 نر و 100 ماده) و 300 (150 نر و 150 ماده) شبیه¬سازی شد. میانگین کمترین مربعات صحت برآورد ارزش-های اصلاحی ژنومیک، بین سطوح متفاوت وراثت¬پذیری، بین تراکم¬های متفاوت qtl¬، و بین دو سطح اندازه¬ی موثر جمعیت تفاوت داشت (p < 0.05)¬. میانگین کمترین مربعات صحت برآورد ارزش¬های اصلاحی ژنومیک، بین تراکم¬های متفاوت نشانگر نیز متفاوت بود (p < 0.05)¬. یافته¬های این پژوهش نشان داد که صحت انتخاب در حالت استفاده از 4000 یا 6000 نشانگر و همچنین در نسل¬های 8 و 9 تفاوت معنی¬دار با یکدیگر نداشتند. بنابراین می¬توان از 4000 نشانگر، برای برآورد ارزش¬های اصلاحی ژنومیک برای دست¬کم دو نسل (جمعیت کاندیدا) استفاده کرد.

اثر عصاره خشک گیاه مریم گلی بر برخی فرآسنجه های منی خروس های بومی فارس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده کشاورزی 1390
  محمد مهدی امتی   امیر اخلاقی

هدف این پژوهش، بررسی اثر عصاره مریم گلی، بر برخی فرآسنجه های منی (حجم منی، غلظت اسپرم، شمار کل اسپرم، درصد اسپرم های زنده، جنبایی، شمار کل اسپرم های زنده، درصد اسپرم های نابهنجار و شمار کل اسپرم های نابهنجار، بهبود سلامت غشای اسپرم (host) و مالون دای آلدهاید (mda)) و غلظت تستوسترون پلاسما بود. شصت خروس بومی فارس پنج ماهه، به پنج تیمار (هر تیمار شامل سه تکرار و هر تکرار چهار پرنده) گروه بندی شدند. خروس ها، برای دو هفته به اسپرم گیری با روش مالش شکمی عادت دهی شدند. هر روز به گروه شاهد (t1 ) آب، و به گروه های، 2t، 3t، 4t و 5t به ترتیب، 110، 210، 320 یا 420 میلی گرم عصاره خشک مریم گلی به ازای هر کیلوگرم وزن زنده از راه دهان خورانده شد. عصاره مریم گلی از هفته بیستم تا هفته سی و دوم به خروس ها خورانده شد و منی در فاصله های یک هفته ای از هفته بیست و دوم به مدت 10 هفته جمع آوری شد. پس از دو هفته سازش پذیری به جیره، برای 8 هفته اسپرم گیری ادامه یافت. غلظت، جنبایی،host و شمار کل اسپرم زنده در گروه 4t دیده شد.

اثر افزودن عصاره‏ی پوست انار به جیره‏ی دارای چربی بر گوارش‏پذیری مواد غذایی، فلور میکروبی روده و عملکرد جوجه‏های گوشتی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده کشاورزی 1393
  شهرام رحیمی   محمد رضا رضوانی

در این پژوهش از 320 قطعه جوجه‏ی گوشتی سویه‏ی تجاری راس 308 برای بررسی اثر افزودن عصاره‏ی پوست انار و آنتی-اکسیدان تجاری nutriad® به جیره‏ی دارای چربی بر گوارش‏پذیری مواد غذایی، فلورمیکروبی روده و عملکرد جوجه‏های گوشتی استفاده شد. آزمایش به صورت فاکتوریل 2 ×2 × 2، با سه عامل، عصاره‏ی پوست انار (0 و 2 %)، آنتی‏اکسیدان تجاری (0 و 01/0 %) و روغن سویا برای دوره‏ی رشد (11 تا 25 روزگی، 0 و 6 %) و برای دوره‏ی پایانی (25 تا 39 روزگی، 0 و 8 %)، در قالب طرح کاملاً تصادفی اجرا شد. جوجه‏های گوشتی به مدت 11 روز روی بستر پرورش داده شدند و سپس به طور تصادفی به 32 واحد آزمایشی منتقل شدند. به ازای هر تیمار، چهار تکرار و در هر تکرار، 10 جوجه قرار گرفت. داده‏ها با رویه glm نرم‏افزار sas واکاوی، و میانگین حداقل مربعات (lsmeans) گروه‏ها در سطح معنی‏داری 5 درصد مقایسه شدند. روغن سویا میانگین افزایش وزن روزانه را در دوره‏ی پایانی و مصرف خوراک کل دوره را بهبود داد اما سبب بدتر شدن ضریب تبدیل خوراک در کل دوره شد (05/0 > p) و اثری بر گوارش‏پذیری مواد غذایی نداشت. روغن سویا همچنین سبب افزایش جمعیت باکتری لاکتوباسیل و اشرشیاکولای در ایلئوم و سکوم شد (05/0 > p). آنتی‏اکسیدان تجاری اثری بر میانگین افزایش وزن روزانه، مصرف خوراک و ضریب تبدیل خوراک نداشت، اما سبب کاهش لاکتوباسیل در ایلئوم و سکوم و افزایش جمعیت اشرشیاکولای در ایلئوم و سکوم شد (05/0 > p)، و اثری بر گوارش‏پذیری مواد غذایی نداشت. عصاره‏ی پوست انار میانگین افزایش وزن روزانه و مصرف خوراک را در کل دوره بهبود داد (05/0 > p)، اما اثری بر ضریب تبدیل خوراک نداشت. عصاره‏ی پوست انار گوارش‏پذیری ماده‏ی خشک، چربی خام، جمعیت باکتری لاکتوباسیل در ایلئوم و سکوم را افزایش، و جمعیت باکتری اشرشیاکولای در ایلئوم و سکوم را کاهش داد (05/0 > p). برهمکنش روغن سویا و عصاره‏ی پوست انار بر درصد لاشه و افزایش وزن روزانه معنی‏دار بود (05/0 > p)، که بالاترین درصد لاشه و افزایش وزن روزانه، مربوط به گروهی بود که فقط عصاره‏ی پوست انار دریافت کرده بودند و کمترین درصد لاشه در گروهی که فقط روغن سویا دریافت کرده بودند مشاهده شد. کمترین میانگین افزایش وزن در گروه بدون روغن سویا و عصاره‏ی پوست انار وجود داشت. برهمکنش روغن سویا، آنتی‏اکسیدان تجاری و عصاره‏ی پوست انار بر گوارش‏پذیری چربی معنی‏دار بود (05/0 > p)، که بالاترین گوارش‏پذیری چربی مربوط به گروهی بود که فقط عصاره‏ی پوست انار دریافت کرده بودند و کمترین آن مربوط به گروهی بود که جیره‏ی بدون روغن سویا، آنتی‏اکسیدان و عصاره دریافت کرده بودند. برهمکنش روغن سویا، آنتی‏اکسیدان تجاری و عصاره‏ی پوست انار بر جمعیت باکتری لاکتوباسیل و اشرشیاکولای در سکوم و ایلئوم معنی‏دار بود (05/0 > p). بیشترین جمعیت باکتری اشرشیاکولای در ایلئوم و سکوم گروهی مشاهده شد که فقط روغن سویا دریافت کرده بودند و کمترین آن مربوط به گروهی بود که فقط عصاره‏ی پوست انار دریافت کرده بودند. بیشترین جمعیت لاکتوباسیل در ایلئوم، در گروهی که فقط عصاره‏ی پوست انار دریافت کرده بودند مشاهده شد و کمترین آن مربوط به گروهی بود که فقط آنتی‏اکسیدان تجاری دریافت کرده بودند. بیشترین جمعیت لاکتوباسیل در سکوم، مربوط به گروهی بود که روغن سویا همراه با عصاره‏ی پوست انار دریافت کرده بودند و کمترین جمعیت لاکتوباسیل در سکوم مربوط به گروهی بود که روغن سویا همراه با آنتی‏اکسیدان تجاری دریافت کرده بودند. بطور کلی این پژوهش نشان داد که، افزودن عصاره¬ی پوست انار به تنهایی به جیره، با افزایش گوارش‏پذیری مواد غذایی به ویژه چربی و بهبود فلورمیکروبی مفید ایلئوم و سکوم می‏تواند سبب افزایش وزن، خوراک مصرفی روزانه و درصد لاشه¬ی جوجه های گوشتی شود.

رابطه پلی مورفیسم ژن های dgat1 و لپتین با عملکرد تولیدی و تولیدمثلی در گاوهای هلشتاین
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده کشاورزی 1393
  سمیرا اورنگی   هادی آتشی

هدف این پژوهش بررسی همراهی چند ریختی اگزون 8 ژن dgat1 و چندریختی اینترون2 ژن لپتین، با صفات تولیدی و تولید مثلی در گاو های هلشتاین بود. در این پژوهش از 133 گاو هلشتاین خونگیری شد و سپس dna ژنومیک آنها با استفاده از کیت استخراج dna شرکت ژن فن آوران استخراج شد. ژن های مورد مطالعه، با استفاده از پرایمر های اختصاصی و با واکنش های زنجیره ای پلی مراز، تکثیر شدند. برای تعیین ژنوتیپ در ژن dgat1، آنزیم محدود کننده ی cfri، و در ژن لپتین، آنزیم محدودکننده ی sau3ai استفاده شد و سپس نمونه ها روی ژل آگارز 5/2 درصد الکتروفورز شدند. واکاوی همراهی چندریختی ها با صفات تولید ی و تولید مثلی با استفاده از رویه ها ی mixed (صفات پیوسته) و genmod (صفات گسسته) در نرم افزار sas انجام شد. مقایسه ی میانگین ها با روش میانگین حداقل مربعات و در سطح معنی داری 5 درصد انجام شد. نتایج نشان داد که چندریختی k232a در اگزون8 ژن dgat1، با دوقلوزایی و تولید شیر همراهی معنی دار داشت، اما چندریختی sau3ai در اینترون2 ژن لپتین با هیچکدام از صفات تولیدی یا تولید-مثلی همراهی نداشت.

اثر خوراندن روغن ماهی به تنهایی و یا همراه با مکمل ویتامین e بر کیفیت منی تازه و یخ گشایی شده ی قوچ های مهربان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده کشاورزی 1393
  محمد حبیبی   محمدجواد ضمیری

این آزمایش جهت بررسی اثر خوراندن روغن ماهی به تنهایی و یا همراه با مکمل ویتامین e، بر منی تازه و یخ گشایی شده ی قوچ، انجام شد. شانزده قوچ سالم و بارور نژاد مهربان 3 تا 4 سال، در چهار گروه چهارتایی، با جیره شاهد (بدون روغن و ویتامین) و جیره های دارای روغن (30 گرم در روز برای هر قوچ)، دارای ویتامین e (200 واحد بین المللی در روز برای هرقوچ) و یا دارای روغن ماهی و ویتامین e به مدت 13 هفته، تغذیه شدند. پس از 3 هفته سازش پذیری به جیره، نمونه منی هر 2 هفته یکبار با الکترواجاکولاتور جمع آوری و ارزیابی شد. فزون بر ارزیابی فراسنجه های منی تازه، بخشی از نمونه ی منی در رقیق کننده ی تریس و زرده ی تخم مرغ حل شد و با رساندن تدریجی دمای آن به 4 درجه سانتی گراد، بر روی بخار نیتروژن مایع یخ زد و در نیتروژن مایع نگه داری شد. نمونه های یخ زده در پژوهشگاه رویان تهران با casa ارزیابی شدند. غلظت اسپرم، درصد اسپرم های زنده با آکروزوم سالم، یکپارچگی غشای اسپرم، درصد اسپرم های نابهنجار و غلظت tbars در منی تازه، به طور معنی داری تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی قرار گرفتند (p < 0.01). تیمارهای آزمایشی بر دیگر ویژگی های منی تازه، اثر معنی داری نداشتند. در بیشتر موارد برهم کنش بین تیمار و زمان معنی دار بود (p < 0.05). برهم کنش بین تیمار و زمان برای همه ی فراسنجه های ارزیابی شده با casa به جز vsl و wob، معنی دار بود. تیمارهای آزمایشی بر جنبایی، اسپرم های نوع a تا d، lin، str، alh، bcf و درصد اسپرم های زنده، اثر معنی داری داشتند (p < 0.01). به طور کلی، یافته ها نشان دادند که جیره های دارای روغن ماهی یا ویتامین e، به طور قابل توجهی سبب کاهش بیشتر پارامترهای casa شدند اما، خوراندن روغن ماهی به همراه ویتامین e، اثر منفی بر منی یخ گشایی شده نداشت و در بیشتر موارد، گروه روغن به همراه ویتامین، مانند گروه شاهد بود.

اثر افزودن دو ترکیب آنزیمی به جیره دارای گندم، و جیره نویسی به روش استاندارد آمینواسید های گوارش پذیر بر گوارش پذیری مواد غذایی، فلور میکروبی و عملکرد جوجه های گوشتی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده کشاورزی 1393
  راضیه ایران پرست   محمدرضا رضوانی

این آزمایش با هدف بررسی اثر افزودن ناتوزایم پلاس و مولتی بهزیم با دو روش جیره نویسی بر اساس آمینواسید کل و گوارش پذیر در جیره های دارای گندم انجام شد. در این آزمایش از 256 قطعه جوجه ی گوشتی سویه تجاری راس 308 در قالب آزمایش فاکتوریل 2×2×2 دارای دو شیوه جیره نویسی (بر پایه آمینواسید کل و آمینواسید گوارش پذیر)، با آنزیم های ناتوزایم پلاس (صفر و 035/0 درصد) و مولتی بهزیم (صفر و 02/0 درصد) در قالب طرح کاملا تصادفی با 8 تیمار و چهار تکرار (هر تکرار شامل 8 پرنده) استفاده شد. جوجه های گوشتی به مدت 11 روز روی بستر پرورش داده شدند و سپس به طور تصادفی به 32 جایگاه نگهداری منتقل شدند. داده ها با رویه ی glm نرم افزار sas واکاوای، و میانگین حداقل مربعات گروه ها در سطح معنی داری 5 درصد مقایسه شدند. جیره نویسی بر اساس آمینواسید کل نسبت به جیره نویسی بر اساس آمینواسید گوارش پذیر، میانگین افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل خوراک را در هر سه دوره ی رشد، پایانی و کل دوره بهبود داد و میزان مصرف خوراک روزانه را کاهش داد (05/0≥ p). هم چنین جیره نویسی بر اساس آمینواسید کل سبب افزایش گوارش پذیری ماده خشک، درصد لاشه، طول روده و کاهش گوارش پذیری چربی و میانگین وزن نسبی کبد شد (05/0≥ p). ناتوزایم پلاس سبب افزایش گوارش پذیری ماده خشک، پروتین خام، چربی و کاهش جمعیت باکتری اشرشیا کلای در روده ی کور شد (05/0≥ p). مولتی بهزیم میانگین افزایش وزن روزانه در دوره ی رشد، ضریب تبدیل خوراک در دوره ی پایانی و کل دوره، گوارش پذیری ماده خشک و چربی را بهبود بخشید (05/0≥ p). به طور کلی این پژوهش نشان داد که، مولتی بهزیم ممکن است، به دلیل دارا بودن بنتونیت، زئولیت و آنزیم سیکلودکسترین گلیکوزیل ترانسفراز سبب بهبود ضریب تبدیل خوراک در دوره ی پایانی و کل دوره شده است. بنابراین، به نظر می رسد که قابل رقابت و جایگزینی با آنزیم ناتوزایم پلاس باشد و علاوه بر این استفاده ی هم زمان آنزیم در جیره های گوارش پذیر می تواند اثر نامطلوب استفاده از این جیره ها را بهبود دهد.

تغییرات فصلی در بیان هورمون مهارکننده گونادوتروپین هیپوتالاموس کبک چوکار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده کشاورزی 1393
  فرزاد محمد رضازاده   محمدرضا جعفرزاده شیرازی

هورمون مهارکننده گونادوتروپین (gnih) یک نوروپپتید هیپوتالاموسی است که سنتز و آزادسازی گونادوتروپین ها را از راه اثر بر نورون های gnrh و سلول های گونادوتروپ هیپوفیزی مهار می کند از این رو ممکن است نوروپپتید کلیدی در پرندگان دارای تولیدمثل فصلی باشد. هدف این پژوهش بررسی تغییرات فصلی در بیان این نوروپپتید در جنس های نر و ماده کبک چوکار بود. یافته ها نشان دادند شمار این نورون ها در فصل تولیدمثلی کاهش معنی داری نسبت به فصل غیرتولیدمثلی نشان داد که می تواند نشان دهنده نقش gnih در کنترل تولیدمثل فصلی این پرنده باشد.

برآورد پارامترهای ژنتیکی تداوم شیردهی در گاوهای هلشتاین ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده کشاورزی 1394
  فرزانه شکری سنگری   هادی آتشی

هدف این پژوهش، برآورد پارامترهای ژنتیکی معیارهای تداوم شیردهی و تولید شیر 100 و 305 روز در گاوهای هلشتاین ایران بود. از رکوردهای روز-آزمون تولید شیر گردآوری شده بین سال های 1380 تا 1391 به وسیله مرکز اصلاح نژاد دام و بهبود تولیدات دامی کشور، استفاده شد. داده های استفاده شده شامل 4211763 رکورد روز-آزمون تولید شیر 543749 گاو زایش اول، 3281202 رکورد روز-آزمون تولید شیر 426113 گاو زایش دوم، و 2225641 رکورد روز-آزمون تولید شیر 295086 گاو زایش سوم، بودند. چهار معیار برای سنجش تداوم شیردهی استفاده شد که شامل 1p: نسبت شیر تولیدی در بخش دوم دوره ی شیردهی به شیر تولیدی در بخش نخست دوره ی شیردهی، 2p: نسبت شیر تولیدی در بخش سوم دوره ی شیردهی به شیر تولیدی در بخش نخست دوره ی شیردهی، 3p: سنجه تداوم شیردهی حاصل از پارامترهای تابع گامای ناقص و 4p: تفاوت تولید در روزهای 280 و 60 دوره ی شیردهی بودند. مولفه های واریانس معیارهای تداوم شیردهی و تولید شیر 100 و 305 روز با استفاده از مدل های تک صفتی، چندصفتی و تکرارپذیر و با رویه ی aireml برآورد شدند. وراثت پذیری های برآورد شده برای زایش اول تا سوم به ترتیب 1 تا 6 درصد، 2 تا 10 درصد، و 1 تا 12 درصد بود. وراثت پذیری تولید شیر 100 و 305 روز برای زایش اول تا سوم به ترتیب 8 تا 24 درصد و 14 تا 27 درصد بود. تکرارپذیری معیارهای تداوم شیردهی و تولید شیر 100 و 305 روز به ترتیب 6 تا 20 درصد، 30 درصد و 40 درصد برآورد شد.

اثر دو سطح مجموع مواد جامد محلول در آب بر عملکرد تولید شیر و برخی فاکتورهای خونی گاوهای شیرده در شرایط استرس گرمایی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده کشاورزی 1388
  مجتبی ارجمندفر   محمدجواد ضمیری

دو گروه هفت رأسی از گاوهای پر تولید شکم اول با میانگین تولید 1/3 ± 35/0 کیلوگرم شیر در روز، روز شیردهی 4/3 ± 180/0 و اسکور بدنی 0/2 ± 3/2 به کار برده شدند. گاوها با جیره دارای 35 درصد سیلوی ذرت، 25 درصد علوفه و 40 درصد کنسانتره تغذیه شدند و به طور آزاد به نمک دسترسی داشتند. آزمایش در شهر اصفهان و در شرایط استرس گرمایی انجام شد. به گروه اول آب دارایtds برابر570 میلِِی گرم در لیتر به گروه دوم آب دارای tdsبرابر 1400 میلی گرم در لیتر در شرایط استرس گرمایی داده شد. بعد از 10 روز دوره عادت پذیری، آزمایش در 10 تیر آغاز و در 25 مرداد به پایان رسید. تولید شیر، هفته ای یک مرتبه رکورد برداری شد. برای اندازه گیری درصد پروتئین، چربی و لاکتوز شیر، نمونه برداری در هفته های 2 و 6 آزمایش انجام شد. برای اندازه گیری غلظت های+na، +k، +2ca،+2 mgو هورمون های t3 و t4 ، خون گیری در هفته های 3 و 6 آزمایش، از سیاهرگ دمی انجام و سرم خون، منجمد شد. برای اندازه گیری غلظت اسیدهای چرب فرار و ph شکمبه نمونه گیری از شکمبه در هفته 6 آزمایش انجام شد. آنالیز آماری غلظت اسیدهای چرب فرار، کاتیون های خون و ترکیبات شیر با روش glm و تولید شیر با روش mixed procedure از برنامه آماری sas انجام گرفت. غلظت اسیدهای چرب فرار شکمبه و کاتیون ها و هورمون های تیرویید خون، یک روز پیش از دوره عادت پذیری به عنوان متغیّر (covariate) در نظر گرفته شد. تولید و ترکیب شیر، غلظت کانی ها (بجز پتاسیم) و هورمون t3، غلظت اسیدهای چرب فرار و اسیدیته شکمبه تغییر معنی داری نشان نداد (0/05<p)، هرچند تولید شیر در گروه تغذیه شده با آب شیرین بالاتر (32/8در مقابل 30/8 کیلوگرم) و غلظت هورمون t4 در گاوهای تغذیه شده با آب شور، بالاتر بود (0/1>p. غلظت پتاسیم خون به طور معنی داری در گروه تغذیه شده با آب شور بالاتر بود (0/05>p). نتایج حاصل از این آزمایش نشان می دهد استفاده از آب باtds=1400 اثر نامطلوب بر عملکرد گاوهای شیری ندارد و بنابراین احتیاج به شیرین کردن آب در منطقه مورد مطالعه نیست، امّا به دلیل اثرات احتمالی آب شور بر هورمون های تیرویید تحقیقات بیشتری در مورد اثر آب شور بر متابولیسم گاوهای پر تولید در شرایط استرس گرمایی باید انجام شود

رابطه تغییر غلظت t3 و t4 خون با تغییر غلظت تستو سترون خون و ویژگی های منی قوچ های قزل و مهربان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز 1379
  حمیدرضا خدایی   محمدجواد ضمیری

هدف از انجام این آزمایش مطالعه تغییرات فصلی هورمون های تیروئیدی، تستوسترون و خصوصیات منی در نژادهای قزل و مهربان بود. همچنین همبستگی بین غلظت سرمی t3 و t4 با سطوح تستوسترون سرم و خصوصیات منی ارزیابی شد. هشت قوچ 3 تا 4 سال از 2 نژاد قزل و مهربان به طور تصادقی (هر نژاد 4 راس ) از گله قوچ های بارور انتخاب شدند و برای منی گیری به واژن مصنوعی عادت داده شدند. نمونه هی منی هر 3 هفته یکبار جمع آوری شد. طول، عرض و محیط بیضه نیز هر 3 هفته یکبار اندازه گیری شد. نمونه خون نیز هر 3 هفته یکبار از طریق سیاهرگ گردن تهیه شد. زمان نمونه گیری در سال، اثر معنی داری بر حجم منی (p<0.0009)، غلظت اسپرم، درصد اسپرم زنده، درصد اسپرم طبیعی، تعداد کل اسپرم (p<0.0001)، ph منی (p<0.008)، غلظت ldh منی، محیط بیضه (p<0.05) و تستو سترون، کلسترول، tsh (p<0.0005) و (p<0.0001)ft4i, t4, t3 داشت . تغییرات زمان، تاثیری بر طول بیضه نداشت (p>0.05). اثر نژاد بر غلظت هورمون ها و کلسترول خون معنی درا نبود (p>0.05)، ولی تفاوت معنی داری بر حجم منی (p<0.008)، درصد اسپرم طبیعی، تعداد کل اسپرم (p<0.05)، محیط بیضه (p<0.004)، طول بیضه (p<0.007) و عرض بیضه (p<0.006) داشت . اثر متقابل بین نژاد و زمان نمونه گیری، تنها برای t4 (p<0.0001)، (p<0.0015) ft4i، غلظت اسپرم (p<0.03) معنی دار بود. بالاترین غلظت ft4i, t3, t4, tsh و تستوسترون و تعداد کل اسپرم، درصد اسپرم زنده، درصد اسپرم طبیعی، غلظت اسپرم، حجم منی و محیط بیضه از اواخر تابستان و زمستان و کمترین ارزش ها در اواخر بهار و تابستان مشاهده شد. در دو نژاد، ضریب همبستگی منفی و نسبتا بالایی (0/7 تا 0/8) بین غلظت ldh و درصد اسپرم نرمال و تعداد کل اسپرم مشاهده شد.

کاریوتایپ در کپور ماهیان و امکان ایجاد تریپلوییدی در کپور نقره ای
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز 1379
  محمدرضا جعفرزاده شیرازی   محمدجواد ضمیری

در این آزمایش ، عمل کاریوتایپ روی کپور نقره ای، کپور علفخوار، کپور سرگنده و کپور معمولی انجام شد.

تاثیر فرآوری با قارچ pleurotus sajor-caju بر گوارش پذیری و تجزیه پذیری تفاله شیرین بیان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز 1380
  محمدرضا دهقانی   محمدجواد ضمیری

هدف از انجام این پژوهش ، بررسی تاثیر فرآوری با قارچpleurotus sajor-cajuبر گوارش پذیری و تجزیه پذیری تفاله شیرین بیان است . نتایج نشان داد که به طورکلی، فرآوری با قارچ pleurotus sajor-caju ، کیفیت ، ارزش غذایی و گوارش پذیری تفاله شیرین بیان را بطور معنی داری افزایش داد. برای تفسیر بهتر نتایج تجزیه پذیری، تعیین ترکیب شیمیایی لیگنین و اسیدهای فنلی تفاله شیرین بیان، توصیه می شود.

اثر چربی محافظت شده بر فولیکول های تخمدانی و برخی فراسنجه های خونی گوسفند
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز 1380
  مهدی قریشی خوراسگانی   محمدجواد ضمیری

در دو آزمایش ، اثر چربی محافظت شده(پودر چربی یا نمک (صابون)های کلسیمی اسیدهای چرب (csfa)، بر فولیکول های تخمدانی، برخی فراسنجه های خونی و تولید و ترکیب شیر، در قالب طرح کاملا" تصادفی بررسی شد. یافته های این آزمایش نشان دادند که اگر چه csfa بر شمار و اندازه فولیکول های تخمدان تاثیری نداشت ولی تغذیه روزانه 80گرم csfa ، غلظت پروژسترون سرم خون را بین روزهای 10 تا 14 فحلی افزایش داد، که می تواند میزان مرگ ومیر رویان در آغاز آبستنی در میشهایی را که کمبود پروژسترون دارند، کاهش دهد. همچنین ، احتمالا" تغذیه csfa ، می تواند بر تولید شیر و تولید چربی شیر، کاهش وزن میش ، وزن شیرگیری و افزایش وزن بره ها، اثر مثبت داشته باشد.

بررسی تغییرات استروئیدهای جنسی پس از زایش در گاومیش
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد 1374
  سعید محمدزاده   محمدجواد ضمیری

جهت بررسی تغییرات هورمونهای استروئیدی پس از زایش ، تعداد 5 راس گاومیش ماده شکم اول از منطقه خوزستان انتخاب ، و جیره آنها براساس جداول استاندارد نوشته شد. نتایج حاکی از آنست که زایش گاومیشها در فصل گرم(اردیبهشت - تیرماه) بود. جهت کم کردن اثر شیرخواری گاومیش ها پس از زایش با دستگاه شیردوشی شدند. با توجه به زایش گاومیش در فصل گرما و بروز آنستروس به نظر می رسد با از شیرگیری گوساله و تغذیه استاندارد فعالیت تخمدان پس از زایش ، در زمان کوتاهتری شروع و فاصله زایش تا آبستنی بعدی کاهش یابد.

بررسی اثر افدرین بر ترکیب لاشه گوسفندان بومی ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز 1378
  عباس کریمی   محمدجواد ضمیری

اثر افدرین بر ویژگی های لاشه گوسفند، تاکنون گزارش نشده است . بنابراین، تاثیر خوراندن مقادیر مختلف افدرین (0، 1، 2، 4 و 8 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن متابولیکی بدن در روز)، بر ترکیب لاشه و وزن برخی از اندام های 44 و راس میش دو ساله آمیخته نژادهای قزل و مهربان، در دوره زمانی متفاوت (50 و 70 روز) بررسی شد. وزن لاشه گرم، لاشه سرد، وزن سر و اندام های داخلی بدن، به جز طحال، تحت تاثیر افدرین تغییر نکرد. افدرین به میزان 2ppm، زون طحال را نسبت به گروه شاهد افزایش داد (p<0/10) اثر متقابل بین افدرین و طول دوره تجویز آن، بر وزن ران و میزان گوشت ران معنی دار بود. تجویر افدرین برای 50 روز، تاثیری بر وزن ران و میزان گوشت ران نداشت ، ولی پس از 70 روز، افدرین به میزان 2ppm، وزن ران و میزان گوست ران نداشت ، ولی پس از 70 روز، افدرین به میزان 2ppm، وزن ران (p<0/10) و گوشت ران (p<0/05(را نسبت به گروه شاهد، به ترتیب 7 و 11 درصد، افزایش داد. وزن پیش سینه به طور مطلق تحت تاثیر افدرین قرار نگرفت ولی تجویز 2ppm افدرین برای 50 روز، درصد وزنی پیش سینه نسبت به وزن لاشه سرد را در مقایسه با گروه شاهد کاهش داد. در 70 روزگی، دوز 8pmm، موجب کاهش درصد وزنی پیش سینه نسبت به گروه شاهد شد (p<0/05) افدرین درصد خاکستر، رطوبت و ماده خشک گوشت (ماهیچه و کل چربی لاشه) را تغییر نداد ولی اثر متقابل افدرین و طول دوره تجویز آن بر درصد پروتئین معنی دار بود. دوزهای 1 و 8pmm، تنها در 70 روزگی درصد پروتئین گوشت را 9/8 و 13/52 درصد نسبت به گروه شاهد افزایش دادند (p<0/05). میزان پروتئین بر اساس ماده خشک گوشت نیز، در 70 روزگی تحت تاثیر 8pmm افدرین، 21/50 درصد نسبت به گروه شاهد، افزایش نشان داد (p<0/05) تجویز افدرین به میزان 8 pmm برای مدت 70 روز، درصد چربی در ماده خشک گوشت را به میزان 16 درصد نسبت به گروه شاهد، کاهش داد. افدرین، عرض ماهیچه راسته و ضخامت چربی زیر پوستی را تغییر نداد اما طول ماهیچه راسته را افزایش داد (p<0/10) در 70 روزگی تمام دوزهای افدرین، مساحت سطح مقطع ماهیچه راسته را افزایش دادند (p<0/05) این آزمایش نشان داد که افدرین، همانند دیگر ترکیبات بتاآگونیستی، میزان پروتئین لاشه را افزایش و چربی آن را کاهش می دهد اما این اثر به مقدار افدرین و طول دوره تجویز افدرین برای گوسفندان دنبه دار ایرانی، تجویز 8pmm به مدت زمان 70 روز باشد.

ارزیابی برخی از اثرات فیزیولوژیکی ایمینولوژیکی سلنیوم و ویتامین e در میشها و بره های بلوچی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد 1373
  احمد ریاسی   محمدجواد ضمیری

اثرات تزریق مکمل های سلنیوم و (یا) ویتامین e بر غلظت سلنیوم خون و آغوز، غلظت ایمینوگلوبولین های سرم خون و آغوز، قابلیت انتقال ایمینوگلوبولین های میش به بره، بروز بیماری ماهیچه سفید (wmd) و رشد بره ها مورد بررسی قرار گرفت . در این پژوهش ، 39 میش بلوچی و بره هایشان در یک آزمایش فاکتوریل 2×2 مورد استفاده قرار گرفتند. غلظت اولیه سلنیوم در خون کامل میشها (mean+-sd)69/14+-14/13ng/mi بود. تیمارها عبارت بودند از: 1 - گروه کنترل (-se-e) 2 - تزریق مکمل سلنیوم (-se+e)(2.2mg/iamb, 12.2mg/ewe) 3 - تزریق مکمل ویتامین e (-se+e)(30mg/iamb, 100mg/ewe) 4 - تزریق مکمل سلنیوم+ویتامین e 12/2+100mg/ewe) و (+se+e)(2/2+30mg.iamb تزریق مکمل به میشها در زمانهای 20 روز پیش از جفت گیری، میانه آبستنی و 20 روز پیش از زایش انجام شد. به بره ها نیز در سن 20 روزگی مکمل های مشابه تزریق گردید. با تزریق هورمون پروستاگلاندین سیکل فحلی میشها همزمان شده و سپس بطور تصادفی با 4 قوچ بلوچی جفتگیری داده شده اند. بفاصله 5، 10، 20 و 40 روز بعد از هر نوبت تزریق خونگیری از حیوانات انجام شد. نمونه های غوز بلافاصله پس از زایمان جمع آوری گردید. بره ها در روز تولد و 20، 40، 60، 80 و 100 روزگی وزن شدند. علائم کلنیکی و کالبدگشائی بیماری wmd در بره ها مورد بررسی قرار گرفت . غلظت سلنیوم در خون کامل میشهایی که سلنیوم و سلنیوم+ویتامین e دریافت کرده بودند تدریجا افزایش یافت و 10-15 روز پیش از زایش بیشترین بود (بترتیب 123.34+-3.65 و 131.08+-3.65). تیمارهای +se-e و +se+e بطور معنی داری (p<.05) سلنیوم خون کامل میشها را افزایش دادند. اما، تیمار -se+e از این نظر تاثیری نداشت . اثر متقابل سلنیوم×ویتامین e برای افزایش میزان سلنیوم خون معنی دار نبود. میزان سلنیوم آغوز نیز بطور معنی داری (p<.05) تحت تاثیر تیمار قرار گرفت . پس از تزریق به بره ها، تفاوت غلظت سلنیوم در خون کامل آنها معنی دار (p<.05) گردید. غلظت گاما و بتاگلوبولین های سرم خون میشها بفاصله 20 روز پس از سومین نوبت تزریق حداکثر بود و پس از زایمان کاهش یافت . سطح گاماگلوبولین در سرم خون میشهای تیمار +se+e بیشتر از دیگر تیمارها بود. غلظت بتاگلوبولین در سرم میشها تنها در اواخر آبستنی اندکی افزایش یافت . تزریق مکمل به میشها اثر معنی داری (p<.05) بر غلظت بتاگلوبولین آغوز آنها داشت . گاما و بتاگلوبولین های سرم خون بره ها در 24 ساعت پس از تولد بیشترین مقدار بود. نتایج این آزمایش نشان داد که تزریق مکمل های سلنیوم و (یا) ویتامین e به میشها تاثیر اندکی بر انتقال ایمینوگلوبولین ها به بره ها دارد. در مقایسه با گروه کنترل، بره هایی که مکمل دریافت کرده بودند، سطح ایمینوگلوبولین های خونشان در طول آزمایش بالاتر بود. تزریق مکمل به میشها اثر معنی داری بر وزن تولد بره هایشان نداشت . اما پس از تزریق به بره ها اختلاف وزن آنها معنی دار شد (p<.05) . تزریق مکمل به میشها و بره ها بطور معنی داری (p<.01) از بروز wmd جلوگیری کرد.

رابطه بین فراسنجه های فیزیولوژیک و باروری ماده گاوهای هولشتین
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز 1377
  صمد وجدی حکم آباد   محمدجواد ضمیری

چکیده ندارد.

بررسی اثرات تزریق gnrh بر عملکرد تولیدمثلی میشهای نژاد بلوچی در خارج از فصل تولیدمثل
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد 1373
  علیرضا هروی موسوی   محمدجواد ضمیری

در این آزمایش اثرات تزریق gnrh بر عملکرد تولیدمثلی میشهای انستروس شیرده (n

تاثیر سالبوتامول بر ترکیب شیمیایی لاشه و فراسنجه های خونی جوجه های گوشتی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز 1378
  زربخت انصاری پیرسرایی   محمدجواد ضمیری

در این آزمایش تاثیر خوراندن سالبوتامول، از روز 30 تا 49 دوره پروش ، بر ترکیب لاشه و فراسنجه های خونی جوجه های گوشتی نژاد آرین، بررسی شد. با استفاده از یک لوله، به 56 جوجه (کروه شاهد، to)، روزانه 1 میلی لیتر آب مقطر خورانده شد. به 56 جوجه (t1)، 5 ppm، به 56 جوجه دیگر (t2)، 10 ppmو به 56 جوجه نیز (t3)، 15 ppm سالبوتامول، بصورت محلول و بر اساس میزان خوراک مصرفی، خورانده شد. پیش از خوراندن سالبوتامول و هنگام کشتار، خونگیری انجام شد و فراسنجه های خونی، اندازه گیری شدند. پس از کشتار، ویژگیهای لاشه ارزیابی شد. پروتئین لاشه با روش کلدال، چربی لاشه با روش عصاره اتری و ماده خشک با روش خشک کردن در آون اندازه گیری شد. فراسنجه های خونی (گلوکز، کلسترول، تری گلیسرید، ازت اوره ای خون، کراتین فسفوکایناز و گلوتامیک اگزالوستات ترانس آمیناز) نیز با استفاده از کیتهای تجاری اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از برنامه آماری sas آنالیز شدند. سطح آماری 5 درصد در نظر گرفته شد. وزن چربی زیر پوستی در تیمار t1 نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری نشان داد (23/1 درصد). درتیمار t3، وزن سر کاهش یافت ولی وزن پا در تیمار t2، افزایش یافت . وزن جگر در t2 و t3 نسبت به کنترل بیشتر بود. وزن سرد و گرم لاشه در t3, t2, t1 نسبت به کنترل افزایش معنی داری نشان داد. میزان چربی سینه و ران (بر اساس ماده خشک) بطور معنی داری در t3, t2, t1 افزایش معنی داری داشت . ماده خشک گوشت سینه بطور معنی داری افزایش یافت . سطح کراتین فسفوکیناز (cpk) در t1 بطور معنی داری کاهش نشان داد و سطح کلسترول در t3 بطور معنی داری افزایش یافت . سالبوتامول بر گلوکز، ازت اوره ای خون، تری گلیسریدها و آنزیم گلوتامیک اگزالواستیک ترانسفراز خون تاثیر معنی داری نداشت . یافته های این آزمایش نشان می دهند که سالبوتامول بر ترکیب و متابولیسم بدن جوجه های گوشتی تاثیر دارد، همانند تاثیری که برای بتا آگونیستهای دیگر گزارش شده است .

تاثیر تزریق روزانه ی هورمون اکسی توسین بر تداوم شیردهی و ترکیب شیر میش
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز 1377
  علی احمد قطبی   محمدجواد ضمیری

اگرچه تاثیر اکسی توسین بر سلول های پستانی کاملا روشن است ولی نقش آن در متابولیزم سلول های شیرساز، نیاز به پژوهش های بیشتری دارد. در این مقاله آزمایش ، با استفاده از 25 راس میش 5-6 ساله تازه زاییده ی نژاد مهربان (تک قلوزا)، تاثیر تزریق (درون ماهیچه ای) روزانه اکسی توسین بر تداوم شیردهی و ترکیب شیر گوسفندان مهربان بررسی شد. به 8 راس میش تیمار شاهد (تیمار 1)، از آغاز هفته ی سوم پس از زایش ، روزانه یک میلی لیتر محلول فیزیولوژیکی، تزریق شد. به 8 راس میش (تیمار 2)، از زمان شیرگیری بره (90+5 روز) روزانه 2 واحد بین المللی اکسی توسین، و به 9 راس میش (تیمار 3)، از آغاز هفته ی سوم پس از زایش ، روزانه 2 واحد بین المللی اکسی توسین تزریق شد. از آغاز هفته ی سوم پس از زایش ، تولید شیر هر هفته یک بار و ترکیب و خصوصیات شیر هر دو هفته یک بار اندازه گیری شد. هر دو هفته یکبار، نمونه هایی از شیر دوشیده شده، برای اندازه گیری درصد چربی، درصد پروتئین، درصد ماده ی خشک ، درصد خاکستر شیر، شمار سلول های سوماتیک ، ph، دانسیته، نقطه ی انجماد (یخ زدن)، شیر به آزمایشگاه فرستاده شد. میش ها از زمان زایش تا پایان آزمایش ، هر دو هفته یکبار وزن شدند. بره ها نیز تا زمان شیرگیری وزن شدند. بره ها در سن سه ماهگی (90+5 روز) از شیر گرفته شدند. زمانی که تولید شیر هر میش به کمتر از 100 گرم در روز رسید، آن روز به عنوان پایان دوره ی شیردهی در نظر گرفته شد. تعداد 5 راس از میش های هر تیمار، در پایان دوره ی شیردهی کشتار شدند و دستگاه تولیدمثلی، غدد پستانی، جگر و طحال آنها برای بررسی تزریق درازمدت اکسی توسین، جدا شدند. داده ها با روش repeated measurement anova با استفاده از برنامه ی آماری sas، آنالیز شدند. برای آنالیز برخی از داده ها از روش glm استفاده شد. طول دوره ی شیردهی برای تیمار 1 برابر 143 روز و برای تیمار 2 و 3 برابر 175 روز بود. این افزایش ، ناشی از افزایش شمار روزهای شیردهی پس از شیرگیری بره بود.

بررسی ویژگی های تولیدمثلی قوچه های قزل و مهربان و تاثیر ویتامین ث بر برخی فراسنجدهای منی و باروری قوچ ها
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز 1378
  سعیدرضا اصغری   محمدجواد ضمیری

تعداد 10 قوچ قزل و 10 قوچ مهربان از گله ی قوچ های ایستگاه دامپروری، برای عادت پذیری به اسپرم دهی با واژژن مصنوعی، به طور تصادفی انتخاب شدند تمام قوچه های قزل و تنها 5 قوچه مهربان به اسپرم دهی عادت کردند. بنابراین، آزمایش با همین تعداد ادامه یافت ، زیرا امکان انتخاب قوچ های بیشتر، به دلیل این که برای جفتگیری به گله ی میش ها برده شده بودند، وجود نداشت . 5 قوچ قزل و 3 قوچ مهربان برای بررسی تغییرات فصلی ویژگی های تولیدمثلی در نظر گرفته شدند. همین قوچ ها به عنوان گروه شاهد برای قوچ هایی که ویتامین ث دریافت کردند (5 قوچه قزل و 2 قوچ مهربان) نیز بودند. تغذیه ی ویتامین ث روزانه به میزان یک گرم، از 20 خرداد ماه 1377 آغاز شد و تا پایان شهریور تا 15 آذر اسپرم گیری از گروه شاهد ادامه یافت ، تا تغییرات فراسنجه های مورد آزمایش در فصل پاییز نیز اندازه گیری شود. در زمان جفتگیری (10 مراد تا 25 شهریور به ازای هر قوچ، 10 میش در نظر گرفته شد. گله ی میش ها هر روز صبح فحل یابی شد و میش های فحل 24 ساعت با قوچ مورد نظر در جایگاه قرار گرفتند. فراسنجه های مورد آزمایش ، عبارت بودند از: محیط، طول و عرض بیضه درون اسکروتوم، حجم و ph منی، غلظت اسپرم ها، درصد اسپرم های زنده، درصد اسپرم های بهنجار، تعداد کل اسپرم ها، تعداد کل اسپرم های زنده و بهنجار، فسفر، کلسیم، سدیم، پتاسیم، پروتئین، فروکتوز و ldh مایع منی. اطلاعات مربوط به زایش ، در فصل زایش جمع آوری و درصد بره زایی نیز محاسبه شد. داده ها با روش repeated measures و با استفاده از برنامه آماری sas آنالیز شدند. درصد میش های نازا و شمار بره به ازای هر میش ، با روش proc ferq از همین برنامه ی آماری، آنالیز شدند. فصل بر محیط بیضه های (p<0/0001)، عرض بیضه ها (p<0/0001)، تعداد کل اسپرها (p<0/004)، پتاسیم (p<0/003) فروکتوز (p<0/001) و (p<0/001) ldh مایع منی تاثیر معنی داری داشت . محیط و عرض بیضه ها و فروکتوز مایع منی، از آغاز آزمایش تا اواسط مهر افزایش و سپس کاهش داشتند. پتاسیم و تعداد کل اسپرم ها و تعداد کل اسپرم های زنده و بهنجار در طول آزمایش ، روند کاهشی و ldh، روند افزایشی داشتند. دیگر فراسنجه های اندازه گیری شده تحت تاثیر فصل قرار نگرفتند (p>0/1) . تفاوت بین محیط (p<0/03)، طول (p<0/01) و عرض (p<0/03) بیضه هاو ldh مایع منی (p<0/05)، بین دو نژاد معنی دار بود. اثر متقابل فصل و نژاد بر محیط بیضه ها معنی دار بود. محیط، طول و عرض بیشه ها در قوچ های قزل، و ldh مایع منی در قوچ های مهربان بیشتر بود. ویتامین ث بر فروکتور (p<0/005) و (p<0/08) مایع منی، تاثیر معنی دار داشت . قوچ های گروه تیمار فروکتورز بیشتر و ldh کمتری در مایع منی خود داشتند. اثر متقابل بین نژاد و بیمار بر سدیم مایع منی، معنی دار بود (p<0/04) ویتامین ث موجب افزایش غلظت سدیم مایع منی در قوچه های قزل شد. ویتامین ث بر دیگر فراسنجه های اندازه گیری شده، تاثیر معنی داری نداشت (p>0/1) . با توجه به نتایج بدست آمده می توان گفت : -1 قوچ های قزل حساسیت کمتری نسبت به فصل نشان می دهند -2 مقادیر بالای ویتامین ث احتمالا بر کیفیت منی تاثیر مثبت خواهد گذاشت .

همبستگی بین فراسنجه های فیزیولوژیک خون و ترکیب شیمیایی لاشه در گوسفندچ
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز 1378
  علی رضایی رودباری   محمدجواد ضمیری

به منظور بررسی همبستگی بین برخی از فراسنجه های فیزولوژیک خون و ترکیب شیمیایی لاشه در گوسفند، 40 بره نر هشت ماهه قزل و مهربان (20 بره از هر نژاد) از یک گله، بطور تصادفی انتخاب شدند. قوچ ها در یک دوره 100 روزه، تحت شرایط پرواربندی قرار گرفتند. در روز 50، ده بره از هر نژاد بطور تصادفی انتخاب و کشتار و بقیه بره ها در روز 100، کشتار شدند. یک روز پیش از کشتار و پس از 24 ساعت گرسنگی، از بره ها نمونه خون تهیه شد. کلسترول سرم خون با بسیاری از فراسنجه های لاشه همبستگی بالایی داشت . در نژاد قزل، ضرایب همبستگی کلسترول سرم و فراسنجه های لاشه بین 0/39 تا 0/89 متغیر بود که بزرگترین ضریب همبستگی مربوط به عمق ماهیچه زیرپوست (scfd) با کلسترول سرم بود (p<0/01,r0/89) . در نژاد مهربان، تعداد کمتری از فراسنجه های لاشه با کلسترول سرم خون همبستگی داشتند و ضرایب همبستگی کوچکتر از ضرایب همبستگی مشاهده شده در نژاد قزل بود. در هر دو نژاد، تری گلسیرید سرم خون با هیچ یک از فراسنجه های لاشه همبستگی معنی داری نداشت (p>0/10). پروتئین کل سرم، فقط در نژاد قزل و آن هم با چربی ران همبستگی معنی داری داشت (p<0/10,r-0/43) و آلبومین سرم خون در نژاد قزل فقط با استخوان گردن (p<0/10,r0/38) همبستگی معنی داری داشت ، در حالیکه در نژاد مهربان با چربی پیرامون قلب (p<0/05,r0/50) و عرض ماهیچه راسته (ld) همبستگی معنی داری داشت (p<0/05,r0/45) . در نژاد قزی، گلوکز سرم خون با پروتئین خام (cp) گوشت لاشه و پروتئین خام در ماده خشک ، همبستگی معنی داری داشت (به ترتیب p<0/01,r-0/71 و p<0/05,r-0/59)، در نژاد مهربان نیز این همبستگی دیده شد ولی ضرایب همبستگی مربوطه کوچکتر بود (به ترتیب p<0/10,r-0/44 و p<0/10,r-0/40). در نژاد قزل، کراتینین سرم خون با پروتئین خام گوشت لاشه و پروتئین خام در ماده خشک همبستگی منفی و معنی داری داشت (به ترتیب p<0/05,r-0/49 و p<0/10,r-0/43)، اما در نژاد مهربان با پروتئین خام در ماده خشک همبستگی منفی (p<0/05,r-0/48) و با ماده خشک گوشت لاشه (p<0/01,r0/57) و چربی خام (ee) (p<0/10,r0/40) همبستگی داشت . نیتروژن اوره ای خون (bun) با چربی خام در ماده خشک (p<0/05,r0/39) و چربی پیرامون کلیه (p<0/05,r0/51)، قلب (p<0/05,r0/47) و دستگاه گوارش (gti) (p<0/05,r0/48) همبستگی مثبت داشت ، اما در نژاد مهربان، نیتروژن توره ای خون (bun) با پروتئین خام در ماده خشک همبستگی منفی داشت (p<0/05,r-0/59) . در نژاد قزل، کلسیم و منیزیم با کل استخوان لاشه همبسستگی معنی داری داشت (به ترتیب p<0/10,r0/38 و p<0/10,r0/42). همچنین، در نژاد قزل کل گوشت لخم لاشه با منیزیوم همبستگی منفی داشت (p<0/10,r-0/42) . معادله های رگرسیون برای هر یک از ویژگی های لاشه و برای هر نژاد، ارائه شده اند. نتایج این آزمایش نشان داد که در گوسفندان قزل و مهربان، علاوه بر نیتروژن اوره ای خون (bun)، کلسترول و کراتینین نیز فراسنجه های خوبی، برای تخمین ترکیب شیمیایی لاشه در حیوان زنده هستند.

تاثیر محدودیت غذایی بر ترکیب لاشه بزغاله های بومی و همبستگی فراسنجه های خونی با ترکیب لاشه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز 1382
  محمود دشتی زاده   محمدجواد ضمیری

برای بررسی تاثیر محدودیت غذایی بر ترکیب لاشه و همبستگی برخی فراسنجه های فیزیولوژیک خون با تغییرات ترکیب لاشه در بزغاله های بومی که دچار محدودیت غذایی شده و سپس رشد جبرانی دارند، 48بزغاله نر 8-7 ماه از استان بوشهر (شهرستان دشتستان) تصادفی انتخاب شدند.

اثر کم کاری موقتی تیروئید پیش از آغاز بلوغ جنسی بر میزان تستوسترون سرم خون و ویژگیهای منی خروسهای بومی استان فارس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز 1382
  امیر اخلاقی   محمدجواد ضمیری

هدف از انجام این آزمایش، بررسی اثر کم کاری موقتی تیروئید پیش از آغاز بلوغ جنسی، بر میزان تستوسترون سرم خون و ویژگیهای منی خروس های بومی استان فارس بود. همچنین ، همبستگی بین تستوستورن و تیروکسین سرم خون با همدیگر و با وزن بدن ارزیابی شد.یافته های این بررسی نشان داد که اگر ترکیب گواترزای پروپیل تیویوراسیل‏‎(ptu)‎‏ در زمان مناسبی تجویز شد ، می تواند موجب افزایش تولید اسپرم شود، از سویی ، پرورش پرندگانی که به دلیل داشتن وزن کمتر ، خوراک کمتری مصرف می کنند، می تواند از نظر اقتصادی اهمیت داشته باشد.

همبستگی بین ترکیب شیمیایی قطعه های لاشه و کل لاشه و تاثیر دو سطح تغذیه بر این همبستگی ها در گوسفندان قزل و مهربان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز 1382
  رضا فزونی   محمدجواد ضمیری

نتایج نشان داد که در بین قطعه های مختلف لاشه، ترکیب شیمیایی قطعه راسته بیشترین همبستگی ها را با ترکیب نیمه راست لاشه نشان داد و به نظر می رسد شاخص مناسبی برای تعیین ترکیب شیمیایی کل لاشه در گوسفندان قزل و مهربان باشد.

بررسی تغییرات فصلی ویژگیهای منی در بزهای کرکی نژاد رائینی و تاثیر ویتامین ‏‎c‎‏ بر آنها
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز 1380
  امیرحسن حیدری   محمدجواد ضمیری

در این آزمایش، اثر تغییرات فصلی و تاثیر تغذیه تکمیلی ویتامین ث، بر ویژگی های مایع منی و اندازه های بیضه بز کرکی رائینی، انجام شد. بزهای نر مورد مطالعه، سه ساله و در ایستگاه تحقیقاتی شهر بافت درجنوب غربی استان کرمان، کشور ایران نگهداری می شوند، این بزها، متعلق به گله ای بودند که زیر پوشش برنامه های بهنژادی، قرار دارند. تعداد بیست بز نر به طور تصادفی انتخاب شدند تا برای اسپرم گیری به وسیله واژن مصنوعی آموزش داده شوند. در یک دوره عادت پذیری دو هفته ای، چهارده بر نر به اسپرم گیری عادت کردند. این بزها به طور تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند (در هر گروه 7 بز نر). یک گروه روزانه 1 گرم ویتامین ث از اول تیرماه 1379 تا 25 آبان ماه 1379 دریافت کرد و آزمایش از 10 تیر ماه 1379 تا 10 دی ماه 1379 انجام شد. فرآسنجه های مورد مطالعه عبارت بودند از اندازه های بیضه در کیسه بیضه (طول، عرض و محیط)، حجم و ‏‎ph‎‏ منی، غلظت اسپرم، درصد اسپرم های زنده (روش رنگ آمیزی)، درصد اسپرم های زنده و متحرک (روش مستقیم)، درصد اسپرم های نابهنجار، تعداد کل اسپرم، تعداد کل اسپرم های زنده و بهنجار، غلظت یون های سدیم و پتاسیم و غلظت ‏‎ldh‎‏ در مایع منی، داده ها با ‏‎proc mixed‎‏ برنامه آماری ‏‎sas‎‏ آنالیز شدند. اثر فصل بر روی تمام فرآسنجه های مورد مطالعه به جز طول بیضه و غلظت یون سدیم در مایع منی کاملا معنی دار بود. ابعاد بیضه، حجم و ‏‎ph‎‏ منی، غلظت سدیم و پتاسیم در مایع منی، در اثر ویتامین ث، اختلاف معنی داری نشان ندادند در حالی که ویتامین ث، اثر معنی داری بر فرآسنجه های دیگر داشت. برهم کنش، بین ویتامین ث و زمان نمونه گیری، برای هیچ یک از فرآسنجه های مورد آزمایش معنی دار نبود. تیمار ویتامین ث، باعث افزایش 7/3 درصد در غلظت اسپرم، 6/4 درصد در درصد اسپرم زنده، 1/16درصد در تعداد کل اسپرم زنده، 2/18 درصد در تعداد کل اسپرم های زنده و بهنجار، نسبت به گروه شاهد شد. در بزهای نری که ویتامین ث دریافت کردند، غلظت ‏‎ldh‎‏ در مایع منی و درصد اسپرم های نابهنجار در نمونه انزال، به ترتیب 5/19، 7/14 درصد کاهش پیدا کرد. کیفیت اسپرم، به عبارتی غلظت اسپرم، تعداد کل اسپرم، درصد اسپرم های نابهنجار، تعداد کل اسپرم های زنده و بهنجار، به طور کلی در اواخر تابستان تا اوایل پاییز بهتر بود، در حالی که در اواخر پاییز و در زمستان کمترین کیفیت را داشت. بیشترین و کمترین مقدار ‏‎ph منی و غلظت ‏‎ldh‎‏ در مایع منی، به ترتیب در پاییز و تابستان دیده شد. این مطالعه نشان داد که بز نر کرکی رائینی، در طول سال می تواند منی با کیفیت مناسبی تولید کند ولی تغییرات فصلی، در کیفیت منی وجود دارد. این مطالعه همچنین نشان داد که، اضافه کردن ویتامین ث، ممکن است تاثیرات سودمندی بر کیفیت اسپرم و باروری بگذارد.