نام پژوهشگر: محمدعلی مانی
داوود زاهدی محمدعلی مانی
چکیده ندارد.
امیر گودرزی محمدعلی مانی
چکیده ندارد.
ایمان فخری کندری محمدعلی مانی
چکیده ندارد.
یحیی حاتمی محمدعلی مانی
سیر تحول علوم و صنایع مختلف در ابعاد کنونی آن تا حدود زیادی معلول انگیزه رفاه طلبی بشر است . اختراع و بکارگیری و سائل و ابزارهای ساده ابتدایی توسط بشر اولیه سرآغاز فعالیتهای صنعتی گسترده ای است که در گذر از تحولات اعصار متمادی، شکل پیشرفته و مکانیزه امروزی را در تولید و تامین مایحتاج ضروری و رفاهی زندگی، بخود گرفته است . از بین انبوه ضروریات زندگی، لوازم خانگی به لحاظ گستردگی و ضرورت استفاده از آنها توسط اقشار مختلف اجتماعی از اهمیت و حساسیت بیشتری برخوردار می باشد. صنعت لوازم خانگی یکی از مهمترین صنایع فعال در عرصه اقتصاد جهان به شمار می رود و عمدتا رکود و رونق آن توام با رکورد و رونق اقتصادی کشورهاست . از این جهت بررسی تحولات آن و تلاش جهت ارتقاء تکنولوژی و گسترش بازار، یکی از داغترین صحنه های رقابت اقتصادی در عرصه بین المللی است . وجود این صنعت و ادامه حیات آن با توجه به جنبه های اقتصادی گسترده آن از قبیل ایجاد اشتغال، ایجاد ارزش افزوده و ... می تواند برای هر کشوری از جمله مهمترین اهداف باشد. لیکن حیات و گسترش این صنعت بدون شک بستگی تام به وجود بازار و به عبارت فنی تر وجود تقاضای موثر دارد. بدیهی است هیچ واحد تولیدی نمی تواند بدون فروش بموقع و بهینه محصول خود ادامه حیات دهد. بحث اصلی در این تحقیق بررسی تقاضا برای لوازم خانگی برقی (یخچال و کولر) در ایران است که آیا تقاضا برای این لوازم به متغیرهایی مثل درآمد و قیمت و... بستگی دارد؟ لذا در این تحقیق سعی می شود رابطه بین متغیرهای درآمد، قیمت و موجودی و ...با مقدار تقاضا بررسی شود و سپس به تجزیه و تحلیل اثر هر متغیر روی تقاضا پرداخته شود.
محمود زیرک مرتضایی محمدعلی مانی
با توجه به اهمیت صادرات غیرنفتی و تاثیر آن بر رشد اقتصادی کشور و کاهش وابستگی به درآمدهای ارزی حاصل از صدور نفت و محصولات نفتی، شناخت عوامل موثر بر صادرات بدون نفت به منظور رفع مشکلات آن ضروری به نظر می رسد. این رساله از میان عوامل تاثیر گذار بر صادرات غیرنفتی، توجه خود را به نرخ ارز و نوسانات آن در بازار آزاد معطوف کرده است با این فرضیه که رابطه معکوسی میان نوسانات نرخ ارز و صادرات غیرنفتی وجود دارد. جهت اثبات این فرضیه شاخص مناسبی برای اندازه گیری نوسانات نرخ ارز معرفی شده و این شاخص در تابع صادرات غیرنفتی وارد شده است . شکل تابع صادرات غیرنفتی نیز به صورت عرضه در نظر گرفته شده و دلیل چنین انتخابی در واقع به ترکیب و ماهیت کالاهای صادراتی کشور (عمدتا کالاهای کشاورزی و سنتی با ار زش افزوده ناچیز) و نیز اعمال این فرض باز می گردد که عرضه کالاهای صادراتی کشور، تقاضای خود را ایجاد می کند. در نهایت با تعیین شکل صحیح تابع عرضه صادرات غیرنفتی و متغیرهای تاثیرگذار، ضرایب این تابع برآورد گردیده اند. با توجه با ناپایا بودن برخی از متغیرهای مدل، از تکنیک های جدید همگرایی و مدل خود توضیح با وقفه های گسترده (ardl) جهت برآورد ضرایب مدل استفاده شده است . نتاج بدست آمده از برآورد مدل، فرضیه اساسی این تحقیق-مبنی بر وجود رابطه معکوس میان صادرات غیرنفتی و نوسانات نرخ ارز را تائید می کند.
علیرضا کریمی محمدعلی مانی
شناخت ویژگیهای ساختار مصرفی خانوارهای شهری در گروههای مختلف درآمدی از ابزارهای مهم در امر برنامه ریزی به شمار می رود. رسیدن به اهداف مشخصی چون ثابت نگه داشتن وضعیت مصرف کنندگان در گروههای پایین درآمدی (حمایت از مصرف کنندگان) در اثر افزایش قیمت و کاهش درآمد، کمبود و فقدان کالاهای مورد نیاز و از این قبیل نیاز به شناخت ساختار تقاضای آنها دارد. به عبارت دیگر در برنامه ریزی های اقتصادی و اجتماعی هر کشور، اطلاع از الگوهای مصرف خانوارها در گروههای درآمدی از عوامل مهم و کلیدی برنامه ریزی به شمار می رود. ارزیابی رفتار مصرفی گروههای درآمدی مورد توجه سیاستگزاران اقتصادی و دولتها از یک طرف و تولیدکنندگان محصولات از طرف دیگر می باشد. آنها خواهان آگاهی در این مورد هستند که با افزایش قیمت یک کالا میزان مخارج صرف شده خانوار بر روی این کالای خاص و همچنین سایر کالاها چگونه و به چه میزان تغییر می کند. به عبارت دیگر اثرات رفاهی (welfare effects) تغییر قیمت کالاها برای گروههای مختلف درآمدی به چه میزان می باشد و گروههای کالائی در بودجه خانوار که در گروه درآمدی خاصی قرار می گیرد از چه جایگاهی برخوردار است . بدین منظور در تحقیق حاضر با استفاده از سیستم مخارج خطی (les)، میل نهائی به مخارج فرا معیشتی و کششهای قیمتی و درآمدی گروههای مختلف کالائی در سه گروه درآمدی (4 دهک ابتدائی، 4 دهک میانی و دو دهک بالائی) محاسبه گردیده است . براساس نتایج حاصله با حرکت از سمت گروههای بالای درآمدی به سمت گروههای پایین درآمدی کشش درآمدی، قیمتی و میل نهائی به مخارج فرامعیشتی کالاهای اساسی افزایش پیدا می کند.
داریوش یوسفی محمدعلی مانی
هدف از انجام این پایان نامه شناسایی عوامل تعیین کننده واردات و ارائه یک مدل مناسب برای تقاضای واردات و به دنبال آن تخمین این تابع می باشد که این تخمین مبنای محاسبه کششهای قیمتی و درآمدی واردات قرار گرفته است .
خدابخش خان بدر محمدعلی مانی
جهت بررسی و رفع مشکلات صادرات غیرنفتی بواقع ناگزیر به شناسایی عوامل موثر بر عرضه و تقاضای صادرات غیرنفتی کشور می باشیم.در این رساله توجه خاص به عرضه صادرات غیرنفتی و عوامل موثر بر آن می باشد، دلیل چنین انتخابی در واقع به ترکیب و ماهیت کالاهای صادراتی کشور و این فرض اساسی باز می گردد، که عرضه کالاهای صادراتی کشور تقاضای خود را ایجاد می کند. بنابراین هدف اصلی رساله برآورد رابطه تعادلی عرضه صادرات غیرنفتی و روش شناسی اقتصادسنجی نیز تکنیک همگرایی (روش جوهانسن) در نظر گرفته شده است . روش عملی تکنیک همگرایی جوهانسن و برآورد رابطه تعادلی بلند مدت عرضه صادرات غیر نفتی توسط نرم افزاری میکروفیت 3 انجام گرفته است . نتایج چنین برآوردی بازگو می کند، عرضه صادرات غیرنفتی نسبت به تغییرات ظرفیت تولیدی کشئر با کشش بوده و در مقابل نسبت به تغییرات نسبت قیمتها(نسبت قیمت کالاهای صادراتی به قیمت کالاهای داخلی) بی کشش می باشد.با توجه به چنین نتایجی افزایش بهره وری منابع داخلی و فعال نمودن ظرفیتهای تولیدی بلااستفاده کشور بعنوان یک ضرورت در اقتصاد کشور جهت افزایش صادرات غیرنفتی مطرح می باشد.علاوه بر این هر چند کوچک بودن ضریب همراهی برآورده شده نسبت قیمتها موفقیت سیاست کاهش قیمت داخلی را محدود می نماید، اما به هر ترتیب کاهش هزینه عوامل تولید در افزایش عرضه صادرات غیرنفتی کشور اهمیت داشته و رابطه معکوسی با صادرات غیرنفتی خواهد داشت .
عباس زمانی راد محمدعلی مانی
امروزه رابطه بین کسری بودجه و کسری تراز تجاری در اکثر کشورها، بالاخص کشورهای صنعتی پیشرفته که دارای بازارهای مالی و سرمایه ای فعال می باشند، به رابطه پیچیده ای تبدیل شده است . دلیل این امر در آن است که رابطه بین این دو متغیر اقتصاد کلان، غالبا از طریق سایر متغیرها نظیر نرخ بهره، نرخ ارز، سطح عمومی قیمتها و ... برقرار می شود. به این مفهوم که تغییرات کسری بودجه ابتدا در بازار سرمایه (بازار ارز) سبب تغییرات نرخ بهره (نرخ ارز) شده و سپس از طریق جریان سرمایه خارجی (یا تغییر در حجم تجارت خارجی) به داخل (یا خارج) کشور منجر به بر هم زدن تعادل خارجی خواهد شد. به لحاظ تئوریکی افزایش کسری بودجه هر چند از طریق تغییر در متغیرهائی نظیر نرخ بهره و نرخ ارز و نسبت قیمتهای داخلی به خارجی بر تراز تجاری تاثیر می گذارد، اما درجه تاثیرپذیری تعادل تجارت خارجی از سیاست مالی در جای خود به نحوه تامین مالی کسری بودجه دولت بستگی دارد. در این ارتباط نظریات متفاوتی در ادبیات اقتصادی وجود دارد که برخی وجود ارتباط بین کسری بودجه و کسری تراز تجاری را تایید و برخی رد می کنند. هدف رساله حاضر بررسی ارتباط بین کسری بودجه و کسری تراز تجاری در اقتصاد ایران در بلندمدت است ، که در این رهگذر از تکنیک همگرایی بلندمدت (روش جوهانسن) بهره گرفته و در نهایت وجود چنین ارتباطی در اقتصاد ایران مورد تایید قرار گرفته است .
سیروس نیک اقبالی محمدعلی مانی
امروزه اهمیت صادرات در رشد و توسعه بر کسی پوشیده نیست و توسعه صادرات کالاهای غیرنفتی یک ضرورت به شمار می رود. درآمدهای ارزی حاصل از صادرات به عنوان موتور و محرک رشد اقتصادی یاد می شود زیرا درآمدهای ارزی امکان دسترسی به کالاهای وارداتی را فراهم می کند و در نتیجه اجرای برنامه های توسعه اقتصادی را محقق می کند و همچنین فرصتهای شغلی را در کشور افزایش می دهد. در کشور ما بین صادرات غیرنفتی، صادرات بخش کشاورزی از اهمیت بسزائی برخوردار است . اگر چه اخیرا شاهد کاهش سهم محصولات کشاورزی در صادرات غیرنفتی بوده ایم، ولی تقویت این بخش نه تنها کشور را در زمینه بسیاری از کالاهای استراتژیک به خودکفایی نایل خواهد آورد، بلکه دریافتی های ارزی ناشی از صدور این محصولات ، بسیار حایز اهمیت خواهد بود. لذا از این بخش می توان به عنوان یک بخش تجاری یاد کرد. اصولا لازمه و پیش نیاز شکل گیری یک بخش تجاری قوی در بلندمدت ، اتخاذ سیاستهای ارزی و تجاری مناسب می باشد، به طوری که سیاستهای پولی و مالی باید هماهنگ با سیاستهای ارزی و تجاری باشند. ناسازگاری میان سیاستهای پولی و مالی با سیستم ارزی به تنظیم نامناسب نرخ واقعی ارز و نوسانات این نرخ منجر می گردد. بررسی اثر متغیرهای نوسانات نرخ واقعی ارز و انحراف نرخ واقعی ارز نسبت به مسیر تعادلی بلندمدت آن نشان می دهد که این متغیرها اثر منفی بر عرضه صادرات محصولات کشاورزی دارند، لذا تلاش در جهت تثبیت نرخ واقعی ارز و نزدیک کردن نرخ واقعی ارز به میزان تعادلی آن می تواند به گسترش و تسوعه صادرات محصولات کشاورزی کمک نماید. در مقاله حاضر جهت بررسی متغیرهای کمی موثر بر عرضه صادرات محصولات کشاورزی از مدل نورالسلام و سابر امانیان (1989) استفاده شده است . برای محاسبه متغیر انحراف نرخ واقعی ارز از مسیر تعادلی بلندمدت آن از مدل کتانی و کاوالووخان (1990) و برای محاسبه شاخص بی ثباتی نرخ واقعی ارز از مدل پری و اشتاینر (1989) استفاده شده است . نتایج بررسی حاضر نشان می دهد که انحراف نرخ واقعی ارز نسبت به مسیر تعادلی بلندمدت آن، نوسانات نرخ واقعی ارز و فشار تقاضای داخلی برای کالاهای قابل صدور بر عرضه صادرات محصولات کشاورزی اثر منفی دارند و قیمت نسبی محصولات صادراتی کشاورزی و تغییرات ناگهانی در تولیدات کشاورزی و پیشرفتهای فنی بر عرضه صادرات محصولات کشاورزی اثر مثبت دارند.