نام پژوهشگر: سعید اسدی
ابوالفضل قرایی سعید اسدی
تولید ناب، یک فلسفه و نگرش جدید به تولید محسوب می شود که در آن تلاش می شود اتلاف به حداقل برسد و حداکثر بهره وری از تسهیلات و منابع انسانی و سرمایه به دست آید. این رویکرد در کشور ژاپن شکل گرفته و پس از آن در بسیاری از کارخانجات خودروسازی اروپا و آمریکا رواج یافته است. در این تحقیق ضمن معرفی عوامل و ویژگی های تولید ناب در یک کارخانه صنایع غذایی، سعی شده است که با استفاده از روش تجزیه و تحلیل ابعادی ، مدلی ارائه گردد که میزان سازگاری کارخانه را با معیارها و ویژگی های تولید ناب، قیاس نماید. در این راستا عوامل تولید ناب به 6 عامل اصلی و 42 عامل فرعی تقسیم بندی گردیده است. از ویژگی ها و نوآوری های این تحقیق آن است که اکثر پژوهش های گذشته در کارخانجات خودروسازی انجام شده است در حالی که تحقیق حاضر در مورد کارخانجات با ماهیت تولید مواد غذایی و با محوریت خط تولید دوغ در کارخانه شیر پگاه انجام گردیده است. هم چنین در این تحقیق از روش مقایسات زوجی در تعیین وزن عوامل اصلی و فرعی استفاده گردیده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد که میزان سازگاری خط تولید دوغ در کارخانه شیر پگاه با معیارها و ویژگی های تولید ناب به اندازه 73/0 می باشد. این نتایج نشان می دهد که "مدیریت تجهیزات و سخت افزار" بیشترین فاصله را تا تولید ناب و سیستم "مدیریت خرید و تدارکات" کمترین فاصله را تا تولید ناب دارد. نتایج حاصل، فاصله قسمت های گوناگون مدیریتی خط تولید را تا تولید ناب نشان می دهد که می توان با توجه به نتایج، نسبت به رفع عیوب و نزدیک تر نمودن خط تولید به تولید ناب، اقدام کرد. این روش برای کلیه خطوط تولیدی در صنایع غذایی قابل استفاده است. میزان سازگاری عوامل اصلی با شرایط تولید ناب به صورت ذیل می باشد: ?سیستم "مدیریت خرید و تدارکات" در کارخانه شیر پگاه به اندازه 79/0 بر تولید ناب منطبق است. ?سیستم "مدیریت کیفیت" در کارخانه شیر پگاه به اندازه 69/0 بر تولید ناب منطبق است. ?سیستم "تکنولوژی اطلاعات" در کارخانه شیر پگاه به اندازه 74/0 بر تولید ناب منطبق است. ?سیستم "مدیریت نگهداری و تعمیرات" در کارخانه شیر پگاه به اندازه 68/0 بر تولید ناب منطبق است. ?سیستم "مدیریت فرآیند تولید" در کارخانه شیر پگاه به اندازه 75/0 بر تولید ناب منطبق است. ?سیستم "مدیریت تجهیزات و سخت افزار" در کارخانه شیر پگاه به اندازه 65/0 بر تولید ناب منطبق است.
سعید اسدی علی اکبر کجباف
چکیده: قرن چهارم هجری قمری، برای اسلام و مسلمانان، قرنی شگفت انگیز بود. رشد و نمو علم و دانش و نگارش کتب علمی در اکثر زمینه ها از جمله، پزشکی، شیمی، ریاضیات، فلسفه، نجوم ، کلام، تاریخ، ادبیات، فقه و حدیث از بالندگی مخصوص برخودار شد. در این بین مورخان مسلمان نیز در نگارش تاریخ به ابداعاتی دست زدند. آنها به علل و عوامل وقایع تاریخی توجه نمودند. جریانی که بر مورخین اسلامی و تاریخ نگاری آنان تأثیر گذاشت، رویکرد عقلانی در این قرن بود. فلسفه و کلام نیز وارد میدان شده و با استدلالات عقلانی که برای نظرات خود ابراز می نمودند، دیگر علوم را به پیروی از این شیوه رهنمون کردند. مورخین اسلام نیز که از افکار کلامی و فلسفی به دور نبودند، خواه ناخواه این تفکرات را در تاریخ نگاری خویش انعکاس دادند. البته باید توجه نمود که میزان این اثر گذاری در بین مورخین به یک اندازه نبود. از این رو در این رساله سعی شده است که به ارتباط علم کلام و مورخین اسلامی اشاره شود و به این موضوع نیز پرداخته شود که چگونه فضای عقلانی را که علم کلام در جامعه اسلامی بوجود آورده بود بر نوع بینش و تاریخ نگاری مورخین اسلامی در این قرن تاثیر داشته است. هم چنین چگونه علم کلام و متکلمان درراستای مقاصد خود که اثبات مبانی دین ودفاع ازآن بود،از گزاره های تاریخ سود بردند. کلید واژه ها: علم تاریخ، علم کلام، مورخ.
سعید اسدی وحید عظیمی راد
در این پایان نامه پس از تشریح مسأله مسیریابی و اهمیت این موضوع برای روبات های متحرک، به خصوص بازوی مکانیکی ماهر متحرک، و توضیح روش های مختلف سنتی و جدید برای تولید مسیر حرکت و همچنین توضیح ماهیت مسیر، به تشریح بازوی مکانیکی ماهر متحرک، ارتباط مسیر یابی با بهینه سازی، بیان روش های مختلف بهینه سازی، توضیح روش های عددی بهینه سازی و تمرکز روی روش های اکتشافی و توضیح لزوم استفاده از این روش پرداخته شده است. الگوریتم بهینه سازی سیستم ایمنی بدن به عنوان یک الگوریتم هوشمند قدرتمند نو ظهور در عرصه بهینه سازی معرفی شده است. این الگوریتم برای مسیریابی بازوی دو لینکی و سه لینکی هولونومیک ثابت، بازوی دولینکی چرخ دار متحرک غیر هولونومیک و مسیریابی برای روبات نقطه ای در صفحه دو بعدی در حضور موانع بکار بسته شده و الگوریتم هایی در این زمینه ابداع و معرفی شده اند. از مهمترین دستاوردهای پایان نامه می توان به ارائه یک الگوریتم هوشمند سریع مبتنی بر الگوریتم سیستم ایمنی بدن از ترکیب چند الگوریتم دیگر و روش جهش جدید، ارائه روش ابدائی مسیریابی روبات نقطه ای در صفحه دوبعدی، ارائه یک روش کلی بهینه سازی مسیر برای یک سیستم بسیار پیچیده قابل استفاده در سیستم های با درجات آزادی بالا اشاره کرد. در نهایت نیز پس از توضیح نتایج بدست آمده از پیاده سازی ها، پیشنهاداتی در رابطه با کارهای ممکن در آینده مطرح شده است. از نقاط قوت پایان نامه و نوآوری های مهم می توان به موارد زیر اشاره کرد: ارایه یک روش بهینه سازی جدید مبتنی برالگوریتم سیستم ایمنی بدن با نتایجی بهتر نسبت به بقیه الگوریتم های مشابه، رویکرد ساده به یک مساله چالش انگیز و پیچیده که دلیل اصلی قابلیت بالای الگوریتم است، استفاده محض از یک الگوریتم تکاملی برای مسیریابی یک سیستم مرتبه بالا برای اولین بار، نتایج بهتر نسبت به کارهای انجام شده مشابه و منتشره در ژورنال های معتبر جهانی در سال های اخیر.
سعید اسدی طاهره فنایی شیخ الاسلامی
تشدیدگر میکروالکترومکانیکی قطعه ی نوسانگر بسیار کوچکی است که قابلیت مجتمع سازی با مدارهای cmos را دارا می باشد. این قطعه با داشتن ضریب کیفیت بزرگ، مصرف توان اندک و ضریب دمایی فرکانس مناسب، جایگرین مناسبی برای تانک های lc داخل تراشه که مجتمع می شوند اما ضریب کیفیت کوچک دارند وکریستال کوارتز که ضریب کیفیت بزرگ دارد اما مجتمع نمی شود در نوسان سازها و فیلترها می باشند. در این پایان نامه، یک تشدیدگر میکروالکترومکانیکی شبیه سازی شد و تاثیر اندازه ها و پارامترهای دیگر قطعه بر خروجی های آن از قبیل: فرکانس تشدید، ولتاژ شکست و جریان خروجی مورد بحث و بررسی قرار گرفت. با استفاده از نتیجه های شبیه سازی، یک تشدیدگر دوسرثابت 16 مگاهرتزی با استفاده از مواد پلی سیلیکن ،کربن (بی شکل) و دی اکسید سیلیکن طراحی شد. در این طراحی تشدیدگرکربن کمترین درازا را با مقدار ?m 1/24 و تشدیدگر دی اکسید سیلیکن کمترین حساسیت دمایی را با مقدار ppm?? 15- دارا بود. بیشترین اندازه ضریب کیفیت مربوط به تشدیدگر پلی سیلیکن با مقدار 1850 بدست آمد. جهت افزایش ضریب کیفیت ترموالاستیک، شکاف هایی عمود بر راستای نوسان تیر در تیر ایجاد شد تا به کمک آن ها از تزویج مد گرمایی به مد مکانیکی جلوگیری شود. مکان شکاف ها بیشتر در جایی است که تیر بیشترین کرنش را دارد، با بلندتر شدن درازای تیر، ایجاد شکاف در مکان هایی که کرنش زیاد نیست موجب افزایش ضریب کیفیت ترموالاستیک می شود.
سعید اسدی عباسعلی رستمی
پلی پیرول و نانوکامپوزیتهای آن به روش شیمیایی با استفاده از کلرید آهن(?) به عنوان اکسیدانت در محیط آبی و در حضور پایدار کننده های پلی وینیل الکل و پلی اتیلن گلیکول تهیه شده است. اثر ماده افزودنی از قبیل اکسید آلومینیوم در حضور پلی وینیل الکل و پلی اتیلن گلیگول و همچنین مقدار آنها بررسی شده است. در این پژوهش همچنین خواص نانو کامپوزیت های پلی پیرول از قبیل شکل شناسی ، اندازه ذرات و درصد تبدیل مورد بررسی قرار گرفته و همچنین از پلی پیرول و نانوکامپوزیت های آن جهت جداسازی یون روی( zn2+ ) استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که شکل شناسی، اندازه ذرات، درصد تبدیل و میزان جداسازی به نوع ماده افزودنی و مقدار آن بستگی دارد.
عصمت پیرحیاتی جواد علی محمدی اردکانی
عنوان این پژوهش به خوبی محتوی و درون مایه آن را نشان می دهد ( بررسی ریشه های ظهور سینمای آرمان گرا در ایران پس از انقلاب1369-1360). پژوهش حاضر ظهور سینمای آرمان گرا در ایران پس از انقلاب را نمونه ای از «تولید فرهنگ» در ایران معاصر دانسته و کوشیده است به این دو پرسش پاسخ دهد: 1- چه عواملی (چه کسانی) منابع و فضای اجتماعی لازم برای تولید و رشد این جنبش سینمایی را فراهم آوردند؟؛ 2- چه عواملی محتوی این جنبش سینمایی را تعیین نمودند؟ بدون شک تاکنون محققان بسیاری این دو پرسش را در مقابل مسأله ظهور جنبش های هنری و یا بروز تحولات هنری در ایران معاصر مطرح ساخته اند. اما این پژوهش سعی دارد، چشم انداز نظری کلی بر تمامی اجزاء آن اعم از رویکرد آن به مفاهیم « فرهنگ هنر» و مفهوم سازی آن ها به مثابه «محصولات فرهنگی و هنری» و رویکرد آن به مفهوم «ظهور» و مفهوم سازی آن به مثابه «تولید»، رویکرد آن به مفهوم «ساختار اجتماعی» و مفهوم سازی آن به مثابه «بانک یا ذخیره منابع» و رویکرد آن به مسأله «رابطه هنر و ساختار اجتماعی» و مفهوم سازی آن به مثابه «مسأله پیوند» داشته باشد، که معتقدیم نگاهی کلی و جامع به مطالعه هنر، به ویژه مطالعه «تغییر هنری»، داشته است. در تاریخ هنر ایران معاصر، موارد متعددی از تلاش های نوگرایانه هنرمندان ایرانی دیده می شود. ظهور جنبش سینمای آرمان گرا در ایران سال های 1369-1360، به عنوان یکی از این موارد، حاکی از یک تحول مهم در هنر ایران معاصر و نمونه ای چشمگیر از تغییر فرهنگی- هنری معنادار در تاریخ نه چندان بلند هنر مدرن در ایران معاصر است. برای تبیین ریشه های ظهور این جنبش هنری دو دسته از شرایط را مورد توجه قرار دادیم: 1- شرایطی که منابع و فضای اجتماعی لازم برای ظهور یک جنبش نوین هنری را فراهم آوردند. 2- شرایطی که به شکل گیری محتوی و تولید واقعی آثار سینمایی متعلق به این جنبش کمک کردند. تغییرات اجتماعی ایران در دهه نخست پس از انقلاب اسلامی مجموعه شرایط نخست را فراهم آورد. در ایران سال های 1369-1360، آغاز شرایط انقلابی، آغاز به کار دولت انقلابی و تأسیس نظام جمهوری اسلامی، بوجود آمدن یک نظم ایدئولوژیک جدید مسلط ، پیدایش گروه ها و نیروهای سیاسی جدید و شکل گیری ائتلاف های جدید سیاسی میان آن ها، آغاز سیاست های فرهنگی انقلابی و اعمال آنها در حوزه هنر و سبک جدید زندگی اجتماعی زمینه لازم برای ظهور جنبش هنری سینمای آرمان گرا را فراهم آوردند. پژوهش حاضر به ظهور سینمای آرمان گرا در ایران پس از انقلاب به عنوان نمونه ای از تولید فرهنگ و هنر نگریسته است. گفته شد که اگر به هنر به این شیوه، یعنی به عنوان محصولی که تولید می شود نگریسته شود، آنگاه در تبیین ظهور یک جنبش هنری باید به مطالعه در خصوص شرایط خاصی پرداخت که منابع لازم برای تولید محصولات متعلق به این جنبش و فضای اجتماعی مناسب برای رشد آن ها را فراهم می آورند. از این رو، در این پژوهش با مطالعه شرایط تاریخی سال های پس از بر سرکار آمدن دولت انقلابی، کوشیده شد نشان داده شود که چگونه فرآیند اصلاحات انقلابی که این دولت به عنوان برنامه اصلی خود آن را دنبال می نمود، منابع لازم و فضای اجتماعی مناسب برای تولید سینمای آرمان گرا را فراهم آورد. ادعا و استدلال نگارنده در این پژوهش که با بررسی داده های تجربی سعی شده است درستی یا نادرستی آن آزمون شود، عبارت بود از این که فرآیند اعمال سیاست های انقلابی از سوی دولت انقلابی از دو طریق توانست موانع نهادی موجود در مقابل خلاقیت هنری را از میان بردارد و به ظهور این جنبش سینمایی کمک نماید: اولاً دولت انقلابی با تلاش برای توسعه فرهنگ و هنر اسلامی- انقلابی، دامن زدن به گسترش اندیشه های دینی حامی نظم جدید اجتماعی، گسترش نهادهای هنری انقلابی، به وجود آوردن موقعیت های شغلی مناسب برای تولیدکنندگان فرهنگ و هنر انقلابی، به وجود آوردن امید زندگی بیشتر در نیروهای مدافع هنر اسلامی- انقلابی و تشویق آنان به تولید آثار دارای محتوای دینی و اندیشه های انقلابی، موانع نهادی موجود در مقابل تولید فرهنگ و هنر را از میان برد و فضای اجتماعی مناسب برای رشد هنر را فراهم آورد. ثانیاً سیاست های دولت انقلابی با دامن زدن به ظهور نیروهای سیاسی تازه و شکل گیری مجادلات ایدئولوژیک در میان آن ها، زمینه مناسب برای تضعیف نظم ایدئولوژیک پیشین و هژمونیک شدن اندیشه های دینی- انقلابی ، محدود شدن دامنه گفتارها و کنش های فرهنگی مجاز به گفتارهای اسلامی- انقلابی را فراهم آورد. در پی هژمونیک شدن اندیشه اسلامی انقلابی فضای مناسبی برای هنرمندان مدافع این گونه هنر به وجود آمد، هنرمندان آرمانگرا توانستند به خلق تازه های هنری خود بپردازند. بدون شک، فرآیند تحولات اجتماعی زمینه لازم برای ظهور جنبش سینمای آرمان گرا را فراهم آورد. با این حال، شیوه عمل فیلمسازان ایرانی در پردازش و تدوین آثار و اندیشه هایشان از منطق خاص خود برخوردار بود و نمی توان آن را تابع تحولات در شرایط اجتماعی و نتیجه سیاست های اقتصادی- اجتماعی دولت انقلابی دانست. شکل گیری و شدت یافتن مباحثات و گفتگوهای ایدئولوژیک در میان رقبای فکری متفاوتی همچون نیروهای حامی اندیشه سلطنت طلب پیشین، دینداران سنتی ولایت مدار، حامیان جامعه مدنی، طرفداران حقوق زنان، روشنفکران دینی، متفکران حامی اندیشه مارکسیستی و نیروهای لیبرال و انباشته شدن فضای فکری جامعه از ایدئولوژی های متفاوت که هر یک به ارائه تعبیری خاص از واقعیت های اجتماعی می پرداختند، ظهور جنبش سینمای آرمانگرا را در دوره پس از هژمونیک شدن گفتمان اسلامی باعث شد: فضای فکری جامعه ایران در فاصله سال های 1369-1360 در برگیرنده ی یک گفتمان اصلی، یعنی گفتمان اسلامی – انقلابی بود که سایر گفتمان های دیگر را از صحنه خارج کرد؛ در نتیجه شکل گیری گفتمان ایدئولوژیک، فضای فرهنگی ایران انباشته از دیدگاه و تعابیری در خصوص مسائل و موضوعات مهمی همچون مذهب و اعتقادات دینی، جنگ و رزمندگان جنگ، مستضعفین، عدالت، دفاع از حقوق مظلومین و غیره شد؛ هنرمندان به ویژه فیلمسازان، تحت تأثیر این بافت گفتمانی با دیدگاه ها و اندیشه های تازه وارد عرصه ی فیلم سازی شدند و آن ها را به تصویر کشیدند؛بنابراین، می توان ادعا کرد که ماهیت مضامین و درونمایه هایی که در آثار هنری و سینمایی مطرح می شوند، شیوه شخصیت پردازی ارائه شده در آثار هنری و الگوهای گفتاری مطرح شده در آثار هنری تابعی است از ماهیت بافت گفتمانی که آثار هنری در آن ها تولید می شوند؛ این پژوهش شامل پنج فصل است. در فصل نخست به مسأله پژوهش و شرح اهداف و ضرورت های آن پرداخته ایم. در فصل دوم به ارائه ی چارچوب نظری پژوهش خود پرداخته ایم. مدل نظری نهایی پیش نهادی ما ترکیبی از مفاهیم برگرفته از نظریه های وسنو و میخائیل باختین خواهد بود و در ادامه مباحث روش شناسی را مطرح کرده ایم راهکار روش شناسی پژوهش حاضر برای تبیین چگونگی شکل گیری محتوای سینمای آرمان گرا مبتنی بر ضوابط و معیارهای روش «تحلیل گفتمان» بوده است. در فصل سوم به بررسی تاریخی و تحولات اجتماعی و فرهنگی مسأله پژوهش پرداخته ایم. در فصل چهارم به ویژگی های سینمای آرمان گرا، پیشگامان سینمای مذکور و تحلیل پنج نمونه از فیلم های این جنبش پرداخته ایم، که عبارت اند از: «توبه نصوح»، «استعاذه»،« دو چشم بی سو»، «مهاجر» و « افق» . توضیح این که پژوهش حاضر تنها به سه فیلمساز ایدئولوژیک و آرمان گرای تأثیر گذار پرداخته است در این پژوهش، این سه فیلمساز، «محسن مخملباف»، «ابراهیم حاتمی کیا» و «رسول ملاقلی پور»، را نمونه ای موفق در زمینه ی تولید فیلم های آرمان گرا دانسته است، که تأثیر گذار بر فضای سینمای دهه ی شصت بوده اند. فصل پنجم شامل یک جمع بندی از پژوهش حاضر می باشد و نتایج نهایی این پژوهش را در ادامه همین فصل تشریح کرده ایم.
سیروان باباآغائی عصمت مومنی
این پژوهش با هدف کشف ساختار درونی مطالعات روان¬شناسی مثبت صورت گرفته است. رویکرد پژوهش پیش رو، در بخش ادبیات نظری و پیشینه¬های پژوهش، مطالعه¬ی کتابخانه¬ای و از لحاظ ماهیت، کاربردی و در تجزیه و تحلیل یافته¬ها، تحلیلی است و از روش هم¬رخدادی واژگان و نهایتاً خوشه¬بندی متن که از روش¬های متن¬کاوی¬اند برای کشف ساختار درونی و روابط موضوعی مطالعات روان¬شناسی مثبت استفاده شده است. جامعه این پژوهش، مقالات حوزه روان¬شناسی مثبت نمایه شده در پایگاه اسکوپوس است. تعداد کل این مقالات که محدود به بازه زمانی 2000 تا 2012 است برابر 1086 مقاله می¬باشد. پس از استخراج واژه¬های مرتبط موضوعی از ناحیه عنوان، چکیده و کلیدواژه¬های همه مقالات و اعمال روش¬های متن¬کاوی و ریشه¬یابی واژه¬ها، یک ماتریس هم¬رخدادی با ابعاد 43 × 43 ایجاد شد. برای تفسیر روابط موضوع¬های اصلی و جزئی ماتریس مذکور استاندارد شده و براساس شباهت وارد نرم¬افزار ایکس.ال.استد شد. مفاهیم در 7 خوشه¬ بهینه قرارگرفت. برای گام¬های بعدی تجزیه و تحلیل داده¬ها از نرم¬افزار متلب و از نرم¬افزار پاژک برای نمایش شبکه هم¬رخدادی واژگان استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می¬دهد که خوشه 2 با 10 واژه و خوشه 4 با 9 واژه، به عنوان خوشه¬های اصلی شناخته می¬شوند. خوشه 5 بیشترین تعداد موضوع¬های اصلی از بین مفاهیم منتخب را داراست و خوشه¬های 2 و 1 کمترین فاصله را دارند، که نشان می¬دهد ارتباط بین موضوع¬های اصلی و جزئی در این خوشه¬ها بیشتر است. در مقابل خوشه 7، بیشترین فاصله را از اغلب خوشه¬ها دارد که نشان دهنده حداقل شباهت موضوع¬های خوشه با موضوعات دیگر خوشه¬ها است.
زهرا سعادت شاملو سعید اسدی
پژوهش حاضر باهدف مطالعه وب گاه دانشگاه شاهد از نظر سازگاری با استانداردهای ابرداده ای (دابلین کور، مارک ایکس.ام.ال.و توصیفی شیءگرا) و ابربرچسب ها با روش مطالعه موردی برروی وب گاه دانشگاه شاهد انجام شد. جامعه پژوهش 291 صفحه از وب گاه دانشگاه شاهد است که به عنوان نمونه انتخاب و درقالب 5 طبقه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که طراحان صفحات وب گاه دانشگاه شاهد به ابربرچسب ها بیش تر از طرح های ابرداده ای خاص همچون دابلین کور، مارک ایکس.ام.ال و استاندارد توصیفی شیء گرا اهمیت می دهند. این درحالی است که نتایج نشان داد در هیچ یک ازصفحات بررسی شده ، استانداردهای ابرداده ای حضور نداشته اند و از سوی دیگر ابربرچسب با 2/168 درصد بیش ترین سهم را در وب گاه داشته است. همچنین تنوع استفاده از ابربرچسب ها در وب گاه بسیار کم است به گونه ای که بیش تر ابربرچسب های استفاده شده در این وب گاه را، ابربرچسب های عام (ابربرچسب ذخیره فایل متنی، انقضای مدرک و سازگاری با مرورگر اینترنت) و کم ترین ابربرچسب ها را ابربرچسب های "کلیدواژه، پدیدآور، کپی رایت، روبوت و توزیع" تشکیل داده است. شایان ذکر است که با بررسی که برروی صفحات خانگی 8 دانشگاه برتر جهان به تفکیک صورت گرفت، نتایج نشان داد دانشگاه های برتر جهان نیز از ابربرچسب ها بیش تر استفاده کرده اند که تنوع استفاده، بیشتراز ابربرچسب های موجود در وب گاه دانشگاه شاهد، است و از سوی دیگر تنها وب گاه دانشگاه ملی استرالیا در صفحه خانگی خود از عناصر ابرداده ای و آن هم از عناصر دابلین کور استفاده کرده است. قدمت بیش تر ابربرچسب ها از دلیل به کارگیری بیش تر این عناصر در طراحی صفحات وب است. در نتیجه پیشنهاد می شود که طراحان وب گاه ها از نظر متخصصان علم اطلاعات که از استانداردهای ابرداده ای آگاهی دارند در طراحی و ویرایش صفحات وب استفاده به عمل آورند
مریم غفارزادگان عصمت مومنی
هدف پژوهش، کشف ساختار درونی مطالعات خلاقیت در حوزه روان شناسی بر اساس پایگاه ساینس دایرکت به روش متن کاوی در بازه زمانی 1926 – 2012 میلادی است. پژوهش حاضر در بخش ادبیات نظری و پیشینه ها، مطالعه کتابخانه ای و از لحاظ نوع کاربردی و به روش هم رخدادی و خوشه بندی سلسله مراتبی "واژگان پذیرفته شده" است. جامعه پژوهش، شامل 1136 مقاله بازیابی شده در بازه زمانی مذکور از پایگاه ساینس دایرکت است. برای کشف ساختار درونی بعد از اعمال روش های متن کاوی بر روی عنوان، چکیده و کلیدواژه مقاله ها و تشکیل ماتریس هم رخدادی 50*50 واژگان پذیرفته شده، خوشه بندی سلسله مراتبی بر مبنای فاصله اقلیدسی ترسیم شده است. بر اساس یافته های پژوهش حاضر، 17 واژه به عنوان موضوع های کلی (اصلی) و 33 واژه به عنوان موضوع های جزئی (فرعی) در 6 گروه، خوشه بندی شده و روابط بین موضوع-ها براساس ماتریس هم رخدادی تفسیر گردیده است. نتایج پژوهش، ایده های اصلی و فرعی مطالعات خلاقیت را در مدت زمان 86 سال در پایگاه ساینس دایرکت، نشان می دهد و توجه پژوهشگران حوزه مورد پژوهش را به موضوعات فرعی، جهت دستیابی به نتایج جدید و به موضوع های اصلی، جهت بومی سازی مطالعات خلاقیت جلب می کند.
یاسر روحانی حمزه علی نورمحمدی
هدف اصلی این پژوهش بررسی میزان سواد اطلاعاتی کتابداران کتابخانه های عمومی شهر زنجان و تاثیر آن بر آموزش و ارتقاء مراجعان است. این پژوهش از نوع کاربردی و روش این پژوهش به صورت پیمایشی می باشد. جامعه پژوهش شامل 40 نفر از کتابداران کتابخانه های عمومی شهر زنجان و 165 نفر از مراجعان کتابخانه های عمومی می باشد. برای تحلیل نتایج از نرم افزار آماری علوم اجتماعی spss شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که، میانگین سواد اطلاعاتی کتابداران کتابخانه های عمومی شهر زنجان 68/3 است با توجه به اینکه در پرسشنامه مذکور از طیف لیکرت (1 تا 5) استفاده شده است،. در این سوال میانگین 68/3 سواد اطلاعاتی کتابداران نشان از آن دارد که سواد اطلاعاتی کتابداران کتابخانه های عمومی شهر زنجان بالاتر از حد متوسط است. همچنین میانگین کلی آموزش سواد اطلاعاتی به مراجعان کتابخانه ها 14/3 به دست آمده است که در سطح متوسط است. عمده آموزش های کتابداران به مراجعان شامل آموزش نحوه استفاده از فهرستهای کتابخانه ا ی، آموزش جستجو و یافتن منابع اطلاعاتی چاپی، و آموزش جستجو و یافتن منابع اطلاعاتی الکترونیکی می باشد که میانگین آنها به ترتیب 05/3، 97/2 و 98/2 است که حدودا در سطح متوسط و کمتر از متوسط قرار دارند. نتایج به دست آمده در این پژوهش نشان داد که سطح مهارت های سواد اطلاعاتی کتابداران کتابخانه های عمومی شهر زنجان در حد زیاد و مطلوب قرار دارد. همچنین میزان آموزش مهارت های سواد اطلاعاتی به مراجعان در حد متوسط قرار دارد.در نتیجه می توان اینگونه نتیجه گرفت که مهارت های سواد اطلاعاتی کتابداران زنجان جهت آموزش این مهارت ها در سطح نسبتا مطلوبی قرار دارد
سعید اسدی حسن رمضانپور
ارزیابی تناسب اراضی، بررسی واحدهای سرزمین و درجه¬بندی تناسب آن¬ها برای انواع کاربری¬های از پیش تعیین شده می¬باشد. این گروه¬بندی با در نظر گرفتن عامل¬های فیزیکی، اقتصادی و اجتماعی در منطقه مورد مطالعه انجام می¬گیرد. از آن¬جایی که در تهیه نقشه¬های تناسب کیفی، نتایج حاصل از پروفیل شاهد به کل واحد نقشه تعمیم داده می¬شود و این در حالی است که به¬دلیل تغییرپذیری مکانی خاک، امکان تغییرات خصوصیات خاک در یک واحد نقشه وجود دارد. هدف از این مطالعه ارزیابی کیفی تناسب بخشی از اراضی منطقه آستانه برای کشت آبی سویا و کلزا، شناسایی و رده¬بندی خاک¬های این اراضی و همچنین بررسی تغییرپذیری برخی خصوصیات خاک، در واحدهای نقشه تناسب کیفی است. منطقه مورد مطالعه به مساحت تقریبی 7000 هکتار در شرق استان گیلان واقع شده است. موقعیت جغرافیایی شش پروفیل خاک به روش نمونه برداری آزاد و با استفاده از نقشه¬های توپوگرافی و دستگاه موقعیت¬یاب جهانی (gps) تعیین گردید. برای بررسی تغییر پذیری خصوصیات خاک در واحد¬های نقشه تناسب کیفی قطعه¬ای به ابعاد 80 در 380 متر انتخاب گردید و جهت نمونه¬برداری خاک شبکه¬بندی به صورت منظم به ابعاد 20 در 20 متر (80 نقطه) توسط gps و متر انجام شد. مراحل اجرای این تحقیق شامل مطالعات صحرایی، آزمایشگاهی و رده¬بندی خاک¬ها بود. در ارزیابی تناسب کیفی، مشخصات اقلیمی، پستی و بلندی و خصوصیات خاک منطقه با نیازهای رویشی هر محصول مقایسه و بسته به میزان تطابق آن¬ها، کلاس تناسب کیفی به روش محدودیت ساده و پارامتریک (استوری و ریشه دوم) تعیین شده و نقشه-های تناسب کیفی اراضی برای محصولات مورد مطالعه تهیه شدند. به¬منظور آنالیز همبستگی مکانی، نیم تغییرنمای ویژگی¬های خاک شامل: درصد شن، رس، سیلت، ماده آلی، ph، ec، کربنات کلسیم معادل توسط نرم افزار gs+ محاسبه شد. پارامترهای نیم تغییرنما با برازش مدل مناسب براساس معیارهای آماری تعیین شد، برای پهنه¬بندی و براساس مدل برازش شده و پارامترهای نیم تغییرنما از روش کریجینگ استفاده گردید و نقشه¬های پهنه¬بندی برای ویژگی¬های مذکور ترسیم شد. نتایج نشان داد، براساس سیستم رده¬بندی آمریکایی، خاک¬های محدوده مورد مطالعه در سه رده انتی¬سول، اینسپتی¬سول و آلفی سول قرار دارند. اقلیم منطقه برای محصولات سویا و کلزا به روش محدودیت ساده و پارامتریک (ریشه دوم)، دارای تناسب مناسب می¬باشد. عوامل محدود کننده تولید برای سویا، زهکشی و ph و برای محصول کلزا، زهکشی و بافت خاک بود. نتایج آنالیز همبستگی مکانی آماری بیانگر این است که از میان متغیرها ph با 03/1 درصد و ec با 35/24 درصد به ترتیب دارای کم¬ترین و بیش¬ترین ضریب تغییرات هستند. دامنه تاثیر تغییرنما از 1/22 متر برای ph تا 120 متر برای ec در نوسان است. به منظور تعیین میزان همبستگی، نسبت و کلاس همبستگی برای متغیرهای مورد بررسی محاسبه شد. براین اساس، نسبت اثر قطعه¬ای به واریانس کل نشان داد که کلاس وابستگی برای شوری، رس و کربنات کلسیم قوی و برای ph، سیلت، شن و ماده آلی متوسط بود. نقشه¬های حاصل از کریجینگ نشان داد که خصوصیات خاک در منطقه مطالعاتی الگوی تصادفی نداشته و دارای پراکنش مکانی می¬باشد. بنابراین تغییرنما و تخمین¬گر کریجینگ می¬تواند به عنوان ابزاری کارآمد برای شناسایی نواحی مدیریتی در کشاورزی دقیق و بهبود کیفیت مطالعات خاک به¬کار رود.
سمیه سه ترکی مقدم اصفهانی سعید اسدی
ترویج علم نیاز ضروری برای ایجاد ارتباط بین متخصصان با عموم و متخصصان سایر رشته¬ها است و این ارتباط بویژه در حوزه علوم پزشکی و سلامت از اهمیت بیشتری برخوردار است. با توجه به این نکته، هدف از انجام این پژوهش، مطالعه و تبیین فعالیت¬های ترویج علم اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران طی سال¬های1388-1392 و ارائه راهکارهای مناسب برای بهبود فعالیت¬های ترویجی در حوزه پزشکی و سلامت است. این پژوهش از نوع تحلیلی است و با استفاده از روش کتابخانه¬ای انجام شده است. جامعه پژوهش کلیه¬ی170 نفر اعضای هیأت علمی سه دانشکده بهداشت، تغذیه و رژیم-شناسی و توانبخشی است که این سه دانشکده به صورت هدفمند از میان دانشکده¬های دانشگاه علوم پزشکی تهران انتخاب و مورد بررسی قرار گرفته¬اند. علت این انتخاب احتمال بیشتر انجام فعالیت¬¬های ترویجی در این سه دانشکده بوده است. ابزار گردآوری اطلاعات، سیاهه وارسی است. تجزیه و تحلیل داده¬ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون استنباطی( همبستگی پیرسون) صورت گرفته است. یافته¬های حاصل از ارزیابی فعالیت¬های ترویج علم اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران نشان داد که مجموع فعالیت¬های ترویج علم در طی سال¬های مورد مطالعه 4451 مورد بوده است، از این میان، بالاترین میزان فعالیت، انتشار مقاله در مجله (05/80 درصد) و پس از آن در کنفرانس¬ها (85/8 درصد) و مصاحبه (79/4 درصد) بوده است. فعالیت¬های ترویجی طی دوره پنج ساله 1388-1392 روند صعودی داشته است و بیشترین میزان فعالیت در میان مردان(77 درصد) بوده است و گروه سنی 51-60 سال بیشترین میزان فعالیت را داشته¬اند. همچنین بین فعالیت¬های ترویج علم و مرتبه علمی همبستگی منفی و ضعیف وجود داشت. و بین فعالیت¬های ترویج علم و سن همبستگی مثبت و قوی بوده است. نتیجه¬گیری: نتایج پژوهش نشان می¬دهد اعضای هیأت علمی علوم پزشکی بایستی اطلاعات ترویجی خود را از طریق فناوری¬های نوین به طیف وسیعی از مخاطبان انتقال دهند و ارتباط خود را جهت ترویج یافته¬های علمی با خبرنگاران و رابطان علمی و کتابداران گسترش دهند.
فائزه آقاملایی سعید اسدی
مقدمه و هدف: باوجود سابقه طولانی هم نویسندگی در حوزه های مختلف، این پدیده در ایران کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش با هدف بررسی وضعیت همکاری علمی میان حوزویان و دانشگاهیان، به بررسی پدیده هم نویسندگی پژوهشگران دانشگاه های دولتی تهران و حوزه علمیه قم طی سال های 1383- 1392 پرداخته است. روش: پژوهش از نوع کاربردی است و با روش کتابخانه ای انجام شده است. برای تعیین میزان مشارکت پذیری از فرمول ضریب مشارکت و نیز شاخص همکاری علمی استفاده شده است. جامعه پژوهش، تولیدات علمی پژوهشگران سه پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، فرهنگ و اندیشه اسلامی و نیز حوزه و دانشگاه است. جمع آوری داده ها با مراجعه به اصل مقالات با استفاده از پایگاه های داخلی از جمله: نورمگز، مگیران، پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، پایگاه استنادی علوم جهان اسلام و پرتال علوم انسانی انجام شد. جهت ورود اطلاعات و نیز تحلیل داده¬ها از نرم افزار excel استفاده شد. یافته¬هاونتیجه¬گیری: بطور کلی تمایل به همکاری بین پژوهشگران در خلال سال¬های مورد بررسی روندی صعودی داشته و ضریب مشارکت گروهی در تألیف مقاله 55/0و کتاب62/0 می¬باشد که نشان از تمایل نویسندگان به انجام پژوهش¬های مشارکتی است. سهم مشارکت زنان در تولیدات علمی مشترک کمتر از مردان است. دانشگاه تهران در همکاری با حوزه علمیه در رأس قرار دارد. الگوی همکاری از نظر تعداد نویسندگان درتألیف کتاب، سه نویسنده ای و در حوزه علوم حدیث، روان شناسی، فلسفه و منطق می باشد و در تألیف مقاله، در الگوی دونویسنده ای و حوزه اقتصاد، بیشترین همکاری صورت گرفته است. باتوجه به مقدار ضریب مشارکت بدست آمده، اینگونه به نظر می¬رسد که نویسندگان گرایش زیادی به همکاری دارند، اما به دلیل پراکندگی و محدود بودن تعداد تولیدات علمی می توان این گونه استنباط کرد که تنها گروه خاصی از افراد دارای بیشترین تعداد تولیدات هستند و این نشان از یک مشارکت واقعی بین حوزویان و دانشگاهیان نمی باشد.
طاهره شریف زادی عبدالرضا نوروزی چاکلی
مقدمه و هدف: خدمات مرجع به عنوان یکی از اصلی ترین فعالیت های کتابخانه به کاربران در دسترسی مناسب به منابع اطلاعاتی و رفع نیازهایشان کمک می کند. فناوری اطلاعات و ارتباطات این امکان را برای مراجعان کتابخانه فراهم می آورد که بتوانند بدون مراجعه حضوری و از طریق امکانات شبکه ای به اطلاعات مورد نیاز خود دست یابند. در این پژوهش به امکان-سنجی ارائه خدمات مرجع الکترونیکی در کتابخانه مرکزی دانشگاه علوم پزشکی ایلام پرداخته شده است. روش اجرای پژوهش: این پژوهش از نوع توصیفی و کاربردی است که با روش پیمایشی به انجام رسیده است. جامعه پژوهش کاربران، کتابداران و مدیران کتابخانه مرکزی دانشگاه علوم پزشکی ایلام می باشد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از پرسشنامه از نرم افزار spss استفاده شده است. یافته ها و نوآوری پژوهش: یافته های پژوهش نشان می دهد که کاربران و کتابداران تمایل زیادی به دریافت خدمات مرجع الکترونیکی دارند و مهارت های فناوری و مهارت های مرجع کتابداران در حد زیاد ارزیابی شده است و از پاسخ مدیران کتابخانه مشخص گردید که در صورت تأمین بودجه، خدمات مرجع به صورت الکترونیکی اجرا خواهد شد. پیشنهاد می شود بر اساس نتایج این پژوهش، روش مطلوب ایجاد خدمات مرجع الکترونیکی در این کتابخانه دانشگاهی طراحی و ارائه شود.
مجید شایان مجد سعید اسدی
با توجه به نقشی که مطالعات علم¬سنجی در ارائه تصویری روشن از وضعیت علمی سازمان¬ها، مراکز علمی و دانشگاه¬ها و نیز راهی که باید در آینده طی شود برعهده دارند، می¬توان با تکیه بر نتایج و یافته¬های آن، از نقاط ضعف و قوت خود آگاهی یافت. کتابخانه¬های دانشگاهی به عنوان گلوگاه دانش و جزئی جدایی ناپذیر در دانشگاه¬ها باید قادر باشند دانشگاه را در پیشبرد علمی یاری کنند. هدف پژوهش حاضر زمینه¬یابی ایجاد واحد علم¬سنجی در کتابخانه¬های دانشگاهی بر اساس مدل سوات از سه بُعد منابع انسانی، فن¬آوری و فرهنگ سازمانی است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده و به روش پیمایشی به انجام رسیده است و جامعه آماری شامل 80 نفر از کتابداران کتابخانه¬های دانشگاهی شهر مشهد می¬باشد، گردآوری اطلاعات بر اساس توزیع پرسشنامه مدل سوات بین جامعه آماری فراهم شد. نتایج حاصل از تجزیه¬وتحلیل داده¬های گردآوری شده که بر اساس ماتریس سوات انجام گردید، نشان داد که کتابداران کتابخانه های دانشگاهی شهر مشهد آشنایی مناسبی با علم سنجی ندارند، وظایف علم سنجی را به خوبی انجام نمی دهند و دانشگاه¬های شهر مشهد واحد علم¬سنجی ندارند. همچنین یافته های پژوهش نشان داد که در ایجاد واحد علم-سنجی به ترتیب منابع انسانی، فرهنگ سازمانی و فن¬آوری بیشترین تأثیر را داشته اند. علاوه براین مشخص گردید که نقاط قوت با مجموع امتیاز وزنی 3.98، فرصت ها با امتیاز 3.79، ضعف ها با امتیاز 3.75 و تهدیدها با امتیاز 3.12 به ترتیب بیشترین امتیاز را داشته اند با توجه به اینکه مجموع امتیازات عوامل داخلی و خارجی بیشتر از 3 (میانگین) است این نتیجه حاصل می¬شود که قوت ها و فرصت های وضعیت موجود بر نقاط ضعف و تهدیدها برتری دارند و تأثیر نقاط قوت و فرصت ها به مراتب از نقاط ضعف و تهدیدهای موجود بیشتر است، بنابرین دانشگاه¬ها قادر هستند با تقویت فرصت¬ها و قوت¬های موجود بر ضعف¬ها و تهدیدها غلبه کرده و زمینه ایجاد واحدعلم¬سنجی را فراهم نمایند.
ملیحه طاهری عبدالرضا نوروزی چاکلی
این پژوهش با هدف اصلی ارزیابی و تحلیل ضرورت ها، زیرساخت ها و ملزومات ایجاد و توسعه ی رصدخانه های علم، فناوری و نوآوری در جمهوری اسلامی ایران و مقایسه ی آن با رصدخانه های کشورهای منتخب و ارائه ی یک مدل برای ایجاد و فعالیت این رصدخانه ها در جمهوری اسلامی ایران انجام شده است. با روش های اسنادی، مطالعه تطبیقی، تحلیل محتوا و پیمایش دلفی اطلاعاتی در مورد نقش، اهمیت، اهداف، ضروت، فعالیت، قوانین، شاخص، گزارش، ساختار داخلی، وابستگی سازمانی، شیوه ی گردآوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل یازده رصدخانه علم، فناوری و نوآوری منتخب این پژوهش را گردآوری و مقایسه نموده است. همچنین با بررسی اسناد بالادستی ایران الزام و نحوه ایجاد رصدخانه در ایران مشخص شده است. نظر خبرگان در مورد رصدخانه علم، فناوری و نوآوری در ایران نیز جمع آوری شد. در نتیجه پیشنهاد بهترین مدل ایجاد و توسعه رصدخانه علم، فناوری و نوآوری در ایران با توجه به قوانین حمایتی، فرهنگ و ساختار ایران پیشنهاد شده است.
زهرا ساروخانی عبدالرضا نوروزی چاکلی
پژوهش حاضر بر این است تا با وزن¬دهی و اعتبارسنجی شاخص¬های ترکیبی علم-سنجی ارائه شده، ضمن تحلیل مقایسه¬ای بهره¬وری پژوهشی به تعیین جایگاه بین¬المللی موسسه¬های پژوهشی ایران در حوزه علوم پایه پرداخته و به ارائه¬ی مدل جدید در ارزیابی بهره¬وری پژوهشی موسسه¬های پژوهشی ایران در حوزه¬ی علوم ¬پایه بپردازد. روش اجرای پژوهش: پژوهش از نوع مطالعات علم¬سنجی و با استفاده از روش¬های اسنادی، تحلیل استنادی، پیمایشی و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش¬های، تطبیقی و تکنیک ارزیابانه، استفاده شده¬است. نمونه¬ی پژوهش ده موسسه¬ی پژوهشی ایران، که در حوزه¬ی موضوعی علوم پایه در حال فعالیت هستند و دارای مجله¬های نمایه شده در نمایه استنادی وب¬ آو ساینس، پایگاه استنادی علوم جهان اسلام، نمایه¬ استنادی اسکوپوس هستند؛ به¬همراه 60 نفر از صاحب نظران حوزه ی علوم¬ پایه ، که دارای حداقل 5 مقاله ی منتشر شده در مجله های تحت پوشش وب آو ساینس، یا 10 مقاله ی منتشر شده در مجله های تحت پوشش ای اس سی یا دارای حداقل یک اختراع ثبت شده ی بین المللی یا ملّی (تأیید شده توسط وزارت علوم) است. به منظور تعیین جایگاه بین¬المللی موسسه¬های پژوهشی حوزه¬ی علوم پایه ایران در جهان، از نظام رتبه¬بندی سایمگو استفاده شد. ابزار گردآوری داده¬ها 2 پرسش¬نامه محقق ساخته بود. یکی از پرسش¬نامه¬ها جهت وزن¬دهی شاخص¬های ترکیبی طراحی شده بود که توسط صاحب¬نظران علم¬سنجی تکمیل شد و پرسش¬¬نامه¬ی دوّم که براساس نتایج حاصل از پاسخ¬ پرسش¬های¬ 1تا 4 پژوهش بود، توسط صاحب¬نظران حوزه¬ی علوم¬پایه تکمیل شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده¬ها از نرم¬افزار spss نسخه 22 و آزمون ضریب هم¬بستگی پیرسون، میانگین و انحراف معیار استفاده شد. هم¬چنین جهت وزن¬دهی شاخص¬ها از روش تصمیم¬گیری ahp و topsis استفاده شد. یافته¬ها و نوآوری پژوهش: طبق نتایج حاصل از پژوهش بر اساس وزن¬دهی شاخص¬های نهایی ترکیبی بهره¬وری پژوهش و رتبه¬دهی موسسه¬ها با روش تاپسیس، در نهایت 6 موسسه از 10 موسسه در روند رتبه¬بندی باقی ماندند، که پژوهشگاه مواد و انرژی با بیشترین ارزش (cl 0,690) در رتبه¬ی نخست قرار گرفت، انیستیتو پاستور با ارزش0,557 در رتبه¬ی دوم، موسسه¬ی علوم شیلات کشور با ارزش 0,549 در رتبه¬ی سوم، پژوهشگاه پلیمر و پتروشیمی ایران با ارزش0,410 رتبه¬ی چهارم، پژوهشگاه علوم رنگ ایران با ارزش0,340 رتبه¬ی پنجم، پژوهشگاه بین¬المللی زلزله¬شناسی و مهندسی زلزله با پایین¬ترین مقدار (cl 0,245) در مقام ششم جا گرفت. نتیجه¬گیری: در نهایت با توجه به نتایج رتبه¬بندی بدست آمده و نظرات صاحب¬نظران حوزه¬ی علوم¬پایه، مدل پیشنهادی حاصل تلفیق شاخص¬های ترکیبی بهره¬وری پژوهش با نظرات صاحب¬نظران برای ارزیابی بهره¬وری موسسه¬ی پژوهشی ایران ارائه شد که بر اساس نتایج دقیق و اعتبارسنجی شده است تا سیاست¬گذاری بر اساس این نتایج امکان¬پذیر و متنی بر واقعیت باشد.
سعید اسدی رضا هاشمی
سنجش ریسک اعتباری و شناخت تأثیر اطلاعات اعتباری مشتریان بر وضعیت اعتباری آنها برای ارائه یک مشاوره دقیق تر و کم هزینه تر به مدیران تصمیم گیرنده کمک می کند تا بتوانند تصمیمات اعتباری را با دقت بیشتر، هزینه کمتر و سرعت بالاتری اتخاذ کنند. در بین ریسک هایی که بانک با آن مواجه است، ریسک اعتباری از اهمیت ویژه ای برخوردار است. یکی از راه های کمی کردن و سنجش ریسک اعتباری و در نتیجه مدیریت مناسب آن، استفاده ازمدل های رتبه بندی اعتباری می باشد. بنابراین انتظار می رود ارزیابی مشتریان اعتباری بانک بتواند درکاهش این ریسک نقش به سزایی داشته باشد. از آنجا که بررسی درخواست تسهیلات مشتریان با استفاده از روش سنتی و بطور سلیقه ای در برخی بانک های ایران معمول بوده و ممکن است با خطا همراه باشد همچنین با توجه به حجم بالای مطالبات معوق، این روش پاسخ گو نبوده و می بایست روش های جدیدتر و مفیدتری مثل -مدل تحلیل ممیزی و رگرسیون لاجیت جهت اعتبارسنجی مشتریان استفاده نمود.
سعید اسدی احد نظری
چکیده ندارد.
سعید اسدی محمود فتحی
در این پایان نامه یک روش بازشناسی حروف تایپی فارسی بصورت ساختاری و با پارامتری فرض کردن حروف ارائه شده است . در این روش ویژگیهای مناسبی که بتواند شکل و حالات هر یک از حروف را نشان دهد، استخراج میگردد. این ویژگیها بگونه ای مورد استفاده قرار میگیرندکه بتواند نمایانگر حروف مختلف بصورت یکتا باشند. با استفاده از جداول و درخت های تصمیم گیری، روشی جهت بازشناسی حروف تایپی فارسی ارائه میگردد. مسائل مهم در این پایان نامه عبارتند از: جداسازی حروف که بر اساس موقعیت خط زمینه صورت می پذیرد، استخراج ویژگیهای مناسب و بازشناسی حروف فارسی که با استفاده از بانک های اطلاعاتی و درخت های تصمیم گیری انجام میگیرد. روش دیگر بازشناسی که در این پایان نامه مورد استفاده قرار گرفته است ، استفاده از (padalines) شبکه عصبی چند جمله ایهای جداکننده است . در این روش تعدادی از ویژگیهای استخراج شده تبدیل به تابت های برای چند جمله ایهای مختلف میگردد و برای حالات مختلف حروف یک چند جمله ای ارائه میگردد. الگوریتم ها مستقل از اندازه حروف میباشند. روشهای ارائه شده در این پایان نامه بدون هیچگونه تغییری میتواند برای بازشناسی حروف تایپی لاتین نیز بکار رود. برای طبقه بندی نهایی در هر دو روش بازشناسی نیز از بانک های اطلاعاتی استفاده شده است .