نام پژوهشگر: جلیل نایبیان
رضا برفروخت جلیل نایبیان
سرزمین مصر از دیرباز با ایران در ارتباط بوده به طوری که سابقه تاریخی آن به دوره هخامنشی برمی گردد و در ادوار مختلف تاریخی، به سبب مشترکات فرهنگی، دینی و قدمت تمدن به هم نزدیک شده اند. در دوره پهلوی نیز روابط سیاسی، فرهنگی و اقتصادی میان ایران و مصر با فراز و نشیب هایی همراه بود. در 22 فوریه 1922م. با اعلام استقلال مصر، دولت ایران آن را به رسمیت شناخته و سرکنسول گری خود را به سفارت ارتقاء داد. از 1300هـ ش. تا 1331هـ ش.(1921 -1952 م.) که حکومت سلطنتی مصر منقرض گردید؛ همکاریهای مثبت و مناسبات خوبی بین دو حکومت وجود داشت. اما در 1339 هـ.ش.(1960م.) ایران با اسرائیل روابط سیاسی برقرار کرد و زمینه اختلاف میان دو کشور به وجود آمد. و این امر موجب قطع روابط ده سال گردید. بعد از جنگ ژوئن 1967م. رابطه دو کشور روند مسالمت آمیزی به خود گرفت و در شهریور 1349هـ ش.(1970م.) وقتی سادات اداره امور مصر را بدست گرفت؛ رابطه ایران و مصر وضعیت مطلوبتری یافت. امضای قرارداد کمپ دیوید بین مصر و اسرائیل در جهان عرب شکاف ایجاد کرد و حمایت مصر از شاه باعث گردید امام (ره) در سال 1979م. طی دستور العملی قطع رابطه دیپلماتیک با مصر را خواستار شوند. در زمینه اقتصاد، قبل از قطع مناسبات دیپلماتیک، پروتکل اقتصادی میان وزرای اقتصاد دو کشور به امضاء رسید و بر اساس آن ایران در طرح های مشترکی از جمله تأسیس کارخانه ریسندگی و شرکت کشتیرانی مشترک سرمایه گذاری کرد. دردوره اوج روابط نیز در زمینه طرح های ساختمانی، پتروشیمی و بانک توسعه، ایران و مصر به توافق رسیدند و به طور مشترک در آن سرمایه گذاری کردند. به لحاظ فرهنگی در این دوره در تمام دانشگاههای مصر از اسوان در جنوب تا اسکندریه در شمال، کرسی زبان فارسی وجود داشت. از اقدامات فرهنگی این دوره می توان به مبادله استاد و دانشجو، واگذاری بورسهای تحصیلی، دعوت از هنرمندان و همکاریهای مذهبی و فرهنگی دیگر اشاره کرد.
جواد علیپور سیلاب جلیل نایبیان
زرتشتیان در دوران اسلامی ایران تا حد یک اقلیت دینی نزول کردند. با ورود دین اسلام به ایران پیروان دین زرتشتی چندین راه پیش رو داشتند : یا به دین اسلام ایمان آوردند ، یا عده ای مهاجرت کردند؛ این گروه به پارسیان هند معروف شدند که کمک های آنان در پیشرفت کار زرتشتیان ایران بسیار موثر افتاد؛و یا گروهی که نمی خواست به اسلام بگرود و نیز در پی آن نبود که وطن آباء و اجدادی خویش را ترک گوید چاره ای نداشت که در سرزمین های دور افتاده و اغلب کویری ساکن شود و بنا به دستورات حکومت اسلامی به مسلمانان جزیه بپردازد و تا حد ممکن خود را با احکام دین جدید سازگار نماید.این سازگاری ابتدا در قالب جامعه سنی و از دوران صفویه در قالب جامعه شیعی صورت عمل بخود گرفت تا دوران حاضر تداوم یافت. روی کار آمدن حکومت قاجاریه در ایران هم زمان بود با تغییراتی عمده در جهان بخصوص اروپا در زمینه هایی چون قانون گرایی ، عدالت ، تامین حقوق فردی و نیز ترقی و پیشرفت ؛ که این تغییرات در دوران ناصر الدین شاه در ایران تاثیر گذار شد و در این میان اقلیت زرتشتی هم بی نصیب نماند. زرتشتیان که تا این زمان وضعیت نامطلوبی داشتند، با شکل گیری انجمن هایی در هند از سوی همکیشان آن ها یعنی پارسیان که خواستار حمایت و کمک آن ها شدند، بتدریج موقعیتشان رو به بهبودی رفت . تشکیل مدارس به لحاظ فرهنگی در پیشرفت زرتشتیان بسیار مفید واقع شدو تشکیل انجمن ها هم به بهبود وضعیت اجتماعی آنان کمک نمود .از سوی دیگر گرایش زرتشتیان به کارهای تجارتی باعث تقویت بنیه مالی آن ها گردید ، بگونه ای که تجار ت خانه های زرتشتیان در دوران قاجار از مهمترین بنگاههای اقتصادی ایران بودند.چون این دوران در ایران مواجه بود با رشد افکار ناسیو نالیستی ، بنابراین زرتشتیان بعنوان بازماندگانِ باستان و یادگار نیاکان مورد توجه جریانات ناسیونالیستی قرار گرفتند . بهائیت موج دیگری بود که زرتشتیان را هر چند بسیار کم تحت تاثیر قرار داد، اما اوج تغییرات در جامعه اسلامی ایران با جنبش مشروطیت بوقوع پیوست و در این دوران اقلیت ها از جمله زرتشتیان موفق شدند که از این حس ((که فرزندان این آب و خاکند )) و امکانات دیگرشان استفاده نموده برای خود نماینده ای در مجلس داشته باشند .
سید مرتضی حسینی جلیل نایبیان
این بررسی در شکل پژوهش و مطالعه ی تاریخی مبتنی بر روش جامعه شناختی و استفاده از نظریه جامعه شناختی در عرصه مطالعات تاریخی است به عبارت دیگر این مطالعه مبتنی بر جامعه شناسی تاریخی ساختار و مناسبات اجتماعی شهر تبریز در طول تاریخ این شهر خواهد بود. در همین راستا طبق ویژگیها و مولفه های اساسی نظریه ی شهر ماکس وبر، ساختار اجتماعی شهر تبریز و مناسبات حاکم در آن بین ساکنان شهر و روابط آنها با نظام سیاسی حاکم، در طول تاریخ این شهر از دوره سلجوقی تا عصر مشروطه بررسی قرار می گیرد. پژوهش حاضر به مقطع تاریخی عصر سلجوقیان تا انقلاب مشروطه محدود بوده و در عین حال وقایع نگاری صرف و کرونولوژیک درباره ی رویدادهای تاریخی شهر تبریز نخواهد بود. بلکه مطابق محورهای نظریه ی شهر وبر، روندهای تاریخی تغییر و تحول در ساختار اجتماعی شهر تبریز به شکل جامعه شناختی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. بدین معنی که الگوی مورد تعریف وبر از یک جامعه شهری به عنوان یک نمونه انتزاعی و آرمانیideal type)) بوده و بر اساس همان الگو این مسأله مورد توجه قرار گرفته است که شهر تبریز به عنوان نمونه ای از یک جامعه ی شهری اسلامی- ایرانی حائز چه ویژگی هایی از جامعه شهری مورد تعریف وبر بوده و یا از کدام ویژگی ها بهره چندانی نداشته است. در این مطالعه، برخی مولفه های ساختار اجتماعی شهر تبریز(پنج مولفه مطرح در نظریه شهر وبر) و مناسبات اجتماعی حاکم در آن بر اساس نظریه ی شهر وبر مورد بررسی قرار می گیرد. وبر برای یک جامعه ی شهری مشخصات ومولفه هایی خاص برشمرده و معتقد است برای این که یک واحد اجتماعی شهر محسوب شود، باید حداقل دارای پنج ویژگی باشد که عبارتند از:1- وجود مرکز اقتصاد شهری (بازار). 2- برخورداری از ساخلو یا دژ نظامی. 3- برخورداری از دادگاه مستقل و بهره مند از حداقل قوانین مستقل داخلی. 4- وجود اتحاد و همبستگی نسبی بین شهروندان. 5- وجود حداقل استقلال اداری داخلی و قدرت اداره ی امور به وسیله ی کارگزاران ونخبگانی که برگزیده ی شهروندان باشند. در این پژوهش سعی بر آن است که بر اساس مولفه های شهری برشمرده شده ی فوق در تئوری ماکس وبر، ساختار و جایگاه اجتماعی شهر تبریز مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
حمیدرضا زکی زاده محمد باقر بهشتی
در راستای بومی سازی الگوهای توسعه، بررسی تاریخ اقتصادی کشور امری ضروری است. در این پژوهش دوره 28 ماهه نخست وزیری دکتر مصدق مورد بررسی قرار گرفته است. در این دوره ملی شدن صنعت نفت و به دنبال آن تحریم بین المللی ایران و از دست دادن درآمد نفت شرایط ویژه ای را در اقتصاد سیاسی ایران ایجاد کرده بود. سیاست اقتصاد بدون نفت و افزایش صادرات، جهت مقابله با کاهش درآمد و کمبود ارز که در آن مقطع در پیش گرفته شد، الگوی مناسبی برای دولت مردان ایرانی جهت کاهش وابستگی اقتصاد کشور به نفت است. مسئله کم سابقه دیگری که در این مقطع مهم رخ داد اصلاحات اجتماعی، آزادی بیان و مطبوعات و حکومت دمکراتیک بود که مصدق توانست در ایران پیاده کند که اهمیت این دوره را به لحاظ شاخص های توسعه اقتصادی دوچندان می کند. این پژوهش در عین نظر داشتن به مکتب اقتصادی رایج آن مقطع (مکتب تاریخی) و شرایط ویژه حاکم برجامعه ایرانی در آن دوره، به تحلیل دوره نخست وزیری دکتر مصدق با توجه به الگوها و شاخص های جدید پرداخته است و الگوی حکمرانی خوب که یکی از جدیدترین الگوهای جهانی حکومت داری است به عنوان معیار انتخاب شده است. این پژوهش کاربردی- توصیفی برمحور تحلیل داده های ثانویه استوار شده و بر مبنای منابع معتبر و متکی بر اطلاعات کتابخانه ای، اسناد است. تحلیل اطلاعات به دست آمده و بررسی شاخص های اجتماعی و اقتصادی این دوره از منظر شش شاخص الگوی حکمرانی خوب به صورت کیفی انجام شده است و در پایان به این نتیجه رسیده است که دولت مصدق در چهار شاخص حق اظهار نظر و پاسخ-گویی، اثربخشی دولت، حاکمیت قانون و مبارزه با فساد وضعیت رو به بهبود و در دو شاخص ثبات سیاسی و عدم خشونت و کیفیت مقررات تنظیمی وضعیت نه چندان مطلوبی داشته است؛ که با توجه به شرایط ویژه آن دوره و سیاست های سفارش شده مکتب تاریخی، عدم تطابق دو شاخص اخیر با حکمرانی خوب قابل توضیح است. بنابراین در مجموع دولت مصدق به لحاظ شاخص های حکمرانی خوب با توجه به شرایط آن دوره از وضعیت خوبی برخوردار است و شاخص های توسعه اقتصادی ایران از منظر شاخص های حکمرانی خوب در دوره نخست وزیری مصدق بهبود یافته است.
بهمن حمیدی فر جلیل نایبیان
ندارد
محمدامین نزدنجفیان محمد سلماسی زاده
چکیده: انقلاب مشروطیت ایران از مهم ترین مقاطع تاریخ این سرزمین می باشد که باعث تغییر و تحولات بسیاری در عرصه های مختلف کشور گردید. از جمله ثمرات این انقلاب تأسیس نهاد مجلس شورای ملی بود که خود منشأ آثار و خدمات بسیاری برای کشور ـ خصوصاً در اولین دور? آن ـ بود. مجلس اول را مهم ترین مولود و ثمر? انقلاب مشروطه دانسته اند ، اما از زاویه ای دیگر این مجلس را پدید آورند? مشروطه در ایران هم بوده است ، چون با تصویب قوانین پایه و اساسی و سایر اقدامات خود ، مشروطه را از جنبش و انقلابی مردمی به نهادی حقوقی مبدل ساخت. قطعاً بررسی سمت گیری های مختلف این مجلس ـ خصوصاً در زمینه های سیاست داخلی و خارجی ـ ما را در شناخت هرچه بیشتر این کانون دور? مشروطه ، یاری خواهد داد. سمت گیری های مجلس اول را می توان دار محورهای زیر خلاصه کرد: 1-تلاش برای قانونمند کردن امور کشور: مطالب? قانون به عنوان قواعد و چارچوب هایی که باعث محدودیت حاکمیت و سایر قدرت های مستقر در جهت منافع ملی و اساس حقوق عمومی ، از خواسته های اصلی آزادیخواهان دور? قاجار بود. مجلس اول به این خواسته جام? عمل پوشاند و با تصویب قوانین پایه و مادری چون قانون اساسی، متمم قانون اساسی ، قانون دستور العمل حکام ، قانون عدلیه و اصول محاکمات ، قانون انجمن های ایالتی و ولایتی و... نظم حقوقی جدیدی را بنیان نهاد. 2-تلاش برای دموکراتیک کردن امور کشور: مجلس اول بر اصول دموکراسی پارلمانی توجه ویژه ای داشت ، این امر را می توان از نظارت دقیق آن بر کابینه های معاصرش و تأکید بر مسئولیت های پارلمانی دولت و همچنین به رسمیت شناختن دسته بندی های سیاسی درونی خود ، متوجه شد. 3-مقابله با استبداد داخلی در تمام ابعاد: اساساً تمام منازعات این دوره را می توان تابعی از چالش های دو قطب سیاسی متضاد این دوره یعنی مجلس و دربار دانست که اولی در رأس کانون آزادیخواهی و حکومت قانون و دموکراسی قرار گرفته و دیگری در رأس کانون استبداد و حکومت مطلقه قرار داشت. مواردی مانند تحدید بودج? سلطنت در این راستا بود. 4-مقابله با تندروی ها و آنارشیسم داخلی: قطعاً در یک جامع? قانونمدار و دموکراتیک ، خروج از چارچوبهای قانونی به هر بهانه و مستمسکی مطرود و محکوم است ، چون باعث ناامنی و بهانه یافتن مستبدین می شود. به همین خاطر مجلس اول هم با تندروی های پاره ای انجمنها و مطبوعات و افراد سیاسی مخالف بوده و اقداماتی چون ترور اتابک و نارنجک اندازی به کالسک? شاه را محکوم کرد.5-مقابله با استعمار خارجی در تمام ابعاد: روسیه و انگلستان در دور? مشروطه نمی توانستند عادت دیرین? خود در نوع مناسبات استعماریشان با ایران را ترک کنند ، و به همین خاطر مخالفت مجلس با آنها و سایر نیروهای خارجی استعماری طبیعی بود. خط مشی اساسی مجلس اول در این رابطه ، تلاش برای حفظ استقلال کشور از راه مخالفت با مداخلات نیروهای خارجی در تمام جنبه ها (اقتصادی ، سیاسی و نظامی) بود. سخنی از ابوالحسن خان ایلچی شیرازی مصداق خوبی برای عملکرد مجلس در این رابطه بود: باید این وطن را از پنج? شیر و چنگال عقاب برهانیم. 6-تعامل مثبت و سازنده با نیروهای خارجی غیر استعمارگر: که در حقیقت مکمل سمت گیری پیشین بود و در مواردی چون مراوده با مجامع آزادیخواهان عثمانی ، انتخاب نماینده برای شرکت در کنفرانس اتحادی? تلگرافی بین الملل ، تبریک به افتتاح دومای روسیه و...متبلور است.
حسین فرهادنیا جلیل نایبیان
محمّدتقی ملک الشعراء بهار ( 1265ـ 1330 هـ . ش ) از برجسته ترین شاعران و نویسندگان، نماینده ی فعّال و مبارز چندین دوره ی مجلس شورای ملّی و از سرشناس ترین روزنامه نگاران و رجال و روشنفکران سیاسی دوره ی مشروطه و نیمه ی نخست سلطنت پهلوی است ؛ زندگی سیاسی او از آغاز نهضت ملّی مشروطیت ( 1284 هـ . ش ) تا چندین سال پس از سقوط رضا شاه ( شهریور1320 هـ .ش) پیچیده و پر فراز و نشیب است ؛ او از آغاز جنبش آزادیخواه مشروطه ، با سرودن و نشر اشعار سیـاسی به مشروطه طلبان پیوست ؛ از 1289 هـ .ش با عضویت در کمیته ی ایالتی «حزب دموکرات خراسان» و انتشار روزنامه ی «نوبهار» به عنوان ارگان ناشر مرام و افکار آن حزب ، عملاً پا به عرصه ی فعّالیت سیـاسی نهاد و به ترویج مشروطیت و روشنگری های سیاسی پرداخت؛ در طول سالها فعّالیت سیاسی و مبارزات حزبی و پارلمانی تا اواخر حیات خود به نمایندگی دوره های سوم ، چهارم ، پنجم ، ششم و پانزدهم مجلس شورای ملّی انتخاب شد؛ در مجلس چهارم از اعضـای فعّال و مبـارز فراکسیون اکثریت (به رهبری سید حسن مدرس) بود و در طول دوره ی آن مجلس ، در روزنامه ی نوبهار علیه خودسری های رضاخان و جاه طلبی های فزاینده ی او در ساختار متزلزل سیاسی کشور و تعرضات وی به آزادی های مدنی مبارزه کرد ؛ در مجلس پنجم از نمایندگان شاخص فراکسیـون اقلیّت (به رهبری مدرس و خود او) بود و در مخالفت با طرح جمهوری رضا خان و تغییر سلطنت از قاجاریه به پهلوی با مدرس همراه و همسو شد ؛ او در بزرگترین تشکّل سیاسی دوره ی مشروطه یعنی حزب دموکرات پیوسته عضویت فعّال داشت و در طول چندین دوره نمایندگی مجلس ، به خط مشی سیاسی آن حزب همواره وفادار ماند و روزنامه ی نوبهار را سالها ، هم برای ترویج مرام و مسلک حزب مزبور و هم جهت تنویر افکار عمومی و روشنگری های سیاسی و اجتماعی ، و نیز به منظور انعکاس و تشریح اندیشه ها و رویکردهای سیاسی خود انتشار داد؛ او که همواره از لزوم ایجاد حکومت مقتدر مرکزی و حفظ اقتدار ملّی دفاع می کرد، چند سال پس از استقرار سلطنت رضا شاه ، به جرم مخالفت های علنی و پنهان با حاکمیت اقتدارگرا ـ و البته استبدادی ـ شاه ، حبس و تبعید شد و ناگزیر از صحنه ی سیاست کناره گیری کرد . اما پس از سقوط رضا شاه ، مجدداً به فعّالیت سیاسی پرداخت. در سالهای بعد از شهریور 1320 هـ . ش با برخی از تشکیلات وابسته به «حزب توده» ارتباط و همکاری داشت و در کابینه ی دوم قوام السلطنه مدت چهار ماه وزیر فرهنگ شد و با قوام در تأسیس و تشکیـل «حزب دموکرات ایران» همکاری کرد ؛ زندگی سیاسی او با اتمام دوره ی نمایندگی اش در مجلس پانزدهم خاتمه یافت .
محرم قلی زاده جلیل نایبیان
عدم تحقق آرمانهای روشنفکران و نخبگان مشروطه طلب موجب شد، تا برخی از ایشان از تحقق نهادینه شدن اعتقاد به برابری، عدالت و آزادی در جامعه ایران نا امید شوند و آرمان خود را در اهداف ملموس تری چون، حفظ استقلال کشور و تمامیت ارضی آن با تقویت احساسات ناسیونالیستی در افراد جامعه ولو به زور سرنیزه حکومت دیکتاتوری، و ملی گرا دنبال کنند. در چنین اوضاعی رضا شاه با حمایت این گروهها، بر اریکه سلطنت ایران تکیه زد و در راستای نهادینه کردن اندیشه های مطلوب ایشان، به متمرکز نمودن سازمان فرهنگی کشور اقدام کرد. تبلیغ و ترویج ناسیونالیسم باستانگرایانه وتوام با شاه پرستی، و نیز تضعیف بعد مذهبی فرهنگ بومی از طریق اقداماتی چون کشف حجاب عمده ترین محورهای سیاستگزاری در عرصه تمرکز گرایی فرهنگی این سازمان را تشکیل می داد که شخص شاه و نخبگان پشتیبان او که اداره امور کشور را در دست گرفته بودند، روی این محورها توافق داشتند. گذشته از این، از آنجا که سیاست معطوف به تمرکزگرایی در عرصه فرهنگ رسمی، خصوصیات قومی و فرهنگی متمایز تبریز ( و ایالت آذربایجان ) را به عنوان خطری جدی در جهت ناسیونالیسم توتالیتر و تمامیت خواهی فرهنگ رسمی و دولتی در کشور، و حتی علیه تمامیت ارضی آن تصور می کردند، برنامه هایی را برای حذف این خصوصیات در بلند مدت و استحاله قومی و فرهنگی مردم منطقه، به کار گرفتند که محور دیگر سیاستگزاریها را در عرصه فرهنگی آذربایجان و خصواً تبریز شکل می داد. همچنین، موقعیت جغرافیایی خاص آذربایجان و همسایگی آن با کشور اتحادیه جماهیر شوروی سوسیالیسیتی در آن دوره، همیشه این ایالت را در معرض گسترش عقاید کمونیستی و سوسیالیستی که رضا شاه از آن واهمه داشت، قرار می داد. بنابراین،یکی دیگر از محورهای سیاستهای فرهنگی رژیم پهلوی اول در آذربایجان و تبریز، مبارزه ای بود که علیه انتقال عقاید مارکسیستی در قالب فعالیتهای ادبی و هنری دنبال می شد. این سیاستها، هر یک از عرصه های تعلیم و تربیت، ادبیات و تئاتر را به نحوی تحت تاثیر قرار داد. در جهت تضعیف دین در جامعه، رنگ اسلامی تاریخ ایران را از متون درسی تاریخ برانداختند. معلمان و کارمندان زن و همینطور دانش آموزان دختر، بعد از 1314 ش. مجبور شدند تا به صورت بی حجاب در اجتماع حضور یابند. متون درسی و محتوای فوق برنامه های مدارس، در راستای نهادینه کردن ناسیونالیسم باستانگرایانه و نژادگرایانه و همچنین شاه پرستی شکل گرفت. در عرصه تئاتر، از اجرای نمایش به زبان ترکی جلوگیری به عمل آمد و حوزه موضوعهای مجاز نمایشنامه ها نیز به پند و اندرزهای اخلاقی، کمدی های بی مایه و مضحک، و تبلیغ اندیشه های مورد خواست حکومت محدود شد. بروز این خفقان موجب مهاجرت بسیاری از هنرپیشگان تبریز شد. در عرصه ادبیات نیز، گذشته از آن که خلق آثار ادبی به زبان ترکی محدود و پنهانی شد، ادبیات فارسی نیز تنها در حوزه شعر تداوم یافت. آن دسته از اشعار شعرای مطرح دوران که با سیاستهای فرهنگی حکومت هماهنگی نداشت، تا مدتها روی چاپ ندید و تنها اشعاری که رگه هایی از ناسیونالیسم، شاه پرستی و پند و اندرزهای پدرانه در محتوای آنها یافت می شد، در نشریات و یا به صورت مجلد جداگانه منتشر شد. همچنین در این دوره میل فراوان شعرای تبریز به خلق ادبیات کارگری به شدت در نطفه خفه گردید. انجمن ادبی تبریز، از سال 1310 الی 1317 ش. به عنوان محفل ادبی رسمی برای کنترل و رسمی نمودن هر چه بیشتر فضای ادبی شهر و تولیدات ادبی به فعالیت پرداخت که همیشه رجال حکومتی مانند رئیس معارف محل و استاندار بر آن نظارت داشتند.
راضیه جمشیدی وند محمد سلماسیزاده
محمد ساعد مراغه ای در1260ه.ش در مراغه به دنیا آمد، در سن هفت سالگی، همراه پدرش به تفلیس رفت. تحصیلات خود را ابتدادر روسیه آغازبرای ادامه ی تحصیل به سوئیس ادامه داد. بعد وارد خدمت در کنسولگری ایران در ترکیه و روسیه شده و در سال 1317ه.ش با عنوان سفیر کبیر ایران عازم مسکو شد. در 1321ه.ش، سهیلی نخست وزیر او را به وزارت خارجه منصوب نمود. در دوره ی اول نخست وزیری با درخواست امتیازاز سوی شرکتهای خارجی با آنها وارد مذاکره شدولی وقتی روسیه تقاضای نفت شمال رانمود باآن مخالفت کرد. به خاطر همین بافشار روسیه وحزب توده از نخست وزیری استعفا داد. ساعد در این دور ی به خاطر اشغال ایران از سوی متفقین جنگ جهانی دوم با مشکلات زیادی روبرو بود برای همین از همان آغاز دوره ی نخست وزیری مجلس از او خواست از اختیارات دکتر میلسپو رئیس هیئت مستشاری آمریکایی در ایران کاسته شود ولی وی ساعد را مجبور کرد به کار خود ادامه دهد.در دوره ی دوم نخست وزیری بعد از سوءقصد به شاه حزب توده را منحل کرد و با تشکیل مجلس موسسان مقدمات افزایش قدرت شاه را فراهم نمود. در تلاش برای استیفای حقوق ملت ایران، قرارداد الحاقی نفت (گس- گلشائیان) را امضاء کرد. بعد از کاهش نرخ لیره سعی کرد با شرکت نفت انگلیس و ایران مذاکره کند، ولی موفق نشد. در سال 1328ه.ش ساعد به خاطر کسر بودجه ی کشور نتوانست، برنامه های دولت خود را به مرحله عمل برساند. در اواخر این دوره ی نخست وزیری ، رژیم تازه تاسیس اسرائیل را به رسمیت شناخت. در نهایت مجلس شانزدهم به خاطر ناتوانی ساعد در اداره ی امور کشور با ادامه ی زمامداری وی مخالفت کرد و او ناچار به کناره گیری شد. ساعد از سال 1334ه.ش تا دوران مرگش در چند دوره سناتور انتخابی و در1336 ه.ش سفیر ایران در واتیکان بود. سرانجام در1352 ه.ش در تهران درگذشت.
محمد امین امینی ناصر صدقی
توسعه سرزمینهای اسلامی توسط دریانوردان و بازرگانان ، رونق تجارت جهانی را در پی داشت و رونق و رشد مناسبات تجاری دریایی باعث افزایش مبادلات تجاری بخشهای مرتبط جهان اسلام بخصوص بنادر واقع در این راه دریایی را در پی داشت.بررسی دقیق و کسب شناخت عمیق نسبت به جایگاه راه دریایی ادویه بعنوان یکی از مشهورترین و مهمترین راه تجاری دریایی ، بازرگانی در قرون گذشته از جهات بسیار ضروری می نماید. نخست از آن جهت که این راه دریایی تجاری از لحاظ جغرافیایی، تاریخی،سیاسی و اقتصادی و تحولات تجاری دارای جایگاه و اهمیت ویژه ای بوده و نیازمند بررسی و پژوهش می باشد. دیگر از آن جهت که شناخت قسمتهایی از این راه تجاری یعنی شناخت بخشی از تاریخ خلیج فارس و دریای سرخ و شناخت خلیج فارس مقدمه ای است بر شناخت ایران و سرزمینهای پیرامون آن که از بخشهای مهم جهان اسلام بشمار می رفته، گواه این شناخت نیز محدود به ابعاد تاریخی و اقتصادی نشده و جنبه های دیگری را نیز شامل می شده است. وسعت و حجم زیاد مبادلات و مناسبات تجاری و تحولات سیاسی صورت گرفته در بنادر راه دریایی مذکور باعث رشد و ترقی بنادری همچون بصره، سیراف، هرموز، کیش و تیز و عدن و مراکز تجاری و بخشهای مرتبط با این راه در گستره جهان اسلام شده بود. جابه جایی کانونهای تجاری طی قرون سوم تا هفتم ه.ق در راه دریایی جنوبی متأثر از تحولات سیاسی و اقتصادی و از آن جمله رقابت سیاسی و نظامی خلفای عباسی و فاطمی برای تغییر مسیر راه دریایی به دریای سرخ، و ناامنی مناطق پس کرانه ای منتهی به بنادر و استفاده از حربه تجارت و بازرگانی برای رسیدن به مقاصد سیاسی حاکمان وقت و... باعث ظهور و رشد و ترقی و افول بنادر و مراکز تجاری واقع شده در مسیر این راه تجاریی دریایی شدند. در ادوار مختلف کانونهای جدید وارد عرصه تجارت شده اند و کانونهای قبلی را از اعتبار ساقط کرده اند، اما خلیج فارس و البته در درجه بعدی دریای سرخ بعنوان یک کل همیشه ثابت و با اهمیت باقی مانده اند، و البته تنها این بنادر و جزایر بودند که در گذر ایام نقش خویش را جابه جا کرده و هر کدام در مقطعی خوش درخشیده اند و در مقاطعی رو به افول نهاده اند. این صعود و سقوط بیشتر به حالات روانی حاکم بر این مناطق و گاهی نیز بر حالات فیزیکی این نواحی بر می گشته. از جمله بنادر که هر کدام نه چندان کوتاه در تجارت دریایی در خلیج فارس خوش در خشیده و برای مدتهای مدیدی نقل محافل تجاری و بازرگانی آن روزگاران بودند باید از بصره در منتهی الیه خلیج فارس و بعداً سیراف در ایالت فارس و در ادامه از کیش و هرموز و تیز و صحار و جده و عدن و... که بخاطر تحولات سیاسی و تجاری هر کدام مورد توجه قرار می گرفتند، مورد بررسی قرار داد. .
ابوالفضل شاهسون پوراهل جلیل نایبیان
در پژوهش حاضر روند مناسبات اقتصادی و فرهنگی آلمان و ایران بین دو جنگ جهانی و چگونگی این روند به صورت موضوعی مطمح نظر بوده و هدف عیان ساختن کنش ها و واکنش های سیاسی دو کشور مزبور در صحنه روابط بین الملل از منظر تحولات و داده های اقتصادی و فرهنگی است. در این پژوهش تکیه و مسأله عمده بر روی این محور است که مناسبات اقتصادی و فرهنگی آلمان و ایران در طول مدت بیست و یک سال بین دو جنگ جهانی در چه زمینه هایی و دارای چه کیفیتی و چه روندی را طی کرده است.این تحقیق به شیوه کتابخانه ای و با روش توصیفی- تحلیلی انجام پذیرفته و مشتمل بر پنج فصل می باشد. فصل اول اختصاص به کلیات پژوهش دارد. در فصل دوم سابقه مناسبات آلمان و ایران تا پایان جنگ جهانی اول مورد بررسی قرار می گیرد. فصل سوم به مناسبات آلمان و ایران از پایان جنگ جهانی اول تا روی کار آمدن هیتلر می پردازد و در فصل چهارم مناسبات آلمان و ایران از روی کار آمدن هیتلر تا شروع جنگ جهانی دوم مورد بررسی قرار می گیرد و در نهایت فصل پنجم به مناسبات آلمان و ایران در جنگ جهانی دوم می پردازد. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که دخالت دادن دولت سومی نظیر آلمان در امور سیاسی- اقتصادی ایران بر خلاف دوره ناصری در دوره رضاشاه موفق بوده و منجر به تبعات گریزناپذیری از جمله برکناری رضاشاه شده است. از لحاظ فرهنگی، نقش آلمانها در راستای مدرنیته کردن ایران و ایجاد نهادهای مدنی از سوی رضاشاه بسیار موثر واقع شد و دوره وی، دوران تکمیل طرحهای ناقص و رفع ناکامی های ملی یکصد سال پیش از آن می باشد. مناسبات اقتصادی آلمان و ایران بین دو جنگ جهانی را می توان به دو دوران جمهوری وایمار و نازی-ها همزمان با عصر رضاشاه تقسیم نمود: به طور کلی روابط دو کشور در دوره جمهوری وایمار و در دوره ریاست جمهوری «ابرت» رکود هفت ساله ای را در پی دارد اما از سال 1925م همزمان با ریاست هیندنبورگ تا 1930م اوج روابط تجاری و فرهنگی طرفین را شاهد هستیم و در نهایت طی سه سال مانده به ظهور هیتلر باز با قطع روابط روبرو می شویم. دوره نازی ها را نیز می توان به دو دوره تقسیم کرد: 1- از سال 1934م/1313ش تا 1939م/1318ش، که به پیشنهاد آلفرد روزنبرگ، منطقه ای تحت نفوذ آلمان که در برگیرنده اروپای شرقی، شبه جزیره بالکان و ترکیه باشد، ایجاد شد که در این میان ایران نیز از طرح مزبور برکنار نمانده بود و از جمله تمهیدات سیاسی، گسترش روابط تجاری با ایران بود که به وزارت اقتصاد آلمان واگذار شد و به انعقاد قرارداد پایاپای 1935م/1314ش بین دو کشور انجامید. 2- طی سالهای1941-1939م/1320-1318ش و نگرانی ایران از مذاکرات آلمان با شوروی یا انگلیس و بیم از وجه المصالحه قرار دادن آن. روابط علمی- فرهنگی این دوره نیز بسیار قابل توجه است. دانشمندان و ایران شناسان آلمانی نقش مهمی در معرفی فرهنگ و میراث کهن ایرانی به مغرب زمین داشته اند. در این میان می توان از تعداد زیادی از تاریخ نگاران، باستان شناسان، ادیبان و هنرمندان، سفرنامه نویسان، کارشناسان آموزشی و استادانی نام برد که در این راه سخت کوشی طاقت فرسایی از خود نشان داده اند. در مقابل ایرانیان نیز در راستای آشنایی با تمدن غربی و ارائه راهکارهایی برای رفع مشکلات کشور، در آلمان محافل و انجمن ها یا مجلاتی نظیر مجله کاوه یا ایرانشهر را قبل یا حین جنگ جهانی اول تأسیس نمودند که برای آگاهی ایرانیان از پیشرفت ها و رخدادهای متعدد تمدن اروپایی موثر واقع شد یا با اعزام محصل به خارج جهت آشنایی با علوم و فنون غربی به خصوص برای یادگیری صنایع کاربردی کارخانه جات در عصر رضاشاه به آلمان روانه شده و پس از بازگشت از آموزش ها و تجارب آنان در صنایع مختلف به ویژه در بانکداری، راه آهن، صنایع برق و کارخانجات پنبه پاک کنی یا صنعت ذوب آهن استفاده شد.
معراج عطابخش جلیل نایبیان
دکتر علی امینی در نتیجه حمایتهای قاطعانه امریکا و فشارهای همه جانبه داخلی و خارجی به محمدرضا شاه پهلوی، در تاریخ 17 اردیبهشت 1340 به قدرت رسید. دوران 5/1 ساله صدارت وی از پرهیاهوترین مقاطع تاریخ ایران است. این دولت هم در عرصه ی خارجی و هم در محافل داخلی به دولت اصلاحات معروف است. دکتر امینی در طول دوران کوتاه صدارت خود منشا اقدامات و اصلاحات بسیاری واقع شد. تلاش در راستای بهبود وضعیت اقتصادی کشور و وضعیت معیشتی مردم، انحلال مجلسین شورای ملی و سنا، تعقیب مفسدین اقتصادی و بازداشت تنی چند از سران کشوری و لشگری و برپایی دادگاهها برای محاکمات بزرگ و مهم تر از همه اجرای برنامه ی اصلاحات ارضی در ایران را می توان مهم ترین اقدامات دولت اصلاحات دکتر امینی برشمرد. در آن دوره این اصلاحات برنامه ای دیکته شده از سوی ایالات متحده تلقی می شد و هدف از اجرای آن مخصوصا برنامه ی اصلاحات ارضی مقابله با جنبش های احتمالی دهقانی- کمونیستی و تلاش برای تولد و رشد یک طبقه ی متوسط اقتصادی در ایران عنوان می شد. دولت دکتر امینی در اجرای برنامه ی اصلاحات ظاهرا به توفیقاتی دست یافت اما سفر شاه در فروردین سال 1341 به ایالات متحده که شدیدا به دنبال آن بود تا برنامه ی اصلاحات را به نام خود تمام کند، دولت امینی را در فشار شدیدی قرار داد و این دولت با چالش های متعددی در داخل کشور روبرو گشت. سرانجام در ظاهر امینی به دلیل اختلاف بر سر بودجه نظامی با شاه از نخست وزیری استعفا داد. اما برکناری دولت امینی حاصل توطئه ی حساب شده ایالات متحده و شاه بود. ایالات متحده به خوبی به نقش مهم و تعیین کننده ی شاه در ساختار سیاسی ایران پی برده بود و این اولین باری نبود که ایالات متحده با عدم حمایت خود از دولتی اصلاحگرا در ایران منجر به سقوط آن می شد. در این پژوهش به بررسی دولت اصلاحات دکتر علی امینی و فعالیتهای سیاسی او پرداخته خواهد شد.
ام البنین مشکانی علیرضا کریمی
چکیده: بسیاری از صاحبنظران و پژوهشگران معتقدند که انقلاب اسلامی ایران یکی از عوامل مهم تأثیرگذار در پیشبرد روند بیداری و آگاهی مسلمانان و افزایش فعالیت های موثر اسلامی در جوامع مسلمانان بوده است. انقلاب اسلامی ایران در تولد و تحرک سیاسی بسیاری از جنبش های اسلامی سیاسی نیز نقش داشته است. به تبع موج هیجان و شور و شعف که تمام مسلمانان جهان را در اثر پیروزی انقلاب فرا گرفته بود، این امواج در منطقه خلیج فارس و به ویژه در میان شیعیان بسیار قوی و قدرتمند بروزکرد به نحوی که آنها تشکل های خود را قوی تر کرده و با امیدواری بسیار زیادی به فعالیت های خود جدیت بخشیدند. اما این تنها شیعیان نبودند که شدیداً از انقلاب اسلامی تأثیر گرفتند، بلکه در میان جوانان سنی مذهب (سلفی و غیر سلفی) نیز حرکت هایی برای برپایی شریعت اسلام متکی بر جهاد مردمی و مشارکت عمومی به وجود آمد بخشی از این گروه ها، تنها به افزایش حجم فعالیت های خود اقدام کرده اند و در روند مبارزه به شیوه های مسالمت آمیز توجه دارند.اما برخی دیگر از احزاب و سازمانها خواستار تغییر ساختار سیاسی کشورهای منطقه هستندکه هر دو متاثر ازانقلاب اسلامی ایران می باشد. در زمینه فرهنگی نیز انقلاب با تاکید بر وحدت مسلمانان ،احیای روحیه جهاد وشهادت طلبی وارایه شیوه های فعال مبارزه علیه قدرتمندان الگوهای موفقی برای مسلمانان شبه جزیره عربستان بویژه شیعیان منطقه ارایه نمود که اثرات آن را در جنبش های نوظهور منطقه می توان دید این پژوهش قصد دارد ضمن صحبت از اصل صدور انقلاب مساله تاثیرات انقلاب اسلامی ایران را برجنبش های اسلامی منطقه شبه جزیره عربستان از جمله جنبش های اخیربررسی نماید. سوالاتی که در این زمینه مطرح گردیده است به شرح ذیل می باشد: 1. صدور انقلاب اسلامی ایران بر چه اصولی استوار می باشد؟ 2. کدام جنبش های اسلامی در شبه جزیره عربستان از انقلاب اسلامی ایران تاثیر پذیرفته اند؟ 3. جنبش های اسلامی منطقه شبه جزیره عربستان ازایدئولوژی انقلاب اسلامی ایران واصل صدور انقلاب چه تاثیراتی پذیرفته اند؟ با جنبش های شبه جزیره عربستان به لحاظ سیاسی، عقیدتی و فرهنگی از انقلاب اسلامی متاثر گردیدند. و باالهام گیری از انقلاب اسلامی دست به تشکیل جنبش زدند یا در ادامه فعالیت خود تحت تاثیر انقلاب گرفتند.
صلاح الدین محمدی بلبان آباد جلیل نایبیان
بعد از وقوع انقلاب مشروطه، به دلیل ناتوانی دولتهای آن انقلاب، در حفظ نظم، امنیت و وحدت داخلی کشور، بسیاری از بانیان انقلاب مشروطه، از دستاوردهای آن سرخورده شده و درصدد استقرارحکومتی مطلقه و قدرتمند در ایران برآمدند. از جمله این افراد تقی زاده بود که درسال 1915 کمیته برلنی ها را با جمعی از اندیشمندان ایرانی در برلن آلمان تشکیل داد. این کمیته در راستای تلاش برای ایجاد حکومتی مطلقه و قدرتمند، با انتشار مجلات و روزنامه هایی چون کاوه، ایرانشهر و فرنگستان فعالیتهایی را آغاز کرد. اما با از هم پاشیده شدن کمیته، اعضاء آن به ایران بازگشتند. بازگشت اینان با ظهور رضاخان در عرصه سیاسی و نظامی کشور مقارن شد. رضاخان بعد از کودتای 1299 ه ش، توانسته بود با بدست گرفتن منصب وزارت جنگ، و ایفای نقشی تاثیر گذار، به اوضاع آشفته کشور سروسامان دهد، این روشنفکران هم با مشاهده اقدامات رضاخان درصدد برآمدند تا با حمایت از او، زمینه انقراض قاجاریه و استقرار حکومتی قدرتمند را در ایران به وجود آورند بنابراین برلنی ها با ایجاد ائتلاف میان گروههای هم عقیده خود، حزب تجدد را به عنوان ابزاری برای رسیدن به هدف خود ایجاد کردند. ظهور این حزب جدید در آن دوره، سرمنشا تحولات فراوانی گردید که از جمله آنها می توان به حمایتاین حزب از انتقال سلطنت، از خانواده قاجار به پهلوی اشاره کرد که سرانجام هم توانست مجلس پنجم را برای تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی قانع کند. علاوه براین، حزب تجدد نقشی اساسی در تعیین خط مشی های کلی سیاستهای حکومتی رضاخان داشت به طوری که رضاخان بعد از رسیدن به سلطنت بسیاری از برنامه های حزب تجدد از جمله جدایی دین از سیاست، ایجاد ارتش منظم و آموزش دیده، اسکان عشایر و .... را به مرحله اجرا در آورد. لازم به ذکر است که بعد از تشکیل حکومت رضاخان، حزب تجدد عملا منحل گردید اما اکثر اعضاء آن همچون تیمورتاش، داور ، تدین، فروغی و ... توانستند با به دست گرفتن منصبهای مهم کشوری و لشکری، به بسیاری از برنامه های حزب تجدد در قالب حکومت پهلوی جامه عمل بپوشانند و علاوه بر این همین اعضاء حزب تجدد با در اختیار گرفتن مهمترین مناصب حکومتی در حکومت رضاشاه، نقش اصلی و تعیین کننده در ثبات سیاسی و اقتصادی حکومت پهلوی اول ایفا نمودند و عاملی مهم در تحکیم قدرت و ثبات رضاشاه شدند و این نکته ای است که در اکثر پژوهشهای تاریخی صورت گرفته در مورد حکومت رضاخان و حزب تجدد، نادیده انگاشته شده و به آن توجه کافی نشده است بنابراین در این تحقیق سعی برآنست که با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی، که یکی از تکنیکهای روش تحقیق تاریخی است، روند شکل گیری حزب تجدد و اقدامات و تاثیرات آن را در دهه پایانی حکومت قاجاریه و پهلوی اول، با تکیه بر شخصیتهای برجسته این حزب مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.
غلامرضا جعفری جلیل نایبیان
با وقوع انقلاب 1357 ایران، محققان و اندیشمندان علوم اجتماعی به مطالعه در مورد دلایل وقوع این انقلاب پرداخته و درصدد برآمدند تا چارچوب های نظری در این زمینه ارائه دهند. هریک از این چارچوب های نظری، ضمن پذیرش وجود عوامل مختلف در وقوع انقلاب ایران بر یک عامل به عنوان عامل اصلی اشاره می کنند. بر اساس نظری? اقتصاد، یکی از عوامل سرمایه داری وابسته و ضعف اردوگاه امپریالیستی، موقعیت شبه پیرامونی ایران در اقتصاد جهانی و نفوذ مرکز، و نفع طلبی شخصی افراد (گزینش عقلانی) علت وقوع انقلاب ایران می باشد. گروه های چپ ایرانی از جمله مطرح ترین معتقدین به وقوع انقلاب ایران به دلایل اقتصادی هستند. در کنار این ها نظریه های استراتژی ناهمگون توسع? اقتصادی، استبداد نفتی و دولت رانتیر یا تحصیل دار نیز از جمله نظریه های اقتصادی منحصر به انقلاب 57 ایران می باشند. جی گابریل، گرامی، امیر احمدی و پسران از جمله نویسندگان معتقد به عاملیت اقتصاد در وقوع انقلاب ایران هستند. بر طبق نظری? توسع? ناهمگون، انقلاب ایران به این علت رخ داد که شاه ایران در حوزه های اجتماعی- اقتصادی به نوسازی هایی پرداخت و در نتیجه طبقات کارگر و متوسط جدید را گسترش داد اما از نوسازی در حوز? سیاسی ناتوان ماند، در نتیجه شکاف عمیق میان نظام اقتصادی- اجتماعی توسعه یافته و نظام سیاسی توسعه نیافته چنان وسیع شد که منجر به سقوط رژیم گردید. بایندر، آبراهامیان، میلانی و زیبا کلام از جمله نویسندگان معتقد به این نظریه در وقوع انقلاب ایران هستند. بررسی دو نظریه اقتصاد و توسعه ناهمگون در تبییین علت وقوع انقلاب ایران مسأله ای است که در این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از منابع و تحقیقات در دسترس، مورد تحقیق قرار گرفته است و ایرادات و کاستی های هر یک از این نظریات مشخص شده است.
فردین ادهمی محمد سلماسی زاده
چکیده: نظریه ی فردگرایی، نقش مهمی در فرهنگ و تمدّن جدید غرب ایفا نموده است، چراکه بر اساس آن، فرد انسانی دارای اراده ی آزادانه ای می باشد و بطور طبیعی حق دارد در سیاست ، اقتصاد و زمینه های دیگر ، نقش تعیین کننده ای داشته باشد.به بیانی دقیقتر، پیوند نظریه ی مذکور با عمل ، نقش اساسی در تحولات سیاسی ـ اجتماعی غرب ایفا کرده است و رویکرد انقلاب فرانسه در سال 1789م، به عنوان یکی از برآیندهای این پیوند به شمار می آید. عاملین اصلی فردگرایی در انقلاب مذکور، طبقه سوم بودند که به رهبری بورژوازی علیه طبقه روحانیون و نجبا عمل نمودند.پیامدهای عمده ی فردگرایی در این انقلاب، اعلامیه ی حقوق بشر و شهروند،قانون اساسی و حاکمیت ملّی بود که دلالت بر برابری افراد در زمینه ی حقوق مدنی و سیاسی می نمود،با این وجود از همان آغاز انقلاب، طبقه سوم تدریجاً،به دو طبقه ی عمده ی بورژوازی و توده های مردم تبدیل شد و میان ایشان تقابل بوجود آمد. بورژوازی در دوره سلطنت مشروطه، حقوق فردی توده های مردم را نادیده گرفت؛ژاکبنها نیز در دوره جمهوری اول به نیابت از توده های مردم، حقوق فردی بورژوازی را نادیده گرفتند. این نادیده گرفتن حقوق فردی از سوی هر یک از طرفین،از یکسو مانع از تحقق فردگرایی به شکل کامل آن در فرانسه انقلابی شد و از سوی دیگر موجب ایجاد نابرابری حقوقی جدیدی در فرانسه شد. عکس العمل به این وضعیت را می توان از یکسو در بی اعتنایی عمومی نسبت به قانون اساسی و حاکمیت آن و از سوی دیگر در اقبال عمومی به زندگی خصوصی در دوره هیأت مدیره دید.هرچند که در این دوره، بورژوازی قدرت را در اختیار قرار داشت،اما از آنجاییکه فرانسه دچار بحران سیاسی و بورژوازی نیازمند امنیت اقتصادی بود،بنابراین در سال 1799م،ضرورت حکومت متمرکز ناپلئون پیش آمد.
قادر جودی جلیل نایبیان
دارالسلطنه تبریز، به دلیل موقعیت ولیعهد نشینی، قرار گرفتن در مسیر شاهراه های تجارتی طرابوزان- تفلیس و داشتن بازار بزرگ نقش اساسی در تحولات اقتصادی ایران در عصر قاجار ایفا می نمود. از دوره ناصرالدین شاه به بعد، به دلیل نفوذ بیش از حد اقتصادی کشورهای اروپایی به ایران، اقتصاد ایران وابسته به اقتصاد اروپا گردید. در این دوره در تبریز، وجود پنج تجارت خانه روس و چندین تجارت خانه انگلیس در تحولات ایران نقش ایفا نمودند و شهر تبریز به دلیل داشتن بازارهای گسترده در تحولات اقتصادی ایران نقش اساسی داشت. شرکت هایی چون رالی، زیگلر، کالوست و... بیش ترین مصنوعات را از اروپا وارد بازار تبریز می کردند و از طریق بازار بزرگ تبریز در کل ایران پخش می نمودند با پخش این کالاها، تحولات اساسی در اقتصاد ایران به وجود آمد، از جمله اینکه، برخی صنایع از میان رفتند، اولین هسته های کارگری در ایران شکل گرفت و مهاجرت های گسترده برای کاریابی در این دوره به وجود آمد، از طرف دیگر واکنش های چندی در تبریز نسبت به نفوذ اقتصادی سرمایه داران خارجی در بازارهای ایران به وجود آمد، از جمله این واکنش ها، تلاش تجار تبریزی برای ایجاد شرکت های تجاری بود تا با این اقدام به مقابله بانفوذ اقتصادی شرکت های اروپایی بروند، مثلاً حاج مهدی اتحادیه، با کمک عده ای چند از تجار ایران موفق به ایجاد شرکت اتحادیه نمود که به کار صرافی می پرداخت و او از این طریق در پی مبارزه با بانک شاهنشاهی در تبریز بود. از طرف دیگر وجود برخی از شرکت ها، هم چون شرکت زیگلر در تحول فرش تبریز در این دوره نقش اساسی داشت با وجود این، تلاش بیشتر شرکت این بود که سرمایه را از ایران خارج نماید بر این مبنا ما می گوییم که: دارالسلطنه تبریز در این دوره به عنوان یکی از شهرهای بزرگ ایران واسطه تحولات اقتصادی ایران بوده است
مهناز سلطانی محمد سلماسی زاده
دوره سلطنت فتحعلی شاه قاجار (1238-1212 ه. ق) از این لحاظ که سرآغاز بسیاری از تحولات در تاریخ معاصر ایران بشمار می رود اهمیت دارد. این دوره مقارن بادوره تثبیت حکومت قاجارها پس از پراکندگی سیاسی حدودآ هشتاد ساله (انقراض صفویان تا تاسیس سلسله قاجار) می باشد. شکست در نبرد با روسیه و از دست رفتن بخشی از سرزمین های کشور از یک سوی همواره فتحعلیشاه قاجار را درمعرض اتهام بی کفایتی، عیاشی، خرافه پرستی و بی لیاقتی قرار داده و از سوی دیگر برخی از اقدامات او که منجر به استقرار نظام قاجار ها گشت و بکارگیری افرادی مانند خاندان قائم مقام فراهانی و عباس میرزا و میرزا شفیع مازندارانی که از درایت سیاسی برخوردار بودند وضعیتی را ایجاد کرد که در آثار نویسندگان داخلی و گزارش های بیگانگان هوشیاری سیاسی وخردمندی اداری وی را مورد تاکید قرار می داد. این پژوهش در صدد تبیین چیستی وچرایی موهوم پرستی یا خردمندی فتحعلی شاه قاجار و توجه به تاثیرهر دو (خردمندی یا موهوم پرستی) آن ها در توسعه یا انحطاط کشور دارد.
داود عمرانی غلامعلی پاشازاده
چکیده محمد مصدق در طول 28 ماه حکومت خویش)اردیبهشت1330الی مرداد1332) استقلال سیاسی ایران را مهمترین برنامه و هدف دولت خویش قرار داد و اقدامات بزرگی از قبیل ملی کردن صنعت نفت ایران، در این راستا انجام داد. ملی کردن صنعت نفت در ایران توسط محمد مصدق یکی از حوادث مهم تاریخ معاصر خاورمیانه در دهه ی 1950م می باشد. این اقدام گامی بزرگ برای کوتاه کردن دست استعمار از کشور ایران و کسب آزادی ملی بود. که علاوه بر بازتاب داخلی، بازتاب های منطقه ای و فرامنطقه ای وسیعی برجای گذاشت. بارزترین جلوه های این رخداد همانا از بین بردن تصور شکست ناپذیری کشورهای استعماری و شکستن تابوی استعمار در منطقه خاورمیانه می باشد. کشورهای عربی هم که در این برهه از زمان همانند ایران، طعم تلخ استعمار را در طول قرون متمادی چشیده بودند؛ با الگو قرار دادن اقدامات ضد استعماری مصدق، تلاش مضاعفی را در راه نجات کشورشان از استعمار و استبداد داخلی به کار بردند. چون اکثر این کشورها دارای منبع عظیم نفتی بودند که توسط کشورهای استعماری به غارت می رفت، با یک نوع اتحاد سیاسی و تشکیل سازمان اوپک، به مقابله با استعمارگران برخاستند. علاوه بر این، از آنجایی که مصدق اساس کار خویش را سیاست بی طرفی و یا موازنه منفی در قبال جهان غرب و شرق قرار داده بود و سعی می کرد تا از اعطای هرگونه امتیاز به دولت-های استعماری خودداری نماید، این اقدام وی در واقع مقدمه ای برای تشکیل جنبش عدم تعهد در بین برخی از کشورها گردید.
آدام قریو جلیل نایبیان
چکیده ندارد.
احد مهربان نژاد کلاگری عباس قدیمی قیداری
چکیده ندارد.
محمد پیری جلیل نایبیان
چکیده ندارد.