نام پژوهشگر: پروین قدسی زاد
پروین قدسی زاد محمد امیر شیخ نوری
کودتای 28 مرداد1332پیش درآمد فرایندی شد که نظم سیاسی نوینی را در ایران برقرارساخت.در این نظم جدید،دولت متغیر اصلاحات را برای تغییر به کار گرفت تا نا بسامانی های اقتصادی و اجتماعی را کاهش دهد.اما به رغم تغییرات محسوس و روند نو گرایی،مخالفان سیاسی عملکرد دولت را در روند اصلاحات نقد کردندو جریان های رادیکال را بر ضددولت شکل دادند. اصلاحات به رغم ابعاد گستر ده اش، پاسخی مناسب به مطالبات بخش هایی از جامعه نبود. چرایی این امر دست مایه ی رساله ی حاضر است که با روش تحقیقی تاریخی به توصیف و تحلیل این مسئله می پردازد.ماحصل پژوهش نشان می دهد که اصلاحات مبنای تند روی مخالفان سیاسی در نقد عملکرد دولت و نیز رادیکال شدن رفتار شان بود.پیش از اصلاحات،ملی گراها در واکنش به ماهیت کودتا و دخالت نیروهای بیگانه،دولت راغیر ملی و قانون گریزخواندندواز طریق مبارزه ی سیاسی مسالمت آمیز،در چارچوب نظام سلطنت،خواهان اصلاحات شدندو به آن نیز بسنده کردند. امادر پی اصلاحات،گروه های تند رویی شکل گرفتند که خواهان براندازی نظام شدند.به رغم تغییر نظام اقتصادی و زوال نظام ارباب رعیتی و نیز مدرن شدن جامعه،گسترش مراکز جدیدو بسط حوزه های مشارکت زنان در جریان اصلاحات،مخالفان ماهیت اصلاحات را مترقی و درجهت رفع نیازهای جامعه ندانستند.تلقی آنها از رویکرد دولت به اصلاحات،تحکیم نهاد سلطنت،تشدید استبدادسیاسی و بهانه ای برای تامین منافع متحدان غربی آن بود.مخالفان تندرو، یعنی اسلام گراها و به ویژه چپ ها ،دولت را اصلاح ناپذیر دانستند.جریان اسلامی ماهیت دولت را غیر دینی و غرب گرا خواند و خواهان تشکیل حکومت اسلامی شد.چپ ها نیز دولت رادیکتاتور و وابسته به نظام سرمایه داری جهانی دانستند که باید سرنگون می شدوبه همین دلید به مبارزه مسلحانه روی بردند تا آر مان های سیاسی شان را که تشکیل نظام سو سیالیستی بود ،جامه ی عمل بپوشانند.
پروین قدسی زاد سهراب یزدانی
سالهای 1332-1320 مقطعی خاص برای مطبوعات ایران بود. پیدایش فضای سیاسی باز موجب رشد کمی و کیفی مطبوعات شد. نابسامانی اقتصادی در پی ورود قوای اشغالگر و ناتوانی دولت ها در رفع معضلات اقتصادی سبب درگیری مطبوعات با دولت ها در طیف وسیع شد. ناپایداری دولت ها که در فواصل زمانی کوتاه یکی پس از دیگری روی کار می آمدند و موجب بحران در وضعیت اداری کشور می شدند، جراید را به اعتراض واداشت و به جبهه گیری بسیاری از آنان در قبال سیاستهای اتخاذ شده دولت منجر گردید. پیوند جراید با احزاب سیاسی یکی از شاخصه های اصلی این برهه از زمان بود که به صورت مطبوعات حزبی، عملکردی تاثیرگذار در روند سیاسی کشور داشت . بدین ترتیب گروه زیادی از نشریات در راستای هدفهای حزبی درآمدند. با اینهمه گروه دیگر بی توجه به فضای مطلوب برای روزنامه نگاری آزاد همچنان در وابستگی به دولت اصرار ورزیدند. در مقابل آنان تعداد اندکی از روزنامه های ملی فعالانه در جامعه مطبوعات ظاهر شدند و در اواخر دهه 20 در آغاز جنبش برای ملی کردن نفت حضور آنان چشمگیرتر از اوایل دهه شد. انتقاد جراید از حضور قوای متفق و مداخلات آنان در امور سیاسی، همچنین هتاکی نسبت به نمایندگان مجلس و برخورد تند گروهی از آنان با دربار، موجب تضیقات دولتی در امر مطبوعات شد که توقیف های پیاپی جراید را به دنبال داشت . بدین ترتیب سانسور و تحدید مطبوعات همگام با آزادی قلم در دهه 20 حکمفرما گردید. در واکنش به فشارهای دولتی، نظام جانشینی سامان گرفت و مدیریان جراید برای مقابله با توقیف های مکرر و حفظ بقای روزنامه به امر جانشینی جراید به جای روزنامه توقیف شده روی بردند. همچنین برای تامین حقوق صنفی روزنامه نگاران توام با پیشبرد اهداف سیاسی آنان، اتحادیه های مطبوعاتی شکل گرفت . ولی با وجود تلاش اربابان جراید برای گریز از انحصار قلم، لوایح متعددی به منظور اختناق مطبوعات به مجلس ارایه گردید که در نهایت به تصویب قوانین مطبوعاتی منجر شد. بدین ترتیب مطبوعات دهه 20 به دلیل اتخاذ گرایشهای سیاسی متضاد موفق به تفاهم فکری نشدند از اینرو در برخورد با هیئت حاکمه متحمل خسارات فراوان گشتند.