نام پژوهشگر: منصوره اعظم آزاده

بررسی جامعه شناختی گفتار عامیانه در خرده فرهنگ جوانان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی 1388
  زهرا علیخانی   علی رجبلو

ارتباط متقابل بین زبان و جامعه موجب انعکاس ویژگی های اجتماعی و خرده فرهنگی گروه های جامعه در زبان آنها می گردد. در این مطالعه زبان اسلنگ به عنوان زبان خرده فرهنگی جوانان، ابزاری برای شناخت بخشی از مناسبات اجتماعی جوانان با گفتمان مسلط جامعه و نهادهای اجتماعی آن، قرار می گیرد. بررسی زبان اسلنگ، در طی روند تحقیق و با ارجاع پیوسته به داده های مورد تحلیل، بر مبنای نظریه کارناول باختین، متن لذت بخش رولان بارت و مناسبات زبان و قدرت در گفتمان فرکلاف و فوکو، قابلیت تبیین نظری یافت. هدف نهایی این پژوهش، بیان نقش و کارکرد زبان اسلنگ در خرده فرهنگ جوانان می-باشد که با توجه به تمرکز بر مناسبات این زبان با قدرت و گفتمان مسلط در جامعه، از روش تحلیل گفتمان با الگوی تحلیلی فرکلاف و فوکو، استفاده شد. جامعه ی آماری، وبلاگ های شخصی (زندگی بلاگ) جوانان 15-29 و نوشته شده از سال 1385 تا 1388، در نظر گرفته شد. نمونه گیری به روش هدفمند و اشباعی انجام شد، حجم نمونه با رسیدن به نقطه ی اشباع و تکرار در یافته ها، به 30 متن وبلاگ رسید. روند تجزیه و تحلیل داده های پژوهش به این نتیجه رهنمون شد که زبان اسلنگ به گونه ای یکدست و مشابه، توسط همه ی جوانان به کار نمی رود بلکه با توجه به فضای اجتماعی کاربرد آن، صبغه ای متفاوت می-یابد؛ این زبان به عنوان زبانی کارناولی، نظم مسلط، هنجارها و نهادهای اجتماعی آن را به چالش می کشد و با تمرکز بر لذتی کارناولی، در برابر ارزش ها و هنجارهای ایدئولوژیکمسلط به شکلی پنهان مقاومت می ورزد. این مقاومت با صبغه ی کارناولی خود، به گونه ای متفاوت در فضای فرهنگی پایین شهر و بالای شهر، و در حوزه-های ارزشی و ایدئولوژیکی متفاوتی از گفتمان مسلط، به منصه ی ظهور می رسد.

بررسی رابطه ی بین حمایت اجتماعی و عزت نفس جوانان (29-18 ) ساله شهر تهران (با تأکید بر اختلال اجتماعی)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی 1388
  مریم عبادی   منصوره اعظم آزاده

عزت نفس به معنای ارزیابی مثبت از خویشتن ،عاملی مهم در ایجاد موفقیت ها و پیشرفت ها ی گوناگون فردی و اجتماعی ،سلامت روانی و غیره می باشد .تحقیق پیش رو در صدد بررسی عوامل موثر بر عزت نفس است .مدل در نظر گرفته شده شامل متغیرهای حمایت اجتماعی ،اختلالات اجتماعی و زمینه ای است که به عنوان متغیرهای تأثیر گذار بر عزت نفس دخالت داده شده اند .شیوه ی به کار گرفته شده در این پژوهش « پیمایش » بوده و جامعه ی آماری جوانان 18 تا 29 ساله ی شهر تهران می باشد .به منظور تعیین جمعیت نمونه از شیوه ی نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای بهره گرفته شده و 387 نفر را از میان سه منطقه 3، 6، و 17 برگزیدیم .نتایج تحلیل های متعدد آماری نشان می دهد که متغیرهای نام برده شده ،یعنی حمایت اجتماعی و اختلال اجتماعی با عزت نفس جوانان رابطه ی معناداری داشته و شدت همبستگی آنها نیز بالا و قابل توجه است .بدین معنی که هر چه میزان حمایت اجتماعی دریافتی افراد بیشتر باشد ،عزت نفس آنها را افزایش می دهد و بالعکس با بالا رفتن میزان اختلالات اجتماعی عزت نفس افراد کاهش می یابد .نتایج تحلیل رگرسیون نیز بدین صورت می باشد که د ر رگرسیون خطی 0.42 و د ر رگرسیون غیر خطی (سهمی ) 0.39 از واریانس متغیر وابسته (عزت نفس)توسط متغیرهای مستقل تبیین و پیش بینی شده است . نتایج تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار لیزرل(lisrel8.5 ) نیز حکایت از برازش نسبتا خوب مدل تحقیق داشت .

بررسی رابطه بین طرد اجتماعی و آمادگی برای اعتیاد در دانشجویان دختر دانشگاههای شهر تهران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی 1390
  الهام ساوالان پور   مریم قاضی نژاد

اگرچه در سالهای اخیر ، اعتیاد عموماً پدیده ای مردانه تلقی می شد و درگیری زنان در آن بسیار ناچیز می نمود ،اما مطالعات انجام گرفته در این حوزه و شواهد بدست آمده ، دلالت بر درگیری روز افزون زنان و حتی دختران جوان در این مقوله دارد. به طوری که نرخ رشد اعتیاد ، در بین زنان بسیار بیشتر از مردان بوده و در برخی از پژوهشها تا حدود دو برابر نرخ رشد اعتیاد در مردان نیز گزارش شده است. بررسی عوامل ، شرایط و محرکهای این رشد فزاینده می تواند از منظرهای متفاوتی صورت بگیرد.طرد اجتماعی به عنوان یک پدید? چندوجهی که در بر گیرند? بسیاری از شرایط عینی و ذهنی آسیب زاست در دهه های اخیر مورد توجه صاحبنظران و پژوهشگران مسائل اجتماعی قرار گرفته و با قابلیت تحلیلی بالا ، می تواند چارچوب مفهومی مناسبی برای توصیف و تبیین گرایش به انحرافات و آسیب های اجتماعی من جمله اعتیاد در افراد و گروه باشد . از این رو ، در این پژوهش بر آن شده ایم تا رابط? بین طرد اجتماعی را با آمادگی برای اعتیاد بررسی کنیم. جمعیت این تحقیق را دانشجویان دختر دانشگاههای آزاد و دولتی شهر تهران تشکیل داده اند و یک نمون? 384 نفری از این جمعیت با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده اند. در این پژوهش با استفاده از مدل هویت مدار اندرسون ، متغیر هویت به عنوان یک عامل واسط بین طرد اجتماعی و آمادگی برای اعتیاد وارد شده و رابط? بین دو متغیر مستقل (طرد اجتماعی ) و وابسته ( آمادگی برای اعتیاد ) مورد بررسی قرار گرفته است. همانگونه که اشاره شد ، با توجه به چند بعدی بودن و پویایی مفهوم طرد ، ابعاد مختلف طرد اجتماعی در قالب هفت مولف? محرومیت مادی ، محرومیت جنسیتی ، عدم ادغام هنجاری ، فقدان حقوق اجتماعی، فقدان مشارکت اجتماعی ، شرایط مطرودسازدوران گذار (جوانی) و شرایط مطرودساز پیشین شاخص سازی شده است و رابط? مستقیم و غیر مستقیم هریک از آنها با متغیر آمادگی برای اعتیاد مورد بررسی قرار گرفته است. این مطالعه به دلیل تمرکز روی اعتیاد زنان، سعی برآن داشته تا علاوه بر شناسایی علل عام آمادگی برای اعتیاد ، عوامل مرتبط با جنسیت وسن را نیز مد نظر قرار داده و از این دیدگاه ،مساله? اعتیاد زنان را به طور خاص پیگیری نماید. یافته ها نشان می دهدحدود 40 درصد از جمعیت مورد بررسی، آمادگی متوسط تا زیاد برای اعتیاد از خود نشان داده اند. در تحلیل دو متغیره،از ابعاد هفتگانه طرد اجتماعی ، شش بعد آن در جمعیت نمونه? مورد بررسی با متغیر وابسته? آمادگی برای اعتیاد رابطه?معنی دار ومثبت نشان داده اند.در تحلیل چند متغیره، دو مولفه? عوامل مطرودساز دوران گذار (از جوانی به بزرگسالی) و عدم ادغام هنجاری مولفه هایی بودند که با آمادگی برای اعتیاد، رابطه قوی و مثبت داشته اند .همچنین متغیرهای یاد شده ،بواسطه متغیرسبک رفتاری،با متغیر وابسته مرتبط بودند.

بررسی سازوکارهای تاثیرگذار دین بر هویت اجتماعی کردها(مطالعه موردی سلفیسم در کردستان)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی 1389
  هاوژین بقالی   منصوره اعظم آزاده

چکیده این پایان نامه در صدد پاسخ به چرایی تبدیل شدن سلفیسم، به منبع هویتی برخی از کردهای ‏اهل سنت ایران می باشد. همچنین می خواهد ضمن دسته بندی انواع سلفیست های کرد، جهان ‏بینی آنها را ترسیم کرده و روایت زنانه ی آن را نیز بیان نماید. محقق برای رسیدن به این اهداف ‏از روش کیفی و تکنیک مطالعه موردی استفاده کرده و داده ها را با استفاده از مصاحبه و مشاهده ‏ی همراه با مصاحبه و اسناد کتبی و شفاهی جمع آوری نموده است. سپس با دو روش گراندد ‏تئوری وکدگذاری موضوعی به نظام مقوله ای از سلفیسم دست یافته است. براساس نتایج به ‏دست آمده از استخراج داده ها، سلفیست های کرد چهار گروه می باشند؛ جهادیهای رادیکال، ‏جهادیهای میانه رو، غیر جهادیهای سنتی و غیر جهادیهای محافظه کار. جهان بینی سلفیسم ‏برمبنای مفهوم نارضایتی از وضع موجود شکل گرفته است و سایر مفاهیم اندیشه ی آنها در ‏ارتباط با این مفهوم معنا پیدا می کند. در روایت زنانه سلفیسم مفاهیم حجاب، وظایف همسر ‏داری و بچه داری بسیار برجسته و پررنگ است و دید محافظه کارانه تری در امر سیاست و حقوق ‏زنان نسبت به مردان دارند. در نهایت پاسخی که به پرسش اصلی پایان نامه داده شده است، ‏عبارت است از اینکه : سلفیسم با تاکید بر نارضایتی از وضع موجود، ترسیم جامعه آرمانی ، ‏پایبندی به گذشته و داشتن داغ ننگین تندروی، دارای نوعی هویت مقاومت در برابر گفتمانی ‏است که بر جامعه کرد ایران غالب شده است‎.‎‏ این گفتمان غالب، گفتمان غربی است که دو حزب ‏غیر دینی حاکم بر کردستان عراق، نماینده آن می باشند و برجسته ترین مفهومی که آنها در ‏جامعه ی کرد نهادینه کرده اند، سکولاریسم می باشد. بنابراین سلفیسم به عنوان یک هویت ‏مقاومت و با تاکیدش بر مفهوم شمولیت دین، در برابر سکولاریسم حاکم بر جامعه کرد ایران به ‏پاخاسته است.‏

بررسی جامعه شناختی هنجارشکنی جنسی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی 1389
  سیده زهرا میرباقری   مسعود چلبی

چکیده پژوهش حاضر به بررسی جامعه شناختی هنجارشکنی جنسی می پردازد و علل آن را بررسی می کند. چارچوب نظری این پژوهش برگرفته از "نظریه کژرفتاری چلبی" و تلفیق آن با دیگر نظریه های پژوهش حاضر است. به لحاظ روش شناختی، این پژوهش تلفیقی از دو روش؛ کیفی و کمی است که به صورت مکمل هم، درجهت ارائه تصویر کامل تری از موضوع تحقیق استفاده گردیده است. در روش کیفی از دو نوع طرح تحقیق: "مورد پژوهی تکیه بر موضوع های نظری (تئوریک)" و مورد پژوهی ابزاری "محتمل ترین موارد" و "نامحتمل ترین موارد" استفاده شده است. بنابراین با تکنیک مصاحبه ی نیمه ساخت یافته از 19 مورد، با داشتن شرایط خاص تحقیق، اطلاعات جمع آوری شده است، سپس در روش کمی، با استفاده از تکنیک پیمایش از 117 نفر از افراد جامعه مورد مطالعه، پرسشنامه گردآوری شده است. در هر دو روش، نمونه ها از افراد 18 تا 35 ساله تهرانی، از هر دو جنس بوده است. برای تحلیل داده های کمی از آزمون های مختلف آماری و تحلیل مسیر استفاده شده است و برای تحلیل داده های کیفی از تیپولوژی موردها استفاده گردیده است. یافته های این پژوهش نشان دادند که متغیرهای فرصت (فرصت رابطه ای)، انتظار (سازگاری درونی، اخلاق عملی، اخلاق نظری، کنترل) و معنا (نگاه به ازدواج، نگاه به بکارت، نگاه به روابط جنسی) با هنجارشکنی جنسی رابطه ی معنادار دارند و این رابطه بگونه ایست که با افزایش این متغیرها، هنجارشکنی جنسی کاهش می یابد. هم چنین 9 مفهوم در قالب تیپولوژی، در یافته های روش کیفی آورده شده اند که عبارت اند از: تیپ های نگاه به ازدواج، نگاه به بکارت، نگاه به روابط جنسی که در این تحقیق مولفه های معنا می باشند، تیپ های محتمل ترین موارد و نامحتمل ترین موارد به هنجارشکنی جنسی، در جهت اثبات و رد تئوری کژرفتاری چلبی آورده شده اند. نتایج یافته های پژوهش کمی و کیفی، حاکی از آن بود که میانگین هنجارشکنی جنسی مردان بیشتر از زنان است. هم چنین متغیرهای مستقل؛ محرومیت نسبی، فرصت مادی، فرصت رابطه ایی، فرصت فرهنگی، کنترل، اخلاق عملی، سازگاری درونی، سازگاری بیرونی، نگاه به ازدواج، نگاه به بکارت، نگاه به روابط جنسی، در احتمال هنجارشکنی جنسی جوانان تأثیرگذار می باشند. در این مطالعه، بیشترین تبیین از هنجارشکنی جنسی را، نگاه به روابط جنسی داشته است.

ناهماهنگی فرهنگی، طرد و کیفیت زندگی دختران دانشجو در بازگشت به مبدأ مهاجرت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی 1390
  مرضیه مشتاقیان   منصوره اعظم آزاده

مهاجرت موقت و توجه به دشواری هایی که مهاجرین در بازگشت به موطن خویش با آن مواجه اند، از جمله مسائل جدیدی است که با رشد روزافزون مهاجرت های موقت شغلی، آموزشی و ... مورد توجه قرار گرفته است. مهاجرت به محیطی با فرهنگ متفاوت و انطباق یافتن با آن می تواند منجر به ناهماهنگی فرهنگی(جدایی فرهنگی) با محیط و فرهنگ اولیه گردد که عدم پذیرش ارزش ها و باورهای فرهنگی مسلط یا احساس جداشدگی از ارزش های حاکم تعریف می شود. عدم هماهنگی ارزشی، می تواند به عدم هماهنگی بین نیازها، اهداف و خواسته های فرد با فرصت ها، محدودیت ها و مقتضیات محیط مبدأ و کاهش کیفیت روابط اجتماعی منجر شود که افت بهزیستی فردی را به دنبال خواهد داشت. هدف تحقیق حاضر بررسی رابطه بین ناهماهنگی فرهنگی از محل سکونت و بهزیستی دانشجویان دختر خوابگاهی با وساطت ارزیابی طرد دوران گذار و نیز طرد از روابط اجتماعی است. نمونه مورد بررسیِ تحقیق حاضر 231 نفر از دانشجویان دختر ساکن خوابگاه های دانشگاه های الزهراء و تهران، و روش تحقیق، پیمایش می باشد. در این پژوهش از مجموعه ای از تئوری ها و مباحث نظری از جمله تئوری سازمن در زمینه تغییر هویت فرهنگی در طی مهاجرت موقت، مدل کیفیت روابط پیرس و همکاران، نظریات شوارتز و سجیو در زمینه رابطه تجانس ارزشی و بهزیستی و ... استفاده شده است. ارزیابی طرد دوران گذار در تحقیق حاضر در دو بعد مورد سنجش قرار گرفته است. ارزیابی نابرابری جنسیتی و ارزیابی نابرابری منطقه ای. هر یک از موارد مذکور نیز دارای سه بعد اشتغال، ازدواج و ادامه تحصیل می باشد. طرد از روابط اجتماعی در سه بعد طرد از روابط دوستی در تهران، طرد از روابط دوستی در شهرستان و طرد از خانواده مورد سنجش قرار گرفته و متغیر بهزیستی نیز دارای سه بعد رضایت کلی از زندگی، رضایت از محل سکونت و بهزیستی روانی است. نتایج آزمون همبستگی نشان می دهد بین ناهماهنگی از محل سکونت و ابعاد شناختی بهزیستی(رضایتمندی) رابطه ای معکوس و معنادار وجود دارد، ولی ناهماهنگی با بهزیستی روانی رابطه ای معنادار ندارد. هچنین بین ناهماهنگی فرهنگی از محل اقامت و متغیرهای واسط و همچنین بین متغیرهای واسط و ابعاد بهزیستی رابطه ی معناداری وجود دارد. نتایج آزمون های تحلیل واریانس یک طرفه نیز نشان می دهد تیپ های مختلف ناهماهنگی، از نظر ارزیابی طرد دوران گذار، طرد از روابط و بهزیستی تفاوت معناداری با یکدیگر دارند. نتایج تحلیل رگرسیونی نشان می دهد که رضایت از محل سکونت بیش از دو بعد دیگر بهزیستی توسط متغیرهای تحقیق حاضر تبیین می گردد. در واقع 43 درصد از تغییرات رضایت از محل سکونت و 16 درصد از تغییرات رضایت کلی از زندگی توسط متغیرهای وارده تبیین می گردد. اما صرفاً 7 درصد از تغییرات بهزیستی روانی با متغیرهای تحقیق حاضر تبیین می گردد.

بررسی رابطه@ی سطوح توسعه یافتگی استان های ایران با درجه ی محرومیت و بهره مندی جنسیتی در دو مقطع زمانی 1375 و 1385
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی 1387
  مریم (آزاده) مردانی   فضیله خانی

در این پژوهش استدلال شده که شرایط جغرافیایی، نوع سکونتگاه های انسانی (شهر یا روستا)، میزان تراکم انسانی، میزان دوری از مرکز (تهران)، سطح توسعه انسانی و در مجموع نامتوازن بودن سطح توسعه یافتگی موجب بروز نابرابری هایی در سطح ایران شده است. این شرایط به عنوان زیرساخت های اصلی، موجد نابرابری و تبعیض جنسیتی بین زنان و مردان شده و جایگاه متفاوتی را برای زنان ایجاد می کند. هم چنین منجر به شکاف، ناهمگونی و نابرابری بین گروه های زنان نیز شده است. هدف اصلی این پژوهش مطالعه و تحلیل رابطه ی بین سطح توسعه یافتگی استان های ایران با درجه ی محرومیت و بهره مندی جنسیتی در دو مقطع زمانی 1375 و 1385 است. برای رسیدن به این هدف ضمن محاسبه ی سطح توسعه یافتگی، درجه محرومیت و بهره مندی های جنسیتی را نیز با توجه به شاخص هایی چون مشارکت اقتصادی، توسعه ی جنسیتی، فقر انسانی، توانمندی سیاسی و اقتصادی، توانمندی آموزشی و باروری مورد سنجش قرار می گیرد. مبانی نظری مختلفی در این پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته اند؛ از جمله نظریه های «محرومیت و نابرابری اجتماعی و جنسیتی» و دیدگاه برخی از صاحب نظران از جمله پرفسور «آمارتیا کومار سن» و «بوزروپ» در زمینه ی توسعه، نابرابری جنسیتی و فقر و رویکردهای مطرح در حوزه ی «زن و توسعه» و «توانمندسازی زنان» مطرح شده است. در این پژوهش از روش اسنادی– آماری استفاده شده و داده های اولیه از نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن و دیگر منابع آماری معتبر، استخراج و محاسبه شده اند. به منظور تحلیل اطلاعات و روابط علّی بین متغیرها از آزمون های آماری و ضرایب همبستگی پیرسون، آزمون میانگین گروه های مستقل و تحلیل خوشه ای و از تحلیل عاملی برای شاخص سازی استفاده شده است. نتایج نشان می دهد رابطه ی معناداری بین سطح توسعه یافتگی و میزان محرومیت و بهره مندی های جنسیتی وجود دارد. بنابراین زنان ساکن در مناطق مختلف ایران با وجود اشتراک ها در سه خوشه ی برخوردار، نیمه برخوردار و محروم طبقه بندی و تحلیل شده اند. یافته ها نشان می دهد که به طور نمونه، زنان ساکن سیستان و بلوچستان، آذربایجان غربی و کردستان محروم ترین و زنان گیلان، یزد و تهران برخوردارترین زنان در شاخص های مورد مطالعه هستند. نابرابری و شکاف های جنسیتی در مناطق روستایی برجسته تر از مناطق شهری است. این روند تغییرات اندکی را در طی یک دهه اخیر نشان می دهد.

مطالعه جامعه شناختی مصرف موسیقی زیر زمینی در بین جوانان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی 1390
  الهه جعفری   منصوره اعظم آزاده

چکیده بررسی مصرف موسیقی زیرزمینی در بین جوانان موضوع پژوهش حاضر است. در این پژوهش سعی شده است با استفاده از روش نظریه ی مبنایی به این سوال پاسخ داده شود که جوانان چه معنایی را به موسیقی زیرزمینی نسبت می دهند؟ فرایند معنادهی به موسیقی چگونه صورت می گیرد و چه عواملی بر این معنا اثر دارند. دلیل انتخاب موسیقی زیرزمینی را می توان این گونه بیان کرد که موسیقی یکی از منابع فرهنگی و مصرفی مهم جوانان است که، آنان در فراغت خود زمان زیادی را صرف آن می کنند. بنظر می رسد آنان با موسیقی هویت خود را تعریف می کنند، بین خود و بزرگسالان تمایز قائل می شوند و زندگی خود را در موسیقی می بینند. آنان موسیقی را بازتاب واقعیات زندگی خود می دانند. از سوی دیگر موسیقی زیرزمینی دارای ویژگی های خاصی است که هیچ گونه نظارت و محدودیتی در آن وجود ندارد و به راحتی در اختیار جوانان قرار می گیرد. در محتوای موسیقی زیرزمینی مضامین اعتراضی و گاها غیراخلاقی نیز دیده می شود. نقش مهم موسیقی برای جوانان، مصرف زیاد موسیقی توسط جوانان و ویژگی های خاص موسیقی زیرزمینی اهمیت بررسی این مسئله بیشتر بیان می کند. محقق روشن می سازد موقعیت مصاحبه شوندگان و نیز انتظارات آنان از شنیدن موسیقی چگونه بر بنا ساختن معنا بدست آنان اثر می گذارد. هریک از مصاحبه شوندگان با توجه به انتظاراتی که از شنیدن موسیقی دارند و لذتی که از این طریق کسب می کنند معنای زیبایی شناسی را به موسیقی نسبت می دهند. زیبایی شناسی به لذتی که فرد از موسیقی کسب می کند اشاره دارد. برخی از مصاحبه شوندگان زیبایی را به فرم و برخی به محتوای موسیقی نسبت می دهند و این به موقعیت متزلزل افراد بستگی دارد. مصاحبه شوندگان از دید موقعیتی که در ان قرار دارند موسیقی را دارای معنای زیبایی شناسی می دانند.

بررسی عوامل اجتماعی موثر بر میزان آگاهی جنسیتی زنان 50-20 ساله شهر تهران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی 1387
  مریم قاسمی   منصوره اعظم آزاده

هدف از انجام تحقیق حاضر که به روش پیمایش انجام شده است، شناخت میزان آگاهی جنسیتی زنان و شناخت عوامل اجتماعی ـ اقتصادی موثر بر آن می باشد. برای دستیابی به این هدف، با استفاده از نظریات فمنیستی و قشربندی چافتز و بلومبرگ، متغیرهای عینی میزان فعالیت زنان در خارج از خانه، استقلال مالی و میزان استفاده از رسانه های عمومی و متغیرهای ذهنی میزان ارزیابی فرد از توانمندی های خود، میزان مطالبات و میزان تجربه محرومیت جنسیتی انتخاب گردید. داده های این پژوهش از طریق پرسشنامه و از میان 400 نفر از زنان 20 تا 50 ساله شهر تهران که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای و تصادفی انتخاب گردیدند، گردآوری و با استفاده از نرم افزار spss و آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل گردید. نتایج حاصله نشان می دهد که میزان آگاهی جنسیتی 35 درصد از زنان در حد پائین، 3/41 درصد در حد متوسط و 8/19 درصد در حد بالا بوده است. در بررسی روابط دو متغیره مشخص گردید که از بین متغیرهای زمینه ای، متغیر تحصیلات و از بین متغیرهای مستقل متغیرهای میزان استفاده از رسانه، میزان مطالبات و میزان تجربه محرومیت جنسیتی فرد، دارای رابطه معنی دار با متغیر وابسته می باشند. نتایج به دست آمده از آزمون رابطه متغیرهای مستقل و وابسته به طور همزمان حاکی از این است که بین شش متغیر مستقل و متغیر وابسته، همبستگی مثبتی وجود دارد. این همبستگی عدد 46/0 را نشان می دهد که از نظر شدت، یک همبستگی نسبتاً قوی محسوب می شود. عدد ضریب تعیین به دست آمده (30/0) بیانگر این است که متغیرهای مستقل یاد شده در مدل رگرسیونی در مجموع توانسته اند حدوداً 30 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین کنند و 70 درصد باقی مانده به سایر عواملی که در این تحقیق وارد نشده مربوط می شود. همچنین بیشترین اثر بر متغیر وابسته، مربوط به متغیر «میزان تجربه محرومیت» با ضریب بتا (223/0) و کمترین تأثیر، مربوط به متغیر «میزان مطالبات» با ضریب بتا (103/0) می باشد.

نظام ارزشی، ساختار فرصت ها و گرایش به رفتارهای انحرافی در میان دانشجویان دانشگاه تهران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی 1391
  کیانا کلهر   منصوره اعظم آزاده

مطالعات جامعه شناختی در زمین? انحرافات اجتماعی کم تر به نقش نظام های ارزشی و کارکردهای آن در رابطه با گرایش به رفتارهای انحرافی توجه کرده اند. از سوی دیگر، افزایش چشم گیر انواع انحرافات اجتماعی به ویژه در میان گروه های سنی نوجوان و جوان، می تواند گویای اهمیت این مساله و علت یابی آن باشد. بنابراین پژوهش حاضر سعی داشته به بررسی علل افزایش گرایش به رفتارهای انحرافی و تبیین مکانیسم های عمل کننده آن در میان دانشجویان بپردازد. در این مسیر، ضمن توجه به نقش فرصت ها (منابع ارزشمند) در گرایشات انحرافی، تاکید اصلی، معطوف به عوامل ذهنی (نظام ارزشی) دخیل در مسئله بوده است. چرا که افراد به واسطه هماهنگ نمودن ارزشهای خود با ساختار نیازها و فرصت ها، رفتارهای آتی خود را سازماندهی می کنند. لذا بر اساس نظریه مرتن، دورکیم، فروید و ریزمن، اگنیو و... از میان ده ها فرضیه بررسی شده، دو فرضیه محوری متشکل از مجموعه ای از روابط علت و معلولی مبنای بررسی رابطه نظام ارزشی، ساختار فرصت ها و گرایش به رفتارهای انحرافی قرار گرفته است. این مطالعه، پژوهشی پیمایشی است که از طریق نمونه گیری طبقه بندی شده؛ به حجم 300 دانشجوی دانشگاه تهران؛ انجام شده است. تکنیک مورد استفاده در این تحقیق، پرسشنامه ساخت یافته بوده است. برای تحلیل داده ها علاوه بر بررسی و تحلیل روابط دو متغیری، از رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیر نیز استفاده شده است. یافته ها نشان می دهند که، میزان گرایش به رفتارهای انحرافی در نمونه مورد بررسی در حد متوسط رو به بالا می باشد. همچنین از طریق تفکیک انواع رفتارهای انحرافی، در مجموع میانگین گرایش به پارتی بازی، ریاکاری، تقلب و دروغ گویی از بالاترین میزان شدت نسبت به سایر رفتارهای انحرافی در نمونه مورد بررسی برخوردار است. نتایج به دست آمده نشان می دهد؛ در نمونه مورد بررسی نظام ارزشی ابزاری در مقایسه با نظام ارزشی غایی اهمیت بالاتری داشته است. ارزش-های سیاسی، بیشترین اهمیت را برای دانشجویان دانشگاه تهران دارد؛ حال آنکه ارزش های فرهنگی در حد متوسط اهمیت و در آخرین رتبه نسبت به سایر ارزش ها واقع شده است. بر حسب نتایج تحلیل رگرسیون، متغیرهای مورد بررسی در تحقیق حاضر 52 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین می نماید. تحلیل داده ها نشان می دهد که، متغیرهای نظام ارزشی غایی و نظام ارزشی ابزاری به ویژه ارزشهای فرهنگی و ارزشهای اقتصادی، به صورت مستقیم و غیر مستقیم از طریق متغیر کنترل درونی بر میزان گرایش به رفتارهای انحرافی اثر معنادار دارد. همچنین فاصل? ارزش- فرصت بطور غیر مستقیم از طریق متغیرهای احساس نابرابری، ناکامی، تعلق و فردگرایی خودخواهانه با متغیر وابسته رابطه دارد.

« برساخت اجتماعی واقعیّت گذار از آموزش به اشتغال، تجربه ی زیسته کنشگران جوان حوزه آکادمیک علوم اجتماعی ایران معاصر از تحصیل و اشتغال»
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی 1392
  نفیسه حصارکی   مریم قاضی نژاد

هدف تحقیق، پاسخگویی به سوالات زیر است: •کنشگران جوان حوزه ی آکادمیک علوم اجتماعی، چه ادراکی از تحصیل و اشتغال در این حوزه ی خاص دارند؟ جهان کار، به عنوان جزء جدایی ناپذیر زندگی مدرن- آن طور که برگر در کتاب « ذهن بی خانمان گفته- تا چه حد توانسته است به عرصه های گوناگون زندگی اجتماعی و آگاهی دانشجوی علوم اجتماعی راه یابد؟ •کنشگران جوان حوزه ی آکادمیک علوم اجتماعی، در گذار از آموزش به اشتغال با چه دشواری هایی روبه رو هستند؟ •کنشگران جوان حوزه ی آکادمیک علوم اجتماعی، چه ادراکی از شرایط علوم اجتماعی امروز ایران دارند و با استفاده از کدام راهکارها با این شرایط رویا رو می شوند؟ رویکرد پژوهشی تحقیق، « نظریه زمینه ای» است. به منظور گردآوری داده ها، از مصاحبه های نیمه ساخت یافته با بیست نفر از کنشگران جوان رشته استفاده شده است. مصاحبه ها تا رسیدن به « اشباع نظری» ادامه یافته اند. همچنین سعی شده در تفسیر مقولات و مفاهیم به دست آمده در جریان کدگذاری متون مصاحبه ها، از چهارچوب مفهومی برگر و لاکمن و بوردیو استفاده شود. نکته ی مهم در ارزیابی کنشگران از مقولات آموزش و اشتغال، « شکاف انتظارات با واقعیّت موجود» است؛ واقعیّتی که می تواند موجد تجربه ی « ناسازی» باشد، به معنای اینکه فرد احساس یا تصوّر ناهمنوایی با محیط دلخواه خود را دارد. با توجّه به صحبت های خود افراد می توان گفت، مهم ترین انتظار کنشگران جوان از تحصیل در آکادمی علوم اجتماعی، پیدا کردن قابلیّت ایجاد ارتباط میان آموخته های آکادمیک و زندگی روزمرّه است. همچنین مهم ترین انتظار آنها در عرصه ی اشتغال، فراهم بودن امکان کار مرتبط با رشته می باشد. شرایط موجود- شرایطی که در آن تنها تعداد معدودی فرصت های شغلی مرتبط با رشته وجود دارد- تأمین کننده ی رضایت کنشگران جوان نیست.

بررسی رابطه شبکه فردی و دلبستگی به محله در محله های تهران: با تاکید بر وسایل ارتباطی نوین
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی 1392
  سلمه نیکزاد   سوسن باستانی

دلبستگی به محله مبین احساس ذهنی مثبت افراد نسبت به محله مسکونی است که از پیوند های عاطفی،شناختی و رفتاری با مکان مسکونی ناشی می شود و موجب تعهد ساکنان به محل سکونت و تمایلشان به حفظ رابطه با آن در طول زمان و در مراحل مختلف زندگی می باشد. تحقیق حاضر با بهره گیری از مدل سیستمیک کاسارداو جانویتز،دیدگاه جامعه با مسئولیت محدودمچ و مانور،نظریه میدان اجتماعی وفردگرایی شبکه ولمن به بررسی دلبستگی به محله می پردازد و نقش شبکه فردی و همچنین شیوه های ارتباطی نوین بردلبستگی را مورد بررسی قرار می دهد.در بررسی شبکه های فردی، پیوندهای محلی و فرامحلی مورد توجه قرار گرفته است. این تحقیق از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش را ساکنین بالای 15 سال ساکن شهر تهران تشکیل می دهند. حجم نمونه 391 نفر است که که به شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده اند. سه منطقه3، 11 و 18 ازمیان مناطق 22گانه شهر تهران و4محله از هرمنطقه به صورت تصادفی انتخاب شدند. بر اساس یافته ها، دلبستگی افراد به محله درسطح متوسط می باشد. روابط افرادبیشتر در سطح فرامحلی است. شبکه روابط محلی فرد بر دلبستگی به محله تأثیر دارد اما روابط فرامحلی موثر نمی باشد.بررسی نتایج پژوهش در زمینه نقش وسایل ارتباطی نوین نشان می دهد که تماس اینترنتی افراد با دلبستگی به محله رابطه معناداری وجود ندارد.در بین متغیرهای زمینه ای و محله ای، سن،درآمد ماهیانه خانواده و مدت اقامت فرد درمحله بادلبستگی به محله رابطه مثبت و معناداری داشته است. واژه های کلیدی: دلبستگی مکانی،دلبستگی به محله،پیوندهای محلی و فرامحلی،اینترنت.

بررسی نقش اخلاق در روابط زوجین و تاثیر آن بر رضایت زناشویی (با تاکید بر نظم در خانواده )
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی 1392
  مریم السادات دهقانی سانیج   سوسن باستانی

پژوهش حاضر به بررسی نقش نظم و اخلاق در روابط زوجین و تاثیر آن بر رضایت زناشویی با استفاده از نظر جامعه شناسان و روانشناسان پرداخته است . روش تحقیق، پیمایش است و جامعه آماری پژوهش را زوجین ساکن شهر یزد در سال 1392 با حداقل دو سال سابقه زندگی مشترک تشکیل می دهند. حجم نمونه 350 نفر است که به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند . برای سنجش رضایت زناشویی از پرسش نامه انریچ و برای سنجش اخلاق و نظم از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شده است. بر اساس یافته های پژوهش، نظم و اخلاق در میان زوجین ، منجر به رضایت از زندگی زناشویی می گردد.

عوامل اجتماعی مرتبط با مصرف گرایی در پوشش و ظاهر زنان جوان شهر تهران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی 1392
  اعظم شیری   منصوره اعظم آزاده

هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با مصرف گرایی در پوشش و ظاهر زنان جوان شهر تهران است.در این پژوهش از نظریات وبلن، بوردیو، زیمل و گیدنز برای تعریف مصرف گرایی و رابطه آن با پایگاه اقتصادی – اجتمای و تمایل به کسب تشخص و تمایز استفاده شده است. روش مورد استفاده در این پژوهش پیمایش می باشد. جامعه آماری را کلیه ی دختران و زنان 18 تا 30 ساله شهر تهران تشکیل می دهند. حجم نمونه 400 نفر است که برای انتخاب آنها از نمونه گیری خوشه ای تصادفی استفاده شده است. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه جمع آوری و پس از استخراج داده ها با نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش حاکی از آن است بین مصرف گرایی با پایگاه اقتصادی- اجتماعی رابطه وجود دارد، پایگاه در دو بعد منزلت و ثروت مورد سنجش قرار گرفته است. در حالیکه بین مصرف گرایی و منزلت رابطه وجود دارد اما ثروت با مصرف گرایی رابطه ای را نشان نداد. از جهتی دیگر بین تمایل به کسب تشخص و تمایز و مصرف گرایی افراد رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل مسیر نشان داد که پایگاه اقتصادی- اجتماعی از طریق تمایل به کسب تشخص و تمایز بر مصرف گرایی اثر می گذارد.

مطالعه ترکیبی ارتباط بین تغییرات در سبک زندگی و پدیده تجارت مرزی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی 1392
  گلاله برنا   منصوره اعظم آزاده

جامعه و فرهنگ کردستان ایران در خلال یک دهه‏ اخیر تغییر و تحولات فرهنگی و اجتماعی ژرفی را از سر گذرانده است . برخی از این تغییر و تحولات از الگوی حاکم بر تغییرات در جامعه‏ی ایران پیروی می‏کند، حال آنکه بخش عمده‏ آن محصول شرایط و موقعیت خاص کردستان ایران است. برای نمونه، مناطق مرزی نظیر شهرستان مریوان به دلیل موقعیت جغرافیایی و سیاسی ـ اقتصادی خاص درگیر رشد اقتصادی فزآینده و بحران‏های فرهنگی خاص ناشی از آن شده است؛ به گونه‏ای که شکل جدیدی از سبک زندگی در این شهر بویژه در رابطه با زنان آغاز شده و پیوسته در حال گسترش است. بر این اساس، مطالعه‏ حاضر با نگاهی کیفی- کمی و کاربرد روش ترکیبیِ متوالیِ اکتشافی به عنوان روش غالب و کاربرد روش اتنوگرافی به طور خاص در بخش کیفی و نیز کاربرد روش پیمایشی در بخش کمیِ تحقیق درصدد است به منابع و مجاری، فرآیند و پیامدهای تغییرات در سبک زندگی زنان با تاثر از پدیده تجارت مرزی توجه نماید. برای گردآوری داده‏ها، از چند روش مشاهده مشارکتی، مطالعات اسنادی و مصاحبه ساخت‏نیافته و نیز ابزار پرسشنامه استفاده شده است. در بخش کیفی با 53 نمونه از زنان و دختران مریوانی مصاحبه شده و داده‏های گردآوری شده سپس از طریق روش نظریه زمینه‏ای در قالب چند تم‏ عمده و بنیادین طبقه‏بندی، تحلیل و مستندسازی شده اند. در بخش کمی نیز با استفاده از نرم افزار spss به توصیف و تحلیل داده های گردآوری شده ازطریق پرسشنامه و سپس آزمون فرضیات، سنجش همبستگی، تحلیل رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر پرداخته شده است. یافته‏های تحقیق در بخش کیفی حکایت از گسترش فزآینده تغییرات در ابعاد گوناگون سبک زندگی مشارکت‏کننده‏ها دارد که در اکثر موارد با ساختار فرهنگی عام و سنتی شهر مریوان در تضادی بنیادین و همه‏جانبه است. از این میان، شش مقوله چالش‏های ساختاری، بسط تعاملات فرامنطقه‏ای، توسعه قارچ‏گونه تجارت مرزی، تناقضات توسعه، رسانه ارتباطی و منابع ایماژی به عنوان "شرایط"، شش مقوله سیاست رهایی‏بخش، خودنمایی طبقه نوکیسه، فراغت‏مندی نوین، بازیافت بدنی، دگردیسی منابع هویتی و چندگانگی انگیزه مصرف به عنوان "تعامل" و سه مقوله تعارضات هویت، گسست‏های روان‏تنی و باژگونگی ارزشی به عنوان "پیامد"های مسئله مورد تحقیق انتخاب شدند که تمامی آنان ذیل مقوله هسته یعنی "جهان‏زیست سیال" قرار گرفته‏اند. و در بخش کمی نیز یافته های تحقیق نشان داد که سه فرضیه میزان دگرگونی در منابع هویت بخش، میزان مصرف تظاهری و میزان سرمایه فرهنگی، تایید شدند.اما فرضیه سرمایه اقتصادی و تاثیرش بر تغییرات سبک زندگی رد شد. کلیدواژه‏ها: سبک زندگی، روش ترکیبی متوالی، زنان، جهان‏زیست سیال، شهرستان مریوان،تجارت مرزی

یررسی رابطه بین سرمایه اجتماهی و رفاه ذهنی جوانان شهر تهران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی 1392
  زهرا ابوالحسنی   منصوره اعظم آزاده

چکیده امروزه رفاه ذهنی به عنوان یکی از ابعاد مهم رفاه اجتماعی محسوب می شود و به عنوان ملاک و معیار توسعه انسانی و اجتماعی مورد بحث در مجامع علمی و سیاست گذاری های جهانی می باشد. اهمیت رفاه ذهنی در این است که اگر چه افراد در محیط های عینی زندگی میکنند، اما آنها عمدتا به جهان تعریف شده ذهنی شان پاسخ می دهند. این پژوهش با هدف بررسی عوامل اجتماعی موثر بر رفاه ذهنی جوانان به انجام رسیده است. از جمله مهمترین عوامل موثر بر رفاه ذهنی، سرمایه اجتماعی تشخیص داده شد. برای بررسی این رابطه، از ادبیات مربوط به سرمایه اجتماعی و رفاه ذهنی بهره برده شده است. برای عملیاتی کردن متغیر رفاه ذهنی از شاخص های کیفیت زندگی، نشاط و شادمانی و سلامت روانی به عنوان متغیر وابسته، استفاده شده است. برای بررسی سرمایه اجتماعی از نظریه نان لین که ازسرمایه شبکه روابط اجتماعی سخن می گوید استفاده شده است. درتحلیل رابطه مذکور اعتماد اجتماعی با شاخص های اعتماد بین شخصی و اعتماد تعمیم یافته و متغیر مشارکت اجتماعی با شاخص های مشارکت مدنی و مشارکت در فعالیت های اجتماعی، نقش متغیرهای واسط را بر عهده دارد. در پژوهش حاضر، روش تحقیق پیمایش، ابزار مورد استفاده پرسشنامه و شیوه نمونه گیری، نمونه گیری چند مرحله ای یا تلفیقی می باشد. برای آزمون فرضیه ها از آماره همبستگی پیرسون استفاده شده است. علاوه بر اینکه با بهره گیری از تکنیک رگرسیون، ضمن تعیین میزان واریانس تبیین شده متغیر وابسته توسط ابعاد متغیر مستقل، ضرایب رگرسیونی برای متغیر های شبکه روابط اجتماعی، مشارکت اجتماعی و اعتماد اجتماعی بدست آمده است. نتایح تحقیق حاکی از آن است که بین شبکه روابط اجتماعی جوانان و رفاه ذهنی، اعتماد اجتماعی و مشارکت اجتماعی آنها رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. همچنین بین اعتماد اجتماعی و مشارکت اجتماعی جوانان و رفاه ذهنی شان نیز همبستگی وجود دارد. تحلیل همزمان متغیر های مستقل نشان می دهد که حدود 32.7درصد از تغییرات رفاه ذهنی جوانان را، متغیرهای مستقل مدل نظری پژوهش حاضر، توضیح می دهد. تحلیل مسیر نیز حاکی از برازش مناسب این مدل نظری می باشد.

رسانه، بازاندیشی و گرایش به روابط فرازناشوئی (در بین زوجین 18 تا 42 ساله شهر قروه)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی 1392
  مریم عبدالملکی   منصوره اعظم آزاده

روابط فرازناشویی یکی از مهم ترین مقوله های مربوط به ادبیات روابط زناشویی است که اغلب به خاطر برطرف شدن نیازهای عاطفی یا جنسی فرد به طور پنهانی، از طریق روابط خارج از حیطه زناشویی به وقوع می پیوندد. نارضایتی از روابط جنسی و صمیمی با همسر، هیجانی و لذت بخش بودن ارتباط مجدد با فردی غیر از همسر از عواملی هستند که می تواند زمینه گرایش زوجین به روابط خارج از چهارچوب زناشویی را فراهم کند. همچنین در برخی از موارد زوجین، خیانت همسر را به عنوان یکی از دلائل طلاق مطرح کرده اند. از سوی دیگر جهانی شدن و افزایش اطلاعات و ارتباطات تغییراتی را در نگرش افراد نسبت به روابط جنسی و صمیمی ایجاد کرده است. تاثیر رسانه ها را هم می توان از نوع مثبت آن همچون گسترش تعاملات اجتماعی، دسترسی آسان به اطلاعات علمی و غیر علمی، بازاندیشی زوجین در روابط زناشویی بر اساس تساوی بین زن و مرد و هم از نوع منفی مانند دیدن تصاویر و فیلم های جنسی و تحریک کننده، لذت جویی، تنوع طلبی جنسی و رواج روابط از خارج از چارچوب ازدواج در نظر گرفت. پژوهش حاضر، به بررسی رابطه استفاده از رسانه های جهانی، بازاندیشی مدرن و رضایت زناشویی با گرایش زوجین به روابط فرازناشویی می پردازد. چهارچوب نظری این پژوهش تلفیقی از نظریه جهانی شدن فرهنگی، بازاندیشی و تغییر شکل صمیمیت گیدنز، رویکرد استفاده و رضامندی و نظریات روان شناختی ازکمپ، راسبالت و یابلونسکی می باشد. مدل در نظر گرفته شده شامل متغیرهای: مصرف رسانه های گروهی، بازاندیشی مدرن، رضایت زناشویی و گرایش به خیانت می باشد که به عنوان متغیرهای تأثیرگذار بر گرایش به روابط فرازناشویی زوجین دخالت داده شده اند. این تحقیق با استفاده از روش پیمایش و از طریق نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، در بین 260 نفر از زوجین شهر قروه انجام شده است. نتیجه کلی پژوهش نشان داد مصرف رسانه های گروهی می تواند زمینه ای را فراهم کند که دیدگاه مخاطبان را در خصوص گرایش به روابط فرازناشویی شکل دهد اما مخاطبان در مواجهه با این پیام ها، متناسب با ویژگی های روانی و اجتماعی خود واکنش های متفاوتی نشان می دهند و به این ترتیب، تأثیرات متفاوتی را دریافت می کنند. از میان عوامل موثر بر گرایش به روابط فرازناشویی، مصرف رسانه های گروهی، بازاندیشی مدرن، رضایت زناشویی، جنسیت، نحوه ازدواج رابطه معناداری با گرایش به روابط فرازناشویی داشته اند. کلید واژه: مصرف رسانه های گروهی، بازاندیشی مدرن، رضایت زناشویی، گرایش به روابط فرازناشویی، زوجین، قروه

نسل و جدی انگاری جرم (مطالعه ای در شهر تهران)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی 1392
  مینا ذبیحی   مریم قاضی نژاد

آگاهی از نگرش مردم جامعه نسبت به جرم، از دیرباز در فرهنگ ها و جوامع پیشرفته تر، مورد توجه متفکرین(فلاسفه حقوق کیفری، فلاسفه اجتماعی و ...) و محققین مسایل اجتماعی، کارگزاران نظام های قضایی و سیاست اجتماعی، دست اندرکاران و علاقه مندان به ایجاد جوامع سالم و قانونمند و تأمین و تضمین حقوق و آزادی های اساسی شهروندان بوده است. از آنجا که معمولاً درک اجتماعی یکسان از میزان اهمیت، جدیت و شدت رفتارهای مجرمانه مختلف در یک جامعه وجود ندارد، بنابراین نوع و میزان واکنش های اجتماعی/ گروهی در برابر انواع انحرافات و فعالیت های مجرمانه نیز تفاوت می پذیرد. پژوهش حاضر در پی شناخت جدی انگاری جرم در بستر جامعه پر تحول ایران و در سطح دو نسل جوان و بزرگسال می باشد و به دنبال این است که دریابد آیا و تا چه حد بین قضاوت های دو نسل در رابطه با جرایم مختلف تفاوت وجود دارد؟همچنین سنجش ارتباط جدی انگاری با جهت گیری های ارزشی(مادی/ فرامادی)نسل ها، به عنوان مهم ترین عامل مرتبط با ارزیابی و واکنش جمعی نسبت به نقض قواعد و قوانین اجتماعی،از اهداف مهم این تحقیق است. روش به کار گرفته شده در این تحقیق، پیمایش است که با هدف بررسی، توصیف و تبیین روابط مذکور به اجرا در آمده است. حجم نمونه تحقیق، 246 نفر، شامل دو گروه نسلی بزرگسال (60 – 42 سال) و جوان (35 – 18 سال) ساکن مناطق بالا، متوسط و پایین شهر تهران در سال 1392 می باشد. یافته های تحقیق نشان می دهد که هر چند جدی انگاری جرم میان دو نسل بزرگسال و جوان، تفاوت چندانی با هم ندارد، اما به لحاظ آماری معنا دار است. این بدان معنا است که شکاف نسلی در نگرش به مقوله ای همچون جرم، در جامعه ما وجود ندارد و هر دو گروه نسلی تقریباً، امتیازات بالایی برای نادرستی و زیانباری جرایم مختلف درنظر می گیرند. همچنین فرضیه تحقیق مبنی بر رابطه جهت گیری های ارزشی و جدی انگاری جرم معنادار بوده و نشان گر آن است که تأثیر این متغیر به عنوان عامل میانجی یا متغیر واسط تبیین گر، با واقعیت همخوان است. بنابراین میزان قابل ملاحظه ای از جدی انگاری جرم در دو نسل، به واسطه ارزش های افراد تعیین می گردد؛ به طوری که ظهور و غلبه ارزش های فرامادی در افراد یا اعضاء نسل، می تواند دلیلی بر کاهش جدی انگاری جرم از سوی آنان باشد. یافته های این تحقیق در چارچوب دلالت های نظریه نسل تاریخی مانهایم و اینگلهارت تبیین شده است. واژه های کلیدی: جرم، جدی انگاری جرم، نسل، خاطرات نسلی، جهت گیری های ارزشی

بررسی طرد اجتماعی زنان ایرانی ازدواج کرده با اتباع خارجی (عراقی- افغانی) و عوامل موثر بر آن (مورد مطالعه شهرستان نیشابور)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی 1393
  خدیجه مظفری   منصوره اعظم آزاده

این مطالعه در صدد بررسی طرد اجتماعی زنان ایرانی ازدواج کرده با اتباع خارجی (عراقی و افغانی) و عوامل موثر بر آن در شهرستان نیشابور می¬باشد. مدل در نظر گرفته شامل متغیر¬های؛ عوامل مطرود ساز پیشین، طرد جنسیتی، عوامل مطرود ساز دوران گذار، احساس نابرابری و احساس داغ ننگ است که به عنوان متغیرهای تاثیرگذار بر ابعاد مختلف طرد اجتماعی این گروه از زنان دخالت داشته اند. این تحقیق با استفاده از دو روش کمی و کیفی، تکنیکهای پرسشنامه و مصاحبه نیمه رهنمود و روش نمونه گیری در دسترس در بین 182 نفر از زنان ازدواج کرده با اتباع خارج (عراقی – افغانی) که در شهرستان نیشابور ساکن بوده اند، انجام شده است. طبق مصاحبه¬های انجام شده بسیاری از این زنان از پیشینه ای مطرود، فقرمضاعف، احساس نابرابری و داغ ننگ رنج می برند و محرومیت و طرد در لایه¬های مختلف زندگی آنها به نحو آشکاری وجود داشته و همواره تجربه می¬شود. همانطور که انتطار می¬رفت نتایج متعدد تحلیل¬های آماری نیز نشان می¬دهد عوامل موثر اجتماعی از جمله احساس داغ ننگ، احساس نابرابری، عوامل مطرود ساز دوران گذار، عوامل مطرود ساز پیشین و به نسبت کمتر جنسیت مطرودساز؛ در ایجاد مطردودیت این گروه از زنان نقش دارد. تحلیل رگرسیونی چند متغیره نشان داد که از بین این پنج متغیر تنها متغیر طرد جنسیتی قابلیت تبیین متغیر طرد را نداشته و چهار متغیر دیگر 37 درصد از تغییرات میزان طرد را تبیین می¬کنند، نمودار تحلیل مسیر نشانگر این است که در این بین متغیر احساس داغ ننگ مهمترین و قوی ترین پیش بینی کننده تغییرات متغیر طرد در بین زنان ازدواج کرده با اتباع خارجی است.

بررسی آگاهی از حقوق شهروندی و تاثیر آن بر کنش اجتماعی جوانان 29-15 سال شهر نجف آباد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی 1393
  فردوس یزدانیان   قنبرعلی رجبلو

کنش اجتماعی این پدیده یک موضوع آنی نیست، از طریق دستور و اجبار نیز پدید نمی آید بلکه نیازمند فرهنگی سازنده است که جوانان می توانند در بوجود آوردن و تداوم آن ایفای نقش کنند.با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده پرسش نامه در بین افراد پاسخ گو توزیع و سپس داده ها تجزیه و تحلیل شدند.

روابط اجتماعی، سلامت اجتماعی و شادی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی 1393
  زهرا نادری   منصوره اعظم آزاده

شادی یکی از احساست مثبتی است که فصل مشترک تمامی انسان¬ها می باشد و حالتی است که در آن فرد به این نتیجه می¬رسد که زندگیش در مسیر صحیحی جریان دارد. هدف از این پژوهش بررسی میزان شادی افراد شهر تهران و بررسی تأثیر متغیرهای روابط اجتماعی و سلامت اجتماعی بر روی شادی افراد شهر تهران می باشد. این پژوهش از نوع پیمایش می¬باشد و 360 نفر از افراد شهر تهران توسط پرسشنامه و از طریق مصاحبه به روش نمونه گیری خوشه¬ای چند مرحله ای مورد بررسی قرار گرفته¬اند . میانگین شادی افراد شهر تهران برابر با ۵۱.۰۴ در مقیاس 0 تا 100 می باشد. بنابراین میانگین شادی افراد در حد متوسط قرار دارد. بیشترین تأثیر بر روی متغیر شادی را متغیر سلامت اجتماعی با ۰.۶۹۱ و پس از آن متغیر سایز شبکه با ۰.۱۹۹ دارند. متغیر فراوانی تماس با ۰.۱۴۶- اثری معکوس بر روی متغیر شادی دارد ولی زمانی که ابعاد متغیر سلامت اجتماعی کنترل شوند متغیر فراوانی تماس اثر معنی¬داری بر روی متغیر شادی ندارد.

خشونت نسبت به زنان در محیط های کاری (مطالع? موردی یک سازمان صنعتی)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی 1393
  منصوره کرمی   منصوره اعظم آزاده

خشونت جنسیتی در محیط کار، یکی از پایدارترین و گسترده ترین مسائل و مشکلات کاری برای دختران و زنان جوان محسوب می شود. این رفتار علاوه بر درد و رنج برای زنان، نابودی خانواده، مشکلات روانشناختی، غیبت از کار و نهایتا رها کردن اشتغال، عدم کارائی در محیط کار، عدم شکل گیری رقابت کاری و در نتیجه توسعه قابلیتی را در پی می آورد. از سوی دیگر با توجه به هرم جمعیتی جامعه ایران و نیاز به نیروی کار، اقتصاد کشور نیازمند استفاده از تمام سرمایه های بالقوه کشور به ویژه نیروی کار زنان خواهد بود. بنابراین برای بهره وری بیشتر و استفاده بهینه از این نیرو عظیم، باید شرایط کاری زنان را فراهم آورد تا آنان قابلیت های خود را نشان دهند و این امر انجام نمی شود جز در محیطی امن و همراه با آرامش و بدون استرس. در این پژوهش برای تبیین مسئله پژوهش از نظریه فرهنگ سازمانی هافستد استفاده شده است.

بررسی وضعیت خشونت خانگی علیه زنان و عوامل موثر بر آن مطالعه موردی: شهر قم
thesis دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1386
  فاطمه کریمی   حسین سراج زاده

چکیده ندارد.

سنجش میزان احساس خوشبختی شهروندان تهرانی و عوامل موثر بر آن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی 1386
  فرزانه برزگر مروستی   منصوره اعظم آزاده

چکیده ندارد.

بررسی و شناخت عوامل موثر بر رضایتمندی زوجین جوان یزدی از زندگی زناشویی (با تاکید بر سرمایه اجتماعی خانواده)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی 1385
  بهار جلالی هنومرور   منصوره اعظم آزاده

چکیده ندارد.

بررسی رابطه بین هویت شخصی و هویت اجتماعی دانشجویان دانشگاه الزهرا و بوعلی سینای همدان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی 1387
  طاهره خدایی   شراره مهدیزاده

چکیده ندارد.

"تأثیر جهانی شدن در بازاندیشی تعاملات جنسی در بین جوانان ایرانی" (مطالعه موردی: دانشجویان دانشگاه تهران)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی 1387
  سارا اصغری   علی رجبلو

چکیده ندارد.

بررسی رفتار رأی دهی جوانان 29-18 سال شهر مشهد با تأکید بر تأثیر شبکه های اجتماعی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی 1387
  فاطمه سلطانی   سوسن باستانی

چکیده ندارد.

بررسی رفتار رأی دهی جوانان 18 تا 29 سال شهر مشهد با تأکید بر تأثیر شبکه های اجتماعی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی 1387
  فاطمه سلطانی   سوسن باستانی

تحقیق حاضر با تأکید بر رویکرد تحلیل شبکه، به مطالعه عوامل موثر بر رفتار رأی دهی جوانان 29-18 سال شهر مشهد می پردازد و ویژگی شبکه های فردی آنان و تأثیر این متغیر را بر رفتار رأی دهی مورد توصیف و ارزیابی قرار می دهد. به این منظور تعداد 262 پرسشنامه به روش پیمایش و تحلیل شبکه در مناطق مختلف این شهر اجرا گردید و با به کارگیری نظریاتی از جمله نظریه اثربخشی سیاسی، احساس تعهد مدنی، انتخاب عقلانی، ترجیحات سیاسی و رویکرد شبکه اطلاعات مربوط به 1622 نفر استخراج گردید که 262 نفر از این تعداد پاسخگویان و 1360 نفر نیز از اعضای شبکه اجتماعی آنها هستند. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که ویژگی های کارکردی، تعاملی و ساختی شبکه و ویژگی های اجتماعی مورد بررسی اعضای شبکه بر رفتار رأی دهی پاسخگویان تأثیرگذار است. همچنین رفتار رأی دهی اعضای شبکه نیز به عنوان متغیر پیش بین رابطه معناداری با متغیر تابع دارد. بین تمام متغیرهای استخراج شده از نظریات عنوان شده و رفتار رأی دهی رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد و در بین تمام شاخص های مورد مطالعه بیشترین تأثیرگذاری مربوط به متغیر ترجیحات سیاسی است. تحلیل رگرسیون چند متغیری مبین این مطلب است که حدود 37 درصد از تغییرات رفتار رأی دهی توسط متغیرهای مورد بررسی تبیین می گردد. در نهایت پژوهش حاضر بر آن بود که جایگاه رویکرد شبکه را در تبیین رفتار رأی دهی به عنوان نوعی از مشارکت سیاسی تعیین نماید که نتایج حاصله نیز بر نقش و اهمیت دیدگاه تحلیل شبکه در تشریح و تبیین رفتار رأی دهی صحه می گذارد.

بررسی الگوی پوشش جوانان(سبک زندگی یا مقاومت؟) (مطالعه موردی: دانشجویان دختر دانشگاه تهران)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه الزهراء - دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی 1387
  شهره مجمع   منصوره اعظم آزاده

سوال آغازی که این پژوهش به آن پرداخته بررسی الگوی پوشش جوانان و کارکردهای آن در دو بُعد سبک زندگی یا مقاومت است. هدف از این کار، شناخت ابعاد و مولفه های شکل دهنده الگوهای پوشش همنوا و ناهمنوا با هنجارهای رسمی و تأثیر هر یک از کردارهای مذهبی و مدرن در شکل گیری آن است. فرضیات این تحقیق، شامل بررسی رابطه هر یک از متغیرهای سبک زندگی، سرمایه فرهنگی و اقتصادی و باورهای و گرایشات دینی با الگوی پوشش است که در ادامه با استفاده از فرضیه ای توصیفی مفهوم مقاومت را در تبیین پدیده الگوی پوشش ناهمنوا با هنجارهای رسمی در ارتباط قرار داده شد. این پژوهش صرفاً به ارتباط متغیرها و مفاهیم اجتماعی و جامعه شناختی با پدیده الگوی پوشش می پردازد و سعی دارد به شیوه ای علمی و عاری از هرگونه سوگیری های شخصی نتایج شفافی را ارائه دهد. در این پژوهش روش تحقیق پیمایش، ابزار مورد استفاده پرسشنامه و شیوه نمونه گیری به دو صورت خوشه ای و سهمیه ای می باشد. جمعیت آماری این تحقیق را دانشجویان دختر دانشگاه تهران تشکیل می دهند. است. حجم نمونه نیز با استفاده از فرمول مناسب، 256 نفر برآورد شد که با احتمال ریزش پاسخگویان به 300 نفر افزایش یافت. نتایج نشان داد که سبک های زندگی (بر اساس نوع فراغت و مصرف کالا) در شکلگیری انواع الگوهای پوشش موثرند. مسئله اساسی دیگری که از نتایج حاصل شد، کارکرد الگوی پوشش ناهمنوا بود. در این الگو نوعی مقاومت با نظام هنجاری مسلط وجود دارد. در عین حال نتیجه کلی که می توان به آن اشاره کرد اینست که؛ زمانی الگوی پوشش معنای مقاومت به خود می گیرد که مراجع رسمی بر این پدیده نظارت و برخورد الزام آور داشته باشد.

عوامل هنجاری و سازمانی موثر بر میزان تولید علمی اعضای هیات علمی (جامعه دانشگاهی و پژوهشی )
thesis 0 1381
  فریده قاضی پور   محمدامین قانعی راد

یکی از شاخص های توسعه علمی هر کشوری ، تولید علمی است . از آنجا که کشور ما براساس داده های موجود از لحاظ تولید علمی فاصله بسیار زیادی چه از نظر کمی و چه از نظر کیفی با استانداردهای جهانی دارد، به منظور افزایش سطح کمی و کیفی تولیدات علمی کشور نیاز به اتخاذ تدابیر مناسب و سیاستگذاریهای لازم است که این امر در سایه آشنایی با فرآیند تولید علمی و عوامل موثر برآن عملی تر خواهد بود. تحقیق حاضر به بررسی این فرآیند که در حوزه جامعه شناسی علم قرار می گیرد پرداخته است . دراین بررسی از یکی از رویکرد های موجود در این حوزه به نام رویکرد درون گرا استفاده شده که به نقش عوامل درونی نهاد علم توجه دارد. جامعه شناسانی چون مرتون ، استورر و ... با تعیین مجموعه ای از ارزش ها و هنجارها آنها را ضرورت ها و دستورالعملهایی برای هدایت فعالیت های علمی به حساب می آورند که قابل دسترس ترین ابزار برای دستیابی به اهداف عالی علم و پیشرفت دانش است و تعهد به این ارزش ها و هنجارها نیز در بستر اجتماعی و سازمانی خود شکل می گیرد. براین اساس در این تحقیق برای بررسی فرآیند تولید علمی ، به بررسی عوامل هنجاری و سازمانی و تاثیر آن بر میزان تولید علمی اعضای هیات علمی که نقش به سزایی در تولید علمی دارند، پرداخته شده است . در این پژوهش ، میزان تعهد هنجاری اعضا، هنجارمندی سازمانی از دید اعضا و میزان ارتباطات به عنوان عوامل هنجاری و سازمانی موثر بر میزان تولید علمی مورد بررسی قرار گرفته است .

عدم تناسب در ابعاد پایگاه اجتماعی و پیامدهای اجتماعی و روانی آن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1379
  منصوره اعظم آزاده   مسعود چلبی

عدم تناسب در ابعاد پایگاه و یا ناسازگاری پایگاهی از مفاهیمی در حوزه قشربندی است که همراه با فرآیند فردگرایی، تفکیک و تمایز و تحرک اجتماعی در جوامع جدید مطرح شده است.این مفهوم عمدتا از طریق نظریاتی که به نیانهای چندگانه نابرابری اجتماعی و مدلهای چند بعدی قشربندی و سلسله مراتبی بودن الیه های اجتماعی معتقدند، به جامعه شناسی پیوند می خورد و نشانگر رتبه های نابرابر و گاه متناقض در ابعاد سلسله مراتب اجتماع و یا مقیاس های گوناگون موقعیت اجتماعی می باشد.در سنت مطالعات ناسازگاری پایگاهی، این ابعاد با میزان ثروت، منزلت، تحصیلات افراد اندازه گیری می شود. اما در نظریات جدید علاوه بر ارزشهای مادی و منزلتی، برسرمایه فرهنگی و قدرت سازمانی به عنوان ابعادی مهم در تکشیل موقعیت اجتماعی افراد تاکید می گردد و بهمین جهت می بایست از آنها نیز در کنار سایر ابعاد پایگاه در تعیین موقعیت اجتماعی افراد بهره گرفته شود.بر ناسازگاری پایگاهی نتایجی مثبت و منفی مترتب است و پیامدهای گوناگون به آن نسبت داده می شود که جهت گیریهای اجتماعی و روحیات روانی از جمله آنهاست، اما تقریبا در همه تحقیقات پیشین، رابطه بین ناسازگاری پایگاهی و متغیرهای وابسه خطی فرض گرفته شده است. بدین گونه که بدون توجه به میزنهای گوناگون سازگاری پایگاهی و یا میزان همبستگی بین ابعاد مختلف پایگاه اجتماعی (ثروت، قدرت، منزلت، معرفت)، تاثیر آن بر متغیرهای وابسته مورد مطالعه قرار گرفته است. در حالیکه مکانیزم اثر گذاری ناسازگاری پایگاهی بر متغیرهای روانی و اجتماعی نشان میدهد که در میزانها کم، متوسط و زیاد آن میزان و شکل اثر بخشی متفاوت خواهد بود.با توجه به اهمیت ناسازگاری پایگای در جوامع معاصر و دامنه وسیع پیامدهای آن، این بررسی در صدد شناخت میزان و شکل آن در جمعیت تحقیق حاضر برآمده است. این مطالعه در پی پاسخگویی به این سوالات اساسی است که آیا اولا در جمعیت مورد مطالعه بین ابعاد و عناصر پایگاه و یا قشر اجتماعی یعنی درآمد، منزلت، تحصیلات و قدرت سازمانی همبستگی و یا بر هم کنشی لازم دیده می شود و یا انیکه ناسازگاری پایگاهی عمومیت دارد. ثانیا این بر هم کنشی به چه میزان و شدت می باشد. ثالثا آیا رابطه بین ناسازگاری پایگاهی و متغیرهای وابسته خطی و یا غیر خطی است و مقادیر گوناگون آن چگونه بر متغیرهای اجتماعی و یا روانی تاثیر می گذارد.به منظور پاسخگویی به این سوالات، با عنایت به تئوری های مطرح، از نظریه سایبرنتیکی قشربندی چلبی که در برگیرنده ابزار و عناصر لازم جهت انجام این بررسی است استفاده گردید. پس از استخراج فرضیات اصلی و ویژه چارچوب تئوریک، تعداد 705 نمونه از بین مناطق مختلف شهر تهران به گونه نمونه گیری تصادفی طبقه ای و سپس خوشه ای انتخاب و با سرپرستان خانواده و برای صرف جویی در امکانات، در صورت غیبت وی با همسر سرپرست و در صورت غیبت هر دو با فرزند بزرگتر از هیجده سال آنان مصاحبه ساختارمند بعمل آمد. پرسشنامه این مصاحبه پس از انجام آزمون های مقدماتی و پالایش آن از دو بخش پرسشهای مربوط به متغیرهای زمینه ای، پیشینه ای، مستقل و متغیرهای وابسته (جهت گیری های اجتماعی، روحیات روانی) ساخته شد. بمنظور آزمون فرضیات، از مدلهای آماری گوناگون مانند آنالیز واریانس، برازش منحنی، تجزیه به مولفه های اصلی، تحلیل رگرسیون چند متغیره استفاده گردید و در نهایت فرض عمومیت ناسازگاری پایگاهی در جامعه و رابطه غیرخطی و منحنی آن با متغیرهای وابسته از طریق روشهای گوناگون به تایید تجربی رسید.