نام پژوهشگر: مرتضی گلدانی

بررسی اثر تنش شوری بر خصوصیات فیزیومورفولوژیک گیاهان چهار کربنه گل تکمه ای (gompherena globosa l.) و آمارانتوس زینتی (amaranthus tricolor l.) تحت سطوح مختلف دی اکسید کربن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1391
  مریم کمالی   محمود شور

به منظور ارزیابی اثر تنش شوری بر برخی صفات مورفولوژیک، فیزیولوژیک و بیوشیمیایی دو گیاه چهار کربنه گل تکمه ایl.) gomphrena globosa)، و آمارانتوس زینتی (amaranthus tricolor l.) تحت غلظت های مختلف دی اکسید کربن یک آزمایش اسپلیت پلات بر پایه طرح کاملا تصادفی با سه تکرار در گلخانه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در سال 1389انجام شد. کرت اصلی شامل سه غلظت دی اکسید کربن (380 (شاهد)، 700 و 1050 ppm) و کرت فرعی شامل سه سطح شوری (0 (شاهد)،150 و 300 میلی مولار کلرید سدیم) بود. نتایج نشان داد در آمارانتوس زینتی بر همکنش شوری و دی اکسید کربن در صفاتی مثل وزن خشک بخش هوایی، سطح برگ، ارتفاع گیاه، نشت الکترولیت، محتوای رطوبت نسبی و میزان جذب یون سدیم در سطح احتمال خطای 1% و در ارتفاع بوته، در سطح احتمال خطای 5% معنی دار شد. براین اساس در شرایط بدون شوری (0 میلی مولار) و در غلظت ppm 1050 دی اکسید کربن، وزن خشک اندام هوایی و ارتفاع ساقه برابر 46 و 38 درصد نسبت به تیمارppm 380 افزایش یافت. در غلظت ppm 700 دی اکسید کربن در همین سطح از تنش (0 میلی مولار)، سطح برگ 17 درصد نسبت به شاهد دی اکسید کربن افزایش نشان داد، ولی افزایش دی اکسید کربن تا ppm 1050 منجر به کاهش مقادیر این صفت شد. بر همکنش شوری و دی اکسید کربن در گل تکمه ای نیز در صفاتی نظیر سطح برگ، ارتفاع گیاه، تعداد گل و محتوای رطوبت نسبی در سطح احتمال خطای 1% و در صفاتی مثل وزن خشک بخش هوایی و درصد جذب یون پتاسیم در برگ ها در سطح احتمال خطای 5% معنی دار شد. بدین ترتیب در تیمار شاهد (0 میلی مولار کلرید سدیم)، با افزایش دی اکسید کربن تا ppm 700 ، وزن خشک اندام هوایی، تعداد گل و تعداد برگ به ترتیب برابر 19، 19 و 13 % نسبت به تیمارppm 380 افزایش یافت و ارتفاع گیاه در غلظت ppm 1050 دی اکسید کربن نسبت به شاهد دی اکسید کربن 26% افزایش یافت. این در حالی است که در هر دو گیاه مورد مطالعه بر همکنش دی اکسید کربن و تنش شوری در صفاتی مثل میزان پرولین، کربوهیدرات کل و هدایت روزنه ای در هیچ یک از سطوح مورد بررسی اختلاف معنی داری نشان ندادند. به طور کلی نتایج نشان داد افزایش غلظت دی اکسید کربن باعث کاهش اثرات سوء شوری شده است، به طوری که در هر دو گیاه زینتی در غلظتppm 700 دی اکسید کربن عکس العمل بهتری را نسبت به شوری نشان داد.

بررسی جنبه هایی از جوانه زنی علف هرز شلمی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1392
  سیامک فولادی   مرتضی گلدانی

شلمی با نام علمی rapistrum rugosum گیاهی یکساله از تیره شب بو(brassicaceae) بوده و از علف های هرز مهم مزارع مختلف می باشد. تا کنون در ایران و جهان،تحقیقات چندانی بر روی این علف هرز انجام نشده است. به منطور بررسی برخی از صفات بیولوژی این علف هرز آزمایش هایی در سال 1390 در دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد صورت گرفت. با توجه به اینکه میوه شلمی به صورت خورجینک بند دار بوده و وزن هزار دانه بذرهای داخل هر بند با هم متفاوت است لذا بذر موجود در بند بالایی به عنوان بذر نوع یک و بذر موجود در بند پایینی به عنوان بذر نوع دو نامگذاری و مورد آزمایش قرار گرفتند. نتایج نشان داد که دمای مطلوب برای جوانه زنی در بذرهای نوع یک، 8/35 و برای بذر نوع دو،7/31 درجه سانتی گراد بود. و بیشترین درصد جوانه زنی، طول ساقه چه و ریشه چه حاصل از بذر نوع یک به ترتیب در دماهای 25، 20 و 15 درجه سانتی گراد اتفاق افتاد. و بیشترین درصد جوانه زنی، طول ساقه چه و ریشه چه حاصل از بذر نوع دو در دمای 15 درجه سانتی گراد مشاهده شد. در اثر خشکی و با افزایش فشار اسمزی، تمام مولفه های جوانه زنی به جز طول ریشه چه به صورت خطی کاهش یافت،اما طول ریشه چه در خشکی های متوسط(حدود 6 بار) افزایش،و سپس با افزایش خشکی به شدت کاهش یافت. در اثر تیمار شوری و در شوری های ملایم (10 میلی مولار) درصد و سرعت جوانه زنی نسبت به شاهد تفاوت معنی دار نداشت، اما پس از آن کاهش یافته ودر شوری حدود 200 میلی مولار به صفر تقلیل یافت. لذا این کاهش در بذر نوع دو بیش از نوع یک بود. طول ساقه چه و ریشه چه با افزایش شوری تا حدود 80 میلی مولار با شاهد تفاوت معنی دار نداشت. اما پس از آن در شوری 200 میلی مولار به صفر کاهش یافت، لذا این کاهش درریشه چه و ساقه چه حاصل از بذر نوع دو مشهود تر بود. سرعت و درصد جوانه زنی با اعمال تیمار انجماد در سرمای حدود صفر درجه، نسبت به شاهد افزایش و سپس با افزایش سرما(20 درجه سانتی گراد) به صفر کاهش یافت.

تعیین درجه حرارت های کاردینال و اثر تنش شوری بر خصوصیات فیزیومورفولوژیک دو رقم کلزا در مراحل مختلف رشدی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1392
  طیبه مرادی   مرتضی گلدانی

به منظور ارزیابی اثر تنش شوری بر ویژگی¬های جوانه¬زنی و برخی از خصوصیات مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی آزمایشی در دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در سال 92-1391 به صورت فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی درسه تکرار در دو مرحله آزمایشگاهی و گلخانه¬ای انجام شد. تیمار¬های آزمایشی مرحله اول شامل دو رقم کلزا (rgs, hyola)، 7 تیمار دمایی (5، 10، 15، 20، 25، 30، 35 و 40 درجه¬سانتی¬گراد) و 5 سطح شوری (0، 1، 2، 3 و 4 بار) در شرایط آزمایشگاهی بود. تیمار¬های آزمایشی مرحله دوم شامل دو رقم کلزا (rgs, hyola) و 5 سطح شوری (0، 1، 2، 3 و 4 بار) در شرایط گلدانی بود. نتایج در مرحله اول نشان داد که بیشترین درصد جوانه¬زنی، سرعت جوانه¬زنی، بنیه بذر، طول ریشه¬چه و وزن خشک ریشه¬چه مربوط به تیمار اثر متقابل رقم rgs و دمای 25 درجه سانتی¬گراد و بیشترین میزان طول ساقه¬چه، وزن تر و خشک ساقه و وزن تر ریشه¬چه مربوط به تیمار اثر متقابل رقم rgs و دمای 30 درجه سانتی¬گراد بود. همچنین نتایج مربوط به جوانه¬زنی نشان داد بیشترین سرعت جوانه¬زنی، یکنواختی جوانه¬زنی، طول ریشه¬چه، وزن تر ریشه¬چه، وزن تر ساقه¬چه، وزن خشک ریشه¬چه، وزن خشک ساقه¬چه مربوط به رقم rgs و سطح شوری صفر و بیشترین میزان متوسط زمان جوانه¬زنی مربوط به رقم hyola و سطح شوری 2 بار وبیشترین میزان طول ساقه¬چه مربوط به رقم hyola و سطح شوری صفر بود. در مرحله دوم نتایج مقایسه ¬میانگین¬ها در مرحله ساقه دهی و گلدهی نشان داد بیشترین وزن تر ،خشک و سطح برگ، حجم ، وزن تر و خشک ریشه، شاخص کلروفیل و هدایت روزنه¬ای مربوط به رقم rgs و سطح شوری صفر بود. بیشترین میزان کلروفیل a، b و میزان آب نسبی برگ در مرحله ساقه¬دهی مربوط به تیمار اثر متقابل رقم hyola و سطح شوری صفر بود همچنین بیشترین کارتنوئید و نشت الکترولیت مربوط به تیمار اثر متقابل رقم hyola و سطح شوری 4 بار بودند . بیشترین میزان کلروفیل a و b در مرحله گلدهی مربوط به تیمار اثر متقابل رقم hyola و سطح شوری 1 بار بود همچنین بیشترین کارتنوئید مربوط به تیمار اثر متقابل رقم hyola و سطح شوری صفر و بیشترین نشت الکترولیت مربوط به رقم rgs و سطح شوری 4 بار بود. نتایج مقایسه¬میانگین¬ها در مرحله غلاف¬دهی نشان داد بیشترین میزان سطح برگ،وزن تر وخشک برگ، وزن تر و خشک ریشه، وزن تر ساقه ، حجم ریشه، r/s، کارتنوئید، میزان شاخص کلروفیل، ، میزان آب نسبی برگ، هدایت روزنه-ای، تعداد دانه و وزن دانه مربوط به اثرات متقابل رقم rgs و سطح شوری صفربود و بیشترین میزان کلروفیل a، b و شاخص کلروفیل مربوط به تیمار اثر متقابل رقم hyola و سطح شوری 1 بار بود. همچنین بیشترین تعداد غلاف و نشت الکترولیت مربوط به تیمار اثر متقابل رقم hyola و سطح شوری 4 بار بودند. نتایج در مرحله رسیدگی کامل نشان داد بیشترین میزان سطح برگ،وزن تر وخشک برگ، وزن تر و خشک ریشه، وزن تر ساقه ، حجم ریشه، r/s، کارتنوئید، میزان شاخص کلروفیل، ، میزان آب نسبی برگ، هدایت روزنه¬ای مربوط به اثرات متقابل رقم rgs و سطح شوری صفربود. بیشترین میزان کلروفیل a و b مربوط به تیمار اثر متقابل رقم rgs و سطح شوری 1 بار بود همچنین بیشترین میزان کارتنوئید و نشت الکترولیت به ترتیب مربوط به تیمار اثر متقابل رقم rgs و سطح شوری صفر و 4 بار بودند. همچنین بیشترین وزن خشک ساقه، تعداد غلاف، تعداد دانه و وزن دانه مربوط به تیمار اثر متقابل رقم hyola و سطح شوری صفر بودند. پرولین در سه مرحله¬ی اول رشد در رقم rgc و سطح شوری چهار بار بیشترین میزان بود.

بررسی خصوصیات تحمل به یخ‏ زدگی و بازیافت چهار اکوتیپ سیر (allium sativum l.) در شرایط نسبتا کنترل شده
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1392
  صفیه پذیره   احمد نظامی

به منظور بررسی خصوصیات رشدی و فیزیولوژیکی چهار اکوتیپ سیر (allium sativum l.) تحت تاثیر تنش یخ‏زدگی در شرایط کنترل شده، آزمایشی در سال 1391 در دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد در قالب طرح کاملا تصادفی به صورت فاکتوریل با چهار تکرار اجرا شد. فاکتور‏های آزمایشی شامل دو تاریخ کاشت (28 شهریور و 30 مهر) و چهار اکوتیپ (بجنورد، تربت حیدریه، نیشابور و خواف) بودند که پس از طی سه ماه (کاشت اول) و چهار ماه (کاشت دوم) رشد و خوسرمایی در شرایط طبیعی، در معرض هشت دمای یخ‏زدگی (دمای صفر (شاهد)، 3-، 6-، 9-، 12-، 15-، 18-، 21- درجه سانتی‏گراد) قرار گرفتند. پس از اعمال تنش یخ‏زدگی درصد نشت الکترولیت‏ها و دمای کشنده 50 درصد نمونه‏ها براساس درصد نشت الکترولیت‏ها (lt50el) تعیین شد. بقاء و بازیافت گیاهان نیز سه هفته پس از اعمال دماهای یخ‏زدگی با تعیین درصد بقاء، دمای کشنده 50 درصد گیاهان براساس درصد بقاء (lt50su)، ارتفاع، سطح برگ، دمای کاهنده 50 درصد سطح برگ (rlat50)، وزن خشک و دمای کاهنده 50 درصد وزن خشک (rdmt50) مورد بررسی قرار گرفت. اثر متقابل تاریخ کاشت، اکوتیپ و دماهای یخ‏زدگی بر درصد نشت الکترولیت‏ها معنی دار بود. اکوتیپ‏های سیر در کاشت دوم درصد نشت الکترولیت‏های کمتری نسبت به کاشت اول داشتند، اما درصد کاهش در اکوتیپ‏های خواف و نیشابور نسبت به اکوتیپ بجنورد و تربت حیدریه بیشتر بود. کمترین lt50el نیز در تاریخ کاشت دوم مشاهده شد. در اکوتیپ‏های بجنورد و تربت حیدریه در کاشت اول lt50su کمتر از کاشت دوم بود، اما در اکوتیپ‏های نیشابور و خواف، گیاهان کاشت دوم نسبت به کاشت اول lt50su کمتری داشتند. همچنین اثر متقابل تاریخ کاشت، اکوتیپ و دماهای یخ‏زدگی بر ارتفاع بوته، سطح برگ و وزن خشک آن در پایان دوره بازیافت معنی‏دار بود. در بین گیاهان زنده در هر دو تاریخ کاشت، اکوتیپ بجنورد در دمای 15- درجه سانتی‏گراد نسبت به دمای صفر کمترین کاهش ارتفاع را داشت. اکوتیپ‏های تربت حیدریه، خواف و نیشابور در کاشت دوم نسبت به کاشت اول افزایش سطح برگ بیشتری داشتند، در حالی که اکوتیپ بجنورد در کاشت اول دارای بیشترین سطح برگ بود. در هر دو تاریخ کاشت کمترین rlat50 و rdmt50 را اکوتیپ بجنورد به خود اختصاص داد، در حالی که در کاشت اول بیشترین مقدار این دو شاخص در اکوتیپ خواف مشاهده شد.

بررسی پاسخهای دفاعی ارقام مختلف برنج علیه جدایه های قارچ نکروتروف alternaria
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم کشاورزی 1393
  عبدالجبار ایران نژاد   پریسا طاهری

بیماری¬های برنج از عوامل عمده محدود کننده تولید محصول در اغلب مناطق برنج¬کاری دنیا می¬باشند. بیماری¬های ناشی از قارچ¬ها مهم¬ترین و پر خسارت¬ترین بیماری¬های برنج هستند. گیاهان دارای مکانیسم-های مختلف برای دفاع از خود علیه بیمارگرها می¬باشند . پاسخ¬های دفاعی اولیه به عنوان مقاومت پایه شناخته شده¬اند که توسط چندین ژن کنترل می¬شوند. انواعی از مکانیسم¬های سلولی، مولکولی، و بیوشیمیایی همراه با مسیرهای سیگنالی مختلف در این نوع مقاومت دخالت دارند. سوختگی برگ و خوشه برنج ناشی از alternaria alternata موجب بروز لکه¬های قهوه¬ای در برگ و تغییر رنگ بذر برنج به رنگ خاکستری روشن و کاهش وزن بذر می¬شود. در این پژوهش جدایه¬های قارچ a. alternata بیماری¬زا در مزارع برنج استان گلستان شناسایی شدند و بیماری¬زایی 5 جدایه ( a1تا (a5 بر روی 4 رقم برنج رایج در این استان (شامل هاشمی، شیرودی، دمسیاه و فجر) بررسی گردید. دو رقم شیرودی و دمسیاه به ترتیب به عنوان رقم نسبتا مقاوم و حساس به این بیمارگر شناسایی شدند. جدایه¬ی a5 دارای بیش¬ترین بیماری¬زایی در بین جدایه¬های مورد بررسی بود. جهت بررسی برخی استراتژی¬های دفاعی دخیل در مقاومت پایه در این پاتوسیستم نقش گونه¬های فعال اکسیژن )شامل هیدروژن پراکسید-h2o2 و آنیون سوپراکسید(o2_ ، سیستم¬های آنزیمی آنتی¬اکسیدانت )پراکسیداز pox ، سوپراکسید دیسموتاز (sod ، و سطوح لیگنین در ارقام حساس (دمسیاه( و نسبتا مقاوم )شیرودی( در زمان¬های مختلف پس از مایه زنی با a. alternata مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاکی از آن بود که افزایش سرعت و شدت تجمع h2o2 و o2_ و هم¬چنین سطح بالاتری از فعالیت آنزیم های pox و sod و تولید لیگنین در رقم نسبتا مقاوم شیرودی در مقایسه با رقم حساس دمسیاه مشاهده شد. کاربرد سیستم¬های مولد ros موجب افزایش توسعه بیماری در هر دو رقم شد. در رقم شیرودی افزایش تجمع o2_ و افزایش فعالیت sod در 12 ساعت پس از مایه¬زنی مشاهده شد که زودتر از افزایش تجمع h2o2 و فعالیت pox در 24 ساعت پس از مایه¬زنی اتفاق افتاد. بعلاوه، کابرد مواد ممانعت کننده از عملکرد pox و sod موجب کاهش میزان لیگنین در سلول¬های برنج شد که مرتبط با افزایش شاخص بیماری بود. به طور کلی، هر دو آنزیم آنتی اکسیدانت مرتبط با تولید لیگنین به عنوان یک مکانیسم دفاعی موثر در برهمکنش برنج با قارچ a. alternata می¬باشند.

شناسایی و تعیین خصوصیات بیماریزایی عامل بلایت باکتریایی برنج در ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1393
  مسعود صاحبی   سعید طریقی

بیماری بلایت باکتریایی برنج ناشی از xanthomonas oryzae pv. oryzae (xoo)یکی از مهم-ترین بیماری¬های برنج بویژه در کشورهای گرمسیری است. این باکتری گرم منفی proteobacteria و زیر بخش gamma proteobacter است. به منظور بررسی خصوصیات مربوط به بیماریزایی باکتری xoo در تابستان 1391 از مناطق برنجکاری واقع در شمال کشور نمونه برداری شد. باکتری¬های موجود در نمونه¬های برگی آلوده، جداسازی و کلنی¬های زرد رنگ برای مطالعات بیش¬تر انتخاب شدند. پس از آزمون بیماریزایی، تعداد 17 جدایه با استفاده از روش¬های مورفولوژیکی، بیوشیمیایی و مولکولی مورد شناسایی قرار گرفتند. به منظور بررسی ارتباط ویژگی¬های بیماریزایی و ژنوتیپی جدایه-ها، از دو رقم بومی و دو رقم بین المللی برای گروه بندی جدایه¬ها در گروه¬های بیمایزا استفاده شد. با توجه به حساسیت بالای رقم tetep جدایه¬ها به سه گروه بیماریزا تقسیم شدند. به منظور تعیین ارتباط ژنوتیپی بین جدایه¬ها از آزمون rep-pcrاستفاده شد. الگوهای ژنوتیپی بدست آمده از روش rep-pcrنشان دهنده تنوع بالای ژنوتیپی بین جدایه¬های مورد بررسی بود. قرار گرفتن جدایه¬ها در گروه¬های پاتوتیپی و ژنوتیپی مختلف، نشان دهنده ارتباط محدود بین گروه¬های بیماریزا و گروه¬های ژنوتیپی بود. به منظور بررسی بیشتر ویژگی¬های بیماریزایی با روش ترانسپوزون موتاژنز، جدایه¬های با توان بیماریزایی بالا انتخاب شدند. برای این منظور از باکتری escherichia coli cc118 که حاوی ترانسپوزون mini-tn5 بود به عنوان باکتری دهنده در روش کانجوگاسیون برای انتقال ترانسپوزون به باکتری xoo استفاده گردید. خصوصیات بیمایزایی مانند کاهش قدرت بیماریزایی و تحرک، افزایش حساسیت به پراکسید هیدروژن و عدم توانایی القای واکنش فوق حساسیت در غلظت cfu/ml 107، از خصوصیات بارز موتانت¬ها بود. از آغازگرهای اختصاصی برای شناسایی موقعیت ترانسپوزون استفاده گردید. نتیجه نشان دهنده شباهت 99 درصدی قطعه توالی یابی شده با ژن citb در استرین kacc 10331 بود. این ژن به-عنوان یک تنظیم کننده پاسخ در باکتری xoo عمل می¬کند. نتایج ما نشان دهنده اهمیت citb برای بیماریزایی کامل در باکتری xoo بود.

بررسی بیمارگری دو گونه نماتود بیمارگر حشرات، steinernema feltiae و heterorhabditis bacteriophora روی آلرود گلخانه trialeurodes vaporariorum در دو گیاه میزبان خیار و فلفل: مطالعه ی آزمایشگاهی و گلخانه ای
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1393
  نسترن رضایی   مجتبی حسینی

آلرود گلخانه trialeurodes vaporariorum westwood (hemiptera: aleyrodidae) یکی از مهم ترین آفات سبزی ها و گیاهان زینتی مختلف است. مقاومت این آفت به حشره¬کش¬های شیمیایی و مشکلات مصرف حشره¬کش¬ها، مدیریت این آفت را به سمت توسعه روش¬های کنترل جایگزین ازجمله کنترل بیولوژیک سوق داده است. در این بررسی، توانایی بیمارگری دو گونه نماتود بیمارگر حشرات، steinernema feltiae و heterorhabditis bacteriophora در غلظت¬های مختلف (25، 50، 100، 150، 200 و 250 لارو عفونت¬زا در سانتی¬متر مربع) همراه با ماده کمکی تریتون x-100 (1/0درصد حجمی) به عنوان عامل کنترل بیولوژیک روی حشرات کامل و پوره سن دوم آلرود گلخانه در شرایط تشتک پتری بررسی شد. هم¬چنین بیمارگری این عواملی بیولوژیک، روی پوره سن دوم آلرود روی گیاهان میزبان خیار و فلفل در شرایط گلخانه نیز مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج، نشان دهنده حساسیت حشرات کامل و پوره سن دوم آلرود نسبت به گونه¬های نماتود بیمارگر بود. نتایج بررسی در شرایط گلخانه نشان داد اثر متقابل گیاه میزبان، گونه نماتود و غلظت نماتود بیمارگر حشرات در مرگ ومیر پوره سن دوم آلرود معنی¬دار بود. بیشترین مرگ ومیر پوره با کاربرد s. feltiae با غلظت 250 لارو عفونت زا در سانتی متر مربع روی گیاه خیار (%2/1 ± 49) و کمترین میزان مرگ ومیر با کاربرد غلظت 25 لارو عفونت زای از نماتود h. bacteriophora (%4/0 ± 4/3) به دست آمد. میانگین مرگ ومیر ایجادشده در همه¬ی غلظت¬ها روی گیاه خیار (%26/0 ± 4/22) به طور معنی¬داری در مقایسه با میزبان مشابه روی گیاه فلفل (%26/0 ± 7/14) بیشتر بود. این نتایج نشان داد که بافت سطح برگ در حفظ رطوبت و حرکت نماتود به سمت میزبان موثر بوده است. طی این بررسی مشخص شد هر دو گونه نماتود بیمارگر s. feltiae و h. bacteriophora توانایی بیمارگری روی پوره و حشره¬ی کامل t. vaporariorum را دارند؛ بنابراین، افزایش کارایی این نماتودهای بیمارگر به¬عنوان عوامل کنترل بیولوژیک آلرود گلخانه با تنظیم مواد کمکی توصیه می گردد.

مطالعه اثرات تنش شوری بر خصوصیات رشدی و فیزیولوژیکی اکوتیپ های سیاهدانه (nigella sativa l.) در شرایط کنترل شده
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1393
  مریم جوادی   مرتضی گلدانی

شوری خاک یا آب از جمله عوامل محدود کننده رشد و عملکرد گیاهان زراعی در نواحی خشک و نیمه خشک هستند، در عین حال ممکن است واکنش اکوتیپ های هر منطقه به شوری متفاوت باشد. به همین منظور مطالعه¬ای به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد، جهت بررسی تحمل به شوری چهار اکوتیپ سیاهدانه (بیرجند، سبزوار، گناباد و نیشابور) در شرایط کنترل شده اجرا شد. گیاهان در سه آزمایش جداگانه (الف: دوره کاشت تا اواسط رشد رویشی، ب: دوره¬ی جوانه¬زنی پ: سه مرحله¬ی کاشت تا گیاهچه¬ای، گیاهچه¬ای تا گلدهی و گلدهی تا میوه¬دهی هر کدام به طور مستقل) در معرض چهار تیمار شوری قرار گرفتند. در آزمایش اول شوری 8 دسی¬زیمنس بر متر، سبب مرگ تمامی گیاهان در اواسط رشد رویشی شد، ولی در غلظت 6 دسی¬زیمنس بر متر، درصد بقا گیاهان در دو اکوتیپ سبزوار و بیرجند حدود 7 درصد و در دو اکوتیپ نیشابور و گناباد به ترتیب 45 و71 درصد نسبت به شرایط غیر شور کاهش یافت، در صورتی¬که از نظر درصد بقاء اکوتیپ¬های سیاهدانه در غلظت 4 دسی¬زیمنس بر متر تفاوت معنی¬داری با شاهد مشاهده نشد. در مرحله¬ی جوانه¬زنی افزایش شوری از شاهد تا هشت دسی¬زیمنس بر متر، تاثیری بر درصد جوانه زنی اکوتیپ¬های بیرجند و گناباد نداشت ولی در دو اکوتیپ سبزوار و نیشابور درصد جوانه¬زنی را به ترتیب حدود 64 و 83 درصد کاهش داد. با وجود این شاخص بنیه بذر در هر چهار اکوتیپ در شوری 8 دسی زیمنس بر متر نسبت به شاهد کاهش معنی¬داری داشت. در آزمایش سوم شوری¬های 5 و 7 دسی زیمنس بر متر در مرحله کاشت تا سبز شدن سبب مرگ گیاهان شدند. اعمال شوری تا سطح 5 دسی زیمنس بر متر در دو مرحله گیاهچه¬ای تا گلدهی و گلدهی تا میوه¬دهی تاثیر معنی¬داری بر درصد نشت الکترولیت¬ها گیاهان نداشت، ولی افزایش شوری به سطح 7 دسی زیمنس بر متر سبب کاهش زیست توده سیاهدانه شد. بررسی خصوصیات رشدی و فیزیولوژیک سیاهدانه تحت شرایط شوری در مزرعه اطلاعات مفیدتری را در مورد واکنش اکوتیپ¬های این گیاه نسبت به شوری فراهم می¬سازد.

اثر سطوح مختلف کوددهی نیتروژن بر شاخص های شیمیایی و رشدی گیاه توت فرنگی و پیامد آن برآماره های زیستی کنه تارتن دولکه ای tetranychus urticae koch
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده فنی –کشاورزی گیاه پزشکی 1393
  مرضیه علی زاده   مهدی مدرس اول

تغییر کیفیت غذایی گیاه در نتیجه کوددهی نیتروژن با تأثیر بر شاخص های شیمیایی گیاه می تواند بر توانایی های زیستی و انبوهی جمعیت حشرات گیاه خوار موثر باشد. در این مطالعه اثر سطوح مختلف کوددهی نیتروژن (0، 19/0، 29/0 و 34/0 گرم نیترات آمونیوم بر گلدان) معادل 0، 50، 80 و 100 درصد از سطوح توصیه شده کود نیترات آمونیوم در گیاه توت فرنگی fragaria ananassa duch بر شاخص های شیمیایی، رشدی گیاه و پیامد آن بر توانایی های زیستی کنه تارتن دولکه ای koch tetranychus urticae در شرایط گلخانه ای بررسی گردید. نتایج نشان داد کیفیت تغذیه ای گیاه توت فرنگی (نیتروژن و پروتئین) با افزایش مقدار کوددهی نیتروژن به طوری معنی دار افزایش یافت. در رابطه با میزان فنول گیاه، اثر سطوح کوددهی نیتروژن به طوری منفی معنی دار شد. افزایش محتویات نیتروژن برگی باعث کاهش نسبت کربن به نیتروژن در گیاهان با بالاترین سطح کوددهی نیتروژن گردید اگرچه این اثر در میان تیمارهای کوددهی معنی دار نبود.آماره های جدول زیست باروری کنه تارتن دولکه ای (نظیر نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm) و نرخ خالص باروری (r0)) و نرخ رشد جمعیت (r) کنه تارتن تحت تأثیر سطوح کوددهی نیتروژن قرار گرفت و بیش ترین میزان rm،r0 و r کنه در بالاترین سطح کوددهی نیتروژن (100% از سطح توصیه شده) بدست آمد. اثر سطوح مختلف کوددهی نیتروژن در عدم حضور کنه تارتن بر میزان کلروفیل، رسانایی روزنه، وزن تر و خشک گیاه معنی دار بود به طوریکه گیاهان کوددهی شده با بالاترین سطح کوددهی نیتروژن بیش ترین مقادیر این شاخص ها را داشتند. اما حضور کنه به طور معنی داری دارای اثر منفی بر شاخص های رشدی گیاه بود. به علاوه، در عدم حضور کنه، گیاهان کوددهی شده با بالاترین سطوح نیتروژن (80 و 100% از سطح توصیه شده) بیش ترین عملکرد را داشتند اما حضور کنه باعث از بین رفتن عملکرد گیاهان در تمامی سطوح کوددهی شد. با توجه به بهبود توانایی زیستی کنه با افزایش کوددهی نیتروژن، انتخاب سطح بهینه ی تغذیه گیاه توت فرنگی، می تواند به عنوان یکی از تاکتیک-های موثر در مدیریت تلفیقی این آفت محسوب شود.

مطالعه اثر رقابت ناشی از تراکم در مراحل مختلف رشد بر خصوصیات رشد و عملکرد ارقام دیررس، متوسط رس و زودرس ذرت(.zea mays l )
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده کشاورزی 1387
  مرتضی گلدانی   مهدی نصیری محلاتی

با فرض اینکه تمام شرایط گیاهی و محیطی مناسب باشند، حصول شرایط مطلوب مستلزم تنظیم تراکم در واحد سطح و افزایش کارایی مصرف نور می باشد. تنش رقابت ناشی از تغییرات تراکم در مراحل مختلف فنولوژیکی گیاه ذرت اثرات متفاوتی بر عملکرد گیاه دارد. لذا به منظور بررسی واکنش گیاه ذرت به تراکم، آزمایشی دردو سال زراعی1386-1385 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد اجرا شد. آزمایش به صورت طرح کرت های نواری در سه تکرار اجراء شد. تیمارهای آزمایش شامل سه تیپ رشدی (1v = رقم دیررس (704)، 2v = رقم متوسط رس (504) و 3v = رقم زودرس (260)) همراه با تراکم در 12 سطح شامل 7 سطح ثابت که عبارت بودند از تراکم های 30 ، 50 ، 70، 90 ، 110 ، 130 و 150 هزار بوته در هکتار و 5 سطح تراکم که 40 درصد بیشتر از تراکم مطلوب هر رقم لحاظ شد. گیاهان این پنج تراکم به ترتیب در مراحل رشدی ظهور پنجمین برگ (5v)، ظهور هفتمین برگ (7v)، تاسل دهی (vt)، مرحله شیری دانه (3r) و مرحله سخت دانه (5r) به تراکم مطلوب همان رقم رسیدند. نتایج آزمایش نشان داد که با افزایش تراکم میزان کارایی استفاده از نور زیاد شد، بطوریکه برای رقم دیررس 704 در تراکم 15 بوته در متر مربع( 103/1 گرم بر مگا ژول)، برای رقم متوسط رس در تراکم 15 بوته در متر مربع( 214/1 گرم بر مگا ژول) و برای رقم زودرس در تراکم 15 بوته در متر مربع( 267/1 گرم بر مگا ژول) بود. متغیر تراکم اثر معنی داری بر اجزاء عملکرد، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیکی داشت . بیشترین عملکرد برای رقم دیررس در تراکم 3d(11334 کیلوگرم در هکتار)، برای رقم متوسط رس در تراکم 4d(10937 کیلو گرم در هکتار) و برای رقم زودرس در تراکم6d(7591 کیلوگرم در هکتار) بدست آمد. افزایش تراکم بیش از حد مطلوب منجر به افزایش عملکرد بیولوژیکی و کاهش عملکرد اقتصادی شد. با افزایش تراکم ارتفاع گیاه ذرت زیاد شد ولی در تراکم های خیلی بیشتر کاهش یافت. عامل تراکم و رقم اثر معنی داری بر مراحل فنولوژی داشت، بطوریکه با افزایش تراکم طول دوره تاسل دهی تا کاکل دهی در تمام ارقام افزایش یافت ولی کل دوره رشد کاهش نشان داد. عامل تراکم اثر متفاوتی بر روند تولید ماده خشک، شاخص سطح برگ، سرعت رشد محصول، سرعت جذب خالص و دوام سطح برگ داشت. بطوریکه با افزایش تراکم شاخص های رشد زودتر به حداکثر مقدار خود رسیدند و شیب کاهش منحنی بعد از مرحله تاسل دهی شدیدتر بود. عملکرد و اجزاء عملکرد در تیمار تنک کردن بوته ها درمراحل v5و v7 بترتیب به تراکم مطلوب هر رقم نزدیکتر بود بطوریکه تک بوته فرصت جبران تنش ناشی از تراکم را داشت. ولی تنک کردن بوته ها بعد از مرحله تاسل دهی(r3 ,vt و r5 )منجر به کاهش عملکرد و اجزاء آن نسبت به تراکم مطلوب هر رقم شد. این بررسی نشان داد که حصول عملکرد مطلوب به تیپ رشد گیاه و تراکم بستگی دارد، بطوریکه برای رقم دیررس با طول دوره رشد بیشتر می توان تراکم را نسبت به ارقام متوسط رس و زودرس کمتر در نظر گرفت.

ارزیابی امکان کشت پائیزه یا زمستانه نخود (cicer arietinum l.) در مشهد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد 1376
  مرتضی گلدانی   عبدالرضا باقری

به منظور مطالعه اثرات تاریخ کاشت بر دورهء رشد و نمو، مورفولوژی، فیزیولوژی، عملکرد اجزاء عملکرد و کیفیت 6 رقم نخود آزمایشی در سال 1374-1375 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد اجرا شد. چهار تاریخ کاشت 8 آذر (کاشت اول)، 23 اسفند (کاشت دوم)، 23 فروردین (کاشت سوم) و 31 اردیبهشت (کاشت چهارم) با 6 رقم جم، ilc5218، کرج 1261، ilc3279، ilc5086، ilc5085 در یک طرح آماری فاکتوریل بر پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار مورد مقایسه قرار گرفتند. از نظر کلی تاخیر در کاشت کل دوره رشد گیاه (رشد رویشی و زایشی) را کاهش داد. از نظر مورفولوژیکی تاخیر در کاشت ارتفاع گیاه، تعداد گره در ساقه اصلی، تعداد و طول شاخه های فرعی را کاهش داد و در کاشت زودتر ارتفاع اولین غلاف و اولین شاخه غلافدار از سطح زمین کمتر بود. بیشترین و کمترین ارتفاع گیاه، تعداد گره، ارتفاع اولین غلاف و اولین شاخهء غلافدار از سطح زمین به ترتیب در رقم ilc3279 و ilc5086 بیشترین وزن اندام هوائی را داشتند. در کاشت اول به علت افزایش درصد غلاف دو بذری، و در کاشت آخر به علت کوتاه بودن دورهء پر شدن دانه وزن صد دانه کاهش یافت . در بین ارقام، رقم ilc5086 بیشترین غلاف تک بذری و کرج 1261 بیشترین غلاف دوبذری را داشت . در کاشت دیر به علت افزایش دما در مرحلهء گلدهی و غلافدهی درصد غلاف های پوک افزایش یافت . در این مطالعه کاشت اول و دوم عملکرد بیشتری از سایر کاشتها داشتند، در کاشت اول به علت افزایش طول دوره رشد رویشی و زایشی، افزایش وزن خشک اندامها، تعداد غلاف (r0/95) و تعداد دانه (r0/96) عملکرد تک بوته بالایی داشت . ولی به علت افزایش تلفات گیاه عملکرد آن نسبت به تاریخ کاشت دوم تفاوت معنی داری نداشت . در کاشت سوم و چهارم به علت کوتاه بودن دوره رشد رویشی و زایشی و همچنین درجه حرارت بالا در مرحله گلدهی و غلافدهی که منجر به ریزش گلها و افزایش درصد غلاف پوک شد، عملکرد کاهش یافت . در بین ارقام، رقم کرج 1261 بیشترین عملکرد را داشت . افزایش عملکرد این رقم به علت افزایش تعداد غلاف دوبذری و افزایش تعداد دانه بود. کمترین عملکرد ارقام را نیز رقم ilc5218 دارا بود که سبب آن تلفات بیشتر این رقم (56 درصد) و همچنین تعداد دانه کمتر در واحد سطح بود. رقم ilc3279 بیشترین تحمل را به سرمای زمستان نشان داد. درصد پروتئین دانه تحت تاثیر تاریخ های کاشت قرار نگرفت . با توجه به نتایج این آزمایش به نظر می رسد که در شرایط مشهد کاشت ارقام متحمل به سرما در کاشت پائیزه سبب افزایش عملکرد گردد.