نام پژوهشگر: احمد علیپور
ژولیا عزتی علیرضا آقایوسفی
بررسی رابطه ی هوش معنوی با افسردگی و تاثیر مقابله درمانگری بر هوش معنوی و افسردگی موضوع تحقیق حاضر است.پژوهش دو قسمت دارد:قسمت اول اعتبارسنجی مقیاس هوش معنوی است.و قسمت دوم شکامل بکارگیری روش مقابله درمانگری،برای بررسی رابطه ی افسردگی و میزان هوش معنوی می باشد،که از روش تجربی(طرح پیش آزمون-پس آزمون)استفاده شد. برای قسمت اول پژوهش، طی مراحلی213 دانشجوی پیام نور واحد تهران و سماپران انتخاب شدند.نتیجه ی تحلیل عوامل،با استفاده از تحلیل مولفه های اصلی و چرخش واریماکس پنج قلمرو بدست آمد.همین نتایج نشان دادند که پنج قلمرو019/58درصد از تغییرات کل را تبیین می کند.با استفاده از آلفای کرونباخ،سطح آلفای آن 89/0 بدست آمد که از پابابب مطلوبی برخودار می باشد. برای قسمت دوم پژوهش،30نفر از مراجعین پایگاه سلامت اجتماعی انتخاب شدند. پس از تکمیل پرسشنامه های هوش معنوی، راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن، و فرم کوتاه افسردگی بک(دارای نمره افسردگی متوسط تا شدید)،در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. طی 8جلسه آموزش راهبردهاو بکارگیری مقابله درمانگری،مجددا مورد آزمون های فوق الذکر قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که مقابله درمانگری موجب تغییر بکارگیری راهبردهای مقابله ای شده(دوری جویی و گریز-اجتناب)، ولی تغییری در میزان هوش معنوی در افراد افسرده ایجاد نگردید.
شهربانو فریحی احمد علیپور
پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین کمال گرایی وافسردگی با نقش واسطه ای تن انگاره در جامعه دخترانداوطلب جراحی زیبایی شهر تهران در سال 88انجام شده است.نمونه مورد بررسی 200 نفر از داوطلبان جراحی زیبایی سن18تا30ساله حاضر در بیمارستانهای حضرت فاطمه ورازی وکلینیکهای جراحی بوده است که با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند.انها پرسشنامه های افسردگی بک وکمالگرایی اهوازونگرانی در مورد تصویر بدنی روزنبرگ را تکمیل نمودند.یافته های تحقیق نشان میدهد که هرسه متغیر رابطه مثبت ومعنی داری باهم دارندوکمالگرایی وتن انگاره افسردگی را پیش بینی میکنند.نتایج رگرسیون چند متغیره گام به گام نشان داد که کمالگرایی پیش بینی کننده بهتری برای افسردگی استو37/تغییرات افسردگی را پیش بینی میکند.در حالی که تن انگاره فقط 091/غییرات افسردگی را پیش بینی میکند ودر نتیجه پیش بینی کننده خوبی برای افسردگی نیست.
نوشین تقی نژاد احمد علیپور
این پژوهش درجهت بررسی تاثیر یازهای رایانه ای پرخاشگرانه و غیرپرخاشگرانه بر خلاقیت و خودپنداره نوجوانان دختر و پسر شهرستان بندرعباس در سال تحصیلی88-1387 انجام شده است.طرح تحقیق در این پژوهش از جمله طرحهای نیمه آزمایشی به روش پیش آزمون –پس آزمون با گروه کنترل و نمونه آماری شامل 60آزمودنی (40نفر گروه آزمایشی و 20نفر گروه گواه) می باشد.ابزار اندازه گیری شامل پرسش نامه خلاقیت عابدی و پرسش نامه خودپنداره آهلووالیااست . بازیهای کامپیوتری مورد استفاده در این پژوهش ،بازی رایانه ای خیر و شر و بازی فیفا می باشد. بازیکنان این بازیها را در طول یکماه و بمدت هشت جلسه ،هرجلسه 30دقیه انجام دادند و سپس خلاقیت و خودپنداره آزمودنیها اندازه گیری شده است.تحلیل آماری داده ها در سطح معناداری ???? p> نشان داد که : خلاقیت در پسران و دختران فرق دارد بدینصورت که انعطاف پذیری دختران از پسران بیشتر است .خودپنداره در دختران و پسران متفاوت است به این معنی که مولفه شادی در دختران از پسران بیشتر است . بین دختران و پسران در تاثیر بازیهای رایانه ای بر خودپنداره تفاوت وجود دارد یعنی در مولفه های رفتار،وضعیت عقلائی و تحصیلی، شهرت و شادی متفاوت اند بدینصورت که بعد از انجام بازی رایانه ای رفتار در دختران افزایش و در پسران کاهش یافته است .وضعیت عقلائی و تحصیلی در دختران و پسران افزایش یافته است.شهرت در پسران افزایش و در دختران کاهش یافته است .شادی در دختران کاهش یافته است.بین درآمد خانواده و تحصیلات پدر با خودپنداره فرزندان رابطه معناداری وجود دارد. بین تعداد فرزندان و خلاقیت رابطه معناداری وجود دارد.
سیمین رحیمی بازنه احمد علیپور
مطالعه حاضر با هدف "رابطه شدت بیماری آسم باویژگی های شخصیتی بیماران" انجام شده است .روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است .جامعه آماری عبارت ازکلیه بیماران آسمی است که درنیمسال اول سال 1387 به کلینیک های تنفسی بیمارستان لبافی نژاد درشهر تهران مراجعه کرده اند ودر آن بیمارستان تشکیل پرونده داده اندودر حال حاضر تحت درمان هستند.نمونه تحقیق شامل 100 نفر بیماراست که به طور تصادفی واز طریق فرمول کوکران ازبین بیماران فوق انتخاب گردیده اند.برای تعیین شدت بیماری آسم به پرونده های پزشکی بیماران مراجعه کرده واز نتیجه آنها که برحسب میزان شدت آسم (شدید،متوسط ،خفیف)بوده،استفاده شده است وبرای سنجش ویژگی های شخصیتی ازپرسشنامه 5 عاملی شخصیت نئو (neo-ffi) که شامل 60 سوال است ،استفاده شده است. پس از تجزیه و تحلیل داده ها توسط نرم افزار spss مشخص گردید که بین شدت بیماری آسم و ویژگی های شخصیتی روان نژند گرایی و باز بودن در میان مردان رابطه معنادار مثبت وجود دارد و در سایر ویژگی های شخصیتی برون گرایی، توافق و وجدانی بودن رابطه معناداری با شدت بیماری آسم مشاهده نگردید.درزنان رابطه معناداری با هیچیک از ویژگی های شخصیتی مشاهده نشد . درمورد ویژگی های جمعیت شناختی نیز هیچ رابطه ای مشاهده نشد.
مریم اباذریان طهرانی حسین زارع
پژوهش حاضر یک مطالعه ی بین رشته ای، از نوع آزمایشی می باشد که در حوزه ی روانشناسی شناختی و ارتباط آن با برخی از مسائل زیستی یعنی هورمون های جنسی صورت پذیرفته است. روانشناسی شناختی مطالعه ی نحوه ی ادراک، یادگیری، یادسپاری و تفکر افراد درباره ی اطلاعات است. توانایی یادگیری و به خاطر سپردن سازگاری ارگانیسم را افزایش می دهد و این در حالی است که یکی از مهم ترین اجزای فرایند یادگیری، حافظه است. حافظه در دنیای واقعی حافظه ی روزمره شناخته می شود و همچنین ازمباحث جدید در حافظه فراحافظه می باشد که دانش شخص نسبت به حافظه ی خودش تعریف شده است. اکثر پژوهش ها درباره حافظه گذشته انسان صورت گرفته در حالی که در حافظه ی روزمره ما با حافظه ای نیز سروکار داریم که مبتنی بر حافظه ی آینده گراست. این حافظه، یادآوری به منظور انجام اعمال با قصد و نیت است. به منظور تحقیق برای نشان دادن تاثیر هورمون های جنسی استروژن و پروژسترون سینتتیک بر متغیر های فراحافظه، حافظه ی روزمره و آینده گرا بر 54 خانم واقع در سن باروری با میانگین سنی 09/33 سال سه گروه کنترل، آزمایش اول) دریافت کنندگان ld) و آزمایش دوم(دریافت کنندگان hd) بررسی گردید. ابزار مورد استفاده برای سنجش فراحافظه پرسشنامه حافظه ی چند عاملی mmq و جهت اندازه گیری حافظه ی روزمره پرسشنامه ی ساندرلند و برای سنجش حافظه ی آینده گرا از تکلیف آینده گرا استفاده شد. اندازه گیری در سه نوبت: یک پیش آزمون( در روزهای اول تا پنجم سیکل قاعدگی) و دو پس آزمون(در روزهای بیست و یکم سیکل قاعدگی اول و سوم) انجام شد. داده های آماری به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر برای دو پرسشنامه ی mmq و ساندرلند و روش غیر پارامتریک کروسکال- والیس برای تکالیف آینده گرا بررسی و تحلیل شد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که هورمون های جنسی استروژن و پروژسترون سینتتیک که در این پژوهش از قرص های پیشگیری از بارداری ترکیبی برای آزمودنی ها استفاده گردید بر فراحافظه و متغیرهای آن، حافظه ی روزمره و حافظه ی آینده گرا تاثیر دارد و نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری عملکرد آن را بهبود می بخشد.
سوده توکلی مجید صفاری نیا
مطالعه حاضر برای تعیین تأثیر طراحی محیط با استفاده از عناصر طبیعی بر پاسخ های روانشناختی و فیزیولوژیکی در آزمودنی ها بکار می رود . استفاده از طراحی محیط با عناصر طبیعی در مطب ها و بیمارستان ها باعث کاهش اضطراب انتظار ، فشار خون ، ضربان قلب و درجه حرارت بدن مراجعین به این محیط ها می شود و در ایجاد آرامش در مراجعین به این مراکز موثر است. تئوری کاهش استرس اولریچ (2002) و تئوری فوکولت ولکان (نقل از جسلر ،2003) درباره واقعیت های اتاق انتظار مارا به استفاده از روانشناسی محیط زیست در مبحث روانشناسی نگهداری و پایداری محیط رهنمون می کند، برای آزمون فرضیه های این تحقیق نمونه ای در دسترس به حجم 77 نفر در دو گروه زن ومرد انتخاب و در دو گروه آزمایش وکنترل ، مورد پیش آزمون قرار گرفتند و سپس با قرار گرفتن در محیط طراحی شده (دارای عناصر محیط زیست ،صدای آب و گیاه سبز و صدای حیوانات و قرار گرفتن در معرض آنها ) مورد پس آزمون قرار گرفتند . یافته ها نشان داد که قرار گرفتن در محیط طراحی شده اتاق انتظار به مدت 20 دقیقه ، در کاهش اضطراب انتظار ، فشار خون مراجعین ، ضربان قلب و درجه حرارت بدن به وضوح موثر است و در تأثیر این محیط بر شاخص های اضطراب انتظار ، نبض و درجه حرارت بدن بین زنان و مردان تفاوتی مشاهده نمی شود ولی شاخص فشار خون سیستولیک زنان کاهش بیشتری نشان داده است.
کمال برزگر قاضی مجید محمود علیلو
هدف این پژوهش بررسی و مقایسه عوامل شخصیتی و سبک های دلبستگی در افراد دارای فشار خون اساسی با افراد بهنجار بود. به این منظور 50 نفر از بیماران مبتلا به فشار خون که به بیمارستان شهید مدنی شهرستان آذرشهر مراجعه کرده بودند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با 50 نفر فرد بهنجار که از نظر جنسیت و سن و تحصیلات مشابه بودند مورد مقایسه قرارگرفتند. برای جمع اوری داده ها از پرسشنامه شخصیتی نئو فرم کوتاه و پرسشنامه سبک های دلبستگی هازان و شاور استفاده شد.برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیره (manova)، آزمون خی2 و ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید. نتایج نشان داد که بین نمرات گروه بیماران فشار خونی و گروه بهنجار در عوامل پنج گانه شخصیتی (به جز بعد دلپذیر بودن) تفاوت معنادار وجود دارد. از طرف دیگر بین عوامل شخصیتی و سبک های دلبستگی رابطه وجود دارد. بیماری فشار خون اساسی دسته ای از اختلالات روانی فیزیولوژیایی است که علاوه بر عوامل زیستی و خطر ساز جسمی به عنوان فرایند فیزیوپاتولوژیک، از لحاظ روان شناختی نیز، ویژگیهای شخصیتی و سبک های دلبستگی در بروز یا تشدید آن نقش بسزایی دارند. نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داد که افراد مبتلا به فشار خون اساسی افرادی مضطرب ، نگران ، خشم گین ، درون گرا بوده و دارای سبک های دلبستگی نا ایمن هستند.
شهرام یاقوتی آذری مجید محمود علیلو
مقدمه: هدف این پژوهش بررسی مشکلات حافظه ای افراد مبتلا به نوع وارسی و شستشو کننده اختلال وسواسی – جبری از نظر فراحافظه ، حافظه،سوگیری به حافظه و میزان اطمینان به حافظه است. مواد و روش کار: 30 فرد مبتلا به اختلال وسواسی ـ جبری (15 وارسی کننده، 15 شستشو کننده) و 30 نفر به عنوان گروه گواه (15 نفر به عنوان اضطراب منتشر،15 نفر بهنجار ) انتخاب شدند. گروه گواه از نظر متغیرهای جمعیت شناختی با گروه های وارسی کننده و شستشو کننده همتا شدند. از نظر نوع افکار و اعمال وسواسی ـ اجباری با استفاده از مقیاس وسواسی ـ جبری و مصاحبه روانپزشکی بررسی شدند. در این تحقیق حافظه آزمودنی ها به کمک تکالیف رایانه ای مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: این بررسی نشان داد که گروه ها از نظر میزان فراحافظه با یکدیگر تفاوت دارند و گروه وارسی کننده از نظر میزان یادآوری با یکدیگر تفاوت دارند.اما وارسی کننده ها و شستشو کننده ها نسبت به یادآوری واژه های مرتبط با وارسی و شستشو از خود سوگیری نشان ندادند ولی افراد گروه وارسی کننده به صورت معنی داری اطمینان کمتری نسبت به حافظه ی خود نشان دادند. نتیجه گیری: مشکلات حافظه ای بیماران وسواسی ـ جبری در چارجوب نظریه های روانشناختی به ویژه دیدگاه شناختی ـ رفتاری تبیین پذیر است.
مهکامه میرتمیز دوست احمد علیپور
چکیده پژوهش حاضر عوامل موثر بر آمادگی یادگیری خود راهبر را بین دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه پیام نور مرکز تهران مورد بررسی قرار می دهد. سپس نتایج این سنجش را با نتایج به دست آمده از یکی از دانشگاههای حضوری که در اینجا دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال می باشد مورد مقایسه قرار می دهد. برای جامعه آماری از کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی مرکز تهران که در نیمسال دوم سال تحصیلی 89-1388 مشغول به تحصیل بوده اند استفاده شد. به کمک جدول مورگان و بهره گیری از روش نمونه گیری طبقه ای ، از بین پنج گروه تحصیلی در دانشگاه، گروههای نمونه انتخاب شدند. با توجه به تعداد دانشجویان در هر گروه آموزشی، نمونه ای متناسب با حجم آن گروه انتخاب شد. حجم نمونه انتخابی پس از گرد کردن نسبت نمونه اخذ شده از هر گروه 321 نفر است که 222 نفر آن زن و 99 نفر آن مرد می باشند به همین تعداد نیز از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال نمونه در نظر گرفته شد. میان اعضای نمونه پرسشنامه سنجش میزان آمادگی خود راهبری در یادگیری فیشر و همکاران (2009) که حاوی 40 گویه بوده است توزیع گردید. داده های خام به کمک نرم افزار اس پی اس اس و آزمونهای همبستگی پیرسون، آنووا و توکی مورد تحلیل و نتیجه گیری قرار گرفتند. نتایج نشان داد در محورهای خود مدیریتی و رغبت دریادگیری تفاوت معنی داری بین دانشجویان دو دانشگاه وجود دارد، اما در محور خود کنترلی و در میزان آمادگی کلی یادگیری خود راهبر بین دانشجویان دو دانشگاه تفاوت معنی داری دیده نشد. بین جنس، سن، ترم تحصیلی دانشجو، معدل ترم قبل با میزان آمادگی خود راهبری در یادگیری همبستگی مثبت وجود دارد. با نگاهی به مقادیر علامت در محور های خودمدیریتی، رغبت یادگیری و خودکنترلی، مشخص شد. عامل سن بر محورهای خودمدیریتی و خودکنترلی موثر است اما بر رغبت یادگیری تأثیری مشاهده نشد. آزمون توکی نشان داد میانگین نمره خودمدیریتی در گروه علوم انسانی به طور معنی داری بیشتر از سایر گروههای تحصیلی است، اما بین سایرگروههای تحصیلی(علوم پایه، فنی-مهندسی، کشاورزی وهنر) تفاوت معنی داری مشاهده نشد. می توان از نتایج این پژوهش جهت سنجش میزان آمادگی خود راهبری دریادگیری دانشجویان رشته های مختلف تحصیلی و در دانشگاههای مختلف که از شیوه های آموزشی متفاوتی استفاده می کنند جهت انجام پژوهشهای گوناگون و درنهایت بهبود کیفیت آموزشی در سطح دانشگاهی استفاده کرد.
فوزیه السادات حسینی احمد علیپور
چکیده پژوهش حاضر به منظور مقایسه ویژگیهای شخصیتی، سلامت روان شناختی و تصویر بدنی داوطلبان و غیرداوطلبان جراحی زیبایی و زنان جراحی شده در شهر تهران در سال 88 انجام شد. بدین منظور از میان جامعه آماری زنان داوطلب جراحی زیبایی و جراحی کرده، تعداد 200 نفر(هر کدام 100 نفر) با روش نمونه گیری در دسترس، از چند کلینیک جراحی زیبایی در شهر تهران انتخاب شدند. جهت مقایسه این افراد با جمعیت غیرداوطلب، یک نمونه 100 نفری نیز از زنان غیرداوطلب که از لحاظ سن، تحصیلات و وضعیت تأهل با دوگروه همتا شده اند از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آنها پرسشنامه های استاندارد سلامت عمومی28ghq ، شخصیت neo-efi و روابط چند بعدی بدن- خود را تکمیل نمودند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چند عاملی و رگرسیون و جهت مقایسه و بررسی فرضیه ها از آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری 05/0? ? استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد بین ویژگیهای شخصیتی، سلامت روان شناختی و برخی ابعاد تصویر بدنی(ارزشیابی قیافه، وزن ذهنی و رضایت بدنی) در سه گروه تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج رگرسیون چندمتغیری گام به گام نشان داد که در پیش بینی سلامت روانشناختی به طور کلی متغیرهای ویژگیهای شخصیت (برونگرایی، نوروزگرایی، وظیفه شناسی، تجربه پذیری و مقبولیت) و از ابعاد تصویر بدنی(ارزشیابی قیافه و جهت گیری تناسب اندام)از بیشترین نقش برخوردار هستند. کلید واژه ها:سلامت روان شناختی، ویژگیهای شخصیت، تصویر بدنی و جراحی زیبایی
فریبا رضوی فرهاد شقاقی
پژوهش حاضر برای ارزیابی مهارت مدیریت زمان دانش آموزان دبیرستانی ،از طریق ساخت وهنجاریابی پرسش نامه مدیریت زمان وبررسی رابطه آن بااضطراب،عملکرد تحصیلی وسلامت روان انجام گردید. برای این منظور نمونه ای با حجم 350 نفر به صورت چند مرحله ای از بین دانش آموزان دبیرستان های دخترانه منطقه 16 آموزش وپرورش تهران انتخاب شدند،سپس پرسشنامه مدیریت زمان که دارای 32 سئوال بر پایه مقیاس لیکرت با درجات 0 تا 4 بود بر روی آنها اجرا گردید. یافته ها نشان داد که گویه های پرسشنامه با ضریب 0.9= a همگونی دارند .بااستفاده از تحلیل عاملی اکتشافی سه عامل برای مجمو عه 32 ماده ای پرسشنامه مدیریت زمان به نام های 1- برنامه ریزی 2-تعلل 3- وقت کشی استخراج گردید.با توجه به عوامل مذ کور،پرسشنامه مدیریت زمان که در این پژوهش بکار رفت به گونه کلی عوامل موثر بر مدیریت زمان را با توجه به نظرات تریسی و پیشینه های مطالعاتی پوشش میدهد . همچنین این پژوهش نشان داد که مدیریت زمان با اضطراب ارتباط معنادار دارد و عامل دوم مدیریت زمان (تعلل) به میزان 30.4 در صداز تغییرات اضطراب را تبیین می نمود .برای تعیین معناداری ارتباط مدیریت زمان و عملکرد تحصیلی از میانگین نمرات ترم اول دانش آموزان استفاده شد،نتایج نشان دادکه مدیریت زمان توانایی تبیین 43.5 در صد از تغییرات عملکرد تحصیلی را داراست. از طرف دیگر میزان بکار گیری مهارت های مدیریت زمان با میزان سلامت روان رابطه معنی دار داشت به عبارت دیگرهرچه نمره مدیریت زمان فردبالاتر باشد سلامت روان او بیشتر است.
فریده فرخزادی احمد علیپور
چکیده موضوع این تحقیق مقایسه سلامت روانی، سوء مصرف مواد و رضایت زناشویی والدین کودکان مبتلا به اختلال کمتوجهی/ بیشفعالی و والدین کودکان بدون اختلال کمتوجهی/ بیشفعالی است. برای این تحقیق 400 کودک و والدین آنها انتخاب شدند. 200 نفر از این کودکان دارای اختلال کمتوجهی-بیشفعالی بودند و 200 نفر دیگر چنین اختلالی را نداشتند. در گروه بدون اختلال، 100 دختر، 100 پسر 6-18 ساله و در گروه با اختلال کمتوجهی/ بیشفعالی ـ پسر، دختر قرار گرفت. تشخیص بالینی وجود اختلال adhd در گروه با اختلال کمتوجهی/ بیشفعالی قبلاً با مصاحبه بالینی روانپزشک و جدول تشخیصی k-sads بر اساس معیار تشخیص dsm-iv انجام شده است. بررسی سلامت روانی، سوء مصرف مواد والدین کودکان و کودکان بر پایه معیارهای تشخیصی dsm-iv انجام شده است. سپس والدین و کودکان پرسشنامههای زیر را پر کردند. 1- پرسشنام? کاترز بزرگسالان 2- پرسشنام? فرم گزارش والدین کودکان و نوجوانان 16-4 سال. 3- پرسشنام? مقیاس وندریوتا برای ارزیابی نارسایی توجه و بیشفعالی در بزرگسالان. 4- پرسشنام? فرم خودسنجی نوجوانان 16-11 سال. 5- پرسشنام? رضایت زناشویی انریچ. درنهایت والدین کودکان بااختلال کم توجهی/بیش فعالی ووالدین کودکان عادی با هم مقایسه شدندوکودکان آنهانیزازنظراختلالهای همراه باهم مقایسه گردیدند. داده های این تحقیق از طریق آزمون های آماریtبرای دو گروه مستقل وهمچنین آزمون کای اسکوئردو متغیری(خی دو دومتغیری) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: درتجزیه وتحلیل بدست آمده،اختلال اضطراب فراگیر15.6%، اختلال اعمال وسواسی 5.1%،اختلال افکار وسواسی 4.6%،اختلال شخصیت ضداجتمامی5/.%،اختلال فوبی ساده5/.%،اختلال فوبی اجتماعی3/.%،اختلال اسکیزوفرنیفرم3/.%،حملات پانیک باگذرهراسی3/.%،حملات پانیک بدون گذرهراسی3/.%،اختلال جسمی سازی5/.%،در والدین کودکان بااختلال کم توجهی/ بیش فعالی نسبت به والدین کودکان عادی بیشتر می باشد. . همچنین شواهدنشان می دهد شاخص سوء مصرف مواد دروالدین کودکان بااختلال کم توجهی/بیش فعالی 21%شایع ترمی باشدو والدین کودکان مبتلا به اختلال کمتوجهی/ بیشفعالی در مقایسه با والدین کودکان بدون اختلال کمتوجهی/ بیشفعالی، 8/2%رضایت زناشویی پایینتری دارندو در کودکان مبتلا به اختلال کم توجهی/بیش فعالی فراوانی اختلالات همراه (اختلال سیکلوتایمی5.%، مانیا.5%،هایپومانیا5.% ،اضطراب مفرط5.%،افکار وسواسی 5.%،نافرمانی مقابله ای 29%،پانیک5.%،سلوک3.5% وتیک1% ) بیشتر از کودکان عادی می باشد ودرنهایت والدین کودکان مبتلا به اختلال کمتوجهی/ بیشفعالی درمقایسه با کودکان سالم، سابقه2% اختلال کم توجهی- بیش فعالی،9%اختلال کم توجهی،1%بیش فعالی بیشتری دارند.p(سطح معنی داری در دودامنه)مربوط به اختلال های افسردگی اساسی تک دوره،افسردگی اساسی راجعه،اضطراب فراگیر،فوبی ساده،استرس پس ازرویداد آسیب زا ،رضایت زناشویی پایین ،سوء مصرف مواد وسابقه کم توجهی /بیش فعالی دروالدین کودکان مبتلا به اختلا ل کم توجهی/بیش فعالی واختلا ل نافرمانی-مقابله ای وسلوک دراین کودکان از آلفای05. کوچکتر هستند وtحاصله نیز در این اختلالات از tجدول(1.96) بزرگتر می باشند. نتایج: یافته ها نشان می دهد والدین کودکان بااختلال کم توجهی/بیش فعالی دارای سلامت روانی کمتر ، سو،مصرف مواد بیشتر ،رضایت زناشویی پایین تروسابقه اختلال کم توجهی /بیش فعالی بیشتر،در مقایسه والدین کودکان عادی می باشندوکودکان با اختلال کم توجهی/بیش فعالی نسبت به کودکان عادی اختلالات همراه بیشتری دارند.
رحمت الله دهقان قهفرخی محمود کمالی
چکیده هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی آموزش شناختی- رفتاری مدیریت استرس بر شاخص های درد و خود-کارآمدی درد در بیماران مبتلا به میگرن در بیمارستان های شهرکرد بود. روش انجام این تحقیق، آزمایشی شامل پیش آزمون، پس آزمون، آزمون پیگیری با گروه کنترل است. تعداد 32 نفر از مبتلایان به سردرد میگرنی مراجعه کننده به درمانگاه اعصاب و روان بیمارستان های امام علی(ع) و کاشانی شهرکرد در سال 89- 1388 به طور تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش(16 نفر) و گروه کنترل(16 نفر) قرار گرفتند. گروه کنترل صرفا تحت دارودرمانی و گروه آزمایش علاوه بر دارودرمانی تحت آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری قرار گرفتند. شاخص های درد(دفعات وقوع، طول مدت و شدت سردرد) از طریق فرم روزنگار سردرد و احساس خود-کارآمدی از طریق پرسشنامه احساس خود -کارآمدی درد در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 1 ماهه مورد اندازه گیری قرار گرفت. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تحلیل ها نشان داد که در دو مرحله پس آزمون و پیگیری میانگین نمرا ت احساس خودکارآمدی گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه به طور معناداری(0001/0> p) افزایش پیدا کرده است و همچنین میانگین نمرات شدت سردرد گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه در دو مرحله پس آزمون و پیگیری به طور معناداری(به ترتیب 009/0 و 006/0= p) کاهش پیدا کرده است و میانگین نمرات دفعات سردرد گروه آزمایش و گروه گواه (255/0 و 195/0 p=) که معنی دار نمی باشد در مورد شاخص طول مدت سردرد نیز تفاوت نمرات پس آزمون طول مدت سردرد در گروه های آزمایش و کنترل معنی دار است (002/0= p) اما در مرحله پیگیری تفاوت گروهی معنی دار نیست (255/0 = p). آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری می تواند به عنوان یک درمان الحاقی در کنار درمان های استاندارد میگرن، در زمینه افزایش احساس خودکارآمدی و کاهش شدت سردرد در این بیماران موثر واقع شود. کلید واژه ها: شاخص های درد، خودکارآمدی، میگرن، آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری
عاطفه خضرایی ویژه فر مسعود جان بزرگی
پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان چندوجهی بر کاهش تنیدگی و افزایش شاخصهای سلامت در جانبازان مبتلا به استئومیلیت است. این پژوهش یک مطالعه از نوع شبه آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. به این منظور، 28 آزمودنی با میانگین سنی 44 سال و 7 ماه به روش نمونه گیری داوطلبانه در دسترس، انتخاب و به 2 گروه 14 نفره تقسیم شدند.هر دو گروه به پرسشنامه سلامت عمومی، تنیدگی ادراک شده پاسخ دادند و ازمایش خون از آتها به عمل آمد و گروه آزمایش در یک دوره درمان چندوجهی لازاروس که طی 12 جلسه 90 دقیقه ای به طور هفتگی شرکت کردند و در پایان، از افراد هر گروه دوباره مقیاس سلامت عمومی ، تنیدگی ادراک شده کوهن و آزمایش خون گرفته شد. تحلیل نتایج با روش تحلیل کوواریانس نشان داد که درمان چندوجهی بر روی تنیدگی، سلامت عمومی و زیر مقیاس های آن( افسردگی، اضطراب، اختلال در عملکردو علائم جسمانی) تاثیر داردولی این درمان بر روسی سرعت رسوب گلبولهای قرمز که از روش مان ویتنی ، التهاب پروتیئن از روش آماری ضریب کندال و التهاب گلبولهای سفید خون که از روش آماری t مستقل استفاده شد، نشان داد که بر میزان عفونت تاثیر معنی داری ندارد. نتیجه گیری: درمان چندوجهی در حد 12 جلسه می تواند اختلال های روانشناختی همراه با بیماری های مزمن از قبیل تنیدگی، سلامت و زیر مقیاس های آن( افسردگی، اضطراب، اختلال در عملکرد اجتماعی و علائم جسمانی) را به طور معنی دار کاهش دهد ولی تاثیر آن بر سرعت رسوب گلبولهای قرمز، التهاب پروتیئن و التهاب گلبولهای سفید خون معنی دار نیست. تاثیر دارد ولی این درمان بر روی سرعت رسوب گلبولهای قرمز، التهاب پروتین و التهاب گلبولهای سفید خون تاثیر معنی داری ندارد. واژه های کلیدی: درمان چندوجهی لازاروس، تنیدگی،سلامت عمومی، استئومیلیت
زهرا محجوبی فرهاد شقاقی
اثربخشی به کارگیری راهبردهای مداخله شناختی- رفتاری در بهبود و درمان اختلال هجی و دیکته نویسی دانش آموزان پسر دوم ابتدایی ناتوان در یادگیری شهر مشهد این پژوهش با هدف اثربخشی به کارگیری راهبردهای مداخله شناختی- رفتاری در بهبود و درمان اختلال هجی و دیکته نویسی دانش آموزان پسر دوم ابتدایی ناتوان در یادگیری شهر مشهد انجام شد. نمونه پژوهش شامل 30 نفر از دانش آموزان پسر نادرست نویس بود که در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل(15 نفر) به طور تصادفی جایگزین شدند. آزمودنی های گروه آزمایش تحت یک دوره 10 جلسه ای آموزش درمانی از طریق ارائه روشهای مبتنی بر شناختی- رفتاری و با تأکید بر راهبردهای خودآموزی، خود نظارتی و خود ارزیابی قرار گرفتند و در این مدت، گروه کنترل برنامه عادی توان بخشی مرکز را طبق معمول گذشته دریافت نمود. داده های پژوهش با استفاده از مقیاس محقق ساخته و دیکته نویسی و هجی کردن گردآوری شد و اندازه گیری متغیر وابسته برای هر دو گروه قبل و بعد از اجرای مداخله انجام گرفت. تحلیل داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل نمره های تفاوت نشان داد که مداخله شناختی- رفتاری که شیوه ای خودآموز در یادگیری است سبب بهبود فرایند بیان نوشتاری دانش آموزان نادرست نویس و افزایش سرعت روان نوشتن آنها است.
آسیه رضایی نیا سر احمد علیپور
هدف: خواب یکی از عناصر مهم در چرخه شبانه روزی است که با بازسازی قوای فیزیکی و هیجانی همراه است. از آنجا که انسانها یک سوم زندگی خود را در خواب می گذارنند و بیش از 30 درصد مردم دنیا از اختلالات خواب رنج می برند. می توان گفت، اختلال خواب از بزرگترین اختلالهای روانی می باشد. یکی از عوامل ایجاد کننده اختلال خواب مصرف مواد اعتیاد آور می باشد که مصرف کنندگان هم در دوره مصرف و هم در زمان قطع مصرف و درمان اعتیاد دچار مشکلات خواب می گردند. روش: پژوهش نیمه آزمایش حاضر با هدف بررسی و مقایسه تاثیر دو شیوه درمان نگهدارنده با متادون و درمان پرهیز مدار و ایمان مدار بر بیماران مصرف کننده ماده کراک که برای درمان به مراکز درمان اعتیاد دارویی و غیر دارویی مراجعه کرده اند صورت گرفت. در این مطالعه 70 بیمار مصرف کننده شرکت داشته اند. که در دو نوبت پیش آزمون و پس آزمون که یکماه بعد از پیش آزمون اجرا شد با استفاده از آزمونهای psqiوpirsوbaiو bdi مورد سنجش قرار گرفته اند. نتایج: یافتهای بدست آمده نشان داد که درمان پرهیز مدار و ایمان مدار اثربخشی بهتری نسبت به درمان نگهدارنده با متادون در کاهش مشکلات خواب بیماران تحت درمان دارد. در بررسی بین اختلاهای افسردگی و اضطراب و مدت زمان مصرف مواد با مشکلات خواب این گروه همبستگی معناداری مشاهده شد . ولی بین طول مصرف کراک و مشکلات خواب رابطعه معناداری بدست نیامد. بحث: مطالعه حاضر نشان داد که بین روشهای مختلف درمان اعتیاد و کاهش مشکلات خواب رابطه وجود دارد. از این رو توجه به مشکلات خواب بیماران در دوره درمان امری ضروری است و توجه به بهبود و ارتقاء الگوی خواب بیماران می تواند میزان بازگشت به بیماری را کمتر کند.
فاطمه قراء زیبایی مهناز علی اکبری
یکی از بیماریهای قرن حاضر که متاسفانه اکثراً جوانها، خصوصا دختران و زنان جوان به آن مبتلا می شوند بیماری مولتیپل اسکلروزیس (multiple sclerosis) است. به علت ماهیت ناتوان کننده این بیماری و همچنین پیش آگهی ناخوشایندی که در انتظار مبتلایان به آن است ، بروز اختلالات روانشناختی از قبیل افسردگی ، ناامیدی، اضطراب واسترس چندان دور از ذهن نیست. با توجه به ارتباط تأیید شده ای که بین سلامت روانی و جسمی در یک فرد وجود دارد هدف این پژوهش بررسی تأثیر معنا درمانی گروهی بر میزان کاهش استرس ادراک شده و افزایش امید به زندگی در بیماران مبتلا به ام اس می باشد. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی (پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل) است و نمونه ای به حجم 20 نفر در دو گروه آزمایش و کنترل (10 نفر آزمایش و 10 نفر کنترل) از بیماران مبتلا به ام اس "عضو انجمن ام اس ایران" با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی با احتساب معیارهای ورود به نمونه انتخاب شدند. پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن(cohen) و امید به زندگی اشنایدر (snyder) ، در این پژوهش به عنوان ابزار اندازه گیری استفاده گردید. نتایجی که از روش تحلیل کوواریانس بدست آمد، نشان داد که روش معنا درمانی گروهی در کاهش استرس ادراک شده و افزایش امید به زندگی بیماران ام اس تاثیر داشته است (p<0/01) به نحوی که نمرات استرس ادراک شده آنها در پس آزمون نسبت به پیش آزمون کاهش و نمرات امید به زندگی گروه آزمایش در پس آزمون نسبت به پیش آزمون به طور معناداری افزایش معناداری داشته است. با توجه به نتایج به دست آمده مبنی بر اثربخش بودن معنادرمانی بر کاهش استرس ادراک شده و افزایش امید به زندگی بیماران ام اس، پژوهش حاضر می تواند در رسیدن به یک راه حل موثر برای کاهش استرس و نا امیدی و به طور کلی بهبود وضعیت روانی بیماران مبتلا به ام اس، راه گشا باشد. به علاوه بررسی صورت گرفته در این پژوهش ، پیرامون معنا درمانی ، به شناخت هر چه بیشتر دانشجویان و علاقه مندان روانشناسی از جوانب این شیوه درمانی کمک خواهد کرد. نتایج این پژوهش می تواند برای طیف گسترده ای از افراد و نهادهایی که با بیماران مبتلا به ام اس سر و کار دارند قابل استفاده باشد. ائم از خانواده این بیماران ، پرسنل بیمارستانها و کادر درمانی مربوط و همچنین انجمنهای حمایت از بیماری ام اس و حتی مسولین سیاستگذاری در حیطه ارتقاء سطح بهداشت روانی جامعه.
محبوبه پورعدل احمد علیپور
این پژوهش به منظور مقایسه افراد با اضطراب بالا و پایین از نظر سطوح کلسترول، تری گلیسیرید، لیپوپروتئین ها با چگالی کم (ldl)، لیپوپروتئین ها با چگالی زیاد (hdl) و پلاکت ها تدوین و اجرا گردیده. نمونه مورد مطالعه این پژوهش عبارت بود از 142 مرد با میانگین سنی 45 سال که در محل آزمایشگاه تشخیص طبی شرکت ملی گاز جم مورد اندازه گیری قرار گرفتند و نتایج مربوط به آزمایش خون این افراد از طریق آزمایشگاه در اختیار محقق قرار گرفت. جهت اندازه گیری میزان اضطراب افراد، از آزمون رگه (صفت ) اضطراب اسپیلبرگر استفاده گردید. فرضیه های مطرح شده از طریق آزمون ناپارامتری کروسکال - والیس مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت پس از کنترل سایر متغیرها ( شامل سن، جنس، سیگاری بودن، دیابت و فشار خون ) و در سطح معنی داری 05/0، سطوح کلسترول و لیپوپروتیئن ها با چگالی پایین (ldl) ارتباط مثبت و معنی داری با میزان اضطراب افراد مورد بررسی داشت. ارتباط سطوح سه متغیر تری گلیسیرید، لیپوپروتئینها با چگالی بالا (hdl) و پلاکت ها با میزان اضطراب افراد معنی دار نبود. در مجموع این پژوهش ارتباط میان سطوح دو متغیر کلسترول خون و لیپوپروتئین ها با چگالی پایین (ldl) را با میزان اضطراب مورد تایید قرار می دهد و بر ضرورت تدوین و اجرای پژوهش های دیگر با استفاده از شیوه های آزمایشی جهت بررسی ماهیت این ارتباط تاکید می-نماید
افسانه رحیمی احمد علیپور
با توجه به اهمیت روز افزون مسایل زناشویی و خانوادگی، پژوهش حاضر در پی این است که به بررسی رابطه بین میزان هیجان خواهی وسلامت روان با رضایت زناشویی در دانشجویان متاهل دانشگاه پیام نور بپردازد. اعضای جامعه این پژوهش راکلیهدانشجویان متاهل که در بهار1390در دانشگاه پیام نور استان تهران تحصیل می-کردند، تشکیل می دهند.از بین این افراد، 320 نفر شامل 160 زن و 160 مرد متأهل در رده سنی 20 تا40 سالبه عنوان نمونهانتخاب شده و مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده در این بررسی عبارتند از مقیاس هیجان خواهی شکل پنجم ماروین زاکرمن(1978)، آزمون رضایت زناشویی لوکه(1959)وآزمون سلامت روان(ghq). نتایج این پژوهش به این صورت می باشد: بین رضایت زناشویی و سلامت روان (61/0 = r) رابطه ی مثبت و معنادار وجود دارد، سطح معناداری این همبستگی در آزمون دو سویه برابر است با(01/0<p)؛ بین هیجان خواهی و سلامت روان(21/0- = r)رابطه منفی و معنادار وجود دارد.سطح معناداری این همبستگی در آزمون دو سویه برابر است با (01/0 <p). بین هیجان خواهی و رضایت زناشویی نیز (19/0 = r)رابطه ی مثبت و معنادار وجود دارد. معناداری این همبستگی در آزمون دو سویه برابر است با (01/0 <p). سه فرضیه ی اصلی این پژوهش بااین نتایج تأیید می-گردند و هرسه معنی دار هستند.نتایج رگرسیون نیز به این صورت می باشد:رضایت زناشویی با قدرت تبیین کنندگی37 %=2rقادر به تبیین واریانس سلامت روان است.با اضافه شدن هیجان خواهی بر رضایت زناشویی،این میزان تبیین کنندگی به38 % = 2r می رسد. از یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که در سلامت روان زوجین دو متغیر رضایت زناشویی وهیجان خواهی نقش اساسی ایفا می کنند.بنابراین لازم است که در کارهای بالینی(ارزیابی،تشخیص و درمان)وپیشگیری بر نقش اساسی رضایتمندی و هیجان خواهی زوجین توجه شود.در حقیقت یافته های این پژوهش می تواند در خدمت خدمات مشاوره زوجین و خانواده درمانی قرار گیرد.
فریبا جان نثاری لادانی احمد علیپور
زمینه و هدف : گسترش فناوری اطلاعاتی ، همراه با ساعتهای صرف شده ی بسیار کنار رایانه ها موجب ابداع زبانی بنام فینگلیش در میان کاربران فارسی زبان شده است که بکارگیری آن سبب ایجادتعارض زبان شناختی واج – فونتیک در افراد می گردد . هدف پژوهش حاضر مطالعه و مقایسه ی اثرات تنیدگی زایی تعارض زبان شناختی واج – فونتیک و محاسبه ذهنی ، بر فعالیت محورهیپوتالاموس هیپوفیز آدرنال(کورتیزول)وفعالیت دستگاه عصبی خودمختار(فشارخون،ضربان قلب) در دانش آموزان دختر دبیرستانی بود . روش بررسی : 30 دانش آموز دختر دبیرستانی از یک دبیرستان در منطقه 5 آموزش و پرورش استان تهران به صورت تصادفی مرحله ای انتخاب شدند . پس از اطمینان از سلامتی جسمی و روانی آنها بر اساس پرونده ی بهداشتی و مصاحبه بالینی و کنترل متغیر های خواب، تغذیه ، دارو و ورزش ، آنها به 2 گروه مساوی تقسیم شدند . در گروه اول تعارض زبان شناختی واج – فونتیک ( خواندن متن فینگلیش )و گروه دوم محاسبه ذهنی ( آزمون pasat ) راانجام دادند . نمونه کورتیزول بزاقی ، فشار خون ، ضربان قلب هر دو گروه در 3 مرحله ، یعنی قبل از آزمون ، بعدازآزمون ومرحله ی پیگیری در ساعات 8 الی 9 صبح اندازه گیری شد .میزان کورتیزول بزاقی در آزمایشگاه با روش الایزا تعیین گردید . یافته ها : نتایج تحلیل واریانس چند متغیری (manova)نشان می دهد که دو تکلیف در تغییر ترکیب متغیر های وابسته ( تفاوت اندازه های بیومارکرهای فشار خون ، ضربان قلب و کورتیزول بزاقی در سه وهله ) تفاوت معنا داری ندارند ( 05/0<p ) .نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرربرای بررسی تغییرات شاخص های فیزیولوژیک(متغیر های وابسته ) درگروه های آزمایشی( غیر از فشار خون دیاستولیک(05/0<p ) در گروه تعارض زبان شناخی واج – فونتیک) ، بیانگر افزایش میزان بیومارکرها پس ازهردومداخله است(05/0p<) نتیجه گیری : تعارض زبان شناختی واج – فونتیک و محاسبه ذهنی به عنوان منابع تنیدگی زا ، کورتیزول بزاقی(نشانگرفعالیت محورhpa) ، فشار خون و ضربان قلب(نشانگرفعالیت دستگاه عصبی خودکار) را در دختران دانش آموز دبیرستانی افزایش می دهند و این افزایش در هر دو گروه آزمایشی یکسان می باشد .
مریم آقاجانی احمد علیپور
هدف اصلی این مطالعه مقایسه وضعیت سلامت روان و راهبردهای مقابله ای در زوج های سازگار و ناسازگار می باشد. جامعه آماری مورد نظر در این پژوهش عبارتست از دانشجویان متاهل برخی از دانشگاههای دولتی ( دانشگاه تهران ،الزهراء ). روش نمونه گیری در این پژوهش از نوع تصادفی ساده می باشد که با استفاده از سه پرسشنامه مقیاس بهزیستی شخصی ( مک کامینز 2006) ، پرسشنامه سازگاری زناشوئی das ( اسپانیر 1976) و - پرسشنامه سبک های مقابله ای لازاروس و فولکمن ( 1985) داده های مورد نیاز جمع آوری شد. جامعه آماری در این پژوهش 140 نفر هستند که بصورت نمونه گیری تصادفی 70 نفر زوج سازگار و 70 نفر ناسازگار انتخاب شدند. نتایج فرضیه های پژوهش به شرح ذیل می باشد : میانگین سنی افراد ناسازگار حدود 3 سال بیشتر از گروه دیگر بود. سطح تحصیلات افراد در بیشتر موارد لیسانس بود و بیشترین اختلاف تحصیلات در دوگروه مربوط به افراد با تحصیلات فوق دیپلم بود. ناسازگاری در سطوح تحصیلی پائین تر ،افزایش قابل توجهی در مقایسه با مقاطع بالاتر دارد . میانگین امتیازات بدست آمده از پرسش های مربوط به سلامت روان در افراد سازگار به طور معناداری بیشتر از گروه ناسازگار می باشد. و در ارتباط با پرسش های مربوط به سبک های مقابله ای بالاترین میانگین در افراد سازگار مربوط به مولفه خویشتن داری و پائین ترین میانگین مربوط به مولفه گریز- اجتناب بدست آمده است . همینطور بالا ترین میانگین در افراد ناسازگار مربوط به مولفه ارزیابی مجدد مثبت و پائین ترین امتیاز مربوط به دوری گزینی بدست آمده است . بر اساس نمره معیار (100) برای تعریف ناسازگاری ،میانگین نمرات افراد گروه ناسازگار (34/16 ± ) 11/68 و افراد سازگار ( 13 ± ) 55/122به دست آمد. در این تحقیق برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss استفاده گردیده است . و همچنین روشهای آماری ذیل بکار گرفته شده : آمار توصیفی شامل : میانگین و انحراف معیار نمرات ، محاسبه ضریب همبستگی پیرسون و استفاده از آزمون من – ویتنی . کلید واژه ها : راههای مقابله ای- سازگاری زناشوئی – سلامت روان
اکرم راستگویان تهرانی احمد علیپور
پژوهش حاضرتحت عنوان "مقایسه ویژگیهای روان شناختی و کیفیت زندگی در زنان مبتلا و غیر مبتلابه عفونت ژنیتال"انجام گردیده است که در آن تعداد 200نفرزنان متاهل 45-18 ساله به صورت تصادفی و داوطلبانه از بین مراجعین به واحد های بهداشت خانواده مراکز بهداشت افسریه،22بهمن و 17 شهریورانتخاب شدند .به این ترتیب که تعداد100 نفر از آنها به دنبال انجام معاینه توسط پزشک ومامای مرکز وهمچنین انجام مصاحبه و بررسی پرونده بهداشتی آنان به عنوان غیر مبتلا تشخیص داده شدند. گروه دیگر زنانی بودند که به طور مکررطبق معاینه ،مصاحبه و بررسی پرونده به حداقل سالی 4-3بار مجبور به مراجعه و درمان می شدند و برخی دچار عوارض ناشی از آن بودند.پرسشنامه های سلامت روان ،کیفیت زندگی ،تاب آوری و پرسشنامه شخصیتی نئو فرم کوتاه در اختیار آنان قرار گرفت و نتایج پس از نمره گذاری و تجزیه و تحلیل آماری به این ترتیب به دست آمد.برای تحلیل داده ها برای سلامت روان ،کیفیت زندگی و تاب آوری از آزمون تی برای گروههای مستقل ، و به منظور بررسی سنخ های شخصیت از تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شده است. زنان مبتلا به عفونتهای ژنیتال از سلامت روان کمتر،کیفیت زندگی پایین تر و تاب آوری کمتری نسبت به زنان غیر مبتلا برخوردار بودند .همچنین از نظر شخصیتی روان رنجور خویی بالاتر،برون گرایی کمتر،موافق بودن کمترو با وجدان بودن کمتری نسبت به گروه غیر مبتلا داشتند .ودر تمام این موارد این تفاوت از نظر آماری معنادار بودند.امادر مورد گشودگی به تجربه هرچند نسبت به غیر مبتلایان پایینتر بودند اما این تفاوت از نظر آماری معنادار نبود.
رضا دوستی احمد علیپور
هدف:این پژوهش به منظور بررسی سایکوفیزیولوژیک استرس خواندن متون فینگلیش و مقایسه آن با اثر استروپ در دانشجویان صورت گرفته است. مواد و روشها : این پژوهش یک مطالعه تجربی از نوع پیش تست-پس تست با گروه کنترل است که جامعه آماری آن راکلیه دانشجویان پسر دانشگاه علوم پزشکی ایلام ورودی 90-1389تشکیل می دادند. حجم نمونه پژوهش 30 نفر است با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده در دو مرحله انتخاب شدند.ابتدا از بین تمام دانشجویان 30 نفر به صورت تصادفی انتخاب گردید و بعد این 30 نفر به صورت تصادفی در سه گروه جای گرفتند.از آزمون محقق ساخته متون فینگلیش برای سنجش استرس خواندن متون فینگلیش و از آزمون رایانه ای استروپ برای سنجش اثر استروپ استفاده گردید،همچنین برای اندازه گیری نبض و فشار خون آزمودنی ها از دستگاه سنجش اتوماتیک فشار خون و ضربان قلب و برای اندازه گیری کورتیزول بزاقی از روش الیزا استفاده گردید. یافته ها : نتایج نشان داد که آزمون متون فینگلیش باعث افزایش کورتیزول بزاقی ،نبض و فشار خون سیستولیک در سطح معناداری05/0 p<بوده است.اما در میزان فشار خون دیاستولیک تفاوت معنا داری مشاهده نشده است.همچنین نتایج نشان داده است که آزمون استروپ باعث افزایش معنا دار کورتیزول بزاقی،نبض،فشارخون سیستولیک و دیاستولیک در سطح 05/0 p< شده است.بررسی مقایسه ای متون فینگلیش با اثر استروپ نشان داد که تنها در فشار دیاستولیک تفاوت معنا داری وجود داشت ولی در متغیرهای کورتیزول بزاقی،نبض و فشار خون سیستولیک تفاوت معنا داری بدست نیامد.نتیجه گیری: با توجه به اهمیت سنجش آزمایشگاهی استرس، پیشنهاد می شود، که آزمون متون فینگلیش در گروهای سنی متفاوت و در هر جنس به صورت گسترده تر و همراه با عوامل دیگری بررسی شود.
هاله کنگری بهمن زندی
این تحقیق به منظور بررسی اثر شاخص های زیبایی شناختی بر خواندن بر خط صورت گرفت. هدف از این مطالعه تعیین نقش برخی از شاخص های زیبایی شناختی در متن مانند فاصله بین خطوط، اندازه فونت، و شکل فونت بر یادآوری محتوی درسی الکترونیک وسرعت خواندن صورت گرفت. در این مطالعه 70 نفر ازدانشجویان دوره کارشناسی بینایی سنجی دانشکده توانبخشی دانشگاه شهید بهشتی به صورت تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. در آزمایش 1 ، یک گروه، 6 شئ محتوایی از یک فصل از کتاب الکترونیکی مهارتهای زندگی که توسط متخصصین محتوایی و آموزشی دانشگاه پیام نور تهیه شده بود را با فاصله بین خطوط 1.5و گروه دیگر همان محتوی را با فاصله بین خطوط 2 از روی صفحه نمایشگر مطالعه کردند. زمان خواندن هر شئ محتوایی ثبت شد و پیش و پس آزمون هایی از هر شئ محتوایی دانشجویان گرفته شد. آزمونها به شیوه کلوز تهیه شدند. آزمایش2 نیز مانند قبل صورت گرفت با این تفاوت که، دو گروه فصل دیگری را با فونت تاهوما فارسی 10 و 12 مطالعه کردند. آزمایش3 نیز به همین روش با فونت تاهوما فارسی(بدون دندانه) و با فونت تایمز نیو رومن فارسی(دندانه دار) تکرار شد. در هر آزمایش میانگین نمرات و سرعت خواندن محاسبه شدند و نتایج در دو گروه از طریق آزمون تی مستقل با نرم افزار spss 17 مورد تحلیل آماری قرار گرفتند. در سه آزمایش نتایج نشان می دهد که تفاوت معنی داری میان نمرات و سرعت خواندن در گروه ها وجود ندارد .البته در آزمایش 3 در یادآوری اطلاعات مقدارp-value محاسبه شده به سطح معنی داری بسیار نزدیک بوده است. ولی از لحاظ سرعت خواندن تفاوتی بین دو فونت وجود نداشت. بنابراین می توان نتیجه گرفت که تغییر فاصله بین خطوط در متن از 1.5 به 2 تأثیری بر یادآوری اطلاعات و سرعت خواندن ندارد. تغییر در اندازه حرف تاهوما فارسی از 12 به 10 تأثیری بر یادآوری اطلاعات و سرعت خواندن ندارد. حروف تایمز نیو رومن فارسی(دندانه دار) نسبت به حروف تاهوما فارسی(بدون دندانه) بهتر یاد آوری می شوند.
نسترن محمدی مجید صفاری نیا
مباحث عدالت و انصاف توجه روانشناسان را به نظریه باور جهان عادلانه که توسط روان شناس کانادایی مطرح شده است، جلب می کند که او در این نظریه می گوید که افراد ذاتاً تمایل دارند باور کنند در جهانی عادلانه زندگی می کنند و هر کس چیزی را بدست می آورد که سزاوار آن است و اتفاقاتی که منجر به لغزش این باور می شوند تهدید به شمار می آید و این افراد برای کاهش تهدید با کمک رسانی به فرد قربانی رنج خود را التیام می بخشند. اعتماد اجتماعی در واقع عامل اساسی در احساس آرامش جسمانی و روانی و در نهایت امنیت اجتماعی در شرایط عادی زندگی روزمره است. از آنجایی که یکی از جنبه های مهم زندگی هر کس شغل اوست که می تواند نیازهای روانی از قبیل تماس اجتماعی، احساس خودارزشمندی، اطمینان را ارضا کند. با وجود این، ممکن است همراه با استرس (فشار روانی) باشد. پژوهش حاضر به بررسی نقایسه باور به جهان عادلانه، اعتماد اجتماعی و استرس شغلی در سه گروه شغلی پزشکان پرستاران و معلمان می پردازد. .روش: جهت اجرای تحقیق از پرستاران، پزشکان و معلمانی که در غرب استان تهران مشغول به کار بودند 120 نفر به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به وسیله پرسش نامه باور به جهان عادلانه ، پرسش نامه اعتماد اجتماعی و پرسش نامه استرس شغلی موردارزیابی و بررسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد بین سه گروه در متغیر اعتماد اجتماعی، باور به جهان عادلانه و استرس شغلی تفاوت معناداری وجود ندارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان دادبین باور به دنیای عادلانه با اعتماداجتماعی، باوربه دنیای عادل با استرس شغلی واعتماد اجتماعی با استرس شغلی در این سه گروه رابطه معنادار وجود دارد و رگرسیون با اطمینان 99 درصد معناداراست. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش باور به جهان عادلانه، اعتماد اجتماعی و استرس شغلی در سه گروه شغلی تفاوتی وجود ندارد و باور به جهان عادلانه، اعتماد اجتماعی و استرس شغلی از عوامل پیش بینی کننده یکدیگر می باشند.
منیره هدایتی آذر احمد علیپور
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی زوج درمانی گروهی به شیوه شناختی- رفتاری بر کاهش تعارضات زناشویی زنان خانه دار منطقه 5 تهران انجام شد. به این منظور طی فراخوانی در فرهنگسراها ی منطقه، 30 زن متاهل دارای مشکلات زناشویی که نمرات بالایی در پاسخ به پرسشنامه 54 سوالی تعارضات زناشویی (mcq) کسب کرده بودند، انتخاب و به طور تصادفی به گروههای آزمایش و کنترل گمارده شدند. آموزش زوج درمانی گروهی با رویکرد شناختی- رفتاری به مدت 12 جلسه، هفته ای یک بار به مدت دو ساعت بر روی گروه آزمایش انجام شد اما گروه کنترل این آموزش را دریافت نکرد. در این پژوهش، طرح آزمایشی، پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج داده ها حاکی از اثربخشی آموزش زوج درمانی گروهی به شیوه شناختی – رفتاری در کاهش تعارضات زناشویی زنان خانه دار بود.. یافته ها نشان داد که آموزش زوج درمانی شناختی- رفتاری به طور معناداری میزان تعارضات زناشویی گروه آزمایشی را در مقایسه با گروه کنترل کاهش می دهد (01/0 > p). همچنین اثر بخشی این آموزش بر تمامی هشت خرده مقیاس مورد سوال در پرسشنامه تحقیق با اطمینان 99% تایید شد.
زهرا نظری مهرورانی احمد علیپور
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی برنامه مدیریت استرس بر بهبود سبک زندگی، اصلاح طرحواره های شناختی و افزایش حس انسجام دانشجویان پراسترس دانشگاه پیام نور استان تهران بود. بدین منظور از میان نمونه در دسترس و با استفاده از پرسشنامه ی استرس ادراک شده، 26 نفر از دانشجویان پراسترس دختر (58/35> p ) با میانگین سنی 32 سال و با انحراف استاندارد 82/9 و براساس معیارهای ورود و خروج انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند و به کلیه گویه های پرسشنامه های استرس ادراک شده، سبک زندگی، طرحواره های یانگ و حس انسجام پاسخ دادند. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر حاکی از معناداری تفاوت نمرات پیش آزمون و پس آزمون استرس ادراک شده، سبک زندگی، برخی از طرحواره های شناختی(محرومیت هیجانی، بی اعتمادی/ بدرفتاری، نقص/ شرم، شکست، ایثار و بازداری هیجانی) و حس انسجام در دو گروه است (05/0>p ). بنابراین می توان نتیجه گرفت مداخله ی مدیریت استرس به کاهش استرس، اصلاح سبک زندگی و بعضی از طرحواره های شناختی و نیز افزایش حس انسجام دانشجویان پراسترس منتهی شده است
سمیه عبدالمحمدزاده احمد علیپور
هدف از اجرای این پژوهش مقایسه نگرانی وزن و انواع خودکارآمدی( غذا خوردن، ورزش کردن و ترک سیگار) میان افراد سیگاری و غیر سیگاری است. 100 نفر دانشجوی سیگاری( 50 زن، 50 مرد) و 100 نفر دانشجوی غیر سیگاری( 50 زن، 50 مرد) 20 تا 30 ساله به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. کلیه آزمودنیها به پرسشنامه های نگرانی وزن، خودکارآمدی غذا خوردن ، خودکارآمدی ورزش کردن و خودکارآمدی ترک سیگار پاسخ دادند. نتایج آزمون تحلیل واریانس یکراهه نشان داد که نگرانی وزن در زنان و مردان غیر سیکگاری بیش از زنان و مردان سیگاری است. میان خودکارامدی غذا خوردن و ورزش کردن در زنان و مردان سیگاری در مقایسه با زنان و مردان غیر سیگاری تفاوت معناداری وجود ندارد؛ ولی این تفاوت میان زنان و مردان معنادار است به طوری که خودکارآمدی غذا خوردن و ورزش کردن در مردان هر دو گروه بیش از زنان است. خودکارآمدی ترک سیگار در زنان و مردان غیر سیگاری بیشتر از زنان و مردان سیگاری بود. بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که زنان بیشتر از مردان از سیگار کشیدن به عنوان راهبردی برای کاهش وزن استفاده می کنند و افراد غیر سیگاری نسبت به سیگاریها ارزش بیشتری برای سلامتی و تناسب اندام خود قائل هستند.
مانوش مهرابی احمد علیپور
کتاب درسی اصلیترین رسانه در دانشگاههای باز و از دور و از جمله دانشگاه پیام نور است. این رسانه باید شامل ویژگیهایی باشد که یادگیرنده ی از دور را بدون نیاز به حضور استاد به عمیق ترین سطح یادگیری ممکن برساند. پژوهش حاضر با هدف های کلی طراحی الگوی مطلوب کتاب درسی دانشگاهی باز و از دور و مقایسه ی الگوی مطلوب با کتابهای دانشگاه پیام نور طراحی و اجرا شده است. روش مورد استفاده در این پژوهش برای دستیابی به هدف کلی اول استفاده از راهبرد کیفی و روش تجزیه و تحلیل مفهوم کتاب درسی با استفاده از مدل هیبرید است. برای رسیدن به هدف کلی دوم یعنی مقایسه ی الگوی مطلوب با کتابهای درسی از روش آمار توصیفی با استفاده از میانگین، انحراف معیار و درصد و روش آمار استنباطی مقایسه ی میانگین ها با استفاده از آزمون «تی دو گروه مستقل» استفاده شد. نتایج پژوهش در بخش اول منجر به طراحی الگوی مطلوب کتاب درسی دانشگاهی باز و از دور با هفت عامل و 80 ویژگی گردید. و در بخش دوم، نتایج مقایسه عناصر اصلی این الگو با کتاب های دانشگاه پیام نور نشان داد که میانگین و انحراف معیار نمره های کتاب های برگزیده دانشگاه پیام نور به ترتیب 30/50 و 4/14 است که با الگوی مطلوب فاصله دارد. پیشنهادهای رسیدن به الگوی مطلوب در پایان ارائه شده است.
ابراهیم منصف احمد علیپور
پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین تعاملات افراد خانواده با سلامت عمومی و وابستگی به اینترنت دانش آموزان می پردازد. جامع? پژوهشی در بر گیرند? کلیه دانش آموزان مقطع دبیرستان شهرک نفت واقع در شهرستان جم است که در سال تحصیلی 91- 90 مشغول به تحصیل بودند. برای نمونه گیری از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد . به این منظور از دو مدرسه شهرک نفت شهرستان جم یک مدرسه دخترانه و یک مدرسه پسرانه انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش عبارت است از: پرسشنامه سلامت عمومی 28 ghq-، پرسشنامه اعتیاد به اینترنت(iat) و ابزار سنجش خانواده مک مستر (fad). تحلیل داده ها ی این پژوهش به کمک نرم افزار 16spss انجام شد. به منظور توصیف داده ها از روش آمار توصیفی(از قبیل میانگین، فراوانی وانحراف معیار )، وبه منظور آزمون فرض های پژوهش ضریب همبستگی استفاده شد. نتایج نشان داد که بین متغیرهای پیش بین و ملاک رابطه معنادار وجود دارد. با توجه به نتایج به دست آمده پیشنهاد می شود کارگاه های آموزشی با موضوع کاهش استرس، افسردگی و اضطراب در مقیاسی وسیع برای دانش آموزان وخانواده های آنها برگزار گردد.همچنین پیشنهاد می شود گارگاههای جهت آشنایی آسیب های فضای مجازی برای دانش آموزان و خانواده ها برگزار گردد.
خدیجه اعراب شیبانی حمید پورشریفی
به منظور بررسی اثر بخشی مداخلات روان شناختی بر شاخص های سلامت جسمی و روانی در بیماران دیابتی، در سال 1390 از مرکز تحقیقات دیابت یزد،80 نفر بیمار زن مبتلا به دیابت نوع2 انتخاب شدند. میانگین سنی پاسخگویان 91/43 و انحراف معیار 96/2 بود،حداقل مدت ابتلاء به دیابت نیز شش ماه و تحصیلات نیز در سطح متوسطه بود. ابتدا شرکت کنندگان پرسشنامه های پژوهش را تکمیل کردند و سپس آزمایش خون جهت انجام آزمایش های هموگلوبین گلیکوزیله و کورتیزول سرم، از آنها گرفته شد. سپس شرکت کنندگان به طور تصادفی به پنج گروه تقسیم شدند؛4 گروه مداخله شامل؛ مداخله ی گروهی روانی اجتماعی، مداخله ی گروهی افزایش انگیزه، مداخله ی گروهی ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی، مداخله ی گروهی رفتاری شناختی و یک گروه کنترل. پس از اتمام مداخلات(پس آزمون) ویک ماه بعد(پی گیری) پرسشنامه ها تکمیل شد و صرفا در مرحله ی پس آزمون آزمایش خون گرفته شد. در این پژوهش شاخص-های روانی در قالب پرسشنامه های خودکارآمدی، بهزیستی روانی، تیپ شخصیتیd، کیفیت زندگی ویژه ی افراد دیابتی، رفتار مراقبت از خود، مشکلات مرتبط با دیابت، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس و مقیاس چند وجهی کانون کنترل سلامت و شاخص های بهزیستی جسمانی از طریق فشار خون و آزمایش خون (کورتیزول و هموگلوبین گلیکوزیله) سنجیده شد. داده های تحقیق با استفاده از روش آماری مانوا و آزمون های تعقیبی مناسب تجزیه و تحلیل شد. جهت بررسی توزیع متغیرها نیز از آزمون کلموگورف- اسمیرنوف استفاده شده است.نتایج تحقیق نشان داد که به ترتیب مداخله ی گروهی روانی اجتماعی، شناختی رفتاری، ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی و افزایش انگیزه تأثیر بیشتری در بهبود شاخص های کیفیت زندگی و نگرانی های ناشی از دیابت داشته اند. در بهبود شاخص بهزیستی روانی مداخله ی گروهی روانی اجتماعی، ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی، شناختی رفتاری و افزایش انگیزه به ترتیب تأثیر بیشتری داشته اند. مداخله ی گروهی روانی اجتماعی، ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی، شناختی رفتاری و افزایش انگیزه تأثیر بیشتری در بهبود شاخص قند خون داشته اند، در بهبود شاخص کورتیزول مداخله ی شناختی رفتاری، ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی، گروهی روانی اجتماعی و افزایش انگیزه تأثیر بیشتری داشته اند و نیز مداخله ی ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی، شناختی رفتاری، گروهی روانی اجتماعی و افزایش انگیزه تأثیر بیشتری در بهبود شاخص فشار خون داشته-اند. بر اساس نتایج پژوهش به نظر می رسد که مداخلات روان شناختی با گذشت زمان باعث بهبودی شاخص های روان شناختی و نیز افزایش رفتار مراقبت از خود در بیماران مبتلا به دیابت می شود. توصیه می شود جهت افزایش رفتار مراقبت از خود و نیز بهزیستی روانی در بیماران دیابتی، آموزش ها و مداخله های گروهی روان شناختی در دستور کار درمان این بیماران قرار گیرد. کلمات کلیدی: دیابت نوع دو، کیفیت زندگی، خودکارآمدی، بهزیستی روانی، کورتیزول، فشارخون، هموگلوبین گلیکوزیله
مزگان مردانی احمد علیپور
چکیده به منظور ارزشیابی مدلهای حمایت اجتماعی (مدل تأثیر مستقیم و مدل کاهش استرس) و تدوین یک مدل تلفیقی در تبیین سلامت روان ، کیفیت زندگی و رضامندی زندگی، نمونه ای به حجم 877 نفر (57 درصد زن ، 43 درصد مرد) به صورت تصادفی از افراد عامه جامعه انتخاب شدند و به پرسش نامه محقق ساخته حمایت اجتماعی (هر دو مدل) ، کیفیت زندگی، رضامندی زندگی و سلامت روان(پرسشنامه گلدبرگ و هیلر) پاسخ دادند. تمامی پرسش نامه ها از روایی محتوایی و صوری مناسبی برخوردار بوده و آلفای کرونباخ برای پرسش نامه مدل تأثیر مستقیم برابر با 738/0 ، برای پرسش نامه مدل کاهش استرس 736/0 ، پرسش نامه کیفیت زندگی 659/0، پرسش نامه رضامندی زندگی 659/0 و پرسش نامه سلامت روان 685/0 بدست آمد. سپس پژوهشگر از روش تحلیل عامل اکتشافی و تحلیل عامل تأییدی ، برازش تمامی پرسش نامه ها را مورد بررسی قرار داد و نتایج دال بر این بود که همگی از برازش خوبی برخوردارند. بین دو مدل تأثیر مستقیم و کاهش استرس در تبیین سلامت روان ، کیفیت زندگی و رضامندی از زندگی تفاوت معنی داری دیده نشد. در مدل تلفیقی پژوهش ، ابتدا مدلهای مختلف حمایت اجتماعی به عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شده بودند ولی تحلیل نتایج مدل معادلات ساختاری و نرم افزار لیزرل، نشانگر این بود که متغیر حمایت اجتماعی (مدل کاهش استرس) به عنوان متغیر وابسته یا درونزا، بهترین برازش را ایجاد می کند و متغیر حمایت اجتماعی (مدل تأثیر مستقیم) تنها متغیر مستقل یا برونزای پژوهش می باشد. در مدل پیشنهادی ، مدل تأثیر مستقیم توأمان روی کیفیت زندگی و کاهش استرس تأثیر گذاشته، همچنین از طریق مدل کاهش استرس می تواند روی سلامت روان، کیفیت زندگی و رضامندی زندگی موثر باشد. مدل پیشنهادی از برازش خوبی در بین زنان، مردان، افراد مجرد و متأهل نمونه پژوهش برخوردار بود ولی در هنگام بررسی متغیر شغل، مدل پیشنهادی برای افراد خانه دار و بازنشسته برازش خوبی نشان داد در حالی که در گروه افراد کارمند و شغل آزاد، فاقد برازش مناسب دیده شد.
محمدعلی منصوری مجید صفاری نیا
مقدمه : با توجه به بالاتر بودن میزان مصرف انرژی از میانگین جهانی در ایران لزوم شناسایی روش های موثر در اصلاح الگوی رفتاری مصرف کنندگان انرژی احساس می شود. هدف از پژوهش حاضر شناسایی اثربخشی روش های مرسوم برتغییر نگرش و رفتار مصرف کنندگان انرژی الکتریکی در کلان شهر تهران می باشد. روش : به منظور آزمون فرضیه های این پژوهش آزمایشی، یک مجتمع مسکونی 80 واحدی به صورت تصادفی در شمال شهر تهران انتخاب و چهار بلوک 20 واحدی این مجتمع به صورت تصادفی به گروه های رفتاری ، شناختی ، ترکیبی و کنترل تقسیم شدند. برای گروه رفتاری از روش های بازخورد ، ارائه جایزه به منظور ترغیب واحد های کم مصرف و برای گروه شناختی از روش توزیع بروشورهای آموزشی ، برگزاری کارگاه آموزشی و تخصیص خط تلفن مشاوره و آموزش چهره به چهره استفاده شد. در مورد گروه ترکیبی تمام روش های ذکر شده به صورت همزمان مورد استفاده قرار گرفت. اثر متغیر های مستقل اعمال شده از طریق تحلیل داده های به دست آمده از پرسش نامه نگرش سنج محقق ساخته و داده های مصرف قرائت شده از کنتورهای برق تحلیل شد. یافته ها : تحلیل نتایج بیانگر آن بود که نگرش گروه های شناختی و ترکیبی پس از اعمال متغیر های مستقل نسبت به پیش آزمون تفاوت معنی داری دارد و این تفاوت تنها در بخش شناختی نگرش بوده و بخش های رفتاری و عاطفی نگرش دارای تفاوت معنی داری نمی باشند. میزان تغییر نگرش در گروه ترکیبی بیشتر از گروه شناختی بوده است. نگرش گروه های رفتاری و گواه ، تفاوت معنی داری با پیش آزمون نداشته است. در حوزه مصرف ، میزان مصرف هر چهار گروه نمونه پس از اعمال متغیر های مستقل ، تفاوت معنی داری با قبل از آن نداشته و پیگیری مصرف در دوره قرائت بعدی کنتورهای برق معادل دو ماه بعد نیز تفاوت معنی داری در مصرف نشان نداده است. نتیجه گیری : نتایج بیانگر آن است که استفاده همزمان روش های رفتاری و شناختی بر تغییر نگرش مصرف کنندگان موثرتر بوده و روش های رفتاری به تنهایی تاثیری بر نگرش مصرف کنندگان این مطالعه نداشت. همچنین تغییر نگرش مصرف کننده لزوما منجر به تغییر رفتار وی نخواهد شد.
فاطمه محمدی احمد علیپور
هدف: این پژوهش با هدف تعیین تأثیر درمان شناختی – رفتاری بیخوابی بر کیفیت خواب مراجعه کنندگان مراکز درمانی سازمان تامین اجتماعی تهران صورت گرفته است. روش: 25 نفر (21 نفر خانم و 4 نفر آقا) از مراجعیین مراکز درمانی انتخاب شدند و در 2 گروه آزمایش (13 نفر) و شاهد (12 نفر) جایگزین گردیدند. برنامه مداخله شناختی - رفتاری در گروه آزمایش اجرا گردید. ابزار سنجش شامل پرسشنامه های: پیتزبورگ، باورها و نگرش های ناکارآمد در رابطه با خواب، افسردگی بک، حالت – رگه اضطراب اسپیلبرگر، سابقه و چارت خواب بود. داده های پژوهش بااستفاده از نسخه هجدهم نرم افزار آماری spss و با استفاده از آزمون تی و تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: مقیاس های: کفایت خواب**، تاخیر در بخواب رفتن**، بیدار شدن نیمه شب**، کیفیت ذهنی خواب**، کیفیت خواب**، عملکرد روزانه** و طول مدت خواب واقعی** (01/0=p) تغییر معنادار داشتند. نتیجه گیری: 3 تا 4 جلسه 90 دقیقه ای درمان شناختی - رفتاری بی خوابی موجب کاهش برانگیختگی شناختی و فیزیولوژیک به وسیله آموزش نگرانی سازنده و ثبت افکار، رفتاردرمانی و آموزش بهداشت خواب گردید.
فاطمه صادقی ثابت علی اصغر کاکوجویباری
چکیده ندارد.
علی خدام بلقیس روشن
زمینه و هدف: دانشآموزان دارای هوش مرزی مجموعهای از اختلالات زبانی را نشان میدهند. این پژوهش ویژگی های زبانشناختی روایتهای تصویری خیالی و واقعی، کلام توضیحی، درک و بازگویی داستان، کارکردهای اجرایی و رابطه بین زبان و کارکردهای اجرایی را بین دانشآموزان دارای هوش مرزی و دانشآموزان عادی شهر تهران مقایسه میکند. بعلاوه به بررسی اثر مداخله کلامی بر کمتوانایی زبانی دانشآموزان دارای هوش مرزی میپردازد. روش بررسی: در این پژوهش از دو روش مقطعی و آزمایشی استفاده شد. در یک مطالعه مقایسهای، 30 دانشآموز دارای هوش مرزی و 25 دانشآموز عادی مقایسه شدند. همچنین در یک بررسی مداخلهای، 17 دانشآموز مرزی در مداخله کلامی شرکت کردند. یافته ها: دانشآموزان مرزی در داستان تصویری خیالی جملات ساده بیشتری (001/0< p) نسبت به دانشآموزان عادی تولید کردند. دانشآموزان مرزی در تولید جملات مرکب در داستان تصویری خیالی (004/0p =)، داستان تصویری واقعی (001/0< p) و تولید جملات پیچیده در هر دو داستان (001/0< p) ضعیفتر از دانشآموزان عادی بودند و ضمناً جملات غیردستوری بیشتری از دانشآموزان عادی در هر دو داستان (001/0< p) تولید کردند. اطلاعات مرتبط دانشآموزان دارای هوش مرزی در هر دو داستان کمتر (001/0< p)، ولی اطلاعات تکراری در داستان تصویری خیالی (016/0p =) و داستان تصویری واقعی (046/0p =)، و اطلاعات نامرتبط در هر دو داستان (001/0< p) بیشتر بود. انواع پیوندهای انسجامی این دانشآموزان در داستان تصویری خیالی (001/0< p) و در داستان تصویری واقعی (009/0p=) کمتر بود. دانشآموزان دارای هوش مرزی در بازگویی جملات داستان (001/0< p) و درک داستان (001/0< p) ضعیفتر عمل کردند. همچنین در پاسخ حذف (001/0< p)، پاسخ صحیح (001/0p=))، زمان واکنش (001/0p<) آزمون عملکرد پیوسته ضعیفتر از گروه عادی بودند. در آزمون استروپ، پاسخ نادرست (028/0p=)، پاسخ حذف (001/0< p)، پاسخ صحیح (001/0< p)، زمان واکنش (001/0< p) و زمان آزمون (001/0< p) معنادار بود. خطاهای درجاماندگی (001/0< p) در آزمون دستهبندی کارت ویسکانسین نیزمعنیدار بود. همبستگی های زیادی بین زبان و کارکردهای اجرایی یافت شد. مداخله، جملات مرکب (038/0p=)، انواع پیوندهای انسجامی (003/0p=) و اطلاعات مرتبط (008/0p=) را افزایش، و جملات غیردستوری (031/0p=) را در روایت شخصی دانشآموزان مرزی (گروه مداخله) کاهش داد. نتیجه گیری: دانشآموزان دارای هوش مرزی آسیب زبانی زیادی در توصیف داستانهای خیالی و واقعی نشان دادند. همچنین در در درک داستان، بازگویی داستان و کارکردهای اجرایی ضعیف تر از دانشآموزان عادی عمل کردند. رابطه های متوسطی بین بخشهای زبان و کارکردهای اجرایی وجود داشت. برنامه مداخله از نظر بالینی اثر معنیداری بر توانایی شرکتکنندگان برای تولید روایت شخصی داشت.
مهتا خزیمه احمد علیپور
هدف مطالعه حاضر،آزمودن ادراک زمان درکودکان مبتلا و غیر مبتلا به بیش فعالی /نارسایی توجه با استفاده از تکالیف باز تولید زمان ،در دیرش های زمانی مختلف و با تغییر حسی ارائه محرک می باشد و همزمان،دست برتری را بین این دو گروه مورد مقایسه قرار دادیم.برای آزمودن ادراک زمان،15 کودک مبتلا به بیش فعالی از مراجعین یک مطب روانپزشکی انتخاب شدند.همگی تشخیص را توسط یک روانپزشک فوق تخصص اطفال دریافت داشته و تایید تشخیص را با مقیاس کانرز فرم والدینی و مقیاس درجه بندی بیش فعالی /نارسایی توجه دریافت کرده بودند، و 15 کودک غیر مبتلا که از دو مدرسه در مشهد انتخاب شده و در مقیاس سنجش کانرز فرم والدینی و مقیاس درجه بندی بیش فعالی /نارسایی توجه،غیر مبتلا به بیش فعالی تشخیص داده شده بودند، تکالیف باز تولید زمان را در سه تغییر حسی ارائه محرک (ارائه دیداری ،ارائه شنیداری و ارائه دوگانه دیداری-شنیداری )و در 6 دیرش زمانی(6،12،18،24،36و48)،کامل کردند.مطابق با پیش بینی ،اثرات اصلی گروه(آزمودنی های مبتلا به بیش فعالی به طور معناداری از آزمودنی های غیر مبتلا درتکالیف باز تولید زمان،کم دقت تر بودند)و دیرش زمانی تکلیف(کاهش دقت عملکرد با افزایش طول مدت تکلیف)،مشاهده شد، ولی اثر اصلی تغییر حسی،معنادار نبود یعنی دقت عملکرد در ارائه های حسی مختلف تفاوت معناداری با هم نداشت. به علاوه پیش بینی تعامل بین گروه ودیرش زمانی تکلیف (یعنی افزایش اختلاف عملکرد بین دو گروه با افزایش دیرش زمانی تکلیف)،تایید شد ولی تعامل بین گروه و تغییر حسی معنا دار نبود (یعنی اثر تغییر حسی ارائه محرک در گروه بیش فعال از گروه عادی به طور معنا داری بزرگتر نبود ).تعاملی حاشیه ای و غیر معنا دار بین گروه،تغییر حسی و دیرش زمانی تکلیف یافت شد. همچنین برای مقایسه دست برتری 186 کودک، 51 نفر در گروه بیش فعال و122نفر در گروه غیر مبتلا (با میانگین سنی 17/9 سال و انحراف استاندارد 51/2 سال) را از نظر دست برتری مورد بررسی قرار گرفتند.آزمودنی های مبتلا از همگی را توسط روانپزشک دریافت کرده و پرسشنامه مقیاس سنجش کانرز فرم والدینی و مقیاس درجه بندی بیش فعالی /نارسایی توجه ،تشخیص را در آنها تایید میکرد.آزمودنی های غیر مبتلا از دو مدرسه غیر انتفاعی در مشهد و از کسانی که والدینشان پرسشنامه های مقیاس سنجش کانرز فرم والدینی ،مقیاس درجه بندی بیش فعالی/نارسایی توجه و پرسشنامه دست برتری ادینبورگ را پر کرده بودند،انتخاب شدند. نتایج حاکی از معناداری ارتباط میان دست برتری و adhdبود و درصد چپ برتری و دوسوتوانی در گروه adhd مثبت از گروه adhd منفی بیشتر بود.
مریم حسن زاده دهنویی احمد علیپور
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین افسردگی، اضطراب، توانایی بدنی و میزان احساس درد در بیماران مبتلا به آرتریت روماتویید انجام گرفته است. مطالعه ی حاضر در میان 415 نفر از بیماران مبتلا به آرتریت روماتویید که در بیمارستان شریعتی دانشگاه تهران و مطب روماتولوژیست تحت درمان دارویی متداول قرار دارند انجام شد. روش نمونه گیری در پژوهش حاضر روش نمونه گیری در دسترس بوده است و پرسشنامه های افسردگی بک، اضطراب کتل، das-28، توانایی بدنی haq و خط کش درد در اختیار آزمودنی ها قرار گرفت و روش تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آمار توصیفی و روش های آمار استباطی همبستگی اسپیرمن استفاده شد. یافته ها بیان کننده این بود که افسردگی و اضطراب معناداری با احساس درد در بیماران آرتریت روماتوئید دارد، همچنین میزان فعالیت و پیشرفت بیماری در بیمارانی که ازافسردگی و اضطراب رنج می برند، رابطه مثبت معناداری دارد، و بیماران بیشتر از اضطراب آشکار رنج می برند تا اضطراب پنهان.
احمد پدرام محمدرضا عابدی
هدف پژوهش حاضر مقایسه¬ی چهار مداخله¬ی روان شناختی مبتنی بر بهزیستی (آموزش بهزیستی درمانی، روش شادی درمانی فوردایس، روش شعر درمانی مبتنی بر شادی و روش کیفیّت زندگی درمانی فریش) بر بهبود شاخص¬های روان¬شناختی سلامت روان، بهزیستی روان¬شناختی، کیفیّت زندگی و شادی دانشجویان دختر شهر اصفهان بود. این مطالعه به صورت نیمه آزمایشی انجام شد. جامعه ی آماری پژوهش کلّیّه ی دانشجویان دختر دانشگاه¬های شهر اصفهان در سال تحصیلی 92-91 بودند. حجم نمونه در پژوهش حاضر در مرحله¬ی اوّلیّه شامل 75 نفر بود که پس از انتخاب نمونه¬ی داوطلبانه، افراد به طور تصادفی به دو دسته ی گواه و آزمایش تقسیم شده و افراد گروه آزمایش با جایگزینی تصادفی در گروه¬های چهارگانه ی مداخـلاتی قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه¬ی سلامت عمومی (ghq-28)، مقیاس بهزیستی روان¬شناختی، پرسشنامه¬ی کیفیّت زندگی (qlq) و پرسشنامه¬ی شادکامی آکسفورد بود. به منظور تحلیل داده¬ها از تحلیل کوواریانس و آزمون اندازه¬های تکراری استفاده شد. یافته¬ها نشان داد که بین چهار مداخله¬ی روان شناختی مبتنی بر بهزیستی بر بهبود شاخص روان شناختی سلامت عمومی، کیفیت زندگی و شادکامی دانشجویان دختر دانشگاه¬های شهر اصفهان تفاوت معناداری وجود دارد (p=0/001). امّا بین آموزش چهار مداخله¬ی روان شناختی بر بهبود شاخص روان¬شناختی بهزیستی روانی تفاوت معناداری وجود ندارد. در مقایسه¬های دو گروهی جهت مقایسه¬ی اثربخشی در بهبود سلامت عمومی و شادکامی، همه ی گروه ها تنها با گروه کنترل اختلاف معنادار داشتند و با یکدیگر اختلاف معناداری نداشتند. در مقایسه های دو گروهی جهت مقایسه ی اثربخشی در بهبود کیفیت زندگی تنها کیفیت زندگی درمانی با گروه کنترل اختلاف معنادار داشت.
گیتا گرامی محمد اورکی
این پژوهش با هدف بررسی اثر بخشی درمان تلفیقی شناختی ـ رفتاری برمبنای الگوی سلیگمن و درمان پزشکی بر روی سازگاری زندگی، سلامت عمومی و پیروی درمانی زنان مبتلا به سرطان انجام شده است. روش: این مطالعه برروی بیماران زن مبتلا به سرطان که ازتاریخ اول خردادماه تا اول آبان ماه سال1391 به بخش شیمی درمانی بیمارستان امام حسین(ع) مراجعه کردند، اجرا شد به این ترتیب که ازبین 92مراجعه کننده در تاریخ مذکور32نفربه روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و با همین روش به دو گروه آزمایش و گواه(16آزمودنی درهرگروه) تقسیم شدند. قبل از اجرای مداخله تمام شرکت کننده ها پرسشنامه سلامت عمومی، سازگاری بل و پرسشنامه خودمراقبی را پرنمودند. سپس گروه آزمایشی تحت مداخله درمانی شناختی رفتاری با توجه به نظریه خوش بینی سلیگمن طی 10 جلسه قرار گرفت (هرجلسه شامل دو جلسه1/5ساعتی آموزش مدیریت خشم و مدیریت استرس، یک جلسه 1/5ساعتی تمرین گروهی ایروبیک و تن آرامی می شد؛ علاوه براین ازبیماران برای ناهار و چندمیان وعده متناسب با رژیم درمانی بیماران سرطانی پذیرایی می شد). گروه گواه هیچ نوع مداخله رواندرمانی دریافت ننمودند. پس ازاجرای مداخله، شرکت کننده ها دوباره پرسشنامه ها را پرنمودند. یافته ها: نتایج حاصل از نشان داد که بین نمرات کسب شده از پرسشنامه سلامت عمومی و سازگاری زندگی بل بین گروه های آزمایش و گواه، اختلاف معناداری وجود دارد. همچنین آزمون تحلیل کوواریانس در زمینه پیروی درمانی نشان دهنده ی تفاوت معنادار بین گروه آزمایشی درمقایسه با گروه گواه است. نتیجه گیری: درمان تلفیقی مقایسه اثر بخشی درمان تلفیقی شناختی ـ رفتاری برمبنای الگوی سلیگمن منجر به افزایش سازگاری زندگی و بهبود سلامت عمومی شده و پیروی از درمان را در زنان سرطانی ارتقاء می بخشد
راهب آصفی احمد علیپور
این مطالعه به مقایسه اثر بخشی معنویت درمانی و طرحواره درمانی بر افسردگی دانشجویان دانشگاه پیام نور شهرستان سمیرم می پردازد. اعضاء گروه های آزمایش و کنترل که بعد از ریزش نهایی هر یک شامل هشت نفر می باشند، از میان دانشجویان دانشگاه پیام نور سمیرم که از طریق فراخوان، از میان کسانی که از طرف مرکز مشاوره دانشگاه تشخیص افسردگی داشتند، بصورت تصادفی انتخاب و در گروه های معنویت درمانی و طرحواره درمانی جایگزین شدند. افراد گروه آزمایش هر یک در هشت جلسه درمان شرکت کردند، افسردگی افراد هر دو گروه آزمایش و کنترل، قبل و بعد از اجرای مداخله مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته های حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که، طرحواره درمانی و معنویت درمانی(001/0p=) بر بهبود افسردگی نسبت به گروه کنترل در پس آزمون بطور معنی داری موثر بوده (05/0p<).در مقایسه بین گروه معنویت درمانی و طرحواره درمانی (004/0p=)، افراد گروه معنویت درمانی بهبود بیشتری را نسبت به گروه طرحواره درمانی در افسردگی نشان دادند(05/0p<). همچنین طرحواره درمانی و معنویت درمانی بر روی ابعاد سه گانه (جسمانی- حیاتی، شناختی- روان شناختی، بدبینی- احساس بی ارزشی) افسردگی، در سطح معناداری (05/0p<) تأثیر معنی داری داشتند. نتایج این تحقیق از طرفی نشانگر موثر بون طرحواره درمانی در درمان افسردگی و از طرف دیگر موثرتر بودن درمان معنوی در مقایسه با طرحواره درمانی به خاطر داشتن مولفه های خاص از قبیل، عدم تداخل معنویت مراجعان با درمان و همخوانی بیشتر عناصر درمان با افسردگی بود. با توجه به عدم لحاظ کردن معنویت در درمان مراجعان از سوی بسیاری درمانگران، این تحقیق لزوم توجه به معنویت در درمان را خاطر نشان می سازد.
نگین پیوندی نژاد مهناز علی اکبری دهکردی
هدف: این پژوهش به منظور بررسی اثر آموزش واقعیت درمانی گروهی بر افزایش شادکامی و بهبود عملکرد جنسی زنان متأهل افسرده شهر تهران صورت گرفته است. روش کار : برای این منظور بر روی نمونه ای شامل دو گروه 15 نفره به صورت گروه آزمایش و گواه که از میان تمامی بیماران زن متأهل افسرده کلینیک ماد انتخاب شده بودند.تحقیق انجام داده شد. روش نمونه گیری در مرحله اول هدفمند و در مرحله دوم تصادفی بوده است. در این پژوهش از دو پرسشنامه شادکامی آ کسفورد و بهبود عملکرد جنسی (روزن وهمکاران، 2000)استفاده گردید. درگروه آزمایشی جلسات گروهی واقعیت درمانیاجرا شد.اجرا شدطرح پژوهش، طرح پیش ازمون-پس ازمون با گروه گواه بوده است. به گروه ازمایشی، واقعیت درمانی گلاسر در 10 جلسه 90 دقیقه ای آموزش داده شد.از پرسشنامه های شادکامی اکسفورد و پرسشنامه عملکرد جنسی روزن و همکاران به عنوان ابزار سنجش استفاده گردید.در این پژوهش از روش تحلیل کواریانس تک متغیره و تحلیل کواریانس چند متغیره استفاده کردیم. یافته ها: یافته ها نشان دادآموزش واقعیت درمانی گلاسر به صورت گروهی می تواند شادکامی ومولفه های ان را در زنان متأهل افسرده افزایش دهد.. همچنین با بررسی اثر واقعیت درمانی گلاسربه صورت گروهی بر بهبود عملکرد جنسی مشخص شد واقعیت درمانی بر بهبود عملکرد جنسی موثر بوده است. نتیجه گیری : با توجه به کوتاه مدت بودن دوره واقعیت درمانی، (3-5 جلسه فردی و 8-10 جلسه گروهی) گنجاندن این روش درمانی در برنامه های کلینیکها پیشنهاد میشود.
مهناز درنجفی شیرازی مهناز علی اکبری
چکیده هدف اساسی این پژوهش بررسی تأثیرقصه گویی بر هوش اخلاقی کودکان دختر 4-6 ساله در شهر اصفهان می¬باشد. جامعه این پژوهش را کلیه مهدهای کودک شهر اصفهان تشکیل می دهد .نمونه ها از بین کودکان 4-6 ساله سه مهدکودک در شهر اصفهان بطور تصادفی انتخاب شدند و سپس از بین کودکان4-6 آنها 30 کودک به طور تصادفی انتخاب و در 2 گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی است و از نظر اجرا و گردآوری اطلاعات روش آزمایشی می باشد. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته میکله بوربا می باشد که دارای 77 سوال است که توسط والدین تکمیل می گردد و پایایی و روایی آن مورد تأیید اساتید قرار گرفت. اعتبار این پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ 0.95 به دست آمد. با استفاده از نرم افزار spss و استفاده از روش های آماری توصیفی و آمار استنباطی، داده ها تحلیل شده و نتایج نشان داد که در فرضیه اول این پژوهش "قصه گویی" بر "افزایش همدلی کودکان" تأثیر دارد، در فرضیه دوم این تحقیق "قصه گویی" بر "افزایش خویشتنداری کودکان" تأثیر ندارد، در فرضیه سوم "قصه گویی" بر " افزایش وجدان کودکان" تأثیر دارد، در فرضیه چهارم "قصه گویی" بر "افزایش احترام کودکان" تأثیر دارد ، در فرضیه پنجم "قصه گویی" بر "افزایش مهربانی کودکان" تأثیر ندارد، در فرضیه ششم پژوهش "قصه گویی" بر " افزایش بردباری کودکان" تأثیر دارد و در فرضیه هفتم پژوهش "قصه گویی" بر " افزایش عدالت کودکان" تأثیر دارد. کلمات کلیدی: قصه گویی، هوش اخلاقی، همدلی، خویشتنداری، وجدان، احترام، مهربانی، بردباری، عدالت
زهرا کریمی احمد علیپور
هدف:¬ پژوهش حاضر به منظور ارزیابی و مقایسه ی تاثیر تلفیقی دو روش درمان، مکمل کلسیم همراه با ویتامین d و درمان شناختی – رفتاری و همچنین اثربخشی مجزای این دو روش درمان در بهبود علایم زنان مبتلا به سندرم قبل از قاعدگی انجام شده است. روش: طرح پژوهش از نوع آزمایشی تحت عنوان طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه می باشد که دارای سه گروه آزمایش و یک گروه گواه است.جامعه آماری شامل کلیه زنان کارمند دانشگاه های شهر تهران می باشد ،حجم نمونه 40 نفر است که از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. پرسشنامه ی غربالگری علایم قبل از قاعدگی psst، پرسشنامه ی سازگاری بل bai، پرسشنامه ی سلامت عمومی ghq-28، سه ابزار گردآوری اطلاعات بودند و داده های به دست آمده از طریق روش آماری کوواریانس و نرم افزار spss نسخه 19 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش روش های درمانی به طور کلی در سطح 05/0 p< در کاهش علائم سندرم قبل از قاعدگی، افزایش سازگاری و سلامت عمومی در زنان مبتلا به سندرم قبل از قاعدگی موثر بوده است. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که روش درمان شناختی رفتاری در مقایسه با روش کلسیم درمانی همراه با ویتامین d و روش تلفیقی در افزایش سازگاری زنان مبتلا به سندرم قبل از قاعدگی موثرتر بوده است. در مورد متغیر سلامت عمومی تفاوت معنی داری بین روش های درمانی دیده نشد. همچنین روش تلفیقی ( روش شناختی رفتاری به همراه کلسیم درمانی و ویتامین d) در کاهش علائم سندرم قبل از قاعدگی نسبت به روش های دیگر موثرتر بوده است.
منصوره مرتضایی علیرضا دل افکار
با توجه به اهمیت سلامت معنوی بر جسم، روح و روان انسان، و اثبات این امر که اگر فردی از لحاظ معنوی در سلامت به سر برد، می تواند با بغرنج ترین مصائب زندگی کنار آمده و در طول حیات خود زندگی با آرامش و زیبائی داشته باشد، همچنین می تواند بهشت را در دنیائی دیگر نصیب خود نماید. در پژوهش پیش رو پس از این که در فصل اول به کلیات مطالب پرداخته ایم، اهداف و ضرورت موضوع را بررسی نموده و برای سهولت در درک مطالب به تعریف واژگان اصلی همت گمارده ایم. در فصل دوم با هدف اثبات علمی اهمیت سلامت معنوی در انسان، به معنویت از نگاه روانشناسان غربی پرداخته ایم. در این بخش می خوانید که اکثریت روانشناسان غربی به تاثیرات مثبتی که مسائل معنوی برای انسان ها به ارمغان می آورند اعتراف می نمایند. همچنین مطالعه می نمایید با توجه به این که امروزه الگوهای سلامت تغییر نموده و ما نیاز به الگوهای کاربردی تری در این زمینه داریم، لزوم گنجانده شدن سلامت معنوی را در ابعاد سلامت اثبات و در آخر عواملی که در ساخت روان آدمی موثر هستند را مورد برسی قرار می دهیم و معنویت را به عنوان یکی از اصلی ترین عوامل تاثیرگذار بر ساخت روان معرفی می نمائیم. فصل سوم را به مقوله سلامت روانی و معنوی در اسلام، اختصاص داده ایم در این فصل می خوانید که سلامت تا چه حد در اسلام مورده توجه می باشد و با استناد به آیات روایات فراوانی پی می بریم، که در منابع اسلامی به تمامی ابعاد سلامت توجه شده و در راس آنها سلامت معنوی قرار دارد. روان را در منابع اسلامی تعریف، رابطه دین و معنویت را بررسی و در آخر دین مبین اسلام را به عنوان اصلی ترین راه دستیابی به سلامت معنوی معرفی می نمائیم. درفصل چهارم، با توجه به اهمیت وجود سلامت معنوی در هر انسانی، به تاثیر مادر بر سلامت معنوی فرزندانش از منظر قران و حدیث پرداخته ایم. با توجه به این که مادر اولین فردی است که با کودک در ارتباط می باشد و بیشترین و عمیق ترین رابطه را از ابتدا با کودک خود دارد، تاثیراتی که می تواند بر سلامت معنوی وی بگذارد، را مورد بررسی قرار می دهیم. بعد از معرفی نقش ها ی مهم یک زن در خانواده به استناد آیات و روایات به توضیح نقش مادری پرداخته و به منظور انگیزه ای بیشتر در مسیر پرورش کودکانی دارای سلامت معنوی، به ضرورت و ثواب تربیت نیکو فرزندان را طرح می نمائیم. در فصل بعد با عنوان نمودن سه مرحله عمده، مراحلی که مادر در آنها می تواند بر سلامت معنوی کودکش اثرگذار باشد معرفی و با مطرح نمودن راه هایی کاربردی در این فصل و دو فصل بعدی، مسیر دستیابی به سلامت معنوی فرزندان را هموار نموده ایم. مرحله اول، با موضوع تأثیر مادر بر سلامت معنوی فرزندان قبل از تولد از قران و حدیث در همین فصل گنجانده شده است؛ در این مرحله اشاره شده که اولین گام برای داشتن فرزندانی دارای سلامت معنوی خودسازی و ایجاد سلامت معنوی در خودمان است. همچنین در این مرحله در مورد ازدواج و انتخاب همسر بحث می شود. سعی بر آن شده تا تمامی نکاتی که در زمان انعقاد نطفه و دوران بارداری باید در نظر گرفته شود را متذکر شویم. مبحث وراثت و تاثیر مادر از لحاظ ارثی از مباحث دیگر این مرحله می باشد. فصل ششم که در واقع مرحله دوم تاثیرگذاری مادر بر فرزندش از دیدگاه قران و حدیث را شامل می شود، دارای این مطالب می باشد: اقداماتی که بلافاصله بعد از تولد نوزاد باید انجام گیرد(گفتن اذان و اقامه در گوش نوزاد، برداشتن کام نوزاد، لباس نوزاد و...) موارد مهمی همچون؛ شیر مادر و اهمیت آن بر نوزاد و حقوق نوزاد در دوران شیرخوارگی و...نیز در این مرحله آورده شده. فصل آخر را با نام تأثیر مادر بر سلامت معنوی فرزندان در دوران خوردسالی، از دیدگاه قران و حدیث؛ نامگذاری نموده ایم. در این بخش که مرحله سوم را شامل می شود راه و روش های تاثیرگذاری مادر بر فرزندانش با توجه به آیات و روایات در قالب پنج درس کلی(خداشناسی، نماز و روزه، قران، دعا و نیایش، عشق به اهل بیت عصمت و طهارت) آورده شده. همچنین مبحث بسیار مهم الگو بودن مادر برای فرزندانش را نیز در این مرحله گنجانده ایم. در آخر با ذکر مواردی همچونّ محبت به کودک، احترام گذاشتن به وی، همبازی شدن و تشویق او و ....، شما را با راه هایی برای اثرگذاری بیشتر بر کودکان آشنا می نماییم.
ویان امین نسب مهناز علی اکبری دهکردی
هدف: این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی زوجدرمانی هیجان مدار بر تنظیم هیجانی و بهزیستی روانشناختی زنان نابارور صورت گرفت. مواد و روش ها: این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری آن شامل کلیه زنان نابارور 25 تا 50 سالی است که به مراکز درمان ناباروری شهر تهران مراجعه کردند. باتوجه به معیارهای ورود و یکسان سازی که در نظر گرفته شد (سن، تحصیلات، شغل، مدت زمان ازدواج) 30 نفر از زنان نابارور انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قراد گرفتند، (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه). ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه ی تنظیم هیجانی گارنفسکی و کرایج (2002) و پرسشنامه ی بهزیستی روان شناختی ریف (1989)بود. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کواریانس چند متغیره (مانکوا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که بین گروه آزمایش و گواه در میزان راهبردهای تنظیم هیجانی و بهزیستی روانشناختی تفاوت معنادار وجود دارد (01/0p?). نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر و روشن شدن اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر تنظیم هیجانی و بهزیستی رواشناختی، به متخصصان فعال در حوزه خانواده درمانی در مراکز، مراکز درمان ناباروری، پیشنهاد می شود برنامه های آموزشی ویژه ای را جهت بهبود وضعیت تنظیم هیجانی و بهزیستی روانشناختی زنان نابارور به کار گیرند.
مریم مناف زاده گودرز صادقی هشجین
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر هایپرلیپیدمی بر اضطراب و واکنش به درد حرارتی انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش را 32 سر موش سوری نر و ماده با میانگین وزنی 25 گرم تشکیل می دهد. در ابتدا موش های نر و ماده به صورت تصادفی هر کدام به چهار گروه (جمعا" هشت گروه) تقسیم گردیدند. به منظور گردآوری اطلاعات، برای ارزیابی اضطراب، ابتدا با استفاده از ماز بعلاوه ای شکل مرتفع زمان و تعداد استقرار موش ها در بازوهای باز و بازوهای بسته محاسبه شد سپس به منظور ارزیابی درد، موش ها در دستگاه هات پلیت قرار گرفتند. پس از خون گیری و انجام آزمایشات مربوط به کورتیزول، آنالیز داده ها با نرم افزار spss و با استفاده از آزمون های کروسکال والیس و یومن ویت نی ارزیابی و سطح معنی داری مساوی یا کمتر از 05/0 درنظر گرفته شد. نتایج معناداری را در آنالیز داده های مربوط به مدت زمان استقرار موش ها در بازوی بسته بین گروه کنترل با گروه های بیمار و بیمار تحت درمان "lpd-cnt، cnt"؛ "lpd-dzp، cnt"وهمچنین بین گروه های بیمارو سالم تحت درمان "lpd-cnt، dzp" دیده شد. در داده های مربوط به تعداد دفعات ورود موش ها به بازوهای بسته نیز بین گروه های کنترل وسالم تحت درمان "dzp، cnt" وهمچنین بین گروه های تحت درمان "dzp، lpd-dzp" اختلاف معنی داری را مشاهده کردیم که نتایج این دوآزمون نشان می دهد که هایپرلیپیدمی می تواند یکی از عوامل بروز اضطراب در حیوان باشد زیرا حیوان مدت زمان بیشتری را در بازوهای بسته سپری کرده و تردد بیشتری را بین بازوها داشته که می تواند به دلیل کنجکاوی حیوان باشد. در بخش مربوط به داده های کورتیزول نیز در بین گروه کنترل و گروه های تحت درمان "cnt و dzp" و "cnt و lip-dzp" نیز اختلاف معناداری را یافتیم که موید این مطلب است که با تزریق دیازپام، در خون حیوان کورتیزول بیشتری ترشح شده که به معنای داشتن اضطراب بیشتر نیست بلکه به معنای غلبه بر بی استرسی مطلق یا ریلکسی بیش از حد می باشد زیرا در این شرایط بدن نیاز به میزان مشخصی کورتیزول دارد تا به حالت نرمال برسد بنابراین با فیدبک منفی کورتیزول بیشتری تولید می کند. اگر بدن کورتیزول کافی هم نداشته باشد، شاید انواع دیگری از مشکلات بروز کنند. در بخش مربوط به آزمون واکنش به درد حرارتی نیز ازنظر آماری هیچ تفاوت معنی داری بین دو جنس نر و ماده مشاهده نشد.
حسن کریمی علیرضا دل افکار
از اقسام بسیار مهم سلامتی ، سلامت روان است که فرد بدون آن از دستیابی به اهدافش در زندگی بازمانده و قادر نخواهد بود از امکانات زیست اجتماعی بهره مند شود. از آنجائیکه قرآن خود را کتاب هدایت و شفا معرفی می کند و اعلام می دارد که هیچ مسأله ای در آن فروگذار نشده است می توان نظر آن را در مورد سلامت روانی و راههای حصول شخصیت سالم جویا شد. بدین منظور در این نوشتار ابتدا واژه های نمایانگر شخصیت در قرآن مورد بررسی قرار گرفته اند. واژه هایی همانند شاکله، قلب، نفس و صدر. سپس نگاه قرآن در زمینه مبانی انسان شناختی که ارتباط زیربنایی با مسائل مربوط به سلامت روانی دارد مورد بررسی قرار گرفته است. قرآن انسان را موجودی دارای اختیار و اراده می داند به گونه ای که در عین اینکه نمی تواند رابطه اش را با عوامل محدودیت ساز به کلی قطع کند می تواند تا حدود زیادی علیه این محدودیت ها طغیان نموده، خود را از قید حکومت این عوامل آزاد سازد. همچنین قرآن انسان را موجودی نیک سرشت و دو بعدی می داند و برای نوع انسان طبیعت مشترکی قائل است. هر کدام از مکاتب روانشناسی نظرات مختلفی در مورد این مبانی دارند. از جمله موارد اختلاف روانشناسی و قرآن که منبعث از نوع نگاه به انسان می باشد اختلاف در مورد نابهنجاری هاست. نابهنجاری های عقلی و روانی محدوده مشترک قرآن و روانشناسی است اما در اینکه اضطراب اعتقادی هم در زمره نابهنجاری قرار بگیرد میان نگرش قرآن و روانشناسی اختلاف وجود دارد. در ادامه مشخصاتی که قرآن از یک انسان سالم ارائه می دهد در سه بخش ویژگی های شخصیت سالم در ارتباط با هستی، با خود و با دیگران مورد مطالعه و تحلیل قرار گرفته و در فصل انتهایی به راهکارهایی که قرآن کریم برای تأمین سلامت روانی ارائه داده، پرداخته شده است. راهکارهایی مانند: ارضای صحیح نیازهای زیستی، مثبت اندیشی، ایمان، عبادت و نیایش، زهد، توکل، رضا و تسلیم، بهره مندی از طبیعت، راهبردهای تنظیم و بهبود روابط خانوادگی، روش های برقراری و تعمیق روابط اجتماعی جهت بهره مندی از حمایت های اجتماعی و ...
صفورا صادقی مزیدی مهناز علی اکبری
پژوهش حاضر با هدف تعین اثر بخشی دو روش آموزش تنظیم هیجان و مهارتهای مقابله ای با استرس در کاهش شدت درد و بهبود کیفیت زندگی در زنان مبتلا به کمر درد مزمن انجام شد . این پژوهش از نوع طرح های نیمه آزمایشی است که از طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است . جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان مبتلا به کمر درد مزمن مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهرستان فسا تشکیل می دهند . بدین منظور تعداد 60 نفر از آنها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند . در ابتدا از هر سه گروه پیش آزمون گرفته شد . سپس برای یک گروه آموزش تنظیم هیجان و برای گروه آزمایشی دیگر آموزش مهارتهای مقابله با استرس انجام شد . در این مدت گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند و پس از اتمام آموزش از هر سه گروه پس آزمون به عمل آمد . پس از اجرای پژوهش برای تحلیل نتایج از آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد . یافته ها نشان دادند که هر دو روش مداخله ای می تواند در کاهش علائم درد و بهبود کیفیت زندگی افراد مبتلا به کمر درد مزمن موثر واقع گردد . همچنین گروه کنترل نسبت به گروههای آزمایشی شدت درد بیشتر و کیفیت زندگی پایین تری نشان دادند .
فرشته حسنی اسطلخی محمد اورکی
این پژوهش با هدف بررسی اثر بخشی درمان تلفیقی شناختی ـ رفتاری تلفیقی با مدیریت استرس بر بهبودی و کاهش عود نشانه های مبتلایان به کهیر با در نظر گرفتن نقش میانجی ویژگی های شخصیتی انجام شده است. روش: روش پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. از میان کلیه بیماران مبتلا به کهیر مراجعه کننده به بیمارستان تخصصی پوست و موی رازی شهر رشت70 نفربه شیوه دردسترس انتخاب و توسط آزمون نشانگان استرس خدایاری فرد از نظر میزان استرس غربال شده و30 نفر که میزان استرس آنها یک انحراف استاندارد بالاتر از میانگین بود به عنوان نمونه انتخاب و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایشی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. سپس ویژگی های شخصیتی و میزان استرس آنها را سنجیده و برای گروه آزمایش مداخله گروهی شناختی- رفتاری تلفیقی با مدیریت استرس اجرا شد و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد و 3 ماه پس از اتمام درمان میزان عود با تشخیص پزشک و خود بیمار در گزارش فردی مجدداً سنجیده شد. یافته ها: نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد بین مولفه های شخصیتی و استرس رابطه معناداری بین آزمودنی های گروه آزمایش و گواه و همچنین بین کل شرکت کننده ها وجود ندارد در نتیجه می توان گفت که بعد از اجرای مداخله، تغییرات حاصله در نتیج? تاثیر خود مداخله بوده است نه مشخصه های شخصیتی افراد شرکت کننده. مداخله گروهی شناختی رفتاری تلفیقی با مدیریت استرس (در بیماران مبتلا به کهیر)منجر به کاهش معنی دار استرس در گروه آزمایش شده است. اما، مداخله گروهی شناختی رفتاری تلفیقی با مدیریت استرس در بهبودی و کاهش عود نشانه های بیماران مبتلا به کهیر اثر معنی داری نداشته است. نتیجه گیری: درمان شناختی-رفتاری منجر به کاهش استرس بیماران مبتلا به کهیر میشود.ولی در بهبودی و کاهش عود نشانه های مبتلایان به کهیر موثر واقع نشده است. با توجه به این که در روش درمانی تلفیقی مذکور تلاش شده که بیشتر حوزه های آسیب دیده در کوتاه مدت تحت پوشش قرار گیرد و نیز با توجه به فرضیه های تحقیقی پژوهش حاضر، اثربخشی درمان شناختی- رفتاری تلفیقی با مدیریت استرس بر بهبودی و کاهش عود نشانه های مبتلایان به کهیر با در نظر گرفتن نقش میانجی ویژگی های شخصیتی تایید نشد.
ریحانه آئین مهناز علی اکبری دهکردی
امروزه مادران در انتخاب شیوه زایمان آزاد هستند و عوامل زیادی بر این انتخاب تأثیر دارد. باورهای غلط و استرس مادر از مهمترین این عوامل است. پژوهش حاضر به بررسی این مسئله می پردازد که آیا برنامه ی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند روی کاهش باورهای غیر منطقی مادران، کاهش استرس آنها و افزایش آمادگی برای زایمان طبیعی تأثیر گذار باشد. پژوهشگر با مراجعه به مرکز بهداشت حصارک کرج 100 نفر به تصادف از بین جامعه زنان مراجعه کننده به مرکز بهداشت حصارک کرج انتخاب کرد و بعد از تکمیل پرسشنامه استرس و اضطراب و افسردگی 30 نفر از افرادی که نمره بالای 19 را با توجه به معیارهای ورود داشتند انتخاب شدند و به تصادف 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل جایگزین شدند. برای سنجش استرس از مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس (dass) استفاده شد و برای سنجش میزان آمادگی برای زایمان طبیعی و باورهای غیر منطقی به ترتیب از مقیاس آمادگی برای زایمان طبیعی ربیعی و همکاران و باورهای غیر منطقی جونز استفاده شد. برنامه ی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی یک برنامهی 8 هفتهای با جلسات 2 ساعت در هفته میباشد که مهارتهای مراقبهای بررسی بدن، یوگا و مراقبهی نشسته را آموزش میدهد.برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر استفاده شد. نتیجه ی تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر نشان داد که آموزش ذهن آگاهی با (????/? p=و 01/25f=) بر کاهش استرس و با (????/? p=و 17/67f=) بر کاهش باورهای غیرمنطقی و با (????/? p=و 5/91f=) بر افزایش آمادگی برای زایمان طبیعی موثر می باشد.
نوشین فایضی مهناز علیاکبری دهکردی
هدف: این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی آموزش برنامه درمانی اتیسم یکپارچه با خانواده بر استرس والدگری و رضایت زناشویی مادران کودکان اتیستیک صورت گرفت. روش: این پژوهش از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل، با پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران مرکز سامان دهی درمان و توان بخشی اختلالات اتیستیک (تهران اتیسم و مرکز اتیسم آوا) بود. نمونه ی پژوهش شامل 28 نفر از مادران کودکان دارای اختلال اتیسم بودند که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (14 نفر) و کنترل (14 نفر) قرار داده شدند. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه استرس والدینی آبیدین (1990) و پرسشنامه ی رضایت زناشویی اینریچ (فرم 47 سوالی) (1989) بود. داده های پژوهش با استفاده از واریانس اندازه گیری های مکرر (آنوا و مانوا) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که آموزش برنامه درمانی اتیسم یکپارچه با خانواده نمره کل استرس والد-کودک و قلمرو های کودکی و والدینی را کاهش و میزان رضایت زناشویی را افزایش داده است (01/0p?). همچنین نتایج نشان داد که اثربخشی برنامه درمانی بر نمرات استرس والدگری در مرحله پیگیری نیز معنادار می-باشد(01/0p?)، اما معناداری اثربخشی برنامه درمانی بر نمرات رضات زناشویی در مرحله پیگیری مشاهده نشد. نتیجه گیری: به طورکلی نتایج نشان داد برنامه درمانی اتیسم یکپارچه با خانواده بر استرس والدگری و رضایت زناشویی موثر بوده است، در نتیجه پیشنهاد می شود در مداخلات جامع و بافتاری اتیسم که معمولاً کل فضای درمانی را مد نظر قرار می دهند، لحاظ شوند.
پرنیان مقامی عبدالوهاب وهاب زاده
چکیده ندارد.
طاهره نوری محمدرضا عابدی
چکیده ندارد.
سیمین داور احمد علیپور
چکیده ندارد.
معصومه احسانی علیرضا آقایوسفی
چکیده ندارد.
مریم هاشمی نسب علیرضا آقا یوسفی
چکیده ندارد.
نسیم شریف علیرضا آقا یوسفی
چکیده ندارد.
فریماه اولی پور مهران فرج اللهی
چکیده ندارد.
گلناز شایسته علی صاحبی
چکیده ندارد.
سوسن راهب عیسی ابراهیم زاده
چکیده ندارد.
محمدعلی نصیری علیرضا آقایوسفی
چکیده ندارد.
زهرا ادب دوست احمد علیپور
چکیده ندارد.
ندا حسینیان احمد علیپور
چکیده هدف: این تحقیق با هدف بررسی رابطه سمت شکایات جسمانی وعلایم افسردگی در افراد راست دست و چپ دست انجام شده است.روش:در یک تحقیق علی-مقایسه ای ،20 1 دانشجوی دختربا میانگین سنی 24 سال و 5 ماه انتخاب شدندکه از این تعداد 60 نفر راست دست و 60 نفر چپ دست بوده اند. افراد چپ دست به شیوه در دسترس و افراد راست دست به صورت تصادفی از همان کلاسهایی که نمونه های چپ دست برگزیده شده بودند انتخاب گردیدند. دانشجویان راست دست و چپ دست به دو گروه افسرده و غیر افسرده تقسیم گردیدند.برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه افسردگی بک،پرسشنامه سلامت عمومی(ghq-28)،پرسشنامه دست برتری ادینبورگ و فرم ارزیابی سمت شکایات جسمانی محقق ساخته بهره گرفته شد.برای تحلیل داده ها از روش رگرسیون لجستیک دو جمله ای ،آزمون t و ضریب همبستگی پیزسون استفاده گردید.یافته ها:یافته ها نشان دادند که نمره نشانه های جسمانی افراد راست دست و چپ دست به طور معنی داری با شکایات جسمانی طرف چپ بدن رابطه دارند. همچنین این تحقیق نشان داد که تفاوت معنی داری بین نمره افسردگی و نمره نشانه های جسمانی افراد راست دست و افراد چپ دست وجود ندارد.اما تفاوت معناداری بین نمره اضطراب افراد راست دست و چپ دست وجود دارد به این معنا که افرادچپ دست نمره اضطراب بالاتری نسبت به افراد راست دست کسب کردند.بین نمره افسردگی آزمون بک وآزمون سلامت عمومی رابطه معناداری وجود دارد.همچنین بین نمره افسردگی و نمره نشانه های جسمانی در آزمون بک وآزمون سلامت عمومی رابطه وجود دارد.. نتیجه گیری: با توجه به شیوع بالای شکایات جسمانی در طرف چپ بدن در دانشجویان راست دست و چپ دست افسرده می توان وجود این شکایات در سمت چپ بدن را به عنوان علامت افسردگی در نظر گرفت.همچنین نتایج این تحقیق حاکی از آن است که احتمالا نیمکره راست میتواند نقش اساسی در پردازش اطلاعات منفی از جمله درک درد در افسردگی در افراد راست دست و چپ دست داشته باشد.
مژگان قرچه علیرضا آقایوسفی
این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی است که به منظور" بررسی تأثیر استفاده از روش خلق گردانی1 در کاهش میزان افسردگی سالمندان مقیم در سرای سالمندان ستایش کرج" انجام شده است. تعداد نمونه شامل 30 نفرزن و مرد سالمند ساکن درآسایشگاه ستایش می باشد که از این تعداد20 نفر به عنوان گروه نمونه و 10 نفر به عنوان گروه شاهد جهت مقایسه نتایج دسته بندی شدند. گروه مورد پژوهش از طریق تکمیل پرسشنامه افسردگی بک که توسط محقق طی مصاحبه بالینی با سالمندان دارای نمرات افسردگی بالایی بودند، انتخاب گردیدند. در مرحله بعدی با استفاده از آیین نامه درمانی 12 جلسه به مدت 4 هفته ( هرهفته سه جلسه یک و نیم ساعته) این افراد به صورت گروهی تحت مراحل درمان پیشنهادی قرار گرفتند و درنهایت مجدداً پرسشنامه افسردگی بک جهت بررسی تغییرات احتمالی نمرات افسردگی بعد از انجام آیین نامه درمانی توسط مصاحبه بالینی از سالمندان اخذ شد. همچنین جهت پیگیری ازنتایج حاصله و اطمینان از تأثیر طولانی مدت درمان 3 هفته بعد ازدرمان مجدداً پرسشنامه افسردگی از همه سالمندان گرفته شد. مشخص گردید میزان نمرات افسردگی درپس آزمون درگروه آزمایش دارای اختلاف معناداری با نمرات افسردگی پیش آزمون درگروه آزمایشی دارد و میزان نمرات افسردگی درمرحله پیگیری که سه هفته بعد از اتمام آیین نامه درمانی اخذشدازنمرات پس آزمون بالاتر و از نمرات پیش آزمون پایین تراست.( اختلاف نمرات پیش آزمون و پس آزمون هنوز در سطح معنادار می باشد). این امربیان کننده لزوم استمرار استفاده از روش درمانی محقق درطول مدت زمان بیشتر دررسیدن به نتایج پایدارترمی باشد. نهایتاً تأثیر آیین نامه پیشنهادی محقق راکه با استفاده ازخنده درمانی به همراه روش شناخت درمانگری بک و تیزدل برمیزان افسردگی سالمندان اجراگردیده را نشان می دهد و فرضیه این پژوهش راکه استفاده ازروش خلق گردانی در کاهش میزان افسردگی سالمندان موثر می باشد راتایید می نماید.
زهرا حاجی قاسم کاشانی احمد علیپور
هدف پژوهش حاضر بررسی میزان شیوع اختلالات رفتاری و انواع آن در بین کودکان 6 تا 12 سال مورد مطالعه به منظور ارزیابی این اختلالات در بیماری مزمن all و کودکان سالم و مقایسه آنها در دو گروه بود. روش نمونه گیری در پژوهش حاضر، روش نمونه گیری تصادفی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تعداد 100 کودک 12-6 ساله مبتلا به لوسمی لنفوبلاستیک حاد (all) بستری در بخش خون مرکز پزشکی آموزشی و درمانی کودکان مفید به عنوان گروه مورد و 100 کودک سالم در محدوده سنی فوق (که از نظر جنسی یکسان سازی شده بودند) به عنوان گروه شاهد طی سال 1387 لغایت 1388 انجام گرفت. در این تحقیق جهت بررسی میزان شیوع اختلالات رفتاری کودکان از پرسشنامه (سیاهه رفتاری) کودکان برای سنین 6 تا 18 سالcbcl آخنباخ asebaاستفاده گردید. این پرسشنامه توسط والدین و یا فردی که سرپرستی کودک را بر عهده دارد و از او مراقبت می کند و یا هرکسی که با کودک در محیط های شبه خانوادگی برخورد دارد و او را بطور کامل می شناسد تکمیل گردید. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات، با استفاده از نرم افزار spss از آمار توصیفی (فراوانی ، درصد ، نمودار، میانگین و انحراف معیار) و همچنین آمـار استنباطـی (آزمون تـی برای گروههای مستقل و anova ) استفـاده به عمل آمد. نتایج فرضیه های پژوهش به شرح زیر می باشد:کودکان بیمار بطور متوسط در مقیاس های شایستگی و کارکرد انطباقی (فعالیتها، اجتماعی، عملکرد تحصیلی و شایستگی کلی) نمرات پایین تری را نسبت به کودکان سالم کسب نمودند که از نظر آماری اختلاف معنی داری بین میانگین نمرات مقیاسهای فوق در دو گروه مشاهده شد.مشکلات گوشه گیری/ افسردگی، تفکر و توجه در کودکان سالم بیش از کودکان مبتلا به لوسمی حاد بود و کودکان بیمار کمتر دچار این مشکلات و نیاز به مشاوره و درمان داشتند. رفتار پرخاشگری نیز بطور معنی داری در کودکان سالم بیشتر بود و باید مورد توجه قرار گیرد. مشکلات عاطفی، مشکلات اضطرابی و مشکلات adhd در کودکان گروه مورد کمتر از کودکان گروه شاهد وجود داشت. هیچیک از کودکان مبتلا به لوسمی حاد دچار مشکلات رفتار مقابله ای و مشکلات سلوک نبودند. اما مشکلات جسمانی در کودکان مبتلا به allبیش از کودکان سالم مشاهده شد. کودکان مبتلا به لوسمی حاد از نظر جسمانی و فعالیت اجتماعی دچار مشکل می باشند و این کاملاٌ طبیعی و مشخص است. اما مشکلات تفکر، توجه، عاطفی و پرخاشگری در مقایسه با کودکان سالم یا کمتر بوده یا فاقد اختلاف معنی داری است. با وجود اینکه بیماری سرطان خون حاد یک مشکل استرس زا برای کودک و خانواده وی است اما در این کودکان باعث بروز اختلالات عاطفی و رفتاری بیش از سایر کودکان نمی شود و شاید به علت توجه بیش از اندازه والدین و دیگران به کودکان باشد. اما مشکلات فعالیت و همراهی با همسالان وجود دارد که غیرقابل اجتناب است. در خاتمه بر اساس نتایج می توان بیان داشت، کودکانی که شرایط پزشکی متفاوتی دارند دلیل برای داشتن مشکلات رفتاری و عاطفی خاص ندارند.