نام پژوهشگر: جلال رحیمیان
ازاده برزگر علیرضا خرمایی
چکیده ندارد.
مریم حاجی محمدی جلال رحیمیان
یکی از موضوعاتی که از دیر باز توجه زبان شناسان را طی فرآیند زبان آموزی به خود معطوف کرده است، یکپارچگی گفتمان در گفتار کودکان می باشد. توانایی کودکان در درک و تولید عوامل انسجام در متن، یکی از دشوارترین بخشهای فراگیری زبان به نظر می رسد و بررسی علمی منسجمی را می طلبد. یکی از این عوامل انسجامی "حذف به قرینه" است و اگرچه این نوع حذف به عنوان یکی از قواعد زبان آموزی کودک در همه زبان ها دیده می شود، اما رفتار کودکان در زبان های گوناگون در برخورد با آن، به علت تفاوت های نحوی موجود در آن زبان ها، متفاوت است. در همین راستا این تحقیق تلاش دارد تا تصویری از حذف به قرینه در گفتار کودکان ایرانی فارسی زبان ارائه نماید. برای نیل به این هدف، شصت داستان بازگویی شده توسط کودکان چهار تا شش ساله تهیه شده از سه مهد کودک؛ بچه های ایران، خورشید و جوانه ها واقع در شهر شیراز، بر اساس چارچوب نظری هادلستون و پولوم (2002) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و مصادیقی از انواع حذف به قرینه در ذیل عناوین حذف "گروه اسمی"، حذف "گروه فعلی" و حذف در" بند"، گنجانده شد. در این تحقیق تعداد شصت داستان با مجموع 1948 جمله مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت که مجموع کل حذفیات مشاهده شده بالغ بر 1124 مورد می باشد. بیشترین مورد حذف به حذف گروه اسمی با 817 و کمترین مورد به حذف گروه فعلی با 131 مورد اختصاص داشت. با در نظر گرفتن متغیر سن، تعداد کل حذفیات در گروه سنی 6-5 ساله بالغ بر 567 مورد حذف است که بیش از گروه سنی 5-4 ساله با 557 مورد حذف می باشد. هم چنین با در نظر گرفتن متغیر جنسیت، میزان کل حذفیات کودکان پسر، 591 مورد حذف است که بیشتر از این تعداد در کودکان دختر با 533 مورد حذف می باشد. میزان به کارگیری حذف بند در کودکان دختر بیش از کودکان پسر و میزان به کارگیری حذف گروه اسمی و گروه فعلی در کودکان پسر بیش از کودکان دختر بوده است. بررسی های انجام شده بر روی تأثیر متغیر جنسیت و سن بر فرآیند حذف به قرینه در گفتار کودکان نشان داد که رابطه ی معنا داری بین این متغیرها وجود ندارد.
احمدرضا شریفی پور شیرازی جلال رحیمیان
در پژوهش حاضر، فاعل تهی در مرکز توجه قرار گرفته است و سعی شده تا با بهره گیری از برنامه کمینه گرا و در قالب نظریه پاد تقارن پویا این مقوله در سه دوره مختلف زبان فارسی ( باستان، میانه و نوین ) مورد بررسی قرار گیرد. پژوهنده پیشنهاد می کند که می بایست مقوله زبانهای دارای فاعل تهی را با شکل گیری بند کوچک و نهایتا شکلگیری نقطه تقارن، در ارتباطی تنگاتنگی دانست. در ساختار این زبانها، بر اساس پادتقارن پویا، جهت خنثی کردن نقطه تقارن و نهایتا رعایت lca، با جابجایی یکی از بنیان های سازنده نقطه تقارن [ dp (فاعل) و یا vp (گزاره) [ و در مورد pro با فرایند حذف، روبرو خواهیم بود ( pro در این پژوهش یک ضمیر ضعیف و نه یک مقوله تهی، در نظر گرفته شده است ). در همین راستا، جایگاه اصلی فاعل در زیرِ بند کوچک و به عبارتی در زیرِ گره sc پنداشته میشود. همچنین spec,fp وspec,tp؛ دو جایگاه اصلی جهت فرود dp در نظر گرفته شده اند و spec,top به عنوان آخرین چاره برای فرود، مورد نظر است. بر خلاف نظر مورو، از آنجا که پذیرش رد بجا مانده از حرکت، به تخطی از اصل شمول منجر می شود، هیچگونه رد بجامانده ای از سازه حرکت داده شده، مورد قبول نمی باشد، بنابراین بر اساس copy theory of movement، یک کپی از dpو یا vp به محل های مورد نظر ارسال میگردد ( اما در مورد pro هیچگونه جابجایی نمیتواند صورت پذیرد ). در نتیجه این جابجایی، شاهد سازه جابجا شده و کپی حاصل از این جابجایی، به صورت همزمان خواهیم بود. از اینرو پس از فرایند حرکت، از آنجا که چنین چیزی بر اساس نظریه پادتقارن، به تخطی ازlca در صورت آوایی منجر میشود، کپی به جا مانده از حرکت بر اساس اصل حذف زنجیره، حذف میشود تا از lca نیز هیچگونه تخطی صورت نپذیرد. میتوان گفت که تنها دلیل جابجایی آزادانه فاعل و فعل نیز در این زبانها، وجود نقطه تقارن و تلاش جهت شکستن آن است.
ساره عبداللهی جلال رحیمیان
در این رساله به بررسی افعال فارسی و دسته بندی آن ها را از لحاظ ساخت موضوعی در چارچوب دستور ساخت گروهی پرداخته ایم. روش مورد استفاده در این تحقیق روشی پیکره بنیاد است؛ بدین صورت که تعداد دو هزار فعل فارسی از میان افعال موجود در دسته بندی سنتی احمدی گیوی انتخاب شدند تا از لحاظ ساخت موضوعی مورد مطالعه قرار گیرند. سپس تعداد هشت هزار جمله به عنوان داده های مثال از پایگاه دادگان زبان فارسی و سایت های دیگری که به طور اتفاقی انتخاب شده اند مورد استفاده قرار گرفتند. با استفاده از دستورساخت گروهی هسته بنیان به بررسی ساخت موضوعی این افعال، همچنین به تمایز متمم و افزوده و متمم اجباری و اختیاری پرداخته شده است. بدین صورت که هر فعل از لحاظ نوع و تعداد موضوع هایی که می گیرد بررسی شده و یک دسته بندی از افعال از لحاظ «ساخت موضوعی» ارائه شده است که شامل سه دسته کلی و شانزده دسته جزئی می باشند، این دسته ها عبارتند از: الف- افعال تک موضوعی: 1)فعل تک موضوعی فاعلی، 2)فعل تک موضوعی بندی ب- افعال دو موضوعی: 3)فعل دو موضوعی فاعلی- مفعولی، 4)فعل دو موضوعی فاعلی- مفعولی حرف اضافه ای، 5)فعل دو موضوعی فاعلی- مفعولی گروه فعلی، 6)فعل دو موضوعی فاعلی- بندی، 7)فعل دو موضوعی فاعلی- قیدی، 8)فعل دو موضوعی فاعلی- مسندی ج- افعال سه موضوعی: 9)فعل سه موضوعی فاعلی-مفعولی-مفعولی حرف اضافه ای، 10)فعل سه موضوعی فاعلی-مفعولی-مفعولی گروه فعلی، 11)فعل سه موضوعی فاعلی-مفعولی حرف اضافه ای-مفعولی گروه فعلی، 12)فعل سه موضوعی فاعلی- مفعولی حرف اضافه ای-بندی، 13)فعل سه موضوعی فاعلی-مفعولی-تمیز، 14)فعل سه موضوعی فاعلی- مفعولی- قیدی، 15)فعل سه موضوعی فاعلی- مفعولی- بندی، 16)فعل سه موضوعی فاعلی- مفعولی حرف اضافه ای- قیدی کلیدواژه: افعال فارسی-ساخت موضوعی-دستور هسته بنیان
سمیه جوکار جلال رحیمیان
تحلیل گفتمان انتقادی شاخه ای بین رشته ای برگرفته از زبان شناسی انتقادی است. این رویکرد نوین معتقد است که هیچ گفتمانی خالی از ایدئولوژی نیست و تلاش می کند که روابط پنهان قدرت، سلطه، نابرابری اجتماعی و سو استفاده از قدرت را بر ملا کند. بیشتر تحلیلگران گفتمان انتقادی بر اساس تظاهرات زبان شناختی به تحلیل گفتمان می پردازند در حالی که ون لیوون در تحلیل خود از مولفه های جامعه شناختی- معنایی استفاده می کند. در این تحقیق قصد بر این است که اشعار سیاسی بهار بر اساس چارچوب ون لیوون مورد بررسی قرار گیرند تا مشخص شود که بهار در دوران پر تنش و اضطراب مشروطه و روزگار پس از آن چگونه کارگزاران اجتماعی را به تصویر می کشد. آیا از آنها با صراحت نام می برد یا ترجیح می دهد که پوشیده سخن بگوید. به منظور نیل به هدف تحقیق و پاسخگویی به سوالات تحقیق، ابتدا آن دسته از اشعار سیاسی که دارای مولفه های گفتمان مدار بودند مشخص شدند، سپس مولفه های گفتمان مدار استخراج و شمارش شدند. در نهایت با محاسبات آماری و براساس بسامد مولفه ها، میزان ارجاعات پوشیده و صریح مشخص گردیدند. طبق نتایج به دست آمده مشخص گردید که بهار برای بازنمایی فعالان سیاسی، اربابان قدرت و عاملین عمل از صریح ترین مولفه که همان نام بری و فردی سازی است، استفاده کرده است. دیگر مولفه های پرکاربرد عبارتند از ارزش گذاری، اشتراکی سازی و فعال نمایی. با به کارگیری مولفه ی ارزش گذاری، بهار به نوعی ایدئولوژی و اندیشه ی خود را نسبت به کارگزاران اجتماعی بیان کرده است.
لیلا دیانت مهرزاد منصوری
نشانه شناسی مطالعه نظام مند نشانه هاست که به عنوان یکی از ابزارهای کارآمد امروز توانسته است در تحلیل بسیاری از متون موثر باشد و نشانه شناسی لایه ای به مثابه یک دیدگاه نظری زمینه را برای تحلیل متون چند وجهی که شامل نشانه های زبانی و غیر زبانی است، فراهم می کند. این پژوهش ضمن توصیف نشانه شناسی و توضیحاتی در باب پیدایش و مبانی نظری نشانه شناسی لایه ای به تحلیل سنگ نوشته های قبور شهدا از منظر نشانه شناسی لایه ای پرداخته است. سنگ نوشته ی قبور شهدا از دو لایه ی زبانی و غیرزبانی تشکیل شده و هر لایه متشکل از مجموعه ای از لایه های دیگری است. لایه ی زبانی شامل نوشتار در آغازگر، مشخصات شهید و اشعار و وصایا است و لایه ی غیر زبانی شامل طرح ها، نقوش و رنگ می باشد که کارکرد و نقش هر یک از این لایه های نشانه ای در این پژوهش از منظر نشانه شناختی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته اند. این پژوهش نشان می دهد نقوش به کار رفته در سنگ نوشته ها و همچنین رنگ هایی چون سبز، قرمز و سیاه هر کدام در کنار نشانه های زبانی نقش مهمی در انتقال مفهوم شهید و شهادت ایفا می کند. همچنین در این پژوهش نشان می دهد که چگونه نشانه های زبانی در قالب شعر و نثرهای کوتاه در انتقال مفاهیم مورد نظر موثر می باشند. این پژوهش نشان می دهد که تحلیل این سنگ نوشته ها از منظر نشانه شناسی لایه ای امکان پذیر است چرا که نشانه شناسی لایه ای به مثابه دیدگاه نظری برای تحلیل متونی که در آن از نشانه ی زبانی و غیر زبانی استفاده شده کاربرد گسترده ای دارد. با تحلیل این لایه های زبانی و غیرزبانی به این نتیجه می رسیم که اولاً تعامل لایه های زبانی و غیرزبانی است که کلیت نظام مند سنگ نوشته را شکل داده است؛ ثانیاً تحلیل این سنگ نوشته ها به مثابه یک متن به توانش نشانه شناختی، بافت فرهنگی، محیط اجتماعی و همچنین روابط همنشینی و جانشینی لایه ها بستگی دارد؛ ثالثاً نوع نشانه ی به کار رفته، انسجام ساختاری، روابط همنشینی بین نشانه ها و همچنین انسجام کارکردی و معنایی این نشانه ها باعث شده است تا این سنگ نوشته ها به زیباترین شکل پیام خود را به رهگذران القا کنند.
غلامرضا کسایی جلال رحیمیان
هدف از این پایان نامه تحلیل انتقادی متن کتب اندیشه ی اسلامی 1 و 2 در چارچوب های ارائه شده توسط ون دایک (2003) و ون لیوون (2008) می باشد. برای این منظور، 2 فصل از کتاب اول و 2 فصل از کتاب دوم مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که مشکلاتی از قبیل ارائه ی استدلال ناقص، استفاده از روش های ناصحیح استدلال، بهره جویی از مثال های نامربوط، تلاش در راستای برتر نشان دادن ایده های موافق در مقایسه با ایده های مخالف، عدم معرفی نظریات ناهمسو، بهره گرفتن از کلمات و / یا عبارات دارای بار منفی جهت کوچک جلوه دادن منتقدان و استفاده از اغراق، در متن کتاب ها به چشم می خورد. تحقیق حاضر همچنین نشان داد که این مشکلات در کتاب اوّل بیش تر از کتاب دوّم وجود دارد و شایسته است نویسندگان این کتب، در ویرایش های بعد، نسبت به برطرف کردن این ایرادات اقدام نمایند.
فاطمه ارشدی علیرضا خرمایی
ساخت میانه در چارچوب رویکردهای مختلف زبانشناسی توسط زبانشناسان ایرانی و غیرایرانی مورد بررسی قرار گرفته است. برخی از زبانشناسان از جمله گیرارتز و کوی چنز (2007)، حق بین(1383) و اسماعیلی فرد(1389) به بررسی ساخت میانه در زبان های مختلف پرداخته اند. آن ها ساخت میانه را به لحاظ نحوی معلوم و از حیث معنایی مجهول می دانند و آن را در تقابل با جهت معلوم و مجهول قرار می دهند. اما برخی دیگر از جمله شیباتانی(2006)، راسخ مهند(1386) و رضایی(1389) از لحاظ واژگانی، ساخت میانه را بررسی کرده اند و این گونه ساخت ها را به عنوان ساخت ضدسببی در تقابل با ساخت سببی قرار می دهند. از آن جا که تاکنون پژوهش های نظام مندی با توجه به رویکرد نقش گرایی در مورد ساخت میانه در زبان فارسی انجام نشده است. بر همین اساس در این پژوهش با تکیه بر چارچوب نقش گرایانه گیون (2001) و بر اساس داده های گردآوری شده از متون ادبی و عمومی پیکره-ی زبان فارسی به بررسی ساخت میانه پرداخته شده است. بر همین اساس نظر آن دسته از زبانشناسانی که ساخت میانه را در تقابل با جهت معلوم و مجهول قرار می دادند، تأیید شد.
مریم موسوی علیرضا خرمایی
پدیده ی مجهول و فرآیند مجهول سازی در چارچوب رویکردهای مختلف زبان شناسی مورد بررسی قرارگرفته است و زبان شناسان ایرانی نیز، مجهول را از جنبه های مختلفی بررسی کرده اند. پژوهش حاضر، به بررسی انطباق جهت مجهول در زبان فارسی با چارچوب نقش گرایی گیون (2001) پرداخته است که طبق این چارچوب نقش اساسی مجهول کتمان کنش گر می باشد و شرط کاربرد آن غیر موضوعی بودن کنش گر است. بدین منظور، صدساخت معلوم و صد ساخت مجهول از متون ادبی و غیر ادبی رایج زبان فارسی گردآوری و میزان موضوعیت مرجع ها در این دو ساخت براساس دو معیار تداوم پیش رو و فاصله ی پس رو که توسط گیون مطرح شده است، محاسبه شد. آمار و ارقام به دست آمده حاکی از آن بود که ساخت معلوم و ساخت مجهول با چارچوب تحلیل گیون سازگارند. همچنین، هفت بافت برای کاربرد مجهول معرفی می شود که گیون به ارتباط بین بافت ها و نقش اساسی مجهول اشاره نمی کند ولی نشان داده شد که رابطه ی نظام مندی میان بافت های هفت گانه و نقش اساسی مجهول و شرط کاربرد آن وجود دارد.
محبوبه حسینی جلال رحیمیان
"حذف به قرینه" نوعی رابطه ی انسجامی دستوری است که میان قسمت های مختلف متن ارتباط بر قرار می کند. در این تحقیق، در راستای بررسی و تبیین شرایط حاکم بر حذف عناصر گروه فعلی در زبان فارسی، جملات دارای حذف در گروه فعلی از کتاب "قصه های کوتاه برای بچه های ریش دار" استخراج شده اند. بررسی بر روی داده ها نشان می دهد که حذف در گروه فعلی زبان فارسی شامل: حذف فعل کمکی، حذف فعل واژگانی، حذف فعل ربط، حذف گروه فعلی و حذف متمم فعل می باشد. حذف در جملات همپایه به مراتب بیشتر از حذف در جملات غیر همپایه، و حذف پس گرا بیشتر از حذف پیش گرا رخ داده است. بررسی شرایط مجاز بودن حذف در زبان فارسی، بر اساس چارچوب نظری لوبک (1995) نشان می دهد که شرایط حذف در این زبان، بر اساس نظریه ی صوری "شرایط مجاز بودن حذف و نحوه ی شناسایی ضمائر" توجیه پذیر نمی باشد.
آزاده یزدانی مهرزاد منصوری
ادبیات کودک و نوجوان به دلیل اهمیت موضوع، در چارچوب رویکرد های مختلف از جمله تصویرگری، روانشناسی کودک، نقد آثار ادبی و ... مورد توجه بوده است. با این حال در زمینه زبان و زبان شناسی کمتر به این موضوع پرداخته شده است. در این مجموعه سعی شده به بررسی برخی از مولفه های زبانی در آثار منثور ادبیات کودک و نوجوان پرداخته شود که به دلیل کاربرد نادرست برای بعضی از گروه های سنی، فهم متن، جملات یا کلمات را برای مخاطب با دشواری روبرو کرده و انگیزه مطالعه را از کودک سلب می کند و تحت عنوان مولفه های پیچیدگی از آنها یاد شده است.?در این پژوهش مولفه های پیچیدگی شامل تعداد واژه در جملات ساده هر گروه سنی، نسبت جملات ساده به مرکب، میزان کاربرد پسوندهای جمع ساز و اسامی مرکب، زمان افعال به کار رفته، میزان حضور کنش گر و کنش پذیر و میانگین نسبت تکواژ در هر واژه در نظر گرفته شده و در پیکره ای ده هزار واژه ای در هر گروه سنی بررسی و از نظر آماری مقایسه شده است. محاسبات حاکی از آن است که با افزایش سن کودک، تعداد واژه های بکار گرفته شده در جملات ساده نیز افزایش خواهد یافت. از پسوند جمع ساز"- ها" در گروه سنی پایین تر?برای جمع بستن اسم استفاده می شود در حالیکه در سنین بالاتر"- ان" و جمع های مکسر و یا علامت های جمع عربی پرکاربردترند. این پژوهش نشان داد نسبت جملات ساده به مرکب با افزایش سن رو به کاهش است اما بین کاربرد زمان افعال، کاربرد اسامی مرکب و نسبت تکواژ به واژه در گروه های متفاوت سنی تفاوت قابل توجهی وجود ندارد. در ارتباط با میزان حضور کنش گر و کنش پذیر، جملات به ده دسته تقسیم شد؛ این بررسی نشان می دهد که بین کاربرد جملات اسنادی، مجهول، عاطفی، جملاتی با حذف کنش گر وکنش پذیر به قرینه لفظی، پرسشی در حد کلمه، دارای کنش گر با حفظ نمود آوایی و کنش پذیر، جملات دارای کنش گر و کنش پذیر بدون حفظ نمود آوایی کنش گر و جملات دارای کنش گر و فاقد کنش پذیر بدون حفظ نمود آوایی کنش گر، تفاوت معناداری وجود دارد ولی بین جملاتی با فعل های غیر شخصی و جملاتی دارای کنش گر و فاقد کنش پذیر با حفظ نمود آوایی کنش گر تفاوت معناداری بین گروه های سنی وجود ندارد.
سیده مرضیه عباسی علیرضا خرمایی
ساختار اطلاعی، بخشی از دستور جمله است که در آن گوینده برای بیان یک گزاره، ساختار دستوری خاصی را انتخاب می کند و این انتخاب، براساس وضعیت ذهنی مخاطب در مورد عناصر سازنده ی جمله ی موردنظر صورت می پذیرد. «ساختار اطلاعی» با تعیین ترتیب سازه های جمله به شیوه ای که با وضعیت ذهنی مخاطب سازگار باشد، می تواند بر نحو جمله تاثیر گذارد و نمونه-ی آن را می توان در ساختارهای مبتداسازی شده یافت که در پژوهش حاضر مورد مطالعه قرار می گیرند. این پژوهش، به بررسی مبتداسازی گروه های اسمی در چارچوب لمبرکت (1996) می پردازد. لمبرکت، مبتدا را با استفاده از مفهوم «دربارگی» تعریف می کند و «پیش انگاره ی موضوعیت» را به عنوان پیش شرط مبتدا بودن مطرح می کند. او با توجه به دسته بندی های اطلاعی پیشنهادی خود، یک سلسله مراتب پذیرفتگی مبتداها را ارائه می کند که براساس آن، عناصر فعال از بالاترین حدّ پذیرفتگی برای مبتدا بودن و عناصر غیرقابل شناسایی از کمترین حدّ پذیرفتگی برخوردارند. در این پژوهش، با جمع آوری و تحلیل موارد مبتداسازی از درون منابع مختلف فارسی مشخص می شود که این سلسله مراتب با نواقصی همراه است بدین صورت که در این مقیاس، از جایگاه عناصر غیرفعال به پایین امکان مبتداسازی وجود ندارد زیرا این عناصر از شرط لازم برای مبتداسازی که همان شرط موضوعیت است، برخوردار نیستند؛ بنابراین چنین مواردی، نمونه ای از فرآیند «پیش آوری کانون» محسوب می شوند.
شهره حاجیان رحمان صحراگرد
این پژوهش با هدف بررسی و مقایسه موارد استفاده و سطح توزیع شاخص های فرا گفتمانی در مقالات علمی انجام شده است. به عبارت دیگر این پژوهش سعی می کند چگونگی استفاده نویسندگان فارسی زبان و انگلیسی زبان از شاخص های فرا گفتمانی و تفاوت های استفاده آن ها را توسط پژوهشگران دو زبان مشخص کند. برای رسیدن به این هدف 50 مقاله فارسی و انگلیسی انتخاب و بر اساس مدل هایلند و تیسه (2004) بررسی شده است. متون به دقت خوانده شده و تمام نمونه ها شمارش و گزارش شده و اطلاعات به وسیله چندین تست کای اسکویر مقایسه شده است. بررسی میان زبانی مقاله ها نشان می دهد که کاربرد شاخص های فرا گفتمانی در فارسی و انگلیسی متفاوت است. نتایج، تفاوت های بلاغی میان زبانی را در استفاده از منابع فرا گفتمانی برای نگاه داشتن انسجام با خواننده و همچنین برای نشان دادن پیام های گزاره ای تاَیید می کند.
وحید اکبرزاده جلال رحیمیان
هدف از انجام این تحقیق بررسی مشکلات و خطاهای آوائی فارسی زبانان در هنگام روخوانی قرآن کریم می باشد. از آنجایی که دو زبان فارسی و عربی دارای ساختار آوایی متفاوتی هستند بنابرین احتمال بروز خطا توسط یک فارسی زبان در هنگام قرائت قرآن وجود دارد. این تحقیق اهداف جزئی تری را نیز در بر می گیرد، ازجمله تعیین اختلافات و تشابهات آواهای زبان فارسی و عربی، پیش بینی برخی از خطاها بوسیله گونه قوی فرضیه تحلیل مقابله ای و سپس تحلیل خطاهای آوایی فارسی زبانان. در این تحقیق از تعدادی دانشجوی فارسی زبان که آموزش خاصی در قرائت قرآن ندیده بودند استفاده شده است. برای انجام این تحقیق پس از ضبط صدای آنها هنگام قرائت سوره های کوتاه قرآن، به بررسی و مقایسه نحوه تلفظ اصواتی که تولید کرده اند با نمودارهای آوایی زبان عربی، پرداخته شده است. دراین مورد نمودار مقابله ای آواهای دو زبان نیز ارائه شده است. پس از این بررسی و مقایسه، تحلیل خطای آنها مد نظر قرار گرفته است. در تحلیل خطای فارسی زبانان بعد از تشخیص خطا ها به توصیف و طبقه بندی خطاها پرداخته شده است و نوع خطاها را اعم از اینکه بین زبانی یا درون زبانی است مشخص شده است. همچنین تأثیر نظام نوشتاری بر ایجاد خطا در نظر گرفته شده است. بعد از آن به مرحله تصحیح خطاها پرداخته شده است و راهکار هایی ازجمله ارائه جفت های کمینه برای اصوات زبان عربی پیشنهاد شده است.
ساناز قربانی مهرزاد منصوری
چکیده بررسی و توصیف نظام صرفی گویش ترکی قشقایی به کوشش ساناز قربانی پژوهش حاضر به بررسی و توصیف نظام صرفی گویش ترکی قشقایی اختصاص دارد که از دسته ی گویش های جنوب غربی ایران است. برای این منظور، شماری از گویشوران از میان ایل نشینان قشقایی انتخاب شدند. این گویشوران همگی سالخورده و بی سواد بودند و تقریباً تمامی عمر خود را در زندگی ایلی گذرانده بودند. از آن جا که نگارنده خود نیز گویشور ترکی قشقایی می باشد، از شم زبانی خود نیز در انجام این پژوهش بهره گرفته است. این تحقیق با گردآوری تعداد زیادی واژه، عبارت و جمله از گویش ترکی قشقایی انجام شد که توصیف و بررسی هریک از مقولات هفت گانه ی صرفی که متشکل از «اسم، فعل، صفت، ضمیر، قید، حرف و شبه جمله» می باشند، با استفاده از آن ها صورت گرفت. در این پژوهش، همچنین رایج ترین فرآیندهای واژه سازی در ترکی قشقایی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. این تحقیق نشان داد که گویش ترکی قشقایی ویژگی های مهمی را دارا است که می توان آن را به عنوان گویش مستقل در منطقه ی جغرافیایی جنوب غربی ایران محسوب کرد. از جمله ویژگی های این گویش این است که وندافزایی صرفاً به صورت افزودن پسوند انجام می-شود، بنابراین در این گویش پیشوندی وجود ندارد. از دیگر ویژگی های این گویش، یکسان بودن ریشه ی فعلی با فعل امر دوم شخص مفرد می باشد. در نتیجه، کیفیت انجام گرفتن فعل و زمان های آن با وندهای مشخصی که به آن اضافه می شود، تعیین می گردد. ویژگی مهم دیگر این گویش کاربرد صفت پیش از موصوف می باشد که این حالت دقیقاً عکس کاربرد صفت در زبان فارسی معیار است. به علاوه، باید خاطرنشان ساخت که در این گویش اولویت استفاده از حروف اضافه ی پسایند مطرح است و همگی حروف اضافه ای که به صورت پیش-اضافه به کار می روند از زبان فارسی معیار وارد این گویش شده اند. کلمه های کلیدی: توصیف، گویش، ترکی قشقایی، صرف، واژه سازی
احسان شرقی گلنار قلعه خانی
کهن ترین اثری که درباره شترنج در دست می باشد، رساله ای است کوتاه به نام؛ گزارش شترنج و نرد یا ماتیکان چترنگ. این رساله که در بردارنده ادبیات تعلیمی می باشد در (820) واژه به زبان پارسی میانه (پهلوی) نقل شده است. یکی از ویژگیهای این رساله استفاده از نماد واره های گوناگونی است که عموماً به باورهای زرتشتی و پیش زرتشتی در دوره ساسانیان است، اشاره می کند. بن مایه های این رساله بر مبنای ادبیات تعلیمی می باشد درون مایه این داستان پیروزی نهایی خرد است زیرا که در نهایت بزرگمهر و ایرانیان که در داستان نماد خردمندترین مردمان هستند پیروز خواهند بود در پایان رساله نتایج به دست آمده بیانگر این مطلب است که؛ با استفاده از نماد پردازی در نحوه چینش نخستین مهره های شترنج ونرد، می توان طرح نمای کارزار در دوره باستان را به وضوح مشاهده کرد. شاید بتوانیم با طرح این پرسش که در ابتدای این اثر پژوهشی عنوان گردید بازی های تخته ای همانند شترنج در هند را یک اثر پیشا-شترنج دانست. بیشتر تلاش پژوهشگران معاصر و پیشین صرف به دست دادن ترجمه روان و درست از این متن بوده، نگارنده با قصد بررسی این اثر که بخشی از ادبیات تعلیمی در زمان ساسانیان می باشد بر این باور است که به تحلیل این متن از دیدگاه ادبیات داستانی و روانشناختی و شناخت حقایق تاریخی نیز بپردازد. روش کار این پژوهش کتابخانه ای می باشد، بدین ترتیب که تمامی واژگان متن ابتدا فیش برداری می شود و از جنبه های ریشه شناختی، زبان شناختی مورد بررسی قرار خواهند گرفت. متن این رساله ابتدا حرف نویسی، آوا نویسی و سپس به فارسی روان ترجمه شده، همچنین از نظرات سودمند دیگر پژوهندگان در زمینه یادداشتهای موضوعی و اساطیر نیز استفاده شده است.
اعظم چراغی ناصر رشیدی
زبان شناسان بنا به دلایل مختلفی زبان ها را با یکدیگر مقایسه می کنند، گاهی دو یا چند زبان را برای پی بردن به اشتراکات و اختلافات آنها با هم مقایسه می کنند، کاری که معمولأ در حوزه ی زبان شناسی مقابله ای قرار می گیرد. تحلیل مقابله ای با اهداف مختلفی از جمله مشخص کردن دقیق مشکلاتی که فراگیران هنگام یادگیری زبان خارجی با آن روبرو می شوند، انجام می شوند تا دانشجویان را نسبت به این تفاوت ها در سبک های نوشتاری زبان های دیگر آگاه کنند. تحقیقات مقابله ای بسیاری نشان داه اند که روش های نگارش از جمله، ویژگی های ساختاری زبان اوّل به زبان دوّم منتقل می گردند و نگارش فارغ التحصیلان رشته ی زبان انگلیسی علیرغم گذراندن واحدهای نگارش در دانشگاه در مقایسه با انگلیسی زبانان از نوعی تفاوت ساختاری برخوردار است. تحقیق حاضر به بررسی تفاوت ها و شباهت های ساختارهای بلاغی الگوهای گفتمانی پاراگراف های تفسیری نوشته شده توسط 30 دانشجوی فارسی زبان دانشگاه شیراز که زبان انگلیسی را به عنوان زبان دوّم می خوانند، می پردازد. از دیدگاه نظری این تحقیق بر پایه ی نظریه های زبان شناسی کپلن و کونر انجام شده است و از دیدگاه عملی از روش تجزیه و تحلیل متن که توسط بکر و دهقان پیشه (1971) برای بررسی های مقاله های تحقیقی ارائه شده بود، پیروی می کند. نتایج گویای این است دانشجویان فارسی زبان در نوشتار تفسیری انگلیسی از الگوهای زبان فارسی استفاده می کنند که این استفاده ی نابجا باعث ایجاد جملات ناهنجار و غیرقابل قبول می شود.
آروین رستمی مهرزاد منصوری
نظریه بهینگی ازانشعابهای مطرح وتاثیرگذاردر زبان شناسی است که از اوایل دهه نود میلادی عرضه گردید.اگرچه نظریه بهینگی در واج شناسی ارائه شد اما به سرعت دامنه ی کاربرد آن به حوزه های دیگر زبان شناسی همچون صرف،ساخت واژه و به ویژه نحو نیز گسترش یافت.در این پژوهش کلماتی که دارای هجای cvcc هستند از مجلات و روزنامه ها انتخاب شده اند و مورد مطالعه قرار گرفته اند و محدودیتهای همنشینی خوشه های پایانی واژگان زبان فارسی در قالب نظریه بهینگی شناسایی و معرفی شده اند. در این پژوهش پس از بررسی های لازم بر روی واجگان زبان فارسی، نشان داده شد که در زبان فارسی محدودیت هایی در مورد همنشینی واجگان زبان فارسی اعمال می شوند که ممکن است در برخی از زبانها این محدودیت ها به کار گرفته شوند و در برخی دیگر اعمال نشود. محدودیت های معرفی شده در این پژوهش خاص زبان فارسی می باشند که در قالب نظریه بهینگی معرفی شدند، این محدودیت ها عبارتند از: 1-محدودیتهای ساختاری حاکم بر تشکیل خوشه ها 1-1محدودیت عضو یکسان: خوشه نمی تواند از دو عضو یکسان تشکیل شود و تخطی از این محدودیت در زبان فارسی نقض مهلک است و باعث ایجاد خوشه های بدساخت در زبان می شود. بنابراین خوشه هایی نظیر (vv,ss)قابل قبول نیستند. 1-2محدودیت هم جایگاه: خوشه نمی تواند از دو عضو با واجگاههای یکسان تشکیل شود و تخطی از این محدودیت در زبان نقض مهلک است و باعث ایجاد خوشه های بدساخت در زبان می شود بنابراین خوشه هایی نظیر (??,sz) قابل قبول نمی باشند. 1-3محدودیت فاصله جایگاه: فاصله بین دو بست اگر زیاد باشد، تلفظ آن آسانتر است اما نقض این محدودیت تخطی مهلک محسوب نمی شود بنابراین خوشه هایی نظیر /… ,bd, tb, bt/ قابل قبول می باشند. 1-4محدودیت هم نشینی: هر همخوان توان ترکیب با هر همخوانی را ندارد. این محدودیت در زبان فارسی تخطی ناپذیر است و نقض این محدودیت نقض مهلک است و باعث ایجاد خوشه های بدساخت در زبان می شود. بنابراین خوشه هایی نظیر/…x?,?k/ قابل قبول نیستند. 2-محدودیتهای رفتاری حاکم بر تشکیل خوشه ها 2-1 محدودیت /p/: همخوان /p/ نه به عنوان عضو اول و نه به عنوان عضو دوم در خوشه های دو انفجاری ساخت هجای cvccنمی تواند تشکیل خوشه دهد و در زبان فارسی این محدودیت تخطی ناپذیر است و نقض آن تخطی مهلک است و باعث تشکیل خوشه نادرست می شود بنابراین خوشه هایی نظیر /… , pt, dp/ قابل قبول نمی باشند. 2-2 محدودیت :/?/ همخوان /?/ نه به عنوان عضو اول و نه عضو دوم نمی تواند تشکیل خوشه دهد. این محدودیت در زبان فارسی تخطی ناپذیر است و تخطی از آن نقض مهلک محسوب می شود و باعث ایجاد خوشه بدساخت در زبان می شود. بنابراین خوشه هایی نظیر /…,x?, ?s/ قابل قبول نیستند. 2-3 محدودیت /k/ به عنوان عضو اول : همخوان /k/ به عنوان عضو اول نمی تواند تشکیل خوشه دهد و در زبان فارسی محدودیت تخطی ناپذیر است و نقض آن تخطی مهلک محسوب می شود و باعث تشکیل خوشه نادرست می شود . بنابراین خوشه هایی نظیر /…kd,kq/ قابل قبول نمی باشند. در رابطه با مرتبه بندی محدودیت ها می توان اینگونه گفت که نقض پذیری و نقض ناپذیری هر یک از این محدودیت ها در زبان فارسی به گونه ای مرتبه بندی محدودیت ها را توجیه می کند و نشان می دهد که هر محدودیت از چه اهمیتی در واج آرایی زبان فارسی برخوردار است. ودر آخر بسامد وقوع همخوانها و واکه های واژگان منتخب ساخت هجای cvcc زبان فارسی با ارائه نمودار مورد بررسی قرار گرفته است.
شیرین درخشان جلال رحیمیان
یکی از بزرگترین نیازهای روز زبان فارسی مقابله با هجوم هزاران لغت علمی است که همراه با علوم و فنون مختلف به زبان فارسی سرازیر شده اند. بدیهی است که این امر نیاز به تحقیق و اگاهی بیشتر دارد. از سویی دیگر لازم است که علاوه بر لغت سازی جدیدلغاتی که تاکنون دیگران ساخته اند رانقد و بررسی نمودهو علاوه بر طرح محاسن و معایب انها لغات نادرست را نیز حذف کرد. زبان هر جامعه ای با توجه به شرایط زندگی بشر دستخوش تغییراتی بوده است که مهمترین این تغییرات فرایند قرض گیری واژگانی می باشد. در این بررسی و ارزیابی تلاش بر این است که از واژه هایی استفاده شود که در جامعه دانشگاهی مورداستفاده قرار می گیردو متعلق به یک رشته خاص هم نمی باشد. از دیگر اهداف این تحقیق ارایه راهکارهایی برای افزایش پذیرش واژه های نو از سوی جامعه زبانی است. روش این تحقیق به صورت میدانی بوده است که برای بررسی و ارزیابی فعالیتهای فرهنگستان سوم از دو نوع پرسش نامه استفاده شده است و از طریق این دو پرسش نامه به اشنایی جامعه دانشگاهی با واژه های پیشنهادی فرهنگستان و همچنین رغبت انها به این واژه ها دسترسی نسبی یافتیم. با بررسی های دو گروه فرهنگستان و واژه های بیگانه به این نتیجه رسیدیم که میل و رغبت به سمت واژه های بیگانه در اکثر موارد بیشتر از واژه های پیشنهادی فرهنگستان می باشد و واژه های فرهنگستان مورد استقبال کمتری قرار گرفته است.
عباس استخر علیرضا خرمایی
این تحقیق در نظر دارد ابتدا بر اساس نقش گفتمانی (هاپر و تامسون، 1984)، به بررسی مقوله ی واژگانی صفت بپردازد و سپس دست به تعیین سرنمون و غیرسرنمون در صفت های متشکل از عنصرغیرفعلی و ستاک حال، مثل «دلسوز»، «پرفروش»، «پیگیر» و «وادار» بزند. در این راستا، ابتدا مدل هاپر و تامسون در خصوص اسم مبنا قرار گرفت و بر اساس آن مدلی برای صفت عرضه شد. در این مدل، توصیف وصفی و مستقل به عنوان ویژگی های سرنمونی، و توصیف اسنادی و غیرمستقل به منزله ی ویژگی های غیرسرنمونی در نظر گرفته شد. براساس این مدل، جدولی با ضرایب خاص برای هر یک از ویژگی های سرنمونی و غیرسرنمونی طراحی شد. سپس تعداد 13 صفت انتخاب شد و با مراجعه به پایگاه داده های زبان فارسی، موارد کاربرد هریک از این صفت ها با توجه به ویژگی های سرنمونی و غیرسرنمونی بررسی شد. بر اساس این موارد کاربرد و ضرایب تعیین شده برای جدول آزمایشی طراحی شده، صفت های سرنمون و غیرسرنمون از هم تفکیک شدند. برای مثال در زبان فارسی صفت هایی نظیر «دلسوز» و «پرفروش» صفت های سرنمون هستند و صفت هایی چون «پیگیر» و «وادار» صفت های غیرسرنمون هستند.
خدیجه کبیری جلال رحیمیان
امروزه زبان اشاره به عنوان زبانی طبیعی و زبان اول ناشنوایان مورد توجه دانشمندان و زبان شناسان قرار گرفته است. زبان اشاره ی فارسی، زبانی است که در ایران توسط ناشنوایان جهت ارتباط با یکدیگر بکار گرفته می شود. اما به دلیل عدم توجه کافی به این زبان نسبت به دیگر زبان های اشاره، مهجور مانده و تاکنون مطالعات اندکی بر روی آن صورت گرفته است. به همین دلیل پژوهش حاضر نخستین قدم در بررسی زبان شناختی زمان دستوری در زبان اشاره ی فارسی به حساب می آید. در این تحقیق ضمن معرفی زبان اشاره و تاریخچه ی آن، در مورد زبان اشاره ی فارسی توضیحاتی ارائه شده و مباحثی چون زبان شناسی زبان اشاره، مقایسه ی زبان اشاره و زبان گفتاری، علائم غیر دستی، الفبای دستی و زمان دستوری مطرح شده است. در مطالعه ی حاضر به منظور بررسی زمان دستوری در زبان اشاره ی فارسی، موضوعاتی چون زمان دستوری در زبان اشاره ی فارسی، علائم غیر دستی، توصیف اشارات زمانی، نقش قید زمان در جمله، زمان فعل و کلیه ی مواردی که به زمان دستوری در این زبان مرتبط می شود، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در این تحقیق از خط زمانی و ارتباط آن با بیان اشارات زمان در زبان اشاره ی فارسی سخن به میان آمده است. نتایج تحقیق نشان داد که زمان دستوری در زبان اشاره ی فارسی به وسیله ی حرکت دست ها به عقب یا جلوی بدن اشاره گر بر اساس خط زمانی در اشارات و با استفاده از قید زمان در جمله نشان داده می شود. در واقع با توصیف علمی و زبان شناختی زبان اشاره ی فارسی به درک بیشتر این زبان به عنوان زبانی مستقل و طبیعی کمک می شود و در راه بهبود مشکلات آموزشی ناشنوایان قدم برمی داریم.
طاهره طیبی مهرزاد منصوری
یکی از زمینه های پژوهشی بسیار مهم بررسی و تحلیل گویش های زبانی است. هدف این تحقیق توصیف و بررسی گویش لری تشان است. طی این تحقیق نخست با استفاده از جفت های کمینه، هم خوان ها و واکه های این گویش توصیف و ساخت هجایی آن معرفی می گردد. و سپس فرآیندهای آوایی، واحدهای زبرزنجیری معرفی گردیده است. و بعد مقوله های دستوری هر کدام به صورت جداگانه مورد بررسی قرار گرفته است. و نهایتاً به ساختار دستوری جملات و انواع آن، ساختمان بند و انواع آن و انواع گروه پرداخته شده است. حاصل توصیف و بررسی این گویش یافته های فراوانی بود که در زیر به برخی از بهترین آنها اشاره می شود. 1- به لحاظ آوایی این گویش دارای 24 هم خوان و 7 واکه ی ساده و 3 واکه ی مرکب می باشد. 2- به لحاظ ساختواژی نیز به عنوان نمونه: دستگاه فعل در این گویش تفاوت چشمگیری با دیگرگویش های ایرانی دارد، عنصر منفی ساز به لحاظ مکانی و آوایی و پیشوند فعلی و غیر فعلی به لحاظ جایگاه و همچنین نشانه های جمع و معرفه از این موارد است. 3- ظاهراً در این گویش تمایزی بین گذشته ساده از گذشته نقلی ساده و همچنین تمایزی بین گذشته نقلی استمراری از گذشته استمراری حداقل در صورت نیست. 4- به لحاظ نحوی نیز این گویش ویژگی های نحوی گویش های ایرانی را نشان می دهد
امیر ترابیان علیرضا خرمایی
بررسی استعاره در اسم های مرکب اسم-اسم فارسی در چارچوب زبان شناسی شناختی پژوهش حاضر به بررسی نقش استعاره ی مفهومی در ساخت اسم های مرکب اسم-اسم فارسی بر اساس چارچوب بنسز (2006) می پردازد. بر اساس این چارچوب استعاره ی مفهومی طبق چهار الگو در ساخت اسم های مرکب اسم-اسم می تواند نقش داشته باشد. این چهار الگو عبارتند از: 1- اسم های مرکب اسم-اسم دارای وابسته ی استعاری، 2- اسم های مرکب اسم-اسم دارای هسته ی استعاری، 3- اسم های مرکب اسم-اسم دارای هسته و وابسته ی استعاری و 4- اسم های مرکب اسم-اسمی که رابطه ی معنایی میان هسته و وابسته در آنها استعاری است. این تحقیق ابتدا بسامد اسم های مرکب اسم-اسم فارسی و همچنین بسامد اسم های مرکب اسم-اسم استعاری فارسی را بررسی می کند تا مشخص شود استعاره ی مفهومی به چه میزان در ساخت اسم های مرکب اسم-اسم فارسی نقش داشته است و سپس واژه های مرکب استعاری را طبق الگوی معرفی شده دسته بندی می کند و به تحلیل استعاره های به کار رفته در واژه ها می پردازد. با انجام این تحقیق به این نتیجه می رسیم که نقش استعاره ی مفهومی تنها در ساخت اسم های مرکب برون هسته نیست و اسم های مرکب درون هسته نیز می توانند استعاری باشند. همچنین به این نتیجه می رسیم که اسم های مرکب اسم-اسمی هم در زبان فارسی وجود دارند که کل واژه استعاری است. بنابراین می توان الگوی پنجمی هم برای چارچوب ذکرشده در نظر گرفت. کلیدواژه ها: اسم مرکب، استعاره، زبان شناسی شناختی
شقایق خانبازی علیرضا خرمایی
رساله ی حاضر به بررسی چند معنایی در افعال سبک زبان فارسی براساس طرحواره ی نیرو – محرکه با رویکرد معنایی شناختی پرداخته است. یکی از حوزههای جدید زبانشناسی، زبانشناسی شناختی میباشد. زبانشناسی شناختی، خود به دو بخش معناشناسی شناختی و دستور شناختی تقسیم میشود. در حوزهی معناشناسی شناختی به مطالبی از جمله طرحوارههای تصویری، استعاره، مجاز، معنای دایرهالمعارفی، مقولهبندی، مقولات شعاعی و دیگر مفاهیم پرداخته میشود. یکی از مباحث مطرح در معناشناسی شناختی همان چند معنایی است. لوبنر (2002) بیان میکند که در چند معنایی، یک کلمه وجود دارد با چندین معنا که یکی از این معانی، معنای اصلی میباشد و معناهای دیگر فرعی میباشند، مانند کلمه «سبز» که هم معنای «رنگ سبز» را میرساند که معنای اصلی کلمه است و هم به معنای نرسیده و کال است که معنای فرعی است. در این پژوهش، طرحوارههای تصویری دو فعل سنگین «زدن» و «کشیدن» براساس طرحوارهی نیرو – محرکه بروگمن (2001) شناسایی میگردد، سپس نوع حرکت و انتقال نیرو در افعال سبک متناظری که از این افعال سنگین ساخته شدهاند، مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرند و براساس این نظریه، پرسشهای زیر مطرح میگردد که در این تحقیق، در پی یافتن پاسخ آنها خواهیم بود: 1- براساس چارچوب بروگمن (2001) افعال سنگین «زدن» و «کشیدن» دارای چه طرحوارههای تصویری هستند؟ 2- این طرحوارههای تصویری افعال سنگین «زدن» و «کشیدن» چگونه به همتای سبک آنها در افعال مرکب انتقال یافته است؟ در تحقیق حاضر، منبع جمعآوری دادههای تحقیق، فرهنگ معاصر فارسی (1381) است که افعال سبک مورد مطالعه از این فرهنگ جمعآوری شدهاند و با توجه به پرسشهای مطرح شده در تحقیق، مشخص گردید که محتوای معنایی افعال اصلی متناظر با افعال سبک موجود در این افعال ترکیبی حفظ میشود و معنای این افعال از حوزهی فیزیکی به حوزهی فیزیکی دیگر و حتی به یک حوزهی انتزاعی نیز قابلیت انتقال دارند. در طول تحقیق، مشخص شد که میان معانی «زدن» و «کشیدن» تمایزی وجود دارد که به طور کلی، برای فعل «زدن» دو طرحوارهی تصویری و برای فعل «کشیدن» پنج طرحوارهی تصویری براساس طرحوارهی نیرو – محرکه میتوان در نظر گرفت
سید داریوش رضوی جلال رحیمیان
قیدها و گروه های قیدی یکی از مقوله های شناخته شده ی زبان هستند که به اعتقاد شماری از صاحب نظران وضعیت دستوری نابسامانی دارند. در این تحقیق سعی شد تا بر اساس مدل هادلستون و پولوم 2002 تحلیلی همه جانبه از این مقوله در زبان فارسی صورت گیرد و با عنایت به هدف تحقیق توصیفی نظام مند و ساده از آن به دست داده شود. شیوه ی گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای بوده و مثال ها هم بر ساخته ی خود مولف و بر اساس شم زبانی او می باشد. در این پژوهش، قیدها و گروه های قیدی از سه جنبه ی صوری، نقشی و معنایی مورد مداقَه قرار گرفته اند: از جنبه ی صوری، ساخت واژی و ساخت سازه ای قیدها تحلیل شده و در همین راستا شیوه های ساختن قیدهای غیرساده و تشکیل ساخت گروهی قیدها، مورد بررسی قرار گرفته است.همچنین نشان داده شد که برخی از قیدها، از جمله قیدهای ساده، توان تشکیل ساخت گروهی را ندارند و ثابت گردید که ساختمان گروهی قیدها از فعل ها واسم ها ساده تر است چون قیدها هم وابسته های کمتری را می پذیرند و هم ساخت میانی ندارند. از جنبه ی نقشی نشان داده شد که قیدها دارای سه نقش نحوی هسته، توصیفگر وادات هستند و برای اولین بار ثابت گردید که قیدهای فارسی می توانند همه مقوله های اصلی زبان به جز هسته های اسمی و حرف اضافه ای را مقید کنند. از جنبه ی معنایی معلوم گردید که قیدها می توانند مفاهیم متعددی از قبیل، زمان، مکان، چگونگی، تردید، تأکید و غیره را منتقل کنند. در ادامه مرز گروه های قیدی از گروه های صفتی، اسمی و حرف اضافه ای به ترتیب به کمک 9، 8 و 4 ملاک توزیعی- نقشی به طور نسبی مشخص گردید.سرانجام این نتیجه حاصل شد که قیدها ساختمان واژگانی و ساخت سازه ای نسبتاً آسانی دارند ولی شناسنامه ی دستوری آن ها مبهم و رفتار نحوی شان تا حدودی پیچیده و دشوار
مختار عابدی آفرین زارع
پیوستگی متن(ادوات ربط) در داستان حضرت موسی - علیه السلام- در دو سوره طه و قصص بر اساس نظریه هالیدی و حسن 1976 به کوشش: مختار عابدی پیوستگی به ابزارهای زبان شناسی در یک متن که شامل پیوستگی دستوری و واژگانی است اطلاق می شود. این ابزارها جملات را در سطح متن از نظر معنایی به یکدیگر پیوند می دهند و مناسباتی بین عناصرمتن ایجاد می کنند تا از مجموعه به هم ریخته ی جملات و عبارات متمایز گردد. از میان نظریه های مختلف زبان شناسان، هالیدی و حسن عوامل مختلفی را برای پیوستگی متن ارائه داده اند که این عوامل شامل عوامل دستوری و واژگانی است؛ عوامل دستوری خود نیز شامل جایگزینی، ارجاع، حذف و ادوات ربط می باشد. در این تحقیق پس از بررسی سیر تاریخی زبان شناسی و معرفی زبان شناسی متن و معیارهای آن، از میان عوامل دستوری عامل ادوات ربط را که شامل چهار پیوند افزایشی، سببی، عکسی و زمانی می شود بر داستان حضرت موسی - علیه السلام- در دو سوره طه و قصص بررسی و تطبیق می گردد و چگونگی پیوند این داستان را در این دو سوره با توجه به ادوات ربط و نسبت کاربرد چهار پیوند آن مشخص می کند. در این میان نوع پیوند افزایشی با بیشترین کارکرد نسبت به دیگر پیوندها نقش زیادی در پیوستگی متن داشته و از میان ابزارهای پیوند افزایشی حرف واو بیشترین کارکرد را دارد. از این حرف در پیوند بین کلمات و جملات هنگامی استفاده می شود که جامع تشابه یا تضاد بین دو طرف عطف وجود داشته باشد. از آنجایی که داستان حضرت موسی -علیه السلام- در سوره طه و قصص نبرد میان حق (حضرت موسی - علیه السلام-) و باطل (فرعون) است می توان این مضمون و درون مایه را به عنوان جامعی متضاد در نظر داشت که کل داستان را در این دو سوره به هم پیوند داده است. کلید واژه: پیوستگی متن، ادوات ربط، داستان حضرت موسی –علیه السلام- در دو سوره طه و قصص، هالیدی و حسن.
شفق رحمانی مهرزاد منصوری
اصطلاحات خویشاوندی اصطلاحاتی هستند که مردم در خطاب یا در غیاب خویشاوندی در ضمن صحبت و در اشاره به آنها به کار می برند. واژه ها و اصطلاحات خویشاوندی علاوه بر اینکه شاخص مناسبی در مطالعات جامعه شناختی به حساب می آیند، به لحاظ ساختار واژگانی و معنایی نیز مورد توجه زبان شناسان می باشند. در این پژوهش اصطلاحات و واژگان خویشاوندی بیش از پنجاه گویش از سراسر ایران مورد بررسی قرار گرفته است. ابتدا ساختار و الگوهای اصطلاحات خویشاوندی هر کدام از گویش ها مورد مطالعه قرار گرفته است. اکثر گویش های مورد مطالعه از الگوی یکسانی پیروی می کنند؛ منتها در تعداد اندکی از آنها، کمی تفاوت وجود دارد. در این پژوهش ساخت واژه های خویشاوندی از لحاظ ساده یا ترکیبی بودن مورد بررسی قرار گرفته است. در تمامی گویش ها، خویشاوندان درجه اول (پدر، مادر، خواهر و برادر) واژگان ساده ای را به خود اختصاص داده اند و سایر خویشاوندان هر کدام برحسب نقش یا اهمیت، دارای واژگانی ساده یا ترکیبی هستند. موارد اشاره و خطاب از دیگر مباحث مورد مطالعه ی این پژوهش هستند. در اکثر گویش ها در موارد اشاره و خطاب به خویشاوندان مختلف، تفاوت وجود دارد. واژگان خطابی در خویشاوندان نسبی به منظور صمیمیت بیشتر، و در خویشاوندان سببی برای احترام به کار می روند. بر همین اساس، واژه های خطابی عموماً ساده و از نوع خویشاوندان نزدیک می باشند. داده های این پژوهش نیز نشان می دهند که اصطلاحات خویشاوندی در گویش های ایرانی اگرچه به لحاظ ساختار اصلی از الگوی کم و بیش مشابهی پیروی می کنند، ولی به لحاظ نوع واژه از تنوع قابل توجهی برخوردار هستند.
نجمه رحیمی مهرزاد منصوری
چکیده مقایسه ساختاری و معنایی اصطلاحات فارسی و انگلیسی به کوشش نجمه رحیمی بسیاری از مطالعاتی که توسط زبان شناسان صورت می گیرد، در زمینه موضوعاتی از زبان است که بر گرفته از فرهنگ ماست. اصطلاحات و ضرب المثل های هر جامعه نیز برگرفته از فرهنگ آن قوم است. این پژوهش در پی یافتن تفاوت ها و شباهت های موجود میان ضرب المثل های فارسی و معادل انگلیسی آن هاست تا از طریق یک روش توصیفی تحلیلی مشخّص شود از نظر تعداد واژه ها، وضعیت ظرفیت فعلی، وضعیت کاربرد اسم های ذات و معنی، وضعیت جهت فعلی از لحاظ معلوم و مجهول و حوزه های معنایی موجود، اصطلاحات چگونه عمل می کنند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده های این پژوهش نشان می دهد که اصطلاحات و ضرب المثل های فارسی از تعداد واژه های بیشتری نسبت به اصطلاحات و ضرب المثل های انگلیسی برخوردار هستند. در اصطلاحات و ضرب المثل های فارسی، "افعال تک ظرفیتی" و "سه ظرفیتی" میزان کاربرد بیشتری دارند، در حالی که اصطلاحات و ضرب المثل های انگلیسی از تعداد "افعال دو ظرفیتی" بیشتری نسبت به اصطلاحات و ضرب المثل های فارسی برخوردار هستند. میزان استفاده از اسامی ذات و معنی در اصطلاحات و ضرب المثل های فارسی نسبت به انگلیسی بیشتر است. در ساختار اصطلاحات انگلیسی ساخت مجهول بیشتری نسبت به اصطلاحات فارسی به کار رفته است. برخی از حوزه های معنایی به دست آمده در اصطلاحات و ضرب المثل های دو زبان مشترک است. امّا تعداد اسامی "خویشاوندان"، "موادّ غذایی"، "اعضای بدن"، "مکان و" اسامی انسان ها" در اصطلاحات و ضرب المثل های فارسی پرکاربرد تر است. دو حوزه معنایی "اعداد" و "مذهب" موجود در اصطلاحات و ضرب المثل های فارسی، معادلی در اصطلاحات انگلیسی ندارند. کلمات کلیدی: ضرب المثل، ساختار، ظرفیت فعلی، جهت معلوم، جهت مجهول، اسم ذات، اسم معنی، حوزه های معنایی
فاطمه احمدی جلال رحیمیان
هنجارگریزی یکی از موثرترین شیوه های برجسته سازی و آشنایی زدایی در شعر است که همواره، شاعران برای رسیدن به زبان شعر از آن بهره می برند. یکی از انواع هنجارگریزی، گریز از قواعد نحوی حاکم بر زبان است که در واقع وجه تمایز زبان ادبی از زبان عادی است. در این پژوهش، با روشی توصیفی- تحلیلی بر اساس رویکرد صورت گرایی و بر مبنای چهارچوب نظری لیچ (1969) گونه های هنجارگریزی نحوی در منطق الطیر عطار مورد بررسی قرار گرفته است.
فاطمه حیدرپورفرد جلال رحیمیان
امروزه تحلیل گفتمان سبک جدیدی از مطالعات گفتمانی است. در تحلیل گفتمان، جمله ها و عبارتها به تنهایی پاسخگوی تحلیلهای تحلیلگران گفتمان نیستند. یعنی علاوه بر صورت و ساخت زبان، عوامل دیگری همچون عوامل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نیز در بررسی متون دخیل هستند. تحلیل گفتمان انتقادی، یکی از روشهای تحلیل گفتمان و شیوهای نو در بررسی مسائل اجتماعی است که با تمرکز بر متون و ساختارهای فراتر از جمله، سعی در کشف و آشکار نمودن اهداف ایدئولوژیکی و جهانبینی نویسندگان متون مختلف دارد. در تحلیل گفتمان انتقادی، قصد بر آنست که با بررسی ساختارهای زبانی و با بهرهگیری از الگوها و روشهای گوناگون که توسط صاحبنظران و تحلیلگران این رشته بنیان گردیده است، ایدئولوژیهای نهفته در پس ساختارهای زبانی شناسایی و آشکار شود. الگوی جامعه شناختی- معنایی ون- لیوون یکی از این الگوهاست. ون لیوون در تحلیل خود از مولفههای جامعهشناختی- معنایی استفاده میکند. وی معتقد است که مقولات زبانشناختی در اکثر موارد با مقولات جامعه شناختی منطبق نیستند. او بر این باور است که کارآیی مولفه های جامعهشناختی- معنایی در بازنمایی و شناسایی لایه های زیرین گفتمان به مراتب بیشتر از کارآیی مولفه های زبانشناختی محض است. الگوی مورد استفاده در رساله ی حاضر نیز، الگوی جامعه شناختی- معنایی ون لیوون (2008) است. در پژوهش حاضر سعی بر آن بود که رمانهای "سووشون"، "جزیره ی سرگردانی" و "ساربان سرگردان" سیمین دانشور با استفاده از این رهیافت ون لیوون تحلیل و تبیین گردد و چگونگی نگرش نویسنده، به عنوان یکی از نویسندگان برجسته ی ادبیات داستانی ایران، نسبت به بازنمایی شخصیتهای زن رمانهایش به عنوان کنشگران اجتماعی مشخص گردد. در پایان بررسی این رمانها به این نتیجه رسیدیم که دانشور خواهان جامعه ای است که با نگرش نو به زن نگاه کند. او خواهان برتری زن نسبت به مرد نیست، بلکه خواهان تساوی حقوق زن و مرد است. بیان مشکلات و شرایط نابسامان اجتماعی و حقوقی زنان از اهداف دانشور در رمانهای مذکور است.
زینب استرش جلال رحیمیان
در این پژوهش ویژگی های معنایی دوگان ساخت های شاهنامه ی فردوسی بر مبنای نظریه ی تصویرگونگی بررسی شده است. مطالعات انجام شده در باب ویژگی های معنایی دوگان ساخت ها حاکی از ارتباط این نوع ساخت با مفاهیمی چون کثرت، فزونی، شدّت، تداوم، تکرار، کمال، تمامیّت، توزیع و... است. هدف از انجام این پژوهش، نشان دادن ارتباط دوگان ساخت های شاهنامه با مفاهیم ذکر شده و تجزیه و تحلیل این ارتباط در چارچوب نظریه ی تصویرگونگی و مدل تجدید نظر شده ی ریگر است.
سحر حیدری رضا نیلی پور
به منظور بررسی رابطه ی نوع و شدت زبان پریشی ناشی از سکته ی مغزی با جایگاه ضایعه،30 بیمار زبا ن پریش فارسی زبان با دامنه ی سنی 34 تا 78 سال که بر اساس تصاویر mri در نتیجه ی ضایعه در بخش های مرتبط با عملکرد زبانی دچار آسیب شده بودند، مورد مطالعه قرار گرفتند. جهت ارزیابی نوع و شدت زبان پریشی از نسخه ی بالینی آزمون زبان پریشی فارسی وب(p-wab 1) و برای بررسی میزان آسیب پذیری اسم و فعل از آزمون نامیدن اسم و فعل فارسی استفاده شد. علاوه بر این، میزان آسیب پذیری اسم و فعل نیز در این بیماران بررسی گردید.
رضا رحمانی انارکی جلال رحیمیان
چکیده ندارد.
رمضان زمانی جلال رحیمیان
چکیده ندارد.
حمیدرضا زارع اصل جلال رحیمیان
چکیده ندارد.
ایمان زارع مویدی جلال رحیمیان
چکیده ندارد.
پریرخ بهادری جلال رحیمیان
چکیده ندارد.
ناهید رحیمی آل آقا جلال رحیمیان
چکیده ندارد.
محمد دشتی جلال رحیمیان
چکیده ندارد.
علی مرادیان جلال رحیمیان
چکیده ندارد.
محمود دراهکی جلال رحیمیان
چکیده ندارد.
امیر حیدری جلال رحیمیان
چکیده ندارد.
نرگس عابدینی جلال رحیمیان
چکیده ندارد.
مریم السادات صالحی زاده جلال رحیمیان
چکیده ندارد.
رضا رییسی مشهدسری جلال رحیمیان
چکیده ندارد.
سام نظری جلال رحیمیان
چکیده ندارد.
مهراب قاسم زاده محمد رحیمی
هدف اولیه انجام این تحقیق یک هدف آموزشی است. با مشخص کردن مشخصه های زبانی و تجزیه و تحلیل آنها یافته های این تحقیق دو هدف کلی را در برخواهند داشت: 1- می توانند راهنمایی برای معلم باشند. 2- پایه و اساس مهمی برای آماده کردن مواد درسی یا کتب آموزشی خواهند بود. شیوه تحقیق به صورت کتابخانه ای و با استفاده از منابع موجود در زمینه آواشناسی فارسی و فرانسه بوده، با توجه به اینکه هر دو زبان دارای گویش ها و لهجه های زیادی هستنند، لهجه استاندارد فارسی(تهرانی) و لهجه استاندارد فرانسوی(پاریسی) مورد توجه بوده است. بررسی مقابله ای انجام شده شامل سه بخش می باشد:1- مرحله اول توصیف 2- مرحله دوم در کنار هم قرار دادن 3- مرحله سوم مقایسه. در فصل آخر نکاتی در مورد بررسی مقابله ای انجام شده مابین دو زبان ذکر گردیده منجمله اینکه: دستگاه آوایی واج مصوت های زبان فرانسه نسبت به فارسی از تعداد بیشتری برخوردار بوده و پیچیده تر است، تعداد صامت های زبان فارسی بیشتر از صامت های فرانسه است، در هر دو زبان کشش مصوت ها بعنوان یک مختصه آوایی است و نقش تمایز دهنده ندارد، در زبان فرانسه، خیشومی بودن مصوت ها یک مشخصه تمایز دهنده می باشد در صورتیکه در زبان فارسی خیشومی شدگی تنها یک مختصه آوایی است، ویژگی گرد و گسترده بودن لبها در تولید مصوت های فرانسه یک مختصه تولید نخستین و ممیز معناست درصورتیکه در زبان فارسی با توجه به این که مصوت های پسین گرد و مصوت های پیشین گسترده اند، حشو و تنها یک مختصه آوایی است.
مژگان هوشمند جلال رحیمیان
گویش های بازمانده در گوشه و کنار ایران حاوی جنبه هایی از فرهنگ کهن این مرزوبوم هستند که پرداختن به آنها مطالعه فرهنگ بومی آن مناطق را تسهیل می کند. گویش خلاری یکی از گویش های استان فارس است که در روستای خلار از توابع شهرستان سپیدان به آن تکلم می شود. تحقیق حاضر که با هدف به دست دادن توصیفی علمی و زبانشناختی از ساختار صرفی- نحوی گویش مردم این منطقه انجام شده است، اولین تحقیق علمی و نظام مند در مورد این گویش می باشد. برای جمع آوری داده ها از گویشوران بومی این منطقه استفاده شده و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات روش رایج مورد استفاده زبانشناسانی چون باطنی(1380)، رحیمیان(1381)، مشکوةالدینی(1384) و... بکار گرفته شده است. گویش خلاری یکی از گویش های زبان فارسی است که با وجود داشتن شباهت های زیاد با گویش فارسی معیار از جهاتی نیز با آن متمایز است که همین امر لزوم پرداختن به آن را روشن می سازد. ویژگی هایی از جمله ساخت ارگتیو، علامت معرفه، نداشتن نشانه مفعول، داشتن واژگان غنی در زمینه کشاورزی از مشخصه های منحصر بفرد این گویش می باشد. نگارنده معتقد است که توانسته در راه شناساندن این گویش گام کوچکی بردارد، هرچند که این تحقیق دارای نقایصی است که امید دارد این کار توسط محققان دیگر ادامه یافته و کامل گردد.
هما ملکوتی خواه جلال رحیمیان
رابطه ی میان نمود، زمان دستوری و وجه در ساخت های فعلی در بسیاری موارد رابطه ای مستقیم نمی باشد و در واقع رابطه ی مستقیم میان صورت و نقش معنایی- منظوری آنها حاکم نیست. این عدم تطابق نه تنها در زبان فارسی بلکه در بسیاری زبان های دنیا قابل مشاهده است. گستره ی تحلیل حاضر بر ساخت های خودایستا در زبان فارسی استوار است. در تحلیل مقوله ی نمود از آن به عنوان مقوله ای صوری و معنایی یاد شده است و سپس تقابل صوری و معنایی هر کدام از نمودهای مجرد ساده، استمراری، جاری و نقلی با در نظر گرفتن دو زمان دستوری گذشته و غیرگذشته بررسی شده است. مقوله ی وجه (اخباری و غیر اخباری) نیز از دو بعد صوری و معنایی تحلیل گردیده و سپس با توجه به این یافته ها و چهارچوب های نظری برگزیده برای تحلیل داده ها که کامری (1976 و 1985) و هادلستون و پولوم (2002) می باشند، داده های تحقیق مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته اند. نتایج حاصل نشان داد که در برخی ساخت ها نمود صوری ساده کاربرد معنایی نمود نقلی، نمود صوری استمراری کاربرد معنایی نمود ساده و نقلی، و نمود صوری نقلی نیز کاربرد معنایی نمود ساده را دارا هستند. زمان دستوری گذشته در اغلب ساخت های شرطی زمان تقویمی آینده و در ساخت هایی که مفهوم نتیجه گیری و اجبار دارند زمان تقویمی حال را نشان می دهد. وجه اخباری نیز با کاربرد امری و التزامی، وجه التزامی با کاربرد اخباری و نیز در زبان فارسی وجود دارند.
یوسف حضرتی جلال رحیمیان
تحقیق حاضر غزلیات شهریار را به طور زبانشناسانه از نظر آوایی و واژگانی مورد مطالعه و بررسی قرار داده است . بررسی آوایی این پژوهش نشان داد که تعداد هجاهای cv در غزلیات مورد بررسی بیشتر از هجاهای cvc و cvcc است زیرا از کل 11450 هجای موجود، 7257 هجا از نوع cv ، 3817 از نوع cvc و تنها 376 از نوع cvcc بوده است . بررسی واژگانی تحقیق حاضر نیز نشان داد که در میان واژگان به کار رفته در غزلیات بررسی شده، تعداد واژه های بسیط بیشتر از واژگان اشتقاقی و مرکب است همچنین تعداد پسوندها بیشتر از پیشوندها است .
جلال رحیمیان لطفالله یارمحمدی
سبک نثر روزنامه ای فارسی از آغاز تا کنون یعنی در یک قرن و نیم گذشت دستخوش تحولاتی اساسی واقع گردیده است . هدف این مطالعه بررسی تطور نثر روزنامه ای فارسی در طول تاریخ روزنامه نگاری است . برای نیل به هدف فوق ابتدا تاریخ روزنامه نگاری فارسی به چهاردوره مشخص تقسیم و در هر دوره سبکی کلی برمبنای تعریف هالیدی)1976 (در روزنامه نویسی پیش بین شد. برهمین اساس در هر دوره تقریبا چهار هزار واژه از بخش سیاسی روزنامه های همان دوره انتخاب شد. شانزده هزار واژه مزبور در قالب پیشنهادی هلیدی و حسن) 1976 (از جهت انسجام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . علاوه بر این تجزیه و تحلیل، تفاوتهای چهار گانه ادات ، واژگان، ساخت و رسم الخط در طول چهار دوره مذکور از متون مورد بررسی، کشف و ضبط گردید . نتایج محاسبات آماری نشان داد که در متون خبری روزنامه های فارسی از دوره اول تا چهارم میانگین کلمات موجود در هر واحد پایانی) t-unit (همواره درحال افزایش بوده است . در متون خبری روزنامه های دوره اول میانگین کلمات در هر واحد پایانی 13/77 میباشد در حالیکه این میانگین در هر واحد پایانی در متون دوره چهارم بر 22/95 بالغ میگردد . دیگر از نتایج قابل توجه افزایش پیوسته نسبت عوامل انسجام به واحدهای پایانی در هر دوره نسبت به دوره قبل است ، گواینکه اختلاف چندان فاحش نیست تفاوتهای چهارگانه مذکور هر دوره در مقایسه با دوره قبل بارز و قابل تعمق است . نتایج حاصل از این مطالعه موید پیش بینی وجود چهار سبک کلی در تاریخ روزنامه نگاری در ابتدای کار بود .
احمدعلی شکری کاظم آبادی جلال رحیمیان
در کاربرد روزمره زبان فراوان اتفاق می افتد که صورت دستوری جمله با نقش معنایی - منظوری آن مطابقت ندارد. مثلا استفاده از جملات پرسشی یا خبری برای صدور فرمان امری عادی است . در غزلیات حافظ مقوله دستوری پرسشی از جایگاه خاصی برخوردار است . این شاعر بلندمرتبه بسیاری از اندیشه های ظریف و پرمعنای خود را با استفاده از مقوله دستوری پرشس بیان می نماید. در تحقیق حاضر سعی بر آن بوده است که جنبه های متعدد معنایی - منظوری جملات پرسشی در غزلیات حافظ مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد. در راه نیل به هدف فوق استفاده حافظ از مقوله پرسشی برای بیان مقولات معنایی - منظوری گوناگون کورد مداقه و دسته بندی دقیقی قرار گرفت . ما همچنین با اتکاء با آرائ ادبای متقدم و زبانشناسان جدید در پی توجیه برخی از کاربردها که حاصل اندیشه والای حافظ است برآمدیم. از یافته های جالب توجه تحقیق این است که تقریبا تمامی صورت های پرسشی موجود در اشعار حافظ در معنی ثانویه به کار رفته اند، و نقش های معنایی - منظوری متفاوتی را باتوجه به زمینه سخن و بستر اندیشگی شاعر دارند. بر اساس این تحقیق روش شد که 60 درصد از پرسش های موجود در غزلیات حافظ برای بیسانچهار مقوله معنایی "شگفتی"، "نفی"، "انکار" بکار رفته است و. همچنین حدود 78 درصد از کلمات پرسشی مورد استفاده را چه، که، کجا و کی تشکیل می دهند.
افروز جامه بزرگی ظفرآبادی جلال رحیمیان
پایان نامه از دو جز مرتبط تشکیل شده است : یادگیری زبان بیگانه و روند و مسائل و مشکلات آموزش زبان فارسی به فرانسوی زبانان . در بخش یادگیری زبان اصول و نظریه های مطرح شده در امر یادگیری و همچنین فرآیند اکتساب زبان ( زبان مادری و زبان بیگانه ) تشریح شده است . در بخش دوم پایان نامه ، با استفاده از شیوه مقابله ای کاربرد ویژگیهای زبان شناختی دو زبان در دو سطح آواشناسی و ساختار پایه مورد مقایسه قرار گرفته است . با مشخص کردن وجوه مشترک و مفارق دو زبان فارسی و فرانسه و با در اختیار داشتن داده های ملموس و تجزیه و تحلیل مقابله ای آنها به رهیافتی منطقی می رسیم برای ارائه راهکارهایی در زمینه آموزش زبان فارسی به فرانسوی زبانان .
آرزو مومنی جلال رحیمیان
در این رساله، داستان مدیر مدرسه اثر جلال الدین آل احمد مورد تجزیه و تحلیل گفتمانی و متنی قرار گرفته است. هدف این پژوهش، تجزیه و تحلیل این داستان در سطح ساختهای کلان و خرد و نیز یافتن عوامل انسجامی آن بود. در سطح ساخت کلان از الگوی هچ استفاده شده است. در بررسی عوامل انسجام متنی، الگوی هلیدی و حسن (1976) بکار گرفته شده است و در سطح خرد، یازده الگوی نحوی و چهار صنعت ادبی و سبکی در سطح واژه و جمله بررسی شده اند. در تجزیه و تحلیل الگوهای نحوی از الگوی شفایی (1363) و در تجزیه و تحلیل سازوکارهای سبکی از الگوهای فرشیدورد (1363) و همایی(1377) استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داستان در سطح ساخت کلان، نشان داد که الگوی داستان مدیر مدرسه در راستای الگوی گفتمانی هچ (1992) سازمان یافته است.داستان مدیر مدرسه بیان فقر و سرخودرگی، آشوب و تبعیض اجتماعی و فرهنگی دانش آموزان، آموزگاران و جامعه فرهنگی است. این مسائل چارچوب فکری آل احمد و یا همان سطح کلان فکری او را تشکیل می دهد.تجزیه و تحلیل عوامل انسجامی متنی داستان نشان داد که عامل انسجام ارجاعی بیش از سایر عوامل انسجام متنی در بافت داستان به کار گرفته است. پس از آن به ترتیب عوامل ربطی، واژگانی و حذف قرار دارند. از عوامل انسجام جانشینی در داستان استفاده نشده است.
محمد دوستی جلال رحیمیان
هدف این پایان نامه بررسی و توصیف ساخت واجی، تصریفی و اشتقاقی واژه در گویش سیستانی ادیمی بوده است. این گویش یکی از گویشهای شرقی زبان فارسی است. برای نیل به این هدف، تعداد از گویشوران محلی از میان روستاییان در محدوده جغرافیایی منطقه ادیمی سیستان انتخاب شدند. این گویشوران بیسواد یا فقط دارای سواد خواندن و نوشتن بودند. یادآور می شود که نگارنده خود نیز گویشور گویش سیستانی ادیمی است و بیشتر عمر را در این منطقه گذارنده است. این تحقیق با گردآوری تعداد زیادی واژع، عبارت و جمله از گویش سیستانی ادیمی آغاز شد. پس از تجزیه و تحلیل واژه ها و عبارتها، واجهای این گویش با استفاده از روش جانشینی استخراج و طبقه بندی شدند. عناصر صرفی، ساختمان فعل و صورتهای مختلف صرفی فعل مورد تحلیل قرار گرفتند و ساخت اشتقاقی واژه با استفاده از پیشوند، پسوند و ترکیب مورد بحث قرار گرفت. این تحقیق ثابت کرد که گویش سیستانی ادیمی ویژگیهای مهمی دارد که آن را از سایر گویشها و فارسی استاندارد متمایز می سازد. این گویش دارای 21 همخوان /y/, /i/, /r/, /n/, /m/, /j/, /b/, /p/, /c/, /x/, /z/, /s/, /v/, /f/, /q/, /g/, /k/, /d/, /t/ و 13 اکه ساده و مرکب /ow/, /ey/, /u/, /u:/, /o:/, /o/, /a
لیلا نیرنیا جلال رحیمیان
هدف این تحقیق بررسی رفتارهای نحوی صفات ساده زبان فارسی در چارچوب گفیک و مک براید است.