نام پژوهشگر: نیکتا حاتمی زاده

بررسی نحوه پیروی والدین کودکان معلول از برنامه های توانبخشی و موانع پیروی از درمان در شهر بیرجند- سال 1388
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1389
  سمانه علی آبادی   نیکتا حاتمی زاده

هدف: هدف از این مطالعه تعیین میزان و نحوه پیروی والدین کودکان معلول شهر بیرجند از برنامه های توانبخشی و موانع پیروی از درمان از دیدگاه والدین در سال 1388 بود. روش بررسی: در این مطالعه مقطعی-توصیفی تحلیلی، میزان و نحوه پیروی والدین کودکان معلول 12 ساله و کوچکتر مراجعه کننده به مراکز توانبخشی سرپایی شهر بیرجند از برنامه های توانبخشی و موانع پیروی از درمان در 5 حیطه تداوم دوره درمان، حضور مرتب در جلسات درمان، انجام تمرینات توانبخشی در منزل، تهیه وسایل توانبخشی و تهیه و مطالعه مواد آموزشی مورد بررسی قرار گرفت. نمونه آماری در تعیین میزان پیروی از تدوام درمان شامل 178 نفر و نمونه آماری در تعیین میزان پیروی از سایر حیطه ها و موانع پیروی شامل 92 نفر بود. ابزار پژوهش، پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه محقق ساخته پیروی از درمان و موانع پیروی بود. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از آزمون کای اسکوئر، تست دقیق فیشر، آزمون t مستقل و یا آزمون یومن ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: میزان پیروی از تداوم دوره درمان، 5/60% بود. میزان پیروی از حضور مرتب در جلسات درمان، انجام تمرینات درمانی در منزل، تهیه وسایل توانبخشی و تهیه مواد آموزشی به ترتیب 8/47%، 70% ، 77% و 7/72% بود. بین نوع خدمت توانبخشی و پیروی از تداوم دوره درمان ارتباط آماری معناداری وجود داشت.(002/0p=) بین سطح تحصیلات والدین و پیروی از تهیه وسایل توانبخشی ارتباط آماری معناداری وجود داشت.( 013/0 p=) مهمترین موانع حضور مرتب در جلسات درمان به ترتیب، "هزینه زیاد خدمات توانبخشی"(95/113)،" دشواری حمل کودک به مراکز توانبخشی"(84/81)، "فاصله زیاد خانه مراجعان تا مراکز توانبخشی"(78/81)، "شرایط بد آب و هوایی در فصولی از سال"(9/77) و "فرصت کافی نداشتن"(94/71) بودند؛ مهمترین موانع انجام تمرینات درمانی به ترتیب،"لجبازی و امتناع کودک از انجام تمرینات"(05/125)، "کودک تمرینات را دوست نداشته و والدین نمی خواهند اذیت شود"(91/89)،" خستگی مراقب در طول روز"(97/84)، "تنها بودن مراقب اصلی و نبودن کسی برای کمک در انجام تمرینات"(03/60) و " نداشتن وسایل انجام تمرینات در منزل"(55) بودند؛ مهمترین مانع تهیه وسایل توانبخشی "قیمت بالای وسایل توانبخشی" (86/65)بود؛ مهمترین مانع تهیه مواد آموزشی "پیدانکردن مواد آموزشی"(20) بود و نهایتاً مهمترین مانع مطالعه مواد آموزشی" نداشتن فرصت کافی برای مطالعه آنها"(14) بود. بین تعداد موانع انجام تمرینات توانبخشی در منزل و پیروی از توصیه انجام تمرینات در منزل ارتباط آماری معناداری وجود داشت.( 008/0 p=) نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد میزان پیروی والدین از برنامه های توانبخشی چندان رضایتبخش نیست. احتمال تکمیل دوره درمان فیزیوتراپی بیشتر از سایر دوره های توانبخشی است و از بین عوامل دموگرافیک تنها بین سطح تحصیلات بالاتر والدین و پیروی از تهیه وسایل توانبخشی ارتباط آماری معنادار وجود دارد. والدین کودکان معلول بدلیل مواجهه با موانع متعدد امکان پیروی کامل از برنامه های توانبخشی کودکانشان را ندارند. با توجه به نتایج حاصل از پژوهش به نظر می رسد مسئولان سازمان بهزیستی می بایست برای رفع موانع پیروی والدین کودکان معلول از درمانهای توانبخشی و ارائه راهکارهایی جهت افزایش میزان پیروی از درمان و پیشرفت درمانی بیشتر تلاش نمایند.

بررسی تاثیر آموزشی مهارتهای ارتبا طی و اجتماعی به کودکان کم شنوای دبستانی تلفیقی بر تطابق ایشان در استان مازندران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1387
  حسین یعقوبی مقدم   نیکتا حاتمی زاده

چکیده هدف: پژوهش حاضر جهت تعیین تاثیر آموزش مهارتهای ارتباطی و اجتماعی به کودکان کم شنوای دبستانی تلفیقی بر تطابق ایشان در مدارس تلفیقی استان مازندران در سالهای 87-1386 انجام شد. روش بررسی: در این پژوهش مداخله ای نیمه تجربی میزان تطابق 28 نفر از دانش آموزان کم شنوای تلفیقی (که میزان افت شنوایی آنان 90- 25 db بود) و 28 نفر همکلاس و هم مدرسه آنها که در کلاس اول تا پنجم مدارس عادی استان مازندران مشغول به تحصیل بودند بوسیله "پرسشنامه تطابق کودکان کم شنوا" مورد سنجش قرار گرفت. همبستگی داخلی تست بر اساس آلفای کرونباخ 8/0 بود. همچنین اعتبار صوری آن قبلاً توسط پنج نفر از اساتید فن تایید شده بود. سپس برنامه مداخله شامل آموزش مهارتهای ارتباطی( پراگماتیک) و مهارتهای اجتماعی، طی دوازده جلسه 5/1 ساعته به صورت گروهی به دانش آموزان کم شنوا به اجراء در آمد. شش ماه پس از سنجش اولیه ( سه ماه پس از پایان دوره مداخله و دو هفته پس از شروع سال تحصیلی جدید) مجدداً میزان تطابق کلی و در هر یک از پنج حیطه شناختی، تحصیلی، ارتباطی، فیزیکی و عاطفی- اجتماعی کودکان با همان ابزار سنجیده شد. میانگین نمرات تطابق کل و هر یک از حیطه ها قبل و سه ماه بعد از پایان دوره آموزشی کودکان کم شنوا درهر یک از دو گروه کودکان شنوا و کم شنوا با آزمونهای من ویتنی و t مزدوج مورد مقایسه قرار گرفت. سپس تغییرات فاصله میانگین نمرات تطابق کودکان کم شنوای دبستانی تلفیقی با همکلاسیهای شنوای ایشان بدنبال آموزش با آزمونهای t-test و من ویتنی مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج: میانگین نمره تطابق کل و همه حیطه های پنجگانه دانش آموزان کم شنوا قبل از مداخله از کودکان شنوای همکلاس کمتر بود (008> p ) اما بعد از مداخله در حیطه تطابق تحصیلی تفاوت دو گروه معنا دار نبود. میانگین تغییرات نمره تطابق کلی و حیطه های مختلف آن به غیر از حیطه تطابق ارتباطی در فاصله دو سنجش در گروه مداخله (ناشنوا) بیش از گروه شنوا بود(008> p ) . تفاوت بین نمرات تطابق گروه ناشنوا و همتایان شنوای ایشان پس از مداخله کاهش یافته بود. بطوری که میزان تفاوت در نمره تطابق کلی از 13% به 8/8% رسید. در بین حیطه های پنجگانه کاهش فاصله دو گروه در حیطه شناختی بیش از سایر حیطه ها بود( از 12% به 74/5 %) بحث: اگر چه قبل از انجام مداخله برای گروه کم شنوا در همه حیطه های تطابق تفاوت گروه کم شنوا با شنوا معنی دار بود اما بعد از انجام مداخله در حیطه تطابق تحصیلی تفاوت معنا دار نبود و در حیطه های دیگر تفاوت کمتر شده بود. بنا براین تاثیر این برنامه مداخله بر تطابق دانش آموزان کم شنوای تلفیقی ما را به استفاده از این برنامه و چنین برنامه هایی در آموزش این دانش آموزان رهنمون می سازد. کلمات کلیدی: تطابق - مهارتهای پراگماتیک - مهارتهای زندگی – مهارتهای اجتماعی - تلفیق - کم شنوا

بررسی ارتباط بین راهبردهای مقابله با استرس و میزان اضطراب بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس به تفکیک سیر بیماری: شهرستان فسا، سال 1388
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1389
  ریحانه حق جو سروستانی   نیکتا حاتمی زاده

هدف: هدف از این مطالعه تعیین ارتباط بین میزان استفاده از راهبردهای مقابله با استرس بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس شهرستان فسا و میزان اضطراب آن ها به تفکیک سیر بیماری بود. روش بررسی: در این مطالعه مقطعی، توصیفی، از همه 60 بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس ساکن شهرستان فسا که معیارهای شرکت در این پژوهش را داشتند و رضایت خود را اعلام نمودند درخواست شد تا آزمون اضطراب بک، چک لیست خلاصه شده مهارت های مقابله ای وینتراب، پرسش نامه pdds و پرسش نامه اطلاعات دموگرافیک را تکمیل نمایند. در تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار 17 – spss در مورد متغییرهای کمی، فراوانی و در مورد متغییرهای کیفی، میانگین، انحراف معیار، حداقل و حداکثر داده ها محاسبه شد. برای تعیین همبستگی بین میزان اضطراب و استفاده از پاسخ ها و راهبردهای مقابله ای از آزمون پیرسون استفاده شد. یافته ها: بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس شهرستان فسا، در مواجهه با استرس، صرف نظر از سیر بیماری، از راهبردهای مقابله ای مسئله مدار( 39/1±92/2) و هیجان مدار(89/0±85/2) تقریبا به میزان یکسان و بیشتر از راهبرد مقابله ای کمترمفید و غیرموثر(85/0± 69/1) استفاده می کردند. میانگین نمره اضطراب این بیماران، 82/14±12/23 بود و 3/63% از افراد اضطراب متوسط یا شدید داشتند. بین میانگین نمره استفاده از پاسخ های مقابله ای خود را سرزنش کردن(000/0= p)، جستجوی حمایت اجتماعی عاطفی(03/0= p) و تمرکز بر عاطفه و ابراز آن(000/0 = p) با میانگین نمره اضطراب رابطه معناداری وجود داشت. وجود همبستگی بین میزان استفاده از راهبرد مقابله ای مسئله مدار و یا راهبرد مقابله ای هیجان مدار با نمره اضطراب بک تأیید نشد، اما بین نمره استفاده از راهبرد مقابله ای کمترمفید و غیرموثر با نمره اضطراب بک در همه بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس رابطه معناداری دیده شد( 043/0= p). پس از لحاظ کردن سیر بیماری، تنها در بیمارانی که در سیر بیماری خود با پیشرفت مستمر روبرو نبودند و در بیمارانی که دچار عود و فروکش می شدند، بین نمره استفاده از راهبرد مقابله ای کمترمفید و غیرموثر با نمره اضطراب بک رابطه معنادار دیده شد. بحث و نتیجه گیری: اضطراب در بین مبتلایان به مولتیپل بسیار شایع است و بین استفاده از سه پاسخ مقابله ای خود را سرزنش کردن، تمرکز بر عاطفه و ابراز آن و جستجوی حمایت اجتماعی عاطفی با اضطراب این بیماران ارتباط وجود دارد. اضطراب مخل بهداشت روان بوده باعث تشدید بیماری مبتلایان به مولتیپل اسکلروزیس می شود و بنابراین با توجه به ارتباط بین استفاده از سه پاسخ مقابله ای برشمرده ی فوق با میزان اضطراب این بیماران، ضروری است انجام پژوهش های بعدی برای تعیین کابرد عملی این یافته در کاهش اضطراب بیماران مورد توجه خاص قرار گیرد.

تاثیر آموزش مهارت های اجتماعی بر تطابق ادراک شده دانش آموزان دختر نوجوان ناشنوا
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی 1390
  طاهره سلیمانیه نایینی   فرناز کشاورزی ارشدی

پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی، براساس بسته آموزشی، بر تطابق ادراک شده دانش آموزان نوجوان ناشنوا در مدارس استثنایی شهر تهران در سال های 1390-1389 انجام پذیرفت. با توجه به هدف پژوهش و برای بررسی فرضیه مربوط به آن، تمامی جامعه 69 نفری موجود در 4 مدرسه راهنمایی دخترانه استثنایی ناشنوایان به شکل تمام شماری برگزیده شدند و پس از گزینش تصادفی مدارس، دانش آموزان دو مدرسه (باغچه بان 2 و حضرت فاطمه «س») به عنوان گروه آزمایش و دانش آموزان دو مدرسه دیگر (نیمروز و نظام مافیه) به عنوان گروه گواه انتخاب شدند. این دانش آموزان براساس پرونده موجود در مدرسه معلولیت دیگری غیر از شنوایی نداشته و افت شنوایی بالای 55 دسی بل داشتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی شامل شاخص های گرایش مرکزی و پراکندگی و روش آمار استنباطی یعنی تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که اجرای برنامه آموزشی مهارت های اجتماعی در قالب دوازده جلسه آموزشی یکساعته طی 6 هفته برای دانش آموزان نوجوان دختری که در مدارس استثنایی تحصیل می کردند منجر به افزایش معنی دار تطابق ادراک شده ایشان شد. از بین حیطه های تطابق و کفایت، افزایش نمره در حیطه ارتباطی، تحصیلی و عاطفی ـ اجتماعی معنی دار بود.

بررسی رابطه تعهد سازمانی با بهره وری اعضائ تیم توانبخشی روانی بر اساس دیدگاه آنان در مورد بهره وری- مرکز روانپزشکی رازی 1389
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1390
  زهره شریفی اصل   علی چابک

چکیده هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه تعهد سازمانی با بهره وری اعضاء تیم توانبخشی روانی مرکز آموزشی درمانی روانپزشکی رازی بود. روش بررسی: در این پژوهش توصیفی – تحلیلی و مقطعی، جامعه آماری اعضاء تیم توانبخشی روانی مرکز روانپزشکی رازی بودند که جمعا بالغ بر 291 نفر می شدند. برای تعیین حجم نمونه در ابتدا یک تحقیق مقدماتی بر روی 20 نفر از اعضاء جامعه آماری انجام و ضریب همبستگی تعهد سازمانی و بهره وری (423/0=r) محاسبه شد و بر این اساس حجم نمونه برابر با 90 نفر به دست آمد و نمونه گیری در دو مرحله انجام شد. در مرحله اول تعداد افراد شاغل از هر یک از رشته ها به صورت طبقه ای نسبتی با تخصیص متناسب با اندازه طبقه محاسبه شد و سپس نمونه های مورد نظر از هر رشته به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. به این ترتیب 10 روانپزشک، 15 روانشناس، 11 کاردرمانگر، 45 پرستار و 9 مددکار اجتماعی پرسشنامه های پژوهش راتکمیل کردند. برای سنجش تعهد سازمانی از پرسشنامه تعهد سازمانی آلن - می یر استفاده شد و بهره وری نیروی انسانی با استفاده از پرسشنامه بهره وری نیروی انسانی بر اساس مدل هرسی و گلداسمیت مورد سنجش قرار گرفت. پایایی هر دو پرسشنامه بر اساس روش بازآزمایی و روایی آنها با استفاده از روش لاوشه تایید شد. ضریب همبستگی پیرسون برای پرسشنامه تعهد سازمانی در آزمون و بازآزمون برابر با 94/0 و cvr برابر با 681/0 محاسبه شد. ضریب همبستگی پیرسون برای پرسشنامه بهره وری نیروی انسانی در آزمون و بازآزمون882/0 و cvr آن برابر با 61/0 بود. پس از بررسی نرمال بودن توزیع نمرات پرسشنامه در نمونه مورد بررسی با استفاده از آزمون کلموگروف اسمیرنوف، همبستگی بین نمرات بهره وری و تعهد سازمانی نیروی انسانی بر حسب مورد با تعیین ضریب همبستگی پیرسون و یا اسپیرمن مورد سنجش قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بین تعهد سازمانی با بهره وری (357/0=r)، تعهد عاطفی با بهره وری (239/0=r)، تعهد مستمر با بهره وری (303/0=r) و تعهد هنجاری با بهره وری (275/0=r) در بین اعضاء تیم توانبخشی روانی مرکز روانپزشکی رازی رابطه مستقیم وجود دارد. نتیجه گیری: در مجموعه تلاشهایی که برای ارتقاء بهره وری تیم توانبخشی انجام می پذیرد، جای آن دارد که طراحی و اجرای مداخلاتی برای ارتقاء تعهد سازمانی اعضای تیم مد نظر قرار گیرد. واژگان کلیدی: تعهد سازمانی، بهره وری، تیم توانبخشی روانی، نیروی انسانی

ترجمه و بومی سازی پرسشنامه کیفیت زندگی وابسته به شنوایی نوجوانان کم شنوا و تعیین روایی و پایایی آن ؛ شهر تهران-1390
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1390
  سعیده سعادتی بروجنی   نیکتا حاتمی زاده

هدف: یکی از معیارهای سنجش موفقیت برنامه های توانبخشی اثری است که اجرای چنین برنامه هایی بر کیفیت زندگی دریافت کنندگان خدمت می گذارد. یکی از گروههای دریافت کننده خدمات توانبخشی افراد دچار کم شنوایی هستند. از آنجا که ابزاری معتبر و روا برای سنجش کیفیت زندگی نوجوانان کم شنوا در کشور موجود نبود، به تهیه ابزاری معتبر برای ارزیابی کیفیت زندگی نوجوانان کم شنوا پرداختیم. روش بررسی: پژوهش از نوع ابزارسازی و روانسنجی بود. برای تعیین روایی صوری از نظر 14 نفر صاحبنظر زمینه های توانبخشی، ناشنوایان و تست سازی، و 28 نوجوان کم شنوای مدارس استثنائی، برای تعیین اندکس روایی محتوایی به شیوه لاواشه از جمع آوری سیستماتیک نظر 14 نفر صاحبنظر با تخصص های مختلف، آشنا با کم شنوایی و مشکلات افراد کم شنوا استفاده شد. برای تعیین محورهای تشکیل دهنده و روایی سازه پرسشنامه توسط 255 نوجوان کم شنوای 18-12 سال مدارس شهر تهران که به تناسب نوع مدرسه و به تناسب مقطع تحصیلی در هر طبقه به طریق تصادفی ساده انتخاب شده بودند، تکمیل شد. جهت بررسی روایی افتراقی، نمرات کیفیت زندگی دو نمونه 20 نفری از افراد مبتلا به کم شنوایی «خفیف» و «عمیق» که به شیوه nested sampling از بین نمونه 255 نفری انتخاب شده بودند با هم مقایسه شد. برای تعیین پایایی آزمون- بازآزمون پرسشنامه برای 117 نفر دو بار با فاصله زمانی دو هفته تکمیل شد. برای تعیین همبستگی درونی پرسشنامه ? کرونباخ در نمونه 255 نفری نوجوانان کم شنوا محاسبه شد. طراحی گزینه های پاسخگویی سوالات و شیوه نمره دهی پرسشنامه با ایده گرفتن از پرسشنامه های کیفیت زندگی وابسته به سلامت انجام شد. یافته ها : پرسشنامه در 38 سوال و سه محور ساخته شد. ویژگی های روانسنجی آزمون به قرار ذیل بدست آمد: روایی صوری مورد تأیید قرار گرفت، اندکس روائی محتوایی آزمون 79/0 = cvi محاسبه شد. روایی سازه با استفاده از مدل تحلیل عاملی تائید شد. روایی افتراقی بر اساس توان پرسشنامه در تمیز نوجوانان کم شنوای خفیف از عمیق تأیید شد. همبستگی درونی سوالات بر اساس ? کرونباخ برای آزمون برابر 89/0 و برای سه محور جسمی، عاطفی و اجتماعی به ترتیب برابر با 77/0، 83/0 و 72/0 محاسبه شد. پایائی آزمون- بازآزمون ابزار برای نمره کل برابر با 85/0و برای سه محور جسمی، عاطفی و اجتماعی به ترتیب برابر 81/0، 68/0 و 78/0 محاسبه شد. گزینه های پاسخگویی بر حسب مورد بین 3 تا 5 گزینه طراحی شد. شیوه نمره دهی کل پرسشنامه، محورها و سوالات آن به صورت مقیاس 100 نمره ای در نظر گرفته شد که نمره بالاتر نشاندهنده کیفیت زندگی بهتر است. نتیجه گیری : نسخه فارسی پرسشنامه کیفیت زندگی وابسته به شنوایی نوجوانان ابزاری روا و پایا برای سنجش کیفیت زندگی نوجوانان کم شنوا ایرانی است و می تواند در سنجش اثرات کم شنوایی بر کیفیت زندگی نوجوانان ایرانی و همچنین ارزیابی پی آمدهای ارائه خدمات توانبخشی به ایشان مورد استفاده قرار گیرد. کلمات کلیدی: بومی سازی، کیفیت زندگی وابسته به شنوایی، نوجوان کم شنوا، روایی، پایایی.

تبیین معیارهای ترخیص کودکان مبتلابه کاهش شنوا یی از فرآیند تربیت شنیداری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده علوم توانبخشی 1391
  مینا باقری موسوی   نیکتا حاتمی زاده

هدف: هدف شناسایی معیارهایی بود که در ترخیص کودکان کم شنوا از فرآیند تربیت شنیداری به کار برده می شوند. روش بررسی: این مطالعه کیفی در شهر تهران انجام گرفت. داده ها با سه روش جمع آوری شدند.1) مصاحبه نیمه ساختار یافته و عمیق با شنوایی شناسان با تجربه در زمینه تربیت شنیداری ،2) مرور و نت برداری سیستماتیک از مستندات موجود در پرونده های درمانی تربیت شنیداری ،3 ) مکاتبه با سه مرکز تربیت شنیداری از سایرکشورها. برای دست یابی به شنوایی شناسان با تجربه در زمینه تربیت شنیداری از شیوه های نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی تا رسیدن به اشباع داده ها استفاده شدکه پس از انجام 8 مصاحبه حاصل شد. نکات مهم جمع آوری شده در طول مصاحبه در قالب دست نوشته های تدوین شد ومتن مصاحبه های ضبط شده، پیاده سازی شدند.مفاهیم طی فرآیند کدگذاری- معنا بخشی استخراج شدند و کدها در قالب تم ها و خوشه ها دسته بندی شدند.همچنین داده های مربوط به مدت زمان اختصاص داده شده در تمرکز بر هرمرحله تربیت شنیداری ومحتوای آموزشی در هر مرحله ، به تفکیک میزان کم شنوایی کودک و فرد درمانگر، از پرونده های تربیت شنیداری استخراج وطبقه بندی شد. برای اعتبار یابی داده ها از دو روش مثلث سازی و تایید متن مستخرج از مصاحبه بوسیله خود فرد شرکت کننده استفاده شد. یافته ها: مفاهیم استخراج شده از مضمون مصاحبه ها نشان داد، برخی از مصاحبه شوندگان بین تکامل توان گوش دادن و دریافت خدمت تربیت شنیداری مرز خاصی قائل نبودند.به نظر می رسید که تمایل و محدودیت خانواده ها تنها دلیل واضح و مورد اتفاق نظر مشارکت کنندگان برای پایان دادن به خدمت تربیت شنیداری باشد و بیشتر مشارکت کنندگان به این مطلب که اصولاً ارائه خدمت تربیت شنیداری لزوماً می بایست پایانی داشته باشد، اعتقادی نداشتند. هر چند مصاحبه شوندگانی که تعیین نقطه ای برای پایان دادن به دوره تربیت شنیداری را ضروری می دانستند، ابزارهای موجود ارزیابی مهارت های شنوایی را در تصمیم گیری برای خاتمه درمان کارآمد نمی دانستند.این یافته ها با پاسخ هایی که از طریق پست – الکترونیک از مراکز توانبخش شنوایی سایر کشورها دریافت کردیم، همخوانی داشت. طبق داده های استخراج شده از پرونده های درمانی، مدت زمان اختصاص داده شده برای تمرکز بر هر مرحله تربیت شنیداری(کشف،تمایز،شناسایی و درک) و محتوی برنامه آموزشی برای هر مرحله بین درمانگران درمراکز مختلف اختلاف فاحش داشت. همچنین تعریف عملیاتی تربیت شنیداری و مراحل آن ازدرمانگری به درمانگر دیگر متفاوت بود و این اختلاف در مرحله درک بارزتر بود. نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر به جز تمایل و محدودیتهای خانواده در ادامه توانبخشی، معیار واضح و مورد اتفاق نظردیگری را در تصمیم گیری برای ترخیص از خدمت تربیت شنیداری نمایان نساخت. از عواملی که به نظر می رسد در این امر نقش داشته ند، آن بود که ضرورت ترخیص از تربیت شنیداری مورد اتفاق نظر شنوایی شناسان نبوده و همچنین درمانگران ابزارهای سنجش مهارتهای شنوایی را در ارزیابی توانایی و تعیین آمادگی توانجویان برای ترخیص قابل اعتماد نمی دانستند. در صورت فایق آمدن بر دو چالش فوق با توجه به اتفاق نظری که در مورد روند قابل پیش بینی کم شنوایی متوسط، روند تا حدودی قابل پیش بینی کم شنوایی شدید وجود داشت، می توان رسیدن به معیار های دقیق در پایان دادن به خدمت تربیت شنیداری برای کم شنوایان متوسط و معیارهایی نسبتاً دقیق برای کم شنوایان شدید را امکان پذیر دانست.

بررسی وضعیت پردازش واجی، پردازش شنیداری مرکزی و حافظه فعال و سهم آن ها در مشکلات خواندن دانش آموزان نارساخوان فارسی زبان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده توانبخشی 1391
  طاهره سیما شیرازی   عبدالله موسوی

چکیده هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی مشکلات پردازش واجی، پردازش شنیداری مرکزی و حافظه فعال در دانش آموزان نارساخوان فارسی زبان بود. روش بررسی: در یک مطالعه مقطعی، توصیفی-تحلیلی، ابتدا دانش آموزان پایه دوم ابتدایی بر اساس نمرات درستی خواندن (که با استفاده از آزمون تشخیصی خواندن و آزمون خواندن و نارساخوانی محاسبه شد)، به دو گروه رساخوان و نارساخوان تقسیم شدند و سپس از بین آن ها، 21 دانش آموز نارساخوان و 32 دانش آموز رساخوان انتخاب شدند و خرده آزمون های پردازش واجی (آگاهی واجی و سرعت نامیدن)، پردازش شنیداری مرکزی (تفکیک زمانی و پردازش شنوایی دوگوشی) و حافظه فعال (مدار واجی، اجرا کننده مرکزی و صفحه دیداری -فضایی) برای ایشان اجرا شد. برای تحلیل داده ها از آزمون های آماری تی مستقل، من ویتنی، تی زوجی، ویلکاکسون، ضریب های همبستگی پیرسون و اسپیرمن، تحلیل های چند متغیره، کای اسکوئر و فیشر استفاده شد. یافته ها: نارساخوانها در تمام متغیرها به جز پردازش شنوایی دوگوشی به طور معناداری امتیازات کمتری نسبت به رساخوان ها کسب کردند (05/0 p<). پردازش واجی در نارساخوان ها با درستی و سرعت خواندن و در رساخوان ها با سرعت خواندن همبستگی معنادار داشت (05/0 p<). اما در هیچیک از دو گروه، همبستگی خطی معناداری بین پردازش شنیداری مرکزی یا حافظه فعال با خواندن مشاهده نشد. 6% از رساخوان ها و 90% از نارساخوان ها مشکلات پردازش واجی، 20% از رساخوان ها و 80% از نارساخوان ها مشکلات حافظه فعال و 38% از رساخوان ها و 62% از نارساخوان ها مشکلات پردازش شنیداری مرکزی داشتند. 85% نارساخوان ها ترکیبی از دو یا سه مشکل را نشان دادند در حالیکه هیچیک از رساخوان ها ترکیبی از مشکلات را نشان ندادند. کمتر از 6% از رساخوان ها و بیشتر از 56% از نارساخوان ها در دو یا بیش از دو خرده آزمون از آزمون های آگاهی واجی، سرعت نامیدن و مدار واجی مشکل داشتند. نتیجه گیری: اغلب نارساخوان ها ترکیب های متفاوتی از مشکلات پردازش واجی، پردازش شنیداری مرکزی و حافظه فعال را نشان می دادند که می تواند حاکی از همگن نبودن نارساخوانی باشد، اما در تمامی این ترکیبات مشکل پردازش واجی وجود داشت که موید نقص واجی مرکزی در نارساخوانی است. کلید واژه ها: نارساخوانی، خواندن، پردازش واجی، پردازش شنیداری مرکزی، حافظه فعال

بررسی وضعیت اخلاق کاری کارکنان مراکز توانبخشی - درمانی تابعه دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در سال 1392
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - پژوهشکده علوم بهزیستی 1392
  حمید سزاوار دخت فاروقی   سید حبیب الله سزاوار دخت فاروقی

هدف: هدف از پژوهش حاضر، تعیین وضعیت اخلاق کاری کارکنان مراکز توانبخشی- درمانی تابعه دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در سال 1392، بر اساس ویژگیهای فردی کارکنان بود. روش: این مطالعه یک مطالعه توصیفی - تحلیلی و از نوع همبستگی است. شرکت کنندگان در این پژوهش عبارت بودند از 183 نفر کارکنان مراکز درمانی - توانبخشی تحت نظارت دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در سال 1392 که به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه اطلاعات فردی و پرسشنامه استاندارد اخلاق کار گریگوری سی پتی (1990) استفاده شد. یافته ها: طبق نتایج این پژوهش، نمرات اخلاق کاری در افراد گروههای سنی مختلف با هم متفاوت است. بین زنان و مردان در روابط سالم و انسانی و پشتکار و جدیت در محل کار تفاوت معنادار وجود دارد. سابقه شغلی افراد بر اخلاق کاری آنها تاثیر می گذارد. بین افراد متاهل و مجرد در بعد روابط سالم و انسانی تفاوت معنادار وجود دارد. شرایط استخدامی افراد بر برخی از ابعاد اخلاق کاری در آنها تاثیر می گذارد. بین نوع کار و تحصیلات افراد با اخلاق کاری آنها ارتباطی یافت نشد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر در راستای بسیاری از پژوهش های پیشین، علاوه بر قبول تاثیرات فرهنگی – اجتماعی بر اخلاق کاری کارمندان و کارکنان رسمی و غیر رسمی ارگان های مختلف، بر نقش ویژگی های فردی همچون سن، سابقه کاری، تأهل و جنسیت در میزان اخلاق کاری و ابعاد مختلف آن صحه می گذارد.

نیازسنجی تکنولوژی های کمک توانبخشی – نوجوانان دانش آموز کم شنوا و ناشنوا، شهر اهواز، سال 1392
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده توانبخشی 1392
  معصومه زمان پور   نیکتا حاتمی زاده

با توجه به اینکه یکی از راههای حفظ و ارتقای استقلال معلولین و افزایش مشارکت ایشان در اجتماع، ارائه وسایل کمکی توانبخشی مناسب به ایشان است، لازم است به منظور فراهم کردن ابزار کمکی برای آنها میزان نیازشان به ابزار کمکی را سنجید. هدف تحقیق حاضر تعیین نیازهای برآورده شده و برآورده نشده دانش آموزان ناشنوا و کم شنوای شهر اهواز و والدین ایشان به «آگاهی از وجود وسایل تکنولوژی کمکی» و «سودمند دانستن وسایل موجود کنونی» در صورت آگاه شدن از وجود آنها بود. در این نیازسنجی، 72 دانش آموز کم شنوا و ناشنوای مقاطع راهنمایی و متوسطه که در مدارس ویژه ی ناشنوایان و عادی در سال تحصیلی 1392-1391 در شهر اهواز، مشغول به تحصیل بودند، با روش نمونه گیری طبقه بندی شده، انتخاب شدند و پس از کسب رضایت از والد/ دانش آموز، با دانش آموزان و والدین ایشان مصاحبه انجام شد. برای انجام نیاز سنجی از ابزار محقق ساخته 76 سوالی استفاده شد که روایی محتوایی آن با کسب نظر از 12 صاحب نظر و بکار بردن شیوه لاواشه 78 .0محاسبه گردید، همچنین پایایی آزمون- باز آزمون برای پرسشنامه به فاصله 2 هفته برای مفید دانستن بررسی شد و 21 نفر از دانش آموزان و والدین ایشان برای آزمون مجدد جهت سنجش تکرارپذیری شرکت کردند که همبستگی پیرسون معناداری به اندازه r =0.73 میان پاسخ دانش آموزان و r = 0.60 میان پاسخ والدین به سوالات نیازسنجی در دو نوبت آزمون مشاهده شد. همچنین بر اساس آزمون مک نمار همبستگی معناداری میان پاسخ دانش آموزان و والدین به سوالات الویت بندی و داشتن محدودیت در موقعیت های شش گانه در دو نوبت آزمون وجود داشت. برای تعیین میزان همخوانی پاسخ های دانش آموز و والدین به سوالات نیازسنجی و تعیین الویت هایشان در مورد نیاز به ابزار تکنولوژی توانبخشی از روش همبستگی اسپیرمن و کندال استفاده شد. یافته ها: همه والدین و دانش آموزان از وجود سمعک اطلاع داشتند و اکثر دانش آموزان (69 نفر از 72 نفر) از سمعک دیجیتالی استفاده می کردند اما علی رغم آن، تقریباً همه ایشان در انجام یک یا چند فعالیت زندگی که در حال حاضر برای انجام آنها وسایل کمک توانبخشی وجود دارد، دچار محدودیت بودند و شیوع محدودیتهای عملکردی دانش آموزان در موقعیت های استفاده از ساعت زنگدار (44 .94%) و صحبت کردن با تلفن (5 .87%) بیشتر از سایر موقعیت ها بود. 71 والد- دانش آموز از وجود هیچ یک از وسایل کمکی معرفی شده آگاه نبودند و هیچیک از ایشان آن وسایل را در اختیار نداشتند. نتیجه گیری: آگاهسازی گسترده نوجوانان کم شنوا و والدین ایشان از وسایل کمکی که بالقوه می تواند در ارتقاء زندگی ایشان مفید باشد، ضروری به نظر می رسد. انجام پژوهش حاضر به دستیابی اطلاعاتی انجامید که می تواند در برنامه ریزی تأمین تکنولوژی های توانبخشی برای نوجوانان شهر اهواز بکار برده شود.

بررسی رابطه ویژگی های شغلی با سلامت روان درکارشناسان توانبخشی مراکز دولتی و خصوصی تحت نظارت سازمان بهزیستی استان تهران 1393
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده علوم توانبخشی 1393
  زهره زنگویی   روشنک وامقی

امروزه سلامت روان به عنوان بکی از مسائل مورد توجه در این بخش تبدیل شده است. برای تامین سلامت روان باید مولفه های موثر برآن را شناسایی کرد.این مطالعه با هدف بررسی رابطه ویژگی های شغلی و سلامت روان کارشناسان توانبخشی مراکز دولتی وخصوصی تحت نظارت سازمان بهزیستی استان تهران در سال 1393 انجام گرفت.این پژوهش کاربردی و از نوع مطالعات توصیفی-تحلیلی که برروی کارشناسان توانبخشی شاغل در مراکز دولتی وخصوصی تهران (104نفر) به صورت سرشماری انجام شد.مطالعه حاضر نشان دادکه ارتباط معناداری میان ویژگی های شغلی و سلامت روان در کارشناسان توانبخشی وجود دارد.

ارزیابی میزان ناتوانی در سالمندان شهر تهران-1386
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1387
  محمدرضا شهبازی   مجید میرخانی

چکیده ندارد.

بررسی تناسب فیزیکی مدارس ابتدایی آموزش و پرورش برای استفاده دانش آموزان کم توان جسمی-حرکتی در شهر ساری در سال تحصیلی 81-1380
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1381
  آرزو درودیان   نیکتا حاتمی زاده

موانع معماری از جمله اساسی ترین موانعی هستند که برخورداری افراد کم توان جسمی- حرکتی را از یک زندگی عادی مشکل می کنند. وجود این موانع درمدارس نیز مشارکت دانش آموزان کم توان جسمی -حرکتی را محدود می نماید. در پژوهش حاضر ، تناسب فیزیکی مدارس ابتدایی شهر ساری بررسی شده است.

بررسی میزان استفاده از سمعک و عوامل مرتبط با عدم استفاده مستمر آن در کودکان کم شنوای زیر 15 سال تحت پوشش بهزیستی شهرستان رشت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1382
  منصور نظری   نیکتا حاتمی زاده

پراستفاده ترین وسیله کمک شنوایی سمعک می باشد. سمعک وسیله ای است که صدای ورودی به گوش را تقویت می کند. مهمتر از تجویز و ارائه سمعک این است که آیا بیمار از سمعک استفاده می کند یا خیر؟ به منظور تعیین میزان استفاده از سمعک و عوامل مرتبط با عدم استفاده مستمر کودکان کم شنوا از سمعک ، کلیه کودکان کم شنوایی زیر 15 سال تحت پوشش بهزیستی رشت که در سال 81-78 سمعک دریافت کرده بودند ، مورد بررسی قرار گرفته اند.نتایج بدست آمده نشان می دهد که از افراد مورد مطالعه 31درصد کمتر از 5ساعت (عدم استفاده)و 8/23درصد بین 5تا 8ساعت و 2/45درصد بیش از 8ساعت(استفاده تمام وقت) از سمعک استفاده می کردند.

بررسی کیفیت زندگی معلولین ضایعه نخاعی عضو انجمن ضایعات نخاعی تهران در سال 82-81
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1382
  غلامحسن عظیمی   روشنک وامقی

هدف از این رساله ‏‎"‎‏بررسی کیفیت زندگی معلولین ضایعه نخاعی عضو انجمن ضایعات نخاعی شهر تهران ‏‎"‎‏است.

بررسی نگرش کارکنان مراکز جامع توانبخشی بهزیستی استان تهران نسبت به وضعیت عوامل نامناسب درون سازمانی (سیاست و فرآیند سازمانی) و شدت استرس زایی آنها
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی 1382
  نیره طوافی   نیکتا حاتمی زاده

در این مطالعه نگرش 95 نفر از کارکنان مراکز جامع توانبخشی در چهار حیطه (اداری مالی ، مددکاری ، روانشناسی و مشاوره ، توانپزشکی)در چهار شهرستان استان تهران (دماوند، اسلامشهر، کرج و تهران) مورد ارزیابی قرار گرفت.این پژوهش نگرش کارکنان نسبت به دو عامل سیاست ها و فرایندهای نامناسب و بالقوه استرس زای سازمانی را در سه زمینه میزان مواجهه ، میزان نامناسب بودن و شدت استرس زایی در مراکز جامع توانبخشی مورد بررسی قرار داده است. نتایج نشان می دهد که هر یک از عوامل در ایجاد استرس شغلی دو عامل عدم تساوی حقوق و مزایا و معیارهای ناقص و نادرست برای سنجش عملکرد بیشترین تاثیر را بر استرس کلی ناشی از سیاستها و فرآیندهای نامناسب سازمانی داشتند.