نام پژوهشگر: جمال شمس
سحر رفیعی فرامرز سهرابی
چکیده شواهد نشان دهنده این است که درمان شناختی رفتاری، درمانی اثربخش در درد مزمن می باشد. مطالعه حاضر، اثر بخشی درمان شناختی رفتاری در بیماران دارای درد اسکلتی عضلانی مزمن بررسی نمود. درمان شناختی رفتاری در 8 جلسه و در 4 ( 3 زن، 1 مرد) بیمار مبتلا به درد اسکلتی عضلانی مزمن ارزیابی گردید. روش پژوهش، خط پایه چندگانه با دوره پیگیری 1 ماهه بود. بیماران بطور تصادفی در مرحله خط پایه جایگزین شدند و مقیاس افسردگی بک، فاجعه آفرینی، راهبردهای مقابله با درد را در مرحله پیش آزمون و جلسات دوم، چهارم، ششم و هشتم و مقیاس شدت درد را در تمام جلسات را تکمیل نمودند. نتاج درمان از طریق مقیاس های بکار گرفته شده بررسی گردید. یافته ها نشان داد که درمان شناختی رفتاری در کاهش افسردگی بیماران، کاهش فاجعه آمیز نمودن درد، کاهش شدت درد و بهبود راهبردهای مقابله با درد موثر بوده است و این اثرات تا حدی در مرحله پیگیری نیز باقی مانده است.
الهام راشدی فرامرز سهرابی
اختلال دوقطبی یک اختلال خلقی مزمن با دوره های غیرقابل پیش بینی و بازگشت کننده مانیا، هیپومانیا و افسردگی اساسی است. امروزه مداخلات روان شناختی به عنوان روشی الحاقی و پیش گیرانه به دارو استفاده می شوند. با وجود استفاده از تثبیت کننده های خلقی درصد معناداری از بیماران دوقطبی هنوز از عودهای متناوبی رنج می برند. درمان شناختی طراحی شده برای جلوگیری از عود اختلال دوقطبی، هنگامی که به همراه تثبیت کننده های خلقی استفاده می شوند، نتایج دلگرم کننده ای نشان می دهند. تعداد 14 بیمار دوقطبی نوع i، که با وجود تجویز تثبیت کننده های خلقی دچار عودهای متناوبی بودند، به طور تصادفی در گروه درمان شناختی رفتاری یا گروه گواه قرار گرفتند. هر دو گروه درمان و گواه تثبیت کننده های خلقی دریافت می کردند. به علاوه، گروه درمان به طور میانگین 14 جلسه درمان شناختی رفتاری دریافت کردند. برای بررسی اثربخشی درمان از مقیاس های مانیای یانگ، افسردگی و اضطراب همیلتون و پای بندی دارویی موریسکی استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کواریانس تحلیل شد. گروه درمان در علایم افسردگی و اضطراب کاهش قابل ملاحظه نشان دادند. در دو گروه در علایم مانیا و پای بندی دارویی تفاوت معناداری وجود نداشت.
فاطمه نعمت اللهی محمود گلزاری
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مقابله مثبت و آموزش شناختی -رفتاری بر آمادگی اعتیاد در دانشجویان دختر خوابگاههای دانشاه علامه طباطبایی می باشد.به این منظور 60 نفر از دانشجویان دختر خوابگاه دانشگاه علامه که براساس پرسشنامه اعتیادپذیری نمره بالاتر از نمره برش داشتند واین نشان دهنده امادگی اعتیاد در این افراد بود انتخاب شدند.و به روش نمونه گیری تصادفی ساده به سه گروه اموزش مقابله مثبت؛ اموزش شناختی - رفتاری و گروه کنترل تقسیم شدند.سپس برای افراد دو گروه ازمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای اموزش برگزار شد.بعد از اتمام دوره پس ازمون بر افراد اجرا شد. داده ها در نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شد.نتایج نشان داد اموزش مقابله مثبت باعث کاهش امادگی اعتیاد در دانشجویان شد ولی تاثیر اموزش شناختی- رفتاری در امادی اعتیاد معنادار نبود.
مهدی کریمی زارچی فرامرز سهرابی
مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای طرحواره های ناسازگار اولیه بین سبک های فرزند پروری ادراک شده و صفات شخصیتی خوشه b انجام شد. طرح تحقیق از نوع توصیفی است و جامعه آماری آن را کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه های شهرستان یزد تشکیل می دهند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی، تعداد 177 نفر از آنها ا انتخاب شدند. در روش اجرای پژوهش به منظور بررسی رابطه بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون و به منظور بررسی نقش واسطه ای طرحواره های ناسازگار اولیه بین سبک های فرزندپروری ادراک شده و صفات شخصیتی خوشه b از روش تحلیل واسطه ای استفاده شد، بدین صورت که تاثیر سبک های فرزندپروری ادراک شده، به عنوان متغیر پیش بین، روی صفات شخصیتی خوشه b به عنوان متغیر ملاک از طریق 5 حوزه طرحواره به عنوان متغیر واسطه ای مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که حوزه طرد و بریدگی نقش واسطه ای را بین سبک فرزند پروری ادراک شده والدین طرد کننده و صفات شخصیتی خوشه b ایفا می کند. حوزه خود گردانی و عملکرد مختل نقش واسطه ای را بین هر دو سبک فرزند پروری ادراک شده والدین بیش کنترل گر و هم چنین والدین بازدارنده و تنبیه گر و صفات شخصیتی خوشه b ایفا می کند و حوزه های طرد و بریدگی و خودگردانی و عملکرد مختل هر دو نقش واسطه ای را بین سبک فرزند پروری ادراک شده والدین سهل انگار و آشفته و صفات شخصیتی خوشه b ایفا می کنند
مقداد طالبی زاده احمد برجعلی
اختلال دوقطبی اختلالی مزمن و عود کننده است. درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی یکی از تحولات نوین عرصه روان درمانی است که اثربخشی آن بر روی عود افسردگی اثبات شده است و به تازگی شواهدی اولیه اثربخش بودن آن را برای اختلال دوقطبی نیز نشان داده اند. این درمان تکنیک های مراقبه ای را با برخی از جنبه های درمان شناختی ترکیب می کند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش شدت علایم افسردگی و شیدایی اختلال دوقطبی بود. شرکت کنندگان این پژوهش را بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی (n=19) که در مرحله بهبود نسبی به سر می بردند تشکیل می دادند که در قالب یک طرح نیمه آزمایشی به دو گروه آزمایش (9n=) و گواه (n=10) تقسیم شدند. سپس شرکت کنندگان گروه آزمایش یک برنامه 8 جلسه درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی دریافت نمودند. ابزارهای پژوهش (bdi-ii، ymrs) نیز در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون توسط شرکت کنندگان تکمیل گردید. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها با کمک آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که اجرای درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی منجر به کاهش شدت علایم افسردگی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه شد، اما چنین کاهشی در شدت علایم شیدایی مشاهده نشد. اگرچه این یافته ها مقدماتی هستند با این وجود پیشنهاد می کنند که درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند گزینه مناسبی برای درمان اختلال دوقطبی، مخصوصاً درمان علایم افسردگی آن باشد.
مهدی رضایی محمود گلزاری
شواهد حاصل از تحقیقات مختلف نشان می دهد که مشکلات بیماران افسرده ناشی از ادراک تحریف شده ی واقعیت است. مطالعه حاضر با هدف شناسایی و مقایسه میزان واقعیت گرایی در بیماران مبتلا به افسردگی اساسی و افراد عادی انجام شد. طرح پژوهش حاضر گذشته نگر- توصیفی از نوع علی مقایسه ای می باشد که بر روی 40 نفر (20 کنترل، 20 افسرده) که به شیوه ی نمونه گیری در دسترس و براساس ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند، اجرا شد. ابزارهای پژوهشی شامل آزمون های bdi-ii برای غربالگری و آزمون رور شاخ برای سنجش واقعیت سنجی می باشد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین افراد مبتلا به افسردگی اساسی و عادی درمیزان واقعیت گرایی تفاوت معنادار وجود دارد (0001/0>p) و گروه سالم نسبت به افسرده در واقعیت سنجی بهتر عمل می کنند، مخصوصا در متغییر های تحربف شکل، شکل گسترش یافته، تناسب w و d، تناسب شکل ولی تفاوت معنی داری در در متغیر های تحریف فضای سفید، پاسخ های رایج و شکل غیر عادی بین دو گروه مشاهده نشد (05/0<p). این یافته ها نشان می دهد که ادراک تحریف شده زیربنای مشکلات بیماران افسرده است که آنها را به سوی نتیجه گیری منفی سوق می دهد.
علی سلیمانی فرامرز سهرابی
هدف پژوهش: پژوهش حاضر به منظورمطالعه ی رابطه ی باورهای فراشناختی با نگرانی و نشخوار فکری و نیز پیش بینی نشانگان نباتی و غیر نباتی(شناختی) بر مبنای این سازه ها در مبتلایان به افسردگی اساسی انجام شده است. روش: بدین منظور تعداد 45 نفر از مراجعه کنندگان به بخش روانپزشکی بیمارستان امام حسین (ع) تهران و کلینیک های سطح شهر تهران در 5 ماهه ی اوّل 1391 که توسط روانپزشک تشخیص افسردگی اساسی گرفته بودند، از طریق نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. پرسشنامه های نگرانی ایالت پسیلوانیا، مقیاس پاسخ های نشخواری، پرسشنامه ی فراشناخت، مقیاس باورهای مثبت و منفی درباره ی نشخوار فکری و پرسشنامه ی افسردگی بک برای آزمودنی ها انجام شد. با استفاده از روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه، تحلیل های آماری مربوط انجام شد.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین باورهای فراشناختی درباره ی نشخوار فکری با شدت نشخوارفکری از یک سو و از سوی دیگر بین شدت این متغیر با نشانگان نباتی و غیرنباتی افسردگی همبستگی معنادار وجود دارد (0/01>p). و تنها شدت نشخواری فکری قادر بود نشانه های نباتی (0/50=?) و نشانه های غیر نباتی(0/58=?)را پیش بینی کند (0/01>p).نتایج پژوهش: نتایج از اثرگذاری سطح سوم شناخت (فراشناخت) بر سطح دوم شناخت (سبک تفکر) در مورد نشخوار فکری همچنین همبستگی و پیش بینی پذیری نشانگان افسردگی بر مبنای نشخوار فکری حمایت کرد در حالی که چنین اثری در مورد نگرانی یافت نشد.
نرگس عدالتی احمد برجعلی
هدف :هدف از اجرای این پژوهش مقایسه کارکردهای اجرایی دربیماران دوقطبی وابسته به مواد و غیر وابسته به مواد و تعیین نقص های اجرایی در هر دو گروه بود که از طرح پژوهشی علی-مقایسه ای برای این منظور استفاده شد.در این مطالعه دوگروه، شامل بیماران دوقطبی وابسته به مواد (30 نفر)، بیماران دوقطبی غیروابسته به مواد (30نفر) که همگی دارای خلق متعادل (یوتیمیا) بودنداز طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شده واز نظر سن، جنس و میزان تحصیلات همتا شدند. برای سنجش مولفه های کارکردهای اجرایی از ابزارهای آزمون عملکرد پیوسته، آزمون برج لندن، آزمون استروپ، آزمون فراخنای حافظه ارقام وکسلر و آزمون فراخنای صفحه ای از مجموعه آزمون wais-rni استفاده شد.برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس چند متغیری جهت مقایسه شاخص های کارکردهای اجرایی بین افراد دو گروه استفاده شد. همچنین اطلاعات میانگین و انحراف معیار، با استفاده از آمار توصیفی بدست آمد. یافته ها نشان داد که بیماران دوقطبی وابسته به مواد در آزمون های عملکرد پیوسته، آزمون استروپ، آزمون فراخنای حافظه ارقام وکسلر و آزمون فراخنای صفحه ای از مجموعه آزمون wais-rniدارای عملکرد ضعیف تری نسبت به گروه دیگر بودند. اما در آزمون برج لندن تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتایج مطالعه حاضر، نشان می دهد که بیماران دوقطبی وابسته به مواد در توجه، بازداری و حافظه کاری عملکرد ضعیف تری نسبت به بیماران دوقطبی غیر وابسته دارند اما در زمینه برنامه ریزی تفاوت معناداری وجود نداشت. بر طبق این نتایج که نقص در کارکردهایی بیماران دوقطبی وابسته به مواد بیشتر از بیماران غیر وابسته است که علت آن را میتوان اثرات ناشی از مصرف مواد دانست. بنابراین باید در برنامه درمانی این گروه از افراد ، اثرات مصرف مواد نیز مورد توجه قرار گیرد.
راضیه افتخارزاده سیمین حسینیان
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش روانشناختی بر هیجان ابرازشده و کاهش شدت اختلال در مبتلایان به وسواس فکری– عملی انجام شد. مطالعه حاضر از طرح-های نیمه آزمایشی با مدل پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل است. جامعه آماری، شامل کلیه مراجعه کنندگان به بخش روانپزشکی بیمارستان امام حسین(ع) تهران در تابستان (1393) بود. گروه نمونه، شامل 27 نفر از مبتلایان به اختلال وسواس فکری-عملی بودند که به روش نمونه گیری در دسترس از بیمارستان امام حسین(ع) تهران انتخاب و به روش غیرتصادفی در دو گروه آزمایش (n=12) و کنترل (n=15) قرار گرفتند. آزمودنی ها مقیاس وسواس-اجبار ییل براون (y-bocs) و مقیاس سطح هیجان ابرازشده (lee) را تکمیل نمودند. سپس مداخله آموزش روانشناختی با توجه به برنامه آموزشی mfbt در مورد گروه آزمایش اجرا شد. این مداخله شامل 8 جلسه 2 ساعته، آموزش روانشناختی به مراقبین مبتلایان به وسواس بوده است. به منظور تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس (ancova) استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد آموزش روانشناختی در کاهش هیجان ابرازشده و مولفه های آن شامل: مزاحمت/مداخله گری، پاسخ هیجانی، نگرش منفی نسبت به بیماری، تحمل/انتظار و کاهش شدت اختلال در مبتلایان به وسواس فکری-عملی موثر است. این یافته با سایر مطالعات انجام شده در این زمینه که نشان می دهند مداخلات روانشناختی بر کاهش هیجان ابراز شده و کاهش شدت علائم اختلال موثر است، همسو است.
مریم عباسی سورشجانی جمال شمس
چکیده ندارد.